[161]
آن مستحبّ است و نيز مستحبّ است كسى كه مى خواهد به مسجد برود خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه بپوشد و ته كفش خود را به هنگام ورود به مسجد وارسى كند كه آلوده نباشد و شايسته است موقع داخل شدن پاى راست و موقع بيرون آمدن پاى چپ را بگذارد و زودتر به مسجد آيد و ديرتر از مسجد بيرون رود.
مسأله 837ـ وقتى انسان وارد مسجد مى شود مستحبّ است دو ركعت نماز به قصد تحيّت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب يا مستحبّ ديگرى بخواند كافى است.
مسأله 838ـ خوابيدن در مسجد و سخن گفتن درباره كارهاى دنيا و خواندن اشعارى كه نصيحت و مانند آن در آن نباشد مكروه است و همچنين انداختن آب دهان و بينى و اخلاط سينه در مسجد و بلند كردن صدا و داد و فرياد و آنچه با موقعيّت مسجد منافات دارد مكروه مى باشد.
مسأله 839ـ راه دادن بچّه و ديوانه به مسجد مكروه است ولى در صورتى كه آوردن بچّه ها توليد مزاحمتى نكند و آنها را به مسجد و نماز علاقه مند سازد مستحبّ است و گاه واجب.
مسأله 840ـ كسى كه سير و پياز و مانند اينها خورده و بوى دهانش مردم را آزار مى دهد مكروه است به مسجد برود.
اذان و اقامه
مسأله 841ـ مستحبّ است پيش از نمازهاى يوميّه اذان و اقامه بگويند وبهتر است حتّى الامكان ترك نشود، مخصوصاً «اقامه»، ولى براى نماز عيد «فطر» و «قربان» و نمازهاى واجب ديگر، اذان و اقامه نيست، بلكه سه مرتبه به اميد مطلوبيّت پروردگار بگويند «الصّلاة» و نيز مستحبّ است به عنوان تبرّك و اميد ثواب در روز اوّل كه بچّه به دنيا مى آيد، يا پيش از آن كه بند نافش بيفتد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مسأله 842ـ اذان داراى 18 جمله است به ترتيب زير:
اَللّهُ اَكْبَرُ چهار مرتبه (يعنى خداوند بزرگتر از آن است كه به وصف آيد).
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ دو مرتبه (يعنى گواهى مى دهم غير از خداوند يكتا معبود ديگرى نيست).
اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ دو مرتبه (يعنى گواهى مى دهم كه محمّد فرستاده خداست).
حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ دو مرتبه (يعنى بشتاب به سوى نماز).
حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ دو مرتبه (يعنى بشتاب به سوى رستگارى).
حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ دو مرتبه (يعنى بشتاب به سوى بهترين كارها كه نماز است).
اَللّهُ اَكْبَرُ دو مرتبه (يعنى خداوند بزرگتر از آن است كه به وصف آيد).
لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ دو مرتبه (يعنى هيچ معبودى جز خداوند يكتا نيست).
و اقامه 17 جمله است به اين ترتيب كه همه چيزش مانند اذان است جز اين كه در اوّل آن فقط دو مرتبه «اَللّهُ اَكْبَرُ» مى گويند و در آخر آن يك مرتبه «لا اِلهَ إِلاّ اللّهُ» ولى بعد از گفتن «حَىَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ»، دو مرتبه «قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ» ( يعنى نماز برپا شد) اضافه مى شود.
مسأله 843ـ «اَشْهَدُ أَنَّ عَلِيَّاً وَلِىُّ اللّهِ» (يعنى گواهى مى دهم كه على ولىّ خدا بر همه خلق است) جزء اذان و اقامه نيست، ولى خوب است بعد از «اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ» به قصد تبرّك گفته شود، لكن به صورتى كه معلوم شود جزء آن نيست.
مواردى كه اذان گفتن ساقط مى شود
مسأله 844ـ در پنج مورد اذان ساقط مى شود و بنابر احتياط واجب بايد آن را ترك كرد: 1ـ اذان نماز عصر روز جمعه هنگامى كه با نماز جمعه همراه خوانده شود. 2ـ نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذى الحجّه است هنگامى كه همراه ظهر خوانده شود.
3ـ نماز عشاى شب عيد قربان براى كسى كه در مشعرالحرام است و آن را با مغرب همراه مى خواند. 4ـ نماز عصر و عشاى زن مستحاضه كه بايد آن رابلافاصله بعد از نماز ظهر يا مغرب بخواند. 5ـ نماز عصر و عشاى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند.
بطور كلّى هر نمازى كه با نماز قبل همراه خوانده شود اذان آن ساقط مى شود و فاصله شدن نافله و تعقيب كافى نيست، ولى اگر نمازها را جدا از هم هر يك را در وقت فضيلت خود به جا آورند اذان و اقامه هر دو مستحبّ است.
مسأله 845ـ در نماز جماعت اگر يك نفر اذان و اقامه بگويد براى همه كافى است و بقيّه بنابر احتياط واجب بايد اذان و اقامه را ترك كنند.
مسأله 846ـ هرگاه براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببيند نماز جماعت تمام شده، ولى صفها هنوز به هم نخورده است احتياط آن است كه براى نماز خود اذان و اقامه نگويد، به شرط اين كه براى جماعت اوّل اذان و اقامه گفته شده باشد.
مسأله 847ـ در جايى كه عدّه اى مشغول نماز جماعتند يا نماز آنان تازه تمام شده و صفها به هم نخورده است اگر كسى بخواهد فرادى يا با جماعت ديگرى كه برپا مى شود نماز بخواند اذان و اقامه از او ساقط است به شرط اين كه براى آن نماز اذان و اقامه گفته باشند و نماز جماعت صحيح باشد و هر دو نماز در يك مكان و هر دو ادا و مربوط به يك وقت و در مسجد باشد.
مسأله 848ـ كسى كه اذان ديگرى را مى شنود مستحبّ است هر جمله را كه مى شنود بازگو كند، بازگو كردن اقامه نيز به اميد ثواب مستحبّ است (و آن را حكايت اذان و اقامه گويند).
مسأله 849ـ اگر مرد اذان زن را بشنود اذان از او ساقط نمى شود، ولى اگر زن اذان مرد را بشنود اذان از او ساقط مى شود.
مسأله 850ـ در جماعتى كه مردان و زنان شركت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد، ولى در جماعت زنان اذان و اقامه زنان كافى است.
مسأله 851ـ هرگاه كلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد، مثلاً «اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدَاً رَسُولُ اللّهِ» را قبل از «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ» بگويد، بايد برگردد و ترتيب را رعايت كند.
مسأله 852ـ ميان اذان و اقامه بايد زياد فاصله ندهد و اگر فاصله بقدرى باشد كه اقامه مربوط به آن اذان حساب نشود دوباره بگويد و همچنين ميان اذان و اقامه با نماز نبايد زياد فاصله شود و اِلاّ اذان و اقامه را اعاده نمايد.
مسأله 853ـ اذان و اقامه بايد به عربى صحيح گفته شود، بنابراين اگر غلط بگويد، يا ترجمه آنها را به فارسى يا زبان ديگر بگويد صحيح نيست.
مسأله 854ـ اذان و اقامه را قبل از داخل شدن وقت نماز نمى توان گفت و اگر بگويد باطل است.
مسأله 855ـ هرگاه پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان را گفته يا نه، اذان را بگويد، ولى اگر مشغول اقامه شود و شك كند، اعتنا به شك نكند، ولى اگر در جمله هاى اذان و اقامه شك كند احتياط آن است كه برگردد و به جا آورد.
مسأله 856ـ مستحبّ است در موقع اذان گفتن رو به قبله بايستد و باوضو باشد و صدا را بلند كند وبكشد و بين جمله هاى آن كمى فاصله دهد و درميان آن حرف نزند.
مسأله 857ـ شايسته است كه بدن در موقع گفتن اقامه آرام باشد و اقامه را از اذان آهسته تر بگويد و فاصله جمله ها را كمتر كند و ميان اذان و اقامه يك گام بردارد، يا كمى بنشيند، يا سجده كند، يا دعا نمايد، يا دو ركعت نماز به جا آورد.
مسأله 858ـ بهتر است كسى راكه براى اذان معيّن مى كنند، عادل و وقت شناس و صدايش مناسب و بلند باشد و اذان را در جاى بلند بگويد و در صورتى كه از بلندگوها استفاده شود مانعى ندارد گوينده اذان در محل پايين قرار گيرد.
مسأله 859ـ شنيدن اذان از راديو و مانند آن براى نماز كافى نيست، بلكه خود نمازگزاران به شرحى كه در بالا گفته شد بايد اذان بگويند.
مسأله 860ـ اذان گفتن به صورت غنا يعنى آهنگى كه مناسب مجالس لهو و لعب
است حرام و باطل است.
مسأله 861ـ احتياط واجب آن است كه اذان را هميشه به قصد نماز بگويند و گفتن اذان براى اعلام دخول وقت بدون قصد نماز بعد از آن مشكل است.
واجبات نماز
مسأله 862ـ واجبات نماز يازده چيز است: 1ـ نيّت، 2ـ تكبيرة الاحرام، يعنى «اللّهُ اكبرُ» در اوّل نماز، 3ـ قيام، 4ـ قرائت، 5ـ ركوع، 6ـ سجود، 7ـ ذكر ركوع و سجود، 8ـ تشهّد، 9ـ سلام، 10ـ ترتيب، 11ـ موالات (پى در پى به جا آوردن اجزاء نماز).
مسأله 863ـ واجبات نماز بر دوگونه است: بعضى ركن است و بعضى غير ركن، ركن چيزى است كه اگر آن را به جا نياورد يا اضافه كند نماز باطل است، خواه عمداً باشد يا از روى سهو و اشتباه، ولى در واجبات غير ركنى هنگامى نماز باطل مى شود كه آن را عمداً كم و زياد كند و اگر از روى سهو و اشتباه كم و زياد كند نماز صحيح است.
مسأله 864ـ اركان نماز پنج چيز است: اوّل نيّت. دوم تكبيرة الاحرام. سوم قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متّصل به ركوع، يعنى ايستادن پيش از ركوع. چهارم ركوع. پنجم دو سجده (البتّه در نيّت زيادى تصوّر نمى شود و زيادى تكبيرة الاحرام نيز اگر از روى سهو باشد نماز را باطل نمى كند، هرچند احتياط مستحب آن است كه آن را اعاده كند).
1ـ نيّت
مسأله 865ـ نماز را بايد به قصد قربت يعنى براى اطاعت فرمان خدا انجام داد و لازم نيست نيّت را به زبان آورد و يا در اوّل نماز از قلب بگذراند، همين اندازه كه اگر سؤال كنند چه مى كنى، بتواند جواب دهد كه براى خدا نماز مى خوانم كافى است.
مسأله 866ـ در موقع نيّت بايد قصد كند كه نماز ظهر مى خواند يا عصر يا نمازهاى
ديگر و اگر فقط نيّت كند چهار ركعت نماز مى خوانم كافى نيست، بلكه نمازى را كه مى خواند بايد در نيّت خود معيّن كند و احتياط واجب آن است كه قضا و ادا بودن آن را نيز معيّن نمايد.
مسأله 867ـ نيّت بايد تا آخر نماز ادامه داشته باشد و اگر طورى غافل شود كه نداند چه مى كند نمازش باطل است.
مسأله 868ـ هركس براى ريا يعنى نشان دادن به مردم نماز يا عبادت ديگرى را انجام دهد علاوه بر اين كه عبادتش باطل است گناه كبيره نيز انجام داده است و اگر خدا و مردم را هر دو در نظر بگيرد باز عملش باطل و گناه كبيره است.
مسأله 869ـ اگر قسمتى از نماز را به قصد ريا انجام دهد نماز باطل است، خواه قسمت واجب باشد مثل حمد و سوره، يا مستحب مانند قنوت، بنابراحتياط واجب.
مسأله 870ـ هرگاه اصل نماز را براى خدا مى خواند، ولى به قصد ريا آن را در مسجد يا در اوّل وقت يا با جماعت انجام مى دهد نمازش باطل است، ولى اگر براى ريا نيست بلكه نماز خواندن در اوّل وقت يا در مسجد براى او راحت تر است اشكالى ندارد.
2ـ تكبيرة الاحرام
مسأله 871ـ اوّلين جزء نماز «اَللّهُ اَكْبَرُ» است كه آن را «تكبيرة الاحرام» مى گويند و ترك آن خواه از روى عمد باشد يا سهو نماز را باطل مى كند، امّا اضافه كردن آن (يعنى به جاى يك اَللّهُ اَكْبَرُ مثلاً دو مرتبه اَللّهُ اَكْبَرُ بگويد) اگر عمدى باشد موجب باطل شدن نماز است.
مسأله 872ـ «اَللّهُ اَكْبَرُ» مانند ساير ذكرهاى نماز و حمد و سوره بايد به عربى صحيح گفته شود و عربى غلط يا ترجمه آن كافى نيست.
مسأله 873ـ بايد موقع گفتن تكبيرة الاحرام بدن آرام باشد و اگر در حالى كه مثلاً قدم بر مى دارد اَللّهُ اَكْبَرُ بگويد باطل است و چنانچه سهواً بگويد احتياط واجب آن
است كارى كند كه نماز باطل شود (مثلاً صورت را به طرف پشت قبله كند) و دوباره تكبير بگويد.
مسأله 874ـ تكبير و حمد و سوره و ساير ذكرهاى نماز را بايد طورى بخواند كه اگر مانعى در كار نباشد حدّاقل خودش آن را بشنود.
مسأله 875ـ كسانى كه به خاطر بيمارى يا لال بودن نمى توانند تكبير را درست بگويند بايد هر طورى مى توانند بگويند و اگر هيچ نمى توانند بگويند احتياط واجب آن است كه اشاره كنند و با زبانى كه در ميان افراد كر و لال متعارف است آن را ادا نمايند و در قلب خود نيز بگذرانند.
مسأله 876ـ مستحبّ است بعد از تكبيرة الاحرام به قصد رجاء اين دعا را بخوانند: «يا مُحْسِنُ قَدْ اَتاكَ الْمُسىءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمـُحْسِنَ اَنْ يَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسيئِ اَنتَ الْمـُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسيئُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبِيحِ ما تَعْلَمُ مِنّى. يعنى: «اى خداى نيكوكار! بنده گنهكارت به در خانه تو آمده است تو امر كرده اى كه نكوكار از گنهكار بگذرد،تو نيكو كارى و من گنهكارم، به حقّ محمّد و آل محمّد رحمتت را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از كارهاى زشتى كه مى دانى از من سرزده بگذر!»
مسأله 877ـ مستحبّ است در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و ساير تكبيرهاى نماز دستها را تا مقابل گوش بالاببرد.
مسأله 878ـ هرگاه شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن حمد شده است به شك خود اعتنا نكند واگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد و هرگاه مى داند تكبيرة الاحرام را گفته امّا شك دارد كه صحيح گفته است يا نه، اگر اين شك بعد از گفتن تكبير پيدا شود اعتنا نكند.
3ـ قيام
مسأله 879ـ قيام يعنى ايستادن، در دو جاى نماز، واجب و ركن است: هنگام گفتن
تكبيرة الاحرام و قيام قبل از ركوع كه آن را «قيام متّصل به ركوع» گويند، ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و همچنين بعد از ركوع واجب است امّا ركن نيست.
مسأله 880ـ هرگاه ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد بايستد و به ركوع رود و اگر به حالت خميدگى به ركوع برگردد نماز او باطل است زيرا قيام متّصل به ركوع را به جا نياورده است.
مسأله 881ـ در موقع قيام نبايد بدن و پاها را حركت دهد و به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، ولى اگر از روى ناچارى باشد مانعى ندارد.
مسأله 882ـ هرگاه در حال قيام براى حمد و سوره از روى فراموشى بدن و پاها را حركت دهد يا به طرفى خم شود نماز باطل نيست، امّا اگر در موقع تكبيرة الاحرام و قيام متّصل به ركوع باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و اعاده نمايد.
مسأله 883ـ هرگاه در موقع قيام روى يك پا بايستد نمازش اشكال دارد، ولى لازم نيست سنگينى بدن را بطور مساوى روى هر دو پا قرار دهد.
مسأله 884ـ اگر پاها را بيش از اندازه گشادبگذارد بطورى كه از شكل ايستادن بيرون رود نمازش باطل است، مگر اين كه ناچار باشد.
مسأله 885ـ هرگاه در نماز مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا بدن را كمى به طرف راست و چپ حركت دهد بايد چيزى نگويد ولى «بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ» را بايد در حال برخاستن بگويد.
مسأله 886ـ در موقع ذكرهاى واجب نماز نيز بايد بدن آرام باشد، بلكه احتياط واجب آن است كه در ذكرهاى مستحب نيز اين معنى رعايت شود.
مسأله 887ـ هرگاه در حال حركت بدن ذكر بگويد مثلاً موقع رفتن ركوع يا در حال رفتن به سجده تكبير آن را بگويد، احتياط آن است كه نماز را دوباره بخواند، مگر آن كه قصدش مطلق ذكر باشد، يعنى نه آن تكبير مخصوصى كه مثلاً قبل از سجده در حال ايستادن گفته مى شود، بلكه از آنجا كه ذكر خدا در هر جاى نماز خوب است تكبير مى گويد.
مسأله 888ـ هرگاه در موقع قرائت حمد و سوره يا تسبيحات بى اختيار بقدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود و يا مثلاً در ميان جمعيّت باشد و به او تنه بزنند و او را حركت دهند احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
مسأله 889ـ هرگاه در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند.
مسأله 890ـ كسى كه نمى تواند ايستاده نماز بخواند بايد بنشيند، ولى اگر بتواند بايستد و به عصا يا ديوار و مانند آن تكيه كند، يا پاهايش را از هم دور بگذارد بايد ايستاده نماز بخواند، مگر اين كه فوق العاده براى او زحمت داشته باشد، همچنين مادام كه مى تواند نشسته نماز بخواند هرچند به چيزى تكيه كند بايد خوابيده نماز نخواند و هرگاه نتواند بايد به پهلوى راست بخوابد، بطورى كه جلو بدن او رو به قبله باشد و اگر نتواند به پهلوى چپ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد بطورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله 891ـ كسى كه مى تواند قسمتى از نماز را ايستاده بخواند واجب است آن مقدار را بايستد و بقيّه را بنشيند و اگر نتوانست بخوابد.
مسأله 892ـ هرگاه كسى بر اثر ناتوانى نماز را خوابيده بخواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند بايد آن مقدار را كه مى تواند، بنشيند و يا اگر مى تواند برخيزد و همچنين كسانى كه نشسته نماز مى خوانند و در اثناء نماز توانايى ايستادن پيدا مى كنند بايد بايستند، ولى تا بدن آرام نگرفته است چيزى نخوانند.
مسأله 893ـ كسى كه احتمال مى دهد تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند بنابر احتياط واجب در اوّل وقت نماز نخواند.
مسأله 894ـ هرگاه توانايى بر ايستادن دارد امّا مى داند يا احتمال عقلائى مى دهد كه براى او ضرر داشته باشد، يا بيمارى اش طولانى مى شود، يا مثلاً زخم يا شكستگى استخوان او دير التيام پيدا مى كند، بايد نشسته نماز بخواند و اگر آن هم
ضرر دارد خوابيده نماز بخواند.
مسأله 895ـ شايسته است در حال ايستادن بدن را راست نگه دارد، شانه ها را پايين بيندازد، دستها را روى رانها بگذارد، انگشتها را به هم بچسباند، سنگينى بدن را بطور مساوى روى دو پا بيندازد و به محل سجده نگاه كند و با خضوع و خشوع باشد، مردان كمى پاها را باز بگذارند و زنان به هم بچسبانند.
4ـ قرائت
مسأله 896ـ در ركعت اوّل و دوم نمازهاى واجب روزانه بايد بعد از تكبيرة الاحرام سوره حمد را قرائت كند و بعد از آن بنابر احتياط واجب يك سوره تمام از قرآن مجيد را و خواندن يك يا چند آيه كافى نيست. و بايد توجّه داشت كه سوره «فيل» و «ايلاف» يك سوره حساب مى شود و همچنين سوره «والضّحى» و «الم نشرح».
مسأله 897ـ در تنگى وقت يا در جايى كه ترس از دزد يا درنده اى باشد مى توان سوره را ترك كرد و همچنين در جايى كه عجله براى كار مهمّى داشته باشد.
مسأله 898ـ واجب است قرائت حمد قبل از سوره باشد و اگر عمداً برخلاف اين انجام دهد نمازش باطل است اگر از روى اشتباه باشد چنانچه قبل از ركوع يادش بيايد بايد برگردد و درست بخواند، امّا اگر بعد از رسيدن به حدّ ركوع يادش بيايد نمازش صحيح است، همچنين اگر حمد يا سوره يا هر دو را فراموش كند.
مسأله 899ـ هرگاه در نماز واجب يكى از چهار سوره اى را كه آيه سجده دارد(1) عمداً بخواند بنابراحتياط واجب بايد سجده را به جا آورد سپس برخيزد و حمد و سوره ديگرى بخواند و نماز را تمام كند و بعد اعاده نمايد و چنانچه سهواً مشغول خواندن سوره سجده شود اگر قبل از رسيدن به آيه سجده متوجّه گردد بايد آن سوره را رها كرده و سوره ديگرى بخواند و اگر از نصف گذشته باشد احتياطاً نماز را
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره الم سجده ـ سوره حم سجده (فصّلت) ـ سوره والنّجم و سوره اقرأ (علق).
اعاده كند اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد بايد به ترتيب بالا عمل كند.
مسأله 900ـ خواندن سوره هاى سجده در نمازهاى مستحب مانعى ندارد و بايد به دنبال آيه سجده، سجده كند، سپس برخيزد و نماز را ادامه دهد.
مسأله 901ـ در نمازهاى مستحبّى مى توان سوره را ترك كرد حتّى آن نماز مستحبّى كه بهواسطه نذر كردن واجب شده باشد، ولى نمازهاى مستحبّى مخصوصى كه سوره هاى خاصّى دارد بايد به دستور آن عمل كرد.
مسأله 902ـ مستحبّ است در ركعت اوّل نماز ظهر روز جمعه بعد ازحمد، سوره جمعه بخواند در ركعت دوم، سوره منافقين را و هرگاه مشغول يكى از اينها شود احتياط واجب آن است كه به سوره ديگرى عدول نكند.
مسأله 903ـ عدول كردن از سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ»، يا سوره «قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ» به سوره ديگرى در هر نماز باشد جايز نيست، جز در نماز جمعه كه اگر به جاى سوره جمعه و منافقين يكى از اين دو سوره را بخواند پيش از آن كه به نصف برسد مى تواند آن را رها كرده، سوره جمعه و منافقين را بخواند.
مسأله 904ـ هرگاه غير سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ» و «قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ» را در نماز بخواند مى تواند آن را رها كرده و سوره ديگرى را بخواند، به شرط اين كه به نصف نرسيده باشد.
مسأله 905ـ هرگاه مقدارى از سوره را فراموش كند، يا از جهت تنگى وقت نتواند به آن ادامه دهد، مى تواند آن را رها كرده و سوره ديگرى را بخواند، خواه از نصف گذشته باشد و خواه سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ» و يا «قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ» باشد يا نه.
مسأله 906ـ واجب است مردان حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند و حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند و زنان نيز بايد حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند، امّا حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را مى توانند بلند يا آهسته بخوانند، ولى اگر نامحرم صداى آنها را بشنود احتياط مستحب آن است كه آهسته بخوانند.
مسأله 907ـ در جايى كه بايد حمد و سوره را بلند بخواند اگر عمداً يك كلمه را آهسته بخواند نماز باطل است، همچنين در جايى كه بايد آهسته بخواند اگر يك كلمه را بلند بخواند نماز باطل مى شود.
مسأله 908ـ هرگاه در جايى كه بايد قرائت را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند يا در جايى كه بايد آهسته بخواند عمداً بلند بخواند نمازش باطل است، ولى اگر از روى فراموشى، يا ندانستن مسأله باشد، صحيح است، مگر اين كه در ياد گرفتن مسأله كوتاهى كرده باشد كه بنابر احتياط واجب اعاده مى كند.
مسأله 909ـ هرگاه در اثناء حمد و سوره متوجّه شود مقدارى را بر خلاف دستور بالا سهواً بلند يا آهسته خوانده لازم نيست برگردد، هرچند بهتر است كه برگردد و صحيح بخواند.
مسأله 910ـ هرگاه كسى در قرائت و ذكر نماز صداى خود را بيش از حدّ معمول بلند كند و با فرياد بخواند نمازش باطل است.
مسأله 911ـ بايد قرائت و ذكر نماز را صحيح بخواند و اگر نمى داند ياد بگيرد، امّا كسانى كه نمى توانند تلفّظ صحيح را ياد بگيرند بايد همانطور كه مى توانند بخوانند و براى چنين اشخاصى بهتر است كه تا مى توانند نماز خود را با جماعت به جا آورند.
مسأله 912ـ كسى كه درياد گرفتن قرائت و ذكر نماز كوتاهى كرده نمازش باطل است و اگر وقت تنگ شده احتياط واجب آن است كه با جماعت نماز بخواند و اگر دسترسى به جماعت ندارد نمازش در تنگى وقت صحيح است.
مسأله 913ـ كسى نمى تواند براى ياد دادن واجبات نماز، مزد بگيرد (بنابراحتياط واجب) امّا براى مستحبّات مانعى ندارد، مگر اين كه از شعائر دين باشد يا حفظ احكام الهى منوط به تعليم آن گردد.
مسأله 914ـ هرگاه يكى از كلمات حمد و سوره يا ذكرهاى ديگر نماز را نداند، يا زير و زبر آن را غلط بخواند، يا حرفى را به حرف ديگرى تبديل كند، مثلاً به جاى (ض) (ز) بگويد بطورى كه از نظر لغت عرب غلط باشد، نماز او باطل است.
مسأله 915ـ هرگاه كلمه يا تلفّظ آيه يا ذكرى را صحيح مى دانسته و مدّتى در نمازها خوانده وبعد مى فهمد غلط بوده، نمازش اعاده ندارد، هرچند احتياط مستحب اعاده يا قضاى آن است.
مسأله 916ـ لازم نيست آنچه را علماى تجويد براى بهتر خوانى قرآن ذكر كرده اند رعايت كند، بلكه لازم است طورى بخواند كه بگويند عربى صحيح است هرچند رعايت دستورات تجويد بهتر است.
مسأله 917ـ احتياط واجب آن است كه در نماز، وقف به حركت ننمايد و معنى وقف به حركت آن است كه زير و زبر آخر كلمه را بگويد امّا بين آن كلمه و كلمه بعد فاصله دهد، مثل اين كه بگويد: اَللّهُ اَكْبَرُ (و آخر آن راپيش دهد) امّا مدّتى سكوت كند بعد بِسْمِ اللّه را شروع نمايد، ولى وصل به سكون مانعى ندارد، هرچند ترك آن بهتر است، معنى وصل به سكون اين است كه آخر جمله را بدون زير و زبر بخواند و بلافاصله آيه يا كلمه بعد را بگويد.
مسأله 918ـ در ركعت سوم و چهارم نمازهاى سه ركعتى و چهار ركعتى مخير است كه حمد بخواند (بدون سوره) يا سه مرتبه تسبيحات اربعه يعنى «سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ» بگويد، بلكه يك مرتبه نيز كافى است و مانعى ندارد در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد.
مسأله 919ـ واجب است در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات اربعه را آهسته بخوانند، حتّى بِسْم اللّه را ( بنابر احتياط واجب).
مسأله 920ـ اگر در ركعت اوّل و دوم نماز به گمان اين كه ركعت سوم و چهارم است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از ركوع متوجّه شود بايد برگردد و حمد و سوره بخواند و اگر در ركوع يا بعد از آن بفهمد نمازش صحيح است و احتياط مستحب آن است كه دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 921ـ اگر در ركعت سوم يا چهارم مى خواست حمد بخواند تسبيحات به زبانش آمد، يا بعكس مى خواست تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد، كافى نيست،
بايد برگردد و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند، ولى اگر هر دو در نيّت او بوده است هر كدام به زبانش آيد كافى است.
مسأله 922ـ مستحبّ است بعد از تسبيحات استغفار كند مثلاً بگويد: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ» يا بگويد: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى».
مسأله 923ـ اگر در ركوع يا بعد از آن شك كند كه تسبيحات را خوانده يا نه، اعتنا به شك نكند، امّا اگر هنوز به اندازه ركوع خم نشده احتياط واجب آن است كه برگردد و بخواند.
مسأله 924ـ هرگاه در آيه و يا ذكرى از نماز شك كند بايد آن را تكرار كند تا صحيح بگويد، امّا اگر به حدّ وسواس برسد بايد اعتنا نكند و اگر اعتنا كند نمازش اشكال دارد و بنابر احتياط واجب بايد دوباره بخواند.
مسأله 925ـ مستحبّ است در ركعت اوّل نماز پيش از خواندن حمد بگويد:
«اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ» و نيز مستحبّ است امام جماعت «بِسْمِ اللّه»
را در ركعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر در جماعت بلند بگويد، همچنين مستحبّ است حمد و سوره و اذكار نماز را شمرده بخواند و آيات را به هم نچسباند و مخصوصاً به معنى آنها توجّه داشته باشد و اگر نماز را با جماعت مى خواند بعد از تمام شدن حمد امام، به اميد ثواب پروردگار بگويد: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رِبِّ الْعالَمينَ» و بعد از خواندن سوره «قُلْ هُوَ اللّه اَحَدٌ» يك يا دو يا سه مرتبه بگويد: «كَذلِكَ اللّهُ رَبِّى» يا «كَذلِكَ اللّهُ رَبُّنَا».
مسأله 926ـ شايسته است در نمازها در ركعت اوّل سوره «اِنّا اَنْزَلْناهُ» و در
ركعت دوم سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ» را بخواند و هيچ سوره اى را در هر دو
ركعت تكرار نكند، مگر سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ» و سزاوار نيست در تمام نمازهاى
شبانه روز سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ» را ترك كند و بهتر است سوره هايى
براى نماز انتخاب شود كه مردم را متوجّه امورى كه به آن نياز دارند و ترك گناهانى كه به آن آلوده اند كند.
5ـ ركوع
مسأله 927ـ در هر ركعت بعد از قرائت، يك ركوع واجب است، يعنى به اندازه اى خم شود كه اگر بخواهد كف دستها را به زانو بگذارد بتواند، بلكه احتياط واجب آن است كه كف دستها را بر زانو بگذارد.
مسأله 928ـ كسى كه دست يا زانوى او با ديگران تفاوت دارد، مثلاً دستش خيلى بلند است كه اگر كمى خم شود به زانو مى رسد، يا زانويش خيلى پايين است چنين كسى بايد به اندازه معمول خم شود.
مسأله 929ـ كسى كه نماز نشسته مى خواند براى ركوع بايد بقدرى خم شود كه بگويند ركوع كرده است.
مسأله 930ـ خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، بنابراين اگر بدون اين قصد خم شود نمى تواند آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و به قصد ركوع خم شود.
مسأله 931ـ در ركوع واجب است ذكر بگويد، ذكر ركوع بنابر احتياط واجب سه مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رِبِّىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ» است كه بايد به عربى صحيح گفته شود و مستحبّ است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه تكرار كند.
مسأله 932ـ در موقع ذكر واجب بايد بدن آرام باشد و براى ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكر ركوع مى گويد آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 933ـ هرگاه در موقعى كه مشغول ذكر واجب است كسى به او تنه بزند، يا به علّت ديگرى بدن از آرامش بيرون رود، بايد بعد از آرام گرفتن دوباره ذكر را بگويد، ولى حركات مختصر اشكال ندارد.
مسأله 934ـ هرگاه ذكر را قبل از رسيدن به حدّ ركوع و آرام گرفتن بدن بگويد بايد آن را بعد از آرام گرفتن اعاده كند، حتّى اگر عمداً اين كار را كند احتياط اين است كه نماز را نيز بعداً اعاده نمايد.
مسأله 935ـ هرگاه پيش از تمام شدن ذكر واجب عمداً سر از ركوع بردارد نمازش باطل است و اگر سهواً باشد چنانچه پيش از خارج شدن از حال ركوع متوجّه شود
بايد در حال آرامى بدن دوباره ذكر را بگويد و اگر بعد از آن كه از حال ركوع خارج شد متوجّه گردد، نمازش صحيح است.
مسأله 936ـ كسى كه نمى تواند به اندازه ركوع خم شود اگر بتواند بايد به چيزى تكيه كند و ركوع نمايد و اگر آن هم ممكن نشود بايد به هر اندازه كه ممكن است خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود بايد ركوع را به صورت نشسته انجام دهد، و اگر آن هم ممكن نشود در حال ايستاده با سر اشاره مى كند و اگر اين را هم نتواند به نيّت ركوع چشمها را بر هم مى گذارد و ذكر را مى گويد و به نيّت برخاستن از ركوع چشمها را بازمى كند.
مسأله 937ـ هرگاه كسى مى تواند ركوع كند امّا به خاطر بيمارى يا علّت ديگرى نمى تواند به اندازه ذكر واجب توقّف كند بايد پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود ذكر واجب را بگويد هرچند بدن آرام نباشد و اگر نتواند، در حال برخاستن ذكر را تمام كند.
مسأله 938ـ هرگاه كسى بر اثر پيرى خميده شده، يا به خاطر بيمارى يا به علّت ديگر به حالتى شبيه ركوع درآمده، بايد در موقع نماز آن قدر كه مى تواند كمر را براى قرائت راست كند و اگر نمى تواند قدرى كمر را قبل از ركوع راست كند سپس به حال ركوع در آيد و اگر آن هم ممكن نشود براى انجام ركوع كمى بيشتر خم شود، به شرط اين كه از حالت ركوع خارج نگردد و اگر آن هم ممكن نشود احتياط اين است كه هم با سر اشاره كند و هم قصد كند كه آن حالتش جزء ركوع باشد.
مسأله 939ـ ركوع از واجبات ركنى است كه اگر ترك شود يا در يك ركعت دو ركوع يا بيشتر به جا آورد نماز باطل است خواه عمداً باشد يا از روى سهو و فراموشى.
مسأله 940ـ بعد از تمام شدن ركوع، واجب است راست بايستد و بعد از آرام گرفتن بدن به سجده رود و اگر عمداً اين كار را ترك كند نمازش باطل است، امّا اگر از روى سهو باشد اشكالى ندارد.
مسأله 941ـ هرگاه ركوع را فراموش كند و پيش از سجده اوّل يا ميان دو سجده، يا
قبل از آن كه پيشانى براى سجده دوم به زمين رسد متوجّه شود، بايد برگردد و بايستد و بعد به ركوع رود.
مسأله 942ـ مستحبّ است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده «اللّهُ اَكْبَرُ» بگويد و در حال ركوع زانوها را عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد، گردن را بكشد و مساوى پشت نگه دارد و ميان دو قدم نگاه كند و بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ايستاددرحالى كه بدن آرام است بگويد: «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
مسأله 943ـ در احكام ركوع فرقى بين نماز واجب و مستحب نيست، حتّى زيادى ركوع بنابر احتياط واجب.
6ـ سجود
مسأله 944ـ در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب دو سجده واجب است و محلّ آن بعد از ركوع است و هرگاه هر دو را عمداً يا از روى فراموشى ترك كند يا به جاى دو سجده چهار سجده به جا آورد نماز باطل است، امّا زيادى يا كمى يك سجده به شرط اين كه از روى سهو باشد نماز را باطل نمى كند.
مسأله 945ـ در سجده بايد هفت موضع بر زمين قرار گيرد: پيشانى، كف دستها، سر دو زانو، سردوانگشت بزرگ پا و هرگاه يكى از اين اعضا را عمداً بر زمين نگذارد سجده اش باطل است و اگر سهواً پيشانى را به زمين نگذارد باز سجده باطل است، امّا اگر پيشانى به زمين باشد و بعضى ديگر از اعضا را سهواً به زمين نگذارد سجده صحيح است.
7ـ ذ كر ركوع و سجود
مسأله 946ـ در ركوع واجب است ذكر بگويد، ذكر ركوع بنابر احتياط واجب سه مرتبه «سُبْحَانَ اللّهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ» است. ذكر سجده
نيز واجب است و احتياط آن است كه حدّاقل سه مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رِبِّىَ الاَْعْلى وَ بِحَمْدِهِ» بگويد و هرچه بيشتر بگويد بهتر است.
احكام سجود
مسأله 947ـ در سجده بايد بدن به مقدار گفتن ذكر واجب آرام باشد، در موقع ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكرى كه براى سجده دستور داده شده بگويد آرام بودن بدن لازم است و امّا اگر به قصد ذكر مطلق باشدكه در هر جاى نماز جايز است حركت مانعى ندارد.
مسأله 948ـ هرگاه پيش از آن كه بدن آرام گيرد ذكر سجده را شروع كند، نماز باطل است، همچنين اگر قسمتى از آن را هنگام بلند شدن از سجده بگويد، امّا اگر سهواً باشد مانعى ندارد و اگر قبل از برداشتن سر از سجده متوجّه شود بايد ذكر را اعاده كند.
مسأله 949ـ هنگامى كه مشغول ذكر نيست مى تواند بعضى از اعضاى هفتگانه را جز پيشانى از زمين بردارد، يا جا به جا كند، ولى در موقع ذكر جايز نيست.
مسأله 950ـ بعد از سجده اوّل بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد، سپس به سجده رود.
مسأله 951ـ بنابر احتياط واجب جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوهايش بيش از چهار انگشت بسته، بالاتر و پايين تر نباشد، همچنين جاى پيشانى نسبت به جاى انگشتان پاى او، خواه زمين سراشيبى باشد يا نباشد.
مسأله 952ـ هرگاه پيشانى را سهواً بر جايى بگذارد كه از محلّ زانوها يا انگشتان پا بيش از چهار انگشت بسته، پست تر و بلند تر باشد، اگر بلندى به حدّى است كه به آن سجده نمى گويند بايد سر را بردارد و روى چيزى بگذارد كه بلندى آن از چهار انگشت بسته كمتر است، امّا اگر بقدرى است كه سجده به آن مى گويند واجب است پيشانى را از روى آن به روى چيزى بكشد كه به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است و اگر كشيدن پيشانى ممكن نيست، احتياط آن است كه نماز را تمام كند و
دوباره بخواند.
مسأله 953ـ پيشانى بايد روى چيزى قرار گيرد كه سجده بر آن صحيح است و شرح آن به خواست خدا در مسائل آينده ذكر مى شود و اگر حايلى در اين وسط باشد مانند موى سر يا چرك بودن مهر به حدّى كه پيشانى به خود مهر نرسد سجده باطل است، ولى تغيير رنگ مهر اشكالى ندارد.
مسأله 954ـ هرگاه نتواند كف دستها را بر زمين بگذارد بايد پشت دستها را به زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست مچ دستها را بر زمين بگذارد و چنانچه آن هم ممكن نباشد بنابر احتياط واجب هر جاى دست تا آرنج ممكن شود روى زمين مى گذارد و در صورتى كه نتواند، بازو را بگذارد.
مسأله 955ـ بنابر احتياط واجب بايد هنگام سجده سر دو انگشت پاها بر زمين باشد و انگشتهاى ديگر كافى نيست، حتّى اگر ناخن انگشت بزرگ پا طورى بلند باشد كه سر انگشت به زمين نرسد اشكال دارد.
مسأله 956ـ كسى كه مقدارى از شست پايش بريده شده بايد بقيّه را بر زمين بگذارد و اگر چيزى نمانده بقيّه انگشتان را بگذارد و اگر انگشت ندارد ، مقدارى از پا كه باقيمانده بر زمين مى گذارد.
مسأله 957ـ هرگاه بطور غير معمول سجده كند مثلاً بخوابد و هفت عضو بدن را بر زمين بچسباند سجده اش باطل است.
مسأله 958ـ هرگاه در پيشانى دمل و مانند آن باشد و نتواند آن را بر مهر و مانند آن بگذارد مى تواند مهر را دركنار پيشانى يا در هر دو طرف قرار دهد و مهر را در هر دو طرف آن قدر از زمين بلند كند كه دمل در وسط آن قرار گيرد به شرط اين كه از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد و هرگاه دمل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد بايد به يكى از دو طرف بيرون پيشانى سجده كند و اگر ممكن نيست چانه را بر مهر مى گذارد و اگر آن هم ممكن نيست هر جاى از صورت كه ممكن شود بر مهر بگذارد و اگر به هيچ جاى از صورت ممكن نشود بايد به اندازه اى كه مى تواند خم شود.
مسأله 959ـ كسى كه نمى تواند پيشانى را بر زمين بگذارد بايد به اندازه اى كه مى تواند خم شود و مهر ياچيزديگرى كه سجده بر آن صحيح است بر محلّ بلندترى قرار دهد كه پيشانى به آن برسد و كف دستها و زانوها و انگشتان را بطور معمول بر زمين بگذارد هرگاه نتواند خم شود بايد با سر اشاره كند و الاّ با چشمها اشاره مى نمايد، يعنى آن را به قصد سجده مى بندد و به نيّت سر برداشتن باز مى كند و در هر صورت احتياط واجب آن است كه مهر را بلند كند و بر پيشانى بگذارد، اگر هيچ يك از اينها را نتواند احتياط اين است كه در قلبش نيّت سجده كند.
مسأله 960ـ هرگاه پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود و برگردد، يك سجده حساب مى شود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه، ولى اگر اختياراً آن را بردارد اگر قبل از ذكر و از روى عمد باشد نمازش باطل است و الاّ اشكال ندارد.
مسأله 961ـ در مورد تقيّه مى تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براى نماز به جاى ديگرى رود تا روى مهر سجده كند، ولى اگر در همان جا بتواند روى سنگ يا بوريا و مانند آن سجده كند واجب است.
مسأله 962ـ سجده كردن روى چيزى كه بدن روى آن آرام نمى گيرد اشكال دارد، ولى چنان كه قبلاً نيز گفتيم اگر در كشتى و قطار و مانند آن بتواند واجبات نماز را در حال حركت رعايت كند نمازش صحيح است، اگر انسان روى تشك يا چيز ديگرى سجده كند كه بدن در اوّل آرام نيست و بعد آرام مى گيرد مانعى ندارد.
مسأله 963ـ هرگاه زمين گِل باشد كه اگر بخواهد سجده كند بدن و لباس او آلوده مى شود مى تواند ايستاده نماز بخواند و براى سجده با سر اشاره كند.
مسأله 964ـ بعد از سجده دوم در جايى كه تشهّد واجب نيست بهتر است لحظه اى بنشيند سپس براى ركعت بعد برخيزد.
چيزى كه سجده بر آن صحيح است
مسأله 965ـ هنگام سجده بايد پيشانى بر زمين يا چيزهايى كه از زمين مى رويد