بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تهاجم فرهنگی, معاونت انتشارات مرکز فرهنگى سپاه پاسداران ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     TAHAGO01 -
     TAHAGO02 -
     TAHAGO03 -
     TAHAGO04 -
     TAHAGO05 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

back page

1 - تربيت دست آموزها  
سياستمداران ، اساتيد دانشگاهها، دانشجويان فارغالتحصيل غرب ، تاجران ، صاحبان قلم ، هنرمندان و شاعران مى توانند بهترينعوامل براى نفوذ و نشر فرهنگ بيگانه باشند.
اينان در صورتى كه از هويت فرهنگى و ملى خود بيگانه شده وتبديل به مهره هاى ساخته و پرداخته استعمار گردند، با زبان و قلم خويش ، و بابهترين شيوه ، تلاش مى كنند تا فرهنگ مبتذل غرب را جايگزين فرهنگ ملى و بومى خودنمايند. همچنان كه خود مجذوب بى بند و باريهاى فرهنگ بيگانه مى شوند، مى كوشندتا ملت خود را از ارزشهاى فرهنگ خودى تهى كرده ، مجذوب جلوه هاى فرهنگ و تمدننمايند. در اين ميان ، آنان كه دوره هاى تحصيلى و تخصصى خود را در دنياى غربگذرانده و اينك به عنوان استاد دانشگاه و متخصص رشته هاى گوناگون علمى و صنعتىبه كشور خود باز مى گردند. مى توانند اين نقش مخرب فرهنگى را به بهترين وجهايفا نمايند. (56) مگر آنكه پيش از آن در فرهنگ دينى و ملى خود پخته و وارسته شدهباشند.
ژان پل - سارتر فيلسوف و سياستمدار فرانسوى در مقدمه كتاب دوزخيانروى زمين نوشته فرانس قانون ، در اين باره مى نويسد:
نخبگان اروپا به ساختن و پرداختن بوميان نخبه دست يازيدند، جوانهايى را برگزيدندو داغ اصول فرهنگ و تمدن غربى را بر پيشانى آنان زدند، و دهانشان را از حرفهاىگنده خمير مانند و دندان چسب ، پر كردند. و بيش از يك اقامت كوتاه درمتروپل قلب شده روانه وطنشان نمودند. (57)
با تاءسف كشور ما نيز خالى از افراد وابسته و دلبسته به غرب نبوده و نيست ؛ زيراقبل از انقلاب اسلامى افراد تحصيل كرده در داخل و خارج از كشور - كه داعيه روشنفكرىداشتند - به گونه اى تربيت مى شدند كه فرهنگ غربى در نزد اغلب آنان بهترين وكاملترين فرهنگها تلقى مى شد. در نگاه اين قلم به دستان بى اصالت و مارهاى خوشخط و خال دست پرورده استعمار، براى پيشرفت و رسيدن به تمدن ، از فرق سر تاناخن پا فرنگى شده تمامى آداب ، رسوم و الگوهاى رفتارى آنان را مورد تقليد بىچون و چرا قرار دهند. تقى زاده يكى از خائنان وطن فروش و دست آموز بيگانهپرست عصر مشروطيت ، در مجله كاوه مى نويسد:
به عقيده نويسنده سطور، امروز چيزى كه به حد اعلا برا ايران لازم است ، و همه اين وطندوستان ايران با تمام قوا بايد در آن راه بكوشند، و آن را بر همه چيز مقدم دارند، سهچيز است كه هر چه درباره شدت لزوم آن مبالغه شود كمتر از حقيقت گفته شده : نخستقبول و ترويج تمدن اروپا بلا شروط و قيد و تسليم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب وعادات و رسوم و تربيت و علوم و صنايع و زندگانى وكل اوضاع فرنگستان بدون هيچ استثنا... و خلاصه اينكه ايران بايد ظاهرا، باطنا، جسما،و روحا فرنگى مآب شود و بس . (58)
بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى (ره ) اين احساس ‍ حقارت درمقابل غرب را از بدبختى ملتها مى داند و مى فرمايد:
غرب در نظر يك قشرى از اين ملت جلوه كرده كه گمان مى كنند غير از غرب هيچ خبرى درهيچ جا نيست . و اين وابستگى عقلى ، وابستگى مغزى به خارج ، منشاء اكثر بدبختيهاىملتهاست ... يكى از روشنفكرهاشان باصطلاح گفته بود كه ما تا همه چيزمان راانگليسى نكنيم نمى توانيم يك رشدى بكنيم . (59)
2 - ارائه الگوها و نمونه ها  
اصولا كاركرد اساسى تحميل فرهنگ و وظيفه اصلى استعمار فكرى اين است كه افرادو ملتهاى زير سلطه ، شخصيت اصلى خويش را از دست داده و به صورت زائده و فرعىاز كشور استعمارگر در آيند؛ آن هم زائده و فرعى كهاصول تفكر و فرهنگ اصل (استعمارگر) را به صورت بهترين ارمغان و يا حتى بهشكل وحى منزل آسمانى پذيرا شده و آن را معلم مطلق فرهنگ ، دانش ، آداب و... آن اعترافنمايد. (60)
بر همين اساس است كه استعمار با ارائه الگوهايى براى افراد جوامع مختلف ، در جهتوابستگى فرهنگى آنان مى كوشد و فرهنگ خود را بگونه اى القا مى كند كهملل استعمار شده فرهنگ اصيل خويش را رها كرده و مجذوب فرهنگ او شوند. از اين جهت ،كشور ما نيز مد نظر و مورد توجه اسعمارگران كهنه كار و هزار چهره بوده و هست .حضرت امام خمينى (ره ) در اين باره مى فرمايد:
از جمله نقشه ها، كه مع الاءسف تاءثير بزرگى در كشور عزيزمان گذاشت و آثار آن بازتا حد زيادى به جا مانده ، بيگانه نمودن كشورهاى استعمار زده از خويش و غرب زده وشرق زده نمودن آنان است ؛ به طورى كه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هيچگرفتند و غرب و شرق - دو قطب قدرتمند را - نژاد برتر و فرهنگ آنان را والا تر و آندو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به يكى از دو قطب را از فرايض غيرقابل اجتناب معرفى كردند. (61)
آرى اينكه مدهاى فصل به فصل لباس و كفش و كلاه و آرايش ، شكلهاى مختلف دكوراسيونو تزئين منازل ، ويلاها و باغها و گلخانه ها و مدلهاى پيشرفته لوكس و گران قيمتاتومبيلهاى غربى براى كشورهاى زير سلطه ، اين گونه جذاب و فريبنده است به اينعلت است كه فرهنگ غرب راه ورود اين نوع اجناس لوكس و تجملى را به وسيله كتاب ،مجله ، روزنامه ، راديو و تلويزيون ، كلاسهاى درس و خلاصه تمام رسانه هاى گروهىآنچنان باز كرده كه توانستند آمال و آرزوهاى هزاران پير و جوان و زن و مرد از خودبيگانه و غربزده به دلخواه خود تنظيم نمايد؛ بر اساس اين تفكر و فرهنگ تحميلى ،يك زن هر چند از نيكويى صورت و سيرت برخوردار باشد، فقط آنگاه زيبا محسوب مىشود كه سر تا پا غرق در آرايش به شيوه غربى باشد. و يا ساختمانى آنگاهكامل به حساب مى آيد كه به طور دقيق بر اساس ‍ متدهاى مهندسى غرب ساخته شدهباشد؛ - هر چند منطبق بر نيازهاى واقعى صاحبان آن نباشد. فرد متشخص متمدن آن كسىاست كه بخوبى بتواند راه و رسم معاشرت و غذا خوردن و صحبت كردن اروپايى راتقليد كند. يا يك فرد درس خوانده و صاحب فكر و نظر، آنگاه روشنفكر محسوب مى شودكه يك دو زبان اروپايى را بداند و با ادبيات و فلسفه غرب آشنا باشد، هر چند زبانمردم خويش را نفهمد، و دردهاى آنان را لمس نكند. (62)
اما با تاءسف كشور ما نيز يكى از بهترين هدفهاى اين القائات فرهنگى بوده و هست .
بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران در اين باره مى فرمايد:
ما را جور بار آورده بودند كه بايد فرنگى مآب باشيم يا هيچى . يك نفر جوان ، يك نفرخانم اگر سر تا پايش فرنگى مآب است ، اين معلوم مى شود خيلى عالى مقام است و اگرچنانچه مثل ساير مسلمانهاست ، اين خيلى عقب افتاده است ... آدم بودن را به كلاه و كفش ولباس و بزك و امثال ذلك مى دانستند. (63)
مصرف گرايى : يكى از الگوهاى ارائه شده از سوى استكبار در كشور ما، الگوىمصرف گرايى است . چرا كه براى تسلط بر كشور، چاره اى جز وابستگى اقتصادىجامعه به خارج نيست . و چون حيات جامعه به كالاهاى خارجى وابسته گرديد، با ورودكالا از خارج ، فرهنگ غرب نيز همراه آن وارد خواهد شد. و در نتيجه منابع كشور هم بهغارت خواهد رفت . از اين رو شاهد بوديم كه در رژيم پهلوى ، تبليغات وسيعى جهتتغيير الگوى مصرف و رواج فرهنگ مصرفى صورت مى گرفت و با ايجاد نيازهاىكاذب در مردم ، آنان را به استفاده از كالاها و اجناسى كه چندان ضرورتى نداشتند عادتداده و در ايشان نيازهاى كاذب به وجود مى آورند. به عنوانمثال ناگهان شايع شد كه فلان نوشابه چنين و چنان است و لذا ملت مظلوم بايد نفت - اينسرمايه با ارزش - را در اختيار سلطه گران قرار دهد، تا آدامس بادكنكى ، پپسى وسيگار خريدارى كند. (64)
3 - جدايى جوانان از اعتقادات دينى  
جوانان سازندگان كشورند و اگر خوب تربيت شوند و باورهاى دينى را در قلب پاكخويش بپرورانند، هاديان جامعه اند. شور و نشاط جوانان وقتى با فرهنگ پاك و پوياىاسلام عجين شد، آنگاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهره مند خواهند گرديد.دشمنان اسلام اين نكته را خوب مى دانند؛ از اين رو، باورهاى اسلامى در نوكپيكان يورش آنان است و مى كوشند از هر طريق اعتقادات مذهبى را در وجود جوانان سست وكم رنگ كنند تا به خود برسند؛ زيرا با وجود فرهنگ اسلامى - كه با فطرت(بخصوص فطرت و بى آلايشى جوانان ) سازگار است - جاى هيچ نفوذى براى فرهنگبيگانه نيست .
رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آية الله خامنه اى از اين توطئه شوم اينچنين نقاب برمى گيرند:
يكى از راههاى تهاجم فرهنگى اين بود كه سعى كنند جوانهاى مؤ من را از پايبنديهاىمتعصبانه به ايمان - كه همان چيزى است كه يك تمدن را نگه مى دارد - منصرف كنند؛مانند همان كارى كه در قرنهاى گذشته در اندلس كردند. جوانها ريختند در عالمفساد، شهوترانى و ميگسارى ، اين كارها در حال حاضر دارد انجام مى گيرد. (65)
اين ايمان و اعتقاد جوانان حزب اللهى و بسيجى است كه بر سر راه استكبار جهانى قرارگرفته است و از انقلاب اسلامى و اسلام ناب ، پاسدارى و حراست مى كند. جوان باايمان از امام راحل خويش آموخته است كه تا ايمان به خداى قادر دارد، راهى براى نفوذبيگانگان و رخنه در انقلاب اسلامى نيست ، با اين وفا دارى به انقلاب اسلامى تسليمناپذيرى غيور مردان با ايمان ، جايى براى غارتگرى جهانخوران نخواهد ماند. و اين رااستكبار جهانى خوب دريافته است . از اين رو مى كوشد با فاسد كردن جوانان ، قدرترا از آنان بگيرند و آنها را به سوى تباهى و پوكى سوق دهند.
همچنين رهبر گرانقدر انقلاب اسلامى ايران حضرت آية الله خامنه اى فرمودند:
جوانان ما در كوره انقلاب ، پارسا و مبرا از آلودگيهاى مختلف شده اند، لذا دشمن كه اينامر را مخالف اهداف خود مى داند، از طريق باندهاى فساد در تلاش است تا جوانان ما رابه سوى تباهى سوق دهد؛ ولى ما با اين مفسدان در هر كجا كه باشند با شدت برخوردمى كنيم ؛ زيرا آنها را تباه كننده نسل جوان كشور مى دانيم . (66)
لجام گسيختگى و اشاعه شهوترانى در بين جوانان از رايجترين و شايد آسانترينروشهاى به تباهى كشيدن اين قشر مهم از جامعه است . استكبار جهانى براى اين منظور،سعى كرده است از راههاى گوناگون از قبيل استفاده از ماهواره ها،ارسال نوارهاى صوتى و تصويرى ، عكسهاىمبتذل ، كتاب و مجله و... بهره جويد.
رهبر مسلمانان جهان در اين باره مى فرمايند:
استعمارگران براى جدا كردن نسلهاى رو به رشد كشورها از دين ، عنان گسيختگىشهوات انسانى را ترويج كردند و به گسترش آن پرداختند. آنها به اين واقعيت دستيافته بودند كه با عنان گسيختگى شهوات ، رشد و پرورش روح انسان امكان پذيرنخواهد بود؛ لذا با مبارزه با اسلام و ديگر اديان در هر جامعه اى تلاش خود را در جهتباز كردن راه شهوات به كار گرفتند كه مهمترين اقدام آنها در اين راه ، كشف حجاب بودو در پى آن ميخوارگى و شكستن رابطه محدود بين زن و مرد... را ترويج كردند. (67)
4 - ارائه معيارهاى فرهنگ غرب  
از ديگر شيوه هاى عملى دشمن در جهت نابودى فرهنگ ملى و اسلامى كشور ما، ارائهمعيارهاى ارزشى فرهنگ غرب و القاى آن به افراد جامعه است .
معيارهاى ارزشى در فرهنگ غرب : معيارها در زندگى غرب و آنچه استكبار در پى القاىآن به جامعه بشرى است عبارت است از، رفاه مادى ، بهره جويى و لذت بردن بى حد ولجام گسيختگى در زندگى و بالاخره زندگى در چارچوب حيات مادى و حيوانى به دوراز معنويات و اخلاق و انسانيت - كليه تلاشهاى آنان پيرامون محور مادى بودن انسان كههمه امكانات بايد در مسير لذت بيشتر بسيج شود - سير مى كند. از اين رو، انسان بامعنويت و با تقوا در صورتى كه از سرمايه هاى بيشتر بى بهره باشد، انسانىمرتجع و غيره متمدن مى دانند، ولى بى بند و بار، رفاه طلب ، سود جو، ثروت اندوز،چپاولگر، بى دين و لامذهب را، انسانى متمدن ، متشخص و هماهنگ با زندگى مدرن امروزمعرفى مى كنند.
بى توجهى به آينده و فقط حال را نگريستن - و به تعبير فرهنگ قرآنى تنها به فكردنيا بودن - از جمله معيارهايى است كه نظامهاى استكبار براى انسان ترسيم مى كنند. واعتقادات و اخلاق فردى و اجتماعى را از انسانها مى زدايد. در اين صورت هيچ اعتقادى بهسراى ديگر و معاد و آخرت وجود ندارد. در نتيجه ارزشهاى اخلاقى - انسانى فداى مادياتو زندگى مادى مى شود.
معيارهاى ارزشى كه در آيين الهى اسلام مطرح است ، بكلى با معيارهاى فرهنگ غرب مغايراست . به عنوان مثال قرآن كريم مى فرمايد:
هر كسى به اندازه مثقالى كار خير انجام دهد، پاداش آن را مى بيند و هر كس ‍ به اندازه ذرهاى كار شر انجام دهد به سزاى آن خواهد رسيد. (68)
بر اساس معيارهاى فرهنگ غربى ، دروغ ، خيانت ، كلاهبردارى و دست زدن به انواعنيرنگها، براى رسيدن به سود مادى جايز است . و خود فروشى به عنوان نوعى بهرهجويى از مواهب آزادى ، نه تنها مجاز است بلكه مورد حمايت قانون و افكار عمومى قرار مىگيرد و گاهى فخر و مباهات هم به دنبال دارد! داشتن اعتيادهاى خطرناك بهدليل آنكه لحظات و يا ساعاتى انسان را از خود بى خود مى كند و به عالم مخمورى وبى خبرى مى كشاند، قابل توجيه است . (69)
بنابراين در قاموس استكبار، دفاع از ستمگران و سوداگران مرگ ، دفاع از حقوق بشرمحسوب مى شود؛ اما دفاع از انسانيت و مظلومان و محرومان تا جايى شايسته است كهمنافعى را در پى داشته باشد. اشغال كشورى ضعيف و محروم و غارت منابع آن ، نامدفاع از دموكراسى به خود مى گيرد. اما در مقابل ، دفاع ملتى از مرزهاى اعتقادى وفرهنگى خود، تجاوز و تعدى و دخالت در امور ديگران قلمداد مى شود.
5 - تبليغ فراماسونرى (70)  
فراماسونرى ، كه انگليس از 350 سالقبل آن را با كلمات دلپذير آزادى ، برادرى ، برابرى و نوعدوستى رواج داد،از قرن هيجدهم به بعد، به بزرگترين حربه استعمارتبديل شد و مى رفت تا دين و اعتقادات مذهبى ملل مختلف را بكلى محو و نابود سازد.برخى از تحصيل كرده هاى كشورهاى آفريقايى و آسيايى خيلى زود فريب نيرنگهاىپيشگامان فراماسونرى را خوردند و در دام اين حزب خطرناك افتادند.
كشور ايران نيز، از يورش اين حزب استعمارى مصون نماند. فراماسيونها كه در نقشعاملان استعمار ظاهر شدند و در رده هاى بالاى حكومتهاى فاسد و وابسته گذشته ، نفوذداشتند، اساس مليت و هويت ايرانى را بر هم زدند و افتخارات اسلامى و ملى ايرانيان رابه تمسخر گرفته و به تبليغ فرهنگ مبتذل غرب و بيگانه پرستى پرداختند.
روباه پير استعمار كه اين مار خوش خط و خال را در آستين پرورده بود، براى ترويجفساد و محو آثار اسلام و مذهب در ايران ، به اقدامات زيادى دست زد؛ از جمله بعد ازقتل امير كبير تلاش كرد تا دست نشاندگان خود را بر مسند قدرت رسانده و براى آنكههيچ گاه اينان به فكر استقلال فكرى و وطن پرستى نيفتند، همه را به سازمان جهانوطنى فراماسونرى وارد كرد. پس از خلع يد انگليس از صحنه سياست بين المللى نيزامريكاييهاى جهانخوار بهره بردارى و رهبرى اين تشكيلات پيچيده و مخوف را در دستگرفتند.
امريكاييها اكثر وزيران و صاحب منصبان و متصديانمشاغل حساس ‍ مملكتى را از فرماسونرها انتخاب كرده و از كسانى كه در اين شبكه وابستهبه استكبار جهانى عضويت داشتند و به صورت فردى و يا جمعى در لژهاىفراماسونرى فعاليت داشتند، بهره برداريهاى سياسى و جاسوسى زيادى نمودند.بعدها، اسامى افراد زيادى از باصطلاح رجال سياسى و حكومتى ايران در خانهشريف امامى - كه استاد اعظم فراماسيونهاى ايران بود - به دست آمد كه گوياى اينواقعيت تلخ و عبرت آميز است .
6 - تشكيل مسابقات بين المللى ادبى ، هنرى ، علمى و ورزشى منطبق برارزشهاىغربى
از ديگر شيوه هاى تهاجم فرهنگى دشمن ، مسابقاتى است كه در سطح بين المللى دررشته هاى گوناگون ادبى ، هنرى و علمى و ورزشى برگزار و به هنرمندان ودانشمندان كشورها جوايزى اعطا مى شود. در اينتحليل جايزه اى كه داده مى شود مهم نيست ، بلكه مهم افرادى هستند كه جايزه به آنانتعلق مى گيرد. و باصطلاح مورد توجه استكبار جهانى قرار مى گيرند، كه بيشترافراد بى اصالت و دور از فرهنگ ملى و اسلامى و مزدوران راشامل مى شوند. غالب اين افراد كه ترويج كنندگان فساد وابتذال هستند و انسانيت را خدشه دار ساخته اند، به عنوان چهره هاى بر جسته ادبى ، هنرى(!) و دانشمند (!) معرفى مى شوند! در نتيجه ، هر علم و هنرى كه بيانگر لجام گسيختگىآدمى و دور از معنويات بوده و در خدمت منافع غرب باشد، مورد تاءييد و تشويق قرارگرفته و مى گيرد و برنامه هاى مبتذلى مانند انتخاب ملكه زيبايى و غيره كه نه تنهافاقد ارزشهاى انسانى است ، بلكه مايه لگدكوب كردن شرافت انسان و كرامت ذاتىاوست - در راءس ‍ برنامه هاى آنان قرار مى گيرد.
به اين ترتيب هنرمندان وابسته اى كه كشور به تقليد از ادبيات و هنر اروپا و آمريكامى پردازد مقبول استكبار قرار مى گيرند و روشنفكرانى كه فرهنگ اسلامى - ملى وسنتهاى بومى و دينى خويش را به صورتهاى مختلف مورد تحقير و تمسخر قرار مى دهندو همچون سلمان رشدى مرتد خود را با لامذهبى و بى قيدى زده و به رنگ اروپا و آمريكادر مى آيد - در مجامع علم و ادب غرب از مقام و موقعيت خوبى برخوردار مى شوند. (71)
فرهنگ و هنر انقلابى - كه با بيان حقايق و شكوفا ساختن استعدادها و فطرت انسان ،افراد را براى پذيرش حق آماده مى سازد و روحيه ظلم ستيزى واستقلال طلبى را در آنان زنده مى كند - ريشه حقارت و از خود بيگانگى را در جامعهخشكانده و مانعى بزرگ براى سلطه گرى استعمارگران به شمار مى آيد.
از اين رو، تلاش استعمار اين است كه با منزوى ساختن ادب و هنر انقلابى ، هنر وبازدارنده غرب را مطرح سازد و بدين وسيله هنرمندان روشن بين و روشنگرا را با انواعبرچسبهاى ناچسب از صحنه هنرى و فكرى جامعه حذف نمايد. چرا كه تنها با منزوى كردننيروهاى مؤ من و جايگزين ساختن مزدوران وابسته و غير متعهد است كه مى تواند به اهدافپليد و شيطانى خود دست يابد. رهبر بيدار انقلاب حضرت آية الله العظمى خامنه اى -دام ظله العالى - با افشاى اين توطئه خطرناك ، مى فرمايند:
يكى از كارهاى آنها منزوى كردن جريان ادب و هنر و فرهنگ انقلابى در كشور بود... ازجمله روشهايى كه براى منزوى كردن نيروهاى مؤ من به كار مى رود - و من هم احساس مىكنم كه اين از آن دردهاى خاموش است و انسان دوست دارد كه اين چيزها را همه مردم بوضوحبفهمند - اين است كه وقتى فيلم يا آثار و فراورده هاى هنرى ايران در مجامع جهانى مطرحمى شود، آثارى كه نشان از روحيات انقلاب داشته باشند، مورد بى اعتنايى قرار مىگيرند. اين مجامع جهانى بظاهر غير سياسى هستند؛ اما باطن قضيه جور ديگرى است ...چرا در ميان آثارى كه اينها جايزه دادند يك اثر انقلابى وجود ندارد. آيا ما فيلم انقلابىنداريم ؟ شعر انقلابى نداريم ؟ آيا اينها ارزش ‍ هنرى ندارد؟ بندهاحتمال مى دهم كه اين مجامع حتى جايزه نويل را هم بدهند به يكى از همين عناصرباصطلاح فرهنگى ضد اسلامى و ضد انقلابى ، براى اينكه آنها را در دنيا بزرگ وعناصر انقلابى را منزوى كنند. (72)
7 - اعزام مستشاران خارجى و شركتهاى چند مليتى  
مستشاران خارجى اعم از نظامى ، اقتصادى و با هدايت سياستهاى داخلى و خارجى دولتهاىخود، از عوامل و مجارى گسترش غرب گرايى و ايجاد وابستگى به غرب بوده اند،مستشاران نظامى غرب در كشورهايى چون ايرانقبل از انقلاب ، كنترل ارتش را در دست داشتند، مانع شكوفايى و نضج گرفتن جنبشاسلامى و عامل مهم سياستهاى غرب گرايانه دولت بوده اند. بر طبق گزارش سناىامريكا در سال 1975 م . شانزده هزار امريكايى در نيروهاى مسلح شاه كار مى كردند كهتا اواخر سقوط حكومت پهلوى اين رقم به پنجاه هزار نفر رسيده بود.
مجلس شوراى ملى در سال 1329 دليل مخالفت خود را با قرار داد شركت نفت ايران وانگليس در سال 1312 چنين بيان مى كند:
1 - مخالفت اجتماعى : در دنيا دو عامل قوى سرنوشت ممالك عقب افتاده را تعيين مى كند،يكى پول و يكى زور. شركت نفت ايران و انگليس كه هر دوعامل را در اختيار دارد و در شؤ ون اجتماعى كشور رخنه كرده و مانع رشد ملت ايران شدهاست . در مظاهر مختلف زندگى اجتماعى ايران نفوذ مخرب شركت ، مشهود است . مثلا دربرنامه هاى دروس و تعليم و تربيت ، در امور بهداشت ، در اخلاق عمومى ، در وضعمناطقى كه شركت در آن عمل مى كند و خلاصه در تضعيف روحيهعمال دولت . (73)
روحيه اين شركتها در مدت طولانى اقامت خويش در كشور، با شيوه هاى مختلف سعى درالقاى فرهنگ خود داشتند. و آنچه كه به مردم معرفى مى نمودند چيزى جز تباهى انسان ورو آوردن به ماديات و دور شدن معنويات و اخلاق نبود.
چه آنكه هدف آنان كشاندن جامعه به سوى بى بند و بارى جنسى و وابستگى فكرىبود.
رهبر بيدار و ارجمند انقلاب اسلامى ايران حضرت آيت الله خامنه اى در اين باره مىفرمايند:
وقتى اروپاييها تهاجم فرهنگى را به كشور شروع كردند، روحيه وقت شناسى ، شجاعت، خطر كردن در مسائل و تجسس و كنجكاوى علمى را براى ما نياوردند و سعى نكردند تابا تعليمات و تبليغات پيگير، ملت ايران يك ملت داراى وجدان كار و وجدان علمى بشود.آنها فقط بى بند و بارى جنسى را وارد كشور ما كردند. (74)
8 - طرح و تفسير دمكراسى به شيوه غرب  
امروزه واژه دمكراسى بيش از هر زمانى بر سر زبانهاست . معناى حقيقى دمكراسى يعنىآزاديهاى مشروعى كه هر كدام از افراد انسانى مى توانند از آن بهره مند شوند. اما آندمكراسى كه توسط غربيها مطرح شد، آزادى مطلق انسان را مد نظر قرار مى دهد كه دراين صورت آزادى نامشروع جزئى از حقوق طبيعى انسانها به حساب مى آيد و بر ايناساس بى بند و بارى ، همجنس بازى و مناسبات جنسى نامشروع و صدها فساد ديگر جنبهقانونى به خود مى گيرد.
ترويج اين تفكر، يكى از شيوه هاى تهاجم فرهنگى استكبار بر عليه ممالك اسلامى استبعنوان نمونه مطرح كردن كنفرانس جمعيت و توسعه كه با ارائه راه حلهائى ازقبيل كورتاژ و سقط جنين سياست گسترش بى بند و بارى و فساد اجتماعى را درجوامع اسلامى تعقيب مى نمايد، گواه صادقى بر اين مدعاست .
يكى ديگر از اقدامات دشمن در اين زمينه ، سوء استفاده از مقام و موقعيت زنان در جامعه است. جهان غرب با تبليغ اينكه زن بايد از هر بندى آزاد باشد، در صدد ترويج فساد وهرزگى در جامعه است و بدين منظور از راههاى مختلفى چون انتشار مقالات و كتب و فيلمها وتصاوير خلاف عفت و... بهره جسته و مى جويد كه همه اينها را تحت عنوان آزادى به مردم القاء مى كند.
دشمن اين شيوه را بهترين راه براى سر گرم كردن جوانان و از بين بردن فرهنگاصيل اسلامى و انسانى و در نتيجه غارت منابع آنان مى داند و سعى دارد با همين شيوهفرهنگ انقلابى ملت ايران را نيز نابود سازد.
9 - تلاش در جهت نابودى افكار مخالف  
استكبار جهانخوار هر عقيده و فكرى را كه مخالف سلطه گرى آنان باشد، مردود شمرده وسعى در نابودى آن دارد. كتاب آيات شيطانى كه به دستور استكبار جهانى ، نوشته شدو عقايد بيش از يك ميليارد مسلمان را به تمسخر گرفت بر همين انگيزه تدوين و انتشاريافت . دشمن تلاش داشت تا با مطرح ساختن اينمسايل ، توهين به اسلام و ديانت را عادى سازد. و يا به گفته خودش ، بشر مورد نظرشرا آزاد بسازد.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در اين باره مى فرمايد:
صهيونيستها با رايج كردن كتاب آيات شيطانى - كه پيامبر اسلام و اصحاب آن حضرترا به شكل وقيحى مورد اهانت قرار داده است - تلاش كرده اند تا بتدريج اهانت به اسلامرا عادى كنند. (75)
10 - ادعاى دلسوزى براى آزادى مطبوعات  
شيوه ديگر استكبار براى مخدوش ساختن فرهنگ ملى كشورها از جمله كشور ما، فرياد عدمآزادى مطبوعات است . غرب با شعار آزادى مطبوعات تلاش مى كند تا كشور ما را مخالفآزادى مطبوعات جلوه دهد و به مردم القا كند كه در ايران آزادى مطبوعات وجود ندارد.
اين دروغگويى استكبار با وجود بيش از 400 مجله و روزنامه در كشور، وقاحت و بىشرمى زيادى را مى طلبد. همچنانكه حضرت آية الله خامنه اى فرمودند:
مزدوران قلم به دست در نوشته هايشان دشنام و ناسزا مى دهند تا ما را به جنگ مطبوعاتبكشانند. و بعد فرياد بر مى آورند كه در جمهورى اسلامى آزادى وجود ندارد. ولى مافريب آنها را نمى خوريم . در بحبوحه جنگ كه كشورها آزادى مطبوعات را سلب مى كنند، مادر ايران ، آزادى مطبوعات داشتيم . و امروز مطبوعات ، آزاد هستند تا هر آنچه را كه مىخواهند بنويسند، ولى انتشار مطالب بى اساس نمى تواند آزادى مطبوعات رامتزلزل كند. (76)
مستكبران زياده طلب غرب ، شيوه هاى رذيلانه ديگرى را نيز در اين راه به كار مىگيرند كه به علت رعايت اختصار از پرداختن به آنها خود دارى مى كنيم و مطالعهپيرامون آن را به عهده خواننده گرامى مى گذاريم .
فصل ششم : ابزارهاى تهاجم فرهنگى 
از آنجا كه موضعگيرى انسان در زندگى فردى و اجتماعى بستگى به سهعامل توان ، نياز و آگاهى دارد، استكبار جهانى نيز با بكار گيرى از ابزارهاى مدرن وپيشرفته در صدد است تا با تبليغات وسيع و دامنه دار خويش ازعوامل فوق در جهت منافع خود بهره بردارى نمايد.
با نگاهى گذرا به اين ابزارها مى تواند انديشمندان آزاده جهان را به درك عمق فاجعهتهاجم جهانى عليه فرهنگ ملتها يارى داده و در جهت مبارزه با اين پديده مخرب ، مفيد واقعگردد.
1 - خبر گزاريهاى بين المللى  
سرعت بيشتر در گرد آورى و پراكندگى خبرها از شرايط كاميابى رسانه هاى گروهى- به ويژه روزنامه ها و شبكه هاى خبر رسانى در جهان امروز - به شمار مى آيد. و اينخود، به سازمانى وسيع و پر هزينه نيازمند است ؛ كه اغلب از توان صاحبان رسانه هابيرون است . استكبار جهانى از دير باز، با هدفكنترل آشكار رسانه هاى گروهى جهان سازمانهاى بزرگ خبر رسانى را بنيان نهاده است. اين بنيادها كه چشمان پيدا و پنهان خويش را در سراسر جهان گسترانيده اند خوراكهزاران نشريه و شبكه راديو و تلويزيونى را فراهم مى آورند.
آسوشيتد پرس ، يونايتد پرس آمريكايى ، رويتر انگليسىفرانس پرس فرانسوى ، هر يك با هزاران خبرنگار، مزدوران ناشناخته استكباردر جبهه اى به گستردگى زمين به شمار مى آيند. كه با تلاش ‍ خستگى ناپذير بهكاناليزه كردن رسانه هاى گروهى در جهت اهداف استكبار مى پردازند. ارائه تفسير وتحليلهاى جهت دار، مخابره حوادثى كه هرگز تحقق نيافته ، گزارش نكردن حوادثى كهبا فزونخواهى سرمايه داران غرب سازگارى ندارد. بزرگ نمايى برخى حوادث كوچكبراى مخدوش ساختن چهره انقلابهاى ضد استكبارى ، ناچيز جلوه دادن تحركاتآزاديخواهانه و نيز تزريق فرهنگ مصرفى غرب ، بخشى از برنامه اين خبرگزاريهابراى كنترل رسانه هاى گروهى به شمار مى آيد.
نگاهى گذرا به حجم و كيفيت گزارشهاى ارائه شده از سوى اين بنيادهاى استعمارىدرباره يورش صدام به جمهورى اسلامى ايران و كويت ، و نيز به گروگان گرفتهشدن كارگزاران جاسوس غرب در لبنان و گروگان گيرى كاردار جمهورى اسلامى ازسوى فالانژها پرده از چهره مناديان دروغين آزادى و حقوق بشر بر مى دارد.
2 - مطبوعات  
مطبوعات را در واقع و به مفهوم وسيع خود مى توان آينه افكار جامعه به شمار آورد. درروزگار ما با پيشرفت ابزار چاپ و امكانات پخش ، همه روزه هزاران عنوان كتاب ، مجله ،روزنامه و بولتنهاى رنگارنگ جاده ها را پست سر گذارده و در كمترين زمان ممكن خود رادر دستهاى مشتاقان مطالعه و تحقيق جاى مى دهند. نقش اين پديده درشكل گيرى و سازندگى افكار عمومى به اندازه اى است كه والتريسين ،دانشمند امريكايى درباره آن مى گويد:
عقايد، ناشى از تصوراتى است كه اشياء ومسائل در ذهن ، ايجاد كرده اند و مطبوعات يوميه در قسمت اعظم اين تجسم ، شركتدارند. (77)
به دليل ويژگى ياد شده ، استكبار جهانى از دير باز مطبوعات را به عنوان ابزارىمطمئن براى دست يابى به اهداف خويش شناخته و در مسموم ساختن فضاى فرهنگى جوامعاز آن سود برده است . رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى (قده ) در اين باره مىفرمايد:
مجله ها با مقاله ها و عكسهاى افتضاح بار و اسف انگيز و روزنامه ها با مسابقات در مقالاتضد فرهنگى و ضد اسلامى خويش ، با افتخار، مردم - بويژه طبقه جوان و مؤ ثر - رابه سوى غرب يا شرق هدايت مى كردند... (78)
3 - راديو و تلويزيون  
راديو و تلويزيون به دليل ويژگيهاى خاصى كه دارد، پيوندى آسانتر و ژرفتر بامردم برقرار مى كند و اثرى فزونتر و سريعتر بر انديشه ها و رفتار و كردار يكايكافراد جامعه مى گذارد. استكبار از دير زمان نقش اين پديده ها را دريافته وكنترل آنها را به دست گرفته است . بى ارزش جلوه دادن فرهنگ ، آيين ، رفتار و كرداربومى جوامع مورد تهاجم از يك سو و ارائه الگوهاى ايمان سوز در شيوه انديشه ،پوشش ، مصرف و... از سوى ديگر بخشى از برنامه هايى است كه تبليغات جهت داراستكبارى ، روزانه به سمت آنتنهاى راديو تلويزيونى در سراسر جهان مى فرستد. امامخمينى (قده ) در فرازى از سخنان خويش ، درباره اين پديده تمدن جديد مى فرمايد:
دستگاه راديو و تلويزيون چنانچه من را كرارا گفته ام ، يك دستگاهى است كه حساستريندستگاههاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از طريق بصر و هم از طريق سمع ، از آناستفاده مى كنند و آن طورى كه مردم به راديو و تلويزيون - به تلويزيون - توجه مىكنند، به هيچ دستگاهى آن طور توجه نمى كنند؛ از دستگاه كوچكى كه براى بچه هاگذارده مى شود تا آن برنامه هايى كه براى ديگران . اگر اين دستگاه اصلاح بشود وبرنامه هاى آن ، برنامه هاى اصلاحى باشد، اميد كه يك مملكت اصلاح بشود. و اگر ايندستگاه يك دستگاهى باشد كه نظير همان زمان طاغوت باشد، مردم به همانحال باقى مى مانند. (79)
4 - سينما، تئاتر  
مستكبران جهان با چنگ اندازى به مرزهاى هنر و سرمايه گذارى در صنعت فيلم ، نه تنهاخونهاى مسموم و آلوده فرهنگ ويژه خويش را بر پيكر نحيف جهان سوم تزريق مى كنندبلكه به كنترل مردمان ساكن در كشورهاى غربى نيز مى پردازد. سودجويان غرب بابهره گيرى از شيوه هاى پيچيده و مدرن توليد فيلم ، مفاهيم خاص ارزشى خود را كهغالب موارد نقش تخريبى ارزشهاى واقعى ساير فرهنگها را به عهده دارد، در قالبىبسيار زيبا و جذاب در ميان مردم ترويج مى كنند. و با تهى ساختن جامعه از معنويات ، راهرا براى چپاول هر چه بيشتر آن هموار مى سازند. امام خمينى (قده ) در اين باره مىفرمايد:
تمام اين رسانه هاى گروهى را اجير كرده اند يا از قصد و نيت شوم خودشان بود كهطبقه جوان را به واسطه راديو و تلويزيون و سينما و تئاتر و مطبوعات و مجلات و...سرگرم به عياشى كنند و عياش بارشان بياورند. (80)
5 - مواد مخدر  
تجربه چندين ساله نشان داد كه استكبار تنها به غارتى بهتر، فزونتر و ايمن تر مىانديشد. سرمايه داران غرب با اين ديدگاه ، هر انسان شرقى آگاه و متعهد بهاصول انسانى را آتشفشانى خاموش مى بينند كه ممكن است روزى براى منافع آنان خطرآفرين باشد. از اين رو نگاه آنان ، گرفتار ساختن مردم جهان سوم - بويژه طبقه جوان وتحصيل كرده - در دام اعتياد و فساد تنها يك برنامه و توطئه ساده نيست ؛ بلكه نوعىيورش به زاغه مهمات طرف مقابل و به آتش كشيدن آن به شمار مى آيد. زيرا افرادىكه در معرض وزش توفان اعتياد قرار مى گيرند، نه تنها ديگر توليد كننده وانديشمند نخواهند بود، بلكه با تبديل شدن به انگلى نيمه جان و رها شده ازچارچوبهاى معقول و معنوى - كه در نهايت فلاكت و بدبختى ، نيازمند اين افيونگر است -به عنوان ارزانترين وسيله در جهت اهداف غرب به تباه ساختن بنيادهاىاستقلال جامعه مى پردازد. رهبر فقيد انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى (ره ) پرده از اينتوطئه برداشته و مى فرمايند:
شما اين را يك مساءله اتفاقى ندانيد كه من باب اتفاق يك دسته اى هروئين فروش شدهاند و يك دسته اى هم ابتلا شده اند. اين همه يك توطئه اى است كه قدرتهاى بزرگ بهاين وسيله ضربه مى زنند.
قشر جوان ، قشرى است كه مى شود از آن همه جور استفاده را كرد قشر جوان قشرى استكه مى تواند اقتصاد ما را اداره كند. قشر جوان مى تواند خود را درمقابل هجمات فرهنگى ، نظامى و سياسى مجهز كند.
اين جوان در حالى كه جوانيش ارزشمند است ، افكارش آن قدر عميق نيست كه توطئه ها راتا آخر بتواند بخواند. خيال مى كند كه خوب ، حالا، دلمان مى خواهد كه ترياك و ياهروئين بكشيم . اين يك نقشه اى است كه ... براى فلج كردن جوانهاى ماست . يك آدمهروئينى نمى تواند در سياست فكر كند.
نمى تواند در اقتصاد عمل كند. اگر يك گرفتارى پيش بيايد، نمى تواند در جنگ شركتكند. (81)
6 - كالاهاى صادراتى  
سودجويان غرب همه اهرمهاى ممكن را در راه برقرارى سلطه همه جانبه و چيرگى سياسىو اقتصادى خود به كار مى گيرند. و كشورهاى تحت سلطه را حتى در گزينش كالاهاىصادراتى ، آزاد نمى گذارند. اينان از فقر مادى و نيازمنديهاى علمى ، صنعتى وتكنولوژيكى كشورهاى جهان سوم استفاده كرده و با ترفندهاى گوناگون ، زمينه ورودفرهنگ خويش را فراهم ساخته و با دستهاى پنهان و آشكار خويش ، بهچپاول منابع ارزنده آنان مى پردازند.
در اين شيوه ضد انسانى ، باور كردن كالاهاى لوكس - كه استفاده از آنها فرهنگ خاصىمى طلبد - مانند لوازم آرايش ، لباسهاى بدن نما با مدلهاى تحريك كننده و مانند آن ،خودروهاى سوارى پر زرق و برق و... به كشورهاى غارت شده ، و با تبليغات وسيعخويش ، تجمل گرايى و مصرف زدايى و روحيه اشرافيگرى را در بين سران كشورها وطبقه مرفه بى درد، ايجاد نموده و از غفلت و ناآگاهى طبقات مختلف مردم - كه موجب جدايىاز بنيادهاى فكرى و فرهنگى بومى - مى شود، استفاده مى نمايند. آنان با تشديد وترويج اين گسستگى فكرى ، ملتها را به استحاله فرهنگى و غرق شدن دردامهاى گسترده خود - كه فرا روى شيفتگان تجدد و تمدن و پيشرفت (!) پهن نموده اند -گرفتار مى سازند. ورود اين كالا علاوه بر اينكه بار فرهنگى ويژه اى را همراه دارد، ازبه جريان افتادن انديشه و سرمايه هاى اين كشورها در راههاى سازندگى پيشگيرى مىكند. مردمى كه در معرض وزش تندباد صادرات مصرفى غرب قرار مى گيرند، از يكسو با وجود انبوه كالاهاى مصرفى ارزان ، انگيزه توليد درداخل كشور را از دست مى دهند؛ و از سوى ديگر با فرو رفتن در منجلاب - فساد انگيزهرفاه كاذب - كه هديه مسموم اهريمنان ديو سيرت غرب است - از تفكر در آرمانهاى ملى -مذهبى و خطر كردن در راه آن باز مى مانند.
پيشواى خردمند جمهورى اسلامى ايران ، در بخشى از گفتار حكيمانه خود با آگاهى ازپيامدهاى ناگوار مصرف زدگى و تجمل گرايى ، مردم را از آلوده شدن به اين عادتهاىناپسند برحذر داشته و هشدار مى دهد كه :
مبادا چنانكه در افراد سطحى و غافل ديده شده است ،نسل انقلابى و زنان مؤ من دوباره روى به مصرف و تجملهاى پوچ و گرايشهاى غيرانقلابى بياورند. (82)
فصل هفتم : راههاى مقابله با تهاجم فرهنگى 
با كنكاشى فشرده در زمينه ها، ابزار و شيوه هاى يورش فرهنگى راههاىرويارويى با آن آشكار مى شود، ولى بر شمردن مؤ ثرترين آنها مى تواند چونانتذكارى مؤ منان را سودمند افتد و ايشان را در اين نبرد مقدس يارى دهد. بر اين اساس ،مهمترين اين راهها از نظر ثمر دهى و كارآيى به قرار زير است :
1 - شناخت فرهنگ و اهداف دشمن در تهاجم فرهنگى 
بى ترديد شناسايى دشمن و برآورد اهداف ، توان و تفكر وى ، از الفباى مبارزه بهشمار مى آيد، كه پيش از برداشتن نخستين گام بايد بدان پرداخته شود. براىرويارويى با يورش فرهنگى نيز بايد فرهنگ دشمن و ويژگيهاى آن مورد بررسى دقيققرار گيرد.
چنين تحقيق وسيع و همه جانبه اى ، انديشمندان را در شناخت درست رد پاى انحراف يارىمى دهد از سوى ديگر، اهداف دشمن ، ابزار و شيوه هاى وى نيز بايد در اين يورششناسايى شود. آگاهى از ابزار و شيوه هاى مورد استفاده يورشگران مى تواند مسؤ ولانو رزمندگان جبهه فرهنگى را در خلع سلاح مهاجمان كمك كند و نقشه هاى آنان را خنثىسازد. آشنايى با هدفهاى تهاجم دشمن نيز بسيار ارزنده و حايز اهميت است . زيرا درسايه شناسايى اهداف و مقابله اصولى با آن مى توان از آسيب پذيرى اقشار مختلفجامعه در برابر توطئه دشمن جلوگيرى كرد.
از اين رو سزاوار است چشمهاى بيدار و جستجو گرى وجود داشته باشد تا ضمنشناسايى اهداف ، ابزارها و شيوه هاى مورد استفاده دشمن در اين زمينه ، هر گونه تغييرروشى را نيز براى مردم و مسؤ ولان ياد آور شود.
2 - تقويت بينش دينى و سياسى  
يقين به حقايق با عظمتى چون آفريدگار جهان ، پيامبران الهى و رستاخيز نوعى تعهددر انسان پديد مى آورد و ميزان مصونيت او را در برابر يورش ‍ فرهنگى بيگانگانافزايش مى دهد. به عبارت ديگر، تقويت باورهاى دينى و پى ريزى بينشى درست درزمينه مذهب و سياست مى تواند چون سنگرى نفوذناپذير مردم را در برابر بمبارانفرهنگى دشمن محافظت نمايد و سودجويان غرب را ناكام و نااميد سازد. بى ترديد، چنينايمانى جامعه را به جهت گيرى صحيح رفتارى رهنمون مى شود و از كژ روى وناهنجاريها باز مى دارد. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
... يهديهم ربهم بايمانهم ... (83)
پروردگارشان به سبب ايمانشان هدايتشان مى كند.
نگاهى به سرنوشت انديشمندانى كه سالها در اروپا و امريكا به كسب دانش ‍ و تخصصپرداخته و پاى بندى خود را به اصول اعتقادى و مبانى فكرىاصيل خود همچنان حفظ كرده و پس از بازگشت به ميهن اسلامى نيز مردم را به پيروى ازآن فرا خواندند بخوبى روشنگر اين حقيقت است كه ايمان درست و اعتقاد راسخ بهاصول دين ، انسان را در برابر امواج فساد غرب مقاوم مى سازد. بر اين اساس ،دستگاههاى مذهبى چون حوزه هاى علوم دينى رسالتى سخت عظيم را بر عهده دارند. و بايدپرداختن به اصول دين و تقويت باورهاى مردم را بيش از هميشه مورد توجه قرار دهند.
البته در كنار پرورش نهال ايمان در دلهاى مردم ، آگاه ساختن آنان بهمسائل سياسى روز و تبيين هدف شوم دشمن در يورش فرهنگى نيز ضرورى است . احمدهوبر روزنامه نگار مسلمان سوئيسى در اين باره مى گويد:
اولين كار آن است كه شما در رسانه هاى گروهى ايران ، راديو، تلويزيون و مطبوعات ،آنچه را كه درباره انحطاط اين فرهنگ تجارى مى دانيد، به گوش ‍ جوانان برسانيد وثابت كنيد كه اين فرهنگ دروغين يا يك مد جديد لباس ، هيچ ارتباطى به شيوه جديدزندگى ندارد؛ بلكه تمام آن از پول و سياست سرچشمه مى گيرد و در حقيقت جنگى استعليه اسلام . وظيفه دوم كه بايد انجام دهيد - و اين كار سفارتخانه هاى ايران در خارج ازكشور است - آن است كه شما بايد صحنه - فرهنگى - را در اروپا و امريكا بدقت زيرنظر داشته باشيد و تماسهايى نيز با مسلمانان اين كشورها برقرار كنيد تا اطلاعاتلازم را در مورد تحولات فرهنگ غربى به شما رله كنند. به عنوانمثال هم اكنون عليه اين آلودگى وارداتى از امريكا در سراسر دنيا مفسده ايجاد كرده ،نهضتى در ميان جوانان و در همه جا، در امريكا، در انگلستان ، فرانسه و آلمان ، سوئيس وغيره در حركت است كه اين فرهنگ تجاربى امريكايى را نفى و رد مى كند. اين امر بسيارمهمى است براى دولت ايران كه به جوانان ونسل جوان خود نشان دهد كه عليه اين فرهنگ فساد انگيز امريكايى حتى در اروپا، جوانانبه پا خاسته اند و اينك در امريكا و كشورهاى اروپايى فيلمها و مقالات گوناگونى درمطبوعات و برنامه هاى راديويى عليه اين موج فساد انگيز تبليغاتى - فرهنگى تهيهشده است . سفارتخانه هاى ايران در دنياى غرب راجع به اين فعاليتها مطلع هستند و مىتوانند اطلاعات مربوط به آن را جمع آورى كنند و جمع آورى آن نيز كار مشكلى نيست وبعد مى توانيد آن را براى مبارزه با اين تاءثيرات و تحولات در ايران به كار گيريد.(84)
مردم بايد بدانند كه دشمن با يورش فرهنگى مى خواهد هسته مقاومت درونى ملت ها وانسانها را با امواج تبليغات ضد فرهنگى خود منهدم سازدقبل از آنكه بخواهد دروازه را با نيروى نظامى بگشايد و اشغالگرانه وارد شهر شود،به تجربه دريافته است كه مى تواند با زحمت كمتر، ابتدا از دروازه دلها و انديشه هاو خواسته هاى آدمها بگذرد و به درون افكار و انديشه ها راه يابد و پس از آن به آسانىآنچه را كه مى خواهد در اختيار بگيرد. يعنى فتح مغزها و انديشه ها، فتح آرمانها وايمانها و در يك كلام فتح فرهنگها. اگر چنين شود، آنگاه خود آدمها دروازه را ازداخل به روى آنان باز خواهند كرد
. (85)
پير راز دان امت ، حضرت امام خمينى (قدس سره ) در اين باره هشدار مى دهد كه :
آنان (استعمارگران ) چنانچه تجربه نشان داده ، جز تباهى شما و اغفالتان و ننگوابستگى كشيدنتان و مصرفى نمودن ملت و كشورتان به چيز ديگرى فكر نمى كنند. ومى خواهند با اين وسايل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح نيمه وحشى نگه دارند.(86)

next page

fehrest page

back page