بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عطر ولایت, ( )
 
 

بخش های کتاب

     01 - عطر ولايت
     02 - عطر ولايت
     03 - عطر ولايت
     04 - عطر ولايت
     05 - عطر ولايت
     fehrest - عطر ولايت
 

 

 
 

(ع)

62ـ  قال رسول الله (صلى اللهعليه و آله و سلم ) : (( عادى الله من عادى عليها )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( خداوند دشمن كسياست كه دشمن على باشد )).

63ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عشره فى الجنّه : النبى فيالجنّه ... و عليّ فى الجنّه ... )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( ده نفر اهل بهشتند{ كه از ايشان است } پيامبر خدا و على )).

64ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عليّ اخى فى الدنيا والاخره )) (1):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( على در دنيا وآخرت برادر م است )).

65ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عليّ اصلى و جعفر فرعى )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( على ريشه و جعفرشاخه من است )).

66ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عليّ امام البرره ، و قاتلالفجره ، منصور من نصره ، مخذول من خذله )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( على پيشواى نيكوكاران وكشنده تبهكاران است ، هر كس او را يارى كند ، يارى خواهد شد و هر كس دست از ياريش برداردرسوا خواهد گرديد )).


(1) ديلمى نيز اين حديث را نقل نموده است ، و در المعجم الاوسط طبرانى ازاو امامه نقل شده كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ميان مردم برادرى قرارداد و ميان خود و على نيز برادرى بر قرارا كرد .

(51)

67 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عليّ باب حطّه ، من دخل منهكان مومناً ، و من خرج منه كان كافراً )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود : (( على (( باب حطّه ))(1) است ، هر كس از آن وارد شود مومن ، و هر كس از آن خارج شود كافر است ))(2).

68ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عليّ عيبه علمى )) (3) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود : (( عل مخزن علم   من است )).

69ـ قال (صلى اللهعليه و آله و سلم) : (( عليّ مع القرآن و القرآن مع عليّ ، لن يفتراقا حتى يرداعليّ الحوض )) (4):

پيامبر خدا (صليالله عليه و آله و سلم) فرمود : (( على با قرآن ، و قران با على است ، هرگز از يكديگرجدا نمى شوند تا در كنار حوض { كوثر } بر من وارد شوند )).

70ـ قال (صلى اللهعليه و آله و سلم) : (( عليّ منّى و انا من عليّ ، و لا يودّى عنّى الا انا اوعلّى )):


(1) يعنى راه فروريختن گناهان است .
(2) يعنى همان گونهكه خداوند ورود خاضعانه بنى اسرائيل به دروازه شهر را وسيله آمرزش آنان قرار داد ،براى اين امّت نيز دوستى على و راهيابى به هدايت و پيروى از راه او و پذيرفتنولايتش را وسيله آمرزش و ورود به بهشت و رهايى از آتش قرار داده است ، و مقصود از(( خرج منه )) ، (( خرج عليه )) است ( يعنى كسى كه بر او خروج كند ) (( فيض القدير، ج 4 ، ص 356)).
(3) (( عيبه )) چيزياست كه انسان اشياى گرانبهاى خود را در آن نگهدارى مى كند . اين دريد گفته : ايناز سخنان كوتاه پيامبر است كه هيچ كس پيش از او به آن مثل نزده است . پيامبر بااين سخن على را به كارهاى باطنى خود كه هيچ كسى جز او از آنها آگاهى ندارد اختصاصداده است واين نهايت ستايش على (عليه السلام ) است . (( فيض القدير ، ج 4 ص 356)).
(4) حاكم گفته : اين حديث صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است .

(52)

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود : (( على از من است و مناز على هستم ، و { هيج كس } جز خودم يا على { دين مرا } از سوى من ادا نمى كند )).

71ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عليّ منّى بمنزله راسى منبدنى )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود : (( على نسبت به من به منزلهسر در بدن من است )) (1) .

72ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عليّ منّى بمنزله هارون منموسى ، الّا انّه لا نبيّ بعدى )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود : (( على نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى ، جز آنكه پس از من پيامبرى وجود ندارد )).

73ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عليّ بن ابى طالب مولى منكنت مولاه )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عل بن ابى طالب سرور هركسى است كه من سرور اويم )).

74ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عليّ يزهر فى الجنّه ككواكبالصّبح لاهل الدنيا )) (2):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود : (( على در بهشت ميدرخشد چنانكه اختران بامداد براى مردم   دنيامى درخشند )).

75ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم) : (( عليّ يعسوب المومنين (3) ، والمال يعسوب المنافقين )):


(1)اين تعبير شدّت ارتباط و اتصال به آن حضرت را مى رساند .
(2)اين حديث را حاكم نيز نقل نموده است .
(3)    (( يعسوب )) به معنى سرور و سالار است . صاحب كتاب(( المحكم )) مى گويد : يعسوب شاه زنبوران است ، سپس استعمال آن شايع شده تا جاييكه به هر رئيسى يعسوب گفته اند . ثعلب مى گويد : يعسوب زنبور نرى است كه جلوزنبوران حركت مى كند و از آنها دفاع مى نمايد .

(53)

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( على سرور مومنان است ، ودارايى و ثروت سرور منافقات )).

76ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عليّ يقضى دينى )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( على ديّن مرا ادامى كند )).

77 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عمّار تقتله الفئه الباغيه)) :

پيامبرخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( يك گروه ستمگر عمّاررا خواهد كشت )) (1) .

78 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عنوان صحيفه المومن حبّ عليّبن ابى طالب )):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( عنوان نامه { عمل }مومن ، دوستى على بن ابى طالب است )) (2).


(1)يعنى : گروه ستمگرى كه از اطاعت امام راستين بيرون رفته است . طبرانيدر روايتى جمله (( النّاكبه عن الحق )) را نيز بر آن افزوده است . مقصود از اينگروه ، گروه معاويه است ، چنانكه در روايت طبرانى و ديگران به تفصيل آمده است ، واين از معجزات پيامبر به شمار مى رود ، زيرا اخبار از غيبى است كه به وقوع پيوسته است. (( فيض القدير ، ج 4 ، ص 359 )) . در اين روايت براى على (عليه السلام ) و عماربن ياسر (رضى الله عنه ) فضيلت آشكارى به چشم مى خورد .
(2)يعنى : دوستى على نشانه اى است كه مومن در روز رستاخيز به آن شناخته ميشود . مناوى نيز چنين است . من مى گويم : (( در دنيا نيز همين گونه است . خداوند مارا بر دوستى او بميراند و با مودّت وى ما را به سوى خود برگيرد ( آمين ) )).

(54)

(ف)

79 ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( فاطمه بضعهّ (1)منّى ، فمن اغضبها اغضبنى )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( فاطمه پاره تن مناست ، هر كس او را به خشم بياورد مرا خشمگين ساخته است )).

80 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( فاطمه بضعه منّى ، يقبضنيما يقبضها ، و يبسطنى ما يبسطها ، و انّ الانساب تنقطع يوم القيامه غير نسبى وسببى و صهرى )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( فاطمه پاره تن مناست ، آنچه وى را اندوهگين كند مرا اندوهگين مى كند ، و آنچه وى را شاد مان سازدمرا شادمان مى سازد ، و روز رستاخيز همه خويشاوند يها بجز خويشاوندى نسبى و سببى ودامادى من بريده خواهد شد )).


(1) (( بضعه )) به فتح با، ، پاره گوشت را گويند . گاهى نيز به كسر با’خوانده مى شود چنانكه در نهايه آمده است . در قاموس آمده است كه (( بضعه )) به فتحبا’ و سكون ضاد پاره گوشت است ، و به ضّم با’ و كسر آن نيز نقل شده و معنى آن ايناست كه فاطمه جز’ من است ، چنانكه يك تكّه گوشت ، جزئى از گوشت به شمار مى رود .چه خوب گفته است مالك كه : هيچ كس را بر پاره تن پيامبر خدا برترى نمى دهم . ((مرقاه المفاتيح ، ج 5 ، ص 592 ))   .
سهيلى به اين روايت استدلال نموده است بر اينكه هر كس به فاطمه دشنام دهدكافر شده است ، زيرا دشنام دادن به آن حضرت باعث خشم پيامبر مى شود ، و همچنين استدالالنموده است بر اينكه فاطمه از ابوبكر و عمر افض است . (( فيض القدير ، ج 4 ، ص421)).

(55)

 81 ـ قال (صلى الله عليه و آلهو سلم ) : (( فاطمه سيده نساء اهل الجنّه ، الا مريم بنت عمران ))(1):

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( فاطمه سرور زناناهل بهشت است بجز مريم دختر عمران )) (2) .

82 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) لعلّى (عليه السلام ) : (( فاطمهاحبّ الى منك ، و انت اعزّ اليّ منها )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به على ( عليه السلام ) فرمود: (( فاطمه نزد من محبوب تر از توست ،  وتو نزد من عزيزتر از او هستى )).


(1)پس معلوم مى شود فاطمه از عايشه برتر است ، زيرا فاطمه پاره تن پيامبراست ، ولى برخى از آنان با اين عقيده مخالفت كرده اند . سبكى مى گويد : آنچه ما بهآن اعتقاد داريم و آن را بر گزيده ايم اين است كه فاطمه برتر است ، سپس خديجه وآنگاه عايشه در مرحله بعد قرار دارند ، و اختلاف در اين مساله از ما پوشيده نيست ،ولى هنگامى كه نهر خدا جارى شد ، نهر معقل بيهوده خواهد بود . (( فيض القدير ، ج 4، ص 421)).
(2)حاكم گفته : اين حديث صحيح است، و ذهبى آن را ثابت دانسته است . ان حديث را احمد و طبرانى نيز از ابو سعيد نقلنموده اند .

(56)

(ق)

83 ـ قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( قال جبريل : (( قلبتمشارق الارض و مغاربها قلم اجد رجلاً من محمّد ، و قلّبت مشارق الارض و مغاربهافلم اجد بنى اب افضل من بنى هاشم )) (1) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( جبرئيل گفت : مشرقو مغرب زمين را زير و رو كردم ، كسى را برتر از محمّد نيافتم ، و مشرق و مغرب زمينرا زير و رو نمودم ، فرزندان پدرى را برتر از بنى هاشم نيافتم )).

84 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( الّهم صلّ على محمّد و عليآل محمّد ، كما صلّيت على ابراهيم و على آل ابراهيم ، انّك حميدّ مجيدّ ، اللهمبارك على محمّد و على آل محمّد ، كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم ٍانّك حميدّمجيدّ )) :

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( بگوييد : بارخدايا ! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، چنانكه بر ابراهيم و خاندان ابراهيمدرود فرستادى ، بى گمان تو ستوده و بزرگوارى . بار خدايا! بركت خود را بر محمّد وخاندان محمّد فرود آور ، همان گونه كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم فرود آوردى ،بيقين تو ستوده و بزرگوارى )).


(1)اين حديث را احمد در مناقب و ديگران مانند طبرانى ، بيهقى ، ديلمى ،ابن لال و محاملى نيز نقل نموده اند .

(57)

(ك)

85 ـ قال رسول الله ( صلى الله عليه و آله و سلم )   للحسن (عليه السلام ) : (( كخ كخ (1) ، ارم بها ، اما شعرت انّا لاناكل الصّدقه)) :

پيامبر خدا   ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: (( آ، { خرما } را نخور و از دهان بيفكن ، مگر نميدانى كه ما صدقه نمى خوريم ؟!)).

86 ـ قال   ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( كلّ بنى آدم ينتمون الى عصبه  ، الّا ولد فاطمه فانا وليّهم و انا عصبتهم )) :

پيامبر خدا   ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: (( بنى آدم همه به ريشه اى منسوبند ، مگر فرزندان فاطمه كه من سرپرست و ريشته آنانم )).

87 ـ قال   ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( كلّ بنى انثى فانّ عصبتهم، ماخلا ولد فاطمه فانّى انا عصبتهم و انا باوهم )) :

پيامبر خدا  ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: (( پسران هر دخترى ريشه آنان به پدرشان وابسته است بجز فرزندان فاطمه كه من ريشته آنان و پدرشان هستم )) .

88 ـ قال   ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( كلّ سببٍ و نسبٍ منقطعّيوم القيامه ، الّا سببى ونسبى )) :


(1)(( كخ )) به فتح كاف و كسر آن ، وسكون خا، با تشديد و تخفيف ، و به كسر خا، با تنونى و غير تنوين ، ششواژه است كه براى باز داشتن كودك از خوردن چيز آلوده به كار مى رود . اين سخن راپيامبر آنگاه كه حسن ( عليه السلام ) يك دانه ازخرماهاى صدقه را برداشته و در دهانش گذاشته بود ، به وى فرمود و او را { از خوردنآن } بازداشت . (( فيض القدير  ج 4 ، ص 549)) .

(58)

 پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((روز رستاخيز هر سبب و نسبى جز سبب و نسب من قطع خواهد شد )) .

89 ـ قال  ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( كلّنسب و صهّر ينقطع يوم القيامه الّا نسبى و صهّرى )) :

پيامبر خدا   ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: (( روز رستاخيز هر نسب و سببى جز نسب و سبب من قطع خواهد شد )) .

90 ـ عن امّ سلمه قالت : (( كانّ  ( صلى الله عليه و آلهو سلم ) اذا عضب لم يجترئ عليه احد الّا عليّ )) :

از ام سلمه(1) نقل كرده اند كه گفت : (( { پيامبر } هنگامى كه خشمگين مى شد ، هيچ كس جز عليدر برابر او جرات { سخن گفتن } نداشت )) (2).

91 ـ عن ابي ثعلبه قال : (( كان  ( صلى الله عليه و آلهو سلم ) اذا قدم من سفر بدا بالمسجد فصلّى فيه ركعتين ، ثمّ يثنّي بفاطمه ، ثم ياتى ازواجه )) :

از ابو ثعلبهنقل كرده اند كه گفت : (( { پيامبر } هنگامى كه از سفر مى ‌آمد ، نخست وارد مسجد ميشد و دو ركعت نماز مى گذارد ، سپس به ديدن فاطمه مى رفت، آنگاه نزد همسرانش مى آمد )) .

92 ـ عن عائشهقالت : (( كانّ  ( صليالله عليه و آله و سلم ) كثيراًما يقبّل عرف فاطمه )) (3) :

از عايشه نقل نموده اند كهگفت : (( { پيامبر } بسيارى از اوقات فرق سر فاطمه را مى بوسيد )).


(1)    اين حديث را طبرانى نيز از امّ سلمه نقل نموده است .
(2)    اين بدان سبببود كه پيامبر از مقام و منزلت على آگاه بود و محبّت او به گونه اى در قلب پيامبرجاى داشت كه سخن وى را در حال خشم مى پذيرفت ، و اين بزرگترين فضيلت است كه تنهابه على اختصاص داشت .
(3)    (( عرف )) به ضمّ ،فرق سر را گويند .

(59)