طرف قبول كرده اند ، اينست كه طبيعت سنگ و قوه ای كه در خود سنگهست ، اين خصلت را دارد . وقتی كه شما ضربه ای مثلا به سنگ وارد میكنيد، اين ضربه شما محرك نيست بلكه محرك در خود سنگ است ، ولی ضربه شماتغييری در طبيعت سنگ بوجود میآورد و ميلی بوجود میآيد كه آن مبدأ ميل ،آن را به بالا میكشد ( 1 ) . اكنون اين سئوال پيش میآيد كه اين مبدأ ميلچرا به يك جا كه میرسد برمی گردد ، و همچنين به بالا رفتن ادامه نمی دهد؟ آيا علت اين برگشت فشار هوا است از بالا ، يعنی اگر ما اين حركت رادر خلاء ايجاد كنيم نبايد اصلا قطع شود ، چون فشار معاكسی در كار نيست يانه ، علت برگشت اينستكه حركت چون به صورت قسر بوده لذا كم كم بهصورت اول برمی گردد . اتفاقا بوعلی نظريه ای دارد كه با نظريات امروزیخيلی تطبيق میكند و مرحوم آخوند در اواخر مباحث حركت نقل میكند و آناينكه : " لولا مصادمة الهواءالمخروق لوصل الحجر المرمی الی سطح الفلك" . پس حكما معتقدند كه در هر حركتی فاعل مباشر طبيعت است ، هر چند علتبعيد ممكن است چيز ديگری باشد ، مثلا ضربه علت بعيد حركت قسری است .در حركات طبيعی هم كه معلوم است علت مباشر ، طبيعت است و علت بعيدبه اين معنی نداريم ، مگر موجد طبيعت . در حركات نفسانی هم همينطوراست ، در يك موجود ذی نفس مثلا انسان بدون شك از نظر فلاسفه ، مخزناصلی همه افعال نفس است آيا نفس بالمباشره اين افعال را انجام میدهد ؟يا يك سلسله قوا و از آن جمله طبيعت را در استخدام دارد ، مثلا اگر معدهغذا را هضم میكند آيا نفس است كه هضم میكند يا قوه طبيعت است ؟میگويند هر دو ولی نه به معنای مشاركت بلكه به معنای اينكه فاعل قريبطبيعت است و فاعل بعيد نفس است . پس حركاتی كه در حوزه نفس انجاممیگيرد ، در آن موارد هم فاعل قريب طبيعت است . اين مطلبی كه در اين فصل [ فصل 20 ] میگويند در واقع متمم فصل گذشتهاست ، چون بحث فصل گذشته اين بود كه علت حركت بايد متجدد بالذاتباشد و علت پاورقی : 1 - نظريه ميل از نظريات و ابتكارات فلسفی بوعلی است كه نظريه خوبیهم هست . |