بدون ترديد يك سلسله زمينهها و عوامل معنوى و مادى، در بسترسازى و تحقق اصلاحات نقش دارد كه بيشتر آنها را در نهجالبلاغه مىيابيم، از جمله:
1 - تقوا
تقوا نيرويى است مقدس كه سبب كشش به سوى ارزشهاى معنوى و عالى و گريز از پستىها و آلودگىهاى مادى مىشود، و آدمى را بر خويشتن مسلط نموده، از اسارت هواهاى نفسانى آزاد مىكند. و در واقع به انسان مصونيت مىبخشد نه محدوديت. داشتن تقوا در انديشه و عمل اصلاح طلب موثر مىباشد. امام المتقين على عليهالسلام پيوسته بر تحقق تقوا و تعميق و توسعه آن خاصه نسبت به خواص، تاكيد داشت، حتى در وصيتنامه خود، قبل از هر چيز به تقوا و پروا پيشگى توصيه مىفرمايد:
((شما را و تمام فرزندانم و هر كس اين پيام به او مىرسد در هر زمان و هر به تقوا و نظم در امور و ايجاد صلح و صلاح بين خود سفارش مىكنم... .))
و در خطابى ديگر به بيان آثار تقوا پرداخته، مىفرمايد:
((به راستى تقوا داروى بيمارى دلها و قلبهاى شما... و به صلاح و سامان رساننده فساد درون ((جان و جامعه) شماست)).
اى بندگان خدا بدانيد تقوا دژى بلند و شكستناپذير است و بى تقوايى و هرزه گى خانهاى پست و در حال فرو ريختن كه حافظ ساكنان خود نمىباشد و كسى كه به ان پناه برد در امان نخواهد بود، آگاه باشيد، باتقوا مىتوان ريشه و نيش گزنده گناهان را قطع كرد.))
((همانا تقوا كليد هر در بسته و توشه قيامت و عامل آزادى از هر گونه بردگى و نجات از هر تباهى است. و در پرتو تقوا طالب هر چيز پيروز خواهد و پروا كنندگان از گناه، رستگارند و با تقوا به هر آرزويى مىتوان رسيد))
2- قدردانى از نعمتها
يعنى انچه داريم از آن خدا بدانيم و همراه با سپاس و شكر او، با برنامه ريزى صحيح و به دور از اسراف و تبذير، در مسير رضاى او و خدمت به بندگان او استفاده و صرف كنيم. كه حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
((هر نعمتى كه خداوند به تو بخشيده نيكو دار و در راه صلاح و اصلاح بكار گير و هرگز نعمت هايى را كه در اختيار دارى تباه مكن)).
3 - تامين زندگى كارمندان
رسيدگى به معيشت كارمندان نه تنها اميد بخش و انگيزه كار بهتر و بيشتر مىشود بلكه سبب آرامش خاطر آنان بوده، و مانع تجاوز به اموال مردم و بيت المال مىگردد. امام على عليهالسلام در اين زمينه مىفرمايد:
((سپس روزى فراوان و امكانات مورد نياز كارمندان را بر آنان ارزانى دار كه با حقوق و در آمد كافى در اصلاح خود بهتر مىكوشند و با بى نيازى دست به اموال بيت المال نمىزنند و اتمام حجت است بر آنها.))
4 - استفاده از تجربه صالحان
بهرهگيرى از تجربه موفق مصلحان هم علم است و هم صرفه جويى در زمان و دورى از زيانهاى آزمون و خطا، كه حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
((آنچه نيكان و صالحان خاندانت به آن عمل كردهاند، انتخاب كن و انجام بده))
5 - دورى از شعار و ريا
اسلام پيوسته آدمى را از تنگ نظرىهاى مادى و خودنمايى و خود بينىهاى بيرون آورده، او را به خدا و كمال نامتناهى متوجه مىكند تا نه تنها به جاى حرف و شعار، عملگرا گردد بلكه در اجراء و عمل هم گرفتار توقف يا انحراف نشود، حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
((و عمل صالح زراعت آخرت و ارزشمند است... و كارها (نيكىها و اصلاحات) را بدون ريا و خود نمايى و شهرتطلبى، انجام دهيد)).
6 - امر به معروف و انتقاد سالم و خير خواهانه
براى شكل گير و پيشرفت اصلاحات، دولت و ملت بايد ناظر و ناصح هم باشند، در نهج البلاغه مىخوانيم:
((پس مرا با خير خواهى خالصانه و سالم يارى كنيد.))
((و امر به معروف را براى اصلاح تودهها و جامعه قرار داد))
7 - قانون گرايى
عمل به وظيفه و حفظ حقوق يكديگر در مردم و كارگزاران بستر ساز اصلاحات مىباشد. على عليهالسلام مىفرمايد:
((و آنگاه كه مردم حق رهبرى و والى را ادا كنند و زمامدار جامعه، حقوق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، راههاى دين پديدار و استوار گردد، نشانههاى عدالت برقرار و سنتهاى صحيح، در مسير خود به راه افتد پس بدين ترتيب روزگار اصلاح شود و مردم به استمرار دولت و حكومت اميدوار و توطئه و طمعهاى دشمنان به ياس انجاميد.))
8 - مبارزه با فساد
همزمان با برنامههاى اصلاحى، شناسايى و جلوگيرى از رويش و رشد مفاسد (فردى، اجتماعى، اقتصادى و... از هر كس و در هر شكل) يك ضرورت است تا اصلاحات به ثمر رسد همانگونه كه براى رشد نهال و گلها، آفتها و خارهاى مزاحم را بايد دفع كرد و با روش صحيح از بين برد مصلحان بزرگ تاريخ يعنى انبياء اينگونه عمل كردند، و على عليهالسلام مىفرمايد:
((بدانيد خداوند مرا فرمان داده است تا با سركشان، پيمان شكنان و كسانى كه فساد به راه مىاندازد مبارزه كنم.))
((در حفظ خصلتهاى پسنديده تعصب به خرج دهيد... از ستم و فساد اجتناب و دورى كنيد.))
9 - تبيين آثار و فوايد
از جمله عوامل موثر در پذيرش و شكلگيرى اصلاحات بيان نتايج و فوايد ارزشى حركت اصلاحى و تجليل از عمل صالح و بها دادن به خوبان و خوبىها مىباشد، امام صالحان على عليهالسلام مىفرمايد:
((هر گاه صلاح و شايستگى بر روزگار و مردم چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان بد برد كه گناهى از او ظاهر نشده، ستمكار است.))
((آگاه باشيد نام نيك و زبان صالح و خير كه خداوند براى آدمى، در ميان مردم قرار دهد بهتر است از مال ارثى كه براى ديگران مىگذارد و او را سپاس هم نمىكند.))
((هيچ تجارت و معاملهاى همانند عمل صالح (پرسود) نيست))
البته خواستن و تلاش مردم در تحقق اصلاحات قابل ترديد نيست (همانند زمين آماده و پذيراى بذر صالح) و شايد ذكر محاسن برنامه اصلاحى، عامل ايجاد و افزايش تقاضا و خواست ملت گردد. و لذا على عليهالسلام (به فساد پرداختن و اميد اصلاح داشتن را) توبيخ مىكند:
((آنها (دشمنان)... در شهرها ومناطق خود به صلاح و اصلاح مشغولند و شما به فساد و خرابى مىپردازيد!))
10 - شايسته سالارى
گزينش و انتخاب كارگزاران صالح و كاردان، نقش اساسى در اجراى اصلاحات دارد، به عكس گماشتن افراد ناصالح و ناكار آمد، وابستگان قومى و حزبى ناتوان، عامل ظلم، بدبينى، نارضايتى و خشم مردم و موجب فساد و بحران خواهد شد. در اين رابطه امام على عليهالسلام مىفرمايد:
((كارگزاران خود را از ميان افراد با تجربه، با حيا و از خاندانهاى شايسته و با صلاحيت و پيشگام در اسلام انتخاب كن...))
11 - برخورد قاطع با كارگزاران متخلف
حضرت على عليهالسلام در عين آنكه مظهر محبت و تبلور عطوفت بود اما با خائنان و مسئولان متخلف نظام، بدون ملاحظه كارى و تساهل و تسامح برخورد مىنمود و قاطعانه قوانين الهى را در حق آنها اجرا مىكرد
در نامه خود به والى مصر مىنويسد:
((سپس رفتارشان را مورد برسى قرار ده و بازرسان مخفى از افراد راستگو و وفادار بر آنان بگمار زيرا بازرسى سرى تو سبب مىشود تا آنها امانت دارى كنند و با مردم به ملاطفت رفتار نمايند و از اعوان خائن دور نگهدارند. و اگر يكى از آنها (كارگزاران) آلوده به خيانت شد و گزارش ماموران مخفى عليه او جمع گرديد و آن اخبار را حجت دانستى، خائن را تنبيه بدنى كن و به كيفر عملش برسان، و او را خوار نموده و داغ خيانت و ننگ بر گردنش بينداز.))
آرى تاريخ گواه است كه آن حضرت، ((شريح قاضى)) را به خاطر خانهاى كه تهيه كرده بود، احضار و توبيخ كرد. جانشينى فرماندار بصره را براى كوتاهى در حفظ بيت المال به شدت تهديد نمود. و ((كميل بن زياد نخعى)) را به جهت بى كفايتى در فرماندهى لشكر، نكوهش و بركنار كرد.
و در نامه بى يكى از مسئولان خائن حكومتش نوشت:
((از خدا بترس و پرهيزكار باشد و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا به تو دست يابم تو را كيفر خواهم كرد كه نزد خدا عذر خواه من باشد. و با شمشيرى تو را مىزنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. به خدا سوگند اگر حسن و حسين عليهالسلام (دو فرزند آن حضر) چنان مىكردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمىديدند و به آرزويى نمىرسيدند جز آنكه حق را از آنان بگيرم.))
و در كلامى ديگر مىفرمايد:
((در انجام آنچه صلاح به شمار مىآيد سستى مكنيد و براى رسيدن به حق تلاش نماييد و اگر بر حق و صلاح پايدارى نكنيد، بدانيد خوارترين افراد نزد من، انسان كج رفتار است كه به سختى كيفر خواهم داد و هيچ راه گريزى نخواهد يافت.))
12 - صداقت و صراحت
در سيره سياسى امام عدالت خواهان حضرت على عليهالسلام به وضوح صداقت و صريح گويى با مردم، ديده مىشود كه نقش فراوان در جلب اعتماد و پذيرش برنامه اصلاحات دارد، به طورى كه مىفرمود:
((آنچه مىگويم بعهده مىگيرم و بدان پاى بندم... بخدا سوگند هرگز سر سوزنى حقيقت را از شما پنهان نكردم و هيچگونه دروغى نگفتهام.))
و همچنين مىفرمايد:
((هرگاه رعيت و ملت بر تو بدگمان گردد، عذر و دليل خود را آشكارا با آنان در ميان بگذار و با اين كار بدگمانى را (و در نتيجه زير سئوال رفتن خود و برنامه هايت ) از آنان برطرف كن، كه اين دفاع، رياضتى براى خود سازى تو و مهربانى و مدارا نسبت به مردم است و آنان را به حق و قانون مدارى و مىدارد.))
13 - حفظ كرامت انسانها
در ((نهج البلاغه)) بارها محبت به ملت و حفظ كرامت انسانها توصيه شده است كه اين خوى پسنديده عامل پذيرش و پيشرفت طرحهاى اصلاحى و سبب رشد و شكوفايى ملت، اجراى قانون، اعتماد و امنيت خواهد بود. و امام على عليهالسلام مىفرمايد:
((اى مالك رافت و رحمت را پوشش دل خود قرار بده و با همه مردم دوست و مهربان باش چرا كه دو دستهاند، يا برادر دينى تو اند و يا افرادى همانند تو در آفرينش... بر آنان سخن مگير و ببخشاى... و بايد محبوبترين چيزها نزد تو، تعميم عدل و جلب خوشنودى و رضاى توده مردم باشد.))
و در پيامى ديگر مىفرمايد:
((با مردم متواضع و فروتن، مهربان و گشاده روباش و در نگاه و نيم نگاهت به مردم نيز، با تساوى رفتار كن.))
چرا كه تبعيضهاى ناروا، جامعه را به فساد و تفرقه، تباهى و طغيان مىكشاند و مانع شكلگيرى و استمرار اصلاحات مىباشد. و لذا پيشواى اصلاح طلبان راستين، على عليهالسلام اجازه برترى خواهى به كارگزارانش نمىداد.
((و براى همه ملت آنچه براى خود و خاندانت دوست دارى، دوست بدار و براى آنها آنچه براى خود و خاندانت نمىپسندى مپسند.))
حتى منت گذارى، بزرگنمايى كار خود و آمار زياد دادن را نهى مىفرمايد:
((از منت بر رعيت به هنگام احسان بپرهيز و بيش از آنچه انجام دادهاى كارت را بزرگ مشمار و هرگز خلاف وعده عمل مكن... و از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم مساويند بر حذر باشد.))
14 - دعا
به دنبال برنامه ريزى و مديريت صحيح، هر طرح و حركت اصلاحى، توجه قلبى به قدرت نامتناهى خدا نمودن و دعا كردن، نه تنها يك اصل مكتبى و معنوى مىباشد كه توفيق و تداوم كار و مصونيت از تهديدهاى نامرئى را نويد مىدهد و به طور كلى دعا عبادت بوده و آثار تربيتى و روحى فراوان به همراه دارد. امام على عليهالسلام مىفرمايد:
((اگر مردم هنگام نزول بلاها و گرفتاريها و زوال نعمتها، با نيتهاى درست و صادقانه به درگاه خدا زارى كنند و با قلبهاى سرشار از محبت، از خدا بخواهند، آنچه از دستشان رفته، باز خواهد گشت و هر گونه فسادى اصلاح گردد.))
و در كلامى ديگر مىفرمايد:
((خداى بين ما و آنان اصلاح فرما و صلاح و صواب را حاكم كن.))
((پروردگارت تو مرا به اصلاح امورم راهنمايى فرما و قلبم را به آنچه سبب رستگاريم شود هدايت نما.))
ممماا رى! على عليهالسلام به عنوان رئيس حكومت اسلامى و يك مصلح اسوه، خدا را مىخواند و دعا مىكند و به ما مىآموزد.