بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب راهنمای سعادت و خوشبختی, عبداللّه صالحى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     RAHNAM01 -
     RAHNAM02 -
     RAHNAM03 -
     RAHNAM04 -
     RAHNAM05 -
     RAHNAM06 -
     RAHNAM07 -
     RAHNAM08 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

چهل حديث گهربار، از حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام
قالَ الا مامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عليه الصلوة السّلام :
121 مَنْ عَبَدَ اللّهَ، عبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْءٍ (152)
فرمود: هر كسى كه خداوند را عبادت واطاعت كند، خداىمتعال همه چيزها را مطيع او گرداند.
122 قالَ الا مامُ عليه السلام : وَنَحْنُ رَيْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَسَيِّدا شَبابِ اءهْلِالْجَنّةِ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ يَتَقَدَّمُ، اَوْ يُقَدِّمُ عَلَيْنا اَحَدا:(153)
به دنباله وصيّتش در حضور جمعى از اءصحاب فرمود: وما دو نفر يعنى حضرت وبرادرش امام حسين عليهما السلام ريحانه رسول اللّه صلى الله عليه و آله و دو سرورجوانان اهل بهشت هستيم ، پس خدا لعنت كند كسى را كه بر ما پيشقدم باشد يا ديگرى رابر ما مقدّم دارد.
123 قالَ عليه السلام : وَ إ نّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم ، كَمايُسا قِطُالرّيحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ(154)
فرمود: همانا محبّت و دوستى با ما (اهلبيت رسول اللّه صلى الله عليه و آله ) سبب ريزشگناهان از نامه اعمال مى شود، همانطورى كه وزش باد برگ درختان را مى ريزد.
124 قالَ عليه السلام : لَقَدْ فارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالاْ مْسِ لَمْ يَسبِقْهُ الاْ وَّلُونَ، وَلايُدْرِكُهُاءَلاَّْخِرُونَ.(155)
پس از شهادت پدرش اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام ، در جمع اصحاب فرمود:
شخصى از ميان شماها رفت كه در گذشته مانند او نيامده است ، و كسى در آينده نمىتواند هم تراز او قرار گيرد.
125 قالَ عليه السلام : مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ كانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إمّا مُعَجَّلةٌ وَإمّا مُؤجَلَّةٌ(156).
فرمود: كسى كه قرآن را با دقّت قرائت نمايد، در پايان آن اگر مصلحت باشد دعايشسريع مستجاب خواهد شد و اگر مصلحت نباشد در آينده مستجاب مى گردد.
126 قالَ عليه السلام : إ نّ هذَا الْقُرْآنَ فيهِ مَصابيحُ النُّورِ وَشِفاءُالصُّدُورِ.(157)
فرمود: همانا در اين قرآن چراغهاى هدايت به سوى نور و سعادت موجود است و اين قرآنشفاى دلها و سينه ها است .
127 قالَ عليه السلام : مَنَ صَلّى ، فَجَلَسَ فى مُصَلاّه إلى طُلُوعِ الشّمسِ كانَ لَهُسَتْرا مِنَ النّارِ.(158)
فرمود: هر كه نماز صبح را به خواند و در جايگاه خود بنشيند تا خورشيد طلوع كند،برايش پوششى از آتش خواهد بود.
128 قالَ عليه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ، فَيَسْتَبِقُونَفيهِ بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرُوا آخَرُونَفَخابُوا.(159)
فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود وسيله و ابزارى قرار داد.
پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از يكديگر سبقت خواهندگرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمايند.
129 قالَ عليه السلام : مَنْ اءدامَ الاْ خْتِلافَ إلَى الْمَسْجِدِ اءصابَ إ حْدى ثَمانٍ: آيَةًمُحْكَمَةً، اءَخاً مُسْتَفادا، وَعِلْما مُسْتَطْرَفا، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً، وَكَلِمَةً تَدُلُّةُ عَلَى الْهُدى ، اَوْتَرُدُّهُ عَنْ رَدى ء، وَتَرْكَ الذُّنُوبِ حَياءً اَوْ خَشْيَةً.(160)
فرمود: هر كس جايگاه عبادات خود را در مسجد قرار دهد يكى از هشت فايده شاملش مىگردد: برهان ونشانه اى براى معرفت -، دوست و برادرى سودمند، دانش واطلاعاتى جامع، رحمت و محبّت عمومى ، سخن و مطلبى كه او را هدايتگر باشد، توفيق إ جبارى در تركگناه به جهت شرم از مردم و يا به جهت ترس از عقاب .
130 قالَ عليه السلام : مَنْ أ كْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ اءطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَمَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّيادَةِ فى نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهْ وَلايَةٌ لِما يَعْلَمُ، وَ إ فادَةٌ لِماتَعَلَّمَ.(161)
فرمود: هر كه با علماء بسيار مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشنخواهد شد، و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مى يابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد وبه سادگى مى تواند ديگران را هدايت نمايد.
131 قالَ عليه السلام : تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطيعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَضَعُوهُ فى بُيُوتِكُمْ.(162)
فرمود: علم و دانش را از هر طريقى فراگيريد، و چنانچه نتوانستيد آنرا در حافظه خودنگه داريد، ثبت كنيد و بنويسيد و در منازل خود در جاى مطمئن قرار دهيد.
132 قالَ عليه السلام : مَنْ عَرَفَ اللّهَ اءحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْيا زَهِدَفيها.(163)
فرمود: هركس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و كسى كه دنيا را بشناسدآن را رها خواهد كرد.
133 قالَ عليه السلام : هَلاكُ الْمَرْءِ فى ثَلاثٍ: اَلْكِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ؛فَالْكِبْرُ هَلاكُ الدّينِ،، وَبِهِ لُعِنَ إ بْليسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ.وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ.(164)
هلاكت و نابودى دين و ايمان هر شخص در سه چيز است : تكبّر، حرص ، حسد.
تكبّر سبب نابودى دين و ايمان شخص مى باشد و به وسيله تكبّر شيطان با آن همهعبادت ملعون گرديد.
حرص و طمع دشمن شخصيّت انسان است ، همانطورى كه حضرت آدم عليه السلام بهوسيله آن از بهشت خارج شد.
حسد سبب همه خلافها و زشتيها است و به همان جهتقابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند.
134 قالَ عليه السلام : بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ اءرْبَعُ اءصابِع ، ما رَاءَيْتَ بَعَيْنِكَفَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِاءُذُنَيْكَ باطِلاً كَثيرا.(165)
فرمود: بين حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است ، آنچه را با چشم خود ببينى حقّ است وآنچه را شنيدى يا برايت نقل كردند چه بساباطل باشد.
135 قالَ عليه السلام : اءلْعارُ اءهْوَنُ مِنَ النّارِ.(166)
فرمود: سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را، آسانتر است از معصيت و گناهى كه موجب آتشجهنّم شود.
136 قالَ عليه السلام : إذا لَقى اءحَدُكُمْ اءخاهُ فَلْ يُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْجَبْهَتِهِ.(167)
فرمود: وقتى انسان برادر مؤمن و دوست خود را ملاقات نمود، بايد پيشانى و سجده گاهاو را ببوسد.
137 قالَ عليه السلام : إنَّ اللّهَ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثا، وَلَيْسَ بِتارِكِكُمْ سُدًى ، كَتَبَآجالَكُمْ، وَقَسَّمَ بَيْنَكُمْ مَعائِشَكُمْ، لِيَعْرِفَ كُلُّ ذى لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، واءنَّ ماقَدَرَ لَهُ اءصابَهُ،وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ يُصيبَهُ.(168)
فرمود: خداوند شما انسانها را بيهوده و بدون غرض نيافريده و شما را آزاد، رها نكردهاست .
لحظات آخر عمر هر يك معيّن و ثبت مى باشد، نياز منديها و روزى هركس ‍ سهميّه بندى وتقسيم شده است تا آنكه موقعيّت و منزلت شعور و درك اشخاص شناخته گردد.
138 قالَ عليه السلام : مَنَ لَبِسَ ثَوْبَ الشُّهْرَةِ، كَساهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَوْبا مِنَالنّارِ(169).
فرمود: هركس لباس شهرت وانگشت نما، از جهت رنگ ، دوخت و ... به پوشد، روز قيامتخداوند، او را لباس آتشين خواهد پوشاند.
139 سُئِلَ عليه السلام : عَنِ الْبُخْلِ؟ فَقالَ: هُوَ اءنْ يَرىَ الرَّجُلُ ما اءنْفَقَهُ تَلَفا،وَما اءمْسَكَهُ شَرَفا.(170)
از حضرت پيرامون بخل سؤال شد؟ در جواب فرمود:
معناى آن چنين است كه انسان آنچه را به ديگرى كمك و انفاق كند فكر نمايد كه از دستداده و تلف شده است . و آنچه را ذخيره كرده و نگه داشته استخيال كند برايش باقى مى ماند و موجب شخصيّت و شرافت او خواهد بود.
140 قال عليه السلام : تَرْكُ الزِّنا، وَكَنْسُ الْفَناء، وَغَسْلُ الاْ ناء مَجْلِبَةٌلِلْغِناء:(171)
فرمود: انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت كردن راهرو و دربمنزل ، و شستن ظروف سبب رفاه و بى نيازى مى گردد.
141 قال عليه السلام :السِّياسَةُ اءنْ تَرْعى حُقُوقَ اللّهِ، وَحُقُوقَ الاْ حْياءِ، وَحُقُوقَالاْمْواتِ.(172)
فرمود: مفهوم و معناى سياست آن است كه حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوقمردگان را رعايت كنى .
142 قال عليه السلام : ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشْدِهِمْ.(173)
فرمود: هيچ گروهى در كارهاى اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى و ... با يكديگرمشورت نكرده اند مگر آنكه به رشد فكرى و عملى و... رسيده اند.
143 قال عليه السلام : اَلْخَيْرُ الَذّى لا شَرَّفيهِ: اءلشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَةِ، وَالصّبْرُ عَلَىالنّازِلَةِ:(174)
فرمود: آن خوبى كه شرّ و آفتى در آن نباشد شكر درمقابل نعمتها و صبر و شكيبائى در برابر سختى ها است .
144 قال عليه السلام : يَابْنَ آدَمٍ، لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ،فَخُذْ مِمّا فى يَدَيْكَ لِما بَيْنَ يَدَيْكَ.(175)
فرمود: اى فرزند آدم از موقعى كه به دنيا آمده اى درحال گذراندن عمرت هستى ، پس از آنچه دارى براى آينده ات (قبر و قيامت ) ذخيره نما.
145 قال عليه السلام : إنَّ مَنْ خَوَفَّكَ حَتّى تَبْلُغَ الاْ مْنَ، خَيْرٌ مِمَّنْ يُؤْمِنْكَ حَتّىتَلْتَقِى الْخَوْفَ.(176)
فرمود: همانا كسى تو را در برابر عيبها و كم بودها هشدار دهد تا آگاه و بيدار شوى ،بهتر است از آن كسى كه فقط تو را تعريف و تمجيد كند تا بر عيبهايت افزوده گردد.
146 قال عليه السلام : القَريبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَإنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَالْبَعيدُ مَنْباعَدَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَإنْ قَرُبُ نَسَبُهُ.(177)
فرمود : بهترين دوست نزديك به انسان آن كسى است كه در تمام حالات دلسوز و بامحبّت باشد گرچه خويشاوندى نزديك نداشته باشد.
و بيگانه ترين افراد كسى است كه از محبّت و دلسوزى بعيد باشد گر چه از نزديكترين خويشاوندان باشد.
147 وَسُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّةِ؟ فَقالَ عليه السلام : شُحُّ الرَّجُلِ عَلى دينِهِ، وَإ صْلاحُهُ مالَهُ،وَقِيامُهُ بِالْحُقُوقِ.(178)
از حضرت سلام اللّه عليه پيرامون مُروّت و جوانمردى سؤال شد، فرمود:
جوانمرد كسى است كه در نگهدارى دين و عمل به آن تلاش نمايد، در اصلاحاموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعايت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.
148 قال عليه السلام : عَجِبْتُ لِمَنْ يُفَكِّرُ فى مَاءكُولِهِ كَيْفَ لايُفَكِّرُ فىمَعْقُولِهِ، فَيَجْنِبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذى هِ، وَيُوَدِّعُ صَدْرَهُ ما يُرْديهِ.(179)
فرمود: تعجّب مى كنم از كسى كه در فكر خوراك وتغذيه جسم و بدن هست ولى دربارهتغذيه معنوى روحى خود نمى انديشد، پس از غذاهاى فاسد شده و خراب دورى مى كند.
و عقل و قلب و روح خود را كارى ندارد هر چه و هر مطلب و برنامه اى به هرشكل ونوعى باشد استفاده مى كند .
149 قال عليه السلام : غَسْلُ الْيَدَيْنِ قَبْلَ الطَّعامِ يُنْفِى الْفَقْرَ، وَبَعْدَهُ يُنْفِىالْهَمَّ.(180)
فرمود: شستن دستها قبل از طعام فقر و تنگدسى را مى زدايد و بعد از آن ناراحتى ها وآفات را از بين مى برد.
150 قال عليه السلام : حُسْنُ السُّؤ الِ نِصْفُ الْعِلْمِ.(181)
فرمود: كسى كه عادت سؤال و حالت پرس و جو داردمثل آن است كه نصف علم ها را فرا گرفته باشد.
151 قال عليه السلام : إ نّ الْحِلْمَ زينَةٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّةٌ، وَالْعَجَلةَ سَفَهٌ.(182)
فرمود: صبر و شكيبائى زينت شخص ، وفاى به عهد علامت جوانمردى ، و عجله وشتابزدگى (در كارها بدون انديشه ) دليل بى خردى مى باشد.
152 قال عليه السلام : مَنِ اسْتَخَفَّ بِإْخوانِهِ فَسَدَتْ مُرُوَّتُهُ.(183)
فرمود: كسى كه دوستان و برادرانش را سبك شمارد و نسبت به آنها بى اعتناء باشد،مروّت و جوانمرديش فاسد گشته است .
153 قال عليه السلام : إ نّما يَجْزى الْعِبادُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى قَدْرِعُقُولِهِمْ.(184)
فرمود: همانا در روز قيامت بندگان به مقدار عقل و درك و شعورشان مجازات مى شوند.
154 قال عليه السلام :إنَّ النّاسَ عَبيدُ الْمالِ، وَالدّينُ لَعِبُ عَلى اءلْسِنَتِهِمْ،يُحيطوُنَهُ مادَرَتْ بِهِ مَعايِشُهُمْ، فَإذا مُحِّصَ لِلاْ بْتِلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ.(185)
فرمود: همانا مردم اسير و بنده دنيا و اموال آن هستند، و دين را وسيله رسيدن به اءهدافخود قرار داده اند و به هر نوعى كه زندگى آنها تاءمين شود حركت مى كنند. بنابر اينهنگامى كه در بوته آزمايش درآيند، دينداران اندك خواهند شد.
155 قال عليه السلام : اءلْمِزاحُ يَاءْكُلُ الْهَيْبَةَ، وَقَدْ اءكْثَرَ مِنَ الْهَيْبَةِ الصّامِت:(186)
فرمود: مزاح و شوخى هاى زياد و بيجا شخصيّت و وقار انسان را از بين مى برد، و چهبسا افراد ساكت داراى شخصيّت و وقار عظيمى باشند.
156 قال عليه السلام : اءللُؤْمُ اءنْ لا تَشْكُرِ النِّعْمَةَ.(187)
فرمود: از علائم پستى شخص ، شكر نكردن از ولى نعمت است .
157 قال عليه السلام : لَقَضاءُ حاجَةِ اءخٍ لى فِى اللّهِ اءحَبُّ مِنْ إ عْتِكافِشَهْرٍ.(188)
فرمود: هر آينه برآوردن حاجت و رفع مشكل برادرم ، از يك ماه اعتكاف ، در مسجد و عبادتمستحبّى نزد من بهتر و محبوبتر است .
158 قال عليه السلام : إنَّ الدُّنْيا فى حَلالِها حِسابٌ، وَفى حَرامِهاعِقابٌ، وَفِىالشُّبَهاتِ عِتابٌ، فَاءنْزِلِ الدُّنْيا بِمَنْزَلَةِ الميتَةِ، خُذْمِنْهامايَكْفيكَ.(189)
فرمود: چيزهاى دنيا اگر حلال باشد حساب و بررسى مى شود و اگر از حرام به دستآيد عذاب و عقاب دارد و اگر حلال و حرام آن معلوم نباشد سختى و ناراحتى خواهد داشت .
پس بايد دنيا (و موجوداتش ) را همچون ميته و مردارى به شناسى كه به مقدار نياز واضطرار از آن استفاده كنى .
159 قال عليه السلام : وَاعْمَلْ لِدُنْياكَ كَاءنَّكَ تَعيشُ اءبَدا، وَاعمَلْ لاَِّخِرَتِكَ كَاءنّكَتَمُوتُ غدَا.(190)
فرمود: در دنيا چنان برنامه ريزى كن از نظر اقتصاد و صرفه جوئى و...مثل آنكه مى خواهى هميشه دوام داشته باشى ، و نسبت به آخرت به نوعى حركت و كار كنمثل اينكه فردا خواهى مُرد.
160 قال عليه السلام : اءكْيَسُ الْكَيِّسِ التُّقى ، وَ اءحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْكَريمُهُوَ التَّبَرُّعُ قَبْلَ السُّؤ الِ.(191)
فرمود: زيركترين و هوشيارترين افراد، شخص با تقوا و پرهيزكار مى باشد. اءحمق ونادان ترين افراد، كسى است كه تبه كار و اهل معصيت باشد. گرامى ترين افراد و باشخصيّت ، آن كسى است كه به نيازمندان پيش اظهار نياز، كمك نمايد.
خلاصه حالات پنجمين معصوم سوّمين امام ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام
آن حضرت روز پنجشنبه يا سه شنبه و بنابر مشهور سوّم شعبان ،سال چهارم هجرى (192) سالى كه در آن جنگ خندق واقع شددر شهر مدينه منوّره ديدهبه جهان گشود.
ولادت آن حضرت ده ماه و بيست روز بعد از برادرش امام حسن مجتبى عليه السلام رخ داد وشش ماهه به دنيا آمد.(193)
نام : حسين (صلوات اللّه و سلامه عليه ).(194)
كنيه : ابوعبداللّه ، ابوعلى ، ابوالشّهداء، ابوالا حرار، ابوالضّيم و ...
أ لقاب : سيّد، مظلوم ، رشيد، عطشان ، طيّب ، وفيّ، زكيّ، مبارك ،قتيل ، شهيد، سبط، سعيد و ...
پدر: امام علىّبن ابى طالب ، اميرالمؤمنين (صلوات اللّه و سلامه عليه ).
مادر: فاطمه زهراء سلام اللّه عليها.
نقش انگشتر: (اِنَّ اللّه بالغ امره )، (لااله الاّاللّه عدّة للقاءاللّه ) بوده است .
آن حضرت مدّت شش سال و چند ماه در حيات جدّشرسول خدا صلى الله عليه و آله ، هفت سال و چند ماه در حيات مادرش فاطمه زهراء سلاماللّه عليها، 37 سال در حيات پدرش اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام ،چهل و هفت سال همزمان با برادرش امام حسن مجتبى عليه السلام زندگى و عمر خود راسپرى نمود و جمعا عمر با بركت آن حضرت را بين 57 تا 58سال گفته اند.
فرزندان حضرت طبق مشهور هفت فرزند پسر و دختر بوده است .
امامت : حضرت در سنّ 47 سالگى پس از شهادت برادرش امام حسن مجتبى عليه السلام ،روز جمعه ، 28 ماه صفر، سال پنجاهم هجرى قمرى (195) به منصب امامتنائل آمد
و حدود يازده سال در زمان حكومت معاويه و فرزندش يزيد امامت و رهبريّت جامعه اسلامى رابه عهده داشت .
حضرت شب يكشنبه ، 28 رجب ، سال 60 هجرى از مدينه به سمت مكّه خارج شد و جمعهسوّم شعبان همان سال وارد مكّه گرديد.
و چون عدّه اى به سركردگى عمروبن سعيد از طرف يزيد به قصد آشوب و كشتار وپايمال نمودن خون حضرت اباعبداللّه الحسين عليه السلام وارد مكّه شده بودند، بهناچار حضرت روز هشتم ذى الحجّه روز ترويه پس از انجام سعى بين صفا و مروه كه روزسه شنبه باشد به سوى عراق حركت نمود.
و روز چهارشنبه يا پنجشنبه دوّم محرّم الحرام ،سال 61 قمرى (196) وارد سرزمين كربلاى پربلا گرديد.
كيفيّت شهادت : به دستور يزيدبن معاويه و لشكركشى عبيداللّه بن زياد و فرماندهىعمربن سعد توسط شمربن ذى الجوشن و خولى بن يزيد و سنان بن انس لعنة اللّهعليهم اجمعين با وضعيّتى فجيع و دلخراش درحال تشنگى و غربت به قتل و شهادت رسيد.
زمان شهادت : روز عاشوراى محرّم الحرام سال 61 قمرى بعد از نماز عصر واقع گرديد.
محلّ دفن : در كربلا، ضلع غربى فرات ، در قتلگاه ، توسط امام سجّاد عليه السلام ويارى بنى اسد بدون غسل و كفن دفن گرديد.
ثواب زيارت : از حضرت صادق جعفربن محمد ( عليهما السلام ) وارد شده است : هر كسحسين عليه السلام را با معرفت زيارت كند خداوند ثواب هزار حجّمقبول و نيز هزار عمره مقبوله در نامه اعمالش ثبت مى نمايد و گناهانش بخشيده مىشود(197) غير از حقّالنّاس و... .
نماز آن حضرت : دو ركعت است ، در هر ركعت پس از سوره حمد، بيست و پنج مرتبه سورهتوحيد خوانده مى شود.
و بعد از سلام نماز، تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليها و پس از آن تقاضا و درخواستحوايج مشروعه از درگاه خداوند متعال كه انشاءاللّه برآورده خواهد شد.
چهل حديث گهربار، از سالار شهيدان اباعبداللّه الحسين عليه السّلام
قالَ الاْ مامُ اءبُوعَبْدِاللّهِالْحُسَيْن ، صَلَواتُاللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِ :
161 إنَّ قَوْما عَبَدُو اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَإنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةًفَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبْيدِ، وَإنَّ قَوْما عَبَدُوا اللّهَ شُكْرا فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْاءحْرارِ، وَهِيَ اءفْضَلُالْعِبادَةِ. (198)
فرمود : همانا، عدّه اى خداوند متعال را جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى كنند كه آن يكمعامله و تجارت خواهد بود.
و عدّه اى ديگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستايش مى كنند كه همانند عبادت و اطاعتنوكر از أ رباب باشد.
و طائفه اى هم به عنوان شكر و سپاس از روى معرفت ، خداوندمتعال را عبادت و ستايش مى نمايند.
و اين نوع عبادت آزادگان است كه بهترين عبادات خواهد بود.
162 قالَ عليه السلام : إِنَّ اءجْوَدَ النّاسِ مَنْ اءعْطى مَنْ لا يَرْجُوهُ، وَ إنَّ اءعْفَى النّاسِمَنْ عَفى عَنْ قُدْرَةٍ، وَ إنَّ اءَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.(199)
فرمود : همانا سخاوتمندترين مردم آن كسى است كه كمك نمايد به كسى كه اميدى به وىنداشته است .
و بخشنده ترين افراد آن شخصى است كه نسبت به ظلم ديگرى با آنكه توان انتقام داردگذشت نمايد.
صله كننده ترين مردم و ديد و بازديد كننده نسبت به خويشان آن كسى ست كه صله نمايدبا كسى كه با او قطع رابطه كرده است .
163 قيلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ عَلَيْهِالسَّلامَ: مُلْكُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْ حْسانِ، قيلَ: فَمَاالنَّقْصُ؟ قالَ: التَّكَلُّفُ لِما لا يُعنيكَ.(200)
از حضرت سؤال شد كرامت و فضيلت در چيست ؟ در پاسخ فرمود:كنترل و در اختيار داشتن زبان و سخاوت داشتن ، سؤال شد نقص انسان در چيست ؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه كه مفيد و سودمند نباشد.
164 قالَ عليه السلام : النّاسُ عَبيدُالدُّنْيا، وَالدّينُ لَعِبٌ عَلى اءلْسِنَتِهِمْ،يَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّيّانُونَ.(201)
فرمود : افراد جامعه بنده و تابع دنيا هستند، و مذهب بازيچه زبانشان گرديده است وبراى إ مرار معاش خود، دين را محور قرار داده اند و سنگ اسلام بسينه مى زنند .
پس اگر بلائى همانند خطر مقام و رياست ، جان ،مال ، فرزند، موقعيّت ،... انسان را تهديد كند خواهى ديد كه دينداران واقعى كميابخواهند شد.
165 قالَ عليه السلام : إنَّ الْمُؤْمِنَ لايُسى ءُ وَلايَعْتَذِرُ، وَالْمُنافِقُ كُلَّ يَوْمٍ يُسى ءُوَيَعْتَذِرُ.(202)
ضمن فرمايشى فرمود : همانا شخص مؤمن خلاف و كار زشت انجام نمى دهد و عذرخواهى همنمى كند.
ولى فرد منافق هر روز مرتكب خلاف و كارهاى زشت مى گردد و هميشه عذرخواهى مىنمايد.
166 قالَ عليه السلام : إ عْمَلْ عَمَلَ رَجُلٍ يَعْلَمُ اءنّه ماءخُوذٌ بِالْاءجْرامِ، مُجْزىٍ بِالْإحْسانِ.(203)
فرمود : كارها و اءمور خود را همانند كسى تنظيم كن و انجام ده كه مى داند و مطمئن است كهدر صورت خلاف تحت تعقيب قرار مى گيرد و مجازات خواهد شد.
و در صورتى كه كارهايش صحيح باشد پاداش خواهد گرفت .
167 قالَ عليه السلام : عِباداللّهِ لاتَشْتَغِلُوا بِالدُّنْيا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَيْتُالْعَمَلِ،فَاعْمَلُوا وَلاتَغْعُلُوا.(204)
فرمود : اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنيا و تجمّلات آن قرار ندهيد كه هماناقبر خانه اى است كه تنها عمل صالح - در آن مفيد و نجات بخش مى باشد، پس مواظبباشيد كه غفلت نكنيد.
168 قالَ عليه السلام : لاتَقُولَنَّ فى اءخيكَ الْمُؤ مِنْ إذا تَوارى عَنْكَ إلاّمِثْلَ ماتُحِبُّ اءنْ يَقُولَ فيكَ إذا تَوارَيْتَ عَنْهُ.(205)
فرمود : سخنى كه ناراحت كننده باشد پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آنكه دوستداشته باشى كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.
169 قالَ عليه السلام : يا بُنَىٍَّّ إ يّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدْ عَلَيْكَ ناصِرا إلاّاللّهَ.(206)
فرمود : مواظب باش از ظلم و آزار رساندن نسبت به كسى كه ياورى غير از خداوندمتعال ندارد.
170 قالَ عليه السلام : إ نّي لااءري الْمَوْتَ إلاّ سَعادَة ، وَلاَالْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّبَرَما.(207)
فرمود: به درستى كه من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بينم .
و همچنين زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم .
171 قالَ عليه السلام : مَنْ لَبِسَ ثَوْبا يُشْهِرُهُ كَساهُاللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَوْبا مِنَالنّارِ.(208)
فرمود: هر كس لباس شهرت و انگشت نما بپوشد، خداوند او را در روز قيامت لباسى ازآتش خواهد پوشانيد.
172 قالَ عليه السلام : اءنَا قَتيلُ الْعَبَرَةِ، لايَذْكُرُنى مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ.(209)
فرمود : من كشته شده دسيسه ها و عبرتها هستم ، مؤمنى مرا ياد نمى كند مگر آن كه موردعبرت و آگاهى قرار خواهد گرفت .
173 قالَ عليه السلام : لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الْاءُذُنِ، وَ اءَوْفى إلى الْيُمْنى ،وَاعْتَذَرَ لى فى الْاءُخْرى لَقَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ، وَ ذلِكَ اءَنَّ اءَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِالسّلامحَدَّثَنى اءَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللّهِ صلّى اللّه عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ : لايَرِدُ الْحَوْضَ مَنْلَمْ يَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ اءَوْ مُبْطِلٍ.(210)
فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم كه شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس ‍ معذرت خواهىاو را بفهمم ، از او مى پذيرم و گذشت مى نمايم ، چون كه پدرم اميرالمؤمنين علىّ عليهالسلام از جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت نمود:
كسى كه پوزش و عذرخواهى ديگران را نپذيرد، بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.
174 قيلَ لِلْحُسَيْنِ بن علىّ عليه السلام : مَنْ اءعْظَمُ النّاسِ قَدْرا؟
قالَ: مَنْ لَمْ يُبالِ الدُّنْيا فى يَدَيْ مَنْ كانَتْ.(211)
از حضرت سؤال شد : با شخصيّت ترين افراد چه كسى است ؟
در جواب فرمود : آن كسى است كه نسبت به دنيا بى اهميّت باشد.
175 قالَ عليه السلام : مَنْ عَبَدَاللّهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اءمانيهِوَكِفايَتِهِ.(212)
فرمود : هر كس خداوند متعال را با صداقت و خلوص ، بطور حقيقت عبادت و پرستش نمايد.
خداى متعال او را به بهترين آرزوهايش مى رساند و امور زندگيش را تاءمين مى نمايد.
176 قالَ عليه السلام : احْذَرُوا كَثْرَةَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ يَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَلٍ اءرَبَعَ : إمّا لِمَهانَةٍ يَجِدُها في نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَةِ إلى تَصْديقِ النّاسِ إ يّاهُ. وَ إمّا لِعَىٍّفي الْمَنْطِقِ، فَيَتَّخِذُ الاْ يْمانَ حَشْوا وَصِلَةً لِكَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَةٍ عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ،فَيَرى اءَنَّهُمْ لايَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْيَمينِ. وَ إمّا لاِ رْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَيْرِتَثْبيتٍ.(213)
فرمود : خود را از قسم و سوگند برهانيد كه همانا انسان به جهت يكى از چهار علّتسوگند ياد مى كند :
در خود احساس سستى و كمبود دارد بطورى كه مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براىجلب توجّه مردم كه او را تصديق و تاءييد كنند، سوگند مى خورد.
و يا آنكه گفتارش معيوب و بدور از حقيقت است ، و مى خواهد با سوگند، سخن خود راتقويت و جبران كند.
و يا در بين مردم متّهم است به دروغ و بى اعتمادى پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردنجبران ضعف نمايد.
و يا آنكه سخنان و گفتارش متزلزل است هر زمان به نوعى سخن مى گويد و زبانش بهسوگند عادت كرده است .
177 قالَ عليه السلام : اءيُّما إ ثْنَيْنِ جَرى بَيْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ اءَحَدُهُما رِضَىالاَّْخَرِ،كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ.(214)
فرمود : چنانچه دو نفر با يكديگر نزاع و اختلاف نمايند و يكى از آن دو نفر، در صلح وآشتى پيشقدم شود، همان شخص سبقت گيرنده جلوتر از ديگرى به بهشت وارد مى شود.
178 قالَ عليه السلام : وَاعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إ لَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللّه عَلَيْكُمْ، فَلاتَميلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِما.(215)
فرمود : توجّه داشته باشيد كه احتياج و مراجعه مردم به شما از نعمتهاى الهى است ،بنابراين سعى كنيد كه نعمتها پايمال و ضايع نگردد و مواظب باشيد كه نعمتها به نقمتو گرفتارى تبديل نگردد.
179 قالَ عليه السلام : يَابْنَ آدَم ، اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ وَ مَضْجَعَكَ بَيْنَ يَدَي اللّهِ، تَشْهَدُجَوارِحُكَ عَلَيْكَ يَوْمَ تَزِلُّ فيهِ الْاءقْدام .(216)
فرمود : اى فرزند آدم ، بياد آور لحظات مرگ و خوابگاه خود را در قبر، همچنين بياد آوركه در پيشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و اعضاء و جوارحت بر عليه تو شهادت خواهندداد، در آن روزى كه قدمها لرزان و لغزان مى باشد.
180 قالَ عليه السلام : مُجالَسَةُ اءهْلِ الدِّناءَةِ شَرُّ، وَ مُجالَسَةُ اءهْلِ الْفِسْقِريبَةٌ.(217)
فرمود : همنشينى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ خواهد گشت ، و نيز همنشينى و مجالستبا معصيت كاران موجب شكّ و بدبينى خواهد شد.
181 قالَ عليه السلام : إنَّ اللّهَ خَلَقَ الدُّنْيا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ اءهْلَهالِلْفَناءِ.(218)
فرمود : بدرستى كه خداوند متعال دنيا و اموال آن را براى آزمايش افراد آفريده است .
و همچنين موجودات دنيا را جهت فناء و انتقال از اين دنيا به جهانى ديگر آفريده است .
182 قالَ عليه السلام : لايَاءمَنُ يوم الْقِيامَةِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَاللّهَ فيالدُّنْيا.(219)
فرمود : كسى در روز قيامت از شدائد و اءحوال آن در اءمان نمى باشد، مگر آنكه در دنيا ازخداوند متعال ترس داشته باشد و اهل گناه و معصيت نگردد .
183 قالَ عليه السلام : لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الا سْتِغْفارِ.(220)
فرمود : براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه ، طلب مغفرت وآمرزش از درگاه خداوند مى باشد.
184 قالَ عليه السلام : مَنْ قَرَءَ آيَةً مِنْ كِتابِاللّه عَزَّ وَ جَلَّ فى صَلاتِهِ قائِما،يُكْتَبُ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِاءةَ حَسَنَة .(221)
فرمود : هر كس آيه اى از قرآن را در نمازش تلاوت نمايد، خداوندمتعال در مقابل هر حرفى از آن يكصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مى نمايد.
185 قالَ عليه السلام : سَبْعَةُ اءشْياءٍ لَمْ تُخْلَقْ فى رَحِمٍ : فَاءوّلُها آدَمُ( عليهالسلام )، ثُمَّ حَوّاء، وَالْغُرابُ، وَ كَبْشُ إ بْراهيم ( عليه السلام )، وَ ناقَةُ اللّهِ، وَعَصامُوسى ( عليه السلام )، وَ الطَّيْرُ الَّذى خَلَقَهُ عيسىَ بْنِ مَرْيَم (عليهماالسّلام).(222)
ضمن جواب سؤالهاى پادشاه روم ، فرمود : آن هفت موجودى كه بدون خلقت در رحم مادر،آفريده شده اند، عبارتند از :
حضرت آدم عليه السلام و همسرش حوّاء.
و كلاغى كه براى راهنمائى دفن هابيل آمد.
و گوسفندى كه براى قربانى به جاى حضرتاسماعيل آمد.
و شترى كه خداوند براى پيامبرش حضرت صالح فرستاد.
و عصاى حضرت موسى عليه السلام .
و هفتمين موجود آن پرنده اى بود كه توسّط حضرت عيسى ( عليه السلام ) آفريده شد.
186 قالَ عليه السلام : إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّةِ ما مِنْ صَباحٍ إلاّ و تُعْرَضُ عَلَى اللّهِتَعالى .(223)
فرمود : همانا نامه كردار و اءعمال اين امّت ، در هر صبحگاه بر خداوندمتعال عرضه خواهد شد.
187 قالَ عليه السلام : إجْتَنِبُو االْغِشْيانَ في اللَّيْلَةِ الَّتى تُريدُون فيهاالسَّفَرَ، فإنَّ مَنْ فَعَلَ ذلِكَ، ثُمَّ رُزِقَ وَلَدٌ كانَ جَوّالَةً.(224)
فرمود : در آن شبى كه قصد مسافرت داريد، با همسر خود زناشوئى نكنيد، كه چنانچهعمل زناشوئى انجام گردد و در آن زمان فرزندى منعقد شود، بسيار متحرّك و افكارشمغشوش مى باشد.
188 قالَ عليه السلام : الرّكْنُ الْيَماني بابٌ مِنْ اءبْوابِ الْجَنَّةِ، لَمْ يَمْنَعْهُ مُنْذُفَتَحَهُ، وَإنَّ ما بَيْنَ الرُّكْنَيْنِ الا سْوَد وَالْيَماني - مَلِكٌ يُدْعى هُجَيْرٌ، يُؤَمِّنُ عَلىدُعاءِ الْمُؤْمِنينَ.(225)
فرمود : رُكن يمانى كعبه الهى دربى از دربهاى بهشت است و ما بين ركن يمانى و حجرالاسود ملك و فرشته اى است كه براى استجابت دعاى مؤمنين آمّين مى گويد.
189 قالَ عليه السلام : إنَّ الْغِنى وَاْلِعزَّ خَرَجا يَجُولانِ، فَلَقيا التَّوَكُلَّفَاسْتَوْطَنا.(226)
فرمود : عزّت و بى نيازى هر دو شتاب زده بهدنبال پناهگاهى مى دويدند، چون به توكّل برخورد كردند، آرامش پيدا نموده و آن راپناهگاه خود قرار دادند.
190 قالَ عليه السلام : مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ، فَرَّجَ اللّهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْياوالْآخِرَةِ.(227)
فرمود: هر كس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشگلش را برطرف نمايد.
خداوند متعال مشكلات دنيا و آخرت او را اصلاح مى نمايد.
191 قالَ عليه السلام : مَنْ والانا فَلِجَدّى صلى الله عليه و آله والى ، وَمَنْ عادانافَلِجَدّى صلى الله عليه و آله عادى .(228)
فرمود : هر كه ما را دوست بدارد و پيرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت جدّمرسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.
و هر كس با ما دشمن و كينه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّمرسول خدا خواهد بود.
192 قالَ عليه السلام : يَابْنَ آدَمَ، اءُذْكُرْ مَصارِعَ آبائِكَ وَ اءبْنائِكَ، كَيْفَ كانُوا، وَحَيْثُ حَلّوُا، وَ كَاءَنَّكَ عَنْ قَليلٍ قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.(229)
فرمود : اى فرزند آدم ، بيادآور آن لحظاتى را كه پدران و فرزندان و دوستان توچگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آنها در چه وضعيّت و موقعيّتى بودند و سرانجامبه كجا منتهى شدند و كجا رفتند.
و بينديش كه تو نيز همانند آنها به ايشان خواهى پيوست پس مواظباعمال و رفتار خود باش .
193 قالَ عليه السلام : يَاابْنَ آدَمَ، إنَّما اءنْتَ اءيّامٌ، كُلَّما مَضى يَوْمٌ ذَهَبَبَعْضُكَ.(230)
فرمود : اى فرزند آدم ، بدرستى كه تو مجموعه اى از زمانها و روزگار هستى ، هر آنچهاز آن بگذرد، بعضى از تو فانى و سپرى گشته است بنابر اين لحظات عمرت را غنيمتشمار كه جبران ناپذير است .
194 قالَ عليه السلام : مَنْ حاوَلَ أ مْراً بِمَعْصِيَةِ اللّهِ كانَ أ فْوَتُ لِما يَرْجُو وَ أ سْرَعُلِمَجيى ء لِما يَحْذَرُ.(231)
فرمود: هر كس از روى نافرمانى و معصيت خداوند كارى را انجام دهد، آنچه را آرزو داردسريعتر از دست مى دهد و به آنچه هراسناك و بيمناك مى باشد مبتلا مى گردد.
195 قالَ عليه السلام : الْبُكاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللّه نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُكاءُ الْعُيُونِ،وَ خَشْيَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ.(232)
فرمود: گريان بودن به جهت ترس از عذاب خداوند، سبب نجات از آتش ‍ دوزخ خواهدبود. و فرمود: گريان بودن چشم و خشيت داشتن دلها يكى از نشانه هاى رحمت الهى براىبنده است .
196 قالَ عليه السلام : لايَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.(233)
فرمود : بينش و عقل و درك انسان تكميل نمى گردد مگر آن كهاءهل حقّ و صداقت باشد و از حقايق تبعيّت و پيروى كند.
197 قالَ عليه السلام : اءَهْلَكَ النّاسَ إ ثْنانِ : خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُالْفَخْرِ.(234)
فرمود : دو چيز مردم را هلاك و بيچاره گردانده است :
يكى ترس از اين كه مبادا در آينده فقير و نيازمند ديگران گردند.
و ديگرى فخر كردن در مسائل مختلف و مباهات بر ديگران است .
198 قالَ عليه السلام : مَنْ عَرَفَ حَقَّ اءَبَوَيْهِ الاْ فْضَلَيْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلىٍّ، و اءطاعَهُما،قيلَ لَهُ : تَبَحْبَحْ فى اءيِّ الْجِنانِ شِئْتَ.(235)
فرمود : هر شخصى كه حقّ والدينش محمّد صلى الله عليه و آله ، و علىّ عليه السلام راكه با شرافت و با فضيلت ترين انسانها هستند، بشناسد و در تمام امور زندگى ازايشان تبعيّت و اطاعت كند. در قيامت به او خطاب مى شود:
هر قسمتى از بهشت را كه خواستار باشى مى توانى انتخاب كنى و در آن وارد شوى .
199 قالَ عليه السلام : مَنْ طَلَبَ رِضَى اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ اللّه اُمُورَ النّاسِ،وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِاللّهِ وَ كَّلَهُ اللّهُ إلَى النّاسِ.(236)
فرمود : هر كس رضايت و خوشنودى خداوند را در اءمور زندگى طلب نمايد گرچه همهافراد از او رنجيده شوند، خداوند مهمّات و مشكلات او را كفايت خواهد نمود.
و كسى كه رضايت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگارباشد، خداوند اءمور اين شخص را به مردم واگذار مى كند.
200 قالَ عليه السلام : إنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غَشٍّ وَ غَلٍّ وَدَغَل .(237)
فرمود : شيعيان و پيروان ما أ هل بيت رسالت آن كسانى هستند كه اءفكار و درون آنها از هرگونه حيله و نيرنگ و عوام فريبى سلامت و تهى باشد.
خلاصه حالات ششمين معصوم چهارمين امام زين العابدين على بن الحسين عليه السّلام
آن حضرت روز جمعه يا پنجشنبه ، 15 جمادى الثانى يا 23 شعبان ،سال 36 يا 38 هجرى (238)، در مدينه منوّره تولّد يافت .
نام : علىّ(239) صلوات اللّه وسلامه عليه .
كنيه : اءبو الحسن ، اءبو محمّد، اءبو القاسم و...
لقب : سجّاد، زين العابدين ، زين الصّالحين ، مجتهد، سيّد العابدين ، سيّد السّاجدين ، ذوالثّفنات ، ابن الخِيَرَتَيْن ، عابد، زاهد، خاشع ، بكّاء، اءمين و...
نقش انگشتر: وَما تَوْفيقى إلاّ بِاللّه ، الْحَمْدُ لِلّهِ العَلِيِّ، إنَّ اللّهَ بَالِغُ اءَمْرِهِ، الْعِزَّةُ لِلّهِ.
دربان : اءبو خالد كابلى ، اءبو جبله ، يحيى بن اءمّطويل .
پدر: امام اءبو عبد اللّه الحسين ، سيّد الشهداء، عليه الصّلاة والسّلام .
مادر: معروف به شهر بانو، شاهزاده ايرانى ، دختر يزدجرد آخرين پادشاه فارس ، كهدر زمان عمر به اسارت مسلمين درآمد و امام علىّ عليه السلام از فروش ‍ او مانع شد وفرمود:
او شريف زاده است آزادش بگذاريد تا از مسلمين هر كه را بخواهد با او ازدواج نمايد ومهريه اش از بيت المال پرداخت شود.
او با انتخاب خود حسين عليه السلام را برگزيد كه پس از ازدواج با او، امام سجّاد عليهالسلام از او تولّد يافت .
حضرت در صحرا وصحنه كربلاء حضور داشت و مصائب سخت و دلخراشى رامتحمّل شد، عمر آن حضرت را در آن لحظات بين 22 تا 24سال گفته اند و نسل شجره مباركه بنى الزّهراء توسط امام سجّاد عليه السلام تكثير ومنتشر گرديد.
آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش امام حسين عليه السلام مبارزات گوناگونىعليه دستگاه بنى اميّه داشت و به شيوه هاى مختلفى در فرصتهاى مناسب ، در هوشيارىبخشيدن جامعه نسبت به دستگاه ظالم لحظه اى سكوت و آرامش نداشت ، از طريق سخنرانى، تشكيل جلسات دعا و مناجات ، گريه و اظهار مظلوميت وتظلّم ، و...
آن حضرت يكى از چهار نفر گريه كننده عالَم شمرده شده است كه پس از جريان كربلاءمرتّب در هر فرصت مناسبى بر مظلوميت پدرش امام حسين عليه السلام و يارانش و افشاىجنايات دستگاه بنى اميّه مى گريست .
آن حضرت مدّت دو سال و چند ماه در حيات جدّش امام علىّ اءمير المؤمنين عليه السلام ، وحدود دوازده سال در حيات عمويش امام حسن مجتبى عليه السلام ، و 23 يا 24سال با پدرش امام حسين عليه السلام ، و حدود 35سال امامت و رهبريّت جامعه اسلامى را بر عهده داشت كه جمعا عمر آن حضرت را حدود 58سال گفته اند.
آن حضرت روز دهم محرّم الحرام ، سال 61 هجرى پس از شهادت پدر بزرگوارش در سنين23 يا 24 سالگى به منصب امامت نائل آمد و تا 12 يا 25 محرّمسال 94 يا 95 هجرى امامتش به طول انجاميد كه جمعا حدود 35سال امامت و رهبريّت جامعه را برعهده داشته است .
شهادت : روز شنبه ، دوازدهم يا بيست و پنجم محرّم ،سال 94 يا 95 هجرى قمرى (240)، به وسيله زهر توسّط هشام بن عبد الملك مروانمسموم و به درجه رفيعه شهادت نائل آمد.
محلّ دفن : آن حضرت در قبرستان بقيع كنار عمويش امام حسن مجتبى عليهما السلام دفنگرديد.
تعداد فرزندان : مرحوم سيّد محسن امين تعداد پانزده پسر و چهار دختر براى حضرتش نامبرده است .
خلفاء هم عصر آن حضرت : معاوية بن يزيد، يزيد بن معاويه ، مروان بن حكم ، عبد الملكبن مروان ، وليد بن عبد الملك ، هشام بن عبدالملك .
نماز آن حضرت : دو ركعت است ، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، صد مرتبه آيةالكرسى يا سوره توحيد خوانده مى شود.
و بعد از سلام نماز تسبيح حضرت و پس از آن تقاضا و درخواست حوايج مشروعه ازخداوند منّان .(241)

next page

fehrest page

back page