بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب بر بال اندیشه, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     15 -
     16 -
     17 -
     18 -
     19 -
     20 -
     21 -
     22 -
     23 -
     24 -
     25 -
     26 -
     27 -
     28 -
     29 -
     30 -
     31 -
     32 -
     FEHREST -
 

 

 
 
قبلفهرستبعد

خود را بشناس

مى گويند در هزاران سال پيش در يكى از مناطق يونان ، معبدى بود كه به « معبد دلف » معروف بود . بر سر آن معبد سنگى در برابر ديدگان نهاده بودند كه روى آن سنگ با خط درشت زيبا نوشته بود : « خود را بشناس » .

اى خسته درون تو نهالى است *** كز هستى آن ترا كمالى است
اى سايه نشين هر درختى *** بنشين به كنار خويش لختى

و به فرموده حضرت على (عليه السلام) :

اَتَزْعَمُ اَنَّكَ جِرْمٌ صَغْيِرٌ *** وَفيْكَ انْطَوىَ الْعالَمُ الاَْكْبَرُ
وَاَنْتَ الْكِتابُ الْمُبِيْنُ الَّذِى *** بِاَحْرُفِهِ يَظْهَرُ الْمضْمَرُ

« گمان برده اى كه موجود ناچيز هستى ، نه اين گمان غلط است ، تو كسى هستى كه عالم بزرگ و جهان آفرينش در تو خلاصه شده ، تو آن كتاب آشكارى هستى كه به آراسته شدن به حقايق تمام استعدادها و هنرهايت شكوفا مى گردد » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غرر الحكم : 233 ، حديث 4664 .

2 ـ ديوان ( امير مؤمنان ) على (عليه السلام) : 175 .

خودشناس ، در راه آراستن خويش به حسنات و زدودن رذايل از صفحه الهى نفس است . اگر انسان خود را نشناسد ، از كجا خواهد دانست در دنياى عقل و روحش چه مى گذرد و چه خطوط آلوده در تاريكى ، بر صفحه جهان و ورق نفس ، نقش بسته است ؟

قال على (عليه السلام) :

اَفْضَلُ الْعَقْلِ مَعْرِفَةُ الاِْنْسانِ نَفْسَهُ فَمَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَقَلَ وَمَنْ جَهِلَها ضَلَّ(1) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غررالحكم : 52 ، حديث 373 .

نكته :

يكى از مهمترين علل و عوامل خودفراموشى و فرار از خودشناسى اين است كه : انسان با چهره حقيقى خود روبرو مى شود و از ترس ديدن ملكوت خويش كه داراى پليدى و زشتى باطن است تن به آن نمى دهد .

به عبارت ديگر انسان هنگام تولد موجودى پاك و به دور از هرگونه زشتى و پليدى است . هرقدر كه از عمرش مى گذرد به تناسب خلقيات زشت و يا نيكوى او ، روح و روانش شكل مى گيرد . اين نكته شاهد قرآنى نيز دارد ; آنجا كه مى فرمايد : روز قيامت هر كسى به شكلى محشور مى شود [ اسراء (17) : 97 ] . و آيه ديگر اينكه قرآن مى فرمايد : برخى از انسان ها از حيوان نيز پست ترند [ اعراف (7) : 179 ] . پستى انسان نه از نظر اوضاع و احوال ظاهرى است ; چرا كه بسيارى از مصاديقى كه مورد نظر قرآن است از نظر ظاهرى داراى قيافه هاى زيبا و از نظر جسمى از ممتازترين انسان هايند ; بنابراين منظور از قرآن كريم پستى روحى و روانى است كه مربوط به « ملكوت » انسان است نه « مُلك » او .

با توجه به نكته فوق اگر معيار ، ميزان و وسيله اى باشد كه قدرت نمايش چهره هاى حقيقى و ملكوتى آدمى را داشته باشد ، كدام شخص حاضر است خود را در معرض آن قرار دهد ؟ كسى كه اضافه بر « غفلت » به بيمارى « ترس » نيز مبتلا است و از واقع گريزان ، هرگز موفق به خودشناسى نمى شود ; بنابراين مى توان گفت : اولين راه و عامل خودشناسى « ذكر » و « شجاعت » است . انسان ذاكر و كسى كه شجاعت روبرو شدن با واقعيت را دارد ، كليد درب بسته شده خودشناسى را در دست دارد .

كوتاه سخن اينكه : برخى از انسان ها چنان در رذايل نفسانى و زشتى هاى اخلاقى گرفتار شده اند كه چهره اى هولناك پيدا كرده اند و از ترس اينكه مبادا چهره واقعى خود را ببينند حاضر بر كلاس خودشناسى نمى شوند . اينان فراموش كرده اند كه خود را بيشتر از ديگران دوست دارند و اين خود فراموشى آنان را به ركود و انحطاط كشيده است ، امير بيان، مولاى عارفان على (عليه السلام) مى فرمايد :

« اى انسان ! چه چيز تو را بر گناهت جرأت داده است ؟ . . . تو كه هرگاه كسى را در دل آفتاب سوزان بيابى بر او سايه مى افكنى و هرگاه بيمارى را ببينى كه سخت ناتوان است از روى رحم بر او مى گريى ، پس چه چيز تو را بر اين بيماريت شكيبا كرده و بر اين بلاها صبور نموده و چه چيز تو را از گريه بر خود تسلى داده است ; در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از خودت نيست . . . ( نهج البلاغه : خطبه 223 ) .

« برترين خرد ، خودشناسى انسان است ; پس هر كس خود را شناخت خردمند و هر كس خود را نشناخت گمراه شد » .

از خودهراسان

مى گويند : فيلى را براى سيراب كردن به كنار چشمه اى كه آب زلال داشت آوردند . فيل چون عكس خود را در ميان چشمه مى ديد به شدت مى ترسيد و از نوشيدن آب امتناع مىورزيد ، باز او را كنار چشمه آوردند و با عصا به سرش مى كوفتند ولى وقتى خود را مى ديد باز پس مى زد .

اين قطعه شرح حال انسانى است كه با كمك قرآن و روايات به شناخت خويش اقدام كرده و چون بر احوالات غلط و خلأها و عيب هاى نفس خود آگاه شد در مقام پس زدن خويش از آن آلودگى ها خواهد بود .

آرى ! انسان ، اول بايد خود را بشناسد و به آنچه براى شخصيتش حلال و حرام است آگاه گردد ، سپس به حلال و حرام چيزهاى ديگر بپردازد .

راستى زيباترين و گرانبهاترين كلمات ، كلمات اخلاق است ، اخلاقى كه داروى شفابخش نفس از آلودگى ها است ، دارويى كه طبيب تمام دردها ; يعنى خداى بزرگ در اختيار انسان قرار داده است .

وجوب تذكر مسائل اخلاقى

هر مسلمانى مى داند كه امر به معروف و نهى از منكر ، دو فريضه از فرايض مهم الهى است ، اداى اين دو فريضه بر هر مسلمانى از واجبات ، و ترك آن از محرمات است ، كه مهمترين علت براى سقوط يك ملت ، در بدبختى است .

مردم مؤمن بايد هميشه يك ديگر را به آراسته شدن به حق و دور ماندن از برنامه هاى شيطانى دعوت كرده ، و استقامت در راه خدا را به يك ديگر سفارش كنند .

« معروف » مجموعه خوبى ها و حقايق و واقعياتى است كه خداوند در قرآن و پيامبران و امامان در روايات براى انسان بيان كرده و آراسته شدن هر مسلمانى را به حسنات اخلاقى كه از اهم مصاديق آن است دعوت نموده اند .

كسى كه آراسته به حسنات اخلاقى گردد ، و از رذايل و صفات ناپسند دور بماند ، به مقام احسن تقويمى و خليفة الهى نايل آمده ، و مصداق آيه شريفه ( وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ )(1) شده است . خليفه و نايب خدا ، آن انسانى است كه در خور استعدادش ، آثار كسى كه نايب او شده است را در خود ظهور داده باشد و در حقيقت ، تجلى گاه صفات « منوب عنه » گرديده است .

اگر انسان از فروغ پر بهاى حسنات اخلاقى محروم بماند ، نه اينكه خليفه خدا نيست ; بلكه از ميدان آدميت دور مانده و جز حيوان شرور و جنبنده اى پليد چيز ديگر نيست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسراء (17) : 70 .

حسنات اخلاقى و رذايل نفسانى

به حق بايد گفت : حسنات اخلاقى زيبايى هاى باطن ، و رذايل اخلاقى زشتى درون است .

شما در برابر زيبايى هاى طبيعت و زشتى ها چه موضعى داريد ؟ غير از اين است كه هميشه در صدد جلب زيبايى ها و دفع زشتى ها هستيد ؟ شما سعى نمى كنيد زيباترين گل را در باغچه خانه بكاريد ؟ زيباترين تابلو را براى نصب در خانه فراهم آوريد ؟ سعى نمى كنيد از زشتى ها و پليدى ها فرار كرده و تنفر خود را نسبت به آنها اعلام داريد ؟

بياييد به تماشاى زيبايى هاى درون ، كه در قرآن تحت عنوان توكل، صبر،استقامت، خضوع، خشوع، ادب، شوق به حق و . . . آمده برخيزيم تا با اين تماشا كردن ، عاشق زيبايى ها شده و خطوط آن را بر صفحه نفس نقش بزنيم .

بياييد از زشتى ها آگاه شويم ، تا نسبت به آن تنفر پيدا كرده و در نتيجه از خود دفع كنيم و يا نگذاريم نقش پليد آن بر صفحه روان قرار بگيرد .

به زيبايى هاى ظاهر دلباخته نشويم و از زيبايى هاى باطن غافل نمانيم ، موجودى نباشيم كه از زشتى ها و پليدى هاى ظاهر بگريزيم ; اما خود آلوده به انواع پليدى ها و زشتى ها باشيم .

از نجاسات ظاهر فرار كنيم ; ولى درون ما مصون از نجاسات نباشد . آه كه چه معامله زيانبارى است ، معامله با بدى ها و دور ماندن از خوبى ها .

اهميت دورى از رذايل

آنقدر كه در اسلام به بخش اخلاق و آراستگى روان ، به خوبى ها و پيراستگى اش از رذايل اهميت داده شده است ، به عبادات اهميت داده نشده است .

نكته اى لطيف

شما مى دانيد كه در نمازهاى واجب روزانه ، لازم است كه انسان از شروع تكبيرة الاحرام تا پايان نماز حضور قلب داشته باشد ; ولى اكثر مردم در هنگام اداى نماز ، حواسشان به بسيارى از امور پيوند مى خورد و گاهى آن چنان دچار حواس پرتى مى شوند كه در عدد ركعات نماز شك مى كنند . با اين وجود در عين اينكه ساختمان نماز آن طورى كه بايد ، ساخته نمى شود ; خداوند بهم زدن نماز را اجازه نداده ; بلكه ادامه همان نماز ناقص و معيوب را واجب دانسته است .

چيزى كه هست براى رفع نقص و عيب نماز ، مقرراتى تحت عنوان « شكيات » قرار داده است كه با اجراى موضوع شكيات ، نقص نماز برطرف مى گردد . چنين نمازى در پيشگاه خداى بزرگ مقبول است ; ولى به ذره اى حسد ، به اندكى كبر در نماز رضايت نداده و نمى دهد .

اگر انسان به اجراى وضو ، يا غسل ، يا نماز واجب با رعايت كردن تمام شرايط موفق گردد ، و يا با اجراى روزه ، با آن همه سختى و مشقتش موفق شود ، و يا حجى مانند حج ابراهيم بجاى آورد ; ولى ذره اى ريا و خودنمايى در آن نماز ، روزه يا حج راه پيدا كند ، تمام عبادت باطل و مردود خواهد بود ، چرا ؟ براى اينكه ذره اى از يكى از رذايل اخلاقى كه ريا مى باشد ، هم چون آفت به خرمن عبادت هجوم كرده و آن عبادت را از ارزش و بها مى اندازد . حواس پرتى

و عيب در عمل و يا ورود بعضى از نواقص بخشيده شده است ; اما به اندازه يك ارزن آلوده كردن عبادت به ريا اجازه داده نشده است .

( فَوَيْلٌ لِلْمُصَلّينَ ) « ويل » عليه كسانى است كه در نماز ، آلوده به ريا هستند ، گرفتار آمدن به شك در نماز ، آلوده شدن به حواس پرتى ، رعايت نكردن برخى از شرايط غير واجب ، مبطل نماز نيست ; ولى راه پيداكردن بعضى از عيوب اخلاقى مبطل نماز و باعث نفرين خدا بر آن نماز و نمازگزار است .

قبلفهرستبعد
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation