بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب روزها و رویدادها, على برى دیزجى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     RUZ00001 -
     RUZ00002 -
     RUZ00003 -
     RUZ00004 -
     RUZ00005 -
     RUZ00006 -
     RUZ00007 -
     RUZ00008 -
     RUZ00009 -
     RUZ00010 -
     RUZ00011 -
     RUZ00012 -
     RUZ00013 -
     RUZ00014 -
     RUZ00015 -
     RUZ00016 -
     RUZ00017 -
     RUZ00018 -
     RUZ00019 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

روح الله الموسوى الخمينى
9/4/1360
فرازهايى از بيانات امام خمينى (ره ) در رابطه با شهادت دكتربهشتى وشهداىحزب جمهورى اسلامى ايران ، در ديدار باجمعى از روحانيون تهران(27)
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم در نوبت خودم به جامعه روحانيت و ملت ايران و به مسلمين و به مستضعفين تمام عالمهم تهنيت و هم تسليت عرض مى كنم . تسليت براى اين كه ما در جبهه ها از 15 خرداد وتاكنون بسيارى از جوانان و متدينين ، زنها و مردها، از دست داديم و اين يك واقعه بزرگىو ثلمه بزرگى بر اسلام و مسلمين بود و خصوصا اين جنايت اخيرى كه واقع شد و دستآمريكا از آستين اين خائنها بيرون آمد و يك همچو جنايتى به مسلمين وارد كردند و كسانى كهجز به مصلحت مسلمين انديشه نمى كردند، از وكلاى مجلس و از دولت وزرايى كه بسيارارزشمند بودند، وكلايى كه ارزشمند بودند و از قوه قضائيه هممثل آقاى بهشتى كه از اول شكل گرفتن جمهورى اسلامى مورد هدف بود، شما شاهد بوديدكه تمام اين ارگانهاى اسلامى مورد هدف بودند، مجلس مورد هدف بود. مجلس خبرگانوقتى كه ديدند بسيارى از آنها يا اكثر آنها از علما هستند مورد هدف واقع شد. مجلس شوراوقتى كه ديدند اكثريت آنها اشخاص متعهد و بسيارى از آنها از علما هستند مورد هدف واقعشد. قوه قضائيه وقتى كه ديدند به دست اشخاص دانشمند متعهدفعال واقع شد مورد هدف واقع شدند. اين يك جريانى بود و هست ، الان ما بسيارى ازدوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست داديم ، لكن من به ملت ايران تهنيت عرضمى كنم كه چنين فرزندانى را تحويل جامعه داد و در پيشگاه خداى تبارك و تعالىفرستاد و باز هم ايستاده است و خم به ابرو نياورده ...
9 تير 1299 / 30 ژوئن 1920 
قيام مردم عراق به رهبرى آيت الله محمد تقى حائرى شيرازى 
با شروع جنگ جهانى اول ، انگليسى ها به بهانه جلوگيرى از نفوذ آلمان با نيروىنظامى عظيم خود از دهانه شط العرب به عراق حمله كردند.
در آن ايام سرزمين عراق جزو قلمرو حكومت عثمانى به شمار مى رفت و از داشتن يك دولتمستقل بى بهره بود نيروى كافى و سازماندهى شده كه بتواند در برابر انگليسى هامقاومت كند وجود نداشت . انگليسى ها خيلى سريع (فاو) را كه در دهانه شط العربقرار دارد. تصرف كردند و سپس ‍ بصره و نواحى اطراف آن را در 6 نوامبر 1914 بهاشتغال درآوردند. حكومت عثمانى با آلمان متحد بود و انگليس و فرانسه صرف از اينبهانه ، وعده استقلال و آزادى را بعد از ايام جنگ به سرزمين هاى تحت قلمرو عثمانى يعنىعراق و سوريه مى دادند. دخالت نظامى انگليس نه تنها برخلاف تمام موازين بين المللىبود بلكه سلطه و استيلاى كفار بر سرزمين هاى اسلامى محسوب مى شد. مردم عراق باروشنگريهاى علما و خطبا از خطر سلطه نظامى انگليس و استيلاى او بر ثروتها و معادننفت عراق و سرنوشت دردناك خود آگاه شدند و براى رويارويى با نيروهاى اشغالگربه رهبران مذهبى يعنى مراجع تقليد متوسل شدند و از آنان تقاضاى اعلان جهاد نمودند.علماى عراق تنها به صدور حكم جهاد اكتفا نكردند بلكه عملا در جبهه هاى مختلف دشت بهبسيج نيرو زدند و به مقابله با نيروهاى انگليسى پرداختند و اين خود ازفصول درخشان مقاومت مسلحانه در نيروهاى اسلامى است . در مجموع مقاومت علما و روحانيونعراق مصائب و مشكلات زيادى براى انگليسى ها به وجود آورد و اگر پيروزى نهايىمتفقين و شكست آلمان نبود، انگليسى ها موفق بهاشغال عراق نمى شدند. شكست آلمان در جنگ جهانىاول باعث درهم شكستن حكومت عثمانى شد و كشورهاى انگلستان و فرانسه بخشهايى از اينسرزمين بزرگ را به اشغال خود درآوردند. بدين ترتيب كه فرانسه لبنان را و انگليسعراق و فلسطين را به چنگ آورد.
بدين سان سرزمين عراق و شهر بزرگ و تاريخى آن بغداد درسال 1917 ميلادى به وسيله انگليسى ها اشغال شد.
قيام نجف و نهضت معارضين اسلامى 
تا تابستان 1917 تنها بعضى از شهرهاى اصلى واقع در مناطق اشغالىشامل مقررات نظامى و غير نظامى وضع شده توسط دولت اشغالگر مى شدند. از ابتداىاشغال عراق ، نجف مركز اصلى جهاد بود و قياما و تحولاتى عليه اشغالگران و عثمانيهاصورت گرفته بود، اين تحولات در پيشرفت حركت اسلامى معارض با انگليس تاثيرعميقى داشت . از جمله اين تحولات يكى تاسيس جمعيت اسلامى سرى به نام (جمعيت نهضتاسلامى ) در نوامبر سال 1917 بود و ديگرى ورود آيت الله شيخ محمد تقى شيرازى ازسامرا به نجف و از آنجا به كربلا و اقامت در اين شهر بود.
