|
|
|
|
|
|
اى عيسى ! بدرستى كه دنيا شيرين است و تو را در دنيا به كار داشته ام كه اطاعت منكنى ، پس اجتناب كن از دنيا آنچه تو را از آن حذر فرمودم و بگير از دنيا آنچه به توعطا كردم به فضل خود، و نظر كن در كرده هاى خود مانند نظر كردن بنده گناهكار، ونظر مكن در عمل ديگران مانند نظر كردن پروردگار، در دنيا زاهد باش و ترك كن لذات آنرا، و رغبت مكن در آنها كه باعث هلاك تو مى شود. اى عيسى ! تعقل و تفكر و نظر كن در نواحى زمين و عبرت بگير كه چگونه بوده استعاقبت ستمكاران اى عيسى ! هر وصيتى كه تو را كردم همه نصيحت و خيرخواهى تو است ، گفته هاى من همهحق است و منم خداوند حق ظاهر كننده ، و به راستى مى گويم كه اگر معصيت من بكنى بعداز آنكه تو را خير كردم نخواهد بود تو را از عقوبت من دوستى و ياورى كه دفع آن ازتو بكند. اى عيسى ! ذليل گردان دل خود را به ترس از من ، و نظر كن در دنيا به هر كه حالش ازتو پست تر است و شكر كن ، و نظر مكن به حال كسى كه از تو به حسب دنيا بالاتراست ، و بدان كه سر هر خطا و گناهى محبت دنيا است پس دوست مدار دنيا را كه من آن رادوست نمى دارم . اى عيسى ! دل خود را به من شاد گردان و بسيار ياد كن مرا در خلوتها و بدان كه من دوستمى دارم كه لابه و تضرع كنى به درگاه من ، و بايد كه درحال مناجات من زنده دل باشى نه مرده دل اى عيسى ! هيچ چيز را در بندگى با من شريك مكن ، و از غضب من در حذر باش ، و مغرورمشو به صحت بدن ، و خود را در دنيا محل آرزوى مردم مكن كه دنيا مانند سايه است كهبزودى برطرف شود، و آنچه مى آيد از دنيا مانند گذشته هاى آن است ؛ چنانچه ازگذشته ها اثرى نمانده است و وبالش مانده است ، آينده نيز چنين خواهد گذشت پس سعىكن در اعمال صالحه به قدر طاعت خود و با حق باش هر جا كه باشى هر چند تو را پارهپاره كنند و به آتش بسوزانند، پس كافر مشو به من بعد از شناختن من و مباش از جاهلان اى عيسى ! استغاثه كن به من در حالات شدت كه من فريادرس مكروبانم و مستجاب كنندهدعاى مضطرانم و منم رحم كننده ترين رحم كنندگان (646). و به سند موثق از حضرت امام رضا عليه السلاممنقول است كه : حضرت عيسى عليه السلام به حواريان گفت : اى بنىاسرائيل ! اندوهناك مشويد بر آنچه فوت مى شود از دنياى شما هرگاه به سلامت باشداز براى شما، چنانچه اندوهناك نمى شوند اهل دنيا بر آنچه فوت شود از دين ايشانهرگاه سالم باشد از براى ايشان دنياى ايشان (647). و در كتب معتبره از حضرت عيسى عليه السلاممنقول است كه فرمود: خوشا حال آنان كه بر يكديگر رحم مى كنند، ايشان مرحومند بهرحمت الهى در روز قيامت ؛ خوشا حال آنان كه دلهاى خود را پاك كرده اند از اخلاق ذميمه ،ايشان محل رحمت خاص الهى اند در قيامت ؛ خوشاحال آنها كه تواضع و فروتنى مى كنند در دنيا، ايشان بر منبرهاى پادشاهى خواهند بوددر روز قيامت ؛ خوشا حال مساكين و فقيران كه از براى ايشان است ملكوت آسمان ؛ خوشاحال آنان كه در دنيا گرسنه و تشنه مى باشند براى خشوع نزد خدا كه از رحيق بهشت درقيامت مى آشامند؛ خوشا حال آنان كه به پاكدامنى از مردم دشنام مى شنوند و صبر مى كنندكه ملكوت آسمان براى ايشان است ؛ خوشا حال شما اگر حسد بر شما برند مردم و دشنامدهند شما را و هر كلمه قبيحى در حق شما گويند پس شاد شويد وخوشحال گرديد كه به سبب اين مزد شما در آسمان بسيار خواهد بود. و فرمود: اى بنده هاى بد! ملامت مى كنيد مردم را به گمانى كه به ايشان مى بريد وملامت نمى كنيد خود را بر آنچه به يقين از خود مى دانيد؟! اى بنده هاى دنيا! مى تراشيد سرهاى خود را و كوتاه مى كنيد پيراهنهاى خود را و سرها رابه زير مى افكنيد و كينه و صفات ذميمه را از سينه هاى خود دور نمى كنيد؟! اى بنده هاى دنيا! مثل شما مثل قبرهاى زينت كرده است كه بيرونش خوشايند است براىنظر كنندگان و اندرونش استخوانهاى پوسيده كه به گناه آلوده است . اى بنده هاى دنيا! مثل شما مثل چراغى است كه از براى مردم روشنى مى بخشد و خود را مىسوزاند. اى بنى اسرائيل ! خود را در مجالس علما درآوريد و دو زانو بنشينيد بدرستى كه خدا زندهمى گرداند دلهاى مرده را به نور حكمت چنانچه زنده مى كند زمين مرده را به باران درشتقطره اى بنى اسرائيل ! كم سخن حكمتى است بزرگ پس بر شما باد به خاموشى كه راحتنيكوئى است و موجب كمى وزر و وبال و سبك شدن گناهان است ، پس محكم كنيد درگاه علمرا كه درگاه آن خاموشى است ، بدرستى كه حق تعالى دشمن مى دارد بسيار خنده كننده رادر غير محل تعجب و بسيار راه رونده را بدون حاجت ، و خدا دوست مى دارد والى و پيشوائىرا كه مانند شبان از رعيت خود غافل نگردد، پس از خدا شرم داريد در پنهان چنانچه از مردمشرم مى داريد در آشكار، و بدانيد كه كلمه حكمت ، گمشده مؤمن است پس بر شما باد بهسعى كردن در تحصيل حكمت پيش از آنكه بالا رود و از ميان شما برطرف شود، و بالارفتنش به آن مى شود كه روايت كنندگان حكمتهاى الهى برطرف شوند. اى صاحب علم ! تعظيم نما دانايان را براى علم ايشان و ترك كن منازعه كردن با ايشانرا، و خرد و حقير شمار نادانان را براى جهل ايشان ، و مران و دور مكن نادانان را از خود وليكن ايشان را نزديك خود بطلب و علم به ايشان بياموز. اى صاحب علم ! چه بسيار شدتها و بلاها است كه نمى دانى چه وقت تو را فرا خواهدگرفت ، پس مستعد شو براى آنها پيش از آنكه به ناگاه به تو رسد. و باز منقول است كه روزى حضرت عيسى عليه السلام به اصحاب خود فرمود كه : اگراحدى از شما بگذرد بر برادر مؤمن خود و ببيند كه عورت او گشوده است ، آيا گشودهتر خواهد كرد يا جامه را بر روى عورت او خواهد انداخت و خواهد پوشيد؟ گفتند: بلكه خواهد پوشيد. فرمود كه : نه ، بلكه مى گشائيد جامه را و عورت او را مكشوف تر مى كنيد. گفتند: اى روح الله ! چگونه حال ما را چنين بيان كردى ؟ فرمود: زيرا كه بر عيبهاى برادر مؤمن خود مطلع مى شويد و آنها را نمى پوشيد و او رارسوا مى كنيد، اين مثل را براى اين به شما گفتم ، به حق و راستى مى گويم به شماكه من شما را علم مى آموزم كه بعمل آوريد و تعليم ديگران نمائيد و به شما نمى آموزمكه سبب عجب شما شود و خود را بزرگ دانيد، بدرستى كه نمى رسيد به آنچه مى خواهيداز ثوابهاى آخرت مگر به صبر كردن بر مكروهات و شدتها، و زنهار كه حذر كنيد ازنظر كردن كه در دل مى كارد تخم شهوتى و همين بس است براى فتنه صاحبش ، خوشاحال آن كسى كه ديدنش به چشم دل باشد نه به چشم سر، و نظر مكنيد بر عيبهاى مردممانند آقايان و نظر كنيد در عيبهاى خود مانند بندگان بدرستى كه مردم دو قسمند: بعضىمبتلايند به عيبها و گناهان و بعضى عافيت يافته اند از اينها، پس اگر به مبتلا نظركنيد بر او رحم كنيد و حمد كنيد خدا را كه شما را عافيت داده است از بلاهاى ايشان ، و اگربه اهل عافيت نظر كنيد سعى كنيد كه خود را مثل ايشان گردانيد و از خدا عافيت بطلبيد. اى بنى اسرائيل ! شرم نمى كنيد از خدا آب كه مى خوريد بر شما گوارا نيست اگر اندكخاشاكى در ميان آب باشد، و اگر به قدر بزرگىفيل از حرام فرو بريد پروا نمى كنيد؟! اى بنى اسرائيل ! در تورات شما را امر كرده است خدا كه نيكى كنيد با خويشان خود و هركه با شما نيكى كند در برابر او نيكى كنيد، و من امر مى كنم و وصيت مى كنم شما را كهپيوند كنيد با هر كه از شما قطع مى كند، و عطا كنيد به هر كه از شما منع عطاى خود مىكند، و احسان نمائيد به هر كه با شما بدى مى كند، و سلام كنيد به هر كه شما را دشناممى دهد و انصاف بورزيد با هر كه با شما خصمى مى كند، و عفو كنيد از هر كه بر شماستم مى كند همچنان كه دوست مى داريد كه عفو كنند از بديهاى شما، پس عبرت گيريدبه عفو خدا از شما، آيا نمى بينيد كه آفتاب خدا بر نيكوكار و بدكردار شما مى تابد وباران او بر صالحان و خطاكاران شما مى بارد؟! و اگر شما دوست نداريد مگر كسى راكه شما را دوست دارد، و احسان مكنيد مگر با كسى كه احسان با شما كند، و مكافات نكنيدمگر با كسى كه عطا نسبت به شما كند، پس چه فضيلت خواهد بود شما را بر غير شما؟و سفيهانى كه فضلى و علمى ندارند نيز آنها را مى كنند، و ليكن اگر مى خواهيد كهدوستان و برگزيدگان خداوند عالميان باشيد پس احسان كنيد با هر كه با شما بدىكند و درگذريد از هر كه بر شما ظلم كند و سلام كنيد بر هر كه از شما رو بگرداند، وبشنويد سخن مرا و حفظ نمائيد وصيت مرا و رعايت كنيد عهد مرا تا فقها و دانايان باشيد. به راستى مى گويم به شما كه پيوسته دلهاى شما متوجه جائى است كه گنجهاى خودرا در آنجا گذاشته ايد كه مبادا تلف شود و ضايع گردد، پس گنجهاى خود را درآسمان بگذاريد تا حفظ شود از آنكه آنها را كرم بخورد و يا دزد ببرد. به حق و راستى مى گويم به شما كه بنده قادر نيست كه خدمت كند دو خداوند را چنانچهبايد بكند، و البته يكى را بر ديگرى اختيار خواهد كرد هر چند سعى كند، همچنين جمعنمى شود از براى شما محبت خدا و محبت دنيا. به راستى مى گويم به شما كه بدترين مردم ، عالمى است كه اختيار كند دنياى خود رابر علم خود پس دوست دارد دنيا را و طلب نمايد آن را و سعى كند در آن ، و اگر نتواند كهجميع مردم را به حيرت گذارد براى دنياى خود پروا نكند؛ چه نفع مى بخشد كور راگشادگى نور آفتاب و حال آنكه او نمى بيند، همچنين نفع نمى بخشد به عالم علمى كهبه آن عمل نكند؛ چه بسيار است ميوه هاى درختان و از همه منتفع نمى توان شد و همه را نمىتوان خورد، همچنين علما بسيارند و از علم همه منتفع نمى توان شد؛ چه بسيار گشاده استزمين و در همه جاى زمين ساكن نمى توان شد، همچنين سخن گويان بسيارند و سخن همهراست نمى باشد و بسيار سخنى اعتماد را نمى شايد، پس خود را حفظ كنيد از علماىدروغگوئى چند كه جامه هاى پشم مى پوشند و از روى شيد و مكر سرها به زير مىافكنند و گناهان را به تزوير و مكر در نظر مردم عبادت مى نمايند و از زير ابروهاىخود مانند گرگان نظر مى كنند و گفتار ايشان مخالف كردار ايشان است ، آيا از درخت خارمغيلان انگور مى توان چيد؟! و از درخت حنظل انجير مى توان چيد؟! همچنين گفتار علماىكاذب تاءثير نمى كند و داعى نمى شود مگر بر گناه ، نه چنين است كه هر كه سخنىگويد راست گويد. به راستى مى گويم به شما كه زراعت در زمين نرم مى رويد و بر روى سنگ نمى رويدهمچنين حكمت در دل متواضع و نرم و شكسته جا مى كند و نمو مى كند و دردل متكبران و جباران جا نمى كند، آيا نمى دانيد كه هر كه سر را بسوى سقف پست بلند مىكند سرش مى شكند و هر كه خم مى شود و سر را پست مى كند در زيرش مى نشيند و ازسايه اش منتفع مى شود؟! همچنين در خانه پست دنيا هر كه گردنكشى و تكبر مى كند خداسرش را مى كوبد و او را پست و ذليل مى كند و هر كه تواضع و شكستگى مى كند از دنيامنتفع مى شود و خدا او را بلند مى كند. بدانيد كه در هر مشكى عسل نيكو نمى ماند بلكه مشكى كه دريده نباشد و خشك نباشد ومتعفن و فاسد نشده باشد عسل را پاكيزه و طيب نگاه مى دارد، همچنين دلها ظرف حكم و معارفاست ، اگر شهوتها و خواهشهاى دنيا سر دل را سوراخ نكند و طمع دنيا آن را چركين نكند ونعمتها و لذتها آن را خشك و سنگين نكند حكمت را درست نگاه مى دارد و فاسد نمى كند. به راستى مى گويم به شما گاهى است كه آتشى در خانه مى افتد و از خانه اى بهخانه ديگر سرايت مى كند تا خانه هاى بسيار را مى سوزاند مگر آنكه خانهاول را تدارك كنند و خراب كنند تا پيهاى آن آتش در آن كارى نتواند كرد و خانه هاىديگر از ضرر آتش سالم مانند، همچنين ظلم مانند آتشى است اگر ظالماول را منع كنند و دستش را كوتاه كنند بعد از او ظالم ديگر بهم نمى رسد كه در ظلمپيروى او كند، همچنانچه آتش اگر در خانه اول چوبى و تخته اى نبايد كه بسوزاندسرايت به خانه ديگر نمى كند. به راستى مى گويم به شما كه هر كه بيند مارى متوجه برادر مؤمن اوست كه او رابگزد و خبردار نكند تا مار او را بكشد، ايمن نخواهد بود از آنكه شريك باشد در خون او،همچنين هر كه بيند كه برادر مؤمن او گناهى مى كند و او را از عاقبت آن گناه نترساند تاوبال آن گناه به او برسد ايمن نباشد از آنكه در گناه او شريك باشد، و كسى كه قادرباشد كه ظالمى را از ظلم او بكيباند (648) و نكند چنان است كه خود آن ظلم را كردهباشد، و چگونه ظالم از ستم خود بترسد و حال آنكه ايمن است در ميان شما و كسى او رانهى نمى كند و سرزنش نمى كند و كسى دستش را از ظلم نمى گيرد، پس چرا دست كوتاهكنند ستمكاران و چگونه مغرور نشوند به ستم خود؟! آيا همين بس است شما را كه بگوئيد ما ظلم نمى كنيم و هر كه ظلم خواهد بكند؟! و بينيد كهظلم مى كند و منع نكنيد و سعى در دفع آن ننمائيد؟! اگر چنين مى بود كه شما گمان كردهايد حق تعالى در وقتى كه عذاب بر ظالمان مى فرستاد مى بايست كه عذاب او فرونگيرد آنها را كه ظلم نكرده اند و منع ظالمان هم نكرده اند، وحال آنكه هرگاه كه خدا بر گروهى عذاب فرستاده است هر دو طايفه را عذاب فروگرفته است . واى بر شما اى بنده هاى بد! چگونه اميد داريد كه خدا ايمن گرداند شما را از ترس روزقيامت و حال آنكه از مردم مى ترسيد در اطاعت خدا و اطاعت مردم مى كنيد در معصيت خدا و وفابه عهد مردم مى كنيد در امرى چند كه شكننده عهد خدا است ؟! به راستى مى گويم به شما كه خدا ايمن نمى گرداند از ترس بزرگ روز جزا كسىرا كه بندگان خدا را خداهاى خود داند بغير از خدا. واى بر شما اين بندگان بد! از براى دنياى دنى و شهوتهاى فانى تقصير مى نمائيددر تحصيل ملك بهشت ابدى و فراموش مى كنيد هولهاى روز قيامت را؟! واى بر شما اى بندگان دنيا! از براى نعمتزايل و زندگى منقطع دنيا از خداوند خود مى گريزيد و لقاى ثواب او را نمى خواهيد،پس چگونه خدا لقاى شما را خواهد و شما كراهت داريد از لقاى او؟! و خدا دوست نمى داردمگر ملاقات كسى را كه او ملاقات خدا را دوست دارد، و كراهت دارد خدا از لقاى كسى كهلقاى او را كراهت داشته باشد، و چگونه دعوايى مى كنيد و گمان مى بريد كه شمادوستان خدائيد بغير از مردم و حال آنكه مى گريزيد از مرگ و چسبيده ايد به دنيا؟! چهفايده بخشد مرده را خوشبوئى حنوط او و يا سفيدى كن او وحال آنكه در خاك اينها مى پوسند؟! همچنين نفعى نمى دهد شما را خوشايندگى دنياى شماكه زينت يافته است براى شما و حال آنكه همه از شما مسلوب وزايل مى شود؛ و چه فايده بخشد شما را پاكيزگى بدنها و صفاى رنگهاى شما وحال آنكه بازگشت شما بسوى مرگ است و در خاك خواهيد ماند و در تاريكى قبرها به سرخواهيد برد چندان كه از خاطرها محو شويد؟! واى بر شما اى بنده هاى دنيا! مثل شما مثل كسى است كه در آفتاب چراغ افروزد وحال آنكه فائده نمى بخشد او را، و در شب تار در ظلمت نشيند و چراغ نيفروزد وحال آنكه چراغ را براى تاريكى به او داده اند، زيرا كه نور علم خود را براى دنيا بهكار مى فرمائيد و حال آنكه معيشت دنياى شما را خداوند شمامتكفل شده است و علم شما در آن فائده نمى دهد، و به نور علم راه آخرت را طى نمى كنيد وحال آنكه براى آن علم را به شما داده اند، و بى نور علم آن راه را طى نمى توانيد كرد،مى گوئيد كه آخرت حق است و پيوسته مشغول تهيه دنياى خود گرديده ايد، مى گوئيدكه مرگ حق است و از مرگ مى گريزيد، مى گوئيد كه خدا مى شنود و مى بيند و نمىترسيد از آنكه اعمال بد شما را احصا مى كند، پس چگونه تصديق شما كند كسى كه ايناقوال را از شما شنود و آن اعمال را از شما بيند؟! بدرستى كه كسى كه بى علم دروغ گويد معذورتر است از كسى كه با علم دروغ گويداگر چه در هيچ دروغى عذر نمى باشد. به راستى مى گويم به شما كه چون چهارپا را سوار نشوند و رياضت و كار نفرمايندچموش مى شود و خلقش متغير مى شود، همچنين دلها را اگر به ياد مرگ نرم نكنند و بهمشقت عبادت آن را هموار نكنند سنگين و سركش مى شود، خانه تاريك را چه فايده مىبخشد چراغى كه در بامش بيفروزند و ميان خانه تاريك و با وحشت باشد؟! همچنين نفعنمى دهد شما را نور علمى كه از دهانهاى شما بيرون مى آيد و دلهاى شما از آن خالى وبى بهره باشد، پس بزودى در خانه هاى تاريك خود چراغ برافروزيد و دلهاى سنگينتيره خود را به نور حكمت روشن گردانيد پيش از آنكه زنگ گناهان بر آنها بنشيند و ازسنگ سخت تر شود؛ و چگونه طاقت برداشتن بارهاى گران دارد كسى كه يارى نجويد ازمردم در برداشتن آنها؟! يا چگونه سبك مى شود گناهان كسى كه طلب آمرزيدن آنها ازخداوند خود نكند؟! و چگونه پاكيزه مى باشد جامه كسى كه پوشد و نشويد آن را؟! ياچگونه پاك مى شود از گناهان كسى كه تكفير آنها به حسنات نكند؟! و چگونه نجات مىيابد از غرق شدن كسى كه دريا را بى كشتى عبور كند؟! يا چگونه نجات مى يابد ازفتنه هاى دنيا كسى كه دواى آن به سعى و اهتمام در عبادت نكند؟! و چگونه مسافر بىراهنما به منزل مى رسد؟! و همچنين چگونه به بهشت مى رسد كسى كهمسائل دين خود را نداند؟! و چگونه به خشنودى خدا مى رسد كسى كه فرمانبردارى اونكند؟! و چگونه عيب روى خود را مى بيند كسى كه در آئينه نظر نكند؟! و چگونهكامل مى گرداند دوستى خليل و دوست خود را كسى كه براى او ندهد بعضى از آنها را كهنزد خود دارد؟! و همچنين چگونه كامل مى گرداند محبت پروردگارش را كسى كه قرضندهد به خدا بعضى از آنها را كه روزى او كرده است ؟! به راستى مى گويم به شما كه چنانچه نقصى به دريا نمى رسد اگر كشتى در آنغرق شود و هيچ ضرر به او نمى رساند، همچنين معصيتهاى شما از بزرگى خدا چيزى كمنمى كند و هيچ ضرر به او نمى رسد، بلكه نقص و ضرر به خود مى رسانيد؛ و چنانچهنور آفتاب كم نمى شود از بسيارى مردم كه در آن گردند و از آن منتفع شوند بلكه همهدر روشنى آن زندگى مى كنند و از آن منتفع مى شوند و نورش كاسته نمى شود، همچنيناز خزانه خدا كم نمى شود روزى بسيار كه به شما بدهد، بلكه به روزى او تعيش مىكنيد و به روزى او زندگانى مى كنيد، و هر كه شكر كند نعمتش را زياده مى گرداند و اوجزا دهنده و داناست . واى بر شما اى مزدوران بد! مزد را تام مى گيريد و روزى پروردگار خود را مى خوريدو جامه او را مى پوشيد و خانه ها در زمين او بنا مى كنيد وعمل آن خداوندى كه شما را كار فرموده است ضايع مى كنيد، و عنقريب پروردگارعمل طلب خواهد كرد از شما آن عملها را كه فاسد كرده ايد ونازل خواهد كرد بر شما عذابى كه مورث مذلت شما باشد، و خواهد فرمود كه گردنهاىشما را از بيخ ببرند و دستهاى شما را از بندها قطع كنند، و امر خواهد كرد كه جسدهاىشما را بر سر راهها بيفكنند تا پند گيرند از شما پرهيزكاران و عبرتى باشيد براىستمكاران واى بر شما اى علماى بد! در خاطر خود مگذرانيد كه حق تعالى اجلهاى شما را براى ايناز شما تاءخير كرده است كه مرگ بر شما نازل نخواهد شد، بزودى مرگ خواهد رسيد بهشما و شما را از خانه هاى خود بيرون خواهد كرد، پس امروز دعوت حق تعالى را درگوشهاى خود جا دهيد، و از اين روز شروع كنيد در نوحه كردن بر جانهاى خود، و از اينوقت بگرييد بر گناهان خود، و از امروز تهيه و استعداد سفر خود را بگيريد و مبادرتنمائيد به توبه بسوى پروردگار خود. به راستى مى گويم به شما كه چنانچه بيمار نظر مى كند به طعامهاى لذيذ و رغبتبه آنها نمى كند و اگر بخورد لذت نمى يابد به سبب شدت وجعى كه دارد، همچنينكسى كه درد محبت دنيا در دل او هست از عبادت لذت نمى يابد و شيرينى عبادت الهى رانمى فهمد به سبب آنكه محبت مال دنيا او را رنجور كرده است ؛ چنانچه بيمار را خوش مىآيد كه طبيب دانا براى او دوائى را وصف كند به اميد شفا، چون به خاطرش مى آيد تلخىدوا و بدى طعم آن بر او مكدر مى شود شفا، همچنيناهل دنيا لذت مى يابند از بهجت و حسن دنيا و انواع لذاتى كه در دنيا هست ، چون بى خبررسيدن مرگ را به خاطر مى رسانند تلخ مى شود عيشهاى ايشان و مكدر مى شود لذتهاىايشان به راستى مى گويم به شما كه همه مردم ستاره ها را مى بينند و ليكن هدايت نمى يابندبه آنها مگر كسى كه مجارى و منازل و طريق حركتهاى آنها را داند، همچنين همه شما حكمت وعلوم حق را درس مى گوئيد و هدايت نمى يابند از شما به آنها مگر كسى كهعمل كند به آنها. واى بر شما اى بندگان دنيا! گندم را پاك كنيد و پاكيزه بشوئيد و نيكو خرد كنيد تامزه اش را بيابيد و خوردنش بر شما گوارا باشد، همچنين خالص گردانيد ايمان خود رااز خس و خاشاك شك و شبهه و ريا و كامل گردانيد آن را بهاعمال صالحه تا حلاوت ايمان را بيابيد و نفع بخشد شما را عاقبت آن به راستى مى گويم به شما كه اگر چراغى را بيابيد كه به روغن قطران - كهگنديده ترين روغنها است - افروخته اند در شب تارى هر آينه از نور آن منتفع خواهيد شدو مانع نخواهد شد را از انتفاع به آن بوى قطران ، همچنين سزاوار آن است شما را كه حكمتو علم حق را بگيريد از هر كه آن را نزد او بيابيد و مانع نشود شما را آنكه خودعمل به آن نمى كند. واى بر شما اى بنده هاى بدكردار! نيستيد مانند حكيمان كهتعقل كنيد حق را، و نيستيد مانند بردباران كه دانا گرديد بهمسائل دين خود، و نيستيد مانند دانايان كه به علوم الهى دانا گرديد، و نيستيد مانند غلامانپرهيزكار و نه مانند آزادان بزرگوار كه از بندگى تعلقات نفسانى آزاد شده اند، ونزديك است كه دنيا شما را از بيخ بركند پس بر رو دراندازد و بينى هاى شما را برخاك مذلت بمالد و گناهان شما موى پيشانى شما را بگيرد و بكشد و علم شما بر عقبگردن شما بزند تا تسليم كنند شما را بسوى پادشاه جزا دهنده ، عريان و تنها، پسجزا دهد شما را به بديهاى اعمال شما. اى بنده هاى دنيا! شما را به سبب دانائى ، پادشاهى نداده اند بر همه خلايق كه علم خودرا پس پشت انداخته ايد و به آن عمل نمى كنيد و رو به دنيا آورده ايد و به اغراض دنياحكم مى كنيد و براى دنيا تهيه مى گيريد و دنيا را اختيار كرده ايد بر آخرت و آن راآبادان مى كنيد تا يكى از براى دنيا خواهيد بود و خدا را شما بهره اى نخواهد بود. به راستى مى گويم به شما كه در نمى يابيد شرف آخرت را مگر به ترك آنچهدوست مى داريد از دنيا، پس ميندازيد توبه را به فردا كه پيش از آمدن فردا شبى وروزى هست و قضاى الهى در اول و آخر روز به بندگان مى رسد، پس چه مى دانيد كه تافردا خواهيد ماند و توفيق توبه خواهيد يافت . به راستى مى گويم به شما كه گناهان كوچك كه مردم حقير مى شمارند از مكيده ها ودامهاى شيطان است كه حقير و خرد مى نمايد آنها را در نظر شما كه از كردن آنها پروانكنيد، چون جمع شدند بسيار مى شوند و شما را فرو مى گيرند و هلاك مى كنند. به راستى مى گويم به شما كه خود را به دروغ مدح كردن و خود را در دين تزكيهكردن و ثنا گفتن سركرده شرور و بديها است ، و دوستى دنيا سركرده هر گناه است . به راستى مى گويم به شما كه تاءثير هيچعمل در شرف و بزرگى آخرت و يارى و ياورى بر حوادث و بلاهاى دنيا مانند نماز نيستكه بر آن مداومت نمائيد، و هيچ عملى آدمى را به خدا نزديكتر نمى گرداند از نماز، پس مداومت نمائيد بر نماز زيرا هر عمل شايسته اى كه بنده را به خدا نزديك گرداند نماز ازآن بهتر است و نزد خدا برگزيده تر است . به راستى مى گويم به شما كه هر عملى كه كند ستم كشيده اى و انتقام از ظالم خودنكشيده باشد نه به كردار و نه كينه اى كه از او دردل داشته باشد در ملكوت آسمان ثواب آن عظيم است ، بگوئيد كدام يك از شما روشنائىرا ديده است كه نامش تاريكى باشد يا تاريكى ديده است كه نامش روشنائى باشد؟!همچنين جمع نمى شود براى بنده كه هم مؤمن باشد و هم كافر، يا هم اختيار كننده دنياباشد و هم رغبت كننده در آخرت ، آيا ديده ايد كسى را كه جو بكارد و گندم درو كند ياگندم بكارد و جو درو كند؟ همچنين هر بنده اى در آخرت آن را درو كند كه در دنيا كشته استو جزا داده مى شود به آنچه كرده است . به راستى مى گويم به شما كه مردم در علم حكمت دو صنفند: يكى آن است كه حكمت را بهگفتار خود محكم مى كند به كردار خود ضايع مى كند، و ديگرى آن است كه به گفتارخود حكمت را محكم مى كند در ميان مردم و به نيكى كردار خود تصديق گفتار خود مى كند،چه بسيار فرق هست ميان اين دو كس ، پس خوشاحال علماى به كردار و واى بر حال علماى به گفتار. به راستى مى گويم به شما كسى كه پاك نكند از ميان زراعت خود گياههاىباطل را، بسيار مى شوند تا زراعت او را فرا مى گيرند و فاسد مى كنند، همچنين هر كهاز دلش محبت دنيا را بيرون نكند ريشه آن قوى مى شود تا تمامدل او را فرا مى گيرد و بعد از آن مزه محبت آخرت را نمى يابد. اى بندگان دنيا! مسجدهاى پروردگار خود را زندان بدنهاى خود گردانيد و دلهاى خود راخانه و مسكن تقوا و پرهيزكارى گردانيد و آنها را ماءوى ومحل سكناى شهوتها مگردانيد. به راستى مى گويم به شما كه هر كه در بلا جزع بيشتر مى كند محبت دنيا را بيشتردارد، و هر كه در بلا صبر بيشتر مى كند او زاهدتر است در دنيا. واى بر شما اى علماى بد! آيا مردگان نبوديد خدا شما را زنده كرد؟! چون شما را زندهكرد به علم و كمال ، مرديد به ترك عمل به آنها؛ واى بر شما! آيا امى و بى خط وسواد نبوديد پس شما را عالم كرد، پس چون عالم كرد شما فراموش كرديد خدا را؛ آيانبوديد عارى از آداب پس آداب حسنه را به شما آموخت ، چون ياد گرفتيد به جهالت وسفاهت خود برگشتيد؟! واى بر شما! آيا گمراه نبوديد شما را هدايت كرد، چون هدايت كردشما را گمراه شديد؟! واى بر شما! آيا كور نبوديد شما را بينا كرد، چون شما را بيناكرد كور شديد؟! واى بر شما! آيا كر نبوديد و شما را شنوا كرد، چون شنوا كرد شما راكر شديد؟! واى بر شما! آيا لال نبوديد و شما را گويا كرد، چون شما را گويا كردلال شديد از گفتن حق ؟! واى بر شما! آيا طلب فتح و نصرت نكرديد از خدا و به شماكرامت كرد، چون نصرت يافتيد از دين برگشتيد؟! واى بر شما! آياذليل نبوديد در ميان خلق و شما را عزيز كرد، چون عزيز شديد قهر و جبر كرديد برزير دستان خود و از حد خود تجاوز كرديد و نافرمانى خدا كرديد؟! واى بر شما! آياضعيف نبوديد در زمين كه مى ترسيديد مردم شما را بربايند پس شما را يارى كرد خدا وقوت بخشيد، چون يارى كرد شما را تكبر و تجبر كرديد؟! پس واى بر شما از خوارىروز قيامت كه چگونه شما را ذليل و بى مقدار و خرد و بى اعتبار خواهد كرد. واى بر شما اى علماى بد! كه اعمال ملحدان مى كنيد و اميد مرتبه آنها داريد كه بهشت راخدا به ايشان به ميراث مى دهد و به روش ايمنان از عقوبات الهى مطمئن گرديده ايد، امرخدا موافق خواهش و آرزوهاى شما نخواهد بود و براى مردن به دنيا آمده ايد و براى خرابشدن خانه ها مى سازيد و مزرعه ها آباد مى كنيد، آنچه تهيه مى كنيد از براى وارثانخود مهيا مى كنيد. به راستى مى گويم براى شما كه موسى عليه السلام به شما مى گفت : قسم دروغبه خدا مخوريد، من مى گويم كه قسم راست و دروغ مخوريد به خدا و ليكن بگوئيدنه و آرى بى سوگند. اى بنى اسرائيل ! بر شما باد به خوردن سبزيهاى صحرائى و نان جو و شما را حذرمى فرمايم از نان گندم كه مى ترسم به شكر آن قيام ننمائيد. به راستى مى گويم به شما كه هر سخن بدى كه مى گوئيد جوابش را در قيامت خواهيدشنيد. اى بنده هاى بد! هر يك از شما كه خواهد قربانى در درگاه خدا بكشد و به خاطرش آيدكه برادر مؤمنش از او آزرده است ، پس ترك كند قربانى را و برود برادر خود را از خودراضى كند و برگردد قربانى كند تا قبول گردد. اى بنده هاى بد! اگر كسى رداى شما را بردارد و پيراهن خود را نيز به او بدهيد، وكسى كه بر شما طپانچه بزند طرف ديگر رو را پيش داريد، و كسى كه شما را يكميل راه به زور ببرد كه بارى بر دوش شما گذارد يكميل ديگر نيز به طيب خاطر با او برويد و بار او را ببريد. به راستى مى گويم به شما كه چه فايده مى بخشد شما را كه ظاهر شما صحيحباشد هرگاه باطن شما فاسد باشد؟ چه نفع دارد براى شما آنكه بدنهاى شما خوشبوباشد هرگاه اندرونهاى شما بدبو باشد از اخلاق ذميمه ؟ چه فايده دهد پاكيزگىپوستهاى شما و دلهاى شما به لوث گناهان ملوث باشد؟ به راستى مى گويم به شما كه مباشيد مانند آرد بيز كه آرد نيكو را بيرون مى كند ونخاله و سبوس را نگاه مى دارد، و همچنين شما كلمات حكمت نيكو را از دهان خود بيرون مىكنيد و كينه و صفات ذميمه و نيات فاسده را در سينه هاى خود مى گذاريد. به راستى مى گويم به شما كه اول بديها را از خود دور كنيد بعد از آن نيكيها را طلبكنيد تا شما را فايده بخشد، زيرا كه چون خير و شر را با يكديگر جمع كنيد خير بهشما نفع نمى بخشد. به راستى مى گويم به شما كسى كه داخل نهر مى شود البته جامه او تر مى شود هرچند سعى كند كه آب به او نرسد، همچنين هر كه محبت دنيا دارد خود را از گناهان نگاه نمىتواند داشت . به راستى مى گويم به شما خوشا حال آنها كه شبها پهلو از رختخواب تهى مى كنند وبه عبادت پروردگار خود برمى خيزند، ايشان را نور دائمى در قيامت خواهد بود به سببآنكه در تاريكى شب بر پاهاى خود ايستاده اند در مسجدها و تضرع مى نمايند بسوىپروردگار خود به اميد آنكه نجات يابند از شدائد روز قيامت . به راستى مى گويم به شما دنيا مزرعه اى است كه بندگان در آن شيرين و تلخ و خيرو شر مى كارند؛ خير را عاقبت نفع دهنده اى هست در روز حساب ، و براى شر بجز عنا وتعب و مشقت ثمره اى نيست در روز درو كردن به راستى مى گويم به شما كه حكيمان عبرت مى گيرند ازاحوال جاهلان ، و جاهلان وقتى عبرت مى گيرند كه فايده اى نمى بخشد عبرت ايشان به راستى مى گويم به شما اى بنده هاى دنيا كه چگونه نعمتهاى آخرت را درمى يابدكسى كه رغبت او از شهوتهاى دنيا كم نمى شود و هرگز خواهش او به نهايت نمى رسد. به راستى مى گويم به شما اى بنده هاى دنيا كه شما نه دنيا را دوست داريد و نهآخرت را، زيرا كه اگر دنيا را دوست مى داشتيد گرامى مى داشتيد عملى را كه سبب رفاهيتدنياى شما شود، و اگر آخرت را دوست مى داشتيد مى كرديد كردار كسى كه اميد آخرتدارد. اى بندگان دنيا! هرگاه عيبهاى حق شما را بگويند آزرده مى شويد و هرگاه صفت نيكىچند كه در شما نيست براى شما بگويند شاد مى شويد، بدانيد كه شياطين در هيچ چيزاينقدر عمارت نكرده اند كه در دلهاى شما كرده اند، بدانيد كه خدا دنيا را براى آن بهشما داده است كه عمل كنيد در آن براى آخرت و نداده است دنيا را به شما كه شما رامشغول گرداند از آخرت ، و نعمتهاى دنيا را براى شما گشوده است كه بدانيد كه شما راامر كرده است در دنيا به طاعت خود و امر نكرده است شما را به معصيتهاى خود، و شما رااعانت كرده است به دنيا بر حلال و يارى نكرده است به دنيا بر حرام ، و گشادگى دادهاست در روزى دنيا بر شما كه به يكديگر احسان كنيد و وسعت نداده است به شما كه بايكديگر عداوت و دشمنى كنيد به سبب آن به راستى مى گويم به شما كه ثواب آخرت را همه كس مى خواهد اما ميسر نمى شودمگر براى كسى كه براى تحصيل آن كار كرده باشد. به راستى مى گويم به شما كه درخت كامل نمى شود مگر به ميوه اى نيكو، همچنين دينكامل نمى شود مگر به ترك محرمات . به راستى مى گويم به شما كه زراعت بعمل نمى آيد مگر به آب و خاك ، همچنين ايمانصلاحيت نمى يابد مگر به علم و عمل . به راستى مى گويم به شما كه چنانچه آب آتش را خاموش مى كند، همچنين حلم آتش غضبرا فرو مى نشاند. به راستى مى گويم به شما كه جمع نمى شود آب و آتش در يك ظرف ، همچنين جمع نمىشود دانائى و عجز در ميان يك دل به راستى مى گويم به شما كه باران از غير ابر نمى باشد، همچنين عملى كه باعثخشنودى پروردگار شود از غير دل پاك صادر نمى شود. به راستى مى گويم به شما چنانچه آفتاب باعث روشنى هر چيز مى شود، همچنين حكمتباعث روشنى دل مى شود، و تقوا سر حكمت است ، و حق و راستى درگاه هر خبر است ، ورحمت خدا درگاه حق است ، و كليد رحمت خدا دعا و تضرع وعمل است چگونه گشوده مى شود درى بغير از كليد؟! به راستى مى گويم به شما كه مرد دانا نمى كارد مگر درختى كه خواهد و پسندد وسوار نمى شود مگر بر اسبى كه آن را پسندد، همچنين مؤمن دانا نمى كند مگر عملى كهپروردگار او پسندد. به راستى مى گويم به شما كه صيقل زدن به اصلاح مى آورد شمشير را و جلا مى دهدآن را، همچنين كلام حكمت دل را صيقل مى زند و جلا مى دهد؛ و سخن حكمتدل دانا را زنده مى كند چنانچه آب زمين مرده را زنده مى كند، و حكمت دردل دانا مانند نور است در تاريكى كه با آن نور راه مى رود در ميان مردم . به راستى مى گويم به شما كه سنگها را از سر كوههانقل كردن آسانتر است از آنكه سخن حقى را به كسى بگوئى كه نفهمد، و سعى كردن درعلم آن مانند خيسانيدن سنگ است در ميان آب كه نرم شود ومثل آن است كه كسى طعام براى اهل اهل قبرستان ببرد كه بخورند. پس خوشا حال كسى كه زيادتى كلام خود را كه فايده در آن نباشد و ترسد كه موجبغضب خدا گردد، حبس كند و نگويد، و سخنى را كه نفهمد نگويد به كسى ، و آرزوىحال كسى در گفتار نيك نكند تا كردار نيك او را نداند. خوشا حال كسى كه ياد گيرد از علما آنچه را نداند و تعليم نمايد جاهلان را از آنچه داند. خوشا حال كسى كه تعظيم نمايد علما را براى علم ايشان و ترك كند منازعه ايشان را، وحقير شمارد جاهلان را به سبب نادانى ايشان ، و جاهلان را نراند از درگاه خود و ليكنايشان را نزديك خود گرداند و علم خود را به ايشان تعليم كند. به راستى مى گويم به شما اى گروه حواريان ! بدرستى كه امروز شما در ميان مردمبه منزله زندگانيد در ميان مردگان ، پس بميريد به مرگى كه زندگان را مى باشدبه سبب متابعت شهوتها و دورى از حق تعالى . فرمود كه : حق تعالى مى فرمايد كه بنده مؤمن من محزون مى شود از اينكه دنيا را از اوبگردانم و آن محبوبترين احوال است نزد من ، و به سبب آن بنده از همهاحوال به من نزديكتر است و شاد مى شود از آنكه دنيا را بر او گشادگى دهم ، و من اينحال را دشمن مى دارم و صاحب اين حال از من بسيار دور است (649). به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت عيسى عليه السلام درميان بنى اسرائيل خطبه خواند و فرمود: اى بنىاسرائيل ! سخن حكمت را بر جاهلان مگوئيد كه بر حكمت ظلم كرده خواهيد بود، از آنها كهاهل حكمت و قابل فهميدن آن هستند منع مكنيد كه ستم بر آنها كرده خواهيد بود، يارى مكنيدظالم را بر ظلمش كه فضل شما باطل شود (650). و در حديث معتبر ديگر فرمود: حواريان به حضرت عيسى عليه السلام گفتند كه : اىتعليم كننده خير! به ما تعليم كن كه كدام چيز است كه از همه چيز شديدتر است . فرمود كه : شديدتر و سخت ترين چيزها غضب خدا است . گفتند: به چه چيز مى توان از غضب خدا احتراز كرد؟ فرمود: به اينكه غضب نكنيد بر مردم . گفتند: ابتداى غضب چيست و از چه چيز بهم مى رسد؟ فرمود كه : از تكبر و تجبر و حقير شمردن مردم (651). و در حديث موثق از آن حضرت منقول است كه حضرت عيسى عليه السلام به اصحاب خودمى گفت كه : اى فرزندان آدم ! بگريزيد از دنيا بسوى خدا و بيرون كنيد دلهاى خود رااز دنيا كه دنيا براى شما شايسته نيست و شما براى دنيا شايسته نيستيد، و شما در دنياباقى نمى مانيد و دنيا براى شما باقى نمى ماند، و دنيا فريب دهنده و به درد آورندهاست ، و فريب خورده كسى است كه فريب دنيا را بخورد و زيانكار كسى است كه بسوىدنيا مطمئن گردد، و هالك كسى است كه دنيا را دوست دارد و خواهش آن داشته باشد، پستوبه كنيد بسوى آفريدگار خود و بپرهيزيد از عذاب پروردگار خود و بترسيد ازروزى كه جزا نمى دهد پدرى از فرزندش و هيچ فرزندى جزا دهنده نيست از پدرش ،كجايند پدران شما؟! كجايند مادران شما؟! كجايند برادران شما؟! كجايند خواهران شما؟!كجايند فرزندان شما؟! خواندند ايشان را بسوى آخرت پس اجابت كردند و رفتند و ايشانرا به خاك سپردند و همسايه مردگان شدند و به ميان هالكان رفتند و از دنيا بيرونرفتند و از دوستان خود جدا شدند و محتاج شدند به آنچه پيش فرستاده اند به آخرت ومستغنى شدند از آنچه در دنيا گذاشته اند، چند پند دهند و زجر دهند شما را و شما درفراموشى و غفلت و لهو و لعب باشيد؟! مثل شما در دنيامثل حيواناتى است كه همت آنها مصروف است بر شكمها و فرجهاى خود، آيا شرم نمى كنيداز خداوندى كه شما را آفريده است و حال آنكه ترسانيده است عاصيان خود را به آتشجهنم و شما طاقت عذاب جهنم را نداريد؟! و وعده بهشت و مجاورت خود در فردوس اعلافرموده است اطاعت كنندگان خود را پس رغبت نمائيد در آنچه خدا وعده فرموده است شما را وخود را اهل آن رحمت گردانيد، و انصاف از خود بدهيد و جور بر ديگران مكنيد و با ضعيفانخود مهربانى كنيد و محتاجان را دستگيرى كنيد و توبه كنيد بسوى خدا از گناهان ،توبه اى نصوح كه ديگر به فرعونها كه تمرد كردند بر پروردگار كه قهر كردايشان را به مرگ يعنى جبار جباران و پروردگار آسمانها و زمينها و خداوند گذشتگان وآيندگان و پادشاه روز جزا كه عقابش شديد است و عذابش دردناك است و از عذاب او نجاتنمى يابد ستمكارى و از تحت قدرت او هيچ چيز بدر نمى رود، از علم او هيچ چيز غايب نمىشود، بر او هيچ امرى پنهان نمى ماند، علمش همه چيز را احصا كرده است و هر كس را درمنزل خود جا داده است : يا بهشت يا دوزخ اى فرزند آدم ناتوان ! به كجا مى گريزى از كسى كه در تاريكى شب و روشنى روزتو را مى طلبد و مى يابد و در هر حال كه باشى در تحت قدرت اوئى ؟ هر كه پند دادحجت را تمام كرد، هر كه پندپذير شد رستگار شد (652). منقول است كه : در انجيل نوشته است كه حضرت عيسى عليه السلام فرمود كه : شنيديدآنچه با گذشتگان گفتند كه : زنا مكنيد، و من مى گويم كه هر كه نظر كند بسوى زنىو خواهش او در دلش بهم رسد، به دل با او زنا كرده است ، اگر ديده راستت با تو خيانتكند و متوجه حرام شود آن را بكن و بينداز زيرا كه اگر يك عضوت هلاك شود بهتر است ازآنكه جميع بدنت به جهنم رود. به راستى مى گويم به شما كه اهتمام مكنيد كه چه مى خوريد و چه مى آشاميد و بربدنهاى خود چه مى پوشانيد، آيا نفس بهتر از خوردن نيست ؟! و بدن بهتر از لباسنيست ؟! پس بدن و جان خود را از عذاب نجات دهيد، نظر كنيد به مرغان هوا كه زراعت نمىكنند و درو نمى كنند و غم روزى نمى خورند پس پروردگار رفيع الشاءن شما آنها راروزى مى دهد، آيا شما بهتر از آنها نيستيد؟ كى از شما مى تواند كه يك ذراع بر قامتخود بيفزايد؟ پس چرا غم پوشش خود مى خوريد؟ هر كه قامت شما را مقدر كرده است لباسشما را نيز مقدر كرده است (653). به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت مسيح عليه السلام مىگفت : هر كه غم او بسيار است بدن او بيمار است ، و هر كه خلقش بد است نفس او پيوستهاز او در عذاب و آزار است ، و هر كه سخنش بسيار است خطا و لغزش او بيشمار است ، و هركه دروغ بسيار مى گويد حسن و جمالش برطرف مى شود، و هر كه منازعه با مردمبسيار مى كند مروت و مردى از او زايل مى شود و بى قدر مى نمايد (654). و در حديث معتبر از حضرت امام زين العابدين عليه السلاممنقول است كه در انجيل نوشته شده است كه : طلب مكنيد علم آنچه را نمى دانيد تاعمل نكنيد به آنچه مى دانيد، زيرا كه علمى كه صاحبش به آنعمل نكند صاحبش را از خدا دورتر مى كند (655). فرمود كه : حضرت عيسى عليه السلام روزى با حواريان گفت كه : نيست دنيا مگر پلى ،پس بگذريد از آن و عمارت مكنيد در آن (656). به سند معتبر از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلاممنقول است كه حضرت عيسى عليه السلام گفت كه : زر درد دين است و عالم طبيب دين است ،پس هرگاه ببينيد كه طبيب دين درد را بسوى خود مى كشد پس او را بر خود متهم داريد،بدانيد كه هرگاه او غم خود ندارد خيرخواه ديگران نخواهد بود (657). در حديث معتبر ديگر فرمود كه حضرت عيسى عليه السلام گفت : خوشاحال كسى كه خاموشى او تفكر باشد و نظر كردن او عبرت باشد، ملازم خانه خود باشدو بر گناه خود بسيار بگريد و مردم از ضرر دست و زبان او سالم باشند (658). و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه خدا وحى نمود كه : اى عيسى ! به من بده از ديده خود آب ديده ، و ازدل خود خشوع ، و سرمه اندوه به ديده كش در هنگامى كهاهل باطل خندان باشند، و بايست بر قبرهاى مردگان و به آواز بلند ايشان را ندا كنشايد پند از ايشان بگيرى و بگو كه : من به شما ملحق خواهم شد با ديگران كه بهشما ملحق خواهند شد (659). و در حديث معتبر ديگر فرمود كه : حضرت عيسى عليه السلام اصحاب خود را موعظه نمودكه : عمل مى كنيد از براى دنيا و حال آنكه روزى مى يابيد در آن بىعمل ، و عمل نمى كنيد براى آخرت و حال آنكه در آنجا روزى نخواهيد يافت بدونعمل . واى بر شما اى علماى بد! مزد مى گيريد و كار نمى كنيد؟! بزودى صاحبعمل طلب خواهد كرد از شما عمل خود را و بزودى از دنيا به قبر تاريك خواهيد رفت ،چگونه از اهل علم باشد كسى كه بازگشت او بسوى آخرت باشد و او به دنيا رو آوردهباشد و آنچه او را ضرر مى رساند بيشتر خواهد از آنچه او را نفع مى بخشد (660)؟! و در روايت ديگر منقول است كه روزى از حضرت عيسى عليه السلام پرسيدند كه : چهحال دارى اى روح الله ؟ گفت : صبح كرده ام و پروردگار من بر من مشرف و مطلع است ، و آتش جهنم در پيش روى مناست و مرگ در طلب من است ، و آنچه آرزو دارم قادر بر آن نيستم و آنچه را نمى خواهم ازخود دفع نمى توانم كرد، پس كدام فقير از من فقيرتر و بيچاره تر است (661)؟! به سند معتبر از حضرت رسولصلى الله عليه و آله منقول است كه حق تعالى وحى نمود بسوى حضرت عيسى عليهالسلام كه : اى عيسى ! سعى كن در بندگى من و ترك مكن عبادت مرا، زيرا كه تو را بىپدر آفريدم كه آيتى باشى براى عالميان ، خبر ده بنىاسرائيل را كه ايمان آورند به من و به رسول من پيغمبر امى كهنسل او از زن مباركى خواهد بود كه با مادر تو باشد در بهشت ، طوبى براى كسى استكه سخن او را بشنود و زمان او را دريابد. حضرت عيسى عليه السلام گفت : پروردگارا! طوبى چيست ؟ فرمود كه : درختى است در بهشت كه در زير آن درخت چشمه اى هست كه هر كه از آن چشمهيك شربت بخورد هرگز تشنه نمى شود. حضرت عيسى عليه السلام گفت : پروردگارا! يك شربت از آن چشمه به من بده فرمود: اى عيسى ! حرام است بر پيغمبران آشاميدن از آن چشمه تا آن پيغمبر بياشامد وحرام است بر امتها داخل شدن آن بهشت تا امت آن پيغمبرداخل شوند (662). و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه حضرت عيسى عليه السلام ازجبرئيل عليه السلام پرسيد كه : قيامت كى برپا خواهد شد؟ پس جبرئيل از دهشت ياد روز قيامت لرزيد و بيهوش شد، و چون به هوش باز آمد گفت : اىروح الله ! من نيز مثل تو نمى دانم علم قيامت را، بغير از خدا كسى نمى داند و قيامت بهناگاه و بى خبر خواهد آمد (663). و در حديث معتبر ديگر فرمود كه عيسى عليه السلام گفت : من بيماران را دوا كردم و شفايافتند به قدرت خدا و كور و پيس را معالجه كردم به اذن خدا و مرده را زنده كردم بهاذن خدا و احمق را معالجه كردم و نتوانستم او را به اصلاح آورم . گفتند: يا روح الله ! احمق كيست ؟ فرمود: آن كسى است كه خوش مى آيد او را راءى او واعمال او و خود را صاحب فضل و احسان مى داند بر همه كس و هيچكس را صاحب احسان نمىداند بر خود، و حق خود را بر همه كس لازم مى داند و حق كسى را بر خود لازم نمى داند،اين است آن احمقى كه چاره اى در مداواى درد او نتوانستم كرد (664). و در حديث معتبر ديگر فرمود كه مسيح عليه السلام به اصحاب خود گفت كه : اگر شمادوستان و برادران منيد پس بر خود قرار دهيد دشمنى و كينه مردم را نسبت به خود و اگرچنين نكنيد برادران من نيستيد، خوشا حال كسى كه به چشم خود ببيند مشتهيات دنيا را و دردل خود نگذراند معصيت خدا را، و چيزى كه از دست شما بدر رفت و گذشت چه بسيار دوراست از شما و آنچه آمدنى است چه بسيار نزديك است به شما، واى بر آنها كه مغرور شدهاند به دنيا در وقتى كه نزديك شود به ايشان آنچه كراهت دارند از آن و جدا شود ازايشان آنچه دوست مى دارند و برسد به ايشان آنچه وعده كرده اند به ايشان ، و همينخلقت روز و شب و آمدن و رفتن آنها بس است از براى عبرت ، پس واى بر كسى كه همتشمقصور بر تحصيل دنيا باشد و كردار او گناهان و خطاها باشد، چگونه رسوا خواهد شدنزد پروردگار خود! سخن بسيار مگوييد در غير ياد خدا، آنها كه در غير ذكر خدا سخنبسيار مى گويند دلهاى ايشان سنگين است و نمى دانند، و نظر مكنيد به عيبهاى مردم كهگويا خدايان ايشانيد و ليكن نظر كنيد در خلاصى نفس خود زيرا كه بنده هاى مملوكيد،تا چند آب بر كوه جارى شود و نرم نشود و تا چند حكمت را درس گوئيد و دلهاى شما نرمنشود؟ مثل شما مثل دفلا است كه گلش خوشايند است هر كه مى چشد به دور مىافكند و اگر بخورد او را مى كشد (665). مؤلف گويد: دفلا علفى است كه گل خوشرنگى دارد و علفش بسيار تلخ است واز زهرهاى كشنده است . در روايتى منقول است كه حق تعالى به حضرت عيسى عليه السلام وحى نمود كه : براىمردم در حلم و بردبارى مانند زمينى باش كه در زير پاى ايشان است ، و در سخاوت مانندآب جارى باش ، و در رحم و شفقت مانند آفتاب و ماه باش كه بر نيكوكار و بدكار مىتابد (666). حضرت عيسى عليه السلام فرمود: خوشا حال كسى كه ترك كند شهوت حاضرى رابراى ثوابى كه به او وعده كرده اند و نديده است (667). و فرمود كه : دنيا را خداى خود مگيريد كه آن شما را بنده خود گرداند، گنجهاى خود رانزد كسى گذاريد كه ضايع نمى كند كه او پروردگار شما است ، و در دنيا گنجمگذاريد كه در معرض آفات است . و فرمود كه : من از براى شما دنيا را بدور افكنده ام ، پس بعد از من او را برمداريد وبرپا مكنيد، بدرستى كه از خيانتهاى دنيا يكى آن است كه معصيت خدا در آن كرده مى شودو خيانت ديگرش آن است كه به آخرت نمى توان رسيد مگر به ترك كردن آن ، پس عبوركنيد از دنيا و معمور مگردانيد آن را و بدانيد كهاصل هر گناهى محبت دنيا است و چه بسيار شهوتى كه از عقبش اندوه دور و دراز بودهباشد. و فرمود كه : من دنيا را بر رو افكنده ام از براى شما و بر رويش نشسته ايد، پس منازعهنمى كنند با شما در امر دنيا مگر پادشاهان و زنان ، اما پادشاهان پس با ايشان معارضهمكنيد در باب دنيا و به ايشان بگذاريد زيرا كه ايشان متعرض شما نمى شوند مادام كهشما ترك كنيد دنياى ايشان را، و اما زنان پس از شر ايشان حذر كنيد به روزه و نماز(668). و منقول است كه روزى به آن حضرت عيسى گفتند كه : خانه اى از براى خود بساز.فرمود كه : كهنه هاى گذشتگان از براى ما كافى است (669). و منقول است كه به آن حضرت عيسى گفتند كه : بياموز به ما يكعمل را كه خدا ما را به سبب آن دوست دارد. فرمود كه : دنيا را دشمن داريد تا خدا شما را دوست بدارد (670). و منقول است كه حق تعالى وحى نمود بسوى حضرت عيسى عليه السلام كه : هرگاهنعمتى بسوى تو بفرستم استقبال كن آن را به شكستگى و فروتنى تا تمام كنم آن نعمترا بر تو (671). و مروى است كه حضرت عيسى عليه السلام فرمود كه : چه نفع رسانيده است به نفس خودكسى كه نفس خود را به تمام دنيا بفروشد و بعد از آن آنچه خريده است ميراث از براىديگرى بگذارد و نفس خود را هلاك كند، و ليكن خوشاحال كسى كه نفس خود را خلاص كند و آن را بر همه دنيا اختيار كند (672). و در مذمت مال فرمود كه : در آن سه خصلت هست : يا از غيرحلال كسب مى كند و معاقب مى شود؛ و اگر از حلال كسب كند و در غير مصرفش صرف كندباز معاقب مى شود؛ و اگر از حلال كسب كند و در مصرفش صرف كند اصلاح آنمال او را از عبادت پروردگارش مشغول مى كند (673). و چون مى گذشت آن حضرت به خانه اى كه صاحبش مرده بود و ديگرى در آن خانهنشسته بود مى گفت : واى بر صاحبانى كه تو را به ميراث گرفته اند، چرا عبرتنمى گيرند به احوال آنها كه پيشتر در اين خانه بوده اند (674). مى فرمود: اى خانه ! خراب خواهى شد و ساكنان تو فانى خواهند شد؛ اى نفس !عمل بكن براى خدا تا روزى بيابى ؛ و اى بدن ! تعب بكش تا راحت بيابى (675). و مى فرمود: اى فرزند آدم ضعيف ! بپرهيز از عذاب پروردگار خود و بينداز طمع خود را،و در دنيا ضعيف باش و از شهوت خود عنيف باش و عادت ده بدن خود را به صبر ودل خود را به فكر و روزى از براى فرداى خود حبس مكن و حمد خدا را بر پيشانى بسياركن كه يكى از اسباب نگاه داشتن تو از گناه آن است كه قادر نباشى بر هر چه خواهى(676). و مى فرمود كه : اى گروه حواريان ! خود را دوست خدا گردانيد به دشمنىاهل معاصى و تقرب جوئيد بسوى خدا به دورى از ايشان و طلب كنيد خشنودى خدا را بهخشم ايشان (677). و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه : دنيا متمثل شد براى حضرت عيسى به صورت زن كبود چشمى ، و حضرتعيسى عليه السلام از او پرسيد كه : چند شوهر كرده اى ؟ گفت : بسيار. پرسيد كه : همه تو را طلاق گفتند؟ گفت : نه ، بلكه همه را كشتم . فرمود كه : واى بر حال شوهران باقيمانده تو كه عبرت نمى گيرند ازحال شوهرهاى كشته شده تو (678). و در حديث موثق ديگر فرمود كه حضرت عيسى عليه السلام مى گفت : هولى را كه نمىدانى كه كى به تو خواهد رسيد چه مانع است تو را از آنكه مهياى آن شوى پيش از آنكهبه ناگاه به تو رسد (679)؟! فرمود: دشوار شده است مؤنت دنيا و مؤنت آخرت ، اما مؤنت دنيا پس دست دراز نمى كنىبه چيزى از دنيا مگر آنكه فاجرى سبقت مى گيرد و آن را از دست تو مى ستاند اما مؤنتآخرت زيرا كه ياورى نمى يابى كه تو را بر آن اعانت كند (680). و به سند صحيح از آن حضرت منقول است كه حواريان به خدمت عيسى عليه السلام آمدندو گفتند: اى تعليم كننده خير! ما را ارشاد كن بر راه راست . فرمود كه : موسى كليم خداشما را امر مى كرد كه قسم دروغ به خدا مخوريد، من امر مى كنم شما را كه قسم مخوريدبه خدا نه راست و نه دروغ . گفتند: اى روح الله ! زياده كن . فرمود: موسى پيغمبر خدا شما را امر كرد كه زنا مكنيد، من امر مى كنم شما را كه زنا را درخاطر خود مگذرانيد چه جاى آنكه زنا كنيد زيرا كه در دلى كه وسوسه زنا مى شود مانندخانه اى است كه منقش به طلا كرده باشند و آتشى در آن خانه برافروزند اگر چه خانهنمى سوزد اما دود نقشها را ضايع مى كند (681). و به سند معتبر از حارث اعور منقول است كه گفت : روزى با حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام مى رفتم در شهر حيره ناگهان به ديرى رسيديم كه ترسائى در آنجا ناقوسمى نواخت ، پس حضرت فرمود: يا حارث ! آيا مى دانى چه مى گويد اين ناقوس ؟ گفتم : خدا و رسول و پسر عم رسول بهتر مى دانند. فرمود: مثل مى زند براى دنيا و خرابى آن مى گويد: لا اله الا الله حقا حقا صدقاصدقا ان الدنيا قد غرتنا و شغلتنا و استهوتنا، يابن الدنيا مهلا مهلا يابن الدنيا دقادقا يابن الدنيا جمعا جمعا تفنى الدنيا قرنا قرنا، ما من يوم يمضى عنا الا اوهى منا ركنا،قد ضيعنا دارا تبقى و استوطنا دارا تفنى لسنا ندرى ما فرطنا فيها الا لو قد متنا حاصل مضمون اين كلمات آن است كه : شهادت مى دهم به يگانگى خدا وحال آنكه حق است حق است راست است راست است ، بدرستى كه دنيا ما را فريب داد ومشغول كرد از آخرت و عقل ما را ضايع كرد و ما را گمراه كرد، اى فرزند دنيا! پس انداز وبه تاءخير انداز كار دنيا را، اى فرزند دنيا! هر روز كوبيده مى شوى به مصيبتها تاچند يكديگر را مى كوبيد براى جمع دنيا؟ و بزودى درهم شكسته خواهى شد، اى فرزنددنيا! تا چند جمع كنى مال و اسباب دنيا را؟ فانى مى كند دنيا هر قرنى را بعد از قرنديگر، هيچ روز نمى گذرد از عمر ما مگر آنكه يك ركن از اركان بدن ما را ضعيف و سست مىكند، بتحقيق كه ضايع كرديم خانه باقى را و وطن خود گردانيديم خانه فانى را، نمىدانيم كه تقصير كرده ايم در دنيا مگر بعد از مردن . پس حارث گفت : يا اميرالمؤمنين ! آيا نصارى مى دانند كه صدا و نواى ناقوس اين معنىدارد؟ فرمود: اگر مى دانستند، مسيح را شريك خدا نمى گردانيدند. حارث گفت : من روز ديگر رفتم به نزد نصرانى كه در آن دير بود و گفتم : بحق مسيحكه اين ناقوس را بنواز به آن نحو كه پيشتر مى زدى ؛ چون شروع كرد به زدن هرمرتبه كه مى زد من يك فقره اى از آنچه حضرت فرموده بود مى خواندم و بر نواى آنمنطبق مى شد تا به آخر رسيد، پس آن ديرانى گفت : بحق پيغمبر شما سوگند مى دهمتو را كه بگوئى كى اين را به تو گفت ؟ حارث گفت : آن شخصى كه ديروز با من همراه بود او به من تعليم كرد اين را. پرسيد كه : ميان او و پيغمبر شما خويشى هست ؟ حارث گفت : پسر عم اوست . پرسيد كه : آيا اين را از پيغمبر شنيده است ؟ گفت : بلى . پس آن ديرانى مسلمان شد و گفت : والله كه من در تورات خوانده ام كه آخر پيغمبرانپيغمبرى خواهد آمد كه تفسير صداى ناقوس خواهد كرد (682).
|
|
|
|
|
|
|
|