بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 4, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - قالَ الصَّادِقُ
     02 - عرفان اسلامى / ج3
     03 - لباس در قرآن
     04 - لباس در روايات
     05 - لباس زنان
     06 - بدترين لباس
     07 - ستر عيب و كشف سر
     08 - باب هشتم
     09 - در آداب مسواك كردن
     10 - خشوع
     11 - در بيان مبرز
     12 - در بيان لباس
     13 - بهداشت روان
     14 - غسل معنوى
     15 - باب يازدهم
     16 - در راه خدمت به خلق
     17 - باب دوازدهم
     18 - پاكان و صديقان
     19 - كمالات على
     20 - رحمت و فضل الهى
     21 - علم حق
     22 - شقاوت ابدى
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد چهارم
 

 

 
 

باب دوازدهم

در آداب وارد شدن به مسجد

قالَ الصَّادُِِ (عليه السلام) :إذا بَلَغْتَ بابَ الْمَسْجِدِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ قَصَدْتَ بابَ بَيْتِ مَلِك عَظيم لا يَطَأُ بَساطِهِ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ وَلا يُؤذَنُ لِمُجالَسَتِهِ إلاَّ الصِّدِّيقُونَ .

فَهَبِ الْقُدُومَ إلى بَساطِ خِدْمَةِ الْمَلِكِ فَإِنَّكَ عَلى خَطَر عَظيم إِنْ غَفَلْتَ ، وَاعْلَمْ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلى ما يَشاءُ مِنَ الْعَدْلِ وَالْفَضْلِ مَعَكَ وَبِكَ .

فَإِنْ عَطَفَ عَلَيْكَ بِرَحْمَتِهِ وَفَضْلِهِ قَبِلَ مِنْكَ يَسيرَ الطّاعَةِ وَأَجْزَلَ لَكَ عَلَيْها ثَواباً كَثيراً .

وَإِنْ طالَبَكَ بِاسْتِحْقاقِهِ الصِّدَِْ وَالإِخْلاصَ عَدْلا بِكَ حَجَبَكَ وَرَدَّ طاعَتَكَ وَإِنْ كَثُرَتْ وَهُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ .

وَاعْتَرِفْ بِعَجْزِكَ وَقُصُورِكَ وَتَقْصيرِكَ وَفَقْرِكِ بَيْنَ يَدَيْهِ ، فَإِنَّكَ قَدْ تَوَجَّهْتَ لِلْعِبادَةِ لَهُ وَالْمُؤانَسَةِ بِهِ .

وَأَعْرِضْ أَسْرارَكَ عَلَيْهِ وَلْيُعْلَمْ أَنَّهُ لا يَخْفى عَلَيْهِ أَسْرارَ الْخَلائِقِ أَجْمَعينَ وَعَلانِيَتِهِمْ .

وَكُنْ كَأَفْقَرِ عِبادِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَخِلْ قَلْبَكَ عَنْ كُلِّ شاغِل يَحْجُبُكَ عَنْ رَبِّكَ فَإِنَّهُ لا يَقْبَلُ إِلاَّ الأَطْهَرَ وَالأَخْلَصَ .

وَانْظُرْ مِنْ أَيِّ ديوان يَخْرُجُ إِسْمَكَ فَإِنْ ذُقْتَ مِنْ حَلاوَةِ مُناجاتِهِ وَلَذيذِ مُخاطِباتِهِ وَشَرِبْتَ بِكَأْسِ رَحْمَتِهِ وَكَرامَتِهِ مِنْ حُسْنِ إِقْبالِهِ وَإِجابَتِهِ فَقَدْ صَلُحَتْ لِخِدْمَتِهِ فَادْخُلْ فَلَكَ الإِذْنُ وَالأَمانُ .

وَإلاّ فَقِفْ وُقُوفَ مُضْطَرٍّ قَدِ انْقَطَعَ عَنْهُ الْحِيَلُ وَقَصُرَ عَنْهُ الأَمَلُ وَقُضِيَ الأَجَلُ ، فَإِذا عَلِمَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ قَلْبِكَ صِدَِْ الإِلْتِجاءِ إِلَيْهِ نَظَرَ إلَيْكَ بِعَيْنِ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَاللُّطْفِ وَوَفَّقَكَ لِما يُحِبُّ .

قالَ الصَّادُِِ (عليه السلام) : إذا بَلَغْتَ بابَ الْمَسْجِدِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ قَصَدْتَ بابَ بَيْتِ مَلِك عَظيم لا يَطَأُ بَساطِهِ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ وَلا يُؤذَنُ لِمُجالَسَتِهِ إلاَّ الصِّدِّيقُونَ .

مسجد

اين باب كه باب دوازدهم كتاب«مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه»است ، يكى از مهم ترين ابواب و پرمعناترين فصول است .

من وقتى در كلمات و در جملات نورانى اين فصل دقت مى كنم ، به خدا قسم خود را از ترجمه تحت اللفظى اين روايت اجز و درمانده و سرخورده و وامانده مى بينم ، نمى دانم و نمى فهمم چگونه به شرح اين روايت اقدام كنم .

در اينگونه مسائل و برخورد با اين معارف است ، كه انسان فقر و ضعف و ناتوانى و كوچكى خود را احساس مى كند .

شرح و توضيح اين روايت براى چون منى كه به حق حق قسم مزه علم را نچشيده ام ، تا چه رسد به خود علم ، بسيرا مشكل است ، ابواب ديگرى بعد از اين باب خواهد آمد كه به درجات از اين باب توضيح و شرحش مشكل تر است .

خداوندا من عاشق خدمت به دين و راه توام ، ولى خمدت به دين تو كه از اعظم عبادات و اشرف برنامه ها است ، مقدماتى لازم دارد ، مقدماتى از قبيل :

عقل فعال ، دورانديشى ، نورانيت ، قلب سليم ، ايمان ، علم ، سلامت سر ، اخلاِ حسنه ، بيدارى جان ، معرفت ، محبت ، خوف از هيبت ، اميد ، شوِ و عشق ، اخلاص ، صداقت ، امانت ، راستى و درستى !من هرچه فكر مى كنم از اين مقدمات محرومم و مى ترسم شرح همين كتاب را در قيامت در دادگاه عدلت به عنوان جريمه اى بزرگ مطرح كنى و آن را براى محكوميت من در پيشگاهت كافى بدانى ، بدين سان كه در آن دادگاه بفرمايى ، شرح رواياتى كه از درياى بينش و فضيلت و معدن نور و كرم ، و منبع عشق و حقيقت سرچشمه گرفت ، نياز به آن مقدمات داشت و تو از تمام آن ها عارى بودى و چرا دست به كارى كه در خور شأن تو نبود زدى !

پروردگارا من از پاسخ تو عاجزم ، تنها جوابى كه در آن محضر به تو خواهم داد اين است :اى مولاى من و اى سرور و آقاى من ، تو در قرآن فرموده بودى بر بندگان من تكليفى نيست مگر به اندازه وسع آنان ، و وسع من در خدمت به دين تو به همين اندازه بود كه دورنمايى به عنوان شرح بر معارف الهى بنگارم ، و اگر دست به اين خدمت نمى بردم ، تمام ساعات عمرم به هدر رفته بود ، و از عمر گرانمايه كم ترين بهره اى نمى بردم ، و در اين كار به فضل و رحمت و عنايت تو اميد داشتم ، و به خاطر عجز و تقصير و قصورم ، اين برنامه را گناه دانسته از حضرت تو طلب عفو و مغفرت مى كنم ، كه رحمت تو وَسِعَتْ كلّ شىء است و من هم شىء ناچيز هستم كه رحمتت اقتضا دارد مرا هم دريابد .

به قول عارف دل آگاه فيض بزرگوار :

سرم زمستى عشق توهاى و هو دارد  ***  دل از خيال تو با خويش گفتگو دارد
شراب از آن يد بيضا حلال و شيرينست  ***  طهور باد كه طعم سقاهم او دارد
چه سان طرب بكنددل كه ساقيش لب تست  ***  چرا طلب نكند جان چو جان گلو دارد
زپاى تا سر عشاِ شد گلو همگى  ***  از آن كه ساقى جان بانگ اشربوا دارد
پياله چون طلبم چون كه ساقى مستان  ***  خمى به دست و به دست دگر سبو دارد
بيار هرچه دهى مى خورم زدولت تو  ***  فرا خور مى عشقت دلم گلو دارد
چه لطف هاست كه آن يار مى كند با م  ***  تبارك الله هى هى چه خلق و خو دارد
چه رفعت است و جمال و كمال و جود و كرم  ***  كه آسمان و زمين گفتگوى او دارد
نظر به لاله ستان كن به داغ ها بنگر  ***  گذر فكن به گلستان ببين چه بو دارد
به هر طرف نگرى صنعت الهى بين  ***  به جان خويش نگر بين چه جستجو دارد

همان طور كه در زيارت جامعه كبيره از قول حضرت هادى (عليه السلام) درباره كلام ائمّه مى خوانيم :كلامكم نور ، ترجمه اين كلام نورانى و شرح آن احتياج به عقل و قلب و روح نورانى دارد ، چگونه كسى كه به انواع ظلمت گرفتار است ، امكان دارد به حقيقت اين كلمات برسد ، من در تحيّر و تعجّبم چه شد كه به سوى اين مسأله كشيده شدم ؟!

با چه علمى ، با كدام نور ، با كدام پاكى ، خداوندا به فضل و كرمت بر ما بنگر ، ما را از بلاى خودبينى و خودپسندى برهان ، رذائل را از ما دور كن ، و نفس ما را به حسنات و فضائل بياراى ، و از سرچشمه پاك علمت ، شربتى هم به اين تشنگان بچشان كه بدون آن علم فهم مسائل الهى امكان ندارد .

محمد بن افضل بلخى مى فرمايد :العلوم ثلاثة :علم من الله ، و علم مع الله ، و علم بالله ، علم بالله علم معرفت است كه همه اوليا ، او را به او دانسته اند و تا تعريف و تعرّف او نبود ايشان وى را ندانستند از آن چه همه اسباب اكتساب مطلق از حق تعالى منقطع است . و علم بنده مر معرفت حق را علت نگردد ، كه علت معرفت وى تعالى و تقدّس ، هم هدايت و اعلام وى بود .

و علم من الله علم شريعت بود كه در آن از وى به ما فرمان و تكليف است ، و علم مع الله ، علم مقامات طريق حق ، و بيان درجات اوليا بود ، پس معرفت بى پذيرش شريعت درست نيايد ، و ورزش شريعت بى اظهار مقامات راست نيايد كه :

الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفَهُ اللهُ في قَلْبِ مَنْ يَشاءُ .

الهى دل ما را به نور تصفيه بياراى ، تا ظرف جاذبه علوم تو گردد ، و جان ما را به جان انبيا و امامان پيوند ده ، تا اعضا و جوارح ما ظرف عمل به دستورهاى تو شود .

عارف دل داده محيط قمى فرمايد :

اى دل زغنا كم گو از فقر و فنا دم زن  ***  سلطان حقيقى شو پا بر همه عالم زن
اين ملكت فانى را با دون طلبان بگذار  ***  در دولت باقى چنگ چون زاده ادهم زن
ربّ اَرِنى گويان در طور تقرّب شو  ***  بىواسطه با جانان اى موسى جان دم زن
اين قالب تن بفكن اين قيد روان بشكن  ***  در چرخ تجرّد گام چون عيسىِ مريم زن
اى رشك ملك روزى از پرده بيا بيرون  ***  وز عارض گندم گون راه دل آدم زن
جمعيت دلها را آشفته اگر خواهى  ***  آشفته نما گيسو اين سلسله بر هم زن

مسجد خانه خدا و محل عبادت ، و برترين و شريف ترين مكان روى زمين است ، مسجد مركز اتّصال قلب و روح به محبوب حقيقى ، و جاى شنيدن دعوت حضرت دوست به سوى خير و كمال است .

مسجد ، آباد كننده دل ، تصفيه كننده جان ، و مركز تجلّى انوار ربوبى بر قلب مؤمنان است .

مسجد ، خانه هدايت و مركز تربيت ، و جايگاه اهل معرفت ، و محل سوز و گداز عاشقان الهى است .

مسجد جاى خرمندان ، خانه بركت براى مستمندان ، و جاى مناجات دردمندان ، و سرزمين برآورده شدن قضاى حاجت مندان است .

مسجد خانه قرآن ، مدرسه عشق ، مكتب دانش ، مرز بينش ، و محل گرفتن فيوضات ربانى از عالم قدس است .

مسجد جايگاه نزول بركات ، مركز تدارك مافات ، و صحنه پيكار با عوامل شيطان و جاى نجات از دركات است .

مسجد پلى به سوى بهشت ، و راهى به سوى فضيلت ، و طريقى به طرف هدايت و دليلى به سوى نقطه وصال براى فراِ زدگان است .

مسجد ، جايى است كه عبادت و بندگى در آن ، افضل و برتر از ساير مكان ها است ، و آباد نگاه داشتن آن از اعظم عبادت و قربانت است .

مسجد جايگاه بسيج عباد خدا براى عبادت و خدمت به خلق ، امر به معروف و نهى از منكر ، حلّ مشكلات مسلمين ، و آمادگى جهت جهاد و مبارزه با دشمنان خدا و انسانيت است .

مسجد مركزى است كه امروز قدرش مجهول ، و فرداى قيامت براى آنان كه حقّش را ادا نكردند علت بزرگ ترين اندوه و حسرت ، و واسطه شرمسارى و خجالت در پيشگاه حضرت دوست است !

مسجد در قرآن

كتاب خدا براى مسجد فضيلتى بس بلند و مقامى بس ارجمند قائل است ، كه توجه به عمق آن آيات ، انسان را به معنويت و روحانيت و ارزش مسجد آگاه مى نمايد .

آنان كه با مسجد دشمنى بورزند ، و دست به خرابى ظاهر و باطن مسجد بيالايند ، و سعى در تعطيل بناى مسجد يا متوقّف شدن مسائل الهى در آن كنند ، بنا به فرموده قرآن از ستمكارترين مردم روى زمينند .

( وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الاْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ) .

كيست ستمكارتر از آن كه مردم را از ذكر خدا در مساجد باز دارد ، و كوشش در خرابى آن نمايد ، چنين گروه در مساجد درنيايند ، جر آن كه بر خود از اعمال زشت خويش ترسان باشند ، اين گروه را در دنيا ذلت و خوارى نصيب است و در آخرت داراى عذاب بزرگى هستند .

تفسير پرتوى از قرآن با استفاده از آيات و روايات و مسائل تاريخى و طبيعى وغريزى ، در ذيل اين آيه چنين مى گويد :

مگر جز اين است كه غرائز و قواى حيوانى در آدمى منشأ هر ستم و تجاوز است ؟

تنها محيطى كه اين غرائز را محدود ، و وجدان حق جويى و عدالت خواهى را بيدار و فعال مى گرداند ، همان محيط هائى است كه به نام خدا ، و حق و عدل بر پا گشته و به نام مسجد ، كه محل سجده براى خدا و اخضاع سركشى هاست ناميده شده است .

اگر خودبينى و امتياز جوئى آدمى و صورتها و انديشه هاى ناشى از آن در حريم مساجد راه يافت ، صورت و معناى خدائى مسجد را ويران مى كند و ظاهر آن را از رونق مى اندازد .

چون مساجد ويران گرديد ، بند وحدى براى سركشى غرائز نمى ماند و جلو هر ستمى باز مى گردد ، پس آنان كه ديگران را از مساجد ممنوع و به خود محدود مى سازند و نور فطرت خدائى را خاموش و نام غير خدا را بلند مى كنند از هر ظالمى ظالم ترند !!

بعضى از مفسران اين آيه را نازل در پيش آمد حديبيه و منع مشركين عرب ، رسول اكرم و اصحابش را از ورود به مكه دانسته اند ، گرچه اول آيه با اين داستان تطبيق مى كند ولى آخر آيه ( وَسَعَى فِي خَرَابِهَا )با اين شأن نزول درست نمى آيد ، چون مشركين عرب هيچگاه در خرابى كعبه نكوشيدند ، بلكه هميشه به پا نگهدارنده و آباد كن دب آن بودند ، مگر آن كه مقصود ، تنها خرابى معنوى و از جهت ذكر خدا باشد .

به هرحال ظاهر آيه را نمى توان ناظر به واقعه مخصوصى دانست ، و هيچ قرينه اى براى چنين تطبيقى در ميان نيست ، اين آيه بيان حقيقى است كلى و شامل حوادث گذشته مانند خرابيهاى بيت المقدس و زمان نزول آيه مانند منع مشركين در واقعه حديبيه و آينده مانند خرابيهاى صليبى ها و قرامطه از مساجد و همچنين بى رونق شدن معابد و مساجد امروز كه همه نتيجه و آثار شوم اختلاف و تضاد منتسبين به اديان است كه معابد و مساجد را سنگرى براى انشاء و ابراز اختلافات و تأمين هواها و منافع خود ساخته اند .

شايسته مقام مساجد و پاسدارى پايه گذاران و طرفداران آن اين است كه با قلبى هراسناك از خوف خدا و مسؤوليت نسبت به مساجد در آن درآيند تا ديگران را به خشوع و سجده وادارند .

نه آن كه بر خدا و خلق سركشى نمايند ، و مساجد را به صورت پايگاه تحميل انديشه ها و سنگر جنگ آراء و عقايد شخصى خود گردانند .

يا چون مساجد را از صورت اصلى خود خارج كردند ، و نسبت به آن خائن گشته ، و چون وظيفه پاسدارى آنها را انجام ندادند ، در حقيقت از آن بيگانه و رانده شدند و جز در حال ترس و نگرانى نبايستى در آن وارد شوند .

يا آن كه با اختلافات خود ، چون مانع باطنى براى مردم در مساجد پيش آوردند و به خرابى آن كوشيدند و آن را از وضع اولى منحرف ساختند ، يگانه پايگاه خود را سست و راه را براى غلبه ديگران باز كردند ، تا آنجا كه در مساجد كه محل امن و آرامش است ، خود جز با هراس و نگرانى نتوانند وارد شوند .

آن گروه هائى كه رابطه و اجتماعاتشان بر اساس دين ، و پايگاه قدرتشان مسجد است ، همين كه اساس و مركزيت پايگاهشان سست و بى پا گرديد ، قدرتشان به ضعف و عزتشان به ذلت بر مى گردد ، و بيش از زبونى در دنيا عذابهاى بزرگترى در پيش دارند .

مسؤوليت مسلمانان نسبت به مسجد خيلى مهم و سنگين است ، مسلمان بايد در حفظ ظاهر و باطن مسجد بكوشد ، و وجودش كانون جاذبه مردم به سوى مساجد باشد .

ائمه مساجد لازم است آراسته به علم ، تقوا ، بينش ، شم پرقدرت سياسى ، و پيراسته از صفات مذموم و داراى حسنات اخلاقى باشند ، تا در سايه كمالات آنان مردم به مساجد هجوم كرده ، بر غرائز و سركشيهاى آنان زمام و مهار الهى بخورد .

( قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ).

بگو پروردگار من شما را به عدل و درستى و رعايت ميانه روى در همه امور امر كرده ، و نيز فرموده در هر مسجد روى عبادت به حضرت او آريد و آن جناب را از سر اخلاص بخوانيد ، چنانكه شما را اول آفريد ديگر بار به سويش باز مى گرديد .

( إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُولئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ) .

منحصراً عمارت مساجد خدا به دست كسانى است كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده ، و نماز به پا دارند ، و زكات مال بدهند ، و از غير خدا نترسند ، آنها اميدوار باشند كه از هدايت يافتگان اند .

( لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْم أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ ، فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ) .

هر آينه مسجدى كه از اول اساس و بنيانش بر تقوا استوار شده ، سزاوارتر است در آن به عبادت قيام كنى ، در آن مردانى هستند كه عاشق پاك شدن اند ، و خداوند دوستدار پاك شوندگان است .

از آيات شريفه اى كه ذكر شد ، روشن مى شود كه خداوند بزرگ به مساجدى كه به دست مردم مؤمن بنيان گذارى شده ، و مسلمانان در آن مساجد خود را به تربيت و فضيلت مى آرايند ، و از اين مراكز به تزكيه نفس و محدود كردن غرائز و آبادى دنيا و آخرت اقدام مى كنند سخت علاقه مند است ، و در مرحله بعد استفاده مى شود كه اگر مساجد از نظر هدايت آباد شد ، و آبادى هدايت آن هم بستگى به عمل مردم و علما به شرايط مسجد دارد ، مسلمين در تمام جبهه هاى حيات و زندگى بر دشمنان خود پيروز و داراى عزت دارين خواهند بود !!

مسجد در روايات

روايات و احاديث اسلامى ، در زمينه مسجد مسائل بسيار مهمى را طرح كرده اند ، كه جداً بر تمام مسلمين لازم است آن مسائل را رعايت كرده و از اين خشنودى حضرت حق و پيامبر و ائمه را جلب كنند .

سَمِعْتُ أَباعَبْدِاللهِ (عليه السلام) يَقُولُ : شَكَتِ الْمَساجِدُ إِلَى اللهِ تَعالى الَّذينَ لا يَشْهَدُونَها مِنْ جيرانِها ، فَأَوْحَى اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْها : وَعِزَّتي وَجَلالي لا قَبِلْتُ لَهُمْ صَلاةً واحِدَةً وَلا أَظْهَرْتُ لَهُمْ فِى النّاسِ عَدالَةً وَلا نالَتْهُمْ رَحْمَتي وَلا جاوَرُوني في جَنَّتي .

راوى مى گويد از حضرت صادِ (عليه السلام) شنيدم ، مساجد به پروردگار عالم از همسايگانى كه در آن شركت نمى كنند ، شكايت بردند ، خطاب رسيد ، به عزت و جلالم سوگند ، در صورت استخفاف به مساجد يك نماز از آنان قبول نمى كنم ، و آنان را به عدالت در بين مردم آشكار نمى نمايم ، و به رحمتم نمى رسند ، و در بهشت مجاور من نخواهد بود .

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) :كُونُوا فِى الدُّنْيا أَضْيافاً ، وَاتَّخِذُوا الْمَساجِدَ بُيُوتاً وَعُودُوا قُلُوبَكُمُ الرِّقَّةَ وَأَكْثِرُوا مِنَ التَّفَكُّرِ وَالْبُكاءِ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ ، وَاجْعَلُوا الْمَوْتَ نَصْبَ أَعْيُنِكُمْ وَما بَعْدَهُ مِنْ أَهْوالِ الْقِيامَةِ تَبْنُونَ ما لا تَسْكُنُونَ وَتَجْمَعُونَ ما لا تَأْكُلُونَ فَاتَّقُوا اللهَ الَّذي إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ .

پيامبر خدا فرمود :در دنيا مهمان باشيد ، اين دلبستگى ها و آرزوها شايسته مهمان نيست ، مساجد را به عنوان خانه اصلى خود بگيريد ، دلها را به رقت عادت دهيد ، زياد انديشه كنيد ، و از خشيت حق گريه داشته باشيد ، موت و اهوال قيامت را نصب العين قرار دهيد ، اين چه زندگى غلطى است كه ساختمانى كرده ايد كه در آن سكنى نداريد ، و آنقدر جمع كرده ايد كه براى شما قدرت خوردن نيست ، از خدائى كه به سوى او باز مى گرديد پروا كنيد !

اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : رفت و آمد به مسجد يكى از هشت منفعت را دارد :

برادرى كه برادريش سود خدائى دارد ، تحصيل علم جديد و تازه ، دانستن آيه محكمه ، برخورد به رحمت منتظره ، ياد گرفتن كلمه هدايت كه انسان را از گمراهى برهاند ، شنيدن كلامى كه راهبر به سوى راه خداست ، ترك گناه از ترس حق يا حياء از حضرت بارى .

قالَ عَلِىٌّ (عليه السلام) :لَيْسَ لِجارِ الْمَسْجِدِ صَلاةً إِذا لَمْ يَشْهَدِ الْمَكْتُوبَةَ فِى الْمِسْجِدِ إِذا كانَ فارِغاً صَحيح .

على (عليه السلام) فرمود : همسايه مسجد اگر از هر جهت فراغت و صحت داشته باشد ، بايد براى نماز واجب به مسجد بيايد ، كه با بودن فراغت و صحت حق نماز در جاى ديگر براى او نيست .

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :هركس به مسجدى از مساجد خدا برود ، براى هر قدم او تا به منزل برگردد ، ده حسنه و محو ده سيئه و بالا رفتن ده درجه است .

عَنِ النَّبِيِّ (صلى الله عليه وآله وسلم)قالَ : يَجييءُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَلاثَةٌ يَشْكُوَ :الْمُصْحَفُ ، وَالْمَسْجِدُ ، وَالْعِتْرَةُ ، يَقُولُ الْمُصْحَفُ : يا رَبِّ حَرَّقُوني وَمَزَّقُوني وَيَقُولُ الْمَسْجِدُ : يا رَبِّ عَطَّلُوني وَضَيَّعُوني ، وَتَقُولُ الْعِتْرَةُ : يا رَبِّ قَتَلُونا وَطَرَدُونا وَشَرَّدُونا ، فَأَجْثُوا لِلرُّكْبَتَيْنِ فِى الْخُصُومَةِ فَيَقُولُ اللهُ أَنَا أَوْلى بِذلِكَ .

رسول خدا فرمود :در قيامت سه چيز به حضرت حق شكايت برند : قرآن ، مسجد ، عترت .

قرآن مى گويد پروردگارا مرا از نظر معنى تغيير داده و پاره كردند ، مسجد مى گويد :پروردگارا مرا بيكاره گذاردند و ضايع نمودند ، عترت مى گويد :الهى ما را كشتند ، و راندند و آواره كردند ، پيامبر مى فرمايد :من براى احقاِ حق اينها در پيشگاه حضرت حق زانو مى زنم ، خداوند مى فرمايد :من به محاكمه خائنان به اين سه برنامه سزاوارترم .

در شرح اين حديث آمده : مراد از مصداِ اتم مسجد در اين روايت مسجد پيغمبر است كه در حقيقت در زمان آن حضرت مركز حكومت اسلامى بود و بايد از آنجا عدالت و احكام حقيقى قرآن به همه جاى جهان پراكنده شود .

و مصداِ كامل طرف خصومت اين سه چيز غاصبين خلاف اسلام اند ، كه قرآن مجيد را به رأى خود تفسيبر كردند ، و احكام آن را كه متضمن نظام عدالت عمومى بود پاره پاره كردند ، و استفاده از مزاياى آن را به عرب و اشراف قريش و بنى اميه اختصاص دادند و ديگران را محروم كردند .

با اينكه قرآن برابرى و برادرى را براى همه بشر آورده ، و همه نژادها و تيره ها در پيشگاه او برابر ، و فضيلت وابسته به تقوا است .

پاره پاره شدن احكام الهى قرآن در حقيقت پس از مرگ پيامبر به دست غاصبيت شروع شد ، و خليفه دوم در طول مدت خود جامعه اسلامى را طبقه طبقه كرد :

عرب ها را طبقه اشراف قرار داد و بر سر مردم مسلط ساخت ، قانونهائى وضع كرد كه مسلمانان غير عرب را از حقوِ اجتماعى اسلامى محروم كرد ، و به همدستى همكاران و احزاب هم فكر خود نظامات عمومى اسلامى را تكه تكه كرد ، و در دوران بنى اميه كه با حكومت عثمان آغاز شد نظريات خليفه دوم به اوج ترقى رسيد ، و بنى اميه در دوران صد ساله حكومت خود آن نظريات را قانون اساسى خود قرار دادند !!

بنى اميه در آن نظريات به اندازه اى پافشارى كردند ، كه قرآن و اسلام و مساجد و عترت به كلى تنهاى از جامعه ماندند ، و جز سلطنت غاصبانه و ديكتاتورى به وسيله نژاد بنى اميه و سپس بنى عباس براى مسلمين چيزى نمايند !!

حتى ظاهر قرآن در زمان عثمان سوزانده شد و در زمان وليد به وسيله وليد قرآن مجيد تيرباران و تكه تكه گشت .

و مسجد كه رمز حكومت اسلامى و اساس پخش تعليمات الهى بود در زمان بعد از پيامبر تعطيل و حكومت عادلانه تبديل به حكومت عربى ديكتاتورى گرديد و با تعطيل مسجد پيامبر در حقيقت همه مساجد عالم از هويت اصلى و ذاتيش تعطيل شد ، و از مساجد جز يك سلسله برنامه هاى خشك و ظاهر چيزى نماند .

و اما عترت پيامبر ، آن چنان دچار سختى و فشار زندگى شدند ، كه عترت و اهل بيت هيچ پيامبرى و هيچ مسلمانى به اندازه آنان رنج و زحمت نديد ، داستان كربلا ، و واقعه طف و حره و ساير حوادث كه در تاريخ ضبط است نشانگر سختى هاى طافت فرسائى است كه عترت نبى اكرم از دست مردم به ظاهر مسلمان كشيدند .

پيامبر اسلام فرمود : در تورات نوشته شده :خانه هاى من در زمين مساجد است ، خوشا به حال بنده اى كه در خانه اش تطهير كند و در مسجد به زيارت من آيد ، بر من است كه كرامت نصيب زائرم كنم ، آنان كه در تاريكى شب به مساجد مى آيند ، بشارت به نور درخشان در قيامت بده .

پيامبر فرمود : براى مساجد مردمى است كه از شدت علاقه و توجه به مسجد ، گويى مانند ميخهاى كوبيده به مسجدند ، ملائكه همنشين آنانند ، چون غايب شوند ، از آنان جستجو كنند ، و به هنگام بيمارى از آنان عيادت نمايند ، و به وقت حاجت به آنان كمك دهند .

امام صادِ (عليه السلام) از پدرانش از على (عليه السلام) نقل مى كند :همسايه مسجد را نماز نيست مگر در مسجد ، مگر اينكه براى او عذرى يا علتى باشد ، عرض كردند : همسايه مسجد كيست يا اميرالمؤمنين فرمود : كسى كه اذان را مى شنود .

پيامبر فرمود : نشستن در مسجد به انتظار صلات ، عبادت است .

پيامبر فرمود : هرگاه خداوند اهل قريه اى را ببيند كه در گناه اسراف مى كنند ، ولى سه نفر مؤمن در آنهاست خطاب مى كند ، اى اهل گناه اگر در ميان شما مؤمنين متحابين به جلالم نبودند كه به خاطر نماز آنان زمين و مساجدم آباد است و از ترس من در سحر در حال استغفارند هر آينه عذابم را بر شما نازل كرده و باكى نداشتم .

پيامبر فرمود : نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است ، اگر حدثى در آن نباشد ، گفتند :حدث چيست ؟ فرمود : غيبت .

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation