بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب حلیة المتقین, علامه محمد باقر مجلسى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     HILAT001 -
     HILAT002 -
     HILAT003 -
     HILAT004 -
     HILAT005 -
     HILAT006 -
     HILAT007 -
     HILAT008 -
     HILAT009 -
     HILAT010 -
     HILAT011 -
     HILAT012 -
     HILAT013 -
     HILAT014 -
     HILAT015 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

فصل پنجم : درآداب نماز و دعا در شب زفاف و در وقت مقاربت زنان 
در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر منقول است كه چون عروس را بنزد تو بياورندبگو كه پيش از آن ، وضو بسازد و تو هم وضو بساز و دو ركعت نماز بكن و بگو كه اورا نيز امر كنند كه دو ركعت نماز بگذارد پس حمد الهى بگو و صلوات بر محمدوآل محمد بفرست پس دعا كن و امركن آن زنان را كه با او آمده اند آمين بگويند و اين دعابخوان :اَللّهُمَّ ارْزُقْنى اءلْفَها وُ وُدَّها وَ رضاها وَ ارْضِنى بِها وَاجْمَعْ بَيْنَنابِاَحْسَنِ اِجْتِماعٍ وَ اَنَسَ اِئْتِلاف فَاءَنَّكَ تُحِبُّ الْحَلالَ وَ تَكْرَهُ الْحَرامَبعد از آنفرمود كه بدان الفت از جانب خداست و دشمنى از جانب شيطان است و ميخواهد كه آنچه راكه خدا حلال گردانيده مكروه طبع مردم گرداند.
در حديث حسن از حضرت امام جعفر صادق عليه السلاممنقول است كه چون در شب زفاف بنزد عروس بروى موى پيشانيش را بگير و روبقبله آورو بگو اَلّلهُمَّ بِاَمانَتِكَ اَخَذْتُها وَ بِكَلِماتِكَ اِسْتَحْلَلْتُها فَاِنْ قَضَيْتَ لى مِنْهاوَلَدافَاجْعَلْهُ مُبارَكا تَقيا مِنْ شيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَلا تَجْعَلْ لِلشَّيطانِ فيهِ شَرَكا وَلانَصيبا.
در حديث معتبر ديگر از آنحضرت منقولاست كه دست بر بالاى پيشانيش بگذار و بگو:اَللّهُمَّ عَلى كِتابِكَ تَزَوَّجْتُها وَفى اَمانَتِكَ اَخَذْتُها وَ بِكَلِماتِك اِسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها فَاِنْ قَضَيْتَ لى فى رَحِمَها شَيْئافَجْعَلْهُ سَوّيا وَ لا تَجْعَلْهُ شرَكَ شَيْطانٍ راوى پرسيد فرزند چگونه شركشيطان ميشود فرمود كه اگر در وقت جماع نام خدا ببرند شيطان دور ميشود و اگر نبرندذَكَر خود را با ذَكَر آنشخص داخل ميكند پس جماع از هر دو ميباشد و نطفه يكى است پرسيدكه بچه چيز ميتوان دانست كه شيطان در كسى شريك شده است ؟ فرمود كه هر كه ما رادوست ميدار شيطان در او شريك نشده است و هر كه دشمن ماست شيطان او را شريك شده است.
بر ابن مضمون احاديث از طرق عامه و خاصه بسيار وارد شده است .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه در وقت زفاف اين دعا رابخواند:اَلّلهُمَّ بِكَلِماتِكَ اِسْتَحْلَلْتُها وَباَمانَتِكَ اَخَذْتُها اَلّلهُمَّ اجْعَلْها وَلُودا وَدُودالاتَفْرَكْ تَاءكُلُ مِمّاراحَ وَلاتَسْئَلُ عَما سَرَحَ.
در روايت معتبر ديگر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه اين دعا بخواند:بِكَلِماتِ اللّهِ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها وَفى اَمانَةِ اللّهِاَخَذْتُها اَلّلهُمَّ اِنْ قَضَيْتَ لى فى رَحِمَها شَيْئا فَاجْعَلْهُ بارّا تَقيا وَاجْعَلْهُ مُسْلِما سَوّياوَلا تَجْعَلْ فيهِ شَرَكا لِلشَّيطانِ.
در حديث ديگر از آنحضرت منقول است كه حضرت شريك شدن شيطان را در نطفهآدمى بيان كردند و بسيار عظيم شمردند راوى گفت كه چه بايد كرد كه اين واقع نشودفرمود كه هرگاه اراده جماع داشته باشى بگو بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمن الرَّحيمِ الَّذى لااِلهَاِلاّ هُوَ بَديعُ السَّمواتِ وَاْلاَرْضِ اَلّلهُمَّ اِنْ قَضَيْتَ مِنّى فى هذه اللّيْلَة خَليفةً فَلا تَجْعَلْلِلشَّيطانِ فيهِشَرَكا وَلا نَصيبا وَلا حَظّا وَاجْعَلْهُ مُؤْمِنا مُخْلِصا مُصَفّى مِنَ الشَّيط انِوَرِجْزِهِ جَلَّ ثَناؤُكَ.
در حديث ديگر فرمود كه چون خواهد كه شيطان شريك نشود بگويدبِسْمِاللّه وپنان ببرد بخدا از شرشيطان .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه چون كسى اراده جماع داشته باشدبگويد بِسْمِ اللِ وَبِاللّهِ اَلّلهُمَّ جَنبَّنى الشَّيطانِ وَجَنِّبِ الشّيطانِ مارَزَقْتَنى پس اگر فرزندى بوجود آيد شيطان هرگز باو ضرر نرساند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه چون اراده جماع كنى ايندعا بخوان :اَلّلهُمَّ ارْزُقْنى وَلَدا وَاجْعَلْهُ تَقّيا زَكيّا لَيْسَ فى خَلْقِهِ زيادَةٌ وَلانُقْصانٌ وَاجْعَلْعاقِبَتَهُ اِلى خَيْرٍ.
فصل ششم : در بيان حق زن و شوهر بر يكديگر واحكام ايشان 
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام و امام جعفر صادق عليه السلاممنقول است كه حق تعالى براى زنان غيرت جايز نداشته است و از براى مردان غيرتقرارداده است زيرا كه از براى مردان چهار زن و از متعه و كنيز آنچه خواهدحلال گردانيده است و از براى زن بغير از يك شوهرحلال نكرده است اگر شوهر ديگر طلب كند يا اراده نمايد نزد خدا زناكار است و غيرت ورشك نميبرند مگر زنان بد و زنان مؤ منه صاحب رشك نمى باشند.
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه فرمود رشك بردن زنان ازبسيارى دوستى ايشان است نسبت بشوهران .
از حضرت رسولصلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه گفتن مرد با زن خود كه من ترا دوست ميدارمهرگز از دل او بدر نميرود.
در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه زنى آمد بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم و گفت يارسول اللّه چيست حق شوهر برزن فرمود لازم است كه اطاعت شوهر بكند و نافرمانى اونكند و از خانه او بى رخصت او تصدق نكند و روزه سنت بى رحصت او ندارد و هر وقت اردهنزديكى او كند مضايقه نكند اگر چه بر پشت پالان شتر باشد و از خانه او بى رخصتاو بدر نرود و اگر بى رخصت بدر برود ملائكه آسمان و زمين و ملائكه غضب و ملائكهرحمت همه او را لعنت كنند تا بخانه برگردد گفت يارسول اللّه حق كى بر مرد از همه كس عظيمتر است فرمود كه حق پدر گفت حق كى بر زناز همه عظيمتر است فرمود كه حق شوهر، پرسيد كه من بر شوهر آنقدر حق ندارم كه او برمن دارد؟ فرمود كه از صد تا يكى كه آنزن گفت كه قسم ميخورم بآن خدائيكه ترا بحقيقتفرستاده است كه هرگز شوهر نكنم .
در حديث ديگر منقول است كه زنى بخدمت حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد وسؤ ال كرد از حق شوهر بر زن چيست فرمود كهزياده از آنستكه توان گفت پس فرمود كه از جمله حقها آنستكه روزه سنت بى رخصت اوندارد واز خانه بى رخصت او بيرون نرود و بنيكوترين بوهاى خوش خود را خوشبو كند ونيكوترين جامه هاى خود را بپوشد وببهترين زينتها خود ر ابيارايد و هر بامداد و شام خودرا براو عرضه كند كه اگر اراده جماع داشته باشد ابا نكند.
در حديث ديگر فرمود كه هيچ چيز بى رخصت او بكسى ندهد و اگر بده گناهش براىزنست و ثوابش براى شوهر و هيچ شب نخوابد كه شوهر از او خشمناك باشد زن گفت هرچند شوهر بر او ظلم كرده باشد؟ فرمود كه بلى .
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه هر زنيكه شب بسرآورد وشوهر از او آزرده باشدنمازش مقبول نباشد تا شوهر از او راضى باشد و هر زنى كه بوى خوش براى غيرشوهر بكند نمازش مقبول نيست تا آن بوى خوش را از خود بشويد.
فرمود سه كسند كه هيچ عمل ايشان به آسمان بالا نميرود:غلام گريخته و زنى كهشوهرش از او راضى نباشد و كسى كه جامه خود را از روى تكبر بلند آويخته باشد.
در احاديث معتبره وارد شده است كه جهاد مردان آنست كه جانومال خود را در راه خدا صرف كنند تا كشته شوند وجهاد زنان آنست كه بر آزار شوهران وغيرت آوردن ايشان صبر كنند.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه اگر امر ميكردم كه كسى براى غيرخدا سجده كند هرآينه ميگفتم كه زنان براى شوهران سجده كنند و فرمود كه زن نماز خودرا طول ندهد براى آنكه منع كند شوهر را از آنچه از وى خواهد و فرمود كه هرزنى كهشوهر او را براى مجامعت بطلبد و او تاءخير كند تا شوهر بخواب رود پيوسته ملائكهاو را لعنت كنند تا شوهر بيدار شود.
در حديث صحيح منقول است كه زن از مال خود هم چيزى بيرخصت شوهر نميتواند داد مگر حجيا زكوة يا نيكى به پدر و مادر يا صله واحسان بخويشان .
در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه هر زنيكه بشوهرش بگويد كه من هرگز از تو نيكى نديده ام ثوابعملهايش ‍ همه برطرف ميشود.
در احاديث معتبره بسيار وارد شده است كه حق زن بر مرد آنستكه او را سير كند و بدنش رابپوشاند و اگر بدى كند بر او بخشد و عفو كند.
در حديث ديگر منقول است كه رو ترش نكند نزد او و يكروز نه يكروز روغن براى ماليدنباو بدهد و هر سه روز يكمرتبه گوشت براى او بياورد و رنگ مانند حنا و وسمه هر ششماه يكبار باو بدهد و در هر سال چهار جمامه اش بده دو از براى زمستان دواز براىتابستان وبايد كه خانه اش را خالى نگذارد از روغن براى ماليدن سر و از سركه وزيت و روزى يكمن كهنه قوت باو بدهد و ميوه ها كه همه كس خورند باو بخوراند ودرعيدها زياده از اوقات ديگر خوردنى براى او بگيرد.
از حضرت صادق منقول است كه بترسيد از خدا در حق دو ضعيف : يتيمان و زنان .
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه بهترين شما آنكسى است كه بازنان بهتر سلوك كند وفرمود كه عيال مرد اسيران اويند و محبوبترين بندگان نزد خداكسى است كه احسان باسيران خود بيشتر بكند.
حضرت صادق فرمود كه موجب هلاك صاحب مروتست كه در شهرى كه زنش در آنشهر باشدشب در خانه ديگر بخوابد و نزد او نيايد.
حضرت اميرالمؤ منين وصيت فرمود بحضرت امام حسن عليه السلام كه زينهار مشورت بازنان مكن ، راءى ايشان ضعيف و عزم ايشان سست است وايشانرا پيوسته در پرده بدار وبيرون مفرست و تا توانى چنان كن كه بغير از تو مردى را نشناسند و بايشان خدمتىبغير آنچه متعلق بخودشان دارد مگذار كه اين از براىحال ايشان و خوشنودى ايشان حسن و جمال ايشان بهتر است زيرا كه زن گلى است خدمتكارنيست وهمچنين خودش را گرامى دار و سخنش را در حق ديگرانقبول مكن و خود را بسيار بدست او مده .
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه زنانرا در غرفه وبالاخانه جا مدهيد وچيزى نوشتن بايشان مياموزيد وسوره يوسف را تعليم ايشان مكنيد و چرخ رشتن بياد ايشان بدهيد و سوره نور را بايشانتعليم كنيد.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود از آنكه زنانرا برزين سوار كنندو فرمود كه در نيكى اطاعت زنان مكنيد تا آنكه بطمع نيفتد در امر كردن بشما ببديهابخدا پناه بريد از بَدان ايشان و از نيكانشان در حذر باشيد.
حضرت امام محمد باقر فرمود كه رازى بايشان مگوئيد و در باره خويشان شما آنچهگويند اطاعت مكنيد.
حضرت اميرالمؤ منين فرمود كه مرديكه كارهاى او را زنى تدبير كند ملعونست .
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم چون اراده جنگ داشتند با زنان خود مشورتميكردند و آنچه ايشان مى گفتند خلاف آن ميكردند.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله وسلّم فرمود كه هر كه اطاعت زن خود بكند خدا او راسرنگون در جهنم اندازد گفتند يا رسول اللّه اين اطاعت كدام است ؟ فرمود كه از او رخصتطلبد كه براى سير بحمامها و عروسيها و عيدها و عزاها برود و او رحصت بدهد و جامه هاىنازك از او طلبد كه در بيرون بپوشد و براى او بگيرد.
در حديث ديگر فرمود كه مثل چنين مثل استخوان كج پهلوست اگر او رابحال خود مى گذارى منتفع ميشوى و اگر ميخواهى كه راست كنى ميشكند پس صبر كن برناخوشيهاى ايشان و بدانكه از جمله حقوق زن بر مرد آنستكه هر چهار ماه يكمرتبه با اوجماع كند اگر حاضر باشد و عذرى نداشته باشد و اين واجبست و اگر چند زن داشتهباشد و پيش يكزن يكشب بخوابد واجب است كه پيش آنهاى ديگر هر يك ، يك شب بخوابدو جمعى را اعتقاد آنستكه مطلقا واجبست كه پيش هرزنى هر چهار شب يكشب بخوابد خواهيكزن داشته باشد و خواه زياده و اين احوط است و در كنيز ومتعه اينها واجب نيست اما بهترآنست كه كنيزى كه داشته باشد يا خود دفع شهوت او بكند يا او را بشوهر دهد و دربعضى اخبار وارد شده است كه اگر نكنند و آنها زنا كنند گناهش بر اوست و مشهور ميانعلماءِ آنست كه اگر كسى زنى داشته باشد و زن ديگر بخواهد اگر باكره است تا هفتشب مخصوص اوست واگر غير با كره است تاسه روز.
فصل هفتم : در بيان دعاهاى طلب فرزند و فضيلت آن 
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است فرزند صالح گليست از گلهاى بهشت و فرمود كه از سعادت آدمى فرزندصالح است و فرمود كه فرزند بسيار بهم رسانيد كه من ببسيارى شما در قيامت مباهاتخواهم كرد.
حضرت اميرالمؤ منين فرمود بيمارى اى كه بفرزند برسد كفاره پدر و مادر او است .
در حديث صحيح منقول است كه روزى جبرئيلنازل شد و حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود دوطفل ما آزار داشتند و بگريه ايشان متاءذى شديمجبرئيل گفت كه يا محمد حق تعالى براى فرزندان شما شيعه چند برانگيزد كه چوناطفان ايشان گريه كنند تا هفت سال گريه ايشان لااِلهَ اِلاّ اللّهُ باشد وچون هفت سال بگذرد گريه ايشان طلب آمرزش باشد براى پدر و مادر پس چون بحدبلوغ برسند پدر و مادر در ثواب ايشان شريك باشند و در گناهشان شريك نباشند.
از حضرت رسولمنقول است كه زن از روزيكه حامله ميشود تا وضع حملش ميشود تا فرزند را از شير بازميگيرد مثل ثواب كسى دارد كه در سر حد كافران مرابطه نمايد و دفع ايشان از مسلمانانكند و اگر در اين مابين بميرد ثواب شهيدان را دارد.
در حديث صحيح از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه عيسى بقبرى گذشت كه صاحبش را عذاب ميكردند پس درسال ديگر بهمان قبر گذشت صاحبش را عذاب نميكردند، ازآنحال سئوال كرد از پروردگار خود وحى باو رسيد كه در اينسال فرزند شايسته از او بحد بلوغ رسيد و راهى را اصلاح كرد و يتمى را جا داد باينسبب او را بكرده فرزندش آمرزيدم پس حضرت فرمود ميراثى كه از براى خدا از بندهميماند فرزنديست كه بعد از او عبادت خدا كند.
در روايت ديگر منقول است كه كسيكه بى فرزند بميرد گويا هرگز در ميان مردم نبودهاست و كسيكه بميرد فرزندى از او بماند گويا نمرده است .
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه حقتعالى بردختران مهربانتر است از پسران و هر مرديكه منادى برسناندبزنيكه با او خويشى داشته باشد و محرم او باشد خدااو را در قيامت شاد گرداند وحضرت صادق عليه السلام فرمود كه دختران حسناتند و پسران نعمتند و خدا بر حسنهثواب ميدهد و از نعمت سؤ ال ميكند.
آنحضرت يكى از اصحاب خود را فرمود كه شنيده ام دخترى بهمرسانيده و نميخواهى او راچه ضرر دارد بتو؟ گلى است بو ميكنى او را روزيش برخداست و حضرترسول پدر دختران بود.
در حديث ديگر فرمود كه حضرت ابراهيم از پروردگار خود كهسئوال كرد دخترى او را روزى كند كه بعد از مرگ بر او گريه كند فرمود كه هر كهآرزوى مرگ دختران كند و بميرند ثواب نداشته باشد و در قيامت نزد خدا عاصى باشد.
در حديث ديگر منقول است كه شخصى نزد حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نشسته بود خبر باو رسيد كه دختر براى او متولد شدهاست رنگش متغبر شد حضرت فرمود كه زمين او رابرميدارد و آسمان براو سايه ميافكند وخدا روزيش ميدهد و گليست او را مى بوئى پس ‍ روبه اصحاب خود كردند و فرمودند كههر كه يك دختر دارد بارش گرانست و هر كه دو دختر دارد بخدا سوگند كه بفرياد اوبرسيد وكسى كه سه دختر داشته باشد جهاد و ساير آزارها را از او برداريد و كسيكهچهار دختر داشته باشد اى بندگان خدا او را يارى كنيد اى بندگان خداباو قرض بدهيداى بندگان خدا باو رحم كنيد.
در حديث صحيح ديگر ازآنحضرت منقول است كه هر كه سه دختر يا سه خواهر را نفقه دهداو را بهشت واجب ميشود بعد از آن فرمود كه هر كه دو تا يا يكى را هم نفقه دهد بهشت او راواجب شود.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هرگاه كسى را فرزند ديربهمرسد اين دعا را بخواند:اَلّلهُمَّ لا تَذْرْنى فَرِدا وَاَنْتَ خَيْرُ الْوارِثينَ وَحيدا وَحْشافَيَقْصُرُ شكْرى عَنْ تَفَكرُّى بَلْ هَبْ لى عاقِبَةَ صِدْقٍ ذُكُورا وَ اَ نَاثا آنَسُ بِهِمْ مِنَالْوَحْدَةٍ وَاَسْكُنُ اِلَيْهِمْ مِنَ الْوَحْدَةِ وَاَشْكُرُكَ عِنْدَ تَمامِ النِّعْمَةِ يا وَهّابُ يا عَظيمُ يا مُعْظِمْ ثُمَّاَعْطِنى فى كُلِّ عافيَةٍ شُكْرا حَتّى تُبْلِغُنى مِنْها رِضْوانَكَ فى صِدْقِ الْحَديثِ وَاَداءِ اْلاَمانَةِ وَ وَفاءٍ بِالْعَهْدِ.
در حديث حسن ديگر فرمود كه براى طلب فرزند در سجده اين دوآيه را بخواندرَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرّيَةً طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ رَبِّ لاتَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَ خَيْرالْواِرِثينَ.
و در روايت ديگر فرمود كه هر كه خواهد زنش حامله شود بعداز نماز جمعه دوركعت نماز بكند و ركوع و سجود را طول بدهد پس بگويد:اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُكَبِماسَاءَلَكَ بِهِ زَكَرِيّا رَبِّ لا تَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَ خَيْرُ الْوارِثينَ اَلّلهُمَّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَذُرّيَةً طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ اَلّلهُمَّ بِاِسْمِكَ اِسْتَحْلَلْتُها وَفى اَمَانَتِكَ اَخَذْتُها فِاِنْقَضَيْتَ فى رَحِمَها وَلَدافَاجْعَلْهُ غُلاما مُبارَكا زَكِيا وَلا تَجْعَلْ لِلشَّيطانِ فيهِ شَرَكاوَلانَصيبا.
در روايت ديگر منقول است كه ابرش كلبى بحضرت امام محمد باقر عليهالسلام عرض كرد كه مرا فرزند نميشود فرمود كه در هر روز يا هر شب صد مرتبهاستغفار كن و بهتر آنستكه اَسْتَغْفُرِاللّهَ رَبّى وَاَتُوبُ اِلَيهِ بگويد. درحديث ديگر از آنحضرت منقول است كه هر صبح و شام هفتاد نوبت سُبْحا نَاللّه پس ده نوبت اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَاَتوُبُ اِلَيهِ پس نُه نوبت سُبْحانَ اللّهِ پس يك نوبت اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَاَتوُبُ اِلَيهِبگويد راوى ميگويد كه جمع كثير باينعمل مداومت كردند و فرزندان بسيار بهم رسانيدند و در هر يك از اين ها بگفتناَسْتَغْفِرُاللّهَ تنها اكتفا ميتوان كرد. در روايت ديگر از حضرت امام جعفرصادق عليه السلام منقول است كه از براى فرزند در هر سحر صد مرتبه استغفار بكن واگر شبى فراموش كنى در وقت ديگر قضا كن وشخص ديگر بآنحضرت شكايت كرد كهمرا فرزند نميشود فرمود كه چون اراده جماع كنى بگو اَلّلهُمَّ اِنْ رَزَقْتَنى ذَكَراسَمَيْتُهُ مُحَمّدا. در حديث ديگر منقول است شخصى بخدمت امام رضا عليه السلامشكايت كرد كه هميشه بيمارم و مرا فرزند نميشود فرمود كه در خانه خود صدا باذانگفتن بلند كن چنان كرد بدنش صحيح شد و فرزندان بسيار بهمرسانيد. در حديث ديگراز حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه شخصى شكايت كرد كه مرا فرزندنميشود حضرت فرمود كه چون خواهيكه به نزد زن خود بروى اين سه آيه را بخوانانشاءِ اللّه خدا ترا فرزندى روزى ميكند:وَذَا النّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِبا فَظَنَّ اَنْ لَنْنَقْدِرَ عَلَيهِ فَنادى فى الظلُّماتِ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَفَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمّ وَكَذلِكَ نُنْجى الْمُؤْمنينَ وَزَكَرِيّا اِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لاتَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَ خَيْرُ الْوارِثَينَ. در حديث ديگر فرمود كه هر كه را فرزندنشود نيت كند كه اگر مرا فرزند بشود على نام خواهم كرد و اگر چنين كند خدا او راپسرى روزى كند. از حضرت امام زين العابدين عليه السلاممنقول است كه هر كه اين دعا را بسيار بخواند هر چه خواهد ازمال و فرزند و خير دنيا و آخرت خدا باو عطا فرمايد رَبِّ لا تَذَرْنى فَرْدا وَاَنْتَخَيْرُ الْوارِثينَ وَاجْعَلْ لى مِنْ لَدُنْكَ وَلّيِا يَرثُنى فى حَيوتى وَيَسْتَغْفِرُلى بَعْدَمَوْتى وَاجْعَلْهُ خَلْقا سَويّا وَلا تَجْعَلْ لِلشَّيطانِ فيهِ نَصيبا اَلّلهُمَّ اِنّى اءَسْتَغْفِرُكَ وَاَتوُبُ اِلَيكَ اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُوُر الْرَحيمُ و از براى فرزند هفتاد مرتبه اين دعابخواند. از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هرگاه زنى را حملى باشد وچهارماه بر او بگذرد روى او را بقبله كن و آية الكرسى بخوان و دست بر پهلوى او بزن وبگو اَلّلهُمَّ اِنّى قَدْسَمَيْتُهُ مُحَمَّدا يعنى خدايا من او را محمد نام كردم چون چنينكند خدا آنفرزند را پسر گرداند پس اگر او را محمد نام كند مبارك باشد واگر نام نكندخدا اگر خواهد باو بخشد. در چند حديث معتبر وارد شده است كه هر كه زن او حملى داشتهباشد وعزم كند كه او را محمد يا على نام كند او پسر شود. در حديث ديگر آنستكه او راعلى نام كن كه عمرش درازتر باشد. در كتاب طب الائمه روايتكرده است كه شخصى بخدمتحضرت امام محمد باقر عليه السلام شكايت كرد كمى فرزند را آنحضرت فرمود سهروز بعد از نماز صبح و نماز خفتن هفتاد مرتبه سُبْحانَ اللّهِ و هفتاد مرتبهاَسْتَغْفِرُاللّهِ بگو و بعد از آن اين آيه را بخوان اِسْتَغْفِرُو اَربَّكُمْاِنَّهُ كانَ غَفّارا يُرْسِلُ السّماءُ عَلْيكُم مِدْرارا وَ يُمِدُّكُمْ بِاَمْوالٍ وَبَنينَ وَيَجْعَلُ لَكُمْ جَنّاتٍوَيَجْعَلُ لَكُمْ اَنْهارا پس در شب سيم با زن خود جماع كن كه خدا پسريكه خلقتشدرست باشد بتو عطا ميفرمايد. در كتاب نوادر الحكمه روايت كرده است كه شخصى بنزدحضرت امام جعفر صادق عليه السلام آمد و گفت يابنرسول اللّه هشت دختر بهم رسانيده ام و روى پسرى نديده ام حضرت فرمود وقتيكه در ميانپاى زن بنشينى دست راست خود را بر جانب راست ناف زن بگذار و سوره اناانزلناه راهفت نوبت بخوان و بعد از آن جماع كن و چون اثرحمل ظاهر شود پس در شبها دست بر جانب راست ناف زن بگذار و هفت مرتبه سورهاناانزلناه را بخوان آن مرد گفت كه چنين كردم و هفت پسر پى هم خدا بمن روزى كرد. ازحضرت امام حسن منقول است كه هر كه فرزند خواهد بايد كه استغفار بسيار گويد.
فصل هشتم : در احكام ايام حمل و آداب روز ولادت و نامنهادنطفل
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه زن حامله بِه بخورد تا فرزندش خوشبوترو رنگ فرزند صاف تر باشد.
بسند معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كهاول چيزيكه زن زائيده بخورد بايد كه رطب باشد چنانچه حقتعالى بحضرت مريم فرمودكه بعد از زائيدن حضرت عيسى رطب بخورد گفتند كه اگر وقت رطب نباشد چه كند؟فرمود كه نه دانه خرما از خرماهاى مدينه بخورد و اگر نباشد نه دانه از خرماهئيكهباشد بخورد بدرستيكه حق تعالى ميفرمايد كه بعزت و جلا خودم سوگند كه هرزنىتازه زائيده كه رطب بخورد فرزند او را بردبار گردانم .
در حديث معتبراز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلاممنقول است كه زنانرا بعد از ولادت فرزند خرماى برنى بخوارنيد تا آنكه فرزندزيرك و بردبار شود.
در حديث ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه بزنان حامله بخورانيد كندر بدرستيكهطفل در شكم مادر كندر غذاى او شود دلش محكم و عقلش زياد ميشود و اگر پسر باشد شجاعميشود و اگر دختر باشد سرينش بزرگ و بسبب اين نزد شوهر عزيز ميباشد.
در حديث معتبر منقول است كه حضرت على بن الحسين صلوات اللّه عليه چون وقت ولادت زنميشد ميفرمود كه زنانرا خانه بيرون كنيد كهاول مرتبه نظر زن بر عورت طفل نيفتد.
منقول است كه چون بآنحضرت بشارت فرزند ميدادند نميپرسيد كه پسر است يا دختربلكه اول ميپرسيد كه خلقتش درست است ؟ پس اگر ميگفتند كه درست است و عيبى در خلقتشنيست ميفرمود اَلْحَمْدُالِلّهِ الَّذى لَمْ يَخْلُقْ مِنّى شَيْئا مشوها يعنى سپاسخداوند را كه از من نيافريد فرزنديرا كه قبيح و معيوب باشد.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون فرزند متولد شود بقدر عدسى ازجاوشير بگير و در آب حل كن و دو قطره در بينى راستطفل و يكقطره در بينى چپش بريز و در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپش اقامهبگو پيش از آنكه نافش را ببرند كه اگر چنين كنى هرگز ترس باو نرسد وامالصبيان او راضرر نرساند.
در حديث ديگر فرمود كه قابله با ديگرى را بگوئيد كه اقامه در گوش راستش بگويندكه هرگز ضرر جنيان باو نرسد وديوانه نشود.
حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه كامطفل رابآب فرات برداريد و اقامه در گوشش بگوئيد.
در روايت ديگر وارد شده است كه كامش را بآب فرات و تربت امام حسين عليه السلامبرداريد و اگر آب فرات نباشد بآب باران برداريد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه كام فرزندان خود را بخرما برداريدكه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله وسلّم چنين كرد با امام حسن وامام حسن صلوات اللّهعليهما وحضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه هركه فرزندى از او متولدشود بايد كه اذان در گوش راست او واقامه در گوش چپ او بگويد كه نگاهدارنده او استاز شر شيطان .
از حديث ولادت حسنين صلوات اللّه عليهما ظاهر ميشود كه مكروه استطفل را در ابتداى ولادت در جامه زرد پيچيدن و سنتست كه در جامه سفيد پيچند.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه كامطفل خود را بتربت حضرت امام حسين عليه السلام برداريد كه امام ميدهد او را از دردهاوبلاها.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه شخصى را تهنيت فرمود براى پسرى كهخدا باو عطا كرده بود و گفت رَزَقَكَ اللّهُ شُكْرَ الْواهِبِ وَبارَكَ لَكَ فى اَلْمَوهُوبِوَبَلَغَ بِهِ اَشُدَّهُ وَرَزَقَكَ بِرَّهُ يعنى خدا روزى كند ترا شكر آن خداوندى كهفرزند را بتو بخشيده است و بركت دهد براى تو در آنچه بتو بخشيده است واورا بنهايتقوت برساند و روزى كند تو را نيكى او يعنى بتو نيكوكار باشد و نزديك باينعبارات .
بسند بسيار از حضرت امام حسن عليه السلام منقول است كه ابن ادريس عليه الرحمة دركتاب سراير از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است هر گاه برزندشوار شود درد زائيدن بنويسد از براى او در پوست اين آيات را و بريسمان ببنددبرران راستش و چون وضع حمل بشود باز كن آيات اين است بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِالرَّحيم كَاءَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوَعدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا اِلاّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ كَاءَنَّهُمَّ يَوْمَ يَرَوَنَها لَمْيَلَبُثَوُا اِلاّ عَشَيّةً اَوْضُحاها اِذْقالَتْ اِمْرَاءَة عِمْراانِ رَبِّ اِنّى نَذَرْتُ لَك مافى بَطْنى مُحَرَّرا.
مؤ لف كتاب طب الائمه روايت كرده است كه شخصى بخدمت حضرت امام محمدباقر عليه السلام آمد و گفت زن من از درد زائيدن مشرف برمردن شده است حضرت فرمودكه برو اين آيه را بر او بخوان فَاءَجائَها الْمَخاضُ اِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْيالَيْتَنى مِتُّ قَبْلَ هذا وَكُنْتُ نَسْيا مَنْسيّا فَناديها مِنْ تَحتِها اَلاّ تَحْزَنى قَدْ جَعَلَ رَبُّكِتَحَتَك سَريّا وَهُزّى اِلَيكِ بِجِذْعِ النَّخَلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَبَا جَنِيّا پس بآوازبلند بگو وَاللّهُ اَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ اءمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَوَاْلاَبصارَ وَاْلاَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُروُنَ كَذلِكَ اخْرُجْ اَيُّها الطَّلَقُ اُخْرُجْ بِاِذْنِ اللّهِچون بخوانى در ساعت نجات ميبايد بيارى خدا.
بسند ديگر از آنحضرت روايت كرده است كه براى دشوارى زائيدن اين آيات را در ظرفپاكيزن بمشك و زعفران بنويسند و بآب چاه بشويند و بخورد آنزن بدهند و برشكم وفرجش بپاشند كَاءَنَّهُمْ يَوُمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا اِلاّ عَشيَّةً اَوْضُحاها كَاءَنَّهُمْ يَوْمَيَرَوْنَ مايُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا اِلاّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلِكُ اِلاّ الْقُومُ الْفاسِقُونَ لَقَدْكانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةً لاُِولى اْلاَلْبابِ ما كانَ حَديثا يَفْتَرى وَلكِنْ تَصْديقَ الَّذىبَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِ شَيْئىٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَومٍ يُؤْمنُونِ.
بسند ديگر از حضرت صادق روايت كرده است كه اين آيات را از براى حامله دركاغدى بنويسد و در وقتيكه داخل شو در ماهيكه در آنماه وضعحمل او ميشود و چيزى بر آن به پيچند اما گره نزنند وبر كمر آنزن بيندند چون چنين كننددرد و آزار زائيدن باو نرسد و بعد از زائيدن بزودى بگشايند و يك ساعت باو نگذارندآيات اينست اَوَلَمْ يَرَالَّذينَ كَفَرُوا اَنَّ السَّمواتِ وَاْلاَرْضَ كانَتا رَنَقافَفَتَقْناهُماوَجَعَلْنا مِنَ الْماءِكُلَّ شَيىٍء حَى اَفَلايُؤْمنُونَ وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُالنهاارَ فَاِذا هُمْ مُظْلِمُونَ وَالشَّمْسُ تَجْرى لِمُسْتَقَرٍّ لَها تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ وَالْقَمَرُقَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ لاالشَّمْسُ يَنْبَغى لَها اَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلااللّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَكُلُّ فى فَلَكٍ يَسْبَحُونَ وَآيَةٌ لَهُمْ اَنّا حَمَلْنا ذُرّيَتَهُمْ فى الْفُلِكالْمَشْحُونَ وَخَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مايَر كَبُونَ وَاِنْ نَشَاءْ نَغْرِقْهُمْ فَلا صَريخَ لَهُمْ وَلا هُمْيُنْقَذُونَ اِلاّ رَحْمَةً مِنّا وَ مَتاعا اِلى حينٍ وَنْفِخَ فى الصُّورِ فَاِذا هُمْ مِنَ اْلاَجْداثِ اِلى رَبِّهِمْيَنْسلُونَ و درپشت كاغذ اين آيات را بنويسد كَاءَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مايُوْعَدُونَ لَمْيَلْبَثُوا اِلاّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يَهْلِكُ اِلاّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ كَاءَنَّهُمَّ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْيَلْبَثُوا اِلاّ عَشِيَّةً اَوْضَحيها.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه راست ترين نامها نامى است كه دلالت بر بندگى خدا كندمثل عبداللّه و بهترين نامها نام پيغمبران است .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه فرزند را در شكم مادرنام بگذاريد واگر نام نگذارى سقط ميشود و در قيامت با پدر خود گويد كه چرا مرا نام نگذاشتى ورسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم محسن فرزند حضرت فاطمه را در شكم نام گذاشتو محسن آن فرزنداست كه بعد از حضرت رسول هنوز در شكم بود كه عمر عليه اللعنة اورا شهيد كرد.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كهاول نيكى كه پدر با فرزند خود ميكند آنست كه او را نام نيكى بگذارد.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه هر كه چهار فرزند از براى اوبوجود آيد و هيچيك را بنام من مسمى نسازد مرا جفا كرده است .
در حديث ديگر از امام موسى عليه السلام منقول است كه فقر و بينوائىداخل خانه نميشود كه در آنخانه نام محمد يا احمد يا على يا حسن يا حسين يا جعفر يا طالبيا عبداللّه يا فاطمه بوده باشد.
در حديث معتبر منقول است كه شخصى بخدمت حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد و گفت : مرا پسرى به هم رسيده است ، چه نام كنم ؟او را فرمود كه نام كن او را بهترين نامها نزد من كه آن حمزه است .
از جابر منقول است كه گفت با حضرت امام محمد باقر عليه السلام بخانه شخصى رفتم، طفلى بيرون آمد حضرت از او پرسيد كه چه نام دارى ؟ گفت محمد پرسيدند كه چه كنيتدارى ؟ گفت ابوعلى حضرت فرمود خود را از شيطان در حظيره محكمى در آورده بدرستيكههرگاه شيطان ميشنود كه كسى او را آواز مى كنند يا محمد يا على آب ميشود تا آنكه بشنودكه كسى را آواز ميكنند بنام يكى از دشمنان ما شاد ميشود و فخر مى كند.
در حديث ديگر منقول است كه شخصى بحضرت صادق عليه السلام گفت كه خدا بمنپسرى داده است فرمود كه مبارك باشد چه نام كرده او را؟ گفت محمد حضرت سر را بجانبزمين فرمود آوردند و مكرر است محمد را مى گفتند تا آنكه نزديك شد كه روى ايشان بزمينبرسد پس فرمودند كه جان خودم و فرزندانم و زنانم و پدر و مادرم و جميعاهل زمين فداى حضرت رسول اللّه عليه وآله وسلّم باد چون او را چنين نام مباركى كرده اورا دشنام مده و او را مزن و بد باو مرسان و بدانكه هيچ خانه نيست كه در آن اسم محمدباشد مگر آنكه هر روز آنخانه را مقدس و مطهر ميگردانند.
در چندين حديث وارد شده است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود ازنام گذاشتن باسم حكم و حكيم و خالد و مالك و فرمود كه دشمن ترين نامها نزد خدا حارثو مالك و خالد است و نهى فرمود از چهار كنيت ابوعيسى و ابوالحكم و ابومالك وابوالقاسم در وقتى نام محمد باشد كه نام و كنيت هر دو موافق حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نباشد.
در حديث وارد شده است كه ياسين نام نكند كه مخصوص حضرت پيغمبر است .
از حضرت رسولمنقول است كه هر گروهى كه جمع شوند براى مشورت و در ميان ايشان كسى باشد كهنامش محمد باشد يا حامد يا محمود يا احمد البته آنچه خير است راءى ايشان بر آن قرارميگيرد. فرمود فرزندى را كه محمد نام كنيد او را گرامى داريد و جا از براى او در مجلس ‍بگشائيد و روبسوى او ترش مكنيد و فرمود كه هراهل بيتى كه در ميان ايشان نام پيغمبرى باشد البته حق تعالى هر روز صبح و پسينملكى ميفرستد كه دعا كند برايشان بقدس و پاكى .
در فقه الرضا عليه السلام مذكور است كه نام را در روز هفتم تعيين بكنيد و بدانكه ازجمله اعماليكه در وقت ولادت سنت مؤ كد است غسل دادنطفل است و بعضى واجب ميدانند و احوط آنست كه نيت كند كهغسل ميدهم اين طفل را از براى رضاى خدا و سرشاول بشويد و بعد از آن جانب راستش را وبعد از آن جانب چپش را.
فصل نهم : در عقيقه كردن و سر تراشيدن و آداب هر يك  
بدانكه عقيقه فرزند سنت مؤ كد است بر كسيكه قادر بر آن باشد و بعضى از علماءِ واجبميدانند و بهتر آنستكه در روز هفتم واقع شود واگر تاءخير كند تا بلوغطفل بر پدر سنت است و بعد از بلوغ تا آخر عمر بر خودش سنت است .
در احاديث معتبره بسيار وارد شده است كه عقيقه واجب است بر كسيكه او فرزندى بهمرساند.
در احاديث بسيار منقول است كه فرزند در گرو عقيقه است يعنى اگر نكنند او در معرضمردن و انواع بلاها است .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه عقيقه لازم است بر كسيكه غنى باشد وكسيكهفقير باشد بعد از آنكه بهمرساند بكند و اگر بهم نرساند بر او چيزى نيست او اگرعقيقه براى او نكنند تا وقتيك قربانى براى او بكنند از عقيقه مجزيست .
در حديث ديگر منقول است كه از آنحضرت پرسيدند كه ما طلب كرديم گوسفندى براىعقيقه و بدست نيامد چه ميفرمائيد تصدق كنيم قيمتش را؟ فرمود كه نه طلب كنيد تابيابيد كه خدا دوست ميدارد خورانيد طعام و ريختن خون را.
در حديث ديگر پرسيدند كه فرزندى كه در روز هفتم بميرد عقيقه اش ميبايد كرد فرمودكه اگر پيش از ظهر بميرد عقيقه ندارد و اگر بعد از ظهر بميرد عقيقه بكنند.
در حديث معتبر از عمربن يزيد منقول است كه بخدمت آن حضرت عرضكرد كه نميدانم كهپدرم براى من عقيقه كرده است يا نه فرمود كه عقيقه بكن ، پس او در پيرى خود را عقيقهكرد.
در حديث حسن از آنحضرت منقول است كه فرزند را در روز هفتم نام مى گذارند و عقيقهميكنند و سر مى تراشيدند و موى سرش را بانقره ميكشند و آن نقره را تصدق ميكنند و پاوران عقيقه را براى قابله كه مدد كرده است در زائيدن ميفرستند و باقى را بخورد مردمميدهند و تصدق ميكنند.
در حديث موثق ديگر فرمود كه هرگاه پسرى با دخترى براى تو متولد شود عقيقه ميكنىدر روز هفتم گوسفند يا شترى و نام بگذار و سرش ‍ را بتراش در روز هفتم و بوزن موىسرش طلا و نقره تصدق كن .
در حديث ديگر وارد شده است كه ربع گوسفند را بقابله ميدهند و اگر بى قابله زائيدهباشد آن را بمادر ميدهند كه بهر كه خواهد بدهد اقلا بخورد ده كس از مسلمانان بدهد و هرچند زياده باشد بهتراست و خود از گوشت عقيقه نميخورد و اگر قابله زن يهوديه باشدقميت ربع گوسفند باو ميدهند.
در روايت ديگر وارد شده است كه بقابله ثلث گوسفند ميدهند. مشهور ميان علما آنستكه عقيقهيا شتريا گوسفند يا بزميباشد.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در روز ولادت اذان در گوش حسنين صلوات اللّه عليهماگفتند و حضرت فاطمه در روز هفتم از ايشان عقيقه كردند و بقابله پاى گوسفند را دادندبا يك اشرفى و بايد كه اگر شتر باشد پنج ساله يا در شش يا بيشتر و اگر بزباشد يك ساله يا در دو باشد يا بيشتر و اگر گوسفند باشد اقلا ششماهم يا در هفتباشد و اگر هفت ماه تمام باشد بهتر است و ميبايد كه خصيه اش را نكشيده باشند و بهترآنست كه نماليده باشند و مغز شاخش نشكسته باشد و گوشش نبريده باشد وبسيار لاغرنباشد و كور نباشد ولنگ بسيار لنگ نباشد كه برآن راه رفتن دشوار باشد.
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه عقيقه از باب قربانى نيست هر گوسفندى كه باشد خوبست غرض گوشتاست هر چند فربه تر باشد بهتر است و مشهور ميان علماءِ آنست كه سنت است كه عقيقهپسر نرباشد و عقيقه دختر ماده باشد و گمان فقيراينست كه از براى هر دو گوسفند نربهتراست موافق احاديث معتبره بسيار واز براى هر دو گوسفند ماده هم خوبست و سنت استكه پدر و مادر از گوشت عقيقه نخورند بلكه بهتر آنستكه از طعاميكه در آن پخته باشدنخورند و خوردن مادر كراهتش بيشتر است و بهتر آنستكهعيال پدر و مادر هم كه در خانه ايشان ميباشند از آن گوشت و طعام نخورند وسنتست كهاستخوانها را نشكنند بلكه از بندها جداكنند وسنتست كه بپزند و خام تصدق نكنند واقلشآن است كه بآب ونمك بپزند بلكه محتمل است كه اين بهتر باشد، واگر خام تصدق كنندهم خوبست واگر حيوان عقيقه بهم نرسد قيمتش را تصدق كردن فايده ندارد بلكه بايدصبر كند تا بهم رسد وشرط نيست كه جماعتى كه بخوردن عقيقه حاضر شوند فقيرباشند اما صلحا و فقرا را طلبيدن بهتر است و مشهور آنست كه سنت است كهاول سر بتراشند و آخر عقيقه را بكشند.
درحديث وارد شده است كه سر تراشيدن و عقيقه را كشتن و موى سر رابطلا يا نقره كشيدنو تصدق كردن در يكجا ويك وقت ميبايد كرد و در سرتراشيدن سنتست كه همه سررابتراشند وزلف و كاكل نگذارند.
در روايتى وارد شده است كه طفلى را نزد حضرترسول آوردند كه براى او دعا كند و آن طفل كاكل داشت حضرت دعا براى او نكردند وفرمودند كه كاكلش را بتراشند اما روايتى وارد شده است كه رسولخدا صلّى اللّه عليهوآله وسلّم براى امام حسن وامام حسين عليهماالسلام دو گيسو در جانب چپ سرايشانگذاشتند.
در روايت ديگر در ميان سر و ممكن است كه اين مخصوص ايشان باشد يا آنكه در تراشيدناول كراهت داشته باشد.
در روايتى وارد شده است كه سنت است كه زعفران بر سر او بمالند بعداز تراشيدن .
در احاديث بسيار نهى وارد شده است از ماليدن خون عقيقه بر سرطفل و آن از عمل جاهليت است .
در روايت معتبر مرويست از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه در وقت كشتن گوسفندعقيقه اين دعا بخواند بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اَلّلهُمَّ عَقيقَةٌ عَنْ فلاُنِ و نام او رابگويد لَحْهُما بِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدَمِهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ اَلّلهُمَّ احْعَلْها وِقاءَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَآلِهِالسَّلامُ.
در روايت ديگر فرمود كه اين دعا بخوان بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِوَاللّهُ اَكْبَرُ اِيمانا بِاللّهِ وَثَناءً عَلَى رَسُولِ اللّهِ وَالْعِصْمَةُ لاَِمْرِهِ وَالَشُّكْرُ لِرِزْقِهِوَالْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَيْنا اَهْلَ الْبَيْتِ پس اگر پسر باشد بگويداَلّلهُمَّ اِنَّكَ وَهَبْتَ لَنا ذَكَرا وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِما وَهَبْتَ وَمِنْكَ مااَعْطَيْتَ وَ كُلُ ما صَنَعْنافَتَقَبَّلْهُ مِنّاعَلى سُنَّتِكَ وَسُنَّةِ نَبِيِكَ وَرَسُولِكَ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم وَاخْسَاءعَناالشَّيطانَ الرَّجيمَ لَكَ سَفَكْتُ الدِّماءَ لاشَريكَ لَكَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبّ الْعالَمينَ اَلّلهُمَّ لَحْمُهابِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدْمِهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ وَشَعْرُها بِشَعْرِهِ وَجِلْدُها بِجِلْدِهِ اَلّلهُمَّ اجْعَلْها وِقاءًلِفُلانِ بْنِ فلاُنٍ وبجاى فلان بن فلان نامطفل و پدرش را بگويد.
در حديث موثق ديگر فرمود كه ايندعا را بخواند يا قَوْمِ اِنّى بَرىٌء مِماتُشْرِكُونَاِنّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّدى فَطَرَالسَّمواتِ وَاْلاَرْضَ خَنيفا مُسْلِما وَما اَنَا مِنْ الْمُشْرِكينَ اِنَّصَلوتى وَنُسُكى وَمَحْياىَ وَمَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ لاشَريكَ لَهُ وَبِذلِكَ اُمِرْتُ وَاَنَا مِنَالْمُسْلِمينَ اَلّلهُمَّ مِنْكَ وَلَكَ بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَاللّهُ اَكْبَرُ اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَتَقَبَّلْ مِنْ فلاُنٍ و نام فرزند را ببرد پس آنرا بكشد.
فصل دهم : در ختنه كردن پسران و دختران و سوارخ كردن گوش ايشان وآداب هر يك
بدانكه در روز هفتم سنت مؤ كد است ختنه كردن پسران و اگر در روز هفتم نكند هم سنت استبعد از آن تا بالغ شدن طفل و بعد از بالغ شدن برخودش واجبست و بعضى گفته اندنزديك ببلوغ بر ولى طفل واجب است و ختنه كردن دختران نيز سنت است ومستحب است كهاندكى ببرند بسيار نبرند وسوراخ كردن نرمه گوش راست را وبالا گوش چپ از براىپسران سنت است .
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه ختنه كنيدفرزندان خود را در روز هفتم كه بشتر پاكنيره ميكند بدنطفل را و گوشت بدن او زودتر ميرويد و زمين كراهت دارد ازبول كسيكه ختنه نكرده باشد.
در حديث صحيح فرمود كه گوش پسر را سوراخ كردن و در روز هفتم ختنه كردن از سنتاست .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه زمين نجس ميشود از بول كسيكه ختنه نكرده باشندچهل روز.
در حديث ديگر فرمود كه زمين ناله مى كند بسوى خدا ازبول او.
در حديث صحيح از حضرت امام موسى عليه السلاممنقول است كه پسر را در روز هفتم ختنه كردن سنت است واگر پيش اندازند باكى نيست .
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كسيكه مسلمان شود ختنه اش ميكنند اگر هشتادسال داشته باشد.
در چند حديث وارد شده است كه ختنه كردن در مردان سنت است و در زنان سنت نيست اما باعثاين ميشود كه نزد شوهران گرامى باشند و چه چيز از اين بهتر ميباشد.
در حديث معتبر منقول است كه چون زنان بخدمت حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم هجرت كردند زنى آمد او را ام حبيب ميگفتند وزنان را ختنهميكرد حضرت فرمود كه اى ام حبيب آن كاريكه داشتى هنوز دارى ؟گفت بلى يارسول اللّه مگر آنكه نهى فرمائى و من ترك كنم حضرت فرمود كه نه بلكهحلال است بياتا تو را بياموزم كه چه بايد كرد چون ختنه كنى زنان را بسيار به تهمَبُر واندكى بگير كه رو را نورانى تر ورنگ را صاف تر ميگرداند و نزد شوهرعزيزتر ميدارد پس ام عطيه خواهر او آمد كه زنان را مشاطه گى ميكرد حضرت فرمود كهچون زنانرا مشاطه گى كنى براى جلا دادن پارچه هاى جامه بر روى ايشان ماليدن خوبنيست آب روى ايشانرا مى برد و موهاى ديگران را بموهاى ايشان پيوند مكن .
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه در وقت ختنه كردن پسر اين دعابخوانند و اگر در آنوقت ميسر نشود تا بالغ شدنطفل هر وقت كه ميسر شود بر آنطفل بخوانند كه از اوحرارت آهن را از كشتن و غير آن دفعميكند، دعا اينست اللهم هذه سنتك و سنة نبيك صلواتك عليه و آله واتباع منالك و لنبيكبمشيتك وبارادتك وقضائك لامر اردته وقضاء حتمته وامر انفذته واذقته حرالحديد فىختانه وحجامته بامر انت اعرف به منى اللهم فطهره من الذنوب وزد فى عمره وادفعالافات عن بدنه والاوجاع عن جسمه وزده من الغنى وادفع عنه الفقر فانك تعلم ولانعلم .
از حسين بن خالد منقولاست كه از حضرت امام رضا عليه السلام سؤال كردم كه تهنيت ومباركباد فرزند را در چه روز بايد گفت فرمود كه چون حضرت امامحسن عليه السلام متولد شد جبرئيل عليه السلام براى تهنيت بر حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نازل شد در روز هفتم و امر كرد كه او را نام بگذارندوسرش را بتراشند و عقيقه از براى او بكنند و گوشش را سوراخ كنند و همچنين در ولادتحضرت امام حسين عليه السلام در روز هفتم جبرئيل آمد و باينها امر كرد و ايشانرا دو گيسوبود در جانب چپ سر و در گوش راست در نرمه گوش سوراخ كردن و در گوش چپ بربالاى گوش .
از حضرت صاحب الامر صلوات اللّه عليه منقول است كه اگر پسرى را ختنه كنند و بازغلاف برويد و سرحشفه را پنهان كند مى بايد بار ديگر ختنه بكنند او را، زيرا كه زمينناله ميكند بسوى خدااز بول كسيكه ختنه اش در غلاف باشد تاچهل روز.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كسى كه ختنه نكرده باشد پيشنمازىمردم نكند و گواهيش مقبول نيست و اگر بميرد براو نماز نكنند زيرا كه بزرگترينسنتهاى پيغمبر را ترك كرده است مگر آنكه از ترس مردن ترك كرده باشد.
در حديث ديگر منقول است كه اول زنى را كه ختنه كردند هاجر مادراسماعيل بود كه ساره مادر اسحق از روى غضب او را ختنه كرد و باعث زيادتى خوبى اوشد و از آنروز سنت جارى شد كه زنانرا ختنه كنند.
فصل يازدهم : در آداب شير دادن و تربيت كردن فرزندان و رعايتايشان
بدانكه منتهاى شيردادن فرزند دو سال است و مشهور ميان علما آنستكه بى عذرى زياده ازدو سال شير دادن جايز نيست مگر آنكه آزارى داشته باشد مضطر باشند و ازبيست ويكماهكمتر ندهند مگر آنكه ضرورتى باشد كه دايه بهم نرسد ياقادر بر اجرت اونباشد ومادر شير نداشته باشد يا آزارى داشته باشد جمعى از علماءِ واجب ميدانند كه مادر بفرزندبخوراند از شير اولى كه به پستان ميآيد و گفته اند اگر آن شير راندهند باقى نمىماند ياقوّت نمى يابد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه نافع و مبارك ترين شيرها براىفرزند شير مادر است .
در حديث ديگر منقول است حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ديدند كه مادر اسحقفرزند خود را شير ميدهد فرمود كه اى مادر اسحق از يك پستان شير مده از هر دو پستانشير بده كه يكى بعوض طعام است و ديگرى بعوض آب و فرمود كه هر چه كمتر ازبيست و يكماه شير ميدهند بفرزند ظلم است برطفل .
در حديث صحيح ديگر فرمود كه دايه كبر شير نده بفرزند شما و دايه يهودى ونصرانى ميتوان گرفت اما فرزند را بايشان نبايد داد كه بخانه خود ببرند ومنع مىبايد كرد ايشانرا از خوردن شراب و گوشت خوك وساير چيزهائيكه حرام است در دينمسلمانان و ايشان حلال ميدانند.
در احاديث معتبره نهى كرده اند از شيرى كه از زنا بهم رسيده باشد.
در بعضى اخبار وارد شده است كه اگر زنا كند و فرزندى بهم رساند گر صاحب كنيزحلال كند كنيز خود را وآن مردى را كه زنا كرده است آن شير را بفرزند ميتوان داد و دراخبار نهى وارد شده است از شير زنى كه خودش از زنا بهم رسيده باشد.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود از شير زن احمق يا زنى كه چشمشمعيوب باشد زيرا آه شيرتاءثير ميكند در فرزند.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه دايه بگيريد كه بصورت و سيرت نيكوباشد زيرا كه در طفل سرايت مى كند وطفل شبيه ميشود بدايه در صورت و سيرت .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه فرزند خود را تا هفتسال بگذار كه بازى كند و بعد از آن تا هفتسال ديگر سعى كن در تربيت او اگر نيك شد ديگر سعى كن و اگر نه اميد خيرى از اونيست .
در حديث ديگر فرمود كه هفت سال او را بگذار كه بازى كند وهفتسال ديگر خط وسواد او را بياموز و هفت سال ديگرحلال و حرام خدا را باو بياموز.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كهطفل را هفت سال نگاه دارى و تربيت بدنش بايد كرد و هفتسال آداب باو مى بايد آموخت و هفت سال ديگر خدمتش ميبايد فرمود و تا بيست وسهسال قدش بلند ميشود و تا سى و پنج سال عقلش زياد ميشود و ديگر بعد از آن تجربهها او را حاصل ميشود.
در روايت ديگر وارد شده است كه پسران كه شش ساله شدند ميبايد كه با يكديگر در يكلحاف نخوابند.
در روايت ديگر وارد شده است كه پسران و دختران كه ده ساله شوند بايد كه رختخوابايشانرا جدا كنند و حضرت صادق عليه السلام فرمود كه فرزندان خود را زود احاديثبياد ايشان بدهيد كه مخالفان ايشانرا گمراه نكنند.
در احاديث معتبره وارد شده است كه تاءديب كنيد فرزندان خود را بر محبت على بن ابىطالب عليه السلام اگر قبول نكنند نظر كنيد در امر مادرهايشان يعنى اين علامت فرزندزنا است كه قبول محبت اميرالمؤ منين عليه السلام نميكند.
حضرت صادق فرمود كه هر كه محبت ما اهلبيت را دردال خود بيابد مادرش را بسيار دعا كند كه با پدرش خيانت نكرده است و از حضرترسول منقول است كه حق فرزند بر پدر آنست كه او را بنام نيكو بخواند و نيكو تاءديبكند و بكسب نيكو او را بدارد.
در حديث ديگر منقول است كه سكونى بخدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام آمد وگفت من غمگينم فرمود كه سبب غم تو چيست گفت خدا بمن دخترى داده است فرمود كه اىسكونى زمين او را برميدارد و روزيش برخداست و زندگانى ميكند بغير عمر تو و روزىتو را نميخورد پس فرمود كه او را چه نام كرده گفت فاطمه حضرت فرمودند كه آه آه ودست بر پيشانى گذاشتند و فرمودند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّمفرمودند حق فرزند بر پدر اگر پسر باشد آنستكه مادر نيك براى او بگيرد و نامش رانيك تعيين كند و قرآن باو بياموزاند واو را ختنه كند و شناگرى ياد دهد او را واگر دخترباشد مادر نيك براى او قرار دهد ونامش را نيك كند و سوره نور به ياد او دهد و سورهيوسف باو نياموزاند و در بالا خانه ها جاندهد واو را زود بخانه شوهر فرستند پسفرمود كه چون فرزند خود را فاطمه نام كرده او را دشنام مده و نفر ين مكن و مزن .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه بفرزندان خود بياموزانيد شنا كردن وتيرانداختن را و حضرت امام موسى فرمود كه شوخى و كج خلقىطفل در كودكى علامت آنست كه در بزرگى دانا و بردبار خواهد بود.
از حضرت رسول مرويست كه پدر و مادر را نيز گناه عقوق فرزند ميباشد و عاق فرزندانميشوند چنانچه پدر ومادر ميشوند وفرمود كه خدا رحم كند پدر ومادرى را كه يارى كنندفرزندان خود را در نيكى كردن بايشان .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه خدا رحم كند كسى را كه اعانت نمايد فرزندخود را برنيكى او راوى عرض كرد كه چگونه اعانت كند فرمود كه كار آسانى كه از اوبعمل آيد قبول كند و كارى كه براو دشوار باشد و نكند از او در گذرد و تكليفهاىدشوار باو نكند و سفاهت و تندى باو نكند.
در حديث ديگر منقول است كه شخصى بخدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كهبا كه نيكى كنم فرمود كه با پدر و مادرت گفت ايشان مرده اند فرمود كه با فرزندخود نيكى بكن .
در حديث ديگر فرمود كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه دوستداريد اطفال خود را و رحم كنيد بايشان و اگر وعده كنيد وفا كنيد بآن زيرا كه ايشانگمان ميكنند كه شما روزى ميدهيد ايشان را.
حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه خدا غضب نميكند براى چيزىمثل آنكه غضب براى ظلم برزنان و طفلان ميكند.
در حديث صحيح از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه فرزند خود را ببوسد خدا حسنه براى او بنويسد وهر كه فرزندخود را شاد كند خدا او را در قيامت شاد كند و هر كه قرآن بياموزاند بفرزند خود در قيامتپدر و مادر او را بطلبند و دو حله بايشان بپوشانند كه از نور آن دو حله روىاهل بهشت روشن شود.
در حديث ديگر فرمود كه شخصى بخدمت حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد و گفت هرگزاطفال خود را نبوسيده ام چون او رفت حضرت فرمود كه اين مرد در نزد من ازاهل جهنم است .
در حديث ديگر فرمود هر كه طفلى داشته باشد بايد كه با او طفلانه بازى كند.
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه خدا رحم مى كند بنده خود را بسبب آنكه بسياردوست دارد فرزند خود را.
در حديث ديگر مرويست كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ديدند شخصى راكه دو پسر داشت و يك پسر را نبوسيد و ديگرى را ميبوسيد حضرت فرمود كه چرا هر دورا مثل هم مهربانى نكردى و بدانكه بهتر آنستكه در ميان فرزندان زيادتى قرار ندهدمگر آنكه يكى عالم تر وصالح تر باشد و باين سبب او را زيادتى دهد.
در حديث معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السلاممنقول است كه چون پسر سه ساله شود باومى گويند كه هفت مرتبه بگو لااِلهَ اِلاّاللّهُ و چون سه سال و هفت ماه وبيست روز از عمرش بگذرد باو مى گويند كه هفتمرتبه بگويد مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ پس چهار سالش تمام شود باو مى گويندكه هفت مرتبه بگويد صَلَى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ پس چون پنج سالش ‍تمام شود او را واميدارند كه خدا را سجده كند پس چون شش سالش تمام شود نماز بيادشميدهند و بنمازش ميدارند و چون هفت سالش ‍ تمام شود وضو را باو ياد ميدهند و امر بنمازميكنند او را چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را خوب بيادش ميدهند و بر ترك وضوو نماز ميزنند پس چون وضو و نماز را ياد گرفت خدا پدر و مادرش را بيامرزد.
در روايت ديگر منقول است كه حضرت اميرالمؤ منين نهى فرمود از آنكه حربه آهنباطفال بپوشانند يا بدست ايشان بدهند.
در حديث معتبر ديگر فرمود آه چربى و كثافت دست و روىاطفال را در شب پيش از خواب بشوئيد كه شيطان ميآيد وايشانرا بو ميكند و در خوابميترسند و ملائكه نويسندگان اعمال متاءذى ميشوند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است هر كه ببازار رود و تحفه بخرد و بردارد و براىعيال خود بخانه آورد چنانستكه تصدقى براى جمعى از فقرا برداشته و بايشانرسانيده است و بايد كه اول بدختران بدهد پيش از پسران بدرستيكه هر كه دخترىراخوشحال كند چنان است كه بنده از فرزنداناسمعيل را آزاد كرده است و كسيكه ديده پسرى را روشن كند واو را شاد گرداند چنان استكه از ترس ‍ خدا گريسته باشد وهر كه از ترس خدا بگريد خدا او راداخل بهشت گرداند.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كهباطفال خود بخوارنيد قاو وت كه گوشت در بدن ايشان ميروياند و استخوان ايشان رامحكم ميكند.
در حديث ديگر فرمود كه انار بخوارنيد بايشان كه زودتر بحد جوانى و قوت ميرساند.
در كتاب طب الائمه از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام روايت كرده است كه اگر طفلىگريه بسيار كند يازنى در خواب ترسد يا كسى از دردى بيدارى بر او مستولى شوداين آيه را بخواند فَضَرَ بْنا عَلى اَذنِهِمْ فى الْكَهْفِ سِنينَ عَدَدا ثُمَّبَعَثْناهُمْلِنَعْلَمَ اَىُّ الْحِزْبَيْنِ اَحْصى لِما لَبِثُوا اءَمَدا.
وارد شده است كه دخترى كه شش ساله شود مرد نامحرم او را نبوسد و بردامنننشاند.
در حديث ديگر منقول است كه حضرت امام رضا عليه السلام در مجلسى بودند دخترى رابمجلس آوردند مردم ميبوسيدند و در دامن مينشانيدند و چون نوبت بحضرت رسيد پرسيدكه چند سال دارد گفتند كه پنجسال حضرت او را دور كرد و نبوسيد و بدامت ننشانيد.
در حديث ديگر وارد شده است كه دخترى كه شش سالش تمام شود مادر او را برهنه درپهلوى خود نخواباند كه بمنزله زناست .
در حديث ديگر وارد شده است دختريكه شش ساله شد پسران او را نبوسند و پسر كه از هفتسال بگذارد زنان را نبوسد.
در احاديث معتبره وارد شده است كه معلونست كسيكهعيال خود را ضايع گذارد و خرج ايشان را ندهد يعنى با قدرت .
حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه عيال آدمى اسيران او يند پس كسى را كه خدانعمتى باو كرامت كند بر اسيران خود توسعه كند اگر نكند بزودى آن نعمت از اوزايل شود.
حضرت صادق عليه السلام فرمود هر كه خرج دو دختر يا دو خواهر يا دو خاله يا دو عمهرا بكشد حاجب او باشند از آتش جهنم .
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه در بهشت درجه هست كه بآن درحهنمى رسد مگر سه كس : امام عادل و كسى كه احسان به خويشان كند وصاحب عيالى كهبرخرج عيال و آزار ايشان صبر كند.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه پنج كسند كه نفقه دادن ايشان واجبست فرزندو پدر و مادر و زن و بنده و فرزند شامل فرزند فرزندان هم هست هر چند پائين روند وپدر و مادر شامل جد و جده پدرى و مادرى هست هر چند بالا روند.
فصل دوازدهم : در بيان حق پدر و مادر بر فرزند و وجوب رعايت حرمتايشان
بدانكه رعايت حرمت پدر و مادر از عمده شرايع دين است و ايشانرا از خود راضى داشتن ازجمله اشرف طاعات است و عاق ايشان بودن و ايشان را از خود آزرده داشتن از جمله گناهانكبيره است و حق تعالى در قرآن فرموده است اگر پدر و مادر تو كافر باشند و تو راامر كنند كه كافر شو در اين باب اطاعت ايشان مكن اما در دنيا با ايشان نيكو مصاحبت كن .
در حديث معتبر منقول است كه شخصى بخدمت حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد و گفت مرا وصيتى بكن حضرت فرمود كه تو راوصيت ميكنم كه بخدا شرك نياورى هر چند تو را بآتش بسوزانند مگر آنكه بزبانحرفى بگوئى و دلت برايمان ثابت باشد و تو را وصيت ميكنم كه اطاعت پدر و مادربكنى و با ايشان نيكى كنى خواه زنده باشند و خواه مرده باشند هرچند تو را گويند كهاز زن و مال خود بگذرى بكن كه اين از جمله ايمان است .
در حديث ديگر منقول است كه شخصى از آنحضرت پرسيد كه حق پدر بر فرزند چيستفرمود آنكه نام او را نگويد و پيش از او راه نرود و پيش از آنكه پدر بنشيند او ننشيند وكارى نكند كه مردم بپدرش دشنام دهند.
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه چه مانع است احد از شما را كه احسان كند بپدر ومادر خود خواه زنده باشند و خواه مرده بآنكه بعد از مردن نماز براى ايشان بكند و حجبنيابت ايشان بكند و روزه از براى ايشان بدارد و آنچه ميكند هم ثوابش بآنها عايد شودوهم بخودش و بسبب اين نيكى كه بايشان كرده است خدا ثواب بسيار باو ميدهد.
در حديث حسن فرمود كه شخصى نزد حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد و گفت يارسول اللّه با كى نيكى كنم ؟ فرمود كه با مادرت تا سه مرتبه پرسيد چنين فرمود ودر مرتبه چهارم فرمود كه با پدرت .
در حديث ديگر فرمود كه شخصى بخدمت حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد و گفت يارسول اللّه بسيار رغبت دارم بجهاد حضرت فرمود كه جهاد كن در راه خدا كه اگر كشتهشوى نزد خدا زنده خواهى بود و روزى در بهشت خواهى يافت و اگر بميرى مزدت با خدااست و اگر زنده برگردى از گناهان بدر ميآئى مانند روزيكه از مادر متولد شده گفت يارسول اللّه پدر و مادر پيرى دارم كه با من انس ‍ دارند ونمى خواهند كه من از ايشان جداشوم حضرت فرمود كه پس با پدر و مادر خود باش بحق آن خداوندى كه جانم بدستقدرت اوست انسى كه ايشان يكشبانه روز با تو داشته باشند بهتر است ازيكسال جهاد كردن در راه خدا.
حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه كسيكه جزاى حق پدر و مادر را نميتواند اداكرد مگر در دو چيز:يكى آنكه پدر بنده باشد و او را بخرد و آزاد كند يا بر او قرضىباشد و ادا كند.
در حديث ديگر فرمود كه گاهست كه كسى نيكوكار است با پدر و مادر در زندگى ايشان وبعد از مرگ ايشان قرضى ايشان را ادا نميكند و طلب آمرزش براى ايشان نميكند پس خدااو را عاق پدر ومادر مينويسد و گاه هست كه كسى عاق ايشانست در زندگى ايشان پس چونمردند قرضشان را ادا ميكند و استغفار از براى ايشان ميكند پس خدا او را نيكوكار مينويسد.
در حديث ديگر فرمود كه سه چيز است كه خدا بهيچ وجه در آن رخصتى نداده است :
اول پس دادن امانت از هر كه باشد خواه نيكوكار و خواه بد كردار.
دوم وفا بعهد و پيمان كرده خواه با نيكوكار و خواه با بد كردار.
سوم نيكى با پدر و مادر خواه نيكوكار باشند و خواه بد كردار.
در حديث ديگر فرمود كه ادناى حقوق پدر ومادر آنستكه اف بر روى ايشان نگوئى وفرمود كه چون روز قيامت شود پرده از پرده هاى بهشت را بگشايند پس هر صاحب جانىبوى آنرا از پانصد ساله راه بشنود مگر كسيكه عاق پدر و مادر باشد و در حديث ديگرفرمود كسيكه از روى خشم و غضب نظر بسوى پدر و مادر كند در وقتيكه بر او ظلم كنندايشان ، خدا هيچ نماز او را قبول نكند و در حديث ديگر فرمود كه از عقوق است آنكه كسىتندنظر كند بسوى پدر و مادر و در حديث معتبرمنقول است كه حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمودند كه پدرم ديد كه شخصىپسرش با او راه ميرود و تكيه بر دست پدر كرده است پدرم ديگر با آن پسر سخن نگفتتا زنده بود. حضرت صادق عليه السلام فرمود كه با پدران خود نيكى كنيد تافرزندان شما بشما نيكى كنند و از زنان ديگران عفت كنيد تا ديگران هم از زنان شما عفتكنند فرمود كه هر كه خواهد خدا سكرات مرگ را بر او آسان كند بايد كه با خويشانخود احسان كند و با پدر و مادر نيكى كند اگر چنين كند سختيهاى مرگ را حقتعالى بر اوآسان كند و هرگز در زندگانى او پريشانى نرسد.در حديث صحيح از حضرت امام محمدباقر عليه السلام منقول است كه چهار خصلت است كه هر كس از مؤ منان در او آن خصلتهاجمع شود حق تعالى اعلا مراتب بهشت در بلندترين غرفه هاى عزت و شرف او را جا دهد:كسى كه يتيمى را جادهد و متوجه احوال او گردد و از براى او بجاى پدر باشد و كسيكهضعيف و شكسته را رحم كند و يارى نمايد و كارهاى او رامتكفل شود و كسيكه خرج پدر و مادر را بكشد و باايشان مداراكند و نيكى با ايشان كندهرگز ايشانرا آزرده نكند و كسيكه بنده خود را يارى كند وسفاهت و تندى با او نكند واعانت كند او را بر خاماتيكه باو مى فرمايد و كاريكه بر او دشوار است باو نفرمايد.
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه سه دعا است كه البته مستجابست دعاى پدر و مادر براى فرزند نيكوكار ونفرين ايشان بر فرزنديكه عاق ايشان باشد و نفرين مظلوم بر ظالم و دعاى مظلومبراى كسيكه انتقام او را از آن ظالم بكشد و دعاى مؤ منيكه براى برادر مؤ منى دعا كند كهاو را از براى رعايت ما اهلبيت شريك در مال خود ساخته باشد ونفرين مؤ من بر كسيكهبرادر مؤ منش باو محتاج شده باشد و قدرت داشته باشد كه او را اعانت كند ونكند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر فرزند نيكوكارى كه از روى شفقت و مهربانى بسوى پدر و مادر نظركند هر نگاه كردنى ثواب يك حج مقبول براى او نوشته شود گفتند يارسول اللّه هر چند روزى صد مرتبه نظر كند فرمود كه خدا بزرگتر و كريم تر است .
در حديث ديگر فرمود نگاه كرده بر روى عالم عبادتست و نظر كردن بسوى پدر و مادر ازروى ترحم و مهربانى عبادتست و نظر كردن بر روى برادر مؤ منيكه براى خدااو را دوستدارى عبادتست فرمود كه سه گناه است كه عقوبتش زود در دنيا باين كس ميرسد عقوق پدرو مادر و ظلم كردن بر مردم و كفران نعمت خدا و خلق كردن .
در حديث ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه در ميان بنى اسرائيل عابدى بود كه او را جريح ميگفتند و در صومعه خودپيوسته مشغول عبادت بود روزى مادرش بنزد او آمد و ازمشغول نماز بود او را آواز داد جوابش نداد بار ديگر آمد و او را طلب كرد بازمشغول نماز شد و جوابش نداد و پس بار سيم آمد و او را طلب كرد باز سخن نگفتومشغول نماز بود مادرش گفت كه از خداى بنىاسرائيل مى خواهم كه تو را باين گناه بگيرد. در روز ديگر زن زناكاريكه در بنىاسرائيل بود آمد و نزد صومعه او نشست و فرزندى زائيد و گفت اين فرزند از جريح استبا من زنا كرده است و اين فرزند از او بهم رسيده است درميان بنىاسرائيل شهرت كرد كه آنكسى كه مردم رابزنا ملامت ميكرد خود زنا كرده است و پادشاهفرمود كه او را بردار كنند پس مادرش آمد و بر روى خود ميزد جريح گفت خاموش باش كهاين آن بلائيست كه به نفرين تو متوجه من شده است چون مردم اين را شنيدند از سبب آنواقعه پرسيدند عابد نقلكرد آنچه گذشته بو گفتند ما چون بدانيم كه توراستميگوئى ؟گفت كه آن طفل را بياوريد چون بياوردند عابد از آنطفل پرسيد كه تو فرزند كيستى ؟ طفل بامر الهى بسخن آمد و گفت من فرزند فلانكسىام كه شبانى گوسفندان فلان ميكند پس از كشتن نجات يافت و سوگند خورد كه تازندهباشد خدمت مادر بكند و از او جدا نشود و احاديث در حق پدر و مادر زياده از آنست كه استيفاتوان نمود.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation