|
|
|
|
|
|
گفتار در واجبات بعد از اعمال منى بعد از اعمال مني پنج چيز بر حاجى واجب است : اول : طواف حج دوم : دو ركعت نماز طواف سوم : سعى بين صفا و مروه . چهارم : طواف نساء پنجم : دو ركعت نماز طواف نساء. مساءله 1 - چگونگى طواف و نماز آن و سعى بين صفا و مروه در حج به همان نحوىاست كه در عمره انجام مى شود با يك فرق و آن در نيت است كه بايد طواف و سعى و نمازرا به نيت طواف و سعى حج بجا آورد. مساءله 2 - بعد از پايان يافتن اعمال منى جائز بلكه مستحب است حاجى در همان روزعيد به مكه برگردد تا اعمال نامبرده يعنى طواف و نماز آن و سعى را انجام دهد، و جائزهم هست همانجا بماند واعمال مزبور را روز يازدهم انجام دهد و جواز تاءخير آن تا ماه بعيدنيست ، بنابراين جائز است آنرا در آخرين روز ماه بياورد. مساءله 3 - جائز نيست در حال اختيار عبادات پنجگانه راقبل از وقوف به عرفات و مشعر و منى و انجام مناسك منى انجام دهد بله براى چند طائفهاينكار جائز است : اول : زين كه ترس آن دارد كه اگر عبادت مزبور را بعد از وقوفهاى نامبرده انجام دهدگرفتار حيض يا نفاس شود و ديگر نتواند داخل مسجدالحرام گردد و نيز نتواند تا فرارسيدن ايام پاكى در مكه به انتظار طهر بماند. دوم : زن و مردى كه اگر قبل از رفتن به عرفات كه مسجدالحرام خلوت است مناسكپنجگانه را انجام ندهند بعد از وقوفهاى ديگر نمى توانند بخاطر ازدحام آن مناسك راانجام دهند و يا نمى توانند به مكه برگردند. سوم : بيمارانى كه بخاطر (عاجز) از انجام آن مناسكند و يا ترس دارند كه عاجز شوند. چهارم : كسى كه يقين دارد اگر قبل از مواقف نامبرده مناسك را انجام ندهد ديگر تا آخر ذىالحجه نخواهد توانست آن ها را بياورد. مساءله 4 - اگر در غير چهارمى از اين چند طائفه كشف خلاف شد، مثلا آن زن بعد ازانجام مناسكش قبل از وقوفها دچار حيض و يا نفاس نشد، و يا آن مريش بهبودى يافت و ياازدحام آن طور كه ترسش را داشت نبود ديگر واجب نيست مناسكش را اعاده كند هرچند كه بهاحتياط نزديكتر است ، و اما طائفه چهارم اگر منشاء اعتقاد و يقينشان بيمارى و ياسالخوردگى و ياعليلى بوده هان اعمالى كه آورده بودند كافى است و اما اگر غير اينهابوده كافى نيست و بعد از مراجعت از منى بايد بياورند،مثل اينكه معتقد بوده سيل مى آيد و يا زندانى مى شود و نمى توانداعمال را بجا بياورد بعدا كشف خلاف شود. مساءله 5 - بيرون شدن از احرام سه در جا صورت مى پذيرد: يكى بعد ازسرتراشيدن و ياتقصير كه با انجام آن همه محرمات احرام بر انسانحلال مى شود بجز زن و بوى خوش و ظاهرا شكار كردن گرچه حرمت شكار كردن بهخاطر حرم است نه احرام دوم بعد از طواف زيارت و دو ركعت نماز آن و سعى بين صفا ومروه است كه با انجام آن بوى خوش نيز حلال مى شود سوم : بعد از طواف نساء و نمازآن است كه با انجام آن زن نيز حلال مى شود. مساءله 6 - كسى كه مانند طوائف چهارگانه اى كه گذشت طواف زيارت و طوافنساء را بخاطر عذرى كه داشته قبل از رفتن بعرفات انجام داده بعد از انجام آن بوىخوش وزن برايش حلال نمى شود بلكه همچنان نسبت به آنها در احرام هست تا بعد از سرتراشيدن يا تقصير كه تمامى محرمات برايش حلال شود. مساءله 7 - طواف نساء مختص به مردان نيست بلكه بر زنان و افراد خنثى و كسىكه خصيه اش را درآورده اند و اطفال مميز نيز واجب است ، پس اگر كسى از آنان طواف نساءرا ترك كند اگر زن باشد شوهر بر او حرام است و اگر مرد باشد زن بر او حرام است ،بلكه اگر ولى طفل غير مميز او رامحرم كند بنابر احتياط واجب است او راطواف نساء همبدهد تا زن گرفتن بر او حلال شود. مساءله 8 - طواف نساء و دو ركعت نمازش واجبند اما از اركان حج نيستند، بنابرايناگر آنرا عمدا هم ترك كند حجش باطل نمى شود تنها زن برايش حلال نمى شود بلكه بنابراحتياط عقد ازدواج و خطبه آن و شهادت دادن بر وقوع آن نيزبرايش حلال نيست . مساءله 9- جائز نيست در حال اختيار سعى راقبل از طواف زيارت و نماز آن انجام دهد، همچنانكه جائز نيست درحال اختيار طواف نساء را زودتر از طواف زيارت و نماز آن وسعى بياورد، بنابرايناگر مخالف ترتيب بياورد بايد طورى اعاده كند كه ترتيبحاصل شود. مساءله 10 - در حال ضرورت چون حال ترس از حيض و عدم تمكن از بقاء در مكه تارسيدن ايام پاكى جائز است طواف نساء را قبل از سعى بياورد، ولى نزديكتر به احتياطآنست كه ترتيب را رعايت كند و براى طواف نساء نائب بگيرد، و اگر سهو كند وياجاهل به حكم باشد و بر خلاف ترتيب عمل كند سعى و طوافش صحيح است هرچند كهنزديكتر به احتياط آنست كه طواف را اعاده كند. مساءله 11 - اگر سهوا طواف نساء را ترك كند و به وطن بازگردد، اگر برايش برگشتن ممكن است و مشقتى ندارد بايد برگردد و گرنه نايب بگيرد تا بعد از انجام آنزنان بر او حلال شوند. مساءله 12 - اگر يكى از طوافهاى واجب يعنى طواف عمره يا طواف حج و يا طوافنساء راترك كند و برگردد و با زنان جماع كند واجب مى شود كه شترى در مكه نحرنموده يا گوسفندى ذبح كند، و نزديكتر به احتياط آنست كه اگر تمكن دارد و مشقتى براو نيست شتر نحر كند و آنگاه به مكه برگشته طواف ترك شده را بياورد و اگر طوافترك شده غير طواف نساء بوده باشد احتياط آنست كه بعد از انجام آن سعى را هم اعاده كندو اگر برايش امكان ندارد نائب بگيرد. مساءله 13 - اگر طواف عمره و يا زيارت را بخاطر ندانستن حكم ترك كرده وبرگشته باشد بر او واجب است يك شتر كفاره داده دوباره حج خود را اعاده كند. گفتار در احكام بيتوته در منى مساءله 1 - چنانچه شخصى در روز عيد مناسك خود را در مكه انجام داد واجب است بهمنى برگردد تا شب يازدهم و دوازدهم را در آنجا بيتوته كند و مقدار واجب از اين بيتوتهدو شب از غروب تانصف شب است . مساءله 2 - بيتوته شب سيزدهم از اول تانيمه شب برچند طايفه واجب است : يكى ازآنان كسى است كه در حال احرام عمره يا احرام حج از شكار پرهيز نكرده باشد و احتياطآنست كه كسى هم كه شكار را گرفته ولى آنرا نكشته شب سيزدهم را بيتوته كند، و امااگر اين دوكار يعنى كشت صيد و يا گرفتن آنرا مرتكب نشده باشد بيتوته اين شب براو واجب نيست هرچند كه ساير محرمات صيد چون خوردن گوشت آن و يا نشان دادن آن بهشكارچى و اشاره كردن به آن و غير اينها را مرتكب شده باشد طائفه ديگر كسى است كهدر حال احرام حج يا احرام عمره با زنى جماع كرده باشد چه از جلو وچه از عقب هرچند كهآن زن همسرش نباشد واجب است شب سيزدهم رابيتوته كند ولى چنانچه تنها بوسه و لمسو غيره را مرتكب شده باشد بيتوته لازم نيست . ويكى ديگر كسى است كه روز دوازدهم ازمنى به سوى مكه كوچ نكرده تا خورشيد غروب كرده باشد كه با درك غروب خورشيدبيتوته شب سيزدهم در منى واجب مى شود. مساءله 3 - بيتوته در منى در شبهائى كه گفته شد بر چند طائفه واجب نيست : اول : بيماران و پرستاران آنها بلكه هر كسى كه عذرى دارد كه با وجود آن بيتوتهكردنش در منى دشوار باشد. دوم : كسى كه در مكه مال قابل اعتنائى دارد و مى ترسد اگر در منى بيتوته كند آنمال از بين برود و يادزد آن را بربايد. سوم : چوپان و دامدارى كه بايد شبها دام خود را بچراند. چهارم : كسانى كه مسئول رساندن آب به حاجيان در مكه هستند. پنجم : كسى كه در مكه تا طلوع فجر عبادت بوده وغير از عبادت و ضروريات يعنىخوردن و نوشيدن به قدر احتياج وتجديد وضو وامثال آن كار ديگرى نداشته باشد اما براى كسى كه درغير مكه حتى در بين راه مكه و منىمشغول عبادت بوده ترك بيتوته بنابراحتياط جائز نيست . مساءله 4 - بركسى كه بدون هيچ عذرىاول شب در منى حضور يافته بنابراحتياط واجب است تاقبل از نيمه شب خود را بدانجا برساند و تاطلوع فجر در آن جا بيتوته كند. مساءله 5 - بيتوته يكى از عبادات است كه نيت با همه شرائطش در آن واجب است . مساءله 6 - كسى كه بيتوته واجب در منى را ترك كرده واجب است براى هر شبى يكگوسفند كفاره دهد، چه اينكه تركش عمدا باشد و يا جهلا و يا نسيانا بلكه اين كفاره حتىبر آن چند طائفه اى كه در مساءله سوم برشمرديم كه ترك بيتوته برايشان جائزبود غير طائفه پنجم نيز واجب است البته وجوب آن براى طائفه سوم وچهارم بر اساساحتياط است . مساءله 7 - در گوسفندى كه در اين كفاره بايد ذبح شود آن شرائطى كه درقربانى هست معتبر نيست و ذبح آن مكان مخصوصى ندارد بنابراين كسى كه اين كفارهبعهده اش آمده مى تواند بعد از مراجعت در محل خود آن را ذبح كند. مساءله 8 - كسى كه در تمام شب خارج منى نبوده اگر قسمتاول شب تا نيمه شب را منى بوده اشكالى نيست دراينكه كفاره اى به عهده اش نمى آيد(چون واجب آن همان مقدار است )و اگر قبل از نيمه شب و يامقدارى ازاول شب را خارج منى رفته باشد احتياط آنست كه كفاره بدهد. مساءله 9- كسى كه برايش جائز است روز دوازدهم از منى كوچك كند واجب است تاظهرآن روز در منى بماند و بعد از ظهر كوچ كند و اما كسى كه روز سيزدهم هم كوچ مى كنداين محدوديت راندارد و هروقت بخواهد مى تواند خارج شود. گفتار در رمى جمره هاى سه گانه مساءله 1 - رمى هر سه جمره يعنى جمره اولى و وسطى و عقبه در روزهائى كهبيتوته شب آن واجب است حتى روز سيزدهم براى كسى كه بيتوته شب آن بر او واجب استاز واجبات منى است ، اما اگر آن را ترك كند حجشباطل نمى شود حتى اگر عمدا ترك كرده باشد حجش صحيح است چيزى كه هست فقطگناهى مرتكب شده است . مساءله 2 - در هر روزى كه رمى واجب است بايد هر جمره را با هفت عدد سنگريزدهرمى نمايد و در رمى جمرات سه گانه در هر روز معتبر است تمام آنچه كه در رمى جمرهعقبه بوده و بيانش گذشت و هيچ فرقى با آن ندارد. مساءله 3 - وقت رمى از طلوع خورشيد تا غروب آن است بنابراين درحال اختيار جائز نيست كه آن را در شب انجام دهد، واما با وجود عذرى چون ترس و بيمارى ويا عليلى و يا اشتغال به چوپانى در روز جائز است آنرا در شب آنروز و يا شب آينده اشانجام دهد. مساءله 4 - در رمى جمرات رعايت ترتيب واجب است و بايد ابتداء ديگر جمره وسطىرارمى نموده سپس به رمى جمره عقبى بپردازد صحيح است و بايد برگردد وعمل رمى رابه هر نحوى كه خواست تكميل كند لكن نزديكتر به احتياط براى كسى كه عمداچنين كرده اين است كه دوباره از سر بگيرد، و همچنين جائز است رمى جمره متقدم با چهارريگ و سپس به جمره بعدى بيايد و آنرا رمى كند پس مقدم داشتن رمى جمره متقدم در همه هفتريگ واجب نيست . مساءله 5 - اگر جمره اولى را با چهار ريگ رمى كند آنگاه با چهار ريگ ديگر جمرهوسطى را رمى نموده سپس به رمى جمره عقبى بپردازد صحيح است و بايد برگردد وعمل رمى را بهر نحوى كه خواست تكميل كند لكن نزديكتر به احتياط براى كسى كه عمداچنين كرده اين است كه دوباره از سر بگيرد و همچنين جائز است رمى جمره متقدم با چهارريگ و سپس بجمره بعدى بيايد و آنرا رمى كند پس مقدم داشتن رمى جمره متقدم در همه هفتريگ واجب نيست . مساءله 6 - اگر در يكى از اين روزها رمى جمرات را فراموش كند واجب است در روزديگر آن را قضاء نمايد و اگر در دو روز فراموش نمايد در روز سوم قضاء مى كند وحكم در صورتى هم كه عمدا ترك كرده باشد همين است و چون خواست قضاء كند واجب استقضاء را بر اداء مقدم بدارد، و نيز واجب است آن چه زودتر فوت شده زودتر قضاء كند،بنابراين اگر رمى روز عيد و روز يازدهم را ترك كرده در روز دوازدهماول رمى روز عيد را قضاء مى كند و سپس رمى روز يازدهم را و در آخر روز دوازدهم را بهنيت اداء مى آورد و خلاصه كلام همانطور كه در اداء رعايت ترتيب واجب است در قضاء نيزواجب است هم در همه جمره ها و هم در بعضى از آن ها، پس اگر مثلا در روز يازدهم بعضى ازجمره ها مثلا جمره اولى را ترك كرده و روز بعد به يادش آمدهاول رمى روز قبل را انجام مى دهد بعدا آنروز را، بلكه احتياط آنست كه اگر همه جمرات وبعضى از آنها باچهار ريگ رمى كرده و روز بعد يادش آمداول قضاء را مى آورد بعد اداء را و اول آنچه قبلا قضاء شده مى آورد و سپس بعدى آنرا. مساءله 7 - اگر در يكى از اين روزها برخلاف ترتيب رمى كرده و روز بعد متوجهشد بايد رمى را طورى اعاده كند كه ترتيب روزهاىقبل حاصل شود آن گاه وظيفه روز حاضرش را بياورد. مساءله 8 - اگر رمى هر سه جمره رافراموش كند تاداخل مكه شود اگر در ايام تشريق بيادش بيايد واجب است در صورت تمكن به منىبرگردد و با نبودن امكان نائب بگيرد، واگر بعد از ايام تشريق بيادش بيايد و ياعمداآنرا ترك كرده باشد تا بعد از ايام تشريق احتياط آنست كه هم آن چه گفتيم انجام دهد(يعنى در صورت تمكن برگردد ودر غير آن صورت نائب بگيرد)و هم درسال بعد در همان ايامى كه از او فوت شده آنرا قضاء كند يا خودش و يا نائبش و اگربعد از خارج شدن از مكه بيادش بيايد احتياط آنست كه درسال بعد ولو با نائب گرفتن آنرا قضاء كند حكم فراموش كردن بعضى از سه جمرهنيز حكم فراموشى هر سه جمره را دارد بلكه احتياط حكم كسى هم كه كمتر از هفت ريگ رابه هر سه جمره و يا بعضى از آنها زده حكم فراموش كردن همه آنست . مساءله 9- كسانى كه معذورند مانند بيمار وعليل و غير قادر بر رمى مانند طفل بايد نائب بگيرند، و اگر خود قادر بر نائب گرفتننيز نيست نظير بيهوش ولى او و يا فردى ديگر برايش نائب مى گيرد، و احتياط آنست كهنائب عمل رمى را انجام ندهد مگر بعد از آن كه از تمكن منوب عنه نااميد شود، بهتر آنست كهاگر امكان دارد معذور را به محل رمى ببرد و در حضور او رمى انجام دهد و در صورت امكانسنگريزه را در دست خود او بگذارد و با دست او به جمره بزند بنابرآنچه گفته شداگر بعد از انجام رمى به وسيله نائب عذر معذور برطرف شد اگر نائب با نوميدىازرفع عذرش نيابت كرده اعاده واجب نيست وگرنه واجب است خود او آنرا اعاده كند. مساءله 10 - اگر غير معذور (مثلا ولى او)از برطرف شدن عذر معذور ماءيوسشود واجب نيست ، در نائب شدنش از او اجازه بگيرد هرچند كه به احتياط نزديكتر است و امااگر قادر بر كسب اجازه نباشد اجازه معتبر نيست . مساءله 11 - اگر بعد از برگشتن روزى شك كند در اينكه روزقبل رمى را انجام داده يا نه اعتنائى به شك خود نمى كند و همچنين اگربعدازداخل شدن در رمى جمره بعدى شك كند در اينكه جمره قبلى را رمى كرد يا نه يا شك كند دراينكه صحيح رمى كرده يا نه ، به شك خود اعتناء نمى كند، همچنانكه اگر بعد از فراغتو يا تجاوز عملى شك كند در اينكه آيا صحيح انجام داده يانه بنا را بر اين مى گذارد كهصحيح انجام داده ، و اگر شك كند در عدد هفتگانه رمى واحتمال دهد كه شايد كمتر از هفت بوده اگر قبل از شروع به رمى جمره بعدى باشد بايدآن كمبودى كه احتمال مى دهد بياورد وبنابراحتياط اگر از رمى منصرف هم شده و بهكارى ديگر مشغول شده باشد بايد آن كمبود را بياورد، واما اگر شكش بعد از شروع بهرمى جمره بعدى بوده ، اگر برايش محرز است كه چهار ريگ انداخته و در بقيه شك داردبنابراحتياط بقيه را هم بياورد بلكه همچنين است اگر شك او بعد از رمى جمره بعدى همباشد و اما اگر شك در عدد چهار هم داشته باشد يعنى شك كند در اينكه چهار ريگ انداختميا كمتر بنا مى گذارد بر اينكه چهار را انداخته و بقيه را مى آورد. مساءله 12 - اگر بعد از گذشتن يك روز يقين كند به اينكه روزقبل يكى از سه جمره را رمى نكرده و نداند كدام بوده همينكه درقضاء آن جمره عقبه را رمىكند كافى است و نزديكتر به احتياط آنست كه هر سه جمره را قضاء كند، و اگر بعد ازرمى هر سه جمره يقين كند كه يكى ازسه جمره سه ياكمتر از آن كمبود داشته واجب است آنمقدار كمبود را جبران نموده و هر سه جمره را به آن تعدا رمى كند و اگر در همين فرضيقين كند كه از يكى از سه جمره چهار عدد كم شده بعيد نيست جائز باشد اكتفاء به رمىجمره عقبه و تكميل آن كمبود، ولى نزديكتر به احتياط آنست كه همه وظيفه جمره عقبه رابياورد باز هم نزديكتر به احتياط اين است كهعمل رمى رادر هر سه جمره از سر بگيرد. مساءله 13 - اگر بعد از گذشتن اين سه روز يقين كند به اينكهعمل رمى را در يكى از آن روزها ترك كرده و نمى داند كدام روز بوده واجب است رمى هر سهروز رابا رعايت ترتيب قضاء كند هر چند كه احتمال دارد اكتفاء به قضاء وظيفه روز آخرجائز باشد. گفتار در صد و حصر در اعمال حج يا عمره مساءله 1 - مصدود عبارت است از كسيكه دشمن و يا مانعى نظير آن از انجام عمره ياحج او جلوگيرى كند ومحصور عبارت است از كسى كه بيمارى مانع او شود. مساءله 2 - كسى كه براى عمره وياحج محرم مى شود واجب است كه آن را تمام كندواگر تمام نكند همچنان در احرام مى ماند، بنابراين اگر براى عمره احرام ببندد ولىدشمن و يا نظير دشمن چون كاركنان دولت و ياغير دولت او را از رفتن به مكه جلوگيرىشود و راه ديگرى غير از آن راه بسته شده به سوى مكه وجود ندارد، و يا اگر داردهزينه مسافرت آن راه را ندارد جائز است براىحلال شدن آنچه برايش حرام شده و بيرون آمدن از احرام در همانجا كه هست گاو و ياگوسفند و يا شترى قربانى كند، و نزديكتر به احتياط آن است كه هنگام ذبح قصدحلال شدن محرمات را بكند، و همچنين احتياط اين است كه تقصير هم بكند كه بعد از اين دوكار همه محرمات احرام حتى زنان برايش حلال ميشود. مساءله 3 - اگر با احرام عمره داخل مكه معظمه شود ولى در همان مكه دشمن و يامانعى ديگر نگذارد اعمال عمره را بجاى آورد حكم مسئلهقبل رادارد و با همان كارهائى كه گفته شد از احرام در مى آيد، بلكه بعيدنيست ، درصورتى هم كه ممنوع از طواف يا سعى شود حكمش همين باشد، واگر ظالمى او را حبسكند يا طلبكارى ياسعى شود حكمش همين باشد و اگر ظالمى او را حبس كنديا طلبكارى اورا بخاطرطلبى كه او قدرت پرداخت آنرا ندارد حبس نمايد باز هم همان حكم را دارد. مساءله 4 - اگر براى داخل شدن در مكه و يا بخاطر انجام مناسك محرم شود وسپسظالمى از او مبلغى را مطالبه نمايد كه او قادر به پرداخت آن باشد بايد آن مبلغ را درصورتى كه حرجى نباشد بپردازد و مناسك راانجام دهد، و اگر تمكن از پرداخت ندارد وياپرداخت آن برايش حرجى و دشوار است ظاهر اين است كه همان حكم مصدود را دارد. مساءله 5 - اگر غير آن راهى كه بسته شده را ديگر به سوى مكه دارد و هزينهرفته از آنرا نيز دارد بر احرام خود باقى مى ماند و واجب است به حج برود واگر بهحج نرسيد اعمال عمره مفرده را مى آورد و از احرام خارج مى شود، و به صرف اينكهبترسد به اعمال حج نرسد با اعمال مصدود ازاحرام خارج نمى شود، بلكه بايدحتما ادامهدهد تا اگر حج از او فوت شد اعمال عمره مفرده را بياورد و از احرام خارج شود. مساءله 6 - صد از حج به اين تحقيق مى يابد كه انسان بخاطر آن به هيچكدام ازوقوفين عرفه و مشعر نرسد نه به اختيارى آن ونه به اضطرارش بلكه صد به همينمقدار نيز تحقق مى يابد كه انسان به انجام وظيفه اى كه ترك آن حتى غير علمى و عمديشموجب فوت حج مى شود نرسد، بلكه ظاهر اين است كه اگر بعد از وقوف به عرفات ومشعر ممنوع شود از اينكه واجبات مكه و منى را بياورد و از انجام يكى از آندو ممنوع شود ونتواند نه خودش بياورد و نه نائب بگيرد صد و ممنوعيت تحقق مى يابد، بله اگر همهواجبات مكه ومنى را هم انجام دهد آنگاه پس از برگشتن به منى براى بيتوته واعمال ايام تشريق مصدود وممنوع شود مصدوديت تحقق نمى يابد، وحجش صحيح است وواجب است در همان سال و اگر نتوانست سال بعد براىاعمال ايام تشريق نائب بگيرد. مساءله 7 - مصدود از عمره ياحج اگر كسى است كه حج بر اومستقر شده و يادرسال بعد مستطيع شود واجب است حج را بياورد ونبايد بدستورى كه براى خروج از احرامانجام داد اكتفا كند وآن دستور كافى ازحجة الاسلام او نيست . مساءله 8 - مصدود كه گفتيم جائز است براى بيرون شدن از احرام آن دستور رابكار بندد مخصوص تنها مصدودى كه از برطرف شدن مانع نوميد باشد نيست بلكهباداشتن اميد به رفع مانع نيز مى تواند طبق آن دستور از احرام درآيد. مساءله 9- كسى كه براى عمره احرام بسته ومحصور شد يعنى بخاطر بيمارىنتوانسته به مكه برسد اگر بخواهد ازاحرام درآيد بايدقربانى كند، و احتياط آنست كهقربانى يا پول آنرا توسط امينى به مكه بفرستد و با او قرار بگذارد كه در روز معينو ساعتى معين قربانى او را ذبح كند كه چون آن موعد مقرر رسد تقصير مى كند و از احرامدرآيد و همه محرمات به جز زن برايش حلال مى شود، و احتياط آنست كه نائب او هنگام ذبحقربانش نيت بيرون شدن اورا از احرام رابكند. مساءله 10 - اگر براى حج محرم شودو بخاطر بيمارى و به وقوف درعرفات ومشعر نرسد و بخواهد از احرام درآيد واجب است قربانى كند و احتياط آنست كه قربانىخود و يا پول آنرا به منى بفرستد و با نائب خود قرار بگذارد كه آن را در روز عيد درمنى ذبح كند كه بعد از ذبح محرمات احرام به غير از زن برايشحلال مى شود. مساءله 11 - اگر حج وجبى برعهده اش باشد و بخاطر بيمارى محصور شود ازخصوص زن تحلل پيدا نمى كند مگراينكه سال بعداعمال حج و طواف نساء را انجام دهد و اگر از اين كار عاجز شود بعيدنيست بگوئيمگرفتن نائب كافى است و بعد از انجام آن به وسيله نائب از احرام بيرون مى آيد، و اگرحجمش مستحبى باشد بعيد نيست كه نائب گرفتن براى طواف نساء كافى باشد براىبيرون شدن از احرام ونزديكتر به احتياط آن است كه خودش بياورد. مساءله 12 - اگر ممنوع از اعمال عمره به دستور فوق ازاحرام درآيد و با زنانجماع نمايد معلوم گردد كه قربانيش در روز مقرر ذبح نشده بوده گناهى نكرده و كفارهاى بر او نيست لكن واجب است قربانى و يا بهاى آنرا بفرستد و بار ديگر با نائب خودقرار بگذارد و واجب است از زنان دورى كند و احتياط واجب اين است كه از لحظه اى كه واقعبرايش كشف شد اجتناب كند هرچند كه احتمال دارد لزوم اجتناب از لحظه فرستادنپول يا قربانى باشد. مساءله 13 - تحقق حصر به همان چيزهائى است كه صد باآن ها تحقق مى يافت . مساءله 14 - اگر مريض بعد از فرستادن قربانى و يا قيمت آن بهبودى يابد وبتواند خود را به مكه برساند واجب است حج را بجاى آورد، اگر به احرام تمتع محرمشده و اعمال عمره را درك مى كند كه هيچ و اما اگر وقت نجاماعمال عمره را ندارد يعنى به وقوف عرفات و مشعر نمى رسد حج افراد انجام مى دهد واحتياط آنست كه نيت خود را از عمره تمتع به حج افراد برگرداند و بعد از انجام حجافراد براى عمره مفرده محرم مى شود وكافى از حجة الاسلام او هست ، و اگر وقتى به مكهرسيد كه وقوف اختيارى مشعر را درك درآيد، وحج واجب راسال آينده اگر شرائطش را داشت بجا مى آورد، مصدود هم دراين فرض مانند محصور وبيمار است . مساءله 15 - بعيد نيست كه غير متمكن مانند معلوم وضعيف را نيز در اين احكام كه گفتهشد ملحق به مصدود و محصور بدانيم لكن مسئلهمشكل است و احتياط آن است كه بر احرام خود باقى بماند تا بهبودى يافته واجبش را انجامدهد، حال اگر حج از او فوت شد عمره مفرده را مى آورد و از احرام درمى آيد و آنگاه واجباست كه به شرط حصول شرائط درسال بعد حج را بياورد. مساءله 16 - احتياط آن است كه روزى كه با نائب خود مقرر مى دارد در عمره تمتعقبل از روز خروج حاجيان به سوى عرفات باشد و در احرام حج روز عيد باشد. كتاب امر به معروف و نهى از منكر امر به معروف و نهى از منكر جزء بالاترين و شريف ترين فرائض اسلام است كه سايرفرائض به وسيله آن دو اقامه مى شود و وجوب آن دو از ضروريات دين است و منكر آناگر توجه داشته باشد كه انكارش چه لوازمى دارد و به لوازم آن ملتزم باشد ازكافران است و در كتاب عزيز و اخبار شريفه با بيانهائى مختلف مسلمين رابه اقامه آن دوترغيب و تحريض نموده از آن جمله در قرآن كريم خدايتعالى مى فرمايد: و لتكن منكمامة يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف وينهون عن المنكر اولئك هم المفلحون (4) بايد از شما جماعتى باشند كه به سوى خير دعوت نموده امر به معروف و نهى ازمنكر كنند و رستگاران همين جماعتند) و نيز فرموده : كنتم خير امة اءخرجت للناستاءمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر و تؤ منون بالله (5) و شما بهترين امتىهستيد كه از بين بشر و براى بشر بيرون شديد چون امر به معروف و نهى از منكرنموده وبه خدا ايمان داريد)و همينطور آيات ديگر. و اما روايات : از حضرت رضا(ع ) روايت شده كه فرمود: رسول خدا همواره مى فرموده : اذا امتىتوالكت الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فلياء ذنوا بوقاع من الله تعالى (6)اگر روزى بر امتم برسد كه امر به معروف و نهى از منكر را به يكديگر واگذار كننددر آن روز بايد اعلان جنگ با خدايتعالى كنند. و از رسول خدا (ص ) روايت شده كه فرمود: ان اللهعزوجل ليبغض المؤ من الضعيف الذى لادين لهفقيل له و ماالمؤ من الذى لادين له ؟ قال : الذين لاينهى عن المنكر (7) خداىعزوجل مؤ من ضعيف راكه دين ندارد دشمن مى دارد شخصى پرسيد: مؤ من ضعيفى كه دينندارد كيست ؟ فرمود: كسى است كه نهى از منكر نميكند: و نيز از آن جناب (ص ) روايت شدهكه فرمود: لاتزال امتى بخير ما آمروا بالمعروف و نهواعن المنكر و تعاونوا علىالبر، فاذالم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات و سلط بعضهم على بعض ولم يكن لهمناصر فى الارض و لا فى السماء (8) امت من همواره به خير و خوبى است مادام كهامر به معروف و نهى از منكر و يكديگر را در كار خير كمك نمايد پس اگرچنين نكندبركات از آنها گرفته مى شود و بعضى بر بعض ديگر مسلط مى شوند وديگر ياورىنخواهند داشت نه در زمين و نه در آسمان . و از اميرالمؤ منين (ع ) روايت شده كه خطبه اى خواند و در آن حمد و ثناى خدا گفت و سپسفرمود: اما بعد فانه انما هلك من كان قبلكم حيثما عملوا من المعاصى و لم ينههمالربانيون و الاحبار عن ذلك و انهم لما تماد وافى المعاصى و لم ينههم الربانيونوالاحبار عن ذلك نزلت بهم العقوبات فاءمر بالمعروف و انهوا عن المنكر و اعملوا ان الامربالمعروف والنهى عن المنكر لن يقربا اجلا و لن يقطما رزقا (9) اما بعد بدانيدكه اقوام قبل از شما كه هلاكت رسدند بدين جهت بودكه گناه مى كردند و علماء يعنىربانيون نصارى و احبار يهود آنها را از آن اعمال نهى نمى كردند تا اينكه غرق در معصيتشدند همينكه اين وضع ادامه يافت و ربانيون و احبار آنرا از اين وضع نهى نكردند،عقوبتهاى الهى بر آنان نازل گرديد، پس امر به معروف كنيدو نهيا ز منكر نمائيدوبدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مى كند و نه رزقى را قطعمى نمايد... (تا آخر حديث ). و از امام باقر (ع ) روايت شده است كه فرمود: يكون فى آخر الزمان قوم يتبع فيهمقوم مراؤ ون فيتقرؤ ون و يتنسكون حدثاءسفهاء لايوجبون امرا به معروف ولانهيا عن منكرالا اذا آمنوا الضرر يطلبون لانفسهم الرخص و المعاذير (ثمقال )ولو اضرت الصلاة بسائر ما يعلمون باموالهم و ابدانهم لرفضوها كما رفضوااسمى الفرائض و اشرفها ان الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فريضه عظيمه بهاتقام الفرائض هنالك يتم غضب الله عزوجل عليهم فيعمهم بعقابه ، فيهلك الابرار فىدار الاشرار و الصغار فى دارالكبار (10). در آخر الزمان مردمى خواهند بود عده اى رياكار متبوع و مقتدى آنان مى شوند عالم نمايان بدعتگزار و عابد نمايانجاهل ، هيچ امر به معروف ونهى از منكرى رابرخورد واجب نمى شمارند مگر وقتى كهاطمينان پيدا كنند كه از ناحيه آن ضررى متوجهشان نمى شوددنبال راه بهانه و عذر تراشى هستند تا به آن وسيله شانه از زير بار وظيفه خالىكنند.. آنگاه فرمود، و اگر نماز برايشان ضرر مالى و بدنى داشته باشد آنرا تركمى كنند، همچنانكه مهم ترين وشريفترين واجبات را ترك كردند آرى امر به معروف ونهىاز منكر فريضه اى است عظيم كه باآن ساير فرائض اقامه مى شود، در آنزمان است كهغضب خداى عزوجل بر آن مردم تمام مى شود و عقوبتى مى فرستد كه همه را فراگيردبه طورى كه ابرار در داخل خانه اشرار به هلاكت برسند واطفال در خانه بزرگترها هلاك گردند). و از محمدبن مسلم روايت است كه گفت امام صادق (ع ) به شيعيان نوشت : البته بايدسالخوردگان و خردمندان شما به نادآنهاو طالبان رياست توجه كنند (و آن ها را بهوظائفشان آشنا سازند)وگرنه لعنت من همه شما راخواهد گرفت )و ديگر احاديث از اينقبيل . گفتار در اقسام وكيفيت وجوب آن دو مساءله 1 - هر يك از امر به معروف و نهى از منكر دو قسمند واجب و مستحب ، هر عملىكه عقلا يا شرعا باشد امر به معروف به آن نيز واجب است و هر چيزى كه عقلا قبيح وياشرعا حرام باشد نهى مردم از ارتكاب آن واجب است و هرچيزى كه انجام آن مطلق و مستحبباشد امر به آن نيز مستحب است و هرچيزى كه انجام دادنش مكروه باشد امر به آن نيزمكروه است . مساءله 2 - اقوى آنست كه وجوب امر به معروف و نهى از منكر كفائى است يعنىاگر كسى در موردى اين مهم راانجام داد از ديگران ساقط مى شود وگرنه هم مردم كه درآن مورد سكوت كرده اند همه واجب الهى را ترك كرده اند. مساءله 3 - اگر اقامه فريضه اى و يا ريشه كن ساختن منكرى منوط به اجتماع عدهاى باشد كه همگى امر و يا نهى كنند با اجتماع چند تن واجب از عهده بقيه ساقط نمى شودمگر زمانى كه به قدر كفايت اجتماع حاصل شده باشد. مساءله 4 - اگر عده اى كمتر از مقدار كفايت جمع شوند وبقيه جمع نشوند و اقدامكننده به امر به معروف و نهى از منكر نتواند آنان راجمع كند وجوب از او ساقط مى شودو گناه به گردن تخلف كنندگان است . مساءله 5 - اگر شخصى و يا اشخاصى قيام به انجام وظيفه نمودند ولى كارى ازپيش نبردند ولكن احتمال مى رود كه اگر ديگران نيز همكارى كنند مؤ ثر واقع شود برآنان واجب است كه در صورت اجتماع شرائط همكارى بنمايند. مساءله 6 - اگر يقين كند و يا اطمينان داشته باشد كه ديگرى قيام به امر بهمعروف و نهى از منكر كرده واجب نيست بر او قيام نمايد بله اگر بعدا خلاف يقينش كشفشود بر او واجب مى شود و همچنين اگر يقين يااطمينان كند به اينكه قيام كسى كه قيامكرده كافى براى تحقق امر به معروف و نهى از منكر هست ديگر بر او واجب نيست قيام كندولى اگر معلوم كافى نبوده واجب مى شود. مساءله 7 - احتمال و يا مظنه به اينكه ديگرى قيام مى كند ويا قيام آنكه قيام كردهكفايت مى كند كافى نيست و با وجود آن احتمال و مظنه قيام بر خود او واجب است بله اگر دوشاهد عادل برقيام غير يا كفايت قيام او شهادت دهند تكليف از او ساقط مى شود. مساءله 8 - اگر موضوع تكليف واجب و يا زمينه ارتكاب منكر از بين برود وجوب امربه معروف و نهى از منكر نيز از بين مى رود هرچند كه خود مكلف زمينه را از بين بردهباشد مثلا آب منحصرى كه حفظ آن جهت طهارت و يا براى حفظ نفس محترمه واجب است رابريزد. مساءله 9- اگر اقامه فريضه اى باريشه كن ساختن منكرى متوقف بر ارتكاب حراميا ترك واجبى باشد ظاهرا بايستى ملاحظه كند كداميك مهمتر است آنرا انجام دهد. مساءله 10 - اگر قادر بر يكى از دو واجب باشد يا امر به فلان معروف و يا نهىاز فلان منكر بايد ببيند كه كداميك مهمتر است آنرا انجام دهد واگر هر دو مساوى بود مخيراست بين آن دو. مساءله 11 - در سقوط تكليف امر به معروف و نهى از منكر اين مقدار كافى نيست كهحكم شرعى را گوشزد نمايد و يا مفاسد ترك واجب و ارتكاب حرام را بيان كند، مگر آنكهعرف ولو با قرائن آن را امر به معروف و نهى از منكر بداند وياآنكه مقصود به همانمقدار حاصل شود، بلكه ظاهر اين است كه اگر طرفمقابل بخاطر قرينه خاصى از اين عمل امر به معروف و نهى از منكر بفهمد كفايت مى كندهرچندكه عرف از آن امر به معروف ونهى از منكر نفهمد. مساءله 12 - امر و نهى در اين باب (از ناحيه آمر و ناهى ) مولوى است هر چند كهآمر پائين تر از كسى باشد كه امر و يانهيش مى كند، بنابراين درامر به معروف و نهىاز منكر كافى نيست بگويد: خدا تو را امر به نماز كرده و يا از شرابخوارى نهى كردهمگر آنكه با گفتن آن غرض حاصل شود وگرنه بايد خود او امر و نهى كند به طورى كهعرف بگويد فلانى امر به معروف و نهى از منكر كرد مثلا به طرف بگويد نماز بخوانو يا شراب ننوش . مساءله 13 - در امر به معروف و نهى از منكر قصد قربت و خلوص نيت معتبر نيستچون اين دو وظيفه توصلى است نه تعبدى (زيرا غرض از آن ريشه كن شدن فساد و بپاداشتن واجبات است )بله اگر در آن قصد قربت كند اجر مى برد. مساءله 14 - در وجوب انكار منكر فرقى نيست بين اينكه آن منكر گناه كبيره باشدياگناه صغيره . مساءله 15 - اگر ببينيدشخصى را كهمشغول مقدمات حرام است براى رسيدن به آن حرام ، اگر بيننده يقين داشته باشد كه اينمقدمات او را بحرام مى ترساند واجب است او را از آن حرام نهى كند، و اگر بداند كه او رابه حرام نمى رساند واجب نيست او رانهى كند مگر بر مبنائى كه مقدمات حرام را نيز حرامبدانيم و يا تجرى و جرئت كردن بر گناه را عملى حرام بدانيم ، و اگر شك كند در اينكهآيا اين مقدمات او را به حرام مى رساند يانه نهى از منكر بر او واجب نيست مگر بنابر آندو مبنا كه ذكر شد. مساءله 16 - اگر شخصى تصميم گرفته گنهى مرتكب شود اگر شخصى كهمطلع شده شك دارد در اينكه قادر به انجام آن حرام هست يانه ظاهرا نهى واجب نباشد، بلهاگر بگوئيم تصميم برحرام گرفتن نيز حرام است نهى وى از تصميم واجب است .
|
|
|
|
|
|
|
|