اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن صلواتك عليه و على آبائه فى هذه الساعه وفى كل ساعه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا.
حقير از طفوليت كه در خدمت مرحوم آية الله والد اعلى الله مقامه مشرف به قم مى شدم بهسعادت تشرف به مسجد مقدس جمكران نايل مى گشتم ، آن مرحوم كه ارادت و چاكرى بهآستان ملائك پاسبان حضرت بقيه الله ارواح العالمين له الفدا مشار بالبنان بودند ومصدر خدماتى به آن حضرت شده بودند و توجهاتى مشاهده كرده بودند اصرار داشتندكه مهما امكن پياده به مسجد مشرف شوند و به فيض نماز و عبادت در آن مكان مباركنائل مى گشتند.
از اشعار بسيار ايشان در عرض اشتياق و مدح آن قطب عالم امكان اين چند شعر را كهتضمينى از شعر حافظ است در اينجا يادآور مى شوم .
اى زيب دو عالم مجموعه زيبائى
|
سر حلقه جن و انس سر دفتر دانائى
|
در پرده غيبت چند اى مهر جان باقى
|
اى پادشه خوبان داد از غم تنهائى
|
دل بى تو به جان آمد وقت است كه باز آئى
|
اميد وصال تو اى دوست جوانم كرد
|
عشق تو مرا فارغ از هر دو جهانم كرد
|
بازآ كه فراق تو بى تاب و توانم كرد
|
مشتاقى و مهجورى دور از تو چنانم كرد
|
كز دست بخواهد شد پايان شكيبائى
|
از جمله بزرگانى كه حسن عقيده خود را به مسجد جمكران اظهار مى فرمودند در اينجا بهنام نامى بزرگ فقيه عالم اسلام مرحوم آية الله العظمى استاد اعظم آقاى بروجردى ومرحوم مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى گلپايگانى قدس الله سرهما اشاره مىنمايم . اميد است كه خداوند متعال ما را از فيض تشرف به اين مسجد تا حياتى باقى استمحروم نفرمايد.(26)
سخنان حضرت آية الله حاج شيخ حسين نورى درباره مسجد جمكران
كرامات بسيارى از مسجد جمكران مشاهده و براى آننقل شده است كه دو نمونه از آنها را ذكر مى كنيم :
1 - يكى از دوستان بنده كه اهل گرگان است و آدرس و شماره تلفن او را دارم و مردبسيار متدين است و از لحاظ علاقه و عشق به عبادت ممتاز است كه گاهىچهل شب متوالى اصلا نمى خوابد و به احياى آن شبها و تهجد مى پردازد و روزهايش رانيز روزه مى گيرد و هميشه خيلى با حال نماز مى خواند، چندسال پيش درد پاى شديدى او را عارض شد، بطورى كه از چند قدم راه رفتن عاجز شدهبود و بعضى از اطباء گفته بودند بايد براى مداوا و معالجهعمل جراحى روى پاى او انجام بگيرد و تازه معلوم نيستعمل جراحى هم نتيجه بخش باشد، ايشان در حالى كه با زحمت زياد حركت مى كرد روزىعصر سه شنبه به منزل بنده به قصد اينكه شب چهارشنبه به مسجد جمكران برود آمد وپس از توقف مختصرى به مسجد جمكران رفت .
هنگام صبح در حالى كه خوشحال بود و پاهايش كاملا خوب شده بود مراجعت كرد و دررابطه با شفا يافتن خود بطور خلاصه اينطور مى گفت :
من در داخل مسجد مشغول نماز و عبادت بودم كه پس از نصف شب چند نفر را با قيافه هاىنورانى ديدم كه وارد مسجد شدند و آمدند در نقطه اى در نزديكى منمشغول نماز و دعا خواندن شدند و من به آنها نزديكتر شدم ، به من اظهار لطف نمودند،نزديك اذان صبح هنگامى كه خواستند از مسجد خارج شوند جاذبه اخلاق و معنويت آنها مراهم به دنبال آنها مى كشيد كه در اين بين يكى از آنها با دست خود به طرف پاى من اشارهكرد و گفت : پاهاى تو خوب شد، من از آن لحظه ديگر در پاهاى خود ناراحتى نديدم ، و ازمسجد جمكران حركت كرده به محضر مبارك آية الله العظمى آقاى مرعشى نجفى - رضوانالله عليه - مشرف شدم و جريان را براى ايشان شرح دادم ، آن مرحوم ازنقل تفضيل قضيه مرا منع كردند.
اين مرد وارسته و متدين پس از آن تاريخ مكررا از گرگان به قصد تشرف به آستانمقدس حضرت معصومه عليهاالسلام و رفتن به مسجد جمكران شب چهارشنبه به قم مى آيدو به منزل بنده وارد مى شود.
2 - بنده كه در اواخر سال 1362 قمرى به حوزه مقدسه قم آمدم ، پس از چند روزى سختمريض شدم و چون در مضيقه اقتصادى بودم از مراجعه به طبيب هم ناتوان بودم ، با زحمتزياد به مسجد جمكران به قصد استشفاء رفتم ، پس از انجاماعمال مسجد و توسل به حضرت ولى عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء از مسجد خارجشدم و چند دقيقه اى - چون آن روز غير از يك مسجد كوچك با چند اطاقى كه در جوار مسجدبود چيز ديگرى نبود - نشستم كه خوابم گرفت ، و چون بيدار شدم اثرى از آن بيمارىدر خود نديدم . (27)
نظر حضرت آية الله سيد محمد على علوى گرگانى درباره مسجد جمكران
بهتر آن است كه مقدارى درباره مسجد جمكران توضيح داده شود تا مومنين اهميت بيشترىبدهند، لذا رقيمه را متبرك مى سازم به حديث نبوى (ص ) قال : احب البقاع الى الله المساجد، محبوبترين زمين نزد خدا مسجد است (28) بهويژه مسجدى كه خبر گرفتن حاجات و رفع مشكلات در آن مكان به حد تواتر رسيده چراچنين نباشد، در صورتى كه مرحوم صدوق المحدثين در كتاب مونس الحزين به سند معتبراز اميرالمومنين عليه صلواة المصلين از جمكران و مسجد آن خبر داده و فرموده كه اين زمين اززمينهاى ديگر خداست و مقدس مى باشد. (29)
چه گويم در حق مسجدى كه حضرت بقيه الله ارواح من سواه فداه بر حسبنقل محدث نورى و غيره درباره اش چنين فرمودند: من صلى فيه كمن صلى فى البيتالعتيق . يعنى خواندن نماز در اين مسجد همانند خواندن نماز در كعبه است .
و چه مناسبت خوبى است بين مسجد جمكران در كنار حرماهل البيت و عش آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين كه شيعيان شبهاى چهارشنبه در آنجا جمعشوند و مشغول به ذكر و دعا و نماز براى آن حضرت باشند، و بين مسجد سهله در كنارحرم اميرالمومنين (ع ) و كوفه كه شيعيان آنجا هم نيز در شبهاى چهارشنبهمشغول به زيارت هستند گر چه بسيارى از مردم از عظمت و فضيلت اين مكان مقدس غافلندو به آن توجهى كه بايد داشته باشند ندارند، و در پيام حضرت حجت (عج ) آمده است كهبه مردم بگوئيد قدر اين مسجد را بدانند و در همين راستا است كه مراجع بزرگ و آياتعظام مانند آية الله حائرى موسس حوزه علميه قم و بروجردى و حجت و گلپايگانى ومرعشى نجفى و شيخ مرتضى حائرى قدس الله اسرارهم به اين مسجد اهميت زيادىقائل بودند و به دوستان توصيه مى كردندفضائل و ناقب و بركات اين مسجد بيش از اين است كه بتوان در اين مختصر گنجاند.
در پايان از مومنين و متدينين محترم مى خواهم از رفتن به مسجد جمكران و خواندن نماز وزيارت در آن مكان مقدس غفلت نكنند و اين جانب را ياد نمايند و از همه التماس دعا دارم . والسلام على من اتبع الهدى . (30)
نظر آية الله محسنى ملايرى درباره مسجد مقدس جمكران
مسجد مقدس جمكران كه بيش از يكهزار سال تاسيس آن مى گذرد، همواره مورد توجهبزرگان بود، و در شدائد به آن مكان مقدس پناه مى بردند وحل مشكل خود را از پيشگاه حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مى خواستند و نتيجه مى يافتند،اينجانب در دوران جوانى مكرر به اين مسجد مقدس شرفياب مى شدم ، و يكبار عهد كردمكه ده روز پياده به آن مسجد مقدس مشرف شوم ، و انجام دادم .
يكبار هم به درد پاى بسيار شديدى مبتلا شدم به مسجد مقدس جمكران شرفياب شده بهحضرت بقيه الله - ارواحنا فداه - متوسل شدم و از عنايات بيكران آن حضرت به هنگاممراجعت كلا درد پا برطرف شده بود. و اين چيزى است كه خودم ديدم و به اصطلاح درايتاست و اما آنچه از ديگران روايت شده بسيار فراوان است ، بزرگانى مانند مرحوم آيةالله حاج شيخ عبدالكريم حائرى و مرحوم آية الله بروجردى و مرحوم آية الله حجت ومرحوم آية الله گلپايگانى توجه خاصى به مسجد مقدس جمكران داشتند، و همواره درمشكلات حوزه به آن مكان مقدس ملتجى مى شدند وحل مشكل خود را مى يافتند.
و اما بناى فعلى مسجد به طورى كه مباشرين توسعه و تجديد بناى مسجد مقدس جمكرانشخصا به اين جانب بيان كردند به امر حضرت بقيه الله - ارواحنا فداه - مى باشد وانشاء الله مورد توجه آن حضرت بوده و خواهد بود.
اميد است مومنين از هر فرصتى براى تشرف به اين مسجد و تقرب به حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه - استفاده كنند و قدر موقف را بدانند.(31)
سخنان آيت الله مجتهدى تهرانى
مسجد شريف جمكران كه از يكهزار سال پيش به دستور امام زمان (ع ) به وسيله شيخ حسنبن مثله جمكرانى ساخته شده از اول تاسيس مسجد تا به امروز معجزات و كرامات زيادىديده و شنيده شده ، همينطورى كه مرحوم نورى در نجم الثاقب نوشته علماء اعلام و آياتعظام چه در زمان گذشته و چه در زمان ما علاقه زيادى به اين مسجد داشته و دارند، حقيرهم بارها پياده با رفقا و دوستان مشرف شده ام كه يك بار هم 18 نفر از طلاب علوم دينيهو سربازان امام زمان (ع ) 25 رجب بود شب تا صبح با چراغ زيتونىمشغول دعا بوديم .
مابين قم و مسجد جمكران تمام چمنزار است
آية الله سيد محمد باقر ابطحى اصفهانى فرمودند: شبى در عالم رويا ديدم فضاىمابين قم و مسجد جمكران گويا تمام چمنزار است و داراى درختهاى سبز كه مهتاب بر آن مىتابيد و نهرهاى آب در آن جريان داشت ، درختى را ديدم كه داراى شاخه هاى بسيار جذاب وسر سبز و صداى روح بخشى از ميان آن به گوش مى رسيد كه به ذهنم خطور كردصداى حضرت داود است و در وسط آن درخت جايگاهى بود كه در آنجا آقائى نشسته و بهنظرم آمد آقا حضرت بقيه الله الاعظم امام زمان (ع ) است ، صحبتى را به ميان آوردم كه ازذكر آن معذورم ، زيرا اشاره به عهد و پيمانى بود و سپس عرض كردم : (چه كنم كهبه شما قرب پيدا كنم ؟) به زبان فارسى فرمود: (عملت راعمل امام زمان قرار بده ). من به خاطرم اين معنى رسيد يعنى آنچه را به ذهنت مى آيد اگرامام زمان بود عمل مى كرد تو هم همان را عمل كن . به عربى به حضرت عرض كردم : و هوالامل ، يعنى اين آرزوى من است . گفتم : چه كنم كه در اين امر موفق باشم ؟ به عربىفرمود: (الاخلاص فى العمل ) از خواب بيدار شدم ، چراغ خاموش بود، قلم و دفترحاضر كردم و آن دو جمله سوال و جواب را نوشتم ، فردا درباره اين دو جملهسوال و جواب او فكر كردم ، به نظرم آمد در جملهاول حقيقت تشيع و در جمله دوم راه موفقيت را كه همان توحيد ذاتى و عملى باشد يافتم ، ايندو جمله توصيه حضرت بود.(32)
سخنان آيت الله حاج ميرزا على احمدى ميانجى
شخصى به نام مشهدى سبز على نزد من آمدند كه گرفتارى و مشكلاتى داشتند، عرضكردم برو به مسجد جمكران ، ايشان گفتند: حكايتى از مسجد جمكران دارم كه از عنايات امامزمان عليه السلام و مسجد جمكران مريض ما خوب شد.نقل كردند: پسرم مبتلا به سل شده بود، من پول نداشتم كه وى را به دكتر ببرم ، بهپسرم گفتم خودت يك عريضه بنويس با هم به مسجد جمكران برويم ، ايشان نوشتند،با هم مى رفتيم ، يك نفر آمد گفت اجل دو قسم است : حتمى و غير حتمى ، گفت مريض شمااجلش حتمى نيست ، خلاصه مسجد جمكران رسيديم نماز و دعا خوانديم و برگشتيم ، دوروز بعد به تهران جهت معاينه دكتر رفتيم ، وقتى دكتر معاينه كرد گفت بچه ات رابراى چه آورده ايد، گفتم : آقا ايشان سل دارد، گفت : نه ايشان سالم است ، من فهميدم ازبركت امام زمان و مسجد جمكران پسرم الحمدلله خوب شده است .
حضرات آيات پياده به مسجد مقدس جمكران مى روند
آيت الله پايانى فرمودند اعضاء تفسير كه عبارتند از آيات عظام آقا سيد مهدى روحانىو آقا سيد ابوالفضل مير محمدى و آقاى احمدى ميانجى و آقاى حاج مير آقا موسوى زنجانىو رفقاى ديگر كه با هم پياده به مسجد مقدس جمكران مى رفتيم ، آيت الله سيدابوالفضل مير محمدى گفت : من حاجتى دارم از امام زمان عليه السلام كه عنايت فرمايدپدرم مريض است حال ايشان خوب شد، آيت الله موسوى زنجانى فرمودند من هم خانهندارم ، حضرت يك خانه به ما مرحمت فرمايد، چند روز نگذشت كه پدر آقاى مير محمدىبا يك قرص كه دكتر نوشته بود خوب شد و در مدت كوتاه آقاى موسوى نيز صاحبخانه شد.
سخنان آية الله بنى فضل
حضور جناب مستطاب حجه الاسلام آقاى حاج سيد جعفر مير عظيمى دامت افاضاته
با اهداء سلام و ابراز علاقه طبق اظهارات جنابعالى در نظر داريد راجع به مسجد مقدسجمكران كتابى تاليف نمائيد و كراماتى كه براى مومنين و شيعيان از مسجد مزبورحاصل شده ذكر كنيد، از باب يادآورى در پيوست همين نامه حاجتى كه در سى و دوسال قبل از آن مسجد گرفته ام متذكر مى شوم ، از خداوند سبحان توفيقات روز افزونجنابعالى را خواهانم .
و السلام عليكم و رحمه الله - مرتضى بنىفضل
20 جمادى الثانيه 1415
در سال 1340 شمسى يك حاجت مهم شرعى داشتم كه يكى از علماء محترم تبريز رابطبود بين من و شخصى كه برآورده شدن حاجتم در ظاهر به دست او بود چندين بار آن عالمبزرگوار اصرار و تاكيد نمود تا آن شخص در آن مطلب مهم اقدام نمايد، بالاخره بعدللتى و التى دست رد به سينه آن عالم جليل القدر زده شد و من در صد درصد از اوقطع اميد نمودم و متوجه شدم كه در رسيدن به مقصد راه را اشتباه رفته ام ، تا اينكه يكشب بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله عليها با يكىاز دوستان در انتهاى صفائيه از كنار خط راه آهن پياده به طرف مسجد جمكران رهسپار شدمو توجه نداشتم كه از حرم تا مسجد جمكران از طريق صفائيه حدود ده كيلومتر راه است ،بعد از آنكه حدود سه كيلومتر راه رفته بوديم خسته شديم ، چند دقيقه اى نشستيم و رفعخستگى نموديم ، تازه راه افتاده بوديم از پشت سر ما صداى ماشين آمد، در كنار جادهخاكى ايستاديم ماشين رد شد، بلافاصله ترمز كرد، راننده ماشين مرا با نامم صدا كرد،جلو رفتم ديدم صاحب عكاسى مهتاب (واقع در خيابان آيت الله نجفى مرعشى (ارم سابق) به من گفت كجا مى رويد، گفتم : به مسجد جمكران ، گفت بفرمائيد، سوار شويم ،جالب اينجا است كه عكاس به من گفت آقاى بنىفضل من و رفيقم از اراك داشتيم مى آمديم ، سر اين جاده كه رسيديم به رفيقم گفتمبرويم به جمكران سرى بزنيم ، رفيقم در جواب گفت اولا ما كارى در جمكران نداريم ، وثانيا امشب شب جمكران نيست (البته شبهاى متداول جمكران شبهاى چهارشنبه و جمعه است )خلاصه بعد از كشمكش ماشين را وارد اين جاده كردم و معلوم مى شود كه ما ماموريت داريمتا شما را برسانيم به مسجد جمكران ، بالاخره ما را رساندند و در جلو مسجد پيادهكردند و خودشان برگشتند، آن شب مسجد جمكران خيلى خلوت بود،
غير از ما، دو نفر ديگرى در آنجا بودند، يكى از آن دو نفر را خيلى باحال ديدم ، بعد از اقامه نماز مسجد و استغاثه از حضرت نصف شب گذشته بود رفتمپسش آن شخص با حال ، سلام كردم ، جواب سلام گفت ، بعد از احوالپرسىسوال كردم اهل كجا هستيد؟ خود را معرفى ننمود، گفت من به اينجا و كوه خضر مى آيم ، اوتا صبح مشغول نماز و ذكر بود، و اول صبح با صداى بسيار دلنشين اذان گفت ، خلاصهاينكه ما آن شب را بيتوته نموديم ، بعد از نماز صبح راهى قم شديم و منتظر برآوردهشدن حاجت بودم كه سه روز بعد همان شخص كهحل مشكل ما به دست او بود مى رود پيش آن عالم محترم ، ابتدا از ايشان عذرخواهى مى كند وبعد با امتنان و اقدام جدى مشكل مهم را حل مى نمايد، وحل آن مشكل عنايت خداوند سبحان و توجه حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه بود، جعلنا اللهمن اعوانه و انصاره بحق محمد و آله الطاهرين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين و لعنهالله على اعدائهم و منكرى فضائلهم الى يوم الدين . (33)
نظر آيت الله حاج شيخ على پناه الاشتهاردى
بعد الحمد و الصلاه على النبى و آله : در مجلسى حضور سلاله السادات و المسلمينآقاى حاج سيد جعفر ميرعظيمى دامت بركاته بود نوشتجات متفرقه ارائه دادند به قصدتاليف كتابى به نام (كتاب صاحب الزمان (عج ) و مسجد جمكران ) و چون اين عالمبزرگوار غالبا تلاشش در ترويج امور دينيه و جهات مذهبى است حقير هم خواستم از اينفيض عظيم بى بهره نباشم ، لذا چند جمله عرضه بدارم :
(اين مسجد) مبارك (مسجد جمكران ) كه در بيش از يك فرسخى شهرستان قم واقع شده ، ازاول تاسيس مورد توجه علاقمندان به حضرت بقيه الله (روحى له الفداء) بوده و هستانشاء الله و از آنجا بعضى كراماتى هم مشاهده شده بالخصوص از زمانى كه تاسيسحوزه در اين بلده طيبه (قم ) با همت موسس آن (مرحوم آية الله العظمى الحاج الشيخعبدالكريم الحائرى اليزدى (قدس سره ) شده از آن جمله :
نقل شده : يك ماهى شهريه طلاب در اوائل تاسيس آن (كه بعد از 1340 هجرى قمرى بودهبراى مرحوم موسس (ره ) نرسيده بود و مجموع شهريه هفتصد و پنجاه تومان بيشنبوده .(34)
مرحوم آشيخ محمد تقى بافقى يزدى رحمه الله عليه كه از حواريين موسس رضوان اللهعليه بود شب جمعه به مسجد مقدس جمكران (با وضع بناء قديمى كه داشت ) مى رود بعداز نماز معروف مسجد جمكران خطاب به حضرت (روحى له الفداء) عرضه مى دارد: ياصاحب الزمان مگر اينها شاگردان شما نيستند چرا نمى فرستى ؟ بين الطلوعين همان روزكسى درب خانه موسس را مى زند، خود موسس مى آيد دم درب مى بيند يكى ازاهل بازار تهران است عرضه مى دارد: اين وجه را آوردم خدمت شما باز مى كند مى بيند همانهفتصد و پنجاه تومان است .
چند مطلب از اين داستان استفاده مى شود كه ذكرش بهطول مى انجامد.
به هر حال از زمان ساخت اين مسجد شريف بالخصوص از زمان تاسيس حوزه مقدسه دربلده طيبه قم مورد توجه علماء بزرگ از آن جمله خود موسس (قدس سره ) بوده ، وبعد از رحلت موسس محترم مرحوم آية الله العظمى السيد محمد كوه كمرى حجت (قدسسره ) (كه بناء مدرسه حجتيه از آثار ايشان است ) بوده تا زمان مرحوم آية اللهالعظمى بروجردى آن مرجع عظيم الشان جهانى قدس سره دراوائل ورودشان به قم به آن مسجد شريف عزيمت مى نمودند و مرحوم حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا مهدى بروجردى كه از معاونين حوزه و مقدسه موسس بود كرارا آمدو شد داشتند و بعد از رحلت مرجع عاليقدر آية الله العظمى بروجردى (رحمت الله عليه) مرحوم آية الله العظمى نجفى موعشى كرارا مى رفت ، حتى آية الله نجفى داستانىدارد كه ذكرش به طول مى انجامد.
و همچنين مرحوم آية الله العظمى گلپايگانى توجه خاصى به آن مسجد شريف داشت وكرارا حوادث غير مترقبه كه پيش مى آمد حقير به بيت آية الله گلپايگانى مى رفتم ، مىگفتند آقا جمكران رفته كه متوسل به حضرت شود.
و يكى از طلاب محترم اصفهانى (كه فعلا قم نيست )نقل مى كرد: حادثه اى براى مرحوم آية الله نجفى رخ داده بود با عده اى ازاهل علم در جمكران بوديم ، ديديم آية الله نجفى باحال اندوه بلكه گريه وارد مجلس ما شد، پرسيديم اين موقع چرا به اينجا تشريفآورديد؟ جواب داد براى توسل به حضرت و خود حقير هم زمان تجرد و اقامت در مدرسهمباركه فيضيه توفيق تشرف به مسجد جمكرانيكسال شبهاى جمعه پيدا كردم ، الحمدلله و منه نتيجه جاى شبهه و ترديد نيست كه ذهابالى هذا المسجد الشريف له خواص و آثار.
تا بناشد چيزكى مردم نگويند چيزها
و ايضا يكى از شواهد بر اين مدعا كثرت توجهات عامه علاقمندان به حضرت ولى عصر(عج ) به آن مكان شريف است و توسعه عظيمى كه از حيث بنا و ساختمان پيدا كردهاست و به نظر مى رسد بيش از انتظار هست و الله العالم .
و بايد مسئولين محترم حفاظت اين مسجد مقدس از آلودگيهاى تفريحى (كه موجب نارضايتىحضرت مى گردد) و لازم است خداى نكرده تفريح گاه ملى نشود و بايد برنامه ريزىهاى آن مسجد طورى باشد كه غير از عبادت وتوسل به آن حضرت عنوان ديگرى به خود نگيرد. (35)
بخش چهارم : كراماتى چند از مسجد مقدس جمكران
امام زمان (ع ) در مسجد مقدس جمكران
آقاى سيد مرتضى حسينى كه يكى از سادات متدين قم بوده است مى گويد: شبهاىپنجشنبه در خدمت مرحوم آية الله آقاى حاج شيخ محمد تقى بافقى به مسجد جمكران مىرفتم .
در يكى از شبهاى زمستان برف سنگينى آمده بود من درمنزل نشسته بودم ، ناگهان به يادم آمد كه شب پنجشنبه است ، ممكن است آية الله بافقىبه مسجد بروند ولى از طرفى چون آن وقتها مسجد جمكران راه ماشين رو نداشت و مردممجبور بودند آن راه را پياده بروند و به قدرى برف روى زمين نشسته بود كه ممكن نبودكسى بتواند آن راه را راحت بپيمايد، با خود فكر مى كردم كه معظم له به مسجد نمىروند.
به هر حال دلم طاقت نياورد، از منزل بيرون آمدم ، بيشتر مى خواستم آية الله بافقى راپيدا كنم و نگذارم به مسجد جمكران بروند.
به منزلشان رفتم ، در منزل نبودند، به هر طرف سراسيمه سراغ ايشان را مى گرفتمتا آنكه به ميدان مير كه سر راه جمكران است رسيدم ، در آنجا دوست نانوائى داشتم كهوقتى ديد من اين طرف ، آن طرف نگاه مى كنم از من پرسيد چرا مضطربى و چه مى خواهى؟
گفتم : نمى دانم كه آيا آية الله بافقى به مسجد جمكران رفته اند يا امشب در قم ماندهاند؟
نانوا گفت : من او را با چند نفر طلاب ديدم كه به طرف مسجد جمكران مى رفتند.
با شنيدن اين جمله خواستم پشت سر آنها بروم كه آن دوست نانوايم گفت : آنها خيلى وقتاست رفته اند، شايد الان نزديك مسجد جمكران باشند.
از شنيدن اين جمله بيشتر پريشان شدم و ناراحت بودم كه مبادا در اين برف و كولاك آنهابه خطر بيافتند، به هر حال چاره اى نداشتم ، بهمنزل برگشتم ولى فوق العاده پريشان و مضطرب بودم ، خوابم نمى برد.
تا آن كه نزديك صبح مرا مختصر خوابى ربود، در عالم رويا حضرت ولى عصر(ع ) راديدم كه وارد منزل ما شدند و به من فرمودند: سيد مرتضى چرا ناراحتى ؟ گفتم : اىمولاى من ناراحتيم براى آقاى حاج شيخ محمد تقى بافقى است . زيرا او امشب به مسجدرفته و نمى دانم به سر او چه آمده است ؟
فرمود: سيد مرتضى گمان مى كنى ما از حاج شيخ دوريم ، همين الان به مسجد رفته بودمو وسائل استراحت او و همراهانش را فراهم كردم ، از خواب بيدار شدم ، بهاهل منزل اين بشارت را دادم و گفتم در خواب ديده ام كه حضرت ولى عصر(ع )وسائل راحتى آقاى حاج شيخ محمد تقى بافقى را فراهم كرده اند.
اهل بيتم هم چون به همين خاطر مضطرب بودخوشحال شد و من فرداى آن شب كه از منزل بيرون رفتم به يكى از همراهان آية اللهبافقى برخوردم ، گفتم : ديشب بر شما چه گذشت ؟ گفت : جايت خالى بود، ديشباول شب آية الله بافقى ما را به طرف مسجد جمكران برد، ما يا به خاطر شوقى كه دردلمان بود و يا كرامتى شد مثل آنكه ابدا برفى نيامده و زمين خشك است به طرف مسجدجمكران رفتيم و خيلى زود هم به مسجد رسيديم ولى وقتى به آنجا رسيديم و در آنجاكسى را نديديم و سرما به ما فشار آورده بود متحير بوديم كه چه بايد بكنيم .
(آخر آن زمانها مسجد جمكران ساختمانى نداشت و فقط يك مسجد بسيار غريبى بود كه دروسط بيابان افتاده بود، و تنها خواص به آن مسجد مى رفتند و از بهره هاى معنوى آناستفاده مى كردند).
ناگهان ديديم سيدى وارد مسجد شد و به حاج شيخ گفت مى خواهيد براى شما لحاف وكرسى و آتش بياورم . آية الله بافقى با كمال ادب گفتند اختيار با شما است ، آن سيداز مسجد بيرون رفت ، پس از چند دقيقه لحاف و كرسى ومنقل و آتش آورد و با آنكه در آن نزديكى ما كسى نبودوسائل راحتى ما را فراهم فرمود.
وقتى مى خواست از ما جدا شود يكى از همراهان به او گفت ما بايد صبح زود به قمبرگرديم ، اين وسائل را به كه بسپاريم ، آن سيد فرمود: هر كسى آورده خودش مىبرد و او رفت ، ما در فكر رفته بوديم كه اين آقا اينوسائل را از كجا به اين زودى آورده ، زيرا آن اطراف كسى زندگى نمى كند و اگر مىخواست آنها را از ده جمكران بياورد اولا در آن شب سرد و كولاك برف كار مشكلى بود وثانيا مدتى طول مى كشيد.
بالاخره شب را با راحتى به سر برديم و صبح هم كه از آنجا بيرون آمديم آنوسائل را همانجا گذاشتيم .
من به او جريان خوابم را گفتم و معلوم شد كه حضرت بقيه الله روحى فداه هيچگاهدوستانش را وا نمى گذارد و به آنها كمك مى كند و براى مرحوم آقاى حاج شيخ محمد تقىبافقى جريانات ديگرى هم از اين قبيل اتفاق افتاده است كه در بين دوستانش معروف است. (36)