|
|
|
|
|
|
آنـهـايى كه به مردم تعدى مى كنند وجدانشان ناراحت است ، مگر بعضى شان كه ديگر ازوجدان انسانى بيرون رفته اند اما غالبا اينطورند خصوصا اين طبقه جوان . اما وقتى بامردم دوستند و رفيقند آرامش قلبى دارند، سعادت ، دارند، سعادت همين آرامش سعادت است .شـمـاكـارى بـكـنـيـد كـه ايـن آرامـش قـلبـى را حـفـظ بـكـنـيـد و مـردم رامـثـل فـرزنـدهـاى خـودتـان ، مـثـل بـرادرهـاى خـودتـان ايـنـطـور حـسـاب بـكـنـيـد. آنمـسـائل طـاغـوتـى را كـنـار، شـمـا كـه نـبـوديـد آن مـوقـع ، كنار بگذاريد مطالعه كنيد درحال آن رژيم و وضع او و در عاقبت او. الان دولت اسـلامـى اسـت ، شـمـاهـا اسـلامـى ، شـهـردارى و شـهـربـانـى وامـثـال ذلك انـشـاءالله هـمـه اسـلامـى و بـايـد هـمـه چـيـزهـايـى كـه در ايـران اسـت هـمـهمتحول بشود به يك مملكت اسلامى به همه معنا كه در مملكت اسلامى آرامش روحى هست ، رفاههـمـه جانبه هست ، تعاون هست ، برادرى هست . و من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامتهـمـه شما رامى خواهم و اميدوارم پليس هاى خوبى براى اسلام باشيد، پليس هاى امام زمانسلام الله عليه باشيد. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته تاريخ : 28/4/58 بيانات امام خمينى در جمع برادران و خواهران نابيناى كارمند انقلاب ما انقلاب اسلامى است ،چون متكى بر اسلام است بسم الله الرحمن الرحيم البـته دانيد كه بعد از هر انقلابى يك مشكلات زيادى براى كشور و براى دولت ها پيشمـى آيـد، ايـن اجـتـنـاب نـاپـذيـر اسـت . هـيـچ نـمـى شـود تـصـوركـرد كـه انـقـلابـىحاصل ميشود، يك رژيم دو هزار و پانصد ساله با همه قدرتى كه داشت شكسته بشود، ازبـيـن بـرود و آرام بـاشـد و مـمـلكت همه چيز به جاى خودش باشد و همه چيزها زود اصلاحبـشـود، هـمـه حـوائج بـرآورده بـشـود. ايـنـهـا يك امورى است كه هيچ امكان ندارد براى يكانـقـلابـى . بـعـضـى از انـقـلاب هـائى كـه در حـدود شـصـتسال پيش از اين شده است ، الان هم با مشكلات روبرو هستند و من گمانم اين است كه انقلابمـا بـهـتـريـن انـقـلابـى بـوده اسـت كـه بـا ضـايـعاتى كم ، نتايج زيادى از آن تاكنونبـرداشـتـيم و اميدواريم كه بعد از اين هم برداشته بشود و نكته اش هم اين بوده است كهانـقلاب هاى ديگر، انقلاب هاى يك رژيمى بر يك رژيمى و يك رژيم مشابه رژيم بوده وانقلاب ما انقلاب اسلامى است چون متكى بر اسلام است . رفع مشكلات متضمن استقرار حكومت است از ايـن جـهـت اسـت كـه بـعـد از انقلاب آشفتگى ها كم هست و نيست لكن رويهمرفته بايد يكقـدرى بـا مـشـكـلات سـاخـت . شـمـائى كـه پـنـجـاه وچـنـدسـال از وقت كه توجه به دنيا كرديد، از وقتى كه اندازه رشد رسيديد ديديد كه هميشهدر مـشـكـلات بـوديـد و هـميشه تحت فشار و اختناق و همه نابسامانى ها بوده ، حالا پنج ماهاسـت تقريبا از عمر اين رژيم ثانى ورژيم تازه اسلامى ، جمهورى اسلامى مى گذرد و ماالان آن اصـول مـسـائل را بـاز درسـت نـكـرديـم . خـوب ،اصـول مـسـائل قـانـون اسـاسـى اسـت كه بايد تصويب بشود، مجلس شوراست كه بايدانـتـخـاب بـشـود، رئيـس جـمهور است كه بايد تعيين بشود تا اين حكومت انتقالى يك حكومتاسـتـقرارى دنبالش باشد. اين مشكلات ، من هم مى دانم هست ، هم براى شما و هم براى همهقـشـرهـاى مـلت ، هـمچو نيست كه شماخيال كنيد كه براى شما!!! چيز هستيد !!! يك مشكلاتىبـاشـد،بـراى ديـگـران نـباشد، مشكلات براى همه است و من اميدوارم كه اگر آنطورى كهماخواهيم حكومت اسلامى برقرار بشود، هيچ امتيازى نباشد بين قشرها، همه تحت لواى اسلامبا هم انشاءالله رشد خودشان را بكنند و به همه رسيدگى بشود. شما دعا كنيد كه اين آشفتگى ها و اين توطئه هائى كه الان در دست است و در همه جا تقريباتـوطـئه اسـت . چـه از رژيم سابق و چه از منحرفين ، گروه هاى منحرف الان هست و توطئهمى كنند، دعا كنيد كه انشاءالله اينها رفع بشود، يك حكومت مستقرى پيدا بشود، بعد آساناسـت ايـنـهـا. امـيـدواريـم كـه بـه زودى ايـنـطـور چـيـزهـا رفـع شـود ايـن رژيـم اسـلامـىمـثـل رژيـم طـاغـوتى نيست كه همش را صرف كرد براى به هم زدن اوضاع كشور ما و همهچـيـز را بـه نـفـع خـودشـان تـمـام كـردنـد، انـشـاءالله امـيـدواريـم كـه يـك حـكـومـتعدل اسلامى باشد و به همه رسيدگى بكند و همه قشرها به نتايجش برسند و هم دنيا وهم آخرت انشاءالله معمور بشود. خداوند همه شما را حفظ كند. موفق باشيد. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته تاريخ : 28/4/58 بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان گروه هاى مختلف مردم تـحـت فـشـار قـرار داشـتـن مـدرسـه فـيـضـيـه درطول سلطنت شاهنشاهى بسم الله الرحمن الرحيم مـدرسـه فـيـضـيـه نشيب و فرازهائى به خود ديده است ، مدرسه فيضيه شاهد قضايائىبوده است كه اگر زبان داشت و بيان مى كرد ماها متاثرشديم . من شاهد قضايائى كه درمـدرسـه فـيـضـيـه واقـع شـد در زمان آن پدر و اين پسر بودم . در زمان پدر آنقدر شدتكردند، آنقدر فشار آوردند بر اين مدرسه فيضيه و همه مدرسه ها و همه مساجد و همه ملتو تـمـام روحـانـيـت كـه روى تـاريـخ سـيـاه شـد. طـلاب مـدرسـه فـيـضـيـهقبل از آفتاب بايد از حجره هاى خودشان به باغات شهر پناه ببرند كه وقتى در مدرسهبـودنـد ماءمورين مى آمدند و آنها را مى بردند و خلع لباس كردند. يا به نظام وظيفه يابه نظام اجبارى مى بردند، و آخر شب بر مى گشتند به مدرسه . علماى اسلام در زمان آنپدر آنچنان تحت فشار بودند، علماى درجه اول را از خراسان به حبس كشيدند دستجمعى واز آذربايجان تبعيد بردند علماى طبقه اول را و از اصفهان كه مجتمع شدند در اين قم و ازاطـراف عـلمـاى بلاد آمدند، آنها را هم با فشار در هم شكستند. مدارس ما را خواستند از آثاراسلام خالى كنند. در زمان پسر هم كه شما شاهد بوديد كه حمله ها شد بر مدرسه فيضيه. مدرسه فيضيه شاهد سوختن كتاب هاى دينى بلكه كتاب آسمانى ما بود، شاهد آتش زدنعمامه هاى اهل و شاهد پرت كردن بعضى از طلاب ما از پشت بام به زمين بود. اگر خلافى از ما صادر شود دشمنان آن را به اسلام نسبت مى دهند والحـمـدلله حـالا هم شاهد است كه شما علماى بلاد از كاشان ، از رفسنجان مجتمع شديد وآزادانـه مـسـائل خـودتـان را مـى گـوئيـد. و مـن امـيـدوارم كـه تـا آخـر، ايـن آزادى و ايـناسـتـقـلال مـحـفوظ بماند. شما آقايان بايد حافظ حيثيت اسلام باشيد. امروز آنچه كه بهشـمـا احـتـيـاج اسـت ، آنـچـه شـمـا تكليف داريد و همه روحانيت در سراسر كشور، كشورهاىاسلامى وظيفه دارند اين است كه حدود اسلام را امروز اگر چنانچه از يكى از ماها بر خلافمـقـررات اسـلامى ،بر خلاف احكام اسلام يك مطلبى از او صادر بشود اسلام رو به شكستمـى رود امـروز مـمـلكـت ، مملكت اسلامى است و محتوا بايد محتواى اسلام باشد. وقت حساسىاسـت ، روحـانـيـت زمـان حـسـاسـى را مى گذراند. مبادا اين كميته ها به اسم روحانيت كارهاىخلاف بكنند و مبادا پاسداران به اسم پاسدارى از اسلام كار خلاف بكنند و مبادا كه دادگاه ها كه اسلامى هستند بر خلاف موازين اسلام باشند اسلام امروز احتياج دارد به همهقـشـرها براى محافظت اولياى اصفهان نظر دوختند به شما روحانيون و ساير اقشار ملتكـه حـفـظ كـنـيـد حدود اسلام را از آزادى ها سوء استفاده نشود آزادى در حدود اسلام است ، درحـدود قـانـون اسـت ، تـخـلف از قـانـون نـشـود بـهخيال اينكه آزادى است . از همه بالاتر مسؤ وليت روحانيت است . دشمن ها چشمها را دوخته اندكـه از روحـانـيـت چـيـزى ببينند و آن را بزرگ كنند و به اسلام نسبت بدهند. اگر امروز ازشما،از علما خداى نخواسته از علماى اسلام ، از فضلاى بنام ، يك امر خلاف صادر بشود،دشـمـن هـاى شـمـا آن را هـزار امـر مـى كـنـنـد و بـا هـيـاهـو وجـنـجـال بـه اسـلام نـسـبـت مـيـدهـنـد مـى گـويـنـد جـمـهـورى اسـلام هـممـثـل سـايـر رژيـم هاست است . اين مسئوليت بزرگى است . خداوند انشاءالله همه شما را وهمه ما را توفيق بدهد كه خدمتگزار به اسلام باشيم و آبروى اسلام باشيم . والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته تاريخ : 28/4/58 بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم نهضت ما قرآنى و اسلامى و تا آخر باقى است بسم الله الرحمن الرحيم مـا در ايـن دعـوت بـه راهـپـيـمـائى نه اينكه احتمال مى داديم ملت ما از انقلاب منصرف شدهبـاشـد، مـا بـراى ايـنـكـه بـدخـواهـان بـفـهمند نهضت ما به قوت خود باقى است و ملت ماهـمانطور كه در اول انقلاب با شور و شعف به نهضت رو آوردند الان هم باقى هستند و تاآخـر بـاقـى خواهند ماند دعوت به راهپيمائى كرديم و ملت اثبات كرد كه نهضت به قوتخودباقى است . مااحتمال اينكه ملت پشت به اسلام بكند نمى دهيم ، بدخواهان گمان نكنندمـلت مـسـلم بـه اسـلام پـشـت خـواهـد كـرد. نـهـضـت ، نـهـضـت سـيـاسـى نـيـسـت كـهاحتمال برود مردم توجه ندارند. نهضت ، نهضت قرآنى است . نهضت ، نهضت اسلامى است وايـن نـهـضـت اسـلامـى تـا آخـر بـاقـى اسـت . دعـوت مـا بـراى ايـن نـبـود كـهاحـتـمـال سـسـتـى در نـهـضـت مـى داديـم . ما هر روز شاهد تظاهرات مردم هستيم ، ما خواستيمبـدخـواهـان را بـفـهمانيم كه به جاى خود بنشينند و گمان نكنند بااين صحبت ها و توطئههاتوانندملت را از راه خود باز دارند. نهضت ،براى حكومت اسلام و قوانين قرآن بود مـن از مـلت تـشـكر مى كنم و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى طلب مى كنم و آنان رادعـوت به ادامه نهضت و دعوت به آرامش و دعوت به وحدت كلمه مى كنم . نهضت ما پيروزشد و پيروز است تا آخر. نهضت ما همانطور كه قدرتهاى بزرگ را شكست ، اين ريشه هاىضـعيف را مدفون مى كند. ما آن روز كه بفهميم دشمنان توطئه گر دست از لجاجت بر نمىدارنـد، بـا يـك روز فاتحه آنها را مى خوانيم . با قاطعيت به اينجا رسيديم و با قاطعيتجلو مى رويم و با قاطعيت مقاصد اسلامى را پياده خواهيم كرد. ما نهضت براى آن كرديم كهاسـلام و قـوانـيـن اسـلام و قـرآن و قـوانـيـن قـرآن در كشور ما حكومت كند و هيچ قانونى درمـقـابـل قـانـون اسلام و قرآن عرض وجود نكند و نخواهد كرد. نهضت اسلامى است و نهضتاسلامى محتوايش بايد اسلامى باشد و احكام اسلام در سرتاسر كشور بايد جارى شود وتـمـام قشرها اسلامى مى شوند. ملت ما براى اسلام خون خود را داد و براى اسلام ادامه مىدهد نهضت خود را. كسانى را انتخاب كنيد كه اسلام شناس باشند قـانـون اسـاسـى مـا بـايـد اسـلامـى بـاشـد و اگـر حـرفـى ازاول اسـلامـى نباشد، نه من راءى خواهم به او داد و نه ملت . ملت ما كه همه اسلامى هستند وهـمـه تـوجـه بـه اسـلام دارنـد و مـى خـواهـنـد قانون اساسى ما اسلامى باشد، كسانى راانـتـخـاب مـى كـنـنـد كـه بـه اسـلام عـقيده دارند و اسلام را دين مترقى مى دانند، كسانى راانتخاب مى كنند كه امين باشند، كسانى را انتخاب مى كنند كه اسلام شناس باشند. كسانىكـه تـوجـه بـه اسـلام نـدارند، كسانى كه نمى خواهند قوانين اسلام در ايران پياده شودولو هـر چـه دانشمند باشند و نويسنده ، ملت ما آنها را انتخاب نخواهند كرد. آنها كه گمانمـى كنند با طرح شيطانى خود مى توانند راهى پيدا بكنند براى انحراف قانون اساسىاز مـجـراى اسـلام ، اشـتباه ميكنند. مسلمين همه در زير پرچم اسلام و زير پرچم توحيد و درسـايـه قـرآن ادامـه حيات مى دهند. آنها كه گمان كردند نهضت تا اينجا كه آمد ديگر سستشده است و مردم توجه به اسلام ندارند، ديدند كه مطلب اينطور نيست ، راهپيمائى اخير راديـدنـد و هـر روزى كـه بـخـواهيم راهپيمائى كنيم ، همه حاضريم . قشرهاى اينطور نيست ،اكـثريت ما را نخواهند منحرف كرد. من از همه طبقات ، از همه جبهه ها، از همه حزب ها تقاضامـى كـنـم كـه در كـانـديـدهـاى خود توافق كنند. اسلام براى همه بهتر است از ساير مسلكهـا،اسـلام اسـت كـه شـمـا را از زيـر بـار ظلم بيرون برد. اسلام است كه شماها را از حبسبـيـرون آورد. اسـلام اسـت كـه شـمـاهـا را از خـارج بـهداخـل آورد. اسـلام اسـت كـه شـماها را آزاد كرد و قلم هاى شما را آزاد كرد. از اين آزادى سوءاستفاده نكنيد، قدر اسلام را بدانيد، همه با هم مجتمع شويد، كانديدها را با هم تعيين كنيد.اگر كانديدهاى غير اسلامى باشد، شكست مفتضحانه خواهيد خورد. اعتصام كنيد به حبل الله من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه قشرهاى ملت را مى خواهم و ازهـمـه تـقـاضـا دارم كـه بـا هـم ايـن راه را طـى كـنـنـد. اگـراسـتـقـلال كـشـور را مـى خـواهـيد،اگر قطع ايادى دشمنان را مى خواهيد اگر مى خواهيد آزادبـاشـيـد، اگـر مـى خـواهـيـد كـه كـشـور مـال خودتان باشد،بيائيد همه زير پرچم اسلام(واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا) امر خدا را اطاعت كنيد از آنچه نهى فرموده است، كـه بـا هـم اعـتـصـام كنيد به حبل الله . حبل الله ، اسلام است . صراط مستقيم اسلام است .ريسمان بين حق و خلق ، اسلام است . (واعتصموا بالاسلام ) متفرق نشويد، گروه گروهنشويد. مملكت شما مستقل شود، تا آزاد باشيد. قدر اسلام را بدانيد كه شماها رااز زاويه هابـيـرون آورد. مـن از گـروه هائى كه از اطراف آمده اند و از رفسنجان و ساير جاها آمده اندتشكر مى كنم و از علماء رفسنجان هم كه زحمت كشيده اند و تشريف آورده اند تشكر مى كنمو از همه ملت تشكر ميكنم كه با شور و شعف نهضت را دارند ادامه مى دهند و ادامه خواهند داد. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته تاريخ : 28/4/58 بيانات امام خمينى در جمع دانش پژوهان قزوين بسم الله الرحمن الرحيم مـن از ايـن روحـيـه اى كـه در جـوان هـاى مـا در هـمـه نـقـطـه نـقـاط كـشـورحاصل شده است ، خيلى متشكرم و خيلى اميدوار. ما اميدمان به شما جوان هاست ، آن جوان هائىكـه بـراى اسـلام خـدمـت كـرديـد و رنـج بـرديـد و درمقابل طاغوت ايستادگى كرديد و يك روح انسانى اسلامى در همه زنده شده است و اين موجبايـن است كه ما آن مقاصدى كه داريم و حالا در آستانه آن مقاصد هستيم ، انشاءالله بتوانيماجـرابـكـنـيـم لكـن دو جـهـت بـايـد، يـعنى دو شرط دارد: يك شرط اينكه اين روح نهضتى وانـقـلابـى را حـفـظـش كـنـيـد ولو بـه ايـنـكـه هـر چـند وقت يك دفعه در شهر خودتان اينهاراهپيمائى كنيد كه اين انقلاب ، روح انقلابى محفوظ باشد. و يكى كه از اين بالاتر استروح ايـمـانى است . انقلاب تنها ما را به مقصد نرساند، ايمان ما را به مقصد رساند، خدامـا را بـه مقصد رساند. همه اين حرف ، همه اين كارها با دست غيبى واقع شد والا يك ملتىكـه چيزى در دستش نبود، اسلحه صحيحى نداشت ، چهار تا تفنگى كه حالا مى بينيد اينهاغنايم جنگى است شما نداشتيد همچو چيزى ، معذلك خداوند طورى كرد كه اسلحه هاى آنها رانـگـذاشـت اسـتـعـمـال بـشـود يعنى نه اينكه آنها اسلحه نداشتند، آنها تانك داشتند، توپداشـتـند،طياره داشتند، فانتوم داشتند، عده داشتند لكن خداوند شما را به رعب نصرت كرد،در دلشان يك ترسى انداخت ، همان ترس اسباب شكستشان شد. ايمان شما و ايمان ملت ما،زن و مـردش ،بـچـه و بـزرگـش ، يك مساءله اى بود كه نمى توانيم ما به حساب افراد،اشخاص ، شخصيت ها بگذاريم ، يك مطلبى كه در عرض يك مدت كمى طورى شد كه بچههـا زبـان بـاز كـردنـد و شـعار مى دادند، در دبستان ها بچه هاى كوچك اعتصاب مى كردندشعار مى دادند، در دبيرستانها همين طور در دانشگاه ها همين طور، بازار همينطور، كارخانههـا هـمـيـن طـور، خود ادارات همين طور،اسباب اين شد كه ، آنهاهى فوج فوج برگشتند بهطـرف مـلت قـوه هـاى آنـهـا، خـداونـد همچو كرد كه اين قوه ها برگشت به طرف ملت ، ملتقـدرت پـيـدا كرد، قدرت ايمان و قدرت عمل پيدا كرد و يك همچو قدرت بزرگى را در همشـكست ، اين غير از يك دست غيبى هيچ چيز ديگرى نبود، همه را پاى خدا حساب كنيد و ايمانخـودتـان را تـقـويـت كـنـيـد. بـا اين ايمان و با اين انقلاب و روح انقلابى شما انشاءاللهپيروز شويد، پيروزى را به آخر مى رسانيد و انشاءالله از كشورخودتان به كشورهاىخـارجـى ،بـه كـشـورهـاى اسـلامـى سـرايـت مى كند و اميدوارم كه انشاءالله همه شما موفقباشيد. و همين روح متحول انقلابى اسـت كـه شـما را با بودن همه وسايل پياده راه مى اندازد. اين خداست كه شما را پياده راهانداخته است . خودتان ملتفت نيستيد اين چيزها را يك روحى خدا به آدم مى دهد كه يك وقت يكهمچو كارهائى انجام بدهد . از آمريكا آمده بودند براى جهادسازندگى ، يك دسته از جوانهـا شـايـد عددشان يك قدرى كمتر از شما بود، در چندوقت پيش از اين از آمريكا آمده بودندبـراى جـهـاد سـازنـدگـى . خـوب ايـن يـك مـسـاءله اى اسـت كـه سابقا هيچ مطرح نبود اينمسائل ، اين مسائل نبود اصلا شما پاشيد پياده راه بيفتيد براى اينكه مثلا در اينجا باشيد.ايـن يـك مـطـلبـى اسـت كه خدا درست كرده است و چيزى كه به دست خدا واقع بشود، شكستنـدارد. انـشـاءالله بـراى شـمـا ديـگـر شـكـسـت نـيـسـت و شـمـامـقـابل كفر و زندقه و ستم و چپاولگرى ايستادگى كرديد و تا اينجا هم پيروز شديد واز اين به بعد هم پيروز مى شويد و خداوند شما را همانطورى كه اين راه طولانى را طىكـرديـد و آمـديـد، در راه هـائى كـه در پـيـش داريـدمثل برق شما را بگذراند. انشاءالله موفق و مويد باشيد، سلامت باشيد. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته تاريخ : 28/4/58 بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع كـاركـنـان و كـارمـنـدان بـخـش تـوليد و مالى راديو وتلويزيون انسان از راه چشم و گوش و زبان مى تواند كسب فضيلت يا فساد كند بسم الله الرحمن الرحيم انسان اينطور خلق شده است كه به حسب تمام امورى كه در خارج هست ، هر چه هست در خارج، خـداونـد يـك روزنـه اى در انـسـان قـرار داده كـهاتـصـال بـه او پـيـدا مـى كـنـد، چـشـم ، ديـدنـى هـا را، گـوش ، شنيدنى ها را و همين طورعـقـل ، مـافـوق طـبـيـعـت را. انسان يك موجودى است كه رابطه با تمام موجودات خارجى بهواسـطـه قـدرتى كه خدا به او داده است و روزنه هائى كه برايش قرار داده كه با خارجاتـصـال پـيـدا بـكند اين موجود مى تواند اتصال پيدا بكند و از همين روزنه ها مى تواندكسب فضيلت كند و احيانا از همين روزنه ها فسادها در باطن انسان موجود بشود، از راه چشم، از راه گـوش ، از راه زبـان ايـن عـثـورى كـه هـسـت ،مـى شـود كـه يـك انسان از اين راه هافضايل را و چيزهائى كه مصالح يك جامعه است و براى خودش هست ادراك كند و پس بدهد ومى شود كه يك انسان هم به واسطه انحرافاتى كه دارد عكس اين باشد. راديو و تلويزيون مى تواند يك كشور را اصلاح كند يا به فساد بكشد ايـن رسـانـه هـائى كـه مـا الان داريـم ، چه مطبوعات و مجلات و روزنامه ها و چه سينماها وتـئاتـرهـا و امـثـال ذلك و چـه راديو و تلويزيون ، اينها آنچه از همه آن دستگاه ها بيشتررابـطـه بـا انـسـان دارد، تـلويـزيـون اسـت ، از دو جهت ، يك جهت اينكه مطبوعات هر چه همتـيراژش زياد باشد اولا در سطح يك مملكتى نيست و ثانيا همه افراد نمى توانند از ايناستفاده كنند براى اينكه الان تقريبا نيمى از جمعيت ما سواد خواندن ندارند تا از مطبوعاتو نـوشـتـه هـا اسـتـفـاده كـنـنـد. سينماها در يك محيط محدود مى توانند كار خودشان را انجامبـدهـنـد، راديـو هم در همه جا هست ، در همه چيز هست لكن فقط از راه سمع است . آنچه كه درهـمـه كـشـور يـعـنى آن دهاتى كه در خانه است توى مرز و هيچ هم سواد ندارد، لكن چشم وگـوش دارد،ايـن از راديـو تلويزيون استفاده مى كند، هم استفاده سمعى مى كند، هم استفادهبصرى ، يعنى راديو فقط استفاده سمعى دارد، راديو تلويزيون استفاده سمعى و بصرىدارد، هـم آن آدم نـقـشـه هـا را مـى بـيـند و هم طرح ها رابيند و هم مى شنود. بنابراين راديوتـلويـزيون از تمام رسانه هائى كه هست حساستر است ، راديو تلويزيون مى تواند يكمملكت را اصلاح كند و مى تواند به فساد بكشد، اين را نه روزنامه مى تواند، نه سـيـنـمـا مـى تـوانـد، نه تئاتر مى تواند، نه تبليغات لفظى كه درمنابر است تواند،بـراى ايـنـكـه ايـنـهـا هـمـه شـعـاعـشـان مـحـدود اسـت . راديـو شـعـاعـشمـثـل تـلويـزيـون اسـت لكـن فـقـط سمعى است . تلويزيون ، هم سمعى است و هم بصرى .تبليغات تلويزيون مى تواند از راه سمع مردم را يا تربيت كند يا منهدم كند. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته تاريخ : 30/4/58 بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـــع دانـــشـــجـــويـــاندانـشـكـدهبابل انبيا مستضعفين را بيدار مى كردند كه بر ضد مستكبرين قيام كنند بسم الله الرحمن الرحيم در اين آيه شريفه كه تلاوت كرديد، نكات زيادى هست منجمله اينكه : (البته من همه نكاترا نـمـى تـوانم عرض كنم ) مى فرمايد كه ( من الله على المومنين ) كه از خودشان يككـسـى را فـرسـتـادم . ايـن در مـقـابل آن حرفى است كه عده اى براى منحرف كردن مردم ازاديـان مـى گـويـنـد كـه اديـان را قـدرتـمـنـدهـا مـثـل فـرعـونوامـثـال اينها درست كردند تا اينكه مردم را خواب كنند و آنها بچاپند. در تمام ادوار مؤ منينعـبـارت از ايـن طـبـقـه مـقـابـل مستكبرين بودند كه آنها داراى قدرت هاى فوق العاده . زمانحـضـرت مـوسـى مـومـنـيـن عـبـارت از يـك دسـتـه اى بـودنـد درمـقابل فرعون و قدرت هاى فرعونى . و در آيه مى فرمايد كه از خودشان ، از خود مومنينيـعنى از اين طبقه پائين به اصطلاح ، خداوند منت بر آنها گذاشته كه از اين ، همين طبقهمـومـن هـا در هـمـه عـصـرهـا عـبـارت از هـمـيـن طـبـقـه پـائيـن تـر بـودنـدمقابل مستكبرين كه طبقات بالا بودند. و اين يك واقعه اى است كه قرآن مى فرمايد، واقعهتـاريـخـى اسـت كـه قـرآن مـى فـرمـايـد و در مقابل چشم و گوش همه مردم كه در آن عصربودند و ديدند كه چه بوده قصه . اگر چنانچه پيغمبر دستاورد آن مستكبرين بود و از آنطايفه بود، در مقابلش مردم مى ايستادند كه نه ، قرآن در اينجا خلاف واقع گفته است ازهـمـيـن طبقه به حسب تاريخ هم همين طور بوده است كه حضرت موسى يك شبانى بوده استسـال هـا بـراى حـضـرت شعيب شبانى مى كرده است و همين شبان را چون لياقت داشته استخـداونـد مـبـعـوثـش كـرده اسـت و در اسـلام هـم پـيـغمبر اسلام از قريش بوده لكن قريش آنثـروتـمـنـدهـايشان و آن مستكبرين شان يك دسته بودند و اين طايفه پائين تر را كه خودحـضـرت مى فرمايند من هم شبانى كرده ام . يك موجودى بوده است كه از طايفه فقير بودهاسـت كـه ايـنـهـا خـود حضرت و عموهايش ، اينها فقير بوده اند و لهذا در يك وقتى حضرتفـرمـود كـه ابوطالب نمى تواند بچه هايش را حفظ كند،ما برادريم هر كدام قسمت كنيم .ايـن بـراى ايـن بـوده اسـت كـه مـال نـداشتند و اين طايفه پائين را هميشه اينطور بوده كهپيغمبرها اين مردم مستضعف را، اين طايفه اى را كه مستكبرين آنها را ضعيف مى شمردند و مىديـدنـد كه شما چيزى نيستيد در مقابل ماها،ازهمين ها، خداوند يكى را انتخاب مى فرمود روىليـاقـت ذاتى اى كه داشت و او را در مقابل مستكبرين قرار مى داد، درست عكس آنكه تبليغاتسوئى كه مى شود و مى خواهند مردم را از اديان منحرف كنند درست عكس آن . اينها مى گويند كه پيغمبرها را مستكبرين درست كردند بر اينكه مردمپـائيـن را، كارگر را، صنعتگر را، زارع را، اينها را، اينها با موعظه و اينها خواب كنند واغفال كنند، وعده بدهند و آن بزرگترها بچاپند مردم را و اينها هم حرفى نزنند براى اينوعـده هـا. و حـال آنـكـه بـه حـسـب تاريخ ، تاريخ اسلام هم كه نزديك است به ما، تاريخديـگـر هـم كـه مـنـقـول اسـت كـه از ايـن طـايـفـه تـجـهـيـز مـى كـردنـد انبيا مستضعفين را درمـقـابـل مـستكبرين ، نه متسكبرين اينها را درست مى كردند كه مستضعفين را خواب كنند، اينهامـسـتـضـعـفـيـن را بـيـدار مـى كـردنـد كـه بـر ضد مستكبرين قيام كنند. قيام هاى انبيا هميشهايـنـطورى بوده كه يكى از بين خود اينها، از بين خود اين مومنين كه طبقه پائين بودند،ازخـود هـمـيـن مـردم پـائيـن يـكى انتخاب مى شد براى اينكه تبليغ كند و كارش هم ، يكى ازكـارهـايـش هم اين بود كه همين جمعيت مستضعف مقابل مستكبر را تجهيز مى كرد با تبليغاتىكـه مى كرد، مهيا مى كرد،تجهيز مى كرد بر ضد آنها، بر ضد مستكبرين . مستكبرين اينهارا بـراى مـنـافع خودشان درست نمى كردند، اين مستضعفين بودند كه از ميان آنها يكى پامـى شـد و خـداونـد انـتـخـاب مـى كـرد و بر ضد مستكبرين قيام مى كردند. موسى بر ضدفـرعون و رسول اكرم بر ضد قريشى كه آنوقت همه چيز دستشان بود و در آيه اين معنارا مـى فـرمـايـد و ايـن بـه مـرئى و مـنظر مردم بوده است كه مطلبى را نمى شده است كهخـلافـش بـگـويـد نـعـوذبالله . اين مطلبى بوده است كه همه مردم مى دانستند كه پيغمبرزنـدگى اش چطور بوده و مادرش در كجا بچه را بزرگ كرد و در يك بيابانى ، بعد همكـه آمـده هـمـيـشه تحت قدرت اين بزرگ ها بوده ونمى شده زندگى بكند و در مكه د رغارمـدتـى بوده است و هيچ نمى توانسته ، هميشه آنجا در مكه كه بوده تبليغاتشان به طورتـقـيـه و زيـرزمـيـنى بوده تا وقتى هم كه آمدند مدينه ، مدينه هم آنى كه دور ور حضرتبـود يـك دسته اى از همين فقرا، مستمندها بودند كه !!! مسجد !!! وقتى كه ايشان در مسجد،مـسـجـد درسـت كـردنـد، آن هـم نـه مثل مسجدهاى ما، يك مسجدى كه يك ديوارى با چوب دورشدرسـت كـرده بودند ابتدائا و اگر هم يك سايه اى داشت با اين چيزهاى خرما، با اين علفهاى خرما، چوب هاى خرما با اين درست كرده بودند و يك جائى هم بود كه به آن مى گفتندصـفـه : يـك دسـتـه اى از اصحاب پيغمبر اصحاب صفه هستند يعنى اشخاصى بودند كهخـانـه نـداشـتـنـد، هـيچى نداشتند و مى آمدند توى همين مسجد روى همين زمين ها وصفه اش هممثل صفه هاى مسجد حالا نبوده است كه آجر فرش مثلا باشد يا با چيزهاى ديگر درست شدهبـاشـد يـك زمـيـنـى بـوده اسـت قـدرى بـلنـدتـر مـثـلا جـاى آنگـل بـوده ، چـيـز ديـگـر شـايد، اصلا حصير هم نداشتند آن وقت آنجا مى خوابيدند و آنجازنـدگـى مـى كـردنـد. ايـنـهـا را حـضـرت بـر ضـد قـريـش و آنـهـائى كـه داراىامـوال بـزرگ بـودنـد و از مـستكبرين بودند اينها را از اينها حركت كرد و رفت سركوبىآنـها را كرد. اينكه اين تبليغات شود،براى اين است كه اينها هر چه ضربه خورده اند ازاديـان خورده اند. حالا در اسلام كه ،حالا ما بحثمان در اين است اين قدرت هاى بزرگى كهمى خواهند ماها را بچاپند، اينها آنى را كه معارض خودشان مى دانند اسلام است از اين جهتاول حـمـله مـى كـنـند به اصل اديان و مقصودشان هم حالا آن دينى كه گذشته و رفته نيستمـقـصودشان اين است كه كلام را بكشند به اسلام و بيايند بگويند كه اسلام هم يك دينىاست كه مخدر است . حال اينكه ما وقتى تاريخ اسلام را مى بينيم و بعد هم از زمان پيغمبر تا حالا درست اسلام را و كسانى كه اسلام را تبعيت كرده اند مطالعه كنيم مى بينيمكـه در صـدر اسـلام پـيغمبر از همين طبقه پائين بوده است و ( من الله على المومنين اذبعثفـيـهـم رسـولا من انفسهم ) اين از خود اين طايفه پائين ، نه اينكه انسان بوده اين طايفهپـائيـن ، مـومـنـين ، خدا به اينها چيز داد كه از خود اينها يك كسى را كه هم مشرب باشند وبيايند با هم بنشينند و با هم بياشامند اينها و همانطورى كه پيغمبر توى مسجد زندگىمـى كـرد و تـوى هـمـان مـسـجـد با مردم معاشرت مى كرد و از همان مسجد هم تجهيز مى كردجـيـوش را براى كوبيدن قدرت ها،از همين جمعيت پيغمبر را انتخاب فرمود بر ضد آنهائىكـه مـى خـواسـتـنـد چـه بـكـنـنـد. ايـن بـراى ايـن اسـت كـه ايـنـكه اين تبليغات را مى كننداول طرف همه اديان مى روند بعد مى كشندش به اسلام و مقصودشان اين است كه اسلام راسـركـوبـى كـنـنـد،ايـن بـراى ايـن اسـت كـه از اسـلام مـى تـرسـنـد. آن كـه مـى تـوانـددرمـقابل اينهاعرض اندام كند و دست اينها را از ظلم و تعدى و غارتگرى و اينها كوتاه كندآن اسلام است از اين جهت اينها بايد اسلام ، مى خواهند اسلام را درنظر جوان هاى ما، در نظرطـبقه متنور، در نظر اين جمعيتى كه از آنها كار مى آيد كوچكش كنند تا اينها برگردند ازاسلام ، وقتى برگشتند از اسلام ،ديگر از خودشان كارى نمى آيد. مى خواهند قدرت روحانيت را از مردم بگيرند حـالا البـتـه خـيـلى چـيزها هست كه براى سرگرم كردن جوانهاى ما خيلى دامنه دار است . آنچـيزهائى را كه آنها طرح كرده اند و طرح هائى كه دادند، يكى از آنها همين است كه اسلامرا در نـظـر ايـنـهـا كـوچـك كنند چنانچه از روحانيت هم چون مى ترسند و از طبقه اى كه مىتـوانـد در مقابلشان بايستد و ايستاده است طبقه روحانى هستند از اين جهت مستقيما به اينهاهم حمله مى كنند (روحانيين دربارى هستند، هر چه آخوند است دربارى است . اين دربار استكـه آخـونـدها را درست كرده و تربيت كرده براى اينكه مردم را بچاپند و اينها هم ثناگوبـاشـنـد وعـاظ السـلاطينند.) اين هم براى اين معناست كه مردم را از روحانيت رم بدهند، ازاسـلام رم بـدهـنـد و از روحـانـيـت هـم رم بـدهـنـد و ايـن دو تـا قـدرت را بـگـيـرند از مردم .حـال ايـنـكـه شـمـا اگـر مـلاحـظـه كـنيد، از اول تا حالا آن كه با اين قدرت معارضه كردهابـتـدايـش از روحـانـيـيـن شـروع شده در اين صد سال آخرى كه خوب تاريخش ديگر خيلىنـزديـك اسـت و هـمـه شـمـا هـم اطلاع داريد در اين صدساله اخير آنى كه معارضه كرده باسلاطين وقت ، ابتدايش از روحانى شروع شده . قضيه تنباكو ابتدايش از روحانيون ايرانو عـراق ، از مـرحـوم مـيـرزا فـتـوا بـود، و از عـلمـاى تـهـران قـيـام وعـمـل . البـتـه مـردم هـم بـه ايـنـهـا عـلاقـه داشـتـنـد ودنبال اينها را مى گرفتند و كارها را انجام مى دادند. در جنبش مشروطيت هم همين طور بود كهاز روحـانـيون نجف و ايران شروع شد مردم هم تبعيت كردند و كار را تا آنجا كه توانستندآنـوقـت انـجـام دادنـد و رژيـم اسـتبدادى را به مشروطه برگرداندند،لكن خوب نتوانستندمـشـروطـه را آنـطـور كـه هـسـت درسـتـش كـنـنـد، مـتحققش كنند، باز همان بساط بود. در زمانرضـاشـاه كه من و مثلا ايشان (اشاره به يكى از حضار) يادشان هست و شما اكثرا اصلا آنزمـان را يـادتـان نـيـسـت چـنـد قـيـام كه در ايران شد همه اش از روحانيون بود. يك قيام ازآذربايجان شد ،از عـلمـاى آذربـايـجان كه قيام كردند و چه ولكن خوب قدرت دست آنها بود گرفتند. آنها راودر گـمـان مـى كـنـم سـنقر مدت ها اينها تبعيد بودند و بعدش هم كه تبعيد برداشته شدمـرحـوم آقـا مـيرزا صادق آقا در قم آمدند و ماندند اينجا و اينجا هم فوت شدند. يك قيام ازخـراسـان بـود منتها همه علما قضيه قيام مسجد گوهرشاد تمام علماى خراسان را كه در اينقـيـام دخـالت داشـتند و سرشناس بودند گرفتند و آوردند تهران و حبس كردند و محاكمهكردند و اينها.يك قيام از اصفهان شد و علماى اصفهان آمدند به قم و دعوت كردند از علماىاطـراف و عـلمـاى اطـراف هـم خيلى هايشان هم آمدند اينجا، منتها اين هم قدرت دست آنها بود ونـتـوانـسـتـنـد و شـكـسـتـنـد و مـلت هـم آنـطـور هـوشـيـار نـشـده بـود كـه درسـتدنـبـال علما را بگيرد. عكس آنكه اينها مى گويند كه اينها دربارى هستند، بعكس اينها ضددربـارى هـسـتـنـد. ضد دربارى را اينها مى گويند دربارى . و هميشه در همين عصر خودمانآنـى كـه مورد هجوم واقع مى شد همين مدرسه علمى بود. همين مدرسه فيضيه قم چند دفعهمـورد هـجـوم واقـع شـد و در شـكستند و پنجره شكستند و كتاب ها را آتش زدند و عمامه ها راآتش زدند و بعضى از افراد را از پشت بام پرت كردند پائين و از اين وحشيگرى ها كهكردند اين هم براى اين بود كه مى خواستند اين دو تا قدرت را از مردم بگيرند. تلاش استعمار در دور نمودن جوانان از اسلام يـك چيز ديگر هم راجع به دانشگاه ها بود و طبقه دانشجو و دانشگاهى . اينها از دانشگاه هممـى تـرسيدند، مى ديدند كه خوب اينها يك قوه متفكره اى هستند كه جوان هم هستند ممكن استاز ايـنـجـا بـاز يـك قـدرتى پيدا بشود در مقابلشان ، دانشگاه را هم به طريق هاى مختلفكـوبـيـدنـد. طـريـق هـاى مـختلفى داشتند تا توانستند اينها را به واسطه همين تبليغات ،مـنحرف كردند، اذهانشان را منحرف كردند. يك كارهاى مهمى اينها كردند براى اينكه طبقهجوان هر چه هست اين را مشغول كنند به خودشان و نگذارند كه اينها در مقدرات مملكت دخالتبكنند. اگر دانشگاه را به حال خودش مى گذاشتند و تبليغات توى كار نبود و كارشكنىدر كـار نـبـود از دانـشـگاه خوب متفكرهائى پيدا مى شدند كه در فكر اين بودند كه دارندديگران مى چاپند ما را، يك علاجى بكنيم . اينهاطبقه جوان كه اين كارها از آنها مى آمد و مىآيـد به طريق هاى مختلف مشغول مى كردند تا اينها را به خودشان . تمام اين رسانه هاىگـروهـى كـه هـسـت تـمـام ايـنها را اجير مى كردند يااز خودشان بود كه طبقه جوان را بهواسـطـه راديـو و تـلويـزيون و سينما و تئاتر و مطبوعات و مجلات و اينها سرگرم بهعياشى بكنند و عياش بارشان بياورند. جوان است وقتى كه رفت سينما، پنج روز، ده روزرفـت سـينما عادت مى كند به رفتن سينما و اصلا فكر، فكر سينمائى مى شود شايد شبهـم وقـتـى كه خواب ببيند خواب ستاره سينما مى بيند، روز هم وقتى كه چشمش را باز كندبـه فكر است كه كى شب بشود من بروم و چه وقت بشود كه برويم سراغ اين مركز. يكهـمـچـو دمـاغـى كـه بـار آمد اينطورى ، اين به فكر اين نمى افتد كه كارتر نفت ما را مىبـرد، اصـلا هـيـچ كـارى به اين ندارد. جوانهائى كه در اين مراكز فساد كه درست كردندسرتاسر ايران و بيشتر تهران ،اين مراكز فسادى كـه ايـنـهـا درسـت كردند، مراكز عياشى كه درست كردند، اين خانه هائى كه درست كردندبـراى ايـنكه مردم ، بچه ها بروند، جوان ها بروند عياشى بكنند، دامن زدند به اين . اينايـام تـابـستان اين درياها با آن وضعى كه آنها درست كردند، اين دستگاه هائى كه بايددسـتـگـاه تـربيتى باشد مثل دستگاه راديو و تلويزيون و مطبوعات و اينها، تمام اينها رابـعـكس آنى كه بايد باشد درست كردند و قضيه اين نبود كه يك چيزى خود به خود شدهبـاشـد، يـك قـضـيـه اى بـود كـه روى بـرنـامـه تـنـظـيـم شـده ، آن هـم بـسـيـارمـحـتمل است كه تنظيمش از همان (سيا) شده باشد، از آنجا شده باشد كه بايد جوان هارا اينطورى مى شود بگيريد، حبس كنيد. خوب نمى شود همه مردم كه حبس بشوند. آنجائىكـه مـى شـود با آنطور، آنجائى كه همه اين حرف ها،همه اين چيزها دست به دست هم دادندبرايشان مراكز فساد و فحشا درست كردند و دامن به آن زدند و تبليغاتى روى آن كردندو جوان هم هست كشيده مى شود قهرا به آنجا. تابستان است ، درياچه درست كردند و دريا واجـتـمـاعـات جـوان هـا بـا هـم زن و مـرد داخل هم و، كه مى كشيدند اينها را به اطراف دريا وبـرايـشـان هـم هـمـه وسـائل را درسـت مـى كـردند و مفت و مجانى مى رفتند آنجا و هر كارىدلشـان مى خواست مى كردند. مساءله اين نبود كه طبعا اين شده باشد، مساءله اين بود كهيـك بـرنـامـه خـاص و يـك تـوطـئه اى در كـار بـود كـه نـگذارند اين جوان ها رشد طبيعىخـودشـان را و انـسـانـى خـودشـان را بـكـنـنـد، سـرگـرمـشـان كـنـنـد بـه هـمـيـنمـسـائل . قـضـيـه مـوسـيـقى يك مطلبى است كه خوب طبع جوان به آن توجه دارد اگر يكمـدتـى ايـن عـادت كـرد كـه موسيقى را باز كند و گوش كند مغز اين از تفكر در امور جدىبازماند، مى رود دنبال همين قضيه . اينها امورى است كه با نقشه درست كردند كه جوانهاىمـا را مـنـحـرف كنند و يكى از نقشه هايشان اين بود (نقشه هاى ديگر زياد) كه نگذارند دردانـشـگـاه درس بـخـوانـنـد يـك دسـتـه اى را درست بكنند به اسم چپ گرا بريزند توىدانـشـگـاه و شـلوغ بـكـنـنـد و دعوا راه بيندازند و امثال ذلك و دانشگاهى ها را، جوان ها را ازكـلاس بـيـرون بـكـشند و بياورند به بيرون به جنگ و به چيزهاى ديگر، تبليغات چپىبـكـنـنـد در دانـشـگـاه هـا كـه تـوجـه ايـنـهـا را بـه آنمسائل كنند و هكذا از اين قبيل . اينها همه چيزهائى است كه روى نقشه اى درست شده است كهماها از مقدرات مملكتمان غافل بشويم . حالا بيشتر روى اين امور تكيه مى شود براى اينكهحـالا لمـس كـرده انـد كـه اسـلام و ايـمـان بـه خـدا اسـباب اين شد كه يك جمعيتى كه هيچىدسـتـشـان نـبـود از تـفـنـگ و بساط (حالا هم چهار تا تفنگ اگر پيدا شده است بعد از غنائمجنگى پيدا شده ) اينها ديدند كه اينها با مشت خالى لكن با ايمان ، با ايمان به خدا آمدندبـه مـيـدان و قـدرت هـاى بـزرگ را شـكست دادند و همه را بيرون كردند، قطع دستشان راكردند. اينها الان لمس كردند كه آنى كه اينها را شكست داد اين ايمانى بود كه اين جوان هاداشـتـند و اين توجهى بود كه به اسلام داشتند. حالا بيشتر در صدد اين هستند كه شما رااز اسلام جدا كنند. تلاش قلم اجير در تكفير مومنين الان بـاز آن قلم هائى كه قلم اجير است و مزدمى گيرد تا جوانهاى ما را منحرف كند الان همدر كـار هـستند نطق ها را مى كنند و قلم ها را به كار مى اندازند حتى اين مساءله اطرف دريا راكه با آن فضاحت انجام گرفت ، در بعضى از مطبوعات نوشتند جلوگيرى از اين ارتجاعاسـت . ايـنـكـه تـمـدن عـبـارت از ايـن اسـت كه زن و دختر و پسر با هم تو دريا به هم وربروند و اگر اين نباشد ارتجاع است . تمدن اين است كه هر جوانى كه در سينما چند روزبـرود و ديـگـر زنـدگـى اش همان بشود، تمام آمال و آرزويش همان بشود. اگر چنانچه ازايـنـطـور چـيـزها جلوگيرى بشود و آموزنده باشد، اين سينما آموزنده باشد، اين مطبوعاتآمـوزنـده باشد، اين مجلات ، اگر كسى بگويد كه بايد اينها آموزنده باشد، اينها بايدبـچه هاى ما را تربيت كنند، اينها بايد بچه هاى ما را رشد سياسى بدهند و اينها را واردميدان عمل سياسى بكنند و اين عكس ها و اين دعوت هاى به شهوت اينطور چيزهائى كه همهجـانـبـه اسـت ايـنها را از اين راه باز دارد، مى گويند ارتجاع است و شما را از ارتجاع مىتـرسـانـد و بـه اصـطـلاح چـماق تكفير دارند، همين ارتجاع اصلا اين تكفير مؤ منين است .ايـنـهـا بـه هـر قـدرتـى كـه تـوانستند و به هر ترتيبى كه توانند مى خواهند شماها رامنحرف كنند از آن مسيرى كه داريد. ايجاد تحول روحى در سراسر ايران به لطف و عنايت الهى الان اين نهضتى كه ملاحظه كنيد، اين نهضت الان رسيده است به يك حدى كه دست را كوتاهكرد همه دست هاى خارجى ها را كوتاه كرد و شما مى دانيد كه نهضت اسلامى ايران با همانتـوجـه بـه مـردم بـه اسـلام و اينكه از شهادت ديگر خوفى نداشتند، براى اسلام شهيدشدن را يك چيز عظيمى براى خودشان دانستند، يك فوزى مى دانستند براى خودشان ، اينمعنا شد كه مردم ديگر نترسيدند از تانك و توپ و اينها نترسيدند و ريختند به خيابانهـا. يـك تـحـول روحـى پـيـدا شـد در ايـران ، سـر تـا سـر ايـران ، يـكتحول روحى پيدا شد و مردمى كه فكر در امور مملكتى نمى كردند، حالا جوان ها، بچه ها،زن هـا، مـردهـا مـسـائلى كـه در مـجـالسـشـان طـرح مـى شـودمـسائل روز است و قبلا اصلا اين مطلب هيچ نبود. ما آخوندها را كه گفتند، اگر يك كلمه مىگـفـتـنـد، مى گفتند كه اين سياسى است . يكى از فحش هائى كه به يك آخوندى اگر مىخـواسـت يـك حـرفـى بـزنـد كـه بـه درد مـمـلكـتـش بـخـورد مـى گـفـتـنـد سـيـاسـى است .اوايل كه ما آمده بوديم به قم يكى از علماى محترم !!! محترم !!! و رئيس بود در قم ، اين رابعضى مقدس مآب ها اشكال به او داشتند مى گفتند منزلش روزنامه پيدا مى شود. اينطورمـغـزهـا را تـهى كرده بودند كه اگر يك ملائى منزلش روزنامه بود اين اسباب طعنش مىشد. ملا بايد، چكار دارد ملا به روزنامه ، ملا چكار دارد به سياست . ما را وقتى كه از حبسمى خواستند بيرون بياورند آمدند گفتند كه بيائيد توى آن اتاق . از حبس در آمديم رفتيمتـوى اتـاق مجللى هم بود نشستيم . پاكروان آمد پيش ما و آن مولوى هر دو آنها هم رفتند،آمـدنـد آنـهـا و پـاكـروان در ضـمن صحبت هايش گفت كه سياست عبارت از دروغ گفتن است ،عبارت از تقلب است ، عبارت از خدعه است ، عبارت از فريب است ، عبارت از پدر سوختگىاسـت (ايـن تعبير آخرش بود) اين را بگذاريد براى ما. مى خواست ما را وادار كند به اينكهما دخالت در سياست نكنيم . من به آن گفتم خوب اگر اين سياست عبارت از اينهاست اين كهمال شما هـسـت ، بـله . بـعد هم برداشتند توى آنجا نوشتند كه تفاهم شد بين ما و فلان . من هم كهآمدم سر منبر حسابش را رسيدم . اينها تبليغات همچو كرده بودند كه به خورد ما معممين همداده بـودنـد كـه شـماها برويد كنار سراغ مدرسه تان و اين منافع مملكت را بدهيد دست ما(مـطـلب ايـن بـود) مـقدرات مملكت را بدهيد دست ما شما برويد آن گوشه مدرسه بنشينيد وآنطور زندگى كنيد و مساءله بگوئيد آن هم نه هر مساءله اى !!! هر مساءله اى !!! را. اگرمـا درسـت مـسـاءله مـى گـفـتـيـم كـه وضـع ايـنـطـور نـبـود.مـسـائل اسـلام را كـنـار گـذاشـتـه بـودنـد و يـك دسـتـه اى ازمـسـائل شـخـصـى را پـيـش كـشـيـدنـد. مـسـائل اجـتـمـاعـى اسـلام ،مـسـائل سـيـاسـى اسـلام ، مـسـائل جـنـگ اسـلام . آن قـرآن را شـما ملاحظه مى كنيد كه قرآنمـسـائل سياسى اش و جنگى اش و مقاتله اش و اينهايش زياد در آن طرح شده اهلا و سهلا اماديگر كار نداشته باشيد به اينكه تكليف ملت با دولت چيست و تكليف دولت با ملت چىهـسـت ؟ چـه جـور بـايـد دولت بـاشد، شرايط حاكم چيست ، شرايط شرطه چيست ؟ شرائطقـاضـى چـيـسـت ؟ ايـنـهـا را ديـگـر شـمـا كـار نـداشـتـه بـاشـيـد، شـمـا هـم بـرويـد ايـنمسائل و ما هم باورمان آمده بود، همچو باورمان آمده بود كه !!! روزنامه خواندن را !!! اولىكه ما آمديم قم سنه چهل ، روزنامه خواندن را عيب مى دانستند ما هم اصلا جرات نمى كرديميـعـنـى مـا هـم خـودمـان جـزء آنـهـا بـوديم . الان يك تحولى پيدا شده است كه شايد در دوسـال پـيـش از ايـن نـبـود ايـنـطـور تـحـولى ، دو، سـهسـال اسـت كـه ، دو سـال اسـت كـه تـحـول زيـاد پـيـدا شد. البته نهضت عمرش پانزده ،شـانـزده سـال اسـت لكـن ايـن تـحـول در ايـن آخـر پـيـدا شـد يـكتحول پيدا شد كه ، تحول هاى مختلف ، شما همه و ما همه ، يك پاسبان اگر پيدا مى شدو يك امرى كرد همين بازار تهران ، توى ذهن كسبه و تجار نمى آمد كه مى شود مخالفت باپاسبان كرد. پاسبان آمده گفته است چهار آبان است بايد همه بيرق بزنيد. همه گوش وسـمـع و چـيز بودند كه هر چه اين گفته عمل بكنيم . چندى نگذشت كه همين هائى كه از يكپـاسـبـان مـى تـرسـيـدنـد و بـراى خـودشـان هـم حـقـىقـائل نـبـودنـد ريـخـتـنـد تـو خـيـابـان و گـفـتـنـد مـا شـاه نـمـى خـواهـيـم . ايـن يـكتـحـول معجزه آسا بود كه آدمى كه از يك پاسبان ترسيد حالا از تانك نمى ترسد، حالااز سـربـازهـا هـم نـمـى ترسد، سر نيزه ها هم كه مى آورند، مى آيند معارضه با آنها مىكـنـنـد. ايـن يـك جـور تـحـولى بـود كـه حـاصـل شـد، يـكتـحـول دخالت همه در مسائل روز و مسائل سياسى . همين جمعيتى كه روزنامه خواندن را درآنـوقـت اشـكـال مـى كردند حالا همان ها منزل هايشان هم راديو هست و هم تلويزيون هست و همعـرض مـى كـنـم اصـلا مـشـروعـش هـسـت ، غـيـر مـشـروعـش نـيـسـت و هـممـسـائل روز طـرح اسـت . در هـر جـا بـرويـد جـوان هـامـشـغـول بـه صـحـبـت در مـسـائل روزنـد. شـمـا خـيـال مـى كـنـيـد كـه در دهسـال پـيـش از ايـن اين حرف ها بود اصلا چه دخالتى داشتيد، حقى نداشتيد كه دخالت درمـسـاءله روز بـكنيد، حقى نداشتيد كه بايد مثلا ژاندارمرى وضعش اين باشد، بايد دولتوضعش اين باشد، اشكال بكنيد به دولت . حالا طورى شده است كه همه در ميدان آمده اند ويـك تـحـول روحـى پـيـدا شـده اسـت در ايـن جـامـعـه و ايـنتـحـول ، تـحـول الهـى اسـت هـيـچ كـس نـمـى تـوانـد، ايـن قـلوب مـردم دسـت خـداسـت ايـنتـحـول الهـى اسـت . يكى از تحولاتى كه امروز يك دسته از اروپا آمده بودند، يك دستهجـوان هـا گـفتند كه ما آمديم براى اينكه برويم در اين روستاها كمك بكنيم . يعنى اين چهتحولى است كه جوانى كه بحبوحه جـوانـى اش اسـت و در اروپـا اسـت و بـايـد در اروپـا فـرض كنيد روى غريزه جوانى اشمشغول و پى چيزهاى ديگر باشد همچو تحولى پيدا شده است كه عده زيادى بودند زن ومـرد گـفـتـنـد كه ما از اروپا آمديم كه برويم روستاها كمك كنيم به مردم در چيز. به آنهاگـفـتـم كـه ارزش ايـن عـمـل را خـيـلى بـايـد بـدانـيـد كـه ايـنعمل چه ارزشى دارد. اين روستائى كه تاكنون مى ديده تنها هست و همه قدرت ها مخالف اوهست و مى خواهند بچاپندش ، ببيند كه از اروپا يك دسته جوان تحصيلكرده مهندس و طبيب ودكـتـر و ايـنـها آمده اند با آن زحمت به ايران و مى روند توى اين روستاها برايشان گندممـى چـيـنـنـد ، ولو شـمـا بـلد نيستيد درست درو كنيد خوب ، درو را رعيت ها مى دانند شما بلدنـيـستيد درو كنيد اما شما چهار تا خوشه گندم را كه براى اينها جمع بكنيد همچو قدرتىدر ايـن رعـيـت هـا و در ايـن زارع هـا و در ايـن دروگـرهـا پـيـدا مـى شـود كـه كـارشـان دومـقـابـل مـى شـود. وقتى كشاورز ديد كه خانم ها از خانه ها پاشده اند، از اروپا، اينجا همهـمـيـن طـور، از دانـشـگـاه هـا و از دانـشـكـده هـا و از مـراكـزتحصيل جوان ها ريختند، زن و مرد ، در تلويزيون ديشب هم نشان داد اين را ريخته اند اينجاو دارنـد كـمـك كـنند به اينها، در روحيه اين كشاورزها چقدر اين تاءثير دارد، چقدر اينها راآقـا كـنـد كـه مى بينند خدمه اينها عبارت از دكتر است و مهندس ، آقايان كمك كار هستند، اينارزشش خيلى است . شما هم كه الان مى گوئيد ما مهيا هستيم ، اين يك همچو تحولى است كهخـدا ايـن تـحـول را پـيـدا كـرده ، قـلب شـمـا پـيـشـتـر اصـلادنـبـال ايـن مـسـاءله نبود حالا آمده . كى آورده اين را؟ مقلب القلوب خداست . خداوند قلب هاىشـما را اينطور كرده است كه مى خواهيد برويد روستاها كمك كنيد، آموزش ، پرورش . غيرآن وضعى كه سابق بود كه اگر يك دسته از سازمانى را مى خواستند بفرستند آنجا بهاسـم نـمى دانم كذا براى تبليغ براى خودشان ، حالا ديگر تبليغى در كار نيست هيچ كساز كسى تبليغ نمى كند شما به طبيعت خودتان مى خواهيد برويد كمك كنيد، آموزش بدهيد،پرورش كنيد و امثال ذلك . همه با هم بكوشيم كه درست عمل كنيم انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند كه خدمت بكنيد به كشور خودتان . مملكتمـال خـودتـان اسـت ديـگـر، ديـگـر دسـت هاى آنها بريد، ديگر همت كنيد كه اداره كنيد مملكتخـودتـان را تـا نـگـويـند نمى توانند، ايرانى ها نمى توانند مملكت شان را اداره كنند يككـسـى ديـگـر خـواهـد كـه بـيـايـد سـرپـرسـتـى كـنـد.فـضـول هـا الان بـاز هـم هستند، آنهائى كه نقشه كشند باز هم هستند. خودتان بچسبيد بهمـمـلكـتـتـان و بـا قـدرت خـودتـان هـر كـه در هـر جـا هـسـت خـوبعـمـل كـنـد. آقـا در مـحـراب خـوب عـمـل كـنـد و شـمـا در دانـشـگـاه خـوبعـمـل كـنـيـد و مـا هم در مدرسه خوب عمل كنيم . همه و همه با هم دست به هم بدهيم كه درستعمل بكنيم و انشاءالله مملكت مال خودتان است . و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 30/4/58 بـــيـــانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع اعـضـاى انـجـمـن هـاى اسلامى دانشجويان در اورپا وانشجوياناصفهان ياس از جنود ابليس است بسم الله الرحمن الرحيم يـكـى از جـنـود ابـليـس يـاس اسـت در امـورى كـه انـسـان بايد با اميد و طمانينه و تسليمعـمـل بـكـنـد و شـياطين ايجاد ياس كنند و با اين ايجاد ياس جوانهاى ما را در آن مسائلى كهبـايـد بـا تـصـمـيـم جـدى پـيـش بـرونـد، گـاهى سست مى كنند. من آنقدرى كه ياد دارم ازاول نـهضت تاحالا كه اينجا نشستم ، چه آنوقت كه در حبس بودم و چه آنوقتى كه در تبعيدبـه تـركـيـه بـودم و چه وقتى كه در عراق بودم و چه آنوقتى كه به پاريس آمدم و چهآنوقتى كه شاه با آن طمطراق ها و قدرت ها بود و چه آنوقت كه او رفت و بختيار شروعكرد، من هيچ وقت ماءيوس از مسائل نبودم و اعتقادم اين بوده است كه اين ملت وقتى كه چيزىرا بخواهد، مى شود. خداوند حافظ ملت هاى اسلام خواه در برابر تعدى قدرت هاى بزرگاست . خصوصا اخيرا كه در پاريس بوديم ، نمى دانم حالا آقايان را آنجا ملاقات كردم يابـعـضـى شـان را، پـيـش مـا مـى آمـدنـد، ملاقات شان مى كرديم ، اين خواهرها هم ، با اينهابـودنـد اخـيرا كه در آنجا بوديم و اخبار ايران به ما مى رسيد و از جمله اخبار، بعضى هاخـودشـان لمـس كـرده بودند، براى من آمدند گفتند، اين بود كه من دردهات بعضى از مناطقرفـته ام و اسم يك قريه اى ، يك قلعه اى را گفت ، آنجا خود من هم رفتم ، در اطراف ماست، او مـى گـفـت كـه در ايـن دهـات صـبـح كـه مـى شـد آن مـلاىمـحـل جـلو مـى افـتـد و مـردم دنـبال او تظاهر مى كنند، و آن قلعه اسم برد كه آن قلعه رامنرفـتـه ام و ديـده ام چـقـدر اسـت ، شـايـد مثلا ده خانوار، پانزده خانواربشود توى آن قلعهزندگى بكنند، گفت :(حتى آن قلعه كه من رفتم ، ديدم همان حرف هائى كه تهران گفتهمـى شـد تـوى آن قـلعه ، مردم آن قلعه مى گويند. اين براى من خيلى جالب بوده است )،ايمان آورد كه يك مطلبى كه مطلب ملت است و اينطور مطلب ملت است كه هر جا پا بگذارى، همان مطلب هست شما كه در اروپا بوديد و آنها كه در امريكا بودند، آنهائى كه در خارجاز كـشـور در هـر جـا بـودنـد، هـمـيـن مـسـائل را مـى گـفـتـنـد كـه آنـهـائى كـه درداخـل بـودند. دانشجويشان همين مى گفت كه علماى دينى شان گفت ، بازاريشان همان را مىگـفـت كـه كـارگـرشـان مـى گفت ، بچه هاى اينقدرى شان همان مى گفت كه بزرگان مىگـفـتـنـد. ايـن مـورد اطـمـيـنـان مـن شـد كـه يـك دسـت غـيـر طـبـيـعـى در كـار اسـت . شـعـاععمل انسان تا يك حدودى است ، يك كسى مى تواند يك محله را تحت تاءثير قرار بدهد، يككسى مى تواند يك شهر را، يك كسى مى تواند يك استان را، اما كسى نمى تواند به اينترتيب همه
|
|
|
|
|
|
|
|