بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی, بنیاد مستضعفان و جانبازان ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST-0 -
     30300001 -
     30300002 -
     30300003 -
     30300004 -
     30300005 -
     30300006 -
     30300007 -
     30300008 -
     30300009 -
     30300010 -
     30300011 -
     30300012 -
     30300013 -
     30300014 -
     30300015 -
     30300016 -
     30300017 -
     30300018 -
     30300019 -
     30300020 -
     30300021 -
     30300022 -
     30300023 -
     30300024 -
     30300025 -
     30300026 -
     30300027 -
     30300028 -
     30300029 -
     30300030 -
     30300031 -
     30300032 -
     30300033 -
     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

و يكى از امور مهم هم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. آن چيزى كه روحانيترا پيش برده تا حالا و حفظ كرده است ، اين است كه ساده زندگى كردند. آنهايى كه منشاآثار بزرگ بودند،/ در زندگى / ساده زندگى كردند. اينهايى كه در بين مردم موجهبودند كه حرف آنها را مى شنيدند، اينها ساده زندگى كردند. شايد آقايان كمى شانيادشان باشد، در آن وقتى كه ما اوايلى كه آمديم قم ، كه در آن جا چه اشخاصى بودند،شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اينها مرحوم آشيخ ابوالقاسم قمى ، مرحوم آشيخ مهدىو عده ديگرى ، و شخص نافذ آن جا و متقى ، مرحوم آميرزا سيد محمد برقعى و مرحوم آميرزامحمد ارباب . همه اينها را من منزل هايشان رفتم . اين كه رياست صورى مردم را داشت ورياست معنوى هم داشت ، با آن كه زاهد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشيخابوالقاسم ، من گمان ندارم هيچ طلبه اى مثل او بود، زندگى اش يك زندگى اى بود كهمثل ساير طلبه ها، اگر كمتر نبود، بهتر نبود، كمتر هم بود. مرحوم آميرزا محمد اربابكه من رفتم مكرر منزلشان ، يك منزلى داشت دو سه تا اتاق داشت خيلى ساده ، بسيارساده . مرحوم آشيخ مهدى همين طور، سايرين هم همين طور، عده هم زياد بودند آن وقت . وقتىانسان در آن محيط واقع مى شد كه اينها را مى ديد، همين ديدن اينها براى انسان يك درسىبود، وضع زندگى آنها براى انسان يك ، وضعى بود، درس بود براى انسان عبرتبود. هرچه برويد سراغ اين كه يك قدم برداريد براى اين كه خانه تان بهتر باشد،از معنويت تان به همين مقدار، از ارزش تان به همين مقدار كاسته مى شود. ارزش انسان بهخانه نيست ، به باغ نيست ، به اتومبيل نيست . اگر ارزش انسان به اينها بود، انبيابايد همين كار را بكنند. انبيا سيره شان را ديديد چه جور بوده . ارزش انسان به ايننيست كه انسان يك هياهو داشته باشد، يك اتومبيل كذا داشته باشد، يك رفت و آمد زيادداشته باشد. ارزش روحانيت به اين نيست كه يك بساطى داشته باشد و يك دفترى و يكدستكى داشته باشد. فكر كنيد ارزش انسان را به دست بياوريد، ارزش روحانيت را ازدست ندهيد. در كيفيت تحصيل آن علوم هم هر چه برويد سراغ تجملات - و انشاء الله نمىرويد - از علوم تان كاسته مى شود. آنهايى كه اين كتاب هاى قطور را نوشتند و پرارزش را، زندگى شان يك زندگى طلبگى بودهمثل شيخ انصارى و مثل امثال اينها. يك زندگى طلبگى بوده . آنها توانستند اسلام را درهمه جهات حفظ كنند و فقه را به پيش ببرند ومسائل دينى را افزايش بدهند (يعنى فروع را) و آن كتاب هاى ارزشمند را عرضه كنند بهمردم . براى اين كه آنها ارزش را به اين نمى دانستند كه من خانه ام بايد چه جور باشد،حالا سه تا اتاق داريم كم است ، چهارتا! شماخيال مى كنيد كه اگر ده تا اتاق هم باشد كافى براى شما هست ؟ خير اگر همه اين دنيارا به يك كسى بدهند، كافى نيست ، مى گويد: بايد برويم جاى ديگر. اين فطرتانسان است ، فطرت خدا خواهى است ، اين يكى از فطرت هائى است كه هر كس هرچهبيابد، آن گم شده خودش را نيافته ، آن گم شده يك چيز ديگرى است و لهذا آن كهدنبال قدرت مى رود، قدرت مطلق مى خواهد، قدرت مطلق خداست ، آن كهدنبال علم مى رود، علم مطلق مى خواهد، علم مطلق علم خداست . هر كهدنبال هر كمالى برود يا هر چيزى برود، او كمال مطلقش را مى خواهد و همه خدا را مىخواهند، خودشان نمى دانند. عذاب هائى كه به ما مى شود براى حجاب هائى كه در ما هست. آن كه حجاب ها را پاره كرده است ، ارزش ها را مى فهمد و رسيده به آن جايى كه بايدبفهمد. 104
4 - آفت دنيا و آخرت
و آخرين نكته اى كه در اين جا ضمن تشكر از علماء و روحانيون و دولت خدمتگزار حامىمحرومان بايد از باب تذكر عرض كنم و بر آن تاكيد نمايم ، مساءله ساده زيستى وزهدگرايى علماء و روحانيت متعهد اسلام است كه من متواضعانه و به عنوان يك پدر پير ازهمه فرزندان و عزيزان روحانى خود مى خواهم كه در زمانى كه خداوند بر علما وروحانيون منت نهاده است و اداره كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبياء را به آنانمحول فرموده است ، از زى روحانى خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق وبرق دنيا كه دون شاءن روحانيت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ايران است ، پرهيز كنند وبر حذر باشند كه هيچ آفت و خطرى براى روحانيت و براى دنيا و آخرت آنان بالاتر ازتوجه به رفاه و حركت در مسير دنيا نيست كه بحمدالله روحانيت متعهد اسلام امتحانزهدگرايى خود را داده است ، ولى چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از اينبراى خدشه دار كردن چهره اين مشعل داران هدايت و نور دست به كار شوند و با كمترينسوژه اى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند كه انشاءالله موفق نمى شوند. 105
5- سقوط از حيثيت در جامعه
از اهم مسائلى كه بايد تذكر بدهم ، مساءله اى است كه به همه روحانيت و دست اندركارانكشور مربوط مى شود و هميشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمى كه همه چيزشان را فداكردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطهاعمال ما از ما نگران بشوند، زيرا آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و بهواسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپاكردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگىاهل علم است . اگر خداى نخواسته مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده اند،عمارت درست كرده اند و رفت و آمدهايشان مناسب شاءن روحانيت نيست و آن چيزى را كه نسبتبه روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام وجمهورى اسلامى همان . البته من اين نكته را عرض كنم ، يك دسته اى كه در معرض خطرهستند بايد خودشان را حفظ كنند ولى همين ها هم بايد مواظب باشند كه زايد بر ميزاننباشد. شما گمان نكنيد كه اگر با چندين اتومبيل بيرون بياييد وجهه تان پيش مردمبزرگ مى شود. آن چيزى كه مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است ، اين كهزندگى شما ساده باشد، همان طورى كه سران اسلام و پيغمبر اسلام و اميرالمومنين وائمه ما زندگى شان ساده و عادى بود بلكه پايين تر از عادى . آنها هم كه جمهورىاسلامى را بپا كردند، مردم عادى هستند و كسانى كه بالا بالاها نشسته اند، هيچ دخالتىدر اين مسائل نداشته و ندارند. اين مردم بازار و كشاورز و كارگران كارخانه ها و طبقاتضعيف - به حسب دنيا و قوى به حسب آخرت - هستند كه اين توقع را دارند كه اگر خداىنخواسته نفوس اين مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نيست ، بلكه براىاسلام است و ما بايد حفظ كنيم آنهايى را كه اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشته اند وبعد از اين هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به اين است كه زندگى ما عادى باشد.
آنهايى هم كه مى خواهند خودشان را حفظ كنند، بايد بدانند كه گاهى با يكاتومبيل پيكان بهتر مى توانند محفوظ باشند/ و / تا وسيله ديگر. و ائمه جمعه و جماعاتكه اگر عادى بيرون بيايند ممكن است از بين بروند، بايد به آن مقدارى حفظ كنند كهزياد نباشد و اين طور نباشد كه امام جمعه اى وقتى در خيابان مى آيد، خيابان را خلوتكنند و هياهو به راه بيندازند، اين طور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مى كند. بزرگىشما آقايان به دنيا نيست ، بزرگى شما به آخرت است و به اين كه پيش خدا آبرومندباشيد و اين يك مساءله مهمى است كه دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما بايد خيلىمواظب باشيم و اهل علم و دولت و دست اندركاران بيشتر بايد مواظب باشند، چرا كه همهدنبال اين هستند كه نقطه ضعفى ، خصوصا ازاهل علم پيدا كنند و در همه جا مطرح سازند. و ما بايد به گونه اى زندگى كنيم كه اگرچنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم ، نه اين كهمثل رئيس جمهور آمريكا كه اگر اين مقام را از او بگيرند، شايد از حسرت دقكند.! 106
6- تن به ذلت دادن
اگر بخواهيد بى خوف و هراس در مقابلباطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاح هاى پيشرفته آنان و شياطين وتوطئه هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند خود را به سادهزيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كهخدمت هاى بزرگ براى ملت هاى خود كرده اند اكثر ساده زيست و بى علاقه به زخارفدنيا بوده اند. آنها كه اسير هواهاى پست نفسانى و حيوانى بوده و هستند براى حفظ يارسيدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مى دهند و درمقابل زور و قدرت هاى شيطانى خاضع و نسبت به توده هاى ضعيف ستمكار و زورگوهستند، ولى وارستگان به خلاف آنانند، چرا كه با زندگانى اشرافى و مصرفى نمىتوان ارزش هاى انسانى - اسلامى را حفظ كرد. جوانان ايران و زنان و مردان كه در زمانطاغوت با تربيت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابلهكنند ولى آنگاه كه به دست تواناى حق جل و علا به انسان انقلابى دور از علايق شيطانىمتحول شدند آن قدرت عظيم را سركوب كردند. دست هاى جنايتكارى كه جوانان عزيز را دررژيم سابق به مراكز فساد كشاند و از انسان هاى آزاد عروسك هاى مصرفى تراشيد،انگيزه و نقشه شان اين بود كه هر خيانتى كه در كشور واقع مى شود و هر چه به سرملت و ذخاير ارزنده آن مى آيد و هر چه زنجيرهاى استعمار به دست و پاى مردم محكمتر مىشود، در مقابل بى تفاوت باشند يا به حمايت همان رويه برخيزند. امروز هم قشرفعال در جبهه ها و پشت جبهه ها همان طبقات محروم ساده زيست هستند و در بين آنان از آنوابستگان و دلبستگان به علايق دنيا اثرى نمى بينيد. خداوند همه ما را از اين قيدهاىشيطانى رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهى را به سرمنزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت ، حضرت مهدى موعود ارواحنالمقدمه الفداء رد كنيم. 107
7- بى محتوا شدن كارها
مساءله ديگر، مساءله تشريفات حوزه هاى روحانيت است كه دارد زياد مى شود. وقتىتشريفات زياد شد، محتوا كنار مى رود. وقتى ساختمان ها و ماشين ها و دم و دستگاه ها زيادشد، موجب مى شود بنيه فقهى اسلام صدمه ببيند، يعنى با اين بساطها نمى شود شيخمرتضى و صاحب جواهر تحويل جامعه داد. اين موجب نگرانى است و واقعا نمى دانم با اينوضع چه كنم . اين تشريفات اسباب آن مى شود كه روحانيت شكست بخورد. زندگىصاحب جواهر را با زندگى روحانيون امروز كه بسنجيم ، خوب مى فهميم كه چه ضربهاى به دست خودمان به خودمان مى زنيم . 108
در هر صورت آنكه من زياد به نظرم اهميت دارد اين است كه آقايان از غرب نترسيد، اينقدرما را كه ترسانده اند، در غرب هم خبرى نيست ، نترسيد - هر وقت خودتان -مستقل و عرض بكنم اسلامى و مطالب اسلامى ، مجالس اسلامى ، آنجور مجالسى كه آنطاغوت داشت ، نداشته باشيد، آن مهمانى هاى كذا را نكنيد، مهمانى اگر كرديد سادهباشد، وقتى ساده باشد - عرض بكنم كه - مراسم دينى اش محفوظ باشد وامثال ذلك جهات سياسى اش . 109
4 - اعتماد به نفس
بايد خود گم كرده را پيدا كنيم و اعتماد به نفس داشته باشيم
عمده اين است كه شما دو جهت را در نظر بگيريد كه من كرارا عرض كردم ، يكى اعتماد بهخداى تبارك و تعالى كه وقتى كه براى او بخواهيد كار بكنيد به شما كمك مى كند، راهرا براى شما باز مى كند، در هر رشته كه هستيد راه هاى هدايت را به شما الهام مى كند ويكى اتكال به نفس ، اعتماد به خودتان . شما خودتان جوان هائى هستيد كه مى توانيدهمه كارها را انجام بدهيد. مخترعين ما مى توانند در سطح بالا اختراع بكنند، مبتكرين ما مىتوانند در سطح بالا ابتكار كنند به شرط اينكه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند ومعتقد بشوند به اينكه (مى توانيم ). در رژيم سابق نمى توانيم را در بين همه قشرهاشايع كردند به همه گفتند ما (نمى توانيم ) و بايد تواناها بيايند و به ما تعليمبدهند، آنها هم كه مى آمدند تعليم نميدادند، شماها را وابسته مى كردند. امروز كه دستهمه آنها بحمدالله قطع شده است و ديگر براى آنها جايى در اين كشور باقى نمانده استاين شما جوان هاى كشور هستيد كه در هر جا هستيد بايد به فكر آتيه كشور خودتانباشيد، حال كشور خودتان باشيد. و لازم است كه با اين دو خصيصه ،اتكال به خداى تبارك و تعالى ، اطمينان به نفس ، با اين دو خصيصه به پيش برويد وبعد از مدت كوتاهى خواهيد ديد كه راه هاى سعادت بر شما باز مى شود و قدرت هاىبزرگ طمع شان قطع مى شود. 110
خلاصه مطلب ما بايد اين را بفهميم كه همه چيز هستيم و از هيچ كس كم نداريم . ما كهخودمان را گم كرده بوديم بايد اين خود گم كرده را پيدا كنيم و اين فكر كه بر ماتحميل شده بود كه (اگر دست خارج كوتاه شود مى ميريم ) را با تمام قدرت از بينببريم . و ديديد كه ملتى با دست خالى در مقابل ابرقدرت ها و قدرت ها ايستاد و اينحركت موجى برداشت كه به اميد خدا به اين زودى ها نمى ايستد.
اميدوارم همه آقايان كمك كنند تا فرهنگ مان و فرهنگ اسلامى مان ، فرهنگى كه شيخالرئيس را درست كرده است را بازيابيم . تكرار مى كنم ما بايد باورمان شود كه چيزىهستيم . اگر اعتقاد پيدا كرديم كه مى توانيم هر كارى را انجام دهيم ، توانا مى شويم .شما هم اعتقاد پيدا كنيد كه مى توانيد. مغزها بايد شستشو شود و مغزهائى كه به خودمتكى است جاى آن را بگيرد. خداوند همه شما را حفظ كند. 111
ضعف نفس ما سبب سلطه اجانب مى شود
ملت عدالت مى خواهد، اطاق بزرگ نمى خواهد. ملت وزارتخانه مى خواهد وزارتخانهاسلامى ، نه آن وزارتخانه كاخ دادگسترى ، كاخ نخست وزيرى ، كاخ وزارت ، هى كاخ .كاخ مال ملت است اينها را نكنيد اينطور. اين تزئيناتى كه الان در اين كاخ ‌ها موجود است ،علاوه بر اينكه بسياريش يا بعضيش از محرمات است و حتما بايد دولت اين را توجه كندبه آن ، دولتى كه مى گويد دولت اسلامى است و هستند نبايد تحت تاثير واقع بشود وهر طورى سابق بوده حالا همانطورى كه در زمان محمدرضا شاه خان ، بوده است حالا همهمان فرم باشد. پس شما چكاره ايد؟ تو كه مى گويى من مسلمان هستم ، چكاره هستى ؟ مايكى يكى بايد بگوئيم چه ؟ دانه دانه بايد بشمريم ؟ اينها بايد اصلاح بشود وشماها من مى دانم شما مسلمانيد، من همه افراد اينها را، بعضى شان را مى شناسم ، بعضىشان را هم معرفى كرده اند به من ، اينها همه متعهدند، همه مسلمانند لكن ضعيف النفسند. مىترسند كه مبادا يك وقت مهمانى از اجانب بيايد در كاخ دادگسترى يا در كاخ نخست وزيرىو اينجا ببيند كه يك چيز محقرى است ، بايد حتما به فرم غرب باشد. ضعيفيد آقا، تاضعيفيد زير بار اقويا هستيد. آنوقتى كه نفس شما قوى شد و اعتناء نكرديد اعتناء بهاين زخارف نكرديد آنوقت است كه از شما حساب ميبرند. صدر اسلام را مطالعه كنيد ببينيدچه جور بوده وضع ، آنهايى كه ممالك را فتح كردند، آنهايى كه دنيا را گرفتند،آنهائى كه قدرتشان را بر عالم نشان دادند، زندگيشان چه جور بود؟ وقتى حريرفرش كرده بودند در يكى از دارالسلطنه ها، اين جوانهاى اسلام آمدند آنجا گفتند (اگرچه حرام نفرموده است فرش حرير را لكن چون لباس حرير را اينطورنقل ميكنند حرام فرموده ، ما روى فرش ‍ حرير هم نمى نشينيم ) با سر شمشير در حضورسلطان كنار گذاشتند اينها را و روى زمين نشستند. اينها آدم بودند، اينها قوى بودند. آنكسى كه در راءس بود، در زندگى از همه افراد پايين تر بود، شايد در يمامه شايد درسرحدات يك نفر باشد كه گرسنه باشد، يك نفر باشد كه درست نتواند زندگى خوببكند، بنابراين من اينجا كه هستم بايد زندگيم اين باشد يعنى يك لقمه نان با يكقدرى نمك . اين حكومت ما بود و ما هم البته قدرت نداريم ولى خودشان فرمودند شماقدرت نداريد لكن اعينونى بالورع و الاجتهاد بالتقوى و الورع ... والاجتهاد اعانتكنيد امير المومنين سلام الله عليه را. 112
روى پاى خود محكم و استوار بايستيد
مساءله اى را كه مى خواهم اكيدا به شما تذكر دهم اين است كه اين معنا كه (نمى شود باقدرت هاى بزرگ طرف شد) را از گوش هايتان بيرون كنيد. شما بخواهيد، مى توانيدزيرا پشتيبان شما خداست . اين زمزمه هائى را كه ابرقدرت ها به وسيله اياديشان كردهاند كه تا متكى به يكى از دو قدرت نشويد نمى توانيد به زندگى خود ادامه دهيد، صددر صد غلط است . به روى پاى خودتان بايستيد و محكم و استوار با خدا باشيد و سعىكنيد تا قبل از هر پيشرفتى در انسانيت پيشرفت كنيد، در اين صورت خداوند ما را يارىخواهد كرد تا بتوانيم استقلال و آزادى و اسلام مان را حفظ كنيم . 113
تزلزل در تصميم كارها را شكست مى دهد
هر كارى را كه انسان شروع مى كند نمى شود كه در همان روزهاىاول هر چه را كه مى خواهد انجام بگيرد. اينكه شما مى گوئيد كه كارى نكرده ايم ، همينكه در صدد هستيد كه كار خوب انجام بدهيد، اين بزرگترين كارى است كه انجام گرفتهاست . انسان اول كه مى خواهد يك مقصدى را، مقصد بزرگى را شروع كند، تصميم گرفتنبراى او شايد از مشكل ترين كارهائى است كه انسان مبتلا به آن است . يك كار بسياربزرگى كه ارشاد يك ملت است و بيشتر ارشاد نصف يك ملت است كه بانوان باشند، اينكار مشكلات زياد دارد و تصميم به اين كار خودش يك كار مهمى است كه شما تصميم راگرفته ايد و بعد از تصميم هيچ به خودتانتزلزل و سستى راه ندهيد براى اينكه اگر چنانچه انسان تصميم به يك امرى گرفتولى متزلزل باشد در اينكه آيا مى تواند اين كار را درست تا آنجا كه مى خواهد و آرزودارد عمل كند، اين تصميم گيرى با اين تزلزل نميتواند كار را درست انجام بدهد. بايدهمانطور كه شما تصميم گرفتيد جازم باشيد، اميدوار باشيد كه اينعمل را مى توانيد انجام بدهيد و اگر بخواهيد، مى توانيد انجام بدهيد. شما ديديد كهكارهاى بزرگى كه در ظرف اين دو سال در اين كشور انجام گرفته است وتحول بزرگى كه پيدا شده است بعد از قرن ها ستمكارى ، اين كار در عين حالى كهبسيار بزرگ بود و شايد بسيارى از اين متفكرين و روشنفكرهااحتمال اينكه بشود اين كار انجام بگيرد، نمى دادند، معذلك چون ملت تصميم گرفت و درتصميمش جازم بود، متزلزل نبود، اين كار انجام گرفت و حالا هم انشاءالله باز مصممباشد ملت و جازم باشد به اينكه به پيروزى نهائى مى رسد، همين تصميم و جازميت اورا به پيروزى خواهد رساند. 114
ثروت دليل اعتبار نيست
تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالى خود نبايد در حكومت وحكمرانان و اداره كنندگان كشور اسلامى نفوذ كنند ومال و ثروت خود را به بهانه فخر فروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندانو زحمتكشان افكار و خواسته هاى خود را تحميل كنند، اين خود بزرگترينعامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزش هاىمتعالى و فرار از تملق گويى ها مى گردد و حتى بعض ثروتمندان را از اين كه تصوركنند كه مال و امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مى كند. 115
5 - صبر و استقامت
راه حق و تحمل مشكلات
همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مى كند
همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مى كند و بعد انجام مى دهند. شما كه براى رضاىخدا خدمت مى كنيد سعى كنيد در مقابل تمامى مشكلات بايستيد و مبارزه كنيد. امروز هم كه درجمهورى اسلامى همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند،حل مشكلات آسان تر است . با گرمى با مشكلات مواجه شويد و مبارزه كنيد تاحل شود. 116
هر راه حقى مشكلات دارد
با روحيه قوى شما جوان ها وبا توجه هاى خدا اينمشكل بزرگى كه عبارت از اين رژيم فاسد بود آن را برانداختيد واز بين برديد، اينروحيه را حفظ كنيد، اين روحيه قوى را حفظ كنيد، خدا با شماست . وقتى خدا با كسى باشدكارها درست مى شود. البته پشت سر هر انقلابى مشكلات زياد هست لكن آنهائى كه اعتقادبه اين انقلاب دارند، ايمان به اين نهضت دارند، اين روحيه قوى اى كه با آن روحيه قوىو آن ايمان راسخ و آن توجه به خداى تبارك و تعالى شما را پيش برد، مادامى كه اينروحيه محفوظ باشد، شما پيش مى رويد. حالا گاهى كندى دارد، گاهى تندى دارد،گرفتارى دارد، راه حق گرفتارى دارد، هر راه حقى مشكلات دارد، شياطين نشسته اند سرراه حق كه مردم را منحرف كنند، مال حالا نيست ، زمان پيغمبر هم همين طور بوده ، مشكلاتپيغمبر از مشكلات ماها زيادتر بوده است ، مشكلات اميرالمومنين سلام الله عليه از مشكلاتما بيشتر بوده ، گرفتارى آنها از گرفتارى ما بيشتر بوده ، آنها از دوستانشان مخالفتمى ديدند، اين دسته اى كه قيام كردند در صفين درمقابل حضرت امير و ايستادند و شمشير كشيدند به روى حضرت ، اينها از دوستان حضرتبودند، مخلصين حضرت بودند. گرفتارى حضرت از مخلصينش شايد بيشتر بود ازسايرين . امام حسن سلام الله عليه آنقدر گرفتارى كه از اين دوستان و اصحابش داشت ازديگران نداشت . اصحابى كه توجه نداشتند كه امام زمانشان روى چه نقشه داردعمل مى كند با خيال هاى كوچكشان با افكار ناقصشان در مقابلش مى ايستادند و غارتشكردند، اذيتش كردند و عرض مى كنم كه شكستش دادند، معاهده با دشمنش كردند و هزار جوربساط درست كردند. گمان نكنيد كه اين مشكلات براى من و شماست ، هر چه مشكلاتزيادتر باشد، اجرش زيادتر است ، الهيتش زيادتر است . اگر آدم درحال خيلى وسعت ، در حال خيلى تفريح و تفرح ، گرايش به اسلام كند، اينكه چيزى نيست، خوب همه وقتى كه وقت نتيجه بردن است حاضرند. آن روزى كه براى اسلام زحمت پيشمى آيد، آن روزى كه زحمت و مرارت دارد، آن روزى كه خون دارد، آن روزى كه رنج دارد، آنروزى كه با سر نيزه آدم مقابل است ، آن روزى كه با توپ و تانك مقابله مى كند، آنروز، روزى است كه مرد از غير مرد تميز داده مى شود، مسلمان از غير مسلمان . آن روز، روزىاست كه روز اجر است ، روزى است كه خداوند توجهش را به اين ملت كرد. 117
حفظ ارزشهاى انسانى زحمت دارد
اينكه مى گويم ايران از همه جا بيشتر مسؤ وليت دارد براى همين است كه ايران از همه جابيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است كجاست كه بگويد من مستقلم ، نه شرق و نه غرب ،هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مى دانيد كه انقلاب ها كمبوددارد، انقلاب ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانىخودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمى شود كه انسان در خانه اش بنشيند و ارزش هاىانسانى اش محفوظ باشد هر كه در خانه مى نشيند واعتزال مى كند توسرى هم مى خورد لكن نمى فهمد كه ديگر آدم نيست .
شمائى كه مى خواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن . مى خواهيد سرفراز در دنيا باشيداين زحمت دارد، بيخود نمى شود. اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يكپول هم ارزش نداريد.
اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يكارزش انسانى است ، يك شرافت انسانى است . اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبوددارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است . همين استكه انبيا براى او كار كردند، همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكرمى كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مى كردند زحمت دارد، كه نمىتوانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است . ولىوقتى براى خدا شد، زحمت كم مى شود. 118
هر كس براى اقامه عدل قيام كرده سيلى خورده
اين چيزى است كه از صدر عالم تا آخر هست ، هر كس قيام كرد براى اقامهعدل سيلى خورد. ابراهيم خليل الله چون قيام كرد براى عدالت ، سيلى خورد و او را بهآتش انداختند، از صدر عالم تا حالا تاوان اين چيزهايى كه براى عدالت ، براى حكومتعدل بوده است ، اين تاوان را پرداخته اند و بايد هم بپردازند، هر وقت به يك نحو. مافرض مى كنيم اينى كه گفته مى شود، گفته شده است غلط و بر خلاف واقع كه بعضانبيا قيام براى اقامه عدل نكردند، همان موعظه كردند، همان صحبت كردند. ما فرض مىكنيم كه اين حرف ، (جنگ نكردند)، ما فرض مى كنيم صحيح باشد، اما شما ملاحظه كنيدمقدس ترين چيزهايى كه براى كفار بوده است ، بت ها بوده اند اگر يك كسى تنهايىبدون اين كه وحشت بكند، خداى نخواسته بيايد اين جا و به خدا جسارت بكند، اين به جنگمسلمين برنخاسته ؟ اگر به خدا سب كند، بهرسول خدا سب كند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته ؟ اين تنهايى قيام كرده بر ضد مسلمين .اگر ابراهيم خليل الله ما فرض كنيم هيچ كارى نكرده جز اين كه عصايش را كشيده و بتها را شكسته - مقدس ترين چيزى كه پيش بت پرستها بوده آن بوده - اين قيام بر ضدآنها نيست ؟ اين قيام مسلحانه نيست ؟ اين بالاتر از قيام مسلحانه نيست ؟ / شما / اگرچنانچه لشكرهايى مسلحانه به شما قيام كند، براى شما، عليه شما قيام كنند، مابين او ومابين آن كه مسلحانه قيام نكرده اما آمده علنا لعن ميكند به مقدسات شما، شما او را بدترميدانيد يا اين ؟ هيچ شك ندارد كه مسلم اين را بدتر مى داند، آنها هم همين طور بودندبنابراين ، اين حرف غلط كه حضرت عيسى سلام الله عليه همين موعظه كرده و نصيحتكرده يا حضرت موسى همان مقدار كارهاى مختصر را كرده حالا بعضى شان كه خوب قيامكردند، ولى اين مساءله مساءله اى بوده است كه در تمام ايام ، در تمام دنيا از صدر عالمتا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود كه هركس قيام كرد براى اين كه عدالت ايجاد كند،حكومت عدل ايجاد كند، سيلى خورده . پس ما گله اى نداريم كه چون قيام كرديم براى اقامهعدل ، براى حكومت عدل ، براى حكومت اسلامى ، سيلى بخوريم ، ما بايد زيادتر سيلىبخوريم ، آن وقت يك نحو بوده حالا نحو ديگرى بوده اما در اين كه تاوان را بايد پسبدهيم مثل هم است . ابراهيم خليل الله تاوان را پس داد، موساى كليم الله داد ورسول خدا داد و اميرالمومنين آن همه شدت كشيد و ائمه ما آن قدر سختى كشيدند براى اينكه آنها همه در نظر داشتند كه حكومت عدل ايجاد كنند. اگر فقط حضرت ابراهيم مى آمد ودعا مى كرد و ذكر مى كرد، اين ديگر تو آتشش ‍ نمى انداختند. اگر حضرترسول سلام الله عليه فقط آن وقت كه در مكه بود، فقط دعا مى خواند، بيش از اين نبود،اما او با اين چيزهايى كه پيش آنها شريف بود، پيش آنها عظمت داشت مبارزه مى كرد، از اينجهت باهاش مخالفت مى كردند و اگر هر كس ‍ بنشيند همان دعا بكند، هيچ كس كاريش ندارد.اگر مسلمان ها هم بنشينند دست دراز كنند طرف خدا، خدايا رحمت كن كى را، لعنت كن كى را وچى را، هيچ كس كارشان ندارد اما اين خلاف سيره انبياست ، خلاف شيوه انبياست . همه سيلىخوردند ما هم داريم سيلى مى خوريم و اين سيلى اى است كه به اسلام مى خورد، به مانيست . اين سيلى اى است كه از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبياء خورده است ، بهشخص نبوده ، مساءله شخص نبوده ، مساءله مكتب بوده ، به مكتبشان سيلى زدند و حالا چونعالم به هم متصل شده و ديگر يك جاى معينى نيست ، همه جامثل همين حالا، الان شايد حرف من را خيلى جاها بشنوند، هر كه گوش كند. حالا اين طورىاست كه عالم شده يك محله ، يك مسجد، يك همچو جايى . از اين جهت الان وقتى كه شما قيامكنيد و ببينيد كه شما قيام كرديد. بر ضد تمام مقدسات آنها، مقدسات آنها چى است ؟دنياست . مى خواهد نفوذ پيدا كند، نمى گذاريد، آن مقدساتش بوده ، شما بر ضد مقدساتآنها قيام كرديد. مى خواهد او جمع آورى مال بكند، شما به ضدش قيام كرديد،مال حرام را مى گوييد نبايد جمع كند. هر چه آنها مقدس مى دانند چون مربوط به دنياستشما هم مكتبتان اقتضا كرده است كه مقابل آنها بايستيد و بايد سيلى بخوريد، چاره اىنيست بايد همه سيلى بخوريم ، اين سيلى اى است كه اسلام دارد مى خورد. 119
استقامت در كارها در راءس امور است
استقامت اسباب اين مى شود كه ادامه پيدا كند اين نهضت و انقلاب و به همه جا سرايت كندجمله فاستقم كما امرت 120 در دو جاى قرآن هست يك جا در سوره شورى يك جاهم در سوره هود، لكن پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد كهنقل مى كنند كه فرموده است شيبتنى سوره هود لمكان اين آيه ، چرا سوره هود را گفت؟ براى اينكه سوره هود يك ذيلى دارد و آن اين است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك 121 استقامت ، خواسته است كه ملت ها مستقيم باشند كسانى كه به پيغمبرگرايش پيدا كردند و رسيدند به اينكه پيغمبر، پيغمبر اسلام است و ايمان به اوآوردند، اينها هم بايد مستقيم باشند پيغمبر براى اينذيل مى فرمايد كه شيبتنى سوره هود و الا استقامت خودش را، خوف نداشت از اينكهخودش استقامت داشته باشد. داشت ، خودش ميدانست دارد، اما مى ترسيد كه ما استقامتنداشته باشيم . اگر ببينيد كه در بين توده هاى مردم ، در بين اشخاص ، دلسردى براىاين نهضت پيدا مى شود، بدانيد استقامت توى كار نيست يا دارد مى رود از دست . كارىبكنيد كه اين توده هاى مردم استقامت داشته باشند در اين نهضتى كه كرده اند. اين نهضتيك امر الهى است و خدا فرموده است فاستقم كما امرت و من تاب معك همانطورى كهپيغمبر اكرم از هيچ آمد و فتح كرد و نورش همه جا را گرفت ، شما ملت هم بعد از آنرژيم فاسد، از هيچ شروع كرديد، يعنى هر چه بود خرابى بود و شما شروع كرديدبراى درست كردن آن . اما رفيق نيمه راه نباشيد، اينطور نباشد كه ما تا اينجا رفته ايمحالا از اينجا ديگر برويم سراغ كارهاى ديگرمان . در راس امور اين است كه ما اين امرالهى را كه فاستقم كما امرت و من تاب معك اين امر الهى را ما اجرا كنيم . ما در اينانقلابى كه ، يعنى ملت ما در اين انقلابى كه كرده است ، تا حالا استقامت كرده است وبحمدالله تا حالا پيروز شده است . شما پيروزيد در دنيا، شما مطرح شده ايد در دنيا. درهمه گوشه هاى دنيا، دولت هاى دنيا از شما يك نحو هراسى دارند كه مبادا يك وقت ملتهاى شان مثل شما بشود. شما تا حالا پيروزيد، استقامت كنيد تا پيروزى نهائى به دستتان بيايد. 122
ثمرات استقامت
اگر استقامت كنيم مؤ يد به تاءييدات الهى هستيم
اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مى انداختند در زمان خود پيغمبراكرم و بعدها هميشه بوده است ، لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم ، استقامتكنيم . و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانه تانخداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد. ديگرانند كه پشتوانه شان شيطاناست و با دست شيطان حركت مى كنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مى كنيدقدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است . و شما بحمدالله وهمه ارتش و سپاه ما و ساير ارگان هائى كه هستند در جبهه ، همه آنها برومندند و چونپشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمى ترسند. و من حكايت هائى كهاز جبهه و از دوستانمان در جبهه مى شنوم و مناجات هائى كه در توى جبهه و سنگرها باخداى تبارك و تعالى مى كنند، موجب سرافرازى است . شما بدانيد كه از بعد از اسلامتاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها رابه صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مى كنيد. و شما پيش خداسرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مى دهد و همين طورى كه پيغمبر اكرمبا عدد كم لكن با تاييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تاثير خودشقرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مى بينيد كه دنيا در تحتتاثير شما واقع شده است ، شما پيروزيد الان . شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرتشما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتوانداز است ، همه قدرت ها از شما باك دارند، شماباك از كسى نداشته باشيد. همه قدرت ها از قدرت اسلام الان لرزيده اند و كارهاى شمالرزانده آنها را. شما هيچ ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست ، همه چيز باشماست .
شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست ،افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراطمستقيم باشد. راه ، راه خداست . در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچيك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيداكرده است ، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شماامروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است . الان همه از شما باك دارند وشما از هيچ كس باك نداريد. 123
فرياد مؤ من بر همه چيز غلبه مى كند
اينها خيال مى كردند كه حالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران ، ايران ازميدان در مى رود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرف هاى مرز رابمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت وفرياد بود كه به گفته بعض از مخبرين ، صداى توپ ها را مردم ديگر نمى شنيدند،صداى بمب ها را ديگر مردم نمى شنيدند، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلبمومن است و اين فريادى كه از قلب مومن است بر همه چيز غلبه مى كند، بر كاخ سفيد همغلبه مى كند؛ و غلبه كرده است و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا/ اين موج / رفته است ودنيا/ دارد / از زير بار اين ظلم هائى كه در طول تاريخ بر آن شده است ، از زير اين باردارد در مى آيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه ! دست تواناى ملت ها، ابرقدرت ها را بهجاى خودشان نشانده و مى نشاند. 124
مسئله كناره گيرى
نبايد از ميدان بيرون رفت
من كه قريب هشتاد و پنج ساله هستم ، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگىهست براى شماها نيست ، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم . ولى همه وارد درميدانى شده ايم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مى خوريم . البته اينطور نيست كهكسى بتواند به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامه اى يا در مجلس به شماتوهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلا براى خاطر از ميدان در كردن عده اى متعهد،ناگوارى هائى برايشان پيش مى آورند، بايد محكم در ميدان بود. به اندازه اى كهبراى پيغمبر اكرم گرفتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخرايستادند و به تكليف شان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام ، ولى آنها همايستادند. بيخود نبود كه حبس مى شدند، براى اين زندان مى شدند كه جلوى آنهائى كهبر ضد اسلام قيام كرده بودند مى ايستادند. ما هم كه انشاء الله متعهد به اسلام مىباشيم و رشد اسلام را مى خواهيم ، تصميم داريم جهان را برگردانيم و اميدواريم كه ملتها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشتى كه به ما نسبت مى دهند از ميدان بهدر برويم . البته معارضه كار را بدتر خواهد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جوابدادن به روزنامه و مجلس مى شود، با لحن برادرى و ملايمت ، كارها به خوبى تمام مىشود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم ، كار به دعوا كشيدهنمى شود.
شما در انقلاب سهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمى كردندانقلاب پيروز نمى شد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدماصلاحى و زندگى ساز بر مى دارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همهقرار گيرد، اين نخواهد شد. اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عده اىقبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشدكه همه او را بپذيرند. كسى كه ميخواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس ، تبعيد،بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مى دهند، شما براى خاطرخدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى راانجام داده ايم ، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا درداخل با فساد كسانى مواجه نگرديم ؟! 125
كناره گيرى بزرگترين گناه است
خلاصه كلام اين كه مجلس و نمايندگان بايد مؤ يد وحدت و انسجام جامعه باشند و مسؤولين در كنار مردم و مردم همراه و پشتيبان مسؤ ولين به وظيفه خودعمل كنند و از بركات مادى و معنوى اتحاد مقدس خود بهره مند شوند. و از صحنه ها كنارنروند، امروز شايد گناهى بالاتر از كناره گيرى نباشد و هيچ عذر و بهانه اى براىترك صحنه انقلاب پذيرفته نمى شود. 126
هر انسانى كه مشغول كارى مى شود البته مشكلات دارد و كسى كه بخواهد مشكلى دركارى نباشد بايد مثل مرده ها در قبرستان برود و يا منزوى باشد. اگر قرار باشدافراد متعهد كنار بروند، مسوول هستند. آنان كه كمر براى حفظ اسلام بسته اند بايداگر همه هم رفتند، آنها بمانند. انشاءالله همه موفق و مويد باشيد كه همانطور كه تابه حال عمل كرديد، بعد از اين هم عمل كنيد. الان حفظ اسلام به عهده همه ماست . 127
كناره گيرى ، بر خلاف مصالح اسلام است
شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمن هاى اسلامى را درسرتاسر كشور دارند، همه تان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجامبگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يكاشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينهاتكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات ،نروند كنار، تكليف است ، حفظ اسلام است ، رفتن كنار خلاف تكليف است ، خلاف مصالحاسلام است . آن مقدسى كه خيال مى كند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمى كند، اوبر خلاف اسلام دارد رفتار مى كند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كهبه واسطه اينكه مثلا يك چيز اعوجاجى از يك نفر مى بيند يا از يك گروهى مى بيند كناربرود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مى كند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است ، درزمان ائمه ما هم بوده است . خوب ، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمى گرفتند، آنهامشغول فعاليت خودشان بودند. 128
6 - تعهد به موازين و معيارهاى اسلامى
ما مكلفيم به پياده كردن محتواى اسلام در تمامى امور
الان ما همه مان مكلفيم حالائى كه جمهورى اسلامى شد ما هم اسلامى باشيم . اگر بنا شدجمهورى اسلامى باشد اما ماها ديگر اسلامى نباشيم ، حكومت اسلام نيست ، اين جمهورىاسلامى نمى شود. اگر بنا شد كه جمهورى اسلامى باشد، پاسبان هايش ‍ اسلامىنباشند خداى نخواسته ، دادگاه هايش اسلامى نباشد، وزارتخانه هايش اسلامى نباشد، اينحكومت طاغوتى است به اسم اسلام ، همان طاغوت است منتها اسمش را ما عوض كرديم . مانمى خواهيم اسم عوض بشود مى خواهيم محتوا درست بشود بايد كوشش كنيد محتوا درستبشود.

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page