بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زیبا های اخلاق, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     0 - زيباييهاى اخلاق
     00 - زيباييهاى اخلاق
     1 - زيباييهاى اخلاق
     10 - زيباييهاى اخلاق
     11 - زيباييهاى اخلاق
     12 - زيباييهاى اخلاق
     13 - زيباييهاى اخلاق
     14 - زيباييهاى اخلاق
     15 - زيباييهاى اخلاق
     16 - زيباييهاى اخلاق
     2 - زيباييهاى اخلاق
     3 - زيباييهاى اخلاق
     4 - زيباييهاى اخلاق
     5 - زيباييهاى اخلاق
     6 - زيباييهاى اخلاق
     7 - زيباييهاى اخلاق
     8 - زيباييهاى اخلاق
     9 - زيباييهاى اخلاق
     FEHREST - زيباييهاى اخلاق
 

 

 
 
قبلفهرست بعد

مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَر أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً

نحل ( 16 ) : 97

بخش هفتم

آثار پرفايده ى حسن خلق

آثار حسن خلق

به راستى آثار حسن خلق كه بخشى از آن در دنيا و همه ى آن در آخرت ظهور عينى پيدا مى كند قابل شماره كردن نيست . چنان كه در روايات آمده است : هيچ حقيقتى در ميزان عمل انسان در قيامت سنگين تر از حسن خلق نيست(1) .

انسان اگر ايمان و عملش قوى و فراوان باشد ولى از زيبايى هاى اخلاق برخوردار نباشد ، در دنيا و بويژه در برزخ و آخرت دچار مشكل مى شود .

داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند ، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند ، و در حالى كه بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند . هنگامى كه او را حنوط و كفن كردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقيع قرار دادند ، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند ، سپس گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسيدند . پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب مى خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه هاى بين لحد را بگيرد ; چون فارغ شدند و خاك روى لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عيون أخبار الرضا : 2 / 37 ، باب 31 ، حديث 98 ; وسائل الشيعه : 12 / 152 ، باب 104 ، حديث 15923 .


صفحه 156


فرمود : من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد كه هرگاه كارى مى كند محكم و استوار انجام مى دهد ، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاك دقت كردم .

در آن لحظه مادر داغديده ى سعد از گوشه اى فرياد برداشت : اى سعد ! بهشت بر تو گوارا باد ، ولى پيامبر فرمودند : اى مادر سعدا مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقينى نسبت مده ; زيرا فشار سختى به سعد وارد شد !!

چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند ، گفتند : اى پيامبر خدا ! كارى را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسى نديديم ، با پاى برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد . فرمودند : در اين حالت به فرشتگانى كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم . گفتند : گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد . فرمود : در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود ، آنچه او انجام داد من انجام دادم . گفتند : شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چيدى آن گاه گفتى : فشارى سخت بر او وارد شد ! فرمود : آرى ، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود !!(1)

ولى اگر انسان از ايمانى متوسط يا حداقل ، و عملى اندك برخوردار باشد ولى با سرمايه اى سرشار از مكارم اخلاقى زندگى كند ، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ى زمينه هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنيا كمتر دچار مشكل مى شود و در آخرت مكارم اخلاقش رحمت و فيوضات بى نهايت حق را جذب مى كند .

مراتب حيات

براى اين كه بتوان به بخشى از آثار مكارم اخلاق و جايگاهى كه در زندگى

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ امالى صدوق: 384، المجلس الحادى و الستون، حديث 2; بحار الانوار: 22 / 107، باب 37، حديث 67.


صفحه 157


دارد و اين كه در خيمه ى حيات چه نور پرفايده اى را مى افشاند باز گفت ، ناچار بايد مقدمه اى را در رابطه با حيات ذكر كرد ; مقدمه اى كه از مضامين آيات قرآن و روايات اهل بيت استفاده شده است .

حيات و زندگى از نظر آيات و روايات داراى چهار مرتبه است :

1 ـ حيات طبيعى . 2 ـ حيات معنوى و انسانى . 3 ـ حيات طيّبه . 4 ـ حيات برتر و ملكوتى ; كه هر يك از آنها آثارى از خود در دنيا و آخرت آشكار مى كنند .

حيات طبيعى يا مادّى

حيات مادّى از نظر ماهيّت ، مساوى با حيات حيوانات است ، ولى از نظر آثار به خاطر اين كه صاحبش داراى آزادى و اختيار است و حياتش عارى از قيود عقلى و فطرى و دينى است با آثار حيات حيوانى متفاوت است .

انسان در چهارچوب حيات طبيعى و مادّى دنيا را آخرين منزل مى داند و تمام اهدافش خلاصه ى در به چنگ آوردن جاه و مقام و مال و ثروت مى شود . در حصار اين حيات از ديدن حقايق كور ، و از شنيدن مواعظ كر ، و از گفتن حق و پرسيدن از معارف لال ، و از فهم واقعيات عاجز و ناتوان است .

در خيمه ى اين حيات تمام همّت انسان ، لذّت برى و پيروى از شهوات و بندگى نسبت به هوا و هوس است ; و اگر نتواند مقاصد شومش را تأمين كند تا جايى كه قدرتش اقتضا كند به درندگى و ستم و تجاوز و غارت حقوق مردم دست مى زند ، و از نظر رفتار و منش از هر جنبنده اى شرورتر مى گردد . در اين زمينه فقط به دو آيه از آيات بسيارى كه از انسان چنين چهره اى را نشان مى دهد بسنده مى شود :

( لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ


صفحه 158


بِهَا أُولئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ )(1) .

براى آنان دل هايى است كه با آن به فهم و درك حقايق برنمى خيزند ، و ديدگانى است كه با آن واقعيات را نمى نگرند و گوش هايى است كه با آن صداى حق را نمى شنوند ، اينان چون چهارپايان بلكه گمراه ترند و اينان بى خبرانند .

( وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ )(2) .

و كسانى كه به انكار حقايق برخاستند همواره دنبال لذت جويى و چون چهارپايان دنبال شكم پر كردن هستند و آتش جايگاه آنان است .

حيات معنوى

حيات معنوى ، حياتى است كه از آراسته شدن به ايمان و عمل صالح و حسنات اخلاقى به دست مى آيد . مقدمه ى ظهور اين حيات گوش دادن به نداى حق و پيام پيامبران و صداى عرشى و ملكوتى امامان و باور كردن حقايق و به كار گرفتن واقعيات است .

خدا در قرآن انسان را پيش از ورود به اين حيات پرارزش ـ گرچه از حيات طبيعى و مادى برخوردار باشد ـ مرده مى داند :

( إِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ . . . )(3) .

يقيناً تو نمى توانى به اين مردگان ] زنده نما و لجوجان متعصّب [ چيزى را بشنوانى ، و نمى توانى به كران صدايت را برسانى .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اعراف ( 7 ) : 179 .

2 ـ محمد ( 47 ) : 12 .

3 ـ نمل ( 27 ) : 80 .


صفحه 159


انسان پس از اين كه قلبش با وحى الهى بيعت كرد و گوشش وقف شنيدن صداى حق شد ، و آماده ى انجام فرمان هاى پروردگار گشت ، به عرصه ى حيات معنوى وارد مى شود و از آثار آن كه تجلى فيوضات حق و رفتار نيك با مردم و توشه بردارى براى آخرت است بهره مند مى شود(1) .

( وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لاَنُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا أُولئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ )(2) .

و آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند اهل بهشتند و در آن جاودانه اند ، ما كسى را جز به اندازه ى وسع و گنجايشش به ديندارى و اجراى وظايف تكليف نمى كنيم . تا همه بدانند كه ورود به حيات معنوى انحصارى و مربوط به ارواح قدسيه نيست بلكه همگان تا قيامت مى توانند از اين نوع حيات بهره مند شوند .

بركت يافتن در زندگى ، چشيدن طعم ايمان ، امين بودن ، بصيرت ، توبه ، جهاد با مال و جان ، احسان ، انفاق ، مهر ورزى ، حلم و بردبارى و . . . از آثار پرقيمت و باارزش حيات معنوى است .

حيات طيّبه

حيات طيّبه مرتبه ى كامل و جامع حيات معنوى است كه در فضاى اين حيات ، انسان فقط به داده ها و عنايات و فيوضات حق قناعت مى كند ، و آزاد از هفت دولت به زيست و زندگى خود ادامه مى دهد ، و قدم عزت و شرف و كرامت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اينجاست كه مرگ براى او معنايى نخواهد داشت و به حيات واقعى ابدى نائل خواهد شد ، مانند شهدا كه در باره ى آنان مى فرمايد : (

 وَلاَ تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلْ فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِن لاَ تَشْعُرُونَ ) بقره (2) : 154 .

2 ـ اعراف ( 7 ) : 42 .


صفحه 160


و شخصيت بر فرق افلاك مى نهد ، و جز به خدا و الطاف او نمى انديشد ، و در عرصه گاه قيامت بر اساس بهترين اعمال دوران عمرش پاداش مى يابد !

( مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَر أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ )(1) .

كسانى كه عمل شايسته انجام دهند در حالى كه با ايمان باشند خواه مرد يا زن به آنان حيات طيبه مى بخشيم و پاداششان را بر پايه ى بهترين اعمالى كه همواره انجام مى دادند خواهيم داد .

اساس و پايه ى اين حيات ، ايمان به خدا و روز قيامت ، و يقين به نبوت پيامبران و وحى و فرشتگان است . و نتيجه ى اين حيات ، آرامش و امنيت ، رفاه و صلح ، محبت و دوستى ، تعاون و تقوا ، كرامت و صدق ، و باز شدن روزنه هاى قلب براى دريافت الهام و حكمت ، و پديد شدن نيروى ولايت در باطن ، و قناعت به حلال خدا ، و كوشش براى رفع مشكلات مردم ، و تبليغ حقايق و پاكسازى محيط از فحشا و منكرات است ; و در حقيقت زندگى انسان در اين عرصه ى باارزش فرشته گونه خواهد بود ، يعنى زندگى و حياتى كه از انواع آلودگى هاى ظاهرى و باطنى پاك و پاكيزه است .

در رابطه با حيات معنوى و مرتبه ى كامل و جامعش ـ حيات طيبه ـ روايت بسيار باارزشى در كتاب پرقيمت كافى به اين مضمون نقل شده است :

امام صادق (عليه السلام) از پيامبر روايت مى كند :

مَن عَرَفَ اللهَ وعَظَّمَه مَنعَ فَاهُ مِن الكلامِ ، وبَطنَهُ مِن الطَّعامِ ، وعَفَى نَفسَهُ بالصِّيامِ وَالقيامِ . قالُوا : بآبائِنَا وأُمهاتِنا يا رَسولَ اللهِ ! هؤلاءِ أولياءُ اللهِ ؟ قالَ : إنَّ أولياءَ اللهِ سَكَتوا فَكان سُكوتُهُم ذِكراً ، ونَظرُوا فَكان نَظرُهُم عِبرَةً ، ونَطقُوا فكان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نحل ( 16 ) : 97 .


صفحه 161


نُطقُهُم حِكمةً ، وَمَشَوْا فكانَ مَشْيُهُم بَينَ النّاسِ بركةً ، لَولاَ الآجالُ التى قد كُتِبَتْ عَلَيهم لم تَقِرَّ أرواحُهُم فى أجسادِهِم خَوفاً مِن العَذابِ وشَوقاً إلَى الثَّوَابِ(1) .

كسى كه خدا را بشناسد و او را بزرگ بشمارد زبانش را از سخن بيهوده باز مى دارد ، و شكمش را از طعام حرام و اضافى منع مى كند ، و باطنش را با روزه و عبادت شبانه تصفيه مى نمايد . گفتند : پدر و مادرمان به فدايت اى پيامبر خدا ! اينان اولياى الهى هستند ؟ فرمود : به راستى اولياى الهى ساكتند و سكوتشان ذكر است ، و با دقت و تأمّل مى نگرند و نگريستنشان عبرت است ، و سخن مى گويند و گفتارشان حكمت است ، و راه مى روند و راه رفتنشان ميان مردم بركت است ، اگر اجلهايى كه به آنان مقرّر شده نبود ، روحشان در جسدشان به خاطر ترس از عذاب و شوق به ثواب برقرار و پابرجا نمى ماند .

حيات برتر و ملكوتى

اين حيات حقيقتى است كه از بركت ايمان و عمل صالح و بويژه حسنات و مكارم اخلاقى و فضايل درونى در قيامت ظهور مى كند ، و در كنارش علاوه بر رضايت و خشنودى حق انواع نعمت هاى كامل بهشتى چه در جهت مادى ، مانند : خوراكى ها ، آشاميدنى ها ، پوشاكى ها ، زينت ها و زيورها ، ظرف ها و جام ها ، تخت ها و قصرها ، و چه در جهت معنوى ، مانند : همنشينى با پيامبران و امامان و صالحان و صديقان و شهيدان و اولياى الهى و بودن در كنار پدران و مادران و همسران و فرزندان شايسته وجود دارد ، كه همه ى آنها براى ابد و هميشه و جاويد و بدون كم شدن و قطع شدن در اختيار انسان است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 2 / 237 ، باب المؤمن و علاماته و صفاته ، حديث 25 ; بحار الانوار : 66 / 288 ، باب 37 ، حديث 23 .


صفحه 162


سوره هايى مانند واقعه ، الرحمن ، انسان ، غاشيه ، و امثال و نظاير اين سوره ها در قرآن مجيد به گوشه اى از اين نعمت ها و نيز نعمت هايى كه كسى از آن خبر ندارد(1) اشاره كرده است .

به راستى كه پيامبران و امامان به خاطر زمينه سازى براى رسيدن انسان به حيات معنوى و حيات طيّبه و حيات برتر و ملكوتى از دو جهت به انسان حق دارند و بر انسان واجب است حق آنان را سپاسگزارى نمايد .

جهت اول اين كه : وجود آن بزرگواران علت نهايى به وجود آمدن تمام مخلوقات و بويژه انسان است ، و به وسيله ى نورانيت و شخصيت آنان است كه انسان به حياتش ادامه مى دهد ، و روزى مى خورد ، و از باران بهره مند مى شود ، و خدا به خاطر آنان عذاب را دفع مى كند ، و به بركت آنان قدرت مسبب الاسبابى اش را جلوه مى دهد .

جهت دوم اين كه : انسان به هدايت آنان هدايت مى شود و از نورشان براى راه يافتن به زندگى صحيح اقتباس مى كند و خدا به وسيله ى چشمه هاى دانش اينان حيات طيّبه به انسان مى بخشد(2) .

در هر صورت بخشى از مكارم و زيبايى هاى اخلاق مانند تواضع باطنى و انكسار درونى و فروتنى نفسى پايه و اساس ظهور اين سه حيات پرقيمت و بخش عمده و مهم آن حقايق ، آثار و نتايج اين سه حيات پرقيمت است .

كامل ترين مؤمنان

اهل ايمان از نظر ايمان با يكديگر مساوى و يكسان نيستند ، گروهى ايمانشان ضعيف ، و گروهى ايمانشان متوسط ، و گروهى ايمانشان كامل ، و از همه ى

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ( فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّة أَعْيُن جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) سجده ( 32 ) : 17 .

2 ـ بحار الانوار : 36 / 13 ، باب 26 ، ذيل حديث 19 .


صفحه 163


گروهها برتر ، كسانى هستند كه ايمانشان اكمل است .

اينان جمعيتى هستند كه از نظر اخلاق و منش ، اخلاق و منشى نيكوتر و زيباتر دارند آنچه خوبان همه دارند به تنهايى دارند .

اينان با آگاهى و معرفت نسبت به حسنات اخلاقى در مقام ظهور دادن نيكوترين و بهترين مراتب حسنات در وجود خود برآمدند و در اين زمينه در صفى بعد از صف پيامبران و امامان قرار گرفتند و در حقيقت ايمانشان را به سبب احسن اخلاق به كامل ترين مرحله ى ايمان رساندند .

امام باقر (عليه السلام) كه شكافنده ى علوم و حقايق و بيناى به اسرار است در اين زمينه مى فرمايد :

إنَّ أكمَلَ المُؤمنينَ إيماناً أحْسَنَهُم خُلْقاً(1) .

كامل ترين مؤمنين از جهت ايمان نيكوترين آنان از نظر اخلاق است .

معلوم مى شود بدون مكارم اخلاقى و حسنات نفسى ، ايمان در وجود انسان ناقص و در مرتبه اى ضعيف است ، و اين نقص و ضعف را ارزش هاى اخلاقى درمان مى كند و ايمان را به برترين و كامل ترين درجه ى خود مى رساند .

مقرب ترين انسان در قيامت به پيامبر

آرزوى هر مؤمن روشن ضميرى است كه در قيامت از نظر جايگاه نزديك ترين فرد به پيامبر اسلام باشد ، پيامبرى كه داراى مقام محمود و مقام شفاعت و داراى لواى توحيد و حمد و از طرف پروردگار مهربان در ميان تمام اوّلين و آخرين منزلت و مرتبه اى ويژه دارد .

پيامبرى كه از روى درستى و راستى براى نجات بشريت تا قيامت به عنوان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 2 / 99 ، باب حسن الخلق ، حديث 1 .


صفحه 164


بشير و نذير فرستاده شد .

پيامبرى كه دعوت كننده به خدا و چراغ پرفروغ الهى در جامعه ى انسانى است .

پيامبرى كه جوامع كلم و كوثر و قرآن و دلايل و بيّنات و معجزات خاص به او داده شد .

پيامبرى كه از سابقين و بلكه بهترين سابقين و پيروان واقعى اش اصحاب يمين هستند .

پيامبرى كه آيين كامل حق به دست او آشكار شد و انتشار يافت و كعبه به دست او باز شد و بت هاى آويخته در آن به دستور او به دست اميرالمؤمنين (عليه السلام)شكست و سرنگون گشت ، پيامبرى كه در دنيا آقاى فرزندان آدم و در آخرت زينت قيامت است .

پيامبرى كه روزى چند بار در اذان و در تشهد نماز نامش همراه با نام خدا برده مى شود و هيچ كافرى جز با شهادت به وحدانيت حق و رسالت او از عرصه ى كفر به فضاى ايمان درنمى آيد .

پيامبرى كه در قرآن به رأفت و رحمت ستوده شده است .

پيامبرى كه افضل و اشرف و اعزّ و اكرم و احكم و اعبد و اطهر و اقوم و اشجع و احلم و اكمل و خلاصه برترين آفريده ى خداى مهربان در همه ى شؤون است .

چنين شخصيت والا و باعظمتى مؤمن را راهنمايى مى كند كه اگر علاقه دارد در قيامت از نظر جايگاه از نزديك ترين افراد به من باشد بايد اخلاقش نيكوترين اخلاق باشد :

أقربُكُم مِنّى مَجلِساً يَومَ القِيامَةِ أحسنُكُم خُلْقاً وَخيرُكُم لاِهلِهِ(1) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 38 ، باب 31 ، حديث 108 ; وسائل الشيعه : 12 / 153 ، باب 104 ، حديث 15927 .


صفحه 165


نزديك ترين شما به من از نظر جايگاه در قيامت نيكوترينتان از جهت اخلاق و بهترينتان نسبت به خانواده اش مى باشد .

در روايتى ديگر فرموده است :

أقربُكم مِنّى غَداً فِى المَوقِفِ أصدَقُكُم لِلحَدِيثِ وَأدّاكُم لِلأمانَةِ وَأحسَنُكُم خُلُقاً(1) .

نزديك ترين شما به من در قيامت راستگوترينتان در گفتار و اداكننده ترينتان نسبت به امانت و نيكوترينتان از نظر اخلاق است .

چهار خصلت اخلاقى

فضايل اخلاقى چنان كه از روايات استفاده مى شود ، علاوه بر اين كه زينت و آراستگى انسان است ، سبب شست و شوى گناه از پرونده و عامل جلب رحمت و مغفرت حضرت حق و موجب حفظ ارزش و قيمت انسان است .

كتاب شريف كافى كه از معتبرترين كتاب هاى شيعه و بازگو كننده ى مكتب اهل بيت (عليهم السلام) است روايت بسيار مهمى را از حضرت صادق (عليه السلام) در اين زمينه نقل كرده است :

أربعُ مَن كُنَّ فيه كَمُلَ إيمانُهُ وَإن كانَ مِن قَرْنِهِ إلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً لَم يَنْقُصْهُ ذَلِك ، قالَ : وَهُو الصّدقُ وأداءُ الأمانةِ وَالحَياءُ وَحُسنُ الخُلُقِ(2) .

چهار خصلت است اگر در كسى باشد ايمانش كامل مى شود ، اگرچه از سر تا پايش گناهانى باشد ، اين گناهان چيزى از او نمى كاهد ; فرمود : و آن چهار چيز : صدق و اداى امانت و حيا و حسن خلق است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجموعه ى ورام : 2 / 31 ; بحار الانوار : 74 / 152 ، باب 7 ، حديث 83 .

2 ـ كافى : 2 / 99 ، باب حسن الخلق ، حديث 3 ; بحار الانوار : 68 / 374 ، باب 92 ، حديث 3 .


صفحه 166


راستى كسى كه ظاهر و باطنش به صدق و درستى آراسته است ، يعنى زبان و دلش راستگو و صادق است و به جان و آبرو و مال و اسرار مردم امين است و در خلوت و آشكار از پروردگارش شرم مى كند و با همه ى انسان هايى كه ارتباط دارد خوش اخلاق است چرا ايمانش كامل نشود ؟ در حالى كه اين خصلت هاى عالى اخلاقى موجب جلب توفيق از جانب حق براى ازدياد ايمان است ، و چرا گناهان گرچه سر تا پايش را فرا گرفته باشد چيزى از او بكاهد ؟ در حالى كه با بودن اين چهار خصلت رحمت و مغفرت حق به جوش مى آيد و همه ى گناهان را از پرونده اش مى شويد و چيزى از آنها باقى نمى ماند تا از ارزش وى بكاهد !

در اين زمينه از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) روايت بسيار مهمى نقل شده است :

أربعٌ مَن كُنَّ فِيهِ كَمُلَ إيمانُهُ وَمُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنوبه ولَقِىَ ربَّهُ وَهُو عَنهُ راض ، مَنْ وَفَى للهِ بِما جَعل عَلى نَفسِهِ لِلنّاسِ ، وَصَدقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ ، وَاسْتَحْيَا مِن كُلِّ قَبيح عِند اللهِ وَعِند النّاسِ ، وَيَحسُنُ خُلُقُه مَعَ أهلِهِ(1) .

چهار چيز است كه اگر در كسى باشد ايمانش كامل مى شود و گناهانش از پرونده اش پاك مى گردد و پروردگارش را ملاقات مى كند در حالى كه از او راضى و خشنود است : كسى كه آنچه از امور مثبت به نفع مردم بر عهده ى خود قرار داده براى خدا وفا كند ، و زبانش با مردم راست بگويد ، و از هر قبيح و زشتى در پيشگاه خدا و مردم شرم كند ، و اخلاقش با خانواده اش نيكو باشد .

ملاحظه كنيد ! اين روايت خصلت هاى باارزش اخلاقى را سبب كامل شدن ايمان و پاك شدن گناهان و موجب خشنودى خدا مى داند . اين كه در اين نوشتار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ امالى مفيد: 299، المجلس الخامس و الثلاثون، حديث 9; بحار الانوار: 64 / 296، باب 14، حديث 20 .


صفحه 167


بر اين معنى اصرار مى شود كه خصلت هاى پاك و مكارم اخلاق و حسنات نفسى نخواهد گذاشت سياهى گناه در اوراق پرونده باقى بماند بى دليل نيست ; يكى از دلايلش همين روايتى است كه امام باقر (عليه السلام) از پدر بزرگوارش حضرت سجّاد (عليه السلام)نقل كرده است و گفتار حضرت سجّاد (عليه السلام) هم بر اساس يكى از آيات سوره ى مباركه ى نور است كه در آن آيه خداى مهربان پاره اى از خصلت هاى زيباى اخلاقى را سبب آمرزش گناهان مى داند :

( ... وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلاَ تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ)(1) .

و ] مردم [ بايد ] در برابر خلاف كاريهاى ديگران عفو و گذشت [ داشته باشند و ] از افراط در عكس العمل و خشونت و تجاوز از حدود الهى  [صرف نظر كنند ، ] اى مردم ! [ آيا دوست نداريد خدا از شما بگذرد ؟
] ـ قطعاً دوست داريد پس براى بدست آوردن آمرزش و گذشت خدا گذشت كنيد و صرف نظر نماييد ـ [ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در روايات بسيارى خصلت هاى اخلاقى را سبب ورود در بهشت مى داند و زشتى هاى اخلاقى را موجب دچار شدن به آتش دوزخ قلمداد مى كند :

 . . . وَأكثَرُ مَا يَلِجُ بِهِ أُمَّتى الجنّةَ ، تَقوَى اللهِ وَحُسْنُ الخُلُق(2) .

اكثر چيزى كه به وسيله ى آن امت من وارد بهشت مى شوند ، رعايت تقوا و پرهيزكارى و حسن خلق است .

امام صادق (عليه السلام) در روايتى حسن خلق را از دين و سبب زياد شدن روزى مى داند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نور ( 24 ) : 22 .

2 ـ مستدرك الوسائل : 11 / 276 ، باب 22 ، حديث 12997 ; اختصاص : 228 ، حديث فى زيارة المؤمن لله .


صفحه 168


حُسْنُ الخُلُقِ مِن الدّينِ وَهُو يَزِيدُ فِى الرِّزقِ(1) .

حسن خلق ريشه در دين دارد و سبب زياد كردن روزى است .

تأخير مرگ به سبب حسن خلق

پدر و مادر متدّين و باصفا و پاكى به يكى از پيامبران خدا به نام يهودا مراجعه كردند و گفتند : ما از زمان ازدواج اشتياق به داشتن اولاد در قلبمان موج مى زد ولى تاكنون كه سال هاست از ازدواج ما گذشته از نعمت اولاد بى بهره مانده ايم ، از شما درخواست دعا و شفاعت نزد حق داريم تا اگر مصلحت باشد فرزندى به ما عطا شود . خطاب رسيد : به هر دو بگو من حاضرم پسرى به آنان عنايت كنم ولى شب عروسى او شب مرگ اوست ، اگر مى خواهند به آنان عطا نمايم !

وقتى پدر و مادر چنين خبرى را شنيدند با يكديگر مشورت كردند و نهايتاً گفتند : قبول كنيم شايد ما پيش از او بميريم و حادثه ى تلخ مرگ او را نبينيم . فرزند به آنان عنايت شد . بيست و چند سال زحمت تربيت او را به دوش جان و دل كشيدند ، روزى به پدر و مادر گفت : جهت مصون ماندن از گناه نيازمند به ازدواجم . دخترى آراسته را از خانواده اى معتبر نامزد او كردند . شوهر به همسرش گفت : داستان عجيبى است از يك طرف بايد براى داماد لباس دامادى آماده كرد و از طرف ديگر كفن ، از جهتى بايد شربت و شيرينى مهيا نمود و از جهتى ديگر سدر و كافور .

در هر صورت مجلس عروسى آماده شد . داماد و عروس را دست به دست دادند ، مهمانان و پدر و مادر نيمه شب به خانه هاى خود بازگشتند . پدر و مادر در انتظار حادثه نشستند ولى از خانه ى داماد خبرى نيامد . هر دو به سوى خانه ى داماد رفتند تا جنازه ى او را از عروس تحويل بگيرند . هنگامى كه در زدند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تحف العقول : 373 ; بحار الانوار : 75 / 257 ، باب 23 .


صفحه 169


فرزندشان با كمال سلامت در را باز كرد ، چيزى نگفتند و به خانه ى خود باز گشتند .

مدتى گذشت ، خبرى از مرگ جوان نشد . نزد يهوداى پيامبر آمدند و سبب پرسيدند ، يهودا گفت : من از راز مطلب آگاهى ندارم ، بايد از حضرت حق بپرسم اگر راز مطلب گفته شود به شما خبر دهم .

يهودا از حضرت حق سبب پرسيد ، خطاب رسيد شب عروسى هنگامى كه خلوت شد و داماد و عروس براى غذا خوردن كنار هم نشستند ، صداى ناله اى از بيرون شنيدند كه صاحب ناله مى گفت تهيدستم ، دستم دچار بيمارى فلج شده ، امشب گرسنه مانده ام و چيزى براى خوردن نصيبم نشده است . اى يهودا ! داماد با شوق فراوان ظرف غذاى خود را نزد آن تهيدست آورد و گفت : هرچه مى خواهى بخور . تهيدست وقتى سير شد سر به ديوار خانه گذاشت و گفت : خدايا ! من كه عوضى ندارم به اين جوان سخى مسلك و كريم دهم ، تو به عوض اين محبتى كه در حق من كرد به عمرش بيفزا . من كه صاحب دفتر محو و اثباتم ، مرگ جوان را در آن شب از دفتر محو و حوادث تعليقى محو كردم و هشتاد سال ديگر براى او ثبت نمودم .

تبليغ اخلاق با آراسته بودن به اخلاق

هيچ راهى براى تبليغ حسنات اخلاقى بهتر و نافذتر از اين نيست كه خود انسان آراسته به حسنات باشد . مردم از آنجا كه عاشق زيبايى هاى ظاهر و زيبايى هاى معنوى هستند هنگامى كه مكارم اخلاقى را در انسان ببينند و خود را عارى و خالى از آن مشاهده كنند نسبت به خود دچار نهيب وجدان و شرم و حيا مى شوند و خلأ حسنات اخلاقى در وجودشان به آنان سخت و دشوار مى آيد و سبب مى شود كه به سوى زيبايى هاى اخلاقى كه در غير خود مى بينند


صفحه 170


و منافعش را در برخوردها و روابط ملاحظه مى كنند روى آورند و آراسته به آن را الگو و اسوه ى خود قرار دهند .

اگر كسى آراسته به ارزش هاى اخلاقى نباشد ، و به تبليغ آن در ميان مردم بكوشد ، براى دعوتش ارجى نخواهند نهاد و سخن و كلامش در كسى نفوذ نخواهد كرد . ولى وقتى دعوت كننده اى را به زيورهاى معنوى مزيّن ببينند سخنش را دلپذير مى يابند و كلامش را نافذ و مؤثّر حس مى كنند و دعوتش را مى پذيرند .

حضرت صادق (عليه السلام) در اين زمينه روايت بسيار مهمى به اين مضمون دارند :

كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ ألْسِنَتِكُم ، لِيَرَوْا مِنكُم الوَرَعَ وَالإجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ فَإنَّ ذَلِك داعِيةٌ(1) .

دعوت كنندگان مردم ( به حسنات و مكارم به ) غير زبانتان باشيد ، ( با اعمال و اخلاق نيك خود مردم را به حقايق جذب كنيد ، ) مردم بايد ( از شما شيعيان ما ) پاك دامنى و كوشش در راه خدا و نماز و هر كار خيرى را مشاهده كنند ; زيرا اين واقعيات كشاننده ى آنان ( به عرصه ى پاكى و اخلاق و كردار نيك است ) .

بزرگترين معلم اخلاق

پيامبر اسلام كه مبلغ دين در ميان مردم بود ، علاوه بر اين كه عشق شديدى به حسنات و مكارم داشت و از زشتى هاى اخلاق بسيار بسيار متنفّر بود ، عملا به همه ى حسنات و مكارم اخلاقى آراسته بود ، و آراستگى اش به ارزش هاى اخلاقى سبب دين دار شدن مردم و تا اندازه اى آراسته شدنشان به حسنات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 2 / 78 ، باب الورع ، حديث 14 ; بحار الانوار : 67 / 303 ، باب 57 ، حديث 13 .


صفحه 171


اخلاقى و ارزش هاى عملى بود .

او چنان شيفته ى مكارم و ارزش هاى اخلاقى بود كه پيوسته از خداى مهربان مى خواست او را به آداب نيك و محاسن اخلاق آراسته كند ، و هميشه اين دعا به زبان مباركش با حال تضرّع و زارى جارى بود :

اللهمّ حَسِّن خُلْقِى وَاللّهمّ جَنّبنى مُنكرات أخلاق(1) .

خدايا ! اخلاقم را نيكو گردان ، خدايا ! مرا از زشتى هاى اخلاق بركنار بدار .

حسنات اخلاقى او و پاكى اش از زشتى هاى اخلاق در حدى بود كه از اخلاق او تعبير شد به اين كه خلق و خويش قرآن است .

كانَ خُلقُ رَسولُ اللهِ القُرآن(2) .

اخلاق پيامبر خدا قرآن بود .

خداى بزرگ در قرآن مجيد اجراى عدالت را در همه ى امور و احسان به همگان و پرداخت مال به خويشان و صبر در برابر حوادث و استقامتورزى در وظايف و عفو و گذشت و چشم پوشى و مهرورزى و دفع بدى را به نيكى و فرو خوردن خشم و روى گردانى از جاهلان و صله ى رحم و رفق و مدارا و رأفت و رحمت به ديگران را از او خواست ; و او هم با همه ى وجود خواسته هاى پروردگارش را عملى كرد تا جايى كه خدا از اخلاقش به عنوان اخلاق عظيم ياد كرد(3) .

او با قلب مهربان و زبان نرم و ملكوتى و رفق و نرمى و مدارايش ـ در حالى كه خود آراسته به همه ى مكارم اخلاقى و فضايل معنوى و حسنات نفسى بود ـ در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محجة البيضاء : 4 / 119 .

2 ـ الدر المنثور : 6 / 250 .

3 ـ (

 وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُق عَظِيم ) قلم ( 68 ) : 4 .


صفحه 172


طول بيست و سه سالى كه در ميان مردم بود بىوقفه و بدون خستگى بلكه در كمال نشاط و رغبت افراد و خانواده ها و جامعه را به آراسته شدن به مكارم اخلاقى سفارش كرد ، و حتى زمينه ى آراسته شدنشان را نيز در آن محيط فراهم آورد ; زيرا براى حضرتش روشن و يقينى بود كه امنيّت فرد و خانواده و جامعه و ظهور فضاى اعتماد و صفا و سلامت و كرامت با مزيّن بودن مردم به حسنات اخلاقى ميسّر است ، و خلأ حسنات سبب ناامنى و اضطراب و دعوا و نزاع و فساد و تيره بختى و از هم گسستن روابط انسان ها و زن و شوهرها و نهادهاى اجتماعى و موجب نابودى وحدت و يكپارچگى امت اسلامى است .

او با اين كه به عموم مردم در مسجد و در كوچه و بازار و در اجتماعات و حتى در ميدان هاى جنگ و در مسير سفرها آراسته شدن به حسنات اخلاقى را سفارش مى كرد ، از اين كه سفارش خود را در هر مكانى يا حتى در جاى خلوتى متوجه يك فرد نمايد امتناع نداشت .

رسيدن به عرفان عملى در پرتو حسنات اخلاقى

انتخاب روش پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) چه در عمل و چه در گفتار و چه در اخلاق  ، در حقيقت انتخاب صراط مستقيم ، و اجراى اين حقايق با نيت پاك بندگى خدا و آراسته شدن به عرفان عملى است .

عارف واقعى در اسلام جز انسانى كه پس از روشن بودن قلبش به نور ايمان آراسته به اين حقايق است كسى نيست .

عارفى كه شيخ الرئيس ابن سينا در اشارات مى گويد :

عارف خواستار حق اوّل است و فقط شيفته ى اوست نه چيز ديگر ، و او را بر همه چيز ترجيح مى دهد و از اين جهت او را مى پرستد ; زيرا فقط او را شايسته ى


صفحه 173


پرستش مى داند(1) .

چنين انسانى است كه قلبش تسليم خدا و باور دارنده ى قيامت و مطيع فرامين خدا و  رسول و آراسته به مكارم اخلاقى و فضايل معنوى است .

صدر المتألّهين فيلسوف بزرگ اسلامى و عارف نامدار مى فرمايد :

مراتب قوّه ى عمليّه چهار قسم است :

1 ـ تهذيب و پيرايش منش ظاهر ، با به كار گرفتن قوانين آسمانى قرآن ، مانند قيام به عبادات و كفّ نفس از مشتهيات ممنوعه كه زمينه ى سازش روزه دارى است .

2 ـ پاك كردن درون از عادت هاى زشت و بد و خلق و خوى ناپسند و پست .

3 ـ آرايش نفس و روان با صورت هاى قدسى .

4 ـ فنا و نيستى در ذات خود با ملاحظه ى جمال و جلال حضرت ربّ العالمين .

اين كه در روايتى از رسول خدا نقل شده :

مَا أخلصَ عَبد للهِ أربعينَ صَباحاً إلاَّ جَرَت يَنابِيعُ الحِكْمةِ مِن قَلبِه عَلى لِسانهِ(2) .

عبد خود را به مدت چهل روز براى خدا خالص نمى كند ، مگر اين كه چشمه هاى حكمت از دلش بر زبانش جارى مى شود .

منظور از اين خلوص ، يقيناً خلوص نيّت و پاك كردن باطن از همه ى رذايل و پاكيزه كردن ظاهر از خبائث اعمال است .

عطار عارف نامدار در اين زمينه مى فرمايد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اشارات : 3 / 375 .

2 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 69 ، باب 31 ، حديث 321 ; بحار الانوار : 67 / 242 ، باب 54 ، حديث 10 .


صفحه 174


هر كه باشد اهل ايمان اى عزيز *** پاك دارد چار چيز از چار چيز

از ريا اوّل زبان را پاك دار *** خويشتن را بعد از اين مؤمن شمار

پاك دار از كذب و از غيبت زبان *** تا كه ايمانت نيفتد در زبان

پاك اگر دارى عمل را از ريا *** شمع ايمان تو را باشد ضيا

چون شكم را پاك دارى دارى از حرام *** مرد ايمان دار باشى والسلام

هر كه دارد اين صفت باشد شريف *** ور ندارد دارد ايمان ضعيف

هر كه باطن از حرامش پاك نيست *** روح او را ره سوى افلاك نيست

هر كه را اندر عمل اخلاص نيست *** در جهان از بندگان خاص نيست

هر كه را كارش براى حق بود *** كار او پيوسته با رونق بود(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ پندنامه و بى سرنامه : 6 .

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation