بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب از اوج آسمان, علىاکبرمظاهرى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - از اوج آسمان
     002 - از اوج آسمان
     003 - از اوج آسمان
     004 - از اوج آسمان
     005 - از اوج آسمان
     006 - از اوج آسمان
     fehrest - از اوج آسمان
 

 

 
 
back pagefehrest pagenext page

2. كَما لاتَهْتَدُونَ السَّبيلَ إِلاّ بِالدَّليلِ فَكَذلِكَ لاتَهْتَدُونَ طَريقَ الْجَنَّةِ إِلاّ بِالْعِلْمِ.

3. وَكَما لاتَجْمَعُونَ الْمالَ إِلاّ بِالتَّعَبِ وَكَذلِكَ لاتَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إِلاّ بِالصَّبْرِ عَلَى الْعِبادَةِ.

4. فَتَقَرَّبُوا بِالنَّوافِلِ.

5. وَاطْلُبُوا رِضائي بِرِضاءِ الْمَساكينِ فَإِنَّ رِضائي لايُفارِقُهُمْ طَرْفَةَ عَيْن أَبَداً.

6. وَارْغَبُوا في مُجالَسَتِكُمُ الْعُلَماءَ فَإِنَّ رَحْمَتي لا تُفارِقُهُمْ طَرْفَةَ عَيْن أَبَداً.

اىفرزندانآدم!

1. نعمتهايى را كه بهشمايان عطاكردم به يادآريد[و سپاس گزاريد]...

2. همانسان كه «راه» را نمىيابيد، مگر با «راهنما»; به «بهشت» نيز راه نمىيابيد، مگر با «دانش» و معرفت.

3. و همچنان كه «مال» را جمع نمىآريد، مگر با «زحمت» و تلاش، به «بهشت» نيز وارد نمىشويد، مگر با «صبر بر عبادت» و پرستش و نيايش.

4. پس، با «نافلهها»[= عبادتهاى مستحبّى]، [به من] نزديك شويد.

5. و خشنودى مرا با خرسند كردن بينوايان، طلب كنيد; زيرا رضايت من هرگز از خرسندى آنان جدا نمىشود.

6. و به همنشينى با عالِمانِ [راستين و پارسا]، رغبت ورزيد; زيرا رحمت من هرگز از آنان دور نمىگردد.

سعى نابرده در اين راه به جايى نرسىمزد اگر مىطلبى طاعت استاد ببر

* * *

گفتم كه نوش لعلت ما را به آرزو كُشتگفتا تو بندگى كن، كو بنده پرور آيد

.

نفرين پيشگان

خداوند رحمان به نفرينپيشگان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

لاتَلْعَنُوا الْمَخْلُوقينَ فَتَرْجِعَ اللَّعْنَةُ عَلَيْكُمْ.

اىفرزندانآدم!

آفريدگان [و مخلوقان من] را [بى استحقاق و دليل،] لعنت نكنيد و بر آنان نفرين نفرستيد و [بدانان ناسزا مگوييد]، كه آن لعنت و نفرين، به خودتان باز مىگردد.

هيچ كافر را به خوارى منگريدكه مسلمان مردنش باشد اميد
چه خبردارى ز ختم عمر اوكه بگردانى از او، يكباره رو؟!

.

غفلت تا كى؟!

خداوند رحمان به غافلان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. كُلَّ يَوْم يَنْقُصُ مِنْ عُمْرِكَ وَأنْتَ لاتَدْري.

2. وَيَأْتي كُلَّ يَوْم رِزْقُكَ مِنْ عِنْدي وَأَنْتَ لاتَحْمَدُهُ.

3. فَلا بِالْقَليلِ تَقْنَعُ.

4. وَلابِالْكَثيرِ تَشْبَعُ!

اىفرزندآدم!

1. همه روزه از عمرت كاسته مىشود و تو نمىدانى [و هشيار نمىشوى و از غفلت به در نمىآيى]!

2. و هر روز ـ پيوسته ـ رزق و روزىات از نزد من مىآيد و تو بر آن سپاس نمىگويى.

3. نه به اندك قانع مىشوى،

4. و نه به بسيار سير مىگردى!

