بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 14, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
     SAHIFE16 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

بـــيـــانـــات امـــام خـــمــيـنـى در مـورد مطالبات اجانب در عادات و روحيات شرقيان بهمنظوراستعمار و استثمار
شرق شناسى (ايران شناسى ) حيله اى براى نفوذ قدرت هاى خارجى
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن وقـتى آقايان را ملاقات مى كنم ... كم كم قدرت بيان از من سلب شده است از جهت اينكهاولا پيرمردى و كبرسن است كه نمى گذارد من حتى صدايم به چند قدمى برسد و ثانيا"اوضـاع مـمـالك اسلامى مطلقا" و اوضاع داخله ايران بالخصوص يك وضعى شده است كهسـلب آسـايـش را از انـسان مى كند و قدرت هر چيز را از انسان مى گيرد و من امروز هم بناداشـتـم كـه در ايـن مـحـلى كـه آقـايـان مجتمع شدند بيايم و در آنجا بعض مطالب ، بعضدرددل هـا را بـه آقـايان تذكر بدهم لكن و مقتضياتى پيش آمد كه صلاح نديدم كه امروزبـيـايـم .در هـر حـال وضـع مـمـالك اسـلامـى خـصـوصـا اين ممالكى كه داراى مخازن هستندمثل مملكت ايران كه در راس آنهاست مورد مطالعه اين قدرتمندها، اين دولت هاى ابرقدرت ،مـورد مـطالعه اينها بوده است اوضاع شرق و اگر ملاحظه كرده باشيد در اين سياح هايىكه از اينها از شايد سيصد سال پيش از اين كه راه يافتند به شرق ، سياح هايى كه ازايـنـهـا آمـدند به اسم سياحت ، اينها يك مامورين سياسى بوده اند براى مطالعه اين ممالكشـرق ، در ايـران ايـنـهـا مى آمدند و در تمام شهرهاو دهات همه اينها را مطالعه مى كردند،بـيـابـان هـا، حـتـى آن بـيـابـان هـايـى كـه هـيـچ آب و عـلفـى نـداشـتـنـد، ايـنـهـا بـاتـحـمـل زحـمـت هـاى فـراوان بـا شـتر در آنوقت مى آمدند و با كاروان ها حركت مى كردند واوضـاع جـغـرافـيـائى ايـن مـمالك را و مهمتر براى آنها، آن مواردى كه مخازن ، هر مخزنىيعنى طلا، مس نفت ، گاز، هر چه بوده ، اينها دقيقا مطالعه كردند و نقشه بردارى كردند ومـواردى كـه در اين ممالك و اينكه ما مى دانيم در ايران داراى يك چيزى بوده است كه براىآنـهـا مـفـيد بوده است ، آنها را نقشه برداشتند، علامت گذاشته ، نشانه گذاشته ، يادداشتكـردنـد و ضـبـط اسـت پيش آنها. قبل از اينكه آمريكا پايش باز بشود به اين ممالك ، مقدمبر همه انگليس ها بودند و روس ها بودند و بعضى ممالك ديگر. در هر صورت اين ممالكمـا، ايـن مـمـالك شـرق از قريب سيصدسال يا يك قدرى بيشتر مورد بررسى اينها و طمعايـنـهـا بـوده اسـت مـنتهى هر چه جلوتر آمده است ، كارشناس هاى آنها بيشتر تخصص پيداكـرده انـد و بـيـشتر آمده اند دراينجا، در اين ممالك و تمام اينها را، آنها اطلاعاتشان از خوداهـالى آن مـمـلكـت بـيـشـتـر اسـت ، اطـلاع بـر روحـيـه مـثـلا ايـلاتى كه ما در ايران داشتيممثل ايل بختيار، ايل قشقايى اينها و امثال
ايـنـهـا، شاهسون ها، مطالعاتى داشتند براى اينكه به دست بياورند روحيه اينها چه جوراسـت ، تـا چـه حـد مـى تـوانـد ايـن مـمـالك از اينها استفاده ببرد و مطالعاتى هم راجع بهشـهـرسـتـان هـا و دهـات ، تـمـام دهـاتـى كه در ايران هست . از آن دهات بسيار دور افتاده وكـوهستانى تا آخر، اينها تمامش را اطلاع دارند يعنى كارشناس ها را فرستادند، همه اينهاهـم نـقـشـه بردارى شده است و هم هر چه دارد در آنجا، هر كجا چيزى درآن پيدا مى شود كهبراى آنها دندان گير است از آن يادداشت برداشتند و خودشان را مهيا كردند براى غارت ،منتهى اين كسانى كه در راس بودنداز سلاطين يااز روسا كه در راس بودندمختلف بودنددر رسـانـدن مـنـافـع بـه ايـنـها، گاهى اشخاصى بودند كه تا آن حد خيانتكار نبودند وگـاهـى هـم خـيانتكار زياد بودند كه به همه ابعاد تسليم شده من در همدان يك وقت بودم ،يـك نـفـر از دوسـتـان من يك نقشه اى آورد، نقشه بزرگى شايد مثلا يك متر در يك متر و آننقشه هم مال همدان بود دهات همدان تمام در آنجا آنطور كه او مى گفت ، مى گفت تمام دهاتهـمـدان در ايـنـجـا ثـبـت است و در آن نقطه هايى بود زياد، نقطه هايى در آن ورقه با رنگديـگـرى بـود كـه زيـاد بـود، آن شـخص كه آشناى ما بود گفت كه اين نقطه هايى كه درايـنـجاها گذاشتند علامت اين است كه در زير اين نقطه و اين دهى كه در اينجا هست يك چيزىپـيـدا مـى شـود، حـالا يا يك معدن مسى ، نفتى ، چيزى پيدا مى شود، كه الان هيچ چيزش تاحـالا درنـيـامـده و آنـهـا مـى دانـنـد كـه كـجـا چـه هـسـت . در هـر صـورت بـا نـقـشـه ازاول وارد شـدنـد و احـوال و اوضاع ممالك شرق را و مملكت ايران كه الان مورد اطلاع ماست ،با نقشه اينجاها را همه چيزش را تعيين كردند.
اسلام و روحانيت اصيل ، دوقوه در برابر سلطه خارجى
بعد يك مطالعات روانى آنها كردند كه آيا چطور ممكن است كه دست بيابند به اين مخازنعـظـيـمـى كـه در اين ممالك هست ، در ممالك اسلامى آيا چه بكنند كه اين مخازن با سهولتبـه دسـتشان بيايد و مواجه با يك مخالفت هايى ، مواجه با يك زد و خوردهايى نشود. يكمـطـالعـات زيـادى هم در اين باب اينها كرده اند و به آنكه رسيدند در ممالك اسلامى ، دوچـيـز را ديـدنـد كـه ايـن اگـر بـاشـد مـمـكـن اسـت كـه سـد راه آنـهـا بـاشـد، يـكـىاصـل اسـلام ، اگـر چـنـانـچه اسلام به آنطورى كه هست و به آنطورى كه خداى تبارك وتعالى اسلام را تاسيس كرده اگر به آنطور اسلام پياده بشود فاتحه مستعمرين خواندهمـى شـود، ايـن راجع به اسلام كه فكر كردند برايش ، يكى هم روحانيت اسلام اگر اينهاقـوه داشـتـه بـاشند و اينها آنطورى كه بايد، مقتدر باشند در اين بلاد،باز هم آنها نمىتـوانـنـد آنطورى كه مى خواهند استفاده بكنند، اينها با تمام ملت سروكار دارند و در بينمـلت اگـر قـدرت داشـتـه بـاشـد كسى ، اينها هستند كه در همه ملت ممكن است قدرت داشتهبـاشـنـد، درصـدد برآمدند كه اين دو تا سد را به هر جور هست بشكنند يعنى كارى بكنندكـه خـود مـلت هـاى ايـنها، هر جمعيتى كه هستند، در هر جا كه هستند اين دو تا سد را با دستخـود ايـنـهـا بـه واسـطـه تـبليغاتى كه اينها شروع كرده اند از زمان هاى قديم ، با اينتـبليغاتشان اين دو تا سدرا كه احتمال قوى دادند كه اگر مواجه با خطر بشود استعمارو منافع استعمارى ، اين دو تا سد است
اينها و امثال كه خطر است ، (اين را بشكنند) ديگر باقيش خطر به آنطور نيست ، البته يكجـهت ديگر هم هست كه عرض مى كنم ، جهت ديگرى كه هست جهت فرهنگ جوامع بوده است ، اينجـوامـع ديـده انـد، مـطـالعـه كـردنـد كـه اگـر فـرهـنـگ ايـنـهـا يـك فـرهـنـگمـسـتـقـل صـحـيـح بـاشـد، از تـوى ايـنـهـا يـك جـمـعـيـت هـاى سـيـاسـىمـسـتـقـل و امـيـن پـيـدا مـى شـود و ايـن هـم براى آنها مضر است . بناء عليه در جانب اسلام وروحـانيت دو چيز را سد مى ديدند: يكى اصل اسلام را و يكى هم روحانيت را و در جانب ديگربـاز احـتـمـال ايـن را كه اگر اين فرهنگ يك فرهنگ مستقلى باشد، در بين اينها تربيت مىشـوند يك جوان هايى و يك رجالى ، اگر اينها تربيت بشوند ولا محاله مقدرات مملكت دستايـنـهـا مـى افـتـد، بـاز هـم مـانـع مـى شـود ايـنـكـه ايـنـهـا بـرسـنـد بـهآمـال خـودشـان كـه آن آمـال زيـرزمـينى هاست ، روى زمينى هم هست ولى مهمش ‍ آنهاست كه درزيـرزمـيـن دارنـد و درصدد برآمدند كه اين سه تا مطلب را، آن كه مطلب اصلى است ، اينسه تا مطلب را و اين سه تا سد را بشكنند.
تخريب ارزش هاى اسلامى و منفعل كردن مسلمين ، اساس كار بود
امـا راجـع بـه اسـلام شـروع كـردند تبليغات كردن به اينكه اسلام يك مكتبى است كه مىگـويـد مـلايـم ، كـم كـم لابد پيش مى رود)، يك مكتبى است كه مربوط به دعا و ذكر و يكروابـطـى مـابين مردم و مابين خالق ، و سياست را كارى به آن ندارد، اسلام به حكومت كارنـدارد، بـه سـيـاسـت كـار نـدارد، ايـن را آنـقـدر تـبليغات روى آن كردند كه در جامعه خودروحـانـيـت هـم بـه خـورد آنـهـا هـم دادند كه بسيارى از آنها هم همين اعتقاد را پيدا كردند كهروحـانى را به سياست چه كار دارد؟ به حكومت چه كار دارد؟ به نظام حكومت چه كار دارد؟روحانى مسجد برود و نماز بخواند و عرض مى كنم كه از اين صنف كارها، درس بگويد ومباحثه بكند و آن آداب شرعيه را به مردم نشان بدهد. آنها ديدند كه نماز روحانيون و نمازاسـلام هيچ به آنها ضرر ندارد، هر چه مى خواهند نماز بخوانند، آنها به نفت كار نداشتهبـاشـنـد، نـمـاز بخوانند تا هر چه خواهند تا خسته بشوند، درس هر چه دلشان مى خواهدبـدهـند، مباحثه هم هر چه مى خواهند بكنند، كار نداشته باشند به اينكه سياست استعمارىدر ايـنجا نبايد اجرا بشود، هر كارى مى خواهند بكنند، اينقدر خواندند به مردم و تبليغاتكـردنـد كـه مـردم هـمـه تقريبا به اين معنا عادت كردند كه حالا هم باز اين صحبت هست كهدخـالت در سـياست به شاءن روحانيت نيست شاءن روحانيت نيست كه برود و ببيند كه كيفيتحكومت چيست و چه مى كنند اين ظلمه با مردم ، شاءن روحانيت همان است كه تو مدارس باشندو نماز جماعت هم بخوانند و اول ظهر و اول مغرب مردم هم همين مقدار به روحانيت بيشتر نظرنـداشـتـه بـاشـنـد. اسلام را اصلش مى گفتند كارى ندارد به سياست ، جداست ، سياست وديانت از هم جداست ، سياست مال آنها و ديانت مال ما، مراكز قدرت دست آنها كه هر كارى مىخـواهـنـد بـكـنـنـد و مـسـاجـد و پـيـرمـردهـاى تـوى مـسـجـد هـممـال مـا، اين تفسيرى است كه از اول كردند و آنهايى كه يك قدرى جراتشان زيادتر بودهاست گفتند كه ارتجاع است ، اصل دين در بين بشر كه آمده است براى اين است كه مردم
را خـواب كـنـد. ايـنـها مى گويند دين از اول به دست قدرتمندها و سرمايه دارها پيدا شدهاسـت بـراى ايـنـكـه ايـن بـه واسـطـه ديـانـت مـردم را آرام كـنـنـد و آنـهـامال مردم را بخورند. كم كم اين مطالب باور حتى خود مسلمان ها، حتى بعضى از روحانيونو معممين هم آمده است كه نه ، اين يك چيزى است كه حالا نمى شود اين را پياده اش كرد، اينچـيـزى اسـت كـه مـال هـزار وچـنـد صـد سـال پـيـش از اين بوده است ، اينطور معرفى كردهانـد.اسـلام را بـه خود جوامع مسلمين . آخوند را هم شروع كردند تبليغات كردند به اينكهايـنـهـا يـك مـردمـى هـسـتـنـد كـه فـقـط نـشـسـتـه انـد آنـجـا و مـى خـواهـنـد بـگـيـرنـدمال مردم را و زندگى كنند.
بـنـابر اين اسلام را به اينكه اولا مكتبش بيش از اينكه يك نمازى خوانده بشود و يك روزهاى گـرفـتـه بـشـود و ايـنها، نيست و كارى به زندگى مردم ندارد، كارى به دنياى مردمنـدارد و از آنـطـرف روحـانيون را معرفى كردند كه !!! اينها هم !!! قدرت ها اينها را روىكار آوردند براى اينكه افيون باشند از براى جامعه ، اينها مردم را خواب كنند، سست كنندكـه اگر چنانچه آنها ببرند چيزهايشان را، اينها نتوانند حرف بزنند يعنى ديگر مردم رانـگـذارنـد حـرف بـزنند، اينها خواب كنند مردم را و آنها، اينهائى كه خوابند اموالشان راببرند. اين را آنقدر تبليغ كردند و گفتند كه حتى بعض روشنفكرهاى ما هم كه بى اطلاعاز قـرآن و سـنـت بـودنـد بـاورشـان آمـده اسـت و آنـهـا هـمدنـبـال كردند و هم نفس شدند با آنها. ما نبايد هر حرفى كه بشنويم يا منتشر باشد بيناقـشـارى نـبـايـد بـى دليـل مـطـلب را قـبـول كـنـيـم انـسـان اگـر بـىدليـل يـك مـطـلبـى را قـبول كند اين مريض است ، انسان سالم نمى شود يك مطلبى به اوبگويند و بى دليل ، همين طور وقتى گفتند قبول كند.
بازگشت به قرآن
مـا بـايـد يـك مـطالعه سطحى ، لازم نيست خيلى مطالعه دقيق ، يك مطالعه سطحى در قرآنبـكـنيم ، يك مطالعه سطحى در آنهايى كه مردم را دعوت كردند و پيغمبرهايى كه مردم رادعـوت كـردنـد، بـكنيم ببينيم كه آيا آنهايى كه دعوت كردند مردم را، اينها يك اشخاصىبـودنـد كـه آمـدنـد و توده را ضعيف كردند توده را خواب كردند؟ براى خواب كردن تودهآمـدنـد؟ و ايـنـهـا عـمـال قـدرتـمـنـدهـا هـسـتـنـد؟ يـك مـطـالعـه اى درحـال آنـهـا بـكنيم كه ببينيم اينها عمال قدرتمندانند يا نه ، يك مطالعه جزيى هم در قرآنبـكـنـيـم كـه بـبـيـنـيـم كـه قـرآن آمـده اسـت كـه بـراى ذكـر و دعـا و بـراى حـرز وامـثـال ذلك ، يـا نه قرآن را نشناختند؟ اگر در قرآن مطالعه كنيد مى بينيد كه آنقدر آياتدر جـنـگ هست كه وادار به جنگ است ، وادار به جنگ با كى ؟با قدرتمند. قرآن آياتى زياددارد يكى دو تا نيست ، آيات زياد دارد در جنگ ، در كيفيت جنگ و جنگ هائى كه در صدر اسلامبـوده اسـت بـين قدرتمندها و بين پيغمبر اسلام بوده است و قرآن يك كتابى است كه از آنتحرك بيشتر استفاده مى شود تا چيزهاى ديگر، يك كتابى است كه مردم را حركت داده است، از اين خمودى كه دارند حركت داده است و با همه طاغوت ها در انداخته است قرآن .
مـبـارزات پـيـگـيـر پـيـامـبـران و ائمـه عـليـهـم السـلام بـا ظـلم و ظـلمـه درطول تاريخ
آنـوقـتـى كـه پـيـغـمبر اكرم در حجاز بودند، قدرتمندان حجاز كه ابتدا سر و كار داشتهپـيغمبر با آنها، يك دسته شان در مكه بودند كه تجار خيلى معتبر و قدرتمند بودند، يكدسـتـه شـان در طايف بودند كه آنها ثروتمندهاى آنجا بودند و قدرتمندهاى آنجابودند،ابوسفيان وامثال اينها، اينها نظير حكام و سلاطين بودند و داراى همه چيز بودند و پيغمبراسلام با آنها درافتاد. وقتى كه تشريف آوردند به مدينه با همين فقرا بودند ايشان ، نهبـا ثـروتـمـنـدان بـودنـد بـراى خـواب كردن جمعيت ، با فقرا بودند براى بيدار كردنفـقـرا، ايـن فـقـرا را شـورانـدنـد بـه آن اغـنـيـايـى كـهمـال مـردم را مـى خوردند و ظلم به مردم مى كردند. جنگ هاى پيغمبر زياد است و همه اين جنگهـا، جـنگ هاى با قدرتمندها و ثروتمندها و ظلمه بوده است . جلوتر برويد حضرت موسى(ع ) عـصـايش را برداشت با فرعون ، با سلطان عرض مى كنم كه مصر، با او در افتاد،نـه ايـنـكـه از قبل سلطان مصر مردم را خواب كرد، مردم را با همين عصا و با همين تبليغاتبر ضد سلطان عصر خودش شوراند.
ابـراهـيـم را كـه مـلاحـظـه مـى كـنـيـد، تـيـشـه اش رابـرداشـت ايـن بـت هـائى كـهمـال اشـراف بـود شكست و با اشراف درافتاد براى منافع توده ها و براى اينكه ظلم بهتـوده ها، اينها نكنند البته آنها معنويات هم نقطه اصليش ‍ بوده است لكن وقتى مى ديدندكـه يك ظلمى درجامعه واقع مى شود، موظف مى دانستند خودشان را كه باآن سرانى كه ظلممـى كـنـد درافتند و جنگ بكنند با هر جورى كه ممكن است برايشان ، باآنها درافتادند. پساينكه مى گويند كه اينها را قدرتمندها قرارداده اند براى خواب كردن ، اين يك چيزى استكـه حـرف اسـتـعـمـار اسـت يعنى آنها اين را درست كردند براى اينكه شما را از قران و ازكـتاب خدا و از اسلام رويتان را برگردانند و اين سد را بشكنند و خوب هم شكستند در بينمـسلمين اين سد را. مسلمين خواب رفتند به واسطه تبليغات اينها، مسلمين به جنگ برخاستندبـا اسلام ، خودشان ملتفت نبودند، اين معنا را كه كسى بگويد اسلام به زندگى چه كاردارد، ايـن جـنـگ بـا اسـلام است ، اين نشناختن اسلام است . اسلام به سياست چه كار دارد اينجـنـگ بـا اسلام است . بين خود مسلمين كه اين مساءله مطرح است كانه يك مساءله است كه جنگبـا اسـلام الان شـروع كرده اند و مى كنند. از آن طرف ما بايد ببينيم كه آنهائى اسلام راتـبـليـغ كـرده انـد از اول بـا چـه كـسـانـى جـنـگ مى كردند. خود پيغمبر اسلام با كى جنگكـرد؟بـا ايـن قـدرتـمـنـدان مـكـه و ايـن قـدرتـمندان حجاز. بعدش خلفائى كه بودند، چهخـلفـائى كـه مـا قـبـولشـان داريـم ، چـه خـلفـائى كـه مـاقـبـول نـداريـم آنها با كى جنگ كردند؟ آنها هم لشكر كشيدند با سلاطين ايران و سلاطينروم . بـا ايـنـهـا جـنـگ كـردنـد، بـا سـلاطـيـن جـنـگ مـى كـردنـد نـه ايـنـكـه ازقـبـل سـلاطـين مامور بودند كه مردم را خواب كنند، آنها مامور تحرك بودند به اينكه مردممـسـلم و ضـعـفـارا، مـسـتـضـعـفـيـن را بـشـورانـنـد بـر ايـن اشـخـاصـى كـه دارنـدمـال مـردم را مـى خـورنـد. رومـى هـاو !!! عـرض مـى كـنـم كـه ايـرانـى هـا آنـوقـتمحل ابتلا بودند، جنگ كردند با اينها و فتح كردند آنجاها را براى مسلمين و براى اسلام وابـدا ايـن مـسـاءله مـطـرح نـبوده است كه يك كسى بگويد كه بسازيد با اين دولتمندان ،بسازيد با اين سلاطين ، يك همچو مطلبى نبوده است در كار. هميشه جنگ
بوده ، خود پيغمبر اسلام و بعدش هم خلفاى پيغمبر. زمانى هم كه حضرت امير(ع ) بودندايشان هم مبتلا شدند به يك جنگ داخلى و ديدند كه اگر اين جنگ داخلى را چيز نكنند، اسلامرا مـعـاويـه فـاتـحـه را مـى خـوانـد. مـعـاويـه يـك حـكـومـت بـود در شـام ،مـثـل سـلطنت زندگى مى كرد، داراى لشكر، دارى همه چيز بود. حضرت امير هم كه در راسروحـانـيـت و آقـاى روحـانـيـون است ، ايشان هم كه وقتى مى خواهند جنگ بكنند، وقتى كه مىخـواهـنـد زنـدگـى بـكـنـنـد و خـلافت بشناسند، نمى آيند مردم را خواب كنند تا قدرتمندهابـيـايـنـد ايـنـهـا را بـخورند، ايشان هم جنگ مى كند ؟با معاويه كه در مركز شام نشسته واسلام در بودن او در خطر است و الان دارد مردم را استعمار كرده وظلم مى كند. اينها، ائمه ماعـليـه السـلام هـمه شان كشته شدند براى اينكه همه اينها مخالف با دستگاه ظلم بودند.اگـر چـنـانـچـه امـام هـاى مـا تـو خانه شان مى نشستند و عرض بكنم آنطورى كه اينها مىگـويند براى مردم ، مردم را دعوت مى كردند به بنى اميه و بنى عباس و اينها كه محترمبـودنـد، روى سـرشان مى گذاشتند ائمه مارا، لكن مى ديدند هر يك از اينها حالا كه نمىتـوانـد لشـكـركشى كند از باب اينكه مقتضياتش فراهم نيست ، دارد زيرزمينى اينها را ازبـيـن مـى بـرد، ايـنـهـا را مـى گـرفـتـنـد، حـبـس مـى كـردنـد، دهسـال در حبس آنها بودند. براى نماز و روزه بود كه حبس كردند؟ حضرت موسى بن جعفررا چـون نـمـازخـوانـد، چـون روزه مـى گـرفـت ، چـون مـردم را دعوت مى كرد كه به هارونالرشيد و اينها، شما برويد و با آنها بسازيد، هر چه آنها ظلم مى كنند شما حرف نزنيد؟يا قضيه اين نبوده است ؟ آنها از باب اينكه مى ديدند اين يك خطرناك است ، براى دولتخـطـرنـاك است ،براى اين قدرت هااينهاخطرناك بوده اند، اينهاهم خطرناك بوده اندبراىايـنـهـا ازايـن جـهـت ايـنـطـور شـد كه آنها را حبس كردند، كشتند،چه كردند، تبعيدكردند،مىگـويـندمرديكه از چيز برمى دارد امام عليه السلام راآورد در اينجا، يا حضرت عسكرى رادر سـامرا چندين سال نگه دارد و تحت فشار و در نظام ، در عسكر، در نظام ، درجند، ايشانرا نـگـه دارد و مـحـبـوس اسـت امـام عـليـه السـلام در آنـجـا. ايـن از باب اينكه نماز خواستبـخـواند؟ پس چه ؟ خود آنها هم نماز مى خواندند، به نماز چه كار داشتند؟ چون امام عليهالسـلام پـسـر پـيـغـمبر بود !!! آن وقت پسردارها خيلى هم !!! اگر پسر پيغمبر سر جاىخـودش مـى نـشـسـت و كار نداشت به مردم ، چنين نبود اما آنها گاهى به اشاره آنها در ظاهرچـون مـوردى بود كه اگر چنانچه مى فهميدند ريشه اينها را مى كندند !!! در ظاهر وقتىكـه يكى از اين هاشميون قيام مى كردند بر ضد حكومت ها، در ظاهر اينها يك انتقاد صورىهـم از آن مـى كـردنـد لكـن بـا دست اينها بود، اينها، آنها را وادار مى كردند كه اين كار رابـكـنـنـد. دعـا مـى كـنـد امـام عـليـه السـلام بـه زيـد وامـثـال ايـنـهـا كـه قـيام كردند بر ضد اين خلفا و برضد اين قدرتمندان . روحانيت هميشهمـخـالف بـاقـدرتمندها بوده است .اگر يك وقت شما مثلافرض كنيد يك فردى ، چند نفرىديـديـد كـه يـك سـازشى كرده است يا منحرف است به اسلام مربوط نيست ، مكتب ، اين مكتبنـيـسـت و يـا ايـنكه يك مقتضياتى مى بيند كه در اين مقتضيات الان صلاح نيست كه اينطورعـمـل بـكـنـد. اين دو تا سد را اينها در بين مسلمين به واسطه تبليغات شكستند، جدا كردندمـردم را از آن واقـعـيـات اسـلام و جـدا كردند مردم را از روحانيت مترقى براى اينكه استفادهكنند، خود آنها تبليغ كردند لكن وقتى كه سد شكسته شد،
آنـهـا آزاد آمـدنـد نـفـت ها را بردند و هيچ كس هم نتوانست حرف بزند، هيچ كس هم حرف نزد.فـرهـنـگ مـا هـم كـه برايش خطر قائل بودند، فرهنگ ما را هم در تحت قبضه گرفتندو يكفـرهـنـگ اسـتـعـمـارى درسـت كردند نه يك فرهنگ استقلالى ، الان هم يك فرهنگ مستقلى كهبرنامه اش را خود عقلاى قوم ريخته باشند نيست .
غارت و چپاول ذخاير ايران
الان هم آنها دخالت دارند در كار، نه طبيب حسابى مى گذارند درست بشود، نه سياستمدارحسابى مى گذارند درست بشود، يك سياستمدارهايى كه براى ما درست مى كنند همان هاستكـه بـه نـفـع آنـهـا كـارهـا را انـجـام مى دهند، اينهم فرهنگ ما، (حالا ديگر من وقت اين را كهطـولانـى صـحـبـت بـكـنـم نـدارم ) ايـن سـدهـا را شـكـسـتـنـد و آزادنـه آمـدنـدمشغول شدند به بردن چاپيدن اموال مسلمين و شما ايرانش را مى دانيد، چاپيدن نفت كه الاندارنـد مـى بـرنـد. الان نـفـت هـاى مـا را بـه قدرى دارند زياد نفت مى برند، آنها مى برندانـبـارم كـنـنـد، نـفـت هـاى مـا را از زيرزمين هاى ما براى اينكه مبادا يك وقتى پيدا بشود كهجـلويـش را بـگيرد، از حالا همه اش را مى برند آنجا در انبارهاى خودشان انبار مى كنند. اززمـان رضـاشـاه (خداوند انشاءالله كه جزاى او را شديدا بدهد و مى دهد) از زمان رضاشاهتـا حـالا ايـنـهـا مـبـتـلا هـسـت ايـران بـه يـك حـكـومـتـى كـه تـمـام حـيـثيت ايران را دو دستىتـحـويل داده به اين نفتخوارها. وقتى كه ملاحظه بكنيد، اقتصاديات ملت را ملاحظه بكنيد،زراعـت مـا را بـكـلى به هم زدند به اسم اصلاحات ارضى كه تز آمريكا بود، اصلاحاتارضى به ما چه مصيبت ها وارد آورد؟ مصيبتى كه وارد آورد، تمام زراعت هاى ايران را از بينبرد، يك مملكت زراعى كه يك استان آذربايجان يا خراسانش مى توانست كه قوت اين ملترا بـدهـد حـالا رسـيـده به آنجائى كه براى 30 روز يا 33 روز (فوقش 33) تمام زراعتايـران بـراى 33 روز جـمـعـيـت فـعـلى ايـران كـافى است . ما بقيش از كجاست ؟ مابقيش يكبازار درست كردند براى آمريكا، آنها زياد داشتند، مى سوزاندند يا به دريا مى ريختند،حـالا دهـنـد پول مى گيرند، نفت مى گيرند، اين يك باب كه زراعت ما را از بين بردند و ماشـديـم جـيـره خـوار آنها و بازار براى آنها مصرف ما شديم . از آن طرف يك ضرر ديگرخـورد و آنـكـه تـمـام ايـن دهـقان ها كه ايشان در اول فرمودند كه ما ديگر رعيت ها را از چيزدرآورديـم دهـقـان شـدنـد ديـگر، هم سطح شدند با چه تمام اين بيچاره ها وقتى كه زراعتهـايـشـان از دسـتـشـان رفـت ، كـوچ كـردنـد به شهرها (كه عمده اش تهران است ) آمدند دراطراف تهران با يك كوخ ‌هائى ، با يك چادرهائى ، با يك خانه هاى گلى كوچك با عائلهزيـادشـان در آنـجـا مـنـزل گـرفـتـنـد و با يك مصيبت هائى اين بيچاره ها اعاشه مى كنند وزنـدگـى ، نـه بـرق دارنـد، نـه آب دارنـد، نـه اسـفـالت دارنـد، در يـكگودال هايى زندگى مى كنند كه آب را اگر خواهند براى بچه هايشان بياورند، اين مادربدبخت بايد در زمستان سخت از پله هايى كه الان عددش را يادم نيست لكن زياد است عددش، از پـنـجاه بيشتر، صد تقريبا از اين پله ها بايد برود تا خيابان برسد، يك كوزه آبكند باز برگردد اين پله ها را طى كند برود توى اين كوخ براى بچه اش آب ببرد. اين
دهقان هاى بزرگى كه درست كرده اند و اين دروازه تمدن ، اينهاست اينها را براى ما درستكـردنـد، ايـن قضيه زراعت ما، زراعت ما بكلى فلج شده است ، ديگر ما زراعت نداريم و معلومنيست كه عاقبتش به كجا برسد.
ايران پايگاه تسليحاتى غرب
از آنطرف نفت ما را مى دهند به آمريكا، عوضش چى مى گيرند؟ من اين را كه مى گويم ، منبـايـد هـر روز ايـنـهـا را بـگويم براى اينكه هر روز ممكن است يك گوش اينجا باشد كهنـشـنـيـده بـاشـد ايـن حرف را، مى دهند به آمريكا، عوض چه مى گيرند؟ عوض اسلحه مىگـيـرنـد، كـدام اسـلحـه ؟ اسـلحـه هـائى كـه ايـران نـمـى تـوانـداسـتـعـمـال كـنـد،نـمـى دانـد چـه جـورى بـايـد ايـن اسـلحـه رااسـتـعمال كند. براى چه مى دهند؟ براى اينكه پايگاه درست كنند در آنجا براى آمريكا، همنـفـت رامـى خـورنـد هـم عـوضـش را.ايـنـهـا پـول نـفـت راخـيال كنيد كه به ما مى دهند؟ نه اين يك اشتباه است ، اينها هم نفت را مى خورند و هم اسلحهمى آورند، اسلحه هائى كه هيچ نظيرش مثلا حتى در فرانسه پيدا نمى شود، آمريكا مى دهدبـه ايـنها، اما مى دهد براى ايران ؟ نه ، پايگاه درست مى كند براى خودش ، هم عوض رامى خورد هم معوض را مى خورد. خدا مى داند كه اين مرد نالايق كه اسمش محمدرضاست ، اينمـرد نـالايـق چـه خـيـانـت هـايى به اسلام كرده و مسلمين كرده من و شما حالا مى توانيم مطلعبشويم ، بگذاريد اين بميرد يا برود از اين مملكت ما، قدرت اين سلب بشود آنوقت ببينيدآنـهـائى كه نوشتند مسائل را، حتما اشخاص تاريخ را ثبت كردند و تاريخ ‌ها كه بيرونآمد آنوقت خواهيد ديد كه آنها چه كرده اند با اين مملكت . نفتى كه ايشان مى گويد كه بعداز 30 سـال ديـگـر تمام مى شود و ما الان بايد فكر كنيم از انرژى شمس استفاده بكنيم ،آقايى كه با چراغ نفتى هم نمى تواند كارى انجام بدهد از انرژى شمس مى خواهد استفادهكـنـد!! ايـن نـفـتـى كـه تمام مى شود، چرا تمام مى شود؟ براى اينكه اين لوله عظيمى كهانـسـان ، كـسـانـى كـه در بـيـسـت سال پيش از اين رفتند، الان زيادتر از اين معانى است )كسانى كه آنوقت رفته بودند مى گفتند لوله هايى كه آنجا گذاشتند كه براى نفت از آناسـتفاده بشود، همين طور صاف آدم مى رود توى آن ، به اين بزرگى است ، لوله هاى چندمـتر در چند مترى است ، با اين لوله ها دارد نفت ايران مى رود، عوضش اسلحه مى آيد براىپايگاه درست كردن . اگر اينها نفت را درست بفرستند و نفت درست فروش برود يعنى بهانـدازه احـتـيـاج ايـران فـروش بـرود،بـه انـدازه اداره مـمـلكـت فـروش بـرود ما تا دويستسـال ديـگـر هـم شـايـد نفت داشته باشيم ، تمام مى شود خوب ، آنها دارند تمام مى كنند،ايشان مى گويند تمام مى شود، كى تمامش مى كند؟ تو تمامش مى كنى بعدها ما چه بكنيم؟ اين ملتى كه چند وقت ديگر به قول ايشان نفتش را دادند به غير و تمام شد، زراعتش همكـه از بـيـن رفـت بـعـدش ما چه بكنيم ديگر؟ اين ملت ضعيف چه بكند؟ (صنعتى مى خواهيمبـكـنـيـم )!! آخـر، قـضـيه صنعتى نيست گول نخوريد، قضيه ذوب آهن نيست ، قضيه درستكـردن مـطـلب نـيـسـت ، قـضـيـه پـايـگـاه درسـت كـردن بـراى شوروى است ، مى خواهند كهعمال
