من همان جا به ايشان عرض كردم كه: جناب عالى با اسم كسى را براى ما معرفّى بفرماييد. فرمودند: «من از اسم بردن معذورم».عرض كردم: «من در درس آيت الله العظمى بهجت شركت مىكنم». ايشان اظهار رضايت و تبسّم كردند و فرمودند كه: «درس ايشان از نظر دقّت و محتوا همين قاعده و ضابطه را كه به شما گفتم داراست. شركت كردن در درس ايشان خوب است. درس ايشان از هر جهت سازنده است هم از جهت علمى و هم از جهت اخلاقى، اين درس را ادامه بدهيد».س: اگر بخواهيد آيت الله بهجت را در يك جمله معرّفى نماييد، چگونه بيان مىكنيد؟ج: شناختن آيت الله العظمى بهجت و كمالات ايشان جز به تهذيب نفس و توسعه وجودى ممكن نيست، و هر كس به اندازه سعه وجودى خويش مىتواند كمالات ايشان را درك كند، بنابراين شناخت كمالات ايشان بستگى به تهذيب نفس و توسعه وجود انسان دارد، هر اندازه انسان بيشتر تهذيب نفس نموده و وجود خود را توسعه داده باشد، بهتر به كمالات ايشان آشنا و از آن بهرهمند مىگردد.
حجةالاسلام استاد مهدى هادوى تهرانى در سال 1340 هـ.ش. در تهران متولّد و پس از فارغالتحصيلى از دبيرستان خوارزمى به عنوان يكى از پذيرفتهشدگان ممتاز كنكور، در دانشگاه صنعتى شريف در رشته مهندسى برق و الكترونيك مشغول به تحصيل شد. وى از سال 1359 تحصيلات حوزوى را در قم آغاز نمود و دوره سطح را با پشتكار فراوان در مدّت پنج سال به پايان رساند و در امتحانات حوزه بارها به عنوان فرد ممتاز معرّفى گشت. بعد از آن به تحصيل خارج فقه و اصول مشغول و از استادان گرانقدرى همچون حضرات آيات عظام شيخ جواد تبريزى، وحيد خراسانى، بهجت فومنى ، مكارم شيرازى، ميرزا هاشم آملى و جعفرسبحانى و از همه بيشتر از حضرت آيت الله سيّد كاظم حائرى استفاده برده و در فلسفه از محضر بزرگانى همچون آيات عظام جوادى آملى، حسن زاده آملى و مصباح يزدى بهره جست. و اينك به تدريس در حوزه علميّه قم مشغول است و با دانشگاهها و مراكز آموزشى عالى همكارى علمى دارد برخى از آثار منتشر شده از ايشان عبارتند از: گنجينه خرد، ولايت فقيه، مبانى كلامى اجتهاد، مكتب و نظام اقتصادى اسلام، باورها و پرسشها، و ولايت و ديانت.و برخى از آثار در دست انتشار عبارتند از: تاريخ علم اصول، هرمنوتيك و متون دينى، الهداية حاشيه على البداية، تاريخ كربلا، حيات پس از مرگ، آفاق نو در حوزه و ....اين مصاحبه در محل موسسّه خانه خرد توسط نگارنده انجام شده است.س: ضمن تشكر از اينكه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد، به عنوان اوّلين سؤال چگونگى آشنايى خود را با آيتالله بهجت بيان بفرماييد.
بسم الله الرحمن الرحيم
آشنايى من با آيت الله بهجت به روزهاى اوّلى كه براى تحصيل به حوزه علميه قم آمدم، برمىگردد همان زمان با اسم ايشان آشنا شدم و شنيدم كه ايشان نماز خاصّى دارند و شركت كنندگان هم افراد ويژهاى هستند. ايّام ماه مبارك رمضان همان سال بود كه در همين مسجدى كه اينك نماز مىخوانند (مسجد فاطميّه)، در نماز جماعت ايشان شركت جستم. نماز ايشان كه در آن ايّام رمضان شركت كنندگان اندكى داشت، در شخص من و در تصميماتى كه براى آيندهام گرفتم، تأثير فراوانى داشت.س: نقش تربيتى نماز جماعت ايشان را چگونه ارزيابى مىكنيد؟ج: به اعتقاد من، نماز ايشان در طول اين ساليان متمادى، به منزله مكتبى اخلاقى براى تربيت عدّهاى بىشمارى بوده است، در اين نماز بدون اينكه مستقيماً با كسى صحبت خاصّى شود، به صورت عينى و عملى افراد تحت تأثير قرار مىگيرند و صعود معنوى پيدا مىكنند.اساساً اهتمام ايشان به تشكيل نماز به اين صورت به اهتمامى كه خود شريعت به نماز دارد، برمىگردد كه:«اَلصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِنِ.»(43)ـ نماز، وسيله عروج مؤمن (به سوى حضرت حق) است.هر كسى در طريق معرفت و سير و سلوك به جايى رسيده، به وسيله نماز رسيده است و روشن است كه نماز هر انسانى به اندازه ديانت اوست، كه: «اَلصَّلاةُ عَمُودُ الدِّينِ.»(44)ـ نماز عمود و ستون (خيمهى) دين است.بنابراين، دين هر كسى به اندازهى اين ستون و عمود استوارى دارد، و همان اندازه كه به نماز اهتمام دارد، چه ظاهرى، مانند اوقات نماز، و چه باطنى، مانند حضور قلب در نماز، درست به همان اندازه از ديانت برخوردار است.نماز آيت الله بهجت نشاندهندهى آن معرفت، اعتقاد و ايمانى است كه وراى اين افعال و اعمال ظاهرى وجود دارد.س: چه مدّت در درس ايشان شركت داشتيد و ويژگى درس آقا چه بود؟ج: مدّتى توفيق داشتم در درس فقه ايشان كه در آن زمان كتاب الصلوة را در منزل تدريس مىكردند، حضور پيدا كنم. جمع محدودى در آن درس شركت داشتند ايشان بر اساس كتاب جواهر درس را بيان مىفرمودند.س: ايشان علاوه بر مطالب علمى، چه نكات ديگرى را در درس مطرح مىفرمودند؟ج: يكى از ويژگىهاى درس ايشان اين بود كه قبل و بعد از آن نكتههايى اخلاقى يا اجتماعى را بيان مىكردند. و اين نكتهها معمولاً بدون مقدّمه مطرح مىشد و جنبهى عمومى داشت، ولى به گواهى برخى از دوستان، البته اين را خودم تجربه نكردهام، به بعضى از پرسشهايى كه در ذهن افراد حاضر در جلسه بود، جواب مىدادند و در آن رابطه صحبت مىكردند.به عنوان نمونه يكى از آقايان نقل مىكرد كه روزى ايشان در درس بدون مقدّمه فرمودند: «بعضى شروع به اذكار و اورادى مىكنند تا امام زمان(عج) را ببينند. چه اصرارى بر ديدن آن حضرت(عج) داريد؟! شما سعى كنيد اعتقادتان به حضرت زياد شود و ايشان از شما خشنود باشد.»وى مىگفت: من فهميدم كه مخاطب خودم هستم، چون مشغول اين كار بودم، ولى كسان ديگرى كه در درس حاضر بودند متوّجه نمىشدند كه ايشان چرا اين نكته را مىفرمايد.ويژگى ديگر اينكه در فواصل جلسهى درس هنگامى كه مطلب درسى مطرح نمىشد، مشغول ذكر مىشدند، حتّى در بين درس، در لابهلاى گفتگوها ايشان از ذكر باز نمىايستادند. به طورى كه ذكر دائم ايشان بروز و ظهور داشت.س: مقدارى دربارهى ويژگىهاى اخلاقى ايشان توضيح دهيد.ج: يكى از ويژگىهاى ايشان همين دائمالذّكر بودن است، و بدين لحاظ ظاهر محزون دارند و پيوسته در فكر و متوجّه حضرت حق مىباشند. گاهى كسانى كه با روحيه ايشان آشنايى ندارند، خيال مىكنند ايشان آدم عبوسى هستند، در حالى كه به مصداق نام خويش خيلى با «بهجت» و سرور هستند و در مواجهه با افراد بسيار گشادهرو مىباشند و گاهى طنزهاى لطيفى هم دارند.س: رابطهى ايشان با آيت الله بهاءالدينى(قدس سره) چگونه بوده است؟ اگر اطّلاعى در اين زمينه داريد بيان فرماييد.ج: براى من هم هميشه اين سؤال مطرح بود كه آيا بين آيت الله بهاءالدينى و آيت الله بهجت رفاقتى بوده است يا خير؟ چند سال پيش هنگامى كه آيت الله بهاءالدينى هنوز سرحال بودند. پرسيدم: آقا شما با آقاى بهجت رفت و آمد و ارتباطى داريد يا نه؟ فرمودند: «نه، چندين سال است كه من خدمت ايشان نرسيدهام، ايشان هم اينجاها نيامده است.»سپس افزودند: «زمانى آقاى بهجت براى من يك جملهاى فرمود، من آن جمله را نفهميدم، چون من يك وقتى نمىتوانستم روزه بگيرم و روزه نمىگرفتم، آقاى بهجت به من گفتند: شما روزه نمىگيريد؟ گفتم: نه، من نمىتوانم روزه بگيرم. گفتند: الان نمىتوانيد روزه بگيريد، بعدها كه توانايى بر روزه پيدا كنيد، قضا كردن اين روزهها مشكل خواهد بود. و من معناى آن را نفهميدم، چون تا حال هيچ وقت توانايى بر روزه پيدا نكردهام.يكى از دوستان نيز نقل مىكرد كه در اواخر حيات آيت الله بهاءالدينى(قدس سره)جناب آقاى بهجت براى عيادت ايشان به منزلشان رفته بودند و پيشانى آقاى بهاءالدينى را بوسيده بودند و گفتگوى مفصّلى داشتند.س: در رابطه با مسائل انقلاب از ايشان چه مىدانيد؟ج: ايشان هيچگاه نه مشكلى براى انقلاب ايجاد كرده و نه مخالفتى نموده است، بلكه در مواقع ضرورى در حدى كه با منش ايشان سازگار است، در تأييد آن هم كوتاهى نكرده است.در دوران جنگ يكى از كسانى كه مىخواست به جبهه برود، خدمت ايشان مىرسد و عرض مىكند: مىخواهم به جبهه بروم، ولى نگران هستم كه توفيق نماز شب را پيدا نكنم. آقا فرموده بودند: من براى نماز شب شما را بيدار مىكنم. آن آقا مىگويد: مدّتى كه در جبهه بودم، همواره براى نماز شب بيدار مىشدم.س: اگر خاطرهاى از ايشان داريد براى ما بيان فرماييد.ج: دخترم مريض شده بود، خدمت ايشان رسيدم و از ايشان خواستم كه دعا كنند. ايشان دعايى را تعليم نمود و فرمود: خود شما هر روز اين دعا را بخوان، و آن دعا اين است: «اَللّهُمَّ اشْفِها بِشَفائِكَ وَداوِها بِدَوائِكَ وَ عافِها بِعافِيَتِكَ»(45) سه بار اين را بخوان و بعد از سه بار بگو: بِالاِْمامِ الْكاظِمِ(عليه السلام)فَإِنَّها أَمَتُكَ وَ بِنْتُ عَبْدِكَ.(46)-س: در پايان اگر بخواهيد ايشان را در يك جمله معرّفى نماييد چه مىفرماييد؟ج: آيت الله بهجت را نمىشود در يك جمله معّرفى كرد، ولى اگر ناچار باشيم مىتوانم بگويم: آيت الله بهجت تجلّى يك عمر سير و سلوك و جهاد و تلاش در راه خدا و براى رسيدن به حقيقت است،يعنى زندگى ايشان پيوسته در مسيرى بوده كه انبياء(عليهم السلام)انسان را به آن دعوت كردهاند. و به عبارت كوتاهتر: ايشان در حقيقت تنديس يك عمر مجاهدت در راه خدا مىباشند.