بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب کودک از نظر وراثت و تربیت, علامه محمدتقى فلسفى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     footnt02 -
     KODA0001 -
     KODA0002 -
     KODA0003 -
     KODA0004 -
     KODA0005 -
     KODA0006 -
     KODA0007 -
     KODA0008 -
     KODA0009 -
     KODA0010 -
     KODA0011 -
     KODA0012 -
     KODA0013 -
     KODA0014 -
     KODA0015 -
     KODA0016 -
     KODA0017 -
     KODA0018 -
     KODA0019 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

اتكاى به خدا
پيشوايان اسلام در چنين مواردى تمام برنامه هاى تمام برنامه هاى علمى و تجربى رابه كار مى بندند، به علاوه براى ايجاد اميد و اطمينان از نيروى عظيم ايمان نيز استفادهمى كنند و دل بيمار را به خداوند توانا متوجه مى نمايند. به او مى گويند نترس ،اميدوار باش ، به خداوند بزرگ اعتماد نما، اگر باتوكل به خدا فعاليت كنى تو تنها نيستى ، خداوند حامى توست ، كسى كه در حمايت خداباشد هرگز شكست نمى خورد، تمام نظام عالم و همه دلهاى مردم در دست تواناى خداىبزرگ است ، او مسبب الاسباب است ، او است كه مى تواند بزرگ ترينمشكل را با آسان ترين وسيله حل نمايد.
در مواردى كه شكست هاى روحى شديد نباشد برنامه روان شناسان ممكن است بيمار رااميدوار كند و نتايج درخشانى به بار آورد، ولى جايى كه بيمار بر اثر ضربه هاىشديد روحى خويشتن را به كلى باخته و اراده و شخصيتش ‍ در هم كوبيده شده است ، درمواردى كه نگرانى هاى طاقت فرسا اميد و اراده از وى سلب كرده است ، بعيد به نظر مىرسد كه گفتار روان شناسان بتوانند در او ايجاد اميد و شخصيت كند و بيمارى وى رادرمان نمايند، ولى در همين موارد اگر بيمار خود باخته به خدا ايمان داشته باشد منطقمردان الهى در وى اثرى عميق مى گذارد، و به او نيرو و قدرت مى بخشد. اميد به خداوندتمام زواياى تاريك جانش را به نور اميد روشن مى كند و به وى حيات تازه اى مى بخشد.
ابوطيار يكى از بازرگانان كوفه بود و بر اثر پيش آمدهاى ناگوارى هستى خود را ازكف داد. او در مدينه شرفياب محضر امام صادق عليه السلام شد و در ضمن شرح اوضاع واحوال خويش به عرض رسانيد كه تمام سرمايه تجارتم از دست رفته و اينك به سختىدر مضيقه و فشارم و از آن حضرت راه چاره خواست ،اول سؤ ال امام (ع ) از وى اين بود كه : ((آيا در بازار دكان دارى ؟)) عرض كرد:
((بلى ، ولى مدتى است آن را ترك گفته وتعطيل كرده ام ، زيرا جنسى ندارم تا براى فروش عرضه كنم .))
(( فقال اذا رجعت الى الكوفة فاقعد فى حانوتك واكنسه .))
امام (ع ) براى درمان نگرانى و تجديد فعاليت او فرمود: موقعى كه به كوفهبرگشتى دكان متروكت را باز كن ، تنظيف نما، و درب حجره خود بنشين .
براى جبران شكستهاى يك تاجرى كه تمام سرمايه خود را از دست داده راهى جز تجديدفعاليت نيست . او بايد دوباره به حجره تجارت خود برود و خويشتن را در معرض كارهاىتجارى قرار دهد، ولى اقدام به چنين عملى با ترديد و ياس ميسر نيست ، تجديد فعاليتاحتياج به اميد باطنى و نيروى معنوى دارد. امام (ع ) براى اين كه او را مطمئن و اميدوار كندفرمود:
(( اذا اردت ان تخرج الى سوقك فصل ركعتين ثمقل فى دبر صلواتك توجهت بلا حول منى و لا قوة و لكن بحولك يا رب و قئتك فانتحولى و منك قوتى .))
ايمان و اميد
موقعى كه خواستى به بازار بروى و فعاليت تازه خود را شروع كنى دو ركعت نمازبخوان و پس از آن بگو بار خدايا، من به نيروى شكست خورده و روح خود باخته خويشمتكى نيستم ، تنها تكيه گاه من قدرت شكست ناپذير توست . پروردگارا نيرو و قدرتمن تويى ، پناهگاه روح شكست خورده من تو هستى ، خدايا من از تو تمناى روزى و گشايشزندگى دارم ، از تو درخواست عافيت و موفقيت دارم ، و كسى جز تو به انجام ايندرخواست قادر نيت .
ابوطيار به دستور امام (ع ) عمل كرد. با آن كه به قدرى تهيدست بود كه قدرت پرداختمال الاجاره دكان را نداشت و خائف بود كه در ساعتاول باز شدن مغازه مالك آن مراجعه كند و مطالبهمال الاجاره نمايد، ولى توجه به خداوند روح شكست خورده او را چنان قوى و نيرومند كردهبود كه با اطمينان خاطر حجره را گشود و در دكان بى متاع خود به اميد خداوند نشست .ساعتى نگذشت ، پارچه فروشى نزد وى آمد و درخواست كرد نصف دكان را كرايه كند.ابوطيار موافقت كرد و نصف مغازه را به مال الاجاره تمام مغازه به وى واگذار نمود.پارچه فروش متاع خود را در نصف دكان باز كرد و در معرض معامله قرار داد. مغازه وضعتازه و آبرومندى به خود گرفت و آماده معامله شد.
پارچه فروش چند عدل پارچه داشت كه باز نكرده بود ابوطيار گفت : ((يكى از عدلهاىرا در اختيار من بگذار بفروشم ، حق العمل خود را بر مى دارم و قيمت متاع را به تو مى دهم.))
پارچه فروش قبول كرد، عدل پارچه را به وى تسليم نمود.
پيروزى
ابوطيار پارچه هاى او را در نصف ديگر مغازه كه در اختيار خودش بود به عرضهمشتريان در آورد. اتفاقا آن روز هوا به شدت سرد شد و مشتريان براى خريد به بازارهجوم آوردند! تا غروب تمام جنس فروخته شد، حقالعمل خود را برداشت و قيمت عدل را تسليم صاحبش كرد.
(( فما زلت اخذ و ابيعه و آخذ فضله و ارد عليه راسالمال حتى ركبت الدواب و اشتريت الرقيق و بنيت الدور.(548) ))
ابوطيار مى گويد: به حق العمل كارى ادامه دادم و مرتب جنس مى گرفتم ، مى فروختم ،حق خود را بر مى داشتم و قيمت اصل متاع را به صاحبش رد مى كردم . كارم به قدرى خوبشد كه مركب هاى سوارى تهيه كردم ، غلامان و كنيزان خريدم و خانه ها ساختم !
پيشوايان گرامى اسلام در تمام موارد براى گشودن عقده هاى روحى و برطرف كردننگرانى ها از دو نيروى ايمان و علم استفاده مى كنند. نيروى ايمان بزرگ ترين وسيلهدرمان بيماريهاى روحى است . نيروى ايمان مؤ ثرترينعامل براى ايجاد اطمينان نفس آرامش خاطر است ، استفاده از قدرت عظيم ايمان است كه مكتباسلام را از تمام مكاتب علمى جهان جدا مى كند و امتياز و برترى آن را آشكار مى سازد.
از خداوند بزرگ مساءلت داريم كه همواره قلوب ملت ايران را به نور ايمان روشن و منوردارد و همه ما را از فوايد مادى و معنوى ايمان مستفيد و برخوردار فرمايد.

fehrest page

back page