شوروى كه به اينجا مى آيند راحت بيايند و همه كارها را انجام بدهند، گاز ما را كه دارندآنها مى برند، نفت ما را هم كه دادند آنها مى برند، بعد نه گاز است ، نه نفتى است ، نهچيزى ، نه زراعتى ، نه هيچ چيز، اين ملت بايد چه بكند؟ معلوم نيست . اينكه او مى گويدكـه مـن اگـر بـروم همه ايران را تل خاك مى كنم اين حالا اين كار را كرده است اگر بماندبـدتـر مـى كـنـد تـل خـاك ايـران را، اگـر برود باز ممكن است اشخاص ‍ صحيحى و امينىبيايند سر كار و نفت ما را حفظ كنند كه براى خودمان باشد، زراعتمان را سروسامانى بهآن بدهند.اگرايشان خرابكارى كند كه دارد مى كند خرابكارى كند و گورش را گم كند وبـرود بـه نـفـع مـا هـسـت .مـا كه فرياد مى زنيم ، ما براى همين فرياد مى زنيم نه براىاينكه ما مى خواهيم اصلا مظاهر تمدن نباشد، ايشان مى فرمايند كه آخوندها مى گويند كهما نمى خواهيم اين مظاهر تمدن را، ما مى خواهيم حالا هم با الاغ سوار بشويم و برويم . يكآدمـى اسـت كـه ، انـسـان چه بگويد به او؟ ما كه اينقدر فرياد مى زنيم مى گوييم كه ماهـمـه مـظـاهـر تمدن را قبول داريم اما مظاهر تمدن اين است كه حكومت نظامى اين كار را بهمـردم بـكـنـد؟ آقـاى بـچه هاى كوچك مارا، دختر بچه هاى 8 ساله و 9 ساله را اين چند روزكـشـتند حالا كارشان را از دبيرستان ها خون دانشگاهى ها را كه ريختند و آنقدر چيز كردندكـه هـمـيـشـه در اعـتـصـابـنـد آنها، حالا از آنجا آمدند سراغ دبستان ها و آن بچه هاى كوچكدبـسـتـان را ايـنـها دارند مى كشند، اينها الان دارند خرابكارى مى كنند، آن خرابكاريى كهمـلت مـا را مـيـخـواهـنـد بـكـشند و بروند. ما فريادمان اين است كه بايد اين ملت هر چه داردمال خودش باشد و خودش اداره خودش را بكند، ما مستشار نمى خواهيم از آمريكا، شصت هزارمـسـتـشـار كـه اينقدر بودجه دارد كه من و شما تصورش را نمى كنيم ، اين بودجه مملكت راصـرف مـسـتـشـارهـا ديـگـر نـكـنـيد. اين خيلى عجيب است ، پايگاه براى آنها درست مى كنند،مـسـتشاران مى آورند خرجش را ما بايد بدهيم . نفتمان را مى دهيم براى درست كردن پايگاهآخر شما حساب بكنيد اين را و بعد مطالعه كنيد در اين امور، يك اسلحه هايى كه ايران بهدردش بـه هـيچ وجه نمى خورد اين مال جنگ هاى بزرگى است كه بين دو تا ابرقدرت يكوقـتـى ايـن جـنگ ها مى شود، يك همچو اسلحه هايى براى ما نيست ، ما يك همچو اسلحه هايىنـداريـم ، مـا مـسـلسـل هـا و ايـنـهـا كـافـى مـان اسـت ، آنـقـدر كـه مـى تـوانـيـماسـتـعـمـال كـنـيـم بـراى تـنـظيم امور داخلى خودمان ما كه مى خواهيم جنگ بكنيم ، مگر ما باشوروى حالا مامى توانيم جنگ كنيم يا با آمريكا مى توانيم جنگ كنيم ؟ ما با بازار تهرانمـى تـوانـيـم جـنـگ كـنـيـم خـوب مسلسل ها بس است ! ما با دانشگاه و جوان هاى دانشگاهى مىتـوانـيـم جـنگ كنيم ! ما حالا رسيديم به آنجايى كه با دبستانى ها، با اين بچه هاى هشتسـاله و نـه سـاله جـنـگ بكنيم ! همين ديروز خواندم كه تلفنى آمده بود !!! همين ديروز ياپـريـروز بـاز ريـخـتـه انـد تـوى يـك دبـسـتـان و بـچـه هـا را زده انـد وشـل كـرده انـد، و چـه كـرده انـد خـوب مـا، ايـن مـسـلسـل بـراى كـشـتـناهـل مـلت خـودمـان كـافـى اسـت ديـگـر مـحـتـاج بـه آن چـيـزهـا نـيـسـتـيـم ،پـس آنـهـامـال مـا نـيـسـت ، مـال كـس ديـگـر اسـت ، مـال آنـى اسـت كـه مـى تـوانـداسـتـعـمـال كـنـد، مـال آنـى است كه به دردش خورد، آن آمريكاست ، آنوقت آن نفت را داديم وپـايـگـاه بـراى خـود آنـهـا درسـت كـرديـم يـعـنـى بـراى ايـنـكـهپول نفت باشد، مستشارها را آورديم براى مطالعه در اين امور و پولش را ما مى دهيم . اينكارهاست كه آنها
دارنـد مـى كـنـند، مملكت را رسانده اند به آنجايى كه ساقط دارد مى شود، از بين دارد مىرود اين مملكتتان آقا.
فرياد مستضعفان
الان مردم مملكت ما قيام كرده است ، ما مكلفيم كه به آنها كمك كنيم هر مقدارى كه مى توانيمهر قدر كه مى توانيد با رفقايتان مى نشينيد بگوئيد، صحبت كنيد، برسانيد به رفقاىاروپايى تان كه داريد، با آنها صحبت كنيد، مطلبتان را برسانيد، هر كدام به ده نفر ازآنـهـا بـگـويـيـد، شـمـا چـنـد هـزار نـفر هستيد، به چندين هزار نفر مى توانيد مطالبتان رابگوييد، اينها بد منعكس كردند اوضاع ايران را.
روزنـامه هاى اينجا كه صد ميليون دلار اين مرد براى تبليغات مى دهد به آنها، بد منعكسمـى كنند مسائل ايران را، شما ايرانى هستيد مسائل ايران را براى اين اروپائيان بگوئيد،تشريح كنيد، مى توانيد بنويسيد در روزنامه يا در مجله ها،بنويسند، ما نبايد بى تفاوتباشيم براى يك ملتى كه جانش را دارد براى شما مى دهد، اينها جوان هايشان را دارند مىدهـنـد، فـردا كـه روز چهلم جمعه سياه هست ، من نمى دانم چه مصيبتى بر اين ملت خواهد واردآمد. اينها ايستاده اند جان مى دهند، بچه هاى 7 ساله و 8 ساله شان ايستاده اند و مى گويدمـرگ بـر ايـن سـلطنت و تظاهر مى كند و كشته مى شود، فردايش هم همان بچه ديگر بازدوباره مى گويند، اينطور ايران الان قيام كرده است و نهضت كرده است و ما مكلفيم كه بهاينها كمك بكنيم ، بى تفاوت نباشيم .مى توانيم بگوييم ، در جوامع بگوئيم ، بنويسيم، مـنـتشر كنيم عالم را آگاه كنيم از اين مصيبتى كه بر سر ملت ما آمده است . ديگر حالا وقتنماز شد. خداوند انشاء الله همه تان را حفظ كند و موفق باشيد انشاءالله .
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
پاسخ امام خمينى به تلگراف هاى همدردى با ايشان
تاريخ 25/7/57
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور محترم علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم پس از عرض سلام ، تلگراف هائىاز ايران واصل گرديد و اطلاع حاصل شد كه تلگراف ها بيش از اين بوده است و بر حسبمعمول ، چون گذشته ، نرسانده اند. لهذا اينجانب از تفقد حضرات آقايان محترم تشكر مىنمايم و رساندن تشكر مرا به برادران عزيز از هر طبقه و صنفى كه هستند، اميدوارم .
و در ايـن فـرصـت ، لازم اسـت از طـبـقه جوان تقاضا كنم كه نسبت به ساحت محترم مراجع وروحـانـيـون ، احترامات لايقه را مراعات نمايند .جوانان عزيز آگاهند كه در اين وقت حساسكـه نـهضت اسلامى به نتيجه نزديك مى شود، هيچ امرى از اختلاف كلمه خطرناكتر نيست ودر شـكوفائى نهضت ، هيچ چيز موثرتر از حفظ وحدت كلمه و ابقاء صفوف مبارزه نخواهدبود.
از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم .
روح الله الموسوى الخمينى
پيام امام خمينى به زائرين بيت الله الحرام
تاريخ 26/7/57
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه موسم حج بيت الله الحرام است و مسلمين از اطراف جهان به زيارت خانه خدا آمدهانـد، لازم اسـت در خلال اعمال شريفه حج به يكى از بزرگترين فلسفه اين اجتماع عظيمتـوجـه داشـتـه و بـه وضـع اجـتـمـاعـى و سـياسى كشورهاى اسلامى رسيدگى كرده و ازگـرفـتـارى هـاى بـرادران ايـمـانـى خود مطلع گشته و در رفع آن در حد وظيفه اسلامى ووجدانى كوشش كنند. اهتمام به امر مسلمين از فرائض مهمه اسلام است .
اينك اينجانب از وضع گرفتارى ملت مسلمان ايران ، گزارشى به شما زائرين بيت اللهالحرام مى دهم و از مسلمين همه اقطار عالم استمداد مى كنم .
پنجاه سال سياه ، براى مردم ايران
ايـران كـه اكـنـون حـدود سـى مـيـليـون مـسـلمـان دارد، از پـنـجـاهسـال قـبـل تـاكنون گرفتار در چنگال خاندان پهلوى كه رسما نوكر اجانب بوده و هستند،مـى بـاشـد. در ايـن پـنـجـاه سـال سـيـاه ، ايـن ملت بزرگ در تحت فشار پليس و اختناق وشـكنجه روحى دست و پا مى زند و تمام مخازن زير زمينى و منافع حياتى ملت را شاه بهاجـانـب داده اسـت . نـفـت را آمـريـكـا و گـاز را شـوروى و مـراتـع وجنگل ها را علاوه بربخشى از نفت ، انگليس و بعضى كشورهاى ديگر. مردم را از تمام مظاهرحـياتى محروم نموده و به حال عقب ماندگى نگه داشته و نظام ارتش و فرهنگ ما و اقتصادكشور را استعمارى و رشد را به همه ابعادش از ملت سلب نموده است .
قتل عام هاى شاه روى تاريخ را سياه كرده
اكنون كه در سال هاى اخير، ملت بيدار شده و براى احقاق حق خود به پا خاسته و فريادمـظـلومـانـه بـلنـد شـده اسـت ، جـواب آنـهـا بـا مـسـلسـل و تـانـك و تـوپ داده مـى شـود.قتل عام هايى كه در اين چند ماه اخير در شهرهاى ايران رخ داده ، روى تاريخ را سياه نموده. شـاه با تمام قواى جهنمى به پشتيبانى آمريكا به جان مردم مظلوم افتاده ، ايران اكنونبـه شـكل قبرستانى مبدل و اعتصابات عمومى سرتاسر كشور را فرا گرفته و شاه دراين نفس آخرش مى خواهد از اين ملت مستضعف انتقام بگيرد.
سـايـه شـوم حـكـومـت نـظـامـى بـر سـر مـلت بـرقـرار و دسـت كـمـانـدوهـاى مـزدور براىقتل بزرگ و كوچك و زن و مرد باز است .
اى مسلمين ! در امر ايران اهتمام كنيد
ايـنـجـانـب در هـيـچ يـك از كـشـورهاى اسلامى اجازه ادامه به فعاليت خود كه رساندن نداىمـظـلومـانه ملت است به عالم ندارم و چون وظيفه دينى و وجدانى خود را بايد ادا كنم ، بهنـاچـار بـه خـارج از بـلاد مـسـلمين آمده ام ، شايد بتوانم جوامع بشرى را از آنچه به ملتمـظـلوم ايـران مـى گـذرد آگـاه و تـا پـيـدا كـردن فـرصـت بـراى ادامـهعمل در يكى از بلاد اسلامى ، در خارج زيست مى كنم .
اكنون اى مسلمين جهان ! در امر ايران اهتمام كنيد و ناله يك ملت سى ميليونى مستضعف را بهجـهـانـيـان بـرسـانـيـد. از رسـول اكـرم صـلى الله عـليـه و آلهمنقول است : من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم . اللهم قد بلغت والسلام علىمن اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
بيانات امام خمينى در مورد ادعاهاى پوچ كارتر
تاريخ 29/7/57
بسم الله الرحمن الرحيم
بررسى ادعاى پوچ كارتر مبنى بر اعمال يك دموكراسى تند و قاطع در ايران
بـه هـمـيـن مـعـنـا عـرض كـردم كـه مـخـالفت هاى چپ و راست شروع شده است . و باز گفتند(كـارتـر) كـه من بنا ندارم در امور داخلى ايران دخالت بكنم و سابقا هم گفته بودند كهيـك اجـتـمـاع مـترقى ، ايشان در ايران يك جامعه مترقى در ايران درست كرده است . چند جملهدارد حـرف هـاى كـارتـر يـكـى ايـنـكـه يـك دمـوكـراسى تند وقاطع در ايران به دست شاهعـمـل شـده !! ايـن يـك جمله ، يك جمله اينكه يك جامعه مترقى شاه در ايران بنيانگذارى كردهاسـت !! و يـك جـمـله ديـگـر ايـنـكه جمله سومش من دخالت !!! بنا ندارم دخالت در امور داخلىايران بكنم !! حالا بايد خود ايرانى ها در اين سه جمله اى كه ايشان فرموده اند خودشانبـررسـى كـنـنـد كـه آن جـمله اى كه آقاى كارتر فرموده اند، اين براى ايرانى ها اين رافرموده اند يا براى دنياى غرب گفته اند و يا براى آمريكائى ها گفته اند و براى كرهاى از كرات ديگرى كه هنوز بشرش ‍ نيامده در زمين .
خـوب حـالا جـمـله اول ايـشـان ايـن اسـت كـه شـاه يـك دمـوكـراسـى تـنـد وقـاطـع در ايـرانعـمـل كـرده اسـت و اوضـاع ايـران را از زمـانـى كـه شـاه تـشـخـيـص ...كـرده اسـت و پدرشمـشـغـول كـار بودند و آنوقتى كه خودش ‍ مشغول سلطنت شده به امر خارجى ها و متفقين پسحـالائى كـه الان بـالفـعـل مـشـغـول كـار اسـت و الان فـعـلا در ايـران مـشـغـولنـد، آيـا ايندمـوكـراسـى كـه بـه نـحـو تند و قاطع ايشان عمل كرده اند، اين آزادى كه به نحو تند وقاطع به مردم داده عبارت است از اين كارهائى است كه در تمام مدت سلطنت كه ايشان كردهانـد؟ بـيـايـند و بينند كداميك از اين مجالسى كه حق ملت است كه سرنوشت خودشان را بهوسـيـله ايـن مـجـالس ‍ تـعـيـيـن كنند، مجلس شوراى ملى (به اصطلاح ) و مجلس سنا بيايندبـبـيـنـنـد كـه از زمـانـى كـه سـلطـنـت روى كـار آمـده اسـت و مـن از هـمـاناول زمان بودم و ديدم ، يعنى من از آنوقت درك كردم من آنوقت را تا حالا كه ما اينجا هستيم واين وكلا هم در مجالس دارند كار انجام مى دهند، ببينيد كه آيا در تمام آن دوره هائى كه ايندو نفر به قدرت رسيده اند، كدام روز ما يك انتخاب صحيح ، آزاد كه مردم خودشان بروندو در صـنـدوق رايـشـان را بـياندازند، در كدام دوره ها از اين دوره هائى كه ما گذرانديم وخـصـوصا اين دوره اخيرى كه اين آقائى كه دموكراسى تند رفتار كرده است ، در كدام يكاز ايـن دوره هـا ايـن وكـلا، وكـلاى مـلت هـسـتـنـد؟ جـز ايـن اسـت كـه بـا دسـتـور اسـت مـنـتهىخيال
مـى كـنـند مردم كه با مى گويد با دستور شاه است و لازم نيست كه با دستور اجانب يعنى.... خـود شـاه در بـعـضـى از گـفـتـه هـا مـى گـويد كه خوب ما حالا كه آنطور نيستيم لكنآنـطـورى بـود !!! رفـت !!! كه ليست ها را از طرف سفارتخانه ها، اسماء وكلا را، وكلاىخـودشـان را (يـعنى آنهائى كه براى آنها كار مى كردند نه براى ملت ) (شاه گفتند) كهليـسـت هـا را از سـفـارتـخـانـه مـى آوردنـد و مـجـبـور بـوديـم كـه هـمـيـن ليـسـت هـا راعـمل بكنيم منتهى ايشان ادعا مى كنند كه نخير ديگر حالا يك قدرتى بالاى قدرت ما نيست .بـبـيـنـيـد كه اين يك حق مسلم ملت ، اين يك حقى كه همه عالم مى گويند كه بايد با ملت هابـاشد و از اساس دمكراسى اين است كه مردم آزاد باشند در اين آراء خودشان ، در وكلايىخـودشـان كـه به مجلس بفرستند، سرنوشت يك مملكتى به دست وكلا و اينها هست و بايدخـود مـردم سـرنوشتشان در دست خودشان باشد، قانون اساسى اين اختيار را داده است بهمـردم . آيـا ايـن دمـكـراسـى تـنـدى كـه ، تـنـد و قـاطـعـى كـه بـه مـنـطـق كـارتـر شـاهعـمـل كرده است ، اين حق مسلم و معلومى كه هيچ كس نمى تواند انكار كند كه اين حق ، حق ملتاست ، از زمانى كه ايشان به سلطنت رسيده اند يا ايشان را به سلطنت رسانده ايد تا حالامـا يـك وكـلائى داشـتـه ايـم ؟ از هـر شـهـرى از شـهـرهـاى ايـران مـى خـواهند، بروند سؤال كـنـنـد. ايـن يـك مـطـلبى نيست كه پوشيده باشد. شما برويد از هر شهرى از شهرهاىايـران سـؤ ال كـنـيـد كـه آقـا ايـن كـسـى كـه از طـرف شـمـاوكـيـل است كى است ؟ چه آدمى است ؟ اكثر مردم اصلا نمى شناسند اينها را و نمى دانند كىهستند اينها. اين ملتى كه بايد سرنوشت خودش را خودش معين كند و بايد وكلاى خودش راخـودش تـعـيـيـن كـنـد، اكثر مردم نمى دانند كه اين كى هست و وقتى اسمش را مى برند نمىشـنـاسـنـد او را. ايـن معناى دموكراسى تند و قاطع اين است كه سلب كرده است اين حق مسلممعلوم يك ملت را. يك شهر اينها بيايند بگويند فلان شهر، خوب مركز تهران است بيايندبگويند اين تهران كه مركز است و اساس است و در اينجا اگر بنا باشد يك آزادى باشدبـايـد در تـهـران بـاشـد كـه مـركـز مـثـلا سـيـاسـتـمـداران وامـثـال ذالك اسـت ، خوب بيايند بگويند كه كدام يك از اين وكلاى تهران ، آزاد مردم رفتهانـد پـشـت صـنـدوق و راى داده انـد بـه آنـهـا.ايـن كـه يك مطلبى نيست كه بشود سرش راپـوشـانـيـد. آقـاى كـارتـر بـراى كـى دارد ايـن حرف ها را مى زند؟ براى كره مشترى مىگـويـد؟ آنـهـا كـه نـيـامـده اينجا اينجا كه گوش و چشم بسته باشند. براى مردم دنيا مىگـويـنـد؟ كـدام مـردم دنـيـا اطـلاع نـدارد از ايـن مـعـنا؟ كدام مطبوعات دنيا اطلاع از اين معنىنـدارنـد؟ بـله مـطـبـوعـات مـمكن است بسيارى شان به نفع آقاى كارتر بنويسند كه نه ،دمـوكـراسـى ، آزاد اسـت مـردم آزاد هـسـتـنـد، هـمـه راءى داده اند، خودشان وكلايشان را تعيينكردند، ممكن است بگويند اما هم آنها كه (اگر بگويند) مى دانند خلاف مى گويند هم آقاىكـارتـر مى داند اين را. نه اينكه كارتر نمى داند، مى داند كه اين چه آدمى است . مى داندخـودش چـه آدمـى اسـت ، مـى داند كه چه آدمى را ماءمور كرده است . مى داند كه مردم به چهگرفتارى گرفتار هستند.
اوضاع و احوال مطبوعات زمان شاه اين راجع به قضيه مسلمى كه بين مردم است و از اركانآزادى اسـت و عـرض مـى كنم دموكراسى است . خوب بيائيم سراغ مطبوعات ....مطبوعات همكـه همان روزنامه هاى رژيم ايران كه آنوقت هر چه مى نوشتند فقط فرمايش اعليحضرتآريـامـهـر بـود و هـر چـه مـى گفتند ثناخوانى و ثناگوى او بود و از آراى ملت هيچ در آننـبـود. الان دارنـد مـى گـويـنـد كـه مـا آزاد نـبـوديم . همين روزنامه هاى خودشان است ، همينايـنـهـائى كـه از خـودشـان اسـت الان دارنـد مـى گويند كه ما در آن چيزهائى كه آنوقت مىنـوشـتـيـم آزاد نـبوديم حالا هم نمى گذارند كه آزاد باشند. اين هم يكى از چيزهاست . كدامروزنـامـه در زمـان سـلطنت ايشان (حالا سلطنت پدرش زياد اما الان مبتلا نيستيم ،يا بدتر ازايـن بـوده يـا مثل اين بوده ) كدام يكى از اين روزنامه هائى كه ما داريم ، مطبوعاتى كه ماداريـم ، ايـنـهـا در زمان سلطنت ايشان از اولى كه سلطنت را متفقين اعطاء كردند به ايشان ،تـحميل كردند اين آدم را به ملت ايران ، تا حالا بيايند ببينند كه كدام يك از اين مطبوعاتآزاد بـوده اسـت و اعـليـحـضـرت آزاد كرده است . علاوه از اين اعليحضرت حالا آزاد كرده اندخـوب در يـك سـال پـيـش از ايـن چـطـور؟ مـعـلوم مـى شـود كـه يـكسال پيش از اين آزادى اين نبوده است و ايشان حالا آزاد كرده اند.
محاكمه شاه به جرم سلطنت غاصبانه و نقض قوانين
پس ايشان مجرم است و ايشان خيانتكار است . به منطق كارتر خيانتكار است ، همين كه خواهداز را پـاكـيـزه اش كـنـد و مـنـزه اش كـنـد، خوب ايشان مى گويد كه !!!دموكراسى !!! الاندموكراسى تند و قاطعى ايشان عمل كرده است و از اين جهت با ايشان مخالف هستند. خوب ايندمـوكـراسـى تند و قاطع را تازگى اعطا كرده چنان كه خود شاه هم مى گويد كه من اعطاآزادى مى خواهم بكنم . يكى نيست كه بگويد آقا تو چه كاره اى مى خواهى كه اعطاء آزادىبكنى ؟ آزاد كه قانون اساسى به مردم داده است شما اعطا مى خواهى بكنى ؟ تو چه كارههـسـتـى كـه مـى خواهى اعطا بكنى ؟ تو،به فرض اينكه سلطنت تو سلطنت قانونى بودهاسـت (و حـال ايـنـكـه نـيـسـت ) هـيچ وقت حكومت نبايد بكنى . تو در اين مدتى كه در كرسىسلطنت غاصبانه نشسته ايد همه اش را حكومت كرده اى ، دراين صورت هيچ ملت خودش اختيارنـداشـته است كه كارى بكند و همه را تو كردى . همه جرم ها به گردن تو است . پس باهـمـيـن مـنـطـق كـارتـر كـه حـالا آزادى داده اسـت و دمـوكـراسـى تـنـدى و قـاطـعـى الانعـمـل كـرده اسـت ، ايـن دليـل بـر ايـن اسـت كـه ايـشـانقـبـل از ايـن آزادى نـداده بوده است ، دموكراسى نبوده مملكتش و با قلدرى اين مملكت اداره مىشـده اسـت و هـمـين جرم است براى شاه كه بايد محاكمه بشود اين آدم به حكم قوانين بايدمـحـاكـمـه بـشـود. آنـوقـتـى شـاه را مـحـاكـمه نمى كردند كه سلطنت بكند فقط و غير مسؤول بـاشـد. كـسـى كـه هـمـه مـسؤ وليت به گردن او است بايد بيايد پيش ملت و اگر همبـخـواهـد بـرود، بـايـد بـيـخ ريـشـش را بـگيرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تامحاكمه اش كنند تا اين همه خونريزى كه اين آدم كرده است جواب بيايد بدهد تااين سلبآزادى كه از مردم كرده است بيايد جواب بدهد. اين هم باب مطبوعاتشان .
مسؤ ول مستقيم تمامى جنايت ها و خرابى شخص شاه است
خـوب يـكـى از ايـن چـيـزهـايـى تـبليغى ، راديو تلويزيون است ، كدام يك از اين دو مركزتـاكـنـون توانسته است يك كلمه اى ، اگر شاه يك تخلفى كرده باشد، اگر يك كشتارىكـرده بـاشـد، بـگـويـنـد شـاه ايـن كار را كرده است ؟الان كدام مطبوعات جراءت مى كند كهبـگـويـنـد كـه امـر شـاه اسـت ؟ الان كه دارند گويند دولت است ، شهربانى است و حكومتنـظـامى است ، اينها شعر است ، خود اين آدم است ، الان هم كه شكست خورده است باز هم از آنزيـر خـود ايـن است كه دارد اين كارها را انجام مى دهد و الا شهربانى چه كار دارد كه مردمايـنـطـور بـاشند، امرش مى كنند، همه گويند امر است . ما آنوقت كه قم بوديم ، وقتى كهآمـدنـد مـدرسه فيضيه را به آن فضاحت ريختند و طلبه را آنطور زدند و بعضى شان راكـشـتـنـد و بـعـد بـه هـر كـس كـه مـراجعه مى شد مى گفتند امر اعليحضرت است ، هر كس ،شـهـربـانـى قـم مـى گـفت امر اعليحضرت است ، به هر كه مراجعه مى كردند همه اش امراعـليـحـضـرت كـه كـسـى نـيـسـت در كـار. ايـن هـم بـاب راديـو و تـلويـزيـونـشـان وامـثـال وسـائل تبليغاتى شان . در اين تبليغات كدام آزادى مردم دارند در اين تبليغات كهايـشـان مـى فرمايند كه (آزادى تندى و دموكراسى تندى داده است ، خيلى آزاد كرده مردم رامردم حوصله شان سر رفته فرياد مى كشند! اين از باب اينكه زياد تند است اين مساءله ،چپ و راست الان اعتراض مى كنند به شاه ! اختلافشان اين است كه اين آزادى مى خواهد بدهدبـه هـمـه تـخـلف از او دارنـد مـى كنند نمى خواهند آزادى را)! اين داد و فرياد اين مردم كهتـوى خـيـابـان هـا دارنـد فـريـاد مـى زنـنـد (آزادى واسـتـقـلال ) مـقـصـودشـان از آزادى يـعـنـى آزادى نـمـى خـواهـيـم ! آزادى واسـتـقـلال يـعـنـى مـا آزادى نـمـى خـواهـيـم ! مـا اسـتـقـلال نـمـى خـواهـيـم و شـاه آزادى واسـتقلال مى خواهد بدهد مردم اينطور با او مخالفت كرده اند. منشا اين تغيير اين است ، منشاتـغـيـيـرى كه در روزنامه هاست كارتر گفته است كه ايشان چون آزادى تند و قاطع دادندمـنـشـا اختلاف مردم و مخالفت چپ و راست با او همين معنا است كه او آزادى قاطع داده آزادى !!!آزادى چون داده از اين جهت اين احزاب سياسى و !!! نمى دانم اين حزب كذا و كذا و جبهه هاىمختلف همه با او مخالف هستند كه چرا تو آزادى دادى ملت هم با او مخالف است كه چرا توآزادى داده اى ! اين منطق كارتر است راجع به آزادى كه ايشان به ملت داده اند.
جاى پاى آمريكا در تمام شريانات مملكت
و امـا مـمـلكـت مـترقى ، جامعه مترقى كه ايشان درست كرده ! يك مملكت مترقى درست كرده ! ومـمـلكـت را رو بـه تـرقـى دارد مـى بـرد! مـنـشـا مـخـالفـت مـن هـمـان دورهاول و سـابـقـا هـمين بوده و باز منشا مخالفتم همين معنى است ! در منطق آقاى كارتر ترقىيـك معنائى دارد كه ماها نمى توانيم بفهميم والا يك مملكتى كه هر كجايش را دست بگذارىخـرابى است ، شما الان هر جا اين انقلاب سفيدى كه ايشان مى گويد، شما هر ماده از آن راكـه مـيـخـواهـيد بياوريد و در مجامع انسانى بگذاريد ببينيد كه ايشان چه كرده اند با اينمـمـلكـت بـا ايـن بـسـاطـى كـه درسـت كـرده اسـت و نـمـى دانـم چـه .... ايـن بـهقـول خـودش ديـگـر اربـاب و رعـيـتـى در كار نيست واصلا ارباب و رعيتى از بين رفته ودهـقـانان هم آزادمردان و آزاد زنانند. اين مطلبى است كه آنوقت ها مكرر مى گفت حالا هم اگريـك خـرده رهـايـش كـنند مى گويد. خوب ، اين دهقانان و بيچاره گان همين ها هستند كه تمامهـسـتـى شـان از بين رفته است ، اين اصلاحات ارضى همين است كه اصلا مملكت ما را بكلىزراعتش را سلب كرده است و، الان شما زراعت ديگر نداريد در مملكتتان .براى 30 روز شمايـا 33 روز شـمـا در مـمـلكـتـتـان زراعـت هـسـت كـه بـتـوانـدمال مردم باشد باقى آن نيست ، باقى آن را بايد از خارج بياوريد. آن چيزهاى ديگرى كهمثلا سپاه دانش ، سپاه چه ، سپاه دين ، اين را همه مردم مى دانند كه اين سپاه دانش براى چهرفته است توى اين دهات و قصبات اينها همه اش براى ثناخوانى براى ايشان است ، همهاش بـراى تـبـليـغ بـاطـل است ، همه اش مامور اين هستند كه اين مردم را عقب نگه دارند، اينمـردم را تـبـليـغات بكنند كه اين مردم همه اش تابع شاه باشند، (چه امر خداوند و چه امرشـاه )بـاشـد منطق مردم . تمام اين كارهائى كه اين آقا كرده است ، براى اين مملكت اينها رابـرگـردانده است به عقب ، عقب ، عقب . نمى گذارند اينها كه يك فرد لايق در مملكت ما پيدابـشـود، ايـنـهـا از آدم مـى تـرسـنـد، مـى تـرسـند كه يك آدمى پيدا بشود لايق و مقابلشانبـايـسـتـد كـه چـرا؟ چـرا ايـنـكـار را مـى كـنـيـد؟ ايـن كـهوكـيـل نـمـى گـذارنـد مـا داشـتـه بـاشـيـم بـراى ايـن اسـت كـه اگـر مـاوكـيـل داشـتـه بـاشـيـم مـقـابـلشـان ايستند، مى گويند چرا؟ دولت بخواهد يك غلطى بكنداستيضاحش مى كنند، شاه هم بخواهد يك غلطى بكند خوب به او مى گويند، به او اعتراضمـيـكـنـنـد، اسـتـيـضـاحـش مـى كـنـنـد، اعـتـراض بـه او مـى كـنـنـد. البـته نمى گذارند مردموكيل به مجلس بفرستند.
اين مملكت مترقى و اجتماع مترقى اينها،آن كجااست آخر كه ما نمى دانيم و اطلاع نداريم از آن؟ كـجـاى ايـن مـملكت را ايشان آباد كرده است ؟ جز اينكه يك پايگاه هائى براى ديگران درايـن مملكت درست كرده است ، جز اينكه مملكت ما را مورد تسلط ديگران قرار داده است . آمريكاالان در تـمـام شـريـانـات مـمـلكـت مـا دسـت دارد. يـك مـمـلكـت مـتـرقـى !!اول نـمـود تـرقـى اين است كه مملكت مستقل باشد، خودش ‍ سرپاى خودش باشد كجاى اينمـمـلكـت مامستقل است ؟ اين از يك طرف مى كشد آن از يك طرف مى كشد. آن پنجه اش در اعماقچـاه هـاى نـفـت مـا فـرو رفته است آن پنجه دراعماق گازهاى فلان ما فرو رفته است . اينمملكت مترقى كجايش مترقى است ؟ كدام دانشگاه مترقى ما داريم ؟كدام فرهنگ مترقى ما داريم؟ كـدام نـظـام مترقى ما داريم ؟ نظامى كه تحت فرماندهى مستشارهاى آمريكااست ، اين نظاماست ؟
ايـن هـم از ايـنـكـه مـملكت ما ترقى كرده يعنى همه چيزها در منطق ايشان اين است كه ترقىكرده است ، شاه ترقى داده است يعنى همه چيزهايى كه اين مملكت دارد تسليم آقاى كارتركـرده انـد، البـتـه كارتر كه نفتخوار است بايد يك چنين چيزى بگويد، نفت مى خواهد داردنفت هاى ما را ميخورد، البته او بايد يك همچو مطلبى را بگويد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation