|
|
|
|
|
|
اعلاميه (بر طبق راپورت واصله از ايالت خراسان ، شب نوزدهم ، شيخبهلول نامى كه سوء سوابق او از شرارت و فساد معلوم و سابقا تحت تعقيب نيز واقعشده بود در مشهد مقدس جمعى از عوام ساده لوح را در مسجد به عنوان موعظه دعوت كرده ودو سه روز اين عمل را مداومت داده و اراذل و اوباش را دور خود جمع و عنوان كلاه و لباس راپيش كشيده ، ياوه سرايى ها نموده ، كار را به هتاكى رسانيد. مامورين انتظامات خواستندبدوا به ملايمت و نصحيت او را از اين رفتار و گفتگوهاى خلاف و مفسدت آميز باز دارند.مساعى آنها ثمرى نبخشيد و بيم اختلال نظم رفته و مردم از اين جهت اظهار نگرانىنمودند. ماموران انتظامى درصدد تفرقه آنها برآمدند. مقاومت نموده مامورين نظميه را موردحمله قرار دادند و بعضى از آنها را مجروح و مقتول نمودند. مامورين ناچار از نظامياناستمداد كردند. اشرار با آنها هم ستيز نموده و آلات ضرب وقتل كه همراه داشتند به كار بردند. نظاميان هم مجبور شدند بااستعمال اسلحه گرم حفظ نظم را به آنها الزام نمايند. در نتيجهاراذل و اوباش كه باعث اين بى نظمى شده بودند، بعضى گرفتار و بعضى متفرقشدند و ليكن متاسفانه شيخ بهلول كه اين مفسده را برپا كرده بود موفق به فرار شد.امنيت و انتظام كاملا برقرار گرديد. فعلا نظميهمشغول تعقيب قضيه و كشف حقايق مى باشد.) وزارت داخله محمود جم 24/4/1314 پس از اين كشتار فجيع حوزه علميه مشهد تعطيل ، و تعدادى از مدارس دينى تخريبگرديد. شهر كاملا به تصرف قزاقان درآمد. عبور و مرور تحتكنترل شديد قرار گرفت . ورود و خروج از مشهد مستلزم داشتن گذرنامه از شهربانىشد. نقش بهلول واعظ در ماجراى گوهرشاد در ماجراى مسجد گوهرشاد، شيخ محمد تقى نيشابورى معروف بهبهلول واعظ، نقش اساسى را بر عهده داشت . او با سخنان نافذ خود مردم را دعوت بهمقاومت در برابر ديكتاتورى رضاخان كرد. بهلول ، مردم را در مسجد به عنوان اعتراض به محاصرهمحل اقامت آيت الله قمى در تهران و پشتيبانى از خواسته هاى ايشان جمع كرده بود، كهبه دنبال آن واقعه دلخراش كشتار مردم بى گناه توسطعمال رضاخان پيش آمد. رژيم رضاخان به منظور انحراف افكار عمومى ،بهلول را عامل بيگانه معرفى نمود، و اعلام داشت كه به تحريك انگلسيها واقعهگوهرشاد را به وجود آورده است . نويسنده كتاب نهضت روحانيون ايران (46)در ديدارى كه بابهلول در نجف داشته است مى نويسند: در سال 1346 شمسى شنيدم كه به بهلول از زندان افغانستان آزاد شده و به مصررفته و پس از مدتى اقامت در آنجا به نجف اشرف آمده است و حتى منبر مى رود و همه او راديده اند و مى توانند ببينند در سال 1347 كه براى زيارت به عتبات رفتم سراغبهلول را گرفتم ، گفتند: در خانه حضرت آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى است .به اتفاق آقاى شيخ محمد صادقى تهرانى (دكتر صادقى ) كه آن موقع در عراق بود وآقاى حاج شيخ عبدالرسول قائمى روحانى آبادان ، براى ديداربهلول به منزل آيت الله شيرازى رفتيم . بهلول خوابيده بود و با ورود ما بيدار شد.شيخى واقعا بهلول وار، لاغر اندام ، و پيرمردى شاد و با نشاط كه پس از حدودچهل سال كه از ايران دور بود هنوز لهجه نيشابورى خود را حغظ كرده بود. آقاى دكتر صادقى گفت : آقا بهلول ! آقاى دورانى مورخ است (گفته ايشان بود) مى خواهد ماجراى مسجد گوهر شادو فرار شما و ماجراى بعدى را از زبان خودتان بشنود شايد روزى آن را منتشر سازد.بهلول شروع به نقل مطالب كرد و گفت : (من تعجب مى كنم كه دستگاه رضاخان مرا متهم كردند كه وابسته به انگلسيها بوده ام وانگلسيها مرا بودند. در صورتى كه دليل خلاف و دروغ بودن آن بسيار روشن است .وقتى خبر رسيد كه مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمى كه آن روز در مشهد، مرجع بزرگبود در تهران به دستور رضاخان محبوس شده ، من با مشورت مرحوم آقا شيخ مرتضىآشتيانى و آيت الله زاده خراسانى بناى مقاومت گذاشتيم و گفتم تا آيت الله قمى آزادنشنود، دست از تحصن در مسجد گوهر شاد بر نمى داريم . در يك حمله ماءمورين به مردم 22 كشته و 67 نفر زخمى شدند، هفت نفر سرباز هم بهمردم پيوستند. در اين حمله سربازان شكست خوردند و عقب نشستند. 17 تفنگ از سربازانبه عنيمت گرفتم 10 تا 15 تفنگ ديگر هم مردم داشتند. خبر رسيد كه جمعيت زيادى ازخارج شهر به كمك ما مى آيند. وقتى ماءمورين متوجه اين وضع شدند اعلام كردند كه آرام باشيد. آقاى حاج آقا حسين راآزاد مى كنيم . اسلحه اى كه از سربازان گرفته ايدتحويل دهيد، ولى ما گفتيم باور نمى كنيم و تا روز پنچشنبه صبر مى كنيم . سحرگاه شب جمعه مامورين حمله كردند. ما هم چهار در مسجد گوهرشاد را بسته و در اختيارداشتيم . ولى يك در مسجد كه تحت اختيار نواب احتشام رمضانى بود، چون دولت با وىوارد مذاكره شده بود كه اگر در را باز كند تا مامورين وارد شوند او را به مقام توليتآستانه مى رسانند به ما خيانت كرد، و سربازان از همان راه وارد مسجد شده و به مردمهجوم آوردند. ما كه ديديم سربازان دست بهقتل عام مردم مى زنند بنا گذاشتيم فرار كنيم تا افراد بيشترى كشته نشوند. من تعجب مىكنم كه چطور درباره من ترديد كرده اند، چون خود مامورين پس از كشتار مردم مرتب فريادمى زدند؛ (مردم از مسجد خارج شويد). من هم عمامه و قبا را درآورده و در لاى جمعيت از درىخارج شدم . با هفت نفر از همراهان به در خانه اى رسيديم . زنى در را باز كرد و ما را برد به خانهو بعد از هفت هشت ساعت ما را از كوچه پس كوچه عبور داد تا به بيرون شهر رساند. درآنجا از رفقا جدا شده و يكراست قصد مرز افغانستان كردم كه يك دولت متعصب اسلامىبود، به اميدى كه مرا تحت حمايت خود قرار خواهد داد. در مرز دستگير شدم و چون به داخله افغانستان بردند خودم را معرفى كردم كه من براىدفاع از اسلام قيام كرده ام و از شما تقاضاى پناهندگى سياسى مى كنم . ولى آنها ترتيب اثر به كار دينى من ندادند و مرا زندگى كردند، و جمعا 31سال در زندانهاى مختلف افغانستان به سر بردم . اخيرا كه آزاد شدم به مصر رفتم و ازآنجا به عراق آمده ام . اين بود خلاصه اظهارات بهلول كه براى نويسنده اين سطورنقل كرد، و من باور نمى كردم روزى تناسب پيدا كند آن را بنويسم و به اطلاع ملت ايرانبرسانم ، تا خدا چنين خواست . بايد توضيح دهم كه شيخ محمد تقى نيشابورى معروف بهبهلول هم اكنون زنده و در خراسان است . در آن زمان واعظى معروف و داراى حافظه اىنيرومند و بيانى نافذ و شهامتى كم نظير و از لحاظ زندگى به تمام معنى وارسته وزاهد بوده و هنوز نيز هست . مى گفت : در زندان افغانستان دويست هزار بيت شعر گفتم وهمه را از بر دارم . بهلول مى افزود گمان نكنم كه من شعرى بگويم يا مطلبى بخوانمو از بر نكنم يا فراموش نمايم ! امروز به فلان زندانى مثل مى زنند كه 15سال يا 20 سال و بيشتر در زندان بود، ولى خوانندگان بدانند، شيخ محمد تقىبهلول واعظ انقلابى ضد رضاخان ، 31 سال در زندانهاى مختلف افغانستان زندانىبوده و پس از اين مدت طولانى باز هم با همان روح انقلابى و شور و نشاط منبر مى رود ومردم را براى دفاع از اسلام و مبارزه با زور و ظلم و بيگانگان دعوت به مقاومت مى كند، واصرار دارد كه براى پيروزى قطعى بايد مردم صفوف خود را در خط رهبرى و ولايتفشرده كنند و يقين بدانند كه در اين صورت پيروزى حتمى است . 21 تير 1359 كودتاى نافرجام پايگاه شهيد نوژه (47) از اولين روزى كه انقلاب اسلامى ايران با سرنگونى رژيم پهلوى كه استوارترينسنگر غرب آمريكا در منطقه به شمار مى رفت به پيروزى رسيد و تحولات زير بنايىرا در ايران آغاز كرد، استكبار جهانى كه منافعش به خطر افتاده بود تلاشهاى وسيعى راجهت به سازش كشانيدن ايران اسلامى و تضعيف آن آغاز كرد. جمهورى اسلامى ايران با خروج از پيمان نظامى سنتو (48) كه موجبانحلال اين اتحاديه نظامى غربى شد، اعلام كرد كه ايران ديگر حافظ منافع آمريكا درمنطقه نمى باشد. غرب اميدوار بود با زمينه اى كه در ايران از نظر فرهنگى - اقتصادىو تسليحاتى وجود داشت ، نفوذ قبلى خود را بتدريج به دست آورد و بار ديگر ايران راجولانگاه مطالع استعمارى خويش قرار دهد. اسناد لانه جاسوسى آمريكا بهترين گواه بر اين واقعيت است كه امپرياليسم غربچگونه تلاش مى كرد تا روزنه اى براى نفوذ مجدد به ايران بيابد. شيطان بزرگ به دليل اطلاعات كاذب رهبران ضد انقلاب و ايادى داخلى آنها تصور مىكرد قادر است در اندك زمانى تغييرات زير بنايى به وجود آورد و روند رويدادهاى ايرانرا همچون دوران پهلوى بر وفق مراد خود گرداند، بنابراين به انواع و اقسامترفندهاى و حيله ها متوسل شد. مهمترين حوادث ماه هاى نخست انقلاب تا انعقاد اولين نطفه هاى يك كودتاى نظامى بهشرح زير است : - اشغال پادگانهاى مهاباد و پسوه و پيرانشهر در روزهاى نخست پيروزى انقلاب اسلامىبوسيله گروهكهاى محارب و وابسته - درگيرى گسترده نوروز 1358 در سنندج با تلاش وسيع گروههاى مسلح مستقر دركردستان براى به سقوط كشاندن پادگان لشكر 28. در جهتتكميل خلع سلاح پادگانهاى مهاباد، پسوه و پيرانشهر به منظور فراهم ساختن شرايطسقوط كليه پادگانهاى محور سنندج - اروميه . - 6/1/58: درگيرى خونين گنبد كاووس - 31/1/58: فاجعه درگيرى نقده - 3/2/58: ترور سپهبد ولى ا...قرنى اولين رئيس ستاد ارتش - 12/2/58: ترور استاد آيت الله مرتضى مطهرى - 4/3/58: ترور نافرجام حجت الاسلام و المسلمين اكبر هاشمى رفسنجانى - 27/9/58: ترور دكتر محمد مفتح مجموعه اين توطئه ها چنان براى ضد انقلاب اميدوار كننده بود كه حتى شاه مخلوع را نيزبه بازگشت به ايران اميدوار ساخت ، تا بدانجا كه او در مصاحبه اى اعلام داشت كهقصد ندارد از تاج و تخت كناره گيرى كند. به دنبال اين توطئه ها، سازمانى به نام (نقاب )شكل گرفت كه وظيفه آن بررسى و مطالعه بر روى زمينه موجود براى انجام يك كودتاو احتمال موفقيت آن به عنوان ممكن ترين روش براندازى بود(49). سازمان كودتاى (نقاب ) در دى ماه 1358 يكى از هواداران شاپور بختيار به نام مهندس قادسى نمودار سازمانىرا تهيه كرد و نام آن را (نقاب ) كه جمع حروفاول (نجات قيام انقلاب بزرگ ) است به گفته آنها ناظر بر اين معنا بوده كه :(حركت مردم تا خروج شاه از ايران ، اصيل و سازنده بود ولى پس از آن منحرف شدهاست ، لذا وفاداران به اصالت قيام بايد درصدد اصلاح آن برآيند.) در نمودار سازمان ياد شده يك قسمت مركزى پنج نفرى مشخص شده بود. در زير آنمسئول تهران ، مسئول امور شهرستانها، مسئول امور وزارتخانه ها،مسئول امور دانشگاهها، انتشارات و تبليغات ، مسئول امور ايلات ومسئول امور چريكى تجسم شده بود. در راس سازمان (نقاب ) شورايى به نام رئيس وذيل آن پنج شاخه قرار داشت : 1 - شاخه بافت 2 - شاخه نگر 3 - شاخه نشر 4 - شاخه اطلاعات 5 - شاخه عمل وظايف شاخه ها: 1 - شاخه بافت : جذب افراد و گروههاى جديد و معرفى آنها به شاخه هاى سازمانسازماندهى عشاير به عنوان بازوهاى قوى كودتاى احتمالى و نيزتشكيل كميته هاى مخفى در وزارتخانه و ادارات به مثابه دستهاى پنهان كودتاگران دراندام دولت . 2 - شاخه نگر: تهيه و تدوين برنامه هاى تبليغى مانند اعلاميه و نوار و پوستر و... 3 - شاخه نشر: توزيع توليدات شاخه نگر 4 - شاخه اطلاعات : جذب و معرفى افراد معتمد به سازمان (نقاب )، محافظت ازمجموعه تشكيلات آن در برابر رديابى نهادهاى انقلابى . اعضاى اين شاخه را تعدادى ازافراد كميته مشترك ضد خرابكارى سابق - شهربانى و ركن 2 ارتش و ساواك )تشكيل مى دادند. 5 - شاخه عمل : سازماندهى نيروهاى نظامى و طراحى عمليات يك كودتا. شاخه عمل كه عملا ركن اصلى سازمان نقاب راتشكيل مى داد، زير نظر يك شوراى نظامى متشكل از سرهنگ محمد باقر بنى عامرى ،سرتيپ سرهنگ داده نادرى ، سرتيپ آيت الله محققى ، ستوان يكم ناصر ركنى (رابطنيروى هوايى و كودتا)، سرهنگ هادى ايزدى (رابط نيروى زمينى و كودتا)، استوار يكممحمد مهدى حيدرى (رابط تيپ نوهد با كودتا)، عليرضا ژيان (رابط نيروى دريايى وكودتا) و تعدادى ديگر بود. شاخه عمل به عنوان يك شاخه مادر، در بر گيرنده شاخه هاى زير بود: شاخه هوايى ، شاخه لشكر 1، شاخه لشكر 2، شاخه لشكر 92 زرهى اهواز، شاخهنيروى دريايى و شاخه نوهد (نقاب ) براى ارزيابى مسائل و تصميم گيرى سه نوع جلسه برگزار مى كرد: 1 - جلسات جمعى نظامى كه حدود 10 الى 12 نفر در آن جلسات بودند و مطالب آن ابتدادر مورد نحوه عمليات تاكتيكى ، پيشرفت كار، بويژه در مورد نيروى عوايى ، دريافتاطلاعات از طريق عامل ساواك در مورد منزل امام (ره )، سپاه پاسداران و سايرين وتبادل نظر در مورد آنها، رفع اختلافات در مورد چگونگى عمليات نيروى زمينى و هوايىو هماهنگى آنها، ابلاغ اطلاعات رسيده از شاخه سياسى در مورد هماهنگى هاى ابرقدرتها ودول غربى ، تعيين مشاغل نظامى و نحوه كار فرماندهان پس از پيروزى كودتا. 2 - جلسات دو يا سه نفره بين واحدهاى درگير در عمليات كودتا، در اين جلسات جزئياتمسائل كلى كه در جلسات عمومى و جمعى مذاكره شده بود، مطرح مى گرديد و اشكالاتآنها بررسى و برطرف مى شد. 3 - جلسات شاخه سياسى كه هميشه يك نفر از گروه نظامى نيز در آن شركت مى كرد. دراين جلسات اشكالاتى كه بايد با پاريس مطرح مى شد و يا تداركاتى كه گروهنظامى احتياج داشت و گروه سياسى بايد آنها را برطرف مى كرد، و همچنين بررسىدستورات رسيده از پاريس مرد شور و گفتگو قرار مى گرفت . ستاد فرماندهى پاريس ستاد فرماندهى پاريس مركب از عده اى از چهره هاى سياسى و نظامى رژيم گذشته بودكه ستاد نظامى شاپور بختيار را تشكيل مى دادند. علاوه بر آنها، نمايندگان اطلاعاتىآمريكا و اسرائيل و عراق نيز در ارتباط با ستاد بودند. وظيفه اين ستاد علاوه بر ارائهطرح كلى كودتا و انجام هماهنگى ها و پشتيبانيهاى مختلف جهانى با كودتا و برآوردننيازهاى مالى و لجستيكى سازمان بود. تغيير در ساختار: پس از سفر محمد باقر بنى عامرى رئيس شاخهعمل به پاريس در اسفند 1358 و ارائه گزارش پيشرفت كار به شاپور بختيار كهبه تصويب اولويت كودتا انجاميد، سازمان نقاب كه به منظور مطالعه و زمينه سازىكودتا تشكيل شده بود دستخوش تغيير و تحول متناسب با كودتا گرديد. ساختار جديدمركب بود از: 1 شاخه نظامى 2 - شاخه سياسى 3 - شاخه پشتيبانى طرح عمليات كودتا از نظر رهبران نقاب ، فتح تهران مساوى با پيروزى در سراسر كشور تلقى مى شد. آنان با تجربه و تصويرى كه از چگونگى كودتاى 28 مرداد 1332 و پيروزى انقلاباسلامى در 22 بهمن 1357 داشتند، تصور مى كردند كه با سقوط تهران ، مراكز نظامى- اداراى ساير شهرها، با توجه به ضرباتى كه همزمان با عمليات تهران توسطشاخه هاى كودتا در سراسر كشور بر آنها وارد مى شود و به تبعيت از تغيير قدرت درمركز، با رهبران كودتا اعلام همبستگى ، و منتظر فرمانهاى (شوراى نظامى ) مىشوند. با اين تصوير، طبيعى تر اين بود كه مبدا و مركز عمليات كودتا در تهران شناسايىمى شد. در طرح كودتا پايگاه يكم نيروى هوايى در مهر آباد به عنوان مركزثقل كودتا انتخاب شده بود و بزرگترين نقطه قوت اين پايگاه همان امتيازى بود كهبزرگترين نقطه ضعف آن نيز محسوب مى شود.پايگاه در تهران بود و اين امتيازبزرگى بود. اما اين پايگاه در مناطق مسكونى محصور و در دسترس مردم بود و اين ضعفبزرگى محسوب مى شد . كودتاگران از اين بيم داشتند كه در روز عمليات پس از پروازهاى نخستين و بمباراناهداف تعيين شده ، مردم از هر سو به پايگاه هجوم ببرند و پس از خارج كردن پيگاه ازدست محافظين ، در سطح باندهاى پرواز هواپيماها پراكنده شوند و امكان فرود و صعودرا از هواپيماها بگيرند و كودتا با شكست مواجه شد، و لذا آنان در صدد شناسايىپايگاهى بر آمدند كه : 1 - داراى هواپيما باشد. 2 - به تهران نزديك باشد. 3 - خارج از شهر باشد. 4 - عناصر مستعد و قابل جذب داشته باشد. 5 - رهبران عمليات هوايى كودتا حداكثر آشنايى را باپرسنل و اماكن آن داشته باشند و با توجه به ويژگيهاى ياد شده ، (پايگاه شهيدنوژه ) توسط كودتا مطلوب تشخيص داده شد. اين پايگاه نخست از نظر داشتنهواپيماهاى قابل تجهيز به سلاح سنگين ، بر پايگاه مهرآباد برترى داشت ، دومنزديكترين پايگاه به تهران بود، سوم در 60 كيلومترى همدان (دور از دسترس مردم )قرار داشت ، چهارم اين كه تيمسار آيت الله محققى ، تيمسار سعيد مهديون ، سروان حميدنعمتى ، سروان بيژن ايران نژاد و... در آنجا خدمت كرده بودند و اماكن وپرسنل پايگاه را مى شناختند. طرح اشغال پايگاه نوژه براى تصرف پايگاه نوژه به عنوان كليد عمليات كودتا، 12 هدف تعيين شده بود وبراى نيل به اهداف تعيين شده 12 تيم مركب از كلاه سبزه هاى تيپ نوهد (حدود 100 نفر)،300 تا 400 نفر از فريب خوردگان ايل بختيارى و 12 نفر راهنما (ازداخل پايگاه ) در نظر گرفته شده بود. نيروهاى هوابرد حداكثر تا ساعت يك بامداد19/4/1359 بايد در محلى كه سرتيپ سرهنگ زاد نادرى تعيين كرده بود حاضر مىشدند و اندكى بعد 300 تا 400 نفر از عشايرايل بختيارى كه از اصفهان حركت مى كردند، جهت تسليح و سازماندهى براى پشتيبانى ازتيمهاى 12 گانه چتر باز به آنان ملحق مى شدند. سپس سرگرد كوروش آذرتاش(فرمانده تيپ 23 نوهد پيش از انقلاب 9 فرماندهى آنان را جهت سقوط پايگاه نوژه بهدست مى گرفت . پس از تصرف كامل پايگاه نوژه ، تيمسار آيت الله محققى براى شروع و رهبرى عملياتهوايى ، در اتاق فرماندهى عمليات هوايى استقرار مى يافت و همزمان با استقرار او درپست فرماندهى ، سروان حميد نعمتى ، سروان محمد ملك ، سروان كيومرث آبتين و سروانفرخ زاد جهانگيرى كه هر كدام سرپرست يك تيم بودند آماده به پرواز درآوردن نخستيناسكادران هوايى شامل 16 هواپيما از 53 فروند هواپيماى مجهز به سلاح سنگين كهبراى عمليات در نظر گرفته شده بود، مى شدند. در طرح عمليات نظامى كودتا، عمليات هوايى در تضمين پيروزى نقش محورى داشت وبرگ برنده كودتا محسوب مى شد. لذا براى عدم برخورد عمليات هوايى با هرگونهمانع احتمالى ، بايد تا لحظه شروع كودتا، اقدامات از هر جهت طبق برنامه كودتا پيشمى رفت . يكى از نيازهاى اساسى اين بود كه در روز كودتا هواپيماها بايد مسلح بهسلاح سنگين و آماده پرواز باشند. وجود جو خصومت ميان عراق و ايران مى توانست زمينهساز چنين تمهيدى باشد. به همين جهت به بنى عامرى پيشنهاد كردند كه از طريق پاريساين مشكل حل شود تا حالت خصمانه عراق و ايران همچنان داغ نگهداشته شود تا ارتش ونيروى هوايى مجبور باشد هواپيماهاى جنگنده را همواره مسلح به مهمات سنگين نگهدارد. پيرو هماهنگى هاى انجام شده ، حملات زمينى و هوايى عراق عليه ايران با نزديك شدنزمان كودتا گسترش يافت . در مقايسه با 139 حمله اى كه عراق در فاصله 13/1/58 تا13/2/59 انجام داد، از 1/3/59 تا 19/4/59، 15 حمله هوايى و زمينى به ايران صورتگرفت . در روز 18/4/59 منطقه باويس ، تپه رش ، پاسگاه شورشيرين و پاسگاهانجيره مورد حمله زمينى و سومار و نخجير مورد حمله هوايى رژيم عراق قرار گرفتند.همچنين در روز 19/4/59 حوالى سنندج آماج حمله هوايى و ارتفاعات غرب پاوه هدف حملهزمينى قرار گرفت . قرار بر اين بود كه در پى حملات هوايى عراق ، آژير قرمز پايگاه كه در عينحال به معناى رمز عمليات هوايى كودتا بود، به صدا درآيد وپرسنل هوايى به آماده كردن هواپيماها مشغول شوند. پس از آماده شدن هواپيماها و پس ازروشن شدن هوا، خلبانان وابسته به كودتا در ظاهر براى حركت به سمت مرزها وتلافى حملات عراق و در واقع براى حركت به سوى تهران و بمباران اهداف از پيشتعيين شده ، از روى باند پرواز مى كردند. اهداف تعيين شده براى بمباران با رسيدن هواپيماها به تهران ، نقاط زير مورد حمله قرار مى گرفت : بيت امام (ره ) در جماران ، فردوگاه مهرآباد، نخست وزيرى ، ستاد مركزى سپاهپاسداران انقلاب اسلامى ، ستاد مركزى كميته هاى انقلاب اسلامى ، پادگان ولى عصر(عج )، پادگان امام حسين (عليه السلام ) و چند پادگان و مركز مهم ديگر. بيت امام (ره ) نه فقط اولين هدف عمليات هوايى راتشكيل مى داد، بلكه بمباران آن نيز با ساير اهداف كاملا متفاوت بود. براى اين منظور 3هواپيما به خلبانى سه تن از ماهرترين خلبانان كودتا در نظر گرفته شده بود.هواپيماى اول ماموريت داشت 4 بمب 750 پوندى (شعاع تخريب 750 فوت ) بر روىهدف رها كند. هواپيماى دوم دو عدد موشك ماوريك شليك مى كرد. ماموريت هواپيماى سومپرتاب 4 بمب ضد نفر خوشه اى (هر بمب مركب از 650 نارجك تاخيرى ) بود. پس ازپايان بمباران هاى مكرر و متنوع جماران ، هواپيماىاول به سمت راديو و تلويزيون مى رفت و دو هواپيماى ديگر محدوده بمباران شده جمارانرا زير رگبار مسلسل مى گرفتند و چنانچه ميزان انهدام را كافى تشخيص نمى دادند ازهواپيماهاى ديگر كمك مى گرفتند. پس از بمباران جماران و مهرآباد (به جهت سلب قدرت مقابله هوايى ) با شكستن ديوارصوتى ، پيروزى نخستين مرحله كودتا (عمليات هوايى ) به نيروى زمينى اعلام و علامتآغاز مرحله دوم كودتا يعنى تسخير مراكز زمينى به وسيله قواى مسلح داده مى شد. حمله به بيت امام (ره ) مركز ثقل كودتا راتشكيل مى داد و به معناى به دست آوردن كليد پيروزى كودتا بود. بر سران كودتاكاملا مشخص بود كه تا زمانى كه امام (ره ) زنده بود، مردم با يك كلمه ايشان بهخيابانها مى ريختند و كودتا را عقيم مى كردند. به همين جهت از بين بردن ايشان يكى ازمهمترين هدف هاى كودتا بود و براى اجراى آن بيش از ساير هدفها، هواپيما و مهماتسنگين در نظر گرفته شده بود. اهداف تعيين شده براى تسخير پس از بمبارانهاى هوايى و شكسته شدن ديوار صوتى در تهران ، اين مراكز بايداشغال مى شد: صدا و سيما، فرودگاه مهرآباد، ستاد نيروى زمينى ، ستاد ارتش جمهورى اسلامى ،پادگان حر، پادگان قصر، پادگان جمشيديه و زندان اوين . كودتاگران در صورتى كه از تصرف صدا و سيما عاجز مى ماندند قصد داشتند آن رابمباران كنند تا اين رسانه همگانى موثر در بسيج مردم عليه كودتا از دست جمهورىاسلامى خارج شود. همچنين در سطح شهر تهران بايد گروههاى مسلح پخش مى شدند وبا اعمال خشونت و ارعاب مردم ، سعى در قرق كردن شهر مى كردند. همچنين در نظر بودتعدادى غير نظامى مسلح ، باضافه شمارى از ماموران ساواك منحله و عده اى تك تيراندازماهر و گروه ويژه محمد باقر بنى عامرى به نام (گروه نجات گروگان ) بهدنبال بمبارانهاى هوايى ، مسئولين جمهورى اسلامى را مورد حمله قرار دهند و در صورتكمترين مقاومت در جا حكم اعدام را اجرا كنند. نكته لازم به ذكر اين كه سيد ابوالحسن بنىصدر ابتدا در ليست كسانى بود كه بايد ترور شوند، اما بعدا تصميم گرفتند او راسالم دستگير كنند. در شهرستانها نيز همزمان با پخش خبر بمباران جماران و ديگر مراكزنظامى و سياسى و اعلام اسامى مراكز تخليه شده درشمال غربى ، غرب ، جنوب و شرق ايران نيروهاى خود فروخته و خائن واردعمل مى شدند. امشب قرار است كودتا شود اين توطئه در شرايطى طرح شد كه اصولا مسئولين كشوراحتمال توطئه اى به اين گستردگى را نمى دادند. در آن زمان جمهورى اسلامى ، سازماناطلاعاتى چندانى نداشت و در تشكيلات دولت افرادى مانند سيد ابوالحسن بنى صدر بهعنوان رئيس جمهور و فرمانده كل قوا حضور داشتند. تحت چنين شرايطى با ابعاد گستردهاى كهع توطئه داشت ، نافرجام ماندن آن بعيد به نظر مى رسيد، اما از آنجا كه خواست واراده خداوند بر اين نبود، مكر و حيله هاى آنان راه به جايى نبرد و بدين صورت كودتاىنوژه ، اين طرح بزرگ براى براندازى جمهورى اسلامى عقيم ماند. يكى از خلبانانى كه شش ماه قبل از كودتا توسط گروه پشتيبانى مورد شناسايى قرارگرفته بود، سه روز مانده به موعد كودتا در پايگاه نوژه مطلع شد كه براى ايفاىنقش در كودتا در نظر گرفته شده است . او جهت آگاهى از ماموريتش بايد در تهران باسروان حميد نعمتى ملاقات مى كرد. حميد نعمتى در ملاقات با خلبان مزبور به او مىگويد: ماموريت تو بمباران بيت امام (ره ) است و ما مى توانيم تا پنج ميليون نفر رابكشيم ، گويا شگرد حميد نعمتى اين بود كه در نخستين ديدار توجيهى كودتا، بهخلبانان عضوگيرى شده ، چنين جمله اى را مى گفت تا از ميزان آمادگى آنها براى شركتدر كودتا و كشتار ميليونى (در صورت لزوم ) اطلاع يابد. خلبان ياد شده درمقابل نوع ماموريت و وسعت كشتار غافلكير و مردد شد. اما بهدليل تصورى كه از تعداد و قدرت كودتاگران داشت بيمناك شد كه اگر واكنش منفىنشان دهد در معرض خطر قرار گيرد. پس از خروج از خانه حميد نعمتى ، تشويش ونگرانى بر جان او چنگ انداخت . در برابر وضع پديد آمده احساس بلاتكليفى مى كرد.دلش مى خواست كه موضوع را با كسى در ميان گذارد اما با كه ؟ چهره مادرش ، آن زنساده و پاكدل و ديندار در نظرش نقش بست . اما مادرش چه كمكى مى توانست بكند؟ ولىچاره اى نبود، مگر هميشه در مواقع استيصال جز مادر پناهنگاهى داشته است ؟ به خانه مى رود و موضوع را در حضور برادر كوچكتر با مادرش در ميان مى گذارد: (مادرم بشدت ناراحت شد و گفت تو نه تنها اين كار را نبايد بكنى بلكه بايد خبربدهى و جلوى اين كار را بگيرى و اگر اطلاع ندهى شيرم را حلالت نمى كنم .) آنچه در اين گفتگو ميان مادر و فرزند رخ داد حادثه اى است كه ابعاد آن محدوده يكخانواده كوچك را در مى نورزيد و عمق و پهناى يك ملك و يك تاريخ را فرا گرفت .فرزند بر سر دو راهى قرار گرفته بود. يا به مادر، زادگاه ، مردم و دين پشت كند ونيرويى را كه از خرمن هستى او جذب جان خود كرده به صورت بمب از سينه پرنده آهنينبر سر افراشته مردم و امام خود رها كند، و يا به كسانى كه به مادران خود پشت كردهاند پشت نمايد و حادثه را متوقف كند. در آخرين دقيقه هايى روز سه شنبه و نخستينلحظات سحرگاه چهارشنبه روز سرنوشت ساز كودتا، خلبان تصميم خود را مى گيرد ودر عين ترس از نابودى كه به وسيله كودتاگران و آماه پذيرش شهادت در اين راه ، درساعت نيم بامداد از خانه خارج مى شود. پس از پرس وجوهاى مختلف و دوندگى هاى متعدد،حدود اذان صبح خود را به منزل حضرت آيت الله العظمى خامنه اى مى رساند. مقام معظمرهبرى واقعه را اين چنين تعريف مى كنند: (يك شبى من حدود اذان صبح ديدم كه در منزل ما را بشدت مى زنند. من از خواب بيدار شدم. رفتم مى گويند يك ارتشى آمده و با شما يك كار واجب دارد. ديدم يك نفر تكيه داده بهديوار، با حال كسل و آشفته و خسته و سرش را فرو برده . گفتم شما با من كار داريد؟بلند شد و گفت بله . گفتم چكار دارى ؟ گفت كار واحبى دارم فقط به خودتان مى گويم، و يادم نيست ، شايد گفت مربوط به كودتا است . من به حرفش حساس شدم . بعد ازخواندن نماز صبح به حرفهايش گوش فرا دادم . البتهاحتمال اين هم بود كه سوء نيتى داشته باشد، اما ديدم ، نمى شود به حرفش گوش نداد.او هم اصرار داشت كه تنها به من بگويد، به هيچ قيمتى اگر كس ديگرى بود نمى گفت. يك جايى گوشه حياط نشستيم . گفتم : قضيه چيست ؟ گفت : بناست كودتايى بشود.گفتم : تو از كجا مى دانى ؟ بنا كرد شرح دادن ... آثار بى خوابى و خيابان گردى وخستگى و افسردگى شديد و سراسيمگى و هيجان دو او پيدا بود. خلاصه آنچه گفت اينبود كه در پايگاه همدان اجتماعى تشكيل شده و تصميم بر كودتايى گرفته وپولهايى به افراد زيادى داده اند، به خود من همپول داده اند... قرار است جماران و چند جاى ديگر را بمباران كنند. پرسيدم كى قرار استاين كودتا انجام شود؟ گفت : امشب . من ديدم مساله خيلى جدى است و بايستى آن را پيگيرىكنيم . البته در اين بين احتمال اين را مى دادم كه يك سياست باشد كه بخواهند ما راسرگرم كنند، اما در عين حال اصل قضيه آن قدر مهم بود كه با وجود اين احتمالات لازمبود كه قضيه را پيگيرى كنيم .) چند ساعت پس از افشاى كودتا به وسيله خلبان ياد شده يكى از درجه داران تيپ 23 نوهدنيز به كميته مستقر در اداره دوم ستاد مشترك مراجعه مى كند و پس از افشاى كودتا واعتراف به اين كه قرار است به همراه عده اى ديگر در براندازى جمهورى اسلامى شركتكند، يك پاكت حاوى بخشى از طرح عمليات كودتا را در اختيار كميته فوق قرار مى دهد.بدين ترتيب به فاصله چند ساعت از سوى دو عنصر جذب شده به كودتا، اقدام به(ضد كودتا) مى شود و چشمان انقلاب در برابر خطرى كه در چند گامى اش كمينكرده بود گشوده مى گردد. اين ضد كودتا گرچه به وسيله دو فرد كه از اقدام يكديگر بى اطلاع بودند صورتگرفت ، ولى عمل اين دو در واقع ترجمان اراده يك ملت انقلابى عليه ضد انقلاب بود. از همان زمان كه احتمال وقوع كودتا احساس شده بود ستادى مركب از واحدهاى اطلاعات سپاهپاسداران ، گروه مهندسى و... انجمن اسلامى نيروى هوايى ، تعدادى ازپرسنل مومن نيروى زمينى و تيپ نوهد به نام (ستاد خنثى سازى كودتا)تشكيل گرديد ولى اين ستاد اطلاعات موثر و كارا از كودتا در اختيار نداشت ، اما اطلاعاتتا حدود زيادى پس از افشاى كودتا به وسيله خلبان فوق و تا حدود كمترى توسطدرجه دار تيپ 23 نوهد رد اختيار ستاد خنثى سازى كودتا قرار گرفت و عملا از نبضعمليات كودتا به وسيله اين دو آگاه شدند. با جمع بندى اطلاعات و تكميل آن با اطلاعاتى كه ازقبل جمع آورى شده بود به سرعت عمليات مقابله با كودتاى قريب الوقوع و خنثى كردنآن در دو محور پاك لاله و پايگاه نوژه طرح ريزى شد. پارك لالهمحل تجمع 40 تن از خلبانانى بود كه بايد توسط اتوبوس به پايگاه هوايى نوژهمى رفتند و به ديگر خلبانان كودتا مى پيوستند. عمده نيروهاى به كار گرفته شده براى خنثى سازى كودتا در پايگاه نوژه متمركزگرديد و عمليات مربوط به پايگاه نوژه در دو قسمتداخل و خارج پايگاه به اجرا گذاشته شد. بدن سان همزمان با شروع كودتا، نيروهاىانقلاب متشكل از برادران سپاهى و پرسنل متعهد و فداكار نيروى هوايى واردعمل شدند و آن چنان درسى به خائنان و اربابان مستكبرشان دادند كه براى هميشه درصفحات درخشان تاريخ انقلاب خواهد درخشيد. امام خمينى (ره ) و كودتا(50) امام امت پس از پايان عمليات خنثى سازى كودتا (20/4/1359) در حسينيه جمارانسخنرانى كردند. ايشان در بخشهايى از سخنان خود در رابطه با كودتا چنين فرمودند: (مى خواهند توطئه بكنند و آن هم اين طور توطئه اى كه معلوم است كه اگر چنانچه موفقبه كشفش هم نشده بوديم و قيام هم كرده بودند، [مردم ] خفه مى كردند آنها را... اگر اينفانتوم ها هم بلند شده بود كه اينها مى خواستند چه بكنند، پدر اينها را در مى آوردندمگر ملت ما حالا ديگر نشسته آنجا كه يك فانتوم و دو فانتوم كارى انجام بدهد. اين احمق هانفهميدند اين را كه با چهار تا مثلا سرباز (سربازها كه با اينها موافق نيستند) با چهارنفر از اين درجه دارها مثلا و امثال اينها مى شود يك مملكت /چهل و / سى و پنج ميليونى كه همه مجهز هستند، اينها بتوانند فتح كنند. اينها غلط فكركردند، اينها نفهميدند كه شوروى با همه قدرتى كه دارد و با همه ابزارى كه دارد و باهمه سلاح هاى مدرنى كه دارد، در افغانستان پوزه اش به خاك ماليده شد. در عينحال كه ... - حضار: توطئه چپ و راست كوبنده اش روح الله است - امام : صبر كنيد، صبر كنيد خواهش مى كنم ، شماها كوبنده هستيد، روح الله كى است ؟ مقام معظم رهبرى و كودتا مقام معظم فرماندهى كل قوا حضرت آيت الله العظمى خامنه اى (مدظله العالى ) در يكى ار سخنرانيهاى خود در سال 1374 درباره كودتاى نوژه چنين مى فرمايند: (شايد ملت ايران نداند آن كسانى كه موجب شدند توطئه كودتاى بسيار خطرناكپايگاه شهيد نوژه خنثى شود، خود جوانهاى ارتش بودند كه آمدند به ما اطلاع دادند. يكجوان خلبان نيمه شب آمد در خانه ما را زد و ما را با اصرار زياد وادار كرد كه حرفش راگوش كنيم و گفت كه اين كودتا دارد ظرف 24 ساعت آينده انجام مى گيرد. بعد هم كهعناصر، دنباله گير اين قضيه شدند، خود نظاميان و ارتشيهاى متدين آن پايگاه بيشتريننقش را در خنثى سازى آن كودتا داشتند. يعنى آن كسى كه در اين صحنه از ارتش دفاعكرد، خود ارتش بود، خودش نگذاشت كه اين چنگال دشمن به اووصل شود و دشمن بتواند توطئه خودش را در ارتش پياده كند.) 21 تير / 11 ژوئيه روز جهانى جمعيت در ژوئن 1989 مجمع كنترل برنامه توسعهملل (P.D.N.U) (51) توصيه كرد كه 11 ژوئيه (21 تيرماه ) توسط مجمع عمومى بهعنوان روز جهانى جمعيت شناخته شود، تا در نتيجه 5 ميليارد جمعيت حاضر جهان ، آن روز راگرامى بدارند و در اين روز افكار عمومى جهان را به خطر افزايش جمعيت و تدابير وبرنامه هاى توسعه و نياز به حل مشكلات ناشى از افزايش جمعيت جلب كنند. در اواسط سال 1995 جمعيت جهان 7/5 ميليارد نفر بود. براساس برنامه هاى سازمانملل تا سال 2015 كه جمعيت جهان بين 1/7 - 8/7 ميليارد نفر پيش بينى شده است ،افزايش جمعيت سالانه به طور ميانگين بيش از 86 ميليون نفر خواهد بود.(52) در آغاز قرن بيست و يكم جمعيت جهان بالغ بر 6 ميليارد و دويست ميليون نفر خواهد شد وزمين اين كره خاكى زيبا براى ادامه حيات و زندگى بامشكل مواجه خواهد شد. سرانجام در سال 2025 حدود 5/8 ميليارد موجود انسانى حق شان رااز طبيعت و زمين پير طلب خواهند كرد! جمعيت جهان ديوانه وار بهشكل انفجارى افزايش مى يابد و اين نوع افزايش در تمامىطول عمر بشر وجود نداشته كه در طول فقط 42سال جمعيت جهان دو برابر شود. يعنى از رقم 5/2 ميليارد نفر درسال 1950 ميلادى به ميزان 5/5 ميليارد نفر درسال 1992 برسد. اين جمعيت كثير گويى با دهان باز و گرسنه به دنيا مى آيند تا آخرين آثار و بقاياىمحيط زيست طبيعى بر كره زمين را نابود كنند و همه ذخاير طبيعى را بلعيده و از كره اىكه زيباترين حديث آفرينش خداوندى را در جلوه هاى بى پايان جنگلهاى سرسبزش ،كوهستانهاى رفيعش و اقيانوسهاى نيلگونش و... به تصوير كشيده است ، به برهوتىخشك و لم يزرع مبدل سازند. براساس آمارهاى انتشار يافته در هر دقيقه 232 نوزاد در جهان متولد مى شوند. يعنى در هر ساعت مجموعا 920،13 انسان كوچك به ساكنان كره خاكى افزوده مى شود. دريك شبانه روز زمين از 000،334 نوزاد تازه وارداستقبال مى كند. اين در حالى است كه در هر دقيقه تنها 97 نفر انسان ، يعنى روزانه000،140 انسان به ديار باقى مى شتابند. مقايسه اين ارقام نشان مى دهد كه ميزانتولد 4/2 برابر ميزان مرگ و مير است و تناسب لازم بين اين دو برقرار نيست و اين امرسبب افزايش بى رويه جمعيت جهان مى گردد. جمعيت و محيط زيست افزايش جمعيت و گسترش شهرنشينى ، كاربرد نامناسب و استفاده بى رويه از زمين و محيطزيست را به دنبال دارد و دشواريهاى بيشمارى را در بخش اقتصاد كشورهاى درحال توسعه فراهم مى آورد. تا دو دهه پيش تنها كشورهاى صنعتى با آلودگى آب و هوادست به گريبان بودند، اما امروزه كشورهاى درحال توسعه همچون ايران نيز به گونه اى جدى در معرض اين تهديد قرار گرفته اند.در بيشتر شهرها مشكلات گوناگونى در زمينه جمع آورى و دفع فاضلاب به چشم مىخورد و باستثناى چند شهر، دفع فاضلاب به وسيله چاه هاى غير بهداشتى صورت مىگيرد. مصرف روزافزون كودهاى شيميايى و سموم كشاورزى نيز تهديدى ديگر براىسلامت محيط درياچه ها و رودها به شمار مى آيد. پيامدهاى ناگوار آلودگى محيط زيست نه تنها موجب بروز بيماريهاى مختلف جسمى وروانى نوظهور در نسل حاضر شده ، بلكه نسلهاى آينده را نيز مورد تهديد قرار داده است. جمعيت و مسكن در فرآيند بى رويه افزايش جمعيت ، مساله مسكن به يكى ازمسائل پيچيده بسيارى از جوامع تبديل شده است ، افزايش هزينه مسكن از يك سو و فزونىجمعيت از سوى ديگر، به اين مشكل دامن مى زند و دشوارى تهيه سرپناه را براى بسيارىاز خانواده ها دو چندان مى سازد. جمعيت و آموزش و پرورش رشد پرشتاب و بى وقفه جمعيت ، آثار ناخوشايندى بر نظام آموزش و پرورش كشورهادارد. در كشورهايى كه رشد جمعيت آنها 5/2 درصد است ، درصد باسوادى بزرگسالاننزديك به 63 درصد است ، در حاليكه در كشورهاى توسعه يافته صنعتى كه رشدجمعيت سالانه آنها در محدوده 5/0 درصد مهار شده است . 99درصد بزرگسالان از نعمتسواد برخوردارند. در كشور ايران در سالهاى اخير، نهضت سواد آموزى كه به فرمان امام (ره )تشكيل شده ، تلاشهاى گسترده اى در جهت ريشه كم ساختن بيسوادى انجام داده است ، امامتاسفانه هنوز اين معضل بزرگ به طور كامل ريشه كن نشده است و بموازات رشد جمعيتروزبروز بر شمار افراد لازم التعليم افزودن مى شود. در چنين وضعيتى بهدليل ناكافى بودن امكانات آموزشى كشور بمرور سطح فرهنگ از نظر كمى و كيفىكاهش مى يابد. جمعيت و قانون در جهانى كه افزايش تعداد انسانها تغييرات خطرناكى در نظامهاى زيست محيطى ايجادمى كند، تنها كار مطلوب همان تثبيت جمعيت است . تاكنون در 13 كشور جهان كه تعدادكل ساكنان آن حدود 266 ميليون نفر است ، نرخ زاد و ولد به حدذىنزول كرده كه تعداد مواليد و مرگ و مير آنها بهتعادل رسيده است . اين كشورها همگى در اروپا واقعند. اين امر با بهبود شرايط اقتصادىو اجتماعى جامعه امكان پذير شده و يا مشكلات خود به خود كاهش يافته است . تجربيات نشان مى دهد كه رشد سريع جمعيت و پيشرفت اجتماعى در دراز مدت با همسازگار نيستند. چين و ژاپن سرمشق بسيار خوبى در كاهش سريع جمعيت هستند. پس از آنكه ژاپن امپراتورى زمان جنگ خود را از دست داد با اين واقعيت مواجه شد كه مى بايستبراى تامين نيازهاى خود به طور عمده به منابع موجود كشور تكيه كند و با بدترينشرايط زندگى بسيارى از زوجهاى ژاپنى تصميم گرفتند خانواده كوچكترى داشتهباشند. در نتيجه ميزان بارورى زنان ژاپن تا جايى سقوط كرد كه در تاريخ جمعيتنگارى جهان سابقه نداشت . در فاصله سالهاى 1949 تا 1956 ژاپن نرخ رشد جمعيتخود را از 2/2كمتر از 1رساند. دو دهه بعد حكومت چين هم به اين نتيجه رسيد كه كاهش سريع نسبت زمين به جمعيتاين كشور، پيشرفت اقتصادى آينده اش را به خطر خواهد انداخت ، در نتيجه تصميم جدىبه كاهش نرخ مواليد كشور گرفت . نرخ رشد جمعيت چين بين سالهاى 76 - 1970 از6/2در سال به 3/1نزول كرد. موقعيتهاى ژاپن و چين در زمينه تنظيم خانواده نشان مى دهد كه وقتى ملتها درمورد كاهش رشد جمعيت خود جدى باشند، نتايج مثبتى كسب مى كنند. همه كشورهايى كهتوانسته اند خانواده هاى خود را كوچكتر كنند به طور مشخصى در چهار مساله اقداممشابهى انجام داده اند: 1 - برنامه ملى فعال در زمينه آموزش جمعيت داشته اند. 2 - خدمات تنظيم خانواده در آنها وسيع و در دسترس همگان بوده است . 3 - در كشورهاى ياد شده ، داشتن خانواده كوچكتر موجب تشويق مادى شده و حتى در بعضىموارد خانواده بزرگتر جريمه شده است . 4 - اصلاحات گسترده اى در شرايط اقتصادى و اجتماعى خود بهعمل آورده اند. گام نخست در طرح يك برنامه ملى و موثر براى آموزشمسائل مربوط به جمعيت اين است كه با نگرشى دقيق به آينده ، طرحهايى كه رشد جمعيترا با آينده نظامهاى نگهدارنده محيط زيست و روندهاى اقتصادى مربوط مى كنند ترسيمكنيم . هنوز هم بهترين نمونه همان طرحهايى است كه در ميانه دهه هفتاد به عنوان بخشى ازبرنامه بازنگرى در چين به اجرا درآمده است . يكى از سوالاتى كه در آن زمان مطرح شداين بود كه اگر هر زوج چينى دو فرزند داشته باشد آينده مردم چين چگونه خواهد بود؟ اگر روند چنين مى بود، تاكنون 700 ميليون نفر يعنى تقريبا يك هندوستان ديگر بهجمعيت چين اضافه شده بود و وقتى چينى ها اين افزايش جمعيت را با اين مساله كه در آيندهچقدر آب ، خاك ، جنگل ، منابع انرژى و بالاخرهشغل جديد خواهند خواست مربوط كردند، روشن شد كه دو فرزندى بودن خانواده نتيجهاى جز كاهش استاندارهاى زندگى مردم كشور به بار نخواهد آورد. گرچه اين انتخاب كارمشكلى بود، چين راه دوم را انتخاب كرد و توانست سطح مرگ و مير شيرخواران را به جوامعصنعتى ثروتمند نزديك سازد. كليد دستيابى به يك طرح پيش بينى كننده دقيق آن است كه روندهاى تغيير جمعيت وروندهاى اقتصادى و اكولوژيك هر كشور با هم ادغام شوند و فقط با تلفيق اين سه باهم است كه مى توان دست به انتخاب زد. قدم ديگرى كه بالقوه ثمرات زيادى خواهد داشت عبارت است از فراهم كردن خدماتتنظيم خانواده براى كسانى كه هنوز تحت پوشش فعلى اين شبكه قرار نگرفته اند. جوامعى كه اندازه خانواده خود را سريعا كاهش داده اند بيشتر از طريق قرار دادن مشوقهايىبراى خانواده هاى كوچك و جريمه هايى براى خانواده هاى بزرگ اين كار را پيش بردهاند. يكى از مسائل مهمى كه اخيرا مورد بحث قرار گرفته است ، تاثيراشتغال زنان در بارورى مى باشد. اشتغال زنان به كار در شرايط مساوى مردان دربيرون خانه و در ازاى دستمزد، موجب كاهش قابل توجه نرخ مواليد مى شود در ميانعوامل اجتماعى كه در نرخ مواليد اثر مى گذارد مهمتر از همه وضع اجتماعى زنان است . خوشبختانه نظام جمهورى اسلامى ايران و بويژه مجلس شوراى اسلامى ايران در جهتدستيابى به اهداف كنترل بر پايه اصول ذكر شده ، كوششهاى خاصى رامبذول كرده اند. در سال 1372 لايحه كنترل جمعيت در مجلس شوراى اسلامى به تصويبرسيد و براساس اين مصوبه دو قانون قبلى مشوق افزايش جمعيت نقض گرديد و ضمنابسيارى از ادارات و وزارتخانه هاى مرتبط موظف شدند در اين زمينه همكاريهاى لازم را با وزارت بهداشت و درمان بهعمل آورند.
|
|
|
|
|
|
|
|