بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب سیره و سخن پیشوایان, آیة الله سید رضا صدر   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - پيشوايان
     02 - پيشوايان
     03 - پيشوايان
     04 - پيشوايان
     05 - پيشوايان
     06 - پيشوايان
     07 - پيشوايان
     08 - پيشوايان
     09 - پيشوايان
     10 - پيشوايان
     11 - پيشوايان
     12 - پيشوايان
     13 - پيشوايان
     14 - پيشوايان
     15 - پيشوايان
     16 - پيشوايان
     17 - پيشوايان
     18 - پيشوايان
     19 - پيشوايان
     20 - پيشوايان
     21 - پيشوايان
     22 - پيشوايان
     23 - پيشوايان
     24 - پيشوايان
     25 - پيشوايان
     fehrest -
 

 

 
 

امام ششم

جعفر بن محمد صادق(ع)

براى اينكه عوامل مستقيم و غير مستقيم روش امام صادق(ع)را دربرنامه ريزى معلوم كنيم و طريقه او را در كار دعوت ادراك نمائيم،بر ما است‏كه-و لو به شكل كلى-به شرايط و اوضاع اجتماعى عمومى امت در عصراو احاطه يابيم و واقعيت‏حكام را در آن روزگار بدانيم وموقعيت امام(ع)

را در صورت خاص بشناسيم و موضعى را كه در آن برنامه ريزى ميكرد درك‏كنيم و از خلال اين وضع اجتماعى و درگيريها و مشكلات كه ابعاد حركات‏امام(ع)را به ما ارائه ميدهد و كارهاى او را بيان ميكند،آگاهانه تاريخ‏او را استنباط كنيم و حكمتى كه وراى انتخاب راه اووجود داشته و روشى‏مخصوص را برگزيده است بيابيم.

امت اسلام در عصر امام صادق(ع)

امت در مظاهر فساد و دورى فكرى و عقيدتى در حيات اسلامى‏غوطه ور بود و امام(ع)در همه زمينه‏هاى زندگانى سياسى و اجتماعى واخلاقى و غيره،اين مساله را بيان ميفرمود. پس، از ديدگاه نظرى و عملى در افكار و روش مردم،عقيده‏اى واضح‏و داراى خطوط كلى وجود نداشت و آن نتيجه گسترش عباسيان جديد بودكه مردم را در فساد و تباهى غرق كرده بودند و اين كار با تزوير و از طريق‏جعل حديث و فتاوى به راى بود.آنان در قوانين اسلامى عناصر بيگانه ازمصادر تشريعى مانند قياس و استحسان...را داخل كرده و به اين طريق آنرامحونموده بودند و خصوصيت و اصالت اسلامى تشريع را از ميان برده بودند.

كوششهاى زمامداران،غاليان و صوفيان را دلير كرده بود...و نتيجه اين شدكه حركات غريب به ظهور مى‏پيوست و مبادى فاسد پديد مى‏آمد و براى امت،اوضاع عمومى و شرايطى را آماده ساخت و آنرا در زمان امام(ع)در همه جاپراكند تا جائى كه براى اسلام تشريعى و عقيدتى خطرى عظيم گرديد.به علاوه‏در داخل امت كشمكشهاى سياسى و مذهبى شديدپيدا شد بطوريكه امت فرصت‏نمى‏يافت تا واقعيت اسلام را دريابد يا آنرا زنده نگاه دارد.

پس،امام صادق(ع)ناچار بود با همه آن تناقضات و امواج منحرف‏و مخالف كه امت در شرايطو اوضاع آن ميزيست و هستى اسلام را تهديدميكرد روبرو گردد.

امام(ع)با دو گونه انحراف مواجه بود:انحراف در سطح سياسى كه‏در هيات حاكمه و دولتوقت مجسم شده بود و انحراف خطرناكى كه درامت و نادانى او از واقعيت مكتب بود.

اينك پرسش ما اينست كه امام ما(ع)چگونه برنامه‏اى تعيين كرد و چگونه‏همه آن اوضاع وشرايط را كه بكمال پيچيدگى رسيده بود درمان فرمود؟

در حاليكه فرمانروايان روزگار،شديدا مراقب او بودند و با دقت بسيار او را تعقيب ميكردند.

اختيار و برنامه ريزى

زان پس كه امام(ع)واقعيت امت را از لحاظ فكرى و عملى فهميد وشرايط سياسى و محيط را دانست و واقعيت‏سياسى را كه امت در آن ميزيست‏و قدرت و امكانات او را كه ميتوانست با آن روبرو شود و مبارزه سياسى‏را آغاز كند،شناخت،قيام به شمشير و پيروزى مسلحانه و فورى را براى‏بر پا داشتن حكومت اسلامى كافى نديد.چه،بر پاى داشتن حكومت و نفوذ آن‏در امت،به مجرد آماده كردن قوا براى حمله نظامى وابسته نبود.بلكه پيش‏از آن بايستى سپاهى عقيدتى تهيه ميشد كه به امام و عصمت او ايمان مطلق‏داشته باشد و هدفهاى بزرگ او را ادراك كند و در زمينه حكومت،از برنامه اوپشتيبانى كرده و دست آوردهائى را كه براى امت‏حاصلميگرديد پاسبانى‏نمايد (1) .

گفتگوى امام صادق(ع)با يكى از اصحاب خود مضمون گفته ما راآشكار ميسازد.

از سدير صيرفى روايت است كه گفت:«بر امام(ع)وارد شدم و گفتم‏خداى را چه نشسته‏اى.

گفت:اى سدير چه اتفاق افتاده است؟

گفتم:از فراوانى دوستان و شيعيان و يارانت‏سخن ميگويم.

گفت:فكر ميكنى چند تن باشند؟

گفتم:يكصد هزار.

گفت:يكصد هزار؟

گفتم:آرى و شايد دويست هزار.

گفت:دويست هزار؟

گفتم:آرى و شايد نيمى از جهان.

صيرفى سخن را چنين ادامه داد كه:آنگاه خاموش گرديد.و چون‏همراه با صيرفى به سوى‏«ينبع‏»رفتند و امام(ع)به گله بزها نگريست او راگفت:اى سرير،اگر شيعيان ما به تعداداين بزها رسيده بودند بر جاى‏نمى‏نشستم (2) ».

از اين احاديث چنين نتيجه ميگيريم كه امام(ع)به اين امر ايمان داشت‏كه تنها در دست گرفتن حكومت كافى نيست و مادام كه حكومت از طرف‏پايگاههاى آگاه مردمى،پشتيبانى نشود،برنامه دگرگونسازى و اصلاح‏اسلامى محقق نميگردد.نيز بايد پايگاههاى مزبور، هدفهاى آن حكومت‏را بدانند و به نظريه‏هاى آن ايمان داشته باشند و در راه پشتيبانى آن گام بردارندو موضعهاى آن حكومت را براى توده‏هاى مردم تفسير كنند و در مقابل‏گردبادهاى حوادث پايدارى و ايستادگى به خرج دهند.در برابر اين واقعيت،ناچار بايد برنامه‏اى سريعتنظيم كرد كه دو هدف را تعقيب كند.

اول-عمل به منظور بنياد كردن اين پايگاههاى مردمى و تسلط بر آن‏و تنظيم روشهاى عملى آن وقتى كه با انحراف روبرو گردند و«توده رابطى كه‏داراى روشهاى مخصوص در نظام كار باشد»براى آن ايجاد كنند.بنابر اين،بناى پايگاه مردمى متين و استوار كه داراى روشهاى منظمى باشد،پايگاهى‏است كه براى امام و براى نهضت اين جهانى بمنظور در دست گرفتنحكومت،صالح باشد.

دوم-عمل به اين منظور كه وجدان امت اسلامى و اراده او را به جنبش‏درآورد و ضمير اسلامى و اراده اسلامى را به درجه‏اى حفظ كند كه امت رادر برابر تنازل مطلق از شخصيت و كرامت او در مقابل زمامداران منحرف محفوظ نگاه دارد.اين مطلب را به تفصيل بيانخواهيم كرد.

«امام(ع)از عهده‏دار شدن قيام مسلحانه بصورت مستقيم بر ضدفرمانروايان منحرف دورى جست.اين عمل تعبيرى از اختلاف در شكل عمل‏سياسى بود كه مرز آن را شرايط اجتماعى تعيين ميكرد و نيز عبارت بود ازادراك عميق از طبيعت دگرگونسازى و چگونگى محققگردانيدن آن‏». (3)

از گفتگوى امام صادق در مى‏يابيم كه اگر امام مى‏توانست به يارى دهندگان‏و به قدرتى تكيه كند كه پس از عمل مسلحانه هدفهاى اسلام را تحقق بخشد،پيوسته آمادگى داشت كه به قيام مسلحانه دست زند.اما اوضاع و احوال وشرايط زمان مجال نميداد كه امام(ع)حتى انديشه اين موضوع را در سربپروراند كه با سياست‏حاكم روز وارد كشمكش گردد زيرا اين كار،امرى بودكه اگر هم قطعا با شكست روبرو نمى‏شد،باز هم نتايج آن تضمين شده نبود.

به عبارت ديگر،با آن شرايط موجود اگر هم شكست نمى‏خورد،نتيجه مثبت‏قيام،مسلم نبود.

ازينرو امام(ع)از پذيرفتن آن خوددارى كرد و درين صدد بر نيامد كه‏با قوه نظامى،واژگون ساختن حكومت را هدف خود قرار دهد،لذا با پيشنهادحمله نظامى كه هدف آن واژگونساختن حكومت بود مخالفت ورزيد و ماازين موضوع به تفصيل سخن خواهيم گفت.

بهر حال بنا به آنچه كه گفتيم،راى امام(ع)اين بود كه از نظر شخصى ودر صورت كلى از عهده‏دار شدن مبارزه جوئى سياسى منصرف گردد تا در داخل‏امت دست به سازماندهى زند و پايگاههاى مردمى آگاه را در آنجا بنياد گذاردتا براى انتشار افكار خود و پراكندن مقدمات افكار خويش،ابزار تنظيمى‏داشته باشد و بتواند نيروى فكرى مردم را آماده سازد و پيشتازان با ايمان فراهم آورد تا براى اقامه حكم الهى در روى زمين،يا دست كم بمنظور ابقاى‏اساسهاى نظرى كه نمودارهاى آن نزد امت محفوظ بود با قناعت و ايمان‏حركت كند و راه را ادامه دهد. يا به عبارت ديگر،براى اينكه پايگاههاى‏مردمى خود را بسازد و به سازماندهى آگاهانه عمل كند تا آن پايگاهها براى‏نشر افكار او و آماده كردن قدرت فكرى،با خشنودى و رضا،حكومت الهى‏را در روى زمين تشكيل دهد و راه امام را بپويد تا حكومت‏«الله‏»بر قرار شوديا دست كم عقايد نظرى و نمودارهاى آن نزد امت محفوظ بماند.براى امام‏اهميتى نداشت كه موفقنشود كه درين زمينه نتيجه كوشش خود را مشاهده كند.

همانا نياكان او در عمل،به امت مژده داده بودند كه روزى از روزها دولت‏آنان ظاهر خواهد شد.اما در صورتى كه اصول نظريه اسلام نزد امت محفوظمانده باشد.جامعه امام(ع)در برنامه ريزى اصلاحى خود براى بنا سازى‏جامعه اسلامى با دو دشوارى اساسى روبرو گرديد وبر او بود تا آن دو را دوموضع مهم به حساب آورد:

1-واقعيت فاسد و وضع اجتماعى و اخلاقى بى‏بند و بار كه واقعيت‏اسلام و تشريعات آن را بهعقب مانده‏گى گرفتار كرده بود كه خطرناك مى‏نمود.

چنانكه مثلا همه مقدمات ويرانى در شكل جنبشهاى فكرى از قبيل جنبش زنديقان‏بافعاليت و سرعت به حركت در آمده بود.

«بنى عباس زنديقان را پيرامون خود گرد آورده بودند و آنان را نپراكندندمگر بعدها...» (4) «بسيارى از دعوتهاى كفر آميز به نام مانوى و مزدكى و خرمى‏و زردشتى به سرعت صورتميگرفت‏» (5) .

2-مراقبت‏شديدى كه در پيرامون امام(ع)در جريان بود و فشار وشكنجه و تعقيب نسبت بهاصحاب و بستگان و طرفداران و پيروان جنبش او(ع).

ابوالفرج اصفهانى (6) كتابى ويژه تدوين كرد كه همه ماجراها را كه ازرنج و عقوبت توصيف ناپذير بر آنان رفته بود در آن كتاب بيان كرده و كوشش‏آنان را به منظور تار و مار كردن يارانامام(ع)و متوقف ساختن فعاليت‏حركت امام(ع)شرح داده است.

ثمره اين كوشش كه از طرف آنان اعمال گرديد.پديد آمدن انديشه‏هاى‏مختلف و گفتگوهاى گوناگون بين شيعيان بود و براى امام صادق(ع)هيچ‏مجالى بدست نيامد تا صفوف شيعه و عقايد گوناگون مذهبى را كه در بين آنان‏حاصل آمده بود متحد كند زيرا تماس با آنان دشوار بود و حكومت درباره‏شيعيان بسى سختگيرى ميكرد و در خشونت افراط نشان ميداد و بهآنان عذابهاى‏شديد مى‏رسانيد. (7)

عناصر رستگارى جنبش

پيش از آنكه در روشهاى عملى امام(ع)سخن بگوئيم مى‏خواهيم علل‏پيروزى و نجات جنبش او را بشناسيم و شرايطى را كه در عصر او پا گرفته‏بود بدانيم.جنبش امام(ع)در برنامه ريزى وهدف نهائى بر دو حقيقت كه‏اينك شرح ميدهيم استوار بود:

نخست:بنياد افكندن پايگاههاى مردمى و تمركز دادن بناى داخلى آن‏و نظارت در حدود رابطه مخصوص ايشان و پيروان او چندانكه بتواند آنراپايگاه مركزى قرار دهد و از خلال آن، پايگاه مزبور را تا داخل صفوف امت‏ادامه بخشد و آنرا در پيرامون آن و در آن زمينه انتشار دهد و به عنوان تحقق‏بخشيدن به بزرگترين هدف كه امام(ع)به ظاهر آن عمل ميكرد،درمجراى افكار تاثير بگذارد (8) .

دوم:به دست آوردن اطمينان و اعتماد امت به جنبش او(ع)«پس‏دعوت-هر دعوتى كه باشد-تا وقتى طرفدار نيازها و خواستهاى توده مردم‏نباشد و آرزوهاى آنان را بيان نكند لامحاله گذرگاه آن شكست است‏».

اگر دعوت،تعبيرى از آرزوها و اميدهاى ملت نباشد بى ترديد به شكست‏منتهى ميگردد.

از طرف ديگر،در پى دعوتى رفتن،هر چند هدف بزرگ و والائى باشد،راهى به توفيق ندارد مگر اينكه از سوى مردم پشتيبانى شود و معلوم آيد كه‏مردم در پى آنند و پيروزشمى‏گردانند.

از اين رو است كه مى‏بينيم دعوت عباسيان موفق گرديد زيرا از شعار«الرضا من اهلالبيت‏»استفاده ماكلياولى كردند. (9)

پس،بنياد كردن پايه‏هاى مردمى و به دست آوردن اطمينان امت دو شرط‏اساسى بود براى افزودن به حمايت از فعاليت امام(ع)و دور نگاهداشتن‏جنبش او از كوششها و احتمالاتى كه در برگيرنده امور غير اصيل بود و به نفع‏حكومت تمام ميشد.خلاصه،حمايت امت،مجالىبراى نفوذ عباسيان و غيرعباسيان باقى نميگذاشت.

بر اساس اين دو حقيقت،امام(ع)به دو شكل فعاليت مبادرت فرمود:

اول:فعاليتهاى جنبشى.و منظور ما از آن،رابطه‏هاى هماهنگ با قواى‏امت-قواىخارجى-است و اين معنى در دو زمينه قابل عمل بود:

الف:توجيه كردن عواطف امت با برنامه اهل بيت.

ب:كوشيدن به اين منظور كه به ملت،قدرت معنوى داده شود تا ازنظر آگاهى به سطحىبرسد كه هدف اسلام ايجاب ميكند.

دوم:كارهاى زير بنائى كه شامل پايگاههاى مردمى و گوناگون و آگاه‏بود كه مسئوليتهاى آن پايگاهها را بر عهده گيرد و با امام در زمينه‏هاى نظارت‏و عمل منظم و اجراء رابطه داشته باشد.«بر اين پايه،برخى از نصوص مروى‏از امام(ع)در باب تعليم و آموزش روشهاى خود براى مردمى كه امام بر آنهانظارت داشت عملى ميگردد.روشهاى مزبور نسبت به وضع شيعيان ومشكلاتى‏كه با آن روبرو بودند و اوضاع اجتماعى‏شان را محدود ميكرد،گوناگون بود».

ازين روى نمى‏توان كارهاى امام را از امور جنبشى و زير بنائى يا سازماندهى‏او در داخلپايگاههاى مردمى يا گروههائى كه با او ارتباط داشتند جدا كرد.

پى‏نوشتها:

1- دائرة المعارف-دوران پيشوايان-از صدر.

2- كافى كلينى.ج 2 ص 242.

3- بحث در ولايت از صدر.

4- دولت عربى ازولهاوزن،ص 489.

5- ريشه‏هاى تاريخى شعوبيه،ص 41.

6- مقاتل الطالبين از اصفهانى.

7- عقايد زيديه نقل از زندگى امام موسى الكاظم از قريشى.

8- مجله نجف،نقش امام صادق(ع)از عدنان البكاء.

9- جنبشهاى سرى،ص 61.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation