بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب نجاشی راوی شناس بزرگ‏, محمدحسن امانى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     fehrest -
 

 

 
 

بخش نخست: ولادت و خاندان

ستاره‏اى در افق بغداد

از سالى كه ستارگان فروريخت (1) و جهان خاكى، بى‏ستاره شد و امام‏زمان(عج) در پس پرده غيبت طولانىپنهان شدند، 43 سال مى‏گذشت.در طول اين مدت علويان رنج و محنت فراوانى از عباسيان تحمل كردند وباايمان و عشق به خاندان عصمت و طهارت‏عليهم السلام و اميد به آينده روشن،پذيراى زندان‏ها، دورى از وطن وشهادت مظلومانه در غربت گشتند، امابا جنبش‏هاى مستقلى كه با انديشه و فكر مذهب شيعى در گوشه و كناربه‏وقوع مى‏پيوست، آرام آرام زمينه توسعه و بالندگى شيعيان فراهم گشت.در بغداد، پايتخت عباسيان، مى‏رفتكه بندهاى تزوير و ستم يكى پس ازديگرى پاره گردد و از خلفاى عباسى نامى نفرت‏انگيز بيش نماند; فقهاودانشوران بنام شيعى همچنان به تربيت‏شاگردان و محكم كردن‏استوانه‏هاى فقه مشغول شدند و در محله كرخبغداد (منطقه‏اى شيعه‏نشين)حوزه‏اى تشكيل شد كه آوازه آن به سراسر جهان رسيد و به ويژه درمحيطها وفضاهاى فرهنگى و علمى پيچيد.

درگوشه‏اى از شهر بغداد منزل شيخ على نجاشى قرار داشت كه يكى‏از عالمان و دانشمندان بود. او از فرصت‏بهدست‏آمده براى دوستداران‏علم و خاندان رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله خوشحال بود، ولى نگران آينده همسرونوزادى بود كه در راه داشت و براى سلامتى زن و فرزند به دنيا نيامده‏اش‏زيرلب دعا مى‏كرد. عاقبت دلهره واضطراب وى به پايان رسيد و در سال‏372 قمرى خداوند به او فرزندى بخشيد كه تا روز رستاخيز نامشجاودان‏خواهد ماند.

نام آسمانى

تولد نوزاد نورسيده، شادمانى فراوانى را براى شيخ على و ديگربستگانش به ارمغان آورد. لب‏هاى نوزاد را باتربت مقدس سيدالشهداء،ابى‏عبدالله‏الحسين‏عليه السلام متبرك كردند و به دست پدر دادند. شيخنگاه‏معنى‏دارى به صورت نورانى و كوچك پسر خود كرد، سپس خم شد وبوسه‏اى بر آن زد. آن گاه به سببعلاقه زيادى كه به پيامبر بزرگوار اسلام‏داشت نام احمد را كه نام آسمانى پيامبر است و نيز براى زنده نگه‏داشتننام‏و ياد پدرش، كه احمد بود، بر فرزند خويش نهاد. حاضران با ذكر صلوات‏و فرستادن درود بر محمد و اهل بيتطاهرينش، قدوم مهمان تازه از راه‏رسيده را به او تبريك گفتند.

احمد در دامن مادر بزرگوار و تحت‏سرپرستى و نظارت پدرارجمندش دوران كودكى را سپرى كرد و كم‏كم خودرا براى تحصيل‏دانش و كسب معارف آماده ساخت.

نجاشى

چون يكى از نياكان احمد به نجاشى معروف بود، بدين سبب او نيز به‏همين لقب مشهور گشت. نجاشى معربنيجوستى و در زبان حبشى به‏معنى ملك است كه لقب پادشاهان حبشه مى‏باشد; نظير كسرا كه لقب‏پادشاهانايران بود.

قيصر از روم و نجاشى از حبش.

بر درش بهروز و لالا ديده‏ام (2) .

از اين رو شخصى كه قدرت و حكومت داشت‏به اين لقب مشهورمى‏گشت و چون يكى از اجدادش به نام عبدالله،بر اهواز حكومت مى‏كردبه نجاشى شهرت يافت. (3) .

گرچه بعضى از دانشمندان به لقب نجاشى براى جد احمدبن‏على‏تصريح دارند، اما علت نامگذارى او بدين كلمهرا ذكر نكرده‏اند. (4) .

احمد نجاشى به دو كنيه ابوالحسين (5) و ابوالعباس (6) معروف شد. شايدفرزندانى به نام‏هاى حسين و عباسداشته و در كوچكى از دنيا رفته باشند;چون در كتاب‏هاى تاريخى به اين دو نام به عنوان فرزندان نجاشىدست‏نيافتيم.

به محل تولد ابوالحسين نجاشى در هيچ يك از منابع تصريح نشده‏است. پدر و خاندان وى همه، اهل كوفهبوده‏اند، ولى از آن‏جا كه پدرش‏پس از ورود شيخ صدوق در سال 355قمرى به بغداد، از محضر او استفاده‏كرده وجدش هم در بغداد منزل داشته و خود نيز دوران كودكى و كسب‏معارف و علوم را در آن‏جا گذرانده است،نظريه صحيح‏تر آن است كه‏بگوييم: او نيز در همان شهر بغداد به دنيا آمده است; چنان كه علامه‏محققشوشترى مى‏نويسد:

«نجاشى بغدادى است; نظير شيخ مفيد، سيدمرتضى و سيدرضى. شيخ طوسى‏در كتاب رجالش فرموده است:منزل جد نجاشى در كنار نهر است و نهر هم از شهربغداد به شمار مى‏آيد». (7) .

از تبار اسماعيل

فرزندان حضرت اسماعيل‏عليه السلام همچون شاخه‏هاى شجره طيبه اسلام‏در شهرهاى اسلامى و حجاز شاخو برگ زده و پراكنده بودند. پيامبرى،سيادت و آقايى از آنان بود و هر كه با آن‏ها دشمنى مى‏كرد خوار وزبون‏مى‏شد و زندگى‏اش را ننگ دورى از حق فرا مى‏گرفت.

قبايل و خاندان بزرگى كه در گوشه و كنار برترى و بزرگوارى داشتندبه آن‏ها پيوند مى‏خوردند. دانشمندان،نويسندگان و راويان حديث كه درامتداد تاريخ حركت كردند، از نسل پاك آن‏ها بودند.

نجاشى نيز از تبار اسماعيل است و نسب وى به نياكان پاك‏نهاد پيامبربزرگوار اسلام مى‏رسد كه همه از نسلاسماعيل، فرزند حضرت ابراهيم‏خليل‏الله، قهرمان توحيد و بت‏شكن تاريخ‏اند. آن‏طور كه نجاشى نام‏نياكانش رايادآور مى‏شود، از خزيمه تا عدنان (8) در هفت نفر پيامبرى‏نسب است و نياكان او با نياكان پيامبر اسلام يكى است. (9) .

نياكان شريف و بزرگوار نجاشى هر يك در عصر خويش امور مربوطبه خانه خدا را در دست داشتند و در اطرافكعبه جاى گرفتند و از حرم‏امن الهى بيرون نيامدند و از آنان به عظمت و بزرگى ياد شده است. (10) .

آرى ابوالحسين نجاشى از تبار اسماعيليان است. روحش به‏جلوه‏هاى ايمان، بزرگان سپيدراى و موحد پيوندمى‏خورد و تعهد وعبوديت اين رادمردان كه به مسلخ عشق رفتند و به گرد خانه مقصودگشتند، به ويژه روحقهرمان توحيد، حضرت ابراهيم خليل‏الرحمن درروح او دميده شده است.

خاندان ابوالسمال

ابوالسمال سمعان، جد دهم نجاشى است كه فرزندان و نسل او به‏خاندان ابوالسمال معروف‏اند. آنان خاندانبزرگى در كوفه بودند كه ازروزگاران كهن مذهب تشيع داشتند و از بين آنان دانشمندان، نويسندگان وراويانحديث‏برخاستند. (11) .

ابويزيد داودبن فرقد، يكى از خدمت گزاران اين خاندان است كه‏خود از محدثان بزرگ شهر كوفه وثقه است. وىاز امام جعفرصادق وامام موسى‏كاظم‏عليهما السلام روايت نقل مى‏كند. كتابى دارد كه جمعى از راويان‏شيعه،مانند على‏بن‏حسن طاطرى و ابوبكر ابراهيم‏بن‏محمد، معروف به‏ابن‏ابى‏السمال از اثر ماندگار او حديث نقلمى‏كنند. (12) .

ابراهيم‏بن‏محمد و برادرش اسماعيل در شمار محدثان اين‏خاندان‏اند. آن دو از اصحاب و راويان امام موسىكاظم‏عليه السلام بودند. اين‏دو راوى گرچه در مذهب واقفى (13) بودند ولى چهره‏هاى مورد اعتمادوثقه‏اى هستند. كتاب نوادر از ابراهيم‏بن‏محمد است. (14) .

عبدالله نجاشى

جد هفتم ابوالحسين، عبدالله نجاشى است. وى از امام جعفرصادق‏عليه السلام روايت نقل مى‏كند و امام رسالهمعروف به «رساله اهوازيه‏» رابراى او فرستادند. عبدالله از طرف منصور، خليفه عباسى، استاندار اهوازبوده است. (15) .

عبدالله‏بن‏سليمان نوفلى (يكى از راويان) مى‏گويد:

من در محضر امام جعفر صادق‏عليه السلام بودم كه ناگهان فرستاده عبدالله‏نجاشى بر حضرت وارد شد و سلامكرد و نامه او را به دست مبارك امام‏داد. امام نامه را باز كرد و خواند كه پس از نام خدا چنين نوشته بود:

خداوند متعال به آقا و سرورم طول عمر عنايت فرمايد و مرا فداى اوكند كه به اين فداشدن در نهايت ميل وعشق مى‏نگرم و كراهتى نمى‏بينم،خدا نيز بر توفيق فداشدن من قادر است.

مولايم! همان‏طور كه مستحضر هستيد گرفتار ولايت اهواز شدم، ازسرورم مى‏خواهم حدودى را مشخص كندو دستورالعملى را صادر نمايدكه در مراجعه به آن راهنمايم باشد و باعث نزديكى‏ام به پروردگار ورسول خدا شود، به ويژه نظر مبارك را در مسائل زير مى‏خواهم:

1 - نسبت‏به بذل و بخشش‏هاى مالى، بيت‏المال را در كجا و چه‏طريقى مصرف نمايم؟

2 - با چه كسى مانوس و مرتبط باشم؟

3- در اسرار و مسائل و مشكلات حكومتى به چه شخصى اعتمادنمايم و به او پناه ببرم؟ اميد است كه با ارشاد وراهنمايى شما راه نجاتى‏برايم باشد; چون شما خاندان، حجت‏خدا بر مردم و امين او در شهرهاهستيد و پيوستهنعمت پروردگار بر شما نازل است.

سپس امام در پاسخ چنين نوشت:

«فرستاده همراه نامه‏ات به نزدم رسيد و از مضمون آن آگاه شدم. گويا به‏استاندارى اهواز منصوب گشته‏اى و اينسبب خوشحالى و ناراحتى‏ام‏شد! خوشحالى از اين كه خداوند به وسيله مسؤوليت تو، دوستداران‏خاندان رسالترا كه از ترس دشمنان فرارى و بى‏خانمان‏اند پناه‏مى‏دهد، به آنان عزت مى‏بخشد و برهنگانشان را مى‏پوشاند،به‏ناتوانان قدرت و شوكت مى‏دهد، و خشم مخالفان را از آنان دورمى‏كند. ولى نگرانى‏ام از اين رواست كه مبادادر اين مسؤوليت‏بلغزى واز ولايت ما دور شوى كه در اين صورت نسيم رحمت‏خداوندى رااستشمام نخواهى كرد.».

آن‏گاه فرامين لازم را به او داد و در پايان، وى را به تقوا و پرستش خداو چنگ زدن به ريسمان الهى سفارش كرد.

وقتى رساله امام صادق‏عليه السلام به عبدالله نجاشى رسيد، در نوشته دقت‏كرد و گفت: به خدايى كه معبودىجز او نيست‏سرورم حقايق و راستى رافرمود. اگر انسان به آنچه در اين رساله است عمل كند اهل نجاتخواهدشد. عبدالله نجاشى تا زنده بود مدام به دستور امامش عمل مى‏كرد. (16) .

عبدالله در محضر امام صادق‏عليه السلام

عبدالله نجاشى ابتدا زيدى (17) بود، سپس از اين عقيده برگشت.

عمارسجستانى جريان را چنين نقل مى‏كند:

من همراه ابوبجير عبدالله نجاشى از سجستان به سوى مكه حركت‏كردم و او عقيده زيديه داشت. وقتى بهمدينه رسيديم، من به محضر امام‏جعفرصادق‏عليه السلام مشرف شدم و او نزد عبدالله‏بن‏حسن رفت. زمانى كهازملاقات عبدالله‏بن حسن برگشت، او را آزرده خاطر ديدم و از شدت‏نگرانى در بستر خود آرام نمى‏گرفت. گفتم: اى ابوبجير! چه شده است؟در پاسخ گفت: فردا صبح اگر زنده مانديم و خداوند خواست، برايم اجازه‏ملاقات باپيشوايت را بگير!

صبح زود بر حضرت وارد شدم و عرض كردم: عبدالله نجاشى كه‏عقيده زيدى دارد از من اجازه شرفيابى بهمحضر مبارك شما را خواسته‏است، چه مى‏فرماييد؟ حضرت اجازه ورود دادند. عبدالله داخل منزل شدو نزديكامام رفت و خطاب به حضرت عرض كرد: فدايت‏شوم! من‏پيوسته اقرار به برترى و فضيلت‏شما خاندان دارم وحق را با شما مى‏بينم نه‏ديگران. من سيزده نفر از خوارج را از بين بردم كه تمام آن‏ها ازعلى‏بن‏ابى‏طالب‏عليهالسلام بيزارى مى‏جستند. نظر مبارك را نسبت‏به كارى كه‏انجام داده‏ام مى‏خواهم.

حضرت به عبدالله گفت: آيا اين سؤال را از ديگرى هم كرده‏اى؟گفت: آرى، از عبدالله‏بن‏حسن سؤال كردم و اوجوابى نداشت و در نظرش‏سؤال بسيار مشكلى آمد. حضرت به عبدالله گفت: تو در دنيا و آخرت‏گرفتار هستى!

به امام عرض كردم: فدايت‏شوم! چرا؟ و حال آن كه آن‏ها در موردمولا على‏عليه السلام خروج و تجاوز از حدكردند!

حضرت به عبدالله گفت: اى ابوبجير! چگونه آن‏ها را كشتى؟ گفت:بعضى از آن‏ها را در حالى كه داشتند ازنردبان به پشت‏بام مى‏رفتند ناگاه‏زدم و كشتم. بعضى را شبانه جلوى در منزلش خواستم و همين كه در برابرمنقرار گرفتند، كشتم! بعضى را كه همراهم در بين راه غافل بودند كشتم ودر نهايت، تمام آن‏ها را مخفيانه از بينبردم.

حضرت فرمود: اى ابوبجير! اگر آن‏ها را به دستور امام مى‏كشتى،چيزى بر تو نبود و معذور بودى، ولى چون برامام پيشى گرفتى بايد سيزده‏گوسفند (به شمارش كشته شدگان) در صحراى منى بكشى و صدقه دهى وجزاين چيزى بر تو نيست. عمار مى‏گويد: وقتى از محضر امام برگشتيم،ابوبجير به من گفت: اى عمار! گواهىمى‏دهم كه امام صادق‏عليه السلام عالم آل‏محمدصلى الله عليه وآله است. آن كسى كه من قبلا به دنبالش بودمباطل بود و اين امام‏است كه پيشوا و حاكم راستين است. (18) .

آرى! عبدالله نجاشى اين گونه از عقيده زيديه دست‏برداشت و به‏حضور امام صادق‏عليه السلام مشرف شد. از آنپس، از ياران امام و راويان‏حديث گشت و كارى را بدون اجازه و دستور امام و مولايش انجام نداد تاجايى كه اينافتخار را پيدا كرد كه صادق آل محمدصلى الله عليه وآله آن رساله‏معروف را برايش نوشت.

جدش، احمدبن‏عباس نجاشى نيز از علما و محدثان شيعه و از شماراساتيد اجازه حديث‏بوده است كه گروهى ازدانشوران، از جمله پدرنجاشى و هارون بن موسى تلعكبرى، از او روايت نقل مى‏كنند. (19) .

آشنايى با زبان وحى

دانشمندان و عالمان علوم معنوى و معارف دين از دوران كودكى بامسجد انس دارند و با طهارت و وضو در اينمكان‏هاى مقدس گام‏مى‏گذارند. آنان كسب دانش را در خانه خدا با قرآن و كلام خدا شروع مى‏كنند.

نجاشى نيز كه نوجوانى مسجدى بود، همچون نياكان پاك‏نهادش به‏خانه خدا عشق و علاقه قلبى داشت و تشنهآن بود كه به زبان وحى آگاهى‏پيدا كند. بدين سبب با راهنمايى پدر دلسوز و انديشمندش، فراگيرى‏دانش و دينرا از قرآن و سخن وحى در مسجد آغاز كرد. خودش در اين‏باره مى‏نويسد:

«من به مسجد نفطويه نحوى (20) كه معروف به مسجد لؤلؤى است رفت وآمد مى‏كردم و در نزد امام جماعتقرآن مى‏خواندم. گروهى از علماى‏ما در اين مسجد كتاب كافى (21) را نزد ابوالحسين احمدبن‏احمد كوفى‏كاتبمى‏خواندند و او مى‏گفت: محمدبن‏يعقوب كلينى براى شماچنين حديث كرد». (22) .

پى‏نوشتها:

1) سال 329 قمرى، به تناثرنجوم، يعنى فروريختن ستارگان معروف است. در اين سال‏على بن محمد سمرى،چهارمين نايب خاص حضرت مهدى (عج) چشم از جهان فروبست و با درگذشت او در نيابت‏خاص بسته و غيبتكبراى آن حضرت شروع شد.

در اين سال، فقها و محدثان بزرگ شيعه، مانند كلينى و ابن‏بابويه قمى (پدر شيخ‏صدوق) نيز از دنيا رفتند و درحقيقت، آسمان عالم خاكى، از ستارگان علم و دانش تهى‏شد. شيعه در اسلام، ص‏148.

2) لغت نامه دهخدا، ج‏37، ص‏352.

3) ولى آن‏طور كه احمد نجاشى نام نياكانش را يادآور مى‏شود، نجاشى را به نام پدرعبدالله ذكر مى‏كند كهممكن است او هم در زمان خويش حكومت داشته است. رجال‏نجاشى، ج‏1، ص‏252.

4) اعيان‏الشيعه، ج‏3، ص‏30.

5) رجال نجاشى، ج‏1ص‏59; ج‏2، ص‏5.

6) البته بعضى براى او كنيه سومى هم ذكر كرده‏اند كه صحيح نيست.

قاموس‏الرجال، ج‏1، ص‏518; اعيان‏الشيعه، ج‏3، ص‏31.

7) قاموس‏الرجال، ج‏1، ص‏523.

8) عدنان در عصر خويش امور كعبه را به دست گرفت و اول شخصى بود كه سنگ‏هايى‏را در اطراف كعبه براىنصب قربانيان حاجيان نهاد و خانه خدا را پرده پوشانيد. وى‏آخرين جد پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله است كهنسبش تا عدنان ذكر شده، ولى از او به بالا تاحضرت اسماعيل‏عليه السلام از نظر تعداد واسطه و نام آن‏ها مورداختلاف است و طبق روايتى‏كه ابن عباس از پيامبر نقل كرده، هر موقع نسب آن حضرت به عدنان رسيد نبايد ازاوتجاوز كرد و خود آن حضرت هم نام نياكان خود را تا عدنان بيان مى‏كرد و دستور مى‏دادديگران هم از شمردنباقى نسب تا اسماعيل خوددارى كنند و نجاشى نيز نام اجدادش‏را تا عدنان ذكر كرده است. ر. ك: الكاملفى‏التاريخ، ج‏1، ص‏449; فروغ ابديت، ج‏1،ص‏83.

9) نجاشى نياكانش را تا عدنان اين گونه ذكر مى‏كند: على، احمد، عباس، محمد، عبدالله،ابراهيم، محمد،عبدالله، نجاشى، عثيم، ابوالسمال سمعان، هبيره، مساحق، بجير،اسامه، نصر، قعين، حرث، ثعلبه، دودان، اسد،خزيمه، مدركه، الياس، مضر، نزار، معد،عدنان. رجال نجاشى، ج‏1، رقم 29 و 251.

10) ر. ك: تاريخ يعقوبى، ج‏1، ص‏275; الكامل فى‏التاريخ، ج‏1، ص‏465.

11) فوائدالرجاليه، ج‏2، ص‏32.

12) رجال نجاشى، ج‏1، ص‏367; رجال طوسى، ص‏201.

13) واقفه نام عمومى فرقى از شيعه است كه در امامت موسى كاظم‏عليه السلام توقف كردند. آن‏هامنكر رحلتآن حضرت شدند و نيز امامت امام هشتم‏عليه السلام را قبول نكردند. واقفه به‏همان فرقه موسويه اطلاقمى‏شود كه عقيده دارند امام موسى‏بن‏جعفرعليه السلام از بين نرفته‏و زنده است تا اين كه شرق و غرب عالم ازآن او گردد و جهان را پر از عدل و داد كند واو مهدى قائم است. فرهنگ فرق اسلامى، ص‏430.

14) رجال نجاشى، ج‏1، ص‏100; رجال طوسى، ص‏332.

15) رجال نجاشى، ج‏2، ص‏7.

16) كشف‏الريبه عن احكام‏الغيبه، ص‏122 - 131; الكنى والالقاب، ج‏3، ص‏240; مكاسب‏محرمه، ص‏59.

17) زيديه از فرق معروف شيعه و پيرو زيد بن على بن حسين بن على‏عليه السلام هستند كه‏معروف به زيدشهيد است. زيديه گويند:

هرفاطمى كه عالم، زاهد، شجاع و سخى باشد و دعوى امامت كند و خروج نمايد امام‏واجب‏الطاعه است، خواهاز اولاد حسن‏عليه السلام و يا حسين‏عليه السلام باشد. ايشان خروج دو امام‏را در يك زمان جايز دانند و گويند:هر كدام از آن دو در مكان خود واجب‏الاطاعه‏هستند. اينان قائل به عصمت ائمه و رجعت نيستند و در مقابلامامت فاضل كه امامت‏على‏عليه السلام باشد به امامت مفضول نيز عقيده دارند و مى‏گويند: با وجود شخصفاضل‏تعيين مفضول به امامت جايز است، به همين دليل ابوبكر، عمر و عثمان را كه مفضول‏بودند امام مى‏دانند.

حسن بن صالح (متوفى 161ق.) و حسن‏بن‏زيدبن‏محمد، ملقب به امام‏الداعى الى‏الحق‏كه از سال 250 تا270قمرى، در طبرستان سلطنت كرد و نيز قاسم بن ابراهيم علوى ونوه او الهادى يحيى، از علماى معروفزيدى‏اند. از قديمى‏ترين كتاب‏هاى آن‏ها در فقه‏مجموع‏الحديث و مجموع‏الفقه است كه آن دو را مجموع‏الكبيرگويند و مشتمل براخبار و فتواهايى است كه از زيد شهيد (79 - 122) رسيده است.

مذهب زيديه با بقيه شيعه مشترك است، جز اين كه در نماز، حى على خيرالعمل‏نگويند و مسح بر كفش‏ها ونماز را به امامت هر صالح و فاجرى جايز دانند، قائل به‏ازدواج موقت نيستند، به مهدويت اعتقادى ندارند و درانتظار امام غايبى نيستند. آن‏هابراى پيشوايان خود معجزات و كراماتى را قبول ندارند و به تقيه نيز عقيدهندارند و...زيديه مانند ابوحنيفه، قائل به قياس شدند و بر خلاف كيسانيه و اماميه «بدا» و«رجعت‏» را جايزنشمرند. فرقه‏هاى زيادى از جمله: ابرقيه، ادريسيه، جاروديه، جريريه،حسنيه، حسينيه، خشبيه، خلفيه و... درشمار فرقه زيديه‏اند. فرهنگ فرق اسلامى،ص‏214.

18) اختيار معرفة‏الرجال، ص‏342.

19) رجال نجاشى، ج‏2، ص‏81; رجال طوسى، ص‏412.

20) وى ابوعبدالله ابراهيم، فرزند محمدبن‏عرفه ملقب به نفطويه نحوى است. ساكن بغدادبود و ازاسحق‏بن‏وهب علاف، خلف‏بن‏محمد كردوسى، محمدبن‏عبدالملك دقيقى‏واسطى و ديگران روايت نقل كردهاست. گروهى از علما نظير ابوبكر محمدبن‏عبدالله‏شافعى، احمدبن‏ابراهيم‏بن شاذان از وى روايت نقل كرده‏اند.او شخصى شايسته وداراى تاليفات زيادى است، از جمله كتاب بزرگى در غريب‏القرآن و نيز كتابى به نام‏التاريخ.وى در سال 240قمرى متولد و به سال 323، از دنيا رفت. ابومحمد بربهارى‏پيشواى مذهب حنبلى در كوفه برجنازه وى نماز گزارد و در مقبره دروازه كوفه به خاك‏سپرده شد. تاريخ بغداد، ج‏6، ص‏159.

21) كتاب الكافى يكى از معتبرترين كتاب‏هاى حديثى شيعه است كه شامل اصول كافى،فروع كافى و روضهكافى مى‏باشد و 16199 حديث در بردارد.

22) رجال نجاشى، ج‏2، ص‏291.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation