|
|
|
|
|
|
تاءكيد بيشتر پيشوايان بزرگ اسلام در مورد مسواك ، بيش ازخلال اهميت داده اند پيامبر مى فرمودند: لو لا ان اشق على امتى لامرتهم بالسواك معكل صلوة (93) اگر براى مردم دشوار نبود در هر نماز، مسواك كردن را واجب ميكردم و نيز آنحضرتفرمودند: ركعتين بسواك احب الى الله عزوجل من سبعين ركعة بغير سواك (94) دو ركعت نماز كه بعد از شستن و مسواك نمودن دندان خوانده شود از هفتاد ركعت بدون مسواكبهتر است . و امام صادق (ع ) مى فرمايد: ((فى السواك اثنتى عشرة خصلة ، هو من السنة و مطهرة للفم و مجلاة للبصر ويرضى الرحمن . و يبض الاسنان و يذهب بالحفر. و يشد اللثة و يشتهى الطعام و يذهببالبلغم و يزيد فى الحفظ و يضاعف الحسنات و تفرح به الملائكه ))(95) براى مسواك كردن نمودن دوازده فايده است : 1 - مسواك كردن پيروى از سنت پيامبر است .2 - دهان را پاك مى نمايد. 3 - سبب ازدياد نور چشم است . 4 - باعث خشنودى خدا است . 5 -باعث سفيد و زيبايى دندان است . 6 - از كرم خوردگى دندان جلوگيرى مى كند. 7 - لثهرا محكم مى سازد. 8 - اشتها را زياد مى نمايد. 9 - بلغم را از بين مى برد. 10 - حافظهرا تقويت مى نمايد. 11 - حسنات انسان را در پيشگاه خدا زياد مى كند. 12 - فرشتگاننيز خرسند مى شوند.(96) چنانكه قبلا اشاره نموديم شايد منشاء هشتاد درصد بيماريهاى لثه و دندان ، مسواكنكردن و شستشو ندادن دندان است . به اين حقيقت مسلم ، نبى گرامى اسلام (ص ) اشارهفرموده است : ((من استعمل الخضبتين امن من عذاب الكلبتين ))(97) هر كس خلال و مسواك نمايد از ناراحتى كشيدن دندان (گار انبر پزشك ) در امان خواهدماند. چگونه مسواك كنيم ؟ بعضى خيال مى كنند مسواك را مى بايست بطور افقى روى دندانها كشيد در صورتى كهكاملا بر خلاف است . ((مسواك را از جانب گوشت دندان بطرف تاج آن ببريد يعنى : جهت و امتداد كشيدن مسواكدر دندانهاى زيرين از پائين به بالا و در دندانهاى زبرين از بالا به پائين خواهد بودعكس اين حركت خطرناك است چه خورده هاى غذا در اين دندانها مى ماند و سبب عفونت مى شود.مسواك را بايد چند باز از جلو دندانها به عقب و عكس از عقب دهان به جلو كشيد به طوريكهتمام دندانها مسواك كشيده شود و آن سطحى كه به سوى دهان است نيز بايد مسواككشيد.))(98) ((استاكوا عرضا و لا تستاكوا طولا))(99) دندآنهارا از طرف عرض (عمودى ) مسواك نمائيد به از جهتطول (افقى ). چوب مسواك مسواك بايد نرم و خوشبو و ضمنا با استقامت و با دوام باشد. در كشورهاى متمدن ، انواعو اقسام ساخته شده و در همه جا ديده مى شود. اسلام در مورد چوب مسواك بهترين مسواكها را معرفى مى كند. يعنى مسواكى كه كاملاطبيعى است و مزاياى يك مسواك خوب را در بر دارد. عن الرضا(ع ): ان اجود ما استكت به ليف الا راك فانه يجلو الاسنان و يطيب النكهة و يشد اللثة ويسمنها. و هو نافع من الحفر اذا كان باعتدال (100) امام هشتم (ع ) مى فرمايد: بهترين چوبهاى مسواك چوب درخت اراك (101) است ، زيرا اين چوب دندانها را جلا مىدهد و دهان را خوشبو مى كند و لثه ها را محكم كرده و نيز از كرم خوردگى جلوگيرى مىنمايد. و اين فوائد در صورتى است كه مسواك كردن بااعتدال و ميانه روى همراه باشد. زياد هم مسواك نكنيم ! همانطوريكه در هر كار بايد اعتدال را مراعات كنيم درباره مسواك كردن نيز بايد از اينقاعده و دستور پيروى نمائيم . زياده روى در مسواك و دائما مزاحم لثه و دندان شدن ،كار صحيحى نيست . عن الرضا(ع ): ((الاكثار منه يرق الاسنان ، و يزعزعها و يضعف اصولها.))(102) امام هشتم مى فرمود: زياده روى در مسواك كردن باعث صدمه ميناى دندان و سست شدن ريشههاى آن است . شيرينى ها و فساد دندان خوردن چيزهاى چسبنده و شيرين ، دشمنى فوق العاده با ميناى دندان دارد زيرا دندان داراىحفره ها و به اصطلاح دست اندازهايى است ، و ماندن شيرينى در آن حفره ها سببپوسيدگى دندان مى شود ولى از آنجا كه نمى توان شيرينى را ترك گفت زيرا موادقندى يكى از مواد لازم براى بدن ما است بايد تدبيرى به كار برد تا هم از شيرينىاستفاده نمائيم و هم دندان فاسد نشود. براى نجات از فساد كه از ناحيه خوردن شيرينى به وجود مى آيد امام هشتم دستورىفرموده اند كه در ذيل مى خوانيد. آن حضرت در رساله المذهبه مى فرمايد: ((من اراد ان لا يفسد اسنانه فلا ياكال حلوا الا بعد كسرة خبز))(103) هر كسى مايل است دندانهايش سالم بماند شيرينى را بعد از خوردن مقدارى نان صرفكند. زيرا نان در دهان خمير مى شود. و اين خمير گودالها و حفره هاى مينا را پر مى كند وبه اين صورت شيرينى هيچ گونه تاءثير سوئى بر روى دندان نخواهد گذاشت . يكى از هوسهاى مضرى كه زيان فوق العاده به سلامت و استحكام دندان وارد مى سازدهوس خوردن شيرينى است كه راه را بر روى بيماريهاى دندان مى گشايد. جنون مصرفامروز در كشورهاى متمدن جهان زياد شده است و يكى ازعلل عمده امراض دندان است . در آمريكا شربتهاى شيرين و قندى به نامهاى مختلف چون اقيانوسها جريان دارد و هرروز آشاميده مى شود و قبل از اينكه اين گونه شربتهاى قندى وارد معده شود شيرينى آنبر روى ميناى دندان مى ماند و رفته رفته دندان را فاسد مى كند. جويدن آدامس هم علاوهبر اينكه هم خطر براى سلامتى دندان در بر دارد براى معده مضر است و هر كسى بايدحتى الامكان تا مى تواند از مصر اين مواد زيان بخش براى حفظ سلامت ، خود دارى نمايد. اگر شما از شيرينى ميوه ها و آب ميوه ها كه بروى دندان شما مى ماند مى ترسيد و بهاين وسيله از نوشيدن آب ميوه و ليمو ترش خود دارى مى كنيد مى توانيد براى بر طرفكردن اثر آب ميوه از روى ميناى دندانها پس از مصرف آن دهان را با آب سادهبشوئيد))(104) آنچه در اين باره از امام رضا(ع ) نوشتيم ، جويدن كمى نانقبل از خوردن شيرينى بود و آنچه دكتر ((هاوزر)) دستور ميدهد، شستن دندان با آب بعداز خوردن شيرينى است البته بين اين دو دستور فرق بسيار است ، زيرا بعد از خوردنشيرينى و نفوذ آنها در حفرهاى دندان ، آب خالصمشكل است بتواند آنها را كاملا زايل سازد، و جلو نفوذ شيرينى ها را بگيرد در صورتيكهاگر خمير نان ، روى حفره ها را قبل از خوردن شيرينى بگيرد، شيرينى ها هيچگونه اثرسوئى روى دندان نخواهد گذاشت . بخش دوم : غذاشناسى اسلام در اين بخش از خوردنيها و آشاميدنيها، بحث مى شود: گوشت درباره اينكه انسان ، گوشتخوار يا علفخوار است ؛ بين غذا شناسان و دانشمندان اختلافاست ، بعضى گوشت را براى انسان حرام مى دانند، و با دلائلى آنرا يك سم كشندهمعرفى مى كنند، و مى گويند: ما انسانها بايد از عوائد و فوائد حيوانات مانند شير گاو و تخم مرغ استفاده كنيم ، نهاز لاشه و گوشت آنها. در برابر اين گروه ، عده اى گوشت را براى انسان ، يك غذاى لازم و ضروريمى دانند ومى گويند انسان گوشت خوار است . البته كسانى كه گوشت را براى انسان يك غذاى لازم و ضرورى مى دانند مى گويندزياده روى در خوردن آن جايز نيست . اسلام گوشت را جزء غذاى انسان مى داند. ولى همان اندازه كه براى آن ارزش اهميتقائل است زياد خوردن آنرا تجويز نمى كند. بلكه زياد خوردن گوشت را مكروه و ناپسندمى داند. امام صادق (ع ) مى فرمايد: ((اذا ضعف المسلم فليا كل اللحم و اللبن فان الله تعالى جعف القوةفيهما))(105) هر وقت شخصى از نظر قواى جسمى ضعيف شد گوشت و شير بخورد زيرا خداوند قوت ونيرو را در اين دو قرار داده است . گوشت يكى از ذخائر بزرگ غذايى بشمار مى رود. اين ماده داراى مواد ((پروتيد)) مىباشد كه بعد از پختن ، نسبت مواد مزبور از بيست در صد تجاور مى كند. مواد پروتيدى(106) در زندگانى اشخاص ضرورى و داراىعمل حياتى مى باشد، به اين معنى كه عناصر زنده سلولهاى بدن راتشكيل مى دهد، يك غذاى متناسب و متعادل آن است كه براى هر كيلوگرم وزن بدن داراى يكگرم ماده پروتيدى بوده و مخصوصا دو پنجم از ماده مزبور از نوع حيوانى باشد زيرا،پروتيد، تنها ماده حيوانى است كه موجب تشكيل موادى به نام موادى حافظ سلولهاى بدنما بخصوص سلولهاى كبدى مى گردد. ((مدتى گوشت را در زمره مواد غير لازم و احيانا مضر محسوب مى داشتند كه تا آنكه پساز مطالعات و مباحثات طولانى ثابت شد كه گوشت در رژيم بيماران داراى خواصگرانبها و قابل توجهى است . بطوريكه مى دانيم مواد موجود در گوشت مانند مواد پروتيدى براى ادامه زندگىضرورى مى باشد. نهايت آنكه مقدار آن نزد اشخاص نسبت به وضعيت جسمانى و نوعشغل فرق مى كند. مقدار گوشت براى اشخاص مسن و روماتيسمى و لنفاوى مزاج و مبتلايان به نقرس وهمچنين براى مبتلايان به بيماريهاى كليه و مبتلايان به فشار خون بايدتقليل يابد و در صورت لزوم از استعمال آن خوددارى شود. 100 مبتلايان به بيماريهاى هاضمه گوشت را خوبتحمل مى نمايند مشروط بر آنكه نكات زير رعايت شود. 1 - گوشت مصرفى گاو، گوساله ؛ گوسفند و مرغ بايد تازه باشد. 2 - چربى گوشت كاملا جدا شده نبايد چربى ديگرى هم به آن اضافه شود. 3 - استعمال گوشتهايى كه چرب هستند بايد غدقن شود مانند گوشت خوك حتى قسمت هاىبدون چربى آنها. استعمال گوشت هاى چرب ديگر مانند گوشت غاز، مرغابى ، و كبوتردر بيماريهاى كبدى و دستگاه گوارش مضر است ))(107) گوشت خوارى روش گوشتخوارى به اين معنى كه انسان نيز مانند درندگان هميشه گوشت بخورد دراسلام نهى شده است . شخصى در اين مورد نقل مى كند كه نزد امام صادق (ع ) بودم : ((فذكر اللحم . فقال : كل يوما بلحم و يوما بلبن و يوما بشى ءآخر))(108) نامى از گوشت برده شد. آنحضرت فرمود يك روز گوشت بخور؛ روز ديگر شير و روزسوم غذاى ديگرى . از نظر فقهاى شيعه نيز خوردن گوشت ، سه روز يك بار استحباب دارد فقيه بزرگمرحوم شهيد اول در كتاب دروس مى گويد: ((انه يستحب فى كل ثلاثة ايام ، و لو دام عليه اسبوعين و نحوها لعلة و فى الصومفلا باس و يكره اكله فى اليوم مرتين ))(109) خوردن گوشت در هر سه روز يكمرتبه مستحب است و اگر به واسطه كسالت و بيمارىيا بواسطه گرفتن روزه به خوردن آن هر روز ادامه داه شود ايراد و اشكالى ندارد و دومرتبه خوردن آن در روز مكروه و ناپسند است . ((آمار نشان داده كه ورم روده در نزد فرانسويان ، انگليسها يا بلژيكها و رومانى ها كهزايد گوشت مى خورند از ساير ممالك است . و بر عكس اين مرض در آلمان و جنوب ايتالياكمتر ديده ميشود. طبيبى مى نويسد: ورم روده را در بين تونسى ها و هنديها نديدم زيرا من در اين مناطق مدتها كار كرده ام وتجربه دارم و علت امر آن است كه مصرف گوشت در بين اين مناطق بطور استثنايى است . اين پزشك مى گويد: من تمام مدتى كه در سويس تحصيلنموده و كار كرده ام فقط چهار مورد بيمارى تورم روده را ديده ام و آنها فرزندان قصاببوده اند، و در اين موضوع عجيبى بود كه نظر مرا بسوى مواد ازت دار در مورد تورمامعاء جلب كرد))(110) گوشت نپخته (نيمه خام ) گوشتهاى نيمه خام هم بجاى منفعت زيانهايى در بر دارد متاسفانه برخىخيال مى كنند كه اگر گوشت كمتر پخته شود بيشتر نيرو و انرژى دارد. و كمتر موادنيرو بخش آن نابود مى شود، در صورتيكه اين گمان درباره سبزيها بجاست اما درباره گوشت كاملا بى اساس است . در اين باره از قول امام صادق (ع ) نقل شده : ((قال سالته عن اكل اللحم النى فقال هذا طعام السباع ))(111) مردى مى گيد از امام ششم (ع ) درباره گوشت نيمه خامسوال كردم . آن حضرت فرمودند اين غذاى درندگان است . و نيز امام باقر(ع ) از پيامبر((ص )) نقل مى كند: ان رسول الله (ص ) نهاى ان يوكل اللحم غريضا وقال انما ياكله السباع ))(112) رسول خدا نهى مى فرمود از خوردن گوشت نيمه خام و مى فرمود: آن غذاى درندگان است. ((دانشمند ديگرى در مورد آپانديسيت و بيمارى عفونت روده بزرگ عقيده دارد كه اينامراض به علت افراد در خوردن گوشت است مخصوصا خام يا نيمه پخته . حالا درك مىكنيد كه چرا ورم روده و مرض آپانديس در شهرهاى بزرگ انگلستان ، هلند، بلژيك ورومانى بسيار است . زيرا در اين شهرها گوشت و تخم مرغ و حبوبات زياد مصرف مىشود و مخصوصا اينكه تازگيها مد شده است كه گوشت را نيمه پخته بخورند، اينگوشت نيم پخته محصول غذايى جديد است كه فعلا در اروپامعمول است . و اين رژيم ، عفونت هاى معده را بيشتر كرده است در زندانها كه گوشت خوارىكمتر است مرض آپانديس بسيار نادر است .در صورتيكه اين امراض در همان شهرى كهزندان در آن واقع است بسيار است ))(113) گوشتهاى مانده و كهنه يكى از خطرناكترين مسموميتها را مى توان در خوردن گوشتهاى مانده و كهنه دانست . درستاست كه بعضى غذاهاى ديگر هم انسار را دچار مسموميت غذايى مى كند اما قدرت سمى وسرعت مسموميت هيچكدام به اندازه گوشت نيست . امام صادق در اين باره مى فرمايد: ((ثلاثة يهدمن البدن و ربما قتلن اكل القديد...))(114) سه چيز است كه بدن را در هم مى شكنند و گاهى مى كشند گوشت كهنه يكى از سه چيزاست . ((در علم ميكروب شناسى ثابت شده است كه به هيچ وجه ميكربها نمى توانند آنطورىكه در بقاياى گوشتى نشو و نما مى كنند در مواد گياهى فعاليت داشته باشند. معده ومدفوع هيچ حيوانى مثل انسانهاى گوشتخوار متعفن نيست . و اين بوى زننده كه از مدفوعانسان متصاعد مى شود دليل گنديدن مواد گوشتى در روده هاى آنها است ))(115) انواع گوشتها هر حيوانى داراى گوشت مخصوصى است ، كه از نظر خاصيت و مواد غذايى با گوشتهاىديگر تفاوت دارد. اسلام با دقت بيشترى خواص گوشتها را براى ما بيان مى نمايد،يعنى بعضى را حرام و بعضى را مكروه و براى بعضى ترجيح بيشترىقائل شده . مثلا گوشت حيوانات گوشتخوار را بطور كلى حرام مى داند، گوشت الاغ و استر و اسب رامكروه شمرده و در مقايسه بين گوشت گوسفند و گاو، گوشت گوسفند را بر گاوترجيح داده و در عوض شير گاو و روغن آن را، بر شير و روغن گوسفند برترى دادهاست . و فقط گوشت گاو را در يك مورد بعنوان دوا تعريف نموده . ((عن النبى (ص ) لحم البقر بالسلق ينفع من البرص ))(116) پيغمبر اكرم مى فرمايد: گوشت گاو با چغندر براى بيمارى پيسى و برص مفيد است . و امام صادق (ع ) مى فرمايد: ((لحم البقر داء و اسمانها شفاء و البانها دواء))(117) گوشت گاو بيمارى است و روغن آن شفاء، و شير آن داروى بيمار است . اسلام گوشت ((دراج ))(118) را سبب تسكين غم و اندوه دانسته و گوشت((حبارا))(119) را علاج بواسير و گوشت ((قطاة ))(120) براى بيمارى يرقانتجويز فرموده است . عن النبى (ص ): ((لحم القطاة لليرقان و لحم الحبارى للبواسير و وجع الظهر و لحم الدراجلتسكين الغم و الكرب ))(121) ماهيها ماهيها به دو دسته تقسيم مى شوند. يك قسمت كه بدون پولك هستند گوشت آنها حراماست. ماهيهاى پولك دار حلال گوشت هستند. از نظر اسلام مصرف زياد گوشت ماهى درست نيست . امير مومنان على (ع ) در اين باره مى فرمايد: ((لا تدمنوا اكل السمك فانه يذيب الجسد))(122) بخوردن ماهى ادامه ندهيد كه بدن را لاغر مى كند. و حتى در بعضى از احايث آمده كه : ((اكل الحيتان يورث السل ))(123) خوردن ماهى بيمارى سل مى آورد. گوشت خرگوش نيز از نظر اسلام حرام است . ((گوشت خرگوش داراى مقدارى زيادى پورين است ، و از همين رو هميشه بوى ادرار مىدهد و بسيار خطرناك است ، گوشت پرندگان ، مولد اسيد اوريك زيادترى است ، گوشتپرندگان و گوشت خرگوش باعث غلبه خون مى شوند زيرا حرارت بدن اين حيوان 39تا 40 درجه است و 2 تا 3 درجه از حرارت بدن انسان بيشتر مى باشد. ماهيهاى غير پولك دار و خرچگنها از جسد ماهيهاى ديگر تغذيه مى كنند مخصوصا خرچنگهابخوردن جسد انسان علاقه زيادى دارند. گوشت ماهى و خرچنگ در بدن ايجاد كهير مى كنداين كهير نتيجه مسموميت خون است ))(124) شير شير يكى از غذاهاى مقوى و كامل بشمار مى رود. سالم ترين شيرها، شير گاو است كه بامزاج انسان نيز مناسب تر است . شير مملو از كلسيم است . كلسيم نمك مخصوصى است كه براى استحكام استخوان هاى بدن ، ناخنها و موها نقشحياتى دارد، بدون كلسيم استخوانهاسست مى شوند، دندانها مى پوسند، ناخنها مى شكنندو مويها مى ريزند. ((وجود كلسيم تنها براى استخوانها، دندانها، و مويها لازم نيست بلكه براى محكمعضلات نيز وجودش نهايت لزوم را دارد. مخصوصا براى عضلات قلب كه دائما در حركتمى باشند))(125) مردى به امام صادق (ع ) عرض مى كند: استخوانهايم سسست و بدنم ضعيف گشته حضرتفرمود حتما شير بياشام زيرا شير تو را از لاغرى مفرط نجات مى دهد و به استخوانهايتاستحكام مى بخشد. قال له (للصادق ع ) انى اجد الضعف فى بدنىفقال له عليك باللبن فانه ينبت اللحم و يشد العظم ))(126) اين سخن از امام ششم (ع ) در زمانى كه نامى از كلسيم و خواص آن نبوده البته جنبه اعجازدارد. ((بدون كلسيم ، قلب خسته و امراض قلبى ايجاد مى شوند، اين امراض اكنونعامل شماره يك مرگ انسان مى باشند. بدون كلسيم استخوانهاى ما، سست مى شوند و آهك بدن ما، كم مى گردد. و اكثر مردم بهاين بيمارى مبتلا مى باشند. ستون فقراتشان ناقص است ؛ شكستگى زياد در استخوانهاىآنهامخصوصا كشاله ران آنها پيدا مى شود.))(127) پيامبر اسلام (ص ) مى فرمايد: ((ليس يجزى مكان الطعام و الشراب غير اللبن ))(128) از خوردنيها و آشاميدنها چيزى جانشين شير نيست . ((بيمارى چيزى جز كمبود نيست و چون شير مانع كمبودى است مانع جميع امراض هم مىباشد.))(129) پيامبر اكرم در باره زنام حامله توصيه فرموده است كه به آنها شير داده شود كه خوردنشير سبب زياد عقل كودكشان مى گردد. قال النبى (ص ): ((اسقوا نسائكم الحوامل الالبان . فانها تزيد فىعقل الصبى ))(130) ((خوردن يك ليوان شير همه روزه بطور صبحانه براى زن حامله تقريبا ضرورى است .نوازد براى تامين كلسيم بدن خود احتياج به مقدار زياد كلسيم دارد و بايد آن را مادر ازراه تغذيه تامين نمايد))(131) ناسازگارى شير از آنجا كه هر غذايى اثر مخصوص دارد خوردن دو غذا با هم گاهى ايجاد ناراحتى مى كند.كسيكه مى خواهد كنار سفره رنگين نشيند و از غذاهاى متعددى مصر كند بايد تا اندازه اى ازخواص هر يك از غذاها اطلاع داشته باشد زيرا در غير اينصورت ممكن است چندى غذاىمخالف هم را بخورد و براى خود ايجاد نگرانى كند مثلا از قديم الايام گفته خورد زيرامسلم است كه سبب بهم خوردن مزاج ميشود. لذا مى بينيم امام صادق در بعضى موارد بهاشخاصى فرموده است بيمارى شما در اثر همراه خوردن دو غذاى ناسازگار است چنانكهمى خوانيم كه شخصى به او عرض كرد: ((انى اكلت لبنا فضرنى . فقال : لا والله ما ضر شيئا قط و لكنك الكته مع غيرهفضرك الذى اكلته معه فظننت ان ذلك من اللبن ))(132) من شير خوردم و مريض شدم ، حضرت فرمودند چنين نيست . تو حتما غذاى ديگرى خورده اىو آن غذا به واسطه ناسازگارى با شير تو را بيمار كرده است . يكى از بهترين خوردنيها كه با شير سر سازگارى دارد و كليه را نيز نيرو مى بخشدخرما است كه پيامبر اكرم (ص ) در اين مى فرمايد: ((ذانك الاطيبان التمر و اللبن ))(133) دو چيز گوارايند؛ خرما با شير عسل عسل مرباى طبيعى است ساختمان عسل از اين مزايا بر خوردار است . 1 - عسل نوشابه اى است كه سازندگان آن پيروان غرائزند. بنابراين اهل تقلب و تزوير نيستند. 2 - مواد اوليه عسل ، از زيباترين و فرح انگيزترين ساخته هاى دست قدرت پروردگاريعنى گلهاى رنگارنگ و خوشبو كه در باغها و لاله زارها مى رويد تهيه مى شودبنابراين مواد اصلى عسل از هواى لطيف بهار، آبهاى چشمه و كوهسار و نور تابناكخورشيد بهره مند شده است . 3 - از مواد اوليه اش كه بگذريم ساختمان طبيعىعسل در برابر امواج پر بركت خورشيد فراهم مى شود زيرا زندگى زنبورعسل بر خلاف موريانه است موريانه ها مى كوشند كه در رطوبت و تاريكى و فضاهاىآلوده زندگى كنند ولى زنبوران عسل مى كوشند تا در ميان باغ باشند درگل و گياه غوطه ور شوند برابر نور و جاهاى خشك بهداشتى لانه و كندو بسازند. 4 - در دنيا غذا و شربتى نيست كه پس از گذشت زمانى نگندد، كپك نزند، كرم نگيرد وخلاصه طعم و بوى و مزه اش تغيير نكند و فاسد نشود ولىعسل اينطور نيست فقط عسل است كه اگر ماهها، سالها و عمرها بماند در هر فضا و مكانىباشد فاسد نمى شود مى گويند زنبور عسل به ساخته خود ماده ضد عفونى دائمى بهنام اسيد فرميك مى زند و عسل خود را براى هميشه بيمه مى كند. در عسل مواد بسيارى وجود دارد كه عمده اش از اين قرار است : ((مواد معدنى : پتاسيم - آهن - فسفر - يد - منيزيم - سرب - منگنز - آلومينيوم - مس - سولفور - كروميوم -ليتيوم - نيكل - روى - اسميوم - تيتانيم - سديم - مواد آلى - مانيت ها - صمغ - پولن -اسيد - لاكتيك - اسيد فرميك - اسيد ماليك - اسيد تارتاريك - اسيد اگزاليك - اسيدسيتريك - رنگها - روغنهاى معطر - مواد ازته . مواد تخميرى : انورتاز - آميلاز - كاتالاز - (پر اكسيداز - ليپاز) عناصر ديگر عسل : گلوكز - لولز - ساكارز - صمغ - دكسترين - مواد البومينوئيد - سولفات ها - انورتين -اسيدفريمك - آب عسل داراى ويتامين هاى شش گانه e-k-d-c-b-a است برخى قائل به وجود ويتامين pp در عسل مى باشند(134) در عسل اينهمه مواد لازم براى انسان جمع است و شايد روى همين نظر قرآن درباره آنفرمود: فيه شفاء الناس (135) شفاء مردم در عسل است . عنوان شفا براى هيچ غذا و آشاميدنى ديگر در قرآن به كار نرفته است . ((در دنيا هيچ غذايى به اندازه عسل نيروهاى كهربايى و تشعشات راديو اكتيو نداردعسل يك غذاى مفيد براى اطفال است زيرا تمام مايحتاج غذايى را بطور طبيعى دارد قندشبراى هر سنى مناسب است و سرشار از قيمتى ترين مواد حياتى است تمام ويتامين ها وفلزات را دارد ويتامين ها و فلزاتى كه در گل پرورش يافته و در دامان خورشيد تربيتشده اند. عسل غذاى زنده كننده سالخوردگان و مربى خردسالان استعسل داراى 75 درصد مواد قندى ، 5 درصد مواد سفيده ائى و 2 درصد چربى است و از اينرو ثابت ميشود كه عسل يكى از غذاهاى نيرو بخش است . عسل 13 ميلى گرم فسفر، 4 ميلى گرم كلسيم و 7ميلى گرم آهن در بر دارد. مقدارى هم مس در عسل وجود دارد اين مواد معدنى بلافاصله واردجريان خون مى شود، آهن عسل مرض كم خونى و فسفر و كلسيمعسل ، بيماريهاى استخوان و ريه را معالجعه مينمايد))(136) امير مومنان (ع ) مى فرمايد: لم يستشف مريض بمثل شربة عسل (137) هيچ چيز مانند عسل شفاى بيمار نخواهد بود. روايات بسيارى بطور سر بسته خاصيت عسل را بيان نموده است چنانچه در روايت ديگراست كه شفاء هفتاد بيمارى است و امروز دانشمندان ، مصارف داخلى و خارجىعسل را كه بررسى كرده اند بيشتر از اينها مصرف غذايى و دارويى است داشته است . البته كلمه هفتاد دلالت بر زيادى و كثرت مى كند نه آنكه فقط عدد مخصوصى رابفهماند. ((در اثر تشعشع خورشيد كه در گلها منعكس ميشود قندهاى آنها اثر عجيبى در رشد وايجاد نيرو دارند. زيرا قندهاى زنده اى هستند كه با ويتامينهاى e-k-a تواءم بوده وآثارى از ويتامينهاى ث - ب ا - پ پ 5ميلى گرم ويتامين ب 2 دارند. و نيز داراى الكائيدهاى شفابخشى هستند كه در گلها وجوددارد، و حتى عده اى از دانشمندان حدس وجود هورمون هايى را درعسل زده اند. دو تن از دانشمندان روسى كشف نموده اند كهعسل داراى تاءثير فوق العاده اى در رشد است و اثر مهمى در حيات انسان دارد و معتقدندكه عسل براى رشد تمام اعضاء بدن مفيد است . ارزش درمانى عسل فوق العاده اهميت دارد، در درجهاول اسيد فرميك است كه زنبور آن را براى حفظ از فساد به آن علاوه مى كند اين ماده ضدعفونى كننده طبيعى ، ضررى ندارد و ضد روماتيسم است و در عينحال نيروبخش مى باشد قندش يك قند بسيار خوبى است و مقوى قلب است و سبب بهبودوضع فشار مايعات بدن مى شود كمى و زيادى فشار خون را علاج مى كند براى كبدبسيار نافع است و امراض كبد را معالجه مى كند و اغتشاشات كبدى را اصلاح مى نمايدمخصوصا فوائد زيادى در درمان يرقان دارد. اثر عسل در ريه بسيار جالب است و امراض ريوى را شفا مى دهد خواص التيام دهندهعسل قابل توجه است در مورد زخم معده و زخم روده اثنى عشر بايستى صبح ناشتا يكقاشق سوپ خورى عسل بخورند و پس از آن تا يك ساعت هيچ چيزميل ننمايند عسل بهترين عامل براى زياد و كم شدن قند خون است ،عسل بهترين ضد عفونى كننده مجارى ادرار است ))(138) يكى از خواص عسل ، جلوگيرى و پيشگيرى از زكام است . امام هشتم (ع ) به اين خاصيت در ضمن كلمات خود تصريح فرموده اند: و من اراد ردع الزكام مدة ايام الشتاء فلياكلكل يوم ثلاث لقم من الشهد (139) هر كس مايل باشد در مدت زمستان گرفتار زكام نشود هر روز سه لقمه ازعسل همراه با موم ميل كند. آب بهترين چيزى كه مى توان در تعريف آب نوشت اين است كه بگوئيم آب مايه حيات است . آب خالص از نظر شيميائى از 33 جسم مختلف درست شده است . ((در حقيقت آب براى ما آنقدر لازم است و اهميت دارد كه اهميت آنمثل وجود آن براى حيواناتى است كه در آب زندگى مى كنند. 120 ((ما درباره ماهيان و گياهان دريايى فكر مى كنيم كه داراى دستگاههايى هستند كه در آبزندگى مى كنند و محال است بتوانند در هوا زنده بمانند، ما اعتقاد داريم كه موجود خاكىهستيم و نمى توانيم در زير سطح آب زندگى كنيم . ولى فراموش كرده ايم كه زيرپوست بدن خود ما هم موجودات آبى هستند. ميليونها و ميليارها سلولهاى بدن ما در يك دنياى مايعاتى متغير زندگى مى كنند كهبوسيله دستگاههاى خود كار بطور معجزه آسايى خون و آب بدن ماكنترل و مرتب مى شوند. با آنكه آب قسمت مهمى از بدن و وجود ما را تشكيل مى دهد شگفت آور نيست كه آب نه تنهابراى ما لازم است بلكه ما مى توانيم از آن لذتهاى بى شمارى را بر گيريم))(140) در قرآن مجيد آب مايه اصلى حيات و خلفت معرفى شده است . ((و جعلنا من الماء كل شى ء حى ))(141) هر چيز زنده را از آب آفريديم . آب نه تنها نقش حيات را دارد بلكه براى بسيار از امراض ، دارويى شفا بخض است . ((ما نمى توانيم چه خاصيتى در آب هست كه تاثيرى قطعى بر بيماران ، اشخاص وحتى اشخاص سالم و تندرست دارد. اما ((پر كنايپ )) مكرر تصديق كرده است كه آبداراى يك قدرت شفا بخش خيلى نيرومندى مى باشد و او يقين دارد كه هزاران اشخاصيكهدر چشمه كوچكش به ((وريس هوفن )) در ((باوير)) رفته اند و مى روند نتايج عجيب وقابل تحسينى بدست مى آورند. گذشته از نتايج نيكويى كه آب به بيماران مى بخشد ديناى آب همچنين دينايى پر ازنشاط و شادى است كه در دسترس همه مى باشد و همه مى توانند و از آن بهره ببرند.قواى طبيعى كه در آب وجود دارد هنوز بطوركامل مورد مطالعه و تحقيق قرار نگرفته است ، درسال 1893 ((سيمون باروخ )) اولين كتاب اصلى خود را درباره اين موضوع چاپ كردهو انتشار داد كه عنوان كتاب ((موارد استعمال آب در طب جديد)) بود و درسال 1920 كتاب كوچك ديگرى در اين باره بنام ((ملخص معالجه با آب )) انتشار داد. از مطالعه اين كتاب به وضوح نتيجه گرفته مى شود كه آب يك عنصر قوى و مهمى درحيات و زندگى ما است و در اين مورد ((سيمون باروخ )) ليستى از خواص آب تهيه كردهاست . بعقيده سيمون با روخ آب داراى خواص زير است . 1 - مقوى است 2 - مسكن درد است 3 - نيرو بخش است 4 - مدر است 5 - معرق است 6 - مهوعاست 7 - مسهل است 8 - براى نگهدارى منا بوليسم مفيد است 9 - ضد عفونى كننده است 10 -قاطع تب است 11 - خواب آور است 12 - خاصيت بيحس كردن موضعى دارد))(142) درباره خاصيت شفا بخش آبهاى گرم و سرد و نيز آبهاى گرم معدنى كه با حرارت وگرمى از چشمه هابيرون مى آيد از پيامبر اكرم و ائمه ما رواياتى آمده كه در بعضىبطور كلى عنوان شفا بخش بودن آب را تذكر داده و در بعضى خاصيت دارويى آن راتعيين نموده اند. على عليه السلام ميفرمايد: آب سرد حرارت بدن را مى كاهد، و تب را از بين مى برد. ((الماء البارد يطفى ء الحرارة و يصيب به على المحموم ))(143) در كلام ديگر فرموده است : ((الماء البارد و الماء المغلى ينفع من كل شى ء و لا يضر من شى ء))(144) آب سرد و آبهاى جوشيده هيچگونه ضررى ندارند، بعلاوه داراى منافعى نيز هستند. پزشكان امروز پاهاى تب دار را با آب سر مى شويند و بدينوسيله از شدت حرارت مىكاهند و نيز در مواردى كه اسهال شيوع يافته باشد بهترين راه دچار نشدن به اينبيمارى مخصوصا در كودكان خردسال جوشاندن آب و سپس خوردن آن است . آبتنى و شناورى خاصيت آب را نمى توان منحصر به آشاميدن كرد، يكى از جنبه هاى شفا بخشى آب ، آبتنى و بهتر از آن شناورى است . شايد خود شما شاهد اين تجربه توام با لذت بوده ايد و اگر نبوده ايد از اين به بعدامتحان كنيد. هرگاه خيلى خسته مى شويد و توانايى كار نداريد، آبتنى كنيد، يالااقل دوش آب سرد بگيريد با اين عمل خواهيد كه انرژى از دست رفته را باز خواهيديافت و حالت نشاط و طرب فوق العاده اى در خودتان احساس خواهيد كرد. كسى كه شناورى را بلد باشد مى داند كه از لذتهاى اين جهان شناورى و گردش در ميانامواج آبها است شنا در ميان چشمه هايى كه آب نقره گون دارند و از تميزى و صافىبرق مى زنند مانند دور شدن از دنياى خاكى و زندگى و زندگى نمودن در دنياى ديگرىكه پر از لطافت و پاكيزگى است ، مى باشد. آب سرد، مقواى اعصاب كوفته است ، وشنا، مخصوصا در آب سرد، خود مقوى ديگرى است زيرا بواسطه حركات دست و پا تنفس عميقى كه در تواءم با لذت و نشاط است اعصاب و عضلات تمديد نيرو مى كنند. از خواص مهم آبتنى يا شناورى در آب سرد، عادت كردن بدن به سرما و گرما است . كسى كه در فصلتابستان در ميان چشمه ها و آبهاى سردشنا مى كند، و بعدا از حرارت و نور خورشيدفروزان بهره مند مى شود بدنش در مقابل تغيير هوا بيمه مى شود و به اين زوديها ازگرما و سرما متاثر نمى گردد بلكه يك نوع مصونيت پيدا مى كند كه درفصل زمستان از سرما خوردگيهاى پى در پى راحت و آسوده است . باز هم بگويم : لذت واقعى ، لذت بدون زيان ، لذتى كه خدا براى بنده اش آفريدهو خلاصه بهترين تفريحات سالم ، شناورى ميان آب تميز، در زير نور خورشيد است . امام ششم عليه السلام مى فرمايد: لو انى عندكم لا تيت الفرات كل يوم فاغتسلت (145) اگر من پيش شما (عراق ) مى بودم هر روز در آب فرات ، آبتنى مى كردم . ((هيچ چيز در دنيا نه تنها براى بيماران بلكه همچنين براى اشخاص سالم و تندرستبهتر از عادت دادن و لذت بردن بدن از آب نيست مخصوصا وقتى بدن ،عمل مهيج و محرك نوازش آب و آفتابى را بخورد بپذيرد بتجربه رسيده كه آب ، اعصابزير پوست را تحريك مى كند و از اين ميان اعضاء داخلى بدن تقويت مى يابد))(146) تذكر اين نكته ضرورى است : معناى گفته بالا اين نيست كه انسان براى شنا در محيطهاى آلوده و كثيف حاضر شود و ازاين راه واقعيت سوء استفاده نمايد بلكه آن داراى گناه است و بايد دورى گزيد و شنا درآب داراى منافعى است كه بايد در محيطهاى غير گناه انجام داد. آب زياد ننوشيد گفتيم آب يك ماده حياتى و با ارزش است ، ولى زياده روى در نوشيدن آن جايز نيست . امام صادق (ع ) در اين باره مى فرمايد: لو ان الناس اقلوا من شرب الماء لا ستقامت ابدانهم (147) اگر مردم آب كمترى بياشامند بدنهاى آنها محكمتر و قويتر مى شود. خوردن آب كم مخصوصا با بعضى از غذاها از نظر اسلام مطلوب است زيرا در تاريخزندگى پيامبر مى خوانيم : و كان النبى (ص ) اذا اكل الدسم اقل من شرب الماء ويقول هو امرء لطعامى (148) پيامبر اكرم (ص ) وقتى غذاى چرب مى خوردند آب كمتر مى نوشيدند و مى فرمودند آبكمتر براى غذاى من گواراتر است . ((نوشيدن ، مثل خوردن بايد با هوشيارى و فراست انجام گيرد و بايد طورى آن را يادبگيريم و بآن آموخته گرديم كه بدون هيچ فكرى آن را انجام دهيم . من با طرفداران صميمى اين فكر و كارشناسان پرهيزى كه عقيده دارند هر روز شش ، هشتيا ده ليوان آب بايد نوشيد كاملا مخالف هستم . بدن ما خود درك مى كند چه وقت تشنه است و من معتقدم بدن بهتر از ما ميداند چه موقع بايدآب بنوشيم ! تحقيقا وقتى ما در جاهاى گرم هستيم يا در اقاليمى سكونت داريم كه زياد عرق مى كنيمآب بيشترى مى نوشيم اما اين طبيعت جسم انسان است كه خواهد گفت ما احتياج بيشترى بهآب داريم يا نه ))(149) چگونه آب بياشاميم ؟ و اين جالب است كه اسلام حتى در مورد چگونگى آشاميدن آب نيز ما را راهنمايى فرمودهاست و اين دستورها را داده است : 1 - آب را به صورت مكيدن بياشاميم چنانكهرسول اكرم فرموده : ((اذا شربتم الماء فاشربوه مصا و لا تشربوه عبا؛ فان العب يورثالكباد))(150) وقتى آب مى آشاميد. آهسته آهسته بياشاميد زيرا آشاميدن آن با سرعت موجب بيمار ((كباد))است (كباد معناى درد و ناراحتى كبد است ) و درباره اينكه آيا آب را يك مرتبه و يا چند مرتبه بايد آشاميد از على (ع ) رسيده است : ((تفقدت رسولالله (ص ) غير مرة و هو اذا شرب الماء تنفس ثلايا معكال واحد منهن تسمية اذا شرب . و حمد اذا قطع ))(151) بارها ناظر پيامبر اكرم بودم ، آنحضرت هر گاه آب مى آشاميد، سه مرتبه در بينآشاميدن نفس مى كشيد و در هر مرتبه كه مى خواست شروع به آشاميدن كنند بنام خداشروع مى كردند و بعد از نفس كشدين الحمدلله مى گفتند. 2 - به داخل خوردنيها و ظرفها ندميم ، اگر غذا گرم است بگذاريم خنك شود و اگر خنكاست باز طورى بخوريم و بياشاميم كه نفس ما به آب و غذا نرسد. كان صل الله عليه و آله . لا يتنفس فى الاناء اذا شرب فاذا اراد ان يتنفس ابعد الاناءعن فيه حتى يتنفس (152) رسول اكرم صل الله عليه و آله وقتى كه آب مى آشاميدند در آن آب تنفس نمى كردند. وهرگاه مى خواستند نفس تازه كنند ظرف را از نزديك دهان دور مى كردند و سپس نفس مىكشيدند. 3 - بعضى ها وقتى مى خواهند آب بياشامند دهان خود راداخل آب مى كنند مثلا سر را در جوى مى برند و آب مى خورند؛ اسلام اين نوع آب خوردن راآب خوردن بهائم خواند و از آن منع كرده است . نهى ان يشرب الماء كرعا كما يشرب البهائم (153) پيامبر اكرم (ص ) از اين كه انسان مثل چهار پايان آب بياشامد نهى فرموده . 4 - آشاميدن آب از ظرف شكسته و از جاى شكستگى ومحل دستگيره ظرف ، نهى شده است چنانكه امام باقر عليه السلام فرموده : ان لا يشرب من عند عروته و لا من كسر ان كان فيه (154) از كناره دستگيره ظرف و جاى شكستگى آن آب نبايد آشاميد. در روايت ديگر چنين وارد شده است ((فانه مجلس الشيطان ))(155) زيرا آنجا محل شيطان است . ممكن است در اين مورد منظور از شيطان انواع ميكروب باشد. بنابراين بايد آب را ازظرفهاى بزرگ مانند كوزه و امثال آن داخل ظرف كوچكى ريخت و آشاميد. 5 - در بين غذا آب نياشاميم . امام هشتم مى فرمايد: ((و من اراد ان لا يوذيه معدته فلا يشرب بين طعامه ماء حتى يفرغ و منفعل ذك رطب بدنه ؛ و ضعف معدته ، و لم ياخذ العروف قوة الطعام ))(156) هر كس مايل است معده اش او را آزار و اذيتى نرساند بايستى بين غذايش آب نياشامد تاآنكه از غذا فارغ شود كسى كه در بين غذا آب بياشامد بدنش مرطوب و معده اش ضعيفمى شود و رگها و نيرو و انرژى غذا را جذب نمى كنند. نان نان غذاى اصلى بيشتر مردم است بيشتر نانها را از گندم و جو و برنج درست مى كنند. نان گندم 1 - نان سفيد، 2 - نان سياه ، منظور از نان سفيد نانى است كه گندم آنرا بوسيله ماشينهاى مخصوصى آرد مى كنند، اينماشينها كاملا سبوس گندم را مى گيرد و تقريبا مغز گندم باقى ميماند، از اين رو نانىسفيد و زيبا ساخته مى شود. سبوس همان جدار و پوست گندم است كه دائما برابر نور و تشعشعات خورشيد و باد وباران بوده كه به وسيله همان ماشينها از نان سفيد دور مى ماند و از اين رو نان سفيد رابه صورت غذايى بى خاصيت بلكه زيان آور در مى آورد. ((امتحانات علمى دانشمندان نشان داده كه اگر سگى را با نان سفيد تنها غذا دهيم حداكثر50 روز باقى مى ماند در صورتيكه سگهايى كه با نانكامل يعنى نانيكه الك نشده باشد تغذيه شوند سالها صحيح و سالم مى مانند. نان سفيد ترشى معده را زياد مى كند و در نتيجه توليد ضعف عمومى كرده و راه را براىورود امراض عفونى باز مى كند. عده اى از پزشكان اثرات اسف انگيز نان سفيد را كهعامل اصلى ايجاد سل است نشان داده اند. نان ، كسى را ضعيف نمى كند ولى خيلى سفيد آن توليد يك نوع ترشى مى كند كه آن راترشى نشاسته اى ناميده اند. اشخاصى كه با نان سفيد تغذيه شوند 58 در صد آنرا هضم نكرده دفع مى نمايند اينمدفوعات با اسيد لاتيك مخلوط بوده و اثرى از پيتون ندارند در صورتيكه اگر با نانكامل تغذيه شوند فقط 5 در صد آنرا هضم نشده دفع مى نمايند. اين مدفوع ؛ بدون اسيد لاتيك و توام با پيتون است . نان سفيد عامل بسيارى از ابتلائات معده اى است زيرا نان سفيد از نشاسته تركيب شدهاست . نشاسته يكى از مواد قندى است كه در بدن مى سوزد و توليد نيرو مى كند ولى وقتىزيادى باشد بطور ناقص هضم شده و به سرعت در معده تخمير مى شود))(157) نان سياه نان سيه به نانى گفته مى شود كه داراى مواد غذايىكامل است ، زيرا پوست گندم كه جزء عمده گندم از نظر غذايى به شمار ميرود در آنباقى مانده است . ((خلاصه تمام قسمتهاى فعاله و زنده گندم در پوست جمع شده است . در سيلوهاىبزرگ جديد معمولا آسياها داراى نرده هاى بزرگ فلزى هستند اين نرده ها هنگام آسيا كردنايجا فشار زياد مى كند و اين فشار و حرارت سبب مى شود كه چربى گندم به سبوسچسبيده و بعد با آن خارج مى شود اين چربى داراى منافع و فوائد بسيار است كه ما آنرابدون جهت به دور ميريزيم و از آن استفاده نمى كنيم . نطفه گندم نيز كه قسمت زنده وفعال آن است با الك گرفته مى شود. موادى كه به سبوس مى چسبند عبارتند از مواد چربى و مواد فسفر دار و از همه بالاترگلوتن است كه يگانه قسمت ازت دار گندم است و در حقيقت جزء مصالح ساختمانى بدن بهشمار مى آيد. سيليس نيز كه عامل ساختمانى دندانها و استحكام استخوانها است و با كمك اكسيژن هوا قلبو كليه ها را محكم مى سازد و در اثر الك كردن از بين مى رود و يكى ازعلل ايجاد مرض قند فقدان سيليس مى باشد. در اطراف نطفه گندم مواد سفيده اى و معدنى زياد وجود دارد كه همه در اثر الك كردنخارج مى شوند و مهمترين آنها عبارتند از پتاسيم ، نمك ، آهن ، ارسنيك و كمى كلسيم اينمواد تماما براى گلبولهاى سفيد خون كه سربازان مدافع بدن مى باشندكمال لزوم را دارند. و همچنين وجودشان براى گلبولهاى خون ضرورى است . دياستارهاى مخصوص گندم كه رنگ نان را در موقع پختن كمى خرمائى مى نمايند نيز دراثر الك كردن از بين رفته و نان را سفيد مى كنند. حالا در اين خلاصه خودتان قضاوت نمائيد كه چه چيزهايى مفيدى را بدون جهت از نان مىگيرند و الك هاى دو صفر و چهار صفر هم مرض سفيد گرى آنها را تخفيف نداده كهبفكر الكهايى با صفرهاى زيادترى هستند))(158) خمير ترش ما انسانها نمى توانيم گندم آرد شده را بخوريم . بلكه بايد به وسايلى آرد سالم رابپزيم و سپس آنرا بخوريم . پختن نان احتياج به خمير ترش دارد. خمير ترش نيز دوقسم است . سالم و غير سالم ؛ خمير ترش غير سالم و قلابى ضررش بيشتر از نانسفيد است ، زيرا اين نوع خمير ترش از تركيبات زاج سفيد است . و به اعتراف دانشمندان: ((زاج اثر عميقى روى غدد تناسلى زنان دارد، و پس از آنكه 4 ماه اين مواد به حيواناتخورانده شد، مشاهده شد كه تخمدان آنها 50 درصد كوچك شده و از توليدمثل آنها كاسته است پس خمير ترش مصنوعى كه پايه آن روى زاج قرار گرفته است ،براى بقاء نسل بشر، بسيار مضر و خطرناك است ، و نتيجه جز تباه كردن ساختمانتناسلى و معدى ندارد، و از نظر بهداشت غذايى مردود است ))(159) همه اين بيماريها، چيزى جز محصول تمدن جديد و زندگى ماشينى نيست تمدن جديد اگرسهولت زندگى را براى بشر به ارمغان آورده . بهمراه خود اين خطرات را نيز آوردهاست . ((اسبورن )) مى گويد، ما طبيعت را در ضمن جنگى ساكت و بى صدا شكست داده و تسخيركرده ايم ولى نتيجه اين شكست طبيعت و پيروزى ما، انهدامنسل انسانى است كه داراى عواقبى به مراتب وحشتناكتر از بمب و نيروى اتمى شده است))(160)
|
|
|
|
|
|
|
|