بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اصلاحات از منظر نهج البلاغه, حسین ایرانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     86991500 -
     86991501 -
     86991502 -
     86991503 -
 

 

 
 


next page

fehrest page

back page


بدون ترديد يك سلسله زمينه‏ها و عوامل معنوى و مادى، در بسترسازى و تحقق اصلاحات نقش دارد كه بيشتر آنها را در نهج‏البلاغه مى‏يابيم، از جمله:
1 - تقوا

تقوا نيرويى است مقدس كه سبب كشش به سوى ارزشهاى معنوى و عالى و گريز از پستى‏ها و آلودگى‏هاى مادى مى‏شود، و آدمى را بر خويشتن مسلط نموده، از اسارت هواهاى نفسانى آزاد مى‏كند. و در واقع به انسان مصونيت مى‏بخشد نه محدوديت. داشتن تقوا در انديشه و عمل اصلاح طلب موثر مى‏باشد. امام المتقين على عليه‏السلام پيوسته بر تحقق تقوا و تعميق و توسعه آن خاصه نسبت به خواص، تاكيد داشت، حتى در وصيتنامه خود، قبل از هر چيز به تقوا و پروا پيشگى توصيه مى‏فرمايد:
((شما را و تمام فرزندانم و هر كس اين پيام به او مى‏رسد در هر زمان و هر به تقوا و نظم در امور و ايجاد صلح و صلاح بين خود سفارش مى‏كنم... .)) - اوصيكما و جميع ولدى و من بلغه كتابى بتقوى الله و نظم امركم و صلاح ذات بينكم. نامه 47.
?

و در خطابى ديگر به بيان آثار تقوا پرداخته، مى‏فرمايد:
((به راستى تقوا داروى بيمارى دلها و قلب‏هاى شما... و به صلاح و سامان رساننده فساد درون ((جان و جامعه) شماست)). - فان تقوى الله دواء داء قلوبكم م... و صلاح فساد صدوركم /. خطبه 198. ?
اى بندگان خدا بدانيد تقوا دژى بلند و شكست‏ناپذير است و بى تقوايى و هرزه گى خانه‏اى پست و در حال فرو ريختن كه حافظ ساكنان خود نمى‏باشد و كسى كه به ان پناه برد در امان نخواهد بود، آگاه باشيد، باتقوا مى‏توان ريشه و نيش گزنده گناهان را قطع كرد.))3- واعلموا عباد الله ان التقوى دار حصن عزيز و الفجور دار حصن ذليل لا يمنع اهله ولا يحرز من لجاء اليه الا وبا لتقوى تقطع حمه الخطايا. خطبه 157. ?
((همانا تقوا كليد هر در بسته و توشه قيامت و عامل آزادى از هر گونه بردگى و نجات از هر تباهى است. و در پرتو تقوا طالب هر چيز پيروز خواهد و پروا كنندگان از گناه، رستگارند و با تقوا به هر آرزويى مى‏توان رسيد))4- فان التقوى مفتاح سداد و ذخيره معاد و عتق من كل ملكه و نجاه من كل هلكه بها ينجح الطالب و تنال الرغائب. خطبه 230. ?
2- قدردانى از نعمت‏ها

يعنى انچه داريم از آن خدا بدانيم و همراه با سپاس و شكر او، با برنامه ريزى صحيح و به دور از اسراف و تبذير، در مسير رضاى او و خدمت به بندگان او استفاده و صرف كنيم. كه حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((هر نعمتى كه خداوند به تو بخشيده نيكو دار و در راه صلاح و اصلاح بكار گير و هرگز نعمت هايى را كه در اختيار دارى تباه مكن)). - استصلح كل نعمة انعمها عليك و لا تضعين نعمة من نعم الله عندك. / نامه 69. ?
3 - تامين زندگى كارمندان

رسيدگى به معيشت كارمندان نه تنها اميد بخش و انگيزه كار بهتر و بيشتر مى‏شود بلكه سبب آرامش خاطر آنان بوده، و مانع تجاوز به اموال مردم و بيت المال مى‏گردد. امام على عليه‏السلام در اين زمينه مى‏فرمايد:
((سپس روزى فراوان و امكانات مورد نياز كارمندان را بر آنان ارزانى دار كه با حقوق و در آمد كافى در اصلاح خود بهتر مى‏كوشند و با بى نيازى دست به اموال بيت المال نمى‏زنند و اتمام حجت است بر آنها.)) - ثم اسبغ عليهم الارزاق فان ذلك قوة لهم على استصلاح انفسهم و غنى لهم عن تناول ما تحت ايديهم و حجة عليهم. / نامه 53. ?
4 - استفاده از تجربه صالحان

بهره‏گيرى از تجربه موفق مصلحان هم علم است و هم صرفه جويى در زمان و دورى از زيان‏هاى آزمون و خطا، كه حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((آنچه نيكان و صالحان خاندانت به آن عمل كرده‏اند، انتخاب كن و انجام بده)) - و الاخذ بما مضى عليه الاولون من آبائك و الصالحون من اهل بيتك. / نامه 31. ?
5 - دورى از شعار و ريا

اسلام پيوسته آدمى را از تنگ نظرى‏هاى مادى و خودنمايى و خود بينى‏هاى بيرون آورده، او را به خدا و كمال نامتناهى متوجه مى‏كند تا نه تنها به جاى حرف و شعار، عملگرا گردد بلكه در اجراء و عمل هم گرفتار توقف يا انحراف نشود، حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((و عمل صالح زراعت آخرت و ارزشمند است... و كارها (نيكى‏ها و اصلاحات) را بدون ريا و خود نمايى و شهرت‏طلبى، انجام دهيد)). - و العمل الصالح حرث الاخرة... و اعملوا فى غير رياء و... / خطبه 23. ?
6 - امر به معروف و انتقاد سالم و خير خواهانه

براى شكل گير و پيشرفت اصلاحات، دولت و ملت بايد ناظر و ناصح هم باشند، در نهج البلاغه مى‏خوانيم:
((پس مرا با خير خواهى خالصانه و سالم يارى كنيد.)) - فاعينونى بمناصحة خلية من الغش، سليمة.... / خطبه 118. ?
((و امر به معروف را براى اصلاح توده‏ها و جامعه قرار داد)) - و الامر بالمعروف مصلحة للعوام. / حكمت 252. ?
7 - قانون گرايى

عمل به وظيفه و حفظ حقوق يكديگر در مردم و كارگزاران بستر ساز اصلاحات مى‏باشد. على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((و آنگاه كه مردم حق رهبرى و والى را ادا كنند و زمامدار جامعه، حقوق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، راههاى دين پديدار و استوار گردد، نشانه‏هاى عدالت برقرار و سنت‏هاى صحيح، در مسير خود به راه افتد پس بدين ترتيب روزگار اصلاح شود و مردم به استمرار دولت و حكومت اميدوار و توطئه و طمع‏هاى دشمنان به ياس انجاميد.)) - فاذا ادات الرعية الى الوالى حقه وادى الوالى حقها.... / خطبه 216. ?
8 - مبارزه با فساد

همزمان با برنامه‏هاى اصلاحى، شناسايى و جلوگيرى از رويش و رشد مفاسد (فردى، اجتماعى، اقتصادى و... از هر كس و در هر شكل) يك ضرورت است تا اصلاحات به ثمر رسد همانگونه كه براى رشد نهال و گل‏ها، آفتها و خارهاى مزاحم را بايد دفع كرد و با روش صحيح از بين برد مصلحان بزرگ تاريخ يعنى انبياء اينگونه عمل كردند، و على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((بدانيد خداوند مرا فرمان داده است تا با سركشان، پيمان شكنان و كسانى كه فساد به راه مى‏اندازد مبارزه كنم.)) - فتعصبوا لخلال الحمد من الحفظ للجوار... و الكف عن البغى و اجتناب الفساد فى الارض. / خطبه 192. ?
((در حفظ خصلت‏هاى پسنديده تعصب به خرج دهيد... از ستم و فساد اجتناب و دورى كنيد.)) . 291 ه‏بطخ / ض‏رلاا ى‏ف داسفلا و ث‏كنا و ى‏غبلا ل‏ها ل‏اتقب ه‏للا ى‏نورما دق و لاا - ?
9 - تبيين آثار و فوايد

از جمله عوامل موثر در پذيرش و شكل‏گيرى اصلاحات بيان نتايج و فوايد ارزشى حركت اصلاحى و تجليل از عمل صالح و بها دادن به خوبان و خوبى‏ها مى‏باشد، امام صالحان على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((هر گاه صلاح و شايستگى بر روزگار و مردم چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان بد برد كه گناهى از او ظاهر نشده، ستمكار است.)) - اذا استولى الصلاح على الزمان و اهله ثم اساء رجل الظن بر جل لم تظهر منه حوبة فقد ظلم. / حكمت 114. ?
((آگاه باشيد نام نيك و زبان صالح و خير كه خداوند براى آدمى، در ميان مردم قرار دهد بهتر است از مال ارثى كه براى ديگران مى‏گذارد و او را سپاس هم نمى‏كند.)) - الا و ان الانسان الصالح يجعله الله تعالى الى للمرء فى الناس خير له من المال يورثه، من لا يحمده./ خطبه 120. ?
((هيچ تجارت و معامله‏اى همانند عمل صالح (پرسود) نيست)) - لا تجاره كالعمل الصالح. غرر الحكم و در الكلم / ج 6، ص 364. ?
البته خواستن و تلاش مردم در تحقق اصلاحات قابل ترديد نيست (همانند زمين آماده و پذيراى بذر صالح) و شايد ذكر محاسن برنامه اصلاحى، عامل ايجاد و افزايش تقاضا و خواست ملت گردد. و لذا على عليه‏السلام (به فساد پرداختن و اميد اصلاح داشتن را) توبيخ مى‏كند:
((آنها (دشمنان)... در شهرها ومناطق خود به صلاح و اصلاح مشغولند و شما به فساد و خرابى مى‏پردازيد!)) -... و بصلاحهم فى بلادهم و فسادكم...، / خطبه 25. ?
10 - شايسته سالارى

گزينش و انتخاب كارگزاران صالح و كاردان، نقش اساسى در اجراى اصلاحات دارد، به عكس گماشتن افراد ناصالح و ناكار آمد، وابستگان قومى و حزبى ناتوان، عامل ظلم، بدبينى، نارضايتى و خشم مردم و موجب فساد و بحران خواهد شد. در اين رابطه امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((كارگزاران خود را از ميان افراد با تجربه، با حيا و از خاندان‏هاى شايسته و با صلاحيت و پيشگام در اسلام انتخاب كن...)) - و توخ منهم اهل التجربة و الحيا من اهل البيوتات الصالحه و القدم فى الاسلام و.. نامه. 53 ?
11 - برخورد قاطع با كارگزاران متخلف

حضرت على عليه‏السلام در عين آنكه مظهر محبت و تبلور عطوفت بود اما با خائنان و مسئولان متخلف نظام، بدون ملاحظه كارى و تساهل و تسامح برخورد مى‏نمود و قاطعانه قوانين الهى را در حق آنها اجرا مى‏كرد
در نامه خود به والى مصر مى‏نويسد:
((سپس رفتارشان را مورد برسى قرار ده و بازرسان مخفى از افراد راستگو و وفادار بر آنان بگمار زيرا بازرسى سرى تو سبب مى‏شود تا آنها امانت دارى كنند و با مردم به ملاطفت رفتار نمايند و از اعوان خائن دور نگهدارند. و اگر يكى از آنها (كارگزاران) آلوده به خيانت شد و گزارش ماموران مخفى عليه او جمع گرديد و آن اخبار را حجت دانستى، خائن را تنبيه بدنى كن و به كيفر عملش برسان، و او را خوار نموده و داغ خيانت و ننگ بر گردنش بينداز.)) - ثم تفقد اعمالهم و ابعث العيون من اهل الصدق و الوفاء عليهم. / نامه 53 . ?
آرى تاريخ گواه است كه آن حضرت، ((شريح قاضى)) را به خاطر خانه‏اى كه تهيه كرده بود، احضار و توبيخ كرد. جانشينى فرماندار بصره را براى كوتاهى در حفظ بيت المال‏- نهج البلاغه، نامه 3. ? به شدت تهديد نمود. و ((كميل بن زياد نخعى)) را به جهت بى كفايتى در فرماندهى لشكر، نكوهش و بركنار كرد. - همان، نامه 20 و 21. ? - همان، نامه 61. ?
و در نامه بى يكى از مسئولان خائن حكومتش نوشت:
((از خدا بترس و پرهيزكار باشد و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا به تو دست يابم تو را كيفر خواهم كرد كه نزد خدا عذر خواه من باشد. و با شمشيرى تو را مى‏زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. به خدا سوگند اگر حسن و حسين عليه‏السلام (دو فرزند آن حضر) چنان مى‏كردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمى‏ديدند و به آرزويى نمى‏رسيدند جز آنكه حق را از آنان بگيرم.)) / ... ل‏عفت م‏ل ن‏ا ك‏ناف م‏هلاوما م‏وقلا لاوه ى‏لا ددراو ه‏للا ق‏تاف - 14 ه‏ما ?
و در كلامى ديگر مى‏فرمايد:
((در انجام آنچه صلاح به شمار مى‏آيد سستى مكنيد و براى رسيدن به حق تلاش نماييد و اگر بر حق و صلاح پايدارى نكنيد، بدانيد خوارترين افراد نزد من، انسان كج رفتار است كه به سختى كيفر خواهم داد و هيچ راه گريزى نخواهد يافت.)) - و لا تفر طوا فى صلاح و ان تخوضوا الغمرات الى الحق فان انتم لم تستقيموا. نامه 50. ?
12 - صداقت و صراحت

در سيره سياسى امام عدالت خواهان حضرت على عليه‏السلام به وضوح صداقت و صريح گويى با مردم، ديده مى‏شود كه نقش فراوان در جلب اعتماد و پذيرش برنامه اصلاحات دارد، به طورى كه مى‏فرمود:
((آنچه مى‏گويم بعهده مى‏گيرم و بدان پاى بندم... بخدا سوگند هرگز سر سوزنى حقيقت را از شما پنهان نكردم و هيچگونه دروغى نگفته‏ام.)) - ذمتى بما اقول رهينة و انابه زعيم... و الله ما كتمت و شمة و لا كذب كذبة. / خطبه 16. ?
و همچنين مى‏فرمايد:
((هرگاه رعيت و ملت بر تو بدگمان گردد، عذر و دليل خود را آشكارا با آنان در ميان بگذار و با اين كار بدگمانى را (و در نتيجه زير سئوال رفتن خود و برنامه هايت ) از آنان برطرف كن، كه اين دفاع، رياضتى براى خود سازى تو و مهربانى و مدارا نسبت به مردم است و آنان را به حق و قانون مدارى و مى‏دارد.)) - و ان ظنت الرعيه بك حيفا فاصحر لهم بعذرك... / نامه 53. ?
13 - حفظ كرامت انسانها

در ((نهج البلاغه)) بارها محبت به ملت و حفظ كرامت انسانها توصيه شده است كه اين خوى پسنديده عامل پذيرش و پيشرفت طرح‏هاى اصلاحى و سبب رشد و شكوفايى ملت، اجراى قانون، اعتماد و امنيت خواهد بود. و امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((اى مالك رافت و رحمت را پوشش دل خود قرار بده و با همه مردم دوست و مهربان باش چرا كه دو دسته‏اند، يا برادر دينى تو اند و يا افرادى همانند تو در آفرينش... بر آنان سخن مگير و ببخشاى... و بايد محبوب‏ترين چيزها نزد تو، تعميم عدل و جلب خوشنودى و رضاى توده مردم باشد.))- همان، نامه 35. ?
و در پيامى ديگر مى‏فرمايد:
((با مردم متواضع و فروتن، مهربان و گشاده روباش و در نگاه و نيم نگاهت به مردم نيز، با تساوى رفتار كن.)) - و اخفض لهم جناحك و الن لهم جنابك و ابسط لهم و جهك و آس بينهم فى اللحظه و النظره.... / نامه 53. ?
چرا كه تبعيض‏هاى ناروا، جامعه را به فساد و تفرقه، تباهى و طغيان مى‏كشاند و مانع شكل‏گيرى و استمرار اصلاحات مى‏باشد. و لذا پيشواى اصلاح طلبان راستين، على عليه‏السلام اجازه برترى خواهى به كارگزارانش نمى‏داد.
((و براى همه ملت آنچه براى خود و خاندانت دوست دارى، دوست بدار و براى آنها آنچه براى خود و خاندانت نمى‏پسندى مپسند.)) - و احبب لعامة رعيتك ما تحب لنفسك و اهل بيتك و اكره لهم ما تكره لنفسك و اهل بيتك. تحف العقول،/ ص 122. ?
حتى منت گذارى، بزرگنمايى كار خود و آمار زياد دادن را نهى مى‏فرمايد:
((از منت بر رعيت به هنگام احسان بپرهيز و بيش از آنچه انجام داده‏اى كارت را بزرگ مشمار و هرگز خلاف وعده عمل مكن... و از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم مساويند بر حذر باشد.)) - و اياك و المن على رعيتك با حسانك او التزايد فيما كان من فعلك و اياك و الاستئثار بما الناس فيه اسوة... نامه 53. ?
14 - دعا

به دنبال برنامه ريزى و مديريت صحيح، هر طرح و حركت اصلاحى، توجه قلبى به قدرت نامتناهى خدا نمودن و دعا كردن، نه تنها يك اصل مكتبى و معنوى مى‏باشد كه توفيق‏- نهج البلاغه، نامه 47. ? و تداوم كار و مصونيت از تهديدهاى نامرئى را نويد مى‏دهد و به طور كلى دعا عبادت بوده و آثار تربيتى و روحى فراوان به همراه دارد. امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
((اگر مردم هنگام نزول بلاها و گرفتاريها و زوال نعمت‏ها، با نيت‏هاى درست و صادقانه به درگاه خدا زارى كنند و با قلب‏هاى سرشار از محبت، از خدا بخواهند، آنچه از دستشان رفته، باز خواهد گشت و هر گونه فسادى اصلاح گردد.)) - لو ان الناس حين تنزل و تزول عنهم النعم فزعوا الى ربهم بصدق... و اصلح لهم كل فاسد. / همان، خطبه 178. ?
و در كلامى ديگر مى‏فرمايد:
((خداى بين ما و آنان اصلاح فرما و صلاح و صواب را حاكم كن.)) - الهم و اصلح ذات بيننا و بينهم./ همان، خطبه 206. ?
((پروردگارت تو مرا به اصلاح امورم راهنمايى فرما و قلبم را به آنچه سبب رستگاريم شود هدايت نما.)) - سفدلنى على مصالحى و خذ بقلبى الى راشدى. / همان، خطبه 227. ?
ممماا رى! على عليه‏السلام به عنوان رئيس حكومت اسلامى و يك مصلح اسوه، خدا را مى‏خواند و دعا مى‏كند و به ما مى‏آموزد.


next page

fehrest page

back page