بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب خمس پشتوانه بیت المال, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST - فهرست مطالب
     k01 -
     k02 -
     k03 -
     k04 -
 

 

 
 

 

 

 

 

 

 

 

خمـس

 

 

 

پشتوانه استقلال بيت المال

 

(يك كتاب در يك جزوه)

 

 

 

زير نظر استاد عاليقدر:

   حضرت آية اللّه العظمى مكارم شيرازى(مدّظلّه)

 

 

 

 

[ 2 ]

 

 

 

 

 

 

 

شناسنامه كتاب:

نام كتاب: خمس پشتوانه استقلال بيت المال

نويسنده: آية اللّه العظمى مكارم شيرازى و همكاران

ناشر: انتشارات مدرسة الإمام علىّ بن ابى طالب(عليه السلام)

شمارگان: پنج هزار نسخه

نوبت چاپ: چهارم

تاريخ انتشار: 1379 ش

صفحه و قطع: 120 صفحه جيبى

چاپخانه: مدرسة الإمام أميرالمؤمنين(عليه السلام)

 

شابك: 7-63-6632-964isbn 964-6632-63-7

[ 3 ]

 

 

 

 

[ 5 ]

 

 

 

سمپاشى هاى نفاق افكنان

كمتر كارى مانند «سمپاشى كردن» آن هم در اذهان افرادى كه اطّلاعات وسيعى ندارند، ساده و آسان است زيرا اين كار همانند تخريب يك ساختمان است; يك عمارت را گاهى بايد در چندين سال ساخت و آباد كرد، در حالى كه در چند ثانيه مى توان آن را ويران نمود.

بنابراين، اگر مى بينيم وسوسه هاىِ شيطانىِ افراد كم مايه اى در محيط ما، در پاره اى از افكار ساده اثر گذاشته نه به خاطر قدرت و منطق وسوسه گران است، و نه به خاطر ضعف مبانى و منطق اسلام، بلكه اين خاصيّت سمپاشى در ميان افرادى است كه سطح اطّلاعاتشان بالا نيست; و بهترين راه مبارزه با اين سمپاشى، بالابردن سطح آگاهى مردم در مسائل

[ 6 ]

اسلامى است، زيرا هنگامى كه آفتاب علم و دانش در دلها طلوع كند، شب پره ها خود را بسرعت پنهان مى كنند.

به همين دليل، تصميم بر اين است كه بخواست خداوند بزرگ جزوه هاى فشرده و مختصر امّا حساب شده و منطقى در مسائل مختلف اسلامى، و آنچه مربوط به آئين تشيّع و اهل بيت(عليهم السلام) است و نفاق افكنان روى آن سمپاشى مى كنند، براى آگاهى عموم نشر يابد تا جائى براى بهانه جويان باقى نماند.

در اين جا لازم مى دانيم كه از دانشمندان محترم آقايان: احمدى، آشتيانى، امامى، ايمانى و اسدى كه در جمع آورى مندرجات اين جزوه كمك كرده اند، صميمانه سپاسگزارى كنيم.

قم - مدرسة الإمام اميرالمؤمنين(عليه السلام)

ناصر مكارم شيرازى

[ 7 ]

خمس، از منابع مهمّ مالى اسلام   

 

 

خمس، از منابع مهمّ مالى اسلام

نكته اى كه قبل از هر چيز - در اين بحث - بايد به آن توجّه داشت اين است كه:

با مختصر مطالعه در تاريخ و «تعليمات» اسلام روشن مى شود كه اسلام تنها يك سلسله دستورات و مقرّرات اخلاقى و عقائد مربوط به مبدأ و معاد نبود، بلكه حكومتى همراه خود آورد كه همه نيازمنديهاى يك جامعه پاك و مترقّى را تضمين مى كرد و مسلّماً يكى از اركان چنين حكومتى تشكيل «بيت المال» براى رفع نيازمنديهاى اقتصادى بوده است.

بيت المال اسلامى كه از بدو ورود پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مدينه و تشكيل حكومت اسلامى به وجود آمد مشتمل

[ 8 ]

بر اموالى بود كه از منابع متعدّد گردآورى مى شد:

1- از طريق «زكات»

2- از طريق «خمس»

3- از طريق «انفال»

4- از طريق «خراج»

5- از طريق «جزيه»

كه هر كدام فصل مشروحى در فقه اسلام و قوانين و دستورات آن را به خود اختصاص داده است.

منظور ما در اين رساله اين نيست كه در مورد تمام منابع درآمد بيت المال اسلام و هزينه ها و مصارف آن بحث كنيم بلكه منظور اين است كه تنها در مورد «خمس» سخن بگوئيم، زيرا:

بعضى اشكال مى كنند كه:

«چرا در مكتب شيعه خمس تعميم پيدا كرده و هرگونه درآمدى را شامل مى شود، در حالى كه اوّلاً، خمس در قرآن مجيد تنها در مورد غنائم

[ 9 ]

جنگى وارد شده و ثانياً، در تاريخ نديده ايم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا امير مؤمنان(عليه السلام) در روزگار حكومت خود و يا هيچيك از خلفا از غير غنائم جنگى خمس گرفته باشند در حالى كه فقها و دانشمندان شيعه اصرار دارند كه خمس يعنى يك پنجم مازاد درآمد، منحصر به غنائم جنگى نيست بلكه هرگونه درآمدى خواه از طريق زراعت يا دامدارى يا صنعت يا تجارت و يا كارگرى و يا هرگونه درآمد ديگرى به دست انسان بيايد پس از آن كه هزينه يك سال خود را از آن كم كرد و چيزى به عنوان پس انداز اضافه آورد، بايد يك پنجم آن را به بيت المال بپردازد و در مصارف تعيين شده صرف گردد و آنها دليل روشنى بر اين توسعه و گسترش ندارند; و لذا دانشمندان سنّى نيز در غير مورد غنائم جنگى معتقد به خمس

[ 10 ]

نيستند و بفرض كه خمس تعميم داشته باشد طبق بعضى از روايات در زمان غيبت كبرى از طرف امام(عليه السلام) بخشوده شده است!»

در اينجا بايد چند مسئله دقيقاً مورد بحث قرار گيرد:

1- «انگيزه ايرادكنندگان» از اين همه جوش و خروش بر سر مسئله خمس چيست؟

2- آيا در «قرآن مجيد» خمس مخصوص به «غنائم جنگى» است؟

3- آيا در «روايات اسلامى» كه از پيامبر رسيده خمس منحصر به غنائم جنگى است؟

4- رواياتى كه از منابع «اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله)» به ما رسيده در اين زمينه به ما چه مى گويد؟

5- آيا خمس در زمان غيبت امام عصر(عليه السلام)«بخشوده» شده؟

6- آيا از نظر تاريخى در صدر اسلام از مردم خمس

[ 11 ]

گرفته مى شد؟

7- آيا قرار دادن خمس براى سادات تبعيض است؟

* * *

 

[ 12 ]

[ 13 ]

انگيزه ايراكنندگان   

1 انگيزه ايرادكنندگان

عدّه اى با جوش و خروش فراوان براى به كرسى نشاندن دو مسئله تلاش و فعاليت مى كنند: يكى مسئله عدم وجوب تقليد و ديگرى مسئله عدم وجوب خمس، و بوضوح مى بينيم كه مسئله از صورت بحثهاى علمى خارج شده و شكل جنجال و هوچى گرى و عوامفريبى به خود گرفته است و مى دانيم هنگامى كه بحث از صورت علمى خارج شد و در اين گونه مسيرها افتاد به يقين در پشت پرده خبرى است و انگيزه هاى ديگرى آن را به وجود آورده است.

قرائن نشان مى دهد كه اين دسته با نقشه حساب شده اى به جنگ اين دو مسئله رفته اند زيرا مى بينند

[ 14 ]

مادام كه رهبرى روحانى جامعه به دست دانشمندان بزرگ اسلامى و مراجع شيعه است و آنها علاوه بر نفوذ عميق اجتماعى داراى استقلال اقتصادى هستند، نمى توانند نقشه هاى فاسد خود را در زمينه تخريب عقائد اسلامى مردم و توده هاى جمعيّت پياده كنند، در اين موقع دست روى دو نقطه بسيار حسّاس گذاشتند:

نقطه اوّل مسئله تقليد است كه بر طبق آن هر مسلمانى موظّف است يا خود در مسائل مربوط به احكام اسلامى مجتهد و يا مراجعه به مجتهدان كرده و مطابق دستور آنها عمل كند.

آنها فكر كرده اند اگر با سمپاشى در زمينه مسئله تقليد اين رابطه و پيوند علمى و روحانى را ميان توده مردم و رهبران دينى قطع كنند خيلى آسان مى توانند به تخريب افكار آنها بپردازند و مادام كه اين رابطه برقرار است نفوذ كردن در آنها كار مشكلى است.

لذا، در پاره اى از جزوه ها با صراحت تمام مردم را به

[ 15 ]

بريدن اين پيوند دعوت مى كنند، در حالى كه مى دانيم موضوع مراجعه به اهل اطّلاع در تمام مسائل زندگى جزو بديهى ترين مطالب است و هر كسى در زندگانى روزانه خود شب و روز آنچه را نمى داند در مسائل طبّى، معمارى، شناخت دارو و اجناس ديگر، به افراد مطّلع مراجعه مى كند و در مسائل اسلامى نيز طبق همين اصل اساسى اگر شخصاً نتواند احكام عملى اسلام را از كتاب و سنّت استخراج كند به دانشمندان صاحب نظر مراجعه مى كند.

ولى آنها در برابر يك چنين حكم بديهى و مسلّم، براى تأمين اغراض خود بپاخاسته و مردم را دعوت به بريدن هرگونه پيوند علمى از رهبران روحانى خود مى كنند.(1)


1. درباره مسئله تقليد و پاسخ به تمام ايراداتى كه در اين زمينه مى شود در جزوه جداگانه اى مشروحاً بحث كرده و تمام نقاط آن روشن شده است.

[ 16 ]

مسئله ديگرى كه روى آن انگشت گذاشته اند مسئله خمس است و چه حساب شده روى آن انگشت گذارده اند.

زيرا مى دانيم سهم امام كه نيمى از خمس است پشتوانه اقتصادى حوزه هاى علميّه شيعه و برنامه هاى تبليغاتى و كوشش هاى فرهنگى و خلاصه هرگونه فعّاليّت دينى و علمى كه نياز به هزينه دارد، مى باشد; اگر مخالفان شيعه بتوانند با سمپاشى هاى خود مردم را از اداى خمس و سهم امام بازدارند، به يكى از اهداف خود كه تضعيف حوزه هاى علمى ما، و يا تغيير مسير آنهاست، نائل شده اند.

به بيان روشن تر، وجود اين دستور اسلامى و عمل جمعى از مسلمانان با ايمان به آن، سبب مى شود كه حوزه هاى روحانيّت و برنامه هاى علمى و تبليغى جهان تشيّع از استقلال كامل برخوردار باشند زيرا مى دانيم نخستين شرط استقلال يك تشكيلات، استقلال

[ 17 ]

اقتصادى است و اين مطلب از طريق اين دستور اسلامى در جهان تشيّع بخوبى پياده شده است در حالى كه جامعه روحانيّت اهل تسنّن به خاطر ناديده گرفتن اين دستور، استقلال خود را از دست داده اند.

مخصوصاً يكى از بزرگان علماى اهل تسنّن از كشور سوريه كه از حوزه علميّه قم ديدن كرده و تأسيسات مختلف دينى در شهرستانهاى ديگر را نيز مشاهده نموده بود، در تعجّب فرو رفته بود كه هزينه اين برنامه هاى وسيع چگونه تأمين مى شود، و هنگامى كه توجّه او را با مسأله خمس و سهم امام در برنامه هاى مذهب شيعه جلب كردند، بقدرى تحت تأثير واقع شد كه به هنگام بازگشت به وطن اصلى خود، يكى از نخستين پيشنهادهائى كه به دوستان و اصحاب خود نمود، مسأله پرداختن خمس بود.

عجيب است كه ديگران آرزو مى كنند كه چنين برنامه اى را اجرا كنند، و اين امتياز بزرگ يعنى استقلال

[ 18 ]

كامل در اجراى برنامه هاى دينى را در پرتو آن بيابند، امّا معاندان لجوج اصرار دارند كه اين امتياز را از ما سلب كنند.

ولى بايد بدانند كه بسيارى از مردم از اين توطئه آگاه شده اند، و پى به اغراض شوم آنها برده اند، و به همين دليل، بسيار بعيد به نظر مى رسد كه به هدف خود نائل گردند بلكه بعكس ناكامى آنها هم اكنون قابل پيش بينى است، و نقشه آنها همانند نقش بر آب است.

* * *

 

 

[ 19 ]

آيا در قرآن خمس مخصوص غنائم جنگى است؟   

 

2

 

آيا در قرآن خمس مخصوص غنائم
جنگى است؟

در قرآن مجيد تنها در يك مورد بحث خمس به ميان آمده (و البتّه تنها مسأله خمس نيست كه در قرآن در ضمن يك آيه بيان شده، بلكه بسيارى از احكام قرآن هستند كه در قرآن تنها يك بار به آن اشاره شده است و شك نيست كه همان يك بار كافى است.)

و آن آيه 41 سوره انفال است:

«وَ اعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْء فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ اليَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ اِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَ ما اَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىء قَديرٌ; بدانيد هر غنيمتى كه به دست شما

[ 20 ]

مى رسد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و اهل بيت او و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه (از آنها) مى باشد، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (باايمان و بى ايمان) ]= روز جنگ بدر[ نازل كرديم، ايمان آورده ايد; و خداوند بر هر چيزى توانا است.»

موضوع مهمّى كه در اين آيه بايد مورد بررسى دقيق قرار گيرد و در حقيقت تمام بحث در آن متمركز مى گردد، در اين است كه آيا غنيمت كه در آيه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مى شود، يا هرگونه درآمدى را در بر مى گيرد.

در صورت اوّل، آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مى كند، و براى خمس در ساير موضوعات بايد از سنّت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم به تناسب اشاره كند، و قسمت هاى ديگر در سنّت بيان شود.

[ 21 ]

مثلاً در قرآن مجيد، نمازهاى پنجگانه روزانه صريحاً آمده است، و همچنين به نماز طواف كه از نمازهاى واجب است اشاره شده، ولى از نماز آيات كه مورد اتّفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنّى است، ذكرى به ميان نيامده، و همچنين نماز قضا و مانند آن، و هيچ كس را نمى يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنّت پيامبر آمده است، نبايد به آن عمل كرد، و يا اين كه چون در قرآن به بعضى از غسلها اشاره شده و سخن از بعضى غسلها به ميان نيامده است بنابراين بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى پذيرد.

بنابراين، هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيّه را موكول به سنّت نمايد، و نظير اين مسأله در فقه اسلام بسيار زياد است و آنها كه كمترين آگاهى از مسائل فقهى دارند، بخوبى اين مطلب را دريافته اند ولى با اين حال بايد ببينيم كه

[ 22 ]

غنيمت در لغت و در نظر عرف چه معنى مى دهد؟

آيا راستى منحصر به غنائم جنگى است و يا هرگونه درآمدى را شامل مى شود؟

آنچه از كتب لغت استفاده مى شود، اين است كه در ريشه معنى لغوى اين كلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى آيد، نيفتاده است، بلكه هر درآمدى را شامل مى شود; به عنوان شاهد به چند قسمت از كتب معروف و مشهور لغت كه مورد استناد همه دانشمندان و ادباى عرب است، اشاره مى كنيم:

در كتاب «لسان العرب»، جلد دوازدهم، مى خوانيم:

«و الغنم: الفوز بالشّىء من غير مشقّة و... الغنم، الغنيمة و المغنم، الفىء... و فى الحديث الرّهن لمن رهنه له غنمه و عليه غرمه، غنمه زيادته و نمائه و فاضل قيمته... و غنم الشّىء غنما: فاز به...; غنم يعنى دسترسى به چيزى بدون مشقّت پيدا كردن و غنم، غنيمت و مغنم به معنى فىء است (فىء را نيز در لغت به معنى چيزهايى كه بدون زحمت به انسان

[ 23 ]

مى رسد ذكر كرده اند...) و در حديث وارد شده كه گروگان در اختيار كسى است كه آن را به گرو گرفته، غنيمت و منافعش براى او است، و غرامت و زيانش نيز متوجّه او است، و نيز غنم به معنى زيادى و نمو و اضافه قيمت است... فلان چيزى را به غنيمت گرفت يعنى به آن دسترسى پيدا كرد...»

و در كتاب «تاج العروس»، جلد نهم، مى خوانيم:

«و الغنم الفوز بالشىء بلا مشقّة!; غنيمت آن است كه انسان بدون زحمت به چيزى دسترسى پيدا كند.»

و در كتاب «قاموس» نيز غنيمت به همان معنى فوق ذكر شده است.

و در كتاب «مفردات راغب» غنيمت از ريشه «غنم» به معنى گوسفند گرفته شده، و سپس مى گويد:

«ثم استعمل فى كل مظفور به من جهة العدى و غيرهم; سپس در هر چيزى كه انسان از دشمن و يا غير دشمن به دست مى آورد به كار رفته است.»

[ 24 ]

حتّى كسانى كه يكى از معانى غنيمت را غنائم جنگى ذكر كرده اند انكار نمى كنند كه معنى اصلى آن معنى وسيعى است، كه به هرگونه چيزى كه انسان بدون مشقّت به آن دسترسى پيدا كند، گفته مى شود.

در استعمالات معمولى غنيمت در برابر غرامت ذكر مى شود، و همانطور كه معنى غرامت معنى وسيعى است و هرگونه غرامت را شامل مى شود، غنيمت نيز معنى وسيعى دارد و به هرگونه درآمد قابل ملاحظه اى گفته مى شود.

اين كلمه در «نهج البلاغه» در موارد زيادى به همين معنى آمده است:

در خطبه 76 مى خوانيم: «اِغْتَنَمَ الْمَهَلَ; فرصت ها و مهلت ها را غنيمت بشماريد!»

و در خطبه 120 مى فرمايد: «مَنْ اَخَذَ بِها لَحِقَ وَ غَنِمَ; كسى كه به آئين خدا عمل كند به سرمنزل مقصود مى رسد و بهره مى برد.»

[ 25 ]

و در نامه 53 به مالك اشتر مى فرمايد: «وَ لا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضارِياً تَغْتَنِمُ اَكْلَهُمْ; در برابر مردم مصر همچون حيوان درنده اى مباش كه خوردن آنها را غنيمت و درآمدى براى خود فرض كنى!»

و در نامه 45 به عثمان بن حنيف مى فرمايد: «فَوَ اللّهِ ما كَنَزْتُ مِنْ دُنْياكُم تِبْرأَ وَلا اَدَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْراً; بخدا سوگند از دنياى شما طلائى نيندوختم، و از غنائم و درآمدهاى آن اندوخته اى فراهم نكردم!»

و در كلمات قصار، در جمله 331 مى فرمايد: «اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الطّاعَةَ غَنِيمَةَ الاْكْياسِ; خداوند سبحان اطاعت را غنيمت و بهره هوشمندان قرار داده است.»

و در نامه 31 مى خوانيم: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فى حَالِ غِناكَ; هر كس در حال بى نيازى از تو قرضى بخواهد غنيمت بشمار!»

و نظير اين تعبيرات بسيار فراوان است.

[ 26 ]

عقيده مفسّران

بسيارى از مفسّران كه در زمينه اين آيه به بحث پرداخته اند، صريحاً اعتراف كرده اند كه غنيمت در اصل معنى وسيعى دارد، و شامل غنائم جنگى و غير آن و بطور كلّى هرچيزى را كه انسان بدون مشقّت زيادى به آن دسترسى پيدا مى كند، مى شود. حتّى آنها كه آيه را به خاطر فتاواى فقهاى اهل تسنّن مخصوص غنائم جنگى دانسته اند، باز اعتراف دارند كه در معنى اصلى آن اين قيد وجود ندارد، بلكه به خاطر قيام دليل ديگرى اين قيد را به آن زده اند.

«قرطبى» مفسّر معروف اهل تسنّن در تفسير خود، ذيل آيه چنين مى نويسد: «غنيمت در لغت چيزى است كه فرد يا جماعتى با كوشش به دست مى آورند... و بدان كه اتّفاق (علماى اهل تسنّن) بر اين است كه مراد به غنيمت در آيه «وَ اعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ» اموالى است كه با قهر و غلبه از كفّار به مسلمانان مى رسد، ولى بايد توجّه داشت كه اين قيد همانطور كه گفتيم در معنى لغوى آن

[ 27 ]

وجود ندارد، ولى در عرف شرع، اين قيد وارد شده است.»

«فخر رازى» در تفسير خود تصريح مى كند كه: «الغنم الفوز بالشّىء; غنيمت اين است كه انسان به چيزى دسترسى پيدا كند.» و پس از ذكر اين معنى وسيع از نظر لغت مى گويد: «معنى شرعى غنيمت (به عقيده فقهاى اهل تسنّن) همان غنائم جنگى است.(1)»

و نيز در تفسير «المنار» غنيمت را به معنى وسيع تفسير كرده. و اختصاصى به غنائم جنگى نداده است، اگرچه معتقد است بايد معنى وسيع آيه فوق را به خاطر قيد شرعى مقيّد به غنائم جنگى كرد.(2)»

در تفسير «روح المعانى» نوشته آلوسى مفسّر معروف سنّى نيز چنين آمده است كه: «غنم در اصل به معنى هرگونه سود و منفعت است.(3)»


1. تفسير فخر رازى، جلد 15، صفحه 164.
2. تفسير المنار، جلد 10، صفحه 3-7.
3. تفسير روح المعانى، جلد 10، صفحه 2.

[ 28 ]

و در تفسير «مجمع البيان» نخست غنيمت را به معنى غنائم جنگى تفسير كرده، ولى به هنگام تشريح معنى آيه چنين مى گويد: «قال اصحابنا انّ الخمس واجب فى كلّ فائدة تحصل للانسان من المكاسب و ارباح التّجارات، و فى الكنوز و المعادن و الغوص و غيرذلك ممّا هو مذكور فى الكتب، و يمكن ان يستدلّ على ذلك بهذه الاية فانّ فى عرف اللّغة يطلق على جميع ذلك اسم الغنم و الغنيمة; علماى شيعه معتقدند كه خمس در هرگونه فائده اى كه براى انسان فراهم مى گردد واجب است، اعم از اين كه از طريق كسب و تجارت باشد، يا از طريق گنج و معدن و آنچه با غوص از درياها خارج مى كنند، و ساير امورى كه در كتب فقهى آمده است، و مى توان به اين آيه بر اين مدّعا استدلال كرد زيرا در عرف لغت به تمام اينها غنيمت گفته مى شود.(1)»

شگفت آور اين كه بعضى از مغرضان كه گويا براى سمپاشى در افكار عمومى مأموريّت خاصّى دارند، در


1. تفسير مجمع البيان، جلد 4، صفحه 543 و 544.

[ 29 ]

كتابى كه در زمينه خمس نوشته اند، دست به تحريف مضحكى در عبارت تفسير مجمع البيان زده، قسمت اوّل گفتار او را كه متضمّن تفسير غنيمت به معنى غنائم جنگى (از نظر جمعى از مفسّران است) ذكر كرده ولى توضيحى را كه درباره عموميّت معنى لغوى و معنى آيه بيان كرده است، بكلّى ناديده گرفته و يك مطلب دروغين به اين مفسّر بزرگ اسلامى نسبت داده است مثل اين كه فكر مى كرده تفسير مجمع البيان تنها در دست خود او است، و ديگرى آن را مطالعه نخواهد كرد تا مشتش را آشكارا باز كند و عجيب اين است كه اين خيانت را تنها در اين مورد مرتكب نشده است، بلكه در موارد ديگر نيز آنچه به سود بوده گرفته، و آنچه به زيان بوده است ناديده گرفته است.

در تفسير الميزان نيز با استناد به سخنان علماى لغت تصريح شده كه غنيمت هرگونه فايده است كه از طريق تجارت يا كسب و كار و يا جنگ به دست انسان

[ 30 ]

مى افتد، و مورد نزول آيه گرچه غنائم جنگى است ولى مى دانيم كه هيچ گاه مورد، عموميّت مفهوم آيه را تخصيص نمى زند.(1)

از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه گرفته مى شود كه:

آيه غنيمت معنى وسيعى دارد و هرگونه درآمد و سود و منفعتى را شامل مى شود، زيرا معنى لغوى اين لفظ عموميّت دارد و دليل روشنى بر تخصيص آن در دست نيست.

تنها چيزى كه جمعى از مفسّران اهل تسنّن روى آن تكيه كرده اند اين است كه آيات قبل و بعد در زمينه جهاد وارد شده است و همين موضوع قرينه مى شود كه آيه غنيمت نيز اشاره به غنائم جنگى باشد.

در حالى كه مى دانيم شأن نزولها و سياق، هيچ گاه عموميّت آيه را تخصيص نمى زنند; و به عبارت


1. تفسير الميزان، جلد 9، صفحه 89.

[ 31 ]

روشن تر، هيچ مانعى ندارد كه مفهوم آيه يك معنى كلّى و عمومى باشد و در عين حال مورد نزول آيه يكى از مصاديق اين حكم عمومى و كلّى باشد.

مثلاً در آيه 7 سوره حشر مى خوانيم: «ما آتيكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا; هرچه پيامبر براى شما مى آورد بگيريد و هرچه از آن نهى مى كند خوددارى كنيد.» اين آيه يك حكم كلّى درباره لزوم پيروى از فرمانهاى پيامبر را بيان مى كند در حالى كه مورد نزول آن اموالى است كه از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده است (و اصطلاحاً به آن فىء گفته مى شود).

و نيز در آيه 233 سوره بقره، يك قانون كلّى به صورت «لا تُكَلِّفُ نَفْسٌ اِلاّ وُسْعَها; هيچ كس موظّف به بيش از مقدار توانائى خود نيست.» بيان شده است در حالى كه موردآيه درباره اجرت زنان شيرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانائى خود به آنها اجرت بدهد ولى آيا ورود آيه در چنين مورد خاصّى

[ 32 ]

مى تواند جلو عموميّت اين قانون (عدم تكليف مگر به مقدار توانائى) را بگيرد!

خلاصه اين كه، آيه در ضمن آيات جهاد وارد شده ولى مى گويد: هر درآمدى از هر موردى عايد شما شود (كه يكى از آنها غنائم جنگى است) خمس آن را بپردازيد مخصوصاً كلمه «ما»ءِ موصوله و كلمه «شىء» كه دو كلمه عام و بدون هيچ گونه قيد و شرطند اين موضوع را تقويت مى كند.

* * *

 

[ 33 ]

خمس در روايات اهل تسنّن   

 

3

 

خمس در روايات اهل تسنّن

بعضى مى گويند در هيچ يك از روايات اسلامى خمس در غير غنائم جنگى بيان نشده است و در روايات، منحصراً سخن از خمس غنائم جنگى است.

اين ادّعا از ادّعاهاى بسيار بى اساس و نشانه عدم احاطه گوينده اين سخن بر احاديث اسلامى است زيرا خمس در غير غنائم جنگى، هم در روايات اهل تسنّن وارد شده است و هم در روايات شيعه (منتها روايات موجود اهل تسنّن فقط به چند قسمت از موارد خمس اشاره كرده در حالى كه در روايات شيعه به همه آنها اشاره شده است).

نخست به قسمتى از روايات اهل تسنّن كه صريحاً

[ 34 ]

خمس را در غير مورد غنيمت نيز اثبات مى كند اشاره مى كنيم.

اين روايات از منابع معروف اهل تسنّن كه مورد قبول همه آنها است انتخاب شده است.

الف: در «سنن بيهقى» از ابوهريره نقل شده كه پيغمبر فرمود: «فى الرّكاز الخمس قيل و ما الرّكاز يا رسول اللّه؟ قال الذّهب و الفضّة الّذى خلقه اللّه فى الارض يوم خلقت; در ركاز خمس است، كسى از حاضران گفت: منظور از ركاز چيست؟ پيامبر فرمود: "معادن طلا و نقره است كه خداوند در زمين از روز نخست آفريده است."(1)»

بايد توجّه داشت كه ركاز بر وزن كتاب، در لغت به معنى هرگونه مالى است كه در زمين مرتكز بوده باشد; و به همين دليل به همه معادن ركاز گفته مى شود; و نيز به گنجها و اموال نهفته اى كه از پيشينيان در زير زمين باقى مانده، ركاز گفته مى شود; و اين كه ملاحظه


1. سنن بيهقى، جلد 4، صفحه 152.

[ 35 ]

مى كنيم در حديث فوق تنها به معادن طلا و نقره تفسير شده، در حقيقت از قبيل بيان يك مصداق روشن است نه اين كه منحصر به آن بوده باشد.

ب: در حديثى از «انس بن مالك» نقل شده كه در خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در راهى حركت مى كرديم، يكى از دوستان ما وارد ويرانه اى شد... و در آن ويرانه گنجى از طلا يافت... آن را وزن كردند در حدود دويست درهم بود، پيامبر فرمود اين ركاز است و در آن خمس واجب مى شود.(1)

ج: در صحيح مسلم از «ابوهريره» نيز نقل شده كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «فى الرّكاز الخمس»

همين مضمون در صحيح بخارى نيز آمده است.(2)

در اين حديث كه از احاديث معروف ميان اهل تسنّن است تصريح شده كه در ركاز خمس است و ركاز


1 و 2. سنن بيهقى، جلد 4، صفحه 155.

[ 36 ]

همانطور كه گفتيم و از ريشه اصلى آن نيز استفاده مى شود، و در بعضى كتب معتبر لغت مانند «قاموس» تصريح شده معنى وسيعى دارد كه شامل مى شود هر نوع مالى كه در زمين مرتكز و ذخيره باشد، اعم از معادن و گنجينه هائى كه از پيشينيان در زمينها مدفون مانده است; و به همين جهت جمعى از فقهاى اهل تسنّن، مانند «ابوحنيفه» تصريح كرده اند كه در معادن خمس واجب است و نصاب زكات در آن شرط نيست.(1)

در كتاب كنز العمّال، جلد 7، صفحه 65، چنين نقل شده كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: (ان لكم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودية و ظهورها، على ان ترعوا نباتها و تشربوا مائها على ان تؤدّوا الخمس(2); بطون زمين و دشتها و اعماق درّه ها و


1. «مغنى» ابن قدامه، جلد 2، صفحه 580، طبع بيروت.
2. مكاتيب الرّسول، جلد دوم، صفحه 365، از مدارك ديگرى نقل كرده است.

[ 37 ]

بيرون آنها، همه در اختيار شما است كه از گياهان آن استفاده كنيد، و آب آن را بنوشيد، و در برابر آن خمس آن را ادا كنيد.»

شك نيست كه منظور از خمس در اينجا زكات گوسفندان نيست، زيرا زكات گوسفند يك پنجم نمى باشد. بنابراين، منظور اين است كه از اين زمين ها استفاده كنيد و خمس درآمد آن را بپردازيد.

در كتاب «اسدالغابة» در حديثى نقل مى كند كه «مسروق ابن وائل» خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد و اسلام آورد، و گفت دوست دارم افرادى را به سوى قوم من بفرستيد كه آنها را به اسلام دعوت كنند، و نامه اى براى آنها بنويسيد شايد خداوند آنها را هدايت فرمايد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد اين نامه را نوشتند:

«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم من محمّد رسول اللّه الى الاقيال من حضرموت باقام الصّلوة و ايتاء الزّكوة و الصّدقة على التيعة و

[ 38 ]

لصاحبها التيمة و فى السّيوب الخمس و فى البعل العشر(1); به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد رسول خدا به سوى رؤساى حضرموت، به آنها دستور مى دهد كه نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، زكات بر حيواناتى است كه در بيابان مى چرد و حيوانى كه در خانه براى نياز صاحبش نگاهدارى مى شود به زكوة گرفته نمى شود و در "سيوب" خمس واجب است و در نخلهائى كه بدون احتياج به آبيارى پرورش مى يابند واجب است "عُشر" بپردازند.»

در اين كه منظور از «سيوب» كه در آن خمس است چيست؟ بزودى بحث خواهيم كرد.

در كتاب «عقد الفريد» در حديث ديگرى مى خوانيم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) نامه اى به وائل بن حجر حضرمى به اين عبارت نوشت: «مِن محمّد رسول اللّه الى الاقيال العباهلة...» تا آنجا كه فرمود: «و فى السيوب الخمس.»(2)


1. السد الغابه، جلد 3، صفحه 38.
2. عقد الفريد، جلد 2، صفحه 48، چاپ اسماعيليان.

[ 39 ]

در پاورقى كتاب «عقد الفريد» پس از نقل حديث فوق چنين مى خوانيم كه «سيوب» جمع «سيب» به معنى اموالى است كه به صورت گنجينه از زمانهاى جاهليّت باقى مانده بود، و يا معدن است، زيرا از عطاياى الهى محسوب مى شود.

ولى در كتاب «قاموس» كه از متون معروف لغت عرب است مى خوانيم كه: «سيب» در اصل به معنى هرگونه بخششى است و «سيوب» به معنى «ركاز» (گنجها و معدنها) مى باشد.

اگر «سيب» را به معنى هرگونه عطا و بخششى بگيريم و منظور، عطا و بخشش الهى باشد، همه درآمدها را شامل مى شود، و طبق آن بايد از همه خمس داد، و اگر به معنى خصوص معادن و گنجها بگيريم، باز ثابت مى شود كه در غنائم جنگى نيز خمس واجب است، و منحصر به غنائم جنگى نيست.

* * *

[ 40 ]

[ 41 ]

خمس در روايات اهل بيت(عليهم السلام)   

 

4

 

خمس در روايات اهل بيت(عليهم السلام)

در متون معروف و اصلى تشيّع احاديث فراوانى در زمينه خمس و چيزهائى كه خمس به آنها تعلّق مى گيرد، و طرز تقسيم و مصرف و ساير احكام آن رسيده است، كه ذكر تمام آنها در اين مختصر ممكن نيست.

در كتاب معروف «وسائل الشّيعه» بيش از هشتاد حديث در پانزده باب مختلف در زمينه احكام خمس از كتب معروف شيعه جمع آورى شده است.

باب اوّل، درباره اصل وجوب خمس.

باب دوم، درباره وجوب خمس در غنائم جنگى.

باب سوم، درباره معادن.

باب چهارم، نصاب معادنى كه خمس به آن تعلّق مى گيرد.

[ 42 ]

باب پنجم و ششم، درباره وجوب خمس در گنج.

باب هفتم، درباره وجوب خمس در چيزهائى كه به وسيله غوّاصى از درياها بيرون مى آورند.

 

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation