پيامبر خدا (ص)فرمود: همانا در ميان شما دو چيز پربها ترك مى كنم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ امالى شيخ صدوق ص 367.2 ـ وسائل الشيعه ج 18 ص 75.3 ـ اين حديث به طور متواتر طريق شيعه وسنى نقل شده است.
كتاب خدا وعترت من ماداميكه به اين دو چنگ بزنيد، پس از من گمراه نخواهيد شد.
در مقابل اينگونه احاديث كه نمونه هاى اندكى از آن را نقل كرديم احاديث ديگرى وارد شده كه ظاهر آن اشاره به تحريف قرآن دارد واين گروه از احاديث نيز هم از طريق شيعه(1) وهم از طريق سنى(2) نقل شده است اما هم علماء ومحققان شيعه وهم علماء ومحققان اهل سنت اين احاديث را طرد كرده اند ويا آنها را به نحوى توجيه وتأويل نموده اند وهرگزبه مضمون آنها رأى نداده اند مگر چندتن از افراد معدود ومحدود كه در مقابل اتفاق علماء اسلام اعتنائى به سخن آنها نمى شود.همچنين رواياتى دلالت دارد بر اينكه اميرالمؤمنين على(عليه السلام) پس از رحلت رسول اكرم مدتها در خانه نشست ومصحفى را جمع كرد وچون آنرا به قوم ارائه كرد آنها آن مصحف را رد كردند وحضرت آنرا به خانه آورد ويا رواياتى دلالت دارد بر اينكه وقتى قائم آل محمد(ص) حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه) قيام وظهور كرد قرآنى متفاوت با قرآن فعلى ارائه خواهد نمود.در مقابل اين دو مطلب يعنى مصحف حضرت على وقرآن حضرت مهدى بايد گفت كه اين مصحف ها كه به احتمال بسيار قوى يكى هستند، يا مشتمل بر تأويل وتفسير آيات نيز بوده همانگونه كه شيخ مفيد احتمال داده است(3)ويا از نظر ترتيب سور وآيات با قرآن موجود تفاوت داشته است همانگونه كه مرحوم علامه طباطبائى احتمال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حاجى نورى اين قبيل احاديث را در كتاب فصل الخطاب آورده است.2 ـ احاديث تحريف حتى در صحاح سته واز جمله صحيح بخارى ج 6 ص 210 وموارد ديگر وصحيح مسلم ج 1 ص 565 وموارد ديگر آمده است. رجوع شود به: سيد على ميلانى، التحقيق فى نفى التحريف ص 139 به بعد.3 ـ شيخ مفيد، اوائل المقالات ص 81 (چاپ كنگره شيخ مفيد)
داده است(1) اما در اصل آيات نازل شده تفاوتى نداشته است وبنابراين نبايد آنرا دليل بر تحريف دانست.همچنين بعضى ها مدعى شده اند كه طبق رواياتى هر چيزى كه در امت هاى گذشته اتفاق افتاده در امت اسلامى نيز اتفاق خواهند افتاد وچون امت هاى پيشين كتب آسمانى خود را تحريف نموده اند پس قرآن نيز تحريف شده است.اين سخن بسيار سست وبى مايه است اگر هم آن روايات را بپذيريم دليل آن نمى شود كه همه حالات امم گذشته تكرار شود بلكه ممكن است منظور روايت تكرار بعضى از آن حالات باشد زيرا به يقين مى دانيم كه بر امت هاى گذشته حالاتى رخ داده كه بر امت اسلامى رخ نداده است مانند مسخ شدن بعضى از آنها ويا نسخ شرايع آنها واز اين قبيل.بهر حال آنچه از آيات وروايات قطعى واتفاق مسلمين روشن وواضح است اينست كه قرآن كريم به همانگونه كه در ميان ماست بر پيامبر نازل شده وهيچگونه تحريف وافزايش وكاهشى در آن وجود ندارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ علامه طباطبائى، الميزان ج 12 ص 119.
تنوع در بيان مطالب
نظم و تأليف آيات قرآن كريم و روشى كه قرآن در بيان مطالب خود به كار برده است با تمام كتابهائى كه به دست بشر تأليف و تصنيف شده فرق اساسى و جوهرى دارد.
در كتابهائى كه به دست بشر تأليف شده است معمولاً يك يا چند مطلب ، موضوع قرار داده مى شود و با فصل بندى خاصى بحث در باره آن موضوع دنبال مى شود و مجموع مطالبى كه مربوط به يك مسئله است يكجا و بانظم معينى آورده مى شود. و كتاب با يك مقدمه و چند فصل يا باب يا بخش قوام پيدا مى كند و پايان مى يابد.
قرآن كريم در نظم و تأليف و بيان مطالب خود هرگز از چنين روشى پيروى نكرده است بلكه مطالب مختلف را از قبيل اعتقادات و اجتماعيات و عبادات و سياسات و اقتصاديات و مانند آنها به صورت متنوع و پراكنده و در مقاطع مختلف بيان كرده و در واقع آيات قرآنى مانند سفره گسترده اى است كه در آن انواع غذاها را مى توان ديد.
از يكسو قرآن مطالب بسيار متنوع و گوناگونى را عنوان مى كند و از سوى ديگر آن مطالب را يكجا جمع نمى كند بلكه به طور پراكنده و متناسب با هدف خاصى كه درآيه دنبال مى كند مى آورد و حتى داستانهائى كه از امم گذشته و انبياء سلف نقل كرده نوعاً در لابلاى سوره هاى مختلف پراكنده است و هر قسمتى از داستان كه باهدف خاص آيه اى تناسب داشته باشد آورده مى شود. گاهى حتى يك قسمت از يك داستان در چندين مورد تكرار مى شود.
در روش قرآن آنچه مهم است تناسب مطلب با هدف تربيتى خاصى است كه آيه براى آن آمده است تكرار و تقطيع يك مطلب يا داستان نيز براى همين موضوع است.
قرآن كريم خود به اين روش يعنى تنوع و پراكندگى مطلب، در بعضى از آيات اشاره كرده است.
در مورد تنوع مطلب و گستردگى آن، آيات زير قابل دقت است:
و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيىء(1)
وكتاب را بر تو نازل كرديم در حاليكه بيان كننده همه چيز است.
ولقد صرفنا فى هذاالقرآن للناس من كل مثل(2)
و همانا در اين قرآن براى مردم از هر نمونه اى آورديم.
و در مورد پراكندگى مطالب در آيات متعدد آيه زير قابل توجه است:
و قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا(3)
و قرآنى كه آنرا جدا ساختيم تا آنرا بادرنگى بر مردم بخوانى و نازل كرديم آنرا نازل كردنى.
شايد سرّ اين پراكندگى در نزول تدريجى قرآن باشد قرآن در طول بيست وسه سال ودر مناسبتهاى مختلف نازل شده و در هر مناسبتى هر مطلبى كه لازم بوده در آيات آمده است و همين امر باعث پيدا شدن مجموعه اى دلنشين و گوش نواز و عقل پرور شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره نحل، آيه 89
2 ـ سوره كهف، آيه 54
3 ـ سوره اسراء، آيه 106.
كه هر قسمتى از آن به تنهائى غذاى كاملى براى روح انسانى است.
اساساً همانگونه كه بارها گفته ايم قرآن كريم مشابهتهاى عجيبى با عالم طبيعت دارد و همانگونه كه در كتاب تكوينى خدا يعنى طبيعت تنوع فوق العاده اى ديده مى شود و مجموعه اى روح نواز از اشياء مختلف و رنگها و طعم ها و پديده هاى جوراجور در طبيعت در كنار هم قرار داده شده - كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست - در آيات و سور قرآنى نيز همان روش حاكميت دارد و تنوع مطالب، هر نوع ذائقه اى را به سوى خود مى خواند و روح انسانى را تغذيه مى كند.
اين تنوع در بيان مطلب كسانى را وادار كرده كه براى قرآن تفسير موضوعى بنويسند و موضوعات گوناگونى را با توجه به مجموع آيات مربوطه يكجا مورد بحث و بررسى قرار بدهند.
با اينكه اين روش مى تواند از جهاتى مفيد و آموزنده باشد و بخصوص براى محققين دستمايه اى نيرومند گردد اما بنظر مى رسد كه تفسير قرآن نيز مانند خود قرآن باشد مناسب تر است و بهتر اينستكه تفسير قرآن به ترتيب آيات و سور پيش برود و همانند خود قرآن سفره اى متنوع براى مراجعه كننده باشد.
نبودن اختلاف در مطالب قرآن
با وجود تنوع و گستردگى مطالب در آيات قرآنى كه در بحث پيش مطرح گرديد يكى از امتيازات و حتى وجوه اعجاز قرآن نبودن اختلاف وتناقض در ميان مطالب قرآن است.
با اينكه قرآن در هر موضوعى وارد شده و اظهار نظر كرده و يك مطلب را با عبارتهاى مختلف و گاهى با همان عبارت تكرار كرده، در عين حال نمى توان ميان دو مطلب از مطالب قرآنى تناقض پيدا كرد.
يك بشر هر اندازه هم در فنى متخصص باشد وقتى كتابى را در فنى تأليف مى كند در صورتيكه فصول كتاب را در ازمنه مختلف بنويسد، متخصصان ديگرى كه به
آن كتاب مراجعه مى كنند اختلاف سليقه هاى بسيارى در آن مى بينند و حتى شايد تناقض ها و تضادهائى در آن پيدابكنند.
اگر مدت تأليف كتاب زياد طول بكشد(مثلاً بيست سال) و كتاب نه در باره يك موضوع بلكه در باره موضوعات متنوع بسيارى تأليف شده باشد و نويسنده آن در حالات مختلفى از غم و شادى و جوانى و پيرى و بيمارى و تندرستى و در بحرانهاى مهمى كه براى او پيش آمده آن كتاب را بنويسد، پر واضح است كه بخشهاى مختلف كتاب با همديگر هماهنگ نخواهد بود و نويسنده دچار تضادها و تناقض هاى بسيارى خواهدشد.
مثلاً شما شاعران بزرگ و معروف را در نظر بگيريد آيا شعرهائى كه در جوانى و اوائل كار سروده اند با شعرهائى كه در دوران پختگى و كسب تجربه هاى فراوان سروده اند يكى است؟
ولى قرآن از يك هماهنگى و استحكام واتقان عجيبى برخوردار است واين در حالى است كه همه مى دانيم كه آيات قرآنى در طول بيست و سه سال آنهم در حالتهاى مختلف نازل شده بعضى از آيات در حال جنگ و شدت بحران و بعضى از آنها در حال صلح و آرامش بعضى از آنها در اوائل كار پيامبر كه دوران غربت و بيكسى اسلام بودآمده و بعضى ديگر در مدينه و يا پس از فتح مكه و دوران شوكت و اقتدار اسلام نازل شده و پيامبر آن آيات را از چهل سالگى تا شصت وسه سالگى به مردم خوانده است.
با اين وجود آيات مكى به همان نسبت محكم و متقن است كه آيات مدنى و آياتيكه در ابتداى بعثت نازل شده بهمان مقدار فصاحت و بلاغت دارد كه آيات نازل شده در اواسط يا اواخر حيات پيامبر. همچنين آياتيكه بهنگام سختى ها و شدائد فرود آمده به همان درجه از اعجاز است كه آيات نازل شده در هنگام فراغت و آسايش.
اين حقيقت را كه در قرآن تناقض و اختلاف وجود ندارد، خود قرآن دليلى بر حقانيت و اعجاز قرآن گرفته و مردم را به انديشيدن در اين مسئله فرا خوانده و فرموده است:
افلا يتدبرون القران و لو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا(1)
آيا در قرآن تدبر نمى كنند؟ اگر قرآن از جانب غير خداوند بود در آن اختلافات بسيارى مى يافتند.
البته معلوم است كه منظور از نبودن اختلاف در قرآن، نفى تناقض در ميان مطالب قرآن و نبودن اختلاف و تضاد در ميان موضوعات مطرح شده در آن است ولى اختلافاتى مانند اختلاف در كوتاهى و بلندى آيات و يا اختلاف قرائات و يا اختلاف در درجه فصاحت و بلاغت آيات، در قرآن وجود دارد ولى دليل بر سستى و ضعف نيست همچنين مسئله وجود ناسخ و منسوخ در قرآن ربطى به وجود اختلاف در آيات ندارد زيرا كه آيات منسوخه ديگر از نظر معنى و محتوا به كنار گذاشته شده اند و مدت آنها موقتى بوده و آن مدت به سر آمده است بنابراين آيات منسوخه رانمى توان در مقابل آيات ناسخه قرار داد زيرا آن آيات ديگر داراى حكم معتبر نيستند و از اول آن آيات براى مدت معينى نازل شده بودند وقتى آن مدت تمام شد ديگر نبايد آنها را با آيات ناسخه در عرض هم قرار داد.
ونيز آياتى كه داراى عموم هستند و بعضى از آيات آنها را تخصيص مى دهند اين گونه آيات نيز ميان هم اختلاف و تناقض ندارند بلكه وجود مخصص دليل بر آنستكه از اول عموميت عام اراده نشده است.
بهر حال آنچه مسلم است اينستكه با وجود اينكه آيات قرآنى در مقاطع مختلف ودر حالتهاى گوناگون ودر طول بيست وسه سال نازل شده است، هيچگونه تضاد و تناقضى ميان آيات و مطالب آن وجود ندارد و اين خود يكى از نشانه هاى بارز حقانيت قرآن است و به روشنى دلالت براين مى كند كه قرآن از جانب آفريدگار جهان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره نساء، آيه 82.
تازگـى قرآن
براى كسانى كه انس با قران دارند و به طور منظم قرآن را تلاوت مى كنند اين مطلب جالب است كه قرآن را هميشه تر و تازه مى يابند و اينهمه تكرار و دوباره خوانى براى آنها ملال آور و خسته كننده نيست.
البته اين يك امر وجدانى است و هر كس كه مداومت در قرائت قرآن داشته باشد با وجدان خود آنرا در مى يابد و به آن اعتراف دارد واين در حالى است كه اگر انسان يك متن را دو سه بار خوانده باشد ديگر رغبتى به خواندن آن ندارد و اگر به ناچار مجدداً آنرا بخواند برايش بسيار خسته كننده خواهد بود.
آيات قرآنى از يك نظم و نسق خاصى برخوردار است كه تكرار در خواندن آن هر چند صدها بار هم باشد، نشاط و شوق را از خواننده آن نمى گيرد بلكه با وجود آنهمه تكرار باز هم طراوت و تازگى خود را دارد.
به نظر مى رسد كه سرّ اين مطلب علاوه بر تاييدات غيبى والهى، در اين است كه قرآن مطالب را به صورت متنوع آورده است و همانگونه كه در بحث پيش گفتيم آيات قرآنى مانند سفره گسترده اى است با غذاهاى رنگارنگ و لذيذ كه هر بيننده را به سوى خود جلب مى كند ونياز هر نيازمندى را بر طرف مى سازد. خواننده قرآن مجبور نيست كه مطلب مورد نظر خود را در فصلهاى بعدى بيابد و در انتظار تمام شدن فصلى و شروع فصلى ديگر باشد بلكه هر كجاى قران را كه باز كند گمشده خود را در همانجا با چند آيه
پس و پيش پيدا مى كند و همين تنوع و گستردگى مطالب است كه طراوت و تازگى قرآن را حفظ كرده و نشاط خواننده را سبب مى شود.
اگر عميق تر فكر كنيم خواهيم ديد كه مطلب ازاين هم بالاتر است و علاوه بر تنوع مطالب طرز القاء مطلب هم صورتى ديگر دارد. به اين معنى كه قرآن مطالب را به صورتى ودر قالبى ارائه مى دهد كه هر خواننده اى مطابق با استعداد و قدرت انديشه خود از آن بهره مند مى شود ممكن است يك آيه براى كسى كه استعداد فكرى متوسطى دارد، يكنوع معنى بدهد وهمان آيه براى شخصى كه از استعداد بالائى برخوردار است نوع ديگرى معنى بدهد.
به عبارت ديگر آيات قرآنى بگونه اى است كه هر كس به اندازه ظرفيت فهم و درك ومقام علمى خود از آن استفاده مى كند و با انس گرفتن با قرآن هر بار كه آيه اى را مجدداً مى خواند از آن مطلب تازه اى بدست مى آورد و شايد معنى اين جمله كه در بعضى از احاديث آمده همين باشد كه در باره قرآن فرمود:اقرء وارق يعنى بخوان وبالاتر برو.
بنابراين با خواندن مداوم قرآن فهم ودرك انسان افزايش مى يابد و هر بار كه آيه اى را به طور مجدد مى خواند مطابق با فهم جديد خود از آن، معناى جديدى درك مى كند. و لذا قرآن همواره براى او تازگى دارد و هر قدر هم پيش برود و سطح فكر او ارتقاء پيدا كند باز مجال براى درك معناى جديدترى وجود دارد و نمى توان به تمام وجوه معانى قرآن و بطون مختلف آن دست پيدا كرد و لذا قرآن هميشه تازگى و طراوت خود را دارد.
شايد براى همين حقيقت است كه يكى از اوصاف قرآن «احسن الحديث» است يعنى زيباترين سخن تازه:
الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الى ذكرالله ذلك هدى الله يهدى به من
يشاء ومن يضلل الله فما له من هاد(1)
خداوند زيباترين سخن تازه را نازل كرد كتابى كه آيات آن مشابه هم و دو به دو است. از تلاوت آن پوست كسانى كه از پروردگار خود مى ترسند جمع مى شود و سپس پوست و دل آنها با ياد خدا نرم مى شود اين هدايت خداست كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند و كسى كه خداوند او راگمراه سازد هدايت كننده اى براى او نخواهد بود.
دراين آيه علاوه بر اينكه از قرآن به عنوان احسن الحديث نام برده شد به اين حقيقت نيز اشاره شده كه خواندن قرآن با خواندن قرآن فرق دارد و كسانى كه خوف و خشيت الهى در وجود آنهاست موقع تلاوت آيات قرآنى دچار حالت روحى ويژه اى مى شوند و گاهى پوست بدنشان از تاثير آيات الهى جمع مى شود و گاهى به آرامش و سكون مى رسند. طبيعى است كه در اين حالتهاى روحانى است كه عمق معانى قرآن رخ مى نمايد و شخص را به رعب و يا وجد مى اندازد.
در اينجا توجه خوانندگان عزيز رابه يك روايت جلب مى كنيم:
از امام صادق عليه السلام پرسيدند كه چرا قرآن هميشه تازه است فرمود:
لان الله تبارك و تعالى لم يجعله لزمان دون زمان و لالناس دون ناس فهو فى كل زمان جديد وعند كل قوم غضّ الى يوم القيامة(2)
زيرا كه خداوند قرآن را براى زمانى خاص ومردمى خاص قرار نداده پس قرآن در هر زمانى جديد است ودر پيش هر قومى با طراوت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره زمر، آيه 23.
2- بحار الانوار، ج 92 ص 15
غيبگوئى قرآن
در قرآن كريم آيات متعددى وجود دارد كه در آنها بعضى از وقايعى كه هنوز اتفاق نيفتاده پيشگوئى شده است چند نمونه از اين اخبار غيبى به فاصله اندكى اتفاق افتاد و صحت پيشگوئى قرآن ثابت شد و چند نمونه ديگر هنوز اتفاق نيفتاده است يعنى اساساً موعد مقرر آن نرسيده است ولى به قرينه نمونه هائى كه به وقوع پيوسته حتم داريم كه بقيه نيز در وقت مقتضى و در زمان معين خود واقع خواهد شد.
البته قرآن يك كتاب هدايت است و در شأن آن نيست كه همه حوادث آينده را پيش بينى كند و تنها در چند مورد بخصوص غيبگوئى كرده و آن نيز بخاطر هدفهاى تربيتى است البته با توجه به بطون قرآن و راز و رمزهائى كه دارد، كسانى كه اهليت دارند مى توانند از قرآن همه چيز را پيشگوئى كنند و به طوريكه در بحث «جامعيت قرآن» ذكر كرديم اين كار از عهده ائمه معصومين عليهم السلام برمى آيد. اما اخبار غيبى كه آشكارا در آيات قرآنى آمده چند مورد بيش نيست و ما اكنون به عنوان نمونه بعضى از آن آيات را كه مشتمل بر اخبار غيبى است ذكر مى كنيم:
1 - حوادث روز قيامت
و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات ومن فى الارض الا من شاءالله ثم
نفخ فيه اخرى فاذا هم قيام ينظرون و اشرقت الارض بنور ربها و وضع الكتاب وجىء بالنبيين والشهداء و قضى بينهم بالحق و هم لايظلمون(1)
و در صور دميده شد پس هر كس كه در آسمانها وزمين بود بيهوش شد مگر كسانى كه خدا خواست. سپس بار ديگر در صور دميده شد پس ناگهان همه آنها برخاستند در حاليكه نگاه مى كردند. و زمين با نور پروردگارش روشن شد و كتاب نهاده شد و پيامبران و شهدا آورده شدند وميان آنها به حق قضاوت گرديد و به آنها ظلم نشد.
فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس والقمر يقول الانسان يومئذ اين المفر كلا لا ورز(2)
پس وقتيكه چشم درخشيد وماه گرفته شد و آفتاب و ماه يكجا جمع شدند در آن روز انسان مى گويد گريزگاه كجاست نه چنين است گريزگاهى نيست.
يوم نطوى السماء كطى السجل للكتب كما بدءنا اول خلق نعيده وعدا علينا انا كنا فاعلين(3)
روزى كه آسمان را در هم پيچيم مانند پيچيدن دفتردار نامه يا طومار را. همانگونه كه در آغاز خلقت شرووع كرديم به همانگونه بر مى گردانيم اين وعده اى است بر ما آنرا انجام خواهيم داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره زمر، آيات 69-68.
2 ـ سوره قيامت، آيات 11-7.
3 ـ سوره انبياء، آيه 104.
البته آيات در باره پيشگوئى حوادث روز قيامت بسيار است و از وقوع حوادث و وقايع مهمى در روز قيامت خبر مى دهد. ما تنها به چند نمونه از اين آيات بسنده كرديم.
2 - غلبه روم بر ايران
غلبت الروم فى ادنى الارض و هم من بعد غلبهم سيغلبون فى بضح سنينلله الامر من قبل ومن بعد و يومئذ يفرح المؤمنون بنصرالله ينصر من يشاء وهو العزيز الرحيم(1)
روميان در نزديكى همين سر زمين مغلوب شدند و آنان پس از مغلوب شدن بزودى طىّ چند سال پيروز خواهند شد. جلوتر وبعدتر همه كارها با اراده خدا است و آن روز مؤمنان به سبب يارى خدا خوشحال مى شوند، او هر كسى را كه بخواهد، كمك مى كند و او نيرومند ومهربان است.
اين آيه پس از آن نازل شد كه خبر پيروزى بزرگ ايران بر روم به شهر مكه رسيد مشركان مكه شادمان شدند و اين بدانجهت بود كه ايرانيان در آن زمان مجوسى و آتش پرست بودند و از لحاظ عقيده مشابهتهائى با كفار و مشركان مكه داشتند ودر مقابل رومى ها مسيحى و خداپرست بودند و از نظر عقيده با مسلمانان نزديك بودند. اين بود كه مشركان مكه پيروزى ايران بر روم را نمونه اى از پيروزى شرك بر توحيد قلمداد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره روم، آيات 5-1.
كردند و گفتند مانيز بر مسلمانان پيروز خواهيم شد.
قرآن كريم در همين آيه براى تقويت روحيه مسلمانان پيشگوئى كرد كه بزودى ايران از روم شكست خواهد خورد و جبهه توحيد پيروز خواهد شد. و مدت آنرا نيز بيان كرد و آن كمتر از نه سال بود (كلمه «بضع» از سه تا نه سال را شامل مى شود) اين پيشگوئى با توجه به شرايط موجود بسيار عجيب و باور نكردنى به نظر مى رسيد اما بهر حال اوضاع جنگ عوض شد ودر مدتى كمتر از نه سال روميان بر ايرانيان غلبه كردند(1)
3 - پيدايش گروه مؤمنان ويژه
يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى الله بقوم يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين اعزة على الكافرين يجاهدون فى سبيل الله و لا يخافون لومة لائم ذلك فضل الله يؤتيه من يشاءوالله واسع عليم(2)
اى گروه مؤمنان هر كس از شما از دين خود خارج شود، پس بزودى خداوند قومى را مى آورد كه آنها را دوست دارد وآنها او را دوست دارند بر مؤمنان فروتن و بر كافران گردن فراز هستند در راه خدا جهاد مى كنند و از مذمت كردن مذمت كننده اى نمى هراسند اين فضل خداست كه به هر كس كه بخواهد مى دهد و خدا گشاينده داناست.
در اين آيه خداوند به مؤمنان عصر پيامبر هشدار مى دهد كه اگر هم آنها از ايمان خود برگردند و كافر شوند باز اسلام و دين خدا پابرجا خواهد بود و خداوند گروههائى از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- توضيح بيشتر اين مطلب را در كتاب بينش تاريخى قرآن از همين نويسنده ملاحظه بفرمائيد.
2 ـ سوره مائده، آيه 54.
مردم را خواهد آورد كه شرائط ايمان واقعى را داشته باشند. حال منظور از اين گروه چه كسانى هستند، در تفاسير از اقوام مختلفى ياد شده است از جمله اينكه وقتى اين آيه نازل شد از پيامبر پرسيدند: آنها چه كسانى هستند؟ پيامبر دست خود را بر پشت سلمان زد و فرمود:
هذا و ذووه ثم قال: لو كان الدين معلقا بالثريا لتنا و له رجال من ابناء فارس(1)
منظور اين(سلمان) و قوم او هستند. سپس فرمود: اگر دين در ستاره ثريا باشد، مردانى از فرزندان ايران به آن دست پيدا مى كنند.
البته تفسيرهاى ديگرى هم شده از جمله اينكه منظور مردم يمن هستند يا منظور اصحاب حضرت على هستند كه با ناكثين و قاسطين و مارقين جنگيدند و صاحب مجمع البيان همين قول را انتخاب مى كند(2)
4 - داستان فتح مكه
ان الذى فرض عليك القران لرادك الى معاد(3)
كسيكه ابلاغ قرآن را بر تو واجب كرده محققاً تو را به محل باز گشت (مكه) عودت خواهد داد.
اين آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر در دوران ضعف و ناتوانى از مكه خارج شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجمع البيان ج 3 ص 321
2- مجمع البيان ج 3 ص 321
3 ـ سوره قصص، آيه 85.
بود و به سوى مدينه مى رفت به حجفه رسيده بود كه آيه شريفه نازل شد و موجب تسلاى خاطر آنحضرت گرديد و از لحن آيه پيداست كه باز گشت پيامبر بازگشتى پيروزمندانه خواهد بود.
هشت سال طول نكشيد كه پيامبراسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) با يك سپاه عظيم و از موضع قدرت وارد مكه گرديد ومكه بدون خونريزى فتح شد و وعده الهى تحقق پيدا كرد. اين آيه از جمله آياتى است كه خبر غيبى آن محقق شده است.
5 - خروج «دابة الارض»
و اذا وقع القول عليهم اخرجنا لهم دابة من الارض تكلمهم ان الناس كانوا باياتنا لا يوقنون(1)
و هنگامى كه وعده الهى بر آنان محقق شد، براى آنان جانورى از زمين بيرون مى آوريم كه با آنان سخن بگويد. مردم نشانه هاى ما را باور نمى كردند.
منظور از اين «دابة» چيست و آن چه نوع حيوانى است و چگونه و كجا و چه زمانى با مردم سخن خواهد گفت، علم آن با خداست آنچه از تفاسير بر مى آيد اينستكه خروج اين حيوان از علامتهاى قيامت و اشراط ساعة است گويا آن حيوان در ميان صفا و مروه سخن خواهد گفت و مؤمن و كافر را مشخص خواهد نمود واين كار را از جانب خدا انجام خواهد داد. ودر بعضى از روايات «دابة الارض» كه تعيين كننده مؤمن و كافر است به وجود اميرالمؤمنين على(عليه السلام) تفسير شده است.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره نمل، آيه 82.
2- رجوع شود به مجمع البيان ج 7 ص 365
6 - شكسته شدن سدّ يأجوج و مأجوج
حتى اذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كل حدب ينسلون و اقترب الوعد الحق فاذا هى شاخصة ابصار الذين كفروا ياو يلنا قد كنا فى غفلة من هذا بل كنا ظالمين(1)
تا وقتيكه يأجوج و مأجوج گشوده شوند و از هر تپه اى شتابان بيايند و وعده حق نزديك شود و ناگهان ديدگان كسانيكه كافر شده اند خيره گردد ايواى بر ما كه از اين غافل بوديم بلكه ما ستمگر بوديم.
طبق تفاسير منظور از گشوده شدن يأجوج و مأجوج شكسته شدن سدّ آنهاست كه باعث مى شود يأجوج و مأجوج از هر طرف بر سر مردم بريزند و چشمان كافران خيره شود. در اينجا ما از حقيقت ماجرا بى خبريم و همين قدر مى دانيم كه شكسته شدن سدّ يأجوج و مأجوج از علامتهاى قيامت است و قريب الوقوع بودن قيامت و روز رستاخيز را خبر خواهد داد.
7 - مشاهده آيات آفاقى و انفسى
سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق او لم يكف بربك انه على كل شىء شهيد(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره انبياء، آيات 97-96.
2 ـ سوره فصلت، آيه 53.
بزودى نشانه هاى خود را در افقها ونيز در جانهايشان به آنان ارائه خواهيم كرد تا بر آنان روشن شود كه خدا حق است آيا براى پروردگارت كافى نيست كه او بر همه چيز گواه است؟
در اين آيه شريفه خداوند خبر از كشفياتى مى دهد كه در آينده در افق ها و نفوس بشرى به عمل خواهد آمد و مردم نشانه هاى قدرت الهى را در آفاق و انفس بالعيان مشاهده خواهند كرد و بوسيله مشاهده آن آيات به وجود خدا و حقانيت راه او پى خواهند برد.
8 - تشكيل حكومت صالحان
ولقد كتبنا فى الزبور من بعدالذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون(1)
همانا در زبور علاوه بر قرآن نوشتيم كه محققاً بندگان صالح من وارثان روى زمين خواهند بود.
طبق تفاسير، اين موضوع در زمان ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اتفاق خواهد افتاد و آنحضرت در رأس حكومت واحد جهانى صالحان و بندگان خوب خدا قرار خواهد گرفت و بر تمام زمين حكومت خواهدكرد و بدينگونه حكومت عدل جايگزين حكومت جور خواهدبود. در انتظار آنروز!
اين بود نمونه هاى اندكى از موارد غيب گوئى در قرآن كريم كه به طور اختصار آورديم. كسانى كه طالب تفصيل بيشترى هستند، به كتب تفاسير از شيعه واهل سنت مراجعه نمايند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره انبياء، آيه 105.
البته پيشگوئيهاى قرآن منحصر در اين موارد نيست و ما فقط نمونه هائى را آورديم و در ضمن مطلبى را كه در ابتداى بحث گفتيم تكرار مى كنيم كه در شأن قرآن نيست همه وقايع آينده را خبر بدهد واگر هم گاهى اين كار را كرده به خاطر هدفهاى خاصى است كه دنبال مى كند.
در عين حال كسانيكه با راز و رمز قرآن و بطون آن آشنائى دارند مى توانند علوم اولين و آخرين و اخبار غيبى را از قرآن بدست آوردند.