بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ترجمه تحریرالوسیله امام خمینی جلد 1, سید محمد باقر موسوى همدانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     TAHREE01 -
     TAHREE02 -
     TAHREE03 -
     TAHREE04 -
     TAHREE05 -
     TAHREE06 -
     TAHREE07 -
     TAHREE08 -
     TAHREE09 -
     TAHREE10 -
     TAHREE11 -
     TAHREE12 -
     TAHREE13 -
     TAHREE14 -
     TAHREE15 -
     TAHREE16 -
     TAHREE17 -
     TAHREE18 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

back page

گفتار در وقت نماز جمعه 
مساءله 1 - ابتداء وقت نماز جمعه رسيدن خورشيد به نصف النهار وزوال آن است كه همينكه خورشيد در افق به اين نقطه رسيد نماز جمعه واجب مى شود بنابر اين اگر امام جمعه قبل از اين لحظه خطبه ها را ايراد كرده شروع در نماز نمايدصحيح است .
و اما آخر وقت آن كه بعد از آن ديگر نمى شود نماز جمعه خواند مورد اختلاف واشكال است و نزديك تر به احتياط آن است كه ازاوائل عرفى ظهر تاءخير نيفتد و اگر افتاد نزديك تر به احتياط آن است كه مكلف نمازظهر را انتخاب كند هرچند كه بعيد نيست وقت آن تا اضافه شدن سايه بمقدار دو قدم ازسايه قامت متعارف از مردم امتداد داشته باشد.
براى امام جمعه جائز است خطبه ها را آن قدر طول دهد كه وقت جمعه فوت شود البته ايندر فرضى است كه نماز جمعه وجوبى تعيينى داشته باشد كه در اين صورت اگر چنينكند گناه كرده و بايد نماز ظهر بخواند و اگر وجوب تخييرى داشته باشد گناهىنكرده بلكه تنها بايد نماز ظهر را بخواند و نماز جمعه اگر وقتش فوت شده قضاءندارد.
مساءله 2 - اگر نمازگزاران داخل در نماز جمعه شدند و در بين نماز وقت آن تمامشد در صورتى كه يك ركعت از آن در وقت واقع شده باشد صحيح است و گرنهباطل لكن نزديك تر به احتياط آن است كه هم آن نماز را بعنوان جمعه تمام كنند و هم نمازظهر را بخوانند و اگر عمدا آن را تاءخير انداخته باشند تا زمانى كه بيش از يك ركعتاز نماز در وقت واقع نمى شود اگر نماز جمعه را واجب تعيينى بدانيم گناه كرده اند ونمازشان صحيح است و اگر آن را واجب تخييرى بدانيم كه اقوى هم همين است در اينصورت احتياط آن است كه نماز ظهر را انتخاب كنند بلكه بايد در فرضاول (يعنى جائى كه يك ركعت را در وقت درك كرده كه تعمدى در كار نبوده باقول به تخيير احتياط با آوردن شهر بعد از جمعه نيز ترك نشود.
مساءله 3 - اگر يقين كند كه از وقت نماز جمعه مقدارى كهاقل واجب از دو خطبه كوتاه و دو ركعت حفيف خوانده شود باقى است مخير است بين خواندننماز جمعه و خواندن نماز ظهر و اگر يقين كند كه اين مقدار باقى نمانده تنها بايد نمازظهر را بخواند.
و اما اگر شك كند در اينكه اين مقدار وقت باقيمانده يا نه مى تواند نماز جمعه بخواند واگر بعد از نماز معلوم شد كه از وقت بمقدار يك ركعت باقى نبوده نماز ظهر را بخواند واگر يقين دارد كه چه مقدار وقت هست لكن شك دارد در اينكه در اين مقدار وقت مى تواند نمازجمعه و خطبه هايش را بخواند يا نه مى تواند شروع كند اگر بعد از نماز معلوم شد كهوقت گنجايش ‍ داشته نمازش صحيح است و گرنه بايد ظهر را هم بخواند و نزديكتر بهاحتياط آن است كه در چنين فرضى از همان اول نماز ظهر را انتخاب كند بلكه اين احتياط درفرض قبلى با فرض گشادى وقت براى يك ركعت نيز ترك نشود.
مساءله 4 - اگر امام جمعه باعددى كه در نماز جمعه معتبر است - يعنى با چهار نفر -نماز را بخواند و در خطبه اول نماز غير آن چهار نفر كسى ملحق نشود بعد از آن كه دوخطبه و يك ركعت از نماز تمام شد كسى و يا كسانى در ركعت دوم ملحق شوند آن يك ركعت راباامام مى خوانند او يك ركعت ديگر خودشان مى خوانند و نماز جمعه آنان صحيح است وآخرين لحظه اى كه مى توان به نماز جمعه ملحق شد ركوع ركعت دوم است پس اگر ماءمومبركوع برود در حالى كه امام هنوز از ركوع بلند نشده صحيح است و براى كسى كه بهالله اكبر ركوع دوم نرسيد بهتر آن است كه نمازش را چهار ركعتى و به نيت ظهر بخواندو اگر مكلف تكبير گفت و بركوع رفت و آن گاه شك كرد كه آيا امام را در ركوع درك كرديا آن كه همان لحظه اى كه او براى ركوع خم مى شد امام سر از ركوع برداشت نمازشجمعه واقع مى شود حال آيا نمازش باطل است و براى نماز ظهر دوباره بايد تكبيربگويد يا آن كه صحيح است و بايد بخواندن حمد و سوره پرداخته نماز را چهار ركعتىو به نيت ظهر تمام كند؟
محل اشكال است و احتياط آن است كه هم آن را به نيت ظهر تمام كن و هم نماز ظهر را دوبارهبخواند.
چند فر
1 - همه شرائطى كه در نماز جماعت غير جمعه معتبر است در نماز جمعه نيز معتبر است يعنىدراين نماز نيز بين امام و ماءمومين حائل نبايد باشد و جايگاه امام بلندتر از جايگاهماءمومين نبايد باشد و ماءمومين از امام و از يكديگر دور نباشند و همچنين شرائط ديگر وشرائطى هم كه در امام جماعت معتبر است واز قبيلعمل و ايمان و حلال زادگى و عدالت در امام جمعه نيز معتبر است .
بله امامت و كودكان در نماز جمعه صحيح نيست هرچند كه در غير نماز جمعهقائل بجواز آن براى امثال خودشان باشيم .
2 - گفتن اذان دوم در روز جمعه بدعت و حرام است و اين اذانى است كه مخالفين در مذهب بعداز اذان موظف مى گويند و بعضى آن را اذان سوم ناميده اندحال يا به اعتبار اينكه سوم بار از اذان و اقامه نماز است و يا به اعتبار اينكه سومين اذانبعد ازاذان وقت و اذان نماز است و يا به اعتبار اين است كه بعد از اذان صبح و اذان ظهرسومين اذان است و ظاهرا منظور از آن غير اذان عصر است .
3 - در روز جمعه بعد از آن كه اذان نماز جمعه داده شد خريد و فروش و ساير معاملاتحرام نمى شود چون وجوب نماز جمعه در اين اعصار تعيينى نيست بلكه تخييرى است .
4 - در صورتى كه ماءموم بخاطر ازدحام جمعيت و تنگى جا نتواند در ركعتى كه امام را درركوع آن درك كرده سجده كند اگر چنانچه بتواند بعد از امام سجده كرده و برخيزد وقبل از ركوع رفتن امام براى ركعت دوم و يا در آن ركوع خود را بامام برساند و چنين كند ونماز جمعه اش صحيح است و اگر در ركوع بامام نرسيد امام را در ركوع متابعت نكند (واين ركوع را نياورد) بلكه اكتفاء كند به متابعت امام در دو سجده و ركوع ركعتاول را درك كرده بود دو سجده ركعت دوم را كه درك مى كند نيز به نسبت ركعتاول خودش بياورد و سپس يك ركعت ديگرخودش مى خواند و نماز جمعه اش تمام و صحيحاست و اگر دو سجده ركعت دوم را به نيت ركعت دوم آورده باشد.
بعضى گفته اند آن دو سجده را بحساب نمى آورد و مجددا دو سجده به نى ركعتاول آورده برمى خيزد ركعت دومش را خودش مى خواند و نمازش ‍ صحيح است روايتى هم برطبق اين فتوى وارد شده .
بعضى ديگر گفته اند نمازش باطل است اين احتمال هم هست كه اگر دو سجده را بخاطرغفلت يا جهل به نيت ركعت دوم آورده عيب نداشته باشد و وظيفه اش اين باشد كه نظيرفرض اول برخيزد و ركعت دومش را خودش ‍ بخواند و بهرحال مسئله خالى از اشكال نيست و احتياط آن است كه دو سجده را به حساب نياورد و براىركعت اول دو سجده ديگر بياورد و بعد از تمام كردن نماز مجددا نماز ظهر را بخواند وهمين احتياط را عمل كند درصورتى هم كه بعنوان تبعيت از امام دو سجده را آورده باشد نهبعنوان سجده ركعت دوم خودش .
5 - نماز جمعه دو ركعت است مثل نماز صبح و مستحب است حمد و سوره آن بجهر خوانده شود ومستحب است سوره جمعه در ركعت اول و سوره منافقين در ركعت دوم آن قرائت شود.
و در نماز جمعه دو قنوت هست يكى در ركعت اولقبل از ركوع و دوم در ركعت دوم بعد از ركوع و ما بعضى از احكام راجع باين نماز را درمباحث قرائت و غير آن آورديم ، احكام نماز جمعه در شرائط و موانع و قواطع وخلل و شك و سهو و غير اينها همان احكامى است كه دركتاب طهارت و كتاب نماز گذشت .
گفتار در نماز عيد فطر و عيد قربان 
اين دو نماز در حال حضور امام معصوم عليه السلام و مبسوط اليه بودن و آن حضرت وسائر شرائط واجب مى شود ولى درزمان غيبت مستحب است و احتياط آن است كه در چنين زمانىبجماعت خوانده نشود البته اگر آن را بجماعت و بقصد رجاء و اميد ثواب نه بقصد انجامدستور الهى بياورند عيب ندارد و وقت اين دو نماز از طلوع خورشيد تا هنگام ظهر است واگر فوت شود قضاء ندارد و اين دو نماز هر يك دو ركعت است كه در هر ركعت حمد و سورهخوانده مى شود و بهتر آن است كه در ركعت اول سوره شمس ‍ و در ركعت دوم سوره غاشيه ويا در ركعت اول سوره اعلى و در ركعت دوم سوره شمس خوانده شود بعد از خواندن سورهدرركعت اول پنج بار تكبير گفته و بعد از تكبير قنوت مى گيرد و در ركعت دوم بعد ازسوره چهار تكبير و بعد از هر تكبير قنوتى مى آورد و در قنوت آن هر ذكر و دعائىكافى است مانند قنوت ساير نمازها چيزى كه هست در قنوت اين دو نماز خواندن دعائى كهمعروف شده به اميد ثواب اشكالى ندارد بلكه خوبست و آن دعاى معروف اين است :
(اللهم اهل الكبريا و العظمه و اهل الجود و الجبروت واهل العفو و الرحمة و اهل التقوى و المغفرة اسالك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيداو لحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد وآل محمد و ان تدخلنى فى كل خير ادخلت فيه محمدا وآل محمد و ان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا وآل محمد صلواتك عليه و عليهم اللهم انى اساءلك خير ما ساءلك به عبادك الصالحون واعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون ).
بار الها اى خدائى كه اهل كبرياء و عظمتى و اهل جود و جبروت واهل عفو و رحمتى و اهل تقوى و آمرزشى ، من از تو بحق اين روزى كه تو آن را براىمسلمانان عيد و براى محمد صلى الله عليه وآله ذخيره و شرف و كرامت و مزيد قرار دادىمى خواهم كه نخست بر محمد صلى الله عليه وآله وآل او درود فرستى و سپس مرا داخل در خيرى كنى كه محمد صلى الله عليه وآله وآل او را در آن خير داخلكردى و مرا از هر زشتى و بدى كه محمد صلى الله عليه وآله وآل او را خارج ساخته اى خارج سازى .
بارالها من از تو بهترين درخواستى را درخواست مى كنم كه بندگان صالحت آن را از تودرخواست نمودند و از هر بلا و زشتى كه بندگان مخلص تو از آن بتوپناه بردند بتوپناه مى برم .
و اگر اين نماز - به اميد ثواب - بجماعت خوانده شد امام جماعت بعد از نماز به اميد ثوابدو خطبه ايراد مى كند و در زمان غيبت جائز است كه ايراد دو خطبه ترك شود.
در اين دو نماز مستحب است كه آن را بصداى بلند بخوانند چه در جماعت و چه در فرادى ودر حال گفتن تكبير دستها را بلند كنند و مستحب است آن را در صحرا بخوانند مگر در مكهكه اين دستور استحبابى در آن جا نيست و مكروه است كه آن را در زير سقف بخوانند.
مساءله 1 - در نماز عيد فطر و عيد قربان مانند همه نيازهاى جماعت امام جماعت بجزحمد و سوره چيزى را از ماءمومين تحمل نمى كند يعنى ماءمومين تنها از قرائت همنوعند و بقيهذكرها و گفتنى ها را مى گويند.
مساءله 2 - اگر در عدد تكبيرها و يا قنوت ها شك كند در صورتى كه هنوز ازمحل نگذشته يعنى به ركوع نرفته بنا را بر كمتر مى گذارد.
مساءله 3 - اگر در نماز عيد عملى كه سجده سهو را باعث مى شود انجام دهد احتياط آناست كه سجده سهو را به نيت رجاء بياورد گو اينكه واجب نبودن آن در فرض مستحببودن خود نماز خالى از قوت نيست و در قضاء تشهد و سجده فراموش شده نيز حكم هميناست .
مساءله 4 - در نماز عيد اذان و اقامه نيست ، بله مستحب است بجاى اذان و اقامه سه باربگويد: (الصلوة ).
گفتار در بعضى از نمازهاى مستحبى 
يكى از نمازهاى مستحبى كه استحبابى مؤ كد دارد و بين شيعه و سنى از نمازهاى معروفاست نماز جعفر بن ابيطالب عليه السلام است كهرسول خدا صلى الله عليه وآله آن را به وى هنگامى كه از سفر حبشه برمى گشت عطاكرد تا با اين وسيله محبت و كرامت خود نسبت به او را اظهار بدارد.
امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:رسول خدا صلى الله عليه وآله وقتى كه جعفر در روز فتح خيبر از سفر حبشه برمىگشت باو فرمود: مى خواهى عطيه اى بتو بدهم ؟ ميخواهى يادگارى ماندنى بتو اهداء كنم؟ آيا مى خواهى تو را بعطائى مخصوص اختصاص دهم .
جعفر عرضه داشت بله يا رسول الله
حضرت فرمود: من بتو چيزى عطا مى كنم كه اگر همه روزه آن را انجام دهى از همه دنيا وآنچه در آن است برايت بهتر است و اگر يك روز در ميان آن را انجام دهى خداى تعالى تورا در بين آن دو روز مى آمرزد و اگر هر جمعه و يا هر ماه و يا هرسال يكبار آن را بجاى آورى خدايتعالى تو را در بين آن هفته و آن ماه و آنسال مى آمرزد.
و بهترين وقت انجام آن هنگام بلند شدن آفتاب در صبح جمعه است و جائز است كه مكلف آنرا جزء نافله هاى شب و يا روز خود حساب كند كه در خبر آمده خداى تعالى نماز جعفر عليهالسلام را هم بعنوان نماز جعفر بحساب او حساب مى كند و هم بحساب نافله هاى او، مثلااگر مكلف خواست آن را بعد از نماز مغرب بياورد مى تواند بعنوان نافله مغرب نيت كند.
و اما كيفيت نماز جعفر؟
اين نماز چهار ركعت با دو سلام است يعنى دو نماز دو ركعتى است كه در هر ركعت حمد وسوره را مى خواند و پس از تمام شدن سوره پانزده بار مى گويد: (سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر) آن گاه بركوع مى رود و اين ذكر را درركوع ده بار مى گويد و پس از سر برداشتن از آن ده بار مى گويد كه در نتيجه در يكركعت هفتاد و پنج بار و در چهار ركعت سيصد بار اين ذكر را گفته است و ظاهرا مى توانددر ركوع و سجود بهمين ذكر اكتفاء نموده ذكر خاص ركوع و سجود را نگويد لكن نزديكتر به احتياط آن است كه بگفتن آن اكتفاء ننموده ذكر ركوع و سجود را نيز بگويد و دراين نماز سوره خاصى وارد نشده چيزى كه هست بهتر آن است كه در ركعتاول سوره : اذا زلزلت ) و در ركعت دوم سوره (عاديات ) و در ركعت سوم (اذا جاء نصرالله ) و در ركعت چهار سوره (قل هو الله احد) را بخواند.
مساءله 1 - جائز است در صورتى كه عجله داشته باشد تسبيحات بعد از نمازبگويد همچنانكه جائز است در صورتى كه حاجتش ضرورى باشداصل نماز جعفر را دو قسمت نموده يك دو ركعتى را بياورد و دو ركعت ديگر را بعد از برآمدن حاجتش بخواند.
مساءله 2 - اگر بعضى از تسبيحات را در جاى خودش فراموش كند اگر در محلهاىديگر بيادش آمد در همانجا قضائش را مى آورد و تسبيحات همانمحل را نيز مى خواند بنابراين اگر تسبيحات ركوع را فراموش كرد و بعد ازسربرداشتن از آن بيادش آمد در همانجا ده تسبيح ركوع را قضاء نموده تسبيح خود آنمحل را نيز مى خواند و همچنين در محلها و در احوال ديگر نماز و اگر بيادش نيامد تا ازنماز فارغ شد بهتر و به احتياط نزديك تر آن است كه تسبيحات فراموش شده را بهاميد ثواب بياورد.
مساءله 3 - مستحب است در سجده دوم از ركعت چهارم بعد از تسبيحات بگويد:
(يا من لبس العز و الوقار يا من تعطف بالمجد و تكرم به يا من لا ينبغى التسبيحالا له يا من احصى كل شى ء علمه يا ذالنعمه والطول يا ذالمن و الفضل يا ذالقدرة و الكرم اسالك بمعا قد العز من عرشك و منتهىالرحمة من كتابك و باسمك الاعظم الاعلى و كلماتك التامات ان تصلى على محمد وآل محمد و ان تفعل بى كذا و كذا).
(اى كسى كه عزت و وقار از آن او است ، اى كسى كه با مجد و عظمتش ‍ مهربانى وبزرگوارى كرده ، اى كسى كه تسبيح سزاوار براى غير او نيست ، اى كسى كه علم او عددهر چيزى را بر شمرده ، اى صاحب نعمت وجود، اى صاحب منت وفضل ، اى صاحب قدرت و كرم من تو را سوگند مى دهم بمركز عزت عرشت و منتهاى رحمتاز كتابت و باسم اعظم و اعلايت و كلمات نامه ات اينكه بر محمد صلى الله عليه وآله وآل او درود بفرستى و با من چنين و چنان كنى و بجاى جمله (با من چنين و چنان كنى ) حاجتخود را ذكر كند.
و مستحب است بعد از تمام شدن نماز دعائى را كه شيخ طوسى و سيد بن طاووس ازمفضل بن عمر روايت كرده اند بخواند.
مفضل بن عمر مى گويد امام صادق عليه السلام را ديدم كه نماز جعفر مى خواند و بعد ازنماز دست به دعا بلند كرد و اين دعا را خواند.
(يارب يا رب ) و اين كلمه را تا آخر نفس تكرار كرد (يارباه يارباه ) اين را نيز بايك نفس تكرار كرد (رب رب ) اين را نيز با يك نفس خواند (يا الله يا الله ) اين رانيز با يك نفس گفت (يا حى يا حى ) و يك نفس گفت (يا رحيم يا رحيم ) و هفت بار گفت(يا رحمان يا رحمان ) و هفت بار گفت (يا ارحم الراحمين ) آن گاه عرضه داشت :
(اللهم انى افتتح القولمحمدك و انطق بالثناء عليك و امجدك و لا غاية لمدحك و اثنى عليك و من يبلغ غاية ثنائك وامد مجدك و انى لخليقتك كنه معرفة مجدك و اى زمن لم تكن ممدوحا بفضلك موصوفا بمجدكعوادا على المذنبين بحلمك تخلف سكان ارضك عن طاعتك فكنت عليهم عطوفا بجودك جوادابفضلك عوادا بكرمك يا لا اله الا انت المنان ذالجلال و الاكرام ).
(بار الها من سخن خود را با حمد تو آغاز مى كنم و همينكه خواستم با تو سخن گويم لببه ثناى تو مى گشايم و تمجيدت مى كنم در حالى كه مى دانم مدح تو محدود نيستثنايت مى گويم اما كيست كه به نهايت ثناى تو برسد تمجيدت مى كنم اما كيست كه حد ومرز مجد تو دست يابد.
آرى آفريده و پديد آمده بدست قدرت تو كجا و شناختن كنه مجد تو كجا بارالها تو درچه زمانى ممدوح بفضل و موصوف به مجدت نبودى (تا من بخواهم آغازگر آن باشم )تو بسكه حليم و بردبارى همواره و دائما به بندگان گنهكارت كه از تو برمىگشتند برمى گشتى .
آرى ساكنان زمينت همواره از سر طاعت تو بر مى تافتند و تولايزال بجود خود بر آنان عطوفت ميورزيدى وبفضل خود جود مى كردى و بكرم خود بسويشان بر مى گشتى .
اى خدائى كه لا اله الا هو لايق شاءن تو بتنهائى است توئى كه بر خلق منتهاى بيشماردارى صاحب جلال و اكرامى .)
آن گاه بمن فرمود: اى مفضل هر زمان كه حاجت مهمى داشتى اين نماز را بخوان و با ايندعا، دعا كن و سپس حاجتت را بخواه كه خدايتعالى ان شاء الله آن حاجتت را برمى آورد كه اوتنها مايه دلگرمى است .
يكى ديگر نماز طلب باران است 
و خواندن اين نماز وقتى مستحب است كه نهرها خشك شود و باران نبارد و آسمان از ريختنبارانش بخل بورزد بجهت شيوع گناهان و كفران نعمتهاى خدا و ندادن حق مردم و كمفروشى و خيانت در كيل و وزن و ظلم و نيرنگ زدن و ترك امر به معروف و نهى از منكر وندادن زكات و حكم كردن بر خلاف آن چه خدانازل كرده و گناهانى ديگر نظير اينها، گناهانى كه خشم و سخط پروردگار را برمىانگيزد و از آمدن باران جلوگيرى مى نمايد همانطور كه در روايات آمده است .
و كيفيت آن نظير كيفيت نماز عيد دو ركعت است كه به جماعت برگزار مى شود و فرادىخواندنش نيز باميد اينكه مستحب باشد اشكالى ندارد.
در نماز باران بعد از حمد و سوره ركعت اول پنج بار تكبير مى گويد و بعد از هر تكبيرقنوت مى گيرد و در ركعت دوم بعد از حمد وسوره چهار تكبير و بعد از هر تكبير يك قنوتانجام مى دهد و در قنوت هاى نماز باران هر دعائى كه بخواند كافى است البته بهتر آناست كه قنوتها مشتمل بر طلب باران باشد از خداى رحمان و عطوف طلب كند كه عطوفتو رحمتش را شامل او و مردم او بسازد و درهاى آسمان را برحمت و باران خود بگشايد وقبل از دعاء در هر قنوت نخست بر محمد صلى الله عليه وآله وآل او عليهم الصلوة و السلام درود بفرستد و مستحبات اين نماز چند چيز است .
1 - اينكه حمد و سوره آن را بصداى بلند قرائت كند و آن سوره هائى را كه در نماز عيدفطر و قربان مستحب بود انتخاب نمايد.
2 - اينكه مردم سه روز روزه بگيرند و روز سوم براى نماز بيرون روند و آن روزدوشنبه باشد و اگر ميسر نشد روز جمعه بخاطر شرافت و فضيلتش ‍ بيرون شوند.
3 - اينكه امام جماعت باتفاق مردم بطرف صحرا حركت كند و حركتشان با وقار و سكينت وخشوع و با حالت درخواست باشد و براى نماز محلى پاك و نظيف را انتخاب كند و بهترآن است كه بيرون شدنشان با قيافه و هيئتى باشد كه رحمت خدا را جلب كندمثل پا برهنه بودن و امثال آن .
4 - اينكه منبر را هم با خود بطرف صحرا ببرنند و مؤ ذنهاى شهر پيشاپيش ‍ امام جماعتحركت كنند:
5 - اينكه آدابى را كه بزرگان شيعه در اين باب آورده اند رعايت كنندمثل اينكه پيرمردان و اطفال و معلولين و حيوانات را با خود ببرنداطفال را از مادران و اطفال حيوانات را از مادرها جدا كنند تا صداى ضجه و گريه زيادشود و بدين وسيله درياى رحمت الهى بخروش آيد و لازم است مسلمانان نگذارند كفار ومسيحيان و يهوديان كه اهل ذمه اند و ساير كفار با آنان بصحرا بيايند.
مساءله 1 - بهتر آن است كه نماز باران را در وقت نماز عيد (يعنى از طلوع خورشيدتا ظهر) انجام دهند هرچند كه بعيد نيست وقت مخصوصى نداشته باشد.
مساءله 2 - نماز باران اذان و اقامه ندارد بلكه مؤ ذن بجاى اذان و اقامه سه مرتبهمى گويد: (الصلوة )
مساءله 3 - بعد از آن كه امام جماعت از نماز خارج شد مستحب است عباى خود را پشت وروى كند يعنى طرف راست آن را به طرف چپ و طرف چپ را سمت راست خود بيندازد و بالاىمنبر رود و روى بقبله نموده صد مرتبه با صداى بلند تكبير بگويد سپس روى از قبلهبطرف مردم سمت راست خود نموده با صداى بلند صد بار سبحان الله مى گويد و سپسبه طرف مردمى كه در سمت چپ قرار دارند بر گردانيده صد بار با صداى بلند لا الهالا الله مى گويد آن گاه رو به مردم مى كند و صد بار حمد خدا مى گويد كه در گفتن آننيز عيبى ندارد صداى خود را بلند كرده همچنانكه عيبى ندارد مردم نيز در گفتن اين ذكرهاامام را متابعت نموده آنان نيز بگويند بلكه حتىمثل امام صدا را بگفتن اذكار بلند كنند واى بسا كه بلند كردن صدا زودتر رحمت الهى راجلب نموده اميد رسيدن به مقصود را بيشتر كند.
آن گاه امام دستها را بدعا برمى دارد مردم نيز دعا مى كنند و در دعا كردن پافشارى مىكنند و سعى مى كنند در دعا تضرع و زارى كنند از خدا طلب عطف و رحمت كنند التماس كنندو عيبى ندارد كه تنها امام دعا كند و مردم آمين بگويند، آن گاه امام شروع مى كند به ايرادخطبه و در خطبه مبالغه مى كند در تضرع و طلب عطف و رحمت و بهتر آن است كه بعضى ازخطبه هائى كه از معصومين وارد شده را انتخاب كند نظير خطبه اى كه از مولايمان اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شده و در اولش آمده : (الحمد لله سابغ النعم ) تا آخر و بهتر آناست كه دو بار خطبه بخواند همان طور كه در نماز عيد دو بار بايد بخواند چيزى كههست خطبه دوم را به نيت رجاء ايراد كند نه بعنوان دستور.
مساءله 4 - همان طور كه جائز است اين نماز در هنگام خشكسالى از جهت نيامدن بارانخوانده شود جائز است در هنگام خشك شدن چشمه ها و چاهها نيز خوانده شود.
مساءله 5 - اگر اجابت اين خواسته از ناحيه خداى تعالى بتاءخير افتاد مردم مىتوانند اين مراسم را آن قدر تكرار كنند تا رحمت الهى آنان را دريابد ان شاء اللهتعالى و اگر در نيافت باز هم نبايد زبان به اعتراض بگشايند و يا از رحمت الهىماءيوس گردند بلكه بايد بدانند كه قطعا مصالحى مهم تر در بين بوده كه خداىتعالى بآن واقف است و مردم از آن خبرى ندارند اين نيز جائز است كه نماز را همه روزهتكرار كنند ولى روزه سه روزه را تكرار نكنند.
و اما اگر همه روزه و متصل بهم انجام ندادند سه روز ديگر را براى بار دوم روزه مىگيرند ولى نه به نيت انجام دستورى بلكه به نيت رجاء بلكه درتكرار نماز نيز نيترجاء مى كنند.
نماز غفليه 
يكى ديگر ازنمازهاى مستحبى نماز غفليه است كهمحل انجامش بين نماز مغرب و عشاء است كه تفصيل آن در مقدمهاول از كتاب نماز گذشت .
نماز شب دفن 
يكى ديگر نمازيست كه در اولين شب بخاك سپردن ميت مى خوانندتفصيل اين نماز نيز در باب دفن از احكام اموات گذشت .
نماز اول هرماه 
يكى ديگر نماز اول ماه است و يكى ديگر نماز حاجت است و نمازهاى مستحبى ديگرى هست كهتفصيل جزئيات آن در كتب ديگرى آمده .
فصل سوم در نماز مسافر 
بر مكلف واجب است كه در سفر نمازهاى چهار ركعتى را - البته به شرائطى كه مى آيد -قصر كند يعنى آن ها را دو ركعتى بخواند و اما نماز صبح و مغرب شكسته نمى شود و درشكسته شدن نماز براى مسافر چند شرط است .
شرط اول 
1 - قصد پيمودن مساحت و مسافت عبارت است از رفتن هشت فرسخ و يا برگشتن آن مقدارهشت فرسخ مركب از رفتن و برگشتن بشرطى كه رفتنش ‍ كمتر از چهار فرسخ نباشدحال چه اينكه رفتن و برگشتنش متصل باشد و يا آن كه بعد از تمام شدن رفتن يك شب ويا بيشتر بماند و سپس برگردد بشرطى كه بده روز كه اقامه با آن محقق مى شودنرسد و قواطع ديگر سفر كه بيانش مى آيد در بين فاصله نشود كه در اين سه صورتنماز او شكسته مى شود چيزى كه هست در صورت اخير احتياط شديد در اين است كه همشكسته بخواند و هم تمام هم روزه بگيرد و هم آن را قضاء كند.
مساءله 1 - فرسخ عبارت است از سه ميل و هرميل عبارت است از چهار هزار ذراع با ذراع دستى كهطول آن بيست و چهار انشگت باشد و با انگشتى كه پهناى آن هفت جو باشد و هر جوى بهپهناى هفت مو از موهاى متوسط يابو) باشد و اگر مسافت كمتر از اين باشد هر چندمقدارى مختصر نمازش ‍ شكسته نمى شود و همچنان تمام است .
مساءله 2 - اگر رفتن به مقدار پنج فرسخ و برگشتن سه فرسخ باشد واجباست نماز را شكسته بخواند و در عكس اين صورت نماز شكسته نمى شود و اگر درمسافتى كمتر از چهار فرسخ چند بار رفت و آمد كند كه رو بر هم هشت فرسخ و يابيشتر راه رفته باشد نماز شكسته نمى شود هرچند اين رفت و آمد در خارج از حد ترخصباشد پس ناگزير بايد مجموع يك بار رفتن و يك بار برگشتن هشت فرسخ شود تانماز شكسته شود.
مساءله 3 - اگر براى شهرى كه به سوى آن حركت مى كند دو راه باشد يكى هشتفرسخ و ديگرى كمتر اگر مكلف راه دورتر را برود نماز را مى شكند و اگر كوتاه تررا برود تمام مى خواند و اگر راه كوتاهتر كمتر از چهار فرسخ باشد و از همان راهبرود همچنان نماز را تمام مى خواند هرچند كه در مراجعت از راه دورتر برگردد و رو برهم رفتن و برگشتنش مسافت شرعى شود.
مساءله 4 - ابتداء مسافت از ديوار شهر حساب مى شود و در شهرهائى كه ديوارندارد از خانه هاى آخر شهر حساب مى شود البته اين مربوط به شهرهاى معمولى استنه شهرهاى بسيار بزرگ چون در شهرهائى كه بطور خارق العاده بزرگ باشد مبداءسفر آخر محله اى است كه مكلف در آن محل زندگى مى كند اين در صورتى است كه محله هاىشهر از هم جداو نظير چند قريه ى نزديك به هم باشد و اما اگرمحل ها متصل بهم باشد مسئله مورد اشكال خواهد بود و احتياط آن است كه در اين گونه موارداگر از آخر شهر تا مقصد سفر هشت فرسخ نباشد ولى ازمحل سكونت تا آنجا هشت فرسخ باشد يك نماز چهار ركعتى بخواند و هم دو ركعتى هرچندكه فتوى دادن به اينكه درمثل چنين شهرهائى مبداء حساب ازمنزل است بعيد نيست .
مساءله 5 - اگر مكلف قصد داشته باشد به شهرى سفر كند كه شك دارد در اينكههشت فرسخ هست يا نه و يا معتقد باشد باينكه هشت فرسخ نيست بعد در بين راه معلومشود كه هشت فرسخ هست نماز را شكسته مى خواند هر چند كه از آنجا تا مقصد هشت فرسخباقى نمانده باشد.
مساءله 6 - هشت فرسخ بودن مسافت از چند راه ثابت مى شود يكى اينكه خود شخصيقين به آن داشته باشد دوم اينكه دو شاهد عادل بآن شهادت داده باشد.
و اما اگر يك شاهد شهادت بدهد احتياط آن است كه بين شكسته و تمام جمع كندحال اگر شك دارد كه آيا مساحت بمقدار هشت فرسخ هست يا نه و يا مظنه دارد به اينكه اينمقدار هست بايد نماز را تمام بخواند و در چنين فرضى اندازه گيرى كه مستلزم خرجباشد واجب نيست .
بله تحقيق كردن از راه پرسيدن از اين و آن و امثال پرسش واجب است بنا بر احتياط و اگرشخصى عامى اصلا نداند كه مسافت شرعى سفر چند فرسخ است و تمكن از تقليد همندارد بر او واجب است احتياط كند به اينكه نمازهاى چهار ركعتى را هم چهار ركعتى بخواندو هم دو ركعتى .
مساءله 7 - اگر معتقد باشد به اينكه سفرش هشت فرسخ هست و بهمين جهت نماز راشكسته بخواند و بعد معلوم شود كه هشت فرسخ نبوده واجب است نماز را دوباره بخواند واگر معتقد شد به اينكه بمقدار هشت فرسخ نيست بعد معلوم شد هشت فرسخ بوده واجباست در وقت اعاده كند بنابراقوى و در خارج وقت قضاء كند بنابر احتياط.
مساءله 8 - در مسافرت هاى دورى معيار در رفتن (كه نبايد كمتر از چهار فرسخباشد) آن نقطه اى است كه مقابل و رو بروى مبداء سير است كه اگركل مسافت دائره اى بقدر مساحت و يا بيشتر آن باشد نماز شكسته مى شود هرچند كه او درمحلى قبل از آن نقطه كار داشته باشد البته به شرطى كه سرش تا آن نقطه (يعنىنقطه مقابل ) چهار فرسخ باشد و نزديك تر به احتياط آن است كه در صورتى كهشغلش قبل از نقطه مقابل باشد هم شكسته بخواند و هم تمام .
شرط دوم از شرائط شكسته شدن نماز 
شرط دوم اين است كه از ابتداء سفر قصد پيمودن هشت فرسخ را داشته باشد پس اگراز اول قصد داشته باشد كمتر از آن را برود و در بين راه يعنى بعد از رسيدن بهمقصدش تصميم بگيرد مقدارى ديگر كه آن نيز كمتر از هشت فرسخ است را برود و بازبعد از رسيدن به آن مقصد تصميم بگيرد مقدارى ديگر كه آن نيز كمتر از هشت فرسخاست برود نمازش را تمام مى خواند هرچند كه اين چند تكه اى كه آمده بحد مسافت ويازيادتر شده باشد.
بله اگر شروع به برگشتن كند و از آن نقطه تامحل اقامتش هشت فرسخ و يا بيشتر باشد و تصميم داشته باشد كه همه آن مسافت را تاخانه اش طى كند نمازش را مى شكند و نيز كسى هم كه اصلا مقصد معينى ندارد و نمى داندچه مقدار بايد برود تا مثلا حيوان گم شده خود را پيدا كند و درحال رفتن نماز را تمام مى كند هرچند كه بمقدار مساحت و يا بيش از آن را رفته باشد و درمراجعت بهمان شرطى كه گفتيم (كه مراجعتش تامنزل به قدر مسافت باشد و بخواهد همه را طى كند) نمازش شكسته مى شود و اگر دربين راه تصميم بگيرد به نقطه اى معين برود كه از آنمحل تا آن نقطه هشت فرسخ باشد و يا بضميمه مقدارى كه بر مى گردد هشت فرسخباشد با شرائطى كه گذشت (كه رفتنش كمتر از چهار فرسخ نبشاد و قصد طى كردنتا هشت فرسخ را داشته باشد) نماز را شكسته مى خواند و اگر ازمنزل به قصد رفتن كمتر از چهار فرسخ بيرون شود تا در آن جا منتظر رسيدن همراهان ويا كاروان بماند تا اگر كاروان آمد به راه خود ادامه دهد و گرنه برگردد و يا اگرفلان شرط محقق شد برود و گر نه برگردد و اطمينانى نداشته باشد به اينكهكاروان مى رسد و يا آن شرط محقق مى شود بر او واجب است نماز را تمام بخواند.
مساءله 9 - معيار تصميم بر طى كردن مسافت شرعى است هرچند كه اين قطع مسافتدر چند روز حاصل شود البته بشرطى كه يكى از قواطع سفر پيش ‍ بيايد و توقف دربين راهش آن قدر طولانى بشود كه عرفا او را مسافر نخوانندمثل كسى كه از منزل تصميم گرفته هشت فرسخ را در مدت چند روز برود و روزى مقداربسيار كمى از اين مسافت را براى تفريح و امثال آن طى كند كه در اين صورت نمازشتمام است و احتياط آن است كه جمع كند) نه آن كسى كه بجهت سختى راه و پيرى وناتوانى هر روز مقدار كمى طى مى كند كه نماز او شكسته است .
مساءله 10 - در قصد مسافت اين شرط معتبر نيست كه خود اومستقل در تصميم باشد بلكه اگر او تابع شخصى ديگر است و آن شخص تصميمگرفته باشد هشت فرسخ و بيشتر را سفر كند تابع نيز بايد نماز را شكسته بخواندحال چه اينكه تبعيت از او بخاطر وجوب طاعت او باشد مانند زن كه واجب است شوهر خود رااطاعت كند و يا آنكه قهرى باشد مانند اسيرى كه از خود اراده اى ندارد و يا آن كه بهاختيار خود، خود را تابع ديگرى كرده باشد مانند خادم كه همه اينهابشرطى كه علمداشته باشد باينكه متبوعشان تصميم بر رفتن مسافت را دارد نماز را شكسته مى خوانند.
و اما اگر علم نداشته باشند بايد بر حكم قبل از سفر باقى مانده نماز را تمام بخوانندو نزديك تر به احتياط آن است كه از متبوع خود بپرسند آيا قصد مسافت دارد يا نه هرچندكه قوى تر در نظر اين است كه پرسيدن واجب نيست و بر متبوع هم واجب نيست بگويدهرچند كه ما پرسيدن را بر تابع واجب بدانيم .
مساءله 11 - اگر تابع معتقد باشد به اينكه متبوعش قصد مسافت را ندارد و ياحداقل شك داشته باشد و در بين را بفهمد كه قصد مسافت داشته اگر چنانچه بقيه راهبمقدار مسافت باشد بر تابع واجب است نماز را شكسته بخواند وگرنه نماز را تمامبخواند.
شرط سوم استمرار قصد است  
شرط سوم شكسته شدن نماز اين است كه مكلف بر تصميم نخستين خود باقى بماند پساگر قبل از رسيدن به چهار فرسخ از تصميم خود برگردد و يا به ترديد بيفتد بايدنماز را تمام بخواند و اگر شكسته خوانده عيب ندارد و لازم نيست در وقت اعاده و يا درخارج وقت قضاء كند و اما اگر برگشتن از تصميم و يا مردد شدن بعد از رسيدن بهچهار فرسخ باشد بر وظيفه قصر باقى مى ماند هر چند كه آن روز برنگردد البته ايندر صورتى است كه تصميم داشته باشد قبل از ده روز برگردد (و اما اگر مى خواهد دهروز بماند نمازش تمام است .)
مساءله 12 - در استمرار قصد همين مقدار كافى است كه بر قصدى كه ازاول بر مسافرت داشت باقى باشد هرچند كه از مقصد اولشعدول كرده و بخواهد بمقصدى ديگربرود پس معيار بقاء نوع سفر است نه سفر به نقطهاى مشخص بنا بر اين اگر از اول تصميم گرفته بود بمكانى خاص كه هشت فرسخمسافت است سفر كند ولى در بين راه از آن مقصد صرفنظر نموده تصميم بگيرد بجائىديگر برود كه از محل فعليش تا آنجا هشت فرسخ نيست لكن بضميمه مقدارى كه آمده هشتفرسخ مى شود كه در اين جا نيز نماز را شكسته مى خواند همچنانكه اگر ازاول قصد يك هشت فرسخى غير مشخص را كرده بود به اين معنا كه منظورش طى هشت فسخراه بوده باشد حال هر طرف كه مى خواهد باشد و بعد از طى هشت فرسخ آن وقت مقصدخود را معين مى كرد بايد نماز را شكسته مى خواند.
مساءله 13 - اگر در بين راه و قبل از رسيدن به چهار فرسخ مردد شود كه به راهخود ادامه دهم و يا برگردم و سپس از ترديد درآيد و مجددا تصميم بگيرد به اينكهمسافت راطى كند اگر در حال ترديد چيزى از راه را طى نكرده همچنان نماز را شكسته مىخواند هرچند كه بقيه راه حتى رفتن و برگشتنش ‍ هشت فرسخ نباشد و اگر درحال تردد مقدارى از راه (مثلا يك كيلومتر از راه ) را پيموده باشد اگر باقيمانده راه هشتفرسخ باشد باز هم بر وظيفه قصر باقيست و اگر باقيمانده ولو بضميمه مقدارى كهتا قبل از ترديد آمده هشت فرسخ نباشد اشكالى نيست در اينكه بايد نماز را تمامبخواند و اگر بضميمه آن با اسقاط مقدارى كه درحال ترديد طى كرده هشت فرسخ باشد احتياط آن است كه جمع كند يعنى چهار ركعتى ها راهم چهار ركعتى بخواند و هم دو ركعتى هرچند كه بعيد نيست بگوئيم در صورتى كهراهپيمائى در حال ترديدش اندك بوده يا برگشتن تصميمش وظيفه اش نيز بقصر بر مىگردد.
شرط چهارم از شرائط شكسته شدن نماز 
شرط چهارم اين است كه از اول سفر، قصد انجام يكى از چيزهائى كه سفر را قطع مى كندنداشته باشد مثلا قصد ماندن ده روز يا بيشتر را در محلى بين راه و يا عبور از وطننداشته باشد پس اگر تصميم داشته باشد كه چهار فرسخ راه طى كنددر اثناء راه ويا سير چهار فرسخ ده روز بماند و يا از اول قصد كند سفرى برود كه بين چهارفرسخ و يا در راءس چهار فرسخ آن وطن او قرار دارد و مى خواهد از آن عبور كند نمازششكسته نمى شود بلكه بايد تمام بخواند و همچنين اگر در فرض مزبور و اگر مرددباشد درماندن ده روز يا مرور بر وطن بنحوى كه منافات داشته باشد با تصميم برطى كردن مسافت بايد نماز را تمام بخواند.
و از همين قبيل است موردى كه از اول احتمال دهد در بين راه پيش آمدى او را از ادامه حركت بازبدارد و يا باعث شود كه او در بين راه دو روز در جائى بماند و يا مسير خود را بطرفوطن تغيير دهد كه در همه اين موارد بايد نماز را تمام بخواهد بشرطى كه احتمالى كه مىدهد كه عقلاء بآن اعتناء كنند.
و اما اگر احتمالش غير قابل اعتناء در نظر عقلاء باشد مثلااحتمال دهد كه سر چهار فرسخى بيمار شود و يا سيلى جارى شود وامثال اينها كه مخالف با اصل عقلائى است بايد نماز را شكسته بخواند.
مساءله 14 - اگر در لحظه اى كه مسافرت را آغاز مى كند قصد و يا ترديد داشتهباشد كه پيش از رسيدن به هشت فرسخ ده روز بماند و يا از وطن عبور كند و بعد از آنقصد يا آن ترديد تصميم گرفته كه هيچيك از اين دو كار را نكند پس اگر آن چه باقىمانده ولو بضميمه مقدار برگشت مسافت باشد نماز راشكسته مى خواند و اگر نه تماممى خواند.
مساءله 15 - اگر تصميمش اين نباشد كهقبل از هشت فرسخ ده روز در جائى بماند و مقدارى از هشت فرسخ را طى كند سپسقبل از رسيدن به هشت فرسخ تصميم بگيرد كه ده روز بماند ودوباره از اين تصميم بهتصميم اول برگردد يعنى از ماندن صرفنظر كند اگر آن چه از راه بعد از نقطهعدول باقيمانده هشت فرسخ باشد بدون اشكال شكسته مى خواند در صورتى هم كهمابقى از راه بعد از عدول بمقدار مسافت نباشد و در بين دو جور تصميم چيزى از راه راطى نكرده باشد ولى مجموع آن چه طى كرده با آن چه باقى مانده بمقدار مسافت باشدوظيفه اش همين است .
و اما اگر در همين فرض در بين دو تصميم چيزى از راه را طى كرده باشد آيا آن چهقبل از عدول پيموده را به آن چه باقيمانده ضميمه كند و مقدار بين دو تصميم را كم بكندتا اگر هشت فرسخ شد شكسته بخواند و اگر نشد تمام بخواند و يا آن كه نمى تواندضميمه كند مسئله محل ترديد است و احتياط آن است كه جمع كند هرچند كه بعيد نيست وظيفهاش تقصير باشد مخصوصا در صورتى كه آن چه را در بين دو تصميم طى كرده بسياراندك باشد همچنان كه نظيرش گذشت .
شرط پنجم 
شرط پنجم در شكسته شدن نماز مسافر اين است كه سفر مباح و جائز باشد پس اگرگناه و حرام باشد نماز در آن سفر شكسته نمى شودحال چه اينكه خود سفر معصيت باشد مثلا فرار از جنگ وامثال آن باشد و يا هدف از مسافرت عملى حرام باشدمثل اينكه سفر كند براى راهزنى و يا رسيدن به مظلمه (1) و گرفتن آن از سلطان جائزو امثال اين كه خود سفر حرام نيست بلكه براى عملى و هدفى حرام انجام مى شود.
بله مسافرتى كه نه خودش حرام است و نه بخاطر هدفى حرام انجام مى شود ولى دراثناء آن مرتكب حرامى مى شود از اين باب نيست و نماز در آنها شكسته است بلكه آنسفرى هم كه يا مركب غصبى انجام مى شود بنابراقوى از سفر حرام نيست و همچنين آنمسافتى كه با انجام واجبى از واجبات منافات داشته باشد و مكلف واجب را ترك كند وبمسافرت برود مثلا بدهكار است و يا اينكه طلبكار مطالبه مى كند و او ميتواند در وطن وآنجائى كه هست طلب او را بدهد و اگر سفر كند ديگر نمى تواند اين واجب را انجام دهدسفر او حرام نيست و حكم سفر حرام را ندارد و نمازش ‍ شكسته است .
بلكه در جائى كه مسافرت باين منظور انجام شود كه واجب را ترك كند احتياط آن است كهبين شكسته و اتمام جمع كند هرچند حكم به وجوب اتمام خالى از قوت نيست .
مساءله 16 - كسى كه تابع ستمكار و ظالم است و يا آنكه مجبور نيست ولكن قصد اواز مسافرت و متابعت از ظلم برطرف كردن ظلمى و يا كار صحيح ديگرى باشد نماز راشكسته مى خواند.
و اما اگر انگيزه اش يارى او در ظلم باشد و يا آن كه بخدمت او در آمدنش ‍ باين انگيزهنباشد ولكن خود بخود او را در جهت ظلمش تقويت نموده بر شوكت او مى افزايد و او كسىباشد كه تقويش حرام است در چنين سفرى نماز تمام خوانده مى شود.
مساءله 17 - اگر هدف اصلى از سفر اطاعت خداى تعالى باشد ولى هدف طفيلى وتبعى ديگرى ضميمه آن هدف شود كه معصيت و نافرمانى خداى تعالى باشد بطورىكه اگر آن اطاعت در بين نبود اين مسافرت را نمى رفت چنين سفرى حرام نيست و نماز در آنشكسته مى شود.
و اما عكس اين مسئله كه هدف اصلى معصيت باشد و هدفى طفيلى نيز ضميمه شود كه آناطاعت خداى تعالى باشد آن سفر حرام است و نماز در آن تمام خوانده مى شود وهمچنين درصورتى كه پنجاه درصد انگيزه مسافرت رسيدن به هدفى حرام و پنجاه درصد آنرسيدن بهدفى حلال باشد بطورى كه اگر هر دو هدف تاءمين شود مسافرت مى كند وگرنه نه و همچنين اگر هر دو هدف مستقل و صد در صد بوده ولى فعلا هر دو باعث حركتمكلف بسوى مسافرت شده باشند كه در سه صورت اخير سفر حرام است و نماز در آنتمام خوانده مى شود لكن در غير صورت اول احتياط در اين است كه مكلف بين قصر و اتمامجمع كند و اما در صورت اول يعنى آن جائى كه اطاعت خدا داعلى طفيلى است و اصلا محركيتندارد بدون اشكال بايد تمام بخواند.
مساءله 18 - اگر آغاز سفر طاعت بوده باشد و در اثناء راه قصد او برگردد و هدفخود را رسيدن به معصيت قرار دهد اگر با داشتن چنين قصدى قدمى هم بسوى آن هدفنامشروع بردارد حكم سفرش قطع مى شود هرچند كه چند برابر هشت فرسخ را طى كردهباشد و اما آن چه تا كنون شكسته خوانده اعاده ندارد و اگر با چنين قصدى چيزى از راه راطى نكرده باشد حكم سفر قطع نمى شود ولى نزديك تر به احتياط آن است كه مادام كهراه نيفتاده نماز را جمع بخواند سپس اگر بقصد اوليش كه طاعت خدا بود برگشت و راهافتاد در صورتى كه راه باقيمانده هرچند با ضميمه بمقدار برگشت هشت فرسخ باشديا زيادتر باشد نيز واجب است نماز را شكسته بخواند و همچنين اگر باقيمانده بهبيانى كه گذشت مسافت نباشد ولى رو بر هم راهى كه ازمنزل طى كرده بعد از حذف آن مقدار راهى كه با قصد معصيت طى كرده هشت فرسخ باشدبايد شكسته بخواند لكن در اين صورت جمع كردن بين شكسته و تمام بهتر و به احتياطنزديك تر است .
و اگر رو بر هم اين دو قطعه راه هشت فرسخ نباشد بلكه بضميمه قطعه وسط كه در آنقصد معصيت داشت هشت فرسخ باشد وجوب تمام خالى از قوت نيست الا اينكه نزديك تربه احتياط جمع بين قصرو اتمام است و اگر در آغاز سفر هدفش رسيدن به معصيت بودهنيت خود را به اطاعت برگردانيده نماز را بشرطى شكسته مى خواند كه بقيه راه هرچندبضميمه بر گشتن بمقدار يا هشت فرسخ باشد و يا اگر نباشد احتياط آن است كه جمعكند هرچند كه بقاء بر حكم تمام خالى از قوت نيست .
مساءله 19 - اگر ابتداء سفرش معصيت بوده و به همين جهت كه سفرش حكم سفر راندارد نيت روزه كرده و سپس نيتش را از معصيت به اطاعت برگرداند اگر اينعدول قبل از ظهر بوده باشد و بقيه راه هم هشت و يا چهار فرسخ ملفق باشد واجب استافطار كند چون سفرش سفر شرعى است و روزه در سفر حرام است و اگر بقيه راه هشتفرسخ و يا چهار فرسخ ملفق نباشد روزه اش صحيح است و اگرعدول از معصيت بعد از ظهر اتفاق افتاده بعيد نيست كه روزه اش صحيح باشد لكن نزديكتر به احتياط جمع كردن بين شكسته و تمام در نماز و گرفتن روزه و قضاء آن است واگر هدفش در آغاز سفر اطاعت بوده و سپس نيت خود را در بين راه به معصيت برگردانيدهاگر اين عدول بعد از خوردن و يا تناول هر مفطر ديگر بوده و ياقبل از تناول مفطر و بعد از ظهر بوده روزه اش صحيح نيست و اگرقبل از تناول مفطر و قبل از ظهر بوده صحت روزه اشمحل تاءمل است بهمين جهت احتياط ترك نشود يعنى هم روزه را بگيرد و هم قضاء آن را بجاىآورد.
مساءله 20 - كسى كه از سفر معصيت بر مى گردد اگر چنانچه از معصيت توبهكرده وبر مى گردد بايد نماز را شكسته بخواند و همچنين است در صورتى كه توبهنكرده ولى برگشتن او جزء سفر معصيت او نباشد بلكه محرك او در برگشتن يك هدفديگرى باشد غير از برگشت به وطن و در غير اين دو صورت بايد نماز را تمام بخواندو احتياط جمع است .
مساءله 21 - سفر كردن براى شكار در صورتى كه جنبه لهو و سرگرمى داشتهباشد حكم سفر معصيت را دارد كه در آن بايد نماز تمام خوانده شود و اما در صورتى كهبراى تحصيل قوت باشد نماز را شكسته مى خواند و اگر منظورش از صيد تجارتباشد در اين صورت سفر او نسبت به روزه سفرى است شرعى و بايد روزه را افطاركند.
و اما نسبت به نماز مسئله محل اشكال است و احتياط اين است كه هم دو ركعتى بخواند و همچهار ركعتى البته مسئله مخصوص مسافرت است براى شكار است اما سفر مقصد تفريح ورفع خستگى اين حكم را ندارد يعنى موجب تمام خواندن و روزه گرفتن نمى شود.

next page

fehrest page

back page