بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب داستان زندگی پیامبر (صلی الله علیه وآله), نجاح الطائى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     02 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     03 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     04 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     05 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     06 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     07 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     08 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     09 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     10 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     11 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     12 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     13 - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
     fehrest - داستان زندگى پيامبر - صلى الله عليه وآله
 

 

 
 

ص (70)


فصل ششم :

پيامبر (صلى الله عليه وآله) قبل ازرحلت خود جانشين تعيين مى كند

 

خشم حزب قريشى به سبب مدح پيامبر (صلى الله عليه وآله)

از على (عليه السلام) در حديبيّه

گروه قريش از سخنان رسولخدا (صلىالله عليه وآله)در حديبيّه درباره على (عليه السلام) به خشم آمد . پيامبر (صلى اللهعليه وآله) درحقّ على (عليهالسلام) فرمودهبود : اين امير نيكان است و كُشنده تبهكاران . هر كه او را يارىكند ، يارى مى شود و هر كه او را خوار دارد ، خوارمى شود .(121)

حزب قريشى با اين گفتار بهخشم آمد و به مخالفت برخاست تا جائى كه عمر با درخواست قتل سفير قريش ( سهيلبن عمرو ) تلاش كرد قرارداد صلح حديبيّه را از بين ببرد .

و عثمان از بيعت حديبيّه( رضوان ) گريخت و با پيامبر (صلى الله عليه وآله) بيعت نكرد . همان امرىكه باعث شد تا عبدالرحمن بن عوف او را در روزهاى حكومتش رسوا كند .(122)

و در طائف ، وقتى نجواىرسول خدا (صلىالله عليه وآله)با على (عليهالسلام) طولانىشد آثار ناخشنودى در چهره بعضى پديدار شد و گفتند :

امروز نجوايش به درازا كشيد(123)پيامبر (صلىالله عليه وآله)فرمود : من نبودم كه او را براى نجوا برگزيدم بلكه خداوند او را انتخابكرد .(124)

پيامبر (صلى الله عليه وآله) قبل ازرحلت خود جانشين تعيين مى كند

رسول خدا (صلى اللهعليه وآله) درحجّة الوداع به سال يازدهم هجرى در محلى به نام غدير خم دو موضوع مهم را بيانفرمود :

اوّل : وفات قريب الوقوعخود را .

و دوّم : خلافت وجانشينى على بن ابيطالب (عليه السلام) را پس از خود .

ما در كتاب حاضر سخنانى را كهمؤيّد فرمايش آن حضرت در خصوص قريب الوقوع بودن رحلتش مى باشد آورده ايمو همچنين دلايلى كه به صراحت بر ولايت و خلافت على بن ابيطالب (عليه السلام) گواه است بيان كرده ايماز قبيل كلام گُهربار نبوى كه فرمود :

) إنّىتاركٌ فيكم الثّقلين كتاب الله وعترتى اهل بيتى ((125])

و ) مَنْكُنْتُ مولاه فهذا علىٌّ مولاه اللّهم والِ مَنْ والاه وَعادِ مَنْ عاداه وانْصُرْمَنْ نَصَره وَاخْذُل مَنْ خَذَلَهُ ( .(126)

پيش از سخنان آنحضرت آيه ) بلّغ ما انزل اليك من ربّك وان لم تفعل فما بلغترسالته ((127) نازل شده بود . سورهمائده آخرين سوره قرآن كريم از نظر ترتيب نزول مى باشد .

زيرا آيه ابلاغ در غدير خم وبعد از بازگشت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) از حجّة الوداع نازل گرديده است و اينمطلب را احمد بن حنبل و ترمذى و ابن مردويه و بيهقى و حاكم تأييدكرده اند .

بيهقى در كتاب سنن خود ازجبير بن نفير نقل كرده كه مى گفت :

( مراسم حج بجا آوردم و نزد عايشه رفتم . به منگفت : اى جبير آيا سوره مائده را خوانده اى ؟

گفتم : آرى .

گفت : آن آخرينسوره اى است كه نازل شده پس هرچه را در آن حلال ديديد حلال بدانيد و هرچه رادر آن حرام يافتيد حرام بدانيد ) .(128)

ابن جرير از ربيع بن أنس نقلكرده كه گفت : ( سوره مائده بر رسول خدا (صلى الله عليه وآله)در راه حجة الوداع درحاليكه آنحضرت سوار بر شتر خود بود نازل شد و شتر از شدّت سنگينى آيه به زميننشست ) .(129)

پس از آن آيه ) اَليوم اَكْمَلْتُ لَكم دينَكم وَأَتَممتُ عَلَيكم نِعمَتىوَرَضيتُ لَكم الأِسلامَ ديناً ((130) نازل گرديد .

و پس از بازگشت به مدينهاصحابش را فرا خواند تا به لشگر اسامة بن زيد براى حمله به شام بپيوندند و ابوبكرو عمر و ابوعبيده جرّاح و همه رجال قريش و انصار را در آن لشگر قرار داد و از اينفرستادن ، فقط على بن ابيطالب (عليه السلام) را استثناء فرمود .(131)

اينجا بود كه مردان حزب قريشىمبهوت شدند زيرا مسير آنها جهت حمله به شام يك مسير طولانى بود و اين مسئله باامورى چند ملازمت داشت :

اوّل : پيامبر (صلى اللهعليه وآله) ازرحلت خود خبر داده بود .

دوّم : اعلام جانشينىعلى در غدير خم توسط رسول خدا (صلى الله عليه وآله) .

سوّم : جنگ باروم . و آنها چگونه مى خواستند با روميان بجنگند در حاليكه قبلا در جنگهاىاحد ، خيبر و حُنين فرار كرده بودند .

مردان حزب قريشى دريافتند كهرفتن آنها با اين لشگر،  مساوى خواهد بود با انتقال حكومت به على (عليهالسلام) و شكستنقشه هاى ايشان كه عبارت بود از دست به دست شدن خلافت ميان قبائل قريش .

از سوى ديگر احتمال اينكه بهدست روميان كشته شوند نيز وجود داشت . لذا از حركت به همراه لشگر خوددارىمىورزيده ، پيامبر را كشته و خلافت را غصب كردند !

منزلت او مانند منزلت هارون نسبت به موسى است

هنگاميكه پيامبر (صلى اللهعليه وآله) ،على را در مدينه به جاى خود گماشت و راهى جنگ تبوك شد ، على (عليهالسلام) بهآنحضرت گفت : آيا مرا در ميان زنان و كودكان باقى مى گذارى ؟

رسول خدا (صلى اللهعليه وآله)فرمود : آيا راضى نمى شوى كه نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسىباشى جز آنكه پس از من پيامبرى نيست .(132)

برخى از رسيدن امام على (عليهالسلام) بهجانشينى پيامبر (صلى الله عليه وآله) بسيار مى ترسيدند زيرا اين بهمعناى تسلّط بنى هاشم بر حكومت و محروم شدن قريش از آن بود . خلافت الهىعلى (عليهالسلام) زمانىبيشتر دانسته شد كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) او را در مدينه منوّره جانشين خود قرارداد تا شهر را حفظ كند و او رابا تعبير ( هارون نسبت به حضرت موسى )توصيف كرد .

اگر كسى عملكرد منافقين رامورد بررسى بيشترى قرار دهد در مى يابد كه بعضى از آنان تحرّكات جديدى را كهبا روشهاى گذشته متفاوت بود آغاز كرده بودند ; يعنى ساختن يك مسجد تا پايگاهىعليه اسلام محمّدى باشد .

و براى اوّلين بار در تاريخمسلمانان ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مسجدى را ويران كرد ; زيرا آنمسجد ، مسجد ضرار بود .

و تلاش بعضى ديگر براى كُشتنپيامبر (صلىالله عليه وآله)قبل از آنكه حكومت را به على (عليه السلام)انتقال دهد .

كسى كه از تاريخ و سيره بخوبىآگاه باشد در مى يابد كه رقيب نيرومند بنى هاشم در مسئله حكومت ،قريش هستند نه انصار . به همين دليل رسول خدا (صلى الله عليه وآله)در مكّه عليه قريش نفرين كردولى براى انصار دعاى خير نمود . امير مؤمنان على (عليهالسلام)نيز عليهقريش نفرين و براى انصار دعا فرموده است .

در اينجا نتيجه اى بهدست مى آيد كه حاصل آن چنين است : هوشمندان حيله گر قريش يك سلسلهامور انجام داده اند كه از چشم دانشمندان و محقّقين تا به امروز پنهان ماندهو نشانگر حرص شديد آنان بر كسب قدرت و تحصيل حكومت است . از آن جمله :حديث ( خلفاى پس از من دوازده نفرند ، اوّلين ايشان على است و آخرينايشان صالح ) را تحريف كرده و حكومت را در قبايل قريش تا روز قيامت قراردادند .

و انصار و غير آنها را بدونهيچ سند الهى و عقلى از خلافت دور كردند .

و اقدام به ترور رسولخدا (صلىالله عليه وآله)در بازگشت از تبوك كردند و به اين حد اكتفا نكرده بلكه تبعات آنرا به گردن انصارانداختند .(133)

و نيز تبعات دشمنى خود را بارسول خدا (صلىالله عليه وآله)بر عهده عباس گذاردند .(134)

و ديگران را به عمليات ترورىكه خودشان آنرا طراحى و اجرا مى كردند متّهم كردند .

از نافع بن جبير بن مطعم نقلشده كه گفت : ( رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نام منافقينى كه شب عقبه درتبوك به او حمله كردند را افشا نكرد و آنها دوازده نفر بودند ).

سپس به اين حديث افزودند كه( هيچيك از آنان قريشى نبودند بلكه همه از انصار و هم پيمانان انصاربودند ) .(135)

و در ماجراى سقيفه مردان قريشهمان كار را انجام دادند . آنها مراسم تدفين پيامبر (صلى اللهعليه وآله) راترك كرده و با ابوبكر در سقيفه بيعت كردند و به آن اكتفا نكرده بلكه سعى كردند تارقيبان خود ( انصار ) را بكلّى از بين ببرند .

آنها انصار را متهم كردند كهكوشيده اند تا با سعد بن عباده در سقيفه بيعت كنند و حكومت را از قريش غصبنمايند .

در حاليكه انصار براى بيعت باسعد جمع نشده و با او بيعت نكرده بودند و نقشه اى هم براى اينكارنداشتند . اين اخبار دروغ تنها براى حمله به انصار و نابودى آنها(136)و ايجاد بهانه لازم جهت سقيفه خودشان ساخته و پرداخته شده است .


[121] ـ مختصرتاريخ دمشق ، ابن عساكر ، ج 17 ، ص 356 .

[122] ـ السيرةالحلبية ، ج 2 ، ص 19 ، والبداية والنّهاية ، ابن كثير ،ج 4 ، ص 200 و تفسير ابن كثير ، ج 1 ، ص 657 .

[123] ـ همانمصدر .

[124] ـ مختصرتاريخ دمشق ، ابن عساكر ، ج 17 ، ص 378 ، 379 .

[125] ـ ( مندو چيز گرانقدر نزد شما به امانت مى گذارم يكى كتاب خدا و ديگرى عترت يعنىاهل بيتم را ) . صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 1873 ، حديث36 / 2408 چاپ دار احياء التراث العربى ـ بيروت و مسنداحمد ، ج 5 ، ص 492 ، حديث 18780 و كنزالعمال ، ج 1 ، ص178 .

[126] ـ هر كه منمولاى اويم اين على مولاى اوست . بار خدايا دوست بدار دوستدار او را و دشمنبدار دشمن او را و يارى كن هر كه او را يارى كند و خوار كن هر كه او را خواركند . سنن ترمذى ، ج 2 ، ص 298 و سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص26 ، حديث 94 ـ 116 و مستدرك الصحيحين ، ج 3 ، ص 109 و533 .

[127] ـ سورهمائده ، آيه 67 . تفسير در المنثور ، سيوطى ، ج 2 ، ص252 ( اى پيامبر (صلى الله عليه وآله) ابلاغ كن آنچه بر تونازل شده است و اگر چنين نكنى رسالت خدا را ابلاغ نكرده اى ) .

[128] ـ الدّرالمنثور ، سيوطى ، ج 2 ، ص 352 .

[129] ـ همانمصدر ، ج 2 ، ص 252 .

[130] ـ سورهمائده ، آيه 3 . ( امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمتم رابر شما تمام نمودم و راضى شدم كه اسلام دين شما باشد ) .

[131] ـالطّبقات ، ابن سعد ، ج 2 ، ص 190 .

[132] ـ الكاملفى التاريخ ، ج 2 ، ص 278 .

[133] ـ مختصرتاريخ دمشق ، ج 6 ، ص 253 .

[134] ـ معجم مااستعجم ، عبدالله اندلسى ، ص 143 .

[135] ـ كتابالسقيفه ، عبدالفتاح و كتاب السقيفه به قلم مؤلّف .

[136] ـ كتابالسقيفه ، عبدالفتاح و كتاب السقيفه به قلم مؤلّف .

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation