|
|
|
|
|
|
350-بقره ، 62 ؛ مائده ، 69 ؛ حج ، 17. 351-بقره ، 93. 352-نساء، 154. 353-اعراف ، 171. 354-بقره ، 40 و82. 355-مائده ، 12. 356-اعراف ، 163 166. 357-مائده ، 60. 358-نباء، 9. 359-بحار، ج 14، ص 787. 360-تفسير مجمع البيان و نورالثقلين و صافى ، ذيل آيه 18 سوره نباء. 361-تورات ، سِفر تثنيه ، فصل 21. 362-تفسير فخررازى ، ذيل آيه . 363-مائده ، 101. 364-تفسير نمونه ، ج 5، ص 96. 365-شرح ابن ابى الحديد، ج 18، ص 102. 366-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 89. 367-تفسير درّالمنثور، ج 1، ص 78. 368-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 88. 369-همچنان كه قرآن ، براى مؤ منان مايه ى شفا ورحمت و براى ظالمان ، موجب زيان و خسارت است . اسراء، 82. باران كه در لطافت طبعش ، خلاف نيست در باغ ، لاله رويد و در شوره زار، خَس 370-با توجّه به اينكه خشيت ، تنها برخاسته از علم است ، نه چيز ديگر: (انّما يخشى اللّه من عباده العلماء) فاطر، 28. و مولوى نيز مى گويد: جمله ى ذرّات پيدا و نهان با تو مى گويند، روزان و شبان ا سميعيم و بصيريم و هُشيم با شما نامحرمان ، ما خامُشيم طق آب و نطق خاك و نطق گل هست محسوس حواس اهل دل 371-در سوره هاى نساء آيات 80 و120 و بقره ، آيه 109 و مائده آيه 21 نمونه اى از اين آرزوها بيان شده است . 372-انفال ، 75. 373-از كلمه (دماءكم ) و(انفسكم ) استفاده مى شود، كشتن يا اخراج ديگرى در واقع كشتن و اخراج خود است . سعدى مى گويد: بنى آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش زيك گوهرند 374-در احاديث آمده است : اگر كسى ستمگر را در ظلم و ستم راهنمايى و كمك كند، در دوزخ قرين ((هامان )) وزير فرعون خواهد بود. و حتّى آماده كردن دوات و قلم براى ستمگر، جايز نيست . امام كاظم عليه السّلام خطاب به يكى از مسلمانان بزرگوار فرمود: كرايه دادن شتر به دستگاه هارون الرشيد هر چند براى سفر حج باشد، جايز نيست . تفسير اطيب البيان . 375-از آيه ى 102 سوره ى نحل معلوم مى شود كه روح القدس همان جبرئيل است . 376-هود، 91. 377-فصّلت ، 5. 378-تفسير نورالثقلين . 379-به عشق و انتظار خود مغرور نباشيد. ممكن است در مرحله ى عمل ، حالات انسان عوض شود. خداى ناكرده امروز دعاى ندبه بخواند، ولى فردا... 380-چنانكه گفته اند: ((حبّ الشى ء يعمى و يصمّ)) دوستدارى چيزى ، انسان را كور وكر مى كند. يعنى انسان ديگر حاضر نيست عيب هاى آنرا ببيند ويا بشنود. 381-مائده ، 18. 382-بقره ، 111. 383-بقره ، 80. 384-بحار، ج 28، ص 233. 385-مرگ ، همانند سفر است . راننده در صورتى از سفر مى ترسد كه يا راه را نمى شناسد، يا بنزين ندارد يا تخلّف نموده است ، يا جنس قاچاق حمل مى كند و يا در مقصد، محل سكونت ندارد. در حالى كه مؤ من واقعى ، راه را مى داند؛ (اليه المصير) سوخت بين راه دارد؛ (عمل صالحا) تخلّفاتش را با توبه جبران كرده است ، جنس قاچاق يعنى عمل خلاف ندارد و محل سكونتش را نيز مى داند؛ (جنّة الماوى ) و لذا نمى ترسد. 386-در تفسير فخر رازى دعايى از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمودند: اگر زندگى براى من نيكوست ، مرا زنده نگهدار و اگر مرگ بهتر است ، بميران . امام سجاد عليه السّلام نيز در دعاى مكارم الاخلاق از خداوند چنين مسئلت مى كند: ((الهى عمرّنى ما كان عمرى بذلةًفى طاعتك ، فاذا كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى ...)) خداوندا اگر عمر من وسيله خدمت در راه اطاعت تو باشد، عمر مرا طولانى كن ، ولى اگر عمر من چراگاه شيطان خواهد بود، آن را قطع نما. 387-تفسير راهنما. 388-انسان لجوج ، حتّى فرشتگان را متهم مى كند. فرشتگانى كه خداوند آنها را معصوم مى داند و درباره آنان مى فرمايد: (لا يعصون اللّه ما امرهم ) آنها هرگز فرمان خداوند را نافرمانى نمى كنند. (تحريم ، 6) آنان دليل دشمنى با جبرئيل را آوردن دستورات سنگين و دليل دوستى ميكائيل را آوردن دستورات سبك مى دانند. درست مانند كودك بازيگوشى كه معلّم رياضى را بد و معلّم ورزش را خوب مى پندارد با آنكه هر دو در جهت تعليم و تربيت فعاليّت مى كنند. 389-(ثمّ كان عاقبة الّذين اساؤ ا السُؤ اى ان كذّبوا بايات اللّه ...) روم ، 10. 390-اين آيه ، تسلّى خاطر براى رسول خداست كه اين گروه در پيمان شكنى و بهانه گيرى ، سابقه طولانى دارند و نبايد از اين لجاجت و بهانه گيرى تعجّب كرد. 391-سحر، به فن ظريف و دقيقى گفته مى شود كه امور را از مسير عادّى خود منحرف مى سازد. و گاهى سحر به معنى خدعه ، و باطل را در شكل و قالب حقّ آوردن ، آمده است . 392-((بابل )) نام منطقه اى حدود نجف و كربلاى فعلى بوده است . 393-در روايات نيز وارد شده كه ساحر، كافر ومجازاتش قتل است . 394-(راعنا) از ماده ى ((رعى )) به معنى مهلت دادن است . ولى يهود كلمه ى (راعنا) را از ماده ى ((الرعونة )) كه به معنى كودنى و حماقت است ، مى گرفتند. 395-آنان هرگز دوست ندارند به مسلمانان كمترين خيرى برسد، ولى در مقابل از بازگشت آنان به كفر وارتجاع واز سازشكارى وسكوت وسستى با كفّار واز به سختى افتادن آنان ، لذّت مى برند. # (ودّوالو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء) كفّار دوست دارند همانند آنها كافر شويد. نساء، 89. # (ودّوالو تدهن فيدهنون ) كفّار دوست دارند كه تو اى پيامبر نيز با آنها سازش كنى . قلم ، 9. # (ودّوا ما عنتّم ) كفّار دوست دارند كه شما مسلمين در زحمت قرار گيريد. آل عمران ، 118. # (ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلّونكم ) گروهى از اهل كتاب دوست دارند شما را منحرف نمايند. آل عمران ، 69. 396-نخبة التفاسير. 397-مائده ، 64. 398-خداوند مى تواند هرگاه اراده كند، در آفرينش ايجاد تغيير كند؛ مثلا آب را تلخ كند؛ (لو نشاء لجعلناه اجاجا) واقعه ، 70. و يا درختان را خشك سازد؛ (لو نشاء لجلناه حطاما) واقعه ، 65. و بالاتر از همه ، تمامى مردمان را نابود و گروه ديگرى را بيافريند؛ (ان يشاء يذهبكم و ياءت بخلق جديد) ابراهيم ، 19. چنانكه به گروهى از بنى اسرائيل فرمود: (كونوا قردةًخاسئين ) بقره ، 65. يعنى شما به شكل بوزينگان در آييد و آنان از شكل انسانى به صورت بوزينگان در آمدند. اين نوع تغيير و تحوّل را بنى اسرائيل در طول تاريخ زندگانى خويش بارها ديده است ، خشك شدن دريا براى عبور آنان ، اژدها شدن عصاى حضرت موسى عليه السّلام ، شكافته شدن سنگ ها و جارى شدن آب ، چگونه است اين همه را با چشم خود ديده اند، ولى اكنون با تغيير مختصرى در احكام و دستورات بهانه گيرى مى كنند؟ 399-هر گروهى به آنچه خود دارد مى بالد، و اين باليدن هاى بى جا ريشه ى بسيارى از فتنه هاست . در سوره ى مؤ منون آيه 53 ،تعبير ديگرى دارد: (كلّ حزب بمالديهم فرحون ) هر گروهى به آنچه در نزدشان هست ، شادمان است . 400-تفسير فخررازى . 401-اگر سعى در خرابى ساختمانى كه يادآور خداست ، ذلّت دنيوى و عذاب اخروى دارد، پس كسانى كه با شايعه و تهمت و تحقير، قداست مردانى را شكستند كه در جامعه يادآور خدا هستند، قطعا در همين دنيا گرفتار ذلّت و نكبت خواهند شد. 402-بقره ، 106. 403-امام باقرعليه السّلام مى فرمايد: ((انزل اللّه هذه الاية فى التطوع خاصّة )) اين آيه در مورد نماز مستحبى نازل شده است . تفسير برهان ؛ راهنما. 404-آل عمران ، 191. 405-بقره ، 177. 406-حج ، 40. 407-(وقالت اليهود عزير ابن اللّه ) توبه ، 30. 408-(وقالت النصارى المسيح ابن اللّه ) توبه ، 30. 409-(يجعلون للّه البنات ) نحل ، 57. 410-((فارادة اللّه الفعل لاغيرذلك يقول له كن فيكون بلالفظ ولانطق ولاهمّة ولاتفكّر)) كافى ، ج 1 ص 109. 411-(ان تتّقوا اللّه يجعل لكم فرقانا) انفال ، 29. 412-مدّثر، 52. 413-كافى ، ج 1 ص 215. 414-در آياتى كه قرآن از بنى اسرائيل انتقاد مى كند، كلماتى همچون ((كثير))، ((اكثر)) و((فريق ))، بكار رفته است تا حقّ افراد پاكدل و مؤ من از بين نرود. 415-كافى ، ج 1 ص 175. 416-در تفسير المنار، ج 1، ص 457 آمده است : ابوحنيفه به استناد اين آيه ، مخالف حكومت وقت (منصور عباسى ) بود و مقام قضاوت آنان را قبول نمى كرد. سپس مى گويد: ائمه ى اربعه اهل سنّت ، با حكومت هاى زمان خود مخالف بودند، زيرا آنان را ظالم مى دانستند. البتّه در منابع و متون تاريخى ، مطالبى بر خلاف ادّعاى صاحب المنار به چشم مى خورد. 417-بقره 7 40. 418-در تفسير اطيب البيان به نقل از امالى طوسى آورده است : ابن مسعود از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل مى كند كه خداوند فرمود: ((من سجد لصنم دونى ، لا اجعله اماما... انا و علىّبن ابى طالب لم يسجد احدنا لصنم قطّ)) يعنى هر كس براى بتى سجده كند من او را امام و رهبر قرار نمى دهم ... و من و على بن ابى طالب ، هيچكدام از ما هرگز به بت سجده نكرده است . 419-مضمون حديثى كه در تفسير نورالثقلين ، ج 1 ص 122، آمده است . 420-ابراهيم ، 37. 421-آل عمران ، 96. 422-نهج البلاغه ، خطبه 192. 423-در حديث مى خوانيم : رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار مى نمود، با اينكه او معصوم بود و هيچ گناهى نداشت . 424-تفسير صافى والميزان . 425-جمعه ، 2. 426-بقره ، 258. 427-انبياء، 58. 428-شعراء، 83. 429-بسيار افرادى كه اهل ايمان بودند، ولى مرتد وكافر شدند. (آمنوا ثم كفروا) نساء، 137. 430-تفسير برهان . 431-امام صادق عليه السّلام شقاق و ستيزه جويى را كفر مى داند. تفسير مجمع البيان و راهنما. 432-قصص ، 88. 433-آية اللّه جوادى ، تفسير موضوعى ، ج 5، ص 132. 434-تفسير نورالثقلين ، ج 1 ص 136. 435-همانگونه كه در روايات به كسى كه آخرت خويش را فداى دنيا كند مجنون ، و به پيروان رهبر فاسد فقير، و آن كس كه دين خود را از دست بدهد، غارت زده گفته شده است . 436-توبه ، 105. 437-احزاب ، 33. 438-نحل ، 120. 439-تفسير مجمع البيان . 440-در واژه ((لئن )) حرف لام براى جواب قسم است . 441-فتح ، 29. 442-بقره ، 159. 443-انبيا، 90. 444-تفسير نورالثقلين ، ج 1 ص 139. 445-فتح ، 2. 446-بحار، ج 22، ص 483. 447-بحار، ج 6، ص 211 و 303. 448-بقره ، 129. 449-بقره ، 40. 450-طه ، 14. 451-بقره ، 40. 452-مجادله ، 11. 453-تفسير نورالثقلين ، ج 1 ص 140. 454-مجادله ، 19. 455-تكاثر، 1. 456-حجر، 3. 457-بقره ، 45. 458-تفسير روح المعانى . 459-تفسير صافى ، ج 1، ص 111. 460-تفسير اطيب البيان ، ج 2، ص 258. 461-تفسير راهنما. 462-حديد، 4. 463-تفسير مجمع البيان . 464-آل عمران ، 168 170. 465-نهج البلاغه ، خطبه 143. 466-جنّ، 16. 467-آل عمران ، 146. 468-بقره ، 153. 469-فرقان ، 75. 470-زمر، 10. 471-بحار، ج 45، ص 46. 472-مريم ، 67. 473-انسان ، 1. 474-درّالمنثور، ج 1، ص 377. 475-معارج ، 20. 476-فقره آخر زيارت عاشورا. 477-غاشيه ، 4. 478-توبه ، 103. 479-تفسير مجمع البيان . 480-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 145. 481-تفسير تبيان ، ج 1، ص 44. 482-حج ، 29. 483-بسيارى از كارها ظاهرى يكسان دارد، امّا انگيزه اى متفاوت . نظير دويدن يوسف و زليخا به سوى درهاى بسته ، يوسف مى دود تا آلوده نشود، ولى زليخا مى دود كه آلوده شود. (فاستبقا) 484-تفسير الميزان . 485-ص ، 78. 486-اعراف ، 38. 487-يوسف ، 101. 488-بقره ، 132. 489-(و انّا لموسعون ) ذاريات ، 47. 490-(سبعاشدادا) نباء، 12. 491-(سبع سموات طباقا) ملك ، 3. 492-(اوحى فى كلّ سماء امرها) فصّلت ، 12. 493-(بغير عمد ترونها) رعد، 2. 494-(سقفا محفوظا) انبيا، 32. 495-الحاقه ، 6. 496-تفسير صفوة التفاسير، ج 1، ص 113. 497-كافى ، ج 1، ص 374. 498-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 151. 499-بحار، ج 27، ص 184. 500-مائده ، 90. 501-بقره ، 60. 502-اعراف ، 31. 503-حج ، 28. 504-نحل ، 100. 505-حجر، 42. 506-نهج البلاغه ، قصارالحكم 147. 507-تفسير صافى . 508-بقره ، 168. 509-مؤ منون ، 51. 510-وسائل ، ج 16، ص 310. 511-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 130. 512-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 145. 513-تحريم گوشت خوك و مردار و خون ، چهار بار در قرآن تكرار شده است : آيه مورد بحث و سوره هاى مائده ، 3 و انعام ، 145 و نحل ، 115. 514-نساء، 10. 515-تفسير مراغى ، ذيل آيه . 516-فرقان ، 75. 517-رعد، 24. 518-سجده ، 24. 519-بحار، ج 78، ص 6. 520-بحار، ج 1، ص 225. 521-بحار، ج 1، ص 106. 522-بحار، ج 71، ص 352. 523-بحار، ج 71، ص 325. 524-بحار، ج 108، ص 171. 525-تفسير قرطبى . 526-كافى ، ج 2، ص 665. 527-روم ، 50. 528-انفال ، 24. 529-بقره ، 154. 530-بقره ، 28. 531-در بيان فلسفه روزه نيز مى فرمايد: (لعلكم تتّقون ) بقره ، 183. 532-سفينة البحار، ((وصى )). 533-سفينة البحار، ((وصى )). 534-نهج الفصاحة ، جمله 626. 535-تفسير اطيب البيان . 536-وسائل ، ج 13، ص 352. 537-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 159. 538-كافى ، ج 2، ص 18. 539-تفسير المنار، ذيل آيه . 540-تفسير روح البيان . 541-صاحب جواهر، نقل از آية اللّه جوادى . 542و 4. تفسير مراغى ، ج 2، ص 69. 544-كافى ، ج 2، ص 100. 545-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 136. 546-بحار، ج 69، ص 380 . 547-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 164. 548-تفسير برهان ، ج 1، ص 182. 549-بحار، ج 96، ص 356. 550-خطبه ى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در جمعه آخر ماه شعبان . 551-وسائل ، ج 7، ص 119. 552-بقره ، 116. 553-الرحمن ، 29. 554-غافر، 14. 555-اعراف ، 56 . 556-انبياء، 90 . 557-اعراف ، 55 . 558-مريم ، 3 . 559-كافى ، ج 2، كتاب الدعا. 560-آنچه از اوقات مخصوصه ، يا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضيلت است ، نه انحصار به آن ايام و يا اختصاص به آن امكنه . 561-با اينكه آميزش جنسى ، در اوّل هر ماه مكروه است ، لكن در اوّل ماه رمضان مستحبّ است و شايد به خاطر اين است كه بايد به نحوى مردم را تاءمين نمود، سپس از آنان تكليف خواست . 562-اين سوره كه با جمله ى (هدىً للمتّقين ) آغاز گرديده است ، در آيات مختلف تقوا را به عنوان هدف دستورات الهى مطرح مى كند. 563-بحار، ج 77، ص 54. 564-مائده ، 42. 565-بحار، ج 104، ص 273 . 566-وسائل ، ج 12، ص 63 . 567-نهج البلاغه ، خطبه 131. 568-نهج الفصاحه ، ح 2693. 569-نهج البلاغه ، خطبه 224. 570-نهج الفصاحه ، ح 539. 571-تفسير برهان ، ج 1، ص 190. 572-تفسير مجمع البيان ، ج 2، ص 509. 573-امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه فرمودند: هرگاه هلال ماه رمضان را ديديد، روزه بگيريد و در پايان ، همين كه هلال ماه شوال را ديديد، عيد فطر بگيريد. تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 176. 574-احزاب ، 48. 575-نساء، 63. 576-توبه ، 73. 577-بقره ، 190. 578-صف ، 8. 579-بقره ، 120. 580-اسراء، 29. 581-بحار، ج 93، ص 168. 582-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 181 و برهان ، ج 1، ص 193. 583-تفسير نورالثقلين ، ج 3، ص 183. 584-كافى ، ج 4، ص 207. 585-براى تفصيل بيشتر به كتاب حج نوشته مؤ لف مراجعه شود. 586-جمعه ، 10. 587-وسائل ، ج 8، ص 9. 588-تفسير مجمع البيان ، ج 2، ص 529 ؛ نورالثقلين ، ج 1، ص 198. 589-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 199. 590-در دعاها براى نجات از آتش ، اصرار و تكرار عجيبى است . مثلا در دعاى مجير حدود هفتاد بار مى خوانيم : ((اجِرنا مِن النار يا ربّ)) پروردگارا! ما را از آتش جهنّم نجات بده . ويا در دعاى جوشن كبير كه صد بند دارد در پايان هر بند آن مى گوييم : ((خَلّصنا من النّار يا ربّ)) 591-حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: خداوند حساب همه ى خلق را يك باره مى رسد، همانگونه كه همه مردم را دفعةً رزق مى دهد. تفسير مجمع البيان ، ج 2، ص 531. 592-حج ، 41. 593-بقره ، 223. 594-تفسير احسن الحديث ، ج 1، ص 376. 595-شرح نهج البلاغه ، ج 13، ص 262. 596-بسيارى از علماى اهل سنّت ، به اين فضيلت على عليه السّلام اقرار كرده اند كه علاّمه امينى ((ره )) در الغدير (ج 2، ص 48) آنان را نام برده است ، از آن جمله امام احمدحنبل ، در مسند خود (ج 1، ص 348) مى باشد. صاحب تفسير اطيب البيان مى نويسد: در كتاب غاية المرام ، بيست حديث آمده كه نُه حديث از علماى اهل سنّت و يازده حديث از علماى شيعه است و اين آيه را درباره ى فداكارى حضرت على عليه السّلام دانسته اند. در تاريخ طبرى ، (ج 2، ص 373) نيز كه از نوشته هاى قرن سوم است ، ماجراى خوابيدن حضرت على عليه السّلام در بستر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است . همچنان كه تاريخ يعقوبى (ج 2، ص 39) موضوع را به صراحت بازگو مى نمايد. در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد (ج 4، ص 73) آمده است : معاويه چهار هزار درهم پول داد تا بگويند اين آيه در شاءن ابن ملجم نازل شده است !. تفسير نمونه ، ج 2، ص 49. 597-تفسير صافى ، ج 1، ص 241. 598-ممتحنه ، 8. 599-آل عمران ، 64. 600-بقره ، 197 . 601-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 205. 602-بقره ، 47. 603-بقره ، 61. 604-فعل مضارع نشانه ى استمرار و دوام است . 605-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 209. 606-((انّ الجنّة حفّت بالمكاره و انّ النّار حفّت بالشهوات )). تفسير كاشف ، ج 1، ص 9.31 607-تفسير منهج الصادقين ، ج 1، ص 552. 608-صافات ، 172. 609-مجادله ، 21. 610-بحار، ج 77، ص 59. 611-تفسير مواهب الرّحمن ، ج 3، ص 264. 612-فصّلت ، 11. 613-تورات ، سِفر تثنيه ، باب 13، جمله 15. 614-تورات ، سفر تثنيه ، باب 7، جمله 3. 615-تورات ، سِفر تثنيه ، باب 20، جمله 1. 616-تورات ، سِفر خروج ، جمله 26. 617-تورات ، سِفر اعداد، باب 31، جمله 34. 618-انجيل متى ، باب 10، جمله 7. 619-انجيل متى ، باب 10، جمله 39. 620-انجيل لوقا، باب 19، جمله 28. 621-انجيل لوقا، باب 22، جمله 36. 622-آل عمران ، 147. 623-مائده ، 24. 624-بقره ، 246. 625-از سنّت هاى ابراهيمى رايج در ميان عرب قبل از اسلام ، احترام گذاشتن به چهار ماه رجب ، ذى القعده ، ذى الحجّه و محرم بود كه در اين ماهها، به هيچ جنگ و قتالى نمى پرداختند. اسلام نيز اين سنّت را امضا كرد و قتال و درگيرى در اين ماهها را تحريم نمود. 626-زمر، 53 . 627-كافى ، ج 2، ص 72. 628-غافر، 7 ؛ ابراهيم ، 41. 629-بقره ، 261. 630-نساء، 18. 631-بحار، ج 81، ص 176. 632-فرقان ، 70. 633-آل عمران ، 92. 634-نحل ، 67. 635-نساء، 43. 636-مائده ، 90. 637-ترجمه مرحوم الهى قمشه اى . 638-تفسيرالميزان ، ذيل آيه . 639-تورات ، سفر لاويان ، از جمله نوزدهم تا بيست و نهم . 640-وسائل ، ج 2، ص 568. تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 178 . 641-بحار، ج 76، ص 47. 642-مائده ، 89 . 643-تفسير مجمع البيان . 644-با عنايت به همين موضوع بود كه شيخ محمود شلتوت ، مفتى اعظم مصر و رئيس دانشگاه الازهر گفت : من در مسئله طلاق ، فقه شيعه را ترجيح مى دهم . 645-مجادله ، 12. 646-من لايحضره الفقيه ، ج 3، ص 502. 647-آنان كه متجاوز به حدود و حقوق ديگران باشند، مورد مهر و محبّت خداوند قرار نمى گيرند. (انّ اللّه لايحّب المعتدين ) بقره ، 190. 648-(و من اياته ان خلق لكم من اءنفسكم اءزواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودّة و رحمةً) از آيات الهى آن است كه براى شما از خودتان ، همسرانى آفريد تا وسيله آرامش شما باشند و بين شما و آنان موّدت و رحمت قرار داد. روم ، 21. 649-كافى ، ج 3، ص 268. 650-روم ، 26 . 651-تفسير نمونه ، ج 2، ص 148 ونورالثقلين ، ج 2، ص 239. 652-بقره ، 234 . 653-تفسير اطيب البيان . 654-كافى ، ج 6، ص 105. 655-بگفته صاحب تفسير تبيان (ج 2، ص 282) تعدادشان از ده هزار بيشتر بوده است ، زيرا عرب به بيش از ده هزار ((اُلوف )) وبه كمتر از آن ((آلاف )) مى گويد. 656-كافى ، ج 8، ص 198. 657-تفسير كبير، كاشف ونمونه . 658-تفسير مجمع البيان ، ذيل آيه ى 11 سوره حديد. 659-تفسير روح المعانى . 660-نهج البلاغه ، خطبه 183. 661-تفسير روح البيان ، ج 1، ص 381. 662-بحار، ج 74، ص 311. 663-بحار، ج 100، ص 138. 664-بحار، ج 100، ص 138. 665-نمل ، 89. 666-انعام ، 160. 667-تفسير الميزان ، ج 2، ص 310. 668-آل عمران ، 181. 669-منافقون ، 7. 670-اگر مى فرمود: ((نبيّهم )) اشاره كمترى داشت كه پيامبر خاصّى است و همين كه فرمود: ((لنبىّ لهم )) اين اشاره تشديد مى شود. 671-چنانكه شيطان گفت : (انا خيرٌ منه ) اعراف ، 12. 672-در تورات ، سفر خروج ، فصل 37، درباره اين صندوق مطالبى آمده است . 673-كلمه ((سكينة )) دراين آيه با توجّه به آيات قبل كه بنى اسرائيل عازم ميدان جهاد ودفاع بودند، نشانه ى اهميّت و لزوم آرامش فكرى در جبهه است . 674-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 251. 675-تفسير درّالمنثور، ج 1، ص 764. 676-غافر، 78. 677-نساء، 41. 678-تفسير روح المعانى ، ج 3، ص 10 و تفسير الميزان ، ج 2، ص 354 . 679-تفسير نمونه ، ج 2، ص 191 ؛ الميزان ، ج 2، ص 355 . 680-صافات ، 35 . 681-بقره ، 163 . 682-انبياء، 87 . 683-نحل ، 2 . 684-فرقان ، 43. 685-حج ، 73. 686-حج ، 31. 687-كنزالعمّال ، ح 35541. 688-ثواب الاعمال ، ص 20 . 689-بحار، ج 93، ص 196. 690-بحار، ج 3، ص 7. 691-سيره ى حلبى ، ج 1، ص 387 . 692-سيره حلبى ، ج 3، ص 272. 693-نهج البلاغه ، نامه ى 31 . 694-فرقان ، 58 . 695-مفردات راغب . 696-نهج البلاغه ، خطبه 108. 697-روح البيان ، ج 1، ص 400. 698-بحار، ج 59، ص 185. 699-چون در طبع انسان ، ابتدا حالت رِخوت و چُرت پيدا مى شود، سپس خواب مى آيد، قرآن هم كلمه ى ((سِنَة )) را مقدّم بر ((نَوم )) بكار برده است . 700-اعراف ، 194. 701-قيامت ، 36. 702-تتمة المنتهى ، ص 329 . 703-بحار، ج 1، ص 225. 704-لقمان ، 25. 705-يونس ، 18. 706-امام صادق عليه السّلام فرمودند: ((نحن الشافعون )) ما هستيم آنهايى كه اذن شفاعت دارند. تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 258. 707-مدّثر، 48. 708-يونس ، 18. 709-قصص ، 25. 710-آل عمران ، 153. 711-آل عمران ، 104. 712-آل عمران ، 61. 713-نور، 63. 714-(يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السّماء) سباء، 2. (ان تخفوا ما فى صدوركم او تبدوه يعلمه اللّه ) آل عمران ، 29. (وعنده مفاتح الغيب ) انعام ، 59. ؛ (يعلم السّر واخفى ) طه ، 7. (انّه عليم بذات الصدور) هود، 5. ؛ (يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور) غافر، 19. 715-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 259. 716-تفسير برهان ، ج 1، ص 240. 717-(بل له ما فى السموات و الارض كلّ له قانتون ) بقره ، 116. و (ان يشاء يذهبكم و ياءت بخلق جديد) ابراهيم ، 19. 718-هود، 66. 719-نهج البلاغه ، خطبه ى 228. 720-(الم يعلم بانّ اللّه يرى ) علق ، 14. 721-بقره ، 111. 722-تفسير برهان ، ج 1، ص 141 . 723-بقره ، 138. 724-بقره ، 247. 725-يونس ، 9. 726-بقره ، 156. 727-يوسف ، 56. 728-بقره ، 173. 729-بحار، ج 44، ص 192. 730-توبه ، 40. 731-بقره ، 245. 732-اعراف ، 128. 733-نهج البلاغه ، خ 193. 734-مائده ، 44 و45. 735-يوسف عليه السّلام نيز در دعوت كفّار به همين معنا استدلال كرد: (ءاءربابٌ متفرّقون خيرٌ اءم اللّه الواحد القهّار) آيا صاحبان متعدّد وپراكنده بهترند يا خداى يگانه وقدرتمند؟! يوسف ، 39. 736-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 280. 737-در حديث مى خوانيم كه اجزاى مخلوط شده را بر سر ده كوه قرار داد. كافى ، ج 8، ص 305. 738-غررالحكم و تفسير روح البيان ، ج 1، ص 416 . 739-تفسيرالميزان ، ج 2، ص 406 . 740-تفسير قرطبى ونمونه ، ذيل آيه . 741-تفسيركاشف ، ج 1،ص 272. 742-تفسير پرتوى از قرآن ، ذيل آيه . 743-بحار، ج 8، ص 186. 744-تفسير برهان ، ج 1، ص 255 وراهنما. 745-تفسير فخررازى ، ذيل آيه . 746-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 287. 747-(متاع الدنيا قليل ) نساء، 77. 748-همچنان كه در سوره مدثّر آيه 48 آمده است : (ولم نك نطعم المسكين ... فما تنفعهم شفاعة الشافعين ) شفاعت شفيعان ، آنان را (كسانى كه انفاق نمى كنند) سود نمى رساند. 749-تفسير نورالثقلين ، ج 1، ص 289. 750-(ان تجتنبوا كبائر ما تنهون ... نكفّر عنكم سيئاتكم ...) نساء، 31. 751-بازنگرى اين آيه را كه تمام كردم ، هنوز قلم را به زمين نگذاشته بودم كه شخصى وارد شد وروزنامه اى بدستم داد كه از سيماى فرزانگان مطلبى نوشته بود. ديدم كه با اين آيه بسيار سازگار است ، لذا آنرا در پاورقى آوردم . آية اللّه ميرزا على آقا قاضى قدّس سرّه استاد عرفان علامه طباطبايى قدّس سرّه را در نجف اشرف ديدند كه از سبزى فروشى كاهوهاى پلاسيده ونامرغوب را خريدارى مى كند، از او پرسيدند: چرا اين كار را مى كنى ؟ فرمود: اين مغازه دار شخص فقيرى است ، مى خواهم به او كمك كنم ، لكن ميل دارم كه هم آبرويش محفوظ بماند وهم به گرفتن مال بلا عوض عادت نكند! لذا اين كاهوها را از او مى خرم كه به نوايى برسد و براى من فرق زيادى ندارد كه كاهوى تازه مصرف كنم ، يا كهنه . 752-تفسير مراغى . 753-روم ، 39. 754-آل عمران ، 130 . 755-نساء، 161 . 756-تورات ، سِفر خروج ، فصل 23 جمله 25 و سِفر لاويان ، فصل 25. 757-تفسير الميزان ، ذيل آيه . 758-وسائل ، ج 12، ص 429 . 759-كافى ، ج 5، ص 147 . 760-كنز العمّال ، ج 4، ص 104 . 761-وسائل ، ج 12، ص 430 . 762-تفسير درالمنثور، ج 2، ص 102. 763-وسائل ، ج 12، ص 423 . .764وسائل ، ج 12، ص 424 و بحار، ج 103، ص 119 . 765-الحياة ، ج 4، ص 334 . 766-نهج البلاغه ، قصار 447. 767-تفسير مراغى ، ذيل آيه . 768-تفسير الميزان . 769-تفسير فى ظلال القرآن . 770-تفسير برهان . 771-كنزالدقائق ، ج 2، ص 467. 772-امام باقرعليه السّلام فرمود: ((لارهن الاّمقبوضة )) رهن ، بدون قبض نمى شود.تهذيب ، ج 7، ص 176. 773-بقره ، 225. 774-بقره ، 283 . 775-اسراء، 36 . 776-نور، 19 . 777-نهج البلاغه ، خطبه ى 75. 778-طه ، 126 . 779-حج ، 78. 780-بقره ، 185. 781-((بعثنى بالحنيفية السهلة السمحة )) بحار، ج 22، ص 263.
|
|
|
|
|
|
|
|