بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق از دیدگاه قرآن پیامبر و عترت, سید حسین موسوى راد لاهیجى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     M-150001 -
     M-150002 -
     M-150003 -
     M-150004 -
     M-150005 -
     M-150006 -
     M-150007 -
 

 

 
 

 

fehrest page 

back page 

سه صفت بخل ، هوى و عجب از مهلكات است  
سه صفت را پيامبر گرامى اسلام از مهلكات و موجب هلاكت انسانها معرفى فرموده است واين اوصاف زشت را بايد مسلمانان از خود دور نمايد فرمود: ثلاث مهلكات شح مطاع وهوى متبع و اعجاب المرء بنفسه . (258)  سه صفت براى هر انسانى كه هر سه يا يكىاز آنها را دارا باشد هلاك مى گردد او بخلى كه شخص مطيع منقاد آن باشد دوم هواى نفسىكه آدمى را از فرمانش پيروى نمايد، و سوم آنكه شخص خود را و همچنين كارهاى خود رابا چشم غرور و اعجاب بنگرد.
عجب و داستانى بزنطى و صعصمه بن صوحان  
بزنطى از اصحاب آقا على بن موسى الرضا عليه السلام بود مى گويد شبى حضرترضا عليه السلام دراز گوش خود را براى من فرستاد كه به محضرش شرفياب شوم ،در محلى بنام (حربا) حضورش رسيدم ، تمام شب را با آن حضرت بودم بعد شام آوردند وپس از صرف شام به من فرمودند: مى خوابى ؟ عرض كردم : بلى ، دستور داد بسترآوردند، حضرت بر خاست تا از پشت بام بزير رود، فرمودند: خداوند شب را با عافيتبگذراند. وقتى حضرت رفتند با خود گفتم من امشب از اين بزرگمرد به كرامت دستيافتم كه هرگز احدى به آن نايل نشده است ناگاه صدائى را شنيدم كه گفت : اى احمد وندانستم كه صاحب صدا كيست چون نزد من آمد ديدم يكى از خدمتگزاران امام است ، به من گفت: مولاى خود را اجابت كن ، برخاستم كه از پله هاى بام با زير روم ديدم كه امام از پله هابالا مى آيد، چون به من رسيد فرمود: صعصمه بن صوحان از اصحاب على عليه السلامبود بيمار شد و حضرت به عيادتش رفت وقتى خواست از نزد او برخيزد فرمود: اىصعصمه عيادت مرا مايه افتخارت قرار ندهى در فكر خودت باش ، امام رضا عليهالسلام به بزنطى فرمود: هم اكنون جريان صعصمه براى تو پيش آمده است مواظب باشكه آرزو غافلت نكند و انديشه عجب در تو راه نيابد سپس حضرت امام بزنطى راخداحافظى نمودند و او را به حال خود گذاردند. (259) 
واكنش خود بزرگ بينى !!  
امام على عليه السلام فرمود: بالرضا عن النفس تظهرالسوات و العيوب ، صفت ناپسنداز خود رضائى وسيله آشكار شدن زشتى ها و عيوب آدمى است . و در همين مورد مى فرمايد:من رضى عن نفسه ظهرت عليه (260)  المعايب . آن كس كه گرفتار از خود رضائى استزشتى ها و قبايح وى آشكار مى گردد. در يك بيانيه ديگر حضرت امام عليه السلامفرمود: رضا العبد عن نفسه مقرون بسخط ربه . حضرت على عليه السلام فرمود: خوىناپسند از خود رضائى و خودپسندى آدمى را به سخط و خشم پروردگار مبتلا مى سازد.در روايت آمده است : من رضى عن نفسه كثر الساخط عليه . هر كس از خود راضى و خودپسندباشد مردم نسبت به او بيشتر دشمنى و غضب مى نمايند. بنابراين از بيماران اين بيمارىهاى مهلك كه هم هلاكت معنوى و هم جنسى و جان آدمى را نابود مى كند از آن بپرهيزيم .
خودبزرگ بينى دليل ضعف عقل است
من كلمات على عليه السلام ، قال اعجاب المرء بنفسهيدل على ضعف عقله . حضرت على عليه السلام فرمود، خود بزرگ بينى واعمال ناچيز خود را بزرگ تصور كردن دليل بر ناتوانى عقلى و ضعف و سستى درايت ودرك او مى باشد. انسان عاقل اثر وضعى عبادت و كارهاى شايسته خويش را با عجب وخودستائى و خودبزرگ بينى و تكبر ضايع ننموده و ثواب اخروى خود را با صفتخودپسندى از دست نمى دهد
اخلاق غش و تقلب 
تقلب و گول زدن مردم مسلمان از بدترين اخلاق و شيوه زشت زندگى است و تماممعاملاتى كه بر اين اساس انجام مى گيرد از نظر فقه و احكام اسلامى محكوم به بطلانو اصل معامله نيز حرام و نامشروع مى باشد.
كسى كه با مسلمانان غش و حيله كند مسلمان نيست  
قال رسول الله عليه السلام : لرجل يبيع التمرفقال يا فلان اما علمت انه ليس من المسلمين من غشهم (261) رسول اكرم عليه السلام به مردى كه خرما مرغوب در روى خرماى نامرغوب چيده بود تامشترى را جلب كند ولى موقع توزيع و تحويل از قسم نامرغوب به مشترى مى داد.فرمود: فلانى آيا نمى دانى مسلمان نيست كسى كه در معامله با آنان خيانت نمايد و تقلبكند. اين كارها در زمان ما بسيار رخ مى دهد كه صاحبان حرف ومشاغل اجناس خويش را از بهترين جلوه مى دهند وقتتحويل بدترين را ميريزد و جاى هيچگونه اعتراض هم براى مشترى باقى نمى گذارد واين نيز غش در معامله و نظير خرما فروش زمان پيامبر عليه السلام است . پيامبر عليهالسلام فرمود: لا يحل لا حد يبيح شيا الا بين ما فيه و لايحل لمن علم ذالك الا بينه (262)  حلال نيست براى كسى كه چيزى را بفروشد مگرآنكه نقائص موجود را به مشترى بيان كند. به دو روايت در غش با مسلمين توجه فرمائيد:
غش و تقلب با مسلمان يهودى محشور مى گردد  
قال النبى عليه السلام من غش مسلما فى شراء او بيع فليس منا و يحشر يوم القيامهمع اليهود لادهم اغش الخلق للمسلمين (263)  كسى كه با مسلمانى در خريد يا يافروش خيانت نمايد و تقلب كند از ما نيست و در قيامت با يهوديان محشور مى گردد، زيرايهوديها نسبت به مسلمانان خائن ترين و متقلب ترين مردم هستند. و پيامبر اكرم عليهالسلام فرمود: نهى عن سوب اللبن بالماء اذا اريد به البيع لانه يكون غشا (264)  شير را وقتى براى فروش عرضه مى كنيد با آب مخلوط ننمائيد زيرا اين كارغش در معامله و حرام است . پيامبر خدعه و كلاه سر كسى گذاشتن را چنين محكوم كرده و مىفرمايد: من غشنا فليس منا، المكر و الخداع فى النار. (265)  هر كس با ما يعنى با ملتاسلام نادرستى و كلاهبردارى كند از ما نيست يعنى مسلمان نيست مكر و خدعه مكار و خدعه كاردر جهنم است . كه در جاى ديگر فرمود: المكر و الخديعه و الخيانه فى النار. (266) مكر و فريب كارى و خيانت (مكر كننده و فريب دهنده و خيانت كننده ) در جهنمند. بنابراينمسلمانان از وقاهت و زشتى اين اوصاف بپرهيزند كه ثمره ايناعمال آتش جهنم است ، و فوائدى جز آتش ندارد.
قلب مسلمان از غش سه چيز منزه است  
قال نبى اكرم عليه السلام فرمود: ثلاث لايغل عليهن قلب امرء مسلم ، اخلاص العمل لله و النصيحه لائمه المسلمين و اللزوم لجماعتهم (267)  در ضمن خطبه و سخنرانى در مسجد خفيف ، پيامبر فرمودند: سه چيز استكه قلب شخص مسلمان بايد نسبت به آن منزه از غش و چقدر كينه باشداول آنكه اعمال دينى را با خلوص نيت و عارى از هر شائبه اى انجام دهد. دوم آنكه نسبت بهپيشوايان دين و ائمه مسلمين پندپذير باشد و مودت و محبت خالصانه نسبت به آنها داشتهباشد. سوم آنكه از جمعيت مسلمين جدا نشود و وحدتشان را حفظ كنند و موجبات تفرق وپراكندگى را فراهم نياورند.
اخلاق اسلامى ايجاب مى كند كه مسلمان بايد داراى چنين خصوصيات سالم و شايستهباشد.
اخلاق رياكارى و تظاهر 
شايسته است ريا و خودنمائى در عبادات و كارهاى خيرى كه مسلمان براى خدا بايد انجامدهد از غير خدا مخفى دارد، و در دل اين عمل شايسته را فقط براى خداوند انجام داده و اجرا وپاداش را از او بخواهند نه از غير او.
ريا در عبادت شرك به خداوند است  
اراده كردن غير خدا در عبادت رياء محض است ، به ترجمه متن حديث توجه فرمائيد:
حضرت صادق عليه السلام فرمود: از رسولاكرم صلى الله عليه و آله سئوال شد: فرداى قيامت نجات در چيست ؟ فرمودند: با خداوندخدعه نكنيد كه با شما خدعه مى كند و ايمانتان رازايل مى نمايد. و خدعه كننده بفهمد، با عمل خود، خويشتن را فريب مى دهد.
آن مرد به حضرت رسول صلى الله عليه و آله عرض كرد: يك انسان با خداوند چگونهخدعه مى كند؟
فرمودند: به چيزى كه خداوند امر فرموده عمل مى نمايد ولى در ضمير خود غير خدا رااراده مى كند، از اين كار بپرهيزيد و از ريا اجتناب نماييد كه ريا شرك به خداوندمتعال است ، شرك در عبادت غش و خيانت در پرستش باريتعالى آنقدر مهم است كه اگركسى مشرك بميرد به صريح قرآن شريف در قيامت مغفرت الهىشامل حالش نمى شود. (268) 
تاءمين خانواده در راه خدا عبادت است  
تمامى اعمال بشر وابسته به نيت اوست ، روايت است مردى بهرسول اكرم گذر كرد، اصحاب و ياران محضر آن حضرت او را مردىفعال و قوى يافتند، به آن حضرت عرض كردند: چه خوب بود اين شخص نيرو ونشاطى را كه دارد در راه خداوند مصرف مى نمود و براى او فعالت مى كرد.
قال صلى الله عليه و آله : ان كان خرج يسعى على ولده صغار فهو فىسبيل الله ، و ان كان خرج يسعى على ابويه شيخين كبيرين فهو فىسبيل الله ، و ان كان خرج يسعى على نفسه يحبها فهو فىسبيل الله ، و ان كان خرج يسعى رياء و مفاخرة فهوسبيل الشيطان .(269) 
حضرت در پاسخ يارانش فرمود: اگر سعى وعمل او براى اداره فرزندان صغيرش باشد كار او در راه خدا است ، اگر سعى وعمل او براى پدر و مادر پيرش باشد كار او در راه خدا است ، اگر سعى وعمل او براى تاءمين زندگى شرافتمندانه و حفظ آبروى خود باشد كارش براى خدا است، اما اگر كار و كوشش مى نمايد و انگيزه او درعمل رياكارى و فخر نمودن بر دگران باشد كار او براى شيطان است .
بنابراين سعى و تلاش انسانها در امور غير عبادى را نمى توانحمل به گناه يا حرص و آز دانست كه كار براى تاءمين زندگى زن و فرزند و والدين وآبروى خويش از عبادت و در راه خدا محسوب مى گردد. اما اگر زياده طلبى و خانه فخربنا نمودن و بر مركب فخر سوار شدن ريا و تظاهر و اين كار، كار شيطان اوست و ازشيطان است .
از اهل ريبه و بدعت تبرى بجوئيد  
قال رسول الله صلى الله عليه و آله اذا رايتماهل الريب و الدع من بعدى فاظهروا البرائة منهم و اكثروا من سبهم والقول فيهم و الوقيعة و بارزوهم كيلا يطمعوا فى الفساد بالاسلام و يحذرهم الناس ولا يتعلمون من بدعهم يكتب الله لكم بذالك الحسان و يرفع لكم به الدرجات فى الاخرة .(270) 
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى بعد از مناهل ريبه و بدعت را ديديد علنا از آنان تبرى بجوئيد، و به بدى يادشان كنيد و به رنجو دهشتشان بيندازيد تا آنكه به فساد در اسلام نكنند، لازم است مردم از آنان حذر نمايند واز بدعتشان چيزى نياموزند خداوند اين رفتارتان را ثواب و حسنه در صفحه حسنات شماثبت مى كند و درجات شما را بالا مى برد.
خانه ريا ساختن طوق آتشين به گردن افكندن است  
در اسلام تنها ريا در عبادت كار خير نيست ، بلكه در بنا و عمارت نيز مصداق دارد، و درحقيقت هم در سيرت تظاهر و تبلور دارد هم در صورت از شئامت و مذمت خاصى برخوردار مىباشد.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه خانه اى را به منظور ريا وتظاهر به رخ مردم مى كشد و خانه ريا مى سازد همان خانه در قيامت بصورت طوق آتشينبر گردنش افكنده مى شود و با همان طوق به جهنم مى رود مگر آنكهقبل از مرگ توبه كند. آن لكه تاريك را از صحنهاعمال خود بزدايد و از ميان ببرد. قيل يارسول الله : كيف يبنى رياء و سمعه : قال يبنى فضلا على ما يكفيه اتصاله علىجيرانه و مباهاة لا خوانه (271)  گفتند: چگونه خانه ريا مى سازد؟ فرمود: خانهمى سازد بيش از نيازمندى و احتياج خود و هدفش در اين كار اينست كه درمقابل همسايگان بلند پروازى كند و به برادران دينى خود فخرفروشى نمايد. اگركسى به بيش از يك خانه و يا به بيش از چند اطاق نيازمند نيست خانه اى به وسعت چندخانواده مى سازد و تزئينات كذائى و اتومبيل چنانى سوار مى گردد بر خانه واتومبيل آتشين سوار شده و خود با دست خويش مبادرت به سوختن خويش مى نمايد.
در عبادت خدا به هيچ وجه ريا كارى مكن  
از وصاياى پيامبر خدا عليه السلام به اباذر غفارى مى خوانيم : يا اباذر اعبد الله كانكتراه فان كنت لا تراه فانه يرك . (272)  اى اباذر خدا را چنان بندگى كن كه گويااو را مى بينى زيرا اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند. اگر مؤ من يقينش به خداكامل باشد در عبادت خدا بايد معبود را ببيند وقتى بنده معبود خود را درحال عبادت ببيند هرگز غير معبود را بنظر مى آورد. در تظاهر و ريا به اين اشعار توجهنمائيد:

وى را نتوان يافت به تسبيح و نماز
تا بتكده از بتان تو خالى نكنى
معبود خودى و عابد خويشتنى
زيرا كه براى خود كنى هر چه كنى
گفتم صنما مگر كه جانان منى
اكنون كه همى نگه كنم جان منى
بى جان (مرتد) گردم ار ز من برگردى
اى جان جهان تو كفر و ايمان منى
(273)  مراد اين است كه هر عبادت و هر كار خير صرفا بايد براى خدا انجام پذيرد وهيچ به خود و براى خود نبايد انديشيد، والا همه عبادات ، پرستش خويش است نه معبودحقيقى و سعى كنيم كه از تمامى ناخالصى بدرآئيم .
اخلاق دروغگويان 
دروغ صفت فوق العاده زشتى است ، كه روى دروغگويان را سياه مى گرداند و دروغگويانبى انصاف ترين و بى مروت ترين انسانهاى عالمند.
دروغگو ناجوانمردترين انسانها است  
ناجوانمردترين انسانها دروغگو و مكذبينند.رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اقل الناس مروة من كان كاذبا. ناجوانمردترينمردم از نظر مروت و انصاف دروغگو مى باشد. حضرت على عليه السلام در مذمت دروغ ودروغگو مى فرمايد: لا سوء اسوء من الكذب . هيچ كار ناپسند و زشتى و زشت از دروغنيست . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بزرگترين كبائر گناه دروغ است ، بهاصحاب چنين فرمودند: الا اخبر كم باكبر الكبائر، الاشراك بالله و عقوق الو الدينو قول الزوراى الكذب (274)  شما را آگاه نمايم به بزرگترين گناهان كبيره ؟و آنها عبارتند از شرك به خداوند تبارك و تعالى و بدرفتارى با پدر و مادر وگرفتار عاق آنان شدن و گفتن سخن دروغ است .
امام حسن عسگرى عليه السلام دروغ را كليد همه ناپاكيها دانسته و فرمود: حطت الخبائثفى بيت و جعل مفتاجه الكذب . (275)  تمام ناپاكيها در آن خانه ايست كه كليد آن دروغو دروغگوئى است .
با تقواباش هر چه شنيدى نقل مجالس مكن  
حسبك من الكذب ان تحدث بكل ما سمعت . (276) رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بر دروغگوئى تو همين بس كه هر چه شنيدىنقل كنى .
از جدى و شوخى دروغ بپرهيزيد 
عن على عليه السلام : لا يجد عبد حقيقه الايمان حتى يدع الكذب جده و هزله (277)  هيچگاه بنده به حقيقت ايمان نمى رسد مگر آنكه دروغ را چه جدى باشد چهشوخى ترك نمايد
عادت به دروغ فقر مى آورد  
قال على عليه السلام اعتياد الكذب يورث الفقر. عادت به دروغ و دروغ گوئى سببفقر و پريشانى است . در مذمت و بيمارى دروغ حضرت على عليه السلام مى فرمايد: علهالكذب اقبح عله . بيمارى دروغ قبيح ترين بيمارى است . در يك بيانيه حضرت امير عليهالسلام ما را از برادرى و مواخاه با كذاب بر حذر مى دارد و مى فرمايد:للرجل المسلم ان يجتنب مواخاه الكذاب . بر مرد مسلمان لازم است كه از رفاقت و برادرى بادروغگويان اجتناب كند. از امام باقر عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: الكذب هو خرابالايمان . دروغ بنيان و اساس ايمان را خراب مى كند. و امام موسى كاظم عليه السلام مىفرمايد، ان العاقل لا يكذب و ان كان فيه هواه . شخص خردمند دروغ نمى گويد اگر چهبوسيله دروغ به خواهشهاى نفسانى خود برسد يعنى اگر براى دروغ فوائدى هم باشدهرگز عاقل و خردمند دچار آن نمى گردد.
دروغگوئى تحمل خفت و حقارت است  
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: لا يكذب الكاذب الا من مهانه نفسه . (278)  شخصدروغگو دروغ نمى گويد مگر به سبب پستى و حقارت كه در دروغ خود احساس مى نمايد.از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيدند: يكون المومن جبانا؟قال نعم قيل و يكون بخيلا؟ قال نعم قيل و يكون كذاباقال لا؟ آيا ممكن است مؤ من ترسو و جبون باشد؟ بلى : گفتند ممكن استبخيل باشد بلى سئوال كردند ممكن است مؤ من دروغ بگويد پيامبر اكرم صلى الله عليهو آله فرمودند: نه ! مؤ من هرگز دروغ نمى گويد.
روى و صورت دروغگو سياه است  
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اياك و الكذاب فانه يسود الوجه . از دروغگوبپرهيزيد و اجتناب كنيد چرا كه دروغ رو سياهى مى آورد و آبرو مى برد يا روى دروغگودر قيامت سياه مى گردد. حضرت على عليه السلام فرمود: لو تميزت الاشياه لكانالصدق مع الشجاعه و كان الجبن مع الكذب . از نظر روانشناسى هر گاه مردم اشياءرا از همديگر تميز دهند و رده بندى كنند صدق و راستى با صفت شجاعت است و جبن وترس با دروغ مى باشد. حسن ختام كتاب به مذمت و شئامت و محكوم كردن دروغ ودروغگويان انجاميد چرا كه دروغگو هرگز ايمان ندارد و در دروغگوئى خود خدا و پيامبر واولياء خدا را نمى بيند، و همه حقائق را فراموش مى نمايد از تمامى اقشار مسلمين و مؤ منينبه مطالعه دقيق اين كتاب بسيار مهم اخلاقى توصيه مى نمائيم وعمل به دستورات اخلاقى آن را نصب العين خود قرار داده و به سخنان خدا و پيامبر واهل بيت عليهم صلواة المصلمين عشق بورزيد و به آنعمل كنيد تا سعادتمند دنيا و آخرت باشيد.
و آخر دعوانا ان الحمد لرله رب العالمين
والسلام على من اتبع الهدى السيد حسين موسوى راد لاهيجى
اسفند ماه 1379 در آستانه عيد سعيد غدير خم

fehrest page 

back page