افسوس كه عمرى پى اغيار دويديم
|
از يار بمانديم و به مقصد نرسيديم
|
سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم
|
جز حسرت و اندوه متاعى نخريديم
|
بس سعى نموديم كه ببنيم رخ دوست
|
جانها به لب آمد رخ دلدار نديديم
|
ما تشنه لب اندر لب دريا متحير
|
آبى بجز از خون دل خود نچشيديم
|
اى بسته به زنجير تو دلهاى محبان
|
رحمى كه در اين باره بس رنج كشيديم
|
رخسار تو در پرده نهانست و عيانست
|
بر هر چه نظر كرديم رخسار تو ديديم
|
چندان كه به ياد تو شب و روز نشستيم
|
از شام فراقت چو سحرگه ندميديم
|
تا رشته طاعت به تو پيوسته نموديم
|
هر رشته كه بر غير تو بستيم بريديم
|
شاها به تولاى تو در مهد غنوديم
|
بر ياد لب لعل تو ماشير مكيديم
|
اى حجت حق پرده ز رخسار برافكن
|
كز هجر تو ما پيرهن صبر دريديم
|
ما چشم به راهيم به هر شام و سحرگه
|
در راه تو از غير خيال تو رهيديم
|
اى دست خدا دست برآور كه ز دشمن
|
بس ظلم بديديم و بسى طعنه شنيديم
|
شمشير كجت راست كند قامت دين را
|
هم قامت ما را كه ز هجر تو خميديم
|
شاها ز فقيران درت روى مگردان
|
بر درگهت افتاده به صد گونه اميديم
|
حجت ثانى عشر
حديث موى تو نتوان به عمر گفتن باز
|
از آنكه عمر شود كوته و حديث دراز
|
به راه عشق تو انجام كار تا چه شود
|
برفت در سر اين كار هستيم ز آغاز
|
بطاق دلكش آن ابروان محرابى
|
كه دور از تو نباشد مرا حضور نماز
|
اگر نه از دل من رسم سوختن آموخت
|
چرا دمى نكند شمع ترك سوز و گداز
|
اگر سعادت جاويد يابدت اى دل
|
نماى شرح حقيقت سخن مگو ز مجاز
|
حديث ليلى و مجنون عامرى بگذار
|
مخوان فسانه محمود غزنوى و اياز
|
مديح مظهر حق مظهر حقايق گوى
|
ثناى حجت ثانى عشر نما آغاز
|
سمى ختم رسل خاتم الائمه كه هست
|
نهان ز ديده و بر حضرتش عيان هر راز
|
سليل خسرو دين عسكرى شه كونين
|
ولى حق شه دشمن گداز و دوست نواز
|
امام منتظر خلق ، مهدى موعود
|
كه هست چشم جهانى به ره گذارش باز
|
پناه كون و مكان صاحب الزمان مهدى
|
ولى و قائم بالسيف شهسوار حجاز
|
خجسته نامش زان بر زبان نمى آرم
|
كه روزگار رقيب است و آسمان غماز
|
ز خوان مكرمتش وحش و طير روزى خوار
|
بشكر موهبتش جن و انس هم آواز
|
به اوج جاهش جبريل عقل مى نرسد
|
به بال شوق كند تا ابد اگر پرواز
|
ز حال مردم و وضع زمانه ناگفته
|
تو واقفى و نباشد به عرض حال نياز
|
در آ، ز پرده و از يك تجلى رخسار
|
غبار شرك ز مرات ماسوى پرداز
|
محيط زنده شود بعد مرگ گر نشود
|
ظهور دولت حق راست نوبت آغاز
|
مهدى جان
مرا به غير تو نبود پناه مهدى جان
|
كه من گدايم و هستى تو شاه مهدى جان
|
در انتظار تو شاها گذشت عمر عزيز
|
نگشت حاصل من غير آه مهدى جان
|
شها فقيرم و مسكين و بر سر راهت
|
نشسته ام به اميد نگاه مهدى جان
|
من عاشقم كه به بينم جمال تو آيا
|
بود به سوى جناب تو راه مهدى جان
|
شها محب تو و دشمن عدوى توام
|
به صدق گفته ام هستى گواه مهدى جان
|
بحق حرمت اجداد خودنما نظرى
|
ز مرحمت به من رو سياه مهدى جان
|
خميده پشت من از بار معصيت شاها
|
نموده ام همه عمر اشتباه مهدى جان
|
اميدوارم چنانم كه لطف تو شويد
|
ز نامه ام اثرات گناه مهدى جان
|
بحق محسن در خون طپيده زهرا
|
طلب نما فرجت از اله مهدى جان
|
اگر كنى سوى طاهائى از وفا نگهى
|
رها شود ز غم از آن نگاه مهدى جان
|
صاحب زمان (ع )
غم مخور روزى ولى و قلب امكان مى رسد
|
مصلح عالم ولى حى سبحان مى رسد
|
در پس پرده بود در انتظار امر حق
|
گر خدا امرى كند آنگه شتابان مى رسد
|
تكيه بر ديوار كعبه مى دهد محبوب حق
|
از دهان در فشانش صوت قرآن مى رسد
|
چون نمى گردد عمل دستور قرآن در جهان
|
بهر اجرا مجرى احكام يزدان مى رسد
|
داد مظلومان بگيرد او ز ظالمها بسى
|
روزگارى آن پناه بى پناهان مى رسد
|
ما مريضيم و دوايى نيست بر درمان ما
|
آن طبيب ما مريضان بهر درمان مى رسد
|
(منتظر) در انتظار مصلح عالم بود
|
شيعيان صاحب زمان روزى فروزان مى رسد
|
يكى به سكه صاحب عيار ما نرسد
به حسن خلق و وفا كس به يار ما نرسد
|
تو را در اين سخن انكار كار ما نرسد
|
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند
|
كسى به حسن و ملاحت به يار ما نرسد
|
بحق صحبت ديرين كه هيچ محرم راز
|
بيار يك جهت حق گذار ما نرسد
|
هزار نقد به بازار كائنات آرند
|
يكى به سكه صاحب عيار ما نرسد
|
دريغ قافله عمر كانچنان رفتند
|
كه گردشان به هواى ديار ما نرسد
|
هزار نقش برآيد ز كلك صنع و يكى
|
به دلپذيرى نقش نگار ما نرسد
|
دلا ز طعن حسودان برنج و ايمن باش
|
كه بد به خاطر اميدوار ما نرسد
|
چنان بزى كه اگر خاك ره شوى كس را
|
غبار خاطرى از رهگذر ما نرسد
|
بسوخت (حافظ) و ترسم كه شرح قصه او
|
به سمع پادشه كامكار ما نرسد
|
در مدح حضرت حجت (ع )
امروز امير در ميخانه توئى تو
|
فرياد رس ناله مستانه توئى تو
|
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
|
آرام توئى تو، دام توئى ، دانه توئى تو
|
آن مهر درخشان كه به هر صبح دهد تاب
|
از روزن اين خانه به كاشانه توئى تو
|
آن ورد كه زاهد به همه شام و سحرگاه
|
بشمارد با سبحه صد دانه توئى تو
|
آن باده كه شاهد به خرابات مغان نيز
|
پيمود به جام و خم و ميخانه توئى تو
|
آن غل كه ز زنجير سر زلف نهادند
|
بر پاى دل عاقل و ديوانه توئى تو
|
ويرانه بود هر دو جهان نزد خردمند
|
گنجى كه نهانست به ويرانه توئى تو
|
در كعبه و بتخانه بگشتيم بسى ما
|
ديديم كه در كعبه و بتخانه توئى تو
|
بسيار بگوئيم و چه بسيار بگفتند
|
كس نيست بغير از تو در اين خانه توئى تو
|
يك همت مردانه در اين كاخ نديديم
|
آن را كه بود همت مردانه توئى تو
|
در استغاثه به حضرت مهدى (عج )
گر قسمتم شود كه تماشا كنم ترا
|
اى نور ديده جان و دل اهدا كنم ترا
|
اين ديده نيست قابل ديدار روى تو
|
چشمى دگر بده كه تماشا كنم ترا
|
تو در ميان جمعى و من در تفكرم
|
كاندر كجا برآيم و پيدا كنم ترا
|
هر صبح جمعه ندبه كنان در دعاى صبح
|
از كردگار خويش تمنا كنم ترا
|
يابن الحسن اگر چه نهانى ز چشم من
|
در عالم خيال ، هويدا كنم ترا
|
گويند دشمنان كه تو بنموده اى ظهور
|
زين اقتراى محض مبرا كنم ترا
|
همچون مويد به تكاپو مگر دمى
|
اى آفتاب گمشده پيدا كنم ترا
|
بخش ششم : حضرت صاحب الزمان (ع ) از ديدگاه قرآن و عترت
تاريخ ولادت امام زمان قائم آلمحمد صلى الله عليه و آله
محل ولادت : شهر سامراء
ساعت ولادت : موقع طلوع فجر.
روز ولادت از ايام ماه : پانزدهم ماه .
ماه ولادت : ماه شعبان المعظم .
سال ولادت : سال 255 هجرى .
مدت عمر و امامت : از حين ولادت تا آن موقعى كه خداى عليم اجازه ظهور دهد.
نام ، لقب ، كنيه :
نام مقدس : محمد، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دنيا از بين نخواهد رفت تامردى از اهل بيت من كه هم نام من است مالك زمين شود.
لقب مبارك : مهدى ، حجت الله ، منتظر، قائم و صاحب الزمان .
كنيه شريف : ابوالقاسم و ابوعبدالله .
محدث قمى مى نگارد: موقعى كه حضرت صاحب الزمان عليه السلام متولد شد به حضرترسول اكرم و على بن ابيطالب و جميع امامان تا پدر بزرگوار خود صلى الله عليهماجمعين صلوات و درود فرستاد.
حسب و نسب حضرت مهدى موعود عليه السلام
از طرف مادرى : محمد بن نرجس فرزند يشوعا فرزند قيصر يعنى پادشاه روم . مادرنرجس از فرزندان شمعون بن صفا كه وصى حضرت عيسى عليه السلام بوده به شمارمى رود.
ده شمائل
خصوصيات بقيه الله الاعظم امام زمان عليه السلام
1. شبيه ترين مردم در خلق و خوى به حضرترسول صلى الله عليه و آله بوده و شمائل اوشمائل آن حضرت مى باشد.
2. چهره اش سفيد درخشنده ، كه سرخى به او آميخته و گندم گون است .
3. پيشانى نازنينش فراخ و سفيد و تابان است .
4. ابروانش به هم پيوسته .
5. بينى مباركش باريك كشيده و بالا آمده كه مختصرى برآمدگى در وسط دارد.
6. گوشت صورت مباركش كم است .
7. بر روى راستش خالى است همچون ستاره اى درخشان .
8. ميان دندانهايش گشاده و به هم پيوسته .
9. چشمانش درخشنده ، و شايد فرورفتگى چشم ها
غيبت صاحب الزمان عليه السلام
امام زمان عليه السلام به امر خداوند داراى دو غيبت بود:
1 - غيبت صغرى ، كه از سال 260 هجرى شروع شد و درسال 329 هجرى قمرى پايان يافت كه تقريبا 70سال مى گذشت (اقوال ديگرى نيز گفته شده است ).
2 - غيبت كبرى ، كه از سال 329 هجرى شروع شد و تا وقتى كه خدا بخواهد و ظهور كندادامه خواهد يافت .
دوران زندگى امام زمان عليه السلام را مى توان در چهار بخش خلاصه كرد:
1 - دوران پدر (حدود پنج سال ).
2 - دوران غيبت صغرى كه با چهار نفر از سفراى خاص خود به ترتيب : عثمان بن سعيد،محمد بن عثمان ، حسين بن روح ، على بن محمد سيمرى تماس داشت و سپس به على بن محمدسيمرى دستور داد كه جانشينى براى خود تعيين نكند.
3 - غيبت كبرى و انتظار آن حضرت و ملاقات بعضى با آن حضرت ... كه امام زمان عليهالسلام در اين زمان زمام امور را به (ولى فقيه ) (مجتهد جامع شرايط) سپرده است .
4 - دوران درخشان ظهور قائم آلمحمد صلى الله عليه و آله و حكومت جهانى حضرت صاحب الزمان عليه السلام .
مهدى موعود در آيات قرآنى
قسمتى از آياتى كه روايات اهل بيت عصمت و طهارت عليه السلامتاويل به ظهور قائم آل محمد، امام زمان عليه السلام شده است .
1 - ولئن اخرنا عنهم العذاب الى امه معدوده .
از امير المومنين عليه السلام روايت شده كه درتاويل اين آيه شريفه فرمود: امه معدوده ، اصحاب قائمآل محمداست كه سيصد و سيزده نفر مى باشند. (74)
و در تفسير عياشى از حضرت صادق عليه السلام روايت مى كند كه فرمود:
خداوند اصحاب قائم ما را در يك لحظه مانند ابرهاى پراكندهفصل پاييز جمع مى كند.
2 - و ذكرهم بايام الله ، (75)
امام محمدباقر عليه السلام فرمود: ايام الله ، سه روز است ، روز قيام قائمآل محمد صلى الله عليه و آله ، روز رجعت ، روز قيامت .
3 - و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون .(76)
يعنى در زبور (حضرت داود پيغمبر عليه السلام ) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتيم كهزمين را بندگان صالح ما به ارث مى برند و اينان قائمآل محمد صلى الله عليه و آله و ياران آن حضرت مى باشند.
4 - الذين ان مكناهم فى الارض اقامواالصلوه و اتواالزكوه و امروا بالمعروف و نهواعن المنكر. (77)
امام محمدباقر عليه السلام فرمود: اين آيه متعلق بهآل محمد صلى الله عليه و آله است ، يعنى دوازده امام عليهم السلام و شخص حضرت مهدىموعود عليه السلام و ياران او كه خداوند آنان را در شرق و غرب جهان جاى دهد، و ديناسلام را غالب گرداند و هر بدعت و باطلى را به وسيله او و يارانش محو كند. و آنچنانعالم در آسايش بسر برد كه اثر ظلم در جايى ديده نشود.(78)
5 - امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء.
امام صادق عليه السلام مى فرمود: اين آيه درباره قائمآل محمد صلى الله عليه و آله نازل شده ، به خدا قسم (مضطر) اوست كه دو ركعت نمازدر مقام حضرت ابراهيم عليه السلام بگذارد و خدا را بخواند، پروردگار نيز اجابتكند.(79)
6 - اقتربت الساعه . (80)
روايت شده كه مقصود ساعت قيام آل محمد صلى الله عليه و آله است . (81)
7 - مدهامتان . (82)
يونس بن ظبيان از امام صادق عليه السلام روايت نموده كه در تفسير اين آيه فرمود: دردولت امام زمان عليه السلام راه ميان مكه عليه السلام راه ميان مكه و مدينه با درخت خرمااتصال يابد.
8 - هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لوكرهالمشركون . (83)
اين آيه نيز درباره قائم آل محمد صلى الله عليه و آله است . ابوبصير مى گويد: ازامام رضا عليه السلام از آيه هو الذى ارسل رسوله بالهدى ...سوال كردم ، فرمود: هنوز موقع تاويل اين آيه نرسيده است ، گفتم : قربانت گردم كهموقع آن فرا مى رسد؟ فرمود: انشاءالله هنگامى كه قائم قيام كند.
9 - الذين يومنون بالغيب . (84)
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس اقرار به ظهور امام زمان عليه السلام كند ايمانبه غيب آورده است .
10 - اعملوا ان الله يحيى الارض بعد موتها.(85)
امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند زمين را با ظهور قائمآل محمد صلى الله عليه و آله زنده مى گرداند، از آن پس كه با كفر اهلش مرده باشد.
11 - و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهمالوارثين . (86)
امام على عليه السلام در تفسير اين آيه فرمود: اينان كه در سرزمين ضعيف گشته اندآل پيغمبرند كه خداوند حضرت مهدى عليه السلام آنها را برانگيزد تا آنان را عزيز ودشمنانشان را ذليل گرداند.(87)
12 - جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا. (88)
يعنى حق آمد و باطل از بين رفت ، زيرا باطل رفتنى است ، امام باقر عليه السلام فرمود:چون قائم ما ظهور كند دولت باطل از ميان مى رود.
13 - و السماء ذات البروج . (89)
اصبغ بن نباته از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: منظوراز آسمان در آيه منم ، و برجها امامان اهل بيت و عترت من هستند، كهاول آنها على عليه السلام و آخرشان مهدى عليه السلام و آنها دوازده تن مى باشند.(90)
14 - لعل الساعه قريب (91)
مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السلامنقل كرده كه منظور وقت ظهور قائم عليه السلام است .
مهدى موعود در احاديث
توجه خوانندگان محترم و عاشقان حضرت صاحب الزمان عليه السلام را به قسمتى ازروايات شيعه و سنى كه درباره حضرت مهدى موعود عليه السلام رسيده است جلب مىنمايم .
1 - رواياتى كه مى گويد: ائمه دوازده تن ،اول آنها امام على عليه السلام و آخر آنان حضرت مهدى عليه السلام است .
91 حديث
2 - رواياتى كه مى گويد مهدى از خاندان پيغمبر است .
389 حديث
3 - رواياتى كه مى گويد مهدى از دودمان على عليه السلام است .
214 حديث
4 - رواياتى كه او را از فرزندان فاطمه زهرا عليهاالسلام مى داند.
192 حديث
5 - رواياتى كه او را نهمين فرزند از اولاد حسين عليه السلام مى دانند.
148 حديث
6 - رواياتى كه او را از فرزندان امام زين العابدين عليه السلام مى داند.
185 حديث
7 - رواياتى كه او را پسر امام حسن عسگرى عليه السلام دانسته اند.
146 حديث
8 - رواياتى كه او را امام دوازدهم و آخرين امام دانسته اند.
136 حديث
9 - رواياتى كه درباره ولادت آن حضرت رسيده است .
214 حديث
10 - رواياتى كه درباره عمر طولانى او رسيده است .
318 حديث
11 - رواياتى كه مى گويد او داراى غيبت طولانى است .
91 حديث
12 - رواياتى كه مى گويد دين اسلام به وسيله او جهانگير مى شود.
47 حديث
13 - رواياتى كه مى گويد شخص مهدى جهان را پر ازعدل و داد مى كند.
123 حديث
14 - رواياتى كه بشارت به ظهور آن سرور داده است . (92)
675 حديث
و اما كتابها، در دو بخش معرفى مى شود، نخست قسمتى از كتابهاى علماى شيعه و سپسكتابهاى علماى اهل سنت .
و اما بخش نخست عبارتند از:
1. اصول كافى كتاب الحجه ..... مولف كلينى (ره )
2. اكمال الدين ..... شيخ صدوق (ره )
3. الارشاد ..... شيخ مفيد
4. خمس رسائل فى اثبات الحجه ..... شيخ مفيد
5. الوجيزه فى الغيبه ..... سيد مرتضى علم الهدى
6. الغيبه ..... شيخ طائفه طوسى
7. البرهان من طول عمر الامام الزمان ..... شيخ ابوالفتح كراچكى
8. الغيبه ..... محمد ابراهيم نعمانى
9. اعلام الورى ..... امين الاسلام طبرسى
10. فصول نصيريه فصل امامت ..... خواجه نصير طوسى
11. الملاحم و الفتن ..... سيد بن طاووس
12. وسيله الفوز و الامان ..... شيخ بهائى
13. المحجه فيما نزل فى القائم الحجه ..... سيد هاشم بحرانى
14. بحار الانوار 54 - 52 - 51 ..... علامه مجلسى
15. اثبات الهدى ..... شيخ حر عاملى
16. موعودى كه جهان در انتظار اوست ..... على دوانى
17. نجم الثاقب ..... حاج ميرزا حسين نورى
18. الصحيفه المهدويه ..... حاج شيخ فضل الله نورى
19. كفايه الموحدين جلد 3 ..... سيد اسماعيل عقيلى طبرسى
20. قيام و انقلاب مهدى ..... شهيد آيت الله مطهرى
در اينجا براى مزيد اطلاع خوانندگان گرامى بخشى از كتابهاىاهل سنت را نيز ضميمه مى كنيم تا معلوم گردد كه عقيده به مهدى (عج ) يك عقيده اسلامى وبين المللى است و منحصر به شيعه نمى باشد و اينك قسمتى از آن كتاب ها:
1. ابراز الوهم المكنون ..... احمد محمد صديق مغربى
2. اخبار المهدى ..... حماد بن يعقوب
3. الارذاعه ..... محمد صديق خان بخارى
4. الاربعين ..... ابونصير اصفهانى
5. البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان ..... متقى هندى - مولفكنزالعمال
6. البيان فى اخبار صاحب الزمان ..... ابوعبدالله محمد بن يوسف گنجى شافعى
7. الرد على من حكم و قضى ان المهدى المنتظر جاء و مضى ..... ملا على قارى حنفى
8. العرف الوردى فى اخبار المهدى ..... جلال الدين سيوطى
9. العطر الوردى ..... محمد نبى محمد بليسى
10. القطر الشهدى فى اوصاف الهدى (منظوم ) ..... شهاب الدين حلوانى
11. المشرب الوردى ..... ملا على قارى حنفى
12. علامات المهدى ..... جلال الدين سيوطى
13. فوائد الفكر ..... يوسف كرمى مقدسى
14. مناقب المهدى ..... حافظ ابونعيم اصفهانى
15. القول المختصر فى علامات المهدى ..... حافظ بن هجر هيثمى شافعى
اين كتاب ها كه بخشى از آنها قبل از تولد مهدى (ع ) تاليف يافته و بخشى در عصرصغرى و مقدارى در عصر غيبت كبرى اين مطلب را به ما مى فهماند كه تا چه حد مسالهمهدويت در بين فرق مسلمين اهميت داشته كه از زواياى مختلف و در اعصار مختلف علماىفريقين به بحث و بررسى پيرامون آن پرداخته اند. (93)
مصلح جهان خواهد آمد
يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر كه اول آنها حضرت آدم و آخر آنها حضرت خاتم الانبيامحمد مصطفى صلى الله عليه و آله مى باشد و دوازده امام كهاول آنها حضرت على عليه السلام و آخر آنها قائمآل محمد حضرت صاحب الزمان صلى الله عليه و آله مى باشد از وجود اقدس امام زمان وغيبت و ظهور و تعداد ياران آن حضرت خبر دادند.
ما فقط اكتفاء مى كنيم به روايت امام صادق عليه السلام .
فضل بن شاذان از علقمه بن محمد حضرمى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كهفرمودند: ائمه دين پس از پيغمبرش دوازده نفرند،اول آنها حضرت على بن ابى طالب عليه السلام و پس از او امام حسن و امام حسين و علىزين العابدين ، محمد بن على الباقر (و من ) جعفر الصادق و من به موسى به جعفر وصيتمى كنم پس از او امام رضا كه در سرزمين خراسان مدفون مى شود، پس از پدرش محمد بنعلى جواد التقى ، و بعد على بن محمد النقى الهادى و پس از او حسن بن على عسكرى وپسر حسن مهدى (صوات الله عليهم ) مى باشد كه چون خروج كند 313 نفر اطراف اوجمع شوند به عدد مردان بدر و چون زمان خروج برسد شمشير او از غلاف بيرون آيد وندا كند اى ولى خدا برخيز و بكش دشمنان خدا را. (94)