(نماز جماعت يا تخريب خانه )
1 مرحوم كفعمى روايت كرده است : روزى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله به حضرت علىّ عليه السلام فرمود: ديشب چهعملى انجام داده اى ؟ آن حضرت اظهار داشت : پيش از آن كه بخوابم ، هزار ركعت نماز به جا آوردم ، حضرترسول فرمود: چگونه ؟! پاسخ داد: از شما شنيدم كه فرمودى : هركس هنگام خوابيدن سه مرتبه بگويد: (يَفْعَلُاللّهُ ما يَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِهِ)، او همانند كسى باشد كه هزار ركعت نماز خوانده است . حضرت رسول فرمود: راست گفتى ، چنين است .(68) 2 يكى از شاعران زمان اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام به نام نجاشى در ماه مباركرمضان ، آشكارا شراب خمر آشاميد؛ پس او را نزد امام علىّ عليه السلام آوردند. حضرت دستور داد تا او را صد ضربه شلاّق زدند و سپس او را به حكم آن بزرگوارزندانى نمودند؛ و چون فرداى آن روز شد، وى را از زندان بيرون آوردند و هشتاد شلاّقديگر بر او زدند. نجاشى اعتراض كرد : چرا زندان و هشتاد شلاق اضافى زديد؟ حضرت فرمود: چون حرمت ماه رمضان را شكستى و علنى با حرام روزه خوارى كردى.(69) 3 امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد: روزى اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام به غلام خود، قنبر دستور داد تا برشخصى كه محكوم به حدّ شلاّق بود، هشتاد ضربه شلاّق بزند. و چون قنبر ناراحت و عصّبانى بود؛ سه شلاّق ، بيشتر از هشتاد ضربه بر او واردساخت . حضرت اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام شلاّق را از دست قنبر گرفت و سه ضربه شلاّقبر او زد.(70) 4 عبداللّه بن عبّاس حكايت كند: شخصى به محضر امام علىّ صلوات اللّه عليه وارد شد و پيرامون انواع مخلوقات از آنحضرت سؤ ال كرد؟ امام عليه السلام در پاسخ چنين فرمود: خداوند يك هزار و دويست نوع مخلوق در عمق درياهاو اقيانوس ها؛ و به همان مقدار نيز انواع مختلفى از مخلوقات بر روى زمين آفريده است . سپس افزود : و تمامى انسان ها جز طائفه ياءجوج و ماءجوج همه ازنسل حضرت آدم عليه السلام هستند، كه البتّه به هفتادشكل و رنگ آفريده شده اند.(71) 5 روزى حضرت اميرالمؤ منين امام علىّ صلوات اللّه عليه از جلوى مغازه قصّابى كهداراى گوشت هاى خوبى بود عبور نمود، همين كه چشم قصّاب به آن حضرت افتاد،عرضه داشت : يا اميرالمؤ منين ! گوشت خوب و مناسبى دارم ، مقدارى از آن را براىمنزل خريدارى نمائيد. امام علىّ عليه السلام فرمود: پول همراه خود ندارم ، قصّاب گفت : مشكلى نيست ، من بابتپول آن صبر مى كنم ؛ و هر موقع توانستى پولش را بياور. حضرت فرمود: خير، من نسبت به خريد گوشت صبر مى نمايم ؛ و نسيه نمى خرم ، وبدون آن كه گوشت خريدارى نمايد به حركت خود ادامه داد و رفت .(72) (علىّ عليه السّلام امام ناشناخته )
1 - قالَ الاْ مامُ علىّ بن أ بى طالِب ، أ ميرُ الْمُؤْمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِ: إ غْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْ ذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَيْثِ،وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّيْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَيْسَ لَها حِجابٌ دوُنَالْعَرْشِ.(74) ترجمه : فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنيمت شماريد: موقع تلاوت قرآن ، موقع اذان ، موقع بارش باران ، موقع جنگ و جهاد - فىسبيل اللّه - موقع ناراحتى و آه كشيدن مظلوم . در چنين موقعيت ها مانعى براى استجابت دعا نيست . 2 - قالَ عليه السلام : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ، وَ الاْ دَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَ الْفِكْرَةُ مِرآةٌصافِيَةٌ، وَ الاْ عْتِذارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ، وَ كَفى بِكَ اءَدَباً تَرْكُكَ ما كَرِهْتَهُ مِنْ غَيْرِكَ.(75) ترجمه : فرمود: علم ؛ ارثيه اى با ارزش ، و ادب ؛ زيورى نيكو، و انديشه ؛ آئينه اى صاف ، وپوزش خواستن ؛ هشدار دهنده اى دلسوز خواهد بود. و براى با اءدب بودنت همين بس كه آنچه براى خود دوست ندارى ، در حقّ ديگران روانداشته باشى . 3 - قالَ عليه السلام : اَلْحَقُّ جَديدٌ وَ إ نْ طالَتِ الاْ يّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إ نْ نَصَرَهُاءقْوامٌ.(76) ترجمه : فرمود: حقّ و حقيقت در تمام حالات جديد و تازه است گر چه مدّتى بر آن گذشته باشد. و باطل هميشه پست و بى اءساس است گر چه افراد بسيارى از آن حمايت كنند. 4 - قالَ عليه السلام : اَلدُّنْيا تُطْلَبُ لِثَلاثَةِ اءشْياء: اَلْغِنى ، وَ الْعِزِّ، وَ الرّاحَةِ، فَمَنْزَهِدَ فيها عَزَّ، وَ مَنْ قَنَعَ إ سْتَغْنى ، وَ مَنْ قَلَّ سَعْيُهُ إ سْتَراحَ.(77) ترجمه : فرمود: دنيا و اموال آن ، براى سه هدف دنبال مى شود: بى نيازى ، عزّت و شوكت ،آسايش و آسوده بودن . هر كه زاهد باشد؛ عزيز و با شخصيّت است ، هر كه قانع باشد؛ بى نياز و غنى گردد،هر كه كمتر خود را در تلاش و زحمت قرار دهد؛ هميشه آسوده و در آسايش است . 5 - قالَ عليه السلام : لَوْ لاَ الدّينُ وَ التُّقى ، لَكُنْتُ اءدْهَى الْعَرَبِ.(78) ترجمه : فرمود: چنانچه دين دارى و تقواى الهى نمى بود، هر آينه سياستمدارترين افراد بودم -ولى دين و تقوا مانع سياست بازى مى شود - . 6 - قالَ عليه السلام : اَلْمُلُوكُ حُكّامٌ عَلَى النّاسِ، وَ الْعِلْمُ حاكِمٌ عَلَيْهِمْ، وَ حَسْبُكَ مِنَالْعِلْمِ اءنْ تَخْشَى اللّهَ، وَ حَسْبُكَ مِنَ الْجَهْلِ اءنْ تَعْجِبَ بِعِلْمِكَ.(79) ترجمه : فرمود: ملوك بر مردم حاكم هستند و علم بر تمامى ايشان حاكم خواهد بود، تو را در علمكافى است كه از خداوند ترسناك باشى ؛ و به دانش و علم خود باليدن ، بهترين نشانه نادانى است . 7 - قالَ عليه السلام : ما مِنْ يَوْمٍ يَمُرُّ عَلَى ابْنِ آدَمٍ إ لاّ قالَ لَهُ ذلِكَ الْيَوْمُ: يَابْنَ آدَم اءنَايَوُمٌ جَديدٌ وَ اءناَ عَلَيْكَ شَهيدٌ. فَقُلْ فيَّ خَيْراً، وَ اعْمَلْ فيَّ خَيْرَا، اءشْهَدُ لَكَ بِهِ فِى الْقِيامَةِ، فَإ نَّكَ لَنْ تَرانى بَعْدَهُاءبَداً.(80) ترجمه : فرمود: هر روزى كه بر انسان وارد شود، گويد: من روز جديدى هستم ، من براعمال و گفتار تو شاهد مى باشم . سعى كن سخن خوب و مفيد بگوئى ، كار خوب و نيك انجام دهى . من در روز قيامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود. و بدان امروز كه پايان يابد ديگر مرا نخواهى ديد وقابل جبران نيست . 8 - قالَ عليه السلام : فِى الْمَرَضِ يُصيبُ الصَبيَّ، كَفّارَةٌ لِوالِدَيْهِ.(81) ترجمه : فرمود: مريضى كودك ، كفّاره گناهان پدر و مادرش مى باشد. 9 - قالَ عليه السلام : الزَّبيبُ يَشُدُّ الْقَلْبِ، وَ يُذْهِبُ بِالْمَرَضِ، وَ يُطْفِى ءُ الْحَرارَةَ، وَيُطيِّبُ النَّفْسَ.(82) ترجمه : فرمود: خوردن مويز - كشمش سياه - قلب را تقويت ، مرض ها را برطرف ، و حرارت بدنرا خاموش ، و روان را پاك مى گرداند. 10 - قالَ عليه السلام : أ طْعِمُوا صِبْيانَكُمُ الرُّمانَ، فَإ نَّهُ اَسْرَعُ لاِ لْسِنَتِهِمْ.(83) ترجمه : فرمود: به كودكان خود اءنار بخورانيد تا زبانشان بهتر و زودتر باز شود. 11 - قالَ عليه السلام : اءطْرِقُوا اءهاليكُمْ فى كُلِّ لَيْلَةِ جُمْعَةٍ بِشَيْءٍ مِنَ الْفاكِهَةِ، كَيْيَفْرَحُوا بِالْجُمْعَةِ.(84) ترجمه : فرمود: در هر شب جمعه همراه با مقدارى ميوه - يا شيرينى ،... - براهل منزل و خانواده خود وارد شويد تا موجب شادمانى آن ها در جمعه گردد. 12 - قالَ عليه السلام : كُلُوا ما يَسْقُطُ مِنَ الْخوانِ فَإ نَّهُ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ بِإ ذْنِ اللّهِعَزَّوَجَلَّ، لِمَنْ اَرادَ اءنْ يَسْتَشْفِيَ بِهِ.(85) ترجمه : فرمود: آنچه اطراف ظرف غذا و سفره مى ريزد جمع كنيد و بخوريد، كه همانا هركس آن هارا به قصد شفا ميل نمايد، به اذن حق تعالى شفاى تمام دردهاى او خواهد شد. 13 - قالَ عليه السلام :لا ينبغى للعبد ان يثق بخصلتين : العافية و الغنى ، بَيْنا تَراهُمُعافاً اِذْ سَقُمَ، وَ بَيْنا تَراهُ غنيّاً إ ذِ افْتَقَرَ.(86) ترجمه : فرمود: سزاوار نيست كه بنده خدا، در دوران زندگى به دو خصوصيّت اعتماد كند و به آندلبسته باشد: يكى عافيت و تندرستى و ديگرى ثروت و بى نيازى است . زيرا چه بسا در حال صحّت و سلامتى مى باشد ولى ناگهان انواع مريضى ها بر اوعارض مى گردد و يا آن كه در موقعيّت و امكانات خوبى است ، ناگهان فقير و بيچاره مىشود، - پس بدانيم كه دنيا و تمام امكانات آن بى ارزش و بى وفا خواهد بود و تنهاعمل صالح مفيد و سودبخش مى باشد - . 14 - قالَ عليه السلام : لِلْمُرائى ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَكْسِلُ إ ذا كانَ وَحْدَهُ، وَ يَنْشطُ إ ذاكانَفِى النّاسِ، وَ يَزيدُ فِى الْعَمَلِ إ ذا اءُثْنِىَ عَلَيْهِ، وَ يَنْقُصُ إ ذا ذُمَّ.(87) ترجمه : فرمود: براى رياكار سه نشانه است : در تنهائىكسل و بى حال ، در بين مردم سرحال و بانشاط مى باشد. هنگامى كه او را تمجيد و تعريف كنند خوب و زياد كار مى كند و اگر انتقاد شود سُستى وكم كارى مى كند. 15 - قالَ عليه السلام : اَوْحَى اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى إ لى نَبيٍّ مِنَ الاْ نْبياءِ: قُلْ لِقَوْمِكَلا يَلْبِسُوا لِباسَ أ عْدائى ، وَ لا يَطْعَمُوا مَطاعِمَ أ عْدائى ، وَ لايَتَشَكَّلُوا بِمَش اكِلِاءعْدائى ، فَيَكُونُوا أ عْدائى .(88) ترجمه : فرمود: خداوند تبارك و تعالى بر يكى از پيامبرانش وحى فرستاد : به امّت خود بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاى دشمنان مراميل نكنند و هم شكل دشمنان من نگردند، وگرنه ايشان هم دشمن من خواهند بود. 16 - قالَ عليه السلام : اَلْعُقُولُ أ ئِمَّةُ الا فْكارِ، وَ الاْ فْكارُ أ ئِمَّةُ الْقُلُوبِ، وَ الْقُلُوبُ أئِمَّةُ الْحَواسِّ، وَ الْحَواسُّ أ ئِمَّةُ الاْ عْضاءِ.(89) ترجمه : فرمود: عقل هر انسانى پيشواى فكر و انديشه اوست ؛ و فكر پيشواى قلب و درون اوخواهد بود؛ و قلب پيشواى حوّاس پنج گانه مى باشد، و حوّاس پيشواى تمامى اعضاء وجوارح است . 17 - قالَ عليه السلام : تَفَضَّلْ عَلى مَنْ شِئْتَ فَاءنْتَ اءميرُهُ، وَ اسْتَغِْنِ عَمَّنْ شِئْتَفَاءنْتَ نَظيرُهُ، وَ افْتَقِرْ إ لى مَنْ شِئْتَ فَاءنْتَ أ سيرُهُ.(90) ترجمه : فرمود: بر هر كه خواهى نيكى و احسان نما، تا رئيس و سرور او گردى ؛ و از هر كهخواهى بى نيازى جوى تا همانند او باشى . و خود را نيازمند هر كه خواهى بدان - و از او تقاضاى كمك نما - تا اسير او گردى . 18 - قالَ عليه السلام : اءعَزُّ الْعِزِّ الْعِلْمُ، لاِ نَّ بِهِ مَعْرِفَةُ الْمَعادِ وَ الْمَعاشِ، وَ أ ذَلُّ الذُّلِّالْجَهْلُ، لاِ نَّ صاحِبَهُ اءصَمُّ، اءبْكَمٌ، اءعْمى ، حَيْرانٌ.(91) ترجمه : فرمود: عزيزترين عزّت ها علم و كمال است ، براى اين كه شناخت معاد و تاءمين معاشِانسان ، به وسيله آن انجام مى پذيرد. و پست ترين ذلّت ها جهل و نادانى است ، زيرا كه صاحبش هميشه در كرى و لالى و كورىمى باشد و در تمام امور سرگردان خواهد بود. 19 - قالَ عليه السلام : جُلُوسُ ساعَةٍ عِنْدَ الْعُلَماءِ اءحَبُّ إ لَى اللّهِ مِنْ عِبادَةِ اءلْفِ سَنَةٍ،وَ النَّظَرُ إ لَى الْعالِمِ أ حَبُّ إ لَى اللّهِ مِنْ إ عْتِكافِ سَنَةٍ فى بَيْتِ اللّهِ، وَ زيارَةُ الْعُلَماءِأ حَبُّ إ لَى اللّهِ تَعالى مِنْ سَبْعينَ طَوافاً حَوْلَ الْبَيْتِ، وَ اءفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍمَبْرُورَةٍ مَقْبُولَةٍ، وَ رَفَعَ اللّهُ تَعالى لَهُ سَبْعينَ دَرَجَةً، وَ أ نْزَلَ اللّهُ عَلَيْهِ الرَّحْمَةَ، وَشَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِكَةُ: اءنَّ الْجَنَّةَ وَ جَبَتْ لَهُ.(92) ترجمه : فرمود: يك ساعت در محضر علماء نشستن - كه انسان را به مبداء و معاد آشنا سازند - ازهزار سال عبادت نزد خداوند محبوب تر خواهد بود. توجّه و نگاه به عالِم از إ عتكاف و يك سال عبادت - مستحبّى - در خانه خدا بهتر است . زيارت و ديدار علماء، نزد خداوند از هفتاد مرتبه طواف اطراف كعبه محبوب تر خواهد بود،و نيز افضل از هفتاد حجّ و عمره قبول شده مى باشد. همچنين خداوند او را هفتاد مرحله ترفيعِ درجه مى دهد و رحمت و بركت خود را بر اونازل مى گرداند، و ملائكه شهادت مى دهند به اين كه اواهل بهشت است . 20 - قالَ عليه السلام : يَابْنَ آدَم ، لاتَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذى لَمْ يَاءتِكَ عَلى يَوْمِكَ الَّذى أنْتَ فيهِ، فَإ نْ يَكُنْ بَقِيَ مِنْ اءجَلِكَ، فَإ نَّ اللّهَ فيهِ يَرْزُقُكَ.(93) ترجمه : فرمود: اى فرزند آدم ، غُصّه رزق و آذوقه آن روزى كه در پيش دارى و هنوز نيامده استنخور، زيرا چنانچه زنده بمانى و عمرت باقى باشد خداوندمتعال روزىِ آن روز را هم مى رساند. 21 - قالَ عليه السلام : قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ شُجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ نَفَقَتِهِ، وَصِداقَتُهُ عَلى قَدْرِ مُرُوَّتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غِيْرَتِهِ.(94) ترجمه : فرمود: ارزش هر انسانى به قدر همّت اوست ، و شجاعت و توان هر شخصى به مقدارگذشت و إ حسان اوست ، و درستكارى و صداقت او به قدر جوانمردى اوست ، و پاكدامنى وعفّت هر فرد به اندازه غيرت او خواهد بود. 22 - قالَ عليه السلام : مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ اءخيهِ تَبَرُّكا بِهِ، خَلَقَ اللّهُ بَيْنَهُما مَلِكاًيَسْتَغْفِرُ لَهُما حَتّى تَقُومَ السّاعَةُ.(95) ترجمه : فرمود: كسى كه دهن خورده برادر مؤ منش را به عنوان تبرّكميل نمايد، خداوند متعال ملكى را ماءمور مى گرداند تا براى آن دو نفر تا روز قيامت طلبآمرزش و مغفرت نمايد. 23 - قالَ عليه السلام : لاخَيْرَ فِى الدُّنْيا إ لاّ لِرَجُلَيْنِ: رَجَلٌ يَزْدادُ فى كُلِّ يَوْمٍ إحْسانا، وَ رَجُلٌ يَتَدارَكُ ذَنْبَهُ بِالتَّوْبَةِ، وَ اءنّى لَهُ بِالتَّوْبَةِ، وَاللّه لَوْسَجَدَ حَتّىيَنْقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلَ اللّهُ مِنْهُ إ لاّ بِوِلايَتِنا اءهْلِ الْبَيْتِ.(96) ترجمه : فرمود: خير و خوبى در دنيا وجود ندارد مگر براى دو دسته : دسته اوّل آنان كه سعى نمايند در هر روز، نسبت به گذشته كار بهترى انجام دهند. دسته دوّم آنان كه نسبت به خطاها و گناهان گذشته خود پشيمان و سرافكنده گردند وتوبه نمايند، و توبه كسى پذيرفته نيست مگر آن كه با اعتقاد بر ولايت مااهل بيت عصمت و طهارت باشد. 24 - قالَ عليه السلام : عَجِبْتُ لاِ بْنِ آدَمٍ، أ وَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جيفَةٌ، وَ هُوَ قائِمٌ بَيْنَهُماوِعاءٌ لِلْغائِطِ، ثُمَّ يَتَكَبَّرُ.(97) ترجمه : فرمود: تعجبّ مى كنم از كسى كه اوّلش قطره اى آب ترش شده و عاقبتش لاشه اى متعفّن -بد بو - خواهد بود و خود را ظرف فضولات قرار داده است ، با اينحال تكبّر و بزرگ منشى هم مى نمايد. 25 - قالَ عليه السلام : إ يّاكُمْ وَ الدَّيْن ، فَإ نَّهُ هَمُّ بِاللَّيْلِ وَ ذُلُّ بِالنَّهارِ.(98) ترجمه : فرمود: از گرفتن نسيه و قرض ، خود را برهانيد، چون كه سبب غم و اندوه شبانه و ذلّتو خوارى در روز خواهد گشت . 26 - قالَ عليه السلام : إ نَّ الْعالِمَ الْكاتِمَ عِلْمَهُ يُبْعَثُ اءنْتَنَ اءهْلِ الْقِيامَةِ، تَلْعَنُهُ كُلُّدابَّةٍ مِنْ دَوابِّ الاْ رْضِ الصِّغارِ.(99) ترجمه : فرمود: آن عالم و دانشمندى كه علم خود را - در بيان حقايق - براى ديگران كتمان كند، روزقيامت با بدترين بوها محشور مى شود و مورد نفرت و نفرين تمام موجودات قرار مىگيرد. 27 - قالَ عليه السلام : يا كُمَيْلُ، قُلِ الْحَقَّ عَلى كُلِّ حالٍ، وَوادِدِ الْمُتَّقينَ، وَاهْجُرِالفاسِقينَ، وَجانِبِ المُنافِقينَ، وَلاتُصاحِبِ الخائِنينَ.(100) فرمود: در هر حالتى حقّ را بگو و مدافع آن باش ، دوستى و معاشرت با پرهيزگارانرا ادامه ده ، و از فاسقين و معصيت كاران كناره گيرى كن ، و از منافقان دورى و فرار كن ، وبا خيانتكاران همراهى و هم نشينى منما. 28 - قالَ عليه السلام : فى وَصيَّتِهِ لِلْحَسَنِ عليه السلام : سَلْ عَنِ الرَّفي قِ قَبْلَالطَّري قِ، وَعَنِ الْجارِ قَبْلَ الدّارِ.(101) ضمن سفارشى به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود: پيش از آن كه بخواهى مسافرت بروى ، رفيق مناسب راه را جويا باش ، و پيش از آن كهمنزلى را تهيّه كنى همسايگان را بررسى كن كه چگونه هستند. 29 - قالَ عليه السلام : اِعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَليلٌ عَلى ضَعْفِ عَقْلِهِ.(102) فرمود: فخر كردن انسان به خودش ، نشانه كم عقلى او مى باشد. 30 - قالَ عليه السلام : اءيُّهَا النّاسُ، إِيّاكُمْ وُحُبَّ الدُّنْيا، فَإِنَّها رَاءْسُ كُلِّ خَطيئَةٍ، وَبابُكُلِّ بَليَّةٍ، وَداعى كُلِّ رَزِيَّةٍ.(103) فرمود: اى گروه مردم ، نسبت به محبّت و علاقه به دنيا مواظب باشيد، چون كه علاقه ومحبّت به دنيا اساس هر خطا و انحرافى است ، و دروازه هر بلا و گرفتارى است ، ونزديك كننده هر فتنه و آشوب ؛ و نيز آورنده هر مصيبت و مشكلى است . 31 - قالَ عليه السلام : السُّكْرُ اءرْبَعُ السُّكْراتِ: سُكْرُ الشَّرابِ، وَسُكْرُ الْمالِ، وَسُكْرُالنَّوْمِ، وَسُكْرُ الْمُلْكِ.(104) فرمود: مستى در چهار چيز است : مستى از شراب (و خمر)، مستىمال و ثروت ، مستى خواب ، مستى رياست و مقام . 32 - قالَ عليه السلام : اءللِّسانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ.(105) فرمود: زبان ، همچون درّنده اى است كه اگر آزاد باشد زخم و جراحت (سختى به جسم وايمان ) خواهد زد. 33 - قالَ عليه السلام : يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ اءشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَىالْمَظْلُومِ.(106) فرمود: روز داد خواهى مظلوم بر عليه ظالم سخت تر است از روزى كه ظالم ستم برمظلوم مى كند. 34 - قالَ عليه السلام : فِى الْقُرْآنِ نَبَاءُ ما قَبْلَكُمْ، وَخَبَرُ ما بَعْدَكُمْ، وَحُكْمُ مابَيْنِكُمْ.(107) فرمود: قرآن احوال گذشتگان ، و أ خبار آينده را در بردارد، و شرح وظايف شما را بيانكرده است . 35 - قالَ عليه السلام : نَزَلَ الْقُرْآنُ اءثْلاثا، ثُلْثٌ فينا وَفى عَدُوِّنا، وَثُلْثٌ سُنَنٌ وَاءمْثالٌ، وَثُلْثٌ فَرائِض وَاءحْكامٌ.(108) فرمود: نزول قرآن بر سه قسمت است : يك قسمت آن دربارهاهل بيت عصمت و طهارت : و دشمنان و مخالفان ايشان ؛ و قسمت ديگر آن ، اخلاقيّات و ضربالمثلها؛ و قسمت سوّم در بيان واجبات و احكام إ لهى مى باشد. 36 - قالَ عليه السلام : اءلْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ فى تَعَبٍ، وَالنّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ.(109) فرمود: مؤ من آن كسى است كه خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بيندازد و ديگران از او درأ منيت و آسايش باشند. 37 - قالَ عليه السلام : كَتَبَ اللّهُ الْجِهادَ عَلَى الرِّجالِ وَالنِّساءِ، فَجِهادُ الرَّجُلِ بَذْلُمالِهِ وَنَفْسِهِ حَتّى يُقْتَلَ فى سَبيلِ اللّه ، وَجِهادُ الْمَرْئَةِ اءنْ تَصْبِرَ عَلى ماتَرى مِنْ اءذى زَوْجِها وَغِيْرَتِهِ.(110) فرمود: خداوند جهاد را بر مردان و زنان لازم دانسته است . پس جهاد مرد، آن است كه از مال و جانش بگذرد تا جائى كه در راه خدا كشته و شهيد شود. و جهاد زن آن است كه در مقابل زحمات و صدمات شوهر و بر غيرت و جوانمردى او صبرنمايد. 38 - قالَ عليه السلام : فى تَقَلُّبِ الاْ حْوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ.(111) فرمود: در تغيير و دگرگونى حالات و حوادث ، فطرت و حقيقت اشخاص شناخته مىشود. 39 - قالَ عليه السلام : إ نّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَلا حِسابَ، وَغَدا حِسابٌ وَلاعَمَل .(112) فرمود: امروزه - در دنيا - زحمت و فعاليّت ، بدون حساب است و فرداى قيامت ، حساب وبررسى اعمال و دريافت پاداش است . 40 - قالَ عليه السلام : إ تَّقُوا مَعَاصِيَ اللّهِ فِى الْخَلَواتِ فَإ نَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاكِم.(113) فرمود: دورى و اجتناب كنيد از معصيت هاى إ لهى ، حتّى در پنهانى ، پس به درستى كهخداوند شاهد اعمال و نيّات است ؛ و نيز او حاكم و قاضى خواهد بود.
|