بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اسلام پزشک بی دارو, احمد امین شیرازى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ESLA0001 -
     ESLA0002 -
     ESLA0003 -
     ESLA0004 -
     ESLA0005 -
     ESLA0006 -
     ESLA0007 -
     ESLA0008 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

شاهى  
شاهى نيز يكى از سبزيهاى خوردنى است ، ولى از نظر خاصيت از سبزيهاى نيست كه درمقام عالى قرار گرفته باشد، البته داراى مقاديرى ويتامين (آ و ب ) و مقدار بيشترىويتامين (ث ) مى باشد.
در اسلام جزو خوراكيهاى مكروه بحساب نيامده ولى خوردن اين سبزى را در شب باعثتحريك جذام در آنهايى كه استعداد اين بيمارى را دارند دانسته اند.
عن النبى (ص ) ما من عبد بات وفى جوفه شى من هذه البقلة الا بات الجذام يرفرفعلى راسه حتى يصبح اما ان يسلم و اما ان يعطب (373)
هر كسى هنگام شامگاهان شاهى بخرود جذام (همانند مرغى شكارى ) تا صبحگاهان دراطراف او به پرواز است يا از بيمارى نجات مى يابد يا گرفتار آن ميشود.
پس از اين كلام استفاده ميشود كه در اين گياه نيست به افراد مستعد بيمارى جذام ، نيروىتحريك و تاءثر هست و ممكن است با كمك عوامل ديگر اين بيمارى ، ضخص را دچار سازد،مضمون اين سخن در روايات ديگرى نيز وارد شده است .
((انواع تره تيزك از سبزيهاى مفيد مى باشند، ولى از آنجايى كه نبايد در خوردن هيچخوراكى افراط كرد در خودرن اين سبزيهاى مفيد هم افراط جايز نيست مخصوصا براىافراد لاغر و سوداوى مزاجها، يعنى كسانى كه ترشح سيب آدم در آنها زياد است ....
هر كس شب تره تيزك بخورد رگ جذامش بحركت مى آيد، ما ميدانيم كه تره تيزكترشحات بينى را زياد مى كند و رگ جذام هم در بينى است ، املاح ((يد)) مانن ((يدوردو پتاس )) همين تره تيزك ترشح بينى را زياد مى نمايند))(374)
عن ابى عبدالله (ع ) - ((قال من اكل الجر جيربالليل ضرب عليه عرق الجذام من انفه و بات ينزف الدم ))(375)
امام ششم فرمودند: هر كس در شب شاهى بخورد ماده بيمارى جذام در بينى او تحريك مىشود، و خونهاى صاف او كم و در عوض خون هاى كثيف و سوخته اش بسيار مى شود در اينروايت تحريك بيمارى را از بينى دانسته و ما مى دانيم كه اغلب ، بيمارى جذام از بينىشروع مى شود.
((تره تيزك و انواع ديگر آن كه به نام بولاغ اوتى و شاهى ناميده مى شوند داراى يدو آهن و فسفر مى باشند و مقادير زيادى ويتامين (ث ) دارند و ادرار را زياد مى كنند.
اين گياهان بر عكس توت فرنگى مهيج مى باشند و اين خاصيت مربوط به ((يد)) مىباشد زيرا اين گياهان ترشح سيب آدم را كمى زياد مى كنند و از اين رو مهيج مىباشند(376)
((و از همين نظر كه مهيج است گياه شناسان قديم كاسنى و خرفه و سركه را مصلحشاهى مى دانستند))(377)
شاهى داراى چندين نوع است : بيابانى ، بستانى و بستانى آن سه قسم است كه براىهر يك از رگ و بذر آن علائم مخصوصى است مثلا بيابانى آن تند و تيزتر وگل آن زرد رنگ است و در زبان عربى هم بواسطه انواع مختلف آن نامهاى مختلفى داردمانند جرجير و رشاد.
آويشن شيرازى  
بهترين آويش در شيراز پيدا مى شود، و به اصطلاح شيرازيها دو قسم است . 1 - آويشنباريك 2 - آويشن پهن چنانكه از نامش پيدا است برگهاى آويشن پهن بيضىشكل است ، و برگهاى آويشن باريك كمى درازتر و باريك است ، آويشن باريك اغلب دركوهها ديده مى شود.
((آويشن كوهى ، گياهى است كه در سرازيرى صخره كوهها كه درمقابل آفتاب است در جنگلها و اراضى غير مزروع بطور خودرو مى رويد ساقه آن بنفش رنگو ارتفاع آن گاهى به نيم متر مى رسد.
و در لاهيجان و طالش و آستارا و فارس مى رويد... آويشن آبى و آويشن شيرازى يكى ازگياهان شفا بخشى است كه در درمان و معالجه بيماريهاى مختلف ، اعجاز مى كند، و از اينجهت است كه بايد آن را از گرانبهاترين گياهان دارويى روى زمين بدانيم ))(378)
پيشوايان اسلام بقدرى اين گياه را مفيد مى دانسته اند كه حضرت رضا(ع ) مى فرمودند:آويشن تنها داروى اميرالمومنين بوده است .
1 - عن ابى الحسن (ع ) قال كان دواء اميرالمومنين (ع ) الصعتر.(379)
2 - و كان يقول - يقوى المعدة ، و يقطع البلغم و هو امان من اللقوة (380)
و نيزحضرت رضا مى فرمودند: آويشن معده را تقويت مى كند، و بلغم را بر طرف مىنمايد، آويشن نيز انسان را از لقوه در امان نگاه مى دارد، (لقوه - مرضى است كه درصورت انسان پيدا مى شود، و لب و دهان يا فك بطرفى كج مى شود).
((خواص طبى و درمانى آويشن شيرازى اين است كه ضد درد و تشنج است و خون را بهجريان انداخته و اعمال اعضاء جنسى و تناسلى را در بدن تحريك و تقوين مى كند، هوش وقوه ادراك را زياد مى كند، قابض و مقوى است و براى نارسايى كبد يعنى وقتكيه كبدضعيف شده است و خوب كار نمى كند مفيد است . آويشن در عفونتهاى ريوى ، زكام ، برنشيت، آسم ، گريپ ، آنژين ، سوء هضم و تخمه ،دل درد ورم امعاء نيز مصرف مى شود...
گلهاى خشك آويشن كوهى ، مقوى معده ، نيروبخش ، خلط آور، قاعده آور، ضد درد و تشنج وبطور خفيف عرق آور است ))(381)
پرفسور ((تروسو)) درباره آويشن مى گويد:
((آويشن دشمن سم است )) آويشن تازه يا خشك آن را در عفونتهاى ريوى ، زكام ، برونشيت، آسم ، گريپ ، خستگى و كوفتگى دست و پا، آنژين ، سوء هضم و تخمه ،دل درد و ورم امعاء مصرف مى كنند.
عصاره آويشن به نام ((تيمول )) است كه خاصيت ضد عفونى موثرى بر مجارى تنفس وجهار هاضمه دارد، سمومى كه در آنجا جمع شده بكلى از بين مى برد و جريان خون رامنظم مى سازد... اگر چند برگ آويشن رابه غذاى خرگوشتها اضافه كنيم از نفخ شكمآنها جلوگيرى خواهد كرد و هيچوقت آنها گاز معده پيدا نخواهند كرد.))(382)
مردى در خدمت امام هشتم (ع ) از رطوبت مزاج و علاج آنسئوال نمود آن حضرت باو دستور داد كه آويشن را بكوبد و ناشتا به دهان خود بريزد.
عن ابى الحسن (ع ) انه شكا اليه الرطوبة ، فامره ان يستف الصعتر على الريق(383)
زيادى بلغم و رطوبت به اصطلاح امروز كمى ترشح ((سيب آدم )) در انسان است ، و امام(ع ) آويشن را معالج آن دانسته و به همين سبب به آن مرد نگفته آويشن را به صورت دمكرده بنوش ، زيرا در صوتيكه دم شود چون مخلوط با آب است باز نمى تواند جبرانبلغم و رطوبت را نمايد.
بخش پنجم :گلها و روغنها 
قسمت پنجم اين كتاب ، گلها و روغنها است ، منظور از روغنها، همه چربيها است ، از نظراسلام يك قسمت از روغنهاى حيوانى كه ذيلا شرح داده مى شود براى خوردن تجويز شدهو نيز بعضى از روغنهاى نباتى مثل روغن زيتون و مانند آن بخ خوردنش تاءكيد شده و يكقسمت از روغنهاى نباتى ، براى استعمالهاى خارجى بدن تعيين گرديده است .
روغنهاى حيوانى 
روغنهاى حيوانات حلال گوشت ، هر چند حرام يا مكروه نيست ، اما در باره آنها چندانتعريفى هم نيامده است ، فقط از ميان همه ، روغن گاو مورد تحسين قرار گرفته و بهخوردن آن سفارش شده است :
عن ابى عبدالله (ع ) قال ((قال اميرالمومنين (ع ) سمون البقر شفاء))(384)
امام صادق (ع ) مى فرمايد: كه على (ع ) مى فرمود روغنهاى گاوى ، شفا دهنده دردها هستند.
از نظر دانش غذاشناسى ، خوردن پيه و دنبه ساير چربيهاى حيوانى و نيز زياد خوردنروغنهاى آنها كه از كره گرفته شده پسنديده نيست .
((امروز هيچ كس نيست كه منكر ضرر چربيهاى حيوانى باشد، زيرا علاوه بر فشارى كهبر كبد وارد مى سازند، مسئول اصلى و مسبب واقعى تصلب شرائين شناخته شده اند.
نكته اى كه بايد اينجا تذكر دهيم ، اين است كه چربى حيوانى را با روغن حيوانى نبايداشتباه كرد.
چربى حيوانى عبارت است از پيه و دنبه و چربيهايى كه بين پوست و گوشت حيوانواقع شده است .
و رغن حيوانى عبارت است از كره ذوب كرده ، و اين زيانهايى كه به چربى حيوان نسبتمى دهند ارتباطى با روغن حيوانى ندارد.
خطرناكترين نوع چربى حيوانى ، طبقه اى است ك بين پوست و گوشت قرار گرفتهاست ، اين چربى داراى غدد لنفاوى است ، گلبولهاى سفيدى كه اين غدد دارند ميكروبهاىخطرناك را مى خورند يعنى آنها را محاصره كرده و ازعمل باز ميدارند و در قسمتهاى چربى دفن مى نمايند، ولى وقتى حيوان مرد ميكروبها آزادمى شوند و فعاليت خود را از سر مى گيرند و به اين جهت است كه مى گويند چربيهاىحيوانى هميشه آلوده مى باشند))(385)
ولى با اين همه ، در روايات ما همچنانكه از روغن گاو تعريف شده ، از پيه آن نيز دربعضى موارد، بعنوان دواء و خارج كننده درد ياد شده است :
عن ابى عبدالله قال : من اكل لقمة شحم اخرجت مثلها من الداء(386)
امام ششم فرمودند: هر كس يك لقمه پيه بخورد بهمان مقدار درد و رنج از بدنش بيرونمى رود.
گفتيم روغن گاو به منزله دوايى است كه درد را از بين مى برد، ولى نه براى همه كسزيرا كسانى كه از چهل سال بالاتر رفته اند، از خوردن آن طبق دستور اسلام (بويژههنگام شب ) منع شده اند.
قال الصادق (ع ): نعم الادام السمن و انى لا كرهه للشيخ (387)
امام ششم (ع ) فرمودند: روغن ، غذاى خوبى است ولى آن را براى پيرمرد دوست ندارم .
عن ابى عبدالله (ع ) قال : اذا بلغ الرجل خمسين سنة فلايبيتن و فى جوفه شى ء منالسمن (388)
و نيز در جاى ديگر ميفرمايد: وقتى انسان به پنجاه سالگى رسيد، سزاوار نيست كه دروقت شام از روغن استفاده نمايد.
اينك لازم است زيانهاى چربى هاى حيوانى را بررسى نمائيم :
الف : تصلب شرائين  
((وقتى در ديواره رگهاى تن ، ماده مومى شكل((كولسترول )) پيدا شود رگها سخت شده و حالت تصلب شرائين دست مى دهد، و در اينحالت است كه قبل از اين كه خون فشار آورد رگها سفت و سخت مى شود و دهانه آنها تنگمى شود و نمى گذارد خون به راحتى و آسانى از معبر رگها عبور كرده و به نقاط مختلفبدن سير نمايد و در نتيجه ، خون فشار مى آورد و بيمارى فشار خون به وجود مى آيد.
چندين سال است كه علم و دانش در مقابل اين بيمارى قد علم كرده و به مبارزه پرداخته استولى كسانكيه به اين بيمارى مبتلا مى شوند، و همچنين پزشكانى كه به معالجه اينبيماران مى پردازند يك زبان مى گويند:
((تصلب شرائين لازمه پيرى است ، و اين دو يعنى پيرى و تصلب شرائين لازم و ملزوميكديگرند و بايد تسليم شد و عوارض آنرا به جان خريد.
در زمان حاضر وضع نامساعدى پيش آمده و من خودم به چشمم ديده ام كه صدها نفر از مردمعلاقه مند و دانا، موفق شده اند جلو تصلب شرائين را به وسيله رژيم غذايى بگيرند، وغذاى خود را از موادى ترتيب داده آن كه چربى نداشته هر روز بر مقدار مصرف ويتامين مىافزوده و مقدار زيادى آب سبزيهاى شفا بخش را خورده اند و در عوض ، هفت ماه تا يكسال با تعقيب اين شور، بكلى سالم شده اند.
من خوشنودم از اينكه مى توانم اعلام كنم كه ما امروز علت اصلى و واقعى بيمارى تصلبشرائين را مى دانيم ))(389)
ب : كبد و كيسه صفرا 
چربيهاى خارج از حد نيز تاثيرات ناگوارى بر روى كبد كه يكى از مهمترين اعضاءبدن است مى گذارد، و كيسه صفرا دچار اختلال مى نمايد.
((دكتر ((روژر گلنارد)) يكى از پزشكان معروف و سرشناسى است كه در ((ويشى ))مطب داشته و در معالجه امراض كبد و كيسه صفرا شهوت جهانى دارد و بيماران بيشمارىكه براى معالجه به او مراجعه مى كنند از او مى پرسند:
علت اينكه دسته معينى از مردم در معرض حمله و خطر بيمارى كيسه صفرا هستند چيست ؟دكتر نام برده مرتب براى اين سئوال كنندگان متعدد، جواب مى دهد سهعامل بزرگ در اختلال كيسه صفرا تاءثير دارد:
1 - جنس زن . (منظور زياده روى و افراط در شهوت رانى است ) 2 - چربى و روغن 3 -تجاوز سن از چهل سالگى ))(390)
روغن زيتون 
درخت زيتون برگهاى دراز و باريك و گلهاى خوشه اى دارد، ميوه آن بيضىشكل است .
درخت زيتون در كشور ما در رودبار، گرگان ، دره سفيد رود،منجيل ، افشار، حاجى لر و بلوچستان به عمل مى آيد.
290
و اصولا زمينهاى مناسب براى پرورش درخت زيتون زمينهاى گرم كنار درياى مديترانه استبهمين علت است كه در يونان و ايتاليا و سواحل مديترانه و در كشورهاىشمال آفريقا و فلسطين اين درخت از قديم كاشته شده است درخت زيتون مى تواند تا دوهزار سال عمر كند ولى بشر طى كه سرما و يخبندان شديد، آنرا خشك نكند.
ميوه زيتون ، خام خورده مى شود و از آن نيز روغن هم مى گيرند.
روغن زيتون مايعى است شفاف كمى سبز رنگ يا زرد طلايى ، روغن زيتون در حرارت 15درجه بايد كاملا شفاف باشد و همين كه حرارت ، به ده درجهتنزل كرد بايد كدر گردد و در درجه صفر بايد منجمد و دانه شده و در بيست درجه زيرصفر بايد كاملا بسته شود.
روغن زيتون به دو صورت مصرف مى شود:
1 - به صورت خوراكى
2 - به صورت چرب كردن و ماليدن ببدن .
300
روغن زيتون خوراكى  
از روغنهايى كه مورد توجه بسيار پيشوايان اسلام بوده ، روغن زيتون است ، به طورىكه آنرا با سركه يك خورش معمولى بسيار خوب مى دانستند.
عن ابى عبدالله (ع ) قال : كان احب الاصباغ الىرسول الله (ص ) الخل و الزيت ، و قال هو طعام الانبياء(391)
امام ششم (ع ) مى فرمايد: بهترين خورشها نزدرسول خدا(ص ) سركه و روغن زيتون بوده و نيز آن حضرت فرمودند: اين غذا، غذاىانبياء است .
خوردن روغن زيتون با سركه از نظر غذايىقابل دقت و توجه است كه بعدا شرح خواهيم داد.
عن ابى عبدالله (ع ) الخل و الزيت من طعام المسلمين (392)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: روغن زيتون و سركه جزو غذاهاى مسلمانان است .
پيامبر اكرم (ص ) روغن زيتون را بر طرف كننده صفرا و بلغم و مقوى اعصاب و نيكوكننده اخلاق و باعث پاكى نفس و از بين برنده غم و اندوه مى دانستند.
و درباره خودرن آن سفارش فرمودند.
عن النبى (ص ): عليكم بالزيت فانه يكشف المرة و يذهب البلغم و يشد العصب ويحسن الخلق و يطيب النفس و يذهب باالغم (393)
((روغن مايع زيتون ، سرشار از ويتامين ها و املاح معدنى خصوصا پتاسيم است ، و قرنهااست كه روغن زيتون با نان ، يكى از منابع اصلى غذايى را به انسان ارزانى داشته است))(394)
((روغن زيتون براى توليد سوخت بدن ارزش زياد دارد زيرا صدگرم آن 234 كالرىحرارت مى دهد و از اين جهت يك غذاى نيروبخش است - و كسانى كه مى خواهند سلامتى داشتهباشند بايد به اين اكسير، علاقمند شوند.....
روغن زيتون نرم كننده و ملين است و براى رفع عوارض كليه ها و سنگهاى صفرا وى وقولنجهاى كليوى و كبدى و رفع يبوست ، بسيار نيكوست ....
خوردن كمى زيتون با غذا اشتها را زياد مى كند و ترشحات غدد مخصوصا صفرا رااصلاح مى نمايد ولى زياده روى در خوردن آن ، باعث زيادى ترشحات اين دو غده مىگردد و باعث بى خوابى و لاغرى است و از اين جهت خوردن آن به اشخاص چاق و بلغمىمزاج توصيه مى شود))(395)
به اين ترتيب روغن زيتون هم سنگهاى صفراوى را از بين مى برد و هم مناسب بلغمىمزاجهاست .
در روايات اسلامى خوردن آن را با سركه تجويز كرده اند، و ما وقتى به كتب قدما نگاهمى كنيم مى بينيم روغن زيتون را صفرايى مى دانند، و براى آن مصلح مى نويسند، مصلحيعنى اصلاح كننده خاصيت آن ، و بهترين مصلح آن را سركه مى دانند از اين رو اگر كسىروغن زيتون را با سركه مصرف كند چنانكه امروزه هم سالادها را اينطور مى سازند ديگرباعث لاغرى و بى خوابى نمى شود و ويژه اشخاص چاق و بلغمى مزاج نخواهد بود.
عن الرضا(ع ) انه قال ((نعم الطعام الزيت يطيب النكهة و يذهب البلغم و يصفىاللون و يشد العصب و يذهب باالوصب و يطفى الغضب )) (396)
امام هشتم (ع ) مى فرمايد: روغن زيتون غذاى خوبى است ، زيرا بوى دهان را خوشبو مىنمايد و بلغم را بر طرف مى سازد، صورت را صفا و طراوت مى دهد اعصاب را تقويتنموده ، مرض و درد را مى برد و شراره غضب را در نهاد انسان خاموش مى سازد.
خوشبويى دهان و طراوت صورت مربوط به كبد است .
((روغن قند و تنبلى كبد بسيار نافع است خوردن روغن زيتون جهت باز كردن زنگهاىتيره معجزه مى كند))(397)
((يك قاشق سوپ خورى ، روغن مايع زيتون ، براى اشخاصى كه از كبد مى نالند،داروى شفابخش ممتازى است و بايد صبح ناشتا آنرا بخورند، يك قاشق سوپ خورىروغن زيتون اگر صبح ناشتا خورده شود علاوه براينكه هيچ گونهدل دردى به وجود نمى آورد، مجارى روده ها را چرب كرده و به توده غذاهايى كه در آنجاجمع شده اند اجازه ميدهد راه عادى خود را آهسته آهسته طى كنند.
از طرف ديگر روغن زيتون وقتى صبح ناشتاميل شود كمك به كبدهاى تنبل مى كند و كيسه صفرا هم به فعاليت افتاده از توليد وتكثير ميكربها در امعاء جلوگيرى مى نمايد.
كسانيكه نمى توانند مصرف روغن زيتون را صبح ناشتاتحمل كنند و آنرا با ميل بخورند مى توانند با آب ليمو آنرا مخلوط سازند، بعلاوه چنيناشخاصى مى توانند به هر وعده غذاى خود يك قاشق قهوه خورى ، روغن زيتون را مخلوطكرده و مصرف نمايند و بدين ترتيب رفته رفته به مصرف روغن زيتون عادت كرده وآنرا بدون هيچ گونه ناراحتى و دل به هم خوردگى خواهند خورد))(398)
رابطه بسيار مستقيمى بين سلامت جسم و صحت روان موجود است بطوريكه هر كدام درديگرى اثر مستقيم دارند و البته وقتى كبد خوب كار كند و كيسه صفرا فشار نياورد وساير اعضا هر يك كار خود را بنوبه انجام بدهند، قسمت عمده عصبانيتها و نگرانيها و بداخلاقيها بر طرف مى شود، به همين جهت در كلام پيامبر اكرم (ص ) و امام رضا(ع ) اين دونكته قابل توجه است كه فرمودند:
((خوردن روغن زيتون سبب حسن خلق و خاموش ساختن غضب است ))
مصارفى خارجى  
روغن زيتون را براى نرمى پوست ببدن و موهاى سر ميمالند و در اسلام به اين موضوعسفارش شده ، چنانكه بخوردن آن نيز سفارش شده بود، از جمله :
1 - قالرسول الله ، ((كلوا الزيت و ادهنوابه فانه من شجرة مباركة ))(399)
روغن زيتون را بخوريد و به بدن بماليد زيرا از درخت با بركتى است .
2 - فى وصيته لعلى (ع ) قال يا على كل الزيت و ادهن به فانه مناكل الزيت و ادهن به لم يقريه الشيطان اربعين يوما(400)
از سفارشهاى پيامبر اكرم (ص ) به على (ع ) است ، كه روغن زيتون بخور و ببدنبمال ، زيرا كسانى كه از اين دو استفاده مى كنند، تا 40 روز (مدت زيادى ) از ميكروبهامحفوظند.
((براى مصارف خارجى ، يعنى روغن مالى پوست و مو، كهنه آن بهتر از تازه است و روغنكهنه كه هفت سال مانده باشد در تسكين آلام مفاصل ، بهتر از روغن بلسان است ))(401)
روغن زيتون درمان پوستهاى خشك و پژمرده است .
((اگر پوست شما خشك است متوجه باشيد كه آب را زياد گرم نكنيد و پيش از اينكه واردآب گرم شويد يك قاشق مرباخورى روغن زيتون را در آب بريزيد و سپس با صابونتوالت كه خيلى چرب باشد خود را صابون زده و شستشو دهيد وقتى كاملا تميز شديد واستراحت كرديد نصف آب گرم را ازوان بيرون كنيد و بجاى آن شير آب سرد را باز كنيدتا وان پرشود و سپس ‍ با دست ، آب سرد و گرم را مخلوط كنيد تا آب وان رفته رفتهسرد شود و سپس سه دقيقه در آن وان بخوابيد خواهيد ديد كه بدن شما سوزن سوزنشده و قرمز مى گردد، احساس خستگى مى كنيد، اما شما ابدا سردتان نمى شود، پس ازاين كار خودتان را لاى حوله بزرگى بپيچانيد و خشك كنيد و سپس به رختخواب رفته وعضلات بدنتان را آزاد بگذاريد تا هر چه غم و اندوه واقعى و يا خيالى داريد از شما دورشوند))(402)
براى جلوگيرى از ريزش موهاى سر، بايد ده روز پى در پى سر را با روغن زيتونمالش داد و قبل از خواب آن را بست و خوابيد و صبح كه از خواب برخاست آنرا با آبملول (نيمگرم ) و با صابون (مارسى )(403) شست ...
براى معالجه سواد، مدت يك هفته صد گرم برگ تاج ريزى سياه را در دويست گرم روغنزيتون بخيسانيد و اين روغن رامثل كمپرس بر روى پوست بماليد اگر پوست پا يا دستشماترك خورده است براى معالجه آن به اندازه مساوى گلسرين و روغن زيتون را مخلوطكرده و پوست خود را روغن مالى و چرب كنيد.
بچه هايى كه استخوان نرم دارند و يا مبتلا به ((راشى تيسم )) و كم خونى هستندبايد تن آنها را روغن زيتون مالش داد.
اگر روغن زيتون را با سير كوبيده مخلوط كنند روغن بوجود مى آورد كه براى انواعرماتيسم و درد عضلات و يا اعصاب ، گرانبها است و بايد با دست آنرا روى موضوع دردبمالند و ماساژ دهند))(404)
گل بنفشه 
گل بنفشه دو قسم است 1 - بنفشه معطر 2 - بنفشه سه رنگ
بنفشه معطر در حاشيه جنگلها بيشه ها و كنار جويبارها مى رويد و چون گلهاى آن در طبزياد مصرف مى شود بعضى هم آنرا مى كارند و از اساس ‍ آن در عطر سازى استفاده مىكنند.
برگهاى گل بنفشه معطر، كامل و بزرگ و به واسطه دمبرگ بزرگى به ريشهمتطل است و ريشه آن پر مو و رشته رشته است ، و ساقه ندارد و برگها وگل آن مستقيما از ريشه در مى آيد وقتى بنفشه در كنار جويبارها و بيشه ها بهگل مى نشيند پيام آور بهار است .
شما گل و برگ بنفشه را در فروردين با دقت بچينيد و سعى كنيد روى هم انباشته نكنيد،بلكه آنرا در سبدى بصورت طبقات نازك بريزيد و در جايى كه هوا عبور كند بگذاريدتا خشك شود گل بنفشه سه رنگ در ايران بنام بنفشه فرنگى معروف است و در نواحىشمال ايران كه هوا مرطوب و از نظر آب و هوا چون كشورهاى اروپايى است ميرويد.
بنفشه سه رنگ به حالت وحشى مى رويد و گلها و برگ آن كوچكتر از بنفشه اى است كهمى كارند گلهاى بنفشه سه رنگ از اواسط ماه فروردين پيدا مى شود و تا ماه مهر دوام مىآورد و در گلهاى آن رنگ بنفش سير و سفيد و زرد ديده مى شود و هر گاه پنج گلبرگدارد.
بنفشه چه دارد؟ 
((تمام قسمتهاى گياه بنفشه مخصوصا ريشه آن داراى ويولين است ، طبق آخرين تجربههاى علمى كه روى گياه بنفشه بعمل آورده اند معلوم شده است بنفشه داراى موسيلاژ، آسيدساليسيليك ، ماده رنگى ، معلوم ، قند ايرون ، آسيد ماليك و ويولين مى باشد))(405)
اسلام و بنفشه  
براى بنفشه در اسلام دو مصرف ديده مى شود.
1 - مصرف داخلى 2 - مصرف خارجى
درباره مصرف داخلى آن پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد: لو علم الناس ما فىالبنفسج لحسوه حسوا(406)
اگر مردم مى دانستند خداوند در بنفشه چه خواصى قرار داده است از آن بسيار مى خورند.
((بنفشه اگر تازه باشد شكم را استراحت مى دهد، صفرا را كم مى كند، سينه را پاككرده و آنژين را درمان مى كند، شما وقتى بنفشه را براى درمان برونشيت ، سياه سرفه ،گريپ ، ميگرن ، زكام ، و يا اختلالات كليه مصرف مى كنيد فوائد آنرا مشاهده خواهيد كرد.
در پزشكى جديد برگهاى بنفشه را براى درمان سرطان ، داروى متوثرى مى دانند و درحال حاضر مشغول مطالعه درباره آن هستند، درسال 1905 يك پزشك انگليسى به نام (گوردون ) اعلام داشت كه بنفشه را خيسانيده و آنرا به عنوان مصرف داخلى و خارجى به كار برده و ناراحتىدمل هاى دردناك را آرام و حجم آنها را كم كرده است ))(407)
و مى بينيم پيشوايان اسلام در مورد درمان بيماريها به وسيله بنفشه دستوراتى داده اند،از جمله امير المومنين (ع ) مى فرمايد:
اكسروا حر الحمى بالبنفسج و الماء البارد(408)
حرارت تب را بوسيله بنفشه و آب خنك از بين ببرند.
((پيروان مكتب بقراط حكيم ، بنفشه را براى سردرد، آفتاب زدگى و بيماريهايى عفونىهمراه با تب و لرز تجويز مى كردند.
((نيمر)) و ((لوكل )) با موفقيت ، بنفشه را در معالجه برو نشيت بكار بردهاند(409)
درمان برونشيت (410) 
((جوشانده گل بنفشه خشك را با عسل ، شيرين كنيد و هر روز سه تا پنج بارو هر باريك فنجان از آنرا بنوشيد))(411)
مصارف استعمال خارجى بنفشه نيز فروان است و براى درمان انواع آنژين ، برفك ، خونريزى لثه و امراض پوستى ، به كار مى رود.
((درمان آنژين (412) 30 تا 50 گرم گل بنفشه خشك را در يك ليتر آب سرد بريزيدو ظرف محتوى آنرا روى آتش بگذاريد تا به جوش آيد، سپس آتش ‍ را خاموش كنيد و 15دقيقه بگذاريد بماند تادم بكشد بعد آن را به عنوان دواى غرغره مصرف كنيد.
براى درمان برفك نيز به همين طريق بايد ازگل بنفشه استفاده نمود و اگر برفك در دهان است آن را غرغره كنيد و اگر درجاى ديگراست مانند محلول شستشو مصرف نماييد .
و نيز با همين جوشانده اگر روزى دو بار دهان را شستشو دهيد تحريكات لثه ها را متوقفمى كند و آنها را محكم مى سازد و در نتيجه ديگر دچار خونريزى لثه ها نمىشويد))(413)
روغن بنفشه  
پيشوايان اسلام در مصارف استعمال خارجى بنفشه به روغن آن تاءكيد فرموده اند و روغنبنفشه را در چند مورد براى ماليدن ، به سر و بدن يا پيشانى و در موارد ديگر، براىچكاندن در بينى تجويز نموه اند: قال ابو عبدالله (ع ) ((نعم الدهن البنفسج ليذهببالداء من الراس و العين فادهنوا به ))(414)
امام صادق (ع ) مى فرمودند: روغن بنفشه روغن بسيار خوبى است زيرا دردهاى سر و چشمرا از بين مى برد، پس آنرا بكار ببريد.
((ديوسكوريد برگ بنفشه را بصورت ضماد براى ورم چشم و اختلافات بصرىمصرف مى كرد))(415)
عن ابى عبدالله (ع ) دهن الحاجبين بالبنفسج فانه يذهب بالصداع (416)
امام ششم مى فرمايد: روغن بنفشه را به ابروان خود بماليد زيرا سردرد را از بين مىبرد.
در زمان امام صادق (ع ) مردى از استر افتاده بود و مغزش صدمه ديده بود، آنحضرتفرمودند روغن بنفشه در بينى او بچكانيد، با اين دستور آن مرد بزودى بهبود يافت))(417)
دانشمندان اثرات نيكوى بنفشه را بر زخمهاى جلدى بسيار گفته اند، و ليكن پيشواياناسلام ، بنفشه را به كمك روغن ها (مانند كنجد يا بادام ) موثر و بهتر دانسته اند.
((برگهاى بنفشه را در كمى آب مى پزند و آنرا له كرده و به صورت ضماد در مىآورند و براى معالجه ترك خوردن و زخمهاى جلدى سرپستان خانمها استفاده مى كنند، دراين مورد بخصوص ، برگهاى تازه بنفشه را هم ميتوان له كرده و بصورت ضماداستعمال كرد))(418)
((جوشانده بنفشه خشك را به ترتيبى كه تهيه آن را در مورد آنژين شرح داديم آمادهكنيد و مثل محلول شستشو با قطعه اى پنبه روى بثورات زخمهاى جلدى خودبماليد))(419)
طبق تجربيات زياد، در مواقعى كه بينى ، خشك مى شود يا انسان گريب شده باشد وبينى او گرفته شده باشد، روغن بنفشه ، بهترين درمان است .
گل ختمى 
گل ختمى گياهى اس كه گاهى ارتفاع آن به يك مترونيم مى رسد، ساقه آن گرد و داراىرنگ سبز پريده و پوشيده از كركهاى نرمى است .
برگهاى ختمى ضخيم و داراى كرك و سفيد رنگ و زاويه دار مى باشد، ريشهگل ختمى گرد و دودكى شكل و در خارج از خاك سفيد رنگ است و داراى نشاسته ، صمغ ،ماده ملونه زردرنگ ، مواد سفيده اى ، آسپاراژين ، تيائين ، تانن و روغن به مقدار ثابت مىباشد گل ختمى در ماه تير و مرداد گل مى دهد و گلهاى آن بزرگ و به رنگ سفيد ياصوتى مى باشد.
گل ختمى هر چند مصارف گوناگونى در استعمالات داخلى دارد ولى موارداستعمال خارجى آن نيز حائز اهميت است ، خواص استعمالات خارجى آن نظيرگل بنفشه است .
در اسلام از گل ختمى بعنوان يكى از بهترين چيزهايى كه باعث شستشوى سر و صورتاست ، نامبرده شده و خواصى براى آن دراين قسمت بيان گرديده :
1 - قال امير المومنين (ع ) ((غسل الراس بالختمى يذهب بالدرن و ينفىالاقذار))(420)
على (ع ) فرمود: شستشوى سربا ختمى ، چرك و كثافات را از بين مى برد.
2 - سمعت ابالحسن (ع ): ((غسل الراس باالختمى يوم الجمعة من السنة و يحسن الشعرو البشر، و هو امان من الصداع (421)
امام هشتم ميفرمايد: شستشو دادن سر را با گل ختمى در روز جمعه جزو دستورات پيغمبراسلام (ص ) است علاوه بر اين داراى خواصى است مانند اينكه موها و صورت را زيبا مىنمايد، و از سردرد جلوگيرى مى كند.
حمام تسكين دهنده  
((گل و ريشه ختمى چون در آب خيس شود، لعاب زيادى از آن بيرون مى آيد كه آنرابراى شستشوى بدن بكار مى برند و گاهى حمام ته نشين به آن ميگريند، اين قسم حمامتسكين دهنده است و در موردى كه پوست ، خارش داشته باشد و ياورم كرده باشد مفيدخواهد بود))(422)
((براى شستشوى زخمها، سابقا از مطبوخ گل ختمى استفاده مى كردند، و هنوز هم براىزرد زخم ، معمول است و هيچ يك از داروهاى گران قيمت امروز، جاى آن را نگرفته است))(423)
بخش ششم : عوامل مرگ تدريجى 
بعضى از خوردنيها و آشاميدنيها كه جزو غذاهاى بسيار مرسوم ملتها شده اند، صرف نظراز اين كه فاقد مواد ويتامينى ، و قدرت غذائى هستند، براى انسان بطور تدريج ، ايجادمرگ مصنوعى مى نمايند.
دخانيات  
دخانيات كلمه اى است عربى مشتق از ((دخان )) كه در لعنت به معنى دود است ، بنابراينهر چه ايجاد دود كند به نام دخانيات ناميده مى شود، ولى در اصطلاح امروز، دخانيات بهتوتون ، تنباكو، و مشتقات اينها مانند سيگار، چپق ، و قليان گفته مى شود.
دخانيات چنانچه از معنى آن پيداست غير از دود چيزى نيست و دود همان كلمه اى است كه انساناز شنيدن آن تنفر دارد، زيرا كلمه دود انسان را بياد تاريكيهات ، تيره گيها و خفقانه مىاندازد، دود يعنى ظلمت و فشار روح و دل .
آرى همين دخانيات است كه جسم و روح ما را مى فشارد، صورت گلگون جوانان را بهتيرگى و سياهى مى كشاند، و قلب روشن آنان را تير و تاريك مى سازد، و همان دود استكه اخلاق نيكوى انسانها را به تندى و عصبانيت ،تبديل مى كند.
دخانيات همان دودى است كه بشر با يك كبريت آنرا روشن مى كند، و بوسيله آن خرمنزندگى خود را به آتش مى كشد، و در اين خرمن ،قبل از هر چيز سلامت خود را مى سوزاند و سپس در آمد روزانه خود را كه براى بيشترافراد، با كندن جان ، فراهم مى شود به آتش مى كشدحال بهتر است با تركيبات اصلى اين دود و دخان بيشتر آشنا شويم .
تركيبات شيميايى ، توتون و دود آن عبارتند از:
((1 - نيكوتين 2 - گاز كربنيك 3 - اسيد استيك و اسيد سيانيدريك 4 -الكل متيليك 5 - آمونياك 6 - پريدين
1 - ((نيكوتين )) در سال 1828 بوسيله ((پوست وت و ايمان )) كشف شد، اگرمحلول يك يا دو در صد نيكوتين خالص به قورباغه تزريق شود، مرگ آن حتمى استبراى كشتن خرگوش 4/1 تزريق آن كافى است و براى كشتن سگ 2/1 تا دو قطره .
2 - ((گاز كربنيك )) همه مى دانند موجب خفگى است .
3 - ((اسيد استيك و اسيد سيانيدريك ))، با يك قطره اين اسيد يك انسان را مى شودنابود ساخت .
4 - ((الكل متيليك ))، باعث كورى چشم است .
5 - ((آمونياك ))، همان چيزى است كه از فساد مواد آلى تهيه مى شود.
6 - ((پريدين )) مولد سرطان است .
بايد ديد كسى كه روزى 20 عدد سيگار مى كشد تا چه اندازه خود را به مرگ تدريجىمبتلا كرده است :
در 20 عدد سيگار:
نيكوتين
پريدين
آمونياك
اسيد سيانيدريك
اسيد كربن
بد نيست از معتادين به دخانيات بپرسيم به جاىپول دادن و خريدن اين همه سموم و بعد كشيدن و مسموم شدن ، بهتر نيست اين پولها راصرف ميوه هاى شيرين و گوارا بنماييد؟
بعضى از افراد معتاد براى سيگار كشيدن خوددليل مى آورند و مى گويند: كشيدن سيگار باعث آرامش فكر و اعصاب است ولى ايندليل صحيح نيست ، زيرا:
((استعمال دخانيات در حين انجام كارهاى سنگين دو چندان ضرر مى رساند. كسى كه دراثر فشار كار زياد جسمى ، استراحت مى كند بنا به گفته فيزيولوزيست ها دين خود رادر قبال اكسيژن ادا مى كند. در موقع اشتغال به كار سنگين احتياج به اكسيژه آنقدرافزايش مى يابد كه بدن در آن حالت با نقس كشيدن هاى پى در پى تند و عميق وتشديد كار قلب ، نمى تواند اكسيژن را تاءمين كند و در نتيجه نقص اكسيژن گيرى ،خستگى توليد مى شود.
رفع خستگى انسان پس از كارهاى سنگين با تنفس عميق بايد توام باشدت تا مواد حاصلهدر حين كار در اثر اكسيداسيون از بين بروند،استعمال دخانيات در چنين وضعى موجب كمبود اكسيژن گيرى گرديده و از نيروى كار مىكاهد.
روى اين اصل مشاهده ((اسكى بازى )) كه درحال اسكى سيگار به دهن دارد و يا ورزشكارى كه بخاطر سيگار خميازه مى كشد چقدرملال انگيز است ))(424)
دخانيات و ويتامن ث
((دخانيات ويتامين ((ث )) بدن را فاسد مى نمايد و شخص معتاد را زود پير مى كند،زنان معتاد كمتر بار دار ميشوند و زود يائسه مى گردند، زخم معده معتادين دير جوش مىخورد.
قطران دود كه به صورت جرم مى باشد ايجاد سرطان مى نمايد))(425)
قندهاى مصنوعى 
يكى از مواد لازم بدن ، مواد قندى است يعنى شيرينيها، چنانكه چربيها نيز قسمت ديگرىاز مواد ضرورى بدن را تشكيل مى دهند، ولى مواد قندى ضرورى را بايست از قندهاىطبيعى تاءمين نمود، مثلا با خوردن خرما، عسل ، چغندر.... كاملا مواد قندى بدن تامين مى شودقندهاى مصنوعى بواسطه داشتن مقاديرى داروهاى شيميايى براى سلامت بدن مضر است وجزء عوامل مرگهاى تدريجى محسوب مى شود.
((لبو تمام مواد لازم را از نظر ويتامين و آنزيم جهت هضم و جذب قند دارد، قندى كه باكمك داروهاى شيميايى از چغندر گرفته مى شود فايد اينعوامل مفيد بوده و براى اينكه در بدن سوخته و نيروى لازم راتحويل دهد ناچار است كه اين عوامل را از غذاهاى ديگر و ذخاير بدن گرفته انسان را دچاركمبود آنها ساخته و موجب گرسنگى نامرئى گردد و سرانجام بيماريهايى ايجاد نمايد.
قند سفيد يك غذاى محرك و بيمارى زاست و در زندگى نيمه مصنوعى شما از غذاهاى كشندهمسحوب مى شود مرگ تدريجى كه از خوردن قند سفيد به انسان دست مى دهد،عامل بسيارى از ناخوشيها و ناراحتيهاى جسمى و روحى است ، دندان را خراب مى كند، خونرا كثيف مى نمايد.
كبد را كه سكان كشتى بدن است خراب مى نمايد و سلسله اعصاب را ضعيف مى سازد.
به اين جهت من به شما توصيه مى كنم كه براى شيرين كردن كام خود، حتى المقدور ازشيرينيهاى طبيعى مثل عسل ، مويز، شيره ، خرما و لبو استفاده نماييد، و اگر خواستيد قندسفيد بخوريد از قند نيشكر بهره مند شويد))(426)
چاى - قهوه - انواع كولاها 
چاى و كولاها خصوصا چاى خوراكى جزو رژيمهاى عموم خانواده هاست ، عمومى ترين وسيلهپذيرايى هر مهمانى است ، قهوه هم كم و بيش ‍ در بعضى خانواده هااستعمال مى شود.
با آنكه چاى و قهوه و همين طور كولاها فاقد مواد ضرورى و لازمند متاءسفانه نزد بيشترخانواده ها بحسب عادت از رايج ترين آشاميدنيها مى باشند.
((يك دسته ديگر از غذاهاى ضد حياتى ، اجسام دو محلولى هستند كه در آب و روغنحل مى شوند.
خاصيت اين اجسام اين است كه به كمك آب به طرف سلولهاى بدن مى روند و در چربىغشاء سلولها مخصوصا سلولهاى عصبى حل شدهداخل آنها راه يافته سبب تخدير و بى حس كردن سلولهاى مى شوند.
مهمترين اين اجسام دو محلولى عبارتند از الكل ، مرفين ، ترياك ، كافئين ، قهوه و چاى ،تئوبرملين و كاكائو.
اشخاص معمولا بدون آنكه مسموميت اين مواد را منكر شوند خود را بوسيله آن مسموم مىكنند... ما صبح بجاى آنكه ميوه بخوريم صبحانه خود را با چاى شروع مى كنيم ، و تاآخر شب هر موقع هوس نماييم خود را مسموم مى سازيم .
كولاها نيز آشاميدنيهايى هستند كه مقدارى كافئين دارند، و حتى مقدار اين سم در آنها دوبرابر يك قهوه بسيار تند است ، كولاها توليد زخم معده كرده و ميناى دندان را فاسد مىكنند.
ليمو نادها، آشاميدنيهاى بسيار بدى هستند زيرا اگر با قند سفيد درست شوند ضررهاىبسيار دارند و زود فاسد مى شوند و حال آنكه ليمو ناد سازها براى جلوگيرى از ترششدن آن معمولا ((ساخارين )) كه سم كبد استاستعمال مى نمايند))(427)
چاى و قهوه عامل خوابى و ريزش موى سر است .
((بعضى از سموم مثل كافئين كه در چاى و قهوه وجود دارد خواب را كم مى كند))(428)
((يكى از عوامل موثر ريزش و سفيد شدن موى سر قهوه است ، در آزمايشگاه به عدهزيادى از خوكچه هاى هندى كه خوب تغذيه شده بودند مقدارى قهوه خوراندند پى ازمدتى ديدند كه در اين حيوانات عوارض ‍ كمبود ويتامين هاى (ب ) ظاهر شده است ، بعد ازآزمايش و تشرح دقيقى كه در آنها به عمل آمد معلوم شد قهوه اى كه به اين حيواناتخورنده شده است تمام ويتامين هاى (ب ) را در معده و روده هاحل كرده و به خارج دفع و نگذاشته است جذب خون و بدن شود))(429)
قسمت دوم تاءثير اخلاق بر جسم و بدن 
اخلاق سرمايه سلامتى است  
قمست دوم كتاب مربوط به اخلاق است .
ما اگر سلامت انسانها را به دقت مورد نظر قرار بدهيم بايستى از دو جهت قضاوت نماييم.
يكى از جنبه روح و اخلاق ، دوم از نظر جسم و بدن .
بهداشت را نمى توان از دريچه بدن ديد، زيرا ما خود به تجربه دريافتيم كهناراحتيهاى روحى و هيجانهاى درونى علاوه بر آنكه باعثاختلال فكر و تشويق خاطرند در بدن نيز آثار بدى دراند و مزاج را از صراط مستقيمصحت و اعتدال منحرف مى كنند و منشا بيماريهاى مختلفى مى شوند:
حسد 
مثلا يكى از بيماريهاى روانى حسد است ، شخص حسود هر چند مواظبت جهات بهداشت رابنمايد ولى شراره هاى حسد كه در ((اندرون )) وجودش زبانه مى كشد، اعصاب او راخورد كرده ، سلامت وى را مى سوازند.
على (ع ) مى فرمايد:
((العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد))(430)
جاى شگفتى است كه افراد حسود از سلامت بدن خود غافلند.
نااميدى 
نا اميد بودن به آينده كه نتبجه اش غم و اندوه است يكى از حالات روحى و روانى است كهبراى بشر ارمغانى غير از درد و مرض نمى آورد. على (ع ) ميفرمود:
الحزن يهدم الجسد(431)
اندوه و غم بدن را ويران مى كند.

هر كه غم جهان خورد كى برد از حيات بر
رو تو غم جهان مخور تا ز حيات بر خورى
روح و بدن به قدرى با يكديگر مرتبط و متحدند كه حالات نيك و بد هر يك در ديگرىاثر مى گذارد و اين مطلب مورد قبول كليه دانشمندان ديروز و امروز جهان است ، بدن آدمىتحت تاءثير حالات روان است ، و روان نيز تحت تاءثير حالات بدن مى باشد.
كسى كه دچار نگرانى و تشويق خاطر است و در ضمير خود احساس ‍ ناراحتى و بى قرارىمى كند، خواه و ناخواه اين حالت روانى آثار نامطلوبى روى بدن او مى گذارد و جسم وىرا از مسير سلامت و اعتدال منحرف مى كند. على (ع ) مى فرمود:
((الهم نصف الهرم ))(432)
اندوه نيمى از پيرى است .
در تحقيقات علمى دانشمدان ثابت شده است كه يك قسمت ملاحظه از بيماريهاى نواحىمختلف بدن ، ناشى از هيجانهاى روحى و نگرانى هاى روانى است ، براى درمان اساسىاين قبيل بيماران لازم است در درجه اول به ريشه مرض توجه شود وقبل از معالجات پزشكى و دارويى بايد با نگرانيها و بيقراريهاى جان مبارزه كرد و آنهارا از صفحه خاطر بيمار بر طرف نمود.
((هفتاد در صد از بيمارانى كه به پزشكان مراجعه مى كنند در صورتى كه خويشتن رااز قيد ترس و نگرانى آزاد سازند مى توانند شخصا خود را معالجه كنند. از جمله مىتوان سوء - هاضمه عصبى ، بعضى از زخمهاى معده ، اختلالات قلبى ، مرض به خوابى، بعضى سر دردها و چند نوع فلج را از آن طبقه دانست .
دكتر ((ژوزف منتاكو)) مولف كتاب ((اختلالات عصبى معده )) نيز نظير همين را مىگويند: ((آنچه مى خوريد باعث فرحه (433) معده نمى شود، بلكه آنچه شما را مىخورد (نگرانى ) موجب پيدايش اين زخم است )) دكتر ((الواريز)) كه در كلينيك ((مايو))كار مى كند مى گويد: شدت و ضعف زخمهاى معده اغلب نسبت مستقيم با شدت و ضعف درجههيجانات درونى دارد اين گفته متكى به آزمايش و مطالعه در پانزده هزار بيمارى است كهبراى اختلالات معده به كلينيك ((مايو)) مراجعه كرده اند و چهار پنجم آنها اساس و علتطبى براى بيمارى معده خود نداشتند.
ترس ، نگرانى ، حسد، خود پسندى فوق العاده ، عدم لياقت در سازش با محيط، اكثراعلل موثر بيمارى هاى معده و زخمهاى آن مى باشد، زخم معده باعث مرگ شما است ، و مطابقمندرجات مجله ((لايف )) در بين امراض مهم و خطرناك ، رتبه دهم را حائز است .
برادران ((مايو)) كه كلينيك آنها معروفيت فراوان دارد اعلام داشته اند كه نصف بيشترتختخوابهاى بيمارستانها را كسانى اشغال كرده اند كه گرفتار ناراحتى عصبى مىباشند و مرض آنها از فساد و خراب بودن اعصابشان نيست ، بلكه از هيجانهاى درونى ،محروميت ، تشويش ، نگرانى ، ترس ، عدم موفقين و نااميدى ، سرچشمه ميگيرد...
هم اكنون روى ميزم كتابى از دكتر ((ادوراد پودلسك )) تحت عنوان (جلو نگرانى رابگير و سالم و راحت زندگى كن )) قرار دارد كهفصول بر جسته آن را از اين قرار است : نگرانى با قلب چه ميكند؟ فشار خون ازنگرانى بوجود مى آيد، رماتيسم ممكن است از نگرانى باشد، نگرانى چگونه معده شما راضعيف مى كند؟، نگرانى و غدد درقى ، مرض قند از نگرانى بوجود مى آيد، ((دكترويليام ماك گونيگل )) در انجمن دندان پزشكان آمريكا اظهار داشت : نگرانى باعث خرابىو فساد دندان مى شود، و اينطور نطق خود را ادامه داد: هيجانات و احساساتى كه مولدنگرانى و ترس است باعث بر هم خوردن توازن كلسيم بدن شده و دندان را فاسد مىكند))(434)
گفتيم اخلاق ، سرمايه سلامت است ، پس بايد صفات بد را ترك كنيم وخصال نيكوى خود را بسر حد كمال برسانيم قرآن مجيد در مورد تحولها ودگرگونيهايى كه در زندگى افراد پيش مى آيد چنين مى گويد:
((ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم ))(435)
خداوند هيچ گروهى را عوض نمى كند، مگر آنكه آن گروه در خود تغيير و تحولى ايجادنمايند.
((برگسون فيلسوف فرانسوى مى گويد: وجود يعنى تغيير وتحول ، تحول يعنى رشد و تكامل ، رشد و تكامل يعنى به خلفت خود ادامه دادن))(436)

next page

fehrest page

back page