فصل چهارم: دو دوره دائرة المعارف
تارى خدر قرن چهاردهم قهرمانان زيادى داشته كه چون ستارگان سحرى روشنى بخش ديدگانديدهورانگشتند. چند صباحى را در آسمان پژوهش و فرهنگ، چشمك زدند و درخشيدند و خاموششدند. اما ستارگانچندى هم بودند كه به خاموشى نگرائيدند و همچنان خورشيد وار و عالم افروز دردرخشش خويش جاودانهماندند و شيخ آقا بزرگ تهرانى بىگمان از آنان است.
او هنوز هم پس از گذشت ربع قرن و اندى از رحلتش، آسماندار گستره دانش و پژوهش است و چونآفتابى دروسط روز مىدرخشد و راهيان وادى علم و عمل را راه مىنمايد. او از آن كيميا مردان روزگاربود كه ازمتبلندش به جايى رسيد كه بسيارى حتى توان تصورش را هم در خود نمىديدند. اوپژوهشگرى اولى العزم ودر تصميم خود بسيار راسخ و مصمم بود.
محقق تهرانى كارهايى كرد كه هركدام به تنهايى كارى بود كارستان، كارهايى كه هر يك گروهى ازپژوهشگرانرا مىطلبيد.
اما او خود يكتنه و تنها، نخلهاى بسيارى در كوير تشنه تحقيق به زمين نشاند.
هشتاد سال مداوم به زير پاى يك يكشان آب ريخت تا جوانه زدند و سبز شدند و شكفتند. هميشهدر حالبررسى و ويرايش بود، هرجا خارى ديد از ريشه كند و از ساحت نخلهاى پربارش به دور افكند،شاخههاى حرامىرا با تبر تحقيق لع و قمع ساختبالاخره نخلستانهاى بسيارى را به بار نشاند كه تافراسوى فرداهاى تاريخ همقامتبلندشان را خواهند افراشت.
اما در ميان آن همه نخلستان پربار، دو نخلستان از همه پربارتر و گستردهتراند. از درازاى طول وعرضشان چشمهر بينندهاى به سياهى مىرود و شگفت زده از خود مىپرسد: آخر مگر يك انسانچقدر مىتواند قدرت اراده وكار داشته باشد!
و نام هريك از آندو كارستان خود مىتواند نمايانگر وسعت و گستره فراخشان باشد، به اين ترتيب:
1 - الذريعه الى تصانيف الشيعه، در 29 جلد، شاهراهى استبه سوى آثار قلمى، هنرى شيعه درطول تاريخ.
2 - طبقات اعلام الشيعه، در حدود 20 جلد، دائرة المعارف بزرگى است كه زندگينامه و جايگاهدانشمندانبزرگ شيعه را در هزار سال گذشته به دست مىدهد.
اكنون نخستبه سراغ «الذريعه» مىرويم تا گلگشتى را در حاشيههاى تماشايى آن شاهراه بزرگداشته باشيمشاهراهى كه به پهناى هزار و چهارصد سال و اندى گسترش مىيابد و تمام كوچه پسكوچههاى تاريخ را ازحجاز و هند گرفته تا عراق و ايران و... در مىنوردد و از هرچمن گلهايى و از هر باغبلبلهايى را شكار و گلچينمىكند تا در حصار محكم و مقدس قلم و در حريم پاك كتاب، از هر گزندىمصون و محفوظشان دارد و بدينسان هزاران هزار باغ و بوستان را از پائيز طولانى تاريخ و از دست رسجغدها و كركسهاى تحريف و تخريب بيمهمىكند. حال جا دارد سبب اين تصميم سترگ و آن اقدامتاريخ ساز را از خود تاريخ جويا شويم.
غريو غيرت و نور
پيشترها حاجى خليفه دائرة المعارفى را در كتابشناسى مسلمانان ترتيب داده و آن را با نام «كشفالظنون عناسامى الكتب و الفنون» منتشر ساخته بود. وى از سر تعصب مذهبى، بسيارى از آثار شيعه راناديده گرفته و هيچنامى از آنها به ميان نياورده بود و گاهگاهى هم اگر از كتابهاى شعيه يادى كرده بودبسيار كم رنگ و همراه باحقير و تحريف بود. و به همين علتيكى ديگر از مخالفان شيعه، از سر غرضورزى و عناد نوشته بود:
«شيعه را آثار يا كتابهايى نيست تا آيندهگانشان بتوانند در علوم مختلف از آنها سود برند و آنها بهناچار طفيلىديگران بوده و بر سر سفره ديگران مىنشينند و...» (1) .
اما جرجى زيدان (م 1914م) مورخ و نويسنده نامدار مسيحى، جسارت و جفا را در اين اجحاف وحق كشى ازحد گذراند. وى پا را از همه آنها فراتر نهاد و از سر غرض ورزى و به حكم هواى نفسشيطانيش در كتاب خود«تاريخ آداب اللغه العربيه» سخنى را به اين مضمون نوشت:
«شيعه طائفهاى بود كوچك و آثار قابل اعتنايى نداشت و اكنون شيعهاى در دنيا وجود ندارد.» (2) !!
اينجا بود كه غيور مردان بزرگى از انديشمندان معاصر شيعى قيام كردند تا جواب دندان شكنى بر آنياوهسرايىها داده باشند. آن بزرگمردان از سر غيرت دينى و علمى و براى خدا، دستبه خلق آثارىزدند كه هريكچون آذرخشى آتشين در آسمان فرهنگ و ادب غريدند و درخشيدند و آتش به خرمنخرافه بافان زدند بهتراستبقيه اين حديث غيرت و قيام را با قلم استاد محمد رضا حكيمى و به نقلازاستاد عبدالرحيم محمد علىروايت كنيم، ايشان مىنويسند:
«اين شد كه شيخ آقا بزرگ و دو هم رديف و دوست علميش، سيد حسن صدر(م1354 ق) و شيخمحمد حسينكاشف الغطا (م1373 ق) هم پيمان شدند تا هريك در باب معرفى شيعه و فرهنگ غنىتشيع، كارى را بر عهدهگيرند و سخن اين نويسنده... مغرض را به دهنش باز پس بكوبند. قرار شد علامهسيد حسن صدر درباره حركاتعلمى شيعه و نشان دادن سهم آنان در تاسيس و تكميل علوم اسلامىتحقيق كند. ثمره كار او كتاب «تاسيسىالشيعه لعلوم الاسلام» شد. اين كتاب به سال 1370 ق،در 445صفحه چاپ شد. شيخ آقا بزرگ در چاپ آن نيزدخالت داشت.
اما علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطا، قرار شد وى كتاب «تاريخ آداب اللغه» جرجى زيدان را نقدكند واشتباهات وى را بازگويد. و اين كار را كرد و نقدى جامع و علمى بر هر چهار جلد كتاب زيدان نوشتو مطالبمشتبه را به اصول اصلى آنها بازگردانيد و مؤلف را به اشتباهات و خطاهايش - حتى خطاهاىاملائى - متوجهكرد. البته پس از آن كه به دستور اين آيه قرآن «و لا تبخسوا الناس اشياءهم» (چيزهاىمردمان را كم بهرهمسازيد و بهاى كم منهيد)، كوشش مؤلف را در كار تاليف كتاب ستود. نقدنامه كاشفالغطاء براى بار دوم دربوئنوس آيرس به چاپ رسيد و در محافل علمى آن روز صدا كرد. و كشيشانستاس مارى الكرملى، در نقدى كهبر همان كتاب «آداب اللغه» جرجى زيدان نوشت، از اين تاليفكاشف الغطاء استفاده كرد، بدون اينكه مآخذ خودرا معرفى كند و نام علامه كاشف الغطا را بر زبان آورد.
اما شيخ آقا بزرگ - از ميان اين سه يار علمى - متعهد شد فهرستى براى تاليفات شيعه بنويسد.» (3) .
و چنين بود كه كار بزرگ و گستردهاى با نام «الذريعه» در فرهنگ شيعه آغاز شد و..
در نتيجه «الذريعه»
تهيه و تدوين «الذريعه» تنها نوشتن يك دائرة المعارف بزرگ نبود و حاصلى كه از اين درخت تناور وپربار بهدست آمد فقط كتابشناسى توصيفى شيعه (زيدى، اسماعيلى و اثى عشرى) نبود حتى تنها يكدوره تاريخحوزههاى و دانشگاههاى شيعه هم نبود. اينها همه بود ولى همه اينها نبود.
در نتيجه الذريعه براى همگان معلوم شد كه شيعه با همه مظلوميتها و محروميتهايى كه در طولتاريخ هميشهبر او تحميل شده استباز در حركتهاى علمى، فرهنگى پيشتاز بوده در ستيغ سعى و صفاقرار داشته است وحريم كتاب و قلم را بيشتر از ديگران همواره پاس داشته است.
در سايه الذريعه روشن گشت كه شيعيان نه با تكيه بر قدرت نظامى و حكومتى كه با قلم و كتاب زندهمانده و بامنطق و برهان باليدهاند.
در نتيجه الذريعه بود كه همه فهميدند مرزبانان عزت و استقلال كشورهاى اسلامى، هميشهانديشمندان وعلماى دين باور و ولايتمدار بودهاند.
در سايه سار الذريعه بود كه دانستيم ديدبانان دين و دانش بر چه اصل يا اصولى در طول تاريخ پاىفشردهاند وبيشترين كتابها و منشورها را در چه مورد يا مواردى نگاشتهاند. حال بهتر استبراى نمونهاين نتيجه كارساز رادر آئينه آمارى كه الذريعه به دست مىدهد ملاحظه كنيم:
الف - درباره اجازه روايتى و علمى 806 كتاب و اثر تنها تحت عنوان «اجازه» و «اجازات» معرفى شدهاست. (4) .
ب - در مورد كتابها و آثار حديثى تنها در زير مدخل «اصل» 117 مدخل باز شده است البته پس ازمقدمهاىمفيد و مفصل كه در 9 صفحه و در معنا و مفهوم اصل نگاشته شده است. (5) .
ج - در مورد اصول دين و عقايد، 94 كتاب تنها با همان عنوان «اصول دين» و «اصول عقايد»شناسايى شده است. (6) .
د - درباره اصل امامت 119 كتاب معرفى شده به اين ترتيب كه 103 جلد فقط در زير مدخل «امامة»و 16 جلد همبراى ارجاع در همان مدخل نام برده شده است. (7) .
ه - در خصوص تفسير قرآن، تنها در مدخل تفسير 355 كتاب شناسايى شده كه اگر ارجاعات را همحسابكنيم در حدود 700 تفسير مىشود. (8) .
و - از ميان شرحهاى نهج البلاغه، تنها تحت مدخل «شرح النهج» 86 شرح شناسانده شده است. (9) .
ز - درباره امام حسين عليه السلام و حماسه هميشه جاويد كربلا هم نزديك به دو هزار جلد كتاب درالذريعه بهچشم مىخورد. (10) .
و اگر الذريعه نبود صدها كتاب گرانسنگ و مفيد از ميان مىرفت و حتى نامى هم از آنها در تاريخنمىماند چهبسيار كتابهايى كه محقق تهرانى آنها را در كتابخانههاى عمومى و خصوصى ديده و ياتوسط نويسنده به او نشانداده شده و او نام و مشخصات آنها را پس از ملاحظه و مطالعه در الذريعه بهثبت رسانده است و امروزهپژوهشگران با سرنخلها و نشانههايى كه در الذريعه مىبينند به سراغ آنكتابها رفته پيدا مىكنند تا با چاپ وانتشار و يا لااقل با انتقال به كتابخانههاى عمومى و مطمئن، باعثبقاى آنها شوند.
و اگر الذريعه نبود دهها بلكه صدها مقاله و كتابى كه از الذريعه الهام گرفته و نوشته شدهاند هيچ وقتنوشتهنمىشدند چه بسيار كتابها كه - بويژه كتابهايى كه در كتابشناسىهاى موضوعى و توصيفى و...نوشته شدهاند -شالوده و بنيان كار را از الذريعه گرفتهاند تا توانستهاند به بار نشينند و قابل عرضه شوندو..
ناگفته نماند كه الذريعه در 29 جلد و به اين ترتيب كه نخست در 25 جلد و سپس جلد 26 كهمستدركاتالذريعه خوانده مىشود و محقق تهرانى خود آن را پس از چاپ الذريعه، تهيه ديده بود چاپو انتشار يافت. باتوجه به اين كه جلد 9 خود در 4 مجلد چاپ شده و حاوى فهرست ديوانهاى شاعرانشيعه است، شمار جلدهاىالذريعه به 29 جلد مىرسد. (11) .
چشمهاى كه همچنان مىجوشد
محقق تهرانى با نوشتن الذريعه كارى را آغاز كرد كه پايان ناپذير مىنمود چرا كه هر روز كتابهاىتازهاى درحوزه معارف شيعى نگاشته مىشد و انتشار مىيافت و آقا بزرگ تا خود زنده بود در تكميلالذريعه مىكوشيدكه حاصل آن كوششها يكى همان جلد 26 الذريعه است كه پس از وفات شيخ توسطاستاد سيد احمد اشكورىتحقيق شد و انتشار يافت و ديگرى تعليقات دامنهدارى است كه محققتهرانى در حاشيه يك دوره از الذريعهنوشته است. اين تعليقات تا حال به زيور طبع آراسته نگشته استو گفته مىشود در زير چاپ است كه بزودىمنتشر خواهد شد.
اما پس از وفات محقق، برخى از پژوهشگران بويژه شاگردان و دستياران او در تصحيح و انتشارالذريعه، كاراستاد را تعقيب كرده و كارهاى بسيار سودمندى را در تكميل الذريعه انجام دادند. پيشتر ازهمه بايد از استادعلامه سيد عبدالعزيز طباطبايى (قدس سره) نام برد. وى با آن كه استادان بزرگى رانظير آيات عظام سيدعبدالاعلى سبزوارى، شيخ صدرا بادكوبهاى، علامه فانى، اديب اردوبادى، سيدعبدالهادى شيرازى و سيدابوالقاسم خويى درك كرده و از محضر آنها بهرههاى فراوان برده بود. اما بيشاز همه به دو استاد بزرگش علامهامينى و محقق تهرانى ارادت داشت چنان كه گويى با ياد و نام آن دوبزرگوار زنده بود. استاد طباطبايى 25 سالبا اين دو رادمرد شيعى مانوس و محظوظ بود (12) و كارهاىهر دو محقق ممتاز را با تلاش تمام دنبال مىكرد. درتكميل الغدير، كتابهاى «على ضغاف الغدير» و«الغدير فى التراث الاسلامى» را نوشت و تا زنده بود تعليقات دامنهدارش را بر دوره يازده جلدى الغديرو... پى مىگرفت.
اما در تكميل آثار محقق تهرانى بويژه الذريعه، استاد طباطبايى (قدس سره) كارهاى بسگستردهاى را بهانجام رسانيد كه براى نمونه از اين كارها مىتوان نام برد:
1. مستدرك الذريعه
استاد طباطبايى ازدهها سال پيش اين كار را آغاز كرده و در آن كتابهايى را كه محقق تهرانى به آنهادست نيافتهيا پس از وى منتشر شده بودند، نام برده بود و در روزهاى واپسين عمر مباركش مىفرمودكه تاكنون دوازدههزار فيش را در اين مورد آماده چاپ دارد.اين اثر كه احتمال مىرود در حدود ده جلديا بيشتر گنجانده شود هماكنون توسط مؤسسه ال البيت در دست چاپ و انتشار است.
2. اضواء على الذريعه
تعليقات گستردهاى است كه استاد طباطبايى در طول دهها سال با مراجعه به فهرستها و نسخ خطىو تطبيقآنها با الذريعه و... تدوين كرده بود. اين تعليقات در حواشى يكدوره از الذريعه كه تعليقات چاپنشده خود محققتهرانى را نيز در برداشت نوشته شده بود، استاد طباطبايى (قدس سره) كه پس از دوبار سكته كردن گويى خودمىدانستبه اين زودى وفات خواهد يافت هردو تعليقات را از حواشىالذريعه به روى فيشهاى تهيه شده انتقالمىداد تا به زودى چاپ كند. نگارنده اين دفتر كه خوداستنساخ قسمتى از آن تعليقات را چندى بود براى كمكبه استاد پى مىگرفتم و تا آخرهاى جلدچهارم هم پيش رفته بودم كه متاسفانه استاد طباطبايى به طورناگهانى دار فانى را وداع گفت. (13) ناگفتهنماند كه آن قسمت از تعليقات كه توسط خود محقق تهرانى نوشته شدهبود به رنگ سرخ و با مركبقرمز بود اما تعليقات استاد طباطبايى به قلم مشكى و گاهى هم آبى نوشته شدهبود كه ما با نوشتن «منهرحمه الله» در ذيل تعليقات محقق تهرانى، آنها را مشخص مىكرديم. گفته مىشود ايناثر هم كه سر بهچند جلد خواهد زد در دست اقدام و انتشار است كه بزودى از طرف مؤسسه آل البيت در قممنتشرخواهد شد.
3. مهذب الذريعه
اين كار استاد نيز در تهذيب و تنقيح الذريعه بود و تنها تا جلدهاى نخستين الذريعه پيش رفته بود.
البته برخى از كارهاى ديگر استاد طباطبايى را مثل «نهج البلاغه عبر القرون» «اهل البيت فىالمكتبة العربيه»و مكتبة العلامة الحلى» هم به نوعى مىتوان در تكميل الذريعه دانست. (14) .
4. اعلام الذريعه
اين كتاب توسط خاندان شيخ آقا بزرگ و زير نظر پسرش استاد علينقى منزوى نوشته شده است. دراين اثر -كه سر به دو جلد مىزند - تمام نامهايى كه در الذريعه به نوعى ياد شدهاند، مطابق با حروف الفبافهرستگرديده است. اين فهرستبه زودى منتشر خواهد شد.
5. ايضاح الطريقه سيد محمود موسوى دهسرخى
نويسنده در اين اثر ميان سه كتاب - الذريعه، كشف الظنون و ذيل كشف الظنون - را جمع نموده و تاحال دوجلدش به چاپ رسيده است.
6. تبريب الذريعه شهيد سيد احمد ديباجى اصفهانى.
اين اثر مىخواست فهرست موضوعى الذريعه را به دست دهد كه با شهادت نويسندهاش نيمه تمامماند و تنهايك جلد از آن كه دربردارنده 20 موضوع بود چاپ شد.
7. تعليقات الذريعه استاد علينقى منزوى.
اين تعليقات كه توسط پسر بزرگ محقق تهرانى نوشته شده در پاورقىهاى جلد 4 تا جلد 25 به جزدو جلد 13 و14 به چشم مىخورد و با قيد «مصحح» از پاورقيهاى خود محقق تفكيك شده است.
8. تعليقات الذريعه سيد عبدالله شرف الدين.
نويسنده در كتابش «مع موسوعات رجال الشيعه» ج1، ص1 - 428، با تعليقات ممتدى كه بر الذريعهنوشته بهبررسى برخى از قسمتهاى مختلف آن پرداخته است.
9. فهارس الذريعه، استاد احمد منزوى.
اين فهرستها كه توسط فرزند ديگر محقق تهيه شده در پايان برخى از مجلدات الذريعه به چاپسپرده شدهاند.
10. فهرست موضوعى الذريعه.
اين فهرست را واحد كامپيوترى مركز معجم فقهى آيت الله گلپايگانى تهيه ديده و ديسكتهاى آندر همانمركز موجود است.
11. مصنفات شيعه، محمد آصف فكرت.
ترجمه و تلخيصى است از الذريعه كه بزبان فارسى در چند جلد توسط انتشارات آستان قدس رضوىدر مشهدچاپ شده است.
12. معجم مؤلفى الشيعه، على فاضل قائينى نجفى.
مؤلف اين اثر مىخواست كه الذريعه را به ترتيب نام نويسندگان تنظيم كند حال تا كجا توفيق يافتحرفديگرى استبه هر حال كارى است كه شده و به نسبت هم براى خود جا باز كرده و چون كليدى درمراجعه بهالذريعه به كار مىآيد.
13. نظرات فى الذريعه، دكتر مصطفى جواد بغداد.
ديدگاههاى نويسندهاى است پيرامون الذريعه كه در شمارههايى از مجله «البيان» در نجف چاپشده است.
14. مهذب الذريعه، استاد سيد احمد حسينى اشكورى.
استاد اشكورى كه خود كتابشناسى كاركشته و فرهيخته است تهذيب و تكميل الذريعه را با ويرايشىدقيق وباريك بينانه در اين اثر پربارش پى گرفته است. (15) .
15. نگاهى به كتاب الذريعه، ناصرالدين انصارى قمى.
مقاله مفيدى است كه در مجله آينه پژوهش، ص53 - 61 چاپ شده است و براى شناخت اجمالىالذريعهمىتواند راهگشا و سودمند باشد. نويسنده مقاله زحمت زياى كشيده و نتايج كارآمدى را بهدست داده است كهاز باب نمونه مىتوان به اين نتيجه اشاره كرد كه دوره 29 جلدى الذريعه شامل11554 صفحه بوده و دقيقا55095 كتاب و رساله را شناسايى كرده است و اگر كتابهايى را هم كه بدونمدخل و در ضمن شناسايى آثار ديگرنام برده شدهاند بر اين رقم بيفزايم به رقمى در حدود 55500كتاب خواهيم رسيد. (16) .
البته بعضى ديگر از كتابشناسان و رجاليون معاصر هم كارهايى را در تكميل و تعقيب الذريعه دردست دارند كهاز آن ميان از آقاى سيد محمد على روضائى و آقاى نجيب مايل هروى نام بردهمىشود. (17) .
طبقات اعلام الشيعه
كار دوم كه در ميان آثار محقق چون الذريعه گسترده دامن و گرانبار است «طبقات اعلام الشيعه»است اين كاربه نوعى مكمل الذريعه شمدره مىشود و خود يكدوره دائرة المعارف گسترده و دراز دامنىاست. اگر گفته شودطبقات اعلام الشيعه بزرگترين كارى است كه تاكنون در علم تراجم و در زندگينامهبزرگان شيعه شده استمبالغه نخواهد بود. اين كار بزرگ حاصل ديگرى از هشتاد سال پژوهش وكاوشى محقق تهرانى است.
بزرگ كتابشناس قرن آنگاه كه دهها كتابخانه عمومى و خصوصى را در كشورهاى مختلف مىگشت وعمرى را درآن مكانهاى مقدس سرگرم كاوش و تحقيق بود تا اثر بزرگش الذريعه را تكميل كند هرگاه بهنكته تازهاى گرچهخارج از موضوع تحقيقش برمىخورد در دفترهاى جداگانهاى مىنوشت. چشمانتيزبين او از هيچ نكتهسودمندى به سادگى نمىگذشت و تا غزال معنا را شكار نمىكرد آرام نمىگرفت واز آنجا كه محور اين كارگذشته از كتابشناسى، آگاهى بر تراجم و احوال علماى شيعه هم بود نامها وزندگينامههاى بزرگان شيعه،غزالان و آهوان گم شده محقق بود. او به خاطر اين كار از لابلاى خطوطنسخههاى كهنه و خطى گرفته تاسطرسطر اجازه نامهها و نامههاى ديگر و حتى حواشى و پشت و روىجلدهاى كتابها را به دقت مىكاويد. خدامىداند چه گنجينههاى گرانبها و دفينههاى فرهنگى و دانشافزا كه محقق از زير تلهاى برافراشته تاريخ بيرونكشيد و با قلم مباركش غبار قرنها غربت و غم را ازروى آينههاى دفن شده پاك كرد. پيشترها يكى از نويسندگانبنام معاصر در مورد وسعت اين دائرةالمعارف نوشته بود:
«اين كتاب نيز در حدود 30 تا 32 جلد است.» (18) .
آينه هزار و صد سال آبرو
محقق در ابتداء عنوان كلى اين دائرة المعارف را «وفيات الاعلام بعد غيبة الامام الانام» نهاده بود كهبعد به دليلزندگينامه علماى معاصر و زندهاى كه در بخش قرن چهاردهم آمدهاند به «طبقات اعلاملاشيعه» تغيير نام داد.اين دائرة المعارف را مىتوان به آسمانى پر از آينه تشبيه كرد كه آبروى علمى،فرهنگى شيعه را در طول هزار وصد سال به خوبى مىنماياند.
محق تهرانى در طبقات اعلام الشيعه به ترتيب از قرن چهارم تا قرن چهاردهم زندگانى علماى شعيهرا به تحريركشيده است و گذشته از عنوان كلى طبقات اعلام الشيعه، براى هر قرن عنوان و نام ويژهاى راهم برگزيده استو دليل اينكه از قرن چهارم شروع كرد و سه قرن نخستين را واگذاشت اين بود كه درمورد علماى آن سه قرن كهبيشتر راويان شيعى را در بر مىگيرد كم و بيش كتابهايى در طول تاريخنگاشته شده بود (19) و علامه تهرانىنخواست دستبه كار تكرارى زده باشد. عناوين ويژه هر قرن از ايندائرة المعارف به قرار زيراست:
1 - نوابغ الروات فى رابعة المآت، (راويان نابغه در سده چهارم)، اين بخش كه جلد اول از طبقاتاعلام الشيعههم شمرده مىشود شامل 1463 عنوان عنوان بوده كه 259 عنوان آن ارجاعى است. چاپاخير آن در 363 صفحهبه اضافه مقدمهاى از پسر محقق، استاد علينقى منزوى در 40 صفحه و توسطمؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان درقم همراه با ديگر جلدهاى طبقات انتشار يافته است.
2 - النابس فى القرن الخامس، (متكلمان و مدرسان در سده پنجم).
3 - الثقات العيون فى سادس القرون، (ديدهوران و مرزبانان موثق در سده ششم).
اين دو قسمت در يك مجلد و تحت عنوان جلد دوم طبقات اعلامالشيعه، در 590 صفحه چاپ شدهو حاوى بيشاز 1200 مدخل است.
4 - الانوار الساطعه فى المائة السابعه، (نورهاى فروزان در قرن هفتم).
5 - الحقايق الراهنة فى المائة الثامنه، (حقايق ثابت و محكم در قرن هشتم).
اين دو جلد هم در يك مجلد و تحت عنوان جلد سوم طبقات، در 500 صفحه چاپ شده كه شاملبيش از 600مدخل است.
6 - الضياء اللامع فى القرن التاسع، (آفتاب درخشان در سده نهم).
7 - احياء الدائر من القرن العاشر، (احياى فضيلتهاى فراموش شده از قرن دهم).
اين دو بخش نيز در يك مجلد و با عنوان جلد چهارم از طبقات، در 530 صفحه انتشار يافته كهحاوى بيش از900 مدخل است.
8 - الروضة النضرة فى علماء الماة الحادية عشرة، (گلستان سرسبز و خرمدر زندگانى دانشمندانسده يازدهم).
اين قرن در يك جلد قطور و با عنوان جلد پنجم طبقات، در 723 صفحه و دربردارنده حدود 1500مدخل چاپشده است.
9 - الكواكب المنتشره فى القرن الثانى بعد العشره، (ستارگان پراكنده در قرن دوازدهم).
اين قرن هم در يك جلد قطور و با عنوان جلد ششم طبقات در 961 صفحه به اضافه مقدمهاى در16 صفحه وشامل بيش از 2000 مدخل، چاپ شده است. (20) .
10 - الكرام البرره فى القرن الثالثبعد العشره، (نيكمردان با كرامت در سده سيزدهم).
اين قرن تا حرف عين و تاكنون تنها دو جلد از آن، همراه با تعليقات استاد علامه سيد عبدالعزيزطباطبايىيزدى چاپ شده كه شامل 1600 مدخل است.
11 - نقباء البشر فى قرن الرابع عشر، (بزرگان بشر در قرن چهاردهم).
از اين كه آخرين بخش از طبقات اعلام الشيعه است تا حال تا آخر حرف عين و در چهار جلد، همراهبا تعليقاتاستاد طباطبايى چاپ شده كه در بردارنده زندگينامه حدود 2300 دانشمند شيعى است.قسمتهاى باقى ماندهاين قرن در بعضى كتابخانهها به صورت خطى نگهدارى مىشود. با اين حسابتاكنون 15 جلد از طبقات اعلامالشيعه چاپ شده و 5 جلد ديگر هم به صورت خطى موجود است، بهاين ترتيب كه دو جلد از قرن سيزدهم(الكرام البرره) و سه جلد هم از قرن چهاردهم (نقباء لابشر) تاحال چاپ نشده است و اگر همگى چاپ شونددوره طبقات لااقل 20 جلد خواهد بود. اميد است كهفرزندان و پسران دانشور محقق يا خود اقدام به انتشار آنهارا هرچه زودتر به عهده گيرند و منتشر كنند ويا لااقل اجازه دهند تا پژوهشگران علاقهمند و صلاحيت دار و يايكى از مؤسسات علمى، فرهنگى اقدامبه انتشار كنند و تشنگان فرات فرهنگى شيعى را بيش از اين از آن درياهامحروم نسازند.
ادامه كار استاد
طبقات اعلام الشيعه نيز همچون الذريعه چشمه جوشانى است كه پس از وفات محقق تهرانى همجريان زلالشهمچنان ادامه دارد و فارغ التحصيلان مكتب پژوهشى محقق، اين كار بزرگ استادشان رادنبال كرده و هركدامبه نحوى در تكميل و تهذيب آن كوشيدهاند و ما از باب نمونه مىتوانيم اين كارهاىپربار را نام ببريم:
1 - معجم اعلام الشيعه، استاد سيد عبدالعزيز طباطبايى يزدى(قدس سره).
استاد در ضمن مراجعاتى كه ساليان درازى بر كتابهاى تراجم و معاجم و... داشتند شرح حال بزرگانشيعه را باطبقات اعلام لاشيعه تطبيق مىكردند اگر شرح حال شخصيت مورد مطالعه را در طبقاتمىيافتند در تكميلو تهذيب آن تعليقات و اضافاتى را در حاشيه طبقات مىنوشتند و اما شرح حالآنان كه در طبقات نيامده و ازچشم شيخ آقا بزرگ دور ماندهاند در كتابى جداگانه مىنوشتند كه حاصلاين كار دوم همين كتاب «معجماعلام الشيعه» شد، با اين تفاوت كه طبقات به ترتيب طبقات و قرنهابوده و معجم به ترتيب حروف الفبا تنظيميافت.
2 - تعليقات على طبقات اعلام الشيعه، استاد طباطبايى يزدى.
اين اثر هم حاصل ديگرى از همان كارى است كه در بالا گفته شد و دورهكامل طبقات را از سدهچهارم تا قرنچهاردهم در بر مىگيرد. اين تعليقات از مدتها پيش در اختيار انتشارات دارالزهراء واقع دربيروت قرار گرفته تاهمراه با چاپ جديد طبقات اعلام لاشيعه انتشار يابد.
3 - تنظيم و تصحيح تتمه نقباء البشر، استاد طباطبايى يزدى.
استاد طباطبايى باقى مانده قسمت قرن چهاردهم را كه تا حال چاپ نشده و از حرف «فا» تا حرف«ياء» را شاملمىشود با استفاده از دست نوشتههاى محقق تهرانى مرتب و منظم مىكردند تا پس ازتصحيح و تنظيم كامل بهچاپ بسپارند كه متاسفانه اجل مهلت اين كار را هم به استاد بزرگوار نداد و... (21) .
4 - تعليقات على طبقات اعلام الشيعه، شيخ محمد رضا جعفرى اشكورى.
5 - نقد و بررسى طبقات اعلام الشيعه، سيد عبدالله شرف الدين موسوى عاملى.
اين اثر هم در كتاب معروف نويسنده «مع موسوعات رجال الشيعه» (22) ج1، ص428 - 690، (در262ص) چاپشده است.
6 - فهرستهاى فنى و كليدى، محمد ابراهيم ذاكر (ازنوادگان محقق).
اين فهرستها كه بيشتر شامل فهرست كتابهاى و رسالهها و... است در آخر هريك از جلدهاى طبقاتچاپ شدهاست.
7 - احسن الاشرفى اعلام القرن الخامس عشر، استاد سيد احمد اشكورى.
همانطور كه گذشت طبقات اعلام لاشيعه تا قرن چهاردهم را در بر مىگيرد و هيچ به قرن پانزدهمنمىرسدچرا كه محقق تهرانى در اواخر قرن چهاردهم دار فانى را وداع گفت، استاد اشكورى براىجبران اين نقيصه دردوره طبقات، اين كار گسترده و دامنه دار را به صورت مستقل و و در شرح حالعلماى بزرگ شيعه در قرنحاضر در دست نگارش دارند. اميدواريم كه استاد تا ساليان سال همچنانزنده و با نشاط بنويسند تا اين اثردرازدامن را تكميل كنند. خدايا چنين بادا!
يك آسمان آثار ديگر
تا اينجا از 49 اثر شيخ آقا بزرگ تهرانى (29 جلد الذريعه و 20 جلد طبقات) نام برديم اما آثار محققتهرانىمنحصر به اين دو دوره دائرة المعارف نبوده بلكه دهها كتاب ديگر را به رشته تحرير كشيده ازخود به يادگارگذاشته است. حال بقيه آثار محقق را تا آنجا كه اطلاع يافتيم مىشماريم:
50. اجازات الرواية و الوراثة فى القرون الاخيرة الثلاثه.
مجموعه بزرگى است كه بيش از صد اجازهنامه را در برگرفته، چه از آنها كه برخى از بزرگان به يكديگردادهاند وچه از آنها كه به خود شيخ داده شد يا او به ديگران داده است. (23) .
- البدور الباهرة، عنوانى است كلى كه محقق تهرانى براى زندگينامه علماى چهار قرن (از11 تا 12)برگزيده بوداما چنان كه بر روى جلدهاى چاپ شده مىبينيم به همان عنوان كلىتر «طبقات اعلامالشيعه» تغيير نام دادهاست. (24) .
51. ترجمه (العقيدة الاسلامية» نوشته شيخ عبدالله كويلام، شيخ الاسلام الجزاير.
محقق اين كتاب را از عربى به فارسى ترجمه كرده است. (25) .
52. تعريف الانام بحقيقة المدينة و الاسلام×.
اصل كتاب «المدينة و الاسلام» به زبان عربى و نوشته محمد فريد و جدى است كه محقق تهرانى راكه همسوىاسلام و تمدن را نشان مىدهد بنا به امر شيخ اسماعيل محلاتى به فارسى ترجمه كرده و بامقدمه و ترتيب وتهذيب خاصى در شمارههاى مختلف مجله دره النجف، از سال 1327 ق به بعد بهچاپ سپرد. (26) .
53. تفنيد قول العوام بقدم الكلام.
در نفى عقيده كسانى است كه قائل به قديم بودن قرآن بوده و آن را مانند ذات بارى تعالى قديممطلق مىدانندبه خواهش سيد جعفر اعرجى موصلى و در سال 1359ق نوشته شده است. (27) .
54. تقريرات درس اصول استادش آيت الله آخوند خراسانى.
55. تقريرات درس فقه آخوند خراسانى.
56. تقريرات درس اصول آيت الله شيخ الشريعه اصفهانى.
57. تقريرات درس فقه آيت الله شيخ الشريعه اصفهانى. (28) .
58. توضيح الرشاد فى تاريخ حصر الاجتهاد. (29) .
در تاريخ و نقد سد باب اجتهاد در مذاهب اهل تسنن و انحصار بدون دليل آن در ائمه اربعه اهلسنت است اينكتاب نيز به خواهش جعفر اعرجى و در سال 1359ق تاليف آن تمام يافته است. (30) .
59. حاشيه بر «تكملة امل الآمل» نوشته آيت الله سيد حسن صدر عاملى. (31) .
60. حياة ثقة الاسلام الكلينى و شان الكافى. (32) .
61. حياة الشيخ الطوسى×.
نخستبه عنوان مقدمهاى بر تفسير التبيان، در ابتداى آنچاپ شد و سپس به صورت مستقل انتشاريافت ودوبار هم به زبان فارسى ترجمه شده است:
الف - به قلم سيد على اكبر موسوى محب الاسلام، در مجله «نامه آستان قدس».
ب - توسط آقايان سيد حميد طبيبيان و عليرضا ميرزا محمد، چاپ فرهنگستان ادب و هنرايران. (33) .
62. الدر النفيس فى تلخيص رجال التاسيس.
زندگينامه دانشمندانى است كه در كتاب «تاسيس الشيعه» آيت الله سيد حسن صدر نام بردهشدهاند (34) .
63. ذيل المشيخه×.
اين اثر را شيخ در تكميل اثر معروفش «المشيخه» كه گاهى «الاسناد المصفى الى آل بيت المصطفى»هم ناميدهمىشود، نوشته است. (35) .
64. شجرة السبطين و شرعة الشطين.
شجرهنامه و طومار بلندى است در سلسله نسب فرزندان امام حسن و امام حسين عليهم السلام كهمحقق آن رااز «كتاب النسب» ملا شريف فتونى در سال 1345ق استخراج كرده است. (36) .
65. الظليلة فى انساب بعض البيوتات الجليلة.
شجرهنامه ديگرى در علم نسبشناسى كه سلسله نسب برخى از سادات و دانشمندان شيعى رامىنماياند. (37) .
66. ضياء المفازات فى طرق مشايخ الاجازات.
شجره نامه سومى است كه در 12 طبقه مشايخ روايتى محقق را از محدث نورى و... گرفته تامحمدهاى سه گانه(نويسندگان كتب اربعه) را نشان مىدهد. محقق اين اثر را پيش از آن كه اثراستادش محدث نورى (مواقعالنجوم) را ببيند تدوين كرده بود و با ديدن آن خود و ديگران را از انتشاراين اثرش بىنياز يافت و به همين دليلمنتشر نساخت. (38) .
67. المجموعة الرجالية و التاريخية.
اين مجموعه تلخيصى است از «رياض العلماء» و «الكنى والالقاب» و حاوى نكات تاريخى و... است كهمحقق درضمن مسافرتهاى خود به مشهر رضوى و قاهره و حجاز و... گرد آورده است. (39) .
68. محصول «مطلع البدور» نوشته صفى الدين احمد زيدى.
محقق كتاب فوق را كه در شرح حال علماى زيديه است تلخيص كرده است. (40) .
69. مستدرك كشف الظنون، نوشته حاجى خليفه كتب چلبى×.
اين اثر كه گاهى «ذيل كشف الظنون» هم ناميده مىشود در كتابشناسى علماى عامه است كه محققتهرانى درتكميل كشف الظنون نوشته است و همراه با اصل كشف الظنون و نيزجداگانه در سال1387ق، 1967 مىچاپشده است.
70. مسند الامين.
اجازه مفصل و گرانبهايى است كه محقق براى علامه امينى نويسنده الغدير، مرقوم داشته است. (41) .
71. مصفى المقال فى مصنفى علم الرجال×.
شرح حال حدود 600 رجالى و تراجم نويس و محقق و نويسندهاى است كه در علم رجال و تراجمصاحب اثر ياآثارند و چاپ اخير آن در 626 صفحه انتشار يافته است.
72. المشيخه، يا «الاسناد الصفى الى آل لابيت المصطفى».×.
محقق تهرانى در اين كتاب مشايخ روايتى خود را نام برده و شناسانده است و به بيشتر كسانى كه از اواجازهروايتى مىخواستند يك نسخه از آن را اهداء مىكرد.
73. ملخص زاد السالكين.
اصل كتاب از ملا محسن فيض كاشانى است كه محقق به تلخيص آن پرداخته است. (42) .
74. نزهة البصر فى فهرس نسمة السحر.
خلاصهاى است از كتاب «نسخة السحر بذكر من تشيع و شعر» و نوشته ضياء الدين يوسف يمانىصنعانى كهمحقق با اسقاط اشعار و... تلخيصى ازترجمه و زندگانى شاعران شيعه را به دست مىدهد. (43) .
75. النقداللطيف فى نفى التحريف من القرآن الشريف.
محقق تهرانى اين كتاب را در دفاع از استاد بزرگش محدث نورى نوشته و ساحت نورى را از قول بهافسانهتحريف مبرا و مصون دانسته است. پسر محقق، استاد علينقى منزوى اين اثر را با نام «نمايشگاهنامه پاك از هرآلودگى و آك» به فارسى ترجمه كرده است. (44) .
هنگامى كه مصلح بيدار علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء اين كتاب را مطالعه مىكند درضمن تقريظىكه در تجليل شيخ آقا بزرگ و... در اول كتاب مىنويسد انتشار آن را نيز تلويجا تحريممىكند و به همين دليلاست كه اين اثر و ترجمه آن هيچ وقت چاپ نشد. (45) .
76. هدية الرازى الى الامام المجدد الشيرازى×.
اين كتاب را محقق تهرانى در بزرگداشت مقام مرجعيت آن روز يعنى آيت الله العظمى سيد محمدحسنشيرازى، معروف به «ميرزاى بزرگ»و «مجدد شيرازى»نگاشته است. محقق، در مقدمه اين كتابسخنى را به اينمضمون مىنويسد كه من از ايام بلوغ و ابتداى جوانى مقلد آيت الله ميرزاى بزرگ بودماما متاسفانه نتوانستممحضر او را درك كنم ولى از آنجا كه هميشه به او ارادت قلبى داشته و از شاگرداناو بهرههاى فراوان علمى بردمبر خود لازم ديدم كه كتابى را در پاسداشت آن بزرگوار بنويسم و به اوتقديم كنم اين بود كه نامش را «هديةالرازى الى الامام المجدد الشيرازى» نهادم. (46) .
تنها در فصل سوم اين كتاب شرح حال 360 تن از شاگردان و تربيتيافتگان مكتب ميرزاى بزرگنگاشته شدهاست تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. (47) .
ناگفته نماند كه اين كتاب دوباره به زبان فارسى ترجمه شده و انتشار يافته است:
الف - توسط محمد دزفولى، چاپ وزارت فرهنگ و اراشد اسلامى.
ب - به قلم حميد تيمورى، چاپ انتشارات ميقات.
77. واقعة الطف الخالده (حماسه جاويد كربلا).
رساله كوچكى است كه در جواب به خواهش استاد شيخ محمد باقر معروف به فاضل ايروانى نگاشتهو تاريخاتمام آن شعبان 1375ق است. (48) .
78. الياقوت المزدهر فى تلخيص «رياض الفكر».
خلاصه و بزگزيدهاى است از جلد ششم «يواقيت السير» كه با نام ويژه «رياض الفكر» خوانده مىشود وموضوع آنعبارت است از شرح حال علماى زيديه كه تاسال 1114ق پيش رفته است. (49) .
79. منظومة فى العقايد.
اين اثر را محقق تهرانى در اصول عقايد به رشته نظم كشيده كه ناتمام مانده و با ابيات زير شروعمىشود:
الحمد للرب لا لمن سواه.
لايستحق المدح الاالله.
يا ربنا صل على المختار.
محمد و آله الاطهار (50) .
80. كشكول.
مجموعه مفصلى در دو جلد كه آكنده از مطالب تاريخى و ادبى و... استبويژه درباره خاندان خودشيخ آقا بزرگمطالب و حوادثى در آن نوشته شده است. (51) .
81. مجموعة كبيرة من القصاصات. (52) .
82. لامع المقالات فى فهرست جامع السعادات. (53) .
مقدمهها و مقالهها
شيخ آقا بزرگ تهرانى علاوه بر آثار بسيارى كه در ميدان تاليف و تصنيف از خود به يادگار گذاشتهاند وگذشته ازاينكه صدها اجازه نامه روايتى مرقوم داشتهاند دهها مقدمه و تقريظ هم به برخى كتابهاىنگاشتهاند كه براىنمونه نخست چند مقدمه و سپس چند تقريظ نام برده مىشود:
الف - مقدمهها.
علاوه بر مقدمهاى كه بر تفسير «التبيان» نوشتهاند و به صورت مستقل و با نام «حياة الشيخ الطوسى»چاپشده استبه كتابهاى زير هم مقدمه مرقوم كردهاند:
1 - الصراط المستقمى، اثر مرحوم بياضى.
مقدمهاى است در بيش از 30 صفحه كه در اول جلد دوم كتاب ياد شده چاپ شده است. (54) .
2 - تفسير گازر (تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان)، اثر شيخ ابوالمحاسن جرجانى معروف به«سيد گازر».
اين مقدمه در اول تفسير فوق كه به تصحيح مرحوم محدث ارموى چاپ شد انتشار يافته است. (55) .
3 - النهاية فى مجرد الفقه و الفتاوى، اثر شيخ طوسى (ره).
4 - مجمع الرجال قهپانى.
5 - المجمل فى الشيعه و معتقداتهم، اثر استاد محمد حسين اديب و..
همه اين مقدمه چاپ شده است (56) .
ب - تقريظها.
محقق تهرانى براى بسيارى از كتابها هم تقريظ نوشته كه براى نمونه كتابهاى زير را نام مىبريم:
1 - الغدير، اثر گرانسنگ علامه امينى (57) .
2 - شهداء الفضيله، اثر ديگرى از علامه امينى.
3 - مفتاح الكتب الاربعه، محمود موسوى دهسرخى.
4 - نهج البلاغه منظوم، ميرزا محمد على انصارى قمى.
5 - العقد المنير فى تحقيق ما يتعلق بالدراهم و الدنانير، سيد موسى حسينى مازندرانى.
6 - جنة الماوى، علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء.
7 - النظر الثاقب، علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء.
8 - نيل الطالب، شيخ احمد آل كاشف الغطاء.
9 - محرك احساسات، انصارى نجف آبادى.
10 - مدائن الفضائل و المعاجز، على بن حسن شمس المحدثين اصفهانى.
11 - جلاء العيون، سيد عبدالله شبر.
12 - آية التطهير فى الخمسة اهل الكساء، محى الدين موسوى غريفى.
13 - روش خليل الرحمان، سيد مهدى حجازى (58) .
14 - تاريخ الشيعه، علامه محمد حسين مظفر (59) .
شاگردان شيخ پژوهش
شيخ آقا بزرگ تهرانى گرچه فرصتى به آن صورت رايج و متداول براى تدريس نداشته اما در مكتبمحقق پرورخود الهام بخش و راهنمايى بسيارى از پژوهشگران و نويسندگان گشته است كه از آن ميانبرخى از دانشورانبنام و پركار را شاگردان او نام بردهاند نظير:
1 - استاد علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى يزدى (قدس سره).
2 - استاد سيد احمد حسينى اشكورى.
3 - استاد سيد مرتضى نجومى. (60) .
4 - سيد محمد حسن طالقانى. (متولد 1350ق).
5 - سيد محمد صادق بحرالعلوم. (61) .
6 - مولانا رضا حسين خان رشيدى ترابى. (62) .
7 - مولانا سيد صفدر حسين نقوى. (63) .
8 - مولانا شيخ محمد حسين پاكستانى، نويسنده كتاب سعادة الدارين فى مقتل الحسين عليه السلام. (64) .
9 - مولانا سيد محمد محسن نقوى. (65) .
10 - شهيد محراب، آية الله سيد محمد على قاضى طباطبايى. (66) .
پىنوشتها:
1) الذريعه، ج اول، مقدمه.
2) شيخ آقابزرگ، ص23، به نقل از شيخ الباحثين، ص29.
3) همان، به نقل از همان، ص29 - 30.
4) الذريعه، ج اول، ص123 - 266، از شماره 593 تا 1398، ناگفته نماند كه اگر كتابهايى را كه در مورد اجازه بانام و عنوانهاى ديگرى درالذريعه آورده شدهاند هم به اين آمار اضافه كنيم در حدود هزار كتاب مىشود.
5) همان، ج2، ص125 - 167، شمارههاى 501 - 617.
6) همان، ص181 - 199، ش671 - 764.
7) همان، ص320 - 343، ش1261 - 1363.
8) همان، ج4، ص231 - 346، ش1164 - 1518.
9) همان، ج14، ص111 - 160، ش1933 - 2019.
10) ما براى كارى كه در اين باره داشتيم به الذريعه مراجعه كرديم و پس از تحقيق به نتيجه بالا رسيديم.
11) گفتنى است كه درباره الذريعه توسط پژوهشگران، تحقيقات سودمندى صورت گرفته و مقالههاى مفيدىانتشار يافته است كه بهبرخى از آنها مىتوان اشاره كرد مانند: يادنامه علامهامينى، ص543; رهنماى كتاب، سالچهارم، ص526; آينه پژوهش (ويژه نامه كتابو كتابخانه، به مناسبتبيست و پنجمين سالگرد ارتحال شيخ آقابزرگ تهرانى بيشتر صفحات، بويژه مقاله «نگاهى به الذريعه»، شماره29 - 30، بهمن و اسفند 1373، ص53.
12) گنج پنهان، به اهتمام حسن انصارى، ص11، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، يكى از نويسندگانمعاصر در اين مورد مىنويسد:«حضرت استاد حدود 25 سال با شيخ آقا بزرگ ارتباط علمى داشتند و به حقشيخ آقا بزرگ دوم بودند...» فصلنامه وقف، ميراثجاويدان، سال سوم، پاييز و زمستان 1374، ص163.
13) استاد در شب هفتم رمضان 1416 بدرود حيات گفت.
14) الغدير فى التراث الاسلامى، ص233 - 244 به قلم خود استاد طباطبايى (قدس سره).
15) مجله حوزه، سال دوم، شماره دوم [8] بهمن 1363، ص149، در آنجا به تفصيل از اين كار سخن رفته است.
16) آينه پژوهش، سال5، شماره5 - 6 [29 - 30] بهمن و اسفند 1373. گفتنى است كه ما در تنظيم اين قسمتاز كتابمان بيشترين سود رااز اين مقاله برديم و هميشه هم از راهنمائيهاى نويسنده مقاله فاضل فرزانه جنابناصرالدين انصارى بهرهمند بودهايم.
17) نور علم، شماره 38، ص44; آينه پژوهش، شماره 29 - 30، ص108.
18) شيخ آقا بزرگ، استاد محمد رضا حكيمى، ص25.
19) به اين كتابها در اصطلاح علماء «كتب رجال» اطلاق مىشود و كتابهايى كه زندگينامه دانشمندان قرنچهارم به بعد را در خود جاىدادهاند كتابهاى تراجم گفته مىشود.
20) ناگفته نمانده كه هريك از اين جلدها به صورت جداگانه هم توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ شدهاند.
21) الغدير فى التراث الاسلامى، ص240; فصلنامه وقف ميراث جاويدان، شماره 11 - 12، ص165.
22) جلد اول اين اثر، اختصاص به دو كار بزرگ محقق تهرانى يعنى الذريعه و طبقات دارد كه در بيروت، به سال1414ق،در 3 جلد چاپ شده است.
23) الذريعه، ج اول، ص129; شيخ الباحثين، ص51.
24) الذريعه، ج3، ص71.
25) همان، ج4، ص117.
26) همان، ج4، ص216.
27) همان،ج4، ص361.
28) همان، ج4، ص383 - 384.
29) اين علامت، نشانگر چاپ شدن اثر است.
30) همان، ج4، ص493.
31) همان، ج4، ص411.
32) همان، ج11، ص302.
33) آينه پژوهش، شماره 29 - 30.
34) همان، ص45 ونيز الذريعه، ج8، ص86.
35) همان، ج10. ص51.
36) همان، ج13، ص31.
37) آينه پژوهش شماره پيشين، به نقل از الذريعه، ج15، ص202.
38) الذريعه، ج15، ص130.
39) همان، ج20، ص82.
40) همان، ج21، ص153; ج20، ص151.
41) شيخ لاباحثين، ص51.
42) همان، ج22، ص207; ج12، ص3.
43) همان، ج24، ص115، 155.
44) همان، ج4، ص143; ج23، ص278.
45) متن تقريظ علامه كاشف الغطا را در شيخ الباحثين ص46 مىتوان ديد.
46) هدية الرازى، مقدمه، از انتشارات ميقات، تهران، 1403ق.
47) استاد محمد رضا حكيمى در اثر پربارش «شيخ آقا بزرگ» ص27 - 65، درباره اين كتاب به تفصيل سخنگفته است.
48) شيخ الباحثين، ص48.
49) الذريعه، ج25، ص273.
50) همان، ج23، ص123.
51) شيخ الباحثين، ص48 - 49.
52) همان، ص52.
53) اعيان الشيعه، ج10، ص47.
54) كيهان فرهنگى، سال سوم، شماره7، ص6.
55) همان، س2، ش8، ص36، در آنجا متن تقريظ هم كليشه شده است.
56) شيخ الباحثين، ص45.
57) الغدير فى التراث الاسلامى، ص179.
58) نور علم، شماره 38، ص47.
59) متن تقريظ در ابتداى كتاب مذكور چاپ شده است.
60) كيهان فرهنگى، س2، ش2، ص8 - 6.
61) الذريعه، ج20، مقدمه، ص ح.
62) تذكره علماى اماميه پاكستان، ص100.
63) همان، ص137.
64) همان، ص295.
65) همان، ص323.
66) نورعلم، ش38، ص51.