|
|
|
|
|
|
‹ صفحه 107 › پروردگارا ! و از تو مى خواهم بنامى كه بندهو پيامبرت سليمان بن داود آنگاه كه گفت : " پروردگارا سلطنت و پادشاهى بزرگىبه من عطا فرما كه بعد از من به كسى عنايت نمى نمايى بدرستى كه تو عطا كننده هستى" ، تو را بدان نام خواند . و دعايش را اجابت و مخلوقات را مطيع أو گردانده ،و باد را مركب أو قرارداده ، و زبان پرندگان را به أو تعليم نمودى ، و جن را مسخرأو كردى ، كه گروهى بناء وعده اى غواص و بعضى را به اسارت در آورد ، اين فضل واحسان تو بود نه عنايت شخص ديگرى . و به أو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد وخاندانش درود فرست ، و قلبم را هدايت كرده ، و جانم را از پراكندگى دور دار ، وامورم را كفايت و ترسم را امنيت بخش ، و اسارتم را مبدل به رهايى كرده و پشتم راقوى گردان ، و به من مهلت ده ، و دعايم را اجابت و سخنم را بشنو ، و جهنم راجايگاه و دنيا را مهمترين مقصد من قرار مده ، و روزيم را گسترده و اخلاقم را نيكوو مرا از اسارت رهايى بخش ، تو آقا و مولا و آروزى منى . پروردگارا ! و از تو مىخواهم بنامت كه ايوب در هنگامى كه بعد از سلامتي بلا ، و بعد از عافيت بيمارى ، وبعد از گشايش زندگى سختى بر أو مسلط شد ، تو را بدان نام خواند ، پس نا راحتيش رابر طرف و خانواده ‹ صفحه 109 › و همانند آن را به دو بخشيدى ، در هنگامى كهتو را مشتاقانه و با اميدوارى به فضلت خواند و ناراحتيش را بر تو عرضه داشت و گفت: " پروردگارا رنج و بلا مرا فراگرفته و تو مهربانترين مهربانان هستى ". پس دعايش را اجابت و ناراحتيش را بر طرف و به دو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمدو خاندانش درود فرست و ناراحتيم را بر طرف و در جانم و خانواده ، و اموال وفرزندان و برادرانم سلامتي و عافيت عطا كن ، عافيتى كه جاودانه ، كامل ، هدايتگر ،رشد كننده ، و بى نياز كننده از پزشك و دارو باشد ، و آن را در پوست و گوشتمقرارده ، و مرا از گوشها و چشمانم بهره مند ساز و تا لحظه مرگ آنها را در سلامتيكامل قرارده ، تو بر هر كار قادر و توانائى . بار الها ! و از تو مى خواهم بنامتكه يونس بن متى در شكم ماهى و در سه تاريكى ، تو را بدان نام خواند و گفت : جز تومعبودى نيست و پاك و منزهى و من از ستمكاران هستم و تو مهربانترين مهربانانى . پسدعايش را اجابت و بوته كدويى را برايش روياندى ، و او را بسوى صد هزار انسان يابيشتر فرستادى ، و به أو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرست ودعايم را اجابت ، و مرا مشمول عفوت ‹ صفحه 111 › گردان ، كه در درياى ظلم به خويشتن غرق شده ،و ديون بسيارى از مخلوقاتت بر ذمه من مى باشد ، و بر محمد و خاندانش درود فرست ومرا از آنان پوشيده دار و از آتش جهنم رهايى بخش و در اين لحظه از آزاد شدگان و رهايىيافتگان از آن قرارده ، به منتت اى منت گذار . پروردگارا ! و از تو مى خواهم بنامتكه بنده و پيامبرت عيسى بن مريم ، هنگامى كه أو را به روح القدس تأييد كرده و درگاهواره به سخن درآوردى ، تو را بدان نام خواند ، پس به فرمان تو مردگان را زنده وبيماران را شفا ، و از گل همانند پرنده خلق كرده ، و با فرمانت پرنده به پرواز درآمده ، و به أو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا براى آنكار كه خلق كرده اى فارع گردان ، و بدان چه متكفل آن شده اى مشعول نساز ، و مرا ازبندگان و زاهدان در دنيا و از كسانى كه ايشان را براى سلامتي خلق كرده و آنان رابدان گرامى داشته اى قرارده ، اى بزرگوار اى برتر اى والاتر . بارالها ! و از تومى خواهم بنامت كه آصف بن برخيا براى آوردن تخت ملكه سبا تو را بدان نام خواند ، وكمتر از چشم برهم نهادن آن را منتقل نمود ، تا اينكه در جلوى ديدگانش قرار گرفت ،آنگاه كه آن را ديد گفته شد : ‹ صفحه 113 › تخت تو همين است ؟ گفت : گويا همين باشد . پسدعايش را اجابت و به او نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرست وگناهانم را بر من ببخشاى ، و نيكيهايم را قبول ، و توبه ام را پذيرفته ، و فقرم رامبدل به بى نيازى ، و شكستگيم را جبران فرما ، و قلبم را بنامت زنده و مرا درسلامتي زنده بدار و بميران . خداوندا ! و از تو مى خواهم بنامى كه بنده و پيامبرتزكريا تو را بدان نام خواند ، در هنگامى كه خواهنده و اميدوار به فضل و بخششت ، درمحراب عبادت با صداى آهسته تو را مخاطب قرار داد و گفت : " پروردگارا به منفرزندى عطا فرما كه وارث من و خاندان يعقوب باشد و از أو خشنود باش " . پس بهأو يحيى را بخشيده و دعايش را اجابت كرده ، و به أو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمدو خاندانش درود فرستاده و فرزندانم را برايم باقى گذار و مرا از آنان بهره مند ساز، و من و ايشان را از مؤمنين به أو ، و مشتاقان ثوابت ، و ترسندگان از عقابت ، واميدواران به آن چه نزد توست ، و مأيوسان از آنچه نزد غير توست قرارده ، تا اينكهما را زنده نگاه دارى به زندگانى پاكيزه ، و بميرانى مردن پاكيزه ، تو بر هر كارقادرى . پروردگارا ! و از تو مى خواهم بنامى كه همسر فرعون تو را بدان نام خواند ،‹ صفحه 115 › آن گاه كه گفت : " پروردگارا خانه اى دربهشت برايم آماده نما ، و مرا از فرعون و كار أو رها ساز و از گروه ستمكاران نجاتده " . پس دعايش را اجابت و به او نزديك بودى ، اى نزديك ، بر محمد و خاندانشدرود فرستاده و چشمانم را با ديدن بهشت و اوليائت روشن و به محمد و خاندانش مراشادمان گردان ، و با آنان و همنشينى و نزديكى با ايشان مرا مأنوس نما ، و مرا دربهشت مستقر كرده ، و از آتش و آنچه براى اهل آن از غل و زنجيرها و انواع عذابها وعقابها آماده نموده اى با عفوت نجات ده . خداوندا ! و از تو مى خواهم بنامت كهبنده و راستگويت مريم بتول و مادر حضرت عيسى تو را بدان نام خواند ، آنگاه كه گفتى: " و مريم دختر عمران كه فرجش را محافظت نموده و مادر آن از روحمان دميديم وكلمات پرودگارش و كتابهاى او را تصديق كرده و از عابدان گرديد " . و دعايش رااجابت و به أو نزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در پناهمحكم خود قرار ده و در حجاب خود مستور بدار ، و به حرز محكم خود محفوظ نما ، و بهكفايت كافى ات مرا از ‹ صفحه 117 › شر هر ستمگر ، و ظلم هر تجاوزگر ، و مكر هرحيله گر ، و نيرنگ هر نيرنگ باز ، و سحر هر ساحر ، و ستم هر سلطان ستمگر كفايتفرما ، به قدرتت اى قدرتمند . پروردگارا ! و از تو مى خواهم بنامى كه بنده وپيامبر ، و بر گزيده و منتخبت از مخلوقاتت ، و امين بر وحيت ، و مبعوث به بندگانت، و فرستاده ات بسوى مردم ، محمد ، بنده ويژه و خالص تو كه درودهايت بر أو وخاندانش باد تو را بدان نام خواند . پس دعاى أو را اجابت و به لشكريانى كه ديدهنمى شد أو را يارى كردى ، و حق را برتر و باطل را ضعيف و خوار گرداندى ، و به أونزديك بودى اى نزديك ، بر محمد و خاندانش درود فرست ، درودى پاك و پاكيزه ، و رشدكننده و جاودانه و مبارك ، هم چنان كه بر جدشان ابراهيم و خاندانش درود فرستاده ،و برايشان مبارك گرداندى ، و سلام فرست برايشان هم چنان كه بر آنان سلام فرستادى ،و از جانب خود برايشان افزون فرما . و مرا در زمره ايشان و بهمراه آنان قرارده وبا آنها و در زمره ايشان محشور فرما ، تا اينكه از حوض آنان مرا سيراب كرده ، و درزمره آنان داخل فرمائى ، و با آنان مجتمع گردانده و چشمانم را به ايشان روشنگردانى ، و خواسته ام را اجابت و آرزوهايم را در دين و دنيا و آخرت ‹ صفحه 119 › و زندگى و مرگ عطا فرمايى ، و سلامم را بهآنان رسانده و جواب سلام ايشان را به من برگردانى ، و درود و رحمت و بركتهايتبرايشان باد . خداوندا ! تو كسى هستى كه در نيمه هاي هر شب ندا مى كنى : آياخواهنده اى هست كه به أو عطا كنم ، آيا خواننده اى هست كه دعايش را اجابت كنم ،آيا استغفار كننده اى هست كه او را ببخشم ، آيا اميدوارى هست كه اميدش را بر آورم، آيا آرزومندى هست تا أو را به آرزويش برسانم . من در درگاه تو ايستاده و خواهندهتو ام ، بيچاره درگاهت هستم ، ناتوان و فقير توام ، آرزومند درگاهت ، اميدوار فضلو رحمتت ، و آرزومند عفو و مغفرتت ، و خواهنده غفران و ببخش توام . پس بر محمد وخاندانش درود فرست و خواسته ام را عطا ، و آرزويم را برآور ، فقرم را جبران ، و بهعصيان و سر كشى ام رحم نما ، و از گناهانم درگذر ، و آنچه از بندگانت بر ذمه منهست را بر من ببخشاى ، و ضعفم را تقويت ، و بيچارگى ام را مبدل به عزت ، و جايگاهمرا محكم گردان ، و گناهم را مورد بخشايش قرار ده ، و فكرم را رشد ، و ما لم را ازحلال افزون فرما . و در تمام كارها و اعمالم خير مقدر كن ، و مرا بدان راضى و خشنودگردان ، و مرا و پدر و مادرم و فرزندانشان ، از آنان و مردان مؤمن و مسلمان ، ‹ صفحه 121 › زنده يا مرده ايشان را بيامرز ، تو شنوندهدعاها مى باشى . و از نيكى كردن به پدر و ما در آنچه مرا مستحق ثواب تو و بهشتت مىكند به من الهام كنى ، نيكيهاى ايشان را قبول و گناهانشان را ببخشاى ، و ايشان رادر مقابل بهترين عملي كه نسبت به من انجام داده اند پاداش و بهشت عطا كن . خداوندا! يقين دارم كه به ستم كردن امر نكرده و بدان خشنود نمى باشى ، و ميل به آن نداشتهو آن را نمى خواهى و دوست ندارى ، اين گروه را مى بينى كه به ظلم و ستم بندگانت ،و تعدى و تجاوز بنا حق و ظالمانه و دشمنانه و خصمانه بر عليه ما مشغولند . اگربراى ايشان مدت و زمانى تعيين كرده اى كه بايد آن را بپايان رسانند ، يا اجلهايىرا بر ايشان معين ساخته اى كه بايد بدانها برسند ، خود فرموده اى و سخن تو حق ووعده ات صادق است كه : " خداوند آنچه بخواهد را محو يا تثبيت مى كند و كتابتغيير ناپذير نزد اوست . " پس من از تو مى خواهم بتمامى آنچه پيامبران ورسولانت تو را بدانها خواسته اند ، و از تو مى خواهم بدآنچه بندگان صالحت وفرشتگان مقربت از تو طلب كرده اند ، كه اين مقدرات را از كتاب تغيير ناپذيرت محوكرده ، و بر ايشان اضمحلال و نابودى را رقم زنى . ‹ صفحه 123 › تا اجلهايشان نزديك و مدتشان بسر آمده وايامشان به پايان رسيده و عمرشان تمام شود ، و فاسقانشان نابود و گروهى از ايشانرا بر گروه ديگر مسلط فرمايى ، تا احدى از ايشان باقى نمانده و رستگار نگردد ،اجتماعشان را پراكنده ، و سلاحشان را سست ، گروهشان را متفرق ، و اجلهايشان رامقطوع ، و عمرشان را كوتاه ، و قدمهايشان را متزلزل گردانده ، و شهرهايت را ازآنان پاك گردان و بندگانت را بر آنان مسلط فرما . چرا كه ايشان سنتت را تغيير دادهو عهدت را شكسته و حرمتت را هتك كرده اند ، و آنچه نهى كرده اى را انجام داده ، وبسيار سركشى نموده و به گمراهى عميقى فرو رفته اند . پس بر محمد و خاندانش درودفرست و به پراكندگى اجتماعشان ، و مرگ زندگانشان ، و غارت همسرانشان فرمان بده ، وبندگانت را از ستم ايشان رها ساخته و قدرتشان را از تجاوز نمودن سلب كن ، و زمينترا از آنان پاك گردان ، و به نابودى زراعتشان و از بين رفتن اموالشان ، و پراكندگىگروهشان ، و نابودى ساختمانهايشان فرمان بده ، اى صاحب جلالت و بزرگوارى . اىمعبود من و معبود هر چيز ، و پروردگار من و پروردگار هر چيز ، از تو مى خواهم ، وتو را مى خوانم به آنچه دو بنده و رسول و پيامبر و برگزيده ات ، موسى و هارون ، تورا بدان خواندند ، در زمانى كه تو را با اميد به فضلت مخاطب قرارداده و گفتند : ‹ صفحه 125 › " پروردگارا به فرعون و يارانش زمينت واموال بسيارى را در زندگى دنيا دادى ، پروردگار تا از راهت مردم را گمراه كنند ،پروردگارا اموالشان را نابود و قلبهايشان را قسى گردان تا آنگاه كه عذاب دردناكجهنم را نديده اند ايمان نياورند " . پس بر اين دو نفر به اجابت دعايشان منتنهاده و نعمت عطا كردى ، تا آنكه فرمانت را به ايشان ابلاغ فرمودى كه : "دعاى شما اجابت شد پس پايدار باشيد و راه نادانان را پى نگيريد . " [ از تومى خواهم ] كه بر محمد و خاندانش درود فرستى و اموال اين گروه ظالم را سلب ، وقلبشان را قسى ، و ايشان را در زمين فرو برده ، و در دريا غرقشان سازى ، چرا كهآسمانها و زمين ، و آنچه در آنهاست از آن توست ، قدرت و نيرويت را در قبال ايشانبه مردم بنمايان ، و اين كار را نسبت به ايشان انجام ده ، و در اين عمل تسريع فرما. اى بهترين فردى كه مورد سؤال واقع شده ، و بهترين فردى كه خوانده شده ، و برترينفردى كه در برابرش خضوع انجام گرفته ، و دستها بسويش بالا رفته ، و زبانها او راناميده ، و چشمها به أو دوخته شده ، و قلبها به او مايل گرديده ، و گامها بسوى اوبرداشته شده ، و محاسبه اعمال بدست اوست . ‹ صفحه 127 › پروردگارا ! و من بنده توام ، از تو مى خواهمبه برترين نامهايت ، و تمام نامهايت برتر است ، بلكه از تو مى خواهم به تمامىنامهايت ، كه بر محمد و خاندانش درود فرستاده و ايشان را در خانه هايشان هلاكگردانده و نابود نمايى ، و آنان را با تيرهاى بلا سنگباران كن ، و به صورت بر زمينانداز ، وكيد و مكرشان را به خودشان بازگردان ، و ايشان را به پشيمانيشان مؤاخذهكن . تا پس از نخوت و غرور ذليل و خوار شده ، و بعد از تكبر و زورگوئى خاشع و هلاكگردند ، ذليلانى كه اسير در چنگال دامهايى هستند كه اميد داشتند ما را در آنهاببينند ، و قدرت و نيروى خود را بر عليه ايشان به ما نشان ده ، و همانند گروههاىظالم و ستمگر ايشان را عذاب فرما ، بدرستى كه مؤاخذه تو دردناك و شديد ، و مؤاخذهشخص قدرتمند و توانا مى باشد ، همانا تو قدرتمند و توانائى ، عقابت شديد و عذابتدردناك است . پروردگارا ! بر محمد و خاندانش درود فرست و عذابى كه براى ستمگرانىهمانند ايشان ، و مسخره كنندگان مشابه آنان آماده ساخته اى ، را در حق ايشان تسريعفرما ، و بردباريت را از ايشان زائل ، و غضبت كه هيچ كس را ياراى مقاومت در برابرآن نيست را برايشان فروريز ، و با فرمانت كه تخلف پذير نمى باشد دستور در تسريعاين امور را صادر كن ‹ صفحه 129 › بدرستى كه تو شاهد هر سخن و داناى هر گفتارى، و هيچ يك از اعمال مخفى شان از ديد تو پنهان نمى باشد ، و هيچ كار خائنانه آناناز ديد تو زائل نمى گردد ، و تو داناى پنهانى ها ، و آگاه به ضمائر و قلبهائى .پروردگارا ! و از تو مى خواهم و تو را مى خوانم به آنچه آقايم نوح از تو خواست وتو را خواند ، آنگاه كه گفتى : " و به تحقيق نوح ما را خواند و ما بهتريناجابت كنندگان هستيم . " آرى ، پروردگارا تو والاترين اجابت كننده ، و بهترينخوانده شده ، و بهترين خواسته شده ، و والاترين عطا كننده مى باشى ، تو كسى هستىكه خواهنده ات نا اميد نشده و دعاى آرزومندت تو را ملول نكند ، كثرت حوائج و انجامآنها تو را سست نمى كند ، بدرستى كه انجام خواست تمامى مخلوقاتت براى تو سريع تراز چشم برهم نهاندن و خفيف تر و سبك تر از بال مگس مى باشد . و اى آقايم و مولايمو معتمدم و اميدم ، حاجتم بسوى تو آنست كه بر محمد و خاندانش درود فرستاده وگناهانم را ببخشى ، بسوى تو آمده ام در حالى كه پشتم از گناهان بزرگ سنگين شده ، وحقوق فراوانى از بندگانت بر عهده من است كه راه رهايى از آن جز بوسيله تو ميسرنيست ، و كسى جز تو بر آن قادر نبوده و بر آن توانا نيست . ‹ صفحه 131 › اى آقايم ! كثرت گناهانم را به اشكهاى اندكمببخشاى ، بلكه به قساوت قلب و خشكى چشمم ، نه ، بلكه به رحمتت كه تمامى اشياء رافراگرفته است ، و من نيز چيزى هستم و بايد مرا نيز فرا گيرد . اى رحمان اى رحيم اىمهربانترين مهربانان ، در اين دنيا مرا به بلائى امتحان مفرما ، كسى را كه بر منرحم نمى كند بر من مسلط مكن ، و مرا بگناهانم هلاك نساز ، و رهائيم را از هر زشتىآسان فرما ، و هر ستمى را از من دور كن ، و حجابم را ندر ، و روزى كه تمامىمخلوقاتت را براى حساب جمع مى كنى مرا مفتضح منما ، اى دارنده عطا و ثواب بسيار .از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستى و در زندگانى سعادتمندان زنده ، ودر مرگ شهيدان مرا بميرانى ، و همچون دوستانت مرا قبول كرده ، و در اين دنياى پستمرا از شر پادشاهان و گناهكاران و اشرار و دوستدارانشان محافظت فرمائى . وشرطاغيان و حسودان وشرجويان و دوستان آنان را از من نگاهدارى ، تا مرا از مكر حيلهگران كفايت كرده و چشمان كافران را از من دور دارى ، و زبان گناهكاران را از منلال ، و دستهاى ستمگران را از من باز داشته ، و مرا از كيدشان رهائى بخشى ، وايشان را به ناراحتيشان بميرانى ، و به گوشها و چشمان و قلبهايشان مشغول سازى . ‹ صفحه 133 › و در تمام اينها مرا در امنيت و آسايش و حرزو پادشاهى ، و حجاب و حفاظت و حراست خود قرارده ، و بدرستى كه سر پرست من خداست كهكتاب را نازل كرد و او سر پرست رستگاران است . پروردگارا ! به تو پناه برده و بهتو متوسل مى گردم ، و براى تو عبادت كرده و اميدم به توست ، و از تو يارى مى جويم، و از تو طلب كفايت مى كنم ، و به تو پناهنده مى گردم ، و به تو توانا مى شوم ، واز تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستاده و مرا جز با گناهان بخشيده ، وسعى و تلاش ستايش شده ، و تجارتى كه نابودى ندارد باز نگردانى ، و آنچه شايستهتوست و نه آنچه من شايسته آنم را به من عطا فرمائى ، بدرستى كه تو ا هل تقوى وبخشش و اهل فضل و رحمت مى باشى . خداوندا ! دعايم را طولانى و گفتارم را بدرازاكشاندم ، و سينه تنگم مرا بدين جا كشاند ، و مرا بدان وادار نمود ، در حالى كه مىدانستم به اندازه نمك در خمير دعا كفايت مى كند ، بلكه تصميم جزم كافى است ، و اينكه انسان با نيتى صادقانه و با زبان راست بگويد : پروردگارا ، و تو در جايگاه گمانبنده ات به تو مى باشى ، و قلبم با تصميم جازم تو را خوانده است . ‹ صفحه 135 › پس از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درودفرستاده و دعايم را مقرون به اجابت گردانده ، و آنچه از تو آرزومندم را به من عطاكنى ، كه منت نهادنى است از طرف تو بر من و فضل و عنايت توست ، و من جايگاهم راتغيير ندهم جز به انجام تمامى خواسته هايم ، بدرستى كه اين كار بر تو آسان و ارزشآن نزد من بسيار زياد است ، و تو بر آن قادر و توانائى ، اى شنوا و اى بينا .بارالها ! و اين جايگاه پناهنده تو از آتش ، و فرار كننده اى از خود بسوى تو ازگناهانى كه أو را فراگرفته ، و عيبهائى كه أو را مفتضح كرده است مى باشد ، پس برمحمد و خاندانش درود فرست و نظر رحمتت را بر من افكن ، تا با آن بسوى بهشتت رهنمونشده ، و مرا مشمول لطفت قرارده تا از عقابت رهايى يابم . بدرستى كه بهشت و جهنمبراى تو و بدست تو و كليدهاى باز و بسته شدنش نزد توست ، و تو بر آن قادرى و براىتو سهل و آسان مى باشد ، و اى توانا آنچه خواسته ام را عطا فرما ، و قدرت و نيرويىجز با نيروى خداوند برتر و والاتر نبوده ، و خدا ما را كافى است ، و او بهترينوكيل است . ‹ صفحه 137 › ( 17 ) - دعاى آن حضرت در كارهاى مهم ، معروفبه دعاى عبرات پروردگارا ! از تو مى خواهم اى رحم كننده بر اشكها ، و اى بر طرفكننده غمها ، و اى تسلى بخش دردها ، توئى كه ابرهاى تيره محنتها و دردها كه سنگينىنموده را زدوده ، و ابرهاى فتنه و آشوب كه فراگير شده را زائل مى سازى ، و گياهانآن را نابود ، و ساختمانهايش را منهدم ، و استخوانها را پوسيده مى كنى ، ستم كشيدهرا مسلط ، و طلب شده را طلب كننده ، و مظلوم را زورمند ، و كسى كه در معرض تعرض مىباشد را قادر مى گردانى . بار الها ! چه بسيار بنده اى كه تو را ندا كرده :پروردگارا مورد ستم واقع شده ام مرا يارى كن ، پس تو براى يارى أو بارانى سيل آسااز آسمان برايش فرو فرستادى ، و چشمه هايى را گشوده و آب به اندازه مشخصى بالا آمد، و از نگاهبانيت أو را بر روى كشتى حمل نمودى . اى آنكه هر گاه بنده در تاريكى شبمتحيرانه تو را بخواند ، و دوست مهربانى براى يارى و پناه نداشته باشد ، از يارىتو پناه ودادرسى مى يابد ، و دوستى كه او را بسوى خود خوانده ، و از سختى رهائيشداده ، و راههاى گشايش را برايش مى نماياند . ‹ صفحه 139 › خداوندا ! اى آنكه قدرتش برتر ، و عقابش براىجباران ستمگر دردناك ، و براى هر كافر درهم كوبنده است ، از تو مى خواهم كه نظررحمتى بر من افكنى ، كه تاريكى پايدارى كه بر اثر بيمارى بر من مسلط شده ، و سينهها از وجود شير تهى ، و زراعتها نابود ، و اشكها خشك ، و قلبها مأيوس ، و جانهابسببش از بين مى رود را زائل سازى . بارالها ! اغراض و اميالى كه ايجاد و بقاء آنبدست توست ، و رهايى از آنها تنها با داخل شدن به بهشت ميسر مى باشد را از دسترسىشيطان و هلاكت و نابودى بدست آن رهائى بخش . پروردگارا ! چه كسى سزاوارتر از توستكه از حريمت دفاع كند ، و چه كسى شايسته تر از توست كه از محرماتت ممانعت به عملآورد . بار الها ! كارم سخت شده آن را آسان نما ، و مرا برنج انداخته آن را سهلگردان ، و قلبها به لرزه در آمده آن را تسلى بخش ، و جانها را وحشت فراگرفته آن راآرام گردان . خداوندا ! خداوندا ! گامهاى لغزيده و افكار حيرت زده و گمراه راتدارك كن ، اگر جبران شكستگى اش را ببيند ، و رهايى اسارتش و پناه خواهى پناهندهاش را بنگرد ، از نارا حتى متضرر شود و ناله و فرياد سر دهد . ‹ صفحه 141 › پس اى مولايم آيا أو كه اميدوار به توست رادر چنگال بلا رها مى كنى ، آيا أو كه به تو پناهنده است را در درياى بيكران غوطهور باقى مى گذارى . مولايم ! اگر در تقوى و خويشتن دارى خود را برنج نمى اندازم ،و در عبادت و بندگى به مقام و خشنودى تو نرسيده ام ، و در زمره گروهى قرار نگرفتهام كه دنيا را رها ساخته اند . شكمهايشان از گرسنگى به كمر چسبيده ، و لبها ازتشنگى خشك ، و ديدگان از اشك كور گرديده است ، بلكه با اعمالي اندك و گناهان وخطاهاى بسيار و جانى كه به راحتى خود كرده و به كارهاى زشت عادت نموده نزد تو آمدهام . پروردگارا ! آيا براى رسيدن به تو و چنگ زدن به ريسمانت كفايت نمى كند كهدوستدار اولياء تو و محب آنان بوده ، و همانند ايشان خود را براى تحمل بلاها آمادهساخته ، و رنج و ناراحتى مرا فراگرفته است . آيا كفايت نمى كند كه در ميان ايشانمظلوم بوده و خشم خود را فرو مىنشانم و در غمها و غصه ها غوطه ور مى باشم . خدايا! آيا اين اعمال احترامى برايم نزد تو نمى آورد كه زائل نشود ، و ذمه اى كه مرا ازبلاها در امان دارد ، پس پروردگارا چرا مرا كه در گناهان غرق شده ام را باز نمىدارى ، و مرا كه به آتش دشمنت سوخته ام را رها مى سازى . ‹ صفحه 143 › مولايم ! آيا براى دوستانت نزد دشمنانتراههاى خطر را گشوده ، و براى نيرنگهايشان آنان را كمين گاه قرارداده ، و ايشان رادر اختيار آنان قرار مى دهى ، در حالى كه تو مالك جانهايشان مى باشى ، كه اگر آنرا قبض كنى نابود مى شوند ، و تمامى اعضاء وجودشان در قدرت توست ، كه اگر رهايشانسازى خاموش مى گردند . پروردگارا ! چه چيز تو را مانع مى شود كه از ظلمشان جلوگيرىو نگاهبانيت را از آنان باز دارى ، و سلامتى كه با آن در زمين تو مى گردند و درميدان تجاوز بر بندگانت جولان مى دهند را از آنان زائل سازى . پروردگارا ! مرادرياب تا زمانى كه غرق نشده ام ، مرا درياب تا آنگاه كه شمس وجودم افول ننموده است. خداوندا ! چه بسيار كسانى كه از ترس به سلطانى پناه برده و با امنيت و آرامشمراجعت نموده اند ، آيا به كسى برتر از تو در فرمانروايى ، يا برتر از تو در فضل واحسان ، يا افزون تر از تو در قدرت و اقتدار ، يا گرامىتر از تو در يارى و كمكرجوع كنم . خدايا ! اگر خواهنده ات را از ياريت منع كنى عذرم چيست ، در حالى كه توآرزومندت را نا اميد نكرده و خواهنده ات را رد نمى كنى . پروردگارا ! پروردگارا !كجاست رحمت تو كه ياريگر بندگان مستضعف توست ؟ و كجاست نگاهبانيت كه پناه ستمكشاناز جباران زمان است ؟ ‹ صفحه 145 › پروردگارا ! بسوى من ، بسوى من لطف و رحمتترا متوجه ساز ، مرا از گروه ستمگران رهايى بخش ، كه مورد ستم واقع شده ام ، و تومهربانترين مهربانانى . مولايم ! تحيرم را در كارم ، و ناراحتيم را در سوزش قلب وحرارت سينه ام مى بينى ، پروردگارا ! به آنچه تو شايسته آنى راه گشايش و فرجى بهمن عطا فرما ، و راه سهل و آسانى را برايم مهيا ساز . و كسى را كه براى بدامانداختن من دام نهاده تا نابودم كند مكر و فريبش را به خودش بازگردان ، و كسى راكه چاهى برايم كنده تا مرا در آن بيندازد خودش را در آن افكن ، وشر و مكر و فساد وضررهاى أو را كه از پرهيزگارانت باز مى دارى را از من بازدار . پروردگارا ! بندهتو بنده توست ، دعايش را اجابت نما ، و ناتوان توست ناتوان توست ، غم و اندوهش رابر طرف ساز ، بدرستى كه تمام دستاويزها جز دستاويز تو از أو قطع شده ، و تمامپناهگاهها جز پناهگاه تو از أو زائل شده است . مولايم ! اين دعايم را اگر رد كنىجايگاه اجابت ديگرى نمى يابد ، و گمانم به تو را اگر تكذيب كنى كجا صدق آن بثبوترسد ، پس كسى را كه درگاه ديگرى را نمى شناسد از در خانه ات نران ، و كسى را كه جزبا تو آشنا نيست را از خودت دور نساز . خداوندا ! چهره اى كه با اميد بسويت آمدهشايسته بى توجهى نيست ، ‹ صفحه 147 › و پيشانى اى كه در مقابل تو به سجده افتادهسزاوار رسيدن به مقصود است ، و گونه اى كه با نيازمندى روى زمين نهاده شده شايستهاست كه خواهنده به مراد و مقصودش نائل آيد . بارالها ! اين به خاك نهادن گونه ام وتضرعم در خواست از تو و تلاش من است ، به رحمتت اميدهايم را محقق ساز ، و به رأفتتانجام خواسته هايم را سهل و آسان گردان ، و چيدن ثمرات اجابت دعاهايم را به منبنمايان . خدايا ! آنگاه كه نيازمندى در مقابل تو ايستاده و تو را شفيع قرار دهد وتو أو را شخصى بيايى كه دعايش امكان اجابت ندارد ، ولى مطيع و منقاد مى باشد ، مناز تو طلب شفاعت مى كنم به بزرگواريت و بزرگوارى پيامبران برگزيده ات ، كه به خاطرآنان موجودات را خلق كرده ، و از آسمان نازل فرمودى آنچه فرو فرستادى . به تونزديكى مى جويم به اولين فردى كه تاج جلالت بر سر او نهادى ، و جايگاه نيكوى ازخلقت را به أو بخشيدى ، حجتت در خلقت و امينت در بين بندگانت ، محمد ، فرستاده ات، و به أمير المؤمنين على خاستگاه نور أو و بيانگر سر او ، سيد اوصياء و پيشواىمتقين ، رهنماى دين ، پيشواى سپيد رويان در قيامت ، پدر امامان رهنما . و به تونزديكى مى جويم به برگزيده برگزيدگان ، و مادر انوار مقدسه ، ‹ صفحه 149 › و انسيه حوراء ، بتول عذراء ، فاطمه زهرا ، وبه دو نور ديده پيامبر و دو ميوه قلب زهرا ، دو سيد و دو امام ابى محمد حسن وابىعبد الله حسين . و به على بن حسين السجاد ، زينت بندگان ، راهب عرب ، و كسى كه دراثر كثرت عبادت بر جبينش علامت سجده رقم خورده بود ، و به مولايم محمد بن علىالباقر ، امام دانا و سيد حاكم ، ستاره پر فروغ و ماه تابان . و به امام راستگوجعفر بن محمد الصادق ، مبين مشكلات و نمايان گر حقايق ، پاسخ گوينده به هر گويندهبا دليل و برهان ، به سكوت وادارنده هر جدال كننده ، ساكن كننده هر حركت . و بهمولايم موسى بن جعفر ، امام پرهيزكار ، و خالص و مخلص ، و نور احمدى و نور انور وپرتو شكوفا ، و به مولايم على بن موسى الرضا ، امام مرتضى ، و شمشير از نيام بركشيده . و به مولايم محمد بن على الجواد ، امام گرامىتر ، درگاه اميدواران و راهروشن ، و داناى مؤيد ، سرچشمه حكمتها و چراغ تاريكيها ، سيد عرب و عجم هدايتگر بهراه راست ، و موفق به تأييد و تسديد . ‹ صفحه 151 › و به امام على بن محمد كه در پادگان متولد شد، عطاى خداوند و پدر پيشوايان پاك كه با پندها بشارت داد و ترساند ، و به مولايمابى محمد حسن بن على العسكري امام منزه از گناه ، پاكيزه از هر ستم و ظلم ، داناىدانايان ، ماه تابان ، و بهار مردمان ، متقى و بخشنده پاكيزه و پاك . و به تونزديكى مى جويم به نگهبان دانايى كه أو را بر خزينه هاى زمين قرارداده ، و پدرمهربانى كه بسط و قبض را دريد قدرت او نهادى ، داراى مناقب نيكو ، درهم كوبندهدرخت ملعونه . سخن گو با مردم در گاهواره ، و رهنماى بسوى راه راست ، پوشيده ازديدگان ، حاضر در شهرها ، پوشيده از ديدهاى تيز اوهام و افكار ، باقيمانده نياكان، وارث شمشير ذو الفقار ، كسى كه در خانه خداوند ظاهر مى شود ، داناى پاكيزه حجةبن الحسن ، كه بهترين تحيتها و برترين بركتها و كامل ترين درودها برايشان باد .پروردگارا ! اينان پناهان من در خواسته هايم و وسائل من هستند ، پس برايشان درودفرست ، درودى كه جز تو اندازه اش را نداند و انبوه خلق ‹ صفحه 153 › به اندكى از آن راه نبرد ، و بهترين گمانم رادر مورد ايشان تحقق بخش ، و برترين آرزويم را به منصه ظهور برسان . خدايا !دستگيره محكمى جز تو ندارم كه بدان چنگ زنم ، و گفتار ارزشمندترى جز خواندن توندارم تا بدان دل گرم باشد ، و شفيعانى آبرومندتر جز اين گروه ندارم تا نزد توآورم . پروردگارا ! آيا راه ديگرى جز اجابت دعايم و رحم نمودن بر اشكها و نالههايم باقى مانده است ، اى كسى كه جز أو خدايى نيست ، اى اجابت كننده مضطر و بيچارهآنگاه كه أو را بخواند . اى رحم كننده بر اشكهاى يعقوب ، و اى بر طرف كننده ناراحتى ايوب ، مرا بيامرز و مشمول رحمتت قرارده ، و بر گروه كافر يارى نما ، و راهگشايشى بر من عطا كن و تو بهترين راه گشايى ، اى داراى نيروى قوى و اى مهربانترينمهربانان . ( 18 ) - دعاى آن حضرت براى رهائى از دشواريها تو خداوندى هستى كهآغازگر خلق و اعاده كننده آنانى ، تو خدائى هستى كه جز تو خدائى نيست ، تدبيركننده كارها و مبعوث كننده دفن شده هاي در قبرها مى باشى ، و تو خدائى هستى كهخداوندى جز تو نيست قبض كننده و گستراننده اى ، و تو خدائى هستى كه خداوندى جز تونيست ، وارث زمين و هر چه در آنست مى باشى . ‹ صفحه 155 › از تو مى خواهم بنامت كه هرگاه بدان خواندهشوى اجابت كرده ، و هرگاه بدان سؤال شوى عطا مى كنى ، و از تو مى خواهم به حق محمدو خاندانش ، و به حق ايشان كه برخود لازم نموده اى ، اينكه بر محمد و خاندانش درودفرستاده ، و در اين ساعت در اين ساعت حاجتم را برآورى ، اى آقايم اى مولايم اىپناهم . از تو مى خواهم به هر نامى كه خود را بدان نام ناميده اى ، و در علم غيبتبدان خود را مخصوص نموده اى ، اينكه بر محمد و خاندانش درود فرستاده و در رهايى مااز اين مشكل تعجيل فرمائى ، اى دگرگون كننده قلبها و ديدگان ، اى شنونده دعاها ،تو بر هر كار قادرى ، به رحمتت اى مهربانترين مهربانان . ‹ صفحه 157 › 5 - ادعيه آن حضرت درزوال اندوهها و قضاء حوائج در بر طرف شدن غصه ها در بر طرف شدن غصه ها ، بعد از نماز آن حضرتبراى بر طرف شدن غصه ها و اندوهها براى بر طرف شدن غم واندوه ، معروف به دعاى فرجبراى بر طرف شدن اندوه براى بر آورده شدن حاجات ، معروف به دعاى سهم الليل براى برآورده شدن حاجات . ‹ صفحه 159 › ( 19 ) - دعاى آن حضرت در بر طرف شدن غصه هاپروردگارا ! بلا و آزمايش بزرگ و راز پنهان آشكار شد ، و اميد به نا اميدى گرائيد، و حجاب دريده شد ، و زمين تنگ گرديد ، و آسمان [ رحمتش را ] منع نمود ،پروردگارا بسوى توست شكايتم ، و در سختى و آسانى تكيه ام بر توست . خدايا ! برواليان امرت ، محمد و خاندانش ، كه امر به اطاعتشان نموده ، و بدين وسيله ما را بهمنزلت و مقامشان آشنا ساختى ، درود فرست ، پس به حق ايشان بر ما گشايشى عطا فرما ،گشايشى سريع همچون چشم برهم نهادن يا نزديكتر از آن . اى محمد اى على ، مرا كفايتكنيد چرا كه شما كفايت كننده من هستيد ، مرا يارى نمائيد چرا كه شما ياريگر من مىباشيد ، اى مولايم اى صاحب الزمان ، به فرياد رس ، به فرياد رس ، به فرياد رس ،مرا درياب ، مرا درياب ، مرا درياب . ‹ صفحه 161 › ( 20 ) - دعاى آن حضرت در بر طرف شدن غصه هاو رفع ناراحتيها ، بعد از نماز آن حضرت سيد بن طاووس مى گويد : نماز امام ( عليهالسلام ) دو ركعت است ، در هر ركعت سوره حمد را تا آيه " اياك نعبد واياكنستعين " قرائت مى كنى ، آنگاه صد مرتبه اين آيه را تكرار مى كنى ، سپس سورهرا تمام كرده و بعد از آن سوره توحيد را مى خوانى ، بعد از تمام شدن نماز اين دعارا مى خوانى : بارالها ! بلا و مصائب ما بزرگ گرديد ، و پرده از روى كارها برداشتهشد ، اميدمان به نا اميدى گرائيد ، و زمين در مقابل پهناورى آسمان بر ما تنگ آمده، و تنها تو ياور و مددكار ، و مرجع شكايت ما مى باشى ، و يگانه اعتماد ما در هرسختى و آسانى بر لطف توست . خداوندا ! بر محمد و خاندانش درود فرست ، كسانى كهاطاعتشان را بر ما واجب نموده اى ، و بار خدايا گشايش آنان را با ظهور قائم ايشانتعجيل بخش ، و بر عزت أو بيفزاى . اى محمد اى على ، اى على اى محمد مرا كفايت كنيدكه شما كفايت كننده من هستيد ، اى محمد اى على ، اى على اى محمد مرا يارى نمائيدكه شما يارى دهنده من مى باشيد ، اى محمد اى على ، اى على اى محمد ، مرا نگاهبانباشيد كه شما نگاهبان من هستيد . ‹ صفحه 163 › اى مولاى من اى صاحب الزمان ، اى مولاى من اىصاحب الزمان ، اى مولاى من اى صاحب الزمان ، به فرياد رس ، به فرياد رس ، به فريادرس ، مرا درياب ، مرا درياب ، مرا درياب ، امان ده ، امان ده ، امان ده . ( 21 ) -دعاى آن حضرت براى بر طرف شدن غصه ها واندوه ها اى نور اى تدبير كننده امور ، اىبرانگيزاننده هر كه در قبرها قرار دارد ، بر محمد و خاندانش درود فرست و براى من وشيعيانم در مقابل سختى گشايش ، و در مقابل هم و غم راه رهايى عطا فرما ، و راه رابر من گسترده قرارده ، و آنچه باعث گشايش كار ما مى باشد از جانب خودت عنايت كن ،و آنچه تو شايسته آنى در قبال ما انجام ده ، اى بزرگوار . ( 22 ) - دعاى آن حضرتبراى بر طرف شدن غم واندوه ، معروف به دعاى فرج از ابى الحسين بن ابى بغل كاتبروايت شده : از طرف ابى منصور بن صالحان مسئوليتى را به عهده گرفتم ، بين من و اوموضوعى اتفاق افتاد كه باعث شد خود را از ديدگانش مخفى كنم ، أو بدنبال من فرستادو مرا ترسانيد ، مدتى مخفيانه زندگى مى كردم . ‹ صفحه 165 › در شب جمعه اى به قبرستان قريش رفتم - تاآنجا كه گويد : در آن حال بودم كه كنار قبر حضرت كاظم ( عليه السلام ) صداى پاىزائرى را شنيدم - تا آنجا كه گويد - به من فرمود : اى ابا الحسين بن ابى بغل چرادعاى فرج را نمى خوانى ؟ گفتم : اى آقايم آن دعا كدامست ؟ فرمود : دو ركعت نمازگذارده و مى گويى : اى كسى كه كار زيبا را آشكار و كار زشت را پوشانيد ، اى آنكهبر جنايت توبيخ و مؤاخذه ننموده و حجابها را نمى درد ، اى آنكه منتش بزرگ و چشمپوشيش گرامى و گذشتش بزرگوارانه است ، اى صاحب گذشت نيكو ، اى آمرزنده گسترده ، اىآنكه دو دست رحمتش گشوده ، و اى داناى هر سخن اسرار آميز ، اى مرجع هر شكايت وياور هر ضعيف ، اى آغاز گر نعمت قبل از استحقاق داشتن به آن . اى پروردگار - دهبار ، اى آقائم - ده بار ، اى مولايم - ده بار ، اى هدفم - ده بار ، اى نهايتآرزويم - ده بار . از تو مى خواهم به حق اين نامها و به حق محمد و خاندان پاكش -كه بر تمامى آنان درود باد - ناراحتيم را بر طرف و غم و اندوهم را زائل و بر منگشايش عطا نموده ، و حالم را اصلاح فرمائى . بعد از آن هر دعائى را خواسته باشىخوانده و حاجتت را ذكر مى كنى . ‹ صفحه 167 › آن گاه گونه راستت را بر زمين نهاده و صدباردر سجده مى گويى : اى محمد اى على ، اى على اى محمد ، مرا كفايت كنيد كه شما كفايتكننده من هستيد ، و مرا يارى نمائيد كه شما ياريگر من مى باشيد . و گونه چپ خود رابر زمين نهاده و صد بار مى گويى : مرا درياب ، و آن را بسيار تكرار كن ، و مى گويى: پناهم ده پناهم ده ، تا آنگاه كه نفست قطع شود ، و سرت را بر مى دارى . خداوندبه بزرگواريش حاجتت را بر مى آورد . ( 23 ) - دعاى آن حضرت براى بر طرف شدن اندوهخداوند ! اى پروردگار نور بس بزرگ و پروردگار عرش بلند ، و پروردگار درياى جوشان ،و نازل كننده تورات و انجيل و زبور ، و پروردگار سايه و گرما ، و نازل كننده زبورو قرآن كريم ، و پروردگار فرشتگان مقرب و پيامبران و رسولان . تو پروردگار آنچه درآسمان و زمين است مى باشى ، و در اين دو معبودى جز تو نيست ، و تو بر هر چه درآسمان و زمين است قادرى ، ‹ صفحه 169 › در اين دو قدرت تنها از آن توست ، و توآفريدگار آنچه در آسمان و زمين است مى باشى ، و آفريدگارى جز تو در آسمانها و زمينوجود ندارد ، و تو حاكم بر هرچه در آسمانها و زمين است مى باشى و در آسمانها وزمين حاكمى جز تو وجود ندارد . پروردگارا ! از تو مى خواهم به حق آبروى گراميت ، وبه حق نور جمال پر فروغت ، و فرمانروائى ديرينه ات ، اى زنده اى پايدار ، از تو مىخواهم بنامت كه آسمانها و زمينها را بدان پر فروغ ساخته ، و بنامت كه اولين وآخرين را بدان اصلاح مى كنى . اى زنده قبل از هر زنده ، و اى زنده بعد از هر زنده، و اى زنده آنگاه كه موجود زنده اى وجود ندارد ، و اى احيا كننده مردگان ، أيزنده ، أي كه جز تو خدائى نيست ، أي زنده أي پايدار . از تو مى خواهم كه بر محمد وخاندانش درود فرستاده ، و از جايگاهى كه بفكر مى كنم ، و از جايگاهى كه بفكرم نمىرسد روزى وسيع حلال پاكيزه أي را نصيبم گردانى ، و هر غم و اندوهى را از من بر طرفكنى ، و آنچه بدان اميدوارم را به من عطا نمائى ، بدرستى كه تو بر هر كار قادرى . ‹ صفحه 171 › ( 24 ) - دعاى آن حضرت براى برآورده شدنحاجات ، معروف به دعاى سهم الليل پروردگارا ! از تو مى خواهم به عزت و سربلندى عزتو اقتدارت ، به نعمت و توان بسيار نيرويت ، به اندازه مقدار اقتدار قدرتت ، بهتأكيد ستايش و تمجيد عظمتت ، به برترى رشد علو رفعتت . به جاودانگى و پايدارى وتداوم مدتت ، به خشنودى و بخشش و امان و رحمتت ، به رفعت و قدرت و اقتدار سلطنتت ،به تلاش گران و ستايشگران بساط رحمتت ، به حقايق حق از حقت ، به راز پنهان ازاسرارت ، به جايگاههاى عزت از عزتت . به مهربانى وتضرع و سكون ناله زنان در خضوع وخشوعت ، به آروزها و كارها و گفتار تلاش گران ، به خشوع و خضوع و انقطاع صابران ،به عبادت و بندگى و رنج عبادت گران . پروردگارا ! عقول حيران ، و چشمها متحير ، وفهمها عاجز ، اوهام در حيرت ، افكار ناتوان ، و گمانها از ادراك كنه كيفيت آنچه ازعجائب ‹ صفحه 173 › مخلوقاتت ظاهر شده دور مانده اند ، چه برسدبه رسيدن به معرفت و شناخت پرتوهاى انوار آسمانهايت . خداوندا ! اى به حركتدرآورنده حركات و آغازگر نهايت پايانها ، و خارج كننده سرچشمه هاي جوشش نباتات ،أي آنكه سنگهاى سخت و صخره هاي بر افراشته را شكافت ، و از آن آبى را جارى ساخت كهزندگى مخلوقات د رگرو آنست ، و حيوانات و نباتات را زنده نموده ، گفتارهاى پنهان وزبان مورچه هاي تلاش گر را دانست . أي آنكه فرشتگان هفت آسمان براى جلال و جمال وعظمت عزت و جبروت و فرمانروايى أو تسبيح گو و تهليل گو و تكبير گو بوده ، و او رااز هر عيب منزه مى كنند . اى آنكه ستارگان پر فروغ براى تداوم جاودانگى او نورانىو پرفروغ گشته اند ، و عدد زندگان و مردگان را مى داند ، بر محمد و خاندانش بهترينمخلوقاتت درود فرست ، و حاجتهايم را عطا فرما . ‹ صفحه 175 › ( 25 ) - دعاى آن حضرت براى برآورده شدنحاجات از بزوفرى روايت شده كه گويد : از ناحيه مقدسه چنين صادر شد : هر كسى حاجتىدارد ، شب جمعه بعد از نيمه شب غسل كرده و در مصلايش قرار گرفته و دو ركعت نماز گذارد، در ركعت اول سوره حمد را بخواند ، آنگاه كه به " اياك نعبدو اياك نستعين" رسيد آن را صدبار تكرار كند ، و با آخرين دفعه سوره را تمام كند . و سپسسوره توحيد را يك بار خوانده و ذكر ركوع و سجده را 7 بار بگويد ، ركعت دوم را نيزاين گونه بخواند آنگاه بگويد : پروردگارا ! اگر تو را اطاعت كردم حمد و سپاس از آنتوست ، و اگر عصيان تو را نمودم حجت و دليل تو را شايد ، نشاط و گشايش از جانبتوست ، پاك و منزه است آنكه نعمت ارزانى داشت و شكر گذارد ، پاك و منزه است آنكهتوانا شد و بخشيد . بارالها ! اگر عصيان تو را نمودم در بهترين امور نزد تو ، يعنىايمان به تو و اعتقاد بعدم وجود شريك و فرزندى برايت ، مطيع تو گرديدم ، اين امرمنتى است از تو بر من نه منتى باشد از من بر تو . ‹ صفحه 177 › پروردگارا ! گناه كردن من نه از جنبه تكذيبتو ، و نه از جنبه خروج از ساحت عبوديت و بندگى تو ، و نه به جهت انكار ربوبيت تومى باشد ، بلكه پيروى هواى نفس كرده و شيطان مرا فريب داد . حجت و دليل براى توست، اگر در مقابل گناهانم مرا عذاب كنى ستمگر نبوده ، و اگر مرا آمرزيده و مشمولرحمتت گردانى بدرستى كه تو بخشنده و بزرگوارى ، أي بزرگوار أي بزرگوار . . . تاآنكه نفس تمام شود . سپس بگويد : أي آنكه از هر چيز در امانى و همه اشياء از توهراسان و در وحشتند ، از تو مى خواهم به حق در امان بودنت از هر چيز و هراس هر چيزاز تو ، بر محمد و خاندانش درود فرستاده و به من در جان و خانواده و فرزندان وآنچه به من ارزانى داشته أي امنيتى عطا فرمايى كه از هيچ كس نترسيده و از كسى بيمىبه خود راه ندهم ، تو بر هر كار توانائى ، و خداوند براى ما كافى بوده و او بهترينوكيل است . أي كفايت كننده ابراهيم در مقابل نمرود ، و اى كفايت كننده موسى درمقابل فرعون ، و اى كفايت كننده محمد - كه درود خدا بر أو و خاندانش باد - درمقابل گروههاى مختلف ، از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستى ، و مرا ازشر فلان پسر فلان رهايى بخشى . سپس به سجده رفته و حاجت خود را بطلبد . ‹ صفحه 179 › 6 - ادعيه آن حضرت درپنهان شدن از دشمنان و دفع خطرات در پنهان شدن از دشمنان براى حفاظت از شروربراى درمان بيماريها ‹ صفحه 181 › وانصر الحق ، وازهق الباطل ، ان الباطل كانزهوقا ، ( 26 ) - دعاى آن حضرت در پنهان شدن از دشمنان پروردگارا ! مرا از ديدگاندشمنانم پوشيده دار ، و بين من و دوستانم جمع فرما ، و آنچه به من وعده داده أي راتحقق بخش ، و مرا در زمان غيبتم ، تا آنگاه كه اجازه ظهور دهى حفظ فرما . و آنچهاز احكامت كه در گذشت روزگار بفراموشى سپرده شده را بوسيله من زنده كن ، ظهورم رانزديك و رهائيم را آسان فرما ، و از جانب خودت قدرت و نيرو به من عطا كن ، وپيروزى روشنى نصيبم فرما ، مرا به راه مستقيم هدايت كن . و آنچه از ستمگران درهراسم را از من دور ساز ، و از ديدگان كينه توزان ، و كسانى كه بغض و دشمنى خاندانپيامبر را بدل دارند ، مرا پوشيده دار ، تا از آنان به كسى آسيبى نرسد . پس آنگاهكه اجازه ظهور دادى مرا با لشكريانت يارى كن ، و هر كه در يارى دينت با من همراهىكند و در راهت به جهاد برخيزد تأييد فرما ، و بر دشمنانم و دشمنانشان آنان را يارىكن ، و مرا براى بر پاداشتن احكامت موفق بدار ، و بر هر كه از حدودت تجاوز نمودهيارى نما . حق را پيروز و باطل را نابود ساز ، چرا كه باطل نابود شدنى است ، ‹ صفحه 183 › به شيعيان و يارانم آنچه ايشان را خوشحال مىكند و بر پشتيبانيشان مى افزايد عطا كن ، و ايشان را در حفاظت و حراست خود قرار ده، به حق رحمتت أي مهربانترين مهربانان . ( 27 ) - دعاى آن حضرت براى حفاظت از شروربنام خداوند بخشنده مهربان ، أي مالك جانهاى مردم ، و اى درهم كوبنده لشكريان باطل، أي گشاينده دربها ، أي سبب بخش اسباب ، راهى را بما بنمايان كه بدان قادر نيستيم، به حق خداوندى خود و رسالت پيامبرت ، كه درود تو بر أو و خاندانش باد . ( 28 ) -دعاى آن حضرت براى درمان بيماريها آن حضرت اين دعا را به شخص بيمارى آموخت كه آنرا بنويسد و در آب قرار دهد و آب را بنوشد : بنام خداوند كه درمان نزد اوست ، وسپاس خداى را سزاست كه شفاء از اوست ، خدائى كه معبودى جز او نيست و همين برايمكافى است ، ‹ صفحه 185 › أو شفا دهنده است ، أو كفايت كننده مى باشد ،به حق خودت نارا حتى را دور ساز ، با درمانى كه دردى در آن نباشد ، و بر محمد وخاندانش درود فرست . ‹ صفحه 187 › 7 - ادعيه آن حضرت در ماهرجب در هر روز از ماه رجب در هر روز از ماه رجب در هر روز از ماه رجبدر زيارت مخصوص ماه رجب در روز مبعث در روز مبعث وعيد فطر و قربان وجمعه ، معروفبه دعاى ندبه . ‹ صفحه 189 › ( 29 ) - دعاى آن حضرت در هر روز از ماه رجبپروردگارا ! أي داراى منتهاى كامل و نعمتهاى باز دارنده از حرام و رحمت پهناور ، وقدرت كامل بر هر چيز ، و نعمتهاى بزرگ ، و موهبتهاى عظيم ، و بخششهاى نيكو ، وعطاهاى برجسته . أي خدائى كه با مثال زدن به وصف در نيايد ، و مانندى برايش متصورنشود ، و به هيچ قدرتى مغلوب نگردد ، أي كسى كه آفريد و روزى داد ، و الهام كرده وبه سخن درآورد ، و ابداع كرد و شروع به آفرينش نمود ، و مقامش برتر از انديشهگرديد ، و مقدر كرد و نيكو تقدير نمود ، و صورت گرى نمود و محكم تصوير كرد ، واحتجاج نمود و رسانيد ، و نعمتهاى گسترده و عطاهاى بسيار و بخششهاى فراوان عنايتكرد . أي كسى كه چنان عزيز گرديده كه چشمهاى بيناى دل بدان راه نيابد ، و آن چناننزديك شده است ، تا آنجا كه از دغدغه هاي افكار فراتر رود ، أي آنكه در پاد شاهى وسلطنت يگانه باشد ، و از اينرو در قلمرو حاكميتش رقيبى ندارد ، و در بخششها وعطاهايش متفرد است و از اينرو در شأن و جلالت ضدى برايش متصور نگردد . أي آنكه دربزرگى وهيبتش او هام متحير گرديده ، و در ادراك كمترين مرتبه عظمتش ديده صاحبنظران عاجز شده ، أي كسى كه در مقابل هيبتش آدميان متواضع ، و در قبال عظمتشگردنها خاضع ، و دلها از ‹ صفحه 191 › ترس أو هراسان شده است . از تو مى خواهم بهحق اين ستايشى كه تنها شايسته توست ، و به حق وعده هايى كه بر خود لازم نموده أيكه به دعا كنندگان با ايمانت عطا كنى ، و به آنچه اجابت آن را براى دعا كنندگان برخود ضمانت كردى . أي شنواترين شنوندگان و اى بيناترين بينندگان ، و اى سريع ترينحسابرسان ، اى داراى اقتدار كامل ، بر محمد خاتم پيامبران و خاندانش درود فرست . ودر اين ماه بهترين بهره را نصيبم فرما و در مقدراتت بهترين آنها را برايم مقدر كن، و در زمره افرادى كه سر انجامشان به خير منتهى مى شود مرا قرار ده ، و تا آنگاهكه مرا زنده قرار دادى زندگيم را با وسعت و فراوانى مقدر فرما ، و مرا خرسند وآمرزيده بميران . حسابرسى برزخ مرا خود به عهده گير ، نكير و منكر را از من دور ،فرشتگان بشارت " بشيرو مبشر " را به من بنمايان ، وراهم را بسوى بهشت ورضوانت قرار ده ، همراه با زندگى نيكو و فرمانروايى بزرگ ، و بر محمد و خاندانشبسيار درود فرست . ‹ صفحه 193 › ( 30 ) دعاى آن حضرت در هر روز از ماه رجببار الها ! از تو مى خواهم به حقيقت تمامى آن [ نام ] ها كه واليان امرت با توبدانها راز و نياز مى كنند ، [ واليانى كه ] امانتدار راز تو ، و شادمان از فرمانتواند ، نشان گر توانائى تو ، و روشن گر بزرگى تو مى باشند . از تو مى خواهم به حقآنچه از خواست تو كه در باره آنان بروز و صدور يافت ، پس ايشان را گنجينه هميشگىجلوه هاي خود ، و پايه استوار يكتا شناسى خويش ، و نشانه شگفت خويشتن قرار دادى ،و پايگاه خودت ساختى [ آن چنان كه ] هيچ كجا بدون آن نماند ، و هر كس تو را شناختهبوسيله آنها مى شناسد . ميان تو و آنها تفاوتى نيست مگر اينكه آنان بنده و آفريدهتو اند ، كه پراكندگى و پيوستگى آنها بدست توست ، و آغاز شان از تو و باز گشتشانبسوى توست ، آنان ياوران و گواهان ، و آزمايش گران و مدافعان ، و نگهداران ، وپيشروان [ مردم ] هستند ، پس آسمان و زمين خود را از [ نور ] ايشان پر ساختى ، تاآشكار گشت كه جز تو خدائى نيست . پس به حق اين [ كلمه توحيد ] و به جايگاههاىگرانمايه بخشايش تو ، و به پايگاهها و نشانه هايت ، از تو مى خواهم كه بر محمد وخاندانش درود فرستى و بر ايمان و پايدارى من بيفزائى . أي آنكه در اوج پيدائى خودپنهانى ، و در نهايت پوشيدگى و پنهانى ‹ صفحه 195 › خود آشكارى ، أي جدا سازنده روشنائى ازتاريكى ، أي [ خدائى ] كه ستوده مى شوى اما حقيقت ذات تو نشاندار نمى گردد ، وشناخته مى شوى اما همانندى برايت يافت نمى گردد ، أي محدود كننده هر چيز حد پذير ،و بيننده هر چيز ديده شده ، و هستى بخش هر هستى يافته ، و شمارنده هر چيز شمارشپذير ، و نابود كننده هر نابود شده ، جز تو كسى سزاوار پرستش نيست ، تو داراى بزرگمنشى و بخشندگى هستى . أي كسى كه به هيچ گونه أي كيفيت نيابى ، و در هيچ مكانى جاىنگيرى ، اى كه از تمامى ديده ها در پرده أي ، أي هميشه ماندنى ، اى به پا دارندهجاويد نظام جهان ، و داناى همه دانسته ها ، درود فرست بر بندگان برگزيده ات وانسانهاى پوشيده و گمنامت ، و فرشتگان ويژه بارگاهت ، و سپاهيان دلير گرداگرد صفكشنده . و در اين ماه شكوهمند گرامى " رجب " و ماههاى حرام بعد ، بر ماخير و بركت عطا فرما ، و نعمت ها را بر ما تمام وكامل فرو ريز ، و روزى ما رافراوان نما ، و سوگند ما را راست گردان . به حق نام بسيار بسيار بزرگ و گرامى تو ،كه چون آن را بر روز نهادى روشن گرديد ، و آن گاه كه بر شب فرو افكندى تاريك گشت ،و آنچه از [ لغزشهاى ] ما كه مى دانى و ما بدانها آگاه نيستيم را ببخشاى ، و ما رااز گناهان با نيكو ترين باز دارنده ها نگاهدار ، و با مقدرات كفايتگرت بى نيازگردان ، و با خوشبينى و نيك انديشى خود بر ما منت گزار . و ما را به غير خودت وامگذار ، و از احسان خود ما را باز مدار ، و به سالهاى زندگى ما كه مقدر فرموده أيبركت عطا كن ، و رازهاى پوشيده ما را ‹ صفحه 197 › نيكو گردان ، وبما از سوى خود امنيت بخش ، وبا ايمان نيكو به كار گير ، و ما را به ماه رمضان و روزها و سالهاى بعد آن برسان ،أي داراى نهايت بزرگى و بخشندگى . ( 31 ) دعاى آن حضرت در هر روز از ماه رجب خدايا! از تو مى خواهم به حق دو مولود در ماه رجب محمد بن على دوم [ امام جواد ] وفرزند برگزيده اش على بن محمد ، و به آنها نزد تو بهترين تقرب را مى جويم . أي كسىكه نيكى از او خواسته شود ، و بدآنچه نزد اوست همه مشتاقند ، از تو مى خواهم خواستبنده گناهكار و خطا كار كه گناهانش أو را به هلاكت انداخته و عيبهايش او را اسيرنموده است ، بر انجام كار خطا عادت كرده و زندگيش توأم با غم واندوه و رنج است .پذيرش نيكوى توبه اش و خوددارى از انجام خطا و گناه ، و رهايى از آتش دوزخ و بخششآنچه در ذمه دارد را از تو در خواست مى كند ، و تو مولاى من بزرگترين آرزو و محلوثوق أو مى باشى . بار خدايا ! و از تو مى خواهم به حق مسائل شريفت و وسيلهارزشمندت ، كه در اين ماه مرا غرق رحمتهاى واسع و نعمتهاى گوناگون ‹ صفحه 199 › خود نموده و جانم را بدانچه داده أي قانعگردانى ، تا آن زمان كه در قبر و منزل آخرت و آن جا كه همه بدان سو مى رود قرارگيرم . ( 32 ) دعاى آن حضرت در زيارت مخصوص ماه رجب ستايش خداوند را سزاست كه مارا در محل حضور بندگان ويژه اش در ماه رجب حاضر كرد ، و آنچه از حق آنها كه واجببود را بر ما فرض نمود ، و درود فرستد خداى بر محمد برگزيده شده و بر جانشينان بهاحياى وى . خداوندا ! هم چنان كه حاضر كردى ما را در محل حضورگاه آنان ، پس وعدهايشان را تحقق بخش و ما را در محل ورودشان وارد ساز ، بدون آنكه از ورود به خانهاقامت و بهشت جاويد رانده شويم . سلام بر شما ، من قصد شما كرده و در بر آورده شدنحاجتم به شما اعتماد نمودم ، و آن عبارتست از رهايى كامل از آتش دوزخ و همسايگىشما در خانه ابدى به همراه شيعيان نيكوكارتان ، و سلام بر شما ، براى آنكه صبركرديد پس چه خوبست سر انجام اين خانه . من نيازمند شما و اميدوار بشمايم در آنچهبه شما تفويض شده و عوض دادنش بر شماست ، چه اينكه استخوان پياپى شكسته به شمامتصل ‹ صفحه 201 › شده و مريض به شما شفا يابد و نيز آنچه رحمهابيفزايند و فرو برند . من به اسرار شما مؤمن و به گفتارتان تسليم مى باشم ، و بهخدا به شما سوگند ياد مى كنم كه از سوى شما با حاجتهايم و بر آورده شدن و موفقيتآميز بر آوردن و گرامى شمردن آنها ، باز گشتم نمايم ، و نيز در اينكه از سويتان باكارهاى مهم در پيش شما و اصلاح آنها باز گردم . و سلام بر شما ، سلام فرد وداعكننده كه حوائجش را به شما سپرده است ، از خدا مى خواهد باز آمدن و شتافتن بدونانقطاع بسوى شما ، و اينكه مرا از حضور شما با بهترين نحو بسوى درگه پر خير و بركت، و زندگى با وسعت و آسوده تا زمان مرگ باز گرداند ، و با نويد بهترين بازگشت گاه، در ميان نعمت ازلى و در زندگانى آينده جاودانه ، و خوردن هميشگى و نوشيدن شرابناب و آب بس گوارا و نوشيدنيهاى دفعه دفعه و يك دفعه ، پى ستوه و ملال در آنجا . ورحمت و بركات و بخشايش الهى بر شما ، تا وقت باز آمدن بحضورتان ، و رستگارى درزمان رجعتتان ، و محشور شدن در زمره شما ، و رحمت خدا و بركات و درودها و تحياتالهى بر شما ، و او ما را كافى بوده و چه نيكو نماينده أي است . ‹ صفحه 203 › ( 33 ) دعاى آن حضرت در روز مبعث توسط ابىالقاسم حسين بن روح - نائب سوم امام - از امام زمان ( عليه السلام ) روايت شده كهفرمود : در روز 27 رجب دوازده ركعت نماز مى گذارى ، در هر ركعت حمد و هر سوره أيكه ميسر باشد خوانده ، و تشهد گفته و سلام مى گويى و مى نشينى و بين هر دو ركعت مىگوئى : ستايش خداى راست كه فرزندى نگرفته و در فرمانروائى شريكى برايش نيست ، و سرپرستى از خوارى ندارد و او را بسيار بزرگ شمار . أي توشه ام تا پايان عمرم ، اىيارم در سختى ، اى سرپرستم در نعمتم ، أي فرياد رسم در وقت ميل و رغبت ، أي علتموفقيتم در حاجتم ، أي نگهبانم در غيابم ، أي كفايت كننده ام در تنهائيم ، أيهمدمم در و حشتم . توئى پوشاننده عورتم ، پس ستايش مخصوص توست ، و توئى ناديدهگيرنده لغزشم ، پس ستايش از آن توست ، و توئى نيك بر دارنده ام بهنگام افتادگيم ،پس ستايش تو را سزاست . درود فرست بر محمد و خاندانش و عورتم را بپوشان ، وپريشانى ‹ صفحه 205 › خاطرم را امنيت بخش و لغزشم را ناديده گير ،و از گناهم چشم بپوش ، و از بديهايم درگذر ، و مرا در زمره بهشتيان قرارده به حكموعده راستى كه مشمول آنان شده بود . و آن گاه كه از نماز و دعا فارغ شدى ، هر يكاز سوره هاي حمد و اخلاص و سوره كافرون وناس وفلق وانا انزلناه وآية الكرسي را هفتبار مى خوانى سپس مى گوئى : خداست خداست پروردگارم ، و شريك با أو قائل نشوم ، ومى خواهى هرچه را كه مى خواهى . ( 34 ) دعاى آن حضرت در روز مبعث و عيد فطر وقربان و جمعه ، معروف به دعاى ندبه حمد و سپاس مخصوص خداوند است كه هيچ معبود حقىجز أو نيست ، و حمد أو را سزاست كه پروردگار جهانيان است ، و درود و سلام خداوندبر آقاى ما محمد پيامبر أو و خاندانش باد . خداوندا ! حمد توراست بر آنچه حكم تودر مورد اوليائت جارى شد ، كسانى كه براى خود و دينت خالص كردى ، آنگاه كه براىايشان فراوانى نعمتهايت را انتخاب فرمودى ، نعمتهاى پايدارى كه نيستى و از همگسستگى در آنها راه نمى يابد ، پس از آنكه بر آنان شرط نمودى كه نسبت به درجات وزرو زيورهاى اين دنياى فانى زهد ورزند ، پس ايشان اين شرط را پذيرفتند و دانستى كهبدان وفادار خواهند ماند . ‹ صفحه 207 › از اين رو ايشان را قبول فرموده و مقرب درگاهخويش ساختى ، و ياد بلند و ستايش آشكارى را بر ايشان مقدر نمودى ، و فرشتگانت رابر آنان فرو فرستاده ، و به وحى خويش گراميشان داشتى ، و به علم خود ياريشانفرمودى ، و ايشان را سببهايى بسوى خويش و وسيله أي براى راهيابى به خشنودى خودقراردادى . آنگاه يكى از ايشان را در بهشت خودت ساكن گرداندى تا آنكه از آن بيرونشبردى ، و يكى را در كشتى [ نجات ] خود نشاندى و او و همراهان با ايمانش را به رحمتخويش از هلاكت نجات دادى ، و ديگرى را خليل و دوست خود نمودى ، و از تو زبانىراستين در خواست كرد ، خواهش أو را اجابت كرده و آن زبان راستين را بلند مرتبهقراردادى . و با ديگرى از درختى سخن گفتى و براى أو از [ وجود ] برادرش پشتوانه ووزيرى قراردادى ، و ديگرى را بدون پدر ايجاد نمودى و دلائل روشنى به او داده و بهروح القدس تأييدش كردى . و از براى هر كدام آئينى پديد آوردى و شيوه أي ارائه دادى، و براى هر يك از آنان جانشينانى اختيار كردى كه يكى پس از ديگرى نگهبان آن آئينباشند ، و مدت معينى اين مسئوليت را به عهده گيرند ، تا دينت پايدار و حجت بربندگانت تمام گردد ، و حق از جايگاهش كنار زده نشود ، و باطل بر اهلش چيره نگردد ،و تا اينكه كسى [ در روز قيامت ] نگويد : چرا فرستاده هشدار دهنده أي بسوى مانفرستادى و نشانه راهنمائى برايمان بر پاى نداشتى ، تا پيش از آنكه به ذلت و خوارىواقع شويم از آياتت پيروى كنيم . ‹ صفحه 209 › تا اينكه امر [ دين ] را به دوست و برگزيدهات محمد - كه درود تو بر أو و خاندانش باد - سپردى ، پس أو هم چنان كه أو رابرگزيدى آقاى مخلوقاتت ، و عصاره برگزيدگانت ، و برترين منتخبانت ، و گرامى ترينمعتمدانت بود . أو را بر پيامبران برترى داده و بسوى جن و انس برانگيختى ، شرق وغرب زمين را در زير گامهايش گذرانده و براق را برايش مسخر ساخته ، و او را بهآسمانها بالا بردى ، و علم آنچه بود و آنچه خواهد بود تا هنگام به آخر رسيدنآفرينشت را به أو سپردى . سپس بوسيله هراس [ افكندن در دل دشمنان ] ياريش كردى ، وجبرئيل و ميكائيل و فرشتگان نشاندارت را در پيرامونش قراردادى ، و او را وعدهفرمودى كه دينش را بر همه دينها چيره و آشكار سازى ، هر چند كه مشركين را ناخوشآيد . و آن پس از اين بود كه جايگاه راستينى از جهت خاندانش برايش قراردادى ، وبراى أو و خاندانش نخستين خانه أي كه براى مردم نهاده شده بود را مقرر ساختى ، [خانه أي كه ] در مكه است با بركت و هدايتگر جهانيان ، در آنست نشانه أي روشن ومقام ابراهيم ، كه هر كس در آن وارد شود ايمن خواهد بود ، و فرمودى : "بدرستى كه خداوند مى خواهد رجس و پليدى را از شما اهل بيت دور سازد وشما را پاكگرداند پاك كردنى بسزا . " ‹ صفحه 211 › آنگاه پاداش پيامبر - كه درود تو بر أو وخاندانش باد - را مودت به آنان مقرر ساخته ، و در كتابت فرمودى : " بگو أيپيامبر كه بر رسالت خود پاداشى جز مودت در حق نزديكانم از شما نمى خواهم " ،و فرمودى : " آنچه بعنوان مزد رسالت از شما خواستم به سود خود شماست " ،و فرمودى : " من از شما مزدى نمى خواهم مگر اينكه كسى بخواهد بسوى پروردگارشراهى در پيش گيرد " ، پس آنان [ خاندان پيامبر ] راه بسوى تو و وسيله رسيدنبه خشنودى تو بودند . چون [ روزگار رسالت پيامبر و ] دوران عمرش سپرى گشت ولى خودشعلى بن ابى طالب - كه درود تو بر ايشان و خاندانشان باد - را براى هدايتگرىقرارداد ، چرا كه أو هشدار دهنده بود و براى هر قوم هدايتگرى مى باشد ، پس در حالىكه انبوه جمعيت در پيشاپيش أو بودند چنين گفت : هر كسى را من مولى هستم على مولاىاوست ، بارالها دوست بدار هر كه از أو پيروى كند ، و دشمن دار هر كه را با أو بهستيز برخيزد ، و پيروزمند گردان هر كه ياريش كند ، و خوار نما هر كه خوارش نمايد .و فرمود : هر كسى كه من پيامبر أو هستم على امير أو مى باشد ، و فرمود : من وعلىاز يك درخت هستيم و سائر مردم از درختهاى گوناگون . و او را نسبت به خود همانندمنزلت هارون به موسى قرارداده و فرمود : تو نسبت به من در منزلت و رتبه هارون نسبتبه موسى هستى مگر اينكه پيامبرى پس از من نيست ، و دخترش بزرگ زنان جهانيان را بهأو تزويج كرد ، و آنچه از مسجدش برايش حلال بود را براى أو حلال كرد ، و تمامدربها [ كه به مسجد باز مى شد ] را جز درب [ منزل ] أو را بست ، آنگاه علم و حكمتشرا در او بوديعت سپرد و فرمود : من شهر علم هستم وعلى درب آنست ، هر كه حكمت مىخواهد بايد كه از آن درب داخل شود ، و به او فرمود : ‹ صفحه 213 › تو برادر ، و وصى و وارث من هستى ، گوشت تواز گوشت من ، خون تو از خون من ، همدردى با تو همدردى با من ، و جنگ با تو جنگ بامن است ، و ايمان با گوشت و خون تو آميخته ، هم چنان كه با گوشت و خون من آميزشيافته است ، و تو [ در روز قيامت ] بر حوض كوثر با من و جانشين منى ، و تو اداكننده قرض من و تحقق بخش وعده هايم مى باشى ، و شيعيان تو در بهشت بر منبرهايى ازنور و با چهره هايى سپيد پيرامون من بوده و همسايگان منند ، أي على اگر تو نبودىپس از من مؤمنين شناخته نمى شدند . پس [ امير مؤمنان ] بعد از أو هدايتگر ازگمراهى ، روشنگر از نابينائى ، ريسمان محكم الهى ، و راه راست أو بود ، كسى درنزديكى به پيامبر از أو مقدم تر ، و در دين از أو با سابقه تر نبود ، به منقبتى ازمناقب أو كسى دست نمى يافت ، در جاى پاى پيامبر گام نهاده ، و بر اساس تأويل قرآن[ با پيمان شكنان ] جنگ مى كرد ، در راه خدا ملامت هيچ ملامت كننده أي در أو اثرنداشت ، در راه خدا گردنكشان عرب را بىكس گذارده و پهلوانان آنان را كشت ، وگرگهايشان را به هلاكت رسانيد ، پس در دلهاى آنان از جهت جنگهاى بدر و خيبر و حنينو غير آنها كينه ها بر جاى گذارد . از اينرو به دشمنيش برخاسته و در پى نابودى أومتحد شدند ، تا آنكه پيمان شكنان و منحرفان و سركشان را بقتل رسانيد ، و آن گاه كهدورانش سپرى گشت و شقى ترين افراد در متأخرين بعد از شقى ترين آنان در گذشتگان ،ايشان را بقتل رسانيد ، فرمان پيامبر - كه درود خداوند بر أو و خاندانش باد - درمورد هدايتگران پى در پى اطاعت نگرديد ، و امت بر
|
|
|
|
|
|
|