بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب پرتوی از اسرار نماز, حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ASRA0001 -
     ASRA0002 -
     ASRA0003 -
     ASRA0004 -
     ASRA0005 -
     ASRA0006 -
     ASRA0007 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

تسبيح ، بيشترين فرمان 
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه مورد عنايت و تربيت خاصّ الهى است ، برنامههاى ويژه اى هم از سوى خدا بر عهده دارد. فرمان به او براى تسبيح ، بيش از فرمانهاى ديگر است . آيات قرآن را اگر بنگريم ، مى بينيم كه خطاب خداوند به پيامبر، ودستور به توكّل ، هشت مرتبه ، به سجده دو مرتبه ، به استغفار هشت مرتبه ، به عبادتپنج مرتبه ، به ذكر خدا پنج مرتبه و به تكبير دو مرتبه است ، ولى فرمان بهتسبيح ، شانزده مرتبه آمده است ، آن هم در حالات مختلف و شرايط گوناگون ، به نحوىكه پيامبر، همواره توجّه به خدا داشته باشد. از اين رو، در كنار دستور به تسبيح ،جملاتى از اين قبيل وجود دارد:
1- قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا(401) پيش از طلوع خورشيد و پس ازغروب آن .
2- وَمِنْ ءَانَآئِ الَّيْلِ فَسَبِّحْ وَاءَطْرَافَ النَّهَارِ(402) در ساعات شب و روز، خدارا تسبيح كن .
3- وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَالاِْبْكَارِ(403) در شب واوّل روز، خدا را تسبيح و ستايش كن .
4- وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ(404) هنگام برخاستن از خواب يا غير آن ،خدا را تسبيح كن .
اين ، اهميّت ذكر سبحان الله را مى رساند و سازندگى آنرا در فكر وعمل انسان نمازگزار بيان مى كند.
امام سجاد عليه السلام فرمود:
اذا قالَ العبدُ: سُبحانَ اللّه ، صلّى عَليه كُلَ مَلَكٍ(405) هر گاه بنده اىسبحان الله بگويد، همه فرشتگان بر او درود مى گويند.
قنوت  
معناى قنوت ، اطاعت ، دعا، توجّه به خدا و خشوع در نماز است . و در نماز، يكى ازمستحبّات است كه دست را تا مقابل صورت آورده و دعا كنند. گرچه مرحوم صدوق ، آنراواجب دانسته است .
طبق روايات ، در نماز جمعه و نماز صبح و مغرب ، تاءكيد بيشتر شده است . در قنوتدعاى خاصّى لازم نيست و به فرموده امام صادق عليه السلام هر دعايى كه بر زبانجارى شد خوب است ،(406) ولى برخى دعاها سفارش ‍ بيشتر شده است .
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سفارش كرده كه در نمازها، قنوت راطول دهيد و اين را سبب آسانى وقوف انسان درمراحل حسابرسى قيامت دانسته است : اَطْولَكُم قُنوتاً فى دارِالدّنيا اَطْوَلُكم راحَة يَومالقيامَةِ فى الموقف (407) و نيز در روايت است كه بهترين نماز، آنست كه قنوتش ‍طولانى تر باشد.(408)
در قنوت ، كه حالت نيايش و طلب حاجت از خداست ، هر چه دعاهاى بهتر و خواستنى هاىمتعالى تر ذكر شود، بهتر است . برخى از علما (حاج ملا هادى سبزوارى ) در قنوتِ نمازشب خود، دعاى جوشن كبير را مى خواند. كه بسى طولانى است وشامل هزار نام و صفت خداوند است . اينگونه نماز، نشان عشق به خدا و علاقه به مناجاتبا اوست .
تشهّد 
تشّهد، از واجبات نماز است . پس از هر دو ركعت (و در نماز مغرب ، در ركعت سوّم نيز) بايدنشست و تشّهد خواند، كه شامل گواهى دادن به يكتايى خدا و رسالت پيامبر و صلواتاست .
بايد دو زانو نشست ، بگونه اى كه پشتِ پاى راست ، روى كف پاى چپ قرار گيرد وبهتر است سنگينى بدن به سمت چپ باشد.
از آنجا كه در اصطلاح قرآنى ، راست ، مظهر حق و چپ ،سمبل باطل است ، اميرالمؤ منين عليه السلام در جواب اين سؤال كه چرا پاى راست روى پاى چپ قرار داده مى شود، فرمود: تاءويلش اين است كه :خدايا باطل را بميران و حق را بر پاى دار.(409)
تشّهد، بازگو كردن همان شهادت و شعارى است كه در آغاز نماز در اذان و اقامه گفته شدو اين براى يادآورى خط صحيحى است كه در اوّل گفتيم .(410) در تشهد گواهى بهيگانگى خدا و رسالت پيامبر در كنار هم آمده و پيوند نبوت و رهبرى را با توحيد وعبوديت مى رساند.
در حمد، به زبان جمع ، اظهار عبوديت و استعانت مى كرديم ، در تشّهد به زباناوّل شخص (شهادت مى دهم ) است . شايد گوياى اين باشد كه اين گواهى را هر كس بايدبا آگاهى و اعتقاد عميق خود اظهار بدارد و بيعت خويش را با خدا ورسول ، تجديد كند.
در شهادت به رسالت و عبوديت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله هم عظمت مقام آنحضرت نهفته ، كه خداوند، شهادت به رسالت او را در كنار توحيد قرار داده است ، همپيوند نمازگزار را با خط رهبرى الهى و قدردانى از او مى رساند، و هم مقدّم بودن(عَبْدُهُ) بر (رسُولُه ) مى رساند كه رمز رسالت پيامبر، عبوديّت اوست ، و چون بنده خدا بوده به مقام پيامبرى برگزيده شده است .
فراز ديگر تشّهد، صلوات است .
درود فرستادن بر پيامبر و خاندان او، شعار اسلام و به خصوص ، شيعه است و نمازبدون آن ، ناقص است .
گرچه اهل سنّت ، اين جمله را در تشّهد نمى خوانند، ولى امام شافعى از رهبراناهل سنّت در شعرى چنين سروده است :
اى خاندان پيامبر! محبّت شما بر ما فرض است و خدا اين را در قرآننازل كرده است . در عظمت قدر شما همين بس كه هر كس بر شما صلوات نفرستد، نمازش ،نماز نيست .(411)
در كيفيّت صلوات بر پيامبر و آلش و نيز دراصل آن ، حديث هاى متعددّى در كتب تفسير و فقه و حديثاهل سنّت نيز آمده است . حتّى در صحيح بخارى روايت است كه از پيامبر صلّىاللّه عليه و آله پرسيدند: ما چگونه صلوات بفرستيم ؟ فرمود: بگوئيد: اللّهمصلّ على محمّد وعَلى آل محمدٍ(412)
متاءسفانه در نقل همين حديث ، كلمه آل محمّد را هنگام نوشتن صلوات بر آن حضرت ،حذف مى كند!!
در احاديث ديگرى نيز آل محمد در كنار نام پيامبر آمده است .(413)
و در احاديثى ، نكوهش از كسانى شده كه هنگام صلوات بر محمّد صلّى اللّه عليه وآله اهل بيت آن حضرت را ياد نمى كنند، همچون : مَنْ قالَ صلّى الله على محمّد، و لميُصَلِ على آلهِ لم يَجِدْ ريحَ الجَنةِ(414)
و در مقابل ، تشويق از كسانى شده كه بر اهلبيت پيامبر نيز درود مى فرستند و پاداششفاعت و قرب به پيامبر براى آنان بيان گشته ، همچون اين حديث از پيامبر خدا صلّىاللّه عليه و آله : مَنْ اَرادَ التَوسُّلَ اِلىَّ وَ اَنْ تكُونَ لَهُ عِنْدى يَدُ اُشَفِّعُ لَهُ بها يَوْمَالقيامَةِ فَلْيُصَلِّ عَلى اَهل بيتى وَ يُدْخِلِ السُرورَ عَليهمْ(415)
و در روايت است : امام باقر عليه السلام به شخصى كه خود را به كعبه چسبانده وتنها بر پيامبر صلوات مى فرستاد (و اهلبيت را نمى گفت ) خطاب كرد و فرمود: اين ،ظلم به ماست .(416) و در رواياتى ، اينگونه صلوات ، ابتر و ناتمام شمرده شده است.(417)
به هر حال ، ياد كردن از آل پيامبر در صلوات ، نشان قدرشناسى از دودمانپيامبر و عمل به توصيه خود آن حضرت است .(418)
و... خود صلوات بر محمد و آل او، (طبق احاديث ) نورى مى شود كه صراط قيامت شما راروشن مى كند و درودهاى ما به پيامبر مى رسد و آن حضرت ، پاسخ مى دهد. صلوات ،كفّاره گناهان و سبب تزكيه ماست : وَجَعَلَ صَلَواتنا عليكم تزكيَةً لَنا و كَفَارَةًلِذُنوبنا(419)
در حديث ديگرى آمده كه : دسته جمعى و با صداى بلند، صلوات بفرستيد، تا نفاق ازميان شما ريشه كن شود.(420)
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است : صلوات شما بر من ، سبب استجابتدعا و رضايت پروردگار و پاكى و رشد اعمالتان مى شود.(421)
در رواياتى ، آمده كه هر كس بر پيامبر صلوات بفرستد، خدا و فرشتگان هم بر اوصلوات مى فرستند و در روز قيامت ، از نزديكترين افراد به پيامبر است .(422)
حال كه صلوات ، اين همه پاداش دارد و در اهميتش همين بس كه در تشّهد نماز هم آمده ، ما همبراى برخوردارى از اين پاداش ها، تكرار مى كنيم : اللّهم صلّ على محمّد وآل محمّد
سلام 
پس از تشّهد، در پايان نماز، سه سلام است .
سلام نخست ، به رسول خدا،
سلام دوّم ، به خود ما و بر بندگان شايسته خدا
سلام سوّم ، بر همه فرشتگان ، مؤ منان و...
سلام ، خواستارى سلامتى و خير و بركت است .
سلام ، يكى از نام هاى پروردگار است (423) و به اين معنى است كه آنچه از خداونددريافت مى كنيم ، خير و لطف و بركت است .(424)
سلامى كه در نماز، بر پيامبر مى دهيم ، همراه با رحمت و بركات الهى است و اين بهترينشكل سلام است .
السلام عليك ايّها النّبىّ و رحمة اللّه و بركاته 
سلام ما به پيامبر، قدرشناسى از زحمات اوست كه ما را هدايت كرده و با خدا آشنا ومرتبط ساخته است .
نمازگزار، وقتى در سلام نماز، به همه مؤ منان و بندگان صالح و بر خودش ‍ سلام مىدهد، احساس مى كند كه تنها نيست و يكى از آحاد امّت بزرگ اسلام است و با مردان خدا درهر جاى زمين ، احساس همبستگى مى كند.
نگاهى به سلام 
سلام ، غير از نماز، در برخوردهاى مسلمانان در جامعه اسلامى ، يكى از آداب معاشرت وادب و اخلاق بشمار مى آيد، كه هم جلب محبّت و دوستى مى كند، هم نشان تواضع وفروتنى است ، و هم پاداش بسيار دارد.
خداوند، بر اهل بهشت ، سلام مى فرستد.(425) و به پيامبر، دستور مى دهد كه دربرخورد با مؤ منان ، به آنان سلام بدهد.(426)
فرشتگان نيز به رستگاران ، سلام مى دهند.(427)
بهشتيان نيز در برخوردها، به يكديگر سلام مى گويند: تَحِيَّتُهُمْ فِيهَاسَلَمٌ(428)
اين ها، گوشه اى از آياتى بود كه مسئله سلام در آنها مطرح است .
امّا در روايات :
احاديث بسيار فراوانى ، درباره سلام و پاداش آن و كيفيّت آن وارد شده كه در كتب حديثىمى توان ملاحظه كرد. در اينجا تنها به چند نمونه ، كه حاوى نكاتى درباره سلام است ، اكتفا مى كنيم :
اَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلام (429)
بخيل ترين افراد، كسى است كه در سلام دادنبخيل باشد.
امام صادق عليه السلام سلام كردن به هر كس را، يكى از نشانه هاى تواضع ، ونداشتن غرور و تكبّر مى شمارد.(430)
گاهى سلام دادن ، وسيله تشويق است و سلام ندادن ، نوعى توبيخ و نهى از منكر بهحساب مى آيد.
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله فرمود: بر افراد، مست ، مجسّمه ساز، قمار بازو... سلام نكنيد.(431)
و در حديث است : نزديك ترين افراد به اخلاق پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله ولطف خداوند، كسى است كه ابتدا سلام كند.(432)
امام رضا عليه السلام مى فرمايد: هر كس در سلام كردن (يا جواب سلام دادن ) ميانفقير وغنى فرق بگذارد، خداوند در قيامت بر او غضب مى كند.(433)
گرچه سلام كردن مستحب است ، ولى پاسخ آن واجب است و بهتر است كه جواب سلام ،گرمتر و با تحيّت بيشتر نسبت به اصل سلام باشد. قرآن مى فرمايد:
وَإِذَا حُيِّيْتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِاءَحْسَنَ مِنْهَآ اءَوْ رُدُّوهَآ(434)
هر گاه مورد تحيّت و لطف قرار گرفتيد (و به شما سلام دادند) شما جواب بهتر، ياهمانند آن بدهيد و احترام كنيد.
سلام كردن ، نه تنها سبب كوچك شدن نيست ، بلكه عزّت و محبوبيّت مى آورد.رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به همه ، حتّى به كودكان سلام مى كرد و به اينكار، افتخار مى نمود.(435)
در حديث است : براى يك سلام ، هفتاد ثواب است كه 69 ثواب به سلام دهنده است و يكاجر، براى پاسخ دهنده مى باشد.(436)
قرآن دستور مى دهد: وقتى وارد خانه ها مى شويد، بر خود سلام كنيد، سلام و تحيّتى ازسوى خداوند كه مبارك و پاك است .(437) امام باقر عليه السلام در تفسير آن مىفرمايد: منظور، سلام كردن فرد به اهل خانه است .(438) چرا كه همسر و فرزندان ،چون جان انسانند و اينگونه برخورد، از نظر قرآن پاك و مبارك است و نشان محبّت وصفاى زندگى و از بين برنده خستگى هاست .
گرچه سلام كردن ، موجب افتخار است ، نه عار، ولى بهتر است كه كوچك بر بزرگتر،رونده بر ايستاده ، گروه كم بر گروه زياد سلام كنند.(439)
پايان بخش سلام را، روايتى از امير مؤ منان قرار دهيم .
فرمود: رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله بر زنان و مردان سلام مى كرد.
امّا خود على عليه السلام ، بر زنان جوان سلام نمى كرد، و مى فرمود: مى ترسمجواب نرم آنان در من اثر بگذارد، و پيش از آنكه به پاداش سلام برسم ، به داموسوسه بيفتم .
علامه مجلسى در توضيح اين حديث مى نويسد:
آن حضرت كه چنين مى كرد و چنين مى گفت : براى ياد دادن به امّت بوده تا مردم ، تماسبا زنان جوان را كم كنند. وگرنه امام معصوم ، هرگز دچار وسوسه نمى گردد.(440)
تعقيبات و نوافل 
نماز، حضور در پيشگاه خداوند و شركت در ضيافتى معنوى است كه وى ، بندگان را بهآن فرا خوانده است .
همچنان كه حضور در يك ميهمانى ، مقدّمات و آدابى دارد و نسبت به مهمان ،استقبال و بدرقه به عمل مى آيد و مهمان هر چه عزيزتر باشد، مراسم پيشواز و بدرقه، با شكوهتر صورت مى پذيرد، اداى فريضه الهى نيز چنين است .
پيشوايان معصوم ما عليهم السلام پيش از فرا رسيدن وقت نماز، خود را مهيّاى آن مىساختند و پس از نماز نيز، مدّت ها به تعقيب نماز مى پرداختند ودل از ياد خدا نمى كندند و لب از ثناى او نمى بستند و چهره از قبله برنمى تافتند.
مگر نه آنكه نماز را نور چشم خود مى دانستند؟ مگر انسان به آسانىدل از نور چشم مى كند و از آن چشم مى پوشد؟
اذان و اقامه ، نوعى استقبال از نماز است و تعقيبات ، بدرقه آن .
بى اعتنايى به تعقيبات و دعاهاى پس از نماز، نشان بى علاقگى به خود نماز است .
آنگونه كه در روايات ، نسبت به زودتر رفتن به مسجد و انتظار شروع نماز را كشيدن ،تشويق و سفارش شده و منتظر نماز را، مهمان خدا گفته اند.(441) به انجاممستحبات و دعاهايى پس از اتمام نماز نيز سفارش ‍ شده است .
قرآن مى فرمايد:
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَاِلى ربِّكَ فَارْغَبْ(442) همين كه فارغ شدى ، به كارديگرى بپرداز و به سوى پروردگارت رغبت نما.
اينك به ذكر برخى از مسائل مربوط به تعقيبات مى پردازيم :
تعقيب نماز 
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
همين كه از نماز واجب فارغ شدى ، به دعا و تعقيب نمازمشغول باش .(443) و مى فرمايد:
دعا پس از نماز صبح و ظهر و مغرب ، مستجاب مى شود.(444)
و نيز: تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام از هزار ركعت نماز مستحب ، نزد خداوند بهتراست .(445)
و در حديث مى خوانيم : هر كس اين تسبيحات را بگويد، به آيه وَاذْكُرُواللّهَ ذِكرَاكَثيراً(446) كه به معناى زياد ياد كردن خداوند است ،عمل كرده است .(447)
البته دعا و تعقيبات به جاى خود، و ادامه كار و تلاش هم به جاى خود. و هيچكدام مانعيكديگر نيست . بعضى مى پندارند اگر به جاى دعا، سراغ كار بروند، كامياب تر وموفق ترند.
رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد:
التعقيبُ بَعْدَ صَلاةِ الفجرِ اَبْلَغُ فىِ طَلَب الرِزّقِ(448) دعاى پس از نمازصبح ، براى زندگى و جلب رزقِ، مؤ ثّرتر است .
درود و نفرين 
از جمله كارهاى تعقيباتى ، درود و صلوات فرستادن بر نيكان و زبده هاىكمال بشَرى ، و لعن و نفرين بر مظاهر شرك و پليدى و سردمدارانِ كفر و ستم است .
در آنچه به عنوان دعاهاى تعقيب آمده ، هم به موارد متعدّدى از صلوات برمىخوريم ، همه به مواردى از لعن و اين ، گوشه اى از تولى و تبرى در يك مكتب زنده وجهت دار است .
صلوات ها، كه نقل شده به جاى خود، حتى در نمونه هاى فراوانى ، خود اللّهم صلّعلى محمّد و آل محمّد، به عنوان يكى از تعقيبات نمازها بيان شده است .
امّا در مورد لعن :
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: اِذِا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلاةٍ مَكتوبةٍ فلا تَنْحَرِفْاِلا بِانْصرافِ لَعْنِ بَنى اميّةَ(449) هر گاه نماز واجب را تمام كردى ، جز با لعنبنى اميّه ، از جاى خود حركت نكن .
چرا كه آن دودمان ننگين و تبهكار، نمونه طاغوت ها و از بارزترين چهره هاى مخالفت باخطّ رهبران معصوم و آل پيامبر بودند و مستحقّ هر گونه نفرت و نفرين !
امام صادق عليه السلام در پى هر نماز، به چهار مرد و چهار زن (كه از دشمنانسرسخت مقام امامت بودند) لعن و نفرين مى كرد.(450)
چه زيباست اسلامى كه در كنار برنامه هاى عبادى و الهى خويش ، بيزارى از ستمگران ومفسدان و طاغوت ها را هم جزء برنامه هاى خود، ساخته و نماز و عبادات و حجّ آن ، همراه بابرائت و اعلام تنفّر از كفّار و مشركان و منافقان است .(451) پس تعقيبات نماز،برخوردار از نوعى فرياد لعنت بر دشمنان خدا و مخالفان خط رهبرى الهى است .
تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام  
يكى ديگر از تعقيبات نماز، تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام است . (34 مرتبه اللهاكبر، 33 مرتبه الحمدللّه و 33 مرتبه سبحان اللّه پس از هر نماز) اين تسبيحات رارسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به دخترش فاطمه عليهاالسلام تعليم داد و برگفتن آن ، بسيار سفارش شده است و پاداش بسيار دارد.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
در ميان ستايش ها، بهتر از تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام نيست ، و اگر بود،رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به فاطمه عليهاالسلام تعليم مى داد.(452)
در روايات متعددى ، تاءكيد شده به همراه داشتن تسبيِح 34 دانه اى از خاك مقدّس امام حسينعليه السلام و اينكه ذكر گفتن با آن ، ثواب زياد دارد و حتى گرداندن آن ، بدونذكر هم ارزشمند و خوب است .(453)
و در حديثى است كه : خود آن دانه ها ذكر مى گويند.(454)
تربت حسين عليه السلام ، يادآور حماسه هاى كربلا و احياگر فرهنگ شهادت است و انس انسان را با رهبرى الهى ، جهاد، شهادت ، ايثار، سيدالشهداء، مبارزه باستم و انتقام از ظالمان را بيشتر مى كند.
تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام به ترتيبى كه گفته شد، حتى در كتب حديثىاهل سنت نيز آمده ،(455) ولى هيچكدام نگفته اند كه نام اين تسبيحات ، تسبيح حضرتزهرا عليهاالسلام است !!!...
سجده شكر 
سپاس نعمت هاى حقتعالى ، نشان معرفت و ادب و بندگى است . در آيات و روايات ، بهمسئله شكرگزارى از نعمت ها، بسيار سفارش شده و اينكه ياد نعمت ها، محبت انسان را بهخدا زياد مى كند و نعمتهاى الهى را مستدام و افزون مى گرداند.(456)
گرچه شكر نعمت ها، از توان و طاقت بشر بيرون است ، ولى انسان بايد به هر قدر كهمى تواند، سپاسگزار احسان و نعمت و نيكى پروردگار باشد. يكى از شكلهاى شكر،سجده بر خاك كردن و پيشانى بر خاك نهادن در برابر خداوند و شكر گفتن اوست .
و سجده شكر يكى از تعقيبات نماز به حساب آمده است .(457)
مرحوم علامه مجلسى ، تمام جلد 83 بحارالانوار را (جز چند صفحه آخر) به رواياتتعقيبات نماز اختصاص داده و 63 حديث ، پيرامون سجده شكر، از ائمه اطهار عليهمالسلام نقل كرده است .
سجده بعد از نماز، شكرانه توفيق انجام نماز است .(458)
در سجده شكر، سه مرتبه شكراً لِلّهِ كافى است ، ولى در حديث است : اگر انسانبه طولِ يك نفس يا ربّ، يا ربّ بگويد، خداوند به او خطاب مى فرمايد:
لبّيك ! ماحاجتك ؟ حاجت تو چيست تا انجام دهم ؟(459)
امام صادق عليه السلام فرمود: سجده شكر بعد از نماز،دليل كامل شدن نماز و رضاى خدا و اعجاب و خوش آمدن فرشتگان است . خداوند بارها ازآنان مى پرسد، پاداش اين بنده شاكر چيست ؟ مى گويند: رحمت تو، بهشت تو، حلّمشكل او، و هر خيرى را كه فرشتگان مى گويند، جوابى نمى شنوند، به خدا عرضه مىدارند: ما نمى دانيم پاداش اين سجده چيست ؟ خداوند مى فرمايد: همچنانكه او از من تشكركرد، من هم از او تشكر مى كنم ، و با اين جمله به فرشتگان مى فهماند كه رضا و سپاسالهى از او، بالاتر از بهشت و رحمت و حلّ مشكلات است .(460)
در حديث است : خداوند به حضرت موسى فرمود:دليل آنكه تو را به پيامبرى مبعوث كردم ، سجده هايى بود كه بعد از نماز داشتى.(461)
نمازهاى مستحب (نوافل ) 
به جز نمازهاى واجب روزانه (17 ركعت )، نمازهاى ديگرى هم وجود دارد كه انجام آنهامستحب است و بسيار ثواب دارد و چون اين نمازها، اضافه بر نماز واجب است ، به آنهانافله و نوافل گفته مى شود (نقل ، به معناى زايد و افزون است ).
تعداد ركعت هاى نمازهاى مستحب ، دو برابر ركعات واجب ، يعنى 34 ركعت است ، بدينشرح :
1- نافله نماز صبح ، دو ركعت ، قبل از نماز صبح .
2- نافله نماز ظهر، هشت ركعت ، قبل از نماز ظهر.
3- نافله نماز عصر، هشت ركعت ، قبل از نماز عصر.
4- نافله نماز مغرب ، چهار ركعت ، بعد از نماز مغرب .
5 نافله نماز عشاء، دو ركعت نشسته ، بعد از نماز عشاء.
6- نافله شب ، يازده ركعت ، پيش از اذان صبح ، كه هشت ركعت آن نافله شب نام دارد، دو ركعتش به نام شفع ، و يك ركعت ديگرش به نام وتراست .(462)
در حديث است كه : نمازهاى نافله ، به منزله هديّه است و در هر صورت پذيرفته مىشود.(463)
با همه تاءكيد و تشويقى كه درباره انجام نمازهاى مستحبى است ، اداى آنها بايد از روىعلاقه و عشق باشد و انسان ، بر خودش آنها راتحميل نكند. سعى كند كه ابتداء آمادگى روحى و علاقه و كشش قلبى بيابد، آنگاه بهانجام آنها بپردازد.
امام رضا عليه السلام فرموده است :
دل ها، گاهى اقبال و آمادگى دارند، و گاهى نه . عبادت را وقتى كهدل ها آماده است انجام دهيد.(464)
به همين دليل ، در نمازهاى مستحب ، برخى ارفاق ها و تسهيلاتى وجود دارد كه در نمازهاىواجب نيست . اين آسان گيرى ، براى جذب بيشتر افراد است . از جمله اينكه :
1- نماز مستحب را، هم مى توان ايستاده خواند، هم نشسته .
2- در نمازمستحب ، مى توان فقط سوره حمد را خواند وبه ركوع رفت .
3- در نماز مستحب ، شكّ ميان ركعت اوّل و دوّم ، نماز راباطل نمى كند و نمازگزار مى تواند تصميم بر هر كدام بگذارد.
4- انجام كم و زيادهاى اشتباهى در نماز مستحب ، سجده سهو ندارد.
5 براى نمازهاى واجب ، بهتر است انسان به مسجد برود ولى دربارهنوافل ، چنين دستورى نيست .
اين ساده گيرى ها براى تشويق افراد به اين عبادت هاى سازنده است . حتى اگر نمازمستحب را كسى در وقتش نتوانست بخواند، قضاى آنرا مى تواند انجام دهد، كه دراينصورت ، طبق حديث ، خداوند به فرشتگان مباهات كرده و مى فرمايد: به بنده امبنگريد! چيزى را كه بر او واجب نكرده ام ، قضا مى كند! (و در حديث ديگرى افزوده شدهكه : شما را شاهد مى گيرم كه او را آمرزيدم )(465)
در حديثى آمده : نماز نافله ، جبران كننده نواقصى است كه در نمازهاى واجب است .(466)
و... همچون صدقه اى است كه انسان مى پردازد.(467)
نماز شب  
در ميان نوافل ، نماز شب جايگاه خاصّى دارد و تاءكيد فراوانى كه در آياتقرآن و احاديث درباره آنست ، به مراتب بيش از نمازهاى ديگر مستحب است و به همين جهت ،اولياء خدا بر آن مداومت و مواظبت داشتند و به تهجّد و عبادت نيمه شب مى پرداختند. تاآنجا كه نماز شب را خداوند، بر بنده محبوبش حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آلهواجب ساخته و چنين فرمان داده بود: وَمِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ(468)بخشى از شب را بعنوان نافله به تهجّد بپرداز و سحرخيزى كن .
قرآن ، در توصيف كسانى كه نيايشگران شبواهل نمازشب اند، مى فرمايد: الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالاَْسْحَارِ(469) استغفاركنندگاندر سحرها.
وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَقِيماً(470) آنان كه درحال سجود و قيام ، براى خدا شب زنده دارى مى كنند.
كانوا قَليلاً مِنَ اللّيلِ ما يَهْجَعُون (471) مردان خدا، مقدار كمى از شب را مىخوابيدند.
در آيه ديگر مى خوانيم : مردان خدا براى انجام نيايش سحرگاهان و نماز شب ، از بسترگرم فاصله مى گيرند و به نماز شب مشغول مى شوند، پاداش ‍ آنان ، غير از بهشت وحوريان و... چيزهايى است كه خداوند برايشان ذخيره كرده كه موجب روشنى ديدگانشاناست : فَلاَتَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ اءُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ اءَعْيُنٍ(472)
از اين رو، نماز شب ، مورد عنايت تمام انبياء بوده (473) ورسول خدا چندين مرتبه حضرت على را به نماز شب سفارش نموده و فرموده است :
عليك بِصلاة الليل ، عليك بصلاة الليل ، عليك بصلاةالليل (474) بر تو باد، نماز شب .
و در حديث است : شرفُ المؤ منِ صَلاتُهُ بالَّيل (475) شرف مؤ من به نماز شباوست .
و امام صادق عليه السلام فرمود: در خانه هايى كه نماز شب خوانده مى شود و قرآنتلاوت مى گردد، آن خانه ها نزد آسمانيان ، همچون ستاره ها درخشانند.(476)
گذشته از آن ، سحرخيزى و استفاده از هواى مفيد آن هنگام ، براى بدن ، نشاط آور است ودر حديث است كه : قيامُ الليلِ مُصِحَةُ الْبَدَنِ(477) شب زنده دارى ، بدن راتندرست مى كند.
و در حديث ديگرى اضافه بر آثار معنوى آن ، خاصيت درد زدايى براى آن بيان شده است: ... ومُطردةُ الدّاءِ عَنْ اَجْسادِكم (478)
نماز شب ، نشان عشق و محبت انسان به آفريدگار است و اين علاقه ، انسان را از خواب ،جدا مى كند و به راز و نياز نيمه شب ، با محبوب وامى دارد، و اگر آن عاشق نباشد، انسانبا چه انگيزه اى ، در تنهايى و تاريكى ، از استراحت دست بشويد و در خلوتى عارفانه، به گفتگو با معشوق بپردازد؟
در يك حديث قدسى از قول خداوند، مى خوانيم :
كَذِبَ مَنْ رَعَمَ اَنَّهُ يُحِبُّنى فَاِذا جَنَّهُ اللَّيلُ نامَ عَنّى ، اَلَيْسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلْوَةَحَبيبهِ؟(479)
دروغ مى گويد آنكه مدّعى محبّت من است ، ولى وقتى شب او را فرا مى رسد، مى خوابد،آيا مگر نه اينكه هر عاشقى ، خلوت با معشوق را دوست دارد؟...
نماز شب ، توفيقى مى خواهد كه آنرا هم بايد از خدا طلبيد.
گاهى گناهان و دروغ ها، سبب محروميّت انسان از نماز شب مى گردد و شيرينى عبادت ونيايش ، از انسان گرفته مى شود.
در حديث است : اِنّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ الْكِذْبَة فَيُحْرَمُ بِها عَنْ صَلاةِ اللَّيْلِ(480)گاهى كسى دروغ مى گويد، و به همين سبب از نماز شب محروم مى شود.
انسان ، با تداوم نماز شب و تهجّد و عبادت هاى شبانه ، مى تواند به مقامى ازكمال و صفاى نفس و قرب به خدا برسد كه چشم و گوش و دستِ خدايى پيدا كند (جز حقنبيند، جز حق نشنود و جز حق ، عمل نكند) و به آنجا برسد كه هر دعايى كند، مستجابگردد.(481)
نماز جماعت و... 
آئين اسلام ، از بعد اجتماعى مهّمى برخوردار است و با عنايت به بركات آثار وحدت وتجمّع و يكپارچگى ، در بسيارى از برنامه هايش بر اين بعد، تكيه و تاءكيد كرده است .
برگزارى نمازهاى روزانه واجب نيز به صورتِ جماعت و گروهى ، يكى از اين برنامههاست . در اينجا به اهميت نماز جماعت و آثار گوناگون آن اشاره مى كنيم :
اهميّت نماز جماعت  
غير از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت (كه به آنها اشاره خواهد شد) پاداش هاى عظيمىبراى آن بيان شده كه در اينجا به بعضى از روايات ، اشاره مى شود.
از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه : منْ سَمِعَ النّداءَ فَلَمْيُجِبْهُ مَنْغيرِ عِلّةٍ فَلا صَلاةَ له (482)
نماز كسى كه صداى اذان را بشنود و بى دليل ، در نماز جماعت مسلمانان شركت نكند،ارزشى ندارد.
در حديث ، تحقير نماز جماعت ، به منزله تحقير خداوند بشمار آمده است : مَنْ حَقَّرَهُ فَاِنّمايُحَقّرُاللّه (483)
شركت دائم در نماز جماعت ، انسان را از منافق شدن بيمه مى كند.(484) و براى هرگامى كه به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود، ثواب و حسنه در نظر گرفتهشده است .(485)
همين كه كسى براى شركت در نماز جماعت از منزل خارج مى شود، يا در مسجد، در انتظارنماز جماعت به سر مى برد پاداش كسى را دارد كه در اين مدّت ، به نمازمشغول بوده است .(486)
تعداد حاضران در نماز جماعت ، هر چه بيشتر باشد، پاداش آن بيشتر است . اين كلامرسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است كه فرمود: ما كَثُرَ فَهُوَ اَحَبُّ الى اللّه(487)
حديث جالبى در بيان فضليت نماز جماعت است كه قسمتى از آن در رساله هاى عمليه همذكرشده كه ترجمه تمام حديث چنين است :
اگر اقتدا كننده 1 نفر باشد، پاداش 150 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كننده 2 نفر باشد، پاداش 600 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كننده 3 نفر باشد، پاداش 1200 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كننده 4 نفر باشد، پاداش 2400 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كننده 5 نفر باشد، پاداش 4800 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كننده 6 نفر باشد، پاداش 9600 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كننده 7 نفر باشد، پاداش 19200 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كننده 8 نفر باشد، پاداش 36400 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا كنندگان و امام جماعت به 10 نفر رسيدند، پاداش 72800 نماز رادارد. ولى ، همين كه عدد افراد از ده نفر گذشت ، حساب آنرا جز خدا كسى نمىداند.(488)
در حديث ديگر است : هر كه نماز جماعت را دوست بدارد، خدا و فرشتگان او را دوست مىدارند.(489)
در زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله هرگاه افراد نماز جماعت كم مى شدند، آنحضرت به جستجو و تفقّد از افراد مى پرداخت و مى فرمود: شركت در نماز صبح و عشاءبر منافقان از هر چيز سنگين تر است .(490)
قرآن نيز، از اوصاف منافقان ، بى حالى و كسالت هنگام نماز را بيان كرده است.(491) زيرا سحرخيزى و حضور در جماعت مسلمين ، آن هم از راه هاى دور و در گرما وسرما، نشانه صداقت در ايمان و عشقِ نمازگزار است .
حضور در نماز جماعت ، خاصّ يك منطقه نيست . انسان در هر جا كه باشد، خوب است بهفكر نمازجماعت و حضور در آن و تشويق ديگران باشد.رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله درباره اهميّت جماعت ، فرمود:
صلاةُ الرَّجُلِ فى جماعةٍ خيرٌ مِنْ صَلاتِهِ فى بَيْتِهِ اَرْبَعينَ سَنَةٍ. قيلَ: يا رَسُولَ اللّهِ!صَلاةُ يَوْمٍ؟ فقال صلّى اللّه عليه و آله : صَلاةٌ واحدَةٌ(492)
يك نماز با جماعت ، بهتر از چهلسال نماز فرادى در خانه است . پرسيدند: آيا يك روز نماز؟ فرمود: بلكه يك نماز.
و مى فرمودند: صف هاى نماز جماعت ، همانند صف هاى فرشتگان در آسمان چهارم است.(493)
اوّلين نماز جماعتى هم كه بر پا شد، به امامترسول خدا و شركت حضرت على عليه السلام و جعفر طيّار (برادر حضرت علىعليه السلام ) بود. همين كه ابوطالب ، فرزندش على عليه السلام را ديد كهبه پيامبر اقتدا كرده ، به فرزند ديگرش جعفر گفت : تو نيز به پيامبر اكرم اقتدا كن .و اين جماعت دو سه نفرى ، پس از نزول آيه فاصدَعْ بماتؤ مَر بود، كه فرمانبه علنى ساختن دعوت و تبليغ مى داد.(494)
آثار نماز جماعت  
برپايى فريضه هاى دينى به صورت دسته جمعى ، غير از پاداش هاى فراوانى كهياد شد، در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نيز، آثار مثبت و فراوانى دارد كه بهبرخى اشاره مى شود:
1- آثار معنوى 
بزرگترين اثر معنوى نماز جماعت ، همان پاداش هاى الهى است كه گفته شد. روايت استكه شبى ، على عليه السلام تا سحر به عبادتمشغول بود. چون صبح شد، نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحت كرد.
رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله كه آن حضرت را در جماعت صبح نديد، به خانه اورفت . حضرت فاطمه عليهاالسلام از شب زنده دارى على عليه السلام و عذر او ازنيامدن به مسجد سخن گفت . پيامبر فرمود: پاداشى كه بخاطر شركت نكردن در نمازجماعت صبح ، از دست على عليه السلام رفت ، بيش از پاداش عبادت تمام شب است.(495) رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است :
لانْ اُصَلّىَ الصُبَح فى جَماعةٍ اَحَبُّ اَلىَّ مِنْ اَنْ اُصَلّىَ لَيْلَتى حَتّىاُصْبحَ(496) اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم ، در نظرم محبوب تر ازعبادت و شب زنده دارى تا صبح است .
بخاطر همين فضيلت و پاداش هاست كه اگر تعداد نمازگزاران از ده نفر بيشتر شود،اگر تمام آسمان ها كاغذ، و درياها مركّب و درخت ها قلم شود و فرشتگان بنويسند، پاداشيك ركعت آنرا نمى توانند بنويسند.(497)
و نماز جماعت با تاءخير، بهتر از نماز فراداى دراوّل وقت است .(498)
2- آثار اجتماعى 
نماز جماعت ، مقدمه وحدت صفوف و نزديكى دلها و تقويت كننده روح اخوّت است . نوعىحضور و غياب بى تشريفات ، و بهترين راه شناسائى افراد است .
نمازجماعت ، بهترين ، بيشترين ، پاكترين وكم خرج ترين اجتماعات دنياست ونوعى ديدوبازديد مجّانى وآگاهى از مشكلات و نيازهاى يكديگر وزمينه ساز تعاون اجتماعى بين آحادمسلمين است .
3- آثار سياسى 
نماز جماعت ، نشان دهنده قدرت مسلمين و الفت دلها و انسجام صفوف است .
تفرقه ها را مى زدايد، بيم در دل دشمنان مى افكند، منافقان را ماءيوس ‍ مى سازد، خارچشم بدخواهان است .
نماز جماعت ، نمايش حضور در صحنه وپيوند امام و امّت مى باشد.
4- آثار اخلاقى ، تربيتى 
در نماز جماعت ، افراد در يك صف قرار مى گيرند و امتيازات موهوم صنفى ، نژادى ،زبانى ، مالى و... كنار مى رود و صفا و صميميّت و نوعدوستى در دلها زنده مى شود و مؤمنان ، با ديدار يكديگر در صف عبادت ، احساسدل گرمى و قدرت و اميد مى كنند.
نماز جماعت ، عامل نظم و انضباط و وقت شناسى است .
روحيه فردگرايى و انزوا و گوشه گيرى را از بين مى برد و نوعى مبارزه با غرور وخودخواهى را در بر دارد.
نماز جماعت ، وحدت در گفتار، جهت ، هدف و امام را مى آموزد و از آنجا كه بايَدپرهيزكارترين و لايق ترين اشخاص ، به امامت نماز بايستد، نوعى آموزش و الهام دهندهعلم و تقوا و عدالت است .
نماز جماعت ، كينه ها و كدورت ها و سوءظنّها را از ميان مى برد و سطح دانش و عبوديّت وخضوع را در جامعه اهل نماز، افزايش مى دهد.
به خاطر اين همه آثار است كه به نماز جماعت ، آن همه توصيه شده است . حتى نابينايىوقتى از حضور پيامبر، اجازه خواست كه به مسجد نيايد، آن حضرت فرمود: از خانه تامسجد، ريسمانى ببندد و به كمك آن ، خود را به نماز جماعت برساند.(499) و نيزنابينايانى كه اجازه ترك شركت در نماز خواستند،رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اجازه نفرمود.(500)
از طرف ديگر، برخورد شديد نسبت به كسانى كه به نماز جماعت اهميّت نمى دهند، نشانديگرى بر اهميّت و سازندگى آن است . در حديث است كه به چنان كسان ، همسرندهيد(501) و معرّف آنان نشويد.(502)
امام جماعت  
در نماز جماعت ، آنكه جلو مى ايستد و مردم به او اقتدا مى كنند، امام نام دارد.بعضى نيز به او پيشوا مى گويند. در نظام اجتماعى سياسى اسلام ، آنكهپيشوايى جمعى را به عهده دارد، بايد از يك سرى فضيلت ها و برترى ها برخوردارباشد، تا فضايل او، الهام بخش ديگران نيز باشد. در نماز جماعت نيز، پيش نماز، بايددر علم و عمل و تقوا و عدالت ، برتر از ديگران باشد.
در حديث مى خوانيم : فَقَدِّمُوا اَفْضَلَكُمْ(503) وفَقَدِّموا خيارَكُم(504) يعنى به با فضيلت ترين و بهترين خودتان اقتدا كنيد.
احاديث ، در اين باره ، بسيار است . به چند نمونه اشاره مى كنيم :
امام جماعت ، بايد كسى باشد كه مردم به ايمان و تعهّد او اطمينان داشته باشند.(505)
امام صادق عليه السلام فرمود: امام جماعت ، رهبرى است كه شمارا به سوى خدا مىبرد، پس بنگريد كه به چه كس اقتدا مى كنيد.(506)
ابوذر فرمود: امام شما، در قيامت ، شفيع شماست . پس شفيع خودتان را از افراد سفيه وفاسق قرار ندهيد.(507)
اقتدا كردن افراد ناشناخته و آنان كه در دين يا امامت ، غلّو مى كنند، نهى شده است.(508) افرادى كه در جامعه ، بخاطر گناه علنى ، شلاّق خورده اند، يا از طريقنامشروع ، بدنيا آمده اند، حقّ امام جماعت شدن ندارند.(509)
امام جماعت ، بايد مورد قبول مردم باشد، وگرنه آن نماز، موردقبول درگاه خداوند نيست .(510)
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَكُلَمَسْجِدٍ(511) هنگام رفتن به مسجد، زينت خود را همراه داشته باشيد. فرمود: زينتمسجد، پيشواى شايسته و امام جماعت مسجد است .(512)
البته پوشيدن لباس پاك و داشتن وقار و عطر زدن و... نيز در رواياتى به عنوانزينت مسجد آمده است .
امام باقر عليه السلام فرمود: امام جماعت بايد از افراد انديشمند و صاحب فكرباشد.(513)
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه پشت سر امام عالم نماز بخواند،گويا پشت سر من و حضرت ابراهيم ، نماز خوانده است .(514)
امام جماعت ، بايد مراعات ضعيف ترين افراد را بكند و نماز راطول ندهد.(515)
از مجموع اين احاديث ، موقعيّت حساس امامت جماعت شناخته مى شود.
انتخاب امام جماعت  
از آنجا كه در امام جماعت ، برترى و فضيلت بر ديگران شرط است ، اگر در موقعيّتى ،چند نفر شايستگى آنرا داشتند كه به آنان اقتدا شود، باز هم اوصاف و شرايطى بهعنوان اولوّيت در روايات مطرح است كه آموزنده است و گرايش به ارزشها و انتخاب بهتررا مى آموزد. از جمله :
1- كسى كه قرائت نمازش بهتر باشد. اقْرئهم
2- كسى كه در هجرت ، پيشقدم باشد. اَقْدَمُهم هِجَرةً
3- كسى كه دين شناس تر و در مراتب علمى برتر باشد.
اَعْلَمُهم بالسُنةِ واَفْقَهَهُمْ فى الدّين
4- كس كه سنّ بيشترى داشته باشد. فَاَكْبَرُهم سِنّاً
5 كسى كه انس او با قرآن بيشتر باشد.
6- كسى كه زيباتر و خوشروتر باشد.(516)
7- صاحب منزل ، از مهمان در امام جماعت شدن مقدّم است .
8 امام جماعت دائمى ، بر افراد تازه وارد به مسجد، مقدّم است .
در ميان امتيازات ، به مسئله (عالِم بودن ) بيش از هر چيزى تكيه شده است . اين دانايى واعلميّت ، در همه مواردى كه نوعى رهبرى و پيشوايى در كار است ، شرط و امتياز است . درحديث است : مَنْ صَلّى بقومٍ وَ فيهم مَنْ هُوَ اَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ يَزَلْ اَمْرُهم اِلَى السِّفالِ الى يومالقيامةِ(517)
كسى كه امامت نماز و پيشوايى گروهى را به عهده بگيرد، در حالى كه ميان آنان ،داناتر از او هم باشد، وضع آن جامعه تا قيامت ، همواره رو به سقوط و پستى است .
البته همچنان كه در حديثى گذشت ، امام جماعت بايد مورد پذيرش وقبول مردم باشد. اين مقبوليّت ، از راه علم و پاكى و عدالت و تواضع و اخلاق نيكوبدست مى آيد.
نبايد غفلت داشت كه گاهى دشمنان و اهل نفاق ، براى ضربه زدن به اسلام و روحانيت ،امام جماعتى را با شايعه و تهمت و دروغ ، بدنام مى كنند تا او را به انزوا بكشند.هشيارى مردم ، خنثى كننده اين نقشه شيطانى است . پشت سر كسى نبايد به جماعت ايستادكه با فسق و گناه و بدرفتارى ، مقبوليت خود را از دست داده است ، نه آنكه دست هاىمرموز دشمن ، او را از نظرها انداخته باشد!...

next page

fehrest page

back page