(سيد محمد على بحر العلوم ) و (شيخ محمد جواد جزايرى ) از موسسين (جمعيتنهضت اسلامى ) بودند. اين دو به عنوان علماى سرشناس درمحافل سياسى و مردمى شناخته مى شدند.
(جمعيت نهضت اسلامى ) اولين سازمان سياسى - اسلامى به حساب مى آمد كه در عراق وهنگام جنگ تاسيس شد. پس از آن كه اين جمعيت حاكم سياسى انگليس در نجف را در 19 مارس1918 به قتل رساند، درگيرى ميان اهالى نجف و قواى اشغالگر بالا گرفت تا جايىكه مى توان اين تاريخ را آغاز قيام نجف به حساب آورد. واكنش فرمانده نيروهاىانگليسى در عراق در مقابل اين عمل ، صدور فرمان محاصره شهر و استمرار آن تا عملىشدن شروط سنگين و طاقت فرسا بود. محاصره شهرچهل و شش ‍ روز طول كشيد و در نتيجه آن هفتصد نظامى انگليسى وچهل رزمنده از اهالى و انقلابيون كشته شدند. در چهارم ماه مه 1918 بعد از تسليم شدنانقلابيون محاصره شهر لغو و دادگاههايى براى محاكمه افرادتشكيل شد كه اين دادگاهها 13 نفر را محكوم به اعدام و 170 نفر را تبعيد كردند. شيخجواد جزايرى و سيد محمد على بحرالعلوم رهبران نهضت جزء محكومين به اعدام بودند كهبا وساطت آيت الله محمد تقى شيرازى و شيخ محمرهاميرخزعل اين حكم مبدل به اخراج از عراق شد.
بروز نقش آيت الله شيرازى به عنوان رهبر دينى 
پس از آمدن و استقرار يافتن آيت الله شيرازى ، بار ديگر فعاليتهاى سياسى - اسلامىآغاز شد كه هماهنگى بين تلاشهاى علماى كربلا و نجف ، ارتباط با عشاير و توجه بهتلاشهاى سازماندهى شده مخفى و آمادگى براى مقابله با اشغالگران از بارزتريننمودهاى فعاليت دوباره اين حركت بود. تاسيس ‍ جمعيت سرى به نام (جمعيت ملى اسلامى) نيز اولين موفقيت در اين جهت به حساب مى آيد كه هدف اصلى آن فعاليت عليهانگلستان بود. آيت الله شيرازى كار نظارت و هدايت جمعيت را عهده دار بودند، اما رياستمستقيم آن به عهده فرزند ايشان شيخ محمد رضا بود. آيت الله شيرازى ، خود جمعيت سرىديگرى را تحت همان عنوان سرپرستى مى كرد كه عده اى از علما و ادباى اسلامى نيز جزوآن بودند. اين جمعيت علاوه بر تبليغ و ترغيب اهالى عليه انگلستان ، در جهت ايجاد توافقو از بين بردن اختلاف ميان روساى عشاير فرات مركزى نيز تلاش مى كرد، به طورىكه در گسترش حركت عليه انگلستان بسيار تاثير گذاشت . بعد از صدور فتواىمعروف (28) آيت الله محمد تقى حائرى (29) شيرازى مبنى بر اين كه (هيچ احدى ازمسلمانان نمى تواند غير مسلمان را براى امارت و سلطنت بر مسلمانان انتخاب كند )نتاريج قابل توجهى در روند انقلاب عراق به دست آمد. يكى ايجادعوامل جديدى كه اجراى نتاريج همه پرسى را درتحميل يك نماينده بلند مرتبه با حاكم انگليسى يراى عراق دشوار ساخت . دوم بروز نقشآيت الله شيرازى به عنوان زعيم دينى سياسى موازى و همطراز با مراجع اعلا سيد كاظميزدى ، بعضى از آثار اين تحول ، در وقايعى كه پس از صدور فتواى آيت اللهشيرازى به وقوع پيوست و در حمايت علماى كربلا از اين فتوا و پيروى از آيت اللهشيرازى در صدور فتواهاى مشابه ظهور كرد. همچنين علماى كاظمين تحت تاءثير اين فتوا،دادن راءى مثبت به غير از تشكيلات حكومت اسلامى در عراق را براى مسلمانان حرام ساختند.آنچه باعث افزايش اهميت فتواى آيت الله شيرازى وتاءثير آن شد، انتشار سريع اينفتوا در بيشتر شهرها و مناطق عراق بود. حمايتى كه آيت الله شيرازى به دست آورد درپاسخ مثبت وسيعى كه به صدور فتواى او داده شد، در گسترش نفوذ و نقش وى براىعهده دار شدن زعامت مطلق دينى - سياسى پس از وفات مرجع اعلا سيد كاظم يزدى در 30آويل 1919 سهم بسزايى داشت .
نقش زعامت آيت الله شيرازى را به دو مرحله متمايز از هم مى توان تقسيم كرد: مرحلهاول با عهده دارشدن مقام مرجعيت در ماه مه 1919 آغاز و تا مارس 1920 ادامه مى يابد ومرحله دوم از اين تاريخ تا هنگام در گذشت وى در 17 اوت 1920 ميلادى ادامه دارد.
ويژگى مرحله اول ، اقدام آيت الله شيرازى در جهت تقويت نقش رهبرى دينى در مبارز باطرحهاى انگليسى ، مقابله با اشغال و حل بعضى از مسائلى كه نهضت اسلامى با آن مواجهبود، مى شد.
ثورة العشرين و نقش رهبرى مسلمان شيعه 
با آغاز سال 1920، مسير مبارزه و گسترش محدوده آن عليه حكومت اشغالگر تحولاتمهمى رخ داد. در حاليكه علماى شهرهاى مقدس شيعه نشين و رؤ ساى عشاير و زعماى فراتمركزى براى يك درگيرى همه جانبه و مسلحانه عليه نيروهاى اشغالگر آماده مى شدند،عده اى از علما و رهبران سياسى بغداد نيز براى گسترش مبارزات سياسى مسالمت آميزعليه انگلستان ، خود را آماده مى كردند، در نتيجه اين تحولات بالاخره در 30 ژوئن 1920يك سلسله عمليات و تهاجمات نطامى عليه نيروهاى اشغالگر ومواضع آنها در فراتمركزى آغاز شد كه به سرعت به انقلابى فراگيرمبدل ، و بيشتر مناطق عراق را فرا گرفت و مدت پنچ ماه نيز ادامه يافت . نظر تاريخى30 ژوئن 1920/9 تير آغاز اين انقلاب به حساب مى آيد. و قيام مذكور به (ثورةالعشرين )يا ثورة العراقية الكبرى ) معروف شد.
از آنجا كه اين انقلاب در سال 1920 واقع شد به ثورة العشرين (انقلاب بيست ) معروفشد. گروه كثيرى از علماى نجف ، كربلا و كاظمين در گسترش چهارچوبه مبارزه عليهدولت اشغالگر و ايجاد آمادگى براى (ثورة العشرين ) سهيم بودند، اما نقشاساسى با آيت الله شيرازى بود كه هم از مقام و موقعيت مرجعيت برخوردار بود، هم كفايتو شايستگى اين امر را داشت و هم ساير علماى رهبرى وى را به رسميت مى شناختند. ايشانبه عنوان اولين گام در اول ماه مارس 1920 فتوايى صادر كرد كه طى آناشتغال به كار در اداره اشتغال انگليس را براى مسلمانان حرام نمود و فتوى او باعث شدكه عده زيادى از كار در اداره مذكور استعفا دهند. در ادامه مبارزه ، تصميمات و كارهاىزيادى انجام گرفت . صدور فتوايى از طرف ايشان كه در آن مطالبه حقوق بر همهعراقيها را واجب دانسته و توسل به قدرت دفاعى را جايز دانستند (30) باعث شد كهحركت مردم عراق بر عليه اشغالگران بيشتر گردد و مسلمانان ترغيب به اخراجاشغالگران شوند.
عوامل شكست انقلاب 1920 
قيام مردم عراق در شهرهاى مختلف با سركوب شديد نيروهاى اشغالگر مواجه شد و درنهايت نيز بعد از پنج ماه مبارزه با امضاى آتش بس ميان طرفين در نوامبر 1920 بهپايان رسيد. اين انقلاب على رغم اين كه در بعضى شهرها با پيروزى علما و مردم پايانگرفت و حتى منجر به تشكيل حكومت موقت اسلامى در شهرها كربلا كه مركز اصلى قيامبود شد، ولى نقش ضعف زيادى داشت كه در كسب پيروزىكامل و عدم انقلابيون نقش ‍ بسزايى داشت .
اين نقاط ضعف عبارتنداز:
1 - بيشتر رهبران مذهبى اين انقلاب ايرانى بودند و زبان عربى را بخوبى صحبت نمىكردند و همين امر موجب مى شد كه نتوانند توده هاى مردم عراق را مستقيمامخاطب قرار دهند.
2 - رهبران مذهبى در سه شهر مقدس عراق كربلا، نجف و كاظمين مستقر بودند و در شهرهاديگر پايگاهى نداشتند تا به مردم ارتباط نزديك داشته باشند.
3 - جهل و بيسوادى عمومى و پايين بودن سطح آگاهى دينى كه در همه جاى كشور بويژهدر روستاها چشمگير بود.
4 - وجود احزاب متعدد سياسى موازى با رهبرى علماى مذهبى كه على رغم اين كه خدماتزيادى براى انقلاب كردند اما نقش رهبرى را براى خودقائل بودند و همين امر باعث شد كه ملك فيصل به سلطنت برسد در حالى كه علماى مذهبىخواهان حكومت اسلامى در عراق بودند.
9 تير 1365 
عمليات كربلا 1 آزاد سازى شهر مهران 
به دنبال عمليات عافلگير كننده والفجر 8 تصرف شهر استراتژيك فاو توسطرزمندگان اسلام و بهم خوردن توارزن سياسى - نظامى به نفع جمهورى اسلامى ، رژيمعراق شيوه اى جديد برگزيد و صدد فعال شدن در جبهه هاى زمينى وتبديل موضع دفاعى به حالت تهاجمى بر آمد، و اين استراتژى را بعد ازاشتعال مهران استراتژى جديدى موسوم به استراتژى دفاع متحرك (31) نامگذارىكرد.
حركت جديد دشمن كه بعد از بازپس گيرى منطقه والفجر 9 (منطقه چوارتا) از تاريخ16 / 12/ 64 شروع شد،در تاريخ 27/ 2/ 65 بااشغال مجدد مهران به اوج خود رسيد و با ضربه سختى كه در جريان آزاد سازى مهران وارتفاعات استراتژيك آن منطقه متحمل شد، پايان يافت .
از هنگام شروع تهاجمات جديد ارتش عراق ، وحدت وهمدلى نيروهاى رزمنده جمهورىاسلامى ايران به شكل زيبايى جلوه گر شده و برادران ارتشى و سپاهى و بسيج مردمىپابه پاى هم در مقابل تهاجمات دشمن به مقاومتى دليرانه دست زدند.
حمله عراق به مهران 
ساعت يك بامداد 27 / 2 / 65، عراق در منطقه مهران دست به تهاجم زد و اين شهر و حومهآن و برخى از ارتفاعات منطقه را تصرف كرد. در اين زمان ارتش جمهورى اسلامى ايران ،با نيرويى به استعداد 6 گردان پياده و 2 گردان زرهى ، مسئوليت خطوط پدافندىخودى را در اين منطقه به عهده داشت و نيروى سپاه نيز بهدليل اشتغالات فروان در خطوط مختلف عملياتى ، پشتيبانى از اين منطقه را به طوركامل بر عهده نگرفته بود.
در مجموع دشمن در طول 10 روز جنگ و پيشروى ، 90 تيپ پياده و زرهى و مكانيزه و يكگردان كماندويى را وارد عمل كرد و با پشت سرگذاشتن شهر مهران و تصرف ارتفاعاتقلعه آويزان و تا پشت جاده كمر بندى مهران ، يعنى بيش از 20 كيلومترى عمق خاك ايران ،پيشروى كرد و موضع گرفت .
دشمن بعثى با تبليغات گسترده اى سعى نمود كهاشغال مهران را همسان پيروزى فاو قلمداد كند. از اين رو اعلام كرد كه تنها درمقابل عقب نشينى جمهورى اسلامى از عراق و مشخصا فاو، مهران را باز پس خواهد كرد!
ضرورت انجام عمليات  
پس از اشغال مهران ، برخى شواهد نشان مى داد كه با وجودى كه دشمن در حملاتقبل از آن (فكه ، شرهانى ، زبيدات و حاج عمران ) و تا حدودى در مهران ناموفق بوده است، از حملات زمينى خود دست بر نداشته و همچنان در محورهايى خود را آماده تك مى كند و بهنظر مى رسيد چنانچه نيروهاى خودى به دشمن زمان مى دادند، قصر شيرين و سپس سومارنيز مانند مهران ، در اختيار دشمن قرار مى گرفت ؛ در اين صورت ادامه اين وضعيت ممكنبود علاوه بر از دست دادن نقاط استراتژيك و بعضى شهرهاى مرزى ، برروى روحيهنيروهاى خودى نيز اثر سوء بگذارد كه بالطبع تبعات سياسى هم براى نظام بهدنبال داشت . در مقابل ، تصرف هر نقطه شبيه مهران ، باعث تقويت روحيه دشمن مى شد ودرجات و مدالهاى متعددى بر دوش و سينه نظاميان صدام آويخته مى شد.(32) علاوه برضرورت سياسى - نظامى انجام عمليات عليه تهاجمات دشمن ، امام (ره ) نيز مكررادرباره مهران سوال مى كردند. به طورى كه در دو نوبت به مسئولين جنگ فرمودهبودند:
پس از مهران چه شد؟ 
عمليات كربلاى 1:
پس از تصرف مهران توسط دشمن ، فرماندهى سپاه پاسداران ، قرارگاه نجف را درمنطقه مستقر و فعال كرد و اقدامات عملى را جهت متوقف كردن دشمن و نيز برنامه ريزى لازمرا براى آزاد سازى مهران شروع كرد. اين قرارگاه پس از بررسيهاى لازم و جمع آورىاطلاعات كافى از منطقه ، عمليات كربلاى يك را در سه مرحله به شرحذيل طراحى كرد.
مرحله اول - تامين ارتفاعات قلعه آويزان ايران تا روستاى امامزاده سيد حسن .
مرحله دوم - تامين ارتفاعات جبل حمرين تا شيار ميك سوخته و در امتداد آن ، تامين روستاهاىبهين بهرورزان و هرمزآباد.
مرحله سوم - تصرف خاكريز والفجر 3 كه از روستاى فرخ آباد تا زير ارتفاعات223 قلعه آويزان امتداد داشت و خود به خود در اين مرحله آزادى مهران نيز تامين مى شد.
يگانهاى شركت كننده از نيروهاى سپاه در اين عمليات عبارت بودند از:
لشكر 27 حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم )، لشكر 17 على ابن ابيطالب(عليه السلام )، لشكر 41 ثار الله ، لشكر 25 كربلا، لشكر 10 سيدالشهداء (عليهالسلام )، لشكر 5 نصر، تيپ 21 امام رضا (عليه السلام )، تيپ 15 امام حسن (عليهالسلام )، تيپ 662 بيت المقدس ، گردان مستقل 38 زرهى . گروه 63 توپخانه و گردانادوات قرارگاه نجف و همچنين تيپ 45 مهندسى جواد الائمه و لشكر 43 مهندسى امام على(عليه السلام ) و جهاد ستاد نجف (كه جهاد تهران ، فارس و... را تحت امر داشت ) براىعمليات آماده شدند.
علاوه بر اينها، تيپ 114 اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نيز با دو گروهان نيرو بهصورت ادغام با تيپ 4 زرهى لشكر 21 حمزه ارتش در خط باغ كشاورزى به صورتپدافندى با ماموريت تظاهر به تك در شب عمليات ، مستقر بودند.
براساس طرح ارتش ، نيروهاى هوايى با تعهد 10 سورتى پرواز و هوانيروز با دوتيم آتش و تخليه مجروح و توپخانه نيروى زمينى با سه گردان انواع توپخانه ، درعمليات شركت مى كردند.
سرانجام حدود ساعت 30/22 دوشنبه 9/4/65 عمليات كربلاى يك با رمز(ياابوالفضل العباس ادركنى ) آغاز، و نيروهاى خودى به دشمن حمله كردند و دربيشتر محورها خطوط دشمن را شكسته ، در داخل مواضع دشمن نفوذ كردند. همزمان با شروععمليات ، تيپ 4 زرهى لشكر 21 حمزه همراه بانيروهايى از تيپ 114 اميرالمؤ منين (عليهالسلام ) در محور باغ كشاورزى تظاهر به تك كرده ، با اجراى آتش توپخانه و تيرمستقيم ، دشمن را به خود مشغول كردند.
صبح روز عمليات ، تيپ 1 كماندويى سپاه چهارم عراق وارد منطقه شد و در محور امامزادهسيد حسن پاتك كرد كه اين پاتك با مقاومت رزمندگان لشكر 27 حضرترسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) سپاه پاسداران مواجه شد و تيز پروازانهوانيروز با انهدام چندين دستگاه تانك دشمن ، در دفع پاتك نيروهاى پياده را يارىكردند.
تا پايان روز اول ، اهداف مرحله دوم عمليات تامين شد.
در شب دوم عمليات ، رزمندگان اسلام از تيپ 21 امام رضا (عليه السلام ) با سه گرداننيرو عمليات را آغاز و پس از پاكسازى هرمزآباد تا 500 مترى شهر مهران پيشروىكردند. در شروع روز دوم عمليات (11/4/65) رزمندگان دلير اسلام ضمن ادامه پيشروى، تعدادى از نيروهاى عراقى را به اسارت درآوردند و يگانهاى تيپ 21 امام رضا (عليهالسلام ) كه تا شب گذشته تا پشت ديوارهاى شهر مهران پيشروى كرده بودند، از دومحور شهر مهران را دور زدند و به طرف روستاهاى فرخ آباد و رستم آباد پيشروىكردند و ضمن پاكسازى و تصرف آنها در غرب مهران ،عمل الحاق را انجام دادند و با احداث خاكريز شهر مهران را به محاصره درآورند. ارتشعراق عمده نيروهاى خود را از شهر مهران خارج كرده بود و آن تعدادى كه در شهر باقىمانده بودند با كمترين مقاومت تسليم شدند. شهر مهران تا غروب روز 11 تير ماه 1365از لوث وجود نيروهاى اشغالگر پاك و آزاد گرديد.
عمليات كربلاى يك تا شش روز بعد از آغاز عمليات ادامه يافت و رزمندگان سلحشوراسلام در روز ششم (15/4/65) با تسلط كامل بر قله 223 و يالهاى آن اين عمليات را باپيروزى كامل به پايان رسانيدند.
ارزيابى عمليات كربلاى 1 
عمليات موفق كربلاى يك پايانى بود بر استراتژى دفاع متحرك عراق و نيز نقطهشروع اميدوار كننده اى براى نيروهاى خودى جهت انجام عملياتهاى محدود ايذايى .
منفعل كردن سياست تهاجمى عراق هدفى عمده بود كه نيروهاى خودى بخوبى توانستندبه آن دست يابند. سرعت عمل ، اعتقاد يگانها، حفاظت عمليات ، فريب دشمن ، تناسب سازمانرزم با طرح مانور، انجام كارهاى مهندسى لازم و... از جملهعوامل بارز و موثر در اين عمليات بود.
اين عمليات منجر به آزادسازى 175 كيلومتر مربع از خاك خودى و دشمن ، آزاد سازى جادهدهلران - مهران - ايلام ، شهر مهران و بيش از هشت روستاى آن ، ارتفاعات حساس و سركوبقلعه آويزان و حمرين ، خصوصا بلندترين قله منطقه 223 و دو پاسگاه مرزى شد،همچنين عقبه هاى دشمن از جمله شهرهاى بدره و زرباطيه در برد ديد و تير نيروهاىايرانى قرار گرفت .
11 تير 1361 
شهادت آيت الله محمد صدوقى 
شهيد آيت الله صدوقى كه به حق شيخ الشهدا و سومين شهيد محراب ناميده شده است ،نماينده امام خمينى (ره ) در استان و امام جمعه يزد بود، در آخرين نماز جمعه اش كهمصادف با دهم ماه مبارك رمضان 1402 مطابق با يازدهم تير ماه 1361 بود، بعد از اداىفريضه جمعه در حالى كه جايگاه را ترك مى كرد، منافقى قسى القلب به ايشاننزديك شد و با به آغوش كشيدن آن پير زاهد و منفجر كردن نارنجكى كه در دست داشت ،آيت الله صدوقى را به شهادت رساند و اين همان معراج سريع به سوى الله بود كهشهيد آرزويش را داشت و بارها از خدا خواسته بود. اين عالم شهيد از ياران صديق وباوفاى امام خمينى (ره ) و ياور مردم محروم بود و خود را از مردم جدا نمى دانست .
زندگينامه 
در سال 1327 هجرى قمرى در خانواده اى روحانى در يزد متولد شد. نام او را محمدگذاشتند. پدر او آقا ميرزا ابوطالب صدوقى كه از روحانيون معروف يزد و امامت مسجدروضة محمديه را بر عهده داشت و يكى از مراجع برتر دوران خود به شمار مى رفت .
محمد در سن هفت سالگى پدر و در سن نه سالگى مادر خويش را از دست داد.
وى تحصيلات حوزوى را تا حدود لمعه و قوانين را در مدرسه عبدالرحيم خان يزد بهپايان رساند و در سال 1348 قمرى جهت ادامه تحصيلات عازم اصفهان شد و يكسال بعد براى ادامه تحصيل به قم عزيمت ، و نزديك به 21سال جهت كسب علوم و معارف اسلامى و استفاده از محضر اساتيد بزرگ حوزه در آن شهراقامت گزيد. در آغاز از محضر آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى موسس و مدير حوزهعلميه قم چند سالى كسب فيض نمود.
بعد از ارتحال آيت الله حائرى (ره ) در سال 1355 قمرى با توجه به اين كهمرجعيت آن زمان آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى در نجف اقامت داشتند و سرپرستى حوزهبلاتكليف مانده بود، بنابه پيشنهاد امام خمينى (ره ) و عده اى از مدرسين حوزه ازحضرت آيت الله بروجردى كه در آن زمان در بيمارستان فيروز آبادى بسترى بودند ومحل سكونتشان بروجرد بود، دعوت به عمل آوردند تا به قم بروند و سرپرستى حوزهعلميه قم و طلاب را در آن شرايط خاص به عهده گيرند و براى اين امر آيت الله شيخمحمد صدوقى به همراه چند تن ديگر عازم شدند و موفق به جلب نظر حضرت آيت اللهبروجردى گشتند و آن بزرگوار رحل اقامت در قم افكندند.
آيت الله صدوقى نقش عمده اى در سازماندهى حوزه بر عهده گرفت و ضمن تدريس علومدينى به شاگردان حوزه ها، خود نيز از محضر بزرگانى چون آيات عظام سيد محمد تقىخوانسارى ، حجت ، صدر و بروجردى استفاده نمود.
آيت الله صدوقى در سال 1330 به يزد مراجعيت كرد و بنابه پيشنهاد روحانيونسرشناس يزد در آن شهر ماندگار، و به تدريس مشتاقان پرداخت و در ضمن ايجادتغييراتى ، مدارس دينى را نوسازى نمود.
امام (ره ) و آيت الله صدوقى 
آيت الله صدوقى در سال 1349 قمرى به قم رفت و در آنجا با امام خمينى (ره ) وتفكرات و روحيات ايشان بيش از پيش آشنا شد. امام (ره ) در آن وقت يكى از مدرسينخيلى مبرز حوزه قم بودند و حضرت آيت الله صدوقى هفته اى چند جلسه به خدمت ايشانمى رسيدند.
با شروع نهضت امام (ره ) در سال 1343و ادامه آن ، آيت الله صدوقى نيز با نهضتايشان همراه و همگام با نهضت شد نقش بزرگى را در سازماندهى روحانيون و روشنگرىمردم يزد ايفا كرد و از آن تاريخ در تمام فراز و نشيبهاى حركت انقلاب اسلامى از يارانامام (ره )و از مروجان افكار متعالى رهبر كبير انقلاب اسلامى بشمار مى رفت .
پس از تبعيد امام (ره ) به تركيه و سپس به نجف اشرف ، ارتباط مرحوم صدوقى باامام (ره ) قطع نشد، بلكه آن شهيد بزرگوار از طريق مراسلات با امام (ره )رابطه برقرار، و تا آخرين حد توان خويش ، امام (ره ) را در مبارزه با رژيم همراهىكرد.
آيت الله در حين مبارزات مردم مسلمان ايران براى سرنگونى رژيم پهلوى ، پيامهاى امام(ره ) را كه توسط تلفن به او مى رسيد، به اطلاع علماى مشهد، تبريز و شيراز وديگر شهرها مى رساند.
شهيد صدوقى در مبارزه با شاه يكى از محورهاى مبارزه محسوب مى شد. او اعلاميه هايى درمحكوم نمودن جنايات رژيم از جمله فاجعه سينما ركس آبادان صادر كرد. بعد از پيروزىانقلاب اسلامى نيز در مورد مسائل مهم انقلاب همواره مورد مشورت پيشتازان روحانيت مبارزبود.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نيز در مورد مسائل مهم همواره مورد مشورت پيشتازانروحانيت مبارز بود. شهيد آيت الله صدوقى در تاريخ 31 مرداد 1358 به عنوان امام جمعهمنصوب شده (33) و هنگامى كه حادثه تاسف بار زلزله كرمان بهسال 1360 روى داد از طرف امام خمينى (ره )مسئول رسيدگى به زلزله زدگان آن استان شد و زحمات زيادى را در اين راهمتحمل گشت .(34)
پيام امام خمينى (ره ) به مناسبت شهادت آيت الله صدوقى (35) دهم ماهمباركرمضان 1402
قربانى شدن و قربانى دادن در راه انقلاب و پيروزى آن اجتناب ناپذير است بويژهانقلابى كه براى خداست ... قربانى براى يك انقلاب بزرگ نشانه يك پيروزى ونزديك شدن به هدف است .
(... چه كسى اولى به شهادت است در زمانى كه كفر بنى اميه اسلام را تهديد مى كرد، ازفرزند معصوم پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و فرزندان و اصحاب او وچه كسى اولى به شهادت است در عصرى كه استكبار جهانى و فرزندان خلف آن درداخل و خارج ، اسلام عزيز را تهديد مى كنند، ازامثال شهيد بزرگوار ما و فقيه متعهد و فداكار اسلام شهيد صدوقى عزيز - رضوان اللهعليه - شهيد بزرگى كه در تمام صحنه هاى انقلاب حضور داشت و يار و مددكارگرفتاران و مستمندان بود.
(... اين مدعيان خدمت به خلق و قيام براى خلق كه در بيغوله ها خزيده و درحال انقلاب به چپاول اسلحه و مهمات بيت المال خلق فعاليت شبانه روزى نمودند، اينككه خداوند تعالى چهره كريه شان را آشكار كرد و دستشان را ازمال و جان خلق الله كوتاه نمود، چنين خدمتگذاران را از اين خلق مى گيرند.
(... اين جانب دوستى عزيز كه بيش از 30 سال با او آشنا و روحيات عظيمش را از نزديكدرك كردم از دست دادم و اسلام خدمتگذارى متعهد و ايران فقيهى فداكار و استان يزدسرپرستى دانشمند را از دست داد و در ازاء آن به هدف نهايى كهآمال اين شهيدان است نزديك شد.
شهيد صدوقى از زبان مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله العظمى خامنه اى 
(اين بزگوار از كسانى بود كه در انقلاب بزرگ اسلامى ما نقشقابل توجهى داشت . از جمله خصوصيات حضرت آيت الله صدوقى كه او را در حركاتانقلابى به صورت فردى موثر درمى آورد،شجاعت آن مرد بود... در حمله بيت المقدسحاضر بود و همه مردم در تلويزيون ديدند كه ايشان چه رزمنده خستگى ناپذيرى بود ودنبال كار خود بود و خستگى نداشت و يك خصوصيت ديگر ايشان كه واقع "مهم بود اينبود كه تسليم و مطيع امام بود... نكته ديگرى كه در كار ايشان وجود داشت كه بسيارجالب بود و مهم بود روح رهبرى اشان بود. آقاى صدوقى را من در يزد رهبر به معناىواقعى يافتم .)
12 تير 1349 
ارتحال علامه عبدالحسين امينى 
شيخ عبدالحسين امينى ، معروف به (علامه امينى )و(صاحب الغدير )درسال 1320 هجرى قمرى در تبريز بدنيا آمد. در آغاز در كنار پدر - كه از عالمانپرهزگر آن سامان بود - پرورش يافت و در مدارس آن شهر مقدمات علوم را بياموخت .
آنگه در محضر عالمانى چون سيد محمد مولانا (36) و سيد مرتضى خسرو شاهى (37)و شيخ حسين (38) به فراگرفتن مراحل ديگرى از علوم اسلامى پرداخت . سپس راهىنجف شد. در آنجا نزد استادان بزرگ به ادامهتحصيل نشست ، از جمله سيد محمد فيروز آبادى (م 1345 ق ) و سيد ابوتراب خوانسارى(و 1346 ق ) و پس از در گذشت اين دو استاد به محضر ديگر عالمان راه يافت .
خاندان وى 
پدر علامه امينى ، حجت الاسلام حاج ميرزا احمد امينى (1287 - 1370 ق ) - چنانكه ياد شد -خود از افاضل و عالمان نامى تبريز بود، كه موقعيت علمى وى از طرف فقهايى چون آيتالله ميرزا على آقاى شيرازى و حاج ميرزا على ايروانى (شاگرد روحانى انقلابى ، ميرزامحمد تقى شيرازى م 1338 ق ) مورد تاييد قرار گرفته بود. او شخصيتى بودبرجسته كه به حسن سيرت و تقوى موصوف و عمرى را به ورع و پرهيزكارىگذارنيده بود. علامه حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى ، شرححال وى را در (طبقات اعلام الشيعه ) (نقباء البشر، ج 1/124) آورده است و از جملهگويد: (هو الشيخ الميرزا احمد بن المولى نجفعلى الامينى التبريزى ، عالمفاضل ، و له تعليقة على (المكاسب ) كان مولعا بالكتابة و الاستنساخ ، كتب بخطهكتبا كثيرة من تاليف القدماء، مثل (صفات الشيعه ) للصدوق ... و كانجميل الصورة حسن الخلق ... ذكر الشيخ محمدخليل الزين فى مقدمة (شهداء الفضيلة و هو والد العلامة الشيخ عبد الحسين الامينى ،صاحب الغدير و غيره )
نياى علامه امينى ، مولى نجفعلى مشهور به امين الشرع (1257 - 1340 ق ) نيز ازفاضلان و متقيان تبريز بود. او علاقه اى شديد به گردآورى كلمات ائمه اطهار داشت ودر اين مقوله ، مجموعه هايى چند گرد آورده بود. به فارسى و تركى نيز شعر مىسرود. و نسبت اين خاندان به (امينى )، از همين لقب (امين الشرع ) نياى آنان بود.بدين گونه خاندان علامه امينى ، خود خاندانى بوداهل علم و فضل و تقوى و اخلاق و داراى سابقه در خدمات دينى .
عبدالحسين همان گونه كه دروس متداول حوزه هاى علميه را فرا مى گرفت و به حفظاشعارى چون (الفيه ابن مالك ) در علم نحو مى پرداخت ، در سايه هدايت پدر اشعارىهم از بزرگان دين حفظ كرد. از اولين شعرهايى كه پدر، فرزند و شاگردش را بهآموختن و حفظ آن تشويق كرد، شعرى از حضرت على (عليه السلام ) بود كه در اين ابياتحضرت خود را معرفى نموده اند:(39)

محمد النبى اخى و صنوى
و حمزه سيدالشهداء عمى
و جعفر الذى يضحى و يمسى
يطير مع الملائكه ابن امى
و بنت محمد سكنى و عرسى
منوط لحمها بدمى و لحمى
و سبطا احمد ولداى منها
فانكم له ، سهم كسهمى
سبقتكم الى الاسلام طرا
على ما كان من فهمى و علمى
فاوجب لى ولايته عليكم
رسول الله يوم غدير خم
فويل ثم ويل ثم ويل
لمن يلقى الاله غدا بظلمى
ترجمه :
محمد پيامبر خدا(ص )، برادر مهربان و پدر زن من است و حمزه سرور شهيدان عموى من .
و جعفر، آن كه روز و شب با فرشتگان هم پرواز است پسر مادر من است .
دخت پيامبر(ص )، مايه آرامش دل و همسر من است خون و گوشت او با خون و گوشت منبستگى دارد.
و دو نوه پيامبر(ص )، پسران من و فاطمه اند به من بگوييد كداميك از شما چنين بهره اىداريد؟
پيش از همه شما آگاهانه اسلام اختيار كردم .
و پيامبر خدا(ص )، در روز غدير خم ، به امر خدا، ولايتم را بر شما واجب نمود.
پس واى بر آن كه در روز باز پسين به ملاقات خدا رسد، در حالى كه به من ظلم نمودهباشد.(40)
اين اشعار در جواب نامه معاويه است كه خود را اين گونه نموده بود:
من داراى فضايلى هستم ، پدرم در جاهليت ، بزرگ و آقا بود، در اسلام به پادشاهىرسيدم . خويشاوند پيامبر، دايى مومنان و نويسنده وحى الهى هستم .
امام على (عليه السلام ) چون ديد پسر هند جگرخوار اين همهفضايل براى خود مى شمارد اين ابيات را در جواب نامه او فرستاد. معاويه تا اشعار راخواند دستور داد كه از دسترس مردم شام دور نگهداشته شود كه مبادا به آن بزرگوارمتمايل گردند.
بيهقى مى گويد: (حفظ اين اشعار بر همه شيعيان على (عليه السلام ) لازم است تامفاخر آن حضرت را بدانند.)
شيخ عبدالحسين به مسائل اعتقادى و علوم دينى خصوصا مباحث امامت و رهبرى علاقه نشان مىداد و شيفته سخنان پدر و استادش در اين باره بود.
اهتمام به قرآن و حديث بخصوص به نهج البلاغه وى را عاشق امام على (عليه السلام )كرد. قرآن و نهج البلاغه دو كتاب گرانقدر براى اينمحصل جوان بود. وى اين دو كتاب را بارها مطالعه و در معانى آن ها دقيق شد. گاهى بههنگام مطالعه اين دو كتاب مى گريست و نم نم اشك بر گونه اش ‍ جارى مى شد و حقايقتابناك اين دو كتاب چون درى گرانمايه در سينه وى ثبت مى گرديد.
عشق به امام على (عليه السلام ) و علاقه به تحصيلات عالى ، وى را به كوى عشق هدايتكرده بود. امينى هوا خواه على (عليه السلام ) بود خود مى دانست كه على (عليه السلام )او را به شهر خويش فراخوانده است . او همواره زير لب زمزمه مى نمود:
ملك در سجده آدم ، زمين بوس تو نيت كرد
كه در حسن تو لطفى ديد بيس از حد انسانى
شهر نجف با سابقه ديرينه از عصر شيخ طوسى مهد علم و تقوى و فضيلت بود وبزرگ دانشگاه عالم تشيع محسوب مى گشت و مكان مناسبى براىتحصيل علوم اسلامى بود.
در ايران اوضاع آشفته اى حاكم بود، رضاخان در صدد خلع احمد شاه و رسيدن به سلطنتبود. مجلس شوراى ملى نيز به دو گروه هواداران رضاخان به رهبرى (تدين ) ومخالفين او به رهبرى شهيد مدرس تقسيم شده بود. جو حاكم بر كشور جو اختناق و خفقانبود و زمينه مساعدى براى تحصيل و تدريس علماى اسلام وجود نداشت . امينى كه با هجرتبه نجف اشرف درصدد تكميل معارف الهى بود در بدو ورود در محضر درس ‍ حضراتآيات سيد محمد فيروز آبادى (متوفى 1345 هجرى قمرى ) و سيد ابوتراب خوانسارى(متوفى 1346 هجرى قمرى ) حاضر شد و به فراگيرى حقايق مكتب توحيد پرداخت .
اولين تاليف علامه 
علامه امينى در اولين تاليف خويش ابداع و ابتكارى به كار برد كه پيش از آن كسى بهانجامش نشده بود. با تاليف گرانبهاى شهداء الفضيلة درسال 1335 هق گوى سبقت را از همگان ربود و بر گذشتگان و معاصران خويش برترىيافت . از كتابهاى قديمى خطى كمياب گزارشاتى درباره علماى گذشته و قريب العهدكه در راه حق شهيد شده اند فراهم آورد و به جاودانگى رساند.
علامه امينى با تاليف كتاب (شهداء الفضيلة ) پرچمدار علم ، مظهر راستى و صفا،مدافع حريم ولايت و امامت و مجاهدى نستوه شناخته شده ، و از اين رو مورد توجه دانشمندانعصر خود قرار گرفت . حضرات آيات سيد ابوالحسن اصفهانى ، حاج آقا حسين طباطبايىقمى ، شيخ محمد حسين غروى اصفهانى و علامه محقق شيخ آقا بزرگ تهرانى هر يك باتمجيد و تقريظى علامه مجاهد را آن گونه كه شايسته بود ستودند. علامه در آن موقعبيش از سى و سه سال نداشت و با القابى چون (العلامة البارع ، علم اليقين ،جمال الملة و الدين ، (... انه من افذاذ الدهر و حسنات العصر و رجالات الامة ) ستايش مىشد.
علامه امينى در كتاب (الشهداء الفضيلة ) مواضع 130 تن از علماى دين و پيروان على(عليه السلام ) و آل على (عليه السلام ) را از قرن چهارم تا چهاردهم به رشته تحريردرآورد.
بزرگترين اثر علامه (كتاب الغدير) 
حضرت آيت الله امينى زمانى همت به تاليف (الغدير) گماشت و خواست خاطرهسال دهم هجرت و واقعه غدير را زنده كند كه وهابيت ريشه گرفته و درصدد نابودىتمام آثار و بقاياى ائمه (عليهم السلام ) بود. وهابيها كه خود ويران ساختن گنبد وبارگاه ائمه اطهار و پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را واجب مى دانستند، همهطوايف مسلمانان را كافر مى شمردند و متهم به شرك و الحاد مى نمودند و كشتن آنان راروا مى دانستند.
علامه امينى به عنوان يك اسلام شناس ، يك مصلح و فيلسوف اجتماعى پا به ميدان نهادتا با احياى (غدير) مدينه فاضله اسلامى را به امت اسلامى عرضه دارد. رسالتامينى ، احياى انديشه هاى ناب اسلامى بود و ايشان نسبت به تهاجم گسترده غرب بهاسلام نيز توجه داشت ، تهاجمى كه در تركيه با به قدرت رسيدن آتاترك و در ايرانبا به قدرت رسيدن رضاخان در حال توسعه بود. علامه امينى با تاليف (الغدير)خاطرات عصر نبوى را تجديد مى كند، عصرى كه سرورى از آن امت قرآنى است ورسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) رهبرى آن را بر عهده دارد و بعد از خود علىابن ابيطالب (عليه السلام ) را به عنوان وصى و جانشين معرفى كرده است .
امينى احياگر سنت نبوى ، با الغدير جلوه هاى شوكت و عظمت امت اسلامى را در خاطره هازنده مى دارد و اصل اصيل و محور حكومت قرآنى ، جريان غدير خم را يادآور مى شود.
امينى در عصرى زندگى مى كند كه شكست دولت عثمانى روى داده است ، شكستى كه اگراصل (غدير) و رهبرى امت آن گونه كه پيامبر اسلام و قرآن كريم فرموده بودند، اجرامى شد، روى نمى داد و انگليس را جرات آن نبود كه عراق را جزء مستعمرات خويشدرآورد.(1917 م )
علامه امينى در عصر افول قدرت عثمانى و جايگزينى استعمار غرب به تاليف(الغدير) پرداخت تا با ياد غدير دريايى خروشان و مواج از امت اسلامى فراهم آورد وسد استعمار و استبداد را فرو ريزد.
داستان بزرگ و مهم غدير خم داستان ولايت كبرى ، داستان آراستن وكامل ساختن دين است و اتمام نعمات و خشنودى پروردگار است .
علامه نستوه در پى اسناد حديث غدير، 24 كتاب تاريخى و 27 محدث و 14 مفسر قرآن و7 متكلم اسلامى را مى يابد كه به نقل حديث نبوى پرداخته اند. آنگاه راويان حديث غديراز صحابه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به ترتيب حروف الفبا ذكر مىكند. وى 110 تن از اصحاب را نام مى برد كه حديث غدير را روايت كرده اند و به نام84 تابعى اشاره مى كند؛ سپس طبقات راويان حديث غدير از علما را بر مى شمارد. ازعلماى قرن دوم هجرى تا قرن چهاردهم 360 تن را ذكر مى كند كه بهنقل حديث شريف غدير موفق شده اند.
علامه مجاهد براى يافتن مدارك معتبر بارها به اقصى نقاط جهان مسافرت مى كند. از آنجمله سفرى به هند مى كند و با سيد سعيد العلماء موسوى فرزند شمس العلماء سيدناصر حسين نواده مير حامد حسين صاحب عبقات الانوار ملاقات مى نمايد.
علامه مصلح با جمع آورى اجتماعات پيشوايان شيعه و گواهى بزرگان صحابه وشعراى حماسه سراى عصر توحيد و سخنان راه پويان خستگى ناپذير، تمامى زمينه هاىشك و ترديد را از بين مى برد و معلوم مى دارد كه حديث غدير جز از ذات پاك و بى آلايشحضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) صادر نشده است .
سال 1364 هجرى قمرى (1324 هجرى شمسى ) چاپاول كتاب در نجف آغاز مى شود و تا نه جلد آن به طبع مى رسد و در سراسر ممالكاسلامى و غير آن منتشر مى شود. با پذيرش الغدير در جهان اسلام ، واقعه غدير بهعنوان محور حركت اسلامى و بنيان حكومت دينى و مذهبى اسلام قرار مى گيرد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation