بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زندگینامه استاد مطهری,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     abyati -
     asatid -
     didegah -
     d_talab -
     fahrast-a -
     farazha -
     fehrest -
     hozor-fa -
     jelvehha -
     m-moalem -
     n-s-m-dar -
     notgh-ama -
     p-a-s -
     p-a-s1 -
     p-a-s2 -
     shahadat -
     siry-goz -
     sleep -
     veladat -
     vishagi -
     zend-ajm -
 

 

 
 

نظر شهيد مطهرى ( ره ) درباره پدر و چهار استاد برجسته اش

1- شيخ محمد حسينمطهرى ( ره ) اين مرد بزرگو شريف ( پدرش ) هيچ وقت خواب خود را به تاخير نمى اندازد . شام را سر شب مى خوردو سه ساعت ازشب گذشته مى خوابيد و حداقل دو ساعت به صبح مانده بيدار مى شد . يكجزء قرآن را تلاوت مى كند و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مى خواند . حالا تقريباصد سال از عمرش مى گذرد و هيچ وقت من نمى بينم كه يك خواب ناآرام داشته باشد . شبىنيست كه پدر و مادرش را دعا نكند . شبى نيست كه نزديكان و خويشاوندانش را ياد نكندو همان لذت معنوى است كه او راسرحال نگه داشته است .
2 - آيت الله حاج آقا حسين بروجردى ( اعلى اللهمقامه ) به راستى فقيه بود. من عادت ندارم از كسى نام ببرم ايشان هم تازنده بود در سخنرانيها يم از ايشاننام نبرده ام ولى حالا كه ايشان رفته اند مى گويم اين مرد به راستى يك فقيه ممتازو مبارز بود . درهمه اين رشته هاازتفسير و حديث , رجال و درايه و فقه و ساير فرقاسلامى احاطه و تسلط داشت . او كسى بود كه اساسا توحيد را در زندگى خودش لمس مىكرد و يك اتكا و اعتماد عجيبى به خدا داشت .
3- مرحوم حاج ميرزا على آقا شيرازى اين استاد خوبم از بزرگترين مردانىاست كه من در عمرخود ديده ام و به راستى نمونه اى از زهاد و عباد و اه ليقين و يادگارى از سلف صالحبود كه در تاريخ خوانده ايم . در تابستان سال1321 ه . ش , از قم به اصفهان رفتم وبراى اولين بار در اصفهان با آن مرد بزرگ آشنا شدم و از محضرش استفاده كردم .البته اين آشنايى بعدتبديل شد به ارادت شديد از طرف من و محبت و لطف استادانه وپدرانه ازطرف آن بزرگوار .
او از كسانى بود كه بايد از راه هاىدور بار سفر ببنديم و فيض محضرش رادريابيم . او را هموارهيكى از ذخاير گرانبهاى عمر خود مى شمارمو حاضرنيستم با هيچ چيزى معاوضه نمايم . شب و روزى نيست كه خاطره اش در ذهنم مجسمنگردد و از او يادى نكنم و نامى نبرم و ذكر خيرى نمايم . به خود جرات مى دهم و مىگويم او به حقيقت يك عالم ربانى بود اما به خود جرات نمى دهم كه بگويم من ( متعلمعلى سبيل النجاه ) بودم . يادم هست كه دربرخورد با او همواره اين بيت سعدى در ذهنمجان مى گرفت كه
مرد اگر هست به جز عالم ربانى نيست عابد و زاهد و صوفى همه طفلان رهند
4- علامه سيد محمد حسين طباطبايى حضرتاستادنا الاكرم (روحى فداه ) اين مرد واقعا يكى از خدمت گزاران بسيار بسيار بزرگاسلام است . او به راستى مجسمه تقوا و معنويت است در تهذيب و تقوا مقامات بسيارعالى و معنوى طى كرده , حضرت علامه طباطبايى از نظر كمالات و روحيه حد تجرد برزخىرسيده اند مى توانند صور غيبى را كه افراد عادى از ديدن آنها ناتوان است مشاهدهكنند .
من ساليان سال دراز از فيض پر بركتاين مرد بزرگ , بهرمند بوده ام والان هم هستم كتاب(تفسير الميزان) ايشان يكى ازبهترين تفاسيرىاست كه براى قرآن مجيد نوشته شده است من مى توانم ادعا كنم كهبهترين تفسيرى است كه در ميان شيعه و سنى از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است .او بسيار مرد عظيم و جليل القدرى است كه صد سال ديگر تازه بايدبنشينند و افكار اورا تجزيه و تحليل كنند و به ارزش او پى ببرند ايشان در دنياى اسلام چهره شناختهشده اى هستند نه تنها در دنياى اسلام بلكه دراروپا و آمريكا نيز مردم ايشان را بهعنوان يك متفكر بزرگ مى شناسند .
حضرت امام خمينى ( رض )پس از مهاجرت به قم , گمشده خود را در اينشخصيت ديگريافتم . فكر كردم كه روح تشنه ام از اين شخصيت سيراب خواهدشد , اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز ازمقدمات فارغ نشده بودم وشايستگى ورود به مقولات را نداشتم اما درس اخلاقى كه بهوسيله شخصيت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته مى شد و در حقيقت درس معارف و سيروسلوك بود , نه اخلاق به مفهوم خشك علمى , مرا سرمست مى كرد .
بدون هيچ اغراق و مبالغه اى , ايندرس مرا آن چنان به وجد مىآورد كه تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شديداتحت تاثير آن مى يافتم . بخش مهمى از شخصيت من در آن درس و سپس در درسهاىديگرى كه در طى دوازده سال از اين استاد الهى فرا گرفتم , انعقاد يافت و هموارهخود را مديون اودانسته و مى دانم راستى كه او روح قدس الهى بود .
من كه قريب به دوازده سال در خدمتاين مرد بزرگ تحصيل كرده ام باز وقتىكه در سفر اخير به پاريس به ملاقات و زيارتايشان رفتم چيزهايى از روحيه او درك كردم كه نه فقط بر حيرت من , بلكه برايمانم نيز اضافه كرد ,وقتى برگشتم , دوستانم گفتند : چه ديدى ؟ گفتم چهار تا آمنديدم :
آمن بهدفه : به هدفش ايمان دارد , دنيا اگر جمع بشود نمى تواند او رااز هدفش منصرف كند.
آمن بسبيله : به راهى كه انتخابكرده ايمان دارد امكان ندارد بتوان اورا از اين راه منصرف كرد .
آمن بقومه : احدى مثل ايشان بهروحيه مردم ايران ايمان ندارد .
آمن بربه : در يك جلسه خصوصى به منفرمود : اين ما نيستيم كه چنين مى كنيم من دست خدا را به وضوححس مى كنم .
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation