|
|
|
|
|
|
تفسير آيه : (187) اءُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الْصِّيَامِ الْرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ اءَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اءَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ اءَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُلَكُمْ وَ كُلُواْ واشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمْ الْخَيْطُ الاَْبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الاَْسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ اءَتِمُّواْ الْصِّيَامَ إِلَى الَّيْلِ وَلاَ تُبَشِرُوهُنَّ وَ اءَنْتُمْ عَكِفُونَ فِى الْمَسَجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ ءَايَتِهِ لِلْنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ترجمه آيه : در شب هاى روزه (ماه رمضان )، آميزش با همسرانتان براى شما حلال شد، آنها براى شما (همچون ) لباسند و شما براى آنها (همچون ) لباس . خداوند مى دانست كه شما به خود خيانت مى كرديد (وآميزش را كه ممنوع بود، بعضا انجام مى داديد) پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت . اكنون (مى توانيد) با آنها هم بستر شويد و آنچه را خداوند بر شما مقرّر فرموده ، طلب كنيد. و بخوريد و بياشاميد تا رشته سفيد از رشته سياه (شب ) براى شما آشكار گردد. سپس روزه را تا شب به اتمام رسانيد. و در حالى كه معتكف در مساجد هستيد، با زنان آميزش نكنيد. اين حدود واحكام الهى است پس (به قصد تجاوز وگناه ) به آن نزديك نشويد. خداوند اين چنين آيات خودرا براى مردم ، روشن مى سازد، باشد كه پرهيزگار گردند. نكته ها: O در آغاز اسلام ، در شب و روز ماه رمضان ، آميزش با همسر ممنوع بود و همچنين در ساعت معيّنى از شب مى توانستند افطار كنند و اگر خوابش مى گرفت بعد از بيدارى حقّ غذا خوردن نداشت . برخى مسلمانان عليرغم ممنوع بودن آميزش جنسى اين كار را انجام مى دادند، ولى برخى ديگر با وجود زحمت و سختى ، از خوردن در شب بعد از بيدارى خوددارى مى كردند. يكى از ياران پيامبر به نام مطعم بن جبير هنگام افطار به علّت دير حاضر شدن غذا خوابش برد، وقتى بيدار شد گفت : من ديگر حقّ غذا خوردن ندارم و فردا را بدون غذا روزه گرفت و براى كندن خندق اطراف مدينه حاضر شد. در بين كار به علّت شدّت ضعف از حال رفت و بيهوش شد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بسيار متاءثّر شد و اين آيه نازل گرديد كه غذا خوردن تا طلوع فجر آزاد است و آميزش با همسران در شب هاى ماه رمضان مانع ندارد. خداوند متعال مى داند كه شما به خويشتن خيانت مى كرديد و قدرت صبر و خوددارى نداشته و نداريد، به همين دليل تكليف را بر شما آسان و گذشته ى شما را عفو نمود. O اعتكاف ، به معناى بريدن از دنيا و پناهنده شدن به خداست . پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله با گرفتارى ها و مشكلاتى كه داشتند، گاهى در مسجد براى چند روز معتكف مى شدند و بدين وسيله روح خود را صفا و آرامش بيشتر مى دادند. از آنجا كه در غير حال اعتكاف نيز آميزش در مسجد ممنوع است . به نظر مى رسد مراد از كلمه ((عاكفون )) همان سكونت در مسجد باشد، نه اعتكاف به معناى عبادت مخصوص . O در تشبيه همسر به لباس ، نكات و لطايف بسيارى نهفته است : # لباس بايد در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نيز بايد كفو انسان و متناسب با فكر و فرهنگ و شخصيّت انسان باشد. # لباس مايه ى زينت و آرامش است ، همسر وفرزند نيز مايه ى زينت و آرامش خانواده اند. # لباس عيوب انسان را مى پوشاند، هريك از زن و مرد نيز بايد عيوب و نارسايى هاى يكديگر را بپوشانند. # لباس انسان را از سرما و گرما حفظ مى كند، وجود همسر نيز كانون خانواده را گرم و زندگى را از سردى مى رهاند. # دورى از لباس ، مايه ى رسوايى است ، دورى از ازدواج و همسر نيز سبب انحراف و رسوايى انسان مى گردد. # در هواى سرد لباس ضخيم و در هواى گرم لباس نازك استفاده مى شود، هر يك از دو همسر نيز بايد اخلاق و رفتار خود را متناسب با نياز روحى طرف مقابل تنظيم كند؛ اگر مرد عصبانى است ، زن با لطافت با او برخورد كند و اگر زن خسته است ، مرد با او مدارا كند. # انسان بايد لباس خود را از آلودگى حفظ كند، هر يك از دو همسر نيز بايد ديگرى را از آلوده شدن به گناه حفظ نمايد. پيام ها: 1 تخفيف وآسان گيرى در احكام ، از ويژگى هاى دين اسلام است . (اُحلّ لكم ) 2 رعايت ادب در سخن ، از ويژگى هاى قرآن است . (رفث ) به معناى سخن گفتن پيرامون مسائل زناشويى است كه در آيه به كنايه از آميزش آمده است . 3 هر كجا خواستيد راهى را ببنديد، يك راه مشروع را باز بگذاريد. چون خداوند در روز رمضان ، آميزش را ممنوع مى كند، لذا در شب آنرا مجاز مى شمرد.(561) (اُحلّ لكم ليلة الصيام الرفث ) 4 عبادتِ روز و لذّت مشروع شب ، نشانه ى جامعيّت دين است . در يك آيه هم احكام روزه وهم مسائل زناشويى آمده است . (احلّ لكم ليلة الصيام الرفث الى نسائكم ) 5 اسلام به نيازهاى طبيعى توجّه كامل دارد. (الرفث الى نسائكم ) 6 نياز زن و مرد به يكديگر، دو طرفه است و هريك براى پوشش نيازهاى طبيعى خود به ديگرى نيازمند است . (هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ) 7 خداوند از جزئيات كارهاى انسان آگاه است . (علم اللّه انكم ) 8 انسان ، جايزالخطا وغريزه جنسى در او قوى است . (كنتم تختانون انفسكم ) 9 ترك فرمان خدا، خيانت و ظلمى است به خود ما. (تختانون انفسكم ) 10 در آميزش و فرزند خواهى ، براى خداوند تكليف معيّن نكنيد كه پسر باشد يا دختر. (و ابتغوا ما كتب اللّه لكم ) 11 حتّى آميزش جنسى بايد هدفدار باشد. (وابتغوا ما كتب اللّه لكم ) 12 معيار احكام اسلامى ، معيارهاى عمومى ، طبيعى و ساده است . پيدا شدن سپيده ى صبح يا تاريكى شب را، هركس در هر كجا باشد مى تواند بفهمد. (يتبيّن لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود) 13 نقش زمان بندى را در عبادات فراموش نكنيم . (اتموا الصيام الى الليل ) 14 اعتكاف ، سكونت در مسجد است ، مشروط به روزه گرفتن . (عاكفون فى المساجد) 15 پيشگيرى از گناه لازم است . قرآن مى فرمايد: به گناه نزديك نشويد. چون نزديك شدن به گناه همان و افتادن در آن همان . (فلا تقربوها) 16 تقوى ، فلسفه ى احكام الهى است . روزه براى تقواست ، آميزش جنسى مشروع نيز براى تقواست .(562) (لعلهم يتقون ) 17 عمل به دستورات الهى ، بستر رشد و تقوا مى باشد. (لعلهم يتقون ) تفسير آيه : (188) وَلاَ تَاءْكُلُوَّاْ اءَمْوَلَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَآ إِلَى الْحُكَّامِ لِتَاءْكُلُواْ فَرِيْقاً مِّنْ اءَمْوَلِ الْنَّاسِ بِالاِثْمِ وَاءَنْتُمْ تَعْلَمُون ترجمه آيه : واموال يكديگر را به باطل (و ناحقّ) در ميان خودتان نخوريد و اموال را به (عنوان رشوه ، به كيسه ) حاكمان وقاضى ها سرازير نكنيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه خود مى دانيد (كه خلاف مى كنيد). نكته ها: O ((تدلوا)) به معناى سرازير كردن دَلو در چاه است كه در اين آيه ، رشوه به قاضى به آن تشبيه شده است . مراد از ((اموال النّاس )) هم اموال عمومى است وهم اموال خصوصى . علاوه بر آنكه رشوه براى گرفتن حقوق غيرمالىِ مردم نيز ممنوع است . رشوه O رشوه ، يكى از گناهان بزرگى است كه مفاسد اجتماعى متعدّدى را به دنبال دارد، از جمله : حذف عدالت ، ياءس و نااميدى ضعفا، جراءت و جسارت اقويا، فساد و تباهى حاكم و قاضى ، از بين رفتن اعتماد عمومى . با توجّه به اين آثار و عوارض منفى ، در روايات شديداً از اين عمل انتقاد شده است . رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السّلام فرمود: ((يا على ثمن الميتة والكلب والخمر و مهر الزانية والرشوة فى الحكم ))(563) اى على ! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ ، شراب ، زنا و رشوه يكسان و حرام است . همچنين على عليه السّلام در ذيل آيه شريفه ى (اكّالون للسّحت )(564) فرمود: رشوه خواران كسانى هستند كه مشكل مردم را حل نموده و در برابر، هداياى آنان را مى پذيرند.(565) امام صادق عليه السّلام رشوه را در حد كفر به خدا مى داند. و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله رشوه دهنده و گيرنده و واسطه را لعنت كرد و فرمود: بوى بهشت به صاحب رشوه نمى رسد. در حديث ديگر مى خوانيم : هر حاكمى كه نسبت به گرفتارى هاى مردم بى تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او مى پوشاند و اگر هديه قبول كند تا كار مردم را انجام دهد، در زنجير است و اگر رشوه بگيرد، مشرك مى باشد.(566) حضرت على عليه السّلام رشوه گيرنده را از حقّ ولايت محروم مى داند.(567) و در جاى ديگر آن حضرت فرمودند: هيچ گروهى گرفتار رشوه نشدند، مگر آنكه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانى شدند!(568) O بعضى براى توجيه خلاف خود، نام هاى مختلف بر رشوه مى گذارند، از جمله : هديه ، تحفه ، حقّالزحمه ، چشم روشنى و... . شخصى به نام ((اشعث بن قيس ))، حلوائى به در خانه على عليه السّلام به عنوان هديه آورد تا در محكمه شايد امام به نفع او حكم صادر كند. امام فرمود: به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را بر من ببخشند تا پوست جوى را به ناحقّ از دهان مورچه اى بگيرم اين كار را نخواهم كرد.(569) O شخصى به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله گفت : من متصدى و مسئول كارى هستم ، مردم برايم هدايايى مى آورند، چگونه است ؟! حضرت در جواب فرمود: چه شده است كه عُمّال ما از هدايا سخن مى گويند! آيا اگر در خانه مى نشستند كسى به آنان هديه مى داد؟!(570) پيام ها: 1 مالكيّت بايد از راه صحيح باشد. مانند: حيازت ، تجارت ، زراعت ، صنعت ، ارث ، هديه ، امثال آن ، ولى تصرف از طريق باطل و رشوه ايجاد مالكيّت نمى كند. (لا تاكلوا اموال الناس بالباطل ) 2 جامعه در حكم يك پيكر واحد است . (بينكم ، اموالكم ) 3 رشوه ، حرام است و انسان حقّ ندارد براى تصاحب اموال مردم رشوه دهد. (تدلوا بها الى الحكام لتاكوا فريقا من اموال الناس ) 4 اسلام ، مردم را مالك اموالشان مى داند. (اموال الناس ) 5 لغزش هاى آگاهانه خطرناك است . (وانتم تعلمون ) تفسير آيه : (189) يَسْئَلُونَكَ عَنِ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِاءَنْ تَاءْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَاءْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ اءَبْوَبِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ترجمه آيه : درباره (حكمت ) هلال هاى ماه از تو سؤ ال مى كنند، بگو: براى آن است كه مردم اوقات (كارهاى خويش ) و زمان حج را بشناسند. (اى پيامبر به آنان بگو:) نيكى آن نيست كه (در حال احرام حج ،) از پشت خانه ها وارد شويد، بلكه نيكى آن است كه تقوى پيشه كنيد و از درها وارد خانه ها شويد، از خداى بترسيد،باشد كه رستگار شويد. نكته ها: O كلمه ((مواقيت )) جمع ((ميقات )) به زمان يا مكانى معيّن گفته مى شود كه براى انجام كارى مشخّص شده باشد. O در اين آيه ضمن پاسخگويى به سؤ ال گروهى از مردم كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله درباره هلال ماه مى پرسيدند، به مواردى اشاره دارد كه با هم آن را بررسى مى كنيم : اى پيامبر! به آنها كه از فايده ى جلوه هاى مختلف ماه مى پرسند، بگو: آن تغييراتى كه در ماه پديد مى آيد، براى مردم وسيله ى وقت شناسى و تقويم همگانى و طبيعى است . يكى از امتيازات اسلام اين است كه برنامه هاى خود را با مقياس هاى طبيعى ، عمومى و مجانى طرح مى كند، مثلاً براى تعيين مقدار آب كُر، وَجب را مقياس قرار مى دهد و يا براى تشخيص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشيد را مطرح مى كند. و براى آغاز و انتهاى ماه رمضان و يا ايام حج ، هلال ماه را ملاك قرار داده است .اشكال مختلف ماه نيز، حكم يك نوع تقويم عمومى را دارد كه در اختيار همه است . نياز به تقويم و تاريخ ، لازمه ى زندگى اجتماعى است و بهترين وسيله عمومى براى اين تقويم همين است كه افراد اعمّ از باسواد و بى سواد در هر كجاى عالم با يك نگاه و در يك لحظه بتوانند روزهاى ماه را تشخيص دهند. سپس مى فرمايد: نيكى در آن نيست كه در حال احرام ، به جاى استفاده از دَر براى ورود به خانه ، از پشت خانه و بيراهه وارد شويد واين عقيده ، خرافه اى بيش نيست كه در حال احرام بايد از پشت خانه ها وارد شد. O هر كارى راهى دارد و بايد از مجراى طبيعى و راهش وارد شد. براى انجام هركار زمان مناسب ، شيوه مناسب و رهبر مناسب لازم است . همانگونه كه زمان از طرف خداوند به وسيله ماه و هلال معيّن مى شود، رهبرى نيز بايد از طرف خداوند تعيين شود. بنابراين معناى آيه چنين است : از هلال براى وقت شناسى استفاده كنيد و در روش انجام امور، به دستورات آسمانى و رهبران مراجعه كنيد و بيراهه نرويد. سعادت و خوشبختى ، راهى دارد كه بايد از راهش وارد شد و در انتخاب زمان ، روش و رهبر از خدا بترسيد تا شايد رستگار شويد. امام صادق عليه السّلام فرمود: مراد از آيه (واتوا البيوت من ابوابها) آن است كه هر كارى را از راهش وارد شود.(571) و امامان معصوم عليهم السّلام فرمودند: ما آل محمّد باب خداوند هستيم . وپيامبرصلّى اللّه عليه و آله فرمودند: من شهر علمم و على درب آن است .(572) O در اين آيه جمله (واتوا البيوت من ابوابها) ميان دو ((تقوى )) قرار گرفته است ، شايد اين رمز آن باشد كه شناخت راه كار و ورود و خروج در امور، نياز به تقواى فوق العاده دارد و كسانى كه تقواى كمى داشته باشند بازهم بى راهه مى روند. O شايد معناى آيه چنين باشد: مردم كه درباره هلال از تو مى پرسند، جوابى درخور فهم آنان بگو كه اين هلال راهى است براى شناخت زمان و نظم امور دينى .امّا اگر مى خواهيد چگونگى تغييرات ماه را بفهميد، بايد از راهش وارد شويد و مطالعه كنيد و درس بخوانيد. اين مطلب را قرآن در اين قالب بيان فرمود كه برّ و نيكى ، بيراهه رفتن نيست ، بلكه بايد هركارى را از راهش وارد شد و راه شناخت تغييرات جوّى ، تحصيلات در اين باره است . پيام ها: 1 حركت كرات و ماه ، داراى برنامه و زمان بندى دقيقى است كه مى تواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگى مردم مؤ ثر باشد.(573) (قل هى مواقيت للناس ) 2 اگر جمادات وكرات آسمانى نظم دارند وبراى انتظام امور انسان ها جهت گيرى شده اند، شرط انصاف نيست كه ما موجوداتى بى نظم وبى حساب و رها باشيم . (قل هى مواقيت للناس ) 3 در پاسخ به سؤ الات ، جوابى دهيد كه سؤ ال كننده بفهمد و مورد نيازش باشد. (قل هى مواقيت للناس ) 4 اسلام ، با آداب و رسوم جاهلى و خرافى مبارزه مى كند. (ليس البر بان تاءتوا البيوت من ظهورها) 5 برّ و نيكى را نبايد از خرافات ، عادات و سيره نياكان بدست آورد، بلكه راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحى و رهبران معصوم عليهم السلام و شيوه هاى منطقى است . (ليس البرّ... و لكن البرّ) 6 هرگاه راهى را بستيد، راه صحيحى را نشان بدهيد. (ليس البر... ولكن البر) 7 ارزش مفاهيم دينى ، زمانى است كه در افراد جلوه كند. بجاى اينكه بگويد: نيكى تقواست ، فرمود: نيكى ، متّقى است . (ولكن البر من اتقى ) 8 بيراهه رفتن تقوا نيست . اگر از سيره عقلا واولياى خدا سرپيچى كنيم ونام آنرا تقوى وخودسازى بگذاريم منحرف شده ايم . (اتوا البيوت من ابوابهاواتقوا اللّه ) 9 بكارگيرى روشهاى نادرست و غير منطقى براى انجام امور، خلاف تقواست . (واتوا البيوت من ابوابها واتقوا اللّه ) 10 حفظ وقت و مراعات نظم در كارها و عبادات ، يكى از مصاديق تقوى و فلاح است . (مواقيت للناس ... لعلّكم تفلحون ) 11 رستگارى ، نهايت تكامل است . بسيارى از دستورات ، براى رسيدن به تقواست ، ولى در اين آيه ، تقوى مقدّمه ى رستگارى است . (اتقوا اللّه لعلّكم تفلحون ) تفسير آيه : (190) وَقَتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُوَّاْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ترجمه آيه : و در راه خدا با كسانى كه با شما مى جنگند، بجنگيد ولى از حدّ تجاوز نكنيد، كه خداوند تجاوزكاران را دوست نمى دارد. نكته ها: O در اين آيه ضمن تصريح به ضرورت دفاع و مقابله در برابر تجاوز ديگران ، يادآور مى شود كه در ميدان جنگ نيز از حدود و مرزهاى الهى تجاوز نكرده و متعرض بيماران ، زنان ، كودكان و سالمندانى كه با شما كارى ندارند نشويد. قبل از دعوت آنان به اسلام ، دست به اسلحه نبريد و شروع كننده جنگ نباشيد و مقرّرات و عواطف انسانى را حتّى در جنگ مراعات كنيد. O بعضى از صفات ، در شرايط مختلف ارزش خود را از دست مى دهند؛ مثلا ترحّم يك ارزش است ، ولى ترحّم بر پلنگ تيز دندان ، ستمكارى بر گوسفندان است . و يا علم يك ارزش است ، لكن گاهى ندانستن ارزش مى شود. مثلا شبى كه حضرت على عليه السّلام در بستر پيامبرصلّى اللّه عليه و آله به جاى آن حضرت خوابيد و پيامبر خدا هجرت نمودند، ارزش اين فداكارى بدان است كه حضرت على نداند كه كشته مى شود يا نه . و اگر بداند كه او را نمى كشند، افراد عادّى نيز حاضرند چنين عملى را انجام بدهند. به هر حال هر يك از سخاوت و شجاعت ممكن است در شرايطى كم ارزش يا پرارزش يا بى ارزش شود، لكن تنها صفتى كه هرگز از ارزش نمى افتد، مسئله ى عدالت است كه در هر زمان و مكان و نسبت به هر فرد، دوست يا دشمن يك ارزش است . O در اسلام براى برخورد با دشمن مراحلى تعيين شده است : 1 بى اعتنايى . (دع اءذاهم )(574) 2 اعراض . (فاعرض عنهم )(575) 3 خشونت . (واغلظ عليهم )(576) 4 جنگ . (فقاتلوا الّذين يقاتلونكم )(577) O جنگ مسلمين ، براى دفاع از خود و دين خداوند است ، لكن هدف دشمن از جنگ ، خاموش كردن نور خدا؛ (ليطفؤ ا نور اللّه بافواههم )(578) وبه تسليم كشاندن مسلمانان است . (لن ترضى عنك اليهود و لا النصارى حتّى تتّبع ملتهم )(579) پيام ها: 1 دفاع و مقابله به مثل ، از حقوق انسانى است . اگر كسى با ما جنگيد ما هم با او مى جنگيم . (قاتلوا... الذين يقاتلونكم ) 2 هدف از جنگ در اسلام ، گرفتن آب و خاك و يا استعمار و انتقام نيست ، بلكه هدف ، دفاع از حقّ با حذف عنصرهاى فاسد و آزادسازى افكار و نجات انسان ها از خرافات و موهومات مى باشد. (فى سبيل اللّه ) 3 حتّى در جنگ بايد عدالت وحقّ رعايت شود. (قاتلوا... لاتعتدوا) بارها قرآن با جمله ى ((لاتعتدوا)) سفارش كرده كه در انجام هر فرمانى از حدود ومرزها تجاوز نشود. 4 ظلم و ستم ، رشته ى محبّت الهى را پاره مى كند. (ان اللّه لا يحبّ المعتدين ) 5 تنها حضور در جبهه سبب قرب الهى نيست ، بلكه محبوبيّت نزد پروردگار زمانى است كه در جنگ عادل باشيم و حقوق را رعايت كنيم . (لا تعتدوا ان اللّه لا يحبّ المعتدين ) 6 در جنگ ، هدف بايد فقط خدا باشد، نه هوسها، تعصّب ها، غنائم ، ريا و سمعه . (فى سبيل اللّه ) 7 حتّى در دفاع از حقّ طبيعى خود، بايد خدا را در نظر گرفت . با آنكه آنان جنگ را عليه شما آغاز كردند و شما بايد دفاع كنيد، ولى باز هم ((فى سبيل اللّه )) باشد. تفسير آيه : (191) واقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَاءَخْرِجُوهُمْ مِّنْ حَيْثُ اءَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ اءَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ تُقَتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَآءُالْكَفِرِينَ ترجمه آيه : و آنها را (بت پرستانى كه از هيچ جنايتى ابا ندارند،) هركجا يافتيد بكشيد و از (مكّه ) همان جايى كه شما را بيرون كردند، آنها را بيرون كنيد و فتنه (شرك و شكنجه ) از قتل بدتر است . و نزد مسجدالحرام با آنها جنگ نكنيد، مگر آنكه آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما جنگ كردند، آنها را (در آنجا) به قتل برسانيد. چنين است جزاى كافران . نكته ها: O اين آيه فرمان قتل و اخراج مشركان را از مكّه صادر و دليل آن را چنين بيان مى كند كه آنان سالها شما را شكنجه و آواره كرده اند و شكنجه از قتل سخت تر و شديدتر است . پس شما نبايد در مبارزه و جنگ با آنها سستى نشان دهيد. سؤ ال : چرا شكنجه از قتل سخت تر است ؟ پاسخ : در قتل ، انسان از دنيا جدا ولى به آخرت مى رسد، لكن در شكنجه ، انسان نه به آخرت مى رسد و نه از دنيا كام مى گيرد. پيام ها: 1 مقابله به مثل و خشونت با دشمن در مواردى لازم است . (واقتلوهم ) 2 دفاع عادلانه ، تنها جبهه و جنگ نيست . (و اقتلوهم حيث ثقفتموهم ) 3 حقّ وطن ، از حقوق انسانى مورد پذيرش اديان است . (اخرجوكم ) 4 فتنه انگيز، مثل محارب است و بايد به اشد وجه مجازات شود. (واقتلوهم ... اخرجوهم ... والفتنة اشد من القتل ) 5 حرم و مسجدالحرام مقدّس است ، امّا خون مسلمانان مقدّس تر؛ و در اينجا مسئله اهمّ و مهمّ مطرح است . (لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتّى يقاتلوكم ) 6 همانگونه كه در اصلِ جنگ نبايد شما پيش دستى كنيد، در شكستن مقدّسات هم نبايد شما پيش دستى نمائيد. (حتى يقاتلوكم ) تفسير آيه : (192) فَإِنِ انْتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ترجمه آيه : و اگر دست كشيدند، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است . نكته ها: O در اينكه مشركان بايد از چه چيز دست بردارند تا بخشيده شوند، دو احتمال وجود دارد: الف : از جنگ و فتنه . به دليل آيات قبل كه سخن از جنگ بود. ب : از كفر. به دليل دريافت مغفرت الهى كه مخصوص مؤ منان است . پيام ها: 1 مسلمانان بايد آتش بس واقعى دشمنان را بپذيرند. (فان انتهوا) 2 اسلام ، راه بازگشت را حتّى براى كفّار باز گذارده است . (فان انتهوا... ) 3 اگر كفّار دست از فتنه و جنگ برداشته يا ايمان آوردند، آنان را به كارهاى قبل ملامت نكنيد. (فان اللّه غفور رحيم ) 4 انسان بايد خود زمينه ى دريافت رحمت الهى را بوجود آورد. (فان انتهوا فان اللّه غفور رحيم ) تفسير آيه : (193) وَقَتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الْدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انْتَهُواْ فَلاَ عُدْوَنَ إ لاَّ عَلَى الْظَّلِمِينَ ترجمه آيه : و با آنها بجنگيد تا فتنه (بت پرستى وسلب آزادى از مردم ،) باقى نماند ودين ، تنها از آنِ خدا شود. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد. زيرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست . نكته ها: O هدف اسلام از جنگ ، كشور گشايى و كسب غنائم يا انتقام گيرى نيست ، بلكه غرض از جنگ و جهاد در اسلام ، برچيده شدن بساط شرك و كفر است . فتنه به معناى شرك ، كفر، آزمايش و شكنجه آمده است . در اين آيه مى فرمايد: اگر مشركان دست از فتنه و قتال برداشتند، ديگر با آنها دشمنى و جنگ نخواهد شد. زيرا برخورد نظامى تنها با ستمكاران و متجاوزان است . O تعبير به عدوان ، به خاطر رفتار آنهاست وگرنه اسلام اهل عدوان نيست . مثل اينكه مى گوييم : جواب بدى ، بدى است . با اينكه جواب بدى با بدى ، عدالت است ، لكن به خاطر عمل او، نامش را بدى مى گذاريم . پيام ها: 1 هدف از جنگ در اسلام ، برچيدن شرك و فتنه و استقرار دين و قانون خداست . (حتى لا تكون فتنة ) 2 پاكسازى ، قبل از بازسازى است . ابتدا فتنه برداشته شود تا بعد دين الهى مستقر گردد. اوّل كفر به طاغوت ، بعد ايمان به خدا. (حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه ) 3 راه برگشت و توبه بر هيچ كس و در هيچ شرايطى بسته نيست . حتّى دشمن سرسخت نيز اگر تغيير مسير دهد، خداوند او را مورد عفو قرار مى دهد. (فان انتهوا فلا عدوان ...) 4 در آيه ى قبل بخشش خداوند نسبت به گناه كفّار مطرح شده است ؛ (فانّ اللّه غفور رحيم ) در اين آيه به مردم سفارش مى كند كه در صورت دست برداشتن دشمن از جنگ ، شما هم از جنگ صرف نظر كنيد. (فلاعدوان ) تفسير آيه : (194) الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالْشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوَّاْ اءَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ترجمه آيه : ماه حرام در برابر ماه حرام و (اگر دشمنان احترام آنرا شكستند و با شما جنگ كردند، شما نيز حقّ داريد مقابله به مثل كنيد. زيرا) حرمت ها را (نيز) قصاص است وهركس به شما تجاوز كرد، به مانند آن تجاوز، بر او تعدى كنيد و از خدا بپرهيزيد (كه زياده روى نكنيد) و بدانيد كه خداوند با پرهيزگاران است . نكته ها: O قبل از اسلام در ميان عرب ها، هر سال چهار ماه احترام خاصّى داشت كه در آن ماهها جنگ ، حرام و ممنوع بود، سه ماه آنها پى درپى كه عبارتند از ذى القعده ، ذى الحجّه و محرم ، و يكى هم ماه رجب كه جداست . حتّى يكى از علل تسميه ماه ذى القعده آن گفته اند كه در اين ماه قعود از جنگ لازم است . اسلام اين سنّت را پذيرفت و در هر سال چهار ماه را آتش بس اعلام نمود، ولى دشمن هميشه در كمين است تا از فرصت ها سوء استفاده كند و چه بسا با خود فكر كند كه چون مسلمانان در اين ماهها موظف به رعايت آتش بس هستند، پس به آنها حمله كنيم . اين آيه مى فرمايد: اگر مخالفان شما در اين چهار ماه به شما هجوم آوردند، شما نيز در برابرشان بايستيد و در همان ماهها با آنان بجنگيد و ماه حرام را در برابر ماه حرام قرار دهيد. زيرا حرمت خون مسلمانان و حفظ نظام اسلامى از حرمت اين ماهها بيشتر است ، و هركس حرمت ها را شكست بايد مورد قصاص قرار گيرد. سپس به عنوان يك قانون كلّى مى فرمايد: هركس به شما تجاوز كرد، به همان مقدار به او تعدّى كنيد. و تقوا داشته باشيد و بيش از مقدار لازم قصاص نكنيد و بدانيد كه خداوند با متّقين است . O صاحب مجمع البيان در ذيل آيه مى گويد: در مورد غصب نيز مى توان با استدلال به اين آيه تقاص كرد، يعنى از مال غاصب تقاص نمود. پيام ها: 1 همه ى زمان ها يكسان نيستند، حرمت بعضى ماهها بايد حفظ شود. (الشهر الحرام ) 2 در اسلام بن بست وجود ندارد. حفظ اسلام و جان مسلمان ها بر حفظ احترام مكان ها و زمان ها مقدّم است . (فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه ) 3 اسلام ، دين تجاوز و تعدّى نيست ، ولى تعدّى و تجاوز ديگران را نيز نمى پذيرد. (فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه ) 4 حتّى در برخورد با دشمنان ، عادل باشيم . (فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم ) 5 سيستم قانون گذارى بايد به نحوى باشد كه موجب ياءس مسلمين وجراءت كفّار نگردد واصل مقابله به مثل به همين خاطر است . (فاعتدوا... بمثل ما اعتدى ) 6 رعايت تقوى حتّى به هنگام جنگ ، از اصول تربيتى اسلام است . (اتّقوا اللّه ) 7 اگر در جنگ از مرز عدالت خارج نشويد، از امدادهاى الهى نيز برخوردار خواهيد بود. و گمان نكنيد عدالت و تقوى پيروزى شما را به تاءخير مى اندازد. (بمثل ما اعتدى ... واتقوا... و اعلموا ان اللّه مع المتّقين )
|
|
|
|
|
|
|
|