|
|
|
|
|
|
3!!! ارتش و نظاميان حق احتكار مواد نفتى را كه براى مصرف داخلى تهيه مى شود ندارندو از آن بايد جلوگيرى شود. با توجه به مراتب بالا مقتضى است جنابعالى كه در ادارهصـنـايـع عظيم نفت داراى سوابق و تجارب هستيد يك هيات 5 نفرى مركب از جناب آقاى حجتالاسلام حاج شيخ اكبر رفسنجانى و جناب آقاى مهندس مصطفى كتيرائى و دو نفر ديگر رابـا نـظـر خـودتـان و مشورت آقايان تعيين نمائيد و اين هيات تحت سرپرستى جنابعالىمـنـاطـق نـفـتـى را بـازرسـى نموده و در امر توليد نفت با احراز شرائط ذكر شده در بالانظارت نمايد و ضمن ابلاغ مراتب تشكر ملت ايران از كارگران زحمتكش و كارمندان محترم، عده لازم را به بازگشت به سركار و ادامه توليد در حد مصارف داخلى دعوت فرمائيدو شـرايـط بـالا را بـه كـارمـنـدان و كارگران تذكر دهيد كه اگر دولت غاصب هر يك ازشـرائط بـالا را نـقـض نـمـود، جريان نفت بكلى قطع گردد و به ساير اعتصابيون ملحقگـردنـد. در ايـن صـورت مـسـووليت قطع نفت صرفا متوجه دولت خواهد بود و از مديرانصنعت نفت انتظار داريم كه در اين امر مهم و حياتى و در اين مرحله حساس كنونى با هيات اعزامى همكارى همه جانبه و صادقانه بنمايند. از خـداونـد تـعـالى اسـتقلال و عظمت كشور و توفيق ملت را براى به دست آوردند آزادى واستقلال خواستارم . والسلام عليكم و رحمه الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 10/10/57 مصاحبه امام خمينى با خبرنگار مجله انگليسى زبان لبنانى سؤ ال : پيش بينى شما براى ايران سال 1979 چيست ؟ جـواب : آنـچـه مـسـلم و قطعى است ، اين است كه اوضاع ايران جز با سقوط شاه و برچيدهشـدن رژيم سلطنتى و استقرار حكومت اسلامى آرام نمى گيرد. امروز عليرغم قدرت نظامىجـهنمى شاه اين ملت ايرانند كه ابتكار عمل را در دست دارند و از اين جهت قدم به قدم رژيمحـاكـم ايـران و حـامـيـانـش را عقب نشانده اند و در ماه هاى آينده به يارى خداى تعالى شاهدپيروزى هاى درخشانترى خواهند بود. سـؤ ال : به نظر شما، تحت چه اوضاع و احوالى يك نوع سازش با شاه ممكن مى گردد؟مـثـلا مى پذيريد كه اصلاحى در قانون اساسى بشود كه بنابر آن ، شاه مانند پادشاهانگليس به عنوان مظهرى در راس دولت بماند؟ جـواب : اولا سـازش بـا يـك فـرد جانى مانند شاه ، خيانت به ملت ايران و اسلام است و درثـانـى مـلت ايـران در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اكثريت قريب به اتفاق ، قاطعانهشـاه و رژيم سلطنتى را محكوم كرده و خواستار برقرارى جمهورى اسلامى شده است و هيچكـس حق ندارد با شاه كه از سلطنت مخلوع است ، سازش كند و يا اساس سلطنت را بپذيرد،چـه شـخـص مـحـمـدرضـا پـهـلوى در ايـن مـقـام بـاشـد يـا ديـگـرى و بـه هـمـيـندليـل ، قـانـون اسـاسـى كـه رژيـم ايران را سلطنتى مى شناسد، چون از نظر ملت رژيمسلطنتى مردود است ، از اعتبار ساقط است و بايد قانون اساسى جديدى تدوين شود. سؤ ال : آيا شما كناره گيرى شاه را به نفع پسرش مى پذيرد؟ جواب : هيچ فردى از دودمان پهلوى مورد قبول ملت نيست و نه تنها در مقام سلطنت بلكه درهيچ مقام دولتى هم حق ندارند دخالت كنند. سؤ ال : آيا فكر مى كنيد دامنه حوادث ايران به تركيه نيز كشيده شود؟ جـواب : نـهـضـت مـقـدس ايـران ، نهضت اسلامى است و از اين جهت بديهى است كه همه مسلمينجهان تحت تاثير آن قرار مى گيرند. سـؤ ال : فكر مى كنيد در كوشش هايتان براى سرنگون كردن شاه ، چه دولتى به شماكمك مى كند؟ جـواب : مـلت ايـران با اراده آهنين خود، تنها با اتكاء به نيروى الهى قيام كرده است و درايـن نـهـضـت بـه هـيـچ دولتـى مـتـكـى نـيـسـت و بـه خـواسـت خـداى تـعـالى بـا حـفـظاستقلال در نهضت خود، شاه را سرنگون خواهد كرد. وظيفه همه دولت هاى اسلامى در درجهاول و سـايـر دولت هـا كـه مـايلند در آينده با ملت ايران روابط حسنه داشته باشند، ايناسـت كـه مـلت مـظـلوم و قـهـرمـان ايران را در رسيدن به اهدافش يارى كنند و تاكنون هيچدولتى از ملت ايرن دفاع نكرده است . سـؤ ال : شـمـا بـه عـنـوان رهـبـر مـخـالفـيـن ، روابـط جـارى خـود را بـادول و افـراد زيـر چـگـونه توصيف مى كنيد؟ 1!!! دستگاه كارتر2!!! دولت روسيه 3!!!دولت چـيـن 4!!! دولت عـراق 5!!! كـشـورهـاى عـرب تـوليـد كـنـنـده نـفت 6!!! سادات 7!!!اسرائيل 8!!! ياسر عرفات و جنبش فلسطين . جواب : رئيس جمهورى آمريكا با حمايت هاى بى دريغ خود از شاه و اهانت هائى كه به ملتايران نموده است ، در صف دشمنان ايران قرار گرفته است و روسيه شوروى هم اگر چهنه در حد آمريكا، ولى تاكنون نه تنها شاه را محكوم نكرده بلكه از او حمايت هم كرده استو از تـحـريـف نهضت مقدس اسلامى ايران خوددارى نكرده است . رئيس كشور چين وقيحانه ازروى كشتگان ما عبور كرد و در كاخ ظلم از اقدامات مترقيانه او هم ستايش نمود. دولت عراقهـم زيـر فـشـار شـاه ، از اقـدامـات هـر كـس كـه در خاك عراق به نفع ملت ايران انجام دهدجـلوگـيـرى مـى كـنـد. سـادات هـم بـا اقـدامـات خود عليه مصالح مسلمين و كشورهاى عرب وبـرادران فـلسـطـيـنـى ، مـطـرود جـهـان عـرب و اسـلام اسـت .اسـرائيـل از نـظـر اسـلام و مـسـلمـيـن و تمامى موازين بين المللى ، غاصب و متجاوز است و ماكمترين اهمال و سستى را در پايان دادن به تجاوزات او جايز نمى دانيم . و من در فرصتهاى مناسب از اقدامات و تلاش هاى ياسر عرفات براى بدست آوردن حقوق فلسطينى ها وبرگرداندن اراضى اسلامى به مسلمين حمايت كرده ام . سؤ ال : آيا شما از يك حكومت غير نظامى تحت رياست كريم سنجابى در پست نخست وزير،به عنوان راه حلى براى بحران ايران حمايت مى كنيد؟ جواب : با وجود شاه هيچ راه حلى امكان پذير نيست . سـؤ ال : آيـا دعـوت شما به اعتصاب بى پايان در صنعت نفت است و يا تا وقتى است كهشاه كنار برود؟ جـواب : بـله ، تـا وقـتى است كه شاه كنار برود. شاه نفت ما را براى تحكيم خودش بدونهـيـچ مـجـوزى بـه امـريـكا مى داد و از پول آن اسلحه امريكائى كه به هيچ درد ملت ايراننمى خورد مى خريد. اصولا نفت تاكنون پشتوانه حكومت غاصبانه شاه بود و من حكم كردمكـه ديـگـر صـادر نشود و اعتصاب تا رفتن شاه ادامه دارد و بعدا ما نفت را به هر كشورىكه مايل باشيم مى فروشيم . سـؤ ال : تـحـت چـه شـرايـطـى ، اگـر شـمـا هـمـچـو مـقـتضياتى را منطقى مى بينيد، ارتششاهنشاهى به ضد شاه خواهد شد؟ جـواب : هـم اكـنـون طـبـق اخـبـار واصـله ، مـخالفت سربازان و افسران با شاه و دستوراتفرماندهان خود روز افزون است . سربازها از خدمت ارتش فرار مى كنند، در بسيارى مواردفـرمـانـدهان خود را كشته اند و بسيارى از آنها هم كه در ارتش باقى مانده اند، موافق باكشتار شاه نيستند و طبيعى است كه شاه آخرين اميدهاى خود را به ارتش از دست بدهد. تاريخ : 10/10/57 بيانات امام خمينى در مورد تباهكارى هاى هيات حاكمه نقش هيات حاكمه در اصلاح و افساد شؤ ونات مملكتى ملت ها اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم بـدبـخـتـى و خوشبختى ملت ها بسته به امورى است كه يكى از مهمات آن ، صلاحيت داشتنهيات حاكمه است . اگر چنانچه هيات حاكمه ، كسانى كه مقدرات يك كشور در دست آنهاست ،ايـنـهـا فـاسـد بـاشـند، مملكت را به فساد مى كشند، همه بعدهاى مملكت را رو به نيستى وفـسـاد مـى برند. شما ملاحظه مى فرمائيد كه در اين پنجاه سالى كه ما بوديم و ديديمكـه آن كـه در راس واقـع شـده بـوده اسـت ولو بـه قـيـد حـق ، فـاسـد بـوده اسـت ودنـبـال او مـجـالسـى كـه در ايـران بـوده اسـت اكـثـرا افـراد غـيـر صالح در آن بودند. دراوايـل امـر، خـوب ، عـده اى هـم صـالح بـودنـد لكـن در اقـليـت بـودنـد.دنـبـال او دولت هـا (كـه بـايـد مـقـدرات كـشـور را دسـت بـگـيـرنـد) غـير صالح بودند. ودنبال آن آنهائى كه در راس ادارات بودند و مقدرات يك اداره را در دست داشتند آنها هم اكثراغـيـر صـالح بـودنـد. از اين غير صالح ها نمى شود يك مملكت صالح و يك كشور صحيحايـجـاد كـرد. مـا ديـديـم كـه در هـمـيـن دوران آخـر پـانـزدهسـال نـهـضـت اشـخـاصـى سـركـار بـودنـد، پـانـزدهسـال در كـارهـاى حـسـاس كـه يـكـى از آن نـخست وزيرى بود و يكى سازمان امنيت ، بعد ازپـانـزده سـال كـه ايـنـهـا هـر كـارى خواستند كردند، حالا آمدند و اين رئيس سازمان امنيت راگـرفـتـند به اينكه اين در اين پانزده سال كارهاى خلاف كرده ، نخست وزير اين پانزدهسال را هم گرفتند كه اينها چپاول كردند و كارهاى خلاف كردند. خود آقاى شاه هم بعد ازايـن زمـان آمـده است اعتراف مى كند كه من كار خلاف كردم . خود اينها دارند اعتراف مى كنند،خـود او آمـده اسـت و مـى گـويـد كـه مـن اشتباهاتى كردم ، خطاهايى كردم . خود اينها رئيس سـازمـان امـن را كه پانزده سال به اين مردم تعدى كرده است حالا به اعتبار اينكه اختلاسكـرده اسـت و خـلاف كـرده اسـت گـرفـتـنـد. خـود ايـنـهـا نـخـسـت وزيـرى كـه پـانـزدهسـال تقريبا در اين مملكت حكومت كرده است حالا گرفتند و مى گويند چه . اگر مهلت دستايـنـهـا بـاشـد بـعـد از پـانـزده سـال ديـگر هم اينهائى كه حالا سركار هستند مى آيند مىگيرند آنها را. صـلاحـيـت يـك هـيـات حـاكمه و يك اشخاصى كه كارهاى حساس در دستشان هست اين موجب يكصلاحيتى در عموم مى شود و اگر هيات حاكمه و همين طور آنهائى كه مقدرات مملكت دستشاناسـت ، آنـهـائى كـه ارتـش را اداره مـى كـنـنـد و از روسـاى ارتـش هـسـتـنـد، اگر اينها مردمصلاحيتدارى بودند روزگـار مـا بـه ايـنجا نمى رسيد و من هم حالا اينجا ننشسته بودم براى شما صحبت كنم ،شـمـا هـم حـالا ايـنـجـا وقـتـتـان را صـرف اين كارها نمى كرديد. اينكه من دست از كار خودمبرداشتم (كه طلبگى بود) و آمدم اينجا، براى اين است كه ما يك حكومت صالح نداشتيم ويك قدرت صالحه در كار نبود و مملكت را كشاندند رو به نيستى و تمام چيزهائى كه اميدبـه آن مى شد پيدا بكنى اينها تباه كردند. احكام اسلام را تباه كردند، زراعت ما را از بينبردند، بانك ها همه خلافكار بودند (اكثرا) وزارتخانه ها دست آدم هاى ناصالح اداره مىشـد، مـجـلس هـا، مـجـلس هـاى قـلابـى فـرمـايـشـى بـود،وكيل مردم نبودند اينها. حمايت و پشتيبانى ابرقدرت ها از شاه مـا كـه آمـديـم ايـنـجـا بـراى ايـنـكـه فـريـاد خـودمـان را (البـتـه ازاول نـظر به اين نبود كه من اينجا بيايم لكن اينطور شد، به واسطه كجروى خود دولتايـنـطـور شـد و بـعـد هـم فـهـميدند كه صحيح نبوده كارشان . پس ما چه كنيم ) به خارجبـرسـانيم و به آنها بفهمانيم كه ما گرفتار چه بوديم و اين دولت هايى كه حالا هم ازشـاه طـرفـدارى دارنـد مى كنند، اينها چه مردمى هستند، اينها چه اشخاص كج فكرى هستند،چـه اشـخـاصـى هـسـتند كه اصلا به فكر اينكه يك جمعيت سى و چند ميليونى زير دست وپاى اينها دارد از بين مى رود نيستند. الان هم كه همه چيزها فرو ريخته است و ديگر براىشـاه چـيـزى نـمـانـده اسـت . هـمـه گـذاشـتـنـد و رفـتـنـد، ايـن را تـنـهـا گـذاشـتـنـد بـا يكحـال وحـشـتـنـاكـى ، حـالا هـم بـاز دارنـد تـائيـد مـى كـنـند اين ابرقدرت ها. بعضى از اينابـرقـدرت هـا حـالا هـم دارنـد بـاز تـائيـد مـى كـنـنـد،مثل اينكه از يك مرده اى تائيد كنند. گذشته وقت اينكه ديگر تائيد بشود. انتخابات فرمايشى مجلسين و سرسپردگى شاه به اجانب تـمـام قـوانـيـنـى كـه در ايـن پـنـجـاه سال گذشته است و تمام مجالسى كه در اين پنجاهسال تاسيس شده است هيچ يك از اينها مطابق قوانين نبوده . هيچ مجلسى تاكنون ما نداشتيمكـه مـوافـق قوانين باشد، حتى در اوايل سلطنت رضاخان كه يك قدرى قدرتش كم بود، درتهران فقط كه مركز بود يك آزادى به مردم داده بودند، يك آزادى فى الجمله كه وكلائىتـعـيـيـن كـنـد و آن وكـلاى تـهـران بـودنـد كـه مـخـالفـت مـى كـردنـد،مـثـل مـرحوم مدرس و يك عده اى كه تبع ايشان بودند، لكن در شهرستان هاى ديگر وكلا راخودشان تعيين مى كردند و خودشان هم آرا براى مردم درست مى كردند و خودشان آرا را مىريختند در صندوق و هر چه بود دست خودشان ، دست فرماندارهائى كه در آنجا يا ارتشىكـه در آنـجـا بـود يـا شـهـربـانـى هـائى كـه بـودنـد كـه هـمـهعـمـال خـودشـان بودند، آرا را شب ها درست مى كردند و پر مى كردند اين صندوق ها را ازآراء آنـى را كـه دلشـان مى خواست . يك مجلسى كه همه وكلاى آن ملى باشند و در مقدراتمـمـلكـت مـا بـخـواهـنـد دخـالت كـنـنـد و مـصـالح و مـفـاسـد را تـشـخـيص بدهند ما نداشتيم ازاول ، مـنـتـهـا من از اول امر را ياد دارم ، شماها اين دوره هاى اخير را اطلاع داريد، از همين دورههاى اخير دوره هاى سابق را هم بفهميد، همين بود قصه . الان كه شما ملاحظه مى كنيد مجلس سنا، مجلس شورا، دولت ، از اين مسائلصـحـبـت مـى شـود، تـمـام ايـنـهـا يـاغـى انـد، تـمـام ايـنـهـا مـحـاكـمـه بـايـد بـشـونـد.اول اشكالى كه بر وكلا هست اين است كه شما مى دانيد كه ملت دخالت در انتخابات ندارد،چـرا تـوى مـجـلس مـى رويـد؟ شـمـا كـه مـى دانـيـد كـه مـنـصـوب ازقـبـل آمـريـكـا يـا شـوروى يـا ايـنـهـا هستيد، شما كه شاه خودش مى گويد كه ليست را مىفرستادند (و حالا براى خودش خيال مى كند نمى فرستند) (ليست را از طرف سفارتخانههـا و وكـلاى مـا را خـود آنـهـا تـعـيـيـن مـى كـردنـد) ايـن دارد اقـرار مـى كـنـد كـه چـنـدسـال پـيـش از ايـن يـعنى زمان پدر من و اوايل زمان من ، اين تصديق به اين است ، اين طرزاعتراف شاه به اينكه ليست ها را، مى خواهد از خودش تعريف كند كه نه حالا اينطور نيست، بـسـيـار خوب حالا اينطور نيست لكن چند قدم جلوتر اينطور بوده است يعنى من در زمانىكـه ، قـبـل از ايـن بـه اصـطـلاح انـقـلاب سـفـيـد و قـدرتـمـنـدى درمـقـابـل هـمـه قدرتمندها!! قبل از اين ليست را مى فرستادند و ما هم تسليم مى شديم . پسشما اول خائن اين مملكت هستيد به اعتراف خودتان ، كسى كه حفظ مقام را مى خواهد بكند باايـنكه خيانت هم بكند. اين خيانت به ملت نيست كه ليست سفارت آمريكا يا سفارت انگلستانرا يـا شـوروى را قـبـول مـى كـنـد و بـه دولتـش هـمتـحـمـيـل مـى كند به اينكه همين ها بايد وكيل بشوند؟ اين خيانت به مملكت نيست ؟ اين خيانتبـه قـانون اساسى نيست ؟ اول اشكال به خود ايشان به حسب اعتراف خودش اين است كهشـمـائى كـه آمـدى نـشـسـتـى اينجا مى گويى (من اعليحضرت هستم ، همه كارها را من بايدانـجـام بـدهـم ) شـما ليستها را گرفتيد و مطابق آن دستور اجانب رفتار كرديد. اين خيانتنبوده ؟ عذر دارى در مقابل اين خيانت ؟ برويد كنار بگوئيد كه من چنين خيانتى نمى كنم مىروم كـنـار. احـمدشاه در اين چيز آخرى كه گذاشتندش كنار، براى اينكه يك قراردادى بودكـه وقـتى كه رفت در خارج ، در سر ميز عرض مى كنم مهمانى قرار داد را دادند دستش كهامـضاء كند، امضاء نكرد، از همانجا اساس بيرون رفتن او و آمدن رضا شاه نقشه اش كشيدهشد كه اين به درد ما نمى خورد كه قرارداد ما را امضاء نمى كند. شما هم مى توانستيد كهايـن قراردادها را امضاء نكنيد، بيش از اين بود كه برويد؟ كسى كه براى حفظ مقام خودشخـيـانـت بـه يـك مـلت مـى كـنـد ايـن ليـاقـت نـداشـتـه ازاول براى سلطنت ، اين از اول خودش ، خودش را خلع كرده اگر ما تصديق كنيم كه سلطنتىبـوده اسـت در كار والا ما كه او را تصديق نداريم وقتى بنا شد كه اينطور باشد و ما هممـى دانـيـم كـه !!! بـفـرمـائيـد كـه خـيـر. حـالا ديـگـر قـدرتـمـنـد شـده اسـت ايـشـان و درمـقـابـل شـوروى و انـگـلسـتـان و ايـن آمـريـكـا و ايـنها ايستاده است و حالا ديگر ليست را ازسـفـارتخانه ها نمى آورند لكن ليست را شما خودتان تهيه مى كنيد و وكلا را هم خودتانتـهـيـه مـى كـنـيـد. ايـن وكـلاى مـلت اسـت ؟ اين خيانت به مملكت نيست ؟ اين خيانت به قانوناسـاسـى نـيست ؟ وقتى بنا شد كه مجلس اينطورى باشد، يا به فرمايش سفارتخانه هابـاشـد يـا بـه فـرمـايـش شـاه و دار و دسـتـه هـاى شـاه باشد (فرقى نمى كند) بنا شدايـنـطـورى بـاشـد، مـجـلس رسمى نيست ، مجلس ملى نيست ، مجلس شوراى ملى نيست . مجلسشـوراى مـلى مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه مـلت يـك وكلائى را آزادانه تعيين كنند و آنها بنشيننددركارهاى مملكت مشورت كنند. ملت هيچ دخالت نداشته است در تعيين اينها. وقتى ملت دخالتنـداشـته است ، اين مجلس ، مجلس فرمايشى غير ملى است ، غير قانونى است ، در اين مجلسگـذشـتـه اسـت غـيـرقـانـونـى اسـت ، هـر دولتـى را ايـن مـجـلس تـاييد كرده است يا بكندغيرقانونى است . ماموريت شاه براى افساد در تمام شئوونات مملكتى وقتى كه مقدرات مردم دست خودشان نباشد و هر كس را آنها دلشان مى خواهد يك نفر آدم غيرصـالح ايـنـهـا را تـعـيـيـن كـرده اسـت . يـك نـفـر از رجـال سـيـاسـى از يـكرجـل ارتـشـى نـقـل كـرد كه اين شاه يك تخصصى دارد در بد انتخابى ، مى گفت كه اگرپـنـج نـفـر فاسد در مملكت پيدا بشود اين انگشت روى هر پنج نفر مى گذارد و آنها را مىخـواهـد انـتـخـاب كـنـد. اين براى اين است كه خودش فاسد است . آدم فاسد نمى تواند يكنخست وزير صالح معرفى كند. نمى تواند يك آدم فاسد يك مجلس صالح را تاييد كند،بـراى ايـنكه اگر مجلس صالح شد، جلوى مفاسد را مى گيرد كه خود اين مبداء همه مفاسداسـت . اگر يك نخست وزير صالحى يا يك دولت صالحى باشد، گوش به حرف شاهىكـه بـخـواهـد بـرخـلاف مـصالح عمل بكند نمى دهد. اگر آدم فاسد باشد، يك هيات دولتفـاسـد درسـت مـى كـنـد، يـك مـجـلس فـاسـد درسـت مـى كـنـد،دنـبـال او فـرهـنـگ فـاسـد، نـظـام فـاسـد، اقـتـصـاد فـاسـد بـد، هـمـه ايـنـهـادنـبـال بـدى او هـسـتـند، از اينجا شروع مى شود همه اينها. اگر آن مرد، آن كسى كه در آننـقطه بالا به خيال خودش واقع شده ، يك آدم صلاحيتدارى باشد، يك آدمى باشد كه بهفـكـر ملت باشد، يك آدمى باشد كه بستگى به غير را عار بداند براى خودش ، يك نفرمـسـلمـى بـاشـد كـه ، مسلمانى باشد كه تحت فرمان خدا باشد، كه نبايد زير بار اجانببرود، نبايد فرمانبردار اجانب باشد، اگر يك چنين آدمى رئيس يك مملكت بشود، تمام مملكترا هـمـان اصلاح مى كند. تمام مملكت ما كه به فساد كشيده شده ، براى اينكه آن كه نخستوزيـر را به حسب قانونشان فرض كنيد بايد تعيين بكند يك آدم فاسدى است ، يك كسىكه به فكر خودش و دنبال فكر خودش باشد، تعيين مى كند. آن نمى تواند يك آدم صالحرا در راس قرار بدهد، براى اينكه مخالف با آن چيزى است كه او فكر مى كند، دزديهايشرا مـى گـيـرد. او نمى تواند يك فرهنگ صحيحى درست بكند و طرفدار يك فرهنگ صحيحبـاشـد، براى اينكه فرهنگ صحيح مخالف با آن اغراضى است كه آنها دارند. اگر ما يكفرهنگ صحيح داشتيم كه كارها اينطور نمى شد. نمى گذارند كه هيچ جهتى از جهات مملكتمـا اصـلاح بـشـود و تـمـام مـفـاسـد زيـر سـر آن نـقـطـهاول است . يعنى آمريكا يك نفر را ماءمور كرده براى اين و ماموريت براى وطنش داده . اينكهمـى گويد كتاب ماموريت براى وطنم ، راست مى گويد اين ، اين مامورش كرده براى وطنشكه اين وطن را به اين حال برساند كه حالا مى بينيد. عدم صلاحيت شاه ، دولت و مجلس آقاامـروز اطـلاع دادند كه نمى دانم در تهران كشته ، در خراسان كشته ، در كجا كشته . اينهاافـتـاده انـد بـه جان مردم براى كشتن اين مردى كه كه دارد نفس آخر را مى كشد و مى خواهدبرود، باز تا يك قتل عام هائى نكند دلش آرام نمى گيرد. وقتى بناشد يك مملكتى به اين صورت در آمدكـه آنـهـائى كـه مـقـدرات ايـن مـمـلكـت در دسـتـشـان اسـت صـلاحـيـت بـراى ايـن مقام ندارند،وكيل صلاحيت براى اين مقام ندارد، وكلائى كه شاه تعيين كند كه نمى تواند آدم باشد اينوكـيل ، نمى تواند صالح باشد او. اگر به انتخاب مردم باشد مردم آدم خوب مى خواهند،مـردم آدم صـالح مـى خواهند. اگر مردم آزاد باشند خودشان يك شخصى كه بدانند كه مردصـالح خـوبـى اسـت تـعـيـيـن مـى كـنـنـد، آنـهـا ديـگـر نـمـى رونـددنـبـال بـدهـا. آن كـسـى كـه دنـبـال بـد مـى رود آن هـسـت كـه بـد اسـت ، بـددنـبال بد است يعنى آن كسى كه چيزهاى خودش ، استفاده هاى خودش بسته به اين است كهمـاءمـور بد داشته باشد. اگر ماءمور خوب داشته باشد ممكن نيست كه بتواند كارهايش رااجـرا بـكـنـد، اجـراء دستورهائى كه مطابق با ميل خودش است ، براى استفاده هاى خودش يااسـتفاده هاى اجانب ، نمى شود الا به ماءمورهاى بد، انتخاب مى كند بدها را، غير صالح هارا سـركـار مـى گـذارد. مجلس را انتخاب كردند اشخاصى را گذاشتند غير صالح ، قهرامـجـلس غـير صالح به دولت غير صالح راى خواهند داد. مجلسى كه براى مملكت و مصلحتمـمـلكـت مـا نـيـسـت ، دولتـى كـه بـراى مصلحت ما نيست پيش مى آورد، نمى شود غير از اين ،محال است غير از اين . اصـلاح اسـاس مـمـلكـت در بـرانـدازى سـلسـله پهلوى و انتخاب صلحا براى اداره امورمملكتى تـا اسـاس اصـلاح نـشـود، تـا آن نكته اول يعنى تا آن سلسله نروند فايده ندارد. بايدايـنـهـا بـروند سراغ كارشان ، بروند در آن جزيره كه خريده ، تازه خريدند، هشت هكتارخريدند و برايش همه چيز درست كردند، همه دار و دسته اش هم آنجا هستند، يعنى عائله اش آنـجـا هـسـتـنـد، خـودش هـم حـالا مـى خـواهـد بـرود آنـجـا و يـك زنـدگـى بـهخيال مردم اشرافى و به حسب واقع مرگ وار. تا اينطور نشود و مقدرات مملكت شما دست خودتان نيفتد، آزادانه نتوانيد براى خودتان يكرئيـس درسـت كـنـيـد، قـهرا ملت اگر بخواهد رئيس جمهور درست كند رضاخان را قرار نمىدهـد، مـحـمـدرضـا را قـرار نـمـى دهـد !!! نـمـى دانـم !!!امـثـال ايـنـهـا را قرار نمى دهد، قهرا مى گردد دنبال يك نفر آدم صالح كه به درد مملكتشبخورد، به درد دل مردم برسد يك همچو آدمى را قرار مى دهد. قهرا وقتى كه رئيس جمهوريـك مـمـلكـتـى آدم صـالح شـد دنـبـال ايـن مى رود كه مملكت را به صلاح بكشد، اگر هياتدولتـى مـى خـواهد درست بكند، قهرا آدم صالح ، آدم صالح را مى خواهد. نمى خواهد دزدىكند تا اينكه يك دزدى را بياورد كه با او رفيق بشود، مى خواهد يك مملكت را اصلاح بكند.مـى گـردد دنـبـال اشـخـاصـى كـه صـالح هـستند با خودش همدست بكند تا اينكه مملكت رااصـلاح بـكـنـد. قـهـرا وقـتـى يـك دولت صـالح پـيـش آمـد مـردم را آزاد مى گذارند براىانـتـخـابـات . قـهـرا وقتى انتخابات آزاد شد، مردم ، مردم كه همه غير صالح نيستند، مردماكـثـرشـان صـالحـنـد، مـردم خـوبـى انـد، دلشان مى خواهد مملكتشان صحيح باشد، سالمبـاشـد، اقـتـصـادشـان صـحـيـح بـاشد، همه چيز را دلشان مى خواهد، از خدا مى خواهند كهصـلحـائى بـالاى سـرشـان بـاشـد. قهرا وقتى كه انتخابات آزاد شد و اين اشخاص غيرصالح دخالت درآن نـكـردند، در مجلس اشخاص صالح مى روند. وقتى اشخاص صالح در يك مجلسى رفتند،دولت صـالح بـپـا شـد، رئيـس جـمـهـور صـالح شـد، ايـن مـخـالف مـصـلحـت مـمـلكـتعمل نخواهد كرد. از آنجا بايد شروع كرد، از آن بالا بايد شروع كرد. اختيار مملكت را بهدسـت يـك نـفـر آدمى كه براى مملكت خدمت مى خواهد بكند، نه براى جيب خودش خدمت كند، مىدهـنـد. ايـنـهـا بـراى جيبشان خدمت كردند. شما ملاحظه كرديد اين ليستى را كه بانك ملى ،بـانـك هـا چـيـز كـردنـد (ايـن همه آن نيست ، اين يك قدرى از آن است ، خيلى از آن را هم اينهااطـلاع نـدارنـد.) ظـاهـرا قـلمـى كـه مـربـوط به خود ايشان باشد سه بيليارد است ، سهبيليارد و هفتصد نمى دانم ميليون چقدر، دلار. اين آنهايى است كه تازه بردند، آنهايى كهقـديـم بـرده بـودند نمى دانم چقدر هست ، من و شما نمى توانيم تا آخر هم مطلع بشويم .اگـر يـك نـفـر آدم صـالح را مـا دنـبـالش رفتيم ، هى مى گويند كه خوب ، چه مى خواهيدبـكنيد، ما مى خواهيم اين كار را بكنيم . اين كارى است كه ما مى خواهيم بكنيم . ما مى خواهيمكـه اخـتـيار تعيين رئيس جمهور دست مملكت ، خود اجزاء مملكت باشد. نتيجه چه مى شود؟ كهاهـالى يك مملكتى با خودشان دشمن نيستند، اجانب هم نمى توانند تمام اهالى مملكت را تحتچيز قرار بدهند، اجانب اين كار را مى كنند كه يك شاه دزد بالاى سر اينها مى گذارند، آنهم يك دولت فاسد بالاى سر اينها مى گذارد، مجلس را هم يك مجلس فاسد درست مى كنند،ادارات هـم آنـهـائى كـه بايد اينها درست بكنند، اشخاص فاسد هستند، (البته ادارات مردمبـسـيـار صـالح زياد است در ادارات ، بعضى از آنها هستند كه جيب ها را پر كردند) وقتىاينطور شد فاسد مى شود. ما مى گوئيم نه . تعيين سرنوشت مملكت و حفظ منافع ملت با نظارت و شركت آنان در انتخابات بـرنـامـه ما اين است كه رجوع كنيم به آراء عمومى ، به آراء مردم ، قواى انتظامى را كناربگذاريم ، خود مردم را، محول كنيم تنظيم انتخابات را به دست خود جوان هاى مردم ، در هرشـهـرى جـوان ها خودشان ، كه قواى انتظامى ، شهربانى ، شهردارى ، همه كنار بروند،آن كـسـى كـه دخـالت خـواهـد بـكـنـد بـراى حـفـظ صـنـدوق آرا وامـثـال ذلك ، خـود مـلت بـاشـد. در هر شهرى به حسب اقتضاى آن شهر عده اى را معتمدين آنشهر، مطلعين و دلسوزهاى براى مملكت عده اى را تعيين كنند كه نظارت كنند در اين ، حفاظتكنند اين صندوق ها و نظارت كنند آرا را. مردم يكى را تعيين كنند براى اين كه رئيس جمهورباشد ما هم رايمان را علنا به مردم اظهار مى كنيم كه آقا آن كه من مى خواهم اين است ، شماميل داريد به اين راى بدهيد، ميل نداريد، خودتان آزاديد. قهرا مردم وقتى آزاد هستند، يك نفرصـالح را انـتـخـاب مـى كـنند و آراء عمومى نمى شود خطا بكند. يك وقت يكى مى خواهد يككارى بكند اشتباه كند، يك وقت يك مملكت سى ميليونى نمى شود اشتباه بكند. كسى بگويدخـوب لعـل يـك آدم غـلطـى را گـذاشـتـنـد، اگـر غـلطـى را گـذاشـتـنـد، قـدماول را كـه بـرداشـت هـمـيـن ملت عزلش مى كنند، تمام شد ما مى گوئيم كه بايد رئيس يكمـمـلكـتـى را خـود مـا، خود جمعيت ، خود ملت تعيين كند. قهرا وقتى كه يك ملتى مى خواهد يككسى را براى سرنوشت مملكت خودش تعيين كند، اين يك آدم صحيح را تعيين مى كند نه يك آدم فاسدى را و قهرا اشتباه در سى ميليون جمعيت نخواهد شد. ما هم تبليغاتخـودمـان را در وقت انتخابات مى كنيم ، ما هم كانديداى خودمان را مى گوئيم در باب رئيسجـمهور، مى گرديم پيدا مى كنيم ، مراجعه مى كنيم به همه جا، پيدا مى كنيم يك نفرى كهصـالح است براى اين كار، يعنى دزد نيست ، نمى خواهد جيب خودش را پر بكند، امتحان دادهدر كـارهـائى كـه كـرده است ، شناخت داريم نسبت به او، او را معرفى مى كنيم كه آقا اين ،ولو از طايفه حمال ها باشد، صحيح باشد، البته مطلع هم بايد باشد ولو از طبقه سومبـاشـد. دنـبـال اشـراف نـمـى رويـم كـه اشـراف را تـعـيـيـن كـنـيـم ،دنـبـال آدم صـالح مـى رويـم . ايـن آدم صالح وقتى كه در راس واقع شد، اين آدم صالح ،دولت صالح پيش مى آورد، دولت غلط نمى آورد پيش ، دولت فاسد نمى آورد. انتخاباتمجلسين هم آزاد، دست مردم و خود مردم نظارت مى كنند در آن . يك مجلسى ملى كه نه مربوطبه سفارت شوروى باشد، نه مربوط به سفارت انگليس باشد، نه مربوط به سفارتآمـريـكـا بـاشـد، نه براى منافع او سينه بزند، نه براى منافع او. يك همچو مجلسى رابـوجـود آوريم انشاءالله و بعدش كه يك چنين مجلسى بوجود آمد قهرا هم اگر يك مطلبىبـخـواهـد در آن ، در يـك هـمـچـو مـجلسى مثلا دويست نفرى بگذرد، دويست تا آدم صالح كهبـراى مـمـلكـت مـا دلسـوز اسـت ، دزد نيست ، نمى خواهد جيبش را پر بكند، نمى خواهد عنوانپيدا بكند، خواهد كه خدمت بكند به اين مردم ، اگر چنانچه يك همچو مجلسى براى ما پيداشد، مصالح مملكت را در نظر مى گيرد، اگر يك چيزى آوردند بگذرد، يك قراردادى ما بينيـك دولتـى بـا دولت مـا آوردنـد بـگـذرد، مـى بـرنـد آن را آنـجـا نـگـاه مـى كـنـداول خـود دولت صـالح نـظـر مـى كـنـد اگـر چـنانچه فاسد باشد ردش مى كند بعد اگرچنانچه او ندانست ، نتوانست بفهمد و آورد در مجلس ، در مجلس نظر مى كنند و مصلحت و مفسدهمـلت را مـى خـواهـنـد بجا بياورند درست مى كنند. اين مصالح مملكت ما يا صددرصد يا نوددرصد حاصل خواهد شد. ما يك همچو چيزى مى خواهيم ، يك چيز دورى !!! از چيز!!! نيست . قـانـون اسـاسـى ما هم قانونى است كه خدا به ما گفته است قانون اساسى است . در همينقـانون اساسى فعلى هم كه هست متمم قانون اساسى مى گويد هر قانونى كه برخلافقـوانـيـن شـرعـيـه بـاشـد قـانـون نـيـسـت . مـا هـم هـمـيـن را مـى خـواهـيـم درسـتـش كـنيم منتهاعـمـل نـشـده ، مـا مـى خـواهـيـم عـمـل كـنـيم . يك مملكتى درست مى كنيم كه صلحا در آن مملكت ،(بـاشـنـد) افـلاطون مى گويد كه كسى كه بايد دولت ها را اداره كند فيلسوف ها بايدبـاشـنـد. فـيـلسـوف بـه نـظـر ايـشان ، فيلسوف هم البته لابد صالح . ما مى گوئيماشخاص صالح همان است . ما مى گوئيم كسى كه مى خواهد يك مملكتى را اداره بكند، كسىكـه مـا مـى خـواهـيـم مقدراتمان را دستش بدهيم بايد آدمى باشد كه مردم انتخاب كنند و باانـتـخـاب مـردم پـيـش بـيـايـد. قـهـرا وقـتـى بـا انـتـخـاب مـردم پـيـش آمـد صـالح اسـتدنـبـال او هـم هـمـيـن طـورى كـه الان مـلاحـظـه مـى كـنـيـد كـه يـك بـزكچل يك ملت را كچل كرده ، همين طور يك آدم صالح ، يك انسان ، يك مملكت را به سلامت كشد.دانـشـگـاه مـان دانـشـگـاه صـحـيـح مـى شـود، نـه دانـشـگـاهـى كـه بـعـد از پـنـجـاهسـال بـعـد از چـنـد سـال حـالا مـى خـواهـد يـك فـرض كـنـيـد كـه مـى خـواهد يك لوزه اى راعـمـل بـكـنـد بـايد از خارج بياورد يك كسى را عمل كند. آقا اين ننگ است براى ما كه پنجاهسال يا كمتر دانشگاه داريم و اين دانشگاه تا حالا نـتـوانـسـتـه اسـت يـك طبيب صحيحى دست ما بدهد به اقرار خودشان . اينها خودشان هم مىفـرسـتـنـد، وقـتـى كـه يكى مريض مى شود مى گويند برود انگلستان معالجه كند. چرا؟براى اينكه فرهنگ درست نيست . فرهنگ را نگذاشتند، نه اينكه استعداد ندارد شرقى ، غلطاسـت ايـن ، شـرق آفـتـاب دارد، كـشـورهـاى آفـتـابـى اسـت ، غـرب بـى آفـتـاب اسـتمـثـل ايـنـجـا كـه مـى بـيـنـيـد مـنـتـهـا ايـنـهـا روسـايـشـان صـلاحـيـت يـك مـقـدارى داشـتـنـد،دنـبـال مـصالح خودشان بودند، البته صلاحيت براى خودشان ولى براى ما مضر بودندخـيـلى از آنها، اينها تربيت كردند بچه هاشان را.اگر ما يك دانشگاه صحيحى داشتيم ، درآفتاب شرق شكوفا مى شود قدرت ها، شكوفا مى شود استعدادها. آن كه ما مى خواهيم ايناست . انتخاب صلحا و عزل منحرفين حق مسلم مردم در تعيين مقدرات مملكت ايـنكه مى گويند كه بله فلانى مى گويد كه بايد شاه نباشد، بعدش چه مگر شاه كهبـرود چه خواهد شد؟ كجاى دنيا به هم مى خورد؟ مگر چه براى ما مى كند جز اينكه آدم مىكشد؟ الان چه خدمتى ايشان بر مملكت ما مى كند كه اگر او برود خلا مى شود؟ بله خلا مىشـود يـعـنـى كشتار نيست ديگر. ما مى خواهيم يك همچو مملكتى پيش بيايد كه به دست خودمـردم مـقـدرات بـاشـد، نـتـوانـد يـك رئيـس جـمـهـورى ، اگـر هـم يـك وقـتـى فـرض كـنـيداول صـالح بـود و قرار دادند، بعد وقتى كه رسيد به ، چه بشود، نتواند، براى اينكههـمـيـن رئيـس جـمـهـور دسـت مـردم اسـت اخـتـيـارش ، هـر روزى مـردم گـفتند نه ، نه مى شودمثل حالا نيست كه سرنيزه باشد. حالا يك سال است فرياد توى خيابان ها مى زنند كه نه ،باز هم يكى مى گويد كه مردم كه نمى گويند. مردم چه چيز مى خواهى بگويند؟ مردم جزايـنـكـه شـب ها بروند تا صبح داد بزنند كه ما شاه نمى خواهيم ؟ باز هم يك آدم منحرفىمـى گـويـد كـه مـردم كـه نـمـى گـويـنـد. چطور نمى گويند؟ به كه بگويند؟ به كجابـگـويـند؟ خيابان مى روى مى گويند (نه )، پشت بام ها، شب ها، نصف شب ها، روزها، الانيك سال فرياد مى زنند كه ما شاه نمى خواهيم ، ديگر چه چيز بگويند؟ پيش كى بروندبـگـويند؟ ما يك همچو مطلبى مى خواهيم كه اين مرد برود سراغ كارش ، اين دولت ها دستاز سر ما بردارند، ما برسيم به زندگى خودمان ، يك نفر صالح ، نه او بترسد كه ماطـرفـدار او هـستيم ، نه اين بترسد كه ما، ما نه طرفدار اين طرفى هستيم نه طرفدار آنطرفى . تبليغات سوء اجانب مبنى بر وابستگى نهضت اسلامى به ابرقدرت ها حـالا تـبـليـغات شروع شده است كه اين نهضتى كه هست شوروى ها دخالت دارند، شوروىكـيـسـت كـه دخالت كند؟ به ما چكار دارد او؟ داخل مملكت كسى را نمى تواند او دخالت بكند.شـوروى مـى گويد همه بگوئيد كه اسلام ، اسلام ؟! او كه با اسلام مخالف است ، چطورهـمـچـو حـرفـى مـى زنـد؟ بـى عـقلى است اين حرف ها. يك طايفه اى كه همه ايستاده اند مىگـويـنـد ما حكومت اسلامى مى خواهيم ، هيچ چيز ديگر نمى خواهيم جز حكومت اسلامى ، اين رابايد گفت كه كفار به اينها گفته اند كه شما اسلام را بخواهيد؟! نه اوست و نه او، هيچكدام ، مردم حالا مى گويند خودمان مى خواهيم اين كارها را اداره كنيم . رهنمود به جوانان براى بهره گيرى از تربيت اسلامى انسانى بـعـد از ايـنـكـه يـك هـمـچـو چـيـزى تـوجه كرديد به آن ، ما شما جوان ها را لازم داريم درصـورتـى كـه اصلاح كنيد خودتان را. كوشش كنيد براى اينكه خودتان را اصلاح كنيد،كوشش كنيد براى اينكه خائن بار نيائيد. آن كسى كه مى رود توى مثلا بازار اينها، توىفـروشـگـاه هـاى ايـنـهـا، خـداى نخواسته (كس معوجى است ) يك چيزى بر مى دارد به منطقايـنـكـه ايـنـهـا از مـا خـورده انـد، اين خائن است اين . به درد مملكت ما نمى خورد. خودتان رااصـلاح كـنـيـد. آن كـسى كه كارش را با خدا درست نكند نمى تواند در خلق ، مردم را ادارهكـنـد. بـايـد كـارتـان را با خدا درست بكنيد تا بتوانيد. ما جوان هايمان را لازم داريم كهتـربـيـت بـشـونـد بـه تربيت انسانى يعنى تربيت اسلامى ، انسان بار بيايند، نه يككـسـى كه هر چه شد، شد، ديگر هر چه ، هر چه بار آمد، شهوت و نمى دانم هر چه . ما يكمـمـلكـتـى مـى خواهيم كه مملكت انسانى اسلامى ، اسلامى يعنى انسانى ، قرآن كتاب انسانسـازى اسـت . اسـلام مـكـتـب انـسان سازى است ، انسان را به همه ابعادى كه دارد، اگر يككـسـى مـكـتـب اسـلام را آنـطـورى كـه هـسـت در خـودش پـيـاده كـردمـحـال اسـت كـه خـطـا بـكـنـد، مـحـال اسـت كـه كـار غـلط بـكـنـد (عـمـدا البـتـه )محال است كه خيانت به برادرش بكند. اسلام مكتب انسان سازى است مـا يـك هـمـچـو مـكـتـبـى مـى خواهيم كه انسان را از اول كه دارد بار مى آورد، رو به رشد وكـمـال انـسـانـى دارد مـى بـرد. شـمـا ملاحظه كنيد در عالم يك همچو مكتبى پيدا مى كنيد كهبـراى درسـت كـردن يـك انـسـان از قـبل از اينكه پدر و مادرش ازدواج بكنند فعاليت بكند،دسـتـور بـدهـد؟ تـمام مكاتبى كه در عالم هست ، به اين آدمى كه حالا دارد راه مى رود توىچـيـز و بـه رشـد رسـيـده ، بـا آنـهـا كـار دارد. اسـلامقـبـل از ايـنكه ازدواج بشود بين دو نفر، به او مى گويد چه جور آدمى انتخاب كن ، به اومـى گـويـد چه جور شوهرى انتخاب كن ، چه جورش را اينجا مى گويد. چرا؟ براى اينكهاين شوهر و زن مبداء يك فرد است يا فردها، اسلام مى خواهد اين فرد را كه به جامعه مىخواهد تحويل بدهد صالح تحويل بدهد. قبل از اينكه اينها ازدواج كنند، زن چه جور بايدبـاشـد، شـوهر چه جور بايد باشد، اخلاقش چه باشد، اعمالش چه باشد، او اخلاقش چهباشد، اعمالش چه باشد، در چه خانواده اى تربيت شده باشد، بعد از اينكه ازدواج شد،چـه جـور مـعـامـله كـنـنـد ايـن دو نـفـر بـا هـم ، بـعـد از ايـنـكـه بـراىحـمـل پـيدا شدند، چه آدابى هست ، براى زمان حمل چه آدابى هست ، براى زائيدن چه آدابىاسـت ، بـراى بـچـه دارى چـه آدابـى هست . همه اينها براى اين است كه اين موجودى كه مىخـواهـد از ايـن دو مـوجـود حـاصـل بـشـود، ايـن يك موجود صالح در اين جمعيت پيدا بشود تاصلاحيت در همه عالم پيدا بشود. اسلام اين كار است . اسلام انسان مى خواهد درست كند و ازقبل از اينكه ازدواج بشود شروع كرده است ، از آنجا شروع كرده است ، دستور داده است كهچه كن ، چه كن ، چه كن ، تا آنجائى كه بچه به دنيا آمده ، زمان شير خوردن بايد چه بـكـنـد، بـعـد در دامـن پـدر و مـادر بـايـد بـا ايـن چـه جـورعـمـل بـكـنـنـد، بـعـد در اين مكتبخانه هاى كوچك ، در اين دبستان ها چه بايد بكنند، بعد دردبـيـرسـتـان هـا و مـعـلم هـا چـه جـور اشـخـاصـى بـايـد بـاشـنـد، مـربـىاطـفـال چـه اشـخـاصـى بـايـد بـاشـنـد، بـعـد كـه رسـيـد بـه آنـجـائى كـهمـسـتـقـل شـد، خـودش بـا خـودش سـر و كـار دارد كـه چـه جـور بـايـد بـاشـى ، چـهاعمال بايد بكنى ، چه اعمالى بايد نكنى . اين براى اين است كه مى خواهد يك افرادى دريك جامعه اى پيدا بشوند، همه صالح باشند، صحيح باشند. اگر آنكه اسلام مى خواستمـى شـد (خـوب يـك مـقـدار شده ، يك مقدار نشده اما بيشتر آن نشده ) اگر آنى كه اسلام مىخـواست مى شد، نه دزدى تو كار بود، نه خيانت تو كار بود، هيچ يك از اين چيزهائى كههست حالا نبود، هيچ كس تعدى به ديگرى نمى كرد.... محيط خودش خوب مى كند. خـداونـد انـشاءالله به همه شما توفيق عنايت كند. (الهى آمين ) همه شما موفق بشويد بهايـنـكـه اصـلاح كـنـيـد خـودتـان را، اصـلاح كـنيد مملكتتان را. والسلام عليكم و رحمه اللهوبركاته تاريخ : 12/10/57 پيام امام خمينى به مناسبت وقايع مشهد، قزوين ، كرمانشاه و ساير بلاد بسم الله الرحمن الرحيم درود بر ملت مظلوم ايران ، رحمت خداى متعال بر مردم شجاع و آگاه كه براى احقاق حق خودقـيـام نـمـوده و تا پاى جان و مال ايستاده اند. سلام بر اهالى محترم مشهد مقدس و قزوين وكـرمـانـشـاه و سـراسـر ايـران كه در اين روزها با مصيبت هاى گوناگون و وحشيگرى هاىدژخيمان شاه و دولت ياغى نظامى و حكومت سفاك روبرو شده و با دادن هزار كشته و زخمىدلاورانـه مـقـاومـت كـرده و مـى كـنـنـد. قـتل عام هاى پياپى و وحشتناك و سفاكانه كه جز بهدسـتـور شـاه خـائن كـه خـود را در حال نزع مى بيند و از تشبثات و دولت هاى جنگ و آشتىمـايـوس و از پـشـتـيـبانى هاى غير انسانى قلدرهاى بين المللى طرفى نيست ، نمى تواندباشد. اين چند روز آخر عمر اين جنايتكار از خطرناكترين لحظات تاريخ كشور ماست . ملتمـظـلوم و شـريـف ايـران بايد در مقابل باقيمانده جنايات شاه پايدارى كند تا به خواستخداوند تعالى پيروزى نهائى را به دست آورد. اتـهـامـاتـى را كـه راديـو ايـران بـا كمال بيشرمى به ملت نسبت داده است ، نظير جناياتوحـشـيـانـه سـيـنماركس آبادان ، تنها به دست جنايتكاران حرفه اى شاه مى تواند باشد.ايـنان از هيچ جنايتى براى استفاده تبليغاتى روگردان نمى باشند. فرم جنايات و طرزتـبـليغات شهادت مى دهد كه دست جنايتكار دستگاه ظلم كه بدين گونه وحشيگرى ها عادتدارند، در كار بوده است . مـلت هـا يـكى پس از ديگرى آگاه مى شوند كه كشور ما با چه رژيمى روبروست و نظامشاهنشاهى كه ملت شريف ما با رفراندم مكرر خود خصوصا در روزهاى تاسوعا و عاشوراآن را مـحـكـوم نـمـودند چه بوده است و اگر خداى نخواسته به عمر خود ادامه دهد چه خواهدشـد. رفـرانـدم مـا را جـز عـمـال شـاه و طـرفـداران ظـلم ، هـمـه مـلت هـاى آزاديـخـواه جـهـانقـبـول كـردنـد و خـبـرنـگـاران و روزنامه هاى خارج كشور ثبت نمودند غير قانونى بودندولت هـاى غـاصـب را كـه بـه امر شاه ياغى و راى مجلس هاى غير قانونى سر كار آمدند،طـبقات مختلف ملت از علماى اعلام و دانشگاهيان تا كارگران و كشاورزان ، از اعضاى ادارتو وزراتخانه ها تا اصناف مختلف و ساير اقشار محترم ، يكپارچه اعلام نمودند. بنابرايناعـانـت بـه حـكـومـت ياغى و پرداخت ماليات ، پول آب و برق و تلفن و ساير كمك ها بهدولتى كه شاه سر كار آورد، خيانت به ملت و مخالفت با حكم خداى تبارك و تعالى استو بر كارگران و كارمندان و محترم و مبارز آب و برق و تلفن است كه پيوند خود را با هموطنان شجاع و بى پناه خودمستحكم تر نموده و به هيچ وجه دستورات دولت ياغى را در مورد قطع آب و برق و تلفناطـاعـت نـكـنند و با همكارى هاى بى دريغ با برادران و خواهران مظلوم خود دين خود را بهاسلام و مسلمين ادا نمايند. اكنون لازم است تذكراتى بدهم : 1!!! اينجانب براى جلوگيرى از تبليغات دولت غاصب هياتى را براى رسيدگى در امورنـفـت اعـزام نـمـودم و بـه شـرايـطـى دسـتـور اسـتـخـراج نـفـت بـراى مـصـرفداخـل را دادم . اگـر چـه اهـل اطلاع مى گويند مخازن بسيارى در كشور براى مصارف داخلىمـوجـود اسـت و دولت قـحـطـى مـصـنـوعـى ايجاد كرده است و گفته مى شود شب ها تا صبحمـامـوريـن نـظـامـى نفت مخازن را مى برند و معلوم نيست چه مى كنند. در ضمن من از كاركنانشركت نفت كه در اين امر خير با اين هيات همكارى نموده اند تشكر مى نمايم . 2!!! لازم اسـت عـلمـاى اعلام بلاد و خطباى محترم به كشاورزان عزيز كشور تذكر دهند كهامسال در كشت موادغذائى خصوصا گندم همت فراوان كنند و از كشت چيزهايى كه دولت مجرمبه اجانب مى دهد احتراز نمايند. از اين خائنان بعيد نيست كه قحطى مصنوعى بوجود آورند.من از مردم ايران تقاضا دارم كه در اين امور به كشاورزان محروم كمك نمايند. 3!!! از كسبه و تجار و اصناف محترم تقاضا دارم كه قيمت موادغذايى و اجناس خود را بالانـبـرنـد و بـه مـردم مـظـلومـى كـه در حـال مـبـارزه انـد اجـحـاف نـنـمايند كه اجحاف در همهحـال مـردود اسـت و در اين موقع حساس اين عمل به نفع دستگاه ظلم و مخالف رضاى خداوندتـبـارك و تعالى است . لهذا من به طور لزوم مى خواهم كه از قيمت عادلانه تجاوز نكنند ودر صـورت امـكـان بـه مـردم بـى بـضـاعـت تـخفيف دهند كه كمك موثرى به نهضت اسلامىخـودشـان و مـوافـق انـصـاف و مـرضى خداوند تعالى است . از خداوند تعالى توفيق ملتمبارز ايران را در رسيدن به اهداف انسانى اسلامى مان خواستارم . والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته روح الله الموسوى الخمينى تاريخ 13/10/57 مصاحبه امام خمينى با خبرنگار روزنامه اكسپرس سـؤ ال : حـضـرت آيت الله ! شما خواستار دولت اسلامى هستيد، ممكن است بگوئيد برنامهاين دولت چه خواهد بود؟ جـواب : مـا در اوليـن زمـان لازم برنامه خود را اعلام خواهيم كرد ولى مهمترين وظيفه دولتآيـنـده ايـن اسـت كـه هـر چـه سـريـعـتـر شـرايـط انـتـخـابـات آزاد را فـراهـم كـنـد، ازقبيل آزادى مطبوعات به معناى واقعى كه با ذكر تمامى واقعيات و حقايق و آگاه ساختن مردمبـه هـمـه مـسائل و آشكار نمودن جنايات پشت پرده سلسله پهلوى و تمامى كسانى كه درايـن جنايات با آنان همدست بوده اند و محاكمه و مجازات آنان ، تا ديگر نتوانند با عوضكردن چهره خود مردم را فريب دهند و در همين مدت برگرداندن تمامى ثروت هائى كه بهوسـيـله جـنـايـتـكـاران بـه خـارج كـشور منتقل شده است و آزاد كردن همه زندانيان سياسى وراهـنـمـائى و تـشـويق جامعه به فداكارى براى ترميم ويرانى هاى دولت هاى گذشته وتلاش صادقانه در جهت ساختن بناى حكومت و جامعه جديد، جلوگيرى قاطعانه از هدر رفتنمـخـازن كـشـور مـخـصـوصـا نـفـت و فـروش آن بـه قـيـمـت عـادلانـه و صـرفپول آن در تجديد حيات اقتصادى و نيازهاى فورى و ضرورى مردم و ده ها وظيفه سنگين وخـطـيـر كـه دولت آينده با آن روبرو است و جز با گذشت و فداكارى و صداقت و همكارىعـمـومـى امـكـان پـذيـر نـيـسـت . حـسـاس تر از همه بهبود بخشيدن به وضع طبقات محرومبـخـصـوص آسـيـب ديـدگـان در طـول مبارزات اخير، آماده كردن فورى كليه مراكز علمى وفـرهـنـگـى از مـدارس تـا دانـشـگـاه هـا براى شروع تحصيلات ، تصفيه سريع ارتش ازعـنـاصر خائن و بازگردان استقلال ارتش ، جلوگيرى از ورود كالاهاى تجملى ، تشويق وكمك هاى فورى براى توسعه كشاورزى و دامدارى . سـؤ ال : بـه نـظـر شـمـا كـدام كـشـور اسـلامـى اسـت كـه بـهـتـريـنشكل دولتى را دارا مى باشد و چرا؟ جواب : شكل دولت ها چندان اهميت حياتى در حفظ دموكراسى و تامين هر چه بيشتر آرمان هاىانـسـانـى مـلت نـدارد، هـر چـنـد كـه بـعـضـى از آنـهـا نـسـبـت بـهاشكال ديگر ترجيح دارد ولى آنچه مهم اسـت ضـوابـطـى اسـت كـه اگـر در افـرادى كـه بـراىقـبـول مـسـووليـت انـتـخـاب مـى شـونـد رعـايـت شـود و نـيـز ضـوابـطـى كـهعمل و رعايت آنها بايد براى دولت ها غير قابل اجتناب شناخته شود، بوجودآمدن جامعه اىمـتـرقـى و پـيشرو را مى توان جدا اميدوار بود و همين مساله مهم است كه امروز در دنيا موردتوجه نيست و ما با تكيه بر اسلام مى خواهيم به يارى خداى تعالى حقيقتى خيره كننده رابه دنيا معرفى كنيم . سؤ ال : از خسته شدن مردم در مقابل مشكلات روزانه نمى ترسيد؟ جـواب : مـلت دليـر و بـا اسـتـقـامـت ايـران در طـول مـبـارزات قـهـرمـانـانـه خـود در ايـنسـال ها بخصوص در يك سال اخير نشان داده است كه هر چه سختى ها و مشكلات در اين راهبـيشتر مى شود، روحيه او قويتر و اراده او استوارتر مى شود زيرا كه روز به روز بهدرستى و حقانيت راه خود كه راه خداست بيشتر مومن تر مى شود. سؤ ال : آيا شما به طرفدارانتان دستور به ملايمت و مدارا داده ايد؟ جـواب : ما تاكنون هنوز دستور خشونت نداده ايم و هميشه ملت ما در برابر تانك و توپ ومـسـلسـل بـا دسـت خـالى و تنها با مشت گره كرده ايستاده است ولى اگر قدرت هاى جهنمىاسـتعمارى دست از حمايت خود از آدمكشان ايران كه شاه در راس آنهاست برندارند، ما هم باشيوه هاى ديگر در برابر آنها رفتار خواهيم كرد. سؤ ال : آيا امكان آشتى با شاه وجود دارد؟ جواب : نه ، هرگز ممكن نيست . سؤ ال : راجع به رفتار آمريكا چه فكر مى كنيد؟ جـواب : دولت و رئيـس جـمـهورى امريكا تاكنون درست مانند يك دشمن با ملت ايران رفتاركـرده انـد، سـال هـا غـارت مـنـافـع كـشـور ما و تحميل هزينه هاى سنگين مستشاران نظامى وپايگاه هاى نظامى از يك طرف و از طرف ديگر، سرمايه گذارى هاى سنگينى كه حداكثرسـوء اسـتـفـاده هـا را از تـمـامـى امـكـان وسـيـع كـشـور و ملت ما كرده است و امروز هم شاه وعـمـال او را در كـشـتـار بـيـرحمانه مردم ما تشويق و حمايت مى كند و بر ملت امريكاست كهرئيس جمهورى خود را وادار كنند روش خود را تغيير دهد. سؤ ال : راجع به روش فرانسه چه فكركنيد؟ جـواب : اخـبـارى كـه از ايـران و بـعـضى از اتباع فرانسوى ساكن ايران و يا بعضى ازفـرانـسـوى هـايى كه به ايران سفر كرده اند، مى رسد، همه حكايت از خوشرفتارى مردمايـران بـا فـرانـسـوى هـا مـى كـنـنـد و لابـد ايـن ابـراز مـحـبـت هـا از طرف مردم ايران بهدليل روشى است كه فرانسه در برابر آنان اتخاذ كرده است . سؤ ال : روزنامه نيويورك تايمز 2 ژانويه ، تاييد مى كند كه ليبى به شما كمك كردهاسـت ،اگـر حـقـيـقـت دارد، اين كمك به چه شكل بوده و تا چه اندازه ؟ و آيا كشورهاى ديگرشما را كمك كرده اند؟ جواب : ما از هيچ دولتى تاكنون كمك نگرفته ايم و اين مطلب كذب محض است . تاريخ : 14/10/57 مصاحبه امام خمينى با خبرنگار سى . بى . اس سـؤ ال : حـضرت آيت الله خمينى ! از آنجا كه بختيار كانديداى نخست وزيرى است ، آقاىبختيار گفته كه هر موقع كه حضرتعالى مايل باشيد، مى توانيد به ايران برگرديد.آيا شما هيچ تصميمى براى بازگشت به ايران در آينده نزديك داريد؟ جواب : تاكنون تصميمى نگرفته ام . سـؤ ال : حـضـرت آيت الله ! آيا هيچ نوعى از حكومت كه شاه هم در آن حضور داشته باشد،مورد قبول شما مى تواند باشد؟ جواب : خير. سـؤ ال : حـضـرت آيـت الله ! در بـعـضـى از مـحـافـل آمـريـكائى ، شما متهم هستيد كه ضدآمـريـكـائى هستيد و آيا به نظر حضرتعالى اگر شاه ساقط بشود، دليلى براى ترسآمريكائى ها وجود دارد؟ جواب : اگر معناى ضديت با آمريكا اين است كه ما نمى خواهيم وابسته به آمريكا باشيم ،آرى ما ضد آمريكائى هستيم و اگر ترس آمريكا از اين است ، آرى بايد بترسند. سـؤ ال : آيـا دليـلى دارد كه دولت آمريكا از سقوط شاه بترسد؟ چرا كه اين دولت حمايتاز شاه كرده است . جـواب : آرى ، چـون آمـريـكـا با وجود شاه ، همه چيز ايران را مى برد و با رفتن شاه ،اينديـگر ميسر نيست ، ولى آمريكا به دليل اينكه از شاه حمايت كرده است ، پس از سقوط شاهچـه مـى كـنـد، ايـن ديـگـر بـه مـا مـربـوط نـيـسـت . مـا هـر كـسـىپـول بـهـتـر بـدهـد بـا او وارد مـعـامـله مـى شـويـم ، البـتـهمسائل انسانى و معنوى هم در مد نظر ما هست . سـؤ ال : گـفـته مى شود كه شاه برنامه دارد كه براى تعطيلات كوتاهى از مملكت خارجبـشـود، آيـا ايـن امـر حـضـرتـعـالى را قـانـع مـى كـنـد و مـوجباتى براى پايان دادن بهاعتصابات و تظاهرات خواهد بود؟ جـواب : خـيـر، رفـتـن شـاه كفايت نمى كند، بايد رژيم به هم بخورد و تمام چيزهائى كهمربوط به سلطنت است ، بايد از بين برود تا ما راضى شويم يعنى ملت راضى شود. سـؤ ال : بـنـابـرايـن مـشـروطـه سـلطـنـتـى يـا چـيـزى شـبـيـه بـه آن ،قابل قبول شما نيست ؟ جواب : خير، مشروطه سلطنتى منظور ما نيست . تاريخ : 14/10/57 مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى سؤ ال : حضرت آيت الله ! چه موقعى تصور مى فرمائيد يك انتخابات آزاد بعد از رفتنشـاه و اعـلام حـكومت جديد در ايران برگزار شود؟ و آيا تحت حكومت اسلامى هيچ محدوديتىبراى احزاب سياسى چپ و كمونيست ها وجود دارد يا نه ؟ جـواب : انـتـخـابـات بـايـسـتى بعد از اينكه تكليف حكومت معلوم شد، برگزار شود ولىانـتـخـابـات براى مجلس موسسان ، بدون مهلت انجام خواهد گرفت . كسانى كه خرابكارنباشند حق راى دارند. سؤ ال : نظر شما در مورد آمريكا چيست ؟ شما فرموده ايد كه كشورهائى كه از شاه حمايتكـنـند، از اين زمان به بعد با آنها روابطتان خوب نخواهد بود و تا زمانى كه دولت هاىحامى سركار باشند، با آنها قطع رابطه خواهيد كرد. آيا اين بدين معناست كه تا كارتردر آمريكا سر كار است ، شما با آمريكا دشمن خواهيد بود؟ جـواب : مـا تـا ايـشـان بـا مـلت ايران مخالفت مى كند، از شاه حمايت مى كند، با او مخالفهستيم اما با ملت آمريكا هيچ مخالفتى نداريم . سـؤ ال : تـا بـه حـال دولت آمـريـكـا با تمام نيرو پشتيبان شاه بوده ، آيا با رفتن شاهروابط شما با آمريكا خوب خواهد شد؟ جـواب : بـعـد از رفـتـن شـاه و تـشـكـيـل دولت ، ايـنمسائل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت . سـؤ ال : در صـورتى كه شاه از ايران خارج بشود، آيا دولت آتى او را به عنوان دشمنمـلت ايران براى بقيه عمرش تلقى خواهد كرد يا اجازه خواهد داد او و خانواده اش به خاكايران برگشته و مانند يك تبعه ايرانى زندگى كنند؟ جـواب : شـاه جـنـايـتـكـار اسـت و بـايـسـتـى بـر اسـاساصول اسلامى محاكمه شود. آنها مجرم هستند و بايد محاكمه شوند. سـؤ ال : بـنـابـراين مساله اين نيست كه او براى هميشه از ايران خارج شود بلكه مساله ،محاكمه اوست ؟ جواب : بله ، او بايستى محاكمه شود، چه برود، چه بماند. سؤ ال : آيا شوراى سلطنت مورد قبول شماست ؟ جواب : خير، مورد قبول ملت نيست . سـؤ ال : آيـا آيـت الله و دولت جـديـد، سـيـاسـت خـود را نـسـبـت بـهاسـرائيـل و آفـريـقـاى جنوبى تغيير خواهند داد؟ آيا مساله فروش نفت ايران در گذشته وحال بر اساس موضع سياسى كشور خريدار نفت ، نسبت به ايران خواهد بود؟
|
|
|
|
|
|
|
|