بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب مدیریت و فرماندهی دراسلام, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST - فهرست مطالب
     m01 -
     m02 -
     m03 -
     m04 -
     m05 -
     m06 -
     m07 -
     m08 -
     m09 -
     m10 -
     m11 -
 

 

 
 

 

 


1ـ وسائل الشّيعه، جلد 28، ص 43.

[ 160 ]

«جهاد و كوشش» و «خلوص نيّت»، مى فرمايد: «وَالَّذينَ جاهَدُوا فينالَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»(1).

   آرى رمز پيروزى تلاش است و خلوص!

   2ـ «توكّل» كه مجموعه اى است از مسأله تكيه بر خداوند و اعتماد به نفس

   3ـ «صبر و استقامت و شكيبائى و پايمردى»

   4ـ «عفو و گذشت»

   5ـ «همّت و بلند نظرى»

   6ـ «ابتكار»

   7ـ «نظم و انضباط»

   8ـ «پشتكار»

   9ـ «آمادگى براى پذيرش انتقاد»

   10ـ «محبّت و صميميّت»

   11ـ «آينده نگرى»

   12ـ «راز دارى»

   13ـ «تواضع و فروتنى»

   14ـ «روح مشاورت و احترام به افكار ديگران»

   و هر يك از اين اصول در منابع مختلف اسلامى مطرح است و در خور شرح و بسط فراوان كه در اين بررسى كوتاه و مختصر نمى گنجد.

 

 

* * *


1ـ سوره عنكبوت، آيه 69.

[ 161 ]

 

 

 

 

5

 

 

آفات مديريّت

 

سى آفت مهم براى مديريّت!

 

   از آنجا كه مسأله مديريّت و فرماندهى هم مسأله بسيار پيچيده، و هم بسيار ظريفى است، طبعاً آفات آن نيز بسيار زياد است.

   و به تعبير ديگر، نقاط مثبتى كه در مديريّت شرط است متعدّد مى باشد و طبعاً در مقابل هر نقطه مثبت، نقطه منفى تصوّر مى شود كه از آفات مديريّت مى باشد; و به همين دليل، شايد يك اشاره اجمالى و فهرستوار به اين آفات براى درك مسأله كافى باشد.

   در اينجا به «30 آفت مهم» اشاره شده كه هر يك از آنها به تنهائى كافى است يك مدير لايق، يا فرمانده شايسته را به شكست وناكامى بكشاند; زيرا مى دانيم اگر براى رسيدن به يك هدف 30 شرط لازم باشد، فقدان يكى از آنها براى ناكامى كافى است.

   فى المثل، اگر لازم باشد براى انتقال نيروى برق از نقطه اى به نقطه ديگر كليدهاى 30 پست در وسط راه را بزنيم تا برق به محلّ مورد نظر منتقل گردد، نزدن يكى از اين كليدها با خاموشى همراه است، هر چند بقيّه را زده باشيم.

[ 162 ]

   به هر حال، «فهرست اين آفات» چنين است:

   1ـ «تبعيض بى دليل در ميان افراد و نفراتى كه تحت مديريّت و فرماندهى او قرار دارند»

   2ـ «سپردن كارها به دست افراد نامناسب (خواه كار كوچك را به فرد بزرگ بسپارد، يا كار بزرگ را به فرد كوچك)»

   3ـ «راه دادن به افراد متملّق و چاپلوس به محدوده كار خود»

   4ـ «حبّ ثناء و مدح»

   5ـ «جاه طلبى (حبّ جاه)»

   6ـ «مال اندوزى و حرص»

   7ـ «تنگ نظرى و بخل»

   8ـ «حسادت نسبت به همكاران»

   9ـ «اعتنا به شايعات و ترتيب اثر دادن به آنها»

   10ـ «ريخت و پاش و اسراف و تبذير»

   11ـ «از دست دادن فرصتها به خاطر ترديد و عدم شهامت در تصميم گيرى يا ترس و بزدلى»

   12ـ «هدر دادن نيروهاى لايق به خاطر مسائل كوچك يا لجاجت و كينه توزى»

   13ـ «چسبيدن به نقاط ضعف و فراموش كردن نقاط قوّت و عدم توجّه به معدِّلها»

   14ـ «هواپرستى و هوسبازى»

   15ـ «انتقامجوئى و كينه توزى»

   16ـ «استبداد به رأى»

   17ـ «عجله و شتاب و عدم تحقيق در كارها»

   18ـ «سوء ظنّ مفرط (البتّه گاه مختصرى سوء ظن براى مديران و فرماندهان براى اين كه در حوادث غافلگير نشوند لازم است)»

[ 163 ]

   19ـ «خوشبينى زياد»

   20ـ «غرور و غفلت»

   21ـ «عصبانيّت و خشونت»

   22ـ «انعطاف و نرمش بيش از حد و سازشكارى با منحرفان»

   23ـ «عدم اعتماد به همكاران»

   24ـ «انحصار طلبى و قبضه كردن كارها»

   25ـ ترجيح دادن افراد ضعيف براى همكارى به خاطر تسليم بودن آنها»

   26ـ «لجاجت در اشتباه و تمادى در غفلت»

   27ـ «عدم عفّت در سخن (بدزبانى)»

   28ـ «عدم رعايت ادب در برخوردها»

   29ـ «آلوده كارهاىِ اجرائى شدن (يك مدير خوب كسى است كه حتّى الامكان خود را آلوده كارهاى جزئى، نكند)»

   30ـ «ترك صراحت و بطور كلّى دوروئى و نفاق با دوستان و همكاران»

   البتّه آفات مديريّت منحصر به اينها نيست; آنچه گفتيم قسمت مهمّى در اين زمينه است كه با مطالعه و دقّت در آن مى توان به جهات ديگر نيز واقف شد.

 

 

* * *

 

[ 164 ]

 

 

[ 165 ]

 

 

 

6

 

 

نمونه هائى از ويژگيها و شرايط مديريّت

و

فرماندهى در اسلام

 

ويژگيهاى پنجگانه فرمانده بزرگ اسلام پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در قرآن مجيد

   از مسائلى كه دوست و دشمن درباره پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) پذيرفته اند، مديريّت شايسته و فرماندهى فوق العاده اوست.

   هر كس در هر چيز ترديد كند در اين دو معنى ترديد نخواهد كرد كه او هم مدير لايقى بود و هم فرمانده فوق العاده اى.

   دليل آن هم «پيروزى سريع پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) بر انبوه دشمنان در كوتاه ترين مدّت و با كمترين ضايعات» است!

   در مهمترين جنگهاى اسلامى، پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) شخصاً فرماندهى سپاه را بر عهده داشت، و اين جنگها به نام «غزوه» از ديگر جنگهاى اسلامى مشخص مى شود و از حسّاسيّت و اهمّيّت فوق العاده اى برخوردار بوده است.

   نه تنها مورّخان اسلامى بلكه مورّخان غير مسلمان هم كه تاريخ اسلام را مورد تجزيه و تحليل قرار داده اند، مديريّت و فرماندهى پيامبر را بسيار ستوده، و روش او را در جنگ از بهترين روشها معرّفى كرده اند.

[ 166 ]

   به همين دليل، هيچ مدير و فرمانده مسلمانى نمى تواند خود را از مطالعه حالات پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مخصوصاً بخشهاى مربوط به غزوات بى نياز ببيند.

   همچنين بررسى برنامه هاى مؤثّر اميرمؤمنان على(عليه السلام) چه در مبارزاتى كه همراه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به عنوان يك افسر نيرومند با دشمنان داشت، و چه جنگهائى را كه شخصاً فرماندهى لشگر را در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) بر عهده داشت، و چه در پيكارهاى او در سه جنگ معروف با «ناكثين» و «قاسطين» و «مارقين» (پيمان شكنان جنگ جمل، جبّاران شام، و خوارج نهروان) بعد از پيامبر رهبرى نمود.

   همه آن غزوات و اين جنگها، مملو از نكات مهمّ مربوط به مديريّت و فرماندهى مكتبى و اسلامى است كه مى تواند در همه زمينه ها الهامبخش باشد.

   قرآن مجيد در مورد شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) پنج صفت را به عنوان دلايل شايستگى او براى اين پست و مقام بيان كرده است:

لَقَدْ جائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ

عَزيزٌ عَلَيْهِ ماعَنِتُّمْ

حَريصٌ عَلَيْكُمْ

بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ:

از سوى خدا پيامبرى به سراغ شما آمد كه از خود شماست (جوشيده از ميان توده هاى شما)!

كسى كه ناراحتيهاى شما بر او ناگوار و سنگين است!

و براى هدايت و نجات شما سخت كوشا است!

و نسبت به مؤمنان، مهربان و رحيم است!(1)

   به اين ترتيب، جوشيده بودن از ميان توده هاى جمعيّت و مردم مستضعف، دلسوزى فوق العاده، علاقه شديد به سامان بخشيدن به كار مردمى كه تحت رهبرى


1ـ سوره توبه، آيه 128.

[ 167 ]

او هستند، و بالاخره مهر و محبّت فوق العاده، از ويژگيهاى مهمّ اين پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و از خصوصيّات رهبرى و مديريّت او، و هم از عوامل پيروزى سريع و عميق او بود.

   طبق اين بيان، هيچ مدير و فرمانده اسلامى نمى تواند از اين صفات پنجگانه خالى باشد.

   1ـ او بايد از ميان همان مردم برخيزد كه رهبرى آنها را بر عهده دارد تا دردها و نيازها و مشكلات آنها را بخوبى درك كند.

   اين كه مى بينيم بسيارى از مديريّتها به ناكامى مى كشد، يك دليلش همين است كه بافت وجود مدير و فرمانده، با بافت وجود كسانى كه تحت مديريّت و فرماندهى او هستند بكلّى متفاوت است; لذا درست يكديگر را درك نمى كنند، و آن پيوند و همبستگى كه ميان «پيشوا» و «پيرو»، و «فرمانده» و «تحت فرماندهى» لازم است در ميان آنها حاصل نمى شود.

   2ـ دلسوز بودن يكى ديگر از شرايط لازم براى مديريّت است; آنها كه تنها با مقرّرات ادارى و ضوابط و قوانين كار مى كنند و تمام همّشان اين است كه فقط وظايف ادارى را انجام دهند و حاضر نيستند قدمى از آن فراتر بگذارند، قطعاً مديران و فرماندهانى ناموفّقند. در اين آيه از ويژگيهاى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) اين را مى شمـرد كه ناراحتيهاى شمـا بر او سخت گران است، و از رنجهاى شما رنج مى برد.

   3ـ عشق و علاقه به كار خود، كه در آيه فوق از آن تعبير به «حَريصٌ عَلَيْكُمْ» شده است، و اشاره به عشق شديد و علاقه فوق العاده پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت به هدايت مردم است نيز از شرايط اساسى مديريّت و فرماندهى محسوب مى شود.

   مديرى كه «عاشق» كار خود نيست، هرگز كار چشمگيرى انجام نخواهد داد، و «فرماندهى» كه به برنامه خود عشق نمىورزد هرگز پيروزى بزرگى به دست نخواهد آورد; و از اينجا روشن مى شود كه مسأله مديريّت بيش از آنچه جنبه هاى ظاهرى

[ 168 ]

دارد، نيازمند به ريشه هاى معنوى است كه شخص «مدير» و «فرمانده» را براى كار خود بسازد و آماده كند.

   4 و 5ـ مدير بايد نسبت به نفرات تحت اداره خود هم «رؤوف» باشد، و هم «رحيم».

   در اين كه ميان «رؤوف» و «رحيم» چه تفاوتى است؟ بعضى از علماى لغت گفته اند «رأفت» مرتبه بالاترى از «رحمت» است.(1) به اين ترتيب، در رهبران و مديران و فرماندهان، مرتبه والاى محبّت لازم است نه فقط يك مرحله ساده و عادى.

   و بعضى از مفسّران معتقدند كه «رحمت» در مقابل «خطاكاران» است و «رأفت» در مورد افرادى كه نياز به كمك دارند; و به تعبير ديگر، اوّلى جبنه منفى دارد و دوّمى جنبه مثبت; و طبق اين تفسير مدير بايد نسبت به تمام افراد حتّى خطاكاران مهربان باشد، و هم نيازهاى آنها را در نظر بگيرد.

 

* * *

 

يك فرمانده نمونه از ديدگاه على(عليه السلام)

   فرمان مولا على(عليه السلام) درباره مالك اشتر كه يكى از فرماندهان بزرگ و نمونه در تاريخ اسلام بوده، رهنمودى است پربار در تمام زمينه هاى مديريّت!

   امير مؤمنان على(عليه السلام) درباره شخص او (قطع نظر از توصيفهائى كه در فرمان معروف او آمده است)، در نامه اى كه به مردم مصر به هنگام اعزامش به عنوان يك استاندار مى نويسد، چنين مى فرمايد:

أَمّا بَعْدُ، فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبادِ اللّهِ،

لايَنامُ أَيّامَ الْخَوْفِ،

وَلايَنْكُلُ عَنِ الاَْعْداء سَاعَات الرَّوْعِ،


1ـ لسان العرب، مادّه رأفت.

[ 169 ]

اَشَدَّ عَلَى الفُجّارِ مِنْ حَريقِ النّارِ،

وَهُوَ مالِكَ بْنُ الحارِثِ اَخُومَذْحِج،

فَاسْمِعُوا لَهُ وَأَطيعُوا أَمْرَهُ فيما طَابَقَ الْحَقَّ فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللّهِ،

لاكَليلَ الظُّبَةِ، وَلانابِي الضَّرِيبَةِ،

فَإِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا، وَإِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تُقيمُوا فَأَقيمُوا،

فَإِنَّهُ لايُقْدِمُ وَلايُحْجِمُ وَلايُؤَخِّرُ وَلايُقَدِّمُ إِلاّ عَنْ أَمْرى;

وَقَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلى نَفْسى لِنَصيحَتِهِ لَكُمْ وَشِدَّةِ شَكيمَتِهِ عَلى عَدُوِّكُمْ! :

امّا بعد، بنده اى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم كه به هنگام خوف (احتمال حمله دشمن يا خطرات ديگر) خواب به چشم راه نمى دهد!

و در ساعات ترس و وحشت در برابر دشمنان ترديد به خود راه نمى دهد!

در برابر بدكاران از شعله آتش سوزنده تر است!

و او مالك بن حارث (اشتر) از قبيله مَذْحِج است!

سخنش را بشنويد و فرمانش را در آنجا كه مطابق حق است، اطاعت كنيد!

زيرا او از شمشيرهاى برنده الهى است كه هرگز به كندى نمى گرايد، و نه ضربتش بى اثر مى ماند!

اگر او فرمان بسيج داد، حركت كنيد! و اگر دستور توقّف داد، توقّف نمائيد!

چرا كه او هيچ كارى را اعمّ از حمله، يا عقب نشينى، يا پيشروى، جز به فرمان من انجام نمى دهد!

من شما را بر خود مقدّم داشتم و ايثار كردم كه او را به فرماندهى شما منصوب نمودم; او نسبت به شما خيرخواه و نسبت به دشمنانتان سختگير است!(1)

   از سخنان اميرمؤمنان على(عليه السلام) درباره اين سردار رشيد اسلام صفات زير كه از ويژگيهاى يك فرمانده نمونه است، استفاده مى شود:


1ـ نهج البلاغه، بخش نامه ها، نامه 38.

[ 170 ]

   1ـ بيدارى و هوشيارى كامل در بحرانها و به هنگام احساس خطر

   2ـ عدم ترس و وحشت از قدرت دشمن هر چه باشد و هر قدر باشد

   3ـ قاطعيّتى همچون شعله هاى سوزان آتش در برابر دشمنان

   4ـ مؤثّر بودن و حساب شده بودن ضرباتى كه بر دشمن وارد مى كند

   5ـ پيروى كامل از فرمان امام و رهبر

   6ـ دلسوزى و خيرخواهى نسبت به جامعه اسلامى

   7ـ سختگيرى در برابر دشمنان

   اين صفات هر كدام مى تواند موضوع سخن جداگانه اى قرار گيرد كه براى رعايت اختصار از شرح آن چشم مى پوشيم.

   جالب اين كه، امير مؤمنان على(عليه السلام) به هنگامى كه مالك شهيد شد، در سوگ او نيز سخنانى گفت كه در آن «الگوهاى روشن براى يك فرمانده خوب» ارائه داده شده است، فرمود:

مالِكٌ وَما مالِكٌ

وَاللّهِ لَوْ كانَ جَبَلاً لَكان فِنْداً

وَلَوْكانَ حَجَراً لَكانِ صَلْداً

لايَرْتَقيهِ الْحافِرُ

وَلايُوفى عَلَيْهِ الطّائِرُ:

مالك، امّا چه مالكى!

به خدا سوگند اگر كوه بود يكتا بود!

و اگر سنگ بود سر سخت و محكم بود!

مركب راهوار انديشه، قدرت نداشت از كوهسار وجودش بالا رود! و هيچ پرنده فكر انسانى نمى توانست به اوج قلّه روح بلندش پرواز كند!(1)


1ـ نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 443.

[ 171 ]

   در اينجا امام صفات زير را به عنوان صفات ويژه اى براى اين فرمانده بزرگ و نمونه، مى شمرد:

   1ـ عظمت روح

   2ـ بلندى فكر

   3ـ استوارى و پايمردى در برابر حوادث سخت

   4ـ كسى كه به هنگام فقدانش راستى جاى خالى او احساس مى شود

   از مجموعه اين صفات و صفات گذشته، ارزشهاى والائى كه در يك فرمانده نمونه بايد جمع باشد به دست مى آيد; و بايد تصديق كرد جمع ميان اين صفات كار مشكل، و اگر كسانى واجد آن باشند وجودشان بسيار مغتنم است.

 

* * *

 

ويژگيهاى دهگانه فرماندهان سپاه و لشگر در فرمان على(عليه السلام)

   على(عليه السلام) براى فرماندهان سپاه و لشگر شرايطى بيان فرموده كه در فرمان مالك اشتر كه از غنى ترين، و دقيق ترين برنامه هاى كشور دارى اسلامى است، منعكس است; و در حقيقت قسمتهاى مهمّى از مسائل لازم و ارزشهاى انسانى واسلامى معتبر براى مديريّت و فرماندهى را در آن بيان فرموده است; و براى تكميل اين بحث ذكر آن ضرورى به نظر مى رسد.

فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فى نَفْسِكَ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاِِمامِكَ

وَأَنْقاهُمْ جَيْباً

وَأَفْضَلَهُمْ حِلْماً

مِمَّن يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ

وَيَسْتَريحُ إِلَى الْعُذْرِ

وَيَرْأَفُ بِالضُّعَفاءِ

[ 172 ]

وَيَنْبُو عَلَى الاَْقْوياءِ

وَمِمَّنْ لايُثيرُهُ الْعُنْفُ

وَلايَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ

ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي المُرُوؤاتِ وَالاَْحْسابِ وَأَهْلِ الْبُيُوتاتِ الصّالِحَةِ، وَالسَّوابِقِ الْحَسَنَةِ، ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ، وَالشَّجاعَةِ وَالسَّخاءِ وَالسَّماحَةِ(1):

فرمانده سپاهت را كسى قرار ده كه واجد اين شرايط باشد:

1ـ از همه آنها نزد تو نسبت به خداوند و پيامبر و امام دلسوزتر و خيرخواه تر!

2ـ از همه آنها پاكدامن تر!

3ـ از همه عاقل تر و هوشيارتر!

4ـ از كسانى باشد كه دير به خشم من آيند!

5ـ و به موقع عذر مى پذيرند!

6ـ از آنها كه نسبت به مستضعفان رؤوف و مهربانند!

7ـ و در مقابل زورمندان و مستكبران قوىّ و انعطاف ناپذير!

8ـ از كسانى كه حوادث سخت آنها را از جا به در نمى برد!

9ـ هرگز ضعف و زبونى آنها را به زانو در نمى آورد!

10ـ به سراغ كسانى رو كه از خانوده هاى اصيل، نجيب، با شخصيّت، صالح،
   خوش سابقه، با شهامت، شجاع و سخاوتمند هستند!

   از بررسى اين صفات اين نكته به خوبى روشن مى شود كه اسلام تا چه حد مسؤوليّت فرماندهى و مديريّت را حسّاس مى داند، و تا چه اندازه شرايط آن را سنگين; به همين دليل، آنها كه در اين مشاغل قرار مى گيرند بايد براى تطبيق خود بر اين معيارها و ارزشها تلاش و كوشش كنند، يا اگر خود را واجد آن نمى دانند شجاعانه كنار روند!


1ـ نهج البلاغه، نامه شماره 53.

[ 173 ]

   بديهى است اكتساب اين صفات به آسانى ممكن نيست و جز با تهذيب نفس و خودسازى و آشنائى كامل با ارزشهاى اسلامى امكان پذير نمى باشد.

 

شرايط فرماندهان رده هاى بالاى سپاه و لشگر

   امير مؤمنان على(عليه السلام) در همان فرمان درباره رده هاى بالاى فرماندهان سپاه و لشكر كه در حقيقت همطراز مديران كل و وزراء هستند، شرايط بيشتر و سنگين ترى بيان مى فرمايد; آنجا كه مى گويد:

   «وَلْيَكُنْ آثَرُ رُؤُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ واساهُمْ فى مَعُونَتِهِ، وَأَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِما يَسَعُهُمْ وَيَسَعُ مِنْ وَرائَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْليهِمْ، حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً واحِداً فى جِهادِ الْعَدُوِّ فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ; در رده هاى بالاى فرماندهى لشكر تو بايد كسانى باشند كه در كمك به لشكريان بيش از همه مواسات كنند; و از امكانات موجود بيشتر به نفرات خود برسند، تا آنجا كه هم نفرات لشكر و هم كسانى كه تحت تكفّل آنها هستند اداره شوند; به گونه اى كه همگى تنها به يك چيز بينديشند: به جهاد و پيكار با دشمن! بدان! هر قدر بيشتر به آنها محبّت و مهربانى كنى، قلوب آنان بيشتر به تو متوجّه خواهدشد و همبستگى عميقتر مى گردد (و يكى از مهمترين عوامل پيروزى در مبارزه با دشمنان همبستگى ميان نفرات لشكر است از يك سو و پيوند قلبى آنها با فرمانده از سوى ديگر!)»(1)

 

 

* * *

 


1ـ نهج البلاغه، نامه شماره 53.

[ 174 ]

 

 

[ 175 ]

 

 

 

 

7

 

 

توصيه هاى مهم

به فرماندهان و مديران

 

اين توصيه هاى هفتگانه كه همه از زبان على(عليه السلام)است، به قدرى اهمّيّت دارد كه شايسته است فرماندهان اسلامى، همه روز پيش از حضور در مركز كار خود يك بار آنها را بخوانند و به پيامش گوش جان فرا دهند.

 

   فرماندهان به خاطر مسؤوليّت سنگينى كه بر عهده دارند بايد بطور مداوم تحت تعليمات مستمرّ اسلامى باشند، و بيانات حياتبخش پيشوايان اسلام، همچون قطرات حياتبخش باران دائماً بر سر زمين فكر و قلب آنها ببارد، تا هميشه درخت وجودشان پر بار، و شاخه هاى آن پر ثمر باشد.

   و اگر مدّتى اين نزول رحمت الهى از آن قطع گردد، مسلّماً رو به پژمردگى و خشكى خواهد نهاد.

   البتّه در اين زمينه، دستورات و توصيه هاى فراوانى، در منابع اسلامى وجود دارد كه در اينجا قسمتى از آن را مى آوريم، و تأكيد مى كنيم لازم است همه فرماندهان و مديران مكتبى ارتباط مستقيم خود را با قرآن و سخنان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و نهج البلاغه و

[ 176 ]

احاديث پيشوايان حفظ كنند; و بدانند بدون مدد گرفتن از اين سرمايه هاى روحانى، انجام رسالتى را كه بر عهده دارند ممكن نيست.

   اين توصيه ها به قدرى گويا است كه ما را از هر گونه شرح و توضيح بى نياز مى سازد.

 

* * *

 

1ـ توصيه امام(عليه السلام) به «محمّد بن ابى بكر»

   هنگامى كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) «محمّد بن ابى بكر» را كه از بزرگان يارانش بود به عنوان «والى» و «فرمانده» لشكر مصر منصوب كرد در دستور العملى كه به او داد چنين فرمود:

بالهاى (محبّت) خود را براى آنها بگستر، و پهلوى نرمش و ملايمت را بر زمين بگذار!

چهره خويش را براى مردم گشاده دار،

و مساوات را در ميان آنها اعمّ از كوچك و بزرگ ـ حتّى در نگاه هايت مراعات كن!

تا نه بزرگان كشور به حمايت بى دليل تو طمع ورزند، و نه ضعفا در اجراى عدالت از تو مأيوس شوند، چرا كه خداوند از بندگان خود در مورد اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان بازخواست خواهد كرد!...

اى محمّد بن ابى بكر! بدان من تو را فرمانده بزرگترين لشكرم، يعنى لشكر مصر، نمودم!

پس بر تو لازم است كه با خواستهاى دلت مخالفت كنى و از عقيده ات دفاع نمائى هر چند يك ساعت از عمر تو بيشتر نمانده باشد!

و هرگز خدا را به خاطر رضاى احدى به خشم نياور كه خداوند جاى همه كس را مى گيرد و هيچ كس جاى او را نخواهد گرفت!

نماز را در اوقات خود به جاى آور نه آن كه به هنگام بيكارى در انجامش تعجيل كنى امّا به هنگام اشتغال به كارها آن را به تأخير بيندازى!...

[ 177 ]

(از منافقان سخت بپرهيز و بر حذر باش، چرا كه) پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: من نه از مؤمن و نه از مشرك بر امّتم نمى ترسم، زيرا مؤمن را ايمانش از خلافكارى باز مى دارد، و مشرك را خدا به خاطر شركش درهم مى كوبد; تنها از شرّ منافقان بر شما مى ترسم كه در دل ايمان ندارند، و به زبان سخنانى مى گويند جالب و دلپسند (تا شما را بفريبند و به اهداف شوم خود برسند ولى از اعمال زشتشان مى توان آنها را باز شناخت.(1)

 

2ـ توصيه به «عبداللّه بن عبّاس»

   «عبداللّه بن عبّاس» كه از دانشمندان امّت بود، مى گويد: اميرمؤمنان على(عليه السلام)سخنى به من فرمود كه از هيچ كلامى ـ بعد از كلام رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ـ به اندازه اين سخن بهره نبردم، و آن سخن اين بود:

امّا بعد ـ گاه انسان به خاطر رسيدن به چيزى مسرور و خوشحال مى شود كه هرگز از دستش نمى رفت!

و گاه به خاطر از دست دادن چيزى ناراحت مى گردد، كه هرگز به آن نمى رسيد!

شادى تو بايد از چيزى باشد كه در مسير آخرت به دست آورده اى و تأسّف تو بايد از چيزى باشد كه در اين رابطه از دست داده اى!

به آنچه از دنيا به تو مى رسد خوشحال مباش!

و بر آنچه از دنيا از دست مى دهى تأسّف مخور و جزع مكن!

و بايد همّ و غمّ تو در امورى باشد كه بعد از مرگ به آن خواهى رسيد!(2)


1ـ نهج البلاغه، عهد نامه محمّد بن ابى بكر(نامه 27).
2ـ نهج البلاغه، نامه عبداللّه بن عبّاس (نامه 22).

[ 178 ]

3ـ توصيه به «قُثَم بن عبّاس» فرماندار مكّه.

   على(عليه السلام) با خبر شد كه «معاويه» گروهى از خرابكاران را از شام براى فساد وايجاد تفرقه در صفوف مسلمين به هنگام «حج» به «مكّه» فرستاده است; نامه اى نوشت و دستورات لازم را به فرماندار مكّه داد و توصيه هائى فرمود كه براى هر عصر و هر زمان سودمند و الهامبخش است:

فرمود: مأمور اطّلاعات من در مغرب (شام) برايم نوشته و مرا آگاه ساخته كه گروهى از مردم شام به سوى حج گسيل شده اند;

گروهى كوردل، ناشنوا، و چشم و گوش بسته، كه حق را با باطل مشوب مى سازند، و در طريق نافرمانى «خالق»، از «مخلوق» اطاعت مى كنند!

با دادن دين خود، دنيا را مى دوشند، و آخرت را كه فقط در انتظار نيكان و پاكان است به متاع اين دنيا مى فروشند!...

لذا، كاملاً مراقب حوزه مأموريّت خود باش!

و با دورانديشى و قدرت با مسائل برخورد كن!

عقل و خيرخواهى را به كار گير!

و دقيقاً مطيع فرمان امامت باش!

از آن بپرهيز كه عملى انجام دهى كه لازم باشد عذرخواهى كنى!

نه در هنگام سلامت و آرامش مغرور باش!

و نه به هنگام شدايد و سختيها سست و ترسو!

والسّلام(1)

 

* * *

 


1ـ نهج البلاغه، نامه قُثَم بن عبّاس (نامه 33).

[ 179 ]

4ـ توصيه براى هنگام رويارويى با دشمن

حقّ شمشيرها را ادا كنيد!

و جاى در غلتيدن دشمن را فراهم سازيد!

از عقب نشينى هائى كه مقدّمه حمله تازه است و از جَوَلانى كه حمله به پشت سر دارد، ناراحت نشويد!

خويشتن را براى زدن محكمترين ضربه (بر پيكر دشمن خوانخوار) به هيجان آوريد!

صداى خود را در سينه ها حبس كنيد كه اين كار در بيرون راندن سستى نقش مهمّى دارد!

سوگند به خدائى كه دانه را شكافت!

و انسان را آفريد!

دشمنان ما هرگز اسلام را پذيرا نشده اند، بلكه ظاهراً تسليم شده اند!

و آنها كفر را در سينه ها پنهان نموده اند!

و هنگامى كه ياورانى در خطّ خود پيدا كنند، آنچه پنهان ساخته اند آشكار خواهند كرد!(1)

 

* * *

 

5ـ توصيه ديگر براى روياروئى با دشمن

هرگز جنگ را شما آغاز نكنيد تا آنها پيشدستى كنند!

چرا كه بحمداللّه شما براى حقّانيّت خود دليل و حجّت داريد، و وا گذاشتن شروع جنگ به آنها دليل ديگرى است به سود شما و به زيان آنها (و نشانه ديگرى است از حقّانيّت شما)!


1ـ نهج البلاغه، بخش نامه ها، نامه 16.

[ 180 ]

هر گاه به فرمان خدا، دشمن را شكست داديد، فراريان را نكشيد!

و از كار افتادگان را ضربه نزنيد!

مجروحان جنگى را به قتل نرسانيد!

زنان دشمن را با اذيّت و آزار به هيجان نياوريد، هر چند به شما و نواميس شما دشنام دهند، و به بزرگان شما بدگوئى كنند! چرا كه تحمّل آنها كم است.

حتّى در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به ما دستور داده شده بود كه دست از آزار زنان مشركان برداريم.

بلكه در عصر جاهليّت، اگر مردى به روى زنى دست بلند مى كرد و سنگ يا چوبى به او مى زد، همين باعث ننگ هميشگى او و فرزندانش مى شد!(1)

 

* * *

 

6ـ دستور العملى براى قدردانى از خدمات يك فرمانده

   گاه شرايطى ايجاب مى كند كه يك فرمانده جاى خود را به ديگرى بسپارد كه با آن شرايط هماهنگتر، و براى انجام آن مأموريّت مناسبتر است; و نفر اوّل به جاى ديگرى منتقل گردد، در حالى كه هيچ خلافى از او سر نزده است.

   در اين جا بايد از كارهائى كه نشانه قدرنشناسى از فرمانده سابق است، و سبب تضعيف روحيّه او مى شود، جدّاً بر حذر بود.

   زيرا اين امر در ديگران نيز اثر بسيار بدى خواهد گذاشت، و آنها را در خدمت دلسرد خواهد كرد، و مايه تزلزل روحيّه ها و افكار نفرات مى شود.

   بنابراين، در عين اين كه به هنگام لزوم و ضرورت نبايد از تغيير مسؤوليّت فرماندهان كه كمك به حفظ هدفهاى كلّى مى كند ترديد به خود راه داد; در قدردانى


1ـ نهج البلاغه، بخش نامه ها، نامه 14.

[ 181 ]

از فرمانده پيشين در برابر خدماتش نيز نبايد كوتاهى و مضايقه كرد!

   نامه اى كه امير مؤمنان على(عليه السلام) به «عُمَرِ بنِ أَبُوسَلمه مَخْزُومى» «والى بحرين» نگاشته، توصيه مهم و الگوى جالبى براى اين موضوع است:

امّا بعد! من «نُعْمانِ بنِ عَجلان» را به جاى تو نصب كردم و تو را از اين كار معاف ساختم، بى آن كه اين كار سبب نكوهش يا ملامت تو گردد!

تو مردى بودى كه وظيفه خود را بخوبى انجام دادى، و حقّ امانت را ادا نمودى!

هنگامى كه نامه من به تو رسد، به سوى ما حركت كن، بدون آن كه مورد سوء ظن باشى يا متّهم و گناهكار!

زيرا من تصميم دارم به سوى ستمگران شام حركت كنم و دوست دارم تو در اين سفر بامن باشى!

چرا كه تو از كسانى هستى كه من روى آنها حساب مى كنم، و از آنها در صحنه جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دين، يارى مى جويم، انشاءاللّه!(1)

 

* * *

 

7ـ توصيه براى بزرگداشت ياد فرماندهان شهيد

   گراميداشت ياد شهيدان نه فقط عبادتى است بزرگ و دليل بر حق شناسى و زنده بودن عواطف انسانى است، بلكه براى تقويت روحيّه ديگران اثر فوق العاده مهمّى دارد.

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation