بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ترجمه تحریرالوسیله امام خمینی جلد 2, سید محمد باقر موسوى همدانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     TAR00001 -
     TAR00002 -
     TAR00003 -
     TAR00004 -
     TAR00005 -
     TAR00006 -
     TAR00007 -
     TAR00008 -
     TAR00009 -
     TAR00010 -
     TAR00011 -
     TAR00012 -
     TAR00013 -
     TAR00014 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

گفتار در چيزهائى كه بايد در حال احرام ترك شود 
محرمات از اين تروك چيز است : اول : شكار كردن حيوان صحرائى و خوردن گوشت آن(هرچند كه شخص بدون احرام آن راشكار كرده باشد)و نيز اشاره و راهنمائى بهشكارچى و راه را بر شكار بستن و ذبح نمودن جوجه و تخم مرغ را از بين بردن حراماست بنابراين اگر محرم حيوانى را ذبح كند بنابر مشهور آن حيوان ميته خواهد شد واحوط نيز همين است مرغان و همچنين ملخ نيز به حكم صيد صحرائى است و احتياط آن است كهمحرم زنبور هرزه و زنبور عسل را نيز نكشد مگر آنكه قصد نيش زدن داشته باشد و درشكار احكام بسيارى هست كه چون مورد ابتلاء نبود متعرض آن ها نشديم .
دوم : معاشرت با زنان است چه عمل زناشوئى با آنان و يا بوسيدن و چه لمس كردن و چهنظر انداختن به شهوت بكله هر نوع لذت بردن و كامگيرى از آنان ممنوع است .
مساءله 1 - اگر در حال احرام عمره تمتع جماع كند، چه از جلو و چه از عقب و چه بازن و چه با مرد در صورتى كه عالما باشد ظاهرا عمره اشباطل نمى شود و تنها كفاره بعهد اش مى آيد، لكن نزديكتر به احتياط آن است كه اگراين عمل قبل از سعى بين صفا و مروه بوده عمل را تمام كند و دوباره آنرا انجام دهد، و اگربراى عمره مجدد وقت ندارد و از اين هم نزديكتر به احتياط آن است كهسال بعد نيز حج تمتع را اعاده كند و اگر اينعمل بعد از سى بوده تنها كفاره بگردنش مى آيد و اين كفاره بنابراحتياط يك شتر استچه اينكه مرتكب آن عمل فقير باشد وچه غنى .
مساءله 2 - اگر اين گناه را عالما و عامدا در احرام حج مرتكب شود چنانچهقبل از وقوف به عرفات بوده حجش بدون اشكالباطل است و اگر بعد از آن وقبل از وقوف در مشعربوده بنابراقوىباطل است ، پس در اين دو صورت بايد عمل را تمام نمودهسال بعد دوباره آنرا بياورد و نيز كفاره ئى كه عبارت است از يك شتر ذبح كند و اگربعد از وقوف به مشعر بوده در صورتى كه هنوز بيش از نيمى از طواف نساء را انجامنداده حجش صحيح است و تنها بايد كفاره بدهد و اگر بعد از تجاوز از نصف طواف بودهحجش صحيح است و بنابراصح كفاره اى هم بر او واجب نيست .
مساءله 3 - اگر از روى شهوت زنى را ببوسد كفاره اش يك شتر است و اگر بغيرشهوت باشد يك گوسفند هرچند كه در اينجا نيز نزديكتر به احتياط ذبح شتر است واگر از روى شهوت به همسر خودنگاه كند ومنى از او خارج شود كفاره اش بنابر مشهوريك شتر است و اگر بدون شهوت باشد چيزى بر او نيست و اگر به غير همسش نگاه كندو منى از او خارج شود احتياط آن است كه درصورت امكان شترى كفاره بدهد، واگر امكانندارد يك گاو و اگر نه يك گوسفند واگر غير همسر را از روى شهوت لمس كند و منى ازوى خارج شود بايد كفاره بدهد كه نزديكتر به احتياط يك شتر است و كافى بودنگوسفند خالى از قوت نيست و اگر منى از او خارج نشود كفاره اش ‍ گوسفند است .
مساءله 4 - اگر با همسرش كه در حال احرام جماع كند در صورتى كه همسرش ‍ راوادار كرده باشد چيزى بر همسرش نيست و خود او بايد دو كفاره بدهد و اگر همسرش نيزپذيرا و راضى بوده او بايد كفاره خودش را بدهد شوهر هم كفاره خود را.
مساءله 5 - هر عملى كه موجب كفاره است اگر از روىجهل به حكم يا غفلت و يا فراموش كردن حكم سرزده باشد حج و عمره راباطل نمى كند و چيزى به گردن مرتكب نمى آيد.
سوم : از محرمات احرام اجراء عقد نكاح : چه براى خودش باشد و چه براى غير هرچند كهآن غير در حال احرام نباشد، و همينطور شهادت بر عقد و اقامه شهادت بر عقد بنابراحتياطاگر چه آن را در غير احرام متحمل شده باشد هر چند بعيد نيست جواز آن ، اگر محرم براىخودش در حال احرام عقد كند آن نيز بر او حرام ابدى مى شود در صورتى كه علم به حكمداشته باشد ولى اگر جاهل به حكم بوده عقدباطل است ولى حرام ابدى نمى شود گرچه نزديكتر به احتياط حرام ابدى است مخصوصادر صورتى كه با او مقاربت هم كرده باشد.
مساءله 6 - در حال احرام خواستگارى كردن جائز است ولى نزديكتر به احتياط تركآن است و اما رجوع در طلاق رجعى در حال احرام اشكالى ندارد.
مساءله 7 - مرد محل اگر زنى را كه در احرام است به عقد خود درآورد احتياط واجب آناست كه با او جماع و امثال آنراانجام ندهد، و با طلاق از او مفارقت كند و اگر حكم مسئله رامى دانسته بايد او را طلاق دهد و ابدابا او ازدواج نكند.
مساءله 8 - اگر شخصى زنى را براى محرمى عقد كند و محرم با آن زن جماع كند،در صورتى كه هر سه (يعنى محرم و زن و عاقد)حكم مسئله را مى دانسته هر سه بايدكفاره بدهند و كفاره هر يك شترى است و اگر با او جماع نكرده باشد بر هيچيك كفاره نيستو در اين مسئله فرقى نيست بين اينكه عاقد و زن هر دومحل باشند يا هر دو محرم باشند واگر از اين سه نفر بعضى حكم را مى دانسته و بعضىنمى دانسته اند تنها آنكه داناى به حكم بوده كفاره مى دهد و چيزى برجاهل نيست .
مساءله 9 - ظاهرا در احكامى كه گفته شد فرقى بين عقد دائم و عقد انقطاعى نيست .
چهارم : از محرمات احرام بيرون آوردن منى از خود است چه با دست صورت بگيرد و چه بهوسيله ديگرى ، كه اگر چنين كند بايد يك شتر كفاره دهد، و بنابراحتياط بخاطر اينعمل باطل مى شود هرآنچه را كه جماع آن را باطل مى كرد، بهمان تفصيلى كه گذشت .
پنجم : عطر زدن و استعمال بوى خوش : هرنوعش كه باشد حتى كافور به هر نحو كهباشد چه بنحو رنگ كردن و يا ماليدن و يا بخور دادن ، بر بدن باشد يا لباس ،وبراى محرم جائز نيست جامه اى كه داراى بوى خوش است بپوشد و چيز خوشبو چوناجتناب زعفران را بخورد، و اما زنجبيل و دارچين اقوى عدم حرمت آن است هرچند كه اجتناب ازخوردن آنها به احتياط نزديكتر است .
مساءله 10 - بر محرم واجب است كه از خوردن انواع ريحانها يعنى هر گياهى كهبوى خوش داشته باشد اجتناب كند مگر بعضى از اقسام بيابانى آن كانند خزامى(نسترن )كه به طورى كه گفته شده گل آن خوشبوترينگل است و مثل بو مادران و در منه و اذخر و از عطريات بوى خوشى كه به كعبه مى مالند(به نام خلوق كعبه )استثناء شده ، ولى اين حكم براى مامجهول است و لذا نزديكتر به احتياط آن است كه محرم از بوئيدن آنچه به كعبه ماليده اندنيز اجتناب كند.
مساءله 11 - اجتناب از ميوه هاى خوشبو چون سيب وپرتقال واجب نيست ، نه از خودش و نه از بوئيدن آن هر چند كه اجتناب از بوئيدن آن بهاحتياط نزديكتر است .
مساءله 12 - بوى خوشى كه از بازار عطر فروشان صفا و مروه به شام مى رسداستناث شده پس بوئيدن آن جائز است .
مساءله 13 - اگر محرم ناگزير از پوشيدن و ياخوردن و نوشيدن چيزى كه بوىخوش دارد بشود واجب است بينى خود رابگيرد، و جائز نيست بينى خود را از بوى بدبگيرد بله مى تواند از كنار آن فرار كند و دور شود.
مساءله 14 - فروختن عطر و خريدن و بررسى كردن آن براى محرماشكال ندارد لكن واجب است كه از بوئيدن آن اجتناب كند.
مساءله 15 - كفاره استعمال بوى خوش بنابراحتياط يك گوسفند است اگراستعمال بوى خوش را تكرار كند چنانچه بين دواستعمال كفاره اى فاصله شده باشد كفاره نيز تكرار مى شود، وگرنه تكرار نمى شودمگر آنكه استعمال در اوقات مختلف صورت گرفته باشد كه بنابراحتياط كفاره تكرارمى گردد، و اگر در يك زمان تكرار شود بعيد نيست كه دادن يك كفاره كافى باشد.
ششم : از محرمات احرام پوشيدن لباس دوخته است : مانند پيراهن و شلوار و قبا، اينها كهبر خصوص مردان حرام است بلكه جائز نيست پوشيدن چيزى كه شبيه به دوخته استمانند پيراهن بافته شده و لباس ساخته شده از نمد و احتياط واجب آن است كه از پوشيدنچيزى هم كه چون شبكلاه و بند شلوار دوخت اندكى دارد اجتناب شود، بله هميان دوخته كهبراى حمل ونقل نقدينه مورد استفاده قرار مى گيرد استثنا شده .
مساءله 16 - اگر براى بستن فتق خود محتاج به فتق شد كه داراى دوخت استپوشيدنش جائز است لكن احتياط آن است كه كفاره بدهد، و اگر ناچار از پوشيدن جامهداراى دوخت نظير قبا و امثال آن شود پوشيدنش جائز است ولى بايد كفاره بدهد.
مساءله 17 - براى زنان پوشيدن جامه دوخت دار به هر نحو كه باشد جائز استبله پوشيدن قفازين (يعنى دستكش )براى آنان جائز نيست .
مساءله 18 - كفاره پوشيدن جامه دوخته شده يك گوسفند است . پس اگر محرم چندنوع جامه داراى دوخت بپوشد براى هر يك جامه يك گوسفند بايد ذبح كند، و اگرقبل از پوشيدن چند نوع جامه را داخل هم كند وآنگاه همه را به يكباره بپوشد احتياط واجب آناست كه باز براى هر جامه يك گوسفند قربانى كند و اگر در پوشيدن چند جامه ناچارشود پوشيدن آن جائز مى شود ولى كفاره آنها ساقط نمى گردد.
مساءله 19 - اگر محرم جامه دوخت دارى چون پيراهن بپوشد و كفاره اش را بدهد وسپس آنرا از تن درآورده دوباره بپوشد، ويا پيراهن ديگر به تن كند كفاره اى ديگر بهعهده اش مى آيد، و اگر از يك نوع جامه دوخته متعدد بپوشد مثلا چند پيراهن يا چند قباءروى هم بپوشد احتياط آن است كه كفاره را نيز متعدد بدهد هرچند كه اينعمل وى در يك جلسه صورت گرفته باشد.
هفتم : از محرمات احرام سرمه كشيدن است در صورتى كه زينت شمرده شود هرچند كه محرمبا اينكار خود قصد زينت كردن خود را نداشته باشد، و احتياط در ترك مطلق سرمه ايستكه زينت حساب شود اين احتياط را ترك نكند، و اما اگر بوى خوش داشته باشد اقوىحرمت آن است .
مساءله 20 - حرمت سرمه كشيدن اختصاص به زنان ندارد بلكه بر مردان نيز حراماست .
مساءله 21 - در سرمه كشيدن كفاره نيست لكن اگر داراى بوى خوش باشد احتياطواجب دادن كفاره است .
مساءله 22 - اگر محرمى ناچار از كشيدن سرمه شود جائز مى شود.
هشتم : از محرمات احرام : نظر كردن در آئينه است و در اين حكم فرقى بين زن و مرد نيستونيز در ارتكاب آن كفاره نيست لكن مستحب است كه بعد از نظر كردن تلبيه بگويد، واحتياط آنست كه بطور از نظر كردن در آينه اجتناب كند هرچندبه منظور آرايش نباشد.
مساءله 23 - نظر كردن در اجسام صيقل دار و آب صافى كه عكس هرچيز در آن مىافتد اشكال ندارد، وهمچنين نگاه كردن با عينك اگر زدن آن به منظور زينت نباشد بىاشكال است و در غير اينصورت اشكال دارد.
نهم : از محرمات احرام : پوشيدن هر آن چيزى كه روى پاى انسان را بپوشاند: چكمه وجوراب و غير آن ، البته اين حكم مخصوص به مردان است و بر زنان حرام نيست ، و درپوشيدن چنين چيزى كفاره نيست و اگر محرم ناگزير از پوشيدن آن شود احتياط آن استكه روى آن را پاره كند.
دهم : فسوق : فسوق تنها شامل دروغ نمى شود بلكه فحش و مفاخره رانيزشامل است و در ارتكاب آن كفاره اى نيست بلكه تنها واجب است از آن توبه كند و مستحب استچيزى را به عنوان كفاره بدهد كه بهتر كشتن يك گاو است .
يازدهم : جدال : جدال عبارت است از گفتن والله و بلى و الله (نه به خدا وآرى به خدا)و يا هر كلمه و لغتى كه مرادف اين معنى باشد به هر زبانى كه باشد ومنظور گوينده از گفتن آن اثبات و يا انكار مطلبى باشد و سوگند چه به لفظجلال يعنى كلمه (الله )باشد و چه به لفظ ديگر مرادف آنجدال است ، و احتياط آن است كه ساير اسماء خداى تعالى مانند رحمن و رحيم و خالقآسمانها و امثال آنرا نيز ملحق به لفظ جلاله بدانيم و اما قسم خوردن به غير اسماء الهىاز ساير مقدسات ملحق به جدال نيست .
مساءله 24 - اگر محرم در جدال خود صادق باشد در سوگند باراول و دوم كفاره بعهده اش نمى آيد ولى در سوگند سوم يك گوسفند بايد قربانى كند،و اما اگر صادق نباشد و گوسفند و در دو سوگند يك گاو و براى سه سوگند شترقربانى كند بلكه اين خالى از قوت نيست .
مساءله 25 - اگر به دروغ جدال كند و كفاره بدهد و سپس براى نوبت دومجدال كند بعيد نيست كه تنها يك گوسفند واجب شود نه گاو، و اگر دوبارجدال كند يك گوسفند است ، و اگر در همين فرض دوبارهجدال كند كفاره اش يك گاو ديگر است نه شتر.
مساءله 26 - اگر در جدالش صادق باشد و بيش از سه بار جدال كند كفاره اش ‍ يك گوسفند است ، بله اگر بعد از سه نوبت كفاره بدهد و مجددا سهنوبت يا بيشتر جدال كند كفاره اى ديگر بعهده اش مى آيد، و اگر كاذب باشد و ده بار وبيشتر جدال كند كفاره اش يك شتر است ، بله اگر سه نوبت يا بيشتر كفاره بدهد و مجدداجدال كند كفاره اش به همان ترتيب قبلى تكرار مى شود.
مساءله 27 - درجائى كه ضرورت اقتضاء كند كه محرم به اسم جلاله سوگند يادكند مثلا حقى را اثبات و ياباطلى راابطال كند سوگند بجلاله و غير آن جائز مى شود.
دوازدهم : كشتن حشرات بدن : مانند شپش و كك وامثال آن و همچنين حشرات بدن ساير حيوانات و اگر بر بدن نشسته باشد جائز نيستآنرا از بدن بيندازد و يا بجائى نقل دهد كه خودش بيفتد بلكه احتياط آن است كه حتىبجائى هم كه در معرض افتادن است نقل ندهد بلكه احتياط آنست كه بجائى هم كه مكاناول محفوظتر از آن است نقل ندهد و بعيد نيست كه در كشتن آن ها كفاره اى بناشد لكننزديكتر به احتياط آن است كه يك مشت گندم صدقه دهد.
سيزدهم : پوشيدن انگشتر به منظور زينت است پس اگر منظورش استحباب و ثواب بردنباشد ويامنظورش استفاه از خاصيتى باشد كه براى آن ذكر كرده اند اشكالى ندارد واحتياط واجب آن است كه استعمال حناء به قصد زينت را ترك كند بلكه احتياط آن است كهاگر زينت شمرده مى شود از استعمال آن خوددارى نمايد هرچند كه خود قصد زينت را نداشتباشد بلكه حرمت استعمال در اين دو صورت خالى از وجه نيست ، و اما اگرقبل از احرام به قصد زينت و يا بدون آن حنااستعمال كرده و سپس محرم شده باشد اشكالى ندارد هرچند كه رنگ آن باقى مانده باشد.در پوشيدن انگشتر و استعمال حناء كفاره اى نيست هرچند كه احرام است .
چهاردهم : پوشيدن زيورآلات براى زنان است : اگر پوشيدن چيزى زينت شمرده شوداحتياط آن است كه پوشيدن آنرا ترك كند هرچند كه قصد زينت نداشته باشد بلكه حرمتآن خالى از قوت نيست و اما زيورى كه قبل از بستن احرام هميشه استفاده مى كرده اشكالىندارد واجب نيست آنرا درآورد لكن نشان دادن آن به مردان حتى به همسرش حرام است وپوشيدن زيور هرچند حرام است ولى كفاره در آن نيست .
پانزدهم : ماليدن روغن بر بدن است هرچند كه بوى خوش نداشته باشد بلكهاستعمال آن در صورتى كه بوى خوش داشته باشد و بوى آن تا زمان بستن . احرامباقى بماند حرام است و اما درصورت اضطراراشكال ندارد و همچنين
خوردن روغن در صورتى كه بوى خوش نداشته باشد بر محرم حرام نيست و اما اگربوى خوش داشته باشد كفاره دارد و كفاره استعمال آن يك گوسفند است كه حتى درصورت اضطرار نيز بايد ذبح كند واما اگر بوى خوش ‍ نداشته باشد چيزى بعهده اشنمى آيد.
شانزدهم : برطرف كردن موى بدن است چه كم باشد و چه زياد حتى برطرف كردن يكدانه موى را سر و رويش و ساير بدن حرام است چه به تراشيدن باشد و چه به كندن ويا به وسيله ديگر نظير نوره چه از بدن خودش باشد و چه از بدن غير هر چند كه آنغير محرم نباشد.
مساءله 28 - برطرف كردن موى بدن درحال ضرورت چون دفع شپشى كه در آن لانه كرده و دفع موئى كه در چشم روئيده وحدقه را آزار مى دهد اشكال ندارد، و همچنين در افتادن موى سر و صورت در هنگام وضواگر قصد برطرف كردن آنرا نداشته اشكالى نيست .
مساءله 29 - كفاره تراشيدن سر در صورت غير ضرورت بنابراحتياط يكگوسفند است بلكه وجوب آن بعيد نيست و اما درحال ضرورت عبارت است از دادن دوازده مد طعام به شش نفر مسكين به هر مسكين دو مد و ياذبح يك گوسفند و ياگرفتن سه روز روزه است و احتياط آن است كه چنانچه موى سر رابه نحو ديگرى غير از تراشيدن ازاله كند كفاره تراشيدن را بدهد.
مساءله 30 - كفاره كندن ميو زير دو بغل يك گوسفند است و احتياط آن است كه اينكفاره را در كندن موى يكى از دو زير بغل نيز بدهد، و اگر دست به موى خود بكشد و يادانه موى يا بيشتر بيفتد احتياط آن است كه يك كف طعام صدقه بدهد.
هفدهم : پوشاندن سر: با هر چيزى كه سر را بپوشاند هرچند گياه يا حناء وياگل و امثال آن باشد كه بنابراحتياط بايد از آن اجتناب شود، بلكه احتياط آن است كهقسمتى چيزى روى سر خود به نحوى كه سر را بپوشاند نگذارد، و پوشاندن قسمتى ازسر حكم پوشاندن همه آن را دارد، و ظاهرا گوشها جزء سر است وجائز نيست آنها رابپوشاند ولى بند مشك و دستمالى كه هنگام سردرد به سر مى بندد از اين حكم مستثنااست .
مساءله 31 - فرو بردن سر در آب و مايعات ديگر جائز نيست ، بلكه فرو بدنبعضى از قسمتهاى سر مانند گوشها در هر چيزى كه آن را بپوشاند جائز نيست ، وبراى محرم پوشاندن سر هنگام خواب نيز جائز نيست پس اگر غفلتا و يا از روىفراموشى چنين كرد فورا بايد پوشش را بردارد و مستحب است كه در چنين وقتى تلبيهبگويد بلكه احتياط در گفتن آن است ، بله نهادن سر هنگام خواب بر روى متكا وامثال آن اشكال ندارد واما پوشاندن صورت در هيچ حالىمحل اشكال نيست .
مساءله 32 - پوشاندن سر به هر نحوى كه باشد كفاره اش يك گوسفند است واحتياط آن است كه در پوشاندن قسمتى از سر نيز همين كفاره را بدهد و نزديكتر به احتياطآن است كه اگر اين عمل را مكرر مرتكب شد كفاره را نيز مكرر بدهد هرچند كه واجب نبودنشبعيد نيست ، مگر در صورتى كه بين دوبار پوشاندن كفاره بدهد گرچه احتياط در آنبسيار مطلوب است .
مساءله 33 - كفاره وقتى واجب مى شود كهعمل خلاف عالما عامدا صورت بگيرد پس اگرجاهل به حكم بوده ويا از باب غفلت انجام شده و يا آنرا فراموش نموده كفاره واجب نمىشود.
هيجدهم : از محرمات احرام پوشاندن و نقاب آويختن زن به صورت است كه حتى با بادزنهم نبايد صورت را بپوشاند و احتياط آن است كه با چيز غير متعارف چون علف وياگل نيز آنرا نپوشاند قسمتى ازصورت هم حكم همه صورت را دارد بله دست برصورتنهادن اشكالى ندارد و نيز نهادن صورت بر بالش وامثال آن براى خواب مانعى ندارد.
مساءله 34 - بر زن واجب است سر خود را براى نماز بپوشاند، و واجب است مقداركمى از اطراف صورت را نيز به عنوان مقدمه بپوشاند لكن همينكه از نماز فارغ شد واجباست فورا آن پوشش را از صورت بردارد.
مساءله 35 - جائز است به منظور تستر از اجنبى سرانداز خود را طورى سر بيندازدكه صورت وبينى بلكه تا سينه اش را بگيرد و بهتر و به احتياط نزديكتر اين است كهطورى آويزان كند كه به صورت وى نچسبد ولوبه اينكه آن را با دست خود دور ازصورت نگه دارد.
مساءله 36 - در پوشاندن صورت و همچنين چسباندن روپوش بر صورت و فاصلهنينداختن بين آن دو كفاره اى نيست هرچند كه دادن كفاره در هر دو صورت به احتياط نزديكتراست .
نوزدهم : سايه بر سرگرفته براى مردان است نه زنان پس براى زنان جائز است بههر نحو كه باشد سايه بر سر بيندازند و همچنين براىاطفال و در مسئله سايه فرقى نيست بين اينكه محرم درمحمل سرپوشيده باشد به طورى كه سايه بر او بيفكند يا در ماشين و هواپيما وقطار وكشتى سرپوشيده و امثال آن و يا هر مركب ديگرى باشد كه بر او سايه بيندازد، ونزديكتر به احتياط آن است كه در بين راه نيز از سايه كه در اطراف او است استفاده نكندمثلا از پهلوى محمل و در سايه آن راه نرود يا در سايه ديوار كشتى ننشيند هرچند كه جائزبودن آن خالى از قوت نيست .
مساءله 37 - حرام بودن استفاده از سايه مخصوصبحال حركت و پيمودن راه است كه در آن فرقى ميانه سواره و پياده نيست ، و اما اگر درمنزلى فرود آمده مثلا وارد منى و ياعرفات و غير آن دو شده جائز است زير سقف و خيمهقرار گرفته از سايه آن استفاده كند، و نيز درحال رفتن در منزل چتر بر سر بگيرد پس كسى كه در منىمنزل كرده جائز است براى رفتن به قربانگاه چتر بر سر بگيرد و همينطور به رمىجمرات برود، هرچند كه احتياط در ترك اين عمل است .
مساءله 38 - نشستن محرم در حال طى منزل در مركبى چونعمل و ماشين سقف دار چنانچه در شب باشد خلاف احتياط است هرچند كه جواز آن خالى ازقوت نيست بنابراين اگر قرار گرفتن محرم هواپيمائى كه شبانه حركت مى كند جائزاست .
مساءله 39 - اگر به خاطر سرما و گرما و ياباران و ياعذرهاى ديگر ناگزيرشود جايز است در حال حركت از سايه استفاده كند و بايد كفاره بدهد.
مساءله 40 - كفاره استفاده از سايه بنابراحتياط يك گوسفند است هر چند كه معذورباشد و اقوى اين است كه يك گوسفند در احرام عمره و يك گوسفند در احرام حج كافىاست هرچند كه استفاده از سايه را در آن دو مكرر مرتكب شد باشد.
بيستم : بيرون كردن خون از بدن است هرچند كه به وسيله خاريدن و مسواك كردن وامثال آن باشد، و اما بيرون آوردن خون ازبدن ديگرى مثلا از راه دندان كشيدن و حجامتكردن اشكال ندارد همچنانكه بيرون آوردن آن از بدن خود هنگام حاجت و ضرورت اشكالىندارد و در هر حال بيرون آوردن خون كفاره ندارد.
بيست و يكم : گرفتن ناخن و چيدن آن است : چه همه ناخن ها و يا بعضى از آنها، از دستباشد يا پا، باقيچى باشد يا با چاقو و امثال آن ، و احتياط آنست كه ناخن راحتى بادندان و امثال آن كوتاه نكند، بلكه احتياط آن است كه ناخن دست زيادى و يا انگشت زيادى رانيز نگيرد هرچند كه جواز آن باعلم به زيادى آن عضو بعيد نيست .
مساءله 41 - كفاره هر يك از ناخن هاى دست و پا يك مد طعام است به شرطى كه عددناخنهاى دست و پا به ده نرسد، بنابراين اگر از دست نه ناخن و از پا نيز نه ناخنبگيرد بايد هيجده مد طعام بدهد.
مساءله 42 - كفاره چيدن همه ناخنهاى دست يك گوسفند و همه ناخنهاى پا نيز يكگوسفند است ، بله اگر همه ناخنهاى دستها و پاها را در يك مجلس ‍ بچيند كفاره مجموع آنها يك گوسفند است مگر آنكه بعد از چيدن ناخنهاى يكى كفاره آن را داده باشد و سپسناخنهاى آن ديگرى را گرفته باشد كه در اين صورت بايد يك گوسفند ديگر كفارهبدهد، و اگر همه ناخنهاى يكى از آن دو و بعضى از ناخنهاى آن ديگرى را بچيند كفارههمه يك گوسفند است و كفاره بعضى ديگر باقيمانده براى هر انگشت يك مد طعام است واگر همه ناخنهاى يكى را در يك مجلس يا دو مجلس بچيند و همه ناخنهاى ديگر را نيز دريك مجلس و يا دو مجلس ديگر بچيند بايد دو گوسفند كفاره بدهد واگر همه ناخن هاى دستخود را درچند مجلس ‍ بچيند يك گوسفند كفاره مى دهد و همچنين است در چيدن ناخنهاى پا.
مساءله 43 - اگر ناخنهاى دست ويا پاى او كمتر از ده عدد باشد و همه را بچيندبايد براى هر ناخن يك مد طعام بدهد و نزديكتر به احتياط آن است كه گوسفندى بكشد،واگر ناخنهاى دست و يا پاى اوبيش از ده عدد باشد وهمه را بچيند بايد يك گوسفندقربانى كند و بنابراحتياط در صورتى هم كه همه ناخنهاى اصلى خود را بچيند و ناخنعضو زيادى را باقى بگذارد همين حاكم را دارد، و اگربعضى از ناخنهاى اصلى و بعضىاز ناخنهاى زيادى را بچيند براى هر ناخن اصلى يك مد طعام كفاره ميدهد و بهتر و بهاحتياط نزديكتر آن است كه براى هر يك از ناخنهاى زيادى نيز يك مد طعام رابدهد.
مساءله 44 - اگر ناچار شود در اينكه ناخنها و يا بعضى از آنها را بچيند جائزاست و احتياط آن است كه به تفصيلى كه گذشت كفاره بدهد.
بيست ودوم : كندن دندان است كه بنابراحتياط بايد از آن اجتناب كند هرچند كه خونىبيرون نيايد و بنابراحتياط يك گوسفند كفاره بدهد.
بيست وسوم : كندن وبريدن درخت وبوته اى كه در حرم روئيده باشد، بجز چند مورد كهاز اين حكم استنثاء شده :
اول : هر روئيدنى كه در خانه مسكونى او (بعد از آن كه خانه او شده باشد)روئيدهباشد، بنابراين اگر او در خانه اش (كه درداخل حرم واقع است )درختى بكارد و ياچيزى بروياند جائز است آن درخت وبوته راريشه كن نموده و يا قطع كند واما اگر درخت را خود او غرس نكرده باشد نزديكتر بهاحتياط آن است كه از كندن آن اجتناب كند هرچند كه اقوى جواز اينعمل است ، واما در مورد گياهى كه خود او آنرا نكاشته احتياط را ترك نكند، واگر درحرمخانه اى خريدارى كند كه در آن درخت و گياه بوده جائز نيست آن را قطع كند.
دوم : درخت ميوه و خرما است چه اينكه خودش روئيده باشد و ياشخصى آن را كاشته باشد.سوم : اذخر (3) است .
مساءله 45 - اگر درختى را كه قطع و كندنش جائز نيست قطع كند ويا از ريشهدرآورد چنانچه بزرگ باشد بايد يك گاو كفاره بدهد واگر درخت كوچك باشدبنابراحتياط يك گوسفند كفاره بدهد.
مساءله 46 - اگر بعضى از قسمتها درختى را قطع كند اقوى آن است كه قيمت آنراكفاره بدهد و در كندن گياه كفاره اى جز استغفار نيست .
مساءله 47 - اگر محرم به طور متعارف راه خود رابرود و به خاطر حركت او گياهىقطع شود اشكالى ندارد همچنانكه جائز است شتر خود را در صحراى حرم بچراند ولكنخودش گياه را براى شتر نچيند.
مساءله 48 - كسى هم كه در احرام نيست جائز نيست آن درخت و گياهى كه قطع آنبراى محرم حرام است راقطع نمايد.
بيست و چهارم : پوشيدن اسلحه است كه بنابراحتياط محرم نبايد شمشير و خنجر و طپانچهو امثال آن كه جزء آلات جنگ شمرده مى شود را همراه بردارد مگر آنكه ضرورت اقتضاءكند، و برداشتن سلاح بدون پوشيدن آن در صورت پيدا بودن آن كراهت دارد و احتياطترك آن است .
گفتار در طواف  
عمل طواف اولين واجب از واجبات عمره است و آن عبارتست از اينكه انسان هفت بار بهتفصيلى كه مى آيد دور خانه كعبه برگردد و طواف در عمره ركن است يعنى چنانچه تاآخر وقت عمره آنجا انجام ندهد عمره باطل مى شود، چه اينكه عالم به حكم بوده باشدياجاهل ، و وقت فوت آن زمانى است كه وقت تنگ شده باشد به طورى كه اگر بخواهدآنرا و اعمال بعد از آن را بياورد توقف به عرفه را درك نمى كند.
مساءله 1 - كسى كه عمدا عمره خود راباطل كرده احتياط واجب آن است كهاول حج افراد را بياورد و بعد از آن عمره مفرده را و درسال بعد هم دوباره حج برود.
مساءله 2 - اگر سهوا طواف را ترك كند واجب است در هر زمانى كه برايش ‍ ممكنباشد آنرا بياورد، و چنانچه انسان به طواف خود برگشته و طواف را انجام نداده مىبايست در صورتى كه مشقت نباشد برگردد. و طواف را انجام دهد و درصورت مشقت نائببگيرد كه انجام دهد.
مساءله 3 - اگر بخاطر بيمارى و امثال آن قادر برطرف نباشد اگر ممكن استديگرى طوافش بدهد ولو به اينكه او را بر تختى بنشاند و طواف دهد واجب است طواف رابه اين نحو انجام دهد و واجب است به قدر امكان همه امورى را كه در طواف معتبر است رعايتنمايد، و چنانچه امكان طواف دادن نباشد برايش نائب مى گيرند.
مساءله 4 - اگر قبل از طواف سعى بين صفا و مروه را انجام دهد احتياط آن است كهبعد از طواف دوباره سعى كند وهمينطور اگرقبل از طواف نماز طواف را خوانده باشد بعد از طواف واجب است آنرا اعاده كند.
گفتار در واجبات طواف  
واجبات طواف دو قسم است :
قسم اول : شرائط آن است كه چند چيز است .
اول : نيت با همان شرائطى كه در احرام گذشت .
دوم : داشتن طهارت آن از حدث اكبر و اصغر بنابراين طواف جنب و زن حائض و بى وضوصحيح نيست ، و فرقى بين عالم و جاهل و ناسى نيست .
مساءله 1 - اگر در اثناء طواف حدث اصغر از او سر بزند چنانچه بعد از تمامشدن دور چهارم باشد وضوء مى گيرد و سه شرط ديگر را مى آورد و طوافش ‍ صحيحاست ، و اگر قبل از آن بوده احتياط آن است كه با وضوى جديد بقيه طواف را آورده و پساز آن دوباره هفت شوط را اعاده كند واگر در بين طواف حدث اكبر از او سر بزند واجب استفورا از مسجد خارج شده غسل كند و طواف را چنانچه بعد از دور چهارم جنب يا حائض شدهتكميل نمايد واگر قبل از آن بوده از سر بگيرد.
مساءله 2 - اگر از گرفتن طهارت با آب معذور باشد و نتواندغسل يا وضو كند بايد بدل از آنها تيمم كند و نزديكتر به احتياط آن است كه اگر اميددارد قبل از تنگ شدن وقت عذرش برطرف شود تا تنگى وقت صبر كند.
مساءله 3 - اگر در بين طواف شك كند در اينكه وضو دارد يانه ، اگر بعد از تمامشدن دور چهارم باشد بايد وضو گرفته طواف خود را تمام كند و طوافش ‍ صحيح استوگرنه احتياط آن است كه پس از وضو طواف را تمام كرده و دوباره آنرا اعاده نمايد،واگر در بين طواف شك كند در اينكه از حدث اكبرى كه داشتغسل كرده يا نه ؟ واجب است فورا از مسجد خارج شودحال اگر دور چهارم را تمام كرده و شك عارض شده بعد ازغسل سه دور ديگر را انجام دهد و طوافش صحيح است و نزديكتر به احتياط آن است كهدوبارههفت شوط را اعاده كند و اگر شك قبل از تمام شدن دور چهارم عارض شود طواف رابعد از غسل از سرمى گيرد و اگر بعد از تمام شدن طواف چنين شكى بكند به شك خوداعتناء ننموده براى كارهاى بعدش ‍ غسل مى كند.
سوم : از شرائط طواف پاك بودن بدن و لباس است : و احتياط آن است كه از نجاساتىهم كه در نماز عفو شده مانند خون كمتر از درهم و نجاست چيزى كه نماز در آن به تنهائىصحيح نيست مثل شبكلاه و كمربند و حتى نجاست انگشتر اجتناب شود، واما خون زخم و كوركاگر پاك كردنش حرجى باشد عيب ندارد و نزديكتر به احتياط آن است كه اگر اميد داردبعدا بتواند بدون حرج تطهير كند طواف را تاءخير بيندازد، به شرطى كه اين تاءخيرباعث تنگى وقت نشود همچنانكه نزديكتر به احتياط تطهير لباس و يا عوض كردن آناست اگر ممكن باشد.
مساءله 4 - اگر بعد از طواف يقين كند به اينكه درحال طواف لباس و يا بدن او نجس بوده طوافش صحيح است و اگرقبل از شروع به طواف شك داشته باشد در پاكى بدن و لباس جائز است با آن لباسو بدن طواف كند و طوافش ‍ صحيح است مگر آنكه قبلا علم به نجاست داشته و سپس شككند در اينكه تطهير كرده يا خير.
مساءله 5 - اگر در بين طواف لباس يا بدنش نجس شود بايد آن دو را تطهيرنموده باقيانده طواف را بياورد، وهمچنين است اگر نجاستى ببيند واحتمال دهد در همان لحظه پيدا شده (و در ابتداء طواف نبوده ) و اما اگر بداند كه ازاول طواف بوده احتياط آن است كه آن طواف را بعد از تطهير تمام كند و دوباره اعاده اشنمايد، مخصوصا در موردى كه تطيهر طول بكشد، بنابراين احتياط آنست كه نماز طوافرا همن بعد از تمام شدن طواف بخواند آنگاه طواف و نماز را اعاده نمايد و دراحتياط بهتمام كردن طواف و اعاده آن فرقى نيست بين اينكهم دور چهارم را تمام كرده باشد يا نه .
مساءله 6 - اگر طهارت رافراموش كرده وبعد از طواف و يا در بين آن يادش آيداحتياط آن است كه طواف را اعاده كند.
چهارم : اين است كه طواف كننده ختنه شده باشد: اين شرط مخصوص ‍ مردان است و احتياطآن است ه اطفال نيز آن را رعايت كنند بنابراين اگرطفل ختنه نشده اى به امر ولى خود محرم شود و يا ولى او محرمش كند احرامش صحيح استولى طوافش بنابراحتياط صحيح نيست ، پس اگر به احرام حج محرم شده بنابراحتياطزنها بر او حرامند وقتى حلال مى شوند كه طواف نساء را ختنه شده انجام دهد ويا شخصىرا براى طوافش نائب بگيرند، و اگر طفلى ختنه شده به دنيا آمده باشد طوافش صحيحاست .
پنجم از شرائط طواف پوشاند عورت است : اگر بدون پوشش طواف كند طوافشباطل است ودر ساتر معتر است كه مباح باشد زيرا با ساتر غصبى طواف صحيح نيستبلكه بنابراحتياط با هيچ لباسى غصبى صحيح نيست هرچند ساتر عورت نباشد.
ششم رعايت موالات عرفى بين شوطهاى طواف بنابراحتياط: به اين معنى كه بايد بيندورهاى طواف فاصله زيادى كه طواف را از صورت يك طواف خارج سازد نيندازد.
قسمت دوم از واجبات طواف : امورى است كه جز حقيقت آن به شمار مى آيد منتهى بعضى ازآنها از قبيل شرط است (گرچه شرط بودن و يا جزء بودن آن مهم نيست )و آن چند امراست .
اول اينكه شروع طواف از حجرالاسود باشد: و اين واجب به همينحاصل مى شود كه ابتدا طواف از حجرالاسود باشد، چه ازاول آن يا از وسط و يا آخر آن باشد.
دوم اينكه هر دورى را به همان حجرالاسود ختم كند: يعنى همان نقطه اى كه از آنجا آغازكرده بوده و با اين كار يك شوط تمام ميشود و اين دو شرط با شروع از جزئى ازحجرالاسودو هفت بار دور زدن وختم كردن بدانجا كه آغاز كردهحاصل مى شود آنچه بعضى از اهل وسوسه و بعضى ازجهال در حال طواف انجام مى دهند نه تنها واجب نيست بلكه جائز نيست زيرا باعث وهن برمذهب شيعه است بلكه اگر كسى چنين كند در صحت طوافشاشكال است .
مساءله 7 - مكث كردن بعد از هرشوط و همچنين عقب و جلو رفتن كه افراد نادان آنرامرتكب مى شوند نه تنها واجب نيست بلكه باعث توهين مذهب است .
سوم اينكه طواف بايد به سمت چپ بدن انجام گيرد، به اين معنا كه كعبه معظمه درحال طواف سمت چپ طواف كننده باشدالبته واجب نيست كه در تمامى حالات خانه خدا محاذىحقيقى با شانه باشد پس اگر هنگام رسيدن به حجراسماعيل (ع ) اندكى شانه از بيت منحرف شود اشكالى ندارد و طواف صحيح است هرچندكهدر آن لحظه بيت متمايل به پشت او قرار گيرد، همينك دور زدن عرفى باشد كافى است ،وهمچنين اگر اين انحراف هنگام عبور از چهاركنج خانه پيش بيايد كه مادامى كه دور زدنبه نحو متعارف و مانند دور زدن همه مسلمين باشد اشكالى ندارد.
مساءله 8 - احتياط كردن به اينكه در همه حالات خانه كعبه برابر شانه چپ باشدهرچندكه احتياط بسيار ضعيف است و بر مردم نادان و عوام واجب است از اين احتياط اگر باعثشهوت وتوهين مذهب شود احتزار كنند، لكن اگر كسى كه عالم وعاقل است به نحوى آن را رعايت كند كه مخالف با تقيه و يا باعق شهرت نشود اشكالىندارد.
مساءله 9- اگر در بعضى از اجزاء شوطهاى طوافش برخلاف متعارف طواف كند(مثل اينكه در اثر تنه زدن رويش به طرف كعبه و يا پشت به آن برگردد، يا برعكسمتعارف عقب عقب پيش برود) واجب است آنرا جبران نمايد و جائز نيست كه به آن اكتفا كند.
مساءله 10 - اگر دراثر مزاحمت و ازدحام اختيار از او سلب شود وبا فشار جمعيت بىاختيار جلو برود هرچندكه باسمت چپش جلو رفته باشد كافى نيستت و بايدآن مقدار راجبران نموده با اختيار خود انجام دهد و نمى تواند به آن چه انجام يافته اكتفاء كند.
مساءله 11 - طواف به هر نحو انجام يابد صحيح است ، چه پياده و چه سواره چهبا سرعت و چه با كندى ولكن بهتر است كه نه تند برود و نه كند.
چهارم اينكه حجر اسماعيل (ع ) را داخل در طواف كند: يعنى دور كعبه و حجر طواف نمايدپس اگر از داخل حجر و يا روى ديوار آن طوافشباطل و اعاده آن واجب است ، و اگر عمدا چنين كرده باشد حكم كسى را دارد كه طواف خود راعمدا باطل كرده باشد كه گذشت ، و اما اگر سهوا باشد حكم كسى رادارد كه طوافش راسهوا باطل كرده ، و اگر در يكى از شوطها تخلف كرده باشد احوط آن است كه شوط رااعاده نمايد و ظاهرا واجب نيست اصل طواف را اعاده كند هرچند كه به احتياط نزديكتر است .
پنجم اينكه طواف بين بيت و مقام ابراهيم (ع ) باشد: و مقدار فاصله اى را كه بين آن دواست از ساير جوانب رعايت كند، و در هيچ كجا از اين مقدار فاصله تجاوز نكند وبه طورىكه گفته اند فاصله بين آن دو بيست و شش ‍ ذراع و نيم است پس بايد در همه اطراف اينفاصله را رعايت نموده از آن تجاوز نكند.
مساءله 12 - جائز نيست مقام ابراهيم راداخل در طواف كند و آن را دور بزند و اگر چنين كند طوافشباطل مى شود لكن اگر در بعضى از شوطها آنراداخل طواف كرد بايد آن قسمت را دوباره بياورد و نزديكتر به احتياط آن است كه بعدازتمام كردن آن دور دوباره هفت دور را بياورد.
مساءله 13 - محل طواف در پشت حجر اسماعيل به مقدار پهناى حجر كمتر از بيستوشش ونيم ذراع است و به طورى كه گفته اند بيش از شش ذراع و نيم تقريبا باقى نمىماند بنابراين واجب است كه از اين مقدار تجاوز نكند واگر چند قدمى تجاوز كرد دوبارهآنرا در حد نام برده اعاده نمايد.
ششم : اين است كه طواف كننده خارج از ديوار و بنيان كعبه طواف نكند پس اگر روىديوار كعبه طواف كند بايداعاده نمايد همانطور كه اگر روى ديوار حجر طواف كند واجباست آن را جبران نموده آن مقدار را اعاده نمايد و اما دست گذاشتن روى ديوار در سه طرفىكه شاد روان هست در حال طواف مانعى ندارد ولى ترك آن بهتر است .
هفتم : اينكه طوافش هفت شوط شود.
مساءله 14 - اگر قصد داشته باشد بيش از هفت شوط و يا كمتر از آن طواف كندطوافش باطل است هرچند كه همان هفت شوط را بياورد و بنابراحتياطجاهل به حاكم و كسى كه سهو و يا غفلت كرده ملحق به كسى است كه از روى عمد چنين كردهو بايد طوافش را اعاده كند.
مساءله 15 - اگر خيال كند كه مستحب است بعد از هفت شوط واجب يك شوط استحبابىبياورد و از همان اول همين را نيز قصد كند طوافش صحيح است .
مساءله 16 - اگر سهوا طوافش را ناقص بياورد، در صورتى كه از نصف گذشتهباشد وفعل كثيرى انجام نداده باشد اقوى وجوب اتيان به بقيه است وگرنه احتياط آناست كه همان راتمام نموده دوباره طوافش را اعاده كند واگر از نصف تجاوز نكرده طوافخود را اعاده مى كند ولى نزديكتر به احتياط آنست كه هم آن ناقص را تمام كند و هم اعادهنمايد.
مساءله 17 - اگر نقص طواف را بياد نياورد مگر بعد از مراجعت به وطن مثلا،واجباست در صورت امكان براى تجديد طوافش به مكش برگردد و اگر امكان نداشت و ياحرجى بود واجب است براى آنائب بگيرد واحتياط تمام كردن ناقص وسپس اعاده آن است .
مساءله 18 - اگر سهوا بيش از هفت شوط دور بزند در صورتى كه زائد كمتر ازيك شوط باشد همانجا آنرا قطع ميكند و طوافش صحيح است و اگر زائد يك شوط بابيشتر باشد احتياط آن است كه همانرا بقصد قربت تا هفت شوط تمام كند و قصد وجوب واستحباب نكند و سپس دو ركعت نماز طواف اول يا دوم انجام ميدهد و بعد از سعى دو ركعتديگر نماز ميخواند و آنرا نماز طواف غير واجب قرار ميدهد.
مساءله 19 - جائز است طواف مستحبى را بدون عذر قطع كند و همچنين طواف واجب رابنابر اقوى لكن نزديكتر به احتياط آنست كه چنانچه نمى خواهد بلافاصله وقبل از فوت موالات عرفى رجوع نمايد آنرا قطع نكند.
مساءله 20 - اگر طوافش را قطع كند وقبل از فعل منافى حتى فاصله زياد آنرا تكميل كند طوافش صحيح است و اگرفعل منافى آورده اگر قطعش بعد از شوط چهارم بوده احتياط آنست كه آنراتكميل و سپس اعاده نمايد.
مساءله 21 - اگر در بين طوافش عذرى غير اختيارى مانند مرض يا حدث برايش ‍حادث شود اگر بعد از شوط چهارم بوده بعد از رفع عذر همان راتكميل كند و طوافش صحيح است و اگر قبل از آن بوده بايد اعاده كند.
مساءله 22 - اگر بعد از طواف و بيرون شدن از مطاف شك كند دراينكه طوافش ‍زيادتر از هفت شوط شده يا نه به شك خود اعتنا ننموده بنا را بر صحت مى گذارد، واگر در كم بودن آن شك كند همچنين بنا رابر صحت مى گذارد، لكن در صورت دوم بنا رابر صحت گذاشتن اشكالى دارد به همين جهت احتياط ترك نشود، و اگر بعد از انصراف درصحت طوافش شك كند وشك از اين جهت باشد كه آيا طوافش فاقد شرطى و يا واجد مانعىبوده يا نه بنا را بر صحت مى گذارد، هر چند كه ازحال طواف خارج نشده باشد بعد از حفظ بر هفت شوط بدون كم و زياد.
مساءله 23 - اگر بعد از رسيدن به حجرالاسود شك كند در اينكه دورى بر طوافشاضافه كرده يا نه بنا را بر صحت مى گذارد و اگرقبل از رسيدن به آن شك كند كه اين شوط هفتمى است يا هشتمى مثلا طوافشباطل است و نيز اگر در آخر دور يا دراثناء شك كند كه اين هفتمى است يا ششمى يا كمتراز آن طوافش باطل است .
مساءله 24 - كسى كه در عهد شوطهاى طواف كثيرالشك است به شك خود اعتنا نمىكند و احتياط آن است كه شخص موثقى را براى حفظ عدد شوطهاى طوافش موظف كند و ظن درعد شوطها نيز در حكم شك است .
مساءله 25 - اگر در حال سعى يقين كند كه طواف نكرده سعى را قاطع نموده اطرافرا مى آورد و سپس سعى را قطع مى كند و اگر درحال سعى يقين كند كه طوافش ناقص بوده سعى را قطع مى كند وبعد ازتكميل طواف برميگردد و سعى را همانجا كه مانده تمام مى كند و سعى و طوافش صحيحاست ، لكن نزديكتر كند و دوباره اعاده نمايد و همچنين اگر سعيش كمتر از چهار شوط بودهآن را تمام نموده دوباره از سر بگيرد.
مساءله 26 - در حال طواف سخن گفتن و خنديدن و انشاد شعر ضررى بطواف نمىزند لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف قرآن بخواند و يا دعا كند و يا ذكربگويد.
مساءله 27 - واجب نيست در حال طواف صفحه صورت به طرف جلو باشد بلكهجائز است آنرا به طرف راست يا چپ متمايل كند، حتى مى تواند روى را به طرف عقببرگرداند و جائز است طواف را قطع نموده خانه كعبه را ببوسد و دوباره برگشتهشوط خود را از همانجا كه مانده تمام كند همچنانكه جائز است دربين طواف بنشيند و يا طاقباز بخوابد به مقدارى كه موالات عرفى به هم نخورد و اما اگرطول دهد احتياط آن است كه آن طواف را تمام نموده دوباره اعاده كند.

next page

fehrest page

back page