بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی, بنیاد مستضعفان و جانبازان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST-0 -
     30300001 -
     30300002 -
     30300003 -
     30300004 -
     30300005 -
     30300006 -
     30300007 -
     30300008 -
     30300009 -
     30300010 -
     30300011 -
     30300012 -
     30300013 -
     30300014 -
     30300015 -
     30300016 -
     30300017 -
     30300018 -
     30300019 -
     30300020 -
     30300021 -
     30300022 -
     30300023 -
     30300024 -
     30300025 -
     30300026 -
     30300027 -
     30300028 -
     30300029 -
     30300030 -
     30300031 -
     30300032 -
     30300033 -
     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

امروز شما بايد وضع تان وضع اسلام باشد. اگر بخواهيد درمقابل قدرت هاى بزرگى كه هم چشم طمع به كشور شما دوخته اند و با صراحت اينمسائل را مى گويند، اگر بخواهيد كه استقامت كنيد و پايدارى كنيد، بايد مجريان امور درهر جا كه هستند، در دادگسترى ، در وزارت ماليه در بانك ها، اينها اشخاصى باشند ومتعهد به اسلام باشند و بدانند كه اگر چنانچه ما در يك جائى از اين جاها رو به شكستبرويم ، كم كم اين سرايت مى كند شكست در جاهاى ديگر و خداى نخواسته يك وقت مىبينيد كه كشور ما به هم ريخته شده است ، وضع مالى اش و وضع بانكى اش و وضعكشاورزيش و وضع هاى ديگرش ، آن روز است كه آنها به مقاصد خودشان مى توانندبرسند.
الان كه مى بينيد كه همه با ما مخالف هستند، براى اينكه شماها مى خواهيد اسلامىعمل بكنيد، كشور شما مى خواهد اسلامى عمل بكند و آنها اين را مخالف با مقاصد خودشانمى دانند. 148
بايد معتقد به تمام اصول اسلام بود
من نسبت به انجمن هاى اسلامى همه كشور، اعم از انجمن هاى اسلامى دبيرستان هاى سراسركشور يا ساير انجمن هاى اسلامى كه در همه جا بحمدالله تحقق پيدا كرده است ، چند كلمهاى صحبت دارم يكى اينكه اين نامگذارى ، كه انجمن اسلامى در هرجا باشد، اين يك تعهدىاست از طرف انجمن ها نسبت به اسلام و آن تعهد اسلامى بودن و اسلامى كردن است فقطاسم نيست كه گروهى دور هم جمع بشوند و اسم خودشان را انجمن اسلامى بگذارند، اينيك تعهد است كه شما براى خاطر اسلام در سرتاسر كشور و در تمام جاهائى كه در آنجااز اسلام هست همه چيز، شما متعهديد كه اسلامى باشيد و اسلام را در آنجاها كه هستيد پيادهكنيد. پس ‍ شما دو تعهد داريد يكى اسلامى بودن خودتان ، يكى اسلامى كردن آنجائىكه اين انجمن ها در آنجا هست ....
اسلام ابعاد مختلفى دارد كه اگر يك نفر يا يك جمع بخواهند واقعا مسلم باشند، بايدتمام ابعاد را در نظر بگيرند. اسلام يك بعد، بعد عقائد است ، عقائد اسلامى . بايدانجمن هاى اسلامى عقائد اسلامى را داشته باشند، اينطور نباشد كه يك فرد يا افرادىپايبند به عقائد اسلامى نباشند و انجمن اسلامى درست كرده باشند. اگر معتقد به تماماصول اسلام نباشند، اينها نمى توانند انجمن اسلامىتشكيل بدهند يا اسلام را بخواهند پياده بكنند. و يك بعد ديگر، اخلاق اسلامى است . چهبسا اشخاصى عقائد اسلامى را به حسب واقع هم تا حدودى دارند لكن اخلاق اسلامى راندارند. آن چيزى كه مهم است براى شما كه انجمن اسلامىتشكيل مى دهيد و خصوصا براى شما حاضرين كه انجمن هاى اسلامى دبيرستان ها رامتكفل هستيد و دوستان شما متكفل هستند، اين يك امر بسيار مهمى است كه شما عهده دار شديد. وبايد شما از خودتان شروع كنيد و خودتان را به اخلاق اسلامى آرايش بدهيد و از اخلاقىكه برخلاف اسلام است ، تحرز كنيد، براى اينكه شما مى خواهيد در دبيرستان هائى كههستيد اسلام را در آنجا پياده كنيد، نمى خواهيد كه فقط يك اسمى باشد كه ديگران چونانجمن دارند پس ما هم انجمن داشته باشيم . شما مى خواهيد كه اسلام را در دبيرستان ها،كه بسيار اهميت دارد پياده كنيد و اين تابع اين است كه خود شما هم عقائد اسلامى تانصحيح باشد و هم اخلاق اسلامى داشته باشيد. چنانچه يكى از بعدهاى ديگر،اعمال اسلامى است ، تعهد به ظواهر اسلام ، به اوامر و نواهى اسلام وعمل كردن به احكام اسلام است . اگر چنانچه آن جمعيتى كهتشكيل انجمن اسلامى دادند خداى نخواسته در اعمال ، انحرافى داشته باشند، اينها نمىتوانند بگويند كه ما انجمن اسلامى هستيم و آمديم كه اسلام را در اينجا كه هستيم پيادهبكنيم . اول بايد از خودتان شروع كنيد هر كسى از خودش بايد شروع كند و عقائد واخلاق و اعمالش را تطبيق با اسلام بدهد و بعد از اينكه خودش را اصلاح كرد، آنوقتدنبال اين باشد كه ديگران را اصلاح كند. 149
بايد مراكز ما آثار و علائم اسلامى داشته باشد
ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى ،راى بدهيم به جمهورى اسلامى ، كار تمام نيست ، بايد دستگاه هاى اطلاعاتيش ، روزنامههايش ، راديو، تلويزيون ، ادارات ، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى ، بازار، درصحرا، در داخل ، در كارخانه ها، بايد طورى بشود كه هر كسى وارد اينجا شد، خودش رااحساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست ، اثر هست از اسلام، بايد قدم اسلام در همه اين دستگاه ها باشد و آن چيزهائى كه برخلاف موازين اسلامىاست ، برخلاف جمهورى اسلامى است كه همه بر خلاف مصالح ملت است ، اگر باشد،اينها بايد از بين برود. مثلا در تلويزيون يك قضايا، قضاياى فيلم هاست ، اين فيلم هابايد يك فيلمهاى آموزنده باشد فيلمهائى كه وقتى نگاه كنند جوان هاى ما، منحرفبشوند، اينها را بايد از آن احتراز كرد.
اگر چنانچه يك وقتى اشخاصى در آنجا باشند كه بخواهند يك همچو اعمالى را انجامبدهند، اگر نصيحت مى شود بكنيد، نصيحت كنيد اگر نه تصفيه بايد بشود. يك مسؤوليت بزرگى است مسؤ وليت شما، و آن اين است كه يا اين جمهورى اسلامى را به جلو مىرانيد به واسطه تبليغاتتان ، به واسطه نمايش هائى كه در آنجا داده مى شود، فيلمهائى كه در آنجا داده مى شود و يا به عقب مى رانيد، اين خيلى مسؤ وليت بزرگى است ماتا بخواهيم اين كاركن هاى هر جا را، كارمندهاى هر جا را، تا بخواهيم كه به آنها بفهمانيمكه ما نبايد همه چيزمان تقليد از غرب باشد، اين طولانى است اينها گمان مى كنند كهوقتى كه در راديو تلويزيون مثلا آمريكا يك جورى بود، انگلستان يك طورى بود، ما همبايد از آنها تقليد بكنيم ، هر چه آنها كردند، ما بكنيم چنانچه اين يك مساءله اى است كهتقريبا ما مواجه با آن هستيم و در همه جا كه گمان مى كنند كه بايد فرم ممالك ما هم ،فرم آنجا باشد تا ما بخواهيم اين فرم را تغيير بدهيم و بفهمانيم به همه قشرها كهنبايد اينطور باشد و ما خودمان بايد در افكارمان ، در آراء مانمستقل باشيم ، اين طولانى است . 150
جمهورى اسلامى بايد محتوايش اسلامى باشد
الان شما موظفيد كه همه اين كسانى كه در اين كارها هستند و راس كار هستند در تلويزيون(البته بنگاه بزرگى است ) مراقبت كنيد كه يك اشخاصى كه متعهد باشند به اسلام ومعتقد به جمهورى اسلامى باشند و بدانند كه جمهورى اسلامى يعنى چه ، محتوايش بايداسلامى باشد، بايد آنها را در راس كارها قرار بدهيد در سرتاسر ايران ، در همه جا وبرنامه هايتان ، آنهائى كه گفتنى است گويندگانى پيدا بكنيد و خيلى ها حاضرند كهبيايند آنجا صحبت بكنند از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص منورالفكر،اشخاص هر طبقه اى بيايند صحبت بكنند و از آنها استفاده بكنيد و بايد هم اين كار بشود.
و آنچه راجع به ديدنى هاست و فيلمهاست توجه كنيد كه فيلم ها يك فيلمهاى انحرافىنباشد، فيلمهايى نباشد كه مثلا فرض كنيد كه يك منظره هائى كه سابقا بود وانحرافات براى جوان هاى ما ايجاد ميكرد، نباشد ما اگر اين جوان هايمان را و اين بچههايمان را، حتى آنچه كه براى بچه ها نمايش داده مى شود بايد يك جورى باشد كه اينبچه از اول يك طورى بار بيايد كه مستقل باشد در فكر، مستقيم باشد و متعهد بار بيايدو همين طور فيلم هاى بالاتر بايد خيلى توجه به آن بشود كه رسيدگى بكنيد، نظارتبكنيد، نگذاريد دست اشخاصى كه متعهد نيستند. اگر پيدا شدند اشخاص ، بايد به آنهاحالى كنيد، اگر نمى شود، تصفيه كنيد و اين يك امر ضرورى و لازم است . 151
خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد
آن چيزى كه راجع به برادرهايى كه از خارج اين جا هستند و همه برادرهايى كه در خارجكشور خدمت مى كنند عرض مى كنم اين است كه بايد همه شماها در هر جا هستيد خودتان رامقيد و متعهد به اسلام بدانيد، تحت تاءثير محيط آن جا واقع نشويد. خوب ! كسى كه واردمى شود در يك سفارتخانه اى در خارج ، ببيند كه وارد شد در يك محيط اسلامى ، در يكمحيط انسانى ، اين طور نباشد كه خداى نخواسته در آن جا از آن چيزهايى كه در سابقبود چيزى باقى مانده باشد. اگر آن چيزهايى كه در دوران سابق بود، در دوران طاغوتبود، در آن جا هست ، جديت كنيد كه بكلى پاكسازى بشود و اميدوارم شده باشد تاكنون .بنابراين وقتى ما مى توانيم در مقابل همه دنيا بايستيم بگوييم ما نه طرف مغضوبعليهم مى رويم ، نه طرف ضالين ، نه طرف غرب مى رويم ، نه طرف شرق مى رويم ،وقتى ما مى توانيم اين طور باشيم و به صراط مستقيمعمل بكنيم كه همه مان با هم باشيم ، همه يد واحده باشيم ، همان طورى كه اسلام دستورداده ، همه يك صدا باشيم كانه يك حلقوم است كه صدا مى كند، همه با هم مجتمع باشيم ،سستى نكنيم . 152
بايد حدود و ثغور اسلامى را حفظ كنيم
اگر پاسدارهاى اسلامى ما پاسدارى از خودشان هم بكنند كه در اين خدمتى كه هستند يكخدمت صادقانه ، يك خدمت عاشقانه براى اسلام و يك خدمتى كه مستقيم در راه اسلام باشد،اگر بكنند، اينها پاسدارى را حقش را عمل كردند و اگر خداى نخواسته يك انحرافىحاصل بشود، يك تعدى از طرف آنهائى كه ميگويند ما پاسدار اسلام هستيم ، بهبرادرانشان بشود، حالائى كه قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند، از اين قدرت وقوه و آزادى سوء استفاده كنند، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى كنند، بهمنازل مردم تعدى خداى نخواسته بكنند، آنوقت نه اينكه يك آدم عادى اين كار را كرده است(آن آدم عادى هم مجرم است ) لكن يك جمعيتى است كه به اسم پاسدارهاى جمهورى اسلامىهستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند، اگر خداى نخواسته ازپاسدارهاى جنود اسلامى ، پاسدارهاى جمهورى اسلامى يك اشتباه و خطائىحاصل بشود، اين فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادىحاصل شود، براى اينكه اينها خودشان را معرفى مى كنند كه ما جنود اسلام هستيم ، ماپاسدار اسلام هستيم و همه توقع از پاسدارهاى اسلام دارند كه روى خط اسلام مشق كنند،كارهايشان كارهاى اسلامى باشد. همانطورى كه در طبقه روحانيون كه آنها پاسدار اسلامو احكام اسلام هستند اگر خداى نخواسته يك ملبس به لباس روحانيون يك كار خلافبكند، اين فرق دارد با اشخاص عادى ، براى اينكه اينها پاسدار اسلام هستند، ملبس بهلباس روحانيت هستند، ملبس به لباس پاسدارى از قرآن و سنت هستند اگر خداىنخواسته از اينها يك وقت اشتباه ، خطائى حاصل بشود فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادىحاصل بشود و لهذا شما جوان ها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستيد و روحانيون كهپاسدار احكام اسلام و قرآن هستند وظيفه تان زياد است و شغلتان شريف .شغل ، شغل شريف براى اينكه پاسدارى از اسلام يكشغل بسيار شريف است و مسووليتش هم زياد است . بايد حفظ كنيم اين حدود و ثغوراسلامى را. فقط اين نباشد كه ما پاسدار هستيم ، ما هم بگوئيم ما روحانى هستيم ، شما همبگوئيد ما پاسدار و خداى نخواسته به وظايفى كه پاسداران و روحانيون بايدعمل بكنند ما يك وقت خداى نخواسته نكنيم . بايد همانطورى كه مدعى هستيم - ما - كه ماپاسدار هستيم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احكام اسلام هستيم ، بايد خودمان ابتداءمرزمان همان مرز اسلام باشد، راه مان همان راه مستقيم اسلام باشد تا اين ادعاى ما پيش خداقبول بشود. اگر فرض بفرمائيد كه مردم هم مطلع نشوند كه ما برخلاف داريمعمل مى كنيم ، خدا كه مى داند، در محضر خداست . در پيشگاه خدا ما نمى توانيم آنوقت ادعاكنيم كه ما پاسدار هستيم ، براى اينكه ما كه خودمان بر خلاف موازين اسلام ، خداىنخواسته عمل بكنيم ، بعد بخواهيم ادعا كنيم كه ما نگهبان اسلام هستيم ، كسى كه خودشبر خلاف اسلام عمل مى كند نمى تواند بگويد من نگهبان هستم ، يك كسى كه خودش دزداست نمى تواند بگويد من نگهبان هستم ، من پاسبان هستم . پاسبان وقتى دزد باشد،پاسبان نيست ، دزد است . پاسدار خداى نخواسته اگر برخلاف موازين اسلام باشد،پاسدار نيست ، اين يك آدمى است كه برخلاف اسلام است . 153
جمهورى اسلامى بايد محتوايش تحقق پيدا كند
ارتش اساس يك مملكت است ، حافظ يك مملكت است و اگر ارتش ، اسلامى و فكرش اسلامىبشود، مملكت را به كمال مطلوب مى رساند. شما حافظ حدود كشور هستيد و كسى كه حافظحدود كشور اسلامى است بايد خودش هم اسلامى باشد. بايد در پادگان هاى شما اسلامحكومت كند، بايد شما اسلامى باشيد. بايد تمام نيروهائى كه هست ، چه نيروهاى نظامى وچه نيروهاى ديگر، همه بايد اسلامى بشوند. جمهورى اسلامى بايد محتوايش تحقق پيدابكند و اگر محتوا تحقق پيدا بكند، ديگر دست همه اجانب از شما كوتاه است . 154
مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسلامى ادعاى اسلاميت مى كنند، ادعاى پيروى ازپيغمبر اسلام مى كنند، در عين حال مى بينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام ،هيچ شباهتى نيست ، هيچ ارتباطى نيست . ادعا زياد است ، ادعاها هست ما پيرويم ولى پيروىدر مقام عمل . سيره پيغمبر چى بوده است ، سيره شماها چى است ؟ پيغمبر در بين بشر چهجور زندگى كرده است ، شما در بين بشر چه جور زندگى مى كنيد؟ پيغمبر با مردممظلوم چه جور بوده ، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوت ها چه جور بوده وشما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوت ها چطور هستيد؟ پيغمبر بامستضعفين عالم چه وضع داشته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريشچى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمى شودمطلب . سران دولت هاى اسلام همه اينطور هستند.
پيغمبر مى گويد مسلمين ! با هم مجتمع باشيد، شما متفرق مى كنيد. قرآن مى گويدواعتصموا بحبل الله جميعا 155 شما چسبيديد بهحبل آمريكا و شوروى . ادعاها زياد است . من نمى گويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما همتابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كهميل داريم تابع بشويم ، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم . شما كه مى گوييد تابعهستيد، كه ، قرآن خدا مى گويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهمالطاغوت خوب ، شما اولياءتان كى هست الان ؟ با كى ارتباط داريد الان ؟ خوب ، يكدسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف ، ايران هم كه مى خواهد با هيچ كسنباشد، شما به فشارش مى گذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرفنيستى . 156
ملتى كه براى خدا و اسلام قيام كرده است سرد نمى شود
ملتى كه براى خدا و اسلام قيام كرده است ، اين ملت تا اسلام هست به جاى خودش ايستادهاست و خدمت مى كند. اين ملت براى دنيا قيام نكرده است كه اگر چنانچه جوانش گرفته شدرو برگرداند. اين ملت قيامش نظير قيام انبيا و قيام ائمه هدى است ، نظير قيام حضرتابى عبدالله سيدالشهداست . ملتى كه انگيزه قيامش اسلام و ايمان است ، به اينطور امورسرد و سست نمى شود. همه قدرت هاى عالم هم كه بر ضدش قيام بكنند و قيام كرده اند،اينها را از مقصد خودشان و انگيزه خودشان نخواهند برگرداند. 157
7 - اشاعه معنويت و اقامه عدالت
انبياء براى خدمت هاى معنوى و اقامه عدل مبعوث شده اند
لازم است به رهبر محترم آتيه يا شوراى رهبرى تذكرى برادرانه و مخلصانه بدهم .رهبر و رهبرى در اديان آسمانى و اسلام بزرگ چيزى نيست كه خود به خود ارزش داشتهباشد و انسان را خداى نخواسته به غرور و بزرگ انديشى خود وادارد آن همان است كهمولاى ما على ابن ابيطالب درباره آن گوشزد فرموده است . اساسا انبياء خدا صلواة اللهو سلامه عليهم مبعوث شدند براى خدمت به بندگان خدا، خدمت هاى معنوى و ارشادى واخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمديدگان و اقامهعدل ، عدل فردى و اجتماعى . 158
بايد تلاش كرد كه فتنه از عالم برداشته شود
بايد كسانى كه تبعيت از قرآن مى كنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا آن جايى كهقدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود. اين ، يكرحمتى است براى عالم و يك رحمتى است براى هر ملتى ، در آن محيطى كه هست . جنگ هاىپيغمبر، رحمت بوده است بر عالم و رحمت بوده است حتى بر كفارى كه با آنها جنگ مىكرده است . رحمت بر عالم است ، براى اين كه فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم درآسايش اند. اگر چنانچه آنهايى كه مستكبر هستند، با جنگ سر جاى خودشان بنشينند، اينرحمت است بر آن امتى كه آن مستكبر بر او غلبه كرده است . بر خود مستكبر رحمت است ،براى اين كه اساس عذاب الهى بر اعمال ماست . هر عملى كه از ما صادر مى شود، در آنعالم يك صورت دارد، رد بر انسان مى شود. اين طور نيست كه عذاب آخرت شبيه عذاب هاىدنيايى باشد كه مامورين بيايند، بكشندش و ببرندش و از باطن خود - ذات انسان - آتشطلوع مى كند. اساس جهنم ، انسان است و هر عملى كه از انسان صادر مى شود، بر شدت ومدت عمل ، بر شدت و مدت عذاب مى افزايد. اگر چنانچه يك كافرى را سر خود بگذارندتا آخر عمر فساد بكند، آن شدت آن عذابى كه براى او پيدا مى كند، بسيار بالاتر استاز آن كسى كه جلويش را بگيرند و همين حال بكشندش . اگر يك نفر فاسد كهمشغول فساد است بگيرند و بكشند، به صلاح خودش است ، براى اين كه اين اگر زندهبماند فساد زيادتر مى كند و فساد كه زيادتر كرد،عمل چون ريشه عذاب است ، عذابش در آن جا زيادتر مى شود. اين يك جراحى است براىاصلاح ، حتى اصلاح آن كسى كه كشته مى شود. يك كسى كه دارد يك زهر كشنده را بهخيال اين كه يك شربت است ، مى خواهد بخورد، اگر چنانچه جلويش را شما بگيريد و بافشار و زور و كتك از دستش بگيريد، يك رحمتى بر او كرديد ولو اوخيال مى كند كه طعمه او را از دستش گرفتيد و يك زحمتى برايش ايجاد كرديد. لكن خير،اين جور نيست . اگر امروز، اين سران استكبارى بميرند، براى خودشان بهتر است از اينكه ده سال ديگر بميرند. اگر امروز، يك كسى كه فساد در ارض مى كند كشته بشود،براى خودش رحمتى است ، به خيال اين كه به صورت يك تاءديب ، نه اين است كه اينيك چيزى باشد كه برخلاف رحمت باشد. پيغمبر، رحمه للعالمين است و تمام جنگ هايىكه او كرده است ، دعوت هايى كه او كرده است ، همه اش رحمت است . اين كه مى فرمايد كهقاتلوهم حتى لاتكون فتنه بزرگترين رحمت است بر بشر. آنهايى كهخيال مى كنند كه اين آسايش دنيايى رحمت است و بودن در دنيا و خوردن و خوابيدن حيوانىرحمت است ، آنها مى گويند كه اسلام چون رحمت است ، نبايد حدود داشته باشد، نبايدقصاص داشته باشد، نبايد آدمكشى بكند. 159
جنگ ها، صلح ها و عدالت اجتماعى در نظر انبياء براى توسعه معرفت است
آنهايى كه ريشه عذاب را مى دانند، آنهايى كه معرفت دارند كهمسائل عذاب آخرت وضعش چى است ، آنها مى دانند كه حتى براى اين آدمى كه دستش را مىبرند براى اين كارى كه كرده است ، اين يك رحمتى است . رحمتش در آن طرف ظاهر مىشود براى آن كسى كه فسادكن است ، اگر او را از بين ببرند يك رحمتى است بر او. اينطور نيست كه اين جنگ هاى پيغمبر مخالف با رحمه للعالمين - داشته - باشد، موكد رحمهللعالمين است . الجنه تحت ظلال السيوف ، ممكن است يك معنايش هم اين باشد كهاشخاصى كه در اين جنگ ها هم كشته مى شوند، باز هم به آن مرتبه از عذابى كه بايدبرسند، نمى رسند و ممكن است كه يك مرتبه رحمتى براى آنها باشد.
بنابراين ، قرآن و كتاب الهى يك سفره گسترده اى است كه همه از آن استفاده مى كنند،منتها هركس به وضعى استفاده مى كند و عمده نظر كتاب الهى و انبياى عظام بر توسعهمعرفت است . تمام كارهايى كه آنها مى كردند، براى اين كه معرفت الله را به معناىواقعى توسعه بدهند. جنگ ها براى اين است ، صلح ها براى اين است و عدالت اجتماعى ،غايتش براى اين است . اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مى خواستندفقط دنيا اصلاح بشود. همه را مى خواهند اصلاح بكنند. 160
دعوت خداوند از مردم براى جنگ جهت توسعه رحمت است
آن مذهبى كه جنگ درش نيست ، ناقص است اگر باشد. و من گمانم اين است كه حضرتعيسى سلام الله عليه ، اگر به او مهلت مى دادند، همين ترتيبى كه حضرت موسى سلامالله عليه عمل مى كرد، همان طورى كه حضرت نوح سلام الله عليهعمل مى كرد، آن هم با كفار آن طور عمل مى كرد. اين اشخاصى كه گمان مى كنند كهحضرت عيسى اصلا سر اين كارها را نداشته است و فقط يك ناصح بوده ، اينها بهنبوت حضرت عيسى (عليه السلام ) لطمه وارد مى كنند. - معلوم مى شود -. اگر اين طورباشد، معلوم مى شود كه يك واعظى بوده ، نه يك نبى اى بوده است . واعظ غير نبى است .نبى ، همه چيز دارد، شمشير دارد، نبى جنگ دارد، نبى صلح دارد، يعنى ، جنگ اساسش نيست ،براى اين كه اصلاح را در دنيا توسعه بدهد، براى اين كه مردم را نجات بدهد جنگ مىكند. براى اين كه مردم را از شر خودشان نجات بدهد، حدود را، تعزيرات را وضع كردهاست ، براى اين كه هم تربيت بشود اين آدم و هم راحت بشود امت .
اگر امروز ما جنگ مى كنيم و جوان هاى ما مى گويند: جنگ تا پيروزى ، اين طور نيست كهاينها يك امرى برخلاف قرآن مى گويند. اين يك ذره اى است ، يك رشحه اى است از آنچهقرآن مى گويد. آنى كه قرآن مى گويد، بيشتر از اين حرف هاست . اين كه ما مى گوييم، به اندازه حدود خودمان مى گوييم . ما چون امروز - با فرض كنيد كه - صدام يا باكسانى كه مؤ يد صدام هستند جنگ داريم ، در اين محيط ناقص مى گوييم كه جنگ جنگ تاپيروزى .
خداى تبارك و تعالى چون نظرش به اول و آخر است - تا آخر نظر دارد - مى گويد كهجنگ تا رفع فتنه . غايت ، رفع فتنه است ، يعنى ، اگر ما پيروز هم بشويم يك كمىفتنه را كم كرديم ، اگر ما به جاى ديگر هم پيروز بشويم ، باز يك جاى كمى - را -پيروزى حاصل شده است . اگر همه دنيا را هم ما فرض كنيد كه جنگ بكنيم و پيروزبشويم ، باز همه دنياى عصر خودمان را پيروزى درست كرديم . و قرآن اين را نمىگويد، قرآن مى گويد: جنگ تا رفع فتنه ، بايد رفع فتنه از عالم بشود. بنابراينغلط فهمى است از قرآن كه كسى خيال كند كه قرآن نگفته است جنگ جنگ تا پيروزى .قرآن گفته است ، بالاتر از اين را گفته ، اسلام هم گفته است و بالاتر از اين را گفتهاست . و رحمت است اين ، نه اين است كه نقمتى بر مردم است ، يك رحمتى است بر تمامبشر، كه خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت به مقاتله كرده است ، نه اين كه خداىتبارك و تعالى مى خواهد زحمتى براى مردم ايجاد كند، مى خواهد رحمت درست كند، توسعهرحمت مى خواهد عنايت كند. 161
انبياء براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را شكوفا كنند
انبيا هم كه مبعوث شدند، براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را و آن استعدادها راشكوفا كنند كه در آن استعدادها بفهمند به اينكه چيزى نيستيم و علاوه بر آن مردم را،ضعفا را از تحت سلطه استكبار بيرون بياورند. ازاول انبيا اين دو شغل را داشته اند، شغل معنوى كه مردم را از اسارت نفس خارج كنند، ازاسارت خودش خارج كنند (كه شيطان بزرگ است ) و مردم و ضعفا را از گير ستمگراننجات بدهند. اين دو شغل ، شغل انبياست . وقتى انسان حضرت موسى را، حضرت ابراهيمرا ملاحظه مى كند و چيزهايى كه از اينها در قرآننقل شده است ، مى بيند كه اينها همين دو سمت را داشتند، يكى دعوت مردم به توحيد و يكىنجات بيچاره ها از تحت ستم . اگر در تعليمات حضرت عيسى سلام الله عليه در اين امركم است حضرت عيسى كم عمر كرد و كم تماس پيدا كرد با مردم ، و الا شيوه او هم همانشيوه حضرت موسى است و همه انبيا. و بالاترين آنها كهرسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است اين دو شيوه را به عيان در قرآن و سنت درعمل خود رسول الله مى بينيم . قرآن دعوت به معنويات الى حدى كه بشر مى تواند بهاو برسد و فوق او و بعد هم اقامه عدل . پيغمبر هم و ساير كسانى كه لسان وحىبودند، آنها هم اين دو رويه را داشتند. 162
حكومت اسلام در عين حالى كه معنويت را تصحيح مى كند بايد اقامهعدل كند
خود پيغمبر هم عملش اينطور بود، تا آن روزى كه حكومتتشكيل نداده بود، معنويات را تقويت مى كرد. به مجرد اينكه توانست حكومتتشكيل بدهد علاوه بر معنويات اقامه عدل كرد، حكومتتشكيل داد و اين مستمندان را از زير بار ستمگران تا آنقدر كه اقتضا داشت وقت ، نجات داد.و اين سيره مستمره انبيا بايد كسانى كه خودشان را تابع انبيا مى دانند اين سيره مستمرهباقى باشد. هم جهات معنوى كه اشخاصى كه با معنويات آشنا هستند، آنها بايد تقويتبكنند و همه مردم را، خود مردم هم همين طور، جهات معنويات را تقويت بكنند و هم آن مساءلهدوم كه اقامه عدل است . حكومت اسلام بايد اقامهعدل بكند در عين حالى كه معنويات را تصحيح مى كند و ترويج مى كند. و ما اگر تابعاسلام هستيم و تابع انبياء هستيم اين سيره مستمره انبيا بوده است و اگر تا ابد هم فرض ‍كنيد انبيا بيايند باز همين است ، باز جهات معنوى بشر تا آن اندازه اى كه بشر لايق است، ادامه اقامه عدل در بين بشر و كوتاه كردن دست ستمكاران . و ما بايد اين دو امر راتقويت كنيم . 163
همه بايد در تقويت معنويات و اقامه عدل ، مشاركت كنند
ما بايد دولت اسلامى را، همه مردم ، همه انسان ها دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتوانداقامه عدل بكند و دولت بايد جهات معنوى را هم در نظر بگيرد، يعنى چون تابع اسلاماست بايد روى رويه اسلام باشد. روى رويه اسلام به همان دو معنا، به همان دو راهىكه اسلام دارد، حفظ معنويات و تقويت معنويات مردم و اقامهعدل بين شان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان . حالا اين فرق نمى كند چه مظلومانىباشند كه از دولت ها ظلم مى كشند يا مظلومانى باشند كه از ارباب ها ظلم مى كشند.اسلام براى اين دو جهت آمده است و ما تابع اسلاميم و بايد اين دو جهت را حفظ كنيم . مقرراتاسلامى را به حد اعلاى خودش كه اگر مقررات اسلامى به حد اعلاى خودش حفظ بشود،اين دو مقصد كه مقصد همه انبيا است تحقق پيدا مى كند، مقصد روحانيت مردم و مقصد اقامهعدل در بين جامعه . و بايد از آن كسى كه در راءس واقع هست تا آن اشخاصى كه قواىثلاثه را تشكيل مى دهند و چه آن اشخاصى كه در خارج از اينها هستند لكن تعهد بهاسلام دارند، بايد اينها همه با هم اين بار را بردارند، اختلاف بين شان نبايد باشد.مقصد واحد است و همه بايد در اين مقصد واحد شركت كنند. ملت بايد در اين مقصد شركتكند، دولت بايد در اين مقصد شركت كند، مجلس و قوه قضائيه در اين مقصد بايد همهشركت كنند، علماى بلاد هر جا هستند در اين مقصد بايد شركت كنند. 164
انقلاب ما متكى به معنويات و خداست
و آنهائى كه با ما موافقند آنهائى هستند كه با خط توحيدى موافقند. ما بايد خط معنويتىرا كه براى آن انقلاب كرديم فراموش نكنيم ، همان خط معنويتى كه با تمام بىعرضگى هائى كه در تبليغ نموديم باز مردم دنيا متوجه انقلابمان شدند. و اين خطمعنويت است كه زورگويان با آن مخالفند. متوجه باشيد كه در هر جا زورمندان و دولت هابا ما مخالف باشند ملت ها با ما موافقند. بايد اساس را مردم و فكر مردم قرار داد و بايدبه فكر مردم بود، نه دولت ها. زيرا مردم و توده ها با حق موافقند چون زير بار ستمبوده اند و نمى خواهند تحت سلطه آمريكا و شوروى باشند. ما درجهت تبليغات تقريباصفر بوده ايم . بايد علاوه بر سفرهاى رسمى ، سفرهاى غيررسمى هم بنمائيم تا دنيارا بيدار كنيم . اگر بخواهيم انقلاب را صادر كنيم بايد كارى كنيم كه مردم خودشانحكومت را به دست گيرند تا مردم به اصطلاح طبقه سه روى كار بيايند.
تنها در سفرهاى غير رسمى است كه درست مى توانيد با مردم عادى كوچه و بازار تماسبگيريد و آنها را روشن كنيد. بودن شما كه يال وكوپال نداريد، در ميان مردم هم جالبتر است و هم شما بهتر مى توانيد تبليغ كنيد. امروزمملكت مال خودتان است و اميدوارم با همت يكديگر محفوظ بماند. 165
طبع كاخ ‌نشينى با تربيت صحيح منافات دارد
طبع كاخ ‌نشينى منافات دارد با تربيت صحيح ، منافات دارد با اختراع و تصنيف و تاليفو زحمت . اگر در سرتاسر دنيا هم بخواهيد گردش كنيد و پيدا كنيد، اگر موفق بشويد،يكى دو تا و چندتاست . تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند تقريبا و تمام مخترعين ازهمين كوخ نشينان بودند تقريبا ما وقتى كه در مذهب خودمان ملاحظه ميكنيم كه فقه ما آنطورغنى است و فلسفه ما آنطور غنى است ، آن اشخاصى كه اين فقه را به اين غنا رساندند وآن اشخاص كه اين فلسفه را به اين غنا رساندند كاخ نشينان نبودند، كوخ ‌نشينانبودند. (شيخ طوسى ) كه مبداء اين امور و ارزنده ترين اشخاص در جامعه تشيع بودهاست يك كاخ نشين نبوده است ، اگر كاخ نشين بود نمى توانست اين كتبى كهتحويل جامعه داده است و اين شاگردهائى كهتحويل جامعه داده است تحويل بدهد. در قشر مرفه نمى شود يك همچو كارى انجام بگيردوقتى كه در متاءخرين از علما ملاحظه مى كنيم مى بينيم كه صاحب (جواهر) يك همچوكتابى نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنويسند شايد از عهده برنيايند واين كاخ نشين نبوده - يك منزل - آنطور كه نقل مى كنند در آنوقتى كه ايشان اين كتاب رانوشته اند سرداب در نجف نبوده ، سرداب را (شيخ انصارى ) از ايران براى نجفسوغات برده ، يك منزل محقر داشتند و در يك اتاق شان باز بوده به يك دالانى - ازقرارى كه نقل مى كنند - كه در آن هواى گرم نجف يك نسيمى ، نسيم داغى مى آمده است وايشان مشغول تحرير جواهر بودند. از يك آدمى كه علاقه به شكم و شهوات ومال و منال و جاه و امثال اينها دارد اين كارها نمى آيد، طبع قضيه اين است كه نتواندزندگى (شيخ انصارى ) را همه شنيده يعنى بسيارى شنيده ايد چه وضعى داشته استدر زهد اگر نبود آن وضع ، نميتوانست آن شاگردهاى بزرگى را تربيت كند و نمىتوانست آن كتاب هاى ارزنده را تحويل جامعه بدهد. 166
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخ نشينى را از اين ملت بزداييم
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخ نشينى را از اين ملت بزداييم . اگر بخواهيد ملت شماجاويد بماند و اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مى خواهد، در جامعه ما تحققپيدا كند، مردم را از آن خوى كاخ نشينى به پايين بكشيد، خود كاخ نشينى اين خوى را مىآورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است . توجه كنيد كه - مبادا -اين ملتى كه الان كوخ ‌نشينانش ‍ مشغول فعاليت هستند ومشغول به زحمت هستند در جبهه ها و پشت جبهه ها، اين كوخ نشينان را زحمت بكشيد كه بههمين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخ ‌ها نداشته باشند نگه داريد تابتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخ نشينى مضر است ، خودشمضر نيست ، خويش مضر است لكن خود او، اين خوى رادنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمى تواند آدم بشود، كسى كه تمامتوجهش به باغدارى است او نمى تواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهائى كه دامداريشانمفيد است براى جامعه ، آنها توجه به دامدارى ندارند، آنهايى كه دامداريشان براى حفظجامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه استآنها هم اينطور، لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد،اين اسباب اين مى شود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. 167
اكثر اين خوى هاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است
اكثر اين خوى هاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است و شما امروز درجامعه خودتان وقتى ملاحظه بكنيد، در جامعه اهل علم - عرض مى كنم كه - مدرسه نشين ها،اينها كه زحمت مى كشند و كار براى اين جمهورى اسلامى مى كنند، اينها همين كوخ نشينهايند. حجره هاى مدرسه را بروند ببينند كه چى است وضعش و فعاليت شان چيست ،منزل علماى اسلام را بروند ببينند چى است وضعش و كارشان چى است ،منزل مدرسين جامعه هاى ما را بروند ملاحظه كنند ببينند كه منازلشان چى هست و كارشانچى است . و ما بحمدالله امروز همه دست اندركارهايمان كاخ نشين نيستند، دولت ما يك دولتكاخ نشين نيست . آن روزى كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد مافاتحه دولت و ملت را بخوانيم . آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته از آن خوىكوخ ‌نشينى بيرون برود و به كاخ نشينى توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براىخود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا مى شود. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخنشينى پيدا كنند خداى نخواسته و از اين خوى ارزنده كوخ نشينى بيرون بروند، آن روزاست كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم . ما درطول مشروطيت از اين كاخ نشين ها خيلى صدمه خورديم ، مجلس هاى ما مملو از كاخ نشين بودو در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخ نشين ها بودند و همين معدودى كه از كوخ نشين هابودند از خيلى از انحرافات جلو مى گرفتند و سعى مى كردند براى جلوگيرى . آنروزى كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشند چطور وزرق و برق دنيا خداى نخواسته در آنها تاثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحهاسلام را بخوانيم . 168
تا معنويات محفوظ است ، جمهورى اسلامى محفوظ است
مادامى كه اين ملت ، اين حالى كه الان دارند كه توجه به معنويات تا يك حدودى و اينجوان هاى ما توجه به معنويات دارند و اين تحول عظيم پيدا شده است در آنها كه شهادترا با جان و دل ميخرند، مادامى كه اين محفوظ است ، اين جمهورى اسلامى محفوظ است و هيچكس نمى تواند به او تعدى كند. آن روزى كه زرق و برق دنيا پيدا بشود و شيطان دربين ما راه پيدا كند و راهنماى ما شيطان باشد، آن روز است كه ابرقدرت ها مى توانند درما تاثير كنند و كشور ما را به تباهى بكشند. هميشه اين كشور به واسطه اين كاخ نشينها تباهى داشته است . اين سلاطين جور كه همه كاخ نشين تقريبا بودند، اينها به فكرمردم نمى توانستند باشند، احساس نمى توانستند بكنند فقر يعنى چه ، احساس نمىتوانستند بكنند بى خانمان يعنى چه ، اينها اصلا احساس اين را نمى توانستند بكنندوقتى كه كسى احساس نكند كه فقر معنايش چى است ، گرسنگى معنايش چى است ، ايننميتواند به فكر گشنه ها و به فكر مستمندان باشد. لكن آنهايى كه در بين همين جامعهبزرگ شده اند و احساس كردند فقر چى است ، ديدند، چشيدند فقر را، احساس مى كردند،ملموس شان بوده است كه فقر يعنى چه ، اينها مى توانند بهحال فقرا برسند كوشش كنيم كه اين وضعيت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، درارگان هاى دولتى ما، در مجاهدين ما، در ارتش ما، در قواى مسلحه ، در قواى قضائيه بايداين معنويت محفوظ بماند، توجه به خدا محفوظ بماند. 169
اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيت سالم ، كشور شما سالم مى ماند
اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيتى سالم و دعوت كنيد به اين كه با خدا آشنابشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر اين طور شد، كشورشما سالم مى ماند و به ساير جاها هم سرايت مى كند قهرى است اين . الان هم ملاحظه مىكنيد كه اين مقدارى كه الان در دنيا سروصدا بلند است ، منتها يك دسته سروصدا مى كنندبراى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مى كنند، اظهار اين كه بايد قوانين اسلامى بشودبكنند، يك دسته هم واقعا مسلمان و دنبال اين كه اسلام بايد باشد، اين براى همين موجىاست كه از اين جا بلند شده است و شما ملت اسلام اين موج را راه انداختيد.
و اميدوار باشيد به اين كه خدا با شماست و شما مادامى كه قدر بدانيد از نعمت الهى ،نعمت هايى كه خدا به شما داده است ، اين نعمت وحدتى كه به شما داده است ، اين نعمتانقلابى كه به شما داده است ، اين جوان هايى كه به شما داده است ، انقلابى كه / الان /در جبهه ها، الان هم مشغول به خدمت هستند، اين اساتيدى كه به شما داده است ، همه اينهاقدردانى مى خواهد. ما بايد همه را قدر بدانيم و از همه تشكر كنيم . و من از ملت ايران درهمه مواردى كه دارند عمل مى كنند و در صحنه هستند، تشكر مى كنم و به همه دعا مى كنم .خداوند همه ملت هاى اسلامى را حفظ كند و به وظايف خودشان آشنا كند و ما را هم به وظايفخودمان آشنا كند كه در اين چند روزى كه داريم آن طرف مى رويم ،لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الى الارض نباشد. 170
حكومت اسلامى است كه انسان را رو به معنويات مى برد

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation