|
|
|
|
|
|
فهرست مطالب مقدمه ناشر پيش سخن آشنايى با تاريخ قمرى تحقيقى درباره پيدايش تاريخ قمرى ماه محرم در قرآن ماه محرم در روايات روز اول محرم - سال اول عام الفيل (53سال پيش از هجرت ) روز اول محرم - سال هفتم بعثت روز اول محرم - سال چهارم هجرى قمرى روز اول محرم - سال نهم هجرى قمرى روز اول محرم - سال 14 هجرى قمرى روز اول محرم - سال 24 هجرى قمرى روز اول محرم - سال 81 هجرى قمرى روز اول محرم - سال 200 هجرى قمرى روز دوم محرم - سال 61 هجرى قمرى روز سوم محرم - سال 252 هجرى قمرى روز پنجم محرم - سال ششم هجرى قمرى روز هفتم محرم - سال 132 هجرى قمرى روز دهم محرم - سال پنجم هجرى قمرى روز دهم محرم - سال ششم هجرى قمرى وقوع سريه قرطاء. روز دهم محرم - سال 61 هجرى قمرى روز دهم محرم - سال 67 هجرى قمرى روز دهم محرم - سال 226 هجرى قمرى روز 12 محرم - سال 95 هجرى قمرى رويدادهاى مهم در زندگانى امام زين العابدين عليه السلام . روز 13 محرم - سال 61 هجرى قمرى روز 15 محرم - سال دوم هجرى قمرى روز 15 محرم - سال هفتم هجرى قمرى روز 16 محرم - سال 16 هجرى قمرى روز 21 محرم - سال سوم هجرى قمرى روز 22 محرم - سال 37 هجرى قمرى روز 23 محرم - سال 169 هجرى قمرى روز 25 محرم - سال 198 هجرى قمرى روز 26 محرم - سال 64 هجرى قمرى روز 26 محرم - سال 146 هجرى قمرى روز 27 محرم - سال 215 هجرى قمرى روز 28 محرم - سال 220 هجرى قمرى روز 30 محرم - سال 189 هجرى قمرى ماه محرم - سال سوم هجرى قمرى ماه محرم - سال ششم هجرى قمرى ماه محرم - سال ششم هجرى قمرى ماه محرم - سال هفتم هجرى قمرى ماه محرم - سال 14 هجرى قمرى ماه محرم - سال 16 هجرى قمرى ماه محرم - سال 20 هجرى قمرى ماه محرم - سال 39 هجرى قمرى ماه محرم - سال 65 هجرى قمرى ماه محرم - سال 82 هجرى قمرى ماه محرم - سال 127 هجرى قمرى ماه محرم - سال 127 هجرى قمرى ماه محرم - سال 132 هجرى قمرى ماه محرم - سال 202 هجرى قمرى ماه محرم - سال 246 هجرى قمرى واقعه كربلا (61 ه .ق ) آغاز مبارزه حضور اعتراض آميز در مكه حركت به سوى عراق ورود به سرزمين كربلا ماموريت عمر بن سعد افزايش سپاه دشمن پيام عمر بن سعد به امام حسين عليه السلام جنگ طلبى عبيدالله بن زياد ديدار دو فرمانده روز تاسوعا 1 - ورود شمر به كربلا. 2 - نامه امام براى ابوالفضل العباس عليه السلام . 3 - فرمان حمله عمومى شب عاشورا 1 - خطبه امام حسين عليه السلام 2 - سفارش امام حسين عليه السلام به خواهرش زينب عليهاالسلام 3 - تنظيم امور خيمه گاه 4 - عبادت و تهجد روز عاشورا 1 - تنظيم سپاه 2 - اندرزهاى پيش از نبرد 3 - پشيمانى حر بن يزيد 4 - هجوم سراسرى 5 - نبرد انفرادى 6 - نماز ظهر عاشورا 7 - شهادت ساير ياران 8 - مبارزه و شهادت امام حسين عليه السلام پس از شهادت امام حسين عليه السلام 1 - غارت خيمه ها 2 - آتش زدن خيمه ها 3 - تاختن اسب بر پيكر شهيدان 4 - ارسال سر مقدس امام حسين عليه السلام به كوفه 5 - اسارت اهل بيت عليه السلام 6 - خاك سپارى شهيدان كربلا ياران شهيد الف ) شهداى بنى هاشم ب ) شهداى غير بنى هاشم كتابنامه مقدمه ناشر بى شك با فرا رسيدن ماه محرم تمام شيعيان به ياد يك روز غم بار مى افتند روزى كهيادآور يكى از جانسوزترين ايام سال است ، روز دهم ماه محرمسال 61 هجرى و سرزمين كربلا. در اين ماه پرحادثه ترين وقايع سال نهفته است كه نبايد هيچ مسلمانى اين ايام رافراموش كند و با اينكه حدود سيصد و شصتسال از آن حادثه مى گذرد هنوز گرمى كربلا دلها را براى فرزند زهرا عليهاالسلامبى تاب مى كند چرا كه بفرموده امام حسن مجتبى عليه السلام : هيچ روزى بالاتر ازروزى كه بر اباعبدالله گذشت نيست . لذا براى ماندگارى اين وقايع در تاريخ بر آن شدم تا اين اثر را به چاپ برسانمكه از برادر بزرگوار جناب آقاى واردى كمال سپاسگزارى را دارم ضمنا ادامه اين اثرهم در دست تاءليف مى باشد و تحت عنوان ماههاى ديگر قمرى به چاپ مى رسد. در خاتمه اگر چه اين اثر نمى تواند وقايع تاريخ اسلام را كاملا بازگو نمايد ولىبراى همه دانش پژوهان و عالمان و مدرسان رشته تاريخ مفيد فايده است . انشاء الله مدير انتشارات دارالثقلين سيد عباس حسينى - مهر 79 پيش سخن قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين * هذابيان للناس و هدى و موعظه للمتقين . (1) همانا پيش از شما سنت هايى گذشت ، پس بگرديد در زمين و بنگريد كه فرجام ناباورانچگونه بوده است ؟ اين بيانى است براى مردم و راهنما و اندرزى براى پرهيزگاران . بى ترتيب پيش از ما، ملت ها و سنت هايى در روى زمين آشكار شده و پس از مدتى بهپراكندگى ، نابودى و فراموشى سپرده شده اند. گر چه اخبار آنان تا مدت هاى مديد،سينه به سينه و به صورت تحريف شده بهنسل هاى بعدى منتقل مى گرديد ولى به خاطر پايين بوده اطلاعات مردم و نبود ابزاراطلاع رسانى ، اطلاعات كامل و روشنى از آنها در دست نيست . در اين ميان ، تنها قرآن كريم به عنوان كتاب وحى الهى ، ماجراهاى فراوانى از تاريخگذشتگان را براى ما بيان كرده و افق تازه اى از سرنوشت آنان را به روى همگان بازكرده است . هم اكنون ، قرآن كريم به عنوان قديمى ترين و معتبرترين سند تاريخى ،مورد استفاده پژوهشگران و تاريخ نگاران قرار مى گيرد. قرآن مجيد، علاوه بر اين كه انسان ها را از سرگذشت پيشينيان با خبر گردانيده ، همگانرا تشويق و ترغيب مى كند كه در جاى جاى زمين ، سير و سياحت كنند و به طور حسى عاقبتگذشتگان ، به ويژه تكذيب كنندگان پيامبران را در مناطق و نواحى مختلف مشاهده كنند.البته ، همان طورى كه قرآن مجيد به صراحت بيان كرده است ، سير در زمين و گردش درآفاق و يا بيان تاريخ گذشتگان ، تنها براى بازگو كردناحوال آنان و سرگرمى و قصه گويى نيست ؛ بلكه هدف اصلى ، روشن شدن اذهان مردم وپند و عبرت گرفتن آنان از پيشينيان است . شايد از اين راه به تقوا و پرهيزكارى دستيابند و در سبيل قرار گيرند. آشنايى و آگاهى از احوال گذشتگان و اطلاع از رويدادهاى مثبت و يا منفى تاريخ ، انسانها را كمك مى كند كه شيوه زندگى بهتر و همزيستى مطمئن ترى انتخاب كنند و براىزندگى كوتاه مدت خود در اين دنيا، از ياد خداغافل نشده و اقدام به هر كار ناشايستى نكنند. كتاب حاضر (ماه محرم در تاريخ اسلام ) كه با همين قصد و نيت به رشته تحرير درآمدهاست ، درصدد بيان رويدادهايى است كه در تاريخ اسلام ، از مقطع عامالفيل (سال تولد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ) تا انتهاى غيبت صغراى امام زمانعليه السلام - سال 329 قمرى - به وقوع پيوسته و تاثير بسزايى در نزد مسلمانانداشته اند. ناگفته پيداست كه شرح تمامى رويدادها در اين مقطع از تاريخ بشريت ، بسيار حجيم وگسترده است و بى ترديد از توان و بضاعت يك فرد خارج است . براى چنين منظورى بهتلاش و كار گروهى پژوهشگران و تاريخ نگاران نياز است . ولى اطلاع رسانى از تاريخ اسلام و مسلمانان قرون اوليه ، به هر مقدار ممكن ، مىتواند مفيد و ثمربخش باشد و نسلهاى حاضر و آينده مسلمانان را با سرگذشت پيشينيانآگاه گرداند. اين كتاب ، كه به سبك تازه و روان جهت استفاده و مطالعه دانش پژوهان به ويژهدانشجويان ، مبلغان دينى و مدرسان رشته تاريخ تدوين يافته است ، تنها رويدادهاى يكماه از سال قمرى ، يعنى ماه محرم الحرام را كه نخستين ماهسال قمرى است ، مورد بررسى قرار داده است و اگر توفيقى در ادامه كار از سوى خداىسبحان به دست آيد، به همين روال ساير ماهها را مورد پژوهش قرار داده و به صورتمجزا در اختيار خوانندگان ارجمند قرار بدهيم . اما بخشهاى كلى اين كتاب ، عبارتند از: 1 - ماه محرم در آينه آيات و اخبار. 2 - روزشمار رويدادهاى ماه محرم . 3 - سال شمار ماه محرم . 4 - واقعه كربلا. اميد است اين اثر ناچيز مورد بهره ورى تمامى دانش پژوهان و فرهنگيان جامعه اسلامىقرار گرفته و خرسندى ولى نعمت جهان هستى ، حضرت حجة بن الحسن ، مهدى موعود عليهالسلام را در پى داشته باشد. بهار 1379 سيد تقى واردى آشنايى با تاريخ قمرى تاريخ هاى متعددى در ميان مردم جهان در گذشته رواج داشته و مورد استفاده ملتها قرارگرفته كه برخى از آنها به تدريج از ميان رفته و به بوته فراموشى سپرده شدهاند ولى برخى از تاريخ هاى گذشته ، همچنان در گذر زمان ، استمرار يافته و حياتخويش را حفظ كردند و در عصر كنونى نيز به قوت خود باقى بوده و مورد استفاده ملتهاقرار دارند. تاريخ قمرى كه از گردش ماه به دور زمين پديد مى آيد، از جمله تاريخ هايى است كهنسبتا عمرى دراز پيدا كرده است . اين تاريخ ، گرچه پيش از اسلام نيز در ميان برخى از ملتها و امتها، از جمله عربهامتداول بود، ولى پس از ظهور دين اسلام ، به عنوان تاريخ رسمى اين دين درآمد وبسيارى از احكام عملى و فقهى اسلام بر آن ، مبتنى شده اند. همانند روزه گرفتن در ماهمبارك رمضان ، به جاى آوردن اعمال حج در ماههاى حرام ، ايام اعتكاف و غيره . اين تاريخ ، هم اكنون تاريخ مشترك قريب به يك ميليارد و پانصد ميليون تن از مسلمانانجهان مى باشد. به تاريخ قمرى ، تاريخ هلالى نيز گفته مى شود. زيرا ماه (قمر) هنگامى كه يك دورخود را از هلال آغاز كند تا دورش به پايان برسد و بههلال بعدى وصل گردد، يك ماه پديد مى آيد و با دوازده بار تكرار اين چنينى ، يكسال قمرى شكل مى گيرد. مدت هر ماه قمرى عبارتند از: محرم ، صفر، ربيعالاول ، ربيع الثانى ، جمادى الاولى ، جمادى الثانية ، رجب ، شعبان ، رمضان ،شوال ، ذى قعده و دى حجه . مسلمانان صدر اسلام بنابر پيشنهاد اميرالمؤ منان حضرت على بن ابى طالب عليهالسلام و تصويب خليفه وقت ، هجرت سرنوشت ساز پيامبر اسلام صلى الله عليه و آلهو سلم از مكه معظمه به مدينه منوره را مبدا سال قمرى قرار داده اند. بدين جهت ، تاريخقمرى را تاريخ هجرى قمرى ناميده اند. نزديك ترين تاريخ به تاريخ قمرى ، همان تاريخ هجرى شمسى است كه بر اساسگردش زمين به دور خورشيد، به مدت 365 روز و 6 ساعتطول مى كشد. مبدا تاريخ هجرى شمسى ، نيز هجرت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم از مكهمعظمه به مدينه منوره است . اين تاريخ ، هم اكنون تاريخ رسمى جمهورى اسلامى ايرانو برخى از ملت هاى اسلامى مجاور مى باشد. تحقيقى درباره پيدايش تاريخ قمرى قرآن كريم به روشنى بيان كرده است : از روزى كه خدا آسمان ها و زمين را پديد آورد(زمان تحقق يافت ) خداوند متعال در كتاب خود (لوح محفوظ) تعداد ماه ها را، دوازده عدد قرارداده است و از ميان آنها، چهار ماه را حرام كرده است . (2) از ميان اين كه ماه هاى حرام ، تنها در سال قمرى وجود دارند، دانسته مى شود كه تاريخقمرى از آغاز آفرينش هستى شكل گرفت و در نزد پروردگارمتعال ، ملاك و معيار تاريخ بشر قرار گرفت . اما از اين كه اين تاريخ ، از زمانى در ميان مردم و در عصر كدام يك از پيامبران الهىمرسوم و معمول شده است ، اطلاع دقيقى در دست نيست . برخى از تاريخ نگاران ، استقرار كشتى حضرت نوح عليه السلام در كوه جدى را مبداتاريخ قمرى دانسته اند. در تاريخ يعقوبى آمده است : استقرار كشتى نوح عليه السلام در كوه جدى در ماه محرمواقع گرديد. به همين جهت محرم ، اول سال شناخته شد.(3) هم چنين در تاريخ طبرى گفته شد: استقرار كشتى نوح ، در دهم محرم (عاشورا) واقعگرديد.(4) علاوه بر مورخان اهل سنت ، برخى از مورخان شيعه نيز استقرار كشتى نوح عليه السلامرا در دهم محرم (عاشورا) دانسته و حوادث مهم ديگرى نيز براى اين روز بيان كرده اند. برخى از آن حوادث عبارتند از: پذيرش توبه حضرت آدم عليه السلام و همسرشحضرت حوا از سوى پروردگار متعال ، (5) ميلاد حضرت عيسى بن مريم عليه السلام(6) و نجات بنى اسرائيل و حضرت موسى عليه السلام از ستم هاى فرعونيان و... به همين جهت روايات فراوانى از طريق شيعه واهل سنت درباره عبادت اين ماه ، به ويژه روزه گرفتن وارد شده است . ولى با تتبع و برسى بيشتر در منابع تاريخى و روايى ، صحت گفتار مزبور، از جملهاين كه استقرار كشتى نوح عليه السلام و يا حوادث ديگر مربوط به پيامبران الهىعليه السلام ، در شب عاشورا و يا ماه محرم واقع شده باشند، مورد ترديد قرار مى گيردو اين شبهه در اذهان پژوهشگران به وجود مى آيد كه بنى اميه و بنى عباس درسال هاى سيطره خود بر مسلمانان ، براى تحت الشعاع قرار دادن شهادت امام حسين عليهالسلام و به فراموشى سپردن قيام خونين كربلا، بهنقل اين گونه حوادث و ترويج آن ها اقدام كرده و با رشوه و تطميع و يا تهديد راويانو مورخان ، اين گونه مطالب را در منابع اسلامى وارد كردند. گواه بر اين مطلب روايات چندى است كه در اين باب وارد شده اند كه به عنوان نمونه ،برخى از آن ها را در اين جا بيان مى كنيم : 1 - معلى بن خنيس (خدمتكار و كارپرداز امام جعفر صادق عليه السلام ) از امام صادق عليهالسلام روايت كرده است كه كشتى نوح در ((نوروز))(نخستين روز بهار) بر كوه جدىاستقرار يافت . (7) 2 - حديث ديگرى از معلى بن خنيس ، از امام صادق عليه السلام روايت شده است و گفتارفوق را تاييد مى كند و درباره (نوروز) بهتفصيل سخن گفته است . (8) 3 - ابن عباس روايت كرده است كه دو برادر يهودى به نزد حضرت على عليه السلامرسيده و از آن حضرت درباره عددهايى كه در تورات وانجيل آمده است و قرآن كريم نيز به آن ها اشاره نموده است ، پرسش نمودند. آن حضرت در پاسخ آنها فرمود: اما يك ، همانا خداى سبحان است كه يكى است و شريكىبراى وى متصور نيست . اما دو، همانا آدم و حوا هستند كه نخستين دوتايى عالم بشريت اند.آن حضرت ، به همين نحو اعداد را تفسير كرد تا رسيد به عدد بيست ، در اين باره فرمود:اما بيست همانا بيستم ماه رمضان است كه خداوندمتعال ، زبور را بر داوود عليه السلام نازل كرد؛ اما بيست و يك ، همانا خداوندمتعال در اين روز، آهن را براى داوود عليه السلام نرم و لين قرار داد؛ اما بيست و دو، همانادر بيست و دوم اين ماه كشتى نوح بر كره جدى بر زمين نشست . (9) اين حديث ، طولانى است و ما تنها به محل شاهد موضوع مورد بحث ، اشاره كرديم و از آناستفاده مى شود كه استقرار كشتى نوح عليه السلام بر روى زمين ، در روز 22 رمضانبوده است ، نه ماه محرم . 4 - ميثم تمار كه از خواص ياران اميرمؤ منان عليه السلام و از حواريان آن حضرت محسوبمى گردد و از آن حضرت به اندازه استعداد خود، دانش و معرفت فرا گرفت و بر رازهاىنهان و اخبار غيبى ، اطلاع داشت ، (10) در اين باره سخن تازه اى دارد. وى ، در حالى كه چند هفته پيش از شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا، به دستدژخيمان عبيدالله بن زياد در كوفه ، اعدام شده بود، شهادت امام حسين عليه السلام را درروز عاشورا پيش بينى و پيش گويى كرد، وى در اين باره گفت : به زودى ، اين امت ، فرزند پيامبرشان را در دهم محرم (روز عاشورا) به شهادت مىرسانند و دشمنان خدا اين روز را روز بركت و مبارك مى نامند. اين خبر همان چيزى است كهدر علم الهى است و مولايم اميرمؤ منان عليه السلام مرا به آن آگاه فرموده است . آن حضرت به من خبر داد كه هر موجودى براى مظلوميت و شهادت امام حسين عليه السلام مىگريد. حتى حيوانات وحشى بيابان ها و جنگل ها، ماهى هاى درياها و پرندگان آسمان ها؛هم چنين خورشيد، ماه ، ستارگان ، آسمان و زمين و مؤ منان انس و جن و تمام فرشتگان خدا درآسمان ها و زمين ها، و رضوان و مالك و حاملان عرش الهى بر او مى گريند و از آسمان ،خون و خاكستر مى بارد. آن گاه فرمود: لعنت خدا بر قاتلان حسين عليه السلام واجب خواهد شد، همانطورى كه بر مشركان ، مسيحيان ، يهوديان و گبريان واجب گرديده است . سپس راوى از ميثم تمار پرسيد: اى ميثم ! در حالى كه حسين بن على عليه السلام در چنينروزى به شهادت مى رسد. پس چگونه مردم ، اين روز (عاشورا) را روز مبارك و بركت مىنامند؟ در اين هنگام ، ميثم گريه كرد و اشك چشمانش از گونه هايش ، سرازير شد و گفت : آنانبه خاطر حديثى كه جعلى و بى پايه است ، پنداشته اند كه در اين روز، خداى سبحان ،توبه آدم عليه السلام را پذيرفت ، در حالى كه توبه آدم عليه السلام در ماه ذى حجهپذيرفته شد؛ آنان گمان كرده اند كه در اين روز، خداوند سبحان ، توبه داوود عليهالسلام را پذيرفت در حالى كه پذيرش توبه داوود در ماه ذى حجه بوده است ؛ هم چنينآنان خيال كرده اند كه در اين روز خداوند متعال ، يونس عليه السلام را از شكم ماهىبيرون انداخت ، در حالى كه وى در ذى حجه ، از شكم ماهى بيرون انداخته شد؛ آنانپنداشته اند كه كشتى نوح عليه السلام در اين روز، بر كوه جدى استقرار يافت ، درحالى كه اين كشتى در هيجدهم ذى حجه بر زمين نشست ؛ آنان مى گويند كه در چنين روزى ،خداوند متعال دريا را براى قوم بنى اسرائيل شكافت و آنان را به همراه موسى عليهالسلام از دريا عبور داد و از دست فرعونيان رهايى بخشيد، در حالى كه اين حادثه در ماهربيع الاول ، واقع گرديده است . آن گاه ميثم به راوى گفت : بدان كه در روز قيامت ، حسين بن على عليه السلام ، سرورشهيدان است و براى ياران او درجه اى بالاتر از ساير شهيدان است . و اما تو، هر گاهخورشيد را سرخ فام ديدى كه گويا خون آلود است ، بدان در آن روز، حسين بن على عليهالسلام را به شهادت رسانيده اند! راوى گفت : پس از مدتى ، يك روز خورشيد را بر هاله اى پوشيده از سرخى ديدم ،دانستم كه در اين روز، مولايم حسين بن على عليه السلام به شهادت رسيد و پيش گويىميثم تمار، محقق شد، در آن هنگام بى اختيار فريادى كشيده و به شدت گريستم . (11) بدين گونه ، ميثم تمار شهادت امام حسين عليه السلام را پيش بينى و پيش گويى كردهبود و گفتارش به موقع تحقق يافت . از صدق و راستى اين خبر، به راحتى مى توانراستى خبر ميثم درباره پيامبران الهى عليه السلام را به دست آورد و اخبار مربوط بهرويدادهايى را كه ادعا شده اند در روز عاشورا به وقوع پيوسته اند، مورد ترديد و يااز اساس مردود دانست . به هر حال اين احتمال قوى تر و منطقى تر به نظر مى آيد كه گفته شود، آغاز تاريخقمرى در شبه جزيره عربستان ، از زمان حضرت ابراهيم عليه السلام و فرزندشحضرت اسماعيل عليه السلام رايج گرديده است . زيرا پس از آن كه حضرت ابراهيم عليه السلام ، همسرش هاجر و كودك نوزادشاسماعيل عليه السلام را به سرزمين خشك و غير معمور مكهمنتقل كرد و چشمه زمزم با معجزه اسماعيل عليه السلام به وجود آمد، به تدريج مكه روبه آبادانى گذاشت و پس از چند سال ، تبديل به شهرى در جزيرة العرب گرديد. حضرت ابراهيم عليه السلام چند بار از فلسطين ، به ديدن فرزندش اسماعيل عليه السلام به مكه آمد و در يكى از اين مسافرت ها، ماءموريت يافت كه بهاتفاق فرزندش اسماعيل ، خانه خدا را كه با طوفان نوح ، از بين رفته بود، تجديدبنا نمايد. آن دو با تلاش هاى خود، بار ديگر خانه خدا را برپا كرده و آن رامحل زيارت و عبادت موحدان و مؤ منان قرار دادند. از آن زمان ، زيارت خانه خدا و انجام سالانه مراسم حج در ميان مردم ، به ويژهنسل حضرت اسماعيل قرار دادند. از آن زمان ، زيارت خانه خدا و انجام سالانه مراسم حج در ميان مردم ، به ويژهنسل حضرت اسماعيل عليه السلام متداول گرديد. بدين جهت ، تاريخ قمرى و ماه هاى قمرى ، به خصوص ماه هاى ويژه حج ،شكل گرفت و در ميان مردم ، رايج گرديد. ماه محرم در قرآن ماه محرم ، اگر با اين عنوان در قرآن مجيد نيامده است . و ليكن در قرآن ، آيات چندى استكه درباره ماه هاى حرام و لزوم حرمت آن ها نازل شده است . ماه محرم نيز از جمله ماه هاى حراماست كه در آيات قرآن كريم به آن ها پرداخته شده است . در اين جا آيه هايى را كه درباره ماه هاى حرام وارد شده اند، اشاره كرده و به ترجمه وشرح اجمالى آن ها مى پردازيم : 1 - جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس و الشهرالحرام و الهدى و...(12) خداوند متعال ، كعبه را كه خانه حرام است و هم چنين ماه حرام و قربانى را براى برپايىمردم (و معيشت آنان ) قرار داده است . در اين آيه ، خداوند متعال فلسفه حرمت حج و ماه حرام را بيان نموده است و آن ، عبارت استاز معيشت و امنيت مردم در پناه آن ها و تاثير آن ها بر اصلاح جامعه . اگر مردم ، حرمت خانه خدا و ماه هاى حرام را نگه نداند و دائم در جنگ ، تجاوز و حرمتشكنى باشند، همانند اقوام و ملل پيشين به نابودى و هلاكت خواهند رسيد و با دست خود،يك ديگر را به فنا و فراموشى مى سپارند. امنيت و آسايش مردم در ماه هاى حرام و ايام حج ، موجب تقويت روابط اجتماعى و انسانى شده ومردم را به هم دلى و هم سويى سوق مى دهد و آنان را از پراكندگى و خوارى ، به عزتو سربلندى مى رساند. 2 - يا ايها الذين آمنوا لا تحلوا شعائر الله و لا الشهرالحرام ... (13) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شعائر الهى و ماه حرام را بر خودحلال و مباح نسازيد. اين آيه ، بنا به نقل برخى از مفسران (14) در روز فتح مكه ، خطاب به مسلمانانفاتح نازل شد و به آنان فرمان داد كه پس از پيروزى بر مشركان ، شعائر الهى و ماههاى حرام را ناديده نگيرند و بسان گذشته ، نسبت به آن ها پاى بند و متعهد باشند. بنابراين ، اگر آنان به مشركانى برسند كه آداب جاهليت را در زيارت خانه خدا انجاممى دهند، نسبت به آنان عصبانى نشده و آنان را بهقتل نرسانند. زيرا در خانه امن الهى و در ماه حرام قرار دارند. 3 - فسيحوا فى الارض اربعة اشهر و اعلموا انكم غير معجزى الله و ان الله مخزىالكافرين . (15) چهار ماه (به دور از جنگ و خون ريزى ) در زمين سير و سياحت كنيد (و مراسم حج خود را بهراحتى به جاى آوريد) و بدانيد كه شماها نمى توانيد بازدارنده از خواست خدا باشيد وبه درستى كه خداوند متعال ، كافران را خوار مى كند. در اين آيه ، خداوند سبحان مردم را در استفاده بهينه از ماه هاى حرام ، از جمله سير و سياحت، زيارت و انجام مراسم حج فرا خواند و آنان را به اين امر تشويق كرده است و يادآورىنمود كه اگر بدخواهان و كافران بخواهند اين آزادى را از مردم بگيرند، از سوى خداوندمتعال به خوارى و نابودى مبتلا مى گردند. 4 - يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه ،قل قتال فيه كبير و صد عن سبيل الله و كفر و به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اكبرعند الله ، و الفتنه اكبر من القتل ... (16) (اى محمد) از تو درباره جنگ در ماه حرام پرسش مى كنند، در پاسخ آنان بگو: جنگ ودرگيرى در اين ماه ، (گناهى ) بزرگ و بازدارنده از راه خدا و موجب كفر به (نعمت هاى )خدا و مسجدالحرام است . (ولى ) اخراج اهالى (مسلمان ) اين شهر، در نزد خدا گناهشبزرگتر است و دسيسه كردن (مشركان از جهت گناه بزرگتر ازقتل است . اين آيه ، به صراحت تمام حرمت ماه حرام را بيان كرده است و واجب الاحترام بودن آن را بههمه انسان ها گوش فرموده است . از سياق آيه دانسته مى شود كه كافران و مشركان قريش نيز براى ماه هاى حرام ، احترامويژه اى قائل بوده و جنگ و درگيرى را در آن ها ناروا مى شمردند. شاءن نزول اين آيه درباره دسته اى از مسلمانان به فرماندهى عبدالله بن جحش اسدىاست كه براى رديابى و تعقيب كاروانى از قريش ، مرتكب كشتن يكى از مشركان در ماهحرام شدند. ماجرا از اين قرار بود كه دو ماه پيش از جنگ بدر، يك دسته هفت نفرى از مسلمانان براىتعقيب كاروانى از مشركان كه از شام عازم مكه بود، از سوى پيامبر صلى الله عليه و آلهو سلم ماءموريت يافتند. آنان ، كاروان را يافته و پنداشته بودند كه در روزهاى آخر جمادى الآخر بسر مى برندو هنوز ماه رجب كه يكى از ماه هاى حرام است ، فرا نرسيده است . به همين جهت با مشركان درگير شده و در اين ميان ، يك تن از مشركان به نام عمرو بنحضرمى كشته و دو نفر ديگر به نام هاى حكم بن كيسان و عبد الله بن مغيره ، اسير شدندو يكى از آنان به نام مغيرة بن عثمان ، از چنگ مسلمانان گريخت و اين خبر ناگوار را بهمشركان مكه رسانيد. جنگجويان مسلمان ، اسيران و غنايم را به مدينهمنتقل كرده و ماجرا را به عرض پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسانيدند. پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم از كردار آنان ناراحت شد و آنان را نكوهش كرد و فرمود: بهخدا سوگند من شما را امر به جنگ با آنان نكرده بودم . جنگجويان چون ناخرسندى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را ديدند، از كرده خودپشيمان شدند. مشركان ، اين حادثه را دست آويزى قرار داده و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ومسلمانان را متهم به حرمت شكنى ماه حرام نمودند. آنان ، پيكى به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مدينه اعزام كرده و بهصورت اعتراض و انتقاد به آن حضرت گفتند: آيا در ماه حرام ، جنگ و نبرد جايز است ؟ در پاسخ آنان ، نازل شد و جواب آنان را به روشنى بيان كرد. خداوند متعال به آنان پاسخ داد كه جنگ در اين ماه حرام است ولى شما نيز حرمت شكنى كردهو اهالى مكه را به جرم مسلمانى از خانه و شهرشان كه براى همه بايدمحل امن و آسايش باشد، اخراج نموديد. گناه دسيسه هاى شما بزرگتر و بيشتر است ازكشته شدن يك نفر مشرك به طور اشتباهى در نبرد با مسلمانان . (17) 5 - الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرامات قصاص فمن اعتدى عليكم فاعتدوابمثل ما اعتدى عليكم ... (18) ماه حرام در برابر ماه حرام است و حرمت (شكنى )ها را قصاص مى باشد. پس كسى كه برشما تجاوز و دست درازى كرد، شما نيز به اندازه تجاوزش ، بر او دست درازى كنيد. مراد از شهر حرام در اين آيه ، ماه ذى قعده است كه در اين ماه ،رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان مدينه درسال هجرى جهت انجام عمره ، عازم مكه گرديدند ولى مشركان مكه ، مانع ورود آنان شده وخود را براى نبرد با آنان آماده كرده بودند. سرانجام ، كارشان به صلح انجاميد كهمعروف به ((صلح حديبيه )) شده است . (19) مشركان مى دانستند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان پيرو آن حضرت، حرمت ماه هاى حرام را نگه مى دارند و در اين ماه ها به كارزار و جنگ با دشمنان خود نمىپردازند. به همين جهت در صدد برآمده تا از تعهد دينى و شرعى مسلمانان سوء استفاده كرده و آنانرا غافل گير و در اين ايام بر آن ها هجوم آورده و كارشان را يكسره سازند. خداوند متعال ، توطئه هاى شيطانى مشركان را نقش بر آب كرد و به پيامبرشان وحىنمود كه ماه حرام را در برابر ماه حرام است . اگر مشركان حرمت آن را شكستند و اقدام بهتجاوز و جنگ كردند، بر مسلمانان واجب است با آنان مقابله بهمثل نمايند. با نزول اين آيه ، حربه مشركان از دست شان گرفته شد و بار ديگر دربرابر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به ضعف وانفال رسيده و به ناچار با آن مصالحه كردند. 6 - فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم ... (20) آن گاه كه ماه هاى حرام به پايان رسد، هر كجا مشركان را يافتيد با آنان مبارزه كنيد. مشركان و كافران شبه عربستان ، صحنه را بر مسلمانان تنگ كرده و از هر سو با آناندشمنى مى نمودند و گاهى اقدام به هجوم و آزار مسلمانان مى كردند. مسلمانان به ستوهآمده و از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درخواست كردند كه به آنان اجازه نبردبا مشركان را بدهد. خداوند متعال آنان را امر به صبر نمود و فرمود كه حرمت ماه هاى حرامرا نگهداريد و پس از پايان اين ماه ها، پاسخ آنان را بدهيد و هر كجا آنان را يافتيد، باآنان مبارزه و نبرد كنيد. 7 - ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فى كتاب الله يوم خلق السماوات والارض منها اربعة حرم ، ذلك الدين القيم فلا تظلموا فيهن انفسكم . (21) به راستى تعداد ماه ها در نزد خدا، دوازده ماه است . (و اين ) در كتاب خدا است از روزى كهآسمان ها و زمين را آفريد. چهار ماه از آن ها (ذى قعده ، ذى حجه ، محرم و رجب ) حرام مىباشند. اين است آيين استوار. پس در آن ماه ها بر خود ستم روا مداريد. از اين آيه ، استفاده مى گردد از هنگامى كه خداى سبحان ، زمين و آسمان ها را آفريد وكرات آسمانى ؛ از جمله ماه را در گردش به دور زمين به حركت در آورد، زمان را بهسال و سال را به دوازده ماه ، به تعداد منازل ماه ، محدود و مشخص كرد و پيامبران الهىنيز بر اساس آن عمل كرده و اعمال و عبادات خويش (مانند روزه و حج ) را تعيين مى نمودند. هم چنين در اين آيه ، به حرمت چهار ماه از سال و لزوم نگهدارى احترام آن ها به صراحتبيان شده است و اين كه شكستن حرمت آن ها و اقدام نمودند به جنگ و خون ريزى در اين مدت، ستم بر بشريت است . مراد از ((كتاب الله )) در اين آيه ، لوح محفوظ است و هم چنين در كتاب هايى كه برپيامبران پيشين نازل شده اند، مطالب مزبور بيان شده اند.(22) 8 - انما النسيى زيادة فى الكفر به الذين كفروا يحلونه عاما و يحرمونه عاما ليواطئول عدة ما حرم الله فيحوا ما حرم الله زين لهم سوء اعمالهم . (23) همانا فراموشى در كفر (عصر جاهليت )، بسيار بود كه به واسطه آن گمراهى مى شدندآنانى كه كفر ورزيده بودند، به طورى كه سالى راحلال و سالى را حرام مى شمردند تا پاى مال كنند شمار آن چه را كه خدا حرام كرده است .پس آنان ، حلال مى شمردند آن چه (ماه هايى ) را كه خدا حرام كرده بود. (بدين ترتيب )كردار زشت شان بر آنان آراسته مى گرديد. با توجه به اينكه حرمت ماه هاى حرام از يادگارهاى پيامبران بزرگ الهى از جمله حضرتابراهيم عليه السلام و فرزندش اسماعيل عليه السلام بود و عرب ها خود از پاى بندسنت آبا و اجدادى خويش مى دانستند، بدين جهت نمى توانستند به راحتى از اين سنت الهى ،يعنى پاس داشت ماه هاى حرام سرپيچى كنند. زيرا در آن صورت ، حج ناامن مى شد و رغبتساير عرب ها به شركت در مراسم حج از بين مى رفت . در نتيجه عرب هاى مكه علاوه بر اين كه اعتبار و سيادت خود را از دست مى دادند، ازدرآمدهايى كه از بابت حاجيان و زائران نصيب آنان مى گرديد، محروم مى شدند. به اين جهت ، تلاش همگى آنان بر نگهدارى حرمت ماه هاى حرام و ايام حج بود. ولى در برخى از سال ها كه ميان قبايل و و طوايف حجاز، نبرد و درگيرى هايى روى مىداد، شكيبايى آنان و پذيرفتن آتش بس و متاركه جنگ در سه ماه پشت سر هم (ذى قعده ، ذىحجه و محرم )، بر ايشان دشوار بود و در صدد گريز از آن بر مى آمدند.(24) آنان براى گريز از اين مشكل ، دست به حيله هايى زدند كه مورد مذمت و سرزنش قرآن ومسلمانان قرار گرفتند. يكى از حيله هاى آنان ، اين بود كه گفتند: ماه هاى ذى قعده و ذى حجه ، حرام و ماه محرمحلال گردد و پس از آن ، ماه صفر حرام شود، تا ميان ذى حجه و صفر، يك ماه فرصتتجاوز و خون ريزى يكديگر را داشته باشند. ترفند ديگر آنان ، اين بود كه در هر سال ، در يك ماه مراسم حج را به جا مى آورند. مثلادو سال پشت سر هم ، در ماه ذى قعده ، دو سال پشت سر هم در ماه ذى حجه و دوسال پشت سر هم در ماه محرم ، مراسم حج را انجام مى دادند و بقيه ماه هاى را براى خودحلال مى شمردند. بدين طريق ، ماه هاى حرام و ايام حج را دستخوش هوا و هوس خويش قرار داده بودند. عربهاى مكه ، يك سال پيش از حجة الوداع ، مراسم حج را در ذى قعده انجام دادند و در سالىكه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم براى آخرين بار به زيارت خانه خدامشرف شد و سفرش به حجة الوداع معروف گرديد، مراسم حج در ذى حجه قرار گرفت . در همين سال ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ضمن خطبه اى فرمود: همانا زمان ،به مانند هياتى كه خدا در آفرينش آسمانها و زمين ، به وجود آورد بر مى گردد. به اينصورت كه هر سال ، دوازده ماه دارد و چهار ماه از آنها حرام است كه سه ماه پشت سر هم (ذىقعده ، ذى حجه و محرم ) و چهارمين ماه (رجب ) ميان جمادى و شعبان قرار گرفته است .(25) از آن هنگام ، مراسم حج همه ساله در ذى حجه برگزار مى گردد. ولى سه ماه ديگر نيزاز ماه هاى عبادت ، زيارت و حج خانه خدا (به صورت عمره و مفرده ) بوده و نگهدارى حرمتآنان ، بر همگان لازم و واجب است . ماه محرم در روايات درباره ماه محرم ، روايات فراوانى در منابع روايى شيعه واهل سنت وارد شده اند و اين ماه را از ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار داده اند. اهم موضوعاتى كه در اين روايات به آن ها پرداخته شده است عبارتند از: برخى ازرويدادهايى كه در اين ماه واقع شده اند، حرام بودن اين ماه پيش از اسلام و تنفيذ آن ازسوى اسلام ، اعمال و عباداتى كه انجام آنها در اين ماه داراى ثواب و پاداش زيادى است .مانند روزه ، نماز، شب زنده دارى ، مناجات و نيايش و سوگوارى براى اباعبدالله الحسينعليه السلام . پرداختن به تمامى احاديث و روايات مربوطه ، از ظرفيت اين مقوله خارج است و مستقلاتاليف ديگرى را مى طلبد. اما از باب نمونه و تبريك جستن به كلام معصومين عليهالسلام چند حديث را در اين جا نقل مى كنيم : 1 - عن اميرالمؤ منين عليه السلام فى حديث : انرسول الله صلى الله عليه و آله و سلم لماثقل فى مرضه ، قال : ان السنة اثنى عشر شهرا، منها اربعة حرم . قال ثم قال بيده : فذلك رجب مفرد، و ذو القعده و ذوالحجة و المحرم ثلاثة متواليات (26) اميرالمؤ منان على عليه السلام فرمود: آن گاه كه بيمارى پيامبر خدا صلى الله عليه وآله و سلم سنگين شده بود، آن حضرت فرمود: هر سالى از دوازده ماهتشكيل مى يابد كه چهار ماه از آنها، حرام مى باشد. آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با اشاره به دستان مباركش فرمود: اين چهارماه حرام عبارتند از: رجب كه منفرد واقع شد و ذى قعده ، ذى حجه و محرم كه پشت سر همقرار گرفته اند. 2 - عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم انهقال : تصلى اول ليلة من المحرم ركعتين ، تقراء فى الاولى فاتحة الكتاب و سورةالاءنعام و فى الركعة الثانية فاتحة الكتاب و سورة يس . (27) پيامبر گرامى اسلام فرمود: در شب اول ماه محرم ، دو ركعت نماز به جاى آورديد و در ركعتاول ، سوره فاتحه و سوره انعام ، و در ركعت دوم سوره فاتحه و ياسين را قرائت كنيد. 3 - عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم انهقال : ان فى المحرم ليلة شريفة و هى اول ليلة ، من صلى فيها ماءة ركعة الحمد وقل هو الله احد و يسلم آخر كل تشهد، و صام صبيحة اليوم و هواول يوم من المحرم كان ممن يدوم عليه الخير سنة ولايزال محفوظا من الفتنة الى القابل ، و ان مات ذلك صار الى الجنة ان شاءالله .(28) پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: در ماه محرم ، شبى شريف است . آن شب ، شباول اين ماه است . هر كس در اين شب صد ركعت نماز به جاى آورد كه در هر ركعت آن سورهحمد و سوره قل هو الله احد را قرائت كند و در آخر هر تشهدى سلام دهد و روز آن را كه روزاول ماه محرم است ، روزه بگيرد، براى چنين شخصى در تمامسال ، خير و خوبى تداوم مى يابد و تا سال بعد از هر فتنه اى محفوظ خواهد ماند و اگردر اين روز از بين بميرد، ان شاءالله وارد بهشت مى گردد. 4 - عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم انهقال : من صام يوما من المحرم فله بكل يوم ثلاثون يوما. (29) پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس يك روز از ماه محرم را روزه بگيرد،براى او در برابر هر روز، سى روز پاداش منظور مى گردد. 5 - قال على عليه السلام : ان استطعت ان تحافظ على ليلة الفطر و ليلة النحر واول من المحرم و ليلة عاشورا و اول ليلة من رجب و ليلة النصف من شعبان ،فافعل و اكثر فيهن من الدعاء و الصلاة و تلاوة القرآن . (30) حضرت على عليه السلام فرمود: اگر توانايى شب زنده دارى در شب عيد فطر، شب عيدقربان ، شب اول ماه محرم ، شب عاشورا، شب اول رجب و شب نيمه شعبان را دارى ، آن رابجاى آور و در اين شب ها براى زياد كردن دعا، نماز و قرائت قرآن تلاش كن . 6 - عن الريان بن شبيب قال : دخلت على الرضا عليه السلام فىاول يوم من المحرم فقال : يا ابن شبيب اصائم ؟ فقلت : لا.فقال : ان هذا اليوم هو اليوم الذى دعا فيه زكريا عليه السلام ربهفقال : رب لى من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعا، (31) ريان بن شيب گفت : در نخستين روز ماه محرم به محضر امام رضا عليه السلام رسيدم . آنحضرت به من فرمود: اى پسر شبيب ، آيا امروز روزه دارى ؟ گفتم نه ! فرمود: به راستى امروز، روزى است كه حضرت زكريا عليه السلام در نزدپروردگارش دعا كرد و عرضه داشت : پروردگارا از ساحت مقدست به من ذريه اى پاكعنايت كن چه اين كه تو شنونده هر دعايى . پس خداى سبحان دعاى وى را اجابت كرد و بهفرشته اى دستور داد كه خبر استجابتش را به زكريا برساند. هنگامى كه زكريا براىاقامه نماز در محراب ايستاده بود، فرشته الهى بر او وارد شد و به او گفت كهپروردگارت ، تو را به يحيى بشارت مى دهد. پس هر كس ، اين روز را روزه بگيرد و سپس خداى خود را بخواند، خدا نيز او را اجابتنمايد، همانطورى كه زكريا عليه السلام را اجابت فرمود. 7 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : من بات عند قبر الحسين عليه السلام ليلةعاشورا لقى الله يوم القيامة ملطخا بدمه و كاءنماقتل معه فى عرصة كربلا. (32) امام صادق عليه السلام فرمود: هر كسى كه در شب عاشورا در مزار امام حسين عليه السلامبسر ببرد، و اين شب را در آن جا بيتوته كند (و به زيارت ، سوگوارى و عبادتبپردازد) در قيامت خدا را در حالى ملاقات مى كند كه به خون امام حسين عليه السلام آغشتهاست و گويا در ركاب آن حضرت در دشت كربلا به شهادت رسيده است . لازم به يادآورى است كه در روز عاشورا حالت ويژه اى در نزد شيعيان دارد و شايستهاست كه همه مسلمانان و حقيقت جويان جهان در اين روز به سوگوارى امام حسين عليه السلامو ياران شهيدش بپردازد. به همين جهت روايات فراوانى وارد شده اند مبنى بر اين كهشيعيان در اين روز، به زندگى شخصى خويش (ازقبيل كسب و كار) نپردازند و چون دشمنان اهل بيت عليه السلام به خاطر شهادت امام حسينعليه السلام در اين روز جشن گرفته و روزه مى گرفتند، محباناهل بيت در غم و اندوه بسر برند و به سوگوارى بپردازند و اين روز را روزه نگيرند واگر روزه گرفتند، آن را با نوشيدن آبى در بعد از ظهر افطار كنند.
|
|
|
|
|
|
|
|