بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زیبا های اخلاق, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     0 - زيباييهاى اخلاق
     00 - زيباييهاى اخلاق
     1 - زيباييهاى اخلاق
     10 - زيباييهاى اخلاق
     11 - زيباييهاى اخلاق
     12 - زيباييهاى اخلاق
     13 - زيباييهاى اخلاق
     14 - زيباييهاى اخلاق
     15 - زيباييهاى اخلاق
     16 - زيباييهاى اخلاق
     2 - زيباييهاى اخلاق
     3 - زيباييهاى اخلاق
     4 - زيباييهاى اخلاق
     5 - زيباييهاى اخلاق
     6 - زيباييهاى اخلاق
     7 - زيباييهاى اخلاق
     8 - زيباييهاى اخلاق
     9 - زيباييهاى اخلاق
     FEHREST - زيباييهاى اخلاق
 

 

 
 
قبلفهرست بعد

بخش سوم

راه ظهور سلامت جسم و جان


صفحه 67


عروق بدن

گردش خون در بدن يعنى رفتن خون از قلب به دورترين بخش هاى بدن و بازگشت آن به قلب كه در كم تر از يك دقيقه انجام مى گيرد .

خون در گردش خود در سراسر بدن دو معبر اصلى دارد ، وقتى بطن راست منقبض مى شود خون با فشار به دو سرخ رگ ششى مى ريزد ، در شُش ها گلبول هاى سرخ خون اكسيژن هوا را مى گيرند و انيدريد كربنيك را كه در خود دارند پس مى دهند .

از شُش ها ، خون از راه دو سياه رگ به قلب باز مى گردد ، خون وارد دهليز چپ مى شود و از دريچه اى به بطن چپ مى ريزد ، وقتى بطن چپ منقبض مى شود خون وارد سرخ رگ بزرگ ديگرى مى شود ، اين سرخ رگ به دو سرخ رگ كوچك تر و پس از آن به سرخ رگ هاى كوچك ديگرى تقسيم مى شود و اين تقسيم ادامه مى يابد و سرخ رگ هاى بسيار كوچك كه موى رگ نام دارند وارد بافت ها مى شوند .

از طريق اين موى رگ ها ، خون اكسيژن و مواد غذايى را به ياخته هاى بدن مى رساند و انيدريك كربنيك و مواد زايد ديگر را مى گيرد .

در اينجا سرخ رگ هاى مويين با سياه رگ هاى مويين مى پيوندند و اين سياه رگ ها هرچه به قلب نزديك تر مى شوند بزرگ تر مى گردند و به اين ترتيب خونى كه در سياه رگ ها جريان دارد سرانجام به سياه رگ بزرگى مى ريزد كه وارد


صفحه 68


دهليز راست مى شود ، از دهليز راست و از راه دريچه ى قلب وارد بطن راست مى شود و به اين ترتيب گردش كامل خون در بدن انجام مى گيرد(1) .

عروق معنوى

پيامبر بزرگ اسلام روزه را به منزله ى رگ هاى دين قلمداد كرده است كه با انجام صحيح آن و رعايت شرايط معنوى اش سلامت به همه ى بدن ، و تقوا كه نتيجه و ميوه ى روزه است به همه ى اعضا و جوارح و قلب و نفس و روح و روان مى رسد .

همان طور كه رگ ها براى رسيدن خون به همه ى بدن بايد باز باشند تا بدن بتواند به حيات خود ادامه دهد ، و اگر انسان از ورزش و رعايت غذا و آشاميدنى غفلت ورزد رگ ها مى گيرد و نهايتاً انسان با سكته ى شديد مغزى يا قلبى مى ميرد ، به همان صورت بايد روزه ى ماه رمضان و بلكه پاره اى از روزه هاى مستحبى تا پايان عمر طبيعى در زندگى معنوى انسان جريان داشته باشد تا سلامت بدن و سلامت قلب و نفس حفظ شود .

انسانى كه به خاطر تكبّر و غرورش از روزه فرارى است و به اين تكليف پرفايده ى معنوى عمل نمى كند ، در حقيقت در حالِ بستن رگ هايى است كه فيوضات الهى را به سراسر وجودش مى رسانند و با دست خود زمينه ى هلاكت و سقوط خود را فراهم مى آورد .

سى روز روزه ى ماه مبارك رمضان رگ هايى است كه يك سرش به منبع فيوضات و سر ديگرش به انسان وصل است ، و انسان از اين طريق مى تواند كمالات معنوى و تقواى الهى و سلامت بدن خود را تأمين نمايد .

اگر مكلّف از روزه روى بگرداند و اين تكليف باارزش را انجام ندهد ، خون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بدن انسان : 46 .


صفحه 69


حيات بخش رحمت و كرامت و رضايت و شرافت و تقوا و سلامت به انسان نخواهد رسيد ، و در نتيجه آدمى به مرگ معنوى دچار مى شود و از دايره ى انسانيت خارج و به مدار حيوانيت و بلكه بدتر از حيوانيت وارد مى گردد .

فايده ى روزه

بيان همه ى فوايد روزه كه ناشى از تواضع انسان نسبت به حضرت حق است كتابى مستقل مى طلبد ، به ناچار در اين نوشتار مختصر به پاره اى از فوايد آن اشاره مى شود :

سلامت بدن

پرخورى ، از جمله عللى است كه سلامت خون و سلامت قلب و سلامت معده و نهايتاً سلامت همه ى بدن را به خطر مى اندازد . به همين خاطر در فرمان هاى دينى و در دانش پزشكى به شدت از آن نهى شده است .

پرخورى ، مى تواند عامل بيمارى قند ، چاقى ، كلسترول ، ترى گليسريد ، و ضعف مزاج و . . . شود .

پرخورى ، باعث مى شود كه به دستگاه گوارش فشار مضاعف وارد گردد و در نتيجه از عمر مفيد كار آن بكاهد .

پرخورى ، رسوبات بسيارى را در معده و روده و بويژه در رگ ها به جاى مى گذارد كه آن رسوبات زمينه ساز بسيارى از امراض و بيمارى هاست .

كم خورى ، عمر را افزايش مى دهد و سلامت بدن را تأمين مى نمايد و نشاط اعضا و جوارح را حفظ مى نمايد .

كم خورى ، كارى حكيمانه ، و عملى بسيار مفيد و عامل سلامت معده و روده و قلب و مغز است .


صفحه 70


پرخورى در روايات

در رابطه با پرخورى و كم خورى روايات بسيار مهمى از اهل بيت (عليهم السلام) در كتاب هاى حديث ثبت شده كه به برخى از آنها اشاره مى شود :

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :

اِيَّاكُم وَالبِطْنَةَ ; فَإنَّهَا مَفْسَدَةٌ لِلبَدَنِ ، وَمَوْرثَةٌ لِلسَّقَمِ ، وَمَكسَلَةٌ عَنِ العِبَادَةِ(1) .

از پرخورى و شكم خوارگى بپرهيزيد ; زيرا پرخورى فاسد كننده ى بدن ، و عامل بيمارى ، و كسل كننده از عبادت است .

و نيز آن حضرت فرمود :

لَيْسَ شَىْءٌ أَبْغَضَ إلَى اللهِ مِن بَطْن مَلاَنٌ(2) .

چيزى نزد خدا از شكم پر و انباشته مبغوض تر نيست .

و نيز فرمود :

اِيَّاكُم وَفُضُولَ المَطْعَمِ ; فَاِنَّهُ يَسُمُّ القَلْبَ بِالفَضْلَةِ ، وَيُبطِى الجوارِحَ عَن الطَّاعَةِ ، وَيصُمّ الهِمَمَ عَن سَماعِ المَوعِظَةِ(3) .

از زيادى طعام بپرهيزيد ; زيرا قلب با زيادى طعام مسموم مى شود ، و طعام اضافه جوارح را از طاعت كند مى كند ، و انديشه ها را از شنيدن موعظه كر مى نمايد .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الدعوات : 74 ، حديث 172 ; مستدرك الوسائل : 16 / 210 ، باب 1 ، حديث 19621 .

2 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 36 ، باب 31 ، حديث 89 ; ميزان الحكمه : 1 / 158 ، الأكل ، حديث 598 .

3 ـ بحار الانوار : 69 / 199 ، باب 105 ، حديث 29 .


صفحه 71


كَثْرَةُ الاَْكْلِ وَالنَّوْمِ يُفْسِدَانِ النَّفْسَ وَيَجْلِبانِ المَضَرَّةَ(1) .

پرخورى و پرخوابى وجود آدمى را فاسد و عامل جلب آسيب و خسارت است .

كم خورى در روايات

از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده است كه :

مَن قَلَّ طَعامُهُ قَلَّت آلاَمُهُ(2) .

كسى كه غذايش اندك است ، بيمارى هايش كم است .

مَن كَثُرَ تَسبِيحُهُ وَتَمجِيدُهُ وَقَلَّ طَعامُهُ وَشَرابُهُ وَمَنامُهُ ، اشْتَاقَتْهُ المَلاَئِكةُ(3) .

كسى كه تسبيح و تمجيدش به حق زياد است و خوراكى و آشاميدنى و خوابش كم است ، فرشتگان مشتاق اويند .

اِذَا اَرادَ اللهُ سُبحانَهُ صَلاحَ عَبدِهِ ، ألهَمَه قِلَّةَ الكَلامِ وَقِلَّةَ الطَّعامِ وَقِلَّةَ المَنامِ(4) .

هرگاه خداى سبحان صلاح و مصلحت بنده اش را بخواهد ، كم گويى و كم خورى و كم خوابى را به او الهام مى كند .

حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غرر الحكم : 360 ، الفصل الرابع ، حديث 8164 ; مستدرك الوسائل : 5 / 119 ، باب 34 ، حديث 5478 ; ميزان الحكمه : 1 / 156 ، الأكل ، حديث 584 .

2 ـ غرر الحكم : 320 ، الفصل السابع فى الجوع ، حديث 7401 ; ميزان الحكمه : 1 / 156 ، الأكل ، حديث 576 .

3 ـ مجموعه ى ورّام : 2 / 115 ، الجزء الثانى ; ميزان الحكمه : 1 / 156 ، الأكل ، حديث 581 .

4 ـ غرر الحكم : 211 ، قلة الكلام وآثارها ، حديث 4084 ; مستدرك الوسائل : 16 / 213 ، باب 1 ، حديث 19634 ; ميزان الحكمه : 1 / 156 ، الأكل ، حديث 582 .


صفحه 72


لَوْ أنَّ النَّاسَ قَصَدُوا فِى الطُّعْمِ ، لاَعْتَدَلَتْ اَبدانُهُم(1) .

اگر مردم در خوردن ميانه روى كنند ، بدن هايشان به اعتدال مى گرايد .

انسان اگر روزه ى ماه رمضان را با رعايت شرايطش انجام دهد ، اگر پرخور باشد پس از يك ماه از پرخورى باز مى ماند و به كم خورى عادت مى كند و همان يك ماه باعث مى شود كه وضع خون اگر نامناسب باشد به تناسب آيد و قند خون به ميزان بهترى تنظيم گردد و چربى خون از ميان برود و رسوبات ميان رگ ها و معده تا اندازه اى كاهش يابد و در نتيجه سلامت لازم به بدن باز گردد و صحت و امنيت جسم تأمين شود ، به اين خاطر پيامبر اسلام در روايت بسيار مهمى فرمود :

صوُمُوا تَصِحُّوا(2) .

روزه بگيريد تا سلامت و صحت خود را باز يابيد .

امروزه بسيارى از طبيبان براى علاج بيماران خود فرمان امساك از پرخورى و پيشه كردن كم خورى و پرهيز از غذاهاى چرب و متنوع و امتناع از خوردن چند نوع غذا را در يك وعده مى دهند .

روزه ى تن و روح

از آنجا كه قرآن مجيد نتيجه و محصول روزه را تقوا ، يعنى : مصونيت سازى براى سلامت عمل از محرمات ، و سلامت اخلاق از رذايل مى داند و در آيه ى حكم روزه مى فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه : 24 / 241 ، باب 1 ، حديث 30437 ; ميزان الحكمه : 1 / 158 ، الأكل ، حديث 602 .

2 ـ دعوات راوندى : 76 ، حديث 179 ; بحار الانوار : 93 / 255 ، باب 30 ، حديث 33 .


صفحه 73


( كُتِبَ عَليْكُمُ الصِّيامَ كمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُم تَتَّقُون )(1) .

روزه بر شما واجب شد چنان كه بر گذشتگان از شما واجب شده بود تا به تقوا آراسته شويد .

بايد اين روزه فقط امساك از خوردن و آشاميدن و سر به زير آب فرو بردن و باقى بر جنابت ماندن و سفر كردن نباشد ، بلكه چنان كه در معارف الهيه آمده است عبادتى است همراه با شرايط ديگر ، كه آن شرايط ، شرايطى معنوى و سازنده و تربيت كننده ى انسان است .

پيامبر اسلام درباره ى روزه ى عادى و غير سازنده و روزه اى كه قدرت تربيت انسان را ندارد مى فرمايد :

رُبَّ صَائم حَظُّهُ مِن صِيامِهِ الجُوعُ وَالعَطَشُ ، وَرُبَّ قائم حَظُّهُ مِن قِيامِهِ السَّهَرُ(2) .

چه بسا روزه دارى كه بهره اش از روزه فقط گرسنگى و تشنگى است ، و چه بسا قيام كننده براى عبادت شبانه كه بهره اش از آن فقط بيدارى است !!

ولى درباره ى روزه ى حقيقى و روزه ى سازنده و تربيت كننده از اهل بيت (عليهم السلام)روايت شده كه پيامبر به جابر بن عبدالله فرمود :

اى جابر ! اين ماه رمضان است ، كسى كه روزش را روزه بدارد و بخشى از شبش را به عبادت برخيزد و شكم و شهوت و زبانش را از حرام حفظ كند ، از گناهانش مانند بيرون رفتن از ماه رمضان بيرون مى رود . جابر گفت : اى پيامبر خدا ! چه نيكوست آنچه گفتى . فرمود : اى جابر ! چه سخت است اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره ( 2 ) : 183 .

2 ـ امالى طوسى : 166 ، المجلس السادس ، حديث 277 ; وسائل الشيعه : 1 / 72 ، باب 12 ، حديث 162 .


صفحه 74


شرايط ؟!(1)

از حضرت صديقه ى كبرى فاطمه ى زهرا (عليها السلام) روايت شده است :

مَا يَصنَعُ الصائمُ بِصِيامِهِ إذَا لَم يَصُنْ لِسانُهُ وَسَمْعُهُ وَبَصَرَهُ وَجَوَارِحَهُ ؟ (2)

روزه دار با روزه اش هنگامى كه زبان و گوش و چشم و اعضاى ديگرش را از گناه حفظ ننموده چه مى كند ؟

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) از حضرت حق روايت كرده است كه خدا مى فرمايد :

مَن لَم تَصُمْ جَوارِحُهُ عَنْ مَحَارِمِى فَلاَ حَاجَةَ لِى فِى أن يَدَعَ طَعامَهُ وَشَرابَهُ مِن أجلِى(3) .

كسى كه اعضا و جوارحش از محرماتِ من روزه نيست ، مرا چه نيازى است كه خوردن و آشاميدن را براى خاطر من ترك كند ؟

حضرت على (عليه السلام) در رواياتى مى فرمايد :

صِيامُ القَلبِ عَنِ الفِكرِ فِى الآثامِ ، أفضلُ مِن صِيامِ البَطنِ عَن الطَّعامِ(4) .

روزه ى دل از انديشه در گناهان ، برتر از روزه ى شكم از خوراكى هاست .

صَوْمُ النَّفْسِ عَن لَذَّاتِ الدّنيَا أَنْفَعُ الصِّيامِ(5) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عن جابر ، عن أبى جعفر (عليه السلام) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) لجابر بن عبد الله : يا جابر ! هذا شهر رمضان من صام نهاره وقام وردا من ليله وعف بطنه وفرجه وكف لسانه خرج من ذنوبه كخروجه من الشهر ، فقال جابر : يا رسول الله ! ما أحسن هذا الحديث ، فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) يا جابر وما أشد هذه الشروط .

كافى : 4 / 87 ، باب ادب الصائم ، حديث 2 ; مصباح المتهجد : 627 .

2 ـ دعائم الاسلام : 1 / 268 ، ذكر وجوب صوم شهر رمضان ; بحار الانوار : 93 / 295 ، باب 36 ، حديث 25 ; ميزان الحكمه : 7 / 3214 ، الصوم ، حديث 10953 .

3 ـ ميزان الحكمه : 7 / 3214 ، الصوم ، حديث 10957 .

4 ـ غرر الحكم : 176 ، الفصل الثانى فى الصوم ، حديث 3365 ; ميزان الحكمه : 7 / 3212 ، الصوم ، حديث 10948 .

5 ـ غرر الحكم: 176، الفصل الثانى فى الصوم، حديث 3364; ميزان الحكمه : 7 / 3212، الصوم، حديث 10950.


صفحه 75


روزه ى نفس از لذت هاى دنيا ، سودمندترين روزه است .

صَومُ الجَسَدِ ، الإمساكُ عَنِ الأغذِيَةِ بِإرادَة وَاختيار خَوفاً مِن العِقابِ وَرَغْبَةً فِى الثَّوابِ وَالأجرِ .

روزه ى بدن خوددارى از غذاها به اراده و اختيار است ، براى ترس از عذاب و ميل به پاداش .

صَومُ النَّفسِ ، إمساكُ الحَواسِّ الخَمسِ عَن سَائِرِ المَآثِمِ وَخُلُوُّ القَلْبِ عَن جَميعِ اسبابِ الشَّرِّ(1) .

روزه ى نفس خوددارى حواس پنج گانه از ديگر گناهان و خالى بودن دل از همه ى سبب هاى شرور است .

روزه سپر آتش

در حديث معراج است كه :

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) از حضرت حق پرسيد : ميراث روزه چيست ؟ فرمود : ميراث روزه حكمت و ميراث حكمت معرفت ، و ميراث معرفت يقين است . زمانى كه عبد يقين كند باكى ندارد كه چگونه صبح كند ، به سختى و مشقت يا به آسانى و راحت ؟(2)

چنين روزه اى به گفته ى پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) سپرى در برابر آتش دوزخ است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غرر الحكم : 176 ، الفصل الثانى فى الصوم ، حديث 3359 و 3362 ; ميزان الحكمه : 7 / 3212 ، الصوم ، حديث 10951 .

2 ـ قال : يا رب ! وما ميراث الصوم ؟ قال الصوم يورث الحكمة ، والحكمة تورث المعرفة ، والمعرفة تورث اليقين ، فإذا استيقن العبد لا يبالي كيف أصبح بعسر أم بيسر .

ارشاد القلوب : 1 / 203 ، الباب الرابع و الخمسون ; بحار الانوار : 74 / 27 ، باب 2 ، حديث 6 .


صفحه 76


الصوم جنّة من النار(1) .

روزه سپر آتش جهنم است .

چنين روزه دارى بويژه هنگام افطار دعايش به پيشگاه حق مورد پذيرش و قابل اجابت است .

استجابت دعاى چهار گروه

چنان كه حضرت صادق (عليه السلام) از پدرانش از اميرالمؤمنين(عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند :

اَربَعةٌ لاَ تُرَدُّ لَهُم دَعوةٌ وَتُفَتَّحُ لَهَا أَبوابُ السَّماءِ وَتَصِيرُ إلى العَرشِ : دُعاءُ الوَالِدِ لِوَلَدِهِ ، وَالمَظلومِ عَلى مَن ظَلَمَهُ ، وَالمُعتَمرِ حَتّى يَرجِعَ ، وَالصّائِمِ حَتّى يُفْطِرَ(2) .

چهار نفر دعايشان رد نمى شود ، و درهاى آسمان به روى دعايشان باز است و دعايشان تا عرش انتقال مى يابد :

دعاى پدر براى فرزندش ، دعاى ستمديده بر ضد ستمكارش ، دعاى عمره دار تا به وطنش باز گردد ، دعاى روزه دار تا افطار كند .

1 ـ دعاى پدر به فرزند

داستانى عجيب از دعاى پدر به فرزند

اميرالمؤمنين با حضرت مجتبى (عليهما السلام) در مسجد الحرام نشسته بودند كه ناگاه زمزمه اى سوزنده و مناجاتى جگرسوز شنيدند كه مى گفت :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 4 / 62 ، باب ما جاء فى فضل الصوم ، حديث 1 .

2 ـ امالى صدوق : 265 ، المجلس الخامس والاربعون ، حديث 4 ; مستدرك الوسائل : 5 / 248 ، باب 42 ، حديث 5798 .


صفحه 77


اى خدايى كه كليد حل همه ى مشكلات به دست قدرت تو است !

اى خدايى كه رنج ها را برطرف مى كنى !

اى خدايى كه بيچاره و درمانده جز تو يارى ندارد !

اى خدايى كه مالكيت دنيا و آخرت در سيطره ى تو است !

آيا هنوز نمى خواهى به دعاى من كه همه ى راه ها به رويم بسته شده است توجه كنى ؟ اينجا مسجد الحرام است ، اينجا اگر دعا به اجابت نرسد كجا به اجابت خواهد رسيد ؟

اميرالمؤمنين (عليه السلام) به حضرت مجتبى فرمود : صاحب اين ناله و مناجات را نزد من آور ! حضرت نزد صاحب ناله رفتند ، ديدند جوانى است صورت بر خاك نهاده و به پيشگاه حق تضرّع و زارى مى كند در حالى كه يك طرف بدنش خشك و بى حركت و لمس است .

فرمود : جوان نزد اميرالمؤمنين بيا ! جوان به محضر مولاى عارفان و امير مناجاتيان آمد .

امام فرمود : چرا اين گونه ناله مى كنى ؟ عرض كرد : بدنم را ببينيد كه نيمى از آن از كار افتاده ، زندگى براى من بسيار سخت شده است .

حضرت فرمود : چه شده كه به اين بلا دچار شده اى ؟ گفت : در اوج جوانى آلوده به هر گناهى بودم ، پدرم از من بسيار رنجيده بود . بارها مرا نصيحت كرد و من توجهى به نصايح او نكردم . يك بار در اين شهر به من گفت : يا دست از گناهان بشوى يا به مسجد الحرام مى روم و تو را نفرين مى كنم . گفتم : آنچه از دستت برآيد كوتاهى مكن . و چوبى هم بر سرش كوبيدم كه نقش بر زمين شد ! به مسجد الحرام رفت و با اشك چشم به من نفرين كرد ، ناگهان بدنم از كار افتاد و به اين صورت كه مى بينيد درآمدم .

روزى به محضر پدر شتافتم ، سر به زانويش نهادم و گفتم : اشتباه كردم ، بد


صفحه 78


كردم ، نفهميدم ، كليد حل مشكلم به دست تو است ; زيرا پيامبر فرموده : دعاى پدر درباره ى فرزند مستجاب است .

پدرم نگاهى به من كرد و گفت : پسرم بيا به مسجد الحرام برويم ، آنجا كه تو را نفرين كردم همانجا به تو دعا كنم . پدرم را بر شترى سوار كردم و به سوى مسجد الحرام راندم ، در راه پرنده اى از پشت سنگى پر كشيد ، شتر رم كرد و پدرم از پشت شتر افتاد و مرد و من او را در همان ناحيه دفن كردم !

حضرت فرمود : از اين كه پدرت حاضر شد به مسجد الحرام آيد و براى تو دعا كند معلوم مى شود از تو راضى شده بود ، من به خاطر رضايت پدرت برايت دعا مى كنم ، آن گاه سر به سوى حق برداشت و با اشاره به جوان گفت :

يَا أكرَمَ الأكْرَمِينَ ، يَا مَنْ يُجيبُ دَعوَةَ المُضْطَرّين . . .

هنوز دعاى حضرت به پايان نرسيده بود كه جوان سلامتش را بازيافت !

2 ـ دعاى ستمديده بر ضد ستمكار

گاهى ستمديده در برابر ستمكار قدرت دفاع از خود را دارد و مى تواند از ستمكار انتقام بگيرد ، كه دفاع از خود در برابر ستمكار ، و انتقام گرفتن از او ، علاوه بر اين كه حقيقتى فطرى و وجدانى است ، كار شايسته و مناسبى است كه آيين مقدس اسلام از پيروانش خواسته است . و از اين كه انسان در برابر ستمكار ضعف و زبونى نشان دهد به شدت نهى كرده است .

گاهى ستمديده در برابر ستمكار توانايى دفاع از خود را ندارد و براى دفع ستم يا انتقام از ستمكار ، پشتوانه و پشتيبانى جز خدا براى او نيست ، و سلاحى جز دعا و تضرّع و زارى به درگاه خدا در اختيار ندارد ، و بر اين اساس اگر دعا كند به فرموده ى پيامبر دعايش از دعاهايى است كه يقيناً به اجابت مى رسد .


صفحه 79


روايات اهل بيت (عليهم السلام) مردم را از ستم كردن به ديگران نهى مى كند و از اين كه بر كسى كه جز خدا يار و ياورى ندارد ستم ورزند برحذر مى دارد .

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد :

اشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلى مَن ظَلَمَ مَن لاَ يَجِدُ نَاصِراً غَيرَ اللهِ(1) .

خشم خدا بر ستمكار ، بر كسى كه ياورى جز خدا ندارد ، بسيار شديد است .

امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : هنگامى كه لحظه ى وفات حضرت على بن الحسين (عليهما السلام) رسيد مرا به سينه گرفت ، سپس فرمود : فرزندم ! تو را به آنچه كه پدرم لحظه ى وفاتش به من وصيت كرد وصيت مى كنم ، به من گفت : فرزندم ! از ستم كردن بر كسى كه بر ضد تو ياورى جز خدا ندارد بپرهيز(2) .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :

اِنَّ العَبدَ اِذَا ظُلِمَ فَلَمْ يَنْتَصِرْ وَلَمْ يَكُن لَهُ مَن يَنْصُرُهُ وَرَفَعَ طَرْفَهُ إلى السَّماءِ فَدَعَا اللهَ قالَ اللهُ : لَبَّيكَ أنَا أنْصُرُكَ عَاجِلا وَآجِلا(3) .

هنگامى كه به كسى ستم شود و يارى نگردد و به سود او كسى هم نباشد كه يارى اش دهد ، و چشم به عالم بالا بدوزد و دعا كند خدا مى فرمايد : دعايت را مستجاب كردم ، من تو را در دنيا و آخرت يارى مى دهم .

اين كه ستمديده ى ناتوان و بى ياورى به درگاه خدا براى دفع ستم و انتقام از ستمكار بنالد و ناله اش براى او مفيد افتد و دعا كند و دعايش مستجاب شود ، حقيقتى است كه تاريخ بشر آن را ثابت كرده و واقعيتى است كه بارها به وقوع پيوسته است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كنز العمال : 7605 ; ميزان الحكمه : 7 / 3372 ، الظلم ، حديث 11428 .

2 ـ كافى : 2 / 331 ، باب الظلم ، حديث 5 ; ميزان الحكمه : 7 / 3372 ، الظلم ، حديث 11431 .

3 ـ كنز العمال : 7648 ; ميزان الحكمه : 7 / 3372 ، الظلم ، حديث 11432 .


صفحه 80


با سلاح دعا ستمكار را مغلوب كرد

چند سالى در ايام ماه شعبان براى تبليغ به شهر همدان مى رفتم . در آنجا با تعدادى از علماى بزرگ و اولياى خدا به لطف خدا محشور و مأنوس شدم و از انفاس قدسيه و بركات وجودى آنان بهره ى بسيار بردم .

يكى از چهره هاى برجسته ى علمى ، كه عمرى با قرآن مجيد و روايات سر و كار داشت و بسيار اهل حال بود و از نفسى پاك و سازنده بهره داشت ، مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد حسن بهارى فرزند مرجع مجاهد آيت الله العظمى حاج شيخ محمد باقر بهارى بود .

من در اوّلين ديدار مشتاق و عاشق او شدم و در همه ى سفرهاى تبليغى ام به همدان خدمت آن مرد بزرگ كه در آن شهر در ميان مردم چهره اى ناشناخته بود براى بهره بردن معنوى زانوى شاگردى به زمين زدم . و هنگامى كه خبر فوتش را شنيدم ، چون سرمايه دارى كه همه ى سرمايه اش را از دست داده باشد ، متأثر و ناراحت شدم .

در يكى از روزهايى كه خدمت آن عارف عاشق بودم داستانى را از زندگى خود به اين شرح براى من بيان كرد :

به اشاره و خواست پير استعمار و گرگ خونخوار يعنى حكومت انگليس بى سوادى قلدر ، ستمگرى نابكار ، كافرى لجوج به نام رضا خان مير پنج كه پس از مدتى به رضا شاه پهلوى معروف شد زمام حكومت ايران را به دست گرفت .

او از هيچ ستم و ظلمى به مردم امتناع نداشت . بسيارى از اموال و املاك مردم را به زور از دست آنان گرفت ، با مجالس مذهبى مخالفت ورزيد ، با عالمان دينى هم چون بنى اميه برخورد كرد ، و پرده ى حجاب را ـ كه از ضروريات دين است به اشاره ى ارباب كافرش انگليس ـ دريد ، و جوانان مردم را براى حفظ حكومت


صفحه 81


ظالمانه اش به اجبار به سربازخانه گسيل داشت .

من كه از يك خانواده ى برجسته ى روحانى بودم و سنين جوانى را مى گذراندم ، از اين كه به سربازخانه بروم و دستيار حكومت ظلم باشم بسيار در ترس و وحشت بودم .

روزى عمويم به خانه ى ما آمد و به من گفت : براى گرفتن شناسنامه اقدام مكن ; زيرا من براى تو شناسنامه گرفتم . گفتم در چه حدود سنى برايم شناسنامه گرفتى ؟ پاسخ داد : سن هيجده سالگى . گفتم : عمو جان بى توجه باعث گرفتارى من شدى . گفت : چرا ؟ گفتم : در اين موقعيت سنى افراد را به دستور قلدرى چون رضا خان به سربازخانه مى برند .

چون آدرس منزلم را اداره ى ثبت احوال به ارتش داده بود و من مى دانستم دير يا زود دنبالم خواهند آمد ، نسبت به سنّ خود كه در شناسنامه قيد شده بود اعتراض دادم ولى اعتراضم پذيرفته نشد . روزى به سربازخانه نزد رئيس سربازگيرى كه هم چون اربابش رضا خان به شدت با روحانيان مخالف بود رفتم ، گفتم : مرا از خدمت معاف داريد . گفت : امكان ندارد ، بايد لباس سربازى بپوشى و دو سال كامل در خدمت دولت باشى .

هرچه اصرار كردم كه مرا از خدمت ـ آن هم خدمت به دولتى ظالم و ستمكار و مخالف با اسلام ـ معاف بدارد نپذيرفت . از اداره ى سربازگيرى بيرون آمدم و به منطقه ى بهار در چند فرسخى همدان براى استمداد از روح عارف بزرگ مرحوم حاج شيخ محمد بهارى كه در آن ناحيه دفن است رفتم . كنار قبر به پيشگاه خدا ناليدم و گفتم : خدايا ! به خاطر نفس صاحب اين قبر از هشتاد حاجتم هفتاد و نه حاجت را براى قيامت مى گذارم و يك حاجت را براى دنيا ، آن حاجت هم اين كه وسيله ى خلاص شدنم را از بلايى چون سربازى براى حكومت رضا خان فراهم آور .


صفحه 82


از بهار به همدان برگشتم در حالى كه گسيل داشتن جوانان به سربازخانه بسيار شدت يافته بود و كسى هم جرأت فرار يا نرفتن به سربازى را نداشت ، من كه مى دانستم رئيس مربوطه به دنبالم خواهد فرستاد و ممكن است خانواده ام دچار مشقت شوند ، آماده ى رفتن به سربازخانه شدم .

به مرد بزرگوارى از آشنايان برخورد كردم ، گفت : قصد كجا را دارى ؟ گفتم : سربازخانه . گفت : برگرد خانه زيرا از سربازى معافى . گفتم : مشكل به نظر مى رسد كه از چنگ اين ستمكاران آزاد شوم . گفت : شب گذشته خواب ديدم به سامرا رفتم ، جلسه ى مهم و باارزشى بود ، پدرت در آن جلسه حضور داشت ، به من گفت : به پسرم بگو ناراحت نباش ، با امام عصر (عليه السلام) درباره ى او صحبت كردم ، مشكل وى حلّ شد ، نه اين كه او را به سربازى نمى برند بلكه ورقه ى معافيت او را نيز خواهند داد .

من با اطمينان به اين واقعه به سربازخانه رفتم . مأمور اطاق رئيس گفت : شما معافى ، پيش فلان عطار برو ، رئيس براى ملاقات با شما به آنجا مى آيد . از سربازخانه بيرون آمدم و به مغازه ى آن عطار رفتم . رئيس به آنجا آمد و ضمن احترام فوق العاده نسبت به من ، معافى مرا به دست من داد ، و من از آن رنج روحى سخت به خاطر دعا و درخواست يارى از خدا رها شدم .

3 ـ دعاى معتمر

عمره در كلام ائمه ى اطهار (عليهم السلام)

حج و عمره از اعمالى است كه قرآن مجيد و اهل بيت عصمت (عليهم السلام) به انجام دادنش سفارشات مهم و تأكيدهاى فراوان و وصيت هاى باارزشى دارند .

حضرت على (عليه السلام) در رواياتى فرموده است :


صفحه 83


نَفَقةُ دِرهَم فِى الحَجِّ تَعْدِلُ ألفَ دِرهَم(1) .

هزينه كردن يك درهم در زيارت خانه ى خدا برابر با هزار درهم است .

الحاجُّ وَالمُعْتَمِرُ وفدُ اللهِ ، وَيَحبُوهُ بِالمَغْفِرَةِ<(2) .

حاجى و كسى كه به عمره رفته وارد بر خدايند و با آمرزش و مغفرت از آنان پشتيبانى مى شود .

اَلله اَلله ! فِى بَيتِ رَبِّكُم لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُم(3) .

خدا را خدا را نسبت به خانه ى پروردگارتان ، تا زنده هستيد آنجا را خالى مگذاريد .

امام چهارم (عليه السلام) فرموده است :

حِجُّوا وَاعْتَمِرُوا تَصِحَّ اَجْسَامُكُم ، وَتَتّسِعْ أرزَاقُكُم وَيَصْلُحُ اِيمانُكُم وَتُكْفَوا مؤنَةَ النّاسِ وَمَؤنَةَ عِيالاَتِكُم(4) .

حج و عمره به جا آوريد ( كه با به جا آوردن اين دو عمل ) بدنهايتان سالم مى شود ، و رزق و روزى هايتان فراوان مى گردد ، و ايمانتان اصلاح مى شود ، و از مؤنه ى مردم و مؤنه ى زن و فرزندانتان كفايت مى شويد .

حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد :

وَحجّ البَيتِ والعُمرةِ ، فَإنّهما يَنفِيانِ الفَقرَ ، وَيُكفّرانِ الذَّنبَ ، وَيُوجِبانِ الجَنَّة(5) .

و حج خانه ى خدا و عمره ، كه اين دو عمل تهيدستى را از بين مى برند ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ خصال : 2 / 628 ، علم اميرالمؤمنين (عليه السلام) ; ميزان الحكمه : 3 / 1000 ، الحجّ ، حديث 3259 .

2 ـ خصال : 2 / 634 ، علم اميرالمؤمنين (عليه السلام) ; ميزان الحكمه : 3 / 1000 ، الحجّ ، حديث 3260 .

3 ـ نهج البلاغه : 668 ، نامه ى 47 ، من وصية له ( ع ) للحسن و ال حسين ( ع ) .

4 ـ ثواب الاعمال : 47 ، ثواب الحج و العمرة ; ميزان الحكمه : 3 / 1004 ، الحج ، حديث 3271 .

5 ـ تحف العقول : 149 ، خطبته ( ع ) المعروفة بالديباج ; بحار الانوار : 74 / 291 ، باب 14 ، حديث 2 .


صفحه 84


و گناهان را مى پوشانند ، و بهشت را بر انسان واجب مى كنند .

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :

مَن مَاتَ فِى طَرِيقِ مَكَّةَ ذَاهِباً أو جَائِياً ، أمِنَ مِنَ الفَزَعِ الأكبَرِ يَومَ القِيامةِ(1) .

كسى كه در راه مكه چه در حال رفتن ، چه در حال بازگشت بميرد از فزع و ترس اكبر در روز قيامت ايمن مى شود .

از آنجا كه در روايات آمده : حاجى و عمره گزار وارد بر خدايند و مهمان حضرت حقند ، آن هم مهمان ميزبانى كريم و رحيم و غفور و شكور و رزّاق و ودود ، پس دعايشان به طور يقين مستجاب است .

دعايى عجيب كنار خانه ى حق

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حال طواف بيت ، مردى را ديد كه پرده ى خانه ى كعبه را گرفته و از خداى مهربان چهار هزار درهم درخواست مى كند . حضرت نزد او رفت و فرمود : اين چهار هزار درهم را براى چه مى خواهى ؟ گفت : كيستى ؟ فرمود : على بن ابيطالبم . گفت : يا على ! دعايم مستجاب شد . اگر مستجاب نشده بود مرا به تو راهنمايى نمى كردند ، اكنون چهار هزار درهم را به من عطا كن ; زيرا هزار درهمش را مى خواهم به قرضى كه به مردم دارم بپردازم ، و هزار درهمش را مى خواهم مغازه اى جهت كسب و كار تهيه كنم ، و هزار درهمش را مى خواهم سرمايه ى داد و ستد قرار دهم ، و با هزار درهمش ازدواج كنم .

حضرت فرمود : سفرى به مدينه بيا تا آن را به تو بپردازم ; زيرا در اينجا به اندازه اى كه به تو بپردازم درهم و دينار ندارم .

آن مرد پس از مدتى به مدينه آمد . در ميان كوچه كودكانى را ديد كه با يكديگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 4 / 263 ، باب فضل الحج و العمرة ، حديث 45 .


صفحه 85


بازى مى كردند ، به يكى از آنان گفت : خانه ى على كجاست ؟ آن كودك به او گفت : خانه ى على را براى چه مى خواهى ؟ گفت : على بر عهده گرفته كه چهار هزار درهم به من بپردازد . كودك گفت : دنبال من بيا تا تو را به خانه ى على برم .

در راه به كودك گفت : نامت چيست ؟ گفت : حسين . گفت : با على چه نسبتى دارى ؟ گفت : فرزند اويم . چون به خانه رسيدند حضرت حسين وارد خانه شد و به پدر گفت : مردى عرب جهت گرفتن چهار هزار درهم خدمت شما آمده . حضرت كه در آن زمان جز باغى در اختيار نداشتند ، آن را به دوازده هزار درهم فروختند ، چهار هزار درهمش را به آن مرد نيازمند دادند و باقى مانده ى آن را كنار مسجد به تهيدستان واگذار نمودند(1) .

4 ـ دعاى روزه دار

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) درباره ى ماه رمضان فرموده است :

شَهرٌ دُعِيتُم فِيه إلَى ضِيَافَةِ الله(2) .

ماه رمضان ماهى است كه شما در آن به ضيافت و مهمانى خدا دعوت شده ايد .

در اين مهمانى معنوى كه مهماندارش خدا است ، آنچه را كه مهمان به صلاح دنيا و آخرتش باشد از مهماندار بخواهد يقيناً به او عنايت خواهد كرد .

امام صادق (عليه السلام) در روايتى پرارزش فرموده است :

نَومُ الصَّائِمِ عِبادَةٌ ، وَصَمْتُهُ تَسبيحٌ ، وَعَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ ، وَدُعاؤُهُ مُسْتَجابٌ(3) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ امالى صدوق : 467 ، المجلس الحادى والسبعون ، حديث 10 ; بحار الانوار : 41 / 44 ، باب 103 ،
حديث 1 .

2 ـ امالى صدوق : 93 ، المجلس العشرون ، حديث 4 .

3 ـ من لا يحضره الفقيه : 2 / 76 ، باب فضل الصيام ، حديث 1783 .


صفحه 86


خواب روزه دار عبادت ، و سكوتش تسبيح ، و عملش مورد قبول ، و دعايش مستجاب است .

راستى ، شگفت آور است كه خواب انسان كه در آن حالت هيچ تكليفى بر عهده ى او نيست عبادت به حساب آيد ، و سكوتش به عنوان تسبيح خدا در پرونده اش ثبت گردد ، و عمل اندك و ناقابلش كه بخشى از آن گرسنه ماندن از فجر تا مغرب است مورد قبول قرار گيرد ، و دعايش به اجابت برسد !!

آرى ، ضيافت خدا جز اين ، معنايى ندارد ، ضيافتى كه مهمانش روزه دار و مهماندارش خداى كريم است بايد غذاى سفره اش تجلى رحمت و لطف و كرامت و مغفرت باشد .

اى كرمت در دو جهان يار من *** لطف تو اى دوست نگهدار من

اى تو مرا چشمه ى ماء معين *** عشق تو با آب و گلم شد عجين

اى تو انيس دل دلدادگان *** نور وجود همه آزادگان

از گنه اى يار نجاتم بده *** لطف كن و برگ براتم بده

كن نظرى بر من زار و فقير *** بنده ى عصيان گر و خوار و حقير

زنگ كدورت ز دلم پاك كن *** آه مرا تا برِ افلاك كن

خلوت شب بخش مرا اى حبيب *** درد مرا ده تو شفا اى طبيب(1)

* * *

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مناجات عارفان ، حسين انصاريان .


صفحه 87


 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation