بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تفسیر المیزان جلد 6, علامه محمدحسین طباطبایی رحمه الله علیه ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ALMIZA01 -
     ALMIZA02 -
     ALMIZA03 -
     ALMIZA04 -
     ALMIZA05 -
     ALMIZA06 -
     ALMIZA07 -
     ALMIZA08 -
     ALMIZA09 -
     ALMIZA10 -
     ALMIZA11 -
     ALMIZA12 -
     ALMIZA13 -
     ALMIZA14 -
     ALMIZA15 -
     ALMIZA16 -
     ALMIZA17 -
     ALMIZA18 -
     ALMIZA19 -
     ALMIZA20 -
     ALMIZA21 -
     ALMIZA22 -
     ALMIZA23 -
     ALMIZA24 -
     ALMIZA25 -
     ALMIZA26 -
 

 

 
 


نام كتاب : تفسير الميزان جلد 6

نام نويسنده : علامه طباطبايي رحمه الله عليه



سوره مائده ، آيات 56 و 55
ترجمه آيات
اثبات اينكه اين دو آيه شريفه درباره امام على (ع)نازل شده و متضمن تنصيص بر ولايت و خلافت آن حضرت مى باشد.
بيان آيات
مراد از (ولى ) در آيه شريفه ناصر نيست بلكه ولايت به معناى محبت و دوستىاست
اشكالات بعضى مفسرين معاند بر دلالت آيات شريفه : (انما وليكم الله ...)برولايت اميرالمؤ منين (ع ) و رد آن اشكالات
مواردى كه جمع بر مفرد اطلاق شده است
در صدر اسلام (زكات ) در معناى لغوى(انفاقمال ) به كار مى رفته ، نه در خصوص زكات واجب
معانى و موارد استعمال كلمه (ولايت ) و مشتقات آن
چهار دسته آيات شريفه درباره : ولايت تكوينى خدا، ولايت تشريعى خدا،ولايترسول الله (ص ) و ولايت امام على (ع )
بحث روايتى
(رواياتى درباره صدقه دادن امام على (ع ) انگشترى خود رادرحال ركوع و نزول آيات گذشته در اين شاءن )
حديث ولايت اميرالمؤ منين عليه السلام بر روايت ابوراف ع
سه روايت در شاءن نزول(انما وليّكم الله و رسوله ...) از كتاب تفسير عيّاش ى
حديثى گرانبها از امام هادى (ع ) كه مشتمل بر حديث ثقلين و ولايت اميرالمؤ منين (ع )است
حديث ولايت و فضائل اميرالمؤ منين (ع ) به روايت ابوذر غفارى
روايات ديگى در اين زمينه از مائب اهل سنت
فضائل اميرالمؤ منين از زبان عمروعاص در جواب نامه معاويه !
خاتمه سخن در شاءن نزول دو آيه مورد بجث
سوره مائده ، آيات 66 - 57
ترجمه آيات
بيان آيات
علت نهى از محبت كفار
اگر ايمان به خدا قابل استهزاء باشد، عدم ايمان به خدا و پرستش طاغوت بدترورسواتر است
سرزنش علماء اهل كتاب به جه گنهكارىاهل كتاب و سكوت آنان درمقابل آن معاصى
وجوهى كه در معناى سخن يهود كه گفتند: (يدالله مغلولة )، گفته شده است
معناى جمله : (بليداه مبسوطتان ) و معانى (يد) در موارد اضافه به خداى سبحان
معناى اينكه فرموده : (آنچه بر تونازل شده قرآن بر طغيان و كفر يهود مىافزايد) 48
مراد از: (ما انزل اليهم ) در آيه : (ولو انهماقامواالتوريةوالانجيل و ما انزل اليهم ...)
مؤ ثر بودن اعمال بشر در نظام كون و طبيعت
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيات گذشته درباره وظيفه علماء، دست خدا، امت مقتصده و...)
سوره مائده ، آيه 67
مراد از (ناس ) در آيه شريفه ، يهود نيست و موضوع ماءموريت جديد امرى بسيارمهمو خطير مى باشد.
خطرى كه رسول الله (ص ) از آن نگران بوده خطر جانى نبوده بلكه پيامبر (ص )ازخطر اضمحلال دين بيمناك بوده است
اين احتمال كه آيه در اوايل بعثت نازل شده و مراداز:(ماانزل ) مجموع دين باشد مردود است
اين چه تكليفى است كه لازمه ابلاغ نكردن آن (به تنهائى ) عدمابلاغاصل دين و مجموع آن مى باشد؟
اين تكليف تكليفى بوده حائز كمال اهميتورسول الله (ص ) در ابلاغ آن از ناحيه مسلمين انديشناك بوده است نه از ناحيهكف ار ومشركين
علت نگرانى رسول الله (ص ) از ابلاغ آنچه بدان ماءمور شده است
آن امر مهم و خطيرى كه پيامبر (ص ) ماءمور به ابلاغ آن شده است (ولايت )وجانشينى اميرالمؤ منين (ع ) است
نكاتى كه در آيه شريفه : (يا ايهاالرسول بلغ ماانزل اليك من ربك ) مى باشد
جمله (و ان لم تفعل فما بلغت رسالته ) گر چه صورت تهديدى دارد ولى درحقيقتمبين اهميت موضوع است
معناى عصمت در جمله : (والله يعصمك من الناس )
مفهومى كه كلمه (ناس ) متضمن آنست و مراد از (ناس ) در: (والله يعصمكمنالناس )
دو توضيح لازم درباره معناى جمله : (والله يعصمك من الناس ) و جمله (ان اللهلايهدى القوم الكافرين )
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيه شريفه : (ياايهاالرسول بلغ ...) شاءن نزول آن و ابلاغ ولايت على (ع ) در غدير خم
اشكالات صاحب (المنار) به روايتى در شاءن ولايت اميرالمؤ منين ()
رد اشكالاتى كه صاحب المنار بر روايت فوق الذكر ايراد نموده است
متاءن نزول(ساءلسائل بعذاب واقع ) به روايت طبرسى در مجمع البيان
نام جمعى از صحابه رسول الله (ص ) كه حديث غديررانقل كرده اند
رواياتى ديگر از طرق عامه كه شاءننزول آيه شريفه را داستانهايى مختلفنقل مى كنند
سوره مائده ، آيات 86 - 68
نكته درباره جمله : (لستم على شى ء) در آيه شريفه:(قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء...)
يهود و نصارا فاقد پايگاهى قابل اعتماد براى اقامه دين هستن
اسم و لقب هيچ اثرى در سعادت آدمى ندارد و فقط ايمان به خدا و روز جزاوعمل صالح مايه سعادت است
چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدنپندعاجز گشتند)
بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته اند: (ان الله ثالث ثلثة )
چگونگى اعتقاد به تثليث در ميان عوام نصار
احتجاج بر نفى الوهيت مسيح (ع ) و نيز نفى الوهيت ما در مسيح (بنابريكاحتمال در معناى آيه
استدلال بروجوب عبادت خداى سبحان و عبادت نكردن هر چه جز او
نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد
نكته اينكه در جمله : (مالا يملك لكم ضرا ولا نفعا) و جملات مشابه آن(ضر)قبل از (نفع ) آورده شده است
معناى علو و بيات جايگاه (غدير) نزد قديم يهود
غلو اهل كتاب كه از آن نهى شده اند اين بوده كه انبياء و احبار و راهبان خود را تامقامربوبيت بالا مى برده اند
اعتقاد به پدرى و پسرى از اقوام بت پرست به مسيحيت راه يافته است
علت اينكه نصارا نزديك ترين ملت ها به مسلمين از جهت دوستى معرفى شده اند
وجود علماء و پارسايان بسيار در ميان نصارا و استكبار نور زيدن آنها علت انسبيشترآنان با مسلمين بوده است
بحث روايتى
چند روايت در مورد اقوامى كه به شكل خوك و ميمون مسخ شدند
رواياتى درباره امر به معروف و نهى از منكر و تعليم احكام الهى
رواياتى در ذيل آيه : (ذلك بان منهم قسيسين ...)ونزول آن در شاءن نصاراى حبشه و داستان نجاشى
گفتارى در معناى توحيد از نظر قران
قرآن كريم وحدت عدديه را از پروردگارجل وعلا نفى مى كند
چون خداى تعالى مالك تمامى كمالات و اصيل در هر كمالى است ، اتصاف او بهوحدتو كثرت عدديه محال است
نفى وحدت عددى در سوره توحيد
وحدت خداوند سبحان در توحيدى كه نصارا معتقدند و حدت عددى است كه قرآن منكرآناست
بحث روايتى
(شرح و تفسير سخنانى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد خداى سبحان ، نفىوحدتعددى و نفى حد از ذات اقدس الهى و...)
شرح كلماتى از خطبه اميرالمؤ منين در نهج البلاغه درباره توحيد و صفاتالهى
خطبه ديگرى از كلام نورانى اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه
خطبه نورانى ديگرى از نهج البلاغه و شرح آن
كلام گوهربار ديگرى از مولا اميرالمؤ منين (ع ) در توحيد و صفات خداون د
خطبه ديگرى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد الهى از كتاب احتجاج طبرسى
فرمايش رسول خدا (ص ) درباره معناى توحيد بروايت اميرالمؤ منين (ع )
بحثى تاريخى
(درباره اعتقاد به ودت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على (ع ))
سوره مائده ، آيات 89 - 87
معناى كلمه : (حل ) و مشتقات آن
الزام و التزام به ترك آنچه خدا حلال كرده تعدى از حدود الهى و تجاوز بهسلطنتتشريعى او است
وجوهى كه درباره مراد از اعتداء در جمله : (ولا تعتدوا ان الله لايحب المعتدين )گفتهشده است
سوگندهاى لغو سوگندهاى است كه عقد و التزام نداشته باشد
بيان كفار حنث (شكستن ) قسم
بحث روايتى
رواياتى درباره نزول آيه شريفه : (لاتحرموا طيبات ...) در شاءن جمعىازصحابه پيامبر (ص ) كه امورى را بر خود ممنوع كرده بودند
چندى روايت درباره سوگند لغو
سوره مائده ، آيات 93-90
ده خصوصيت در اين آيات كه تشديد و تاءكيد حرمت شراب را مى رسانند
حقيقت امر در خصوص عمل استخاره
رد يك توهم در خصوص استخاره با قرآن
معناى رجس ...
اشاره به اينكه شيطان بر فكر آدمى در بعضى موارد سلطه دارد و مراد از مجسمشدنشيطان ، مجسم شدن براى فكر ب شر است
وجه اينكه شراب و قمار رجس و عملى شيطانى شمرده شده اند
ميسر (قمار) و مفاسد اجتماعى آن
چگونه شيطان با شراب و قمار بين آدميان دشمنى و كينه ايجاد كرده ، انان را ازذكرخدا و نماز غافل مى سازد
وجوه مختلفى كه در بيان مراد آيه : (ليس على الذين امنوا و عملو الصالحاتجناحفيما طعموا) گفته شده است
وجه بدون اشكال در معناى آيه شريفه
سبب اينكه (تقوا) در آيه شريفه سه بار تكرار شده است
وجوه متعددى كه در توجيه تكرار (تقوا) در آيه شريفه گفته شده است
بحث روايتى
رواياتى متضمن داستانهايى كه منجر به تحريم شراب در اسلام شده است
عمر در حال مستى اشعار كفرآميز مى خواند
نقد و بررسى روايات تحريم شراب در اسلام
با توجه به اينكه قبل از هجرت ، خمر تحريم شده بوده و صحابه از آن مطلعبودهاند اين روايات داراى اشكال هستند
رواياتى ديگر در مورد تحريم خمر و ميسر و انصاب و ازلام
شراب در همه شرايع حرام بوده است
سوره مائده ، آيات 99 - 94
ترجمه آيات
بيان آيات
بيان حرمت صيد در حال احرام
كفاره صيد در حال احرام
توضيح آيه شريفه : (جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس ...)
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيات مربوط به كعبه و شكاردرحال احرام و...)
سوره مائده ، آيه 100
ترجمه آيه
بيان آيه
منشاء قواعد دين ، خبيث يا طيب بودن اشياء عالم است و ملاك بهتر و برتر بودن ،طيببودن است نه بسيار بودن
سوره مائده ،آيات 102 و 101
نهى از پرسش درباره امورى كه خداى تعالى دريچه علم به آنها را با اسبابعادىبسته است
جواب هائى كه در مورد ابهام و اشكال در آهى 6 (لا تساءلوا عن اشياء...) دادهشدهاست
مراد از (اشياء) كه در آيه شريفه سؤال از آنها ممنوع شده ، جزئيات مربوط بهاحكام دين است
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيه : (لا تساءلوا عن اشياء...) و مذمتسؤال كردن بسيار و بيجا)
سوره مائده ، آيات 104 و 103
ترجمه آيات
بيان آيات
معناى (بحيره )، (سائبه )، (وصيله ) و (حامى ) چهار قسم حيواناتى كهدرجاهليت احكام خاصى داشتند
خداى تعالى منزه است از تشريع احكامى خرافى كه مردم خرافى براىبعضىحيوانات جعل كرده اند
تقليد، به معناى رجوع جاهل به عالم ، صحيح و عقلائى است ولىتقليدجاهل از جاهلى ديگر غلط است
بحث روايتى
(رواياتى درباره چهار صنف حيواناتى كه در جاهليت احكام خاصى داشتند و اينكهواضعآن احكام كيست ؟)
سوره مائده ، آيه 105
معناى (هدايت ) و (ضلالت ) و اشاره به اينكه همه راهها به خدا منتهى مىشود
مؤ منين مسؤ ول گمراهى اهل ضلالت نيستند. از ضلالت آنها نهراسند و تحتتاءثيرقرار نگيرند
آيه شريفه : (عليكم انفسكم ...) هيچ منافاتى با آيات مربوط به امر به معروفونهى از منكر ندارد
طريق انسان به سوى خداوند همان نفس انسان است كه به منتهاى مسير مى رسد (وانالى ربك المنتهى )
اين طريق ، طريقى است اضطرارى كه مؤ من و كافر در آن گام مى نهند (انك كادحالىربك ...)
التفات و توجه به اين مسير، تاءثير بارزىدرعمل انسان دارد و عمل صالح منبع استكمال نفس و سعادت آنست
اختلاف مردم در مقام (تذكر) و درك اين حقيقت كه در طريق و مسير (الى الله)هستند
احتمالات ديگرى كه در معناى آيه شريفه : (يا ايهاالذين آمنوا عليكم انفسكم ...)مىرود.
بحث روايتى
بيان علت كلام معصوم (ع ) كه در روايت آمده : معرفت و سير انفسىافضل از معرفت و سير آفاقى است
وجه اشتراك و وجه افتراق معرفت نفس و معرفت آفاقى
علم حاصل از سير نفسى ، ع لم حضورىاستحاصل از سير آفاقى ، علم حصولى است و علم حضورى سودمندتر مىباشد
نمونه اى از فرماشيات ائمه اطهار عليه السلام در اين زمينه
رواياتى درباره معرفت نفس ، و خداشناسى از راه خودشناسى
چند روايت در مورد راه صحيح كسب معرفت حقيقى به خداى تعالى (معرفت خدا بهخدا)
رواياتى در ذيل آيه شريفه : (عليكم انفسكم ..) و بيان اينكه مفاد آن با ادله امربهمعروف سازگار است
بحث علمى
(شامل چند اشاره تاريخى و چند علمى مربوط به نفس درچندفصل
1 توجيه عاميانه (نفس ) در زمانهاى گذشته
2 رخى حوادث و حالات ، آدمى را از خارج نفس بريده ، او را متوجه نفس خود كردهآثارنفسانى را آشكار مى سازند
3 با ترك لذائذ جسمانى و تن به رياضت دادن ، بطور موقت يا مستمر،قدرتشگرفت نفس بارز مى شود
5 تعاليم و دستورات اديان و مسلك هاى مختلف براى تزكيه و تهذيب نفس بارياضتكشيدن و زهد ورزيدن
6 پاسخ به يك شبهه و بيان رابطهبيناعمال و عبادات و رياضت ها و مجاهدات با نفس انسانى
7 پاسخ به اين توهم كه دين همان عرفان است و بيان اينكه معرفت نفس ،طريقاستنه هدف مستقل
كرامات فارق العاده و حوادث عجيب و غريب (اخطار روح و...) و مسئله عدم شناخت نفس
اقسام واصناف كسانى كه به معرفت نفس پرداخته اند
سوره مائده ، آيات 109 - 106
ترجمه آيات
توضيح آيات شريفه راجع به گواه گرفتن هنگام وصيت و حكم شهود غير مسلمانبروصيت
وجه صحيح در معناى جمله : (من الذين استحق عليهم الاوليان ) در آيه شريفه
مراد از (لا علم لنا) كه در جواب پيامبران (ع ) به خدا آمده است نفى مطلق علمنيست
حقيقت علم و تمامى آن نزد خداوند است و بس
جواب پيامبران نوعى تواضع در برابر كبريائى خداوند است
گفتارى در معناى شهادت
اعتبار شهادت در ميان ملل مختلف و در اسلام 296
گفتارى پيرامون معناى عدالت
اعتبار عدلت در شاهد، حكمى است فطرى وارتكازى همگان
مفهوم عدلت در اصطلاح فقه و لسانائمهاهل بيت (ع ) و فرق آن با عدلت به مفهوم اخلاقى آن
گفتارى پيرامون يمين (سوگند)
اعتماد به سوگند مدعى ، به خدا، در شرع اسلام ، ناشى از اعتماد به ايمان افراددرمجتمع اسلامى است
در جوامع مادى امروز، نه تنها سوگند بلكه هيچ قانون و ضابطه ديگرىكوچكتريناثرى ندارد
با اعراض مردم از دين ، احكام دينى منفسخ نمى شوند
پاسخ به اين توهم كه سوگند به غير اسم خدا و نيز خدا را به حق پيامبر (ص )واوليايش قسم دادن شرك است
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيات مربوط به شهادت كافر وشاءننزول آنها)
معناى اين روايت كه قران تماميش تقريب و باطنش تقريب است
توضيح اين روايت كه مرا از (لاعلم لنا) اينست كه ما علمى به ماسواىتونداريم
سوره مائده ، آيات 111 و 110
ترجمه آيات
بيان آيات
بيان و توضيح آيات مربوط به معجزات عيسى (ع )
بحث روايتى
(چند روايت درباره معجزات حضرت مسيح (ع ))
سوره مائده ، آيات 115 - 112
بيان آيات
رد سخن بعضى كه گفته اند مائده نازل نشده ، و بيان عدم انطباق داستان مائدهقرآنبا داستان نان و ماهى در انجى يوحنا
ذكر انواع معجزات انبياء (ع ) و خصوصيت معجزه مائده
و بيان وه تهديد شديد حواريون در ((فمن يكفر منكم ...))
بهترين توجيهى كه در باره مسئول حواريون گفته شده است
وجوه ديگرى در توجيه سخن حواريون
اشكالاتى كه بر يكى از آن توجيهات كه گفته مراد از ((يستطيع )) ((يطيع ))استوارد مى باشد
دلائل و معاذيرى كه حواريون براىدرخواستنزول مائده ذكر كرده اند
نكات و دقائقى كه در دعاى عيسى (ع )براىنزول مائده وجود دارد و
حكايت مى كند از ادب عبوديت او در برابر خداوند سبحان
او وعده صريح خداوند به انزال مائده (انى منزلها عليكم ) استفاده مى شود كهمائدهنازل شده است
بحث روايتى
(رواياتى راجع به مائده سماوى و بررسىرواياتدال بر مسخ خائنين در قضيه مائده )
آيات 120 - 116 سوره مائده
ترجمه آيات
بيان آيات
مورد استعمال عبارت (من دون الله ) در قرآن ، و بيان اينكهخداقابل انكار نيست هر چند در تشخيص اسماء و صفات او =اشتباه شود و بهظاهر انكارگردد.
اعتقاد به الوهيت مريم ، مادر عيسى (ع ) در ميان مسيحيانونقل گفتار صاحب تفسير (المنار) در اين باره
نهايت عبوديت و ادب بندگى در پاسخ حضرت عيسى (ع ) به خداون د
فقط علم خداى سبحن معتبر است و علم و جهل جز او را بها و اعتبارى نيست
حقيقت شهادت را فقط خدا دارا است و اوست كه بر هر چيز شهادت عامه و مطلقهدارد(وانت على كل شى ء شهيد)
نكاتى چند در عبارت : (ان تعذبهم فانهم عبادك وان تغفرلهم فانك انتالعزيزالحكيم )
صدق صادقين (در قول و در عمل ) در آخرت برايشان سودمند خواهد بود
فرق رضايت از عمل با رضايت از عامل و اشاره به معناى رضايت پروردگار از بندهوآثار اين رضايت
بحث روايتى
(رواياتى در ذيل آيات شريفه : (ءانت قلت للناس ...))
توضيح اينكه در حديث آمده : خداوند با يك حرف از خلق خود محجوب شده و شرحىدرمورد اينكه اسم اعظم خداوند از نوع الفاظ نيست
گفتارى پيرامون معناى ادب معناى ادب و بيان اختلاف مفهوم آن با اختلاف مقاصددرجوامع مختلف
اخلاق وصف روح ، و ادب وصف عمل است و ادب ، ناشى از اخلاق مى باشد و ادبالهىانبياء هياءت زيباى اعمال دينى ايش ان است
اسلام سرتاپاى زندگى را داراى ادب نموده است و آن عبارت است از انجامدادناعمال بر هياءت توحى د
اثر عمل در پرورش خود و ديگران ، و بيان اينكه مربى بايد بدانچه به ديگرانمىآموزد ايمان داشته ، عملش مطابق علمش ‍ باشد
مراد از هدايت انبياء (ع ) توحيد ايشان است و امر به اقتداء به هدايت آنان (فبهديهماقتده) امر به پيروى آنان است در عمل
تاءديب الهى انبياء (ع ) از طريق وحى تسديدى و تاءديبى است كه جداى از وحىنبوتو تشريع بوده است
ادب الهى انبياء (ع ) هم شامل ادب نسبت به خداوند مى شود وهمشامل ادب نسبت به مردم (ادب فردى و ادب اجتماعى )
عدم تكلف و استفاده از طيبات و رزق حلال از آداب انبياء (ع ) بوده است
ادب آدم و حوا در دعاى خود: (ربنا اننا ظلمنا انفسنا...) پس از آنكه نهى ارشادىازخوردن درخت را مخالفت كردن د
ادب نوح (ع ) در گفتگويش با خداى تعالى در داستان دعوت فرزندش
ادب ابراهيم (ع ) در احتجاج با قوم خود و در دعا و درخواست هايش از خداون د
مقام ربيع حضرت ابراهيم (ع ) و جايگاه ولاى او نزد تمام اديان توحيدى
درخواست حضرت ابراهيم (ع ) از خداوند در خصوص سرزمين مقدس مكه
دعاى ديگرى از حضرت ابراهيم (ع ) و توجه بر ادبى كه در آن رعايت شده است
ادب اسماعيل (ع ) نسبت به خداوند تعالى
ادب يعقوب (ع ) در كلامش كه گفت : (انما اشكو بثى و حزنى الى الله ...)
ادب در دعاى يوسف صديق (ع ) به هنگامى كه همسر عزيز مصر او را تهديد كرد ودركلام او پس از ديدار پدر
ادب يوسف (ع ) در دعاى ديگرش در زمانى كه خود عزيز مصر شده بود
ادب موسى (ع ) در دعاهايش و بيان اينكه اعتراف آنجناب (رب انى ظلمت نفسى )اعترافبه گناه نيست
دعاى موسى عليه السلام در اولين روز بعثت خود
نفرين موسى و هارون درباره فرعون و فرعونيان
فرق بين دعا و نفرين و بيان آدابى كه موسى (ع ) در نفرين خود به فرعونوفرعونيان رعايت نموده است
توجه به ادب جميلى كه حضرت موسى (ع ) در كلام خود بكار برده است
ادب در دعا وثناى حضرت شعيب ، داوود و سليمان (ع )
ادب در دعاى يونس (ع ) در شكم ماهى
دعاى ايوب و زكريا (ع )
وجوه لطيفى از ادب عبوديت عيسى (ع ) در مقام دعابراىنزول مائده و در مقام تبرئه خود از شرك ورزيدن نصارا
دعائى كه ادب بندگى پيامبر اسلام (ص ) و مؤ منين به آن حضرت را نشان مىدهد
يكى از آداب انبياء (ع ) ادبى بود كه در گفتگوى با قوم خود از طرف پروردگارخودآن را رعايت مى كردند
مقايسه طرز گفتار و رفتار طواغيت همچون فرعون و نمرود، با رفتار و گفتا انبياء(ع)
ادب ديگر انبياء (ع )، ادبى است كه در معاشرت و گفتگو با مردم و در برابر مكذبينومعاندين مراعات مى نمودند
خود را از مردم شمردن و متناسب با ميزان عقلمردم سخن گفتن ، از آداب انبياء (ع ) است
در باطل و در حقى كه آميخته با باطل است ادب نيس ت
نفى امتيازهاى مادى و طبقاتى و بزرگداشتاهل علم و تقوا، از جمله آدابانبياء (ع ) است
بحث روايتى ديگ ر
(شامل يكصدوهشتاد و سه روايت راجع به اوصاف،احوال و و سنن پيامبر گرامى اسلام (ص ))
سيره پيامبر اكرم (ص ) از زبان مبارك امام حسين (ع )
شرح و تفسير كلمات و جملات روايت مشهورى كه درباره جسمىواحوال روحى پيامبر اكرم (ص ) نقل شده است
روايات ديگرى در درباره سيره عملى رسول اكرم (ص )
عبادت پيامبر اكرم (ص ) از ساده روايات
سخاوت حضرت (ص ) و توجه ايشان به امر نيازمندان
رواياتى درباره پاره اى از سنن و آداب رسول الله (ص ) در معاشرت با مردم
از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
آداب آن جناب در سفر
رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن
آداب آن حضرت در خوردنيها و آشاميدنى ها
آداب آن جناب در وضو ساختن و غسل نمودن
از جمله آداب حضرتش در نماز و ملحقات آن
روزه گرفتن آن حضرت
جمله اى از آداب آن جناب در قرائت قرآن و دعا
گفتارى پيرامون بندگى و بنده دارى
اعتبار عبوديت براى خداى سبحان
سلطنت حقيقى و مالكيت واقعى پروردگار منشاء وجوب انقياد موجودات در برابر ارادهاواست
برده گيرى و اسباب آن
سير تاريخى برده گيرى
لغو دو سبب از اسباب بردگى (سلطه و قلدرى ولايت پدر و شوهر) در اسلام
برده گيرى اسراى جنگى در جنگ مسلمين با كفار، در اسلام پذيرفته شده است
راه برده گيرى در اسلام
رفتار و سيره اسلام درباره غلامان و كنيزان و عنايت بسيار به آزاد گشتنبردگان
سير برده گيرى در تاريخ
انديشه الغاى بردگى تا چه اندازه صحيح بوده است
لازمه زندگى اجتماعى ، محدوديت آزادى هاى فردى است
ميزان محدوديت آزادى در اجتماع ؟ و بيان صحت نظر و روش اسلام درباره برده گيرىوانطباق آن با عقل و فطرت
داستان بر انداختن برده گيرى به كجا انجاميد؟
ادامه برده گيرى در قرن حاضر به شكلى جديد (همان آتش و همان كاسه )
برده گيرى قرن بيستم توسط كشورهاى متمدن !
روش اسلام درباره بردگى حكيمانه ترين روش است
بررسى اين سخن كه منشاء انديشه الغاء بردگى ، تساوى حقوق افراد بشربودهاست
وجه علوم تشريع تملك مال براى بردگان و موقت كردن بردگى در اسلام
گفتارى چند در پيرامون عفو و مجازات
1 - معنى جزا چيست ؟:
لزوم وجود سنخيت بين عمل و كيفر و پاداش
كيفر دادن در مقابل جرائم نشان دهنده يك نوع بردگى است
عفو و بخشش ، حد مشروعيت آن و اسبابى كه براى مغفرت در قرآن آمده است : (تو بهوشفاعت )
مراتب عفو كه مترتب است بر مراتب گناه
انواع امر و نهى : جزائى اخلاقى