بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب راهنمای سعادت و خوشبختی, عبداللّه صالحى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     RAHNAM01 -
     RAHNAM02 -
     RAHNAM03 -
     RAHNAM04 -
     RAHNAM05 -
     RAHNAM06 -
     RAHNAM07 -
     RAHNAM08 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

چهل حديث گهربار، از حضرت امام هادى عليه السّلام
قال الا مام علىّ الهادي صلوات اللّه و سلامه عليه :
441 مَن اتَّقىَ اللّهَ يُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِسَخَطُ الْمَخْلُوقين ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُالْمَخْلُوقينَ.(508)
فرمود: كسى كه تصميم گيرد رعايت تقواى الهى نمايد با تقوى و پرهيزكار خواهدشد، همچنين هر كس اطاعت از دستورات الهى كند خواسته هايش ‍ برآورده مى گردد.
و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد باكى از دشمنى و عداوت انسانها نخواهد داشت ، وچنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد نيز مورد خشم انسانهاقرار مى گيرد.
442 قالَ عليه السلام : مَنْ اءنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الْاءنْسِ بِاللّهِالْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.(509)
فرمود: كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنيس خود بداند، از مردم احساسوحشت مى كند.
و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردماحتياط و دورى كردن .
443 قالَ عليه السلام :السَّهَرَ اءُلَذُّالْمَنامِ، وَالْجُوعُ يَزيدُ فى طيبِالطَّعامِ.(510)
فرمود: شب زنده دارى خواب بعد از آنرا لذيذ مى گرداند و گرسنگى در خوشمزگىطعام مى افزايد يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چهكم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .
444 قالَ عليه السلام : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرَتَ عَلَيْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْصَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إ لَيْهِ، فَإنَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ.(511)
فرمود: از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى صميّميت و محبّت مجوى ، همچنين كسىكه نسبت به او بدگمان هستى نصيحت و موعظه طلب نكن ، چونكه قلب ديگران همانند قلبخودت مى باشد.
445 قالَ عليه السلام : الْحَسَدُ ما حِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُصارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاءخْلاقِ، وَالطَّمَعَ سَجيَّةٌسَيِّئَةٌ.(512)
فرمود: حالت حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد. تكبّر و خودخواهى جذبكننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پستى و نادانى نگهمى دارد.
بخيل بودن بدترين اخلاق است ، طَمَع خصلتى ناپسند و زشت خواهد بود.
446 قالَ عليه السلام : مُلاقاةُ الاْ خْوانِ نَشْرَةٌ، وَتَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراًقَليلاً.(513)
فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران موجب صفاىدل و نورانيّت آن مى گردد و سبب شكوفائىعقل و درايت خواهد گشت گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد.
447 قالَ عليه السلام : الدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.(514)
فرمود: دنيا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اىديگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.
448 قالَ عليه السلام : النّاسُ فِى الدُّنْيا وَ فِى الاَّْخِرَةِ بِالاْ عْمالِ.(515)
فرمود: مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مى يابند ولى در آخرت بهوسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.
449 قالَ عليه السلام : مُخالَطَةُ الاْ شْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ تُخالِطُهُمْ.(516)
فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.
450 قالَ عليه السلام : أ هْلُ قُمْ وَ أ هْلُ آبَةِ مَغْفُورٌلَهُمْ ، لِزيارَتِهِمْ لِجَدّىعَل ىٍّّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا عَلَيْهِ السَّلامُ بِطُوس ، اءلا وَ مَنْ زارَهُ فَأ صابَهُ فى طَرى قِهِقَطْرَةٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.(517)
فرمود: اءهالى قم و اءهالى آبه يكى از روستاهاى حوالى ساوه آمرزيده هستند به جهتآنكه جدّم حضرت امام رضا عليه السلام را در شهر طوس زيارت مى كنند.
و سپس حضرت افزود: هر كه جدّم امام رضا عليه السلام را زيارت كند و در مسير راهصدمه و سختى تحمّل كند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.
451 عَنْ يَعْقُوبِ بْنِ السَّكيتْ، قالَ: سَاءلْتُ أ بَاالْحَسَنِ الْهادي عَلَيْهِ السَّلامُ: ما بالُالْقُرْآنِ لا يَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إلاّ غَضاضَة ؟
قالَ عليه السلام : إنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ، وَلالِناسٍ دُونَ ناسٍ،فَهُوَ فى كُلِّ زَمانٍ جَديدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضُّ إلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.(518)
يكى از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادى عليه السلام سؤال كردم : چرا قرآن ازدياد نمى يابد و كهنه و مندرس نمى شود، بلكه هميشه حالتىتازه و جديد در آن وجود دارد؟
امام عليه السلام فرمود: چونكه خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و يا طايفه اىمخصوص قرار نداده است بلكه براى تمام دورانها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ،به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قيامتقابل عمل و اجراء مى باشد.
452 قالَ عليه السلام : الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِكَلُؤْمٌ.(519)
فرمود: غضب و تندى در مقابل آنكه توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز و ناتوانىاست ، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالتاست .
453 قالَ عليه السلام : يَاْتى عُلَماءُ شيعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ اءهْلِوَلايَتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ.(520)
فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آنها رفعمشكل نمايند، روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نوراز آنها مى درخشد.
454 قالَ عليه السلام لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَثْكِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإنَّهُ حارُّفى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْ وقاتِ كُلِّها، جَيِّدٌ عَلى كلِّحالٍ.(521)
به بعضى از غلامان خود فرمود: بيشتر براى ما بادمجان پخت نمائيد كه درفصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است .
و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حالتى مفيد است .
455 قالَ عليه السلام : التَّسْريحُ بِمِشْطِ الْعاجِ يَنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأ سِ، وَيَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ يُطْفِى ءُ الْمِرارَ، وَ يَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.(522)
فرمود: شانه كردن موها به وسيله شانه عاج سبب روئيدن و افزايش موى سر مى باشد،همچنين سبب نابودى كرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فكّ و لثه ها مىگردد.
456 قالَ عليه السلام : اُذكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَيْ اءهْلِكَ لا طَبيبٌ يَمْنَعُكَ، وَ لا حَبيبٌيَنْفَعُكَ.(523)
فرمود: بياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعى را كه در ميان جمع اعضاء خانواده وآشنايان قرار مى گيرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هيچ پزشكى و دوستى وثروتى نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.
457 قالَ عليه السلام : إنَّ الْحَرامَ لايَنْمي ، وَإنْ نَمى لا يُبارَكُ فيهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْيُؤْجَرْ عَلَيْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ إلَى النّارِ.(524)
فرمود: همانا پول و ديگر اموال حرام رشد و نموّ ندارد و اگر هم احياناً رشد كند و زيادشود بركتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و كمك كرده باشد اءجر و پاداشى برايش ‍ نيست و هر مقدارىكه براى بعد از خود بهر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.
458 قالَ عليه السلام : اَلْحِكْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.(525)
فرمود: حكمت اثرى در دلها و قلبهاى فاسد نمى گذارد.
459 قالَ عليه السلام : مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَيْهِ.(526)
فرمود: هر كه از خود راضى باشد بدگويان او زياد خواهند شد.
460 قالَ عليه السلام : اَلْمُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان .(527)
فرمود: مصيبتى كه بر كسى وارد شود و صبر وتحمّل نمايد تنها يك ناراحتى است ولى اگر فرياد و جزع كند دو ناراحتى خواهد داشت .
461 قالَ عليه السلام : اِنّ لِلّهِ بُقاعاً يُحِبُّ اءنْ يُدْعى فيها فَيَسْتَجيبُ لِمَنْ دَعاهُ،وَالْحيرُ مِنْها.(528)
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مكانهائى است كه دوست دارد در آنها خدا خوانده شود تاآنكه دعاها را مستجاب گرداند كه يكى از آن بُقْعه ها حائر و حرم امام حسين (ع ) خواهدبود.
462 قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثيبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاًوَآجِلاً.(529)
فرمود: همانا تنها كسى كه ثواب مى دهد و عقاب مى كند، خداوند خواهد بود كه كارها رابلافاصله يا در آينده پاداش مى دهد.
463 قالَ عليه السلام : مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَاءمَنْ شَرَّهُ.(530)
فرمود: هر كس به خويشتن اهانت كند و كنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در امانندان .
464 قالَ عليه السلام : اَلتَّواضُعُ اءنْ تُعْطِى النّاسَ ما تُحِبُّ اءنْتُعْطاهُ.(531)
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آنكنند.
465 قالَ عليه السلام : اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.(532)
فرمود: همانا اجسام جديد و پديده هستند و خداوندمتعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آنها است .
466 قالَ عليه السلام : لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَيْى ءٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْياءَ بَديعاً،وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ اءحْسَنَ الاْ سْماء.(533)
فرمود: خداوند از أ زل تنها بود و چيزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خودآفريده ، و بهترين نامها را براى خود برگزيد.
467 قالَ عليه السلام : اِذا قامَ الْقائِمُ يَقْضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضاءِ داوُدعليه السلام وَ لا يَسْئَلُ الْبَيِّنَةَ.(534)
فرمود: زمانى كه حضرت حجّت (عجّ) قيام نمايد به علم خود در بين مردم قضاوت مى كندهمانند حضرت داود (ع )، و از دليل و شاهد سؤال نمى فرمايد.
468 قالَ عليه السلام : مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.(535)
فرمود: هر كس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكنى ديگران باكى نخواهد داشت .
469 قالَ عليه السلام : اَلْعِلْمُ وَراثَةٌ كَريمَةٌ، وَالاْ دَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِكْرَةُ مِرْآتٌصافَيةٌ.(536)
فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براى انتقال به ديگران است ، اءدب زيباترين نيكىها است و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كنندهاعمال و برنامه ها است .
470 قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ اِذا اَرادَ بِعَبْدٍ خَيْراً اِذا عُوتِبَ قَبِلَ.(537)
فرمود: همانا اگر خداوند براى بنده اى خوبى بخواهد و در منگنه آزمايش ‍ قرار گيرد،رنج و مشقّتهايش را قبول مى نمايد.
471 قالَ عليه السلام : لا تُخَيِّبْ راجيكَ فَيَمْقَتُكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ.(538)
فرمود: كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرارخواهى گرفت .
472 قالَ عليه السلام : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.(539)
فرمود: شخص طمّاع و حريص نسبت به اموال و تجمّلات دنيا هيچگاه آسايش و استراحتنخواهد داشت .
473 قالَ عليه السلام : الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى ، وَالْعِتابُ خَيْرٌ مِنَالْحِقْدِ.(540)
فرمود: (مواظب باش كه ) عتاب و پرخاش گرى مقدّمه و كليد غضب مى باشد، ولى در هرحال عتاب نسبت به كينه و دشمنى درونى بهتر است (چون كينه ضررهاى خطرناكترى رادر بردارد).
474 قالَ عليه السلام : الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّيكَ، وَالرّضا بِما يَكْفيكَ، وَ الْفَقْرُ شَرهُالنّفْسِ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ، وَ الدِّقَّةُ إ تّباعُ الْيَسيرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقيرِ.(541)
فرمود: بى نيازى و توانگرى در آن است كه كمتر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجودو حاضر است راضى و قانع گردى ، وليكن فقر و تهيدستى در آن موقعى است كهآرزوهاى نفسانى اهميّت داده شود، امّا دقّت و توجّه بهمسائل اهميّت دادن به امكانات موجود و مصرف و استفاده صحيح از آنها است گر چه ناچيز وكم باشد.
475 قالَ عليه السلام : الاْ مامُ بَعْدى الْحَسَنِ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى يَمْلاُْ الاْءرْضَ قِسْطاًوَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.(542)
فرمود: امام و خليفه بعد از من (فرزندم ) حسن و بعد از او فرزندش مهدى موعود عليهماالسلام مى باشد كه زمين را پر از عدل و داد مى نمايد همانطورى كه پر از ظلم و ستمگشته باشد.
476 قالَ عليه السلام : إذا كانَ زَمانُ الْعَدْلِ فيهِ أ غْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أ نْ نَظُنَّ بِأحَدٍ سُوءاً حَتّى يُعْلَمَ ذالِكَ مِنْهُ.(543)
فرمود: در آن زمانى كه عدالت اجتماعى حاكم و غالب بر تباهى باشد، نبايد بهشخصى بد گمان بود مگر آن كه يقين و معلوم باشد.
477 قالَ عليه السلام : إنَّ لِشيعَتِنا بِوِلايَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَكُوا بِها فى لُجَّةِالْبِحارِ الْغامِرَةِ.(544)
فرمود: همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه أ منى مى باشد كهچنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى ) فايق آيند.
478 قالَ عليه السلام : يا داوُدُ لَوْ قُلْتَ اءنَّ تارِكُ التَّقيَّةِ كَتارِكِ الصَّلاةِ لَكُنْتَصادِقاً.(545)
به يكى از اصحابش به نام داود صرّمى فرمود: اگرقائل شوى كه تارك تقيّه همانند تارك نماز است صادق خواهى بود.
479 قالَ عليه السلام : سَأ لْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ هُوَ أ نْ تَمْلِكَ نَفْسَكَ وَ تَكْظِمَ غَيْظَكَ، وَلا يَكُونُ ذلِكَ إلاّ مَعَ الْقُدْرَةِ.(546)
يكى از اصحاب از آن حضرت پيرامون معناى حلم سؤال نمود، در پاسخ فرمود: اينكه در هر حال مالك نفس خود باشى و خشم خود را فرو برىو خاموش كنى و اين تحمّل و بردبارى در حالتى باشد كه توان مقابله با شخصى راداشته باشى .
480 قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنيا دارَ بَلْوى وَالاْخِرَةَ دارَ عُقْبى ، وَ جَعَلَبَلْوى الدّنيا لِثوابِ الاْخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْخِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنيا عِوَضاً.(547)
فرمود: همانا خداوند دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات و مشكلات قرار داد، و آخرت را جايگاهنتيجه گيرى زحمات ، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنيا را وسيله رسيدن به مقاماتآخرت قرار داد و أ جر و پاداش عطا مى فرمايد.
خلاصه حالات سيزدهمين معصوم يازدهمين امام حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام
ولادت با سعادت آن حضرت طبق مشهور در روز دوشنبه يا جمعه ، هشتم ربيع الثانى ،سال 232 هجرى قمرى (548) در شهر مدينه منوّره واقع شده است كه در آن هنگام پدربزرگوارش طبق نقلى در سنين 26 سالگى بوده است .
نام : حسن (549) صلوات اللّه و سلامه عليه .
كنيه : ابومحمّد.
لقب : عسكرى ، صامت ، هادى ، زكىّ، تقىّ، رفيق ، خالص ، سراج ، ابن الرضا، سراجبنى هاشم و...
پدر: امام علىّ هادى ، فقيه أ هل البيت ، صلوات اللّه عليهم أ جمعين .
مادر: سه اسم براى مادر حضرت گفته شده اند: سوسن ، حديث ،سليل ، مُكنّى به امّ ولد، او از زنهاى عارف و صالح بوده است .
نقش انگشتر: (سُبْحانَ مَنْ لَهُ مَقاليدُ السَّمواتِ والاْ رْضِ)
، (إنَّ اللّهَشَهيدٌ).
دربان : عثمان بن سعيد عَمرى و پسرش محمّد بن عثمان عَمرى .
امام حسن عسكرى عليه السلام همچون پدر بزرگوارش در موقعيّتى حسّاس و خطرناكبلكه شديدتر قرار داشت ، مخصوصاً كه بنا بود آخرين حجّت خداوندمتعال و دوازدهمين خليفه بر حقّ رسول گرامى اسلام ، يعنى مهدى موعودعجّل اللّه فرجه الشّريف از نسل او به دنيا آيد.
به همين جهت حكومت وقت تمام مأ مورين خود را (از زن و مرد) به شكلهاى مختلفى بسيج كردهبود تا تمام حركات حضرت را كنترل و زير نظر داشته باشند.
ولى براى آنكه افكار عمومى خدشه دار نشود، بر اساس سياست حيله گرانه خلفاءبنى العبّاس ، در موقعيّتهاى خاصّى به طور رياكارانه حضرت را مورد نوعى احترامقرار مى دادند كه در نهايت به جهت عقده ها و كينه هاى درونى خود، آن حضرت را به وسيلهزهر مسموم و شهيد كردند.
و چون عمر شريف آن حضرت يا در زندان و با بازداشتگاه و تحت نظر مأ مورين ، سپرىگرديد و تمام رفت و آمدهاى حضرت را در كنترل خود داشتند، كلمات و فرمايشات آنحضرت همچون پدر بزرگوارش ، نسبت به ديگر ائمّه عليهم السلام در كُتب تاريخ وحديث كمتر به چشم مى خورد.
مدّت إ مامت : بنا بر مشهور، روز سوّم ماه رجب ،سال 254 هجرى قمرى پس از شهادت پدر بزرگوارش به منصب امامت و ولايتنائل آمد و حدود پنج سال و هشت ماه امامت و هدايت جامعه را عهده دار بود.
مدّت عمر: آن حضرت مدّت 23 سال در حيات پدر بزرگوارش ، همچنين پنجسال و هشت ماه پس از شهادت پدر، ادامه حيات نمود و در مجموع حدود 29سال عمر پربركت آن حضرت را گفته اند.
شهادت : همچنين در روز شهادت آن حضرت بين مورّخين و محدّثين اختلاف است ولى مشهورگفته اند: شهادت آن حضرت روز جمعه ، پس از نماز صبح ، هشتم ربيعالاوّل ، سال 260 هجرى قمرى (550) واقع شده است .
حضرت سلام اللّه عليه در زمان حكومت معتمد عبّاسى به وسيله زهر توسط معتمد مسموم وپس از شهادت در منزل خودش كنار پدر بزرگوارش ‍ امام علىّ هادى عليه السلام دفنگرديد.
فرزندان : آن حضرت هنگام شهادت تنها داراى يك فرزند پسر بوده است كه همنام و همكنيه با پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مى باشد.
خلفاء: امامت آن حضرت با حكومت معتّز، مهتدى ، معتمد مصادف شده است .
نماز امام حسن عسكرى عليه السلام : دو ركعت است ، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد،صد مرتبه سوره توحيد خوانده شود(551) و پس از آخرين سلام ، تسبيحات حضرتزهراء سلام اللّه عليها گفته شود و سپس نيازها و حوائج مشروعه خود را از درگاه خداوندمتعال درخواست نمايد.
چهل حديث گهربار، از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام
481 قالَ الا مامُ أ بُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرى صَلَواتُ اللّهِ و سَلامُهُ عَلَيْهِ:
إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَىْءٍ، وَ يُعْطِيَهُاللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةُ الاْ نْسابِ وَالاَّْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوجِفَرْقٌ.(552)
فرمود: همانا خداوند متعال حجّت و خليفه خود را براى بندگانش الگو و دليلى روشنقرار داد، همچنين خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغتها و اصطلاحاتقبائل و اقوام آشنا ساخت .
و او أ نساب همه را مى شناسد و از نهايت عمر انسانها و موجودات و نيز جريات و حادثه هاآگاهى كامل دارد و چنانچه اين امتياز وجود نمى داشت ، بين حجّت خدا و بين ديگران فرقىنبود.
482 قال عليه السلام : عَلامَةُ الاْ يمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْيَمينِ، وَ صَلاةُ إ حْدى وَخَمْسينَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم ، وَالتَّعْفيرُ لِلْجَبين ، وَ زِيارَةُ الاْرْبَعينَ.(553)
فرمود: علامت و نشانه ايمان پنج چيز است : انگشتر به دست راست داشتن ، خواندن پنجاه ويك ركعت نماز واجب و مستحبّ ، بلند خواندن (بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در نماز ظهر وعصر پيشانى را در حال سجده روى خاك نهادن ، زيارت أ ربعين امام حسين عليه السلامانجام دادن .
483 قال عليه السلام : لَيْسَتِ الْعِبادُةُ كَثْرَةُ الصّيامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُكَثْرَةُ التَّفَكَّرِ في أ مْرِ اللّهِ.(554)
فرمود: عبادت در زياد انجام دادن نماز و روزه نيست ، بلكه عبادت بايد در - ضمن تفكّر وانديشه در قدرت بى منتهاى خداوند در امور مختلف باشد.
484 قال عليه السلام : خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَىٍّْءٌ: الاْ يمانُ بِاللّهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ.(555)
فرمود: دو خصلت و حالتى كه والاتر از آن چيز ديگرى نمى باشد عبارتند از: ايمان واعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنايان .
485 قال عليه السلام : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُحالِفُهُمْ، أ مَّا الْمُؤْمِنُونَفَيَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أ مَّا الْمُخالِفُونَ فَيُكَلِمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَى الاْيِمانِ.(556)
فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشيد، امّا با دوستان مؤمن بهعنوان يك وظيفه كه بايد هميشه نسبت به يكديگر با چهره اى شاداب برخورد نمايند، امّانسبت به مخافلين به جهت مدارا و جذب به اسلام و احكام آن .
486 قال عليه السلام : إنَّ مُداراةَ أَعْداءِ اللّهِ مِنْ أ فْضَلِ صَدَقَةِ الْمَرْءِ عَلى نَفْسِهِ و إخْوانِهِ .(557)
فرمود: مدارا و سازش با دشمنان خدا و دشمنان أهل بيت عليهم السلام در حال تقيّه بهتر است از هر نوع صدقه اى كه انسان براى خودبپردازد.
487 قال عليه السلام : اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَيْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَنُشَرَّهُ.(558)
فرمود: تداوم دوستى و معاشرت با كسى كهاحتمال دارد سودى برايت داشته باشد، بهتر است از كسى كهمحتمل است شرّجانى ، مالى ، دينى و... برايت داشته باشد.
488 قال عليه السلام : إ يّاكَ وَ الاِْ ذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَاِنّهُما يَدْعُوانِ اِلَىالْهَلَكَةِ.(559)
فرمود: مواظب باش از اينكه بخواهى شايعه و سخن پراكنى نمائى و يا اينكه بخواهىدنبال مقام و رياست باشى و تشنه آن گردى چون كه هر دوى آنها انسان را هلاك خواهندكرد.
489 قال عليه السلام : حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌباطِنٌ.(560)
فرمود: نكوئى شكل و قيافه يك نوع زيبائى وجمال ظاهر انسان مى باشد و نكو بودن عقل و درايت يك نوع زيبائى وجمال درونى انسان خواهد بود.
490 قال عليه السلام : مَنْ وَعَظَ أ خاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْشانَهُ.(561)
فرمود: هر كس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زينت بخشيده است و چنانچهنصيحت علنى و آشكار باشد سبب ننگ و تضعيف او گشته است .
491 قال عليه السلام : مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللّهَ.(562)
فرمود: كسى كه در مقابل مردم بى باك باشد و رعايتمسائل اخلاقى و حقوقى مردم را نكند، تقواى الهى را نيز رعايت نمى كند.
492 قال عليه السلام : ما أ قْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أ نْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.(563)
فرمود: قبيح ترين و زشت ترين حالت و خصلت براى مؤمن آن حالتى است كه داراىآرزوئى باشد كه سبب ذلّت و خوارى او گردد.
493 قال عليه السلام : خَيْرُ إ خْوانِكَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَكَ إ لَيْهْ.(564)
فرمود: بهترين دوست و برادر آن فردى است كه خطاهاى تو را به عهده گيرد و خود رامقصّر بداند.
494 قال عليه السلام : ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أ خَذَ بِهِ ذَليلٌ إلاّعَزَّ.(565)
فرمود: حقّ و حقيقت را هيچ صاحب مقام و عزيزى ترك و رها نكرد مگر آنكهذليل و خوار گرديد، همچنين هيچ شخصى حقّ را به اجراء در نياورد مگر آنكه عزيز وسربلند شده است .
495 قال عليه السلام : مِنَ الْفَواقِرِ الّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إنْ رأ ى حَسَنَةً أ طْفَأها وَ إنْ رَأ ى سَيِّئَةً أ فْشاها.(566)
فرمود: يكى از مصائب و ناراحتيهاى كمرشكن همسايه اى است كه اگر به او احسان وخدمتى شود آنرا پنهان و مخفى مى دارد و اگر ناراحتى و اذيّتى متوجّه اش گردد آنراعلنى و آشكار سازد.
496 قال عليه السلام لِشيعَتِهِ: أ وُصيكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَالْوَرَعِ فى دينِكُمْ وَالاْجْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقٍ الْحَديثِ، وَأ داءِ الاْ مانَةِ إلى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بِرٍّ أ وْ فاجِرٍ، وَ طُولِالسُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ.(567)
به شيعيان و دوستان خود فرمود: تقواى الهى را پيشه كنيد و در امور دين ورع داشتهباشيد، در تقرّب به خداوند كوشا باشيد و در صحبتها صداقت نشان دهيد، هر كس امانتىرا نزد شما نهاد آنرا سالم تحويلش دهيد، سجده هاى خود را درمقابل خداوند طولانى كنيد و به همسايگان خوشرفتارى و نيكى نمائيد.
497 قال عليه السلام : مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِ خْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللّهِ مِنْالصِدّيقينَ، وَمِنْ شيعَةِ علىّ بْنِ أ بى طالِبٍ عليه السلام حَقّاً.(568)
فرمود: هر كس در دنيا در مقابل دوستان و همنوعان خود تواضع و فروتنى نمايد، درپيشگاه خداوند در زُمره صِدّيقين و از شيعيان امام علىّ عليه السلام خواهد بود.
498 قال عليه السلام : إنَّهُ يُكْتَبُ لِحُمَى الرِّبْعِ عَلى وَرَقَةٍ، وَ يُعَلِّقُها عَلَىالْمَحْمُومِ: (يا نارُكُونى بَرْداً)، فَإنَّهُ يَبْرَءُ بِإ ذْنِ اللّهِ.(569)
فرمود: كسى كه ناراحتى تب و لرز دارد، اين آيه شريفه قرآن (سوره أ نبياء آيه 69)را روى كاغذى بنويسيد و بر گردن او آويزان نمائيد تا با اذن خداوندمتعال بهبود يابد.
499 قال عليه السلام : أ كْثِرُوا ذِكْرَ اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَعَلى النَّبىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُحَسَناتٍ.(570)
فرمود: ذكر و ياد خداوند متعال ، همچنين مرگ و حالات آن را، تلاوت و تدبّر قرآن را،صلوات و درود فرستادن بر حضرت رسول واهل بيتش عليهم السلام را زياد و بطور مكرّر انجام دهيد، پس به درستى كه پاداشصلوات بر آنها ده حسنه و ثواب بيشتر خواهد بود.
500 قال عليه السلام : إنَّكُمْ فى آجالِ مَنْقُوصَةٍ وَأ يّامٍ مَعْدُودَةٍ، وَالْمَوْتُ يَأ تيبَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعُ شَرّاً يَحْصَدُ نِدامَةً.(571)
فرمود: همانا شما انسانها در يك مدّت و مهلت كوتاهى بسر مى بريد كه مدّت زمان آنحساب شده و معيّن مى باشد و مرگ ناگهان و بدون اطّلاع قبلى وارد مى شود و شخص رامى ربايد، پس متوجّه باشيد كه هر كس هر مقدار در عبادت و بندگى و انجام كارهاى نيكتلاش كند فرداى قيامت غبطه مى خورد كه چرا بيشتر انجام نداده است و كسى كه كارخلاف و گناه انجام دهد پشيمان و سرافكنده خواهد بود.
501 قال عليه السلام : إ نّ الْوُصُولَ إلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لايُدْرَكُ إلاّبِامْتِطا ءِاللَّيْلِ.(572)
فرمود: همانا رسيدن به خداوند متعال و مقامات عاليه يك نوع سير و سفرى است كهحاصل نمى شود مگر با شب زنده دارى - و تلاش در عبادت و جلب رضايت او در امورمختلف .
502 قال عليه السلام : الْمَقاديرُ الْغالِبَةِ لاتُدَفَعُ بُالْمُغالَبَةِ، وَالاْ رْزاقُالْمَكْتُوبَةِ لاتُنالُ بِالشَّرَةِ، وَلاتُدَفَعُ بِالاْ مْساكِ عَنْها.(573)
فرمود: مقدّراتى كه در انتظار ظهور مى باشد با زرنگى و تلاش از بين نمى رود وآنچه مقدّر باشد خواهد رسيد، همچنين ارزاق هر كس ثبت و تعيين شده است كه با رعايتشرايطى هر كس سهم خود را دريافت خواهد كرد.
503 قال عليه السلام : لا يَشْغَلُكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ.(574)
فرمود: مواظب باش طلب روزى و هزينه ها كه از طرف خداوندمتعال تضمين شده تو را از كار و اعمال واجب باز ندارد. يعنى مواظب باش كه به جهتتلاش و كار بيش از حدّ نسبت به واجبات سُست وسهل انگار نباشى .
504 قال عليه السلام : الْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَى الْمؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَىالْكافِرِ.(575)
فرمود: وجود شخص مؤمن براى ديگر مؤمنين بركت و سبب رحمت مى باشد و نسبت به كفّارو مخالفين حجّت و دليل است .
505 قال عليه السلام : قَلْبُ الاْ حْمَقِ فى فَمِهِ، وَفَمُ الْحَكيمِ فىقَلْبِهِ.(576)
فرمود: تفكّر و انديشه أ حمق در دهان اوست ، وليكن تفكّر و سخنعاقل در درون او مى باشد. يعنى افراد أ حمق اوّل حرف مى زنند و سپس در جهت سود و زيانآن فكر مى كنند، بر خلاف عاقل كه بدون فكر سخن نمى گويد.
506 قال عليه السلام : جُرْأ ةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ في صِغَرِهِ تَدْعُو إلَى الْعُقُولِ فىكِبَرِهِ.(577)
فرمود: رو پيدا كردن و جريئى شدن فرزند هنگام طفوليّت درمقابل پدر، سبب مى شود كه در بزرگى مورد نفرين و غضب پدر قرار گيرد.
507 قال عليه السلام : أ جْمِعْ بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَرى ماتُحِبُّ.(578)
فرمود: نماز ظهر و عصر را دنباله هم در اوّل وقت انجام ده ، كه در نتيجه آن فقر وتنگدستى از بين مى رود و به مقصود خود خواهى رسيد.
508 قال عليه السلام : أ وْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهةِ، أ عْبَدُ النّاسِ مَنْ أ قامَالْفَرائِضَ، أ زْهَدُ النّاس مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أ شَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَالذُّنُوبَ.(579)
فرمود: پارساترين مردم آن كسى است كه از موارد گوناگون شبهه و مشكوك اجتناب ودورى نمايد. عابدترين مردم آن شخصى است كهقبل از هر چيز، واجبات الهى را انجام دهد. زاهدترين انسانها آن فردى است كه موارد حرام وخلاف را مرتكب نشود. قويترين اشخاص آن شخصى است كه گناهان و خطاها را در هرحالتى ترك نمايد.
509 قال عليه السلام : لا يَعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا يَشْكُرُ النِّعْمَةَ إلاَّالْعارِفُ.(580)
فرمود: كسى قدر نعمتى را نمى داند مگر آنكه شكرگزار باشد و كسى نمى تواند شكرنعمتى را انجام دهد مگر آنكه اهل معرفت و شناخت باشد.
510 قال عليه السلام : مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا يُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَيْتَنى لاأُؤ اخِذُ إلاّبِهذا.(581)
فرمود: بعضى از گناهانى كه آمرزيده نمى شود: كارى است كه شخصى انجام دهد وبگويد: اى كاش فقط بهمين خلاف عقاب مى شدم يعنى گناه در نظرش ناچيز و ضعيفباشد -.
511 قال عليه السلام : بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذا وَجْهَيْنِ وَ ذالِسانَيْنِ، يَطْرى أخاهُ شاهِداً وَ يَأ كُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِيَ حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِيَ خَذَلَهُ.(582)
فرمود: بد آدمى است آنكه داراى دو چهره و دو زبان مى باشد، دوست و برادرش را درحضور تعريف و تمجيد مى كند و در غياب ، پشت سر او بدگوئى و مذمّت مى نمايد كههمانند خوردن گوشتهاى بدن او محسوب مى شود.
چنين شخص دو چهره اگر دوستش در آسايش و رفاه باشد حسادت مى ورزد و اگر درناراحتى و سختى باشد زخم زبان مى زند.
512 قال عليه السلام : مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَالْجُلُوسُ دُونَشَرَفِ الْمَجْلِسِ.(583)
فرمود: يكى از نشانه هاى تواضع و فروتنى آنست كه بهر كس برخورد نمائى سلامكنى و در هنگام ورود به مجلس هر كجا جا بود بنشينى نه آنكه به زور و زحمت براىديگران جائى را براى خود باز كنى -.
513 قال عليه السلام : مَنْ رَضِيَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَمَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ.(584)
فرمود: كسى كه در مجلسى وارد شود و اوّل مجلس را براى نشستن انتخاب كند - كه برديگران ايجاد مزاحمت نباشدخداوند متعال و ملائكه تا هنگام خروجش از آن مجلس برايشتحيّت و درود مى فرستند.
514 قال عليه السلام : لاتُمارِ فَيَذْهَبُ بَهاؤُكَ، وِلا تُمازِحُ فَيُجْتَرَأُعَلَيْكَ.(585)
فرمود: با كسى جدال و نزاع نكن كه بهاء و ارزش خود را از دست مى دهى ، با كسىشوخى و مزاح ناشايسته و بى مورد نكن وگر نه افراد بر تو جريئى و چيره خواهندشد.
515 قال عليه السلام : مَنْ آثَرَ طاعَةَ أ بَوَىْ دينِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلي عَلَيْهِمَاالسَّلام عَلىطاعَةِ أ بَوَىْ نَسَبِهِ، قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ: لاَُؤَ ثِّرَنَّكَ كَما آثَرْتَنى ، وَلاَُشَرِّفَنَّكَبِحَضْرَةِ أ بَوَىْ دينِكَ كَما شَرَّفْتَ نَفسَكَ بِإ يثارِ حُبِّهُما عَلى حُبِّ أ بَوَىْنَسَبِكَ.(586)
فرمود: كسى كه مقدّم دارد طاعت و پيروى پيغمبر اسلام حضرت محمّد و اميرالمؤمنين امام علىّصلوات اللّه عليهما را بر پيروى از پدر و مادر جسمانى خود، خداوندمتعال خطاب مى نمايد: همانطورى كه دستورات مرا بر هر چيزى مقدّم داشتى تو را درخيرات و بركات مقدّم مى دارم و تو را همنشين پدر و مادر دينى يعنى حضرترسول و امام علىّ عليهما السلام مى گردانم ، همانطوريكه علاقه و محبّت عملى و اعتقادىخود را نسبت به آنها بر هر چيزى مقدّم داشتى .
516 قال عليه السلام : لَيْسَ مِنَ الاْ دَبِ إ ظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ.(587)
فرمود: از ادب و اخلاق انسانى و اسلامى نيست كه در حضور شخص ‍ مصيبت ديده و غمگيناظهار شادى و سرور كنى .
517 قال عليه السلام : مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجّيَتُهُ، وَالْكَرَمُ طَبيعَتُهُ، وَالْحِلْمُ خُلَّتَهُ،كَثُرَ صديقُهُ وَالثَّناءُ عَلَيْهِ.(588)
فرمود: هر كس ورع در روش زندگيش باشد، بزرگوارى و سخاوت عادت او باشد، صبرو بردبارى برنامه اش باشد، دوستانش زياد و تعريف كنندگانش ‍ بسيار خواهندبود.
518 قال عليه السلام : أ عْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إ خْوانِهِ، وَأ شَدُّهُمْ قَضاءً لَها، أ عْظَمُهُمْعِنْدَاللّهِ شَأ ناً.(589)
فرمود: هر كس حقوق همنوعان خود را بشناسد و رعايت كند و مشكلات و نيازمنديهاى آنها رابرطرف نمايد، در پيشگاه خداوند داراى عظمت و موقعيّت خاصّى خواهد بود.
519 قال عليه السلام : اِتَّقُواللّهُ وَكُونُوا لَنا زِيْناً وَلاتَكُونُوا شَيْناً، جُرُّوا إ لَيْنا كُلَّمَوَّدَةٍ، وَادْفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبيحٍ، فَإنَّهُ ما قيلَ فينا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ أ هْلُهُ، وَ ما قيلَ فينا مِنْسُوءٍ فَما نَحْنُ كَذلِكَ.(590)
فرمود: تقواى الهى را در همه امور رعايت كنيد، و زينت بخش مااهل بيت باشيد و مايه ننگ ما قرار نگيريد، سعى كنيد محبّت و علاقه افراد را نسبت به ماجذب كنيد و زشتيها را از ما دور نمائيد. درباره ما آنچه از خوبيها بگويند صحيح است و ماهيچگونه عيب و نقصى نخواهيم داشت .
520 قال عليه السلام : يَأ تي عُلَماءُ شيعَتِنَاالْقَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ أ هْلِوِلايَتِنا يَوْمُ الْقِيامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ عَلى رَأ سِ كُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ تاجُ بَهاءٍ،قَدِ انْبَثَّتْ تِلْكَ الاْ نْوارُ فى عَرَصاتِ الْقِيامَةِ وَ دُورِها مَسيرَةَ ثَلاثِمْائَةَ أ لْفِسَنَةٍ.(591)
فرمود: آن دسته از علماء شيعيان ما كه در هدايت و رفع مشكلات دوستان و علاقمندان ما،تلاش كرده اند، روز قيامت در حالتى وارد صحراى محشر مى شوند كه تاج كرامت برسر نهاده و نورشان همه جا را روشنائى مى بخشد و تماماهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد.
خلاصه حالات چهاردهمين معصوم دوازدهمين امام حجة بن الحسن العسكرى عليه السّلام
آن حضرت نزديك طلوع فجر روز جمعه ، نيمه شعبان ،سال 254 هجرى قمرى (592) در شهر سامراء به طور مخفى و پنهان از ديد عموم ، پابعرصه وجود نهاد.
نام : م ح م م د (593) صلوات اللّه و سلامه عليه ، وعجّل اللّه تعالى فى فرجه الشريف (594).
كنيه : ابوالقاسم ، ابوجعفر و...
لقب : بيش از نهصد لقب براى حضرتش ذكر كرده اند كه در كتب مختلف موجود مى باشد.از آن جمله است : مهدى ، حجّت ، منتقم ، بقية اللّه الاءعظم ، قائمآل محمد، صاحب الزمان و...
پدر: امام حسن عسكرى عليه السلام .
مادر: به نامهاى نرجس ، ريحانه ، صيقل ، سوسن معروف است .
نقش انگشتر: (أ نَا حُجَّةُاللّهِ وَ خاصَّتُهُ).
دربان : چهار نفر به نامهاى عثمان بن سعيد، محمدبن عثمان ، حسين بن روح ، علىّ بن محمّدسمرى ، در غيبت صغرى وكالت و وساطت حضرت را بر عهده داشتند.
جريان ولادت آن حضرت همانند حضرت موسى عليه السلام در كنار كاخ طاغوت زمان ،مخفى و پنهان از ديد جاسوسها و عموم مردم انجام گرفت .
حضرت داراى دو غيبت بوده است يكى صغرى كه حدود هفتاد و پنجسال بطول انجاميد و ديگرى غيبت كبرى مى باشد كه تقريبا ازسال 330 هجرى قمرى شروع شد.
و از آن زمان به بعد براى حضرت وكيل و نائب خاصّى معيّن و معرّفى نشده است بلكهمجتهدين جامع الشّرايط به عنوان وكيل و نائب عامّ امور جامعه را بر عهده داشته و دارند.
آن حضرت در همين جامعه بين افراد رفت و آمد و در مجالس به صورت ناشناس شركت مىنمايد و همه را مى بيند و شاهد اعمال همگان خواهد بود، ولى ديگران هم گرچه او را مىبينند امّا شخص حضرتش را نمى شناسند كه كدام يك از اشخاص مى باشد.
افراد بسيارى در غيبت كبرى به محضر مباركش شرفياب شده اند و كسب فيض كرده اند.
علائم و نشانه هاى متعدّد و گوناگونى جهت ظهور و قيام آن حضرت توسط معصومين (عليهم السلام ) بيان شده است كه در كتابهاىاهل سنّت و شيعه مذكور است .
وقتى حضرت در مكه معظّمه ظهور نمايد، 313 نفر اصحاب و فرماندهان او از اطراف وشهرهاى مختلف در كنار كعبه الهى جمع شوند و در دست هر كدام شمشيرى خواهد بود.
و سپس منادى بين زمين و آسمان گويد: اين مهدى موعود است كه ظهور كرده و به شيوهحضرت داود و سليمان ( عليهما السلام ) قضاوت خواهد نمود و بيّنه و شاهد لازم ندارد.
طبق آنچه در روايات آمده است حكومت آن حضرت بين هفت تا نهسال به طول خواهد انجاميد.
مدّت امامت : حضرت بنابر مشهور، روز جمعه ، نهم ربيعالاوّل سال 260 هجرى قمرى پس از شهادت پدر بزرگوارش در سنين پنج سالگى بهمنصب عظمى و والاى امامت و خلافت نائل گرديد.
و از آن زمان تا كنون حدود 1158 سال مى باشد و در آينده تا هر لحظه كه خداوندمتعال اراده نمايد امامت و هدايت جامعه را به عهده خواهد داشت .
مدّت عمر: حدود پنج سال همزمان با پدر بزرگوارش امام حسن عسگرى عليه السلام و پساز آن تا اين زمان كه رويهم 1163 سال عمر پربركت آن حضرت مى باشد و در آينده تاهر زمان كه خداوند بخواهد تداوم خواهد يافت .
نماز امام زمان عليه السلام دو ركعت است ، در هر ركعت سوره حمد يك مرتبه و چون به جمله(إ يّاك نعبد و ايّاك نستعين ) برسد، صد مرتبه آن را تكرار نمايد و يك مرتبه سورهتوحيد خوانده شود.
همچنين هر يك از ذكر ركوع و سجود را هفت مرتبه بگويد.
و چون سلام نماز دهد تسبيح حضرت زهراء سلام اللّه عليها را بگويد و در بعضى عباراتآمده است كه بعد از آن صد مرتبه صلوات بر محمّد وآل محمّد بفرستد و بعد از آن حوائج مشروعه خود را از خداوند طلب نمايد.(595)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation