ـ امـام صـادق (ع ) : خـداى تبارك و تعالى هرگاه بخواهد كسى را بيافريند هر شكل و صورتى كه ميان او و پدرش تا آدم وجود دارد جمع مى كند و سپس وى را به شكل يكى از آنها مى آفريند , بنابر اين , هيچ كس نبايد بگويد كه اين اصلا شبيه من يا شبيه پدران من نيست .
ـ امام على (ع ) : دو نطفه (زن و مرد) در رحم با هم مى آميزند و هر يك از آن دو بيشتر باشد نوزاد شبيه او مى شود. ـ پيامبر خدا (ص ) به اميرالمؤمنين (ع )فرمود : بگو نخستين نعمتى كه خداى عزوجل به تو ارزانى داشت چيست ؟ عرض كرد : اين كه مرا آفريد سومين نعمت چيست ؟ گفت : اين كه بحمد اللّه مرا در بهترين شكل و متناسبترين تركيب به وجود آورد فرمود : درست گفتى .
آفرينش روح .
قرآن .
((چـگـونـه بـه خـدا كـفـر مى ورزيد در حالى كه مرده بوديد وشما را زنده كرده و سپس شما را مى ميراند و آن گاه دوباره زنده مى كند وسرانجام به سوى او بازمى گرديد)). ((زنـده را از مـرده پـديد مى آورد و مرده را از زنده و زمين مرده را زنده مى گرداند و اين چنين بيرون آورده مى شويد)). آفرينش جفتها. قرآن .
((و از نـشـانه هاى قدرت اوست كه برايتان از جنس خودتان جفتها آفريد تا به ايشان آرامش يابيد و ميان شما دوستى و مهربانى نهاد همانا در اين نشانه هايى است براى مردمى كه بينديشند)). ((آفـريـدگـار آسـمـانـهـا و زمين است براى شما از خودتان جفتهايى آفريد و نيز براى چارپايان جـفـتـهايى پديد آورد با آفرينش همسران بر شمارتان مى افزايد هيچ چيز همانند او نيست و اوست شنوا و بينا)). ((خـداشـمـارا ازخـاك وسـپـس از نـطـفـه بـيـافـريـد آن گـاه جفتهاى يكديگرتان قرار داد هيچ زنى آبستن نمى شود و نمى زايد مگر به علم او و عمر هيچ سالخورده اى به درازانكشد و از عمر كسى كاسته نگردد , جز آن كه همه در كتابى نوشته شده است واين كارها بر خدا آسان است )). ـ امـام صـادق (ع ) : اگـر ديـدى كـه يكى از دولنگه در زلفين دارد آيا گمان مى برى آن زلفين بـى خـود و بـى جهت نصب شده است ؟ نه , بلكه بى شك پى مى برى كه تعبيه شده تا با لنگه ديگر جـفـت و بسته شود لذا لنگه ديگر رافراهم مى آورى تا از اجتماع آنها سودى حاصل شود به همين صـورت اسـت , وجود حيوان نرگويى فردى از يك جفت است كه براى فرد ماده فراهم آمده است پس نر و ماده با هم جفت مى شوند زيرا كه دوام و بقاى نسل در اين است هلاك و نوميد و نگونبخت بادا اين مدعيان فلسفه ! چگونه ديده دلشان اين آفرينش شگفت را نمى بيند چندان كه وجود تدبير و آگاهى وقصد را در آن انكار مى كنند؟ . جفت بودن اشيا. قرآن .
((منزه است آن خدايى كه همه جفتها را بيافريد , چه ازآنچه زمين مى روياند و چه از خودهايشان و چه آن چيزهايى كه نمى شناسند)). ((آيا به زمين ننگريستند كه در آن از هر گياهى جفتى نيكو رويانيديم همانا در اين عبرت و نشانه است ولى بيشترشان ايمان نمى آورند)). ((و از هر چيز جفتى بيافريده ايم , باشد كه عبرت گيريد)). ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در تـوصـيف خداى تعالى با ذكر برخى افعال او ـ : اشيا دور و متباين را به هم نزديك كرد و ميان نزديكها جدايى افكند تابا جدايى افكندن ميان آنها بر جدا كننده رهنمون شود و با نزديك و فراهم آوردن آنها برفراهم آورنده اين است معناى سخن خداى تعالى كه مى فرمايد : ((از هر چيزى جفتى بيافريديم باشد كه عبرت گيريد)). ـ (پديد آمدن ) اشيارا به زمان خودشان موكول كرد , ميان اشيا گوناگون سازگارى پديدآورد و به هر يك سرشت و نهادى مخصوص ارزانى داشت و هريك را با همانندش همراه كرد. ـ خـداوند هيچ چيزى را به صورت فردى مستقل و بدون جفت نيافريده است تا از اين طريق مردم را بـه خود راهنمايى و وجود خويش را (براى آنان ) اثبات كند , زيرا كه خداى تبارك وتعالى يكتا و يـگـانـه است و او راثانى نيست تا قوامش به او باشد وحمايتش كند , اما مخلوقات , به اذن و مشيت خدا , به يكديگر وابسته اند. ـ پـيامبر خدا (ص ) : اين اشيايى كه مى بينيم هريك به ديگرى نيازمنداست , زيرا قوام وبقاى هريك بـسـتـه بـه ديـگـرى اسـت همچنان كه اجزاى يك ساختمان محتاج ووابسته به يكديگرند وگرنه هماهنگ ومستحكم نمى ماندهمچنين است ديگر چيزهايى كه مى بينيم .
ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در تـوصـيف افريدن خداوند اشيا را ـ : پس كجى و ناراستى همه اشيا را راست گـردانـيد و حدودشان را واضح وروشن قرار داد و با قدرت خود ميان اشياى متضاد و ناسازگار هماهنگى و سازگارى پديد آوردو وسايل ارتباط آنها را فراهم ساخت .
ـ امام رضا (ع ) ـ ابزارها خود را محدود مى كنند, و آلات به همانندهاى خود اشارت دارند ـ : افعال و كردار موجودات در خود آنها يافت مى شود (نه در واجب الوجود) , اشيا باكلمه ((منذ)) (از زمان ) از مـلـك قـدم خـارج مـى شوند و با كلمه قد (كه محدوديت زمانى رامى رساند) از ازليت بيرون مـى آيند و با كلمه ((لولا))ى تكمله , از كامل بودن دور مى شوند اشيااز هم جدا و پراكنده شدند و بـديـن سان بر فاعل جداكننده دلالت كردند و با يكديگر مباين شدندو از وجود كسى كه آنها را از يكديگر متمايز كرده است پرده برداشتند و بدين سان آفريننده اشيا بر خردها آشكار و جلوه گر شد. ـ ابزارها خود را محدود مى كنند, و آلات واسباب به همانندهاى خود اشارت دارند, افعال و كردار اشـيـا در خـود آنـها يافت مى شوداگر موجودات از هم جدا نشده بودند تا بدين سان بيانگر وجود جداكننده اى باشند واگرازيكديگر متمايز و متباين نمى شدند تا از اين راه بر وجود خدايى كه ميان آنها تباين و تمايزايجاد كرده دلالت كنند , هر آينه سازنده آنها بر خردها آشكار و هويدا نمى گشت .
روزى و خداشناسى .
قرآن .
((اى مردم ! نعمتى را كه خدا به شما ارزانى داشته است ياد كنيد آيا جز خدا آفريننده ديگرى هست كـه شـمـا را از آسـمـان و زمـيـن روزى دهـد ؟ خـدايـى جز او نيست , پس چگونه عقيده شما را دگرگون مى سازند ؟ )). ((آيـا كيست كه به شما روزى دهد اگر او روزى خويش باز دارد ؟ نه , در سركشى و دورى از حق لجاج مى ورزند)). ـ امام صادق (ع ) : چه زشت است كه آدمى در قلمرو خداوند هفتاد يا هشتاد سال زندگى كند و از نعمتهاى او بهره گيرد اما خداى را چنان كه بايد نشناسد. ـ اى مـفضل ! در افعالى چون خوردن و كه در وجود انسان نهاده شده است بينديش اگر قرار بود انـسـان از روى آگـاهى به نيازهاى بدنش به خوردن غذا مبادرت مى ورزيد ودر نهاد او انگيزه اى وجـود نـداشـت كـه او را بـه اين كار ناچارسازد بيگمان در خوردن غذا تنبلى و سستى مى ورزيد , چندان كه بدنش فرسوده مى شد و ازميان مى رفت .
ـ امـام عـلى (ع ) : اى انسانى كه در كمال اعتدال وتناسب آفريده شده اى ودر تاريكيهاى زهدانها و پـرده هاى تو در تو شكل گرفته وپرورده شده اى , آفرينشت از عصاره گل آغاز شد و در جايگاهى آرام و امـن (زهـدان مـادر) تـازمانى مشخص و مهلتى تعيين شده نهاده شدى آن گاه كه جنين هـسـتى در شكم مادرت مى جنبى و نه سخنى را پاسخ مى دهى و نه آوازى را مى شنوى آن گاه از قـرارگـاه خود به سراى بيرون آورده شدى كه آن را نديده اى و راههاى كسب سود و منافع آن را نـمـى دانـى چـه كسى تو رابه مكيدن شير از پستان مادرت راهنمايى كرد؟ و چه كسى جايگاههاى طلب و خواستن را به توآموخت ؟ . تعيين حد و اندازه اشيا. قرآن .
((گـفـت : پـروردگار ما همان كسى است كه هر چيزى راخلقتى در خور ارزانى داشت و سپس هدايتش كرد)). ((خدا مى داند كه هر ماده اى چه باردار است و در رحمها چه از آن مى كاهد و چه بدان مى افزايد و هر چيز را در نزد او مقدارى معين است )). ((آن كـس كـه از آن اوسـت فرمانروايى آسمانها و زمين و فرزندى نگرفته است و او را شريكى در فرمانروايى نيست و هر چيز را بيافريد و آن را به اندازه آفريد)). ((ما هر چيز را به اندازه آفريده ايم )). ـ امـام صـادق (ع ) : در پـاسخ به پرسش محمدبن مسلم از آيه ((آفرينش هر چيزى را به او ارزانى داشـت و سـپـس هدايتش كرد)) فرمود: هيچ موجودى از آفريده هاى خداوند نيست مگر آن كه از ظـاهـر خود نر و ماده را مى شناسند عرض كردم : جمله ((سپس هدايتش كرد)) به چه معناست ؟ فرمود : هر موجودى را به جفت شدن ونزديكى كردن با جنس مخالف از نوع خود راهنمايى كرد. در تـفسير الميزان ذيل آيه ((پروردگار ما كسى است كه آفرينش هر چيزى را بدو ارزانى داشت )) آمـده است : بر اين معنا حمل مى شود كه خداوند ميان قوا و ابزارهايى كه وجود هرپديده اى مجهز به آنهاست و آثارى كه آن شئ را به سوى هدف نهايى وجودش پيش مى بردارتباط برقرارساخت .
تعليم انسان .
قرآن .
((خدايى كه به وسيله قلم آموزش داد به آدمى آنچه راكه نمى دانست بياموخت )). ((خـدا شـمـا را از بـطن مادرانتان بيرون آورد و هيچ نمى دانستيد و برايتان چشم و گوش و دل بيافريد , شايد سپاس گوييد)). تنوع زبانها و رنگها. قرآن .
((و از نـشانه هاى خداست آفرينش آسمانها و زمين وگونه گونى زبانها و رنگهاى شما هر آينه در اينهانشانه هايى است براى دانشمندان )). ((در زمـين چيزهايى با رنگهاى گوناگون آفريد همانا در اين نشانه اى است براى مردمى كه پند مى گيرند)). ((و بـه سـبب آن (باران ) ميوه هاى رنگارنگ آفريديم و از كوها راهها پديد آورديم , سفيد و سرخ و رنـگـارنگ و به غايت سياه از مردم و جنبندگان و چارپايان نيز به رنگهاى گوناگون آفريديم هر آينه از ميان بندگان خدا تنها داشمندان از اومى ترسند)). ـ امـام عـلـى (ع ) : واى بـر كـسـى كـه وجـود خـداى مقدر و مدبر را انكار كند پندارند كه چون گـيـاه خـودرويند و آنان را برزگرى نيست و شكلها و قيافه هاى گوناگون آنان را سازنده اى نه اينان براى اثبات ادعاى خود دليل و برهانى ندارند و در باورشان تحقيق نكرده اند. پوشاك , سايه , خانه .
قرآن .
((اى بـنى آدم ! براى شما جامه اى فرستاديم تا بدن برهنه تان را بپوشانيد و نيز جامه زينت و جامه پرهيزگارى از هر جامه اى بهتر است و اين يكى از آيات خداست )). ((اوست كه دريا را رام كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد و از آن زيورهايى بيرون آوريد و خويشتن را بـدانـهـا بياراييد وكشتيها را بينى كه درياها را مى شكافند و پيش مى روند تا از فضل خدا روزى بطلبند , باشد كه سپاس گوييد)). ((خـدا بـراى شما از چيزهايى كه آفريده است سايه ها پديد آورد و در كوهها برايتان غارها ساخت و جامه هايى كه شما را ازگرما حفظ مى كند و جامه هايى كه در جنگ نگهدار شماست )). ((خدا خانه هايتان را جاى آرامشتان قرار داد و از پوست چارپايان برايتان خيمه ها ساخت تا به هنگام سـفـر و بـه هنگام اقامت در رنج نيفتيد و از پشم و كرك و مويشان تاروزقيامت برايتان اثاث خانه و اسباب زندگى ساخت )). ـ امام باقر (ع ) : درباره آيه ((كه غير از پرتو آن (آفتاب ) برايشان هيچ پوششى قرار نداده ايم )) فرمود : خانه سازى بلد نبودند. خواب .
قرآن .
((و از نـشـانـه هاى وجود او خوابيدن شما در شب و روز وروزى طلبيدن شماست در اين (پديده ) نشانه هايى است براى مردمى كه مى شنوند)). ((آيـا نـمى بينند كه شب را پديد آورديم تا در آن بيارامند و روز را روشنى بخشيديم همانا در اين (پديده ) نشانه هايى است براى مردمى كه ايمان مى آورند)). ـ امام صادق (ع ) : اى مفضل ! درباره كارهايى چون خوردن و خوابيدن و كه در وجود انسان نهاده شده است بينديش اگر انسان باانديشيدن در نيازش به آسودگى بدن و تجديد قوا به سوى خواب مى رفت چه بسا كه در اين كارسنگينى و تنبلى مى كرد تا جايى كه بدنش فرسوده و نابود مى شد. گردش شب و روز. قرآن .
((بگو : چه تصور مى كنيد اگر خداوند شبتان را تا روزقيامت طولانى سازد ؟ جز او كدام معبودى است كه شما را روشنايى ارزانى دارد ؟ مگر نمى شنويد ؟ )). ((بـگو : چه تصور مى كنيد اگر خداوند روزتان را تا روز قيامت طولانى سازد ؟ جز او كدام معبود است كه شما را شب ارزانى دارد كه در آن بياساييد ؟ مگر نمى بينيد ؟ )). آفرينش زمين .
قرآن .
((و در زمين نشانه هايى است براى يقين دارندگان )). ((و از نـشـانـه هـاى اوسـت كه آسمان و زمين به فرمان او بر پاى ايستاده اند سپس چون شما را از زمين فرا خواند شما [اززمين ] بيرون مى آييد)). ((هـمانا خداوند آسمانها و زمين را نگه مى دارد تا نيفتند و اگر بيفتند , پس از او هيچ يك از شما نمى تواند آنها را نگه داردهر آينه خدا بردبار و آمرزنده است )). ((خـداسـت كـه زمـيـن را قرارگاه شما ساخت و آسمان را چون بنايى بيفراشت و شما را صورت بـخـشـيـد و صـورتـهايتان رانيكو ساخت و از چيزهايى پاكيزه و خوش روزيتان داد اين است خدا پروردگار شما , برتر و بزرگوار است خدا پروردگارجهانيان )). ـ امـام عـلـى (ع ) : زمـين را ايجاد كرده آن را نگه داشت بى آن كه وى را مشغول سازد و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى برپايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاهداشت واز افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد. ـ كوههاى زمين را از دشتها و پستيهايش بر آمده ساخت و ريشه آنها را در دل زمينهاى اطرافشان و جاهايى كه برقرار هستند فرو برد و آنها را تكيه گاه زمين و ميخهاى نگهدارنده آن قرار داد پس , آن گـاه زمـيـن در عين متحرك بودن آرام گرفت تا ساكنان خود را در سقوط واضطراب قرار ندهد , يا آنچه را حمل كرده است فرو نيندازد , يا آن را از جاى خويش جا به جانكند. ـ آسمان را بدون ستون و تكيه گاه برافراشت و زمين را بدون تكيه به ستونى در هوابگستراند. ـ امـام سجاد (ع ) : درباره آيه ((آن خدايى كه زمين را بستر شما كرد)) فرمود : زمين را مناسب با طبايع شما و سازگار با بدنهايتان قرار داد آن را نه چندان گرم و حرارتى كرد كه شما را بسوزاند و نه آن چنان سرد كه يخ زنيد ونه آن چنان خوشبو كه سردرد گيريد و نه چندان بد بو كه شما را به سختى اندازد. ـ امام على (ع ) : (خشكيهاى ) زمين را بر روى امواج پرهيجان و متلاطم و درياهاى مملو ازآب قرار داد و خـشكيهاى زمين در دل امواج گسترده شد و زمين به سبب نفوذ كوهها در آن و فرو رفتن ريشه هاى آن در منافذش از لرزش باز ايستاد و آرام گرفت .
ـ و جنبش و لرزش زمين را به وسيله سنگهاى بزرگ و كوهها ميخكوب و استوار گردانيد. ـ امـام صـادق (ع ) : اى مـفـضـل ! در ايـن مـعـدنها و گوهرها و كانيهاى گوناگونى كه از آنها استخراج مى شود بينديش , كانيهايى چون گچ و آهك و زرنيخ و مرتك (مردار سنگ ) و تونيون و جـيـوه و مـس و سـرب و نـقـره و طـلا و زبرجد و ياقوت و زمرد و انواع سنگها و نيز زفت و موميا (قيرطبيعى ) و گوگرد و نفت و ديگر چيزهايى از اين دست كه مردم به وسيله آنها نيازهايشان را بـرطـرف مـى سـازند آيا بر هيچ خردمندى پوشيده است كه همه اين ذخاير در دل اين زمين براى انـسـان انـدوخـتـه شـده انـد تا آنها را استخراج كنند و به كارشان بزنند ؟ سپس چاره انديشيهاى حـريـصانه و آزمندانه مردم براى ساختن اين كانيها به جايى نرسيد اگر آنها دركوشش خود براى دسـت يـافـتـن بـه دانش ساختن اين مواد موفق مى شوند بيگمان در دنيا چندان طلا و نقره زياد مى شد كه از نظر مردم مى افتادند و ارزش خود را از دست مى دادند. آفرينش كوهها. قرآن .
((آسـمانها را بى هيچ ستونى كه ببينيد بيافريد و برروى زمين كوهها را بيفكند تا شما را نلرزاند و از هر گونه جنبده اى در آن بپراكند و از آسمان آب فرستاديم و در زمين ازهر گياهى جفتى نيكو برويانديم )). ـ امام على (ع ) : و جنبش و لرزش زمين را به وسيله صخره ها و كوهها ميخكوب و استوار كرد. ـ حركات زمين را به وسيله صخره هاى عظيم وقله كوههاى بلند ومحكم تعديل كرد. ـ و صـخـره ها و تپه هاى بلند و كوههاى زمين را آفريد و آنها را در جاهاى خود استوارنگاهداشت , پس ستيغ كوهها در فضا برافراشته شد و ريشه هاى آنها در آب فرو رفت وكوههاى آن را از پستيها و دشـتـهـايـش بـرآمده ساخت و ريشه هاى آنها را در دل زمينهاى اطرافشان و جاهايى كه برقرار هـسـتـند فرو برد , قله هاى آنها را به سوى آسمان كشيد و نوك آنهارا دراز گردانيد , آنها را تكيه گاه زمين و ميخهاى نگهدارنده آن قرار داد , پس زمين در عين متحرك بودن آرام گرفت .
آفرينش آبها. قرآن .
((و از نـشـانـه هاى اوست كه تو زمين را خشك مى بينى وچون آب بر آن بفرستيم به جنبش آيد و گـياه بروياند , آن كس كه آن را زنده مى كند همان زنده كننده مردگان است كه او برهر چيزى تواناست )). ((آيـا آبى را كه مى نوشيد ديده ايد ؟ آيا شما آن را از ابر فرو مى فرستيد يا ما فرو فرستنده ايم ؟ اگر مى خواستيم آن را تلخ مى گردانيديم پس چرا سپاس نمى گوييد ؟ )). ((آيـا كافران نمى دانند كه آسمانها و زمين بسته بودند , ما آنها را گشوديم و هر چيز زنده اى را از آب پديد آورديم ؟ چراايمان نمى آورند ؟ )). رام كردن درياها. قرآن .
((او خـدايـى اسـت كـه دريا را رام كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد و از آن جامه اى كه مى پوشيد اسـتخراج كنيد و كشتيها را مى بينى كه درياها را مى شكافند و پيش مى روند تا فضل او را بجويند , باشد كه سپاس گوييد)). ((آيـتى ديگر براى آنان اين است كه نياكانشان را در آن كشتى انباشته شده سوار كرديم و برايشان هـمانند كشتى چيزى آفريديم كه بر آن سوار شدند و اگر مى خواستيم همه را غرق مى ساختيم و آنها را هيچ فريادرسى نبود و رهايى نمى يافتند)). ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در مـنـاجات خود ـ : تو آنى كه بزرگيت در آسمان است و قدرتت در زمين و شگفتيهايت در درياها و نورت درتاريكيها. ـ امـام صادق (ع ) : اگر خواهى كه به گستردگى حكمت آفريدگار و ناچيزى دانش آفريدگان پى برى به انواع ماهيهاى درياها و جنبندگان آبى و صدفها و ديگر انواع و اصناف (جانوران دريايى ) بـنگر كه منافع آنها به شماره نيايد و جز اندك اندك شناسايى نشوند كه مردم با ابزارهاو وسايل نو پديد به آنها پى مى برند. آفرينش گياهان .
قرآن .
((هـمـانا خداست كه دانه و هسته را مى شكافد و زنده را ازمرده بيرون مى آورد و مرده را از زنده بيرون مى آورد اين است خداى يكتا , پس از كجا باز مى گردانندتان ؟ )). ((و زمـين را گسترديم و در آن كوههاى عظيم افكنديم و از هرچيز به شيوه اى موزون وسنجيده در آن رويانيديم )). ((اوست خدايى كه از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتى را رويانيديم به ميوه هايش آن گـاه كـه پديد مى آيندو آن گاه كه مى رسند بنگريد كه در آنها نشانه هايى است براى آنان كه ايمان مى آورند)). ((آيـا بـه زمـيـن نـنـگـريـسـته اند كه چقدر از هر گونه گياهان نيكو در آن رويانيده ايم در اين نشانه هايى است ولى بيشترشان ايمان نمى آورند)). ((آيـا چـيزى را كه مى كاريد ديده ايد ؟ آيا شما مى رويانيدش يا ما رويانيده ايم ؟ اگر مى خواستيم خاشاكش مى ساختيم تا درشگفت بمانيد)). ((آيا آن آتشى را كه مى افروزيد ديده ايد ؟ آيا درختش را شما آفريده ايد يا ما آفريننده ايم ؟ )). فرستادن بادها. قرآن .
((و از نشانه هاى قدرت او آن كه بادهاى مژده دهنده رامى فرستد تا رحمت خود را به شما بچشاند و تا كشتيها به فرمان او روان باشند و از فضل او روزى بجوييد باشد كه سپاس گوييد)). ((آيا نديده اى كه خدا ابرهايى را به آهستگى مى راند , آن گاه آنها را به هم مى پيوندد و ابرى انبوه پـديـد مـى آورد و بـاران رابـينى كه از خلال آن بيرون مى آيد و از آسمان , از آن كوهها كه در آن جـاسـت تـگـرگ مـى فـرسـتد و هر كه را خواهد با آن مى زندو از هر كه مى خواهد بازش مى دارد روشنايى برقش نزديك باشد كه ديدگان را كور سازد)). ـ پـيـامبر خدا (ص ) : بادها هشت نوعند چهار نوع آن عذاب است و چهار نوع رحمت , آن چهار باد كـه عـذابـنـد اينهاست : طوفان ,بادهاى بسيار سرد پر سر وصدا , بادهاى سوزان و بادهاى شديد ويـرانـگـر و آن چـهـار بـاد رحـمت اينهاست : بادهاى پخش كننده , بادهاى نويد دهنده , بادهاى فرستنده (ابرزا) و بادهاى پراكنده كننده .
خـداونـد بـادهـاى مـرسل را مى فرستد كه ابرها را به وجود مى آورند , سپس بادهاى نويد دهنده رامى فرستد كه ابرها را بارور مى سازند , آن گاه بادهاى پراكنده كننده رامى فرستد كه ابرها را به حـركت در مى آورند و ابرها مانند ماده شتر پر شير پر باران مى شوند و سپس مى بارند اينها ابرهاى بـارور شـده انـد , سـرانجام بادهاى پخش كننده را مى فرستدكه به وسيله آنها آنچه را كه بخواهد پراكنده مى كند. آفرينش خورشيد و ماه .
قرآن .
((و از نشانه هاى اوست شب و روز و خورشيد و ماه دربرابر خورشيد و ماه سجده نكنيد بلكه خدايى را كه آنها آفريده است سجده كنيد اگر براستى او را مى پرستيد)). ((و خورشيد به سوى قرارگاه خود روان است اين فرمان خداى پيروزمند و داناست )). ((نـه خـورشـيـد را سـزد كـه به ماه رسد و نه شب را كه از روز پيشى گيرد هر يك در مدار خود شناورند)). ((اوسـت آن كـه خورشيد را فروغ بخشيد و ماه را روشنايى داد و برايش منازلى معين ساخت تا از شـمـار سـالـها و حساب آگاه شويد خدا همه اينها را جز به حق نيافريد و آيات را براى مردمى كه مى دانند به تفصيل بيان مى كند)). ـ امام سجاد (ع ) ـ از دعاى ايشان درهنگام رؤيت هلال ـ : اى آفريده فرمانبردار و اى رونده شتابان , كـه در منزلهاى معين شده آمدو شد دارى و در فلك تدبير و نظم مى چرخى ! به آن كه تاريكيها را بـه سبب تو روشن كرد وظلمتها را به نور تو زدود و تو را نشانه اى از نشانه هاى پادشاهى خويش قرار داد ايمان آوردم .
آفرينش آسمانها. قرآن .
((هر آينه آفرينش آسمانها و زمين مهمتر از آفرينش مردمان است اما بيشتر مردم نمى دانند)). ((و از نـشـانـه هـاى اوسـت آفـريدن آسمانها و زمين و جنبدگانى كه در زمين پراكند و او , اگر بخواهد , بر گرد آوردن آنهاتواناست )). ((همانا در آسمانها و زمين نشانه هايى است براى مؤمنان )). ((بـگـو : بـنگريد كه چه چيزهايى در آسمانها و زمين است اين آيات و هشدارها قومى را كه ايمان نمى آورند سود نمى بخشد)). ((چه بسيار نشانه هايى در آسمانها و زمين است كه بر آن مى گذرند و از آن رخ بر مى تابند)). ((و ما آسمان را سقفى نگهداشته شده قرار داديم حالى كه آنان از نشانه هاى آن روى بر مى تابند)). ـ امـام عـلـى (ع ) : پاك خدايا ! چه بزرگ است آنچه از آفريده هاى تو مى بينيم ! و چه خرد واندك است هر بزرگى در برابر قدرت تو ! چه هولناك است آنچه از ملكوت و پادشاهى تومى بينيم ! و چه خـرد و حـقـيـر اسـت ايـنـها در برابر آنچه از قدرت تو از ديدگان ما پنهان است ! چه بسيار است نعمتهاى تو در دنيا ! و چه ناچيزند اين نعمتها در برابر نعمتهاى آخرت !!. اثبات وجود خدا. (5) برهم زدن تصميمها ودرهم شكستن آهنگها. ـ امام حسين (ع ) : مردى در برابراميرالمؤمنين (ع ) برخاست و عرض كرد : اى اميرمؤمنان ! خدا را بـه چه شناختى ؟ حضرت فرمود : به بر هم زدن تصميم (تصميمها خ ل ) و در هم شكستن آهنگها وقتى آهنگ كارى كردم ميان من و آهنگم مانعى به وجود آمد و آنگاه كه تصميمى گرفتم قضاى الهى باتصميم من ناسازگارى كرد پس دانستم كه تدبير كننده اى جز من وجود دارد. ـ امـام صـادق (ع ) : در پـاسـخ بـه ايـن سـؤال كـه : خـدايـت را به چه شناختى ؟ فرمود: به درهم شكستن شدن تصميم و برهم خوردن خواست واراده تصميم گرفتم و تصميمم را درهم شكست و اراده كردم اما اراده ام را برهم زد. ـ امـام على (ع ) : من خداى پاك را به درهم شكستن عزمها و فرو ريختن تصميمها و برهم خوردن اراده ها و خواستها شناختم .
ـ از امـام عـلـى (ع ) سؤال شد دليل بر اثبات صانع چيست ؟ فرمود : سه چيز : دگرگونى حالات ,سست و ناتوان شدن اعضاى بدن و برهم خوردن خواست و اراده .
طبيعت و نسبت دادن آفرينش به آن .
ـ مفضل به امام صادق (ع ) عرض كرد :سرورم ! عده اى مى گويند آفرينش كارطبيعت است , امام فرمود : از آنان بپرس كه آيا اين طبيعت داراى علم است و توانايى انجام چنين كارهايى را دارد يانه ؟ اگـر جـواب دهـنـد كه آرى علم و قدرت دارد , در اين صورت چه چيز مانع از آنها مى شود كه آفـريدگار را اثبات كنند (چرا به وجود آفريدگارى با اين خصوصيات قايل نباشند)؟ , زيرا طبيعت ساخته و آفريده اوست اگر گفتند كه طبيعت اين كارها را بدون آگاهى و قصد انجام مى دهد , با تـوجـه بـه ايـن كـه در كارهاى آن درستى و حكمت مشاهده مى كنى معلوم مى شود كه اين فعل (طـبـيـعـت ) كار آفريدگار حكيم است و آنچه را كه آنان طبيعت مى نامند همان قانونى است كه خداوند در آفرينش و عالم هستى جارى كرده است .
ـ مـفـضـل بـه امـام صـادق (ع ) عـرض كـرد : طبيعيون مى گويند : طبيعت هيچ كار بى معنا و هـدفـى نـمـى كـنـد و از مـحدوده طبيعت هر شئ فراتر نمى رود مى گويند حكمت (موجود در طـبـيـعت )گواه اين مطلب است (در پاسخ بايد) از آنها پرسيده شود : چه كسى اين حكمت را به طبيعت داده و آن را از حدود اشيا آگاه كرده به طورى كه از آن فراتر نمى رود ؟ اين نكته اى است كـه خـردهـا پـس از آن همه تجربه از درك آن درمانده اند آنها كه براى طبيعت حكمت (و دانش ) وتـوانايى بر انجام چنين كارهايى را لازم مى شمارند در حقيقت به وجود آنچه كه انكارش مى كنند اعـتـراف كـرده اند , زيرا اينها صفات خالق است و اگر بگويند كه حكمت و قدرت را فعل طبيعت نـمـى دانـند اين ظاهر طبيعت است كه ندا در مى دهد (طبيعت مخلوق است و) كارآفريدگارى حكيم مى باشد. خداشناسى حيوانات .
قرآن .
((ديـدم كـه خـودش ومردمش به جاى خدا خورشيد راسجده مى كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان بياراسته است و از راه خدا منحرفشان كرده است و به راه راست نمى آيند چرا خدايى را كه نـهـان آسـمـانـهـا و زمين را آشكار مى كند و هر چه را پنهان مى داريد يا آشكار مى سازيد مى داند ,سجده نكنند)). ((هـيـچ جـنبده اى در روى زمين نيست و هيچ پرنده اى با بالهاى خود در هوا نمى پرد مگر آن كه چـون شـمـا امـتـهايى هستند مادر اين كتاب هيچ چيزى را فروگذار نكرده ايم وسپس همه نزد پروردگارشان گردآورده مى شوند)). ـ امـام صـادق (ع ) : اگـر هـر چـيز بر بهايم مبهم و پوشيده ماند چهار امر بر آنها پوشيده نيست : آگاهى از اين كه آفريدگارى دارند وآگاهى از طلب روزى .
ـ امـام كاظم (ع ) : در عهد سليمان بن داود(ع ) مردم گرفتارخشكسالى سختى شدند پس , به آن حـضـرت شكايت برده از ايشان خواستند كه طلب باران كند سليمان (ع ) فرمود : بعد از نماز صبح بـراى طـلـب بـاران بـيـرون خواهم رفت چون نماز صبح را خواند به همراه مردم بيرون رفت در راه مـورچـه اى را ديـد كـه بـر دو پـاى خـود ايـسـتاده دست به آسمان برداشته است و مى گويد :پـروردگـارا , مـا نـيـز از آفـريـدگـان تـو هـسـتـيم و از روزى تو بى نياز نيستيم ما را به سبب گـنـاهـان آدميان هلاك مفرما در اين هنگام سليمان (ع ) به مردم گفت : برگرديد كه به سبب موجوداتى جز شما باران داده شديد پس در آن سال چنان بارشى داده شدند كه هرگز مانند آن را به خودنديده بودند. علت انكار خدا. قرآن .
((سپس عاقبت آن كسان كه مرتكب كارهاى بد شدند اين شد كه آيات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به تمسخر مى گرفتند)). ((بـلـكـه قرآن آياتى است روشن كه در سينه اهل دانش جاى دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمى كنند)). ((مى دانيم كه سخنانشان تو را اندوهگين مى سازد , آنان تو را تكذيب نمى كنند بلكه اين ستمگران سخن خدا را انكارمى كنند)). ((با آن كه در دل به آن يقين آورده بودند ولى از روى ستم و برترى جويى انكارش كردند پس بنگر كه عاقبت تبهكاران چگونه بود)). ((آن كسانى را كه به ناحق در زمين سركشى مى كنند , زودا كه از آيات خويش رويگردان سازم )). ((بـگـو : بنگريد كه چه چيزهايى در آسمانها و زمين است و اين آيات و هشدارها قومى را كه ايمان نمى آورند سود نمى دهد)). ـ امـام صـادق (ع ) : بـه جـان خـودم سـوگند كه مردمان نادان (و خدا نشناس ) را خداوند نادان نـيـافـريـده اسـت آنان دلالتهاى آشكار ونشانه هاى روشن را در آفرينش خود مى بينند و ملكوت آسـمـانـهـا و زمين و آفرينش شگفت آورى را كه در كمال اتقان و نظم است و بر وجود آفريدگار دلالـت دارد مـشـاهـده مـى كـنـنـد اماآنان مردمانى هستند كه درهاى گناهان را به روى خود گـشـودنـد و راه شـهـوتها را بر خويش هموار كردند و در نتيجه هواهاى نفس بر دلهايشان چيره گـشـت و بـه سـبـب سـتـمى كه بر خويش روا داشتند شيطان برايشان مسلط گشت و خداوند اينچنين بر دلهاى متجاوزان مهر مى نهد (ودر نتيجه خداى را انكار مى كنند).
|