بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تفسیر نور جلد 1, حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     NOOR1001 -
     NOOR1002 -
     NOOR1003 -
     NOOR1004 -
     NOOR1005 -
     NOOR1006 -
     NOOR1007 -
     NOOR1008 -
     NOOR1009 -
     NOOR1010 -
     NOOR1011 -
     NOOR1012 -
     NOOR1013 -
     NOOR1014 -
     NOOR1015 -
     NOOR1016 -
     NOOR1017 -
     NOOR1018 -
     NOOR1019 -
     NOOR1020 -
     NOOR1021 -
     NOOR1022 -
     NOOR1023 -
     NOOR1024 -
     NOOR1025 -
     NOOR1026 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

تفسير آيه : (277) إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الْصَّلِحَتِ وَاءَقَامُواْ الْصَّلَو ةَ وَ ءَاتَوُاْ الْزَّكَو ةَ لَهُمْ اءَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَهُمْ يَحْزَنُونَ
ترجمه آيه : 
همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده اند و نماز برپا داشته و زكات پرداخته اند، پاداششان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مى شوند.
نكته ها: 
O اين آيه ، برابر رباخواران كه ((كفّار اثيم )) هستند، سيماى مؤ منان را ترسيم مى كند كه عمل صالح انجام داده و نماز را بر پاى مى دارند و زكات پرداخت مى كنند. تا اشاره به اين باشد كه زمينه ى برچيده شدن ربا در جامعه ، توجّه به ايمان وعمل صالح واحياى نماز وزكات است .
O مردم چهار گروهند:
1 گروهى ايمان آورده و عمل صالح انجام مى دهند كه اينان ((مؤ منانند)).
2 گروهى ، نه ايمان آورده ونه كار شايسته انجام مى دهند كه اينان ((كافرانند)).
3 گروهى ايمان دارند، ولى عمل صالح ندارند كه اينان ((فاسقانند)).
4 گروهى ايمان ندارند، ولى اظهار ايمان مى كنند و در ظاهر كار نيك انجام مى دهند كه اينان ((منافقانند)).
O اگر رباخواران از خدا و مردم بريده اند، امّا در مقابل ، كسانى هستند كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و از طريق نماز، با خداوند مرتبط مى باشند و با پرداخت زكات با مردم پيوند دارند.
پيام ها: 
1 اسلام در كنار مسائل عبادى وفردى ، به مسائل اقتصادى ومردمى نيز توجّه دارد. نماز وزكات در كنار هم مطرحند. (اقاموا الصلوة و اتوا الزكاة )
2 ذكر نماز وزكات بعد از عمل صالح ، نشانه آن است كه در ميان كارهاى شايسته حساب اين دو جداست . (عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكاة )
3 تشويق نيكوكاران بدنبال تهديد بدكاران ، يك اصل تربيتى است . (لهم اجرهم عند ربّهم )
4 هوشمند كسى است كه در محاسبات ، تنها به موجودى امروز كه در دست دارد ننگرد، بلكه به آينده وذخيره هايى كه نزد خداوند است توجّه داشته باشد. (عند ربّهم )
5 پروردگار، به مؤ منانى كه اهل عمل صالح ونماز وزكاتند، نظر ويژه اى دارد. كلمه (ربّهم ) اشاره به لطف خاصّ اوست .
6 وعده هاى الهى ، انگيزه ى عمل صالح است . (لهم اجرهم عند ربّهم )
7 امنيّت وآرامش واقعى ، در سايه ى ايمان وعمل صالح وپيوند با خدا ومردم است . (لاخوف عليهم و لا هم يحزنون )
8 عوامل آرامش ، ايمان ، عمل صالح ، نماز وزكات است . (امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة ... لاخوف عليهم ولا هم يحزنون )
تفسير آيه : (278) يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِىَ مِنَ الْرِّبَو اْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
ترجمه آيه : 
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و آنچه را از (مطالبات ) ربا باقى مانده است ، رها كنيد، اگر ايمان داريد.
نكته ها: 
O در آيات قبل به مفاسد ربا اشاره شد كه ربا فرد وجامعه را از تعادل خارج و آشفته مى كند؛ (يتخبّطه الشيطان ) وروشن شد كه ربا در حقيقت كم شدن است ، نه زياد شدن ؛ (يمحق الربا) اكنون نهى از ربا را صريحا بيان مى كند. (ذروا مابقى من الربا)
O در تفاسيرِ مجمع البيان ، الميزان و مراغى نقل شده است كه وقتى آيه تحريم ربا نازل شد، برخى از صحابه همانند خالدبن وليد، عباس وعثمان ، از مردم مقدارى طلب از بابت ربا داشتند، آنها در مورد طلبكارى خود، از پيامبرصلّى اللّه عليه و آله كسب تكليف كردند و آيه فوق نازل شد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بعد از نزول اين آيه فرمود: عباس ، عموى من نيز حقّ مطالبه ربا ندارد و قبل از همه ، بايد خويشان من دست از ربا بردارند. همچنان كه در طى خطبه اى فرمود: ((وكلّ ربا فى الجاهلية موضوع تحت قدمىّ هاتين و اوّل ربا اَضع ربا العباس )) تمام رباهاى مقرّر در دوره جاهليّت را زير پاى مى اندازم و از همه پيشتر رباهايى كه براى عباس است .(769)
پيام ها: 
1 رباخوارى ، از عادات زمان جاهليّت بود كه مسلمانان صدر اسلام نيز به آن آلوده بودند. (يا ايها الذين آمنوا... ذروا)
2 تقوا، مرحله اى بالاتر از ايمان است . (يا ايها الذين آمنوا اتّقوا اللّه )
3 رباخوار، مالك بهره نمى شود واسلام سود رَبَوى را به رسميّت نمى شناسد. (ذروا مابقى من الربا)
4 لازمه ى ايمان وتقوا، صرف نظر كردن از مال حرام است . (ان كنتم مؤ منين )
تفسير آيه : (279) فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُواْ فَاءْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ اءَمْوَ لِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ
ترجمه آيه : 
پس اگر چنين نكرديد، (بدانيد كه ) اعلان جنگ با خدا و رسولش داده ايد و اگر توبه كنيد، (اصل ) سرمايه هاى شما از آنِ خودتان است . (ودر اين صورت ) نه ستم مى كنيد و نه بر شما ستم مى شود.
نكته ها: 
O در اسلام ، نه اجازه ربا وبهره كشى واستثمار داده شده و نه اموال مردم يك جانبه مصادره مى گردد. در بعضى نظام ها، مالكيّت ملغى وتمام اموال را از صاحبانشان مى گيرند و در برخى ديگر، استثمار و بهره كشى و ربا، به هر شكلى آزاد است .
پيام ها: 
1 رباخوار، محارب با خداست . او بايد بداند كه در اين جنگ ، در يك طرف او قرار دارد و در طرف ديگر، خداوند جبّار. (فاءذنوا بحرب من اللّه )
2 رباخوارى ، گناه كبيره است . چون اعلام جنگ با خداوند است . (بحرب من اللّه )
3 رباخوار، گمان نكند با مردم محروم طرف است ، بلكه خداوند به حمايت از محرومان برخاسته و از حقّ آنان دفاع مى كند. (بحرب من اللّه )
4 چون رباخوار محارب با خداست ، از وظايف حكومت اسلامى مبارزه با رباخواراى است . (فاءذنوا بحرب من اللّه )
5 براى محاربين با خدا نيز راه توبه باز است . (بحرب من اللّه ... وان تبتم )
6 رباخوار، تنها مالك اصل مال است ، نه بهره آن . (فلكم رؤ س اموالكم )
7 براى نجات محرومان ، اصل مالكيّت مردم را ناديده نگيريد ومالكيّت خصوصى در اقتصاد اسلامى پذيرفته شده است . (فلكم رؤ س اموالكم )
8 سلطه پذيرى و سلطه گرى هر دو محكوم است ، نه ظلم ببينيد و نه ظلم روا داريد. (لاتَظلِمون ولا تُظلمون )
9 انتقام ممنوع است . به رباخوار توبه كننده نيز نبايد ظلم شود. (فلكم رؤ س اموالكم لا تَظلمون ولا تُظلمون )
10 به توبه كنندگان ، نبايد بخاطر خلاف كارى هاى پيشين ظلمى شود. سرزنش كسانى كه قبلا خلاف كار بوده اند ممنوع است . (فان تبتم ... لاتَظلمون ولاتُظلمون )
11 استقرار عدالت اقتصادى ، از وظايف حكومت اسلامى است . (لاتَظلِمون ولا تُظلمون )
تفسير آيه : (280) وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَاءَنْ تَصَّدَّقُواْ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه آيه : 
واگر (بدهكار) تنگ دست بود، او را تا هنگام توانايى مهلت دهيد و (در صورتى كه واقعا توان پرداخت ندارد،) اگر ببخشيد براى شما بهتر است ، اگر (نتايج آنرا) بدانيد.
نكته ها: 
O هر چند در اين آيه سفارش شده كه به بدهكار مهلت داده شود، ولى نبايد بدهكار از اين موضوع سوء استفاده كند. لذا اگر بدون عذر در پرداخت بدهى خود تاءخير كند، گناهكار است . در حديث آمده است : براى كسانى كه بدون عذر، بدهى خود را نمى پردازند، گناهِ دزد نوشته مى شود. همچنان كه براى مهلت دهندگان ، پاداشى چون پاداش شهيدان ثبت مى شود. به هر روزى كه به بدهكار مهلت داده شود، پاداش صدقه ى همان مبلغ ، براى طلبكار ثبت مى شود.(770)
O گذشت از بدهكار نادار، براى شما بهتر است ، زيرا:
الف : شايد فردا براى خود شما نيز اين صحنه پيش آيد.
ب : مال فراموش مى شود، ولى بخشيدن به نادار هرگز فراموش نمى شود.
ج : كسب رضايت دل محروم و رضاى خالق ، از كسب درآمد بمراتب بهتر است .
O در احكام فقهى آمده است : زندانى كردن بدهكار معذور، ممنوع است و در مواردى كه شخص بدهكار واقعا مالى نداشته باشد كه بدهى خود راپرداخت كند، وظيفه ى حكومت اسلامى است كه بدهى او را بپردازد.
پيام ها: 
1 اسلام ، حامى مستضعفان است . (و ان كان ذوعسرة )
2 نه تنها ربا نگيريد، بلكه در گرفتن راءس المال و اصل سرمايه نيز مدارا كنيد. (فنظرة الى ميسرة )
3 اصل در زمان بندى براى بازپرداخت ، توان بدهكار است . (فنظرة الى ميسرة )
4 اجبار بدهكارى كه توانايى پرداخت دارد، مانعى ندارد. (ان كان ذو عسرة فنظرة )
5 بخشيدن بدهكار فقير، صدقه است . (وان تصدقوا خير لكم )
6 نظام حقوقى و اقتصادى اسلام ، با نظام اخلاقى آن پيوند دارد. گرچه بازپس گيرى وام حقّ است ، ولى مهلت دادن وبخشيدنِ بدهكار بايد مراعات شود. (فنظرة ... تصدقوا)
7 محدوديّت انسان وثروت دوستى او نمى گذارد كه انسان به حقيقت ارزشها و كمالات پى ببرد. (ان كنتم تعلمون )
تفسير آيه : (281) وَاتَّقُواْ يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ
ترجمه آيه : 
و پروا كنيد از روزى كه در آن به پيشگاه خداوند بازگردانده مى شويد و سپس هركس (جزاى ) آنچه را كسب كرده ، بدون كم وكاست داده مى شود و به آنان ستمى نمى رود.
نكته ها: 
O اين آيه به منزله ى جمع بندى و هشدار عمومى در پايان آيات ربا است . در تفاسيرى همچون كشّاف ، الميزان ، مجمع البيان ، كبير فخر رازى و برهان آمده است كه اين آيه ، آخرين آيه اى بوده كه بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نازل شده ، ولى به دستور پيامبرصلّى اللّه عليه و آله در اينجا قرار گرفته است .
پيام ها: 
1 قيامت ، روز مهمى است . تنوين كلمه (يوما) اشاره به عظمت آن روز دارد.
2 ربا گرفتن و رسيدن به دنيا، ساده و زودگذر است ، آنچه ابدى وباقى است ، قيامت است . (واتقوا يوما)
3 تقوى و ياد قيامت ، قوى ترين عامل براى دور شدن از ربا وساير محرّمات است . (و اتقوا يوما ترجعون فيه )
4 ضامن اجراى نظام اقتصادى اسلام ، ايمان و تقواى مردم است . (واتقوا يوما)
5 در معاملات اين جهان ، امكان كم و كاست هست ، ولى در معامله با خداوند هيچگونه كم و كاستى نيست . (توفّى كلّ نفس ‍ ما كسبت )
6 ملاك جزا و پاداش ، عمل است ، نه آرزو. (ماكسبت )
7 نگران انفاق و ترك سود رباهايتان نباشيد، از اعمال نيك شما اندكى كاسته نمى شود. (توفّى كلّ نفس ... لا يظلمون )
تفسير آيه : (282) يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ إِذَا تَدَايَنْتُم بِدَيْنٍ إِلَى اءَجَلٍ مُّسَمّىً فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَاءْبَ كَاتِبٌ اءَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِى عَلَيْهِ الْحَقُّوَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لاَيَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كَانَ الَّذِى عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً اءَوْ ضَعِيفاً اءَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ اءَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ مِنْ رِّجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَاءَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَآءِ اءَن تَضِلَّ إِحْدَيهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَيهُمَا الاُْخْرَى وَلاَ يَاءْبَ الْشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْئَمُوَّاْ اءَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً اءَوْ كَبِيراً إِلَى اءَجَلِهِ ذَ لِكُمْ اءَقْسَطُ عِنْدَ اللّهِ وَاءَقْوَمُ لِلشَّهَدَةِ وَ اءَدْنى اءَلا تَرْتَابُوَّاْ إِلا اءَنْ تَكُونَ تِجَرَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ اءَلا تَكْتُبُوهَا وَاءَشْهِدُوَّاْ إِذَا تَبايَعْتُمْ وَ لاَيُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ
ترجمه آيه : 
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (بر اثر وام يا معامله ) به يكديگر پيدا مى كنيد، آنرا بنويسيد. و بايد نويسنده اى در ميان شما به عدالت (سند را) بنويسد. كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن خوددارى كند، همانطور كه خدا به او تعليم داده است . پس ‍ بايد او بنويسد و آن كس كه حقّ بر ذمّه او (بدهكار) است املا كند و از خدايى كه پرورگار اوست بپرهيزد و چيزى از آن فروگذار ننمايد. و اگر كسى كه حقّ بر ذمّه اوست ، سفيه يا (از نظر عقل ) ضعيف و يا (به جهت لال بودن ) توانايى بر املا كردن ندارد، بايد ولىّ او (بجاى او) با رعايت عدالت (مدّت و مقدار بدهى را) املا كند و دو نفر از مردان را (بر اين حقّ) شاهد بگيرد و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن از گواهان ، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند (انتخاب كنيد) تا اگر يكى از آنان فراموش كرد، ديگرى به او يادآورى كند. و شهود نبايد به هنگامى كه آنها را (براى اداى شهادت ) دعوت مى كنند خوددارى نمايند. و از نوشتن (بدهى هاى ) كوچك يا بزرگِ مدّت دار، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد،) اين در نزد خدا به عدالت نزديكتر و براى اداى شهادت استوارتر و براى جلوگيرى از شك و ترديد بهتر مى باشد، مگر اينكه تجارت و داد و ستد نقدى باشد كه در ميان خود دست به دست مى كنيد كه ايرادى بر شما نيست كه آنرا ننويسيد. و هنگامى كه خريد و فروش (نقدى ) مى كنيد، (باز هم ) شاهد بگيريد و نبايد به نويسنده و شاهد (به خاطر حقّگويى ) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرد) و اگر چنين كنيد از فرمان خداوند خارج شده ايد و از خدا بپرهيزيد و خداوند (راه درست زندگى را) به شما تعليم مى دهد وخداوند به هر چيزى داناست .
نكته ها: 
O بزرگترين آيه ى قرآن ، اين آيه است كه درباره ى مسائل حقوقى ونحوه ى تنظيم اسناد تجارى مى باشد. اين آيه نشانه ى دقّت نظر وجامعيّت اسلام است كه در دوره جاهليّت و در ميان مردمى عقب افتاده ، دقيق ترين مسائل حقوقى را طرح كرده است .
O كلمه ((تداينتم )) از ((دَين )) به معناى بدهى ، شامل هرگونه معامله غير نقدى ، وام و خريد سَلَف مى شود.
O در حديث آمده است : اگر كسى در معامله سند و شاهد نگيرد و مالش در معرض تلف قرار گيرد، هرچه دعا كند، خداوند مستجاب نمى كند و مى فرمايد: چرا به سفارشات من عمل نكردى ؟!(771)
O اگر دقّت در حفظ حقوق فردى ضرورى است ، حفظ بيت المال بمراتب ضرورى تر است !
O تنظيم سند، حتّى در معاملات نقدى مفيد است ، ولى ضرورت آن به اندازه ى معاملات نسيه نيست . چون در معاملات موعددار، ممكن است طرفهاى معامله ويا شاهدان از دنيا بروند يا فراموش كنند، بنابراين لازم است نوشته هم بشود.
O از فرمان نوشتن ، معلوم مى شود كه اسناد تنظيم شده اى كه همراه با گواهى عادل باشد، قابل استشهاد است .
O از اين آيه استفاده مى شود كه جامعه اسلامى بايد يكديگر را در حفظ حقوق حمايت كنند. زيرا هر معامله اى ، نياز به كاتب و چند شاهد دارد.
O در زمانى كه در تمام جزيرة العرب به گفته مورخان ، 17 باسواد بيشتر نبوده ، اين همه سخن از نوشتن ، نشانه ى توجّه اسلام به علم وحفظ حقوق است .
پيام ها: 
1 ايمان ، بستر ومقدّمه عمل به احكام ، وخطاب ؛ (يا ايّها الّذين آمنوا) تشويقى براى عمل به احكام است .
2 مدّت بدهكارى ، بايد روشن باشد. (الى اجل مسمّى )
3 براى حفظ اعتماد و خوش بينى به همديگر و آرامش روحى طرفين و جلوگيرى از فراموشى ، انكار و سوءظنّ، بايد بدهى ها نوشته شود. (فاكتبوه )
4 براى اطمينان و حفظ قرارداد از دخل وتصرّف احتمالى طرفين ، سند بايد با حضور طرفين وتوسط شخص سوّمى نوشته شود. (وليكتب بينكم كاتب )
5 نويسنده ى قرار داد، حقّ را در نظر گرفته و عين واقع را بنويسد. (بالعدل ) شرط گزينش نويسنده ى اسناد، داشتن عدالت در قلم است .
6 به شكرانه سواد و علمى كه خداوند به ما داده است ، كارگشايى كنيم . (ولا ياءب كاتب ان يكتب كما علّمه اللّه )
7 اهل هر فن وحرفه اى مسئوليّت ويژه دارد، كسى كه قلم دارد بايد براى مردم بنويسد. (ولا ياءب كاتب ان يكتب )
8 بايد بدهكار كه حقّ بر ذمّه اوست ، متن قرار داد را بگويد و كاتب بنويسد، نه آنچه را بستانكار ادعا نمايد. (و ليملِل الّذى عليه الحقّ)
9 اقرار انسان عليه خودش ، قابل قبول است . (فليملل الذى عليه الحقّ)
10 بدهكار، هنگام املاى قرارداد بايد خدا را در نظر بگيرد و چيزى را فروگذار نكند و تمام خصوصيّات بدهى را بگويد. (وليتّق اللّه ربّه )
11 تدوين قانون بايد به گونه اى باشد كه حقّ ناتوان ضايع نشود. اگر بدهكار، سفيه يا ضعيف و ناتوان و يا گنگ و لال بود، سرپرست و ولىّ او متن قرارداد را بگويد و كاتب بنويسد. (فان كان الذى عليه الحقّ سفيها او ضعيفا... فليملل وليّه )
12 سفيهان وناتوانان در مناسبات اجتماعى ، نيازمند ولىّ هستند. (فليملل وليّه )
13 توجّه به حقوق طبقه محروم و اقشار ضعيف ، از سوى مسئولان وسرپرستان لازم است . (فليملل ) صيغه امر نشانه لزوم اين كار است .
14 مردان ، در گواه شدن وگواهى دادن بر زنان مقدّم مى باشند. (شهيدين من رجالكم )
15 گواهان بايد عادل ومورد اطمينان و رضايت طرفين باشند. (ممن ترضون )
16 هر كدام از مردها به تنهايى مى توانند شاهد باشند، ولى اگر شاهد يك مرد و دو زن بود، آن دو زن به اتفاق هم اداى شهادت كنند. تا اگر يكى لغزش يا اشتباه كرد، نفر دوّم يادآورى كند. (فتذكّر احديهما)
دو زن به جاى يك مرد در گواهى ، يا به خاطر روحيّه ى ظريف و عاطفى آنهاست و يا به جهت آن است كه معمولا زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارندو آشنايى آنها با نحوه ى معاملات كمتر است .
17 اگر براى شاهد گرفتن از شما دعوت كردند، خوددارى نكنيد، گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نيست . (ولا ياءب الشهداء اذا ما دعوا)
18 مبلغ قرارداد مهم نيست ، حفظ اطمينان و حقّالناس مهم است . (ولاتساءموا ان تكتبوه صغيرا او كبيرا)
19 ثبتِ سند به صورت دقيق و عادلانه سه فايده دارد:
الف : ضامن اجراى عدالت است . (اقسط)
ب : موجب جراءت گواهان بر شهادت دادن است . (اقوَم )
ج : مانع ايجاد بدبينى در جامعه است . (ادنى اءلاّ ترتابوا)
20 اگر فايده واسرار احكام براى مردم گفته شود، پذيرفتن آن آسان مى شود. (ذلكم اقسط...)
21 معطل شدن امروز براى نوشتن قرارداد، بهتر از فتنه و اختلاف فرداست . (ادنى الا ترتابوا)
22 در معاملات نقدى ، لزومى به نوشتن نيست . (اِلاّ اءن تكون تجارة حاضرة )
23 در معاملات نقدى ، اگرچه نوشتن لازم نيست ، ولى شاهد بگيريد. (فليس عليكم جناح اءلاّ تكتبوها واشهدوا اذا تبايعتم )
24 كاتب و شاهد در امان هستند و نبايد به خاطر حقّ نوشتن و حقّ گفتن مورد آزار و اذيّت يكى از طرفين قرار گيرند. (لايضارّ كاتب ولاشهيد)
25 اگر اداى شهادت و يا نوشتن قرارداد، نيازمند زمان يا تحمّل زحمتى بود، بايد شاهد و كاتب به نحوى تاءمين مالى شوند وگرنه هر دو ضرر خواهند كرد. (ولا يضارّ كاتب ولا شهيد)
26 كاتب وشاهد حقّ ندارند سند را به گونه اى تنظيم كنند كه به يكى از طرفين ضررى وارد شود. (لايضارّ كاتب ولاشهيد)
27 هرگونه خدشه در سند، از هركس كه باشد، فسق و گناه است .(فانّه فسوق )
28 كاتب و شاهد، مرزبان حقوق مردم هستند و شكستن مرزها همان خروج از مرز وفسق است .(فانّه فسوق )
29 قلب پاك و با تقوى ، همچون آينه علوم و حقايق را مى گيرد. (واتقواللّه و يعلّمكم اللّه )
30 خداوند تمام نيازهاى مادّى و معنوى شما را مى داند و بر اساس آن ، احكام و قوانين را براى شما بيان مى كند. قانون گذار بايد آگاهى عميق و گسترده داشته باشد. (واللّه بكل شى ء عليم )
تفسير آيه : (283) وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ كَاتِباً فَرِهَنٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ اءَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِى اؤْتُمِنَ اءَمَنَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لاَتَكْتُمُواْ الْشَّهَدَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ ءَاثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
ترجمه آيه : 
و اگر در سفر بوديد و نويسنده اى نيافتيد، وثيقه اى بگيريد و اگر به يكديگر اطمينان داشتيد (وثيقه لازم نيست .) پس كسى كه امين شمرده شده ، امانت (و بدهى خود را بموقع ) بپردازد و از خدايى كه پروردگار اوست پروا كند. و شهادت را كتمان نكنيد و هر كس آنرا كتمان كند، پس ‍ بى شك قلبش گناهكاراست و خداوند به آنچه انجام مى دهيد داناست .
نكته ها: 
O هرگاه براى تنظيم سند بدهى نويسنده اى نبود، مى توان از بدهكار گرو و وثيقه گرفت ، خواه در سفر باشيم يا نباشيم . بنابراين جمله ى (ان كنتم على سفر) براى آن است كه معمولا در سفرها انسان با كمبودها برخورد مى كند. نظير جمله ى (اذا حضر احدكم الموت الوصية ) يعنى هنگامى كه مرگ به سراغ شما آمد وصيّت كنيد. با اينكه مى دانيم وصيّت مخصوص زمان مرگ نيست ، لكن آخرين فرصت آن ، زمان فرا رسيدن مرگ است .
پيام ها: 
1 شرط وثيقه ، بدست گرفتن و در اختيار بودن است . (مقبوضة )(772)
2 كار از محكم كارى عيب نمى كند، در برابر طلب ، وثيقه بگيريد.(فرهان مقبوضة )
3 جايگاه افراد در احكام تفاوت دارد. براى ناشناس رهن وبراى افراد مطمئن بدون رهن . (فرهان مقبوضة فان اءمن ...)
4 نگذاريد اعتمادها و اطمينان ها در معاملات سلب شود. (فان امن بعضكم بعضا فليؤ دّ الذى اؤ تمن ) فلسفه رهن گرفتن ، اطمينان است كه اگر بدون آن اطمينان بود، رهن گرفتن ضرورتى ندارد.
5 افراد آگاه به حقوق مردم ، در برابر مظلومان مسئولند. (ولاتكتموا الشهادة )
6 آنجا كه بيان حقّ لازم است ، سكوت حرام است . (ومن يكتمها فانّه اثمٌ قلبه )
7 انحراف درونى ، سبب انحراف بيرونى مى شود. قلب گناهكار، عامل كتمان گواهى مى شود. (ولم يكتمها فانّه آثم قلبه )
8 ايمان به اينكه خداوند همه كارهاى ما را مى داند، سبب پيدايش تقوا وبيان حقايق است . (واللّه بما تعملون عليم )
تفسير آيه : (284) لِلّهِ مَا فِى الْسَّمَوَ تِ وَمَا فِى الاَْرْضِ وَإِنْ تُبْدُواْ مَا فِى اءَنْفُسِكُمْ اءَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَآءُ وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه آيه : 
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است ، تنها از آنِ خداست . (بنابراين ) اگر آنچه را در دل داريد آشكار سازيد يا پنهان داريد، خداوند شما را طبق آن محاسبه مى كند. پس هر كه را بخواهد (وشايستگى داشته باشد) مى بخشد و هر كه را بخواهد (ومستحقّ باشد) مجازات مى كند و خداوند بر هرچيزى تواناست .
نكته ها: 
O علامه طباطبائى در تفسير الميزان مى فرمايد: حالات قلبى انسان دو نوع است : گاهى خطور است كه بدون اختيار چيزى به ذهن مى آيد و انسان هيچگونه تصميمى بر آن نمى گيرد كه آن خطور گناه نيست ، چون به دست ما نيست . امّا آن حالات روحى كه سرچشمه ى اعمال بد انسان مى شود و در عمق روان ما پايگاه دارد، مورد مؤ اخذه قرار مى گيرد.
O ممكن است مراد آيه از كيفر حالات باطنى انسان ، گناهانى باشد كه ذاتا جنبه درونى دارد و عمل قلب است ، مانند كفر و كتمان حقّ، نه مواردى كه مقدّمه گناه بيرونى است .
O انسان ، در برابر روحيّات ، حالات و انگيزه هايش مسئول است و اين مطلب مكرّر در قرآن آمده است . از آن جمله :
# (يؤ اخذكم بماكسبت قلوبكم )(773) خداوند شما را به آنچه دلهاى شما كسب نموده است مؤ اخذه مى كند.
# (فانّه اثم قلبه )(774) براستى كه كتمان كننده ، دل او گناهكار است .
# (انّالسّمع و البصر والفؤ اد كلّ اولئك كان عنه مسئولا)(775) همانا گوش و چشم و دل ، هر كدام مورد سؤ ال هستند.
# (انّ الّذين يحبّون ان تشيع الفاحشة فى الّذين امنوا لهم عذابٌ اءليمٌ فى الدّنيا والاءخرة )(776) علاقه قبلى به شيوع گناه و فساد در ميان مؤ منان ، سبب عذاب دنيا و آخرت است .
O حضرت على عليه السّلام مى فرمايند: مردم بر اساس ‍ افكار ونيّات خود مجازات مى شوند.(777)
پيام ها: 
1 خداوند، هم مالك مطلق است ؛ (للّه ما فى السموات و ما فى الارض ) و هم عالم مطلق ؛ (ان تبدوا...اوتخفوه ) و هم قادر مطلق . (واللّه على كلّ شى ء قدير)
2 از كوزه همان برون تراود كه در اوست . اعمال انسان ها نشانگر طرز تفكّر و اعتقادات درونى آنهاست . (تبدوا ما فى انفسكم )
3 مربّى بايد مردم را ميان بيم واميد نگه دارد. (يغفر، يعذّب )
تفسير آيه : (285) ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَآ اءُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلُّ ءَامَنَ بِاللّهِ وَمَلََّئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ اءَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُواْ سَمِعْنَا وَاءَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
ترجمه آيه : 
پيامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ايمان دارد و همه مؤ منان (نيز) به خدا و فرشتگان و كتاب ها(ى آسمانى ) و فرستادگانش ‍ ايمان دارند (و مى گويند:) ما ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمى گذاريم (و به همگى ايمان داريم ) و گفتند: ما (نداى حقّ را) شنيديم و اطاعت كرديم ،پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانيم ) و بازگشت (ما) به سوى توست .
نكته ها: 
O در اين آيه اصول دين (توحيد، نبوّت ، معاد) بيان شده و در آيه بعد، آمادگى انسان براى انجام تكاليف الهى و درخواست رحمت و مغفرت از خدا مطرح مى شود. لذا در حديث آمده است كه اين آيه و آيه بعد ارزش خاصّى دارند و تلاوت آن دو همانند گنج است .
O تكريم پيامبر لازم است و حساب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله از ديگران جداست . لذا در اين آيه ابتدا نام رسول خدا و ايمان او آمد و سپس نام مؤ منان و عقايد آنان .
پيام ها: 
1 تبلور مكتب در رهبر است . (آمن الرّسول بما انزل اليه )
2 مبلغان دينى بايد به آنچه دعوت مى كنند، باور داشته باشند. (آمن الرسول ...)
3 نزول كتب آسمانى ، براى پرورش وتربيت انسان هاست . (من ربّه )
4 ايمان به همه انبيا لازم است ، چون تمام انبيا يك هدف دارند. (كتبه ورسله )
5 زمينه ى دريافت مغفرت الهى ، ايمان وعمل است . (سمعنا واطعنا غفرانك ربّنا)
6 در كنار ايمان و عمل ، باز هم بايد چشم اميد به رحمت و غفران الهى داشت . (سمعنا و اطعنا غفرانك ربّنا)
7 بخشش ، از شئون ربوبيّت وزمينه ى پرورش است . (غفرانك ربّنا)
تفسير آيه : (286) لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَآ إِنْ نَّسِيْنَآ اءَوْ اءَخْطَاءْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَتُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ اءَنْتَ مَوْلنَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ
ترجمه آيه : 
خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايى اش تكليف نمى كند، هركس آنچه از كارها (ى نيك ) انجام دهد به سود خود انجام داده و آنچه از كارها (ى بد) كسب كرده به ضرر خود كسب كرده است . (مؤ منان مى گويند:) پروردگارا! اگر (در انجام تكاليف چيزى را) فراموش يا خطا نموديم ، ما را مؤ اخذه مكن . پرودگارا! تكليف سنگين بر ما قرار مده ، آن چنان كه (به خاطر گناه و طغيان ) بر كسانى كه پيش از ما بودند قرار دادى . پروردگارا! آنچه را (ازمجازات ) كه طاقت تحمل آنرا نداريم ، بر ما مقرّر نكن و از ما درگذر و ما را بيامرز و در رحمت خود قرارده ، تو مولى و سرپرست مايى ، پس ما را بر گروه كافران پيروز گردان .
نكته ها: 
O گاهى منشا فراموشى ، سهل انگارى خود انسان است كه قابل مؤ اخذه مى باشد. چنانكه خداوند مى فرمايد: (كذلك اءتَتك اياتنا فنَسيتَها و كذلك اليوم تنسى )(778) آن چنانكه آيات ما بر تو آمد و تو آنها را فراموش كردى ، همانگونه امروز نيز تو به فراموشى سپرده مى شوى . لذا در اين آيه از فراموش كارى در كنار خطاكارى ، طلب آمرزش مى شود. در ضمن از مجازات هاى سنگين كه در اثر طغيان و فساد امّت هاى پيشين بر آنها تحميل شد، درخواست عفو مى شود.
در اين آيه انسان تمام مراحل لطف را از خداوند مى خواهد: مرحله اوّل عفو است كه محو آثار گناه و عقاب است . مرحله دوّم مغفرت و محو آثار گناه از روح است و مرحله سوّم بهره گيرى از رحمت پروردگار و پيروزى بر كافران مى باشد.
O (لايكلّف اللّه نفسا الاّ وُسعها) در آيات ديگر نيز فرموده است : (ما جعل عليكم فى الدين من حرج )(779) و (يريد اللّه بكم اليسر)(780) پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز فرموده است : من به دين آسان و سهل مبعوث شده ام .(781)
پيام ها: 
1 تكاليف الهى ، بيش از توان انسان نيست . (لا يكلّف اللّه نفسا الا وسعها)
اسلام ، دينِ آسانى است ، نه سخت گيرى .
2 اعمال ما آثارى دارد كه بازتابش به خود ما برمى گردد. (لها ما كسبت وعليها ما...)
3 انسان ، آزاد و صاحب اختيار است . (لها ما كسبت )
4 انجام يا ترك دستورات الهى ، سود وضررش براى خود ماست . (لها... عليها)
5 كسانى كه مى گويند: (سَمِعنا واطعَنا) وسراپا عادل ومتّقى هستند، بازهم از خطا ونسيان هاى خود نگرانند ودعا مى كنند. (ان نسينا او اءخطاءنا)
6 به تاريخ گذشتگان وحوادث تلخ آنان بنگريم تا درس عبرت گرفته وبه خدا پناه ببريم . (كما حَمَلتْه على الّذين من قبلنا)
7 آداب دعا آن است كه ابتدا به ضعف خود اقرار كنيم ؛ (لا طاقة لنا) سپس به عظمت خداوند گواهى دهيم ؛ (انت مولينا) آنگاه خواست خود را مطرح كنيم . (واعف عنّا واغفرلنا وارحمنا) 8 - پيروزى اسلام بر كفر، خواسته دائمى مؤ منان است . (وانصرناعلى القوم الكافرين )

fehrest page

back page