بعد از اين، ما ديده خواهيم از تو بستتا نپوشد بحر را خاشاك و خس

* * *

خواهى از غم شوى آزاد، مكن خو به طمعمرغ را گر نَبُوَد حرص، نيفتد در دام

.

نداى زمين!

خداوند سبحان به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

ما مِنْ يَوْمجَديد إِلاّ وَالاَْرْضُ تُخاطِبُكَ وَتَقُولُ :

يَابْنَ آدَمَ! تَمْشي عَلىظَهْري وَمَصيرُكَ في بَطْني. وَتُذْنِبُ عَلى ظَهْري وَتُعَذَّبُفيبَطْني.

يَابْنَ آدَمَ! أَنَا بَيْتُ الْوَحْدَةِ وَأَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ وَأَنَا بَيْتُ الظُّلْمَةِ وأَنَا بَيْتُ الْعَقارِبِ وَالْحَيّاتِ وَأَنَا بَيْتُ الْهَوانِ، فَاعْمُرْني وَلاتَخْرِبْني.

اىفرزندآدم!

هيچ روز جديدى نيست، مگر اين كه زمين، خطاب به تو مىگويد [در هر روز تازه، زمين به تو مىگويد]:

اى فرزند آدم! اكنون بر روى من راه مىروى و [ بر فراز من زندگى مىكنى، امّا بدان كه] سرنوشت و سرانجام تو [و منزلگاه آيندهات] در درون من است.

و بر روى من گناه مىكنى، و در درونم عذاب مىشوى!

اى فرزند آدم! من خانه تنهايىام! و من خانه وحشتم! و من خانه تاريكىام! و من خانه عقربها و مارهايم! و من خانه خوارى و ذلّتم! پس، مرا آباد ساز و ويرانم مكن! [و با اوصاف پسنديده و كردار شايسته، ناگواريهايم را گوارا كن و با خصلتهاى ناستوده و رفتار ناپسند، ناگوارترم مگردان]

.

سلوكى بزرگوارانه

خداوند حكيم به مردمان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. قَدْ جاءَكُمْ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ; فَمَنْ شاءَ فَلْيُوْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ.

2. وَ إِنَّكُمْ لا تُحْسِنُونَ إِلاّ بِمَنْ اَحْسَنَ إِلَيْكُمْ.

3. وَلا تَصِلُونَ إلاّ لِمَنْ وَصَلَكُمْ.

4. وَلا تُكَلِّمُونَ إِلاّ لِمَنْ كَلَّمَكُمْ.

5. وَلا تُطْعِمُونَ إِلاّ لِمَنْ أَطْعَمَكُمْ.

6. وَلا تُنْصِفُونَ إلاّ لِمَنْ أَنْصَفَكُمْ.

7. وَلا تُكْرِمُونَ إلاّ لِمَنْ أَكْرَمَكُمْ.

فَلَيْسَ لاَِحَد عَلى أَحَد فَضْلٌ.

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ :

1. آمَنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِه.

2. الَّذينَ يُحْسِنُونَ إِلى مَنْ أَساءَ إِلَيْهِمْ.

3. وَيَصِلُونَ إِلى مَنْ قَطَعَهُمْ.

4. وَيُعْطُون إِلى مَنْ حَرَمَهُمْ.

5. ويُنْصِفُونَ مَنْ خانَهُمْ.

6. وَيُكَلِّمُون إِلى مَنْ هاجَرَ مِنْهُمْ.

7. وَيُكَرِّمُونَ مَنْ أَهانَهُمْ.

اىفرزندانآدم!

1. راستىكه «آيين حق» از سوى پروردگارتان برايتان آمده است [نشانههاى رستگارى، آشكار است] پس، هر كه خواهد مىتواند مؤمن شود و يا كافر گردد.

2. و شمايان نيكى و احسان نمىكنيد، مگر به كسى كه نيكى و احسانتان كند.

3. و نمىپيونديد، مگر با آن كه با شما بپيوندد.

4. و سخن نمىگوييد، مگر با كسى كه با شما سخن گويد.

5. و إِطعام نمىكنيد [و غذا نمىخورانيد] مگر كسى را كه إِطعامتان كند.

6. و انصاف نمىورزيد، مگر با آن كه با شما انصاف ورزد.

7. و احترام و اكرام نمىكنيد، مگر كسى را كه اكرامتان كند.

بنابراين، هيچ كدامتان بر ديگرى، برترى نداريد [زيرا «مقابله به مِثل» كردهايد و معاملهاى برابر انجام دادهايد!].

امّا مؤمنانِ [راستين] آنانند كه :

1. به خداوند و پيامبرش ايمان آوردهاند.

2. به كسانى كه به آنان بدى كردهاند، نيكى مىكنند.

3. و با كسانى كه با آنان پيوند گسستهاند، مىپيوندند.

4. و به كسانى كه آنان را محروم كردهاند و از آنان دريغ داشتهاند، بذل و احسان مىكنند.

5. و با كسانى كه به آنان خيانت كردهاند [و با آنان بى انصافى نمودهاند] انصاف مىورزند.

6. و با كسانى كه از آنان دورى گزيدهاند، سخن مىگويند [و دست آشتى مىدهند و دوستى مىورزند].

7. و كسانى را كه اهانتشان كردهاند، اكرام و احترام مىنمايند.

چه جاى شكر و شكايت ز نقش نيك و بد استچو بر صحيفه هستى، رقم نخواهد ماند؟!
توانگرا! دل درويش، خود، به دست آوركه مخزن زر و گنج و دِرَم نخواهد ماند
بدين رواق زبرجد نوشتهاند به زركه جز نكويى اهل كرم نخواهد ماند

.

چه فراوانند!...

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. كَمْ مِنْ سِراج أَطْفَأَتْهُ الرّيحُ؟!

2. وَكَمْ مِنْ عابِد أفْسَدَهُ الْعُجْبُ؟!

3. وَكَمْ مِنْ فَقير أَفْسَدَهُ الْفَقْرُ؟!

4. وَكَمْ مِنْ غَنيٍّ أَفْسَدَهُ الْغِنى؟!

5. وَكَمْ مِنْ صَحيح أَفْسَدَهُ الْعافيَةُ؟!

6. وَكَمْ مِنْ عالِم أَفْسَدَهُ الْعِلْمُ؟! .

اىفرزندآدم!

1. چه فراوان «چراغهايى» كه «باد» خاموششان كرد؟!

2. و چه بسيار «عابدانى» كه «عُجب و غرور» فاسدشان نمود؟!

3. و چه بسيار «فقيرانى» كه «فقر» تباهشان ساخت؟!

4. و چه زياد «ثروتمندانى» كه «ثروت» فاسدشان كرد؟!

5. و چه فراوان «سالمان و بىدردانى» كه «عافيت و بىدردى» به تباهيشان كشاند؟!

6. و چه بسيار «عالمانى» كه «علم» فاسدشان كرد؟!

[پس، نيك بنگر و عبرت گير كه مبادا «غفلت» بر تو چيرگى يابد!]

از جهان، دو بانگ مىآيد به ضدتا كدامين را تو باشى مستعد
آن يكى بانگ نشور «اتقيا»وان دگر بانگ فريب «اشقيا»

.

پاداش برتر

خداوند مهربان به انسان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. اِصْبِرْ وَتَواضَعْ; أَرْفَعْكَ.

2. وَاشْكُرْ لي; أَزِدْكَ.

3. وَاسْتَغْفِرْلي; أَغْفِرْلَكَ.

4. وَادْعُني; أَسْتَجِبْ لَكَ.

5. وَاسْأَلْني;أُعْطِكَ.

6. وَتَصَدَّقْ لي; أُبارِكْ لَكَ في رِزْقِكَ.

7. وَصِلْ رَحِمَكَ; أَزِدْ في عُمْرِكَ وَأُنْسي أَجَلَكَ... .

اىفرزندآدم!

1. صبورى، پيشهكن و فروتنىبنما، تا بالايت ببرم و سرافرازتكنم.

2. و سپاسم گو، تا [عطايايم را] بر تو افزون گردانم.

3. و از من بخشش و عفو بطلب [و توبه كن] تا ببخشايمت.

4. و مرا بخوان [و دعا كن] تا اجابتت كنم و پاسخت گويم.

5. و از من بخواه [و حاجت بطلب] تا عطايت كنم.

6. و برايم صدقه بده [و به ديگران، احسان نما] تا رزق و روزىات را بركت دهم [و برايت مبارك گردانم].

7. و با خويشاوندانت بپيوند، تا بر عمرت بيفزايم و مرگت را به تأخير اندازم... .

هله نوميد نباشى اگرت يار برانَدگرت امروز براند، نه كه فردات نخواند
گر به روى تو ببندد همه درها و گذرهادرِ ديگر بگشايد كه كس آن راه نداند
در به روى تو ببندد، تو مرو، صبر كن آنجاكه پس صبر تو را او به سر صدر نشاند[...]

همه ملك سليمان به يكى مور ببخشدبدهد هر دو جهان را و دليرانه رماند
دل من گِرد جهان گشت و نيابيد مثالشبه كه ماند؟ به كه ماند؟ به كه ماند؟ به كه ماند؟!
هله خاموش كه شمس الحق تبريز از اين مىْهمگان را بچشاند، بچشاند، بچشاند!

.

تمنّاى واهى!

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. كَيْفَ تَطْمَعُ في الْعِبادَةِ مَعَ الشِّبَعِ؟!

2. وَكَيْفَ تَطْلُبُ جَلاءَ الْقَلْبِ مَعَ كَثْرَةِ النَّوْمِ؟!

3. وَكَيْفَ تَطْمَعُ في الْخَوْفِ مِنَ اللّهِ تَعالى مَعَ خَوْفِ الْفَقْرِ؟!

4. وَ كَيْفَ تَطْمَعُ في مَرْضاةِ اللّه تَعالى مَعَ احْتِقارِ الْفُقَراءِ وَالْمَساكينِ؟!

اىفرزندآدم!

1. با «سيرى» [و پرخورى] چگونه تمنّاى «عبادتِ» [خاشعانه ]دارى؟!

2. و با «پرخوابى» چطور «جلا و صفاى دل» مىطلبى؟!

3. و با «ترس از فقر»، چه سان خواهان «خوف و خشيت از خداوند» هستى؟!

4. و با «تحقير فقيران و بينوايان» به چه روى در آرزوى «رضاى خداوند» هستى؟!

جان همه روز از لگدكوب خيالوز زيان و سود و از خوف زوال
نى صفا مىماندش نى لطف و فرّنى به سوى آسمان راه سفر

.

دين و زبان

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. لا يَسْتَقيمُ دينُكَ حَتّى يَسْتَقيمَ لِسانُكَ وَقَلْبُكَ.

2. وَلا يَسْتَقيمُ قَلْبُكَ حَتّى يَسْتَقيمَ لِسانُكَ.

3. وَلا يَسْتَقيمُ لِسانُكَ حَتّى تَسْتَحْيي مِنْ رَبِّكَ.

4. وَ إِذا نَظَرْتَ إِلى عُيُوبِ النّاسِ وَنَسيتَ عُيُوبَكَ فَقَدْ أَرْضَيْتَ الشَّيْطانَ وَأَغْضَبْتَ الرَّحْمنَ .

اىفرزندآدم!

1. «دينت» راستى و استوارى نمىيابد، تا اين كه «زبان و دلت» راستى و قوام يابند.

2. و «دلت» راستى و قوام نمىيابد، تا اين كه «زبانت» راست و صادق گردد.

3. و «زبانت» صداقت نمىيابد، تا اين كه از «پروردگارت» حياكنى.

4. و اگر به «عيبهاى مردمان» بنگرى و «عيوب خويشتن» را فراموش كنى، «شيطان» را خشنود كردهاى و «خداى رحمان» را خشمناك نمودهاى.

دم مزن تا بشنوى از «دم زنان»آنچه نايد در كلام و در بيان
دم مزن تا دم زند بهر تو روحآشنا بگذار در كشتى نوح
دم مزن تا بشنوى از آفتابآنچه نايد در خطاب و در كتاب!

.

محبّت خدا و دوستى دنيا

خداوند كريم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. بِقَدْرِ ما يَميلُ قَلْبُكَ إِلَى الدُّنْيا أُخْرِجُ مَحَبَّتي عَنْ قَلْبِكَ; فَإِنّي لاأجْمَعُ حُبّي وَحُبَّ الدُّنْيا في قَلْب واحِد أَبَداً.

2. تَجَرَّدْ لِعِبادَتي.

3. وَأَخْلِصْ مِنَ الرّياءِ عَمَلَكَ، حَتّى أَلْبَسَكَ لِباسَ مَحَبَّتي.

4. أَقْبِلْ إِلَىَّ وَتَفَرَّغْ لِذِكْري، أَذْكُرْكَ عِنْدَ ملائِكَتي.

اىفرزندآدم!

1. به همان مقدار كه دلت به دنيا مايل شود، محبّتم را از قلبت بيرون مىكنم; زيرامنمحبتم و دوستىدنيارا هرگزدريكقلب، فراهمنمىآورم.

2. خويشتن را براى عبادت و پرستشم فارغ و مهيّا كن.

3. و كردارت را از ريا خالص كن، تا جامه محبّتم را بر تو بپوشانم.

4. به سوى من روى آور و خويشتن را براى ذكر و يادم فارغ گردان، تا نزد فرشتگانم از تو [به نيكى] ياد كنم.

بر سر آنم كه گر ز دست برآيددست به كارى زنم كه غصّه سرآيد
خلوت دل نيست جاى صحبت اغيارديو چو بيرون رود فرشته در آيد

.

عيال خداوند

خداوند رحمان به مردمان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. اَلْمالُ، مالي.

2. وَالاَْغْنياءُ، وُكَلائي.

3. وَالْفُقَراءُ، عِيالي.

4. فَمَنْ بَخِلَ عَلى عِيالي، أُدْخِلْهُ النّارَ وَلا أُبالي.

اىفرزندآدم!

1. مال [و ثروتهاى جهان] از آنِ من است.

2. و ثروتمندان، وكيلان منند.

3. و فقيران، عيال و خانواده منند.

4.پس، كسى كه بر عيال و خانواده من بُخل ورزد، بىپروا، به آتش واردش مىكنم.

شكرانه بازوى توانابگرفتن دست ناتوان است

.

حق همسايه

خداوند سبحان به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

إذا لَمْ تَرَ حَقَّ جارِكَ كَما تَرى حَقَّ عِيالِكَ، لَمْ أَنْظُرْ إِلَيْكَ وَلَمْ أَقْبَلْ عَمَلَكَ وَ لَمْ أَسْتَجِبْ دُعاءَكَ.

اىفرزندآدم!

اگر حقّ همسايهات را همانند حق خانوادهات نبينى و ندانى [ومراعات نكنى]، به تو نظر نمىكنم [و به ديده لطف، نمىنگرمت ]و عمل و كردارت را نمىپذيرم و دعايت را مستجاب نمىكنم.

.

منزلت سخاوت

خداوند كريم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

كُنْ سَخيّاً; فَإِنَّ السَّخاءَ مِنْ حُسْنِ الْيَقينِ، وَالْيَقينُ مِنَ الاِْيمانِ وَالاِْيمانُ مِنَ الْجَنَّةِ.

اىفرزندآدم!

سخاوتمند باش; زيرا «سخاوت» از [نشانهها و بر آمده از] «نيكويى [و قوّتِ] يقين» است، و «يقين» از [نمودها و ثمرههاى ]«ايمان» است، و «ايمان» از «بهشت» [و اوصاف بهشتيان] است.

ترك شهوتها و لذّتها سخاستهر كه در شهوت فروشد برنخاست
اين سخا شاخى است از سرْوِ بهشتواىِ او كز كف چنين شاخى بهشت!

.

ريشههاى بُخل

خداوند رحمان به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

إِيّاكَ وَالْبُخْلَ!فَإِنَّ الْبُخْلَ مِنَ الْكُفْرِ، والْكُفْرُ مِنَالنّارِ.

اىفرزندآدم!

از «بُخْل» بپرهيز و بگريز! زيرا «بخل» از [نمودهاى] «كفر» است، و «كفر» از «آتش دوزخ» [و اوصاف دوزخيان] است.

.

نداى مظلومان!

خداوند رحمان به مردمان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

اِتَّقُوا مِنْ دَعْوَةِ الْمَظْلُومينَ! فَإِنَّها لا يَحْجُبُها عَنّي شَىٌْ.

اىفرزندانآدم!

از نفرين [و دادخواهى و ناله] مظلومان بترسيد! زيرا هيچ مانعى ميان من و خواسته آنان، حائلنمىشود [نفرين و دعايشان را مستجاب مىكنم].

منجنيق آه مظلومان، به صبحسخت گيرد ظالمان را در حصار!

* * *

ديدى كه خون ناحق پروانه، شمع راچندان امان نداد كه شب را سحر كند؟!

.

معرفت و مغفرت

خداوند مهربان به انسان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

أَعْطَيْتُكَ الاِْيمانَ وَالْمَعْرِفَةَ عَنْ غَيْرِ سُؤال وَتَضَرُّع، فَكَيْفَ أَبْخَلُ عَلَيْكَ بِالْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ مَعَ سُؤالِكَ وَتَضَرُّعِكَ؟!

اىفرزندآدم!

«ايمان» و «معرفت» را بدون درخواست و التماست، عطايت كردم; چگونه ممكن است كه «بهشت» و «بخشايش و مغفرت» را، با وجود درخواست و التماست، از تو دريغ دارم؟!

اى اخى! دست از دعا كردن مدار با اجابت يا رد اويت چه كار؟!

.

هدايت و كفايت الـهى

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. إِذَا اعْتَصَمَ لي عَبْدٌ، هَدَيْتُهُ.

2. وَإِذا تَوَكَّلَ عَلَىَّ، كَفَيْتُهُ.

3. وَإِذا تَوَكَّلَ عَلى غَيْري، قَطَعْتُهُ أَسْبابَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ.

اىفرزندآدم!

1. اگر بندهاى به من پناه آورَد، هدايتش مىكنم.

2. و اگر به من توكّل كند، كفايتش مىكنم.

3. و اگر به غير من توكّل كند، اسباب و وسائل آسمانها و زمين را از او مىبُرم [و از پناهم، مىرانمش].

گر هزاران دام باشد هر قدمچون تو با مايى، نباشد هيچ غم

.

محبوب خداوند

خداوند مهربان به انسان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

أَحْسِنْ خُلْقَكَ مَعَ النّاسِ; أُحِبُّكَ وَحَبَّبْتُكَ في قُلُوبِ الصّالِحينَ وَغَفَرْتُ ذَنْبَكَ.

اىفرزندآدم!

خُلق و خويت را با مردمان، نيكو كن; تا دوستت بدارم و در دلهاى صالحان، محبوبت كنم و گناهانت را ببخشايم.

آنچه دارى اگر به عشق دهىكافرم گر جُوى زيان بينى!

.

اندوه و فرح ناپايدار

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

لا تَحْزَنْ عَلى ما فاتَكَ مِنَ الدُّنْيا، وَلاتَفْرَحْ بِما أُوتيتَ مِنْها; فَإِنَّ الدُّنْيا الْيَوْمَ لَكَ وَغَداً لِغَيْرِكَ.

اىفرزندآدم!

بر آنچه از [اموال و مقامهاى] دنيا از دستت مىرود، اندوهناك مشو و ـنيز ـ براى آنچه از [نعمتها و منصبهاى اعتبارىِ] اين جهان به تو داده مىشود، فرحناك و طربناك مشو; زيرا دنيا امروز از آنِ توست و فردا ازآنِ غيرتو! [بنابراين، «ناپايدارها» را اندوه و طرب ، نشايد.]

باده غمگينان خورند و ما ز مى خوشدلتريمرو به محبوسانِ غم ده ساقيا! افيون خويش
خون غم بر ما حلال و خون ما بر غم حرامهر غمى كو گرد ما گرديد، شد در خون خويش!

* * *

چون به غايت تيز شد اين جو روانغم نپايد در درون عارفان

.

ترك و طلب

خداوند رحيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

اُطْلُبِ الاْخِرَةَ وَدَعِ الدُّنْيا; فَإِنَّ ذَرَّةً مِنَ الاْخِرَةِ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها.

اىفرزندآدم!

آخرت را بطلب و دنيا را وا نِهْ; زيرا ذرّهاى از آخرت، برايت بهتر است از دنيا و هر چه در آن است!

ديو بر دنياست عاشق، كور و كرعشق را عشقِ دگر بُرَّد مگر

.

دو طالب و دو مطلوب

خداوند رحمان به انسان مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

أَنْتَ في طَلَبِ الدُّنْيا، وَالاْخِرَةُ في طَلَبِكَ!

اىفرزندآدم!

تو در طلب دنيايى، در حالى كه آخرت در طلب توست!

اين جهان، زندان و ما زندانيانحفره كن زندان و خود را وا رهان

.

مهيّاى سفر

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

تَهَيَّأْ لَلْمَوْتِ قَبْلَ وُرُودِكَ; وَلَوْ تَرَكْتُ الدُّنْيا لاَِحَد مِنْ عِبادي، لَتَرَكْتُها لِلاَْنْبياءِ حَتّى يَدْعُوا عِبادي إِلى طاعَتي.

اىفرزندآدم!

پيش از آن كه به مرگ برسى [و به سراغت آيد] مهيّاى پذيرش مرگ شو; زيرا اگر بنا بود اين جهان را براى كسانى از بندگانم باقى بگذارم، همانا براى پيامبران باقى مىنهادم; تا بندگانم را به عبادت و پرستشم دعوت كنند.

ماه كنعانى من! مسند مصر آنِ تو شدوقت آن است كه بدرود كنى زندان را
هر كه را خوابگه آخر زد و مشتى خاك استگو چه حاصل كه به افلاك كشى ايوان را؟!

* * *

اى مرغ چمن! از اين قفس، بيرون شوفردوس، تو را مىطلبد، مفتون شو
طاووسى و از ديار يار آمدهاىياد آورِ روى دوست شو، مجنون شو

.

اى بسا اينان ...!

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. كَمْ مِنْ غَنىٍّ قَدْ جَعَلَهُ الْمَوْتُ فَقيراً!

2. وَكَمْ مِنْ ضاحِك قَدْ صارَ باكياً بالْمَوْتِ!

3. وَكَمْ مِنْ عَبْد بَسَطْتُ لَهُ الدُّنيا فَطَغى وَ تَرَكَ طاعَتي حَتّى ماتَ عَلَيْهِ وَ دَخَلَ النّارَ!

4. وَكَمْ مِنْ عَبْد قَتَرْتُ عَلَيْهِ الدُّنْيا فَصَبَرَ وَماتَ وَدَخَلَ الْجَنَّةَ!

اىفرزندآدم!

1. اى بسا «ثروتمندى» كه «مرگ»، فقيرش كرد!

2. و چه بسا «خندانى» كه با «مرگ»، گريان شد!

3. و اى بسا بندهاى كه دنيا را برايش گشودم; پس طغيان كرد و طاعت مرا وا نهاد، تا بر همان حالتْ مُرد و وارد آتش گرديد!

4. و چه بسا بندهاى كه دنيا را بر او سخت كردم; پس صبورى ورزيد و بر آن حالتْ مُرد و وارد بهشت شد!

يك لحظه داغم مىكشى، يكدم به باغم مىكشىپيش چراغم مىكشى، تا وا شود چشمان من
منزلگه ما خاك نى، گر تن بريزد باك نىايوان ما افلاك نى، اى وصل تو كيوان من

.

دستان بخشنده

خداوند رحيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. خَزائِني لا تَنْفَدُ أَبَداً.

2. ويَميني مَبْسُوطَةٌ بالْعَطايا أَبَداً.

3. وَبِقَدْرِ ما تُنْفِقُ، أُنْفِقُ عَلَيْكَ.

4. وَبِقَدْرِ ما تُمْسِكُ، أُمْسِكُ عَلَيْكَ.

اىفرزندآدم!

1. خزائن من، هرگز تهى نمىشود و دارائيهايم هيچ گاه پايان نمىپذيرد.

2. و دست بخشنده من، همواره گشوده است.

3. و همان اندازه كه تو [بر ديگران] انفاق و بخشش كنى، من ـ نيز ـ بر تو بخشش و انفاق مىكنم.

4. و همان قدر كه تو [بر ديگران] تنگ بگيرى و بُخل بورزى، من ـنيز ـ بر تو تنگ مىگيرم.

اين جهان همچون درخت است اى كرام!ما بر او چون ميوههاى نيم خام

سخت گيرد خامها مر شاخ راچون كه در خامى نشايد كاخ را
چون بپخت و گشت شيرين، لب گزانسست گيرد شاخها را بعد از آن
سختگيرى و تعصّب، خامى استتا جنينى كار خون آشامى است

.

همسويى دل و زبان و كردار

خداوند سبحان به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

1. اِجْعَلْ قَلْبَكَ مُوافِقاً لِلِسانِكَ وَ لِسانَكَ مُوافِقاً لِعَمَلِكَ وَعَمَلَكَ خالِصاً مِنْ غَيْري; فَإِنّي غَيُورٌ لا أَقْبَلُ إِلاّ خالِصاً.

2. فَإِنَّ قَلْبَ الْمُنافِقِ مُخالِفٌ لِلِسانِهِ وَ لِسانُهُ لِعَمَلِهِ وَ عَمَلُهُ لِغِيْرِاللّهِ.

اىفرزندآدم!

1. دلت و زبانت، و زبان و كردارت را موافق و هماهنگ هم قرار ده. و عملت را از رعايت و رضايتِ غير من، خالص كن; زيرا من غيرتمندم [و شريك و رقيب، نمىپذيرم و] جز «خالص» قبول نمىكنم.

2. راستىكه قلب منافق، مخالف زبان اوست و زبانش، مخالف كردارش و كردارش براى غير خداوند است!

.

دو فرشته

خداوند حكيم به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

ما تَكَلَّمْتَ بِكَلِمَة وَلا نَظَرْتَ بِنَظْرَة وَلا خَطَوْتَ بِخَطْوَة، إِلاّ وَمَعَكَ مَلَكانِ يَكْتُبانِ لَكَ أَوْ عَلَيْكَ.

اىفرزندآدم!

هيچ سخنى نمىگويى و هيچ نگاهى نمىكنى و هيچ گامى نمىزنى، مگر آن كه دو فرشته با تو اَند و به سود تو و يا زيانت، مىنويسند [هر سخنى بگويى و هر نگاهى بنمايى و هر گامى بردارى، دو فرشته، مأمور و همراه تو اَند و كردار ستودهات را به نفع تو مىنويسند و رفتار ناستودهات را به زيانت مىنگارند].

يارب! اين بخشش نه حدّ كار ماستلطف تو لطف خفى را خود سزاست
دستگير از دست ما، ما را بخرپرده را بردار و پرده ما مَدَر
باز خر ما را از اين نفس پليدكاردش تا استخوان ما رسيد!
از چو ما بيچارگان، اين بندِ سختكه گشايد اى شه بىتاج و تخت؟
اين دعا هم بخشش و تعليم توستورنه در گلخن، گلستان، از چه رست؟

.

همنشينى صالحان

خداوند رحمان به آدمى مىفرمايد:

يَابْنَآدَمَ!

إِذا لَمْ تُجالِسِ الْمُفْلِحينَ وَالصّالِحينَ، فَمَتى تَفْلَحُ؟!

اىفرزندآدم!

اگر با رستگاران و صالحان، همنشينى نكنى، پس كىْ [و چگونه ]رستگار خواهى شد؟!

هر كه خواهد همنشينى با خداگو نشيند در حضور اوليا
معجزاتى و كراماتى خفىّبر زند بر دل ز پيران صفى
در درونْشان صد قيامت، نقد هست كمترين آن كه شود همسايه، مست!

back pagefehrest pagenext page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation