بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب روزها و رویدادها, على برى دیزجى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     RUZ00001 -
     RUZ00002 -
     RUZ00003 -
     RUZ00004 -
     RUZ00005 -
     RUZ00006 -
     RUZ00007 -
     RUZ00008 -
     RUZ00009 -
     RUZ00010 -
     RUZ00011 -
     RUZ00012 -
     RUZ00013 -
     RUZ00014 -
     RUZ00015 -
     RUZ00016 -
     RUZ00017 -
     RUZ00018 -
     RUZ00019 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

ساختار، اهداف و وظايف جهاد دانشگاهى 
الف - ساختار:
ماده يك اساسنامه جهاد دانشگاهى اين نهاد را به شرح زير تعريف مى كند:
جهاد دانشگاهى نهادى است عمومى و غير دولتى زير نظر شوراى عالى انقلاب فرهنگى ،داراى شخصيت مستقل و از لحاظ استخدامى و مالى تابع مقرراتى است كه در چهارچوباختيارات قانونى به تصويب هيئت امناى جهاد دانشگاهى مى رسد.
بر اساس اين تعريف ، ماده 4 اساسنامه مزبور ساختار آن را چنين بيان مى دارد: اركانجهاد دانشگاهى عبارتند از:
1 - هيات امناء 2 - شوراى علمى 3 - رئيس جهاد دانشگاهى
ب - اهداف :
ماده 2 اساسنامه ، اهداف جهاد دانشگاهى را چنين اشعار مى دارد:
- گسترش تحقيقات و شكوفايى روحيه تتبع و استعدادها در سطح جامعه براىنيل به خودكفايى
- توسعه امور فرهنگى در سطح جامعه ، از طريق همكارى با حوزه و دانشگاه و سايرمراجع و نهادى فرهنگى بخصوص براى نسل جوان .
- گسترش طرحهاى كاربردى و نيمه صنعتى از طريق پيوند با مراكز علمى و تحقيقاتىبه منظور به كارگيرى نتايج پژوهش
ج - وظايف :
وظايف نهاد جهاد دانشگاهى بر اساس ماده 3 اساسنامه آن عبارت است از:
1 - تبليغ و ترويج فرهنگ و هنر اسلامى و برنامه ريزى فرهنگى و تربيتى و ايجادآمادگى فكرى و مكتبى در طبقه جوان كشور، بويژه دانش آموزان دبيرستانى و دانشجويانبه منظور مقابله با غرب زدگى و انحرافات فرهنگى در چهارچوب سياستهاى فرهنگىكشور.
2 - ايجاد تشكيلات مناسب به منظور تاليف ، ترجمه و انتشار كتب ، نشريات نتايجتحقيقات و مقالات علمى - فرهنگى و توليد مواد كمك آموزشى
3 - انجام تحقيقات توسعه اى و كاربردى .
4 - پيگيرى طرحهاى تحقيقاتى جهاد تا پايان مرحله نيمه صنعتى و صنعتى
5 - ارائه خدمات علمى - فنى در زمينه هاى مختلف و مورد نياز جامعه .
6 - حمايت ، تشويق و جذب دانشجويان و پژوهشگران جوان و مستعد و برنامه ريزى وايجاد شرايط و امكانات لازم به منظور فراهم آوردن زمينه فعاليتهاى علمى و پژوهشىآنان بر مبناى شناخت مشكلات واقعى و نيازهاى تخصصى جامعه .
7 - اجراى دوره هاى رسمى آموزشهاى علمى - كاربردى مطابق ضوابط و مقررات آموزشعالى كشور.
8 - ايجاد تشكيلات آموزشى و تحقيقاتى مطرح شده در بندهاى اين ماده براساس قوانين ومقررات آموزش عالى .
محورهاى فعاليت و تواناييهاى تخصصى 
جهاد دانشگاهى پس از تشكيل ، ابتدا پرسشنامه اى براى كليه اساتيد،ارسال و از آنها خواست تا زمينه كارى مورد علاقه خود را اعلام دارند، همچنين از كليهوزارتخانه ها و ارگانها خواست تا تعداد نيروى متخصص ‍ مورد نياز خود را با ذكر نوعتخصص اعلام كنند. بدين نحو تا حدودى ضمن به كارگيرى نيروهاى متخصص ، نيازهاىمراكز دولتى را تامين كرد. همزمان با اين اقدام كليه كارگاههاى دانشگاهها را به مراكزپژوهشى تبديل و با بررسى نيازهاى صنعتى ، پزشكى و... سعى و كوشش در تاميننيازهاى كشور نمود.
با شروع جنگ تحميلى جهاد دانشگاهى با تمام توان و نيرو در اختيار جنگ و رزمندگاناسلام قرار گرفت و كمكهاى تخصصى و فنى زيادى به جبهه ها كرد و با شروع كاردانشگاهها در سال 1362 دروس معارف اسلامى را جزء مواد بررسى كليه رشته هاىتحصيلى گنجاند و در حال حاضر در چهار محور فرهنگى ، طرح و تحقيقات ، برنامهريزى و تشكيلات و امور دانشگاهى فعاليت مى كند.
تواناييهاى جهاد دانشگاهى در حال حاضر با توجه به اين كه دانشگاهها و محيطهاى علمىو تخصصى كشور داراى استعدادهاى شكوفا و ثمربخشى هستند در گروه هاى زيرخلاصه مى شود:
گروه فنى و مهندسى ، گروه كشاورزى و منابع طبيعى ، گروه علوم پايه ، گروه هنر،گروه پزشكى ، گروه علوم انسانى .
كه اين شش گروه به 53 شاخه تقسيم مى شود و در مجموع شاخه هاى تخصصى اينگروهها نزديك به 760 طرح تحقيقاتى انجام شده و به نتيجه رسيده است . در گروهفنى و مهندسى 286 طرح در گروه علوم پايه 132 طرح ، در گروه پزشكى 56 طرح ،در گروه علوم انسانى 65 طرح ، در گروه كشاورزى و منابع طبيعى 47 طرح و در گروههنر 172 طرح تحقيقاتى انجام شده است .
به عنوان مثال در گروه پزشكى در شاخه طب نظامى در زمينه مبارزه با گازهاى شيميايىو درمان مصدومين شيميايى تحقيقات وسيعى صورت گرفته است كه به چند نمونه آنهااشاره مى كنيم
1 - توليد آمپول اميل نيتريت
2 - بررسى اختلالات ايمنى در مجروحين جنگى با گازخردل
3 - تهيه آنتى بادى و مطالعه اثر آنتى بادى توليد شده بر عليه گازهاى طبيعى
4 - بررسى تغييرات هماتولوژيك در مجروحين شيميايى با گازخردل
21 مرداد 1276 
شهادت ميرزا رضا كرمانى 
استبداد مخوف قاجار، ايران را به زندانى هول انگيزتبديل كرده بود. ناصر الدين شاه چونان سلف خود، محمد خان قاجار، خود را مالكالرقاب مردم مى دانست . هيچ كس را در برابر اوامر او حق سخن نبود و هر گونه مخالفت دربرابر استبداد و ستم ، عكس العمل شديد او را در پى داشت . شاه كه در برابر قدرتهاىبيگانه با خفت زانو مى زد براى مقابله با ناراضيان و مخالفان ، مشتى آهنين داشت ، تاآن جا كه شكار انسانهاى مبارز رواج يافت . دستگاه ادارى كشور از درون پوسيده بود.رشوه ، فساد، تملق ، زورگويى ، فروش ‍ مناصب دولتى و... رواج تام داشت . ظلم وستم قحطى و خشكسالى كه چندين سال طول كشيد، نواحى پر جمعيت ايران را از سكنهخالى كرد و در حالى كه دستگاه ماليات گيرى حساب و كتابى نداشت خزانه كشور روزبه روز تهى تر مى گشت . اشتهاى بيمارگونه و سيرى ناپذير ناصر الدين شاه درانباشتن پول و طلا و نقره و دلبستگى او به زندگىمجلل و زنان و شيفتگى او نسبت به تمدن اروپا بويژه پس از آخرين سفرش به غرب ازيك سو و طمع كارى كشورهاى استعمارى و رقابت آنها در غارت منابع سرزمين هاى شرقىاز سوى ديگر، سبب شده بود كه سپردن امتيازات مالى و سياسى به بيگانگان فزونىيابد. يكى از اين امتيازها كه با واكنش شديد علما و روحانيون روبرو شد، واگذارى امتيازانحصارى توتون و تنباكو به تالبوت يا در واقع به انگلستان بود.(146) اينقرارداد ننگين با فتواى معروف آيت الله ميرزاى بزرگ شيرازى فسخ گرديد و منجر بهعقب نشينى ناصر الدين شاه در برابر علما و مردم شد. بعد از اين ماجرا، موقعيت ناصرالدين شاه و حكومت استبدادى قاجار تضعيف گشت و چهارسال بعد، ماجراى قتل او به وقوع پيوست . نويسنده تاريخ بيدارى ايرانيان در بيانحالات ناصر الدين شاه و پيرامون جنايات او مى نويسد:
(در ايام سلطنت اين پادشاه اعظم خساراتى كه به ايران وارد آمد، شهادت ميرزا تقى خانامير نظام اتابك اعظم بود كه گناهى جز جلوگيرى از حركات بچگانه پادشاه وخيرخواهى مملكت و سلطنت نداشت . كم كم خرابى در اداره نظامى شروع شد و گرفتنرشوه و فروختن نشان و لقب نظامى شيوع يافت ... در پنجاهسال سلطنت يك قدم به جانب اصلاحات برنداشت ، پنجاهسال بهترين اوقات مغتنم ايران را به رايگان از دست داد. هر كس را كه استشمام ترقى دراو مى نمود به قتل مى رسانيد...)
آشنايى ميرزا رضا با سيد جمال الدين اسد آبادى : 
ميرزا رضا، در منزل حاج امين الضرب با سيدجمال آشنا و شيفته انديشه و افكار وى شد. در هنگام دستگيرى سيد در حضرت عبدالعظيم ،ميرزا جزء كسانى بود كه لب به اعتراض گشود. او به سبب شور و محبتى كه نسبت بهمرادش داشت ، پس از تبعيد وى بارها به گونه كتبى و شفاهى به ناصر الدين شاه ودرباريانش اخطار نمود كه وى به جهت بى احترامى و ستمى كه درباره سيد روا داشتهاست كشته خواهد شد.
زبان تيز و حركات اعتراض آميز او را رژيم استبدادىتحمل نكرد و وى را به مدت هفت ماه و نيم به زندان افكند. ميرزا پس از آزادى ، با تنمجروح و شكنجه شده به اسلامبول رفت و در آنجا به دستور سيدجمال الدين در بيمارستان بسترى و نزديك چهل روز تحت مداوا قرار گرفت .
بعد از معالجه ، نخستين بارى كه ميرزا رضا دراسلامبول به حضور سيد رسيد، لب به شكوه گشود و با گريه از مصائب حكومت قاجارسخن گفت . سيد در برابر شكوائيه ميرزا عصبانى شد و گفت : (گريه كار پيرزناناست ، مادامى كه دروازه مرگ براى انسان باز است ، تن به ظلم و پستى نبايد بدهد. بروريشه ظلم را از ايران بيرون بياور، والا تا ريشه در آب است هر يك از شاخه هاى او رابزنى جوانه تازه مى دهد.)
اين عبارات عالى از صاعقه آسمانى براى ميرزا مهيب تر بود، به گونه اى كه در همانجا مصمم شد از شاه انتقام بگيرد و به ظلم او خاتمه دهد.
عبدالله مستوفى مى نويسد:
يك مرتبه ميرزا زياد از اوضاع و ظلمى كه به وى شده شكوه مى كند سيد به وى مىگويد: مگر پدرت روضه خوان بوده است كه اين قدر در تشريح بدبختى خود نكاتدقيق و حساس به كار مى برى ؟ تو كه مى گويى من از عمرم بيزارم و آرزوى مرگ مىكنى چرا دشمنت را نكشتى كه در مقابل ترا هم بكشند و بهقول خودت از اين زندگى سراپا سخت خلاص ‍ شوى ؟)
ميرزا در تاريخ 26 رجب 1313 ه.ق به طرف ايران حركت ، و يك تپانچه پنجلول روسى تهيه مى كند و در دوم شوال همانسال وارد شهر رى مى گردد و مخفيانه به ديدار شيخ هادى نجم آبادى مى شتابد.
قتل ناصر الدين شاه 
شاه ، كه در تدارك برگزارى جشنهاى پنجاهمينسال سلطنت خود بود، به حضرت عبدالعظيم مى رود و ميرزا رضاى كرمانى در همان روز(جمعه 17 ذى القعده 1313 ه.ق / اول مه 1896 م ) شاه را در حرم حضرت عبدالعظيم بهضرب پنج گلوله از پاى در مى آورد و خود توسطعمال شاه دستگير مى شود.
امين السلطان كه مردى بسيار محيل بود از موقعيت پيش آمده استفاده كرده و با برقرارىرابطه با همه مدعيان و ايجاد رقابت بين آنها بر نفوذ و قدرت خود مى افزايد و تا بهسلطنت رسيدن مظفر الدين شاه كه چهل روز طول مى كشد، حاكم مطلق و بى چون و چراىكشور مى گردد و بيت المال را تا آنجايى كه مى تواند غارت مى كند. در اين موقعيتوضعيت خزانه مملكت به قدرى خراب بود كه براى هزينه تاجگذارى مظفر الدين شاهمجبور به استقراض از بانك شاهى يعنى از انگليسيها مى شوند.
شهادت ميرزا رضاى كرمانى 
پس از دستگيرى ميرزا از وى استنطاق مفصلى بهعمل مى آيد. اين استنطاق و پاسخهاى مهم و در خورتامل ، به طور كامل ، در روزنامه صور اسرافيل و در كتاب بيدارى ايرانيان درج شدهاست .
ميرزا در قسمتى از استنطاق خود مى گويد:
(دولت ايران قدر سيد را نشناخت و نتوانست از وجود محترم او فوائد و منافع ببرد به آنخفت و افتضاح او را نفى كردند...)
پس از قتل شاه بسيارى در صدد برآمدند كه تا با تبليغات گسترده از شاه معدون ، چهرهاى به عنوان شاه شهيد بسازند، ميرزا با بيان حقايق در دادگاه فرمايشى نقشه آنها راخنثى و در كمال شهامت حكومت شاهان را رسوا مى كند:
(مگر اين مردم بيچاره و اين يك مشت اهالى ايران ودايع خدا نيستند؟ قدرى پايتان را ازخاك ايران بيرون بگذاريد، در عراق عرب و بلاد قفقاز و عشق آباد واوايل خاك روسيه هزار هزار رعيت بيچاره ايرانى را ببينيد كه از وطن عزيز خود از دستتعدى و ظلم فرار كرده ، كثيف ترين كسب و شغل ها را از ناچارى پيش گرفته اند... ظلم وتعدى بى حد و حساب چيست و كدام است از اين بالاتر چه مى شود؟ گوشت بدن رعيت رامى كنند و به خورد چند باز شكارى مى دهند. صد هزار تومان از فلان بى مروت مىگيرند، قباله مالكيت جان و مال و عرض و ناموس يك شهر و يا يك مملكتى را به دست اومى دهند. رعيت فقير و اسير و بيچاره را در زير بار تعديات مجبور مى كنند كه يك مرد،زن منحصر به فرد خود را اضطرارا طلاق بدهد و خودشان صدتا صدتا زن مى گيرندو سالى يك كرور پول كه به اين خونخوارى و بى رحمى از مردم مى گيرند خرج عزيزالسلطان مى كنند كه نه براى دولت مصرف دارد و نه براى ملت و نه براى حفظ نفسشخصى و غيره و غيره )
ميرزا در پايان دفاعيه خود به عنوان نتيجه گيرى و دفاع از اقدام انقلابى خود مىگويد:
(من قدرى هستم ، و مومن به قدر، و معتقد كه بى حكم قدر برگ از درخت نمى افتد. حالاهم به خيال خودم يك خدمتى به تمام خلايق كرده و ملت و دولت را بيدار كرده ام و اين تخمرا من آبيارى كردم و سبز شد. همه خواب بودند، بيدار شوند. يك درخت خشك بى ثمرى راكه زيرش همه قسم حيوانات موذى درنده جمع بودند، از بيخ انداختم و آن جانورها رامتفرق كردم ).
افشاگريهاى بموقع ، قاطع و مستدل ميرزا رضا در محكمه و پخش آن در سطح جامعهبسيار كارگر افتاد و تاثير خود را به خوبى بر جاى گذاشت تا جايى كه حتى بعداز شهادت مظلومانه اش ياد و خاطره او پيوسته بر سر زبانها بود و باتجليل ، از جانب روحانيون و مردم از او ياد مى شد. در جريان به دار كشيدن وى دستگاهقاجار با خشم و نفرت فراوان مردم مواجه شد و از اين طريق نخستين ضربه را چشيد.
سرانجام ميرزا رضاى كرمانى در روز چهار شنبه دوم ربيعالاول 1314 ه.ق برابر با 21 مرداد 1276 توسط دستگاه حكومتى قاجار به دار آميختهشد و به شهادت نايل آمد.
ميرزا در آخرين لحظات ، جمله اى را بر زبان آورد كه نشان دهنده ادامه نهضت توسطبزرگمردان ديگرى از تاريخ بود:
(اين چوبه دار را به يادگار نگهداريد، من آخرين نفر نيستم ...)
24 مرداد 1362 
تشكيل نخستين مجلس خبرگان رهبرى 
همه نظامهاى مكتبى كه بر ايده واحدى متكى هستند داراى رهبر و امامى مى باشند كه تمامىحركات برنامه ها، افكار و راهنماييهاى او براى آنان حجت است خصوصا در نظامهاى الهىكه اساسى ترين اركان ، مساله رهبرى است ، زيرا وظيفه اصلى تمام پيامبران الهىرهبرى و هدايت قوم و قبيله خود به سوى سعادت و نيكبختى بوده و در اين ميان تنها مكتباسلام است كه مدعى حق رهبرى بشريت تا جهان آخرت (روز قيامت ) مى باشد.
مطالعه 14 قرن تاريخ اسلام و فراز و نشيبهاى آن از يك سو و نيز بررسى نقش امامخمينى (ره ) در تاريخ معاصر كه منجر به انقلابى بزرگ و عالمگير شد بهروشنى نشان مى دهد كه مساله رهبرى و جامعه و رابطه بين آنها نه تنها در سرنوشتمسلمانان موثر است ، بلكه با سرنوشت همه مردم جهان نيز در ارتباط مى باشد. براىاثبات اين امر از دو جهت مى توان مساله را بررسى كرد:اول آن كه ماهيت جهانى بودن دين مبين اسلام و نيز نبوت حضرت محمد صلى الله عليه وآله و سلم در قرآن به طور واضح بيان گرديده است .
و ما ارسلناك الا كافة للناس بشيرا و نذيرا(147)
(وما نفرستاديم ترا مگر براى بشارت و بيم دادن به همگى مردم )
جهت دوم آن كه آنچه تاكنون در عمل نشان داده شده و تاريخ آن را در سينه خود حفظ نمودهآن است كه در هر مرحله از تاريخ اسلام كه مسلمانان از يك رهبرى قوى برخوردار بودند،توانستند جهان را تحت تاثيرى قرار داده و دراصول حاكم بين ملتها، تغييرات قابل توجهى به وجود آورند. نمونه بسيار روشن وبارز آن انقلاب شكوهمند اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى (ره ) مى باشد.
مساله رهبرى (ولايت ) و جامعه ، در اسلام ، داراى پيوند و يگانگى خاصى مى باشد وامرى است خاص خداوند متعال و به عنوان يك تكليف و مسئوليت به عهده پيامبر گرامىاسلام نهاده شده است و پس از رحلت آن حضرت اين مسئوليت به امر خداوند به ائمه اطهارعليهم السلام واگذار شده است كه بدين جهت رهبرىاهل بيت عليهم السلام يك نوع رهبرى ويژه به حساب مى آيد كه تنها رهبرى حضرترسول (ص ) به آن شبيه است ؛ البته بدون در نظر گرفتن مساله وحى و رسالت كهبا توجه به مساله عصمت وجه تمايز رهبرىاهل بيت عليهم السلام با ساير رهبران تاريخ جهان كاملا مشخص مى شود و الهى بودنرهبرى ائمه عليهم السلام به اثبات مى رسد، لذا بيعت مردم و امت اسلامى با آنها بيعتخدايى و اعتقادى است نه بيعت بر اساس راى و افكار عمومى .
اين رهبرى از خود پيامبر(ص ) شروع شده و تاكنون - كه زمان رهبرى حضرت بقيه اللهالاعظم (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) مى باشد - ادامه دارد. لكن در اين عصر وزمان به خواست خداوند متعال كه آن وجود مقدس و شريف از انظار مخفى و در پس پرده غيبتكبرى قرار دارند و جامعه مسلمين از حضور فيزيكى ايشان محروم مى باشد، مساله رهبرىامت اسلام بالاتكليف نمانده و حسب الامر، امام جعفر صادق (ع ) بر عهده فقهاى جامعالشرايط گذارده شده است يعنى حضرت ، علائم و مشخصاتى را بيان كرده و فرموده اندكه هر كس اين علائم و مشخصات را دارد داراى شرايط جهت كسب رهبرى مسلمين است .
(... فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا لدينه ، مخالفا على هواه مطيعالامر مولاه ، فللعوام ان يقلدوه ، و ذلك لايكون الا بعض فقهاء الشيعه لا كلهم(148)
ترجمه : پس هر كدام از فقها كه داراى صيانت نفس ، حافظ دين ، و مخالف هواى نفس ومطيع امر مولى باشد بر مردم است كه از او تقليد كنند و چنين خصوصياتى يافت نمىشود مگر در بعضى از فقهاء شيعه و نه در همه آنها.
خبرگان در قانون اساسى : 
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران درفصل هشتم كه مربوط به رهبر يا شوراى رهبرى است دراصول 107، 108، 111 راجع به خبرگان رهبرى صحبتبعمل آمده است :
فصل هستم - رهبر يا شوراى رهبرى 
اصل يكصد و هفتم 
پس از مرجع عاليقدر تقليد و رهبر كبير انقلاب جهانى اسلام و بنيانگذار جمهورى اسلامىايران حضرت آيت الله العظمى امام خمينى قدس سره الشريف كه از طرف اكثريت قاطعمردم به مرجعيت و رهبرى شناخته و پذيرفته شدند. تعيين رهبر به عهده خبرگان منتخبمردم است .
خبرگان رهبرى درباره همه فقهاى واجد شرايط مذكور دراصول پنجم و يكصد و نهم بررسى و مشورت مى كنند هر گاه يكى از آنان را اعلم بهاحكام موضوعات فقهى يا مسائل سياسى اجتماعى يا داراى مقبوليت عامه يا واجد برجستگىخاص در يكى از صفات مذكور در اصل يكصد و نهم تشخيص دهند او را به رهبرى انتخابمى كنند در غير اين صورت يكى از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفى مى نمايند.رهبر منتخب خبرگان ، ولايت امر و همه مسئوليتهاى ناشى از آن را بر عهده خواهد داشت .
رهبر در برابر قوانين با ساير افراد كشور مساوى است .
اصل يكصد و هشتم  
قانون مربوط به تعداد و شرايط خبرگان ، كيفيت انتخاب آنها و آيين نامه داخلى جلساتآنان براى نخستين دوره بايد به وسيله فقهاى اولين شوراى نگهبان تهيه و با اكثريتآراى آنان تصويب شود و به تصويب نهايى رهبر برسد. از آن پس هرگونه تغيير وتجديد نظر در اين قانون و تصويب ساير مقررات مربوط به وظايف خبرگان درصلاحيت خود آنان است .
اصل يكصد و نهم 
شرايط و صفات رهبر:
1 - صلاحيت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلف فقه
2 - عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلام .
3 - بينش صحيح سياسى ، اجتماعى ، تدبير، شجاعت ، مديريت و قدرت كافى براىرهبرى .
در صورت تعدد واجدين شرايط فوق ، شخصى كه داراى بينش فقهى و سياسى قويترباشد مقدم است .
اصل يكصد و دهم 
وظايف و اختيارات رهبر:
1 - تعيين سياستهاى كلى نظام جمهورى اسلامى ايران پس از مشورت با مجمع تشخيصمصلحت نظام .
2 - نظام بر حسن اجراى سياستهاى كلى نظام .
3 - فرمان همه پرسى .
4 - فرماندهى كل نيروهاى مسلح .
5 - اعلان جنگ ، صلح و بسيج نيروها.
6 - نصب ، عزل و قبول استعفا:
الف - فقهاى شوراى نگهبان .
ب - عاليترين مقام قوه قضائيه .
ج - رئيس سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران .
د - رييس ستاد مشترك
ه - فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى .
و - فرماندهان عالى نيروهاى نظامى و انتظامى .
7 - حل اختلاف و تنظيم روابط قواى سه گانه .
8 - حل معضلات نظام كه از طرق عادى قابلحل نيست ، از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام .
9- امضاى حكم رياست جمهورى پس از انتخاب مردم ، صلاحيت دواطلبان رياست جمهورى ازجهت دارا بودن شرايطى كه در اين قانون مى آيد، بايدقبل از انتخابات به تاييد شوراى نگهبان و در دورهاول به تاييد رهبرى برسد.
10 - عزل رئيس جمهور با در نظر گرفتن مصالح كشور پس از حكم ديوانعالى كشوربه تخلف وى از وظايف قانونى ، يا راى مجس شوراى اسلامى به عدم كفايت وى براساس اصل هشتاد و نهم .
11 - عفو يا تخفيف مجازات محكومين در حدود موازين اسلامى پس از پيشنهاد رئيس قوهقضاييه .
رهبر مى تواند بعضى از وظايف و اختيارات خود را به شخص ديگرى تفويض كند.
اصل يكصد و يازدهم 
هر گاه رهبر از انجام وظايف قانونى خود ناتوان شود يا فاقد، يكى از شرايط مذكور دراصول پنجم و يكصد و نهم گردد، يا معلوم شود از آغاز فاقد بعضى از شرايط بودهاست ، از مقام خود بر كنار خواهد شد.
تشخيص اين امر به عهده خبرگان مذكور در اصل يكصد و هشتم مى باشد.
در صورت فوت ، كناره گيرى يا عزل رهبر، خبرگان موظفند در اسرع وقت نسبت بهتعيين و معرفى رهبر جديد اقدام نمايند. و تا هنگام معرفى رهبر، شورايى مركب از رئيسجمهور، رئيس قوه قضائيه و يكى از فقهاى شوراى نگهبان به انتخاب مجمع تشخيصمصلحت نظام ، همه وظايف رهبرى را به طور موقت به عهده مى گيرد و چنانچه در اين مدتيكى از آنان به هر دليل نتواند انجام وظيفه نمايد، فرد ديگرى به انتخاب مجمع ، باحفظ اكثريت فقها در شورا، به جاى وى منصوب مى گردد.
اين شورا در خصوص وظايف بندهاى 1 و 2 و 3 و 5 و 10 و قسمتهاى (د) و (ه) و (و) بند 6اصل يكصد و دهم ، پس از تصويب 4/3 اعضاى مجمع تشخيص مصلحت نظام اقدام مى كند.
هرگاه رهبر بر اثر بيمارى يا حادثه ديگرى موقتا از انجام وظايف رهبرى ناتوان شوددر اين مدت شوراى مذكور در اين اصل وظايف او را عهده دار خواهد بود.
اولين مجلس خبرگان رهبرى : (مجلس خبرگان دوم ) 
اولين مجلس خبرگان كه وظيفه بسيار خطيرى بر عهده داشت و براساس ‍اصل 107 قانون اساسى جمهورى اسلامى مهمترين وظيفه آن تعيين رهبر نظام اسلامىبود، در شرايطى تشكيل شد كه كشور در حال نبردى نابرابر با حكومت عراق و دنياىاستكبار بود و متجاوزان عراقى براى شكست ملت قهرمان ايران هر روزمتوسل به شيوه اى جديد در جنگ مى شدند انتخابات مجلس خبرگان (رهبرى ) با شركتمردم شجاع و مقاوم ايران در 19 آذر 1361 برگزار گرديد و نزديك به هيجده ميليوننفر در اين انتخابات شركت نمودند.
در اين دوره 75 نفر از نمايندگان مجلس خبرگان تعيين شدند (انتخاب بقيه نمايندگانبه دور دوم كشيد)
اولين مجلس خبرگان رهبرى كه در واقع دومين مجلس خبرگان جامعه اسلامى بود در ساعت10:9دقيقه 24/5/1362 تشكيل و پيام امام خمينى (ره ) قرائت شد.
پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان (149) (رهبرى ) 
بسم الله الرحمن الرحيم
با تاييد خداوند متعالجل و على و پشتيبانى حضرت ولى الله اعظم بقية الله اوراحنا لمقدمه الفدا، بر حسباصل يكصد و هفتم قانون اساسى جمهورى اسلامى ، مجلس خبرگان كه به وسيله آراء ملتعظيم الشان ايران ، شمارى از علماى اعلام و حجج اسلام ادام الله بقائهم براى تعيين رهبريا شوراى رهبرى انتخاب شده اند مفتوح گرديد؛ مجلسى كه براى ادامه نظام جمهورىاسلامى و شرعيت بخشيدن به آن ، نقشى اساسى دارد. مجلسى كه علاقه مندان به اسلامو جمهورى اسلامى دل بدان بسته و مخالفان و دشمنان آن چشم به آن دوخته اند. آناندل بسته اند كه منتخبين آنها كه از علماء متعهد و آگاه به مصالح و مفاسدند، با راى مباركخود شايسته ترين و آگاه ترين و متعهدترين فقيه يا فقها را براى اين مقام كه صيانتنظام جمهورى اسلامى و هدايت آن به طور شايسته و موافق با شريعت مطهره بستگى بهآن دارد، با اعتقاد به حضور خداوند متعال و نظارت او(جل و على ) بر آراء و اعمال و احوال آنان را تعيين نمايند و رضاى او را بر رضاىخود و ديگران مقدم دارند. و اينان چشم طمع دوخته اند كه شايد به وسيله ايادى خودبتوانند لغزشى خداى نخواسته ايجاد كنند كه در آتيه اى ولو دراز مدت نظام اسلامى رابه انحراف كشانند. ما مى دانيم كه ابرقدرت ها و حكومت هاى وابسته به آنان با اسلامشاهنشاهى و ملكى مخالف نيستند، بلكه بى شك آن را تاييد نيز مى كنند. اسلامى كه بهوسيله ايادى ابليسى خود و جهال به صورت عالم ، عرضه مى شود كه علماى اسلام ومسلمانان نبايد در امور سياسى و اجتماعى مسلمين دخالت كنند و نبايد در امور مسلمانان اهتمامنمايند و حكم واضح عقل موافق با قرآن را ناديده گرفته و حديث (مجارى الامور بيدالعلماء بالله ) را ضعيف و سخن شريف (و اما الحوادث الواقعه فارجعوافيها الى رواة احاديثنا) و ديگر احاديث از اينقبيل را بى مبنا يا به تاويل كشانند، صد در صد مورد تاييد آنان است . چه بهتر كهدست علماى متعهد و مسلمانان بيدار را اين درباريان روحانى نما و بازيخوردگانغافل از سياست بازى شياطين ببندند و راه را براىچپاول و سلطه قدرت ها باز كنند. آنان از اسلامى كه مويد آنهاست چه باك دارند؟ ازاسلام على ابن ابيطالب عليه صلوة الله و سلامه مى ترسند. اگر آن شهيد دلباختهاسلام و اسلام شناس حقيقى مثل اينان فكر مى كرد و به گوشه عزلت و عبادت خدامشغول مى شد و راهى جز بين مسجد و منزل نمى پيمود، نه جنگ صفين و نهروان پيش مى آمدو نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج به قتل مى رسيدند و شهيد مى شدند و اگرسيدالشهدا عليه السلام مثل اينان فكر مى كرد و در كنار قبر جدش به ذكر و دعا مىپرداخت ، فاجعه بزرگ كربلا پيش نمى آمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمىشدند و آل الله به اسارت نمى رفتند و از آنها بالاتر، اگررسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مانند اينان فكر مى كرد و به نصحيت و بياناحكام عبادات مى پرداخت ، آنهمه رنج و مصيبت نمى ديد و آن همه مسلمانان به شهادت نمىرسيدند و در علماى معاصر اگر مرحوم آيت الله عظيم الشان آقا ميرزا محمد تقى شيرازىبا آن مقام بزرگ در علم و ورع و تقوا همانند اينان فكر مى كرد در عراق جنگ بين مسلمانانو انگليسى هاى متجاوز غاصب پيش نمى آمد و آنهمه مسلمانان شهيد نمى شدند واستقلال عراق تامين نمى شد. حكومت هايى كه در عصر حاضر بادل و جان و اسم اسلام در خدمت ابرقدرت ها بويژه آمريكا هستند وعامل تامين منافع آنان در جهان مى باشند و آخوندهاى دربارى از خدا بى خبر كه مويد آنانو مخالف با رژيم اسلامى هستند و كوشش در هدم اسلام پرخاشگر بر ستمگران به سيرهرسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و علم كردن اسلام شاهنشاهى و ملوكى هستند كهمسلمانان متعهد را به جرم شكايت از ظلم آمريكا واسرائيل مى خواهند از فريضه حج محروم كنند، بايد مورد تاييد شوروى ، آمريكا واسرائيل باشند.
و اكنون شما اى فقهاى شوراى خبرگان و اى برگزيدگان ملت ستمديده درطول تاريخ شاهنشاهى و ستمشاهى ! مسووليتى راقبول فرموديد كه در راس همه مسووليت هاست و آغاز به كارى كرديد كه سرنوشت اسلام، ملت رنجديده ، شهيد داده و داغديده گرو آن است . تاريخ ونسل هاى آينده درباره شما قضاوت خواهند كرد و اولياء بزرگ ناظر آراء واعمال شما مى باشند. (و الله من ورائهم محيط ورقيب ) كوچكترينسهل انگارى و مسامحه و كوچكترين اعمال نظرهاى شخصى و خداى نخواسته تبعيت ازهواهاى نفسانى كه ممكن است اين عمل شريف الهى را به انحراف كشاند، بزرگترينفاجعه تاريخ را بوجود خواهد آورد. اگر اسلام عزيز و جمهورى اسلامى نوپا بهانحراف كشيده شود، سيلى بخورد و به شكست منتهى شود، خداى نخواسته اسلام براىقرن ها به طاق نسيان سپرده مى شود و به جاى آن اسلام شاهنشاهى و ملوكى جايگزين آنخواهد شد. شما برگزيدگان مستضعفان مى دانيد كه با كوتاه شدن دست ابرقدرت هاىچپاولگر از كشور اسلامى شما، آنان و وابستگان به آنها ماهيت اسلام و قدرت الهى آن رالمس نمودند و چون افعى زخم خورده در كمين نشسته اند كه از هر راهى بتوانند خود بابه وسيله پيروان از خدا بى خبر خود اين نظام الهى را از مسير خود منحرف نمايند. وبالاترين انحراف كه منجر به انحراف تمام ارگان ها مى شود، انحراف رهبرى است كهامروز شما نقش اول آن را داريد، شما ديديد و شنيديد كه بااصل پنجم قانون اساسى چه مخالفت ها شد و چه جار و جنجالها بپا كردند و بحمداللهتعالى موفق نشدند ماموريت خود را انجام دهند و اخيرا با همين تعيين خبرگان نيز مخالفتكردند و سمپاشى نمودند و خناسان غافل باشيد. راه خود را با قدرت الهى و تعهد بهاسلام بزرگ و قوت ايمانى و روحى ادامه دهيد و به هيچ چيز الا مصالح اسلام و مسلمينفكر نكنيد و در اين صورت خداوند تعالى پشت و پناه شماست .
لازم است به رهبر محترم آتيه با شوراى رهبرى تذكرى برادرانه و مخلصانه بدهم :رهبر و رهبرى در اديان آسمانى و اسلام بزرگ چيزى نيست كه خود به خود ارزش داشتهباشد و انسان را خداى نخواسته به غرور و بزرگ انديشى خود وادارد. آن همان است كهمولاى ما على ابن ابيطالب درباره آن گوشزد فرموده است . اساسا انبياء خدا صلوة اللهو سلامه عليهم مبعوث شدند براى خدمت به بندگان خدا، خدمت هاى معنوى و ارشادى واخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمديدگان و اقامهعدل ، عدل فردى و اجتماعى .
شما كه خود را پيروان اصحاب وحى و اولياء عظيم الشان مى دانيد و بحمدالله هستيد،خود را جز خدمتگزار به ملت هاى ستمديده ندانيد و بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايتپيشگان بيش از هر كس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذى در بيوتشما با چهره هاى صد در صد اسلامى و انقلابى ممكن است خداى نخواسته فاجعه ببارآورند و با يك عمل انحرافى نظام را به انحراف كشانند و با دست شما به اسلام وجمهورى اسلامى سيلى زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود، الله الله درتعجيل تصميم گيرى خصوصا در امور مهمه و بايد بدانيد و مى دانيد كه انسان از اشتباهو خطا مامون نيست . به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگزديد و اقرار به خطا كنيد، كهآن كمال انسانى است ، توجيه و پافشارى در امر خطا، نقص و از شيطان است . در امورمهمه با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد.
اينجانب مطالبى را در سى صفحه به عنوان وصيت نامه نوشته ام و يك نسخه آن را درمجلس مبارك خبرگان امانت مى گذارم كه پس از مرگ اينجانب منتشر خواهد شد.
از خداوند متعال عاجزانه مسئلت مى نمايم كه اسلام بزرگ را عظمت بيشتر بخشد و توفيقوحدت را براى حفظ كيان اسلام و كشورهاى اسلامى نصيب ملت هاى اسلامى فرمايد وجمهورى اسلامى را هر چه بيشتر تقويت نمايد و ما را مورد عنايت حضرت بقيه الله (عجل الله فرجه الشريف و روحى لمقدمه الفداء) قرار دهد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
نتايج اولين اجلاس مجلس خبرگان رهبرى 
هيئت رئيسه مجلس خبرگان رهبرى در پايان جلسه افتتاحيه خبرگان با انتشار اطلاعيه اىنتايج اين اجلاس را به اطلاع مردم شريف ايران رسانيد. در قسمتى از اين اطلاعيه اى آمدهاست :(150)
بسم الله الرحمن الرحيم
جلوه اى ديگر از الطاف الهى كه در 5 سال گذشته امت عظيم اسلامى از آن برخوردار بودتشكيل مجلس خبرگان است با توجه خاص امام امت و با تلاشهاى خالصانه شوراىنگهبان و با استقبال كم نظير امت شهيد پرور خبرگان انتخاب و انقلاب اسلامى به يكىاز مهمترين نهادهاى خود كه در قانون اساسى طراحى شده است دست يافت . قانون اساسىپيش بينى كرده كه جمعى از علماء و دانشمندان صالح و آگاه به مقتضيات زمان به منظورتحكيم وضع و موقعيت و حفظ حراست اين پايه و مايه اصلى نظام اسلامى از طرف مردمانتخاب و آماده انجام وظيفه قانونى براى تقويت و تداوم صلاحيت رهبرى باشند. طبيعىاست با حضور چنين نهادى مركب از ده ها دانشمند و فقيهعادل و مورد اعتماد خلق ، هم رهبر و هم مردم آرامش خاطر و اعتماد بهحال و آينده دارند و هم دشمنان اسلام از تلاشهاى خود در جهت تضعيف روحيه مردم و ايجادتزلزل در بنياد انقلاب از طريق تضعيف رهبرى مايوس خواهند گرديد...)
در اين اجلاس همچنين وصيت نامه سياسى الهى امام (ره ) به عنوان امانتتحويل خبرگان مردم گرديد، در اين رابطه آمده است :
(... وصيت نامه سياسى 30 صفحه اى معظم له كه افتخار امانتدارى اين گنجينه پربهاء را به دست آورديم ، هم مايه اميد و قرار مسلمانان انقلابى جهان گرديد و هم بهاعتبار و ارج خبرگان افزود، و هم به عنوان هديه و قدرشناسى رهبر از مردم هميشه درصحنه ، تاييدى بر حسن انفاسشان و ارج گزارى بر تلاشها و مجاهدتهايشان درتاريخ انقلاب خونباران جاى گرفت ...) در اين اجلاسيه آئين نامه داخلى و مقررات اجراىاصل 111 قانون اساسى مورد بحث و بررسى قرار گرفت .
مجلس خبرگان رهبرى (اول )، پس از بحث در جهت انتخاب جانشين امام خمينى (ره ) آيتالله منتظرى را به عنوان قائم مقام رهبرى انتخاب كرد كه صلاحيت ايشان در 6/1/1368توسط امام (ره ) براى رهبرى جامعه اسلامى رد شد وبدنبال آن ايشان نيز در تاريخ 8/1/1368 از مقام خود استعفا دادند. پس ازارتحال امام (ره ) مجلس خبرگان وارد شور شد و با عنايت خاص الهى حضرت آيت اللهخامنه اى را به مقام رهبرى برگزيد.(151)
اسامى آيات عظام و مجتهدين و حجج اسلامى كه براىتشكيل مجلس ‍ خبرگان اول انتخاب شدند به شرحذيل است :
1 - تهران : سيد على خامنه اى ، اكبر هاشمى رفسنجانى ، سيد عبدالكريم موسوىاردبيلى ، على اكبر مشكينى ، محمد امامى كاشانى ، محمد محمدى گيلانى ، يوسف صانعى ،محمد باقر باقرى كنى ، محمد باقر خوانسارى ، غلامرضا رضوانى ، احمد آذرى قمى ،سيد هادى خسرو شاهى ، حسين راستى
2 - چهار محال : ابراهيم امينى نجف آبادى
3 - سيستان : مولوى اسحق مدنى ، سيد مهدى عبادى
4 - كردستان : عبدالله محمدى
5 - فارس : سيد على محمد دستغيب ، فاضل هرندى ، محى الدين حائرى شيرازى ، اسدالله ايمانى ، سيد على اصغر دستغيب
6 - هرمزگان : محمد انوارى
7 - كرمانشاهان : حسين ملازم معصومى زرندى
8 - مركزى : مهدى سيد روحانى ، جلال طاهر شمس گلپايگانى
9- مازندان : عبدالله واعظ جوادى (جوادى آملى )، هادى روحانى زاده ،اسماعيل صالحى نفت چالى ، سيد جعفر ديوكلايى ، حسين محمدى
10 - 10 آذربايجانشرقى : مسلم ملكوتى ، ميرزا محمد على انگجى ، سيد حسين پور ميرغفارى ، بيوك خليل زاده مروج ، محسن مجتهد شبسترى ، عبدالحسين تبريزى غروى
11 - سمنان : محمد دانش زاده (مومن )
12 - كهكيلويه و بوير احمد: حاج قربانعلى شه ميرى
13 - خوزستان : غلامحسين جمى ، سيد محمد على موسوى جزارى ، احمد جنتى ، سيد مجدالدينقاضى ، محمد حسين مجتهدى
14 - لرستان : سيد حسن طاهرى خرم آبادى ، سيد محمد باقر طباطبائى
15 - خراسان : ابوالحسن مقدسى ، عباس واعظ طبسى ، ابوالقاسم خزعلى ، محمد مهدىربانى املشى ، على اصغر معصومى ، عبدالجواد غرويان ،اسماعيل فردوسى پور، على اكبر اسلامى تربتى
16 - يزد: روح الله خاتمى
17 - ايلام : عبدالرحمن حيدى ، حاج على الهى
18 - اصفهان : سيد جلال طاهرى حسين آبادى ، سيد حسين مجلسى خادمى ، عباس ايزدى ،سيد مهدى يثربى
19 - زنجان : هادى باريك بين ، موسوى خوئينى ها، سيداسماعيل موسوى زنجانى
20 - استان مركزى : محمد موحدى گيلانى (فاضل )
21 - كرمان : محمد هاشميان ، مرتضى فهيم ، محمد على موحدى
22 - همدان : محمد باقر محى الدين انوارى ، حسين انوارى
23 - آذربايجانغربى : مرتضى بنى فضل ، سيد على اكبر قريشى ، على احمد ميانجى
24 - گيلان : صادق احسانبخش ، محمد على امينيان
در مجموع در دور اول انتخابات خبرگان رهبرى 75 نفر به مجلس راه يافتند و مرحله دومانتخابات مجلس خبرگان رهبرى در تاريخ 26 فروردين 1363 در سالروز ولاديتاميرالمؤ منين على (ع ) (13 رجب 1404 قمرى )
همزمان با برگزارى دومين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى انجام شد.
در اين مرحله افراد ذيل به مجلس خبرگان را يافتند:
1 - استان تهران : سيد صادق گيوى خلخالى
2 - استان كردستان : سيد على حسينى
3 - گيلان : محمد على فيض - عباس محفوظى
4 - مازندان : سيد كاظم نور مفيدى
5 - بوشهر: محمد يزدى
26 مرداد 1369 
ورود آزادگان سرافراز به ايران اسلامى 
ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الا تخافوا و لا تحزنواو ابشروا بالجنه التى كنتم توعدون (152)
اگر روز اسراء برگشتند و من نبودم سلام مرا به آنها برسانيد و بگوييد خمينى درفكرتان بود
(ما را چه رسد كه با اين قلم هاى شكسته و بيانهاى نارسا در وصف شهيدان و جانبازانو مفقودان و اسيرانى كه در جهاد فى سبيل الله جان خود را فدا كرده و يا سلامت خويش رااز دست داده اند يا به دست دشمنان اسلام اسير شده اند، مطلبى نوشته يا سخنىبگوييم ؟ زبان و بيان ما عاجز از ترسيم مقام بلند پايه عزيزانى است كه براىاعتلاى كلمه حق و دفاع از اسلام و كشور اسلامى جانبازى نموده اند.)(153)
(بارالها، اسراى ما اسير جانى ترين دژخيم زمان مى باشند. مقاومت آنها دنيا را شگفت زدهكرده است هر چه زودتر آنها را براى خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما و به خاندانمحترم همه صبر، اجر، سلامت و مغفرت عنايت فرما.)(154)
امام خمينى (ره )
روز 26 مرداد 1369 ميهن اسلامى شاهد حضور كبوتران سبكبالى بود كه پس از سالهازندان در اسارتگاههاى مخوف رژيم بعث عراق قدم به خاك پاك ميهن اسلامى خود مىگذاشتند. در هر حال ، قاصدك آزادى در چنين روزى پيام آور رهايى شده و اين كبوتران ازبند رسته به آغوش گرم ملت خود بازگشتند. ميهن اسلامى چراغانى بود. شعف و سرورىوصف ناپذير از حضور اين رسولان ، انقلاب و جنگ سراسر ايران را فراگرفته بود.
اولين عكس العمل آزادگان از ديدن وطن ، بوسه زدن بر خاك آن بود، سرزمينى كه قدمبه قدم آن با خون بهترين فرزندان اين ملت و اسوه جوانان كشور تطهير شده بود.حركت بعدى زيارت مرقد پير و مرادشان خمينى كبير (ره ) و بيعت با جانشين خلف اومقام عظماى ولايت حضرت آيت الله العظمى خامنه اى بود و اين همه نشان از علاقه و افر وپايبندى آنان به اسلام ، انقلاب و ميهن عزيزشان بود.
آنها توانستند در سالهاى زجر و شكنجه ، درد و بيمارى جسمى ، روح و روان خود راتوفنده و مقاوم حفظ كنند و تقوا و مردانگى خود را مضاعف نمايند تا در بازگشت بهايران اسلامى در صحنه هاى مختلف اجتماعى سرمشق و نمونه اى باشند براى جوانان ،براى پيران و خلاصه براى همه تا در دوران سازندگى ايران اسلامى ، ملت ماپرصلابت تر، مقاومتر، با دشمنان خود روبرو شود و مشكلات و مصائب را با صبر وبادبارى به منظور پيشرفت ، ترقى و عظمت ايران اسلامىتحمل نمايد.
مقام معظم رهبرى و فرماندهى كل قوا درباره آزادگان مى فرمايند:(155)
آزادگان آبروى اين ملت را حفظ كردند...
... يكى از چيزهايى كه شما را، دلهايتان را زنده نگه مى داشت ، پراميد نگه مى داشت ،ياد آن چهره و روحيه پرصلابت امام عزيزمان بود. آن بزرگوار هم خيلى به ياد اسرابودند. حال پدرى را كه فرزندانش به اينشكل از او دور شده باشند، راحت مى شود فهميد.)
(مساله اسارت طولانى فرزندان اين ملت به نوبه خود امتحان ديگرى بود كه ملت مابا موفقيت آن را به انجام رسانده و اسراى ما همانند ملت ايران از خود آزاد مردى نشاندادند و سرانجام با موفقيت و سرافرازى به وطن بازگشتند...
... شما در دوران اسارت شرايط سختى را گذرانديد، اما در عينحال با حفظ دين و اعتقادات و دلبستگى خود به اسلام ، امام و انقلاب موجب افتخار وآبرومندى ملت خود در برابر دشمن شديد.)
تشكيل ستاد رسيدگى به امور آزادگان (156) 
ستاد رسيدگى به امور آزادگان در 22 مرداد 1369 براساس قانون حمايت از آزادگانمصوب 13/9/1368 مجلس شوراى اسلامى تشكيل شد. و در نخستين گام باتبادل انبوه اسرا مواجه گرديد و براساس همان قانون و با مساعدت و همراهى ديگردستگاهها مسئوليت اين كار عظيم را به دوش ‍ گرفت وتبادل بيش از 40000 آزاده و به همين تعداد اسير عراقى را انجام داد. اين ستاد با الهاماز رهنمودهاى مقام معظم رهبرى بيش از 270 واحد ستادى در سراسر كشورتشكيل داد و ادائه خدمات به آزادگان سرافراز را در زمينه گوناگون آغاز نمود. و درزمينه اشتغال توانست نزديك به 96(بيش ‍ از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاههاى دولتى و غير دولتىمشغول به كار كند.
در زمينه تحصيل كار تا سال 1375 بيش از 5300 نفر از آزادگان موفق به راهيابى وتحصيل در موسسات عالى كشور شده كه از اين عده 365 نفر در رشته پزشكى ودندانپزشكى و داروسازى و 406 نفر در رشته هاى مهندسى و ساير رشته ها پذيرفتهشدند.
حدود 5000 نفر از آنان در كلاسهاى تقويت بنيه علمى و پيش دانشگاهى شركت كردند وبيش از 700 نفر به تحصيل در مقاطع زير ديپلم توفيق يافتند و نيمى از آزادگان بىسواد طى سالهاى 74 - 1371 دوره كلاس نهضت سوادآموزى را با موفقيت طى كردند.

next page

fehrest page